PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : چهل حديث، سيره سجادى



afsanah82
07-20-2011, 09:54 PM
نام كتاب: چهل حديث، سيره سجادى
نام نويسنده: محمود شريفى
شناخت اجمالى امام سجاد (عليه السلام)
حضرت سجاد (عليه السلام) در 5 شعبان سال 38 (و يا 15 جمادى الاول سال 36) هجرى در ايام حكومت حضرت امير (عليه السلام) در مدينه متولد شد و در 12 يا 25 محرم 94 يا 95 هجرى در ايام حكومت وليد بن عبدالملك رحلت يافت (و يا بدست وليد مسموم و به شهادت رسيد) و مرقد منورش در قبرستان بقيع در كنار عموى بزرگوارش امام حسن مجتبى (عليه السلام) است.
پدر بزرگوارش حضرت سيدالشهداء امام حسين و مادرش طبق مشهور شهربانو يا شاه زنان (دختر يزگرد) بود.
مدت عمرش 57 سال بود كه دو سال در كنار جدش و 20 سال بهمراه عمو و پدر بزرگوارش و 35 سال نيز مدت امامت خود آن بزرگوار طول كشيد.
مهمترين شاخصه زندگانى ايشان زنده نگه داشتن عاشورا و تكميل آن حماسه بزرگ با گفتار و رفتار خود بود كه در كنار رسالت ديگرش، آموزش ‍ عبوديت و بندگى حق و تربيت جامعه اى متعهد و مؤمن و مصون در مقابل هجوم فرهنگ ترجمه و غرور علمى، هر دو وظيفه را به كمال رساند.
مقدمه
امام سجاد (عليه السلام) فرمود:
الا و ان ابغض الناس الى الله من يقتدى بسنة امام و لا يقتدى باءعماله.(1)
هشدار كه منفورترين مردم نزد پروردگار، كسى است كه شيوه امامى را پيروى كند ولى از سيره عملى او پيروى ننمايد.
براى ((چگونه بودن)) نياز به الگو داريم و نقش الگو در تربيت چنان چنان روشن است كه نيازى به بيان و توضيح نيست.
آنچه در اين الگوگيرى و اسوه يابى و تاءسى به اخلاق اولياء كارساز است، آشنايى با جزئيات صفات و رفتار آن حضرات است، نه كليات. خوشبختانه در كتب حديث و سيره، نمونه هاى رفتارى پيامبر و امامان بصورت ريز و جزئى آمده است كه آشنايى با آنها بسيار سودمند است و گامى جهت خودسازى و تعالى بخشيدن به جامعه است.
انسان در ديد ژرف نگر، بيابانگردى سرگردان و گمگشته اى در تاريكزار زندگى نيست. او كشتى شكسته اى شور بخت و نااميد و اسير موجهاى بيم زا و هراس آفرين نمى باشد.
بلكه موجودى مسؤول است كه با مقصد و مقصودى مشخص، با زاد و توشه اى كامل و راهنمايانى درونى و برونى به سفرى پرداخته كه از صحراى عدم آغاز مى شود و تا بار يافتن به لقاء الهى ادامه دارد.
تمامى نيروهاى خلقت، انسان را در اين سفر صادقانه يارى مى كنند و خدا با لطف بيكران خويش به هدايت او از راههاى گوناگون پرداخته است و بهترين جايگاه جاودانه را در سراى آخرت براى او مهيا كرده است.
انسان براى به دست آوردن نيك بختى خويش و سعادتمندى جامعه و رضايت خداوند بايد در طول اين سفر چگونه زيستن را بياموزد و اين آموزه ها را در زندگى خويش بكار گمارد.
اسلام عزيز براى پاسخ ‌گويى بدين سؤال بسيار اساسى دو شيوه را دنبال نموده است:
الف: بيان احكام و دستورهاى زندگى از آغاز تا فرجام
ب: ارائه الگوهاى تربيتى و نمونه هاى عينى كمال
بر اساس همين شيوه دوم در قرآن مجيد بارها از پيامبران و ديگر انسانهاى والا سخن به ميان آمده است، و از جنبه هاى الگويى آنان ستايش شده تا ديگران نيز به آنان تاءسى بجويند.
در مكتب حياتبخش تشيع (اسلام راستين) معرفى اين الگوهاى الهى گسترده تر است و پيشوايان معصوم كه بهترين اسوه ها و الگوهاى زندگى هستند فرا روى چشمان باز و دلهاى آگاه قرار دارند تا آنانكه مسئوليت الهى و رسالت انسانى خويش را درك كرده اند و تصميم براى رسيدن به چكادهاى فرازمند فضيلت و كمال دارند با درس گرفتن از آنان زيستنى شرافتمندانه كه سعادت دنيا و آخرت را تاءمين مى كند در پيش گيرند.
در راستاى اين هدف و براى معرفى سيره عملى پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) و اهل بيت معصوم او (عليه السلام) گروهى از فضلا و شيفتگان اهلبيت در حوزه علميه قم گرد هم آمده و در گستره كتابهاى بسيارى دست به تحقيقى وسيع زده اند كه بخواست خداوند مجموعه اى ارزشمند را به زودى تقديم امت اسلامى خواهند نمود. آشكار است كه در اين مجموعه تنها احاديثى كه بيانگر يك شيوه مستمر و عملى مداوم در زندگى معصومين (عليهم السلام) باشد آورده مى شود.
اكنون به عنوان نمونه اى از درياى مواج و گرانقدر روايات، چهل حديث از سيره هر يك از معصومين (عليهم السلام) به پيشگاه امت اسلامى عرضه مى شود. اميد كه همه ما را چراغ راه و ره توشه سفرى باشد براى رسيدن به سعادت دنيا و نيك بختى آخرت.
چهل حديثى كه پيش روى شماست، گوشه اى از فضيلتهاى جاودان و ماندگار امام سجاد، زين العابدين (عليه السلام) را به شما شيفتگان مكتب اهل بيت (عليهم السلام) مى آموزد. اميد است آشنايى با نمونه هايى از سيره رفتارى آن امام معصوم، رهگشاى ما در پيمودن مسير كمال و عبوديت گردد و توفيق الگوگيرى از آن حضرت، پيوسته همراه شما باشد. ان شاء الله
فصل اول: سيره عبادى امام سجاد (عليه السلام)
1: در محضر قرآن
قال على بن الحسين (عليه السلام):
لو مات من بين المشرق و المغرب لما استوحشت بعد اءن يكون القرآن معى، و كان (عليه السلام) اذا قرء ((مالك يوم الدين)) يكررها، حتى كاد اءن يموت.
امام سجاد (عليه السلام) فرمود:
اگر تمام كسانى كه در ميان مشرق و مغرب هستند از دنيابروند (و من تنها بمانم) و قرآن با من باشد وحشت مرا نمى گيرد (و نمى ترسم).
او چنين بود كه وقتى جمله ((مالك يوم الدين)) را مى خواند آنرا تكرار مى كرد تا جايى كه نزديك بود جان تهى كند.
بحارالانوار، ج 46، ص 107. و بلاغة الامام على بن الحسين (عليه السلام)ص 221 از كافى
2: قرآن با صوت زيبا
عن اءبى عبدالله (عليه السلام) قال:
...ان على بن الحسين (عليه السلام) كان اءحسن الناس صوتا بالقرآن و كان يرفع صوته حتى يسمعه اهل الدار.: امام صادق (عليه السلام) فرمود:
امام على بن الحسين (عليه السلام) از نظر صوت قرآنى نيكوترين فرد بود و صداى قرآن خواندنش را بلند مى كرد تا اهل خانه بشنوند و بهره مند گردند.
وسائل الشيعه، ج 4، ص 858.
3: كمال معرفت
كان على بن الحسين (عليه السلام) اذا قرء هذه الاية (و ان تعدوا نعمة الله لا تحصوها) (2 )يقول:: سبحان من لم يجعل فى اءحد من معرفة نعمة الا المعرفة بالتقصير عن معرفتها كما لم يجعل فى اءحد من معرفة ادراكه اءكثر من العلم بانه لا يدركه.
امام چهارم (عليه السلام) هنگامى كه اين آيه را كه مى گويد: ((اگر نعمتهاى الهى را بخواهيد شمارش كنيد قابل شمارش نيستند)) مى خواند مى فرمود:: منزه است خدايى كه شناخت (و شكر) نعمت را جز شناخت اينكه قادر به شناخت آن نعمتهانيست قرار نداده همانطور كه شناخت خودش را براى هيچ كس بيش از اين قرار نداده كه باور كند كه (ذات) او را نمى تواند بشناسد (يعنى: همينكه باور كند نعمتهاى الهى را نمى تواند بشناسد و بدينوسيله سپاسگزارى كند و همين كه بفهمد حقيقت او را قادر نيست درك كند همين براى شناخت و شكرگزارى كافيست و خداوند سبحان بيش از اين نمى خواهد).
روضة الكافى، ج 8، ص 394 و بلاغة الامام على بن الحسين (عليه السلام) ص 57.
4: دعاى سفره امام (عليه السلام)
عن اءبى حمزة الثمالى عن على بن الحسين (عليه السلام):
انه كان اذا طعم قال:
((الحمد لله الذى اءطعمنا و سقانا و كفانا و ايدنا و آوانا و اءنعم علينا و افضل، الحمد لله الذى يطعم و لا يطعم.
ابو حمزه ثمالى مى گويد:
امام چهارم (عليه السلام) هنگامى كه غذا را مى خورد مى فرمود:
حمد و ستايش براى خدايى است كه ما را اطعام كرد و سيراب نمود و بقدر كفاف بما نعمت داد و تاءييد كرد و پناه داد و بر ما نعمت و برترى داد ستايش ‍ مخصوص آن خدايى است كه اطعام مى كند ولى خود نمى خورد.
من لا يحضره الفقيه، ص 233، ح 4266.
5: سجده هاى امام
قال ابو جعفر محمد بن على الباقر (عليه السلام):
ان اءبى على بن الحسين (عليه السلام) ما ذكر الله عزوجل نعمة الا سجد، و لا قراء آية من كتاب الله عزوجل فيها سجود الا سجد و لا دفع الله عزوجل عنه سوء يخشاه اءوكيد كائد الا سجد و لا فرغ من صلاة مفروضة الا سجد، و لا وفق لاصلاح بين اثنين الا سجد و كان اءثر السجود فى جميع مواضع سجوده، فسمى السجاد لذلك.
امام باقر (عليه السلام) فرمود:
پدرم على بن الحسين (عليه السلام) هيچگاه نعمتى را ياد نمى كرد جز اينكه سجده شكر انجام مى داد، و آيه اى از كتاب خدا را نمى خواند كه داراى سجده بود مگر اينكه سجده مى كرد، و هر گاه خداوند، مكر حيله گرى يا خطرى را از او بر طرف مى كرد سجده شكر بجا مى آورد و هر وقت از نماز فارغ مى شد سجده مى كرد و زمانى كه موفق مى شد بين دو نفر اصلاح كند سجده مى كرد و طورى بود كه اثر سجده در تمام اعضاء هفتگانه سجده او نمايان بود از اين جهت او سجاد ناميده شد.
بحار الانوار، ج 46، ح 6.
6: آثار سجده
عن الباقر (عليه السلام) قال:
كان لابى (عليه السلام) فى موضع سجوده آثار ناتئة و كان يقطعها فى السنة مرتين، فى كل مرة خمس ثفنات، فسمى ذاالثفنات لذلك.
امام باقر (عليه السلام) فرمود:
در سجدگاه پدر بزرگوارم آثار ورم بود و سالى دوبار آن را قطع مى كرد در هر مرتبه پنج لايه پينه بود از اين جهت او را ((ذو الثفنات)) ناميدند.
بحار الانوار، ج 46، ص 6.
7: وضوى امام
كان على بن الحسين (عليه السلام) اذا توضاء اصفر لونه، فيقول له اءهله: ما الذى يغشاك؟ فيقول: اءتدرون لمن اءتاءهب للقيام بين يديه.
امام سجاد (عليه السلام) هنگامى كه وضو مى گرفت رنگ مباركش زرد مى شد، خانواده اش به او مى گفتند: چه چيز شما را عذاب مى دهد؟ مى فرمود: آيا مى دانيد آماده مى شوم تا در مقابل چه كسى بايستم.
بحار الانوار، ج 46، ح 74.
8: نماز با بوى خوش
كانت لعلى بن الحسين (عليه السلام) قاروة مشك فى مسجده، فاذا دخل الى الصلاة اءخذ منه و تمسح به.
امام چهارم (عليه السلام) يك شيشه مشكى در عبادتگاه خود داشت كه وقتى مى خواست وارد نماز شود از آن بر مى داشت و استفاده مى كرد.
بحار الانوار، ج 46، ص 58.
9: نمازهاى امام سجاد
عن اءبى جعفر محمد بن على الباقر (عليه السلام) قال:
كان على بن الحسين (عليه السلام) يصلى فى اليوم و الليلة اءلف ركعة كما كان يفعل اءمير المؤمنين (عليه السلام).
امام باقر (عليه السلام) فرمود:
امام على بن الحسين (عليه السلام) شبانه روز هزار ركعت نماز مى خواند همانطور كه اميرمؤمنان هم چنين مى كرد.
بحار الانوار، ج 46، ص 61.
10: كيفيت نماز امام
عن اءبى عبدالله (عليه السلام) قال:
كان على بن الحسين (عليه السلام) يلبس الصوف و اءغلظ ثيابه اذا قام الى الصلاة، و كان (عليه السلام) اذا صلى يبرز الى موضع خشن فيصلى فيه و يسجد على الارض. عععع
امام صادق (عليه السلام) فرمود:
امام سجاد (عليه السلام) هنگام نماز لباس پشمى خشن مى پوشيد و در مكان زبر و سخت به نماز مى ايستاد و بر زمين سجده مى كرد.
بحار الانوار، ج 46، ص 108.
11: سيره امام در نماز شب
روى المجلسى:
انه (عليه السلام) كان لا يحب ان يعينه على طهوره اءحد و كان يستقى الماء لطهوره و يخمره قبل اءن ينام، فاذا قام من الليل بداء بالسواك، ثم توضاءثم ياءخذ فى صلاته، و كان يقضى ما فاته من صلاة نافلة النهار فى الليل، و يقول:
يا بنى ليس هذا عليكم بواجب، ولكن احب لمن عود منكم نفسه عادة من الخير اءن يدوم عليها و كان لا يدع صلاة الليل فى السفر و الحضر.
علامه مجلسى نقل كرده است:
امام سجاد (عليه السلام) اينچنين بود: دوست نداشت در وضو گرفتن كسى او را كمك كند، خودش براى وضويش آب تهيه مى كرد و قبل از اينكه بخوابد رويش را مى پوشاند. شب هنگام كه براى نماز شب از خواب بر مى خواست نخست مسواك مى زد و بعد وضو مى گرفت و شروع به نماز مى كرد. امام (عليه السلام) نافله هاى روزانه را كه نخوانده بود شب قضاء مى كرد و مى فرمود:
فرزندان من اين قضاء كردن بر شما واجب نيست ولى من دوست دارم كسى كه بر كار خيرى عادت كرده به آن ادامه دهد و خودش نماز شب را در خانه و سفر ترك نمى كرد.
بحار الانوار، ج 46، ص 98.
12: نماز امام
قال الباقر (عليه السلام):
كان على بن الحسين (عليه السلام) يصلى فى اليوم و الليلة الف ركعة و كانت الريح تميله بمنزلة السنبلة، و كانت له خمسماءة نخلة، فكان يصلى عند كل نخلة ركعتين، و كان اذا قام فى صلاته غشى لونه لون آخر، و كان قيامه فى صلاته قيام العبد الذليل بين يدى الملك الجليل، كان اءعضائه ترتعد من خشية الله و كان يصلى صلاة مودع يرى اءنه لا يصلى بعدها اءبدا.
امام باقر (عليه السلام):
امام چهارم (عليه السلام) شبانه روز هزار ركعت نماز مى خواند و باد همانند سنبلى او را حركت مى داد و او داراى پانصد نخل بود، كه كنار هر كدام دو ركعت نماز مى خواند، و هنگامى كه به نمازش مى ايستاد رنگ برنگ مى شد و ايستادنش در نماز همانند ايستادن بنده در مقابل پادشاه بزرگ بود، بدن او از خوف خدا مى لرزيد، و همانند كسى كه با نماز وداع مى كند و فكر مى كند آخرين نماز اوست و ديگر هيچ وقت نماز نخواهد خواند نماز مى گزارد.
بحار الانوار، ج 46، ص 79.
13: امام و قضاى اعمال مستحب
عن اءبى عبدالله قال:
ان على بن الحسين (عليه السلام) كان اذا فاته شى ء من الليل قضاه بالنهار و ان فاته شى ء من اليوم قضاه من الغد اءو فى الجمعة اءو فى الشهر، و كان اذا اجتمعت عليه الاشياء قضاها فى شعبان حتى يكمل له عمل السنة كلها كاملة.
امام صادق (عليه السلام) فرمود:
امام على بن الحسين (عليه السلام) هنگامى كه نمازهاى مستحب شبانه از او فوت مى شد آنرا روز قضا مى كرد و اگر از نمازهاى مستحبى روز فوت مى شد فرداى آنروز يا جمعه آينده يا ماه بعد آنرا قضا مى كرد و اگر نمازهاى مستحبى فوت شده جمع مى شد در ماه شعبان قضا مى كرد تا اينكه تمام نمازهاى مستحبى سال كامل شود.
وسائل الشيعة، ج 3، ص 201.
14: نماز شب امام
كان على بن الحسين سيد العابدين (عليه السلام) يقول:
العفو العفو ثلاثماة مرة فى الوتر فى السحر.
نقل شده است كه:
امام سجاد (عليه السلام) در نماز وتر هنگام سحر سيصد مرتبه العفو، العفو مى گفت.
وسائل الشيهة، ج 4، ص 910.
15: امام در شبهاى رمضان
عن اءبى حمزة الثمالى قال:
كان على بن الحسين (عليه السلام) سيد العابدين يصلى عامة الليل فى شهر رمضان فاذا كان فى السحر دعا بهذا الدعاء:
الهى لا تؤ دبنى بعقوبتك... الخ.
ابو حمزه ثمالى مى گويد:
امام چهارم (عليه السلام) در ماه مبارك رمضان تمام شب را نماز مى خواند و هنگامى كه سحر مى شد اين دعا را مى خواند:
الهى لا تؤ دبنى بعقوبتك... (3)تا آخر
يعنى: خدايا مرا با عذاب خودت ادب مكن....
وسائل الشيعة، ج 5، ص 174.
16: امام سجاد (عليه السلام) در ماه رمضان
عن اءبى عبدالله (عليه السلام) قال:
كان على بن الحسين (عليه السلام) اذا كان شهر رمضان لم يتكلم الا بالدعا و التسبيح و الاستغفار و التكبير فاذا اءفطر قال:
اللهم ان شئت اءن تفعل فعلت.
امام صادق (عليه السلام) فرمود:
امام سجاد (عليه السلام) در ماه مبارك رمضان جز به دعا و تسبيح و استغفار و تكبير لب نمى گشود و سخن نمى گفت، هنگامى كه افطار مى كرد مى فرمود:
معبودا! هر كارى را خواسته باشى انجام دهى انجام خواهى داد.
كافى، ج 4، ص 88، ح 8.
17: امام سجاد (عليه السلام) و روزه
عن اءبى عبدالله (عليه السلام) قال:
كان على بن الحسين (عليه السلام) يصل ما بين شعبان و رمضان و يقول:
صوم شهرين متتابعين توبة من الله.
امام صادق (عليه السلام) فرمود:
امام سجاد (عليه السلام) روزه ماه شعبان و رمضان را بهمديگر مى چسباند، و مى فرمود: روزه دو ماه پشت سر هم موجب پذيرش توبه از طرف خداست .
كافى، ج 4، ص 92، ح 3.
18: عفو و گذشت امام
محمد بن عجلان قال سمعت اءبا عبدالله (عليه السلام) يقول:
كان على بن الحسين (عليه السلام) اذا دخل شهر رمضان لا يضرب عبدا له و لا اءمة، و كان اذا اءذنب العبد و الامة يكتب عنده: اءذنب فلان، اءذنبت فلانة يوم كذا و كذا، و لم يعاقبه فيجتمع عليهم الادب، حتى اذا كان آخر ليلة من شهر رمضان دعاهم و جمعهم حوله ثم اءظهر الكتاب ثم قال:
يا فلان فعلت كذا و كذا، و لم اؤ دبك اءتذكر ذلك؟ فيقول:بلى يابن رسول الله.
حتى ياءتى على آخرهم و يقررهم جميعا ثم يقوم وسطهم و يقول:
ارفعوا اءصواتكم و قولوا: يا على بن الحسين ان ربك قد اءحصى عليك كلما عملت كما احصيت علينا كلما عملنا ولديه كتاب ينطق عليك بالحق لا يغادر صغيرة و لا كبيرة مما اءتيت الا اءحصاها، و تجد كلما عملت لديه حاضرا كما وجدنا كلما عملنا لديك حاضرا، فاعف واصفح كما ترجو من المليك العفو و كما تحب اءن يعفو المليك عنك فاعف عنا تجده عفوا... الخ.
امام صادق (عليه السلام) فرمود:
امام چهارم (عليه السلام) هنگامى كه ماه رمضان داخل مى شد غلام و كنيز خود را نمى زد، هر وقت هر يك خلافى انجام مى داد پيش خود مى نوشت.
فلان غلام يا كنيز فلان روز چنين و چنان كرد هيچ مجازات نمى كرد تا همه موارد را جمع مى كرد وقتى كه آخرين شب ماه مبارك رمضان مى شد همه را صدا مى كرد و اطراف خود جمع مى كرد و بعد نوشته ها را رو مى كرد و بعد مى فرمود:
فلانى چنين و چنان كردى ولى من تنبيه نكردم آيا يادت هست؟
طرف مى گفت: آرى تا اينكه به آخرين نفر آنان مى رسيد و از همه اقرار مى گرفت بعد در ميان آنان مى ايستاد و مى فرمود: صداى خودتان را بلند كنيد و بگوئيد:
اى على بن الحسين خداوند هر كارى را كه انجام دادى نوشته همانطور كه كارهاى خلاف ما را نوشتى و پيش خدا كتاب و نوشته اى هست كه عليه تو به حق سخن گويد و آن چيز كوچك يا درشتى را فروگذارى نكرده مگر اينكه آنها را نوشته است و هر چه كردى پيش خدا حاضر و روشن است همانطور كه كارهاى ما پيش تو حاضر است پس گذشت كن و بيامرز همانطور كه از خداوند اميد عفو و گذشت دارى و همانطور كه دوست دارى خدا از تو بگذرد پس خودت هم گذشت كن تا او از تو بگذرد.
بحار الانوار، ج 46، ص 103.
19: افطار و اطعام امام
عن اءبى عبدالله (عليه السلام) قال:
كان على بن الحسين (عليه السلام) اذا كان اليوم الذى يصوم فيه، ياءمر بشاة فتذبح و تقطع اءعضاؤ ه و تطبخ، و اذا كان عند المساء اءكب على القدور حتى يجد ريح المرق و هو صائم، ثم يقول:
هاتوا القصاع اغرفوا لال فلان، و اغرفوا لال فلان حتى ياءتى على آخر القدور، ثم يؤ تى بخبز و تمر فيكون ذلك عشاءه.
امام صادق (عليه السلام) فرمود:
روزى كه امام سجاد (عليه السلام) روزه مى گرفت دستور مى داد گوسفندى تهيه و ذبح شود و تكه شود و پخته شود هنگامى كه شب مى شد سر خود را بالاى ديگها خم مى كرد تا بوى آبگوشت را با دهان روزه بچشد و بعد از چشيدن مى فرمود:
كاسه ها را بياوريد براى فلان خاندان و فلانى پر كنيد تا اينكه به آخرين ديگها مى رسيد نان و خرما آورده مى شد، پس اين شامش مى شد.
بحار، ج 46، ص 71 ؛ من لا يحضره الفقيه 90، ح 1955.
فصل دوم: سيره مردمى امام (عليه السلام)
20: امام (عليه السلام) در سفرها
عن الصادق (عليه السلام) قال:
كان على بن الحسين (عليه السلام) لا يسافر الا مع رفقة لا يعرفونه و يشترط عليهم اءن يكون من خدم الرفقة فيما يحتاجون اليه.
امام صادق (عليه السلام) فرمود:
امام چهارم (عليه السلام) جز با كاروانى كه او را نشناسند مسافرت نمى كرد و با آنان شرط مى كرد كه از خدمتگزاران كاروان در نيازمنديهاى آنان باشد.
بحار الانوار، ج 46، ص 69.
21: تواضع امام (عليه السلام)
قيل له (عليه السلام):
اذا سافرت كتمت نفسك اءهل الرفقة؟ فقال: اءكره اءن آخذ برسول الله مالا اعطى مثله.
به امام سجاد (عليه السلام) گفته شد:
هنگامى كه مسافرت مى كنى خودت را از اهل كاروان كتمان مى كنى و نمى شناسانى چرا؟
فرمود: دوست ندارم از وابستگى به رسول خدا استفاده كنم با اينكه خدمتى در مقابل آن وابستگى انجام ندادم.
بحار الانوار، ج 46، ص 93، ح 82.
22: صدقات امام (عليه السلام)
عن اءبى عبدالله الدامغانى:
انه كان على بن الحسين (عليه السلام) يتصدق بالسكر و اللوز.
فسئل عن ذلك فقراء قوله تعالى:
((لن تنالوا البر حتى تنفقوا مما تحبون.(4)
ابو عبدالله دامغانى مى گويد:
امام چهارم (عليه السلام) از گردو و شكر صدقه مى داد. از حكمت اين كار سؤال شد اين آيه را خواند كه فرمود: به نيكى و رستگارى نمى رسيد تا اينكه از آنچه دوست داريد انفاق كنيد. (امام (عليه السلام) شكر و گردو را دوست داشت.)
بحار الانوار، ج 46، ص 89.
23: امام (عليه السلام) و صدقه
عن ابى عبدالله (عليه السلام) قال:
كان (على بن الحسين (عليه السلام)) يقبل الصدقة قبل ان يعطيها السائل،
قيل له: ما يحملك على هذا؟ قال: فقال:
لست اقبل يد السائل انما اقبل يد ربى، انها تقع فى يد ربى قبل اءن تقع فى يد السائل...
امام صادق (عليه السلام) فرمود:
امام چهارم (عليه السلام) قبل از اينكه صدقه را به فقير بدهد مى بوسيد، از امام سؤال شد، حكمت اين كار شما چيست؟ فرمود:
من دست پروردگارم را مى بوسم نه دست فقير را، زيرا صدقه قبل از اينكه به دست فقير برسد در دست خدا قرار مى گيرد.
بحار الانوار، ج 46، ص 74.
24: اخلاص امام سجاد (عليه السلام)
و كان على بن الحسين (عليه السلام) ليخرج فى الليلة الظلماء فيحمل الجراب فيه الصرر من الدنانير و الدراهم حتى ياءتى بابا بابا فيقرعه ثم يناول من يخرج اليه،
فلمامات على بن الحسين (عليه السلام) فقدوا ذلك فعلموا اءن على بن الحسين الذى كان يفعل ذلك.
امام سجاد (عليه السلام) شب تاريك از خانه خارج مى شد و انبانى را كه در آن كيسه هاى درهم و دينار بود با خود بر مى داشت و مى آمد درب منزلها و در مى زد و از آنها به كسى كه دم درب مى آمد مى داد. (بدون اينكه شناخته شود.)
زمانى كه به شهادت رسيد و ديگر او را نديدند دانستند كه امام سجاد بود كه آن كار را مى كرد.
بحار الانوار، ج 46، ص 66.
25: امام سجاد (عليه السلام) و بينوايان
فى رواية اءحمد بن حنبل عن معمر، عن شيبة بن نعامة:
انه كان يقوت ماءة اءهل بيت بالمدينة.
در روايت احمد بن حنبل از معمر به نقل از شيبه بن نعامه آمده است كه:
امام سجاد (عليه السلام) صد خانواده را در مدينه غذا مى داد و آنان را تاءمين مى كرد.
بحار الانوار، ج 46، ص 88.
26: برخورد با مستمندان
و كان (عليه السلام) اذا اءتاه السائل يقول:
مرحبا بمن يحمل زادى الى الآخرة.
هنگامى كه فقير خدمت امام چهارم (عليه السلام) مى آمد امام مى فرمود: آفرين بر كسى كه زاد و توشه مرا به آخرت حمل مى كند.
بحار الانوار، ج 46، ص 98.

afsanah82
07-20-2011, 09:54 PM
فصل سوم: سيره شخصى و خانوادگى امام (عليه السلام)
27: خدمت به خانواده
قال على بن الحسين (عليه السلام):
لاءن اءدخل السوق و معى درهم اءبتاع به لحما لعيالى و قد قرموا اليه اءحب الى من اءن اءعتق نمسة.
امام على بن الحسين (عليه السلام) فرمود:
چنانچه وارد بازار شوم و همراهم درهمى باشد كه با آن براى خانواده ام گوشتى بخرم كه به آن اشتياق دارند براى من محبوبتر است از اينكه فردى را آزاد كنم.
وسائل الشيعة، ج 15، ص 251، ح 6.
28: برخورد با نوزاد
كان على بن الحسين (عليه السلام) اذا بشر بولد لم يساءل اءذكر هو اءم انثى حتى يقول:
اءسودى؟ فاذا كان سويا قال:
الحمدلله الذى لم يخلق منى خلقا مشوها.
امام چهارم (عليه السلام) اينچنين بود: هنگامى كه به او بشارت فرزندى مى دادند نمى پرسيد پسر است يا دختر؟ مى فرمود:
آيا سالم است؟ وقتى سالم بود مى فرمود:
حمد و ستايش مخصوص خدايى است كه از من مخلوق ناقص و زشت خلق نكرده است.
وسائل الشيعة، ج 15، ص 143، ح 1.
29: مداومت و پشتكار در كارها
عن اءبى عبدالله (عليه السلام) قال:
كان على بن الحسين (عليه السلام) يقول:
انى لا حب اداوم على العمل و ان قل.
امام صادق (عليه السلام) فرمود:
امام على بن الحسين (عليه السلام) مى فرمود:
من دوست دارم كه بر كار مداومت داشته باشم اگر چه كم باشد.
وسائل الشيعة، ج 1، ص 70.
30: برخورد با دانشجو
ان على بن الحسين صلوات الله عليه كان اذا جاءه طالب علم قال:
مرحبا بوصية رسول الله صلى الله عليه و آله.
ثم يقول:
ان طالب العلم اذا خرج من منزلة لم يضع رجله على رطب و لا يابس من الارض الا سبحت له الى الارضين السابعة.
امام چهارم كه درود خدا بر او باد هنگامى كه دانشجويى خدمتش مى رسيد مى فرمود:
آفرين بر وصيت رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم)
سپس فرمود:
هنگامى كه طالب علم از منزلش خارج مى شود پايش را روى هيچ تر و خشكى از زمين نمى گذارد مگر اينكه زمين تا طبقه هفتم بر او تسبيح مى گويد.
بحار الانوار، ج 1، ص 168، ح 16.
31: امام و ايمان كامل
عن اءبى جعفر محمد بن على (عليه السلام) قال:
كان اءبى على بن الحسين (عليه السلام) يقول:
اربع من كن فيه كمل ايمانه، و محصت عنه ذنوبه، و لقى ربه و هو عنه راض: من وفى لله بما جعل على نفسه للناس، و صدق لسانه مع الناس، و استحيى من كل قبيح عندالله و عند الناس، و حسن خلقه مع اءهله.
امام باقر (عليه السلام) فرمود:
پدرم امام على بن الحسين (عليه السلام) مى فرمود:
هر كس داراى چهار ويژگى باشد، ايمانش كامل است، و گناهانش از او خواهد ريخت و پروردگارش را در حالى كه از او خوشنود است ملاقات خواهد كرد.
1 - كسى كه حق مردم را بخاطر خدا اداء كند
2 - با مردم راست سخن گويد
3 - از زشتيهاى پيش خدا و مردم حياء و پرهيز كند
4 - با خانواده اش با اخلاق خوب بر خورد كند.
امالى مفيد، ص 299.
32: ادب امام سجاد (عليه السلام)
عن الباقر (عليه السلام) قال:
قال على بن الحسين (عليه السلام) مرضت مرضا شديدا فقال لى اءبى (عليه السلام): ما تشتهى؟
فقلت: اءشتهى اءن اءكون ممن لا اءقترح على الله ربى ما يدبره لى،
فقال لى: اءحسنت ضاهيت ابراهيم الخليل صلوات الله عليه حيث قال: جبرئيل (عليه السلام): هل من حاجة؟ فقال: لا اقترح على ربى، بل حسبى الله و نعم الوكيل.
امام باقر (عليه السلام) فرمود:
امام على بن الحسين (عليه السلام) فرمود: من به مريضى شديدى مبتلا شدم پدرم بمن فرمود: چه چيزى ميل دارى؟
گفتم: ميل دارم از كسانى باشم كه در مورد چيزى كه خدا برايم انديشيده، پيشنهادى نداشته باشم. (يعنى: راضى و خوشنودم به آنچه را كه خدا برايم پيش آورد)
پدرم فرمود: آفرين بر تو كه شبيه ابراهيم خليل (عليه السلام) هستى كه وقتى جبرئيل به او گفت: آيا حاجتى دارى (هنگامى كه مى خواستند او را در آتش بيندازند) فرمود: پيشنهادى به پروردگارم نمى كنم او بهترين وكيل است و مرا كفايت مى كند.
بحار الانوار، ج 46، ص 67.
33: برخورد با بى ادب
عن عبدالله بن مسكان قال سمعت اءبا جعفر (عليه السلام) يقول:
ان اءبى كرم الله وجهه نظر الى رجل و معه ابنه، و الابن متك على ذراع العبد.
قال (عليه السلام): فما كلمه على بن الحسين (عليه السلام) مقتا له حتى فارق الدنيا.
عبدالله بن مسكان مى گويد: از امام باقر (عليه السلام) شنيدم كه مى فرمود:
پدرم نگاهش افتاد به مردى كه پسرش همراهش بود و بر بازوى پدر تكيه كرده بود تا وقتى كه آن پسر زنده بود پدرم بخاطر بى ادبى پسر، با او صحبت نكرد.
مشكاة الانوار، ص 165.
34: برخورد امام (عليه السلام) با مادر
قيل له (عليه السلام):
انك اءبر الناس و لا تاءكل مع امك فى قصعة و هى تريد ذلك؟
فقال (عليه السلام):
اءكره اءن تسبق يدى الى ما سبقت اليه عينها فاءكون عاقا لها فكان بعد ذلك يغطى الغضارة بطبق و يدخل يده من تحت الطبق و ياءكل.
به امام سجاد (عليه السلام) گفته شد:
شما برترين مردم هستيد ولى با مادرتان در يك كاسه غذا نمى خوريد با اينكه او چنين مى خواهد.
امام (عليه السلام) فرمود:
من دوست ندارم دستانم به طرف چيزى دراز شود كه قلبش چشم مادرم به آن افتاده است و من عاق او شوم. پس از اين امام با طبقى روى كاسه سفالى را مى پوشاند و دستش را از زير طبق مى برد و غذا مى خورد.
بحار الانوار، ج 46، ص 93 و بلاغة الامام على بن الحسين (عليه السلام) ص 214 باب سوم كلمات قصار.
35: دقت امام (عليه السلام)
عن اءبى عبدالله (عليه السلام) فى حديث اللقطة قال:
و كان على بن الحسين (عليه السلام) يقول لاهله:
لا تمسوها.
امام صادق (عليه السلام) ضمن حديث اشياء پيدا شده فرمود:
امام على بن الحسين (عليه السلام) به خاندانش مى فرمود: به اشياء پيدا شده دست نزنيد.
وسائل الشيعة، ج 17، ص 348، ح 1.
36: راه رفتن امام (عليه السلام)
عن اءبى عبدالله (عليه السلام) قال:
كان على بن الحسين (عليه السلام) يمشى مشية كاءن على راءسه الطير لا يسبق يمينه شماله.
امام صادق (عليه السلام) فرمود:
امام چهارم چنان با آرامش راه مى رفت مثل اينكه بالا سرش پرنده اى قرار دارد (كه نمى خواهد او حركتش را متوجه شود و پرواز كند) طرف راست او جلوتر از طرف چپش پيشى نمى گرفت.
(امام صادق (عليه السلام) مى خواهد نهايت و قار و آرامش و ادب و تواضع امام سجاد (عليه السلام) را بيان كند.)
مشكاة الانوار، 227.
37: تعهد و خضوع امام (عليه السلام)
كان (عليه السلام) يمر على المدرة فى وسط الطريق فينزل عن دابته حتى ينحيها بيده عن الطريق.
امام چهارم (عليه السلام) هنگامى كه وسط راه به كلوخ پاره اى بر مى خورد از چهارپايش پياده مى شد و با دست مباركش آنرا از سر راه بر مى داشت.
بحار الانوار، ج 46، ص 93.
38: ياد كربلا
عن اءبى عبدالله (عليه السلام) قال:
البكاؤ ون خمسة: آدم و يعقوب و يوسف و فاطمة بنت محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) و على بن الحسين (عليه السلام)
... فبكى على بن الحسين (عليه السلام) عشرين اءو اءربعين سنة، ما وضع بين يديه طعام الابكى...
امام صادق (عليه السلام) فرمود:
افراد زياد گريه كن پنج نفر بودند:
حضرت آدم، يعقوب، يوسف، فاطمه دختر رسول خدا(صلي الله عليه و آله و سلم) و امام سجاد(عليه السلام)... كه امام بيست يا چهل سال گريه كرد، هيچ گاه غذا جلوى امام (عليه السلام) نگذاشتند مگر اينكه گريه كرد. (بخاطر ياد آورى جريان عاشورا و ظلمى كه بر اهل بيت (عليه السلام) روا داشته شد).
بحار 82: 86 ح 33.
39: رواى شهامت
عن الصادق (عليه السلام):
ان زين العابدين بكى على اءبيه اءربعين سنة، صائما نهاره، قائما ليله، فاذا حضر الافطار جاء غلامه بطعامه و شرابه فيضعه بين يديه فيقول:
كل يا مولاى، فيقول (عليه السلام):
قتل ابن رسول الله (عليه السلام) جائعا، قتل ابن رسول الله (عليه السلام) عطشانا، فلا يزال يكرر ذلك و يبكى حتى يبل طعامه بدموعه، و يمزج شرابه بدموعه فلم يزل كذلك حتى لحق بالله عزوجل.
امام صادق (عليه السلام) فرمود: امام زين العابدين (عليه السلام) چهل سال براى پدر بزرگوارش گريه كرد، در حالى كه روزش، روزه دار بود و شبش، شب زنده دارى مى كرد، هنگامى كه وقت افطار مى شد غلامش غذا و نوشيدنى براى او مى آورد و جلويش مى گذاشت و مى گفت: بخور، امام (عليه السلام) مى فرمود:
فرزند رسول خدا (عليه السلام) گرسنه و تشنه شهيد شد اين جمله را تكرار مى كرد و گريه سر مى داد تا اينكه غذايش با اشك چشمش مخلوط مى شد او هموار اينطور بود تا اينكه به جوار رحمت حق شتافت.
وسائل الشيعة، 2، 923.
40: برخورد با حيوان
عن اءبى جعفر (عليه السلام) قال:
لما مات على بن الحسين (عليه السلام) كانت ناقة له فى الرعى جاءت حتى ضربت بجرانها على القبر و تمرغت عليه و ان اءبى كان يحج عليها و ما قرعها قرعة قط.
امام باقر (عليه السلام) فرمود:
وقتى كه امام چهارم (عليه السلام) به شهادت رسيد داراى شتر سوارى بود كه در چراگاه بود از آنجا آمد و سر و گردنش را به قبر امام زد و به خاك غلطيد، و پدر بزرگوارش سوار بر او مى شد و حج انجام مى داد و هرگز به آن حيوان ضربه اى نزد.
بحار الانوار 27: 168 ح 16.