PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : سيره صادقى



afsanah82
07-20-2011, 09:54 PM
نام كتاب: سيره صادقى
نام نويسنده: سيد محمود مدنى بجستانى
شناخت اجمالى امام
ششمين امام شيعيان حضرت جعفر بن محمد الصادق (عليه السلام) در تاريخ هفدهم ربيع الاول سال هشتاد و سه هجرى به دنيا آمد.
پدر بزرگوارش وى امام باقر (عليه السلام) و مادر گراميش فاطمه دختر قاسم بن محمد بن ابى بكر است مادر گراميش را مورخان اينگونه معرفى كرده اند: فاطمه ام فروه از تمامى زنان دوران خويش با تقواتر و پروا پيشه تر بود.
امام صادق (عليه السلام) مدت سى و يك سال در كنار پدر بزرگوارش خود زندگى كرد و در سال 114 هجرى قمرى كه امام باقر (عليه السلام) وفات يافت بارسنگين و با عظمت امامت را بدوش كشيد و در اين مدت با توجه به فرصتى كه در اثر پايان دوران خلافت ننگين امويان و استحكام نيافتن خلافت شوم عباسيان براى آن حضرت پيش آمده بود معارف الهى و احكام اسلامى را به بهترين شيوه پراكند و شاگردان با فضيلت و دانشمندان بنامى را پروراند. آن حضرت در مدت عمر خويش با خلفاى زيادى معاصر بود كه به ترتيب عبارتند از: هشام بن عبدالمك، وليد، يزيد بن وليد، ابراهيم بن وليد، مروان بن محمد از بنى اميه و سفاح و منصور از بنى عباس.
امام صادق (عليه السلام) پس از سى و چهار سال امامت و تلاش بى وقفه در راه احياى اسلام و معارف اصيل آن با بجاى نهادن ميراثى گرانقدر از احاديث و پرورش شاگردانى بسيار در سال 148 هجرى قمرى در سن 65 سالگى توسط منصور عباسى به وسيله انگوى زهر آلود مسموم شد و در روز 25 شوال به شهادت رسيد، بدن مباركش در قبرستان بقيع در كنار قبر پدر بزرگوارش و جد گراميش به خاك سپرده شد.
اكنون خوشه اى از خرمن علوم و قطره اى از درياى فضيلت او كه در چهل رفتار وى تجلى كرده است به عاشقان ولايت و رهروان راه هدايت تقديم مى شود اميد كه چراغى فرا راه زندگى همگان باشد. انشاء الله (1)
مقدمه
امام سجاد (عليه السلام) فرمود:
الا و ان ابغض الناس الى الله من يقتدى بسنة امام و لا يقتدى باءعماله.(2)
هشدار كه منفورترين مردم نزد پروردگار، كسى است كه شيوه امامى را پيروى كند ولى از سيره عملى او پيروى ننمايد.
براى ((چگونه بودن)) نياز به الگو داريم و نقش الگو در تربيت چنان چنان روشن است كه نيازى به بيان و توضيح نيست.
آنچه در اين الگوگيرى و اسوه يابى و تاءسى به اخلاق اولياء كارساز است، آشنايى با جزئيات صفات و رفتار آن حضرات است، نه كليات. خوشبختانه در كتب حديث و سيره، نمونه هاى رفتارى پيامبر و امامان بصورت ريز و جزئى آمده است كه آشنايى با آنها بسيار سودمند است و گامى جهت خودسازى و تعالى بخشيدن به جامعه است.
انسان در ديد ژرف نگر، اسلام، بيابانگردى سرگردان و گمگشته اى در تاريكزار زندگى نيست. او كشتى شكسته اى شور بخت و نااميد و و اسير موجهاى بيم زا و هراس آفرين نمى باشد.
بلكه موجودى مسؤ ول است كه با مقصد و مقصودى مشخص، با زاد و توشه اى كامل و راهنمايانى درونى و برونى به سفرى پرداخته كه از صحراى عدم آغاز مى شود و تا بار يافتن به لقاء الهى ادامه دارد.
تمامى نيروهاى خلقت، انسان را در اين سفر صادقانه يارى مى كنند و خدا با لطف بيكران خويش به هدايت او از راههاى گوناگون پرداخته است و بهترين جايگاه جاودانه را در سراى آخرت براى او مهيا كرده است.
انسان براى به دست آوردن نيك بختى خويش و سعادتمندى جامعه و رضايت خداوند بايد در طول اين سفر چگونه زيستن را بياموزد و اين آموزه ها را در زندگى خويش بكار گمارد.
اسلام عزيز براى پاسخ ‌گويى بدين سؤ ال بسيار اساسى دو شيوه را دنبال نموده است:
الف: بيان احكام و دستورهاى زندگى از آغاز تا فرجام
ب: ارائه الگوهاى تربيتى و نمونه هاى عينى كمال
بر اساس همين شيوه دوم در قرآن مجيد بارها از پيامبران و ديگر انسانهاى والا سخن به ميان آمده است، و از جنبه هاى الگويى آنان ستايش شده تا ديگران نيز به آنان تاءسى بجويند.
در مكتب حياتبخش تشيع (اسلام راستين) معرفى اين الگوهاى الهى گسترده تر است و پيشوايان معصوم كه بهترين اسوه ها و الگوهاى زندگى هستند فرا روى چشمان باز و دلهاى آگاه قرار دارند تا آنانكه مسئوليت الهى و رسالت انسانى خويش را درك كرده اند و تصميم براى رسيدن به چكادهاى فرازمند فضيلت و كمال دارند با درس گرفتن از آنان زيستنى شرافتمندانه كه سعادت دنيا و آخرت را تاءمين مى كند در پيش گيرند.
در راستاى اين هدف و براى معرفى سيره عملى و پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) و اهل بيت معصوم او (عليهم السلام) گروهى از فضلاء و شيفتگان اهلبيت در حوزه علميه قم گرد هم آمده و در گستره كتابهاى بسيارى دست به تحقيق وسيعى زده اند كه بخواست خداوند مجموعه ارزشمندى را به زودى تقديم امت اسلامى خواهند نمود.
آشكار است كه در اين مجموعه تنها احاديثى كه بيانگر يك شيوه مستمر و عملى مداوم در زندگى معصومين (عليهم السلام) باشد آورده مى شود.
اكنون به عنوان نمونه اى از درياى مواج و گرانقدر روايات، چهل حديث از سيره هر يك از معصومين (عليهم السلام) به پيشگاه امت اسلامى عرضه مى شود. اميد كه همه ما را چراغ راه و ره توشه سفرى باشد براى رسيدن به سعادت دنيا و نيك بختى آخرت.
در اين چهل حديث، با گوشه اى از اخلاقيات و سيره سازنده و الهام بخش ‍ ششمين امام و پيشواى شيعيان، حضرت امام صادق (عليه السلام) آشنا مى شويم، به اين اميد كه آشنايى با سيره صادق، امت ما بويژه جوانان جامعه را با گوهر تقوا و سرمايه هاى كمال و معنويت و اخلاق اسلامى ماءنوس سازد و راه پيروى از آن ((اسوه فضايل)) راا هموارتر كند.
فصل اول: در خلوت حق ((سيره عبادى امام صادق (عليه السلام)))
1: چهار بنيان زندگى
قيل للصادق (عليه السلام):
على ماذا بنيت امرك؟
فقال (عليه السلام): على اربعة اشياء:
علمت ان عملى لايعمله غيرى فاجتهدت و علمت ان الله عزوجل مطلع على فاستحييت و علمت ان رزقى لا ياكله غيرى فا طماننت و علمت ان اخر امرى الموت فاستعددت.
به امام صادق (عليه السلام) گفتند:
كار خود را به چه اساسى استوار ساخته اى؟ فرمود: بر چهار بنيان: (اول) دانستم كه عمل مرا كسى ديگر انجام نمى دهد پس تلاش نمودم (دوم) دانستم كه خداى بر من آگاه است پس حيا كردم. (سوم) دانستم كه روزى مرا ديگرى نمى خورد پس آرام گرفتم (چهارم) دانستم كه پايان كار من مرگ است پس براى آن آماده شدم.
بحارالانوار، 78: 228 ح 100
2: ستايش خداى در مصيبت ها
كان ابو عبد الله (عليه السلام) يقول عند المصيبة:
الحمد لله الذى لم يجعل مصيبتى فى دينى و الحمد لله الذى لوشاء ان يجعل مصيبتى اعظم مما كانت و الحمد لله على الامر الذى شاء ان تكون فكان .
امام صادق (عليه السلام) بهنگام مصيبت و مشكلات مى فرمود: سپاس ‍ خدايى را كه مصيبت مرا در دينم قرار نداد و سپاس خدايى را كه اگر مى خواست مصيبت مرا بيش از اين قرار دهد (مى توانست) و ستايش ‍ خدايى را بر آنچه كه او خواست و همان نيز انجام گرفت.
كافى 3: 262 ح 42، تحف العقل 381
3: توسل
عع عن داود الرقى قال:
انى كنت اسمع ابا عبد الله (عليه السلام) اكثر ما يلح به فى الدعاء على الله بحق الخمسة يعنى رسول الله و اميرالمؤ منين و فاطمة و الحسن و الحسين (عليه السلام).
داود رقى (از اصحاب امام صادق (عليه السلام)) مى گويد:
من از امام صادق (عليه السلام) مى شنيدم كه در هنگام اصرار دعاهايش بيشتر مواقع خداى را به حق پنج نفر مى خواند، يعنى رسول خدا و اميرمؤ منان و فاطمه زهراء و حسن و حسين (درود خدا بر آنها باد).
وسائل الشيعه 4: 139 ح 1
4: چشم دل
قال الصادق (عليه السلام)
ما كنت اعبد شيئا لم اره..
يونس بن ظبيان مى گويد: مردى از امام صادق (عليه السلام) پرسيد: آيا خدا را به هنگام عبادت ديده اى؟ امام فرمود:
من هرگز چيزى را كه نبينم عبادت نمى كنم.
مرد پرسيد چگونه؟! فرمود: چشمها بصورت مجسم او را نمى بينند ولى دلها با حقيقت ايمان او را در مى يابند.
بحار الانوار 4: 33 ح 10
5: بيم از خداوند
قال مالك:
قد كنت اختلف اليه زمانا فما كنت اراه الا على ثلاث خصال:
اما مصليا و امام صامتا و امام يقرء القران و لايتكلم فيما لايعنيه فكان من العلماء العباد الذين يخشون الله عزوجل.
مالك (پيشواى فرقه مالكيه از اهل سنت) مى گويد من مدت زمانى به خدمت امام صادق (عليه السلام) رفت و آمد داشتم، او را هرگز در غير اين سه حالت نديدم:
يا نماز مى گزارد، يا سكوت مى نمود (در برخى روايات يه به نماز ايستاده بود) يا قرآن تلاوت مى كرد و در آنچه كه سودى نداشت سخن نمى راند و او از دانشمندان و بندگان خداى بود آنانكه از خداى در بيم و هراس اند.
بحارالانوار 17: 32 ح 14
6: اشتغال به عبادت
قال علماء السير:
كان قد اشتغل بالعبادة عن طلب الرياسة.
علماى سيره گفته اند:
عبادت پروردگار امام صادق (عليه السلام) را از رياست طلبى باز داشته بود.
تذكرة الخواص: 307
7: در انتظار مهدى (عليه السلام)
عن سدير الصير فى عن ابى عبد الله (عليه السلام) فى حديث طويل انه كان يقول:
سيدى غيبتك نفت رقادى و ضيقت على مهادى و ابتزت منى راحة فؤ ادى.
در حديثى طولانى سدير صير فى (يكى از ياران امام صادق (عليه السلام)) مى گويد:
آن حضرت هماره مى گفت: سرورم (حضرت مهدى (عليه السلام)) غيبت تو خواب از چشم ربوده است و خوابگاه را بر من تنگ نموده و راحتى قلب را از من گرفته است.
اثبات الهداة 6: 414 ح 162
8: نماز شب در سفر
عن الحلبى قال ساءلت الا عبد الله عن صلاة الليل و الوتر فى اول الليل فى السفر اذا تخوفت البرد و كانت عليه، فقال:
لاباءس انا افعل ذلك.
حلبى (يكى از ياران امام صادق (عليه السلام)) مى گويد: از امام صادق (عليه السلام) راجع به نماز شبب و نماز وتر پرسيدم آيا در هنگام سفر و ترس از سرما و يا وجود بيمارى در ابتداى شب مى توان آن را خواند؟
امام (عليه السلام) فرمود: آرى اشكالى ندارد و من نيز اين چنين مى كنم.
كافى 3: 441 ح 10، وسائل الشيعه 3:183 ح 8
9: لباس نماز و دعا
و كان له (الصادق (عليه السلام)) ثوبان خشنان يصلى فيهما فى بيته فاذا اراد ان يساءل الله الحاجة لبسهما.
امام صادق (عليه السلام) را دو لباس خشن بود كه در خانه با آنها نماز مى گذارد و چون مى خواست از خدا حاجتى بخواهد (دعا كند) آن دو لباس ‍ را مى پوشيد.
دعائم الاسلام 2: 159 ح 565
10: سجده هنگام حاجت خواهى
ان الصادق (عليه السلام) كان اذا الحت به الحاجة يسجد من غير صلاة و لاركوع يقول: يا ارحم الراحمين سبعا ثم يساءل حاجته.
همانا امام صادق (عليه السلام) چون حاجتى مهم داشت بدون نياز و ركوع به سجده مى رفت و هفت بار مى گفت يا ارحم الراحمين سپس حاجت خود را از خدا در خواست مى كرد.
بحارالانوار 95: 164 ح 18
11: سجده بر تربت كربلا
قال معاوية بن عمار:
كان لابى عبد الله (عليه السلام) خريطة ديباج صفراء فيها تربة اءبى عبد الله (عليه السلام) فكان اذا حضرت الصلاة صبه على سجادته و سجد عليه.
معاويه بن عمار (يكى از اصحاب امام صادق (عليه السلام)) مى گويد:
امام صادق (عليه السلام) را كيسه اى ابريشمين و زرد بود كه در آن خاك كربلاى حسين بود. چون هنگام نماز فرا مى رسيد آن خاك را بر سجاده خود مى ريخت و بر آن سجده مى كرد.
وسائل الشيعه 3: 608 ح 3
12: در كنار كعبه
قال جميل:
و رايت ابا عبد الله (عليه السلام) يستلم الاركان كلها.
جميل (از اصحاب حضرت صادق (عليه السلام)) مى گويد:
امام صادق (عليه السلام) را ديدم كه تمامى گوشه هاى كعبه را استلام مى كرد (به آن اركان دست مى ماليد.).
كافى 4: 408 ح 9
13: اقرار به گناهان
عن ابى عبد الله (عليه السلام):
انه كان اذا انتهى الى الملتزم قال لمواليه:
اميطوا عنى حتى اقر لربى بذنوبى فى هذا المكان، فان هذا مكان لم يقر عبد لربه بذنوبه ثم استغفر الله الا غفر الله له.
امام صادق (عليه السلام) چون به ملتزم (قسمتى از ديوار كعبه بين حجرالاسود و در خانه كعبه) مى رسيد به غلامانش مى فرمود:
از من دور شويد تا در پيشگاه خداوند به گناهانم اعتراف كنم، زيرا اين جا مكانى است كه هر بنده اى در پيشگاه خدا اقرار به گناهانش كند و از خدا آمرزش بخواهد خدا او را مى بخشايد.
كافى 4: 401 ح 4، وسائل الشيعه 9: 424 ح 5
14: مناجات آخر شب
عن عبد الرحمن بن الحجاج قال:
كان ابا عبد الله (عليه السلام) اذا قام اخر اليل يرفع صوته حتى يسمع اهل الدار و يقول:
اللهم اعنى على هول المطلع و وسع على ضيق المضجع و ارزقنى خير ما قبل الموت و ارزقنى خير ما بعد الموت.
عبد الرحمن بن حجاج (يكى از ياران حضرت) مى گويد:
امام صادق (عليه السلام) چون آخر شب (براى مناجات با خدا) بر مى خاست، صداى خود را (به دعا) بلند مى كرد تا خانواده اش بشنوند و مى گفت:
خدايا مرا در بيم قيامت كمك فرما و تنگناى خوابگاه (قبر) را بر من وسيع فرما و خير قبل از مرگ و پس از مرگ را بر من روزى فرما.
كافى 2: 538 ح 13، بحارالانوار 87: 192
15: روش دعا كردن
عن معاوية بن عمار عن الصادق (عليه السلام)
كان اذا طلب الحاجة طلبها عند زوال الشمس فاذا اراد ذلك قدم شيئا فتصدق به و شم شيئا من الطيب و راح الى المسجد فدعا فى حاجتهه ما شاء الله عزوجل.
معاويه بن عمار (از اصحاب امام صادق (عليه السلام)) مى گويد:
امام صادق (عليه السلام) چون مى خواست حاجتى را از خداوند بخواهد به هنگام ظهر صدقه اى مى داد و اندكى از بوى خوش (عطر) استفاده مى كرد و سپس به مسجد مى رفت و خدا را براى حاجت خود مى خواند، آن قدر كه خداوند بزرگ مى خواست.
بحارالانوار ج 96 ص 345
16: بوى خوش و روزه
كان ابو عبد الله (عليه السلام) اذا اصام تطيب بالطيب و يقول:
الطيب تحفة الصائم
امام صادق (عليه السلام) چون روزه مى گرفت بوى خوش به كار مى برد و مى فرمود:
بوى خوش هديه روزه دار است.
كافى 4: 113، من لايحضره الفقيه 2: 112 ح 1872
17: روزه و گياهان خوشبو
كان ابو عبد الله (عليه السلام) اذا صام لايشم الريحان فساءلته عن ذلك فقال:
اكره ان اخلط صومى بلذة.
امام صادق (عليه السلام) چون روزه مى داشت گياهان و گلهاى خوشبو را نمى بوييد. از آن حضرت در اين باره سؤ ال كردم فرمود:
وست ندارم كه روزه خود را با لذات بيامزم.(3)
لايحضره الفقيه 2: 114 ج 188، وسائل الشيعه ج 7: 67 ح 15
18: احترام ماه رمضان
قال الصادق (عليه السلام):
انى اذا سافرت فى شهر رمضان ما آكل الا القوت و ما اشرب كل الرى.
امام صادق (عليه السلام) فرمود:
هرگاه در ماه رمضان به مسافرت مى روم (به احترام ماه رمضان اگر چه مسافرم و روزه بر من واجب نيست ولى) جز به اندازه رمق داشتن غذا نمى خورم و هرگز از آب در حد سيراب شدن نمى نوشم.
وسائل الشيعه 7: 147 ح 5
فصل دوم: در جلوت خلق ((سيره اجتماعى امام صادق (عليه السلام)))
19: رسيدگى به نيازمندان
عن هشام بن سالم:
كان ابو عبد الله (عليه السلام) اذا اعتم و ذهب من الليل شطره اخذ جرابا فيه خبز و لحم و الدراهم فحمله على عنقه ثم ذهب الى اهل الحاجة من اهل المدينة فقسمه فيهم و لا يعرفونه فلما مضى ابوعبد الله (عليه السلام) فقدوا ذلك فعلموا انه كان ابو عبد الله (عليه السلام).
هشام بن سالم (از ياران امام صادق (عليه السلام)) مى گويد:
چون پاره اى از شب مى گذشت امام صادق (عليه السلام) كيسه اى انباشته از پول و نان و گوشت بر دوش مى كشيد و به سراغ نيازمندان شهر مدينه مى رفت و آن را بين آنان تقسيم مى كرد و آنها هيچگاه او را نمى شناختند و چون امام (عليه السلام) در گذشت و اين بخشش ها قطع شد فهميدند آن شخص امام صادق (عليه السلام) بوده است.
كافى 4: 8 ح 1، بحارالانوار 47: 38 ح 47
20: بخشش گسترده
قال الهياج بن البسطام:
كان جعفر بن محمد يطعم حتى لايبقى لعياله شى ء.
هياج بن بسطام (يكى از راويان حديث) مى گويد: امام صادق (عليه السلام) آن قدر مردم را اطعام مى كرد كه براى خانواده خودش چيزى باقى نمى ماند.
بحارالانوار 47: 33 ح 3، كشف الغمه 2: 157
21: كشاورزى براى روزى حلال
قال الصادق (عليه السلام)
اين لاعمل فى بعض ضياعى حتى اعرق و ان لى من يكفينى ليعلم الله عزوجل انى اطلب الرزق الحلال.
امام صادق (عليه السلام) فرمود:
من در برخى زمينهاى كشاورزيم كار مى كنم تا عرق مى كنم، در حالى كه افرادى هستند كه به جاى من كار كنند و مرا از كار كردن بى نياز كنند، ولى من كار مى كنم تا خداوند بزرگ بداند كه من براى روزى حلال تلاش ‍ مى كنم.
وسائل الشيعه 12: 23 ح 8
22: دعوت به پرهيزكارى
عن غياث بن ابراهيم:
كان ابو عبدالله (عليه السلام) اذا مر بجماعة يختصمون لايجوز هم حتى يقول ثلاثا اتقوا الله يرفع بها صوته.
غياث بن ابراهيم (از اصحاب امام صادق (عليه السلام)) مى گويد:
امام صادق (عليه السلام) هرگاه به گروهى مى گذشت كه مشغول دعوا بودند، از آنان نمى گذشت مگر آنكه سه بار با صداى بلند به آنها خطاب مى كرد: از خدا پروا كنيد.
مشكاة الانوار: 55، بحارالانوار
23: حضور در مسابقه
عن حفص البخترى عن ابى عبد الله (عليه السلام):
انه كان يحضر الرمى و الرهان....
حفص بخترى (يكى از اصحاب امام صادق (عليه السلام)) مى گويد:
امام صادق (عليه السلام) در مسابقه تيراندازى و اسب سوارى حاضر مى شد.
وسائل الشيعه ج 13 ص 348 روايت 4
24: روزه دارى كودكان
قدروينا عن جعفر بن محمد (عليه السلام):
انه كان ياءمر الصبى بالصوم فى شهر رمضان بعضى النهار فاذا راءى الجوع و العطش غلب عليه امره فافطر.
از امام صادق (عليه السلام) براى ما نقل شده است كه آن حضرت كودك ((نابالغ)) را در ماه رمضان به روزه گرفتن فرمان مى داد و چون تشنگى و گرسنگى بر كودك غلبه كرده است به او فرمان مى داد و روزه اش را مى گشود.
دعائم الاسلام 1: 194
25: سفارش خود و ديگران
قال الصادق (عليه السلام):
انى و الله ما امركم الا بما ناءمر به انفسنا فعليكم بالجد و الاجتهاد.
امام صادق (عليه السلام) (به شيعيان) فرمود:
به خدا سوگند من شما را به چيزى دستور نمى دهم مگر كه خود را نيز بدان فرمان مى دهم پس بر شما باد كه تلاش و كوشش كنيد.
وسائل الشيعه ج 12 ص 12 ح 8
26: تاءمين نياز دشمن
قال الصادق (عليه السلام):
انى لاسارع الى حاجة عدوى خوفا ان اراده فيستغنى عنى.
امام صادق (عليه السلام) فرمود:
من با شتاب نياز دشمن را بر آورده مى سازم از بيم آنكه مبادا او را رد كنم و او از من بى نياز شود.
بحارالانوار 78: 207 ح 64
27: حقگويى
قال الصادق (عليه السلام)
يريدوننى الا اقول الحق و الله لا ازال اقول الحق حتى اموت
امام صادق (عليه السلام) فرمود:
از من مى خواهند كه حق را نگويم، به خدا سوگند هماره حق را خواهم گفت تا هنگامى كه مرگ بسراغم آيد.
رجال الكشى: 601 ح 1121
28: سفارش اصحاب
ان ابن سعد الازدى قال:
و اكثر ما كان يوصينا به ابو عبدالله (عليه السلام) البر و الصلة.
ابن سعد ازدى گويد:
بيشترين چيزى كه امام صادق (عليه السلام) ما را بدان سفارش مى نمود نيكوكارى و پيوند با خويشاوندان بود.
قرب الاسناد 43 ح 138

afsanah82
07-20-2011, 09:55 PM
فصل سوم: اخلاق آسمانى ((سيره اخلاقى امام صادق (عليه السلام)))
29: گذشت از اذيت كننده
عن اسحاق بن عمار:
كان لابى عبدالله (عليه السلام) امراءة و كانت تؤ ذيه فكان يغفر لها.
اسحاق بن عمار (يكى از راويان حديث) مى گويد:
امام صادق (عليه السلام) را همسرى بود كه آن حضرت را اذيت مى نمود ولى همواره آن حضرت او را مى بخشيد.
مكارم االاخلاق 216
30: مزاج و تبسم
عن مالك:
و لقد كنت ارى جعفر بن محمد (عليه السلام) و كان كثير الدعابة و التبسم.
مالك (پيشواى فرقه مالكيه اهل سنت) مى گويد:
من هماره امام صادق (عليه السلام) را مى ديدم و آن حضرت بسيار اهل مزاح و تبسم بود.
بحارالانوار 17: 32 ح 14
31: چونان بندگان
عن ابى خديجة عن ابى عبدالله (عليه السلام):
انه كان يجلس جلسة العبد و يضع يده على الارض و ياكل بثلاث اصابع.
ابى خديجه (از راويان حديث) مى گويد:
امام صادق (عليه السلام) همچون بردگان (با تواضع تمام) مى نشست و دست خويش را بر زمين مى نهاد و با سه انگشت غذا مى خورد.
كافى 6: 297 ح 6
32: بردبارى و تسليم
امام كاظم (عليه السلام) فرمود: پدرم به من فرمود براى تعزيت و تسليت گفتن به مفضل (يكى از ياران حضرت) پيش او بروم و به او بگويم:
انا اصبنا باسماعيل فصبرنا فاصبر كما صبرنا انا اذا اردنا امرا و اراد الله امرا سلمناه لامر الله.
ما چون با مرگ اسماعيل (فرزند آن حضرت) روبرو شديم، صبر كرديم. اكنون تو نيز چون ما صبر پيشه كن. ما چون خواهان امرى باشيم و خدا امرى ديگر را بخواهد تسليم امر خداى مى شويم.
مشكاة الانوار: 28
33: منزلت دنيا
عن حفص بن غياث قال قال ابو عبدالله (عليه السلام)
يا حفص ما منزلة الدنيا من نفسى الا بمنزلة الميتة اذا اضطررت اليها اكلت منها.
حفص بن غياث مى گويد امام صادق (عليه السلام) فرمود:
اى حفص موقعيت دنيا در نزد من همانند مردارى است كه چون ناچار شوم از آن استفاده مى كنم.
وسائل الشيعه 16: 312 ح 6
34: ديگر دوستى
عن مفضل سمعت ابا عبدالله (عليه السلام) يقول:
ما من طعام اكله الا و انا اشتهى ان يشركنى فيه انسان....
مفضل (يكى از ياران امام صادق (عليه السلام)) مى گويد از آن حضرت شنيدم كه مى فرمود:
هيچ غذايى نمى خورم مگر اينكه دوست دارم انسان ديگرى نيز در خوردن غذا با من همراه شود.
كافى ج 6 ص 353 ح 6
فصل چهارم: روش الهى ((سيره شخصى امام صادق (عليه السلام)))
35: خوشبويى
عن ابى الحسن (عليه السلام):
كان يعرف موضع سجود ابى عبدالله (عليه السلام) بطيب ريحه.
امام كاظم (عليه السلام) فرمود:
جايگاه سجده امام صادق (عليه السلام) از بوى خوش آنجا شناخته مى شد.
كافى 6: 511 ح 11
36: آراستگى
عن معاوية بن عمار قال:
راءيت ابا عبدالله (عليه السلام) يختضب بالحناء خضابا قانيا.
معاويه بن عمار (از اصحاب امام صادق (عليه السلام)) مى گويد:امام صادق (عليه السلام) را ديدم كه موى خويش را با حناى پررنگى حنا بسته است.
بحارالانوار ج 47 ص 46 ح 65
37: شانه زدن
عن ابى الحسن (عليه السلام) قال:
كان لابى عبدالله (عليه السلام) مشط فى المسجد يتمشط به اذا فرغ من صلاته.
امام كاظم (عليه السلام) فرمود:
امام صادق (عليه السلام) در مسجد شانه اى داشت كه چون از نماز فارغ مى شد با آن موى خود را شانه مى زد.
بحارالانوار 76: 116 ح 2
38: غذاى مخصوص
عن عبد الاعلى قال اكلت مع ابى عبدالله (عليه السلام) فقال:
يا جارية ائتينا بطعامنا المعروف فاتى بقصعة فيها خل و زيت فاكلنا.
عبدالاعلى (يكى از ياران حضرت امام صادق (عليه السلام)) مى گويد همراه با آن حضرت غذا مى خوردم آن حضرت به كنيز خود فرمود:
غذاى معروف ما را بياور. پس آن كنيز كاسه اى كه در آن سركه و روغن زيتون بود آورد و خورديم.
بحارالانوار 47: 41 ح 51
39: شيوه غذا خوردن
قال الصادق (عليه السلام)
ما اتخمت قط و ذلك انى لم ابداء بطعام الا قلت بسم الله و لم افرغ من طعام الا قلت الحمدلله.
امام صادق (عليه السلام) فرمود:
هرگز هضم غذا بر من مشكل نشده است، زيرا هيچ گاه شروع به غذا نكردم مگر اينكه ((بسم الله)) گفتم و هيچ گاه از غذا خوردن فارغ نشدم مگر آنكه ((الحمدلله)) گفتم.
وسائل الشيعه، 16 ص 586 ح 7
40: شيوه نشستن
عن حماد بن عثمان قال:
راءيت ابا عبدالله (عليه السلام) يجلس فى بيته عند باب بيته قبالة القبلة.
حماد بن عثمان (از ياران امام صادق (عليه السلام)) مى گويد:
امام صادق (عليه السلام) را مى ديدم كه در خانه اش جلوى در اتاق رو به قبله مى نشست.
مشكاة الانوار: 206