shirin71
07-21-2011, 08:21 AM
تاریخچه مهریه
مىگويند در ادوار ماقبل تاريخ كه بشر به حال توحش مىزيسته و زندگى شكل قبيلهاى داشته،به علل نامعلومى ازدواج با همخون جايز شمرده نمىشده است. جوانان قبيله كه خواستار ازدواج بودهاند،ناچار بودهاند از قبيله ديگر براى خود همسر و معشوقه انتخاب كنند.از اين رو براى انتخاب همسر به ميان قبايل ديگر مىرفتهاند.در آن دورهها مرد به نقش خويش در توليد فرزند واقف نبوده است;يعنى نمىدانسته كه آميزش او با زن در توليد فرزند مؤثر است.فرزندان را به عنوان فرزند همسر خود مىشناخته نه به عنوان فرزندان خود.با اينكه شباهت فرزندان را با خود احساس مىكرده نمىتوانسته علت اين شباهت را بفهمد.قهرا فرزندان نيز خود را فرزند زن مىدانستهاند نه فرزند مرد،و نسب از طريق مادران شناخته مىشد نه از طريق پدران. مردان موجودات عقيم و نازا به حساب مىآمدهاند و پس از ازدواج به عنوان يك طفيلى-كه زن فقط به رفاقتبا او و به نيروى بدنى او نيازمند است-در ميان قبيله زن بسر مىبرده است.اين دوره را دوره«مادر شاهى»ناميدهاند
ديرى نپاييد كه مرد به نقش خويش در توليد فرزند واقف شد و خود را صاحب اصلى فرزند شناخت.از اين وقت زن را تابع خود ساخت و رياستخانواده را به عهده گرفت و به اصطلاح دوره«پدر شاهى»آغاز شد
در اين دوره نيز ازدواج با همخون جايز شمرده نمىشد و مرد ناچار بود از ميان قبيله ديگر براى خود همسر انتخاب كند و به ميان قبيله خود بياورد.و چون همواره حالت جنگ و تصادم ميان قبايل حكمفرما بود،انتخاب همسر از راه ربودن دختر صورت مىگرفت;يعنى جوان دختر مورد نظر خويش را از ميان قبيله ديگر مىربود
تدريجا صلح جاى جنگ را گرفت و قبايل مختلف مىتوانستند همزيستى مسالمتآميز داشته باشند.در اين دوره رسم ربودن زن منسوخ شد و مرد براى اينكه دختر مورد نظر خويش را به چنگ آورد،مىرفتبه ميان قبيله دختر،اجير پدر زن مىشد و مدتى براى او كار مىكرد و پدر زن در ازاى خدمت داماد،دختر خويش را به او مىداد و او آن دختر را به ميان قبيله خويش مىبرد
تا اينكه ثروت زياد شد.در اين وقت مرد دريافت كه به جاى اينكه سالها براى پدر عروس كار كند،بهتر اين است كه يكجا هديه لايقى تقديم او كند و دختر را از او بگيرد .اين كار را كرد و از اينجا«مهر»پيدا شد
روى اين حساب در مراحل اوليه،مرد به عنوان طفيلى زن زندگى مىكرده و خدمتكار زن بوده است.در اين دوره زن بر مرد حكومت مىكرده است.در مرحله بعد كه حكومتبه دست مرد افتاد،مرد زن را از قبيله ديگر مىربوده است.در مرحله سوم مرد براى اينكه زن را به چنگ آورد به خانه پدر زن مىرفته و سالها براى او كار مىكرده است.در مرحله چهارم مرد مبلغى به عنوان«پيشكش»تقديم پدر زن مىكرده است و رسم مهر از اينجا ناشى شده است
مىگويند مرد از آن وقتى كه سيستم«مادرشاهى»را ساقط كرد و سيستم «پدر شاهى»را تاسيس نمود،زن را در حكم برده و لااقل در حكم اجير و مزدور خويش قرار داد و به او به چشم يك ابزار اقتصادى كه احيانا شهوت او را نيز تسكين مىداد نگاه مىكرد،به زن استقلال اجتماعى و اقتصادى نمىداد.محصول كارها و زحمات زن متعلق به ديگرى يعنى پدر يا شوهر بود.زن حق نداشتبه اراده خود شوهر انتخاب كند و به اراده خود و براى خود فعاليت اقتصادى و مالى داشته باشد،و در حقيقت پولى كه مرد به عنوان مهر مىداده و مخارجى كه به عنوان نفقه مىكرده است در مقابل بهره اقتصادى بوده كه از زن در ايام زناشويى مىبرده است
مىگويند در ادوار ماقبل تاريخ كه بشر به حال توحش مىزيسته و زندگى شكل قبيلهاى داشته،به علل نامعلومى ازدواج با همخون جايز شمرده نمىشده است. جوانان قبيله كه خواستار ازدواج بودهاند،ناچار بودهاند از قبيله ديگر براى خود همسر و معشوقه انتخاب كنند.از اين رو براى انتخاب همسر به ميان قبايل ديگر مىرفتهاند.در آن دورهها مرد به نقش خويش در توليد فرزند واقف نبوده است;يعنى نمىدانسته كه آميزش او با زن در توليد فرزند مؤثر است.فرزندان را به عنوان فرزند همسر خود مىشناخته نه به عنوان فرزندان خود.با اينكه شباهت فرزندان را با خود احساس مىكرده نمىتوانسته علت اين شباهت را بفهمد.قهرا فرزندان نيز خود را فرزند زن مىدانستهاند نه فرزند مرد،و نسب از طريق مادران شناخته مىشد نه از طريق پدران. مردان موجودات عقيم و نازا به حساب مىآمدهاند و پس از ازدواج به عنوان يك طفيلى-كه زن فقط به رفاقتبا او و به نيروى بدنى او نيازمند است-در ميان قبيله زن بسر مىبرده است.اين دوره را دوره«مادر شاهى»ناميدهاند
ديرى نپاييد كه مرد به نقش خويش در توليد فرزند واقف شد و خود را صاحب اصلى فرزند شناخت.از اين وقت زن را تابع خود ساخت و رياستخانواده را به عهده گرفت و به اصطلاح دوره«پدر شاهى»آغاز شد
در اين دوره نيز ازدواج با همخون جايز شمرده نمىشد و مرد ناچار بود از ميان قبيله ديگر براى خود همسر انتخاب كند و به ميان قبيله خود بياورد.و چون همواره حالت جنگ و تصادم ميان قبايل حكمفرما بود،انتخاب همسر از راه ربودن دختر صورت مىگرفت;يعنى جوان دختر مورد نظر خويش را از ميان قبيله ديگر مىربود
تدريجا صلح جاى جنگ را گرفت و قبايل مختلف مىتوانستند همزيستى مسالمتآميز داشته باشند.در اين دوره رسم ربودن زن منسوخ شد و مرد براى اينكه دختر مورد نظر خويش را به چنگ آورد،مىرفتبه ميان قبيله دختر،اجير پدر زن مىشد و مدتى براى او كار مىكرد و پدر زن در ازاى خدمت داماد،دختر خويش را به او مىداد و او آن دختر را به ميان قبيله خويش مىبرد
تا اينكه ثروت زياد شد.در اين وقت مرد دريافت كه به جاى اينكه سالها براى پدر عروس كار كند،بهتر اين است كه يكجا هديه لايقى تقديم او كند و دختر را از او بگيرد .اين كار را كرد و از اينجا«مهر»پيدا شد
روى اين حساب در مراحل اوليه،مرد به عنوان طفيلى زن زندگى مىكرده و خدمتكار زن بوده است.در اين دوره زن بر مرد حكومت مىكرده است.در مرحله بعد كه حكومتبه دست مرد افتاد،مرد زن را از قبيله ديگر مىربوده است.در مرحله سوم مرد براى اينكه زن را به چنگ آورد به خانه پدر زن مىرفته و سالها براى او كار مىكرده است.در مرحله چهارم مرد مبلغى به عنوان«پيشكش»تقديم پدر زن مىكرده است و رسم مهر از اينجا ناشى شده است
مىگويند مرد از آن وقتى كه سيستم«مادرشاهى»را ساقط كرد و سيستم «پدر شاهى»را تاسيس نمود،زن را در حكم برده و لااقل در حكم اجير و مزدور خويش قرار داد و به او به چشم يك ابزار اقتصادى كه احيانا شهوت او را نيز تسكين مىداد نگاه مىكرد،به زن استقلال اجتماعى و اقتصادى نمىداد.محصول كارها و زحمات زن متعلق به ديگرى يعنى پدر يا شوهر بود.زن حق نداشتبه اراده خود شوهر انتخاب كند و به اراده خود و براى خود فعاليت اقتصادى و مالى داشته باشد،و در حقيقت پولى كه مرد به عنوان مهر مىداده و مخارجى كه به عنوان نفقه مىكرده است در مقابل بهره اقتصادى بوده كه از زن در ايام زناشويى مىبرده است