PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مهار اژدهای هزار سر نفس



mehraboOon
07-21-2011, 05:36 AM
مهار اژدهای هزار سر نفس


چه کسی می‌تواند نفس را مهار کند؟ نفس یک سر ندارد، هزارها سر دارد! اگر نفس مهار شود شیطان کاری از دستش بر نمی‌آید. یکی از بزرگان با تضرع خدمت امیرالمؤمنین (ع) عرض می‌کرده اند کنترل نفس من با شما، آن وقت کنترل شیطان با خودم! مهار نفس فقط کار خدا است. باید عاجزانه از او خواست و این هم تنها با عشق ممکن است! http://img.tebyan.net/big/1388/11/931602301842027824512915410375254237117203148.jpg
نفس و کشش‌های آن برای حیات انسان ضروری و لازم است. اما آن‌ها را باید کنترل نمود. در غیر این صورت انسان را اسیر خود، افکار و رفتار انسان را نیز هدایت می‌کنند. از این رو برای ارضای نیازهای نفس باید از شرع و عقل تبعیت نمود. چرا که در غیر این صورت نفس به زیاده خواهی ما را می‌کشاند و دائماً باید به آن خوراک داد تا دست از سر ما بردارد.

مادر بت‌ها بت نفس شماست
ز آن که آن بت مار و این بت اژدهاست
قرآن می‌فرماید : «وَمَا أُبَرِّیءُ نَفْسِی إِنَّ النَّفْسَ لأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ مَا رَحِمَ رَبِّیَ إِنَّ رَبِّی غَفُورٌ رَّحِیمٌ» (سوره یوسف آیه 53)؛ من خویشتن را بی گناه نمی‌دانم، زیرا نفس، آدمی را به بدی فرمان می، دهد مگر پروردگار من ببخشاید، زیرا پروردگار من آمرزنده و مهربان است.
در این رابطه امام خمینی (رحمة الله علیه) می‌فرمایند: «ای عزیز، بدان که خواهش و تمنای نفس منتهی نشود به جایی و به آخر نرسد. اشتهای آن، اگـر انـسـان یـک قدم دنبال آن بردارد، مجبور شود پس از آن چند قدم بردارد، و اگر با یکی از هواهای آن همراهی کند، ناچار شود با چندین تمنای آن همراهی کند. اگر یک در به روی خـواهـش نفس باز کنی، لابدی که درهای بسیاری به روی آن باز کنی. یک وقت به واسـطـه یـک مـتـابـعـت نفس به چندین مفاسد و از آن به هزاران مهالک مبتلا شوی، تا آن که خـدای نـخـواسـتـه در دم آخـر، جمیع راه حق را بر تو سد کند.»(چهل حدیث/ ص 171).
حال سوال این جاست که شخصی مدتی تبعیت از خواهش‌های نفسی خود کرد و به برخی امور عادت نمود آیا راهی برای خلاصی او وجود دارد؟ آیا می‌شود از این زنجیره‌ها که فرد را به اسارت در آورده است رها شد؟
فردی که مدتی بدون رعایت حدود الهی به ارضای نیازهای خود پرداخته است، در اصل فرمانده و حُکمران در جان او نفسش گشته است. به همین جهت است که می‌خواهد برخی کارها را انجام ندهد، اما نمی‌تواند.
این درد، درد مشترکی است میان ما همه ما تا حدود زیادی برده نفسمان شده‌ایم و از دستش در عذابیم برای رهایی از سلطه‌اش به هر دری می‌زنیم اما نمی‌شود که نمی‌شود.
موعظه و نصیحت هم بس شنیده‌ایم و می‌دانیم با حلوا حلوا کردن دهان شیرین نمی‌شود از هر صد راه حلی که به دست می‌آوریم یکی را هم عمل نمی‌کنیم، و خوب می‌دانیم که دلیلیش فرمانروای با نفوذ ما نفس سرکشمان می‌باشد او نمی‌گذارد فرمان او به رایمان پذیرفتنی تر و راحت‌تر است اما باید بدانیم فرصت دادن دوباره و دوباره به او یعنی نابودی وجود خودمان (ترحم بر پلنگ تیز دندان...) .
موضوع خیلی روشن است باید بخواهیم تا بتوانیم درست بشویم. در اینجا سخنان دلچسب یکی از بزرگان و استاد اخلاق را نقل می‌کنیم. تا ببینیم که فقط ما نیستیم که بارها و بارها قافیه را باخته‌ایم کار، کار سختی است.

آنقدر کنترل نفس اهمیت دارد که حتی یک لحظه هم ممکن است کار انسان را یکسره کند! پیامبر اعظم (ص) می‌فرمودند: الهی لاتکلنی الی نفسی طرفه عین ابدا ً، یعنی خدا برای یک لحظه هم مرا به نفسم واگذار نکن. مرا به حال خودم رها نکن! البته آن‌هایی که بالاترند بیشتر می‌ترسند. کسانی که در اوج هستند می‌فهمند چه خبر است! ... خدایا به ما عقل و فوق عقل و حقیقتی بده که فقط تو برای ما بزرگ باشی!


سخنانی از آیت الله امجد


«جوان‌ها می‌آیند از من سوال می‌کنند» چی کار کنیم؟ «به آن‌ها می‌گویم» خودتون رو دوست داشته باشین.»
کل جهان هستی فعل خداست و لذا زیباست. این سخن، افعال ناشایستی که در این جهان اتفاق می‌افتد را تأیید نمی‌کند. بدون شک مقصود حضرت زینب (س) از اینکه فرمود: من جز زیبایی ندیدم؛ این نبود که یزید کار زیبایی کرده است. نگاه بلند او از افق دیگری است. وقتی از بالا تماشا کنیم همه چیز قشنگ است. کل نظام هستی زیبا است. مثل انقلاب و نظام که از نگاه امام زیباست اما این دلیلی برای انجام کارهای زشت در انقلاب و نظام نیست و باید جلوی آن را گرفت ...
چه کسی می‌تواند نفس را مهار کند؟ نفس یک سر ندارد، هزارها سر دارد! اگر نفس مهار شود شیطان کاری از دستش بر نمی‌آید. یکی از بزرگان با تضرع خدمت امیرالمؤمنین (ع) عرض می‌کرده اند کنترل نفس من با شما، آن وقت کنترل شیطان با خودم! مهار نفس فقط کار خدا است. باید عاجزانه از او خواست و این هم تنها با عشق ممکن است!
آنقدر کنترل نفس اهمیت دارد که حتی یک لحظه هم ممکن است کار انسان را یکسره کند! پیامبر اعظم (ص) می‌فرمودند: الهی لاتکلنی الی نفسی طرفه عین ابدا ً، یعنی خدا برای یک لحظه هم مرا به نفسم واگذار نکن. مرا به حال خودم رها نکن! البته آن‌هایی که بالاترند بیشتر می‌ترسند. کسانی که در اوج هستند می‌فهمند چه خبر است! ... خدایا به ما عقل و فوق عقل و حقیقتی بده که فقط تو برای ما بزرگ باشی!
حافظ آمده با شعر عارفمان کند. نکند عبادت؛ بت پرستمان بکند! نکند عبادت، عبادت پرستمان بکند. اینکه در صحن و سرای امام رضا (ع) حتماً باید زیارت عاشورا را بالای سر امام بخوانم، تجمیع هم بکنم و همه اعمال را همان جا انجام دهم و کسی هم آمد سینه‌اش را پاره نمایم، این‌ها مربوط به اسلام نیست. اسلام از افراد خشکه مقدس بدش می‌آید. روشنفکرمآب ها هم که دین ندارند. روشنفکر مآب می‌دانید چیه؟ روشنفکرمآب و خشک مقدس نما هر دو خطرناک هستند اسلام روشن‌فکر مقدس می‌خواهد. روشن‌فکر مقدس می‌خواهد. آدم باید روشن باشد و بصیرت در دین داشته باشد اول و آخر خود را بشناسد. ما اول و آخر درسی جز خودشناسی نداریم.
چاره چیست؟


http://img.tebyan.net/big/1390/04/24124520621755137126187171185243431831942336.jpg
با این اژدهای ایمان خور و ریشه سوز چه کنیم؟


کاری که باید صورت گیرد این است که انسان از اسارت نفس آزاد شود و عقل در جان حاکم گردد. چند راهکار نقل می‌کنیم به شرط عمل، باشد که با توکل بر خدا خود را وارهانیم و به پیش رویم ما همین جا مانده‌ایم و چه کنم چه کنم راه انداخته‌ایم و مرگ قدم به قدم نزدیکتر می‌شود شاید هم برای بعضی از ما دیگر فاصله‌ای نداشته باشد شاید فرصت نکنیم حتی جمله بعدی را بخوانیم.

راهکارها

یکی از بهترین راهکارها که در روایات بر آن تأکید شده یاد مرگ است، اگر ما واقعی به حقیقت مرگ و جهان پس ازان پی ببریم می‌بینیم ارزش ندارد به خاطر زندگی چند روزه دنیا سعادت ابدی را خراب کنیم. وقتی داریم نقشه گناهی را در ذهنمان می‌پرورانیم با خود بیندیشیم نکند در حین این عمل مرگ ما برسد؟
به نظر می‌رسد یکی از بهترین دارویی که بتواند برای درمان از عادت‌های نفس موثر باشد و انسان را از شهوات آزاد کند، روزه است. حضرت علی-علیه‌السلام- روایت بسیار پر ارزش و دقیقی در این زمینه دارند. آنجا که فرمودند: «گرسنگی کشیدن، نیکو یاوری است برای به بند کشیدن نفس و درهم شکستن عادت‌های آن».(میزان الحکمه/ج 1/ ص 191). توجه داشته باشید این دارو را بزرگ مردی می‌دهد که راه‌های آسمان را بهتر از زمین می‌شناسد.
اگر معجزه می‌خواهیم، معجون شفاء بخش ما در روزه است. این دارو چنان اثر گذار است که در روایت سپر آتش جهنم شمرده شده است. چند روزی را به روزه روی آوریم، و از پر خوابی و پرخوری نیز دوری کنیم. خواهیم دید پس از مدتی بسیاری از بنده‌های شهوت باز شده‌اند و توان پرواز را داری و آماده‌ی مسابقه به سوی خوبی‌ها خواهید بود ... امام زین‌العابدین- علیه‌السلام- در این مورد فرمودند: «کسی که معرفت خود را از خدا فرا می‌گیرد و از او می‌ترسد و برای او کار می‌کند، باید نفس خود را بر گرسنگی عادت دهد، چندان که به سیری شور و شوقی نداشته باشد. اسب‌ها را نیز این چنین برای مسابقه و ربودن جایزه، ورزیده و لاغر می‌کنند».(میزان الحکمه/ج 1/ ص 190). کم خوری کشش‌های نفسانی را در انسان ضعیف می‌کند و روح انسانی را تقویت می‌کند. برای این که در این راه موفقیت قطعی پیدا کنید ارتباط خدای خود را نیز چاشنی روزه کنید.
چرا که این ارتباط یکی از بهترین عامل‌ها برای دوری از گناه و روی آوردن به خوبی می‌باشد «إِنَّ الصَّلاةَ تنهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ؛ نماز را برپا دار، که نماز (انسان را) از زشتی‌ها و گناه بازمیدارد» (عنکوبت/45). ارتباط با خدا معاد را به انسان گوش زد می‌کند. توجه با بازگشت به جایگاه همیشگی خود عامل بسیار مهمی برای دوری از گناه و نفسانیات است.

واقعا چقدر عمل کرده‌ایم؟ چند بار مشغول چشم چرانی یاد مرگ افتادیم؟ چند بار ترسیدیم در حالی که غرق در خوش‌گذرانی با دوستانمان هستیم و موضوع خنده ما بندگان خدا هستند اندیشیده‌ایم که خدا دارد نگاه می‌کند؟


سعی کنیم حتماً یک نماز را در مسجد بجا بیاوریم. چرا که دیدن افراد مومن و خود مسجد اثرات ویژه‌ای بر نفس ما می‌گذارد.
عزیزان اگر حین انجام مطالب گفته شده باز به برخی از نفسانیات پرداختیم، خسته و ناامید نشویم. دوباره شروع کنیم. چرا که نبرد با نفس پایانی ندارد و همواره باید در تلاش بود تا آن را زمین زد.
معاشرت با دوستان خوب و با ایمان خیلی از مشکلات را حل می‌کند معمولا ما بیشتر از هر کسی با دوستانمان صمیمی هستیم و راز دل می‌گوییم اگر طرف ما کسی باشد که حدود الهی را می‌شناسد و رعایت می‌کند بر ما هم تأثیر خواهد داشت و حداقل اینست که به سمت کارهای ناشایست تشویقمان نمی‌کند.
حتماً دارید با خود می‌گویید باز هم همان حرف‌های تکراری و چیز تازه‌ای نداشت این راهکارها را بارها شنیده بودیم.
خب حرفی نیست اما واقعا چقدر عمل کرده‌ایم؟ چند بار مشغول چشم چرانی یاد مرگ افتادیم؟ چند بار ترسیدیم در حالی که غرق در خوش‌گذرانی با دوستانمان هستیم و موضوع خنده ما بندگان خدا هستند اندیشیده‌ایم که خدا دارد نگاه می‌کند؟
چند بار وقتی غریزه جنسی به ما فشار آورده عزم کردیم و روزه گرفتیم؟ چرا پس این تکرارها اثر گذار نمی‌شود؟ چند بار خواندن چند آیه از قرآن کریم را به چرخیدن در کانال‌های تلویزیون و فیلم‌های شخصیمان ترجیح دادیم؟
چند بار شنیدن نوای روح بخش قرآن و یا سخنان آموزنده اخلاقی را به شنیدن موسیقی‌های بی محتوا ترجیح دادیم؟
خوب معلوم است که این‌ها را تکرار نکرده‌ایم فقط وقتی همه نبایدها را انجام دادیم و ملامت وجدان گریبانمان را گرفت آن جاست که باز در پی چکنم راه می‌افتیم. البته یادمان هم نمی‌رود که از شنبه از فردا و از امشب از او ماه ... می‌خواهیم شروع کنیم؛ و تا آن زمان هم نه می‌میریم و نه اتفاقی می‌افتد.
خب عزیزان در پایان این مطلب تکراری به شما می‌گویم که در ماه پر فضیلت شعبان قرار داریم و به نظر می‌رسد یکی از آن فرصت‌هایی باشد که گاه و بیگاه بهانه‌اش کردیم برای آغاز خوب شدنمان برای آغاز مبارزه با هیولای نفس ک هزار و یک خواسته از ما دارد و هزار و یک فرمان که اگر بر نیاوریم به یقین به تنمان نیش میزند چون تحمل نه شنیدن ندارد اما می‌دانیم در عین حال ما هم توان مبارزه داریم هر چند مبارزه سختی است اما ما خدا را داریم او به ما کمک خواهد کرد نفسمان را تربیت کنیم تا با رفیق عزیزش شیطان دو دستی ما را تقدیم جهنم نکنند.

فرآوری : محمدی
بخش قرآن تبیان
منابع: وبلاگ آموزه ،روزنامه عصر ایران،سایت طهور