mehraboOon
07-20-2011, 10:55 PM
http://khabar.khabaronline.ir/images/position28/2011/7/10-12-18-12961.jpg
(http://khabaronline.ir/news-163544.aspx)
کتاب - نوجوانان با شما تفاوت دارند. آنها دلشان میخواهند بزرگتر از آنچه هستند به چشم بیایند، کمطاقتند و دوست دارند زود سر از کار قهرمان کتابتان در بیاورند.
اینها و نکات دیگری مانند آن ویژگیهایی است که «جک اوشنو» با توجه به آن دستورالعملهایی برای نوشتن داستانهای معمایی نوجوانانه ارائه داده است.
داستانهای معمایی، گونهای از داستانهای ادبیات نوجوانان بهشمار میروند که بسیاری از نوجوانان را با لذت مطالعه آشنا کردهاند. این داستانها در کنار وجه سرگرمکننده خود، میتوانند ذهن را به چالشهای دلپذیری بکشانند. در ادامه 10 راهنمایی برای اینکه چطور یک داستان معمایی برای نوجوانان بنویسید بیان شده است:
1- همانطور که بزرگ میشویم و به دوران جوانی و میانسالی پا میگذاریم، همچنان دوست داریم حس کنیم جوانتر هستیم، اما نوجوانان خصوصیت دیگری دارند. آنان دوست دارند احساس کنند بزرگتر از سن واقعیشان هستند؛ بنابراین سن قهرمان داستانتان را جوری انتخاب کنید که از سن و سال بزرگترین مخاطبتان بزرگتر باشد.
2- بسیاری از نویسندگان داستانهای نوجوانان ترجیح میدهند در داستانهایشان از یک زاویه دید استفاده کنند و فکر میکنند استفاده از زاویه دید چندگانه نوجوانان را سردرگم میکند، در حالیکه اینطور نیست. اینروزها نوجوانان، کتابخوانهای حرفهایتری شدهاند و زاویه دید چندگانه را بیشتر میپسندند.
3- نوجوانان، بهویژه آن دستهای از آنان که خوانندگان مشتاقی نیستند، کم صبر و حوصلهاند؛ به همین دلیل در داستانهای معمایی خاص آنان باید شخصیت اصلی خیلی زود معرفی و در همان ابتدای داستان وارد جریان حوادث شود.
4- حفظ تعلیق در این داستانها اهمیت زیادی دارد. با استفاده از ساختار و آهنگ داستان و شخصیتهای ثانویه میتوان تعلیق داستان را حفظ کرد. ضرورتی ندارد که پسزمینه چنین داستانهایی تاریک باشد، فقط باید توجه داشت که پسزمینه این امکان را در اختیار نویسنده بگذارد که در مواقع لزوم شوکهایی را به خواننده وارد کند.
5- پایان هر فصل از داستان باید با تعلیق همراه باشد. هر فصل را با سوالی بیپاسخ به پایان برسانید. به شکلی که خواننده نتواند خواندن کتاب را پشت گوش بیندازد و کتاب را زمین بگذارد و مجبور شود داستان را تا پایان بخواند.
6- چند شخصیت عجیب و غریب به داستانهایتان اضافه کنید. شخصیت اصلی باید دوستداشتنی باشد و در عین حال معایبی قابل بخشش خاص خودش را هم داشته باشد. شما میتوانید درباره شخصیتهای فرعیتان خلاقانهتر هم عمل کنید. آنها میتوانند دمدمی مزاج و مرموز باشند.
7- از زمان برای ایجاد تعلیق استفاده کنید. مسائل و مشکلاتی که حل آنها محدود به زمان خاصی است، بسیار هیجانانگیزتر از مشکلاتی است که در زمان نامحدود قابل حل هستند.
8- با دقت سرنخها را در لابهلای داستان معماییتان جای دهید. نویسندگان داستانهای معمایی باید عادلانه با خوانندگانشان طرف شوند، بهویژه وقتی با کودکان و نوجوانان سر و کار دارند. سرنخها باید ظریف و در عین حال قابل دسترس باشند. بعضی سرنخها مثل نخود سیاههایی هستند که خواننده را به دنبال پیدا کردنشان میفرستیم و حواس خواننده را از ماجرای اصلی و قهرمان داستان پرت میکنند.
9- از کمترین توصیفات استفاده کنید. نوجوانان معمولاً علاقهای ندارند که اسیر روایت شوند. همیشه این قانون نویسندگان قدیمی را رعایت کنید. به جای توصیف کردن، نشان بدهید! معمایتان باید از یک صحنه به صحنه دیگر حرکت کند. خوانندگان نباید احساس کنند که در حال مطالعه یک کتاب هستند. آنها باید خودشان را جزئی از داستان احساس کنند و صحنههای داستان را به وضوح در ذهنشان تجسم کنند.
10- دقیق باشید. فضایی را برای داستانتان انتخاب کنید که در آن زندگی کردهاید یا مدتی برای تحقیق در آن به سربردهاید. نوجوانان بیشتر از بقیه دلشان میخواهد که اشتباهات را از دل داستانها بیرون بکشند.
منبع: ایبنا به نقل از سایت اسوشیتد کانتنت
(http://khabaronline.ir/news-163544.aspx)
کتاب - نوجوانان با شما تفاوت دارند. آنها دلشان میخواهند بزرگتر از آنچه هستند به چشم بیایند، کمطاقتند و دوست دارند زود سر از کار قهرمان کتابتان در بیاورند.
اینها و نکات دیگری مانند آن ویژگیهایی است که «جک اوشنو» با توجه به آن دستورالعملهایی برای نوشتن داستانهای معمایی نوجوانانه ارائه داده است.
داستانهای معمایی، گونهای از داستانهای ادبیات نوجوانان بهشمار میروند که بسیاری از نوجوانان را با لذت مطالعه آشنا کردهاند. این داستانها در کنار وجه سرگرمکننده خود، میتوانند ذهن را به چالشهای دلپذیری بکشانند. در ادامه 10 راهنمایی برای اینکه چطور یک داستان معمایی برای نوجوانان بنویسید بیان شده است:
1- همانطور که بزرگ میشویم و به دوران جوانی و میانسالی پا میگذاریم، همچنان دوست داریم حس کنیم جوانتر هستیم، اما نوجوانان خصوصیت دیگری دارند. آنان دوست دارند احساس کنند بزرگتر از سن واقعیشان هستند؛ بنابراین سن قهرمان داستانتان را جوری انتخاب کنید که از سن و سال بزرگترین مخاطبتان بزرگتر باشد.
2- بسیاری از نویسندگان داستانهای نوجوانان ترجیح میدهند در داستانهایشان از یک زاویه دید استفاده کنند و فکر میکنند استفاده از زاویه دید چندگانه نوجوانان را سردرگم میکند، در حالیکه اینطور نیست. اینروزها نوجوانان، کتابخوانهای حرفهایتری شدهاند و زاویه دید چندگانه را بیشتر میپسندند.
3- نوجوانان، بهویژه آن دستهای از آنان که خوانندگان مشتاقی نیستند، کم صبر و حوصلهاند؛ به همین دلیل در داستانهای معمایی خاص آنان باید شخصیت اصلی خیلی زود معرفی و در همان ابتدای داستان وارد جریان حوادث شود.
4- حفظ تعلیق در این داستانها اهمیت زیادی دارد. با استفاده از ساختار و آهنگ داستان و شخصیتهای ثانویه میتوان تعلیق داستان را حفظ کرد. ضرورتی ندارد که پسزمینه چنین داستانهایی تاریک باشد، فقط باید توجه داشت که پسزمینه این امکان را در اختیار نویسنده بگذارد که در مواقع لزوم شوکهایی را به خواننده وارد کند.
5- پایان هر فصل از داستان باید با تعلیق همراه باشد. هر فصل را با سوالی بیپاسخ به پایان برسانید. به شکلی که خواننده نتواند خواندن کتاب را پشت گوش بیندازد و کتاب را زمین بگذارد و مجبور شود داستان را تا پایان بخواند.
6- چند شخصیت عجیب و غریب به داستانهایتان اضافه کنید. شخصیت اصلی باید دوستداشتنی باشد و در عین حال معایبی قابل بخشش خاص خودش را هم داشته باشد. شما میتوانید درباره شخصیتهای فرعیتان خلاقانهتر هم عمل کنید. آنها میتوانند دمدمی مزاج و مرموز باشند.
7- از زمان برای ایجاد تعلیق استفاده کنید. مسائل و مشکلاتی که حل آنها محدود به زمان خاصی است، بسیار هیجانانگیزتر از مشکلاتی است که در زمان نامحدود قابل حل هستند.
8- با دقت سرنخها را در لابهلای داستان معماییتان جای دهید. نویسندگان داستانهای معمایی باید عادلانه با خوانندگانشان طرف شوند، بهویژه وقتی با کودکان و نوجوانان سر و کار دارند. سرنخها باید ظریف و در عین حال قابل دسترس باشند. بعضی سرنخها مثل نخود سیاههایی هستند که خواننده را به دنبال پیدا کردنشان میفرستیم و حواس خواننده را از ماجرای اصلی و قهرمان داستان پرت میکنند.
9- از کمترین توصیفات استفاده کنید. نوجوانان معمولاً علاقهای ندارند که اسیر روایت شوند. همیشه این قانون نویسندگان قدیمی را رعایت کنید. به جای توصیف کردن، نشان بدهید! معمایتان باید از یک صحنه به صحنه دیگر حرکت کند. خوانندگان نباید احساس کنند که در حال مطالعه یک کتاب هستند. آنها باید خودشان را جزئی از داستان احساس کنند و صحنههای داستان را به وضوح در ذهنشان تجسم کنند.
10- دقیق باشید. فضایی را برای داستانتان انتخاب کنید که در آن زندگی کردهاید یا مدتی برای تحقیق در آن به سربردهاید. نوجوانان بیشتر از بقیه دلشان میخواهد که اشتباهات را از دل داستانها بیرون بکشند.
منبع: ایبنا به نقل از سایت اسوشیتد کانتنت