mehraboOon
07-21-2011, 05:32 AM
معرفی فاسقان در قرآن کریم
http://img.tebyan.net/big/1386/02/25200107130652201012491121115912813035249137.jpg
گروه دیگری را که خداوند در قرآن کریم به توصیفشان میپردازد فاسقان هستند. فسق به معنای خروج از حق میباشد.
(1) پس به کسی که از راه حق خارج شده باشد، فاسق گویند.
«... الفاسقین. الَّذِینَ یَنقُضُونَ عَهْدَ اللهِ مِن بَعْدِ مِیثَاقِهِ وَ یَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللهُ بِهِ أَن یُوصَلَ وَ یُفْسِدُونَ فِی الأَرْضِ أُولَـئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ)بقره/27) ؛ کسانی که پیمان خدا را پس از بستن آن میشکنند و آنچه را که خدا به پیوستن آن فرمان داده، میگسلند و در زمین فساد میکنند، زیانکارانند .»
در آخر آیه گذشته، سخن از اضلال فاسقان است و در این آیه خداوند با ذكر سه صفت، فاسقان را كاملا معرفى مىكند:
«الذین ینقضون عهدالله من بعد میثاقه؛ فاسقان كسانى هستند كه پیمان خدا را پس از آن كه محكم ساختند مىشكنند.»
كسانى كه به مقتضاى مفهوم فسق از حوزه اطاعت خداوند بیرون رفتهاند چه سرنوشتى غیر از خسران، مىتوانند داشته باشند.
انسان پیمانهاى مختلفى با خدا بسته است؛ از جمله پیمان توحید و خداشناسى، پیمان عدم تبعیت از شیطان و هواى نفس، ... ولی فاسقان همه این پیمانها را شكسته و سر از فرمان حق برتافته، و از خواستههاى دل و شیطان پیروى مىكنند .
این پیمان كجا و چگونه بسته شد؟
در اینجا این سؤال پیش مىآید كه ما هرگز به خاطر نداریم كه پیمانى با پروردگارمان در گذشته در این زمینهها بسته باشیم؟ ولى با توجه به یك نكته، پاسخ این سؤال روشن مىشود و آن این كه خداوند در عمق روح و باطن سرشت انسان، شعور مخصوص و نیروهاى ویژهاى قرار داده كه از طریق هدایت آن میتواند، راه راست را پیدا كند و از شیطان و هواى نفس تبعیت ننماید، و به دعوت رهبران الهى پاسخ مثبت داده و خود را با آن هماهنگ سازند.
شاهد دیگر براى این سخن، جملهاى است كه در نخستین خطبه نهج البلاغه از امیر مؤمنان على علیهالسلام مىخوانیم: خداوند، پیامبران خویش را یكى پس از دیگرى به سوى مردم فرستاد تا از آنها بخواهند كه به پیمان فطرى خویش عمل كنند .
راستى چه زیانى از این برتر كه انسان همه سرمایههاى مادى و معنوى خود را كه مىتواند بزرگترین افتخارها و سعادتها را براى او بیافریند در طریق فنا و نیستى و بدبختى و سیهروزى خود به كار برد؟!
به تعبیر روشنتر خدا هر موهبتى که به انسان ارزانى میدارد، همراه آن عملا پیمانى با زبان آفرینش از او مىگیرد. به او چشم مىدهد یعنى با این چشم حقایق را ببین، گوش مىدهد یعنى صداى حق را بشنو ... و به این ترتیب هر گاه انسان از آنچه در درون فطرت او است بهره نگیرد و یا از نیروهاى خداداد در مسیر خطا استفاده كند، پیمان خدا را شكسته است .
و فاسقان کسانی هستند که، همه یا قسمتى از این پیمانهاى فطرى الهى را زیر پا مىگذارند.
دومین نشانه فاسقان اینست که؛ آنها پیوندهائى را كه خدا دستور داده برقرار سازند قطع مىكنند."و یقطعون ما امر الله به ان یوصل. "
گر چه بسیارى از مفسران این آیه را ناظر به خصوص قطع رحم و بریدن رابطه خویشاوندى دانستهاند، ولى دقت در مفهوم آیه نشان مىدهد كه معنى وسیعتر و عمومیترى دارد كه مساله قطع رحم یكى از مصداقهاى آن است .زیرا آیه مىفرماید: فاسقان پیوندهائى را كه خدا دستور داده برقرار بماند قطع مىكنند، این پیوندها شامل پیوند خویشاوندى پیوند دوستى، پیوندهاى اجتماعى، پیوند و ارتباط با رهبران الهى و پیوند و رابطه با خدا است، و به این ترتیب نباید معنى آیه را منحصر به قطع رحم و زیر پا گذاشتن رابطههاى خویشاوندى دانست .
لذا بعضى از مفسران آن را به قطع رابطه با پیامبران و مؤمنان، یا قطع رابطه با پیامبران دیگر و كتب آسمانى آنها كه خدا دستور پیوند با همه آنها را داده است تفسیر كردهاند كه پیدا است این تفسیرها نیز بیان كننده بخشى از مفهوم كلى آیه است. در بعضى از روایات جمله "ما امر الله به ان یوصل" به رابطه با امیر مؤمنان و ائمه اهلبیت علیهم السلام تفسیر شده است .
هر گاه انسان از آنچه در درون فطرت او است بهره نگیرد و یا از نیروهاى خداداد در مسیر خطا استفاده كند، پیمان خدا را شكسته است .
نشانه دیگر فاسقان، فساد در روى زمین است كه در آخرین مرحله به آن اشاره شده است.
البته این خود مطلبى روشن است، آنها كه خدا را فراموش كرده و سر از اطاعت او بر تافتهاند، و حتى نسبت به خویشاوندان خود، رحم و شفقت ندارند پیدا است با دیگران چگونه معامله خواهند كرد؟ آنها در پى كامجوئى و لذتهاى خویش و منافع شخصى خود هستند، جامعه به هر جا كشیده شود براى آنها فرق نمىكند، هدفشان بهره بیشتر و كامجوئى افزونتر است، و براى رسیدن به این هدف از هیچ خلافى پروا ندارند، پیداست كه این طرز تفكر و عمل چه فسادهائى در جامعه به وجود مىآورد.
خداوند در پایان آیه عاقبت فاسقان را بیان مینماید که: آنها همان زیانكارانند .
راستى چه زیانى از این برتر كه انسان همه سرمایههاى مادى و معنوى خود را كه مىتواند بزرگترین افتخارها و سعادتها را براى او بیافریند در طریق فنا و نیستى و بدبختى و سیهروزى خود به كار برد؟!
كسانى كه به مقتضاى مفهوم فسق از حوزه اطاعت خداوند بیرون رفتهاند چه سرنوشتى غیر از خسران، مىتوانند داشته باشند.
پینوشت:
1- قاموس قرآن، سید علی اکبر قرشی، ج 5 .
برگرفته از تفسیر المیزان و نمونه .
سایت تبیان
مهری هدهدی
http://img.tebyan.net/big/1386/02/25200107130652201012491121115912813035249137.jpg
گروه دیگری را که خداوند در قرآن کریم به توصیفشان میپردازد فاسقان هستند. فسق به معنای خروج از حق میباشد.
(1) پس به کسی که از راه حق خارج شده باشد، فاسق گویند.
«... الفاسقین. الَّذِینَ یَنقُضُونَ عَهْدَ اللهِ مِن بَعْدِ مِیثَاقِهِ وَ یَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللهُ بِهِ أَن یُوصَلَ وَ یُفْسِدُونَ فِی الأَرْضِ أُولَـئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ)بقره/27) ؛ کسانی که پیمان خدا را پس از بستن آن میشکنند و آنچه را که خدا به پیوستن آن فرمان داده، میگسلند و در زمین فساد میکنند، زیانکارانند .»
در آخر آیه گذشته، سخن از اضلال فاسقان است و در این آیه خداوند با ذكر سه صفت، فاسقان را كاملا معرفى مىكند:
«الذین ینقضون عهدالله من بعد میثاقه؛ فاسقان كسانى هستند كه پیمان خدا را پس از آن كه محكم ساختند مىشكنند.»
كسانى كه به مقتضاى مفهوم فسق از حوزه اطاعت خداوند بیرون رفتهاند چه سرنوشتى غیر از خسران، مىتوانند داشته باشند.
انسان پیمانهاى مختلفى با خدا بسته است؛ از جمله پیمان توحید و خداشناسى، پیمان عدم تبعیت از شیطان و هواى نفس، ... ولی فاسقان همه این پیمانها را شكسته و سر از فرمان حق برتافته، و از خواستههاى دل و شیطان پیروى مىكنند .
این پیمان كجا و چگونه بسته شد؟
در اینجا این سؤال پیش مىآید كه ما هرگز به خاطر نداریم كه پیمانى با پروردگارمان در گذشته در این زمینهها بسته باشیم؟ ولى با توجه به یك نكته، پاسخ این سؤال روشن مىشود و آن این كه خداوند در عمق روح و باطن سرشت انسان، شعور مخصوص و نیروهاى ویژهاى قرار داده كه از طریق هدایت آن میتواند، راه راست را پیدا كند و از شیطان و هواى نفس تبعیت ننماید، و به دعوت رهبران الهى پاسخ مثبت داده و خود را با آن هماهنگ سازند.
شاهد دیگر براى این سخن، جملهاى است كه در نخستین خطبه نهج البلاغه از امیر مؤمنان على علیهالسلام مىخوانیم: خداوند، پیامبران خویش را یكى پس از دیگرى به سوى مردم فرستاد تا از آنها بخواهند كه به پیمان فطرى خویش عمل كنند .
راستى چه زیانى از این برتر كه انسان همه سرمایههاى مادى و معنوى خود را كه مىتواند بزرگترین افتخارها و سعادتها را براى او بیافریند در طریق فنا و نیستى و بدبختى و سیهروزى خود به كار برد؟!
به تعبیر روشنتر خدا هر موهبتى که به انسان ارزانى میدارد، همراه آن عملا پیمانى با زبان آفرینش از او مىگیرد. به او چشم مىدهد یعنى با این چشم حقایق را ببین، گوش مىدهد یعنى صداى حق را بشنو ... و به این ترتیب هر گاه انسان از آنچه در درون فطرت او است بهره نگیرد و یا از نیروهاى خداداد در مسیر خطا استفاده كند، پیمان خدا را شكسته است .
و فاسقان کسانی هستند که، همه یا قسمتى از این پیمانهاى فطرى الهى را زیر پا مىگذارند.
دومین نشانه فاسقان اینست که؛ آنها پیوندهائى را كه خدا دستور داده برقرار سازند قطع مىكنند."و یقطعون ما امر الله به ان یوصل. "
گر چه بسیارى از مفسران این آیه را ناظر به خصوص قطع رحم و بریدن رابطه خویشاوندى دانستهاند، ولى دقت در مفهوم آیه نشان مىدهد كه معنى وسیعتر و عمومیترى دارد كه مساله قطع رحم یكى از مصداقهاى آن است .زیرا آیه مىفرماید: فاسقان پیوندهائى را كه خدا دستور داده برقرار بماند قطع مىكنند، این پیوندها شامل پیوند خویشاوندى پیوند دوستى، پیوندهاى اجتماعى، پیوند و ارتباط با رهبران الهى و پیوند و رابطه با خدا است، و به این ترتیب نباید معنى آیه را منحصر به قطع رحم و زیر پا گذاشتن رابطههاى خویشاوندى دانست .
لذا بعضى از مفسران آن را به قطع رابطه با پیامبران و مؤمنان، یا قطع رابطه با پیامبران دیگر و كتب آسمانى آنها كه خدا دستور پیوند با همه آنها را داده است تفسیر كردهاند كه پیدا است این تفسیرها نیز بیان كننده بخشى از مفهوم كلى آیه است. در بعضى از روایات جمله "ما امر الله به ان یوصل" به رابطه با امیر مؤمنان و ائمه اهلبیت علیهم السلام تفسیر شده است .
هر گاه انسان از آنچه در درون فطرت او است بهره نگیرد و یا از نیروهاى خداداد در مسیر خطا استفاده كند، پیمان خدا را شكسته است .
نشانه دیگر فاسقان، فساد در روى زمین است كه در آخرین مرحله به آن اشاره شده است.
البته این خود مطلبى روشن است، آنها كه خدا را فراموش كرده و سر از اطاعت او بر تافتهاند، و حتى نسبت به خویشاوندان خود، رحم و شفقت ندارند پیدا است با دیگران چگونه معامله خواهند كرد؟ آنها در پى كامجوئى و لذتهاى خویش و منافع شخصى خود هستند، جامعه به هر جا كشیده شود براى آنها فرق نمىكند، هدفشان بهره بیشتر و كامجوئى افزونتر است، و براى رسیدن به این هدف از هیچ خلافى پروا ندارند، پیداست كه این طرز تفكر و عمل چه فسادهائى در جامعه به وجود مىآورد.
خداوند در پایان آیه عاقبت فاسقان را بیان مینماید که: آنها همان زیانكارانند .
راستى چه زیانى از این برتر كه انسان همه سرمایههاى مادى و معنوى خود را كه مىتواند بزرگترین افتخارها و سعادتها را براى او بیافریند در طریق فنا و نیستى و بدبختى و سیهروزى خود به كار برد؟!
كسانى كه به مقتضاى مفهوم فسق از حوزه اطاعت خداوند بیرون رفتهاند چه سرنوشتى غیر از خسران، مىتوانند داشته باشند.
پینوشت:
1- قاموس قرآن، سید علی اکبر قرشی، ج 5 .
برگرفته از تفسیر المیزان و نمونه .
سایت تبیان
مهری هدهدی