afsanah82
07-20-2011, 09:52 PM
نام كتاب: چهل حديث در سيره فاطمى
گردآورى: محمود لطيفى
سر آغاز
فاطمه ام ابيها
حضرت فاطمه ام ابيها (سلام الله عليها) روز جمعه 20 جمادى الاخرى سال دوم يا پنجم بعثت در شهر مكه به دنيا آمد. پدر بزرگوارش حضرت رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) و مادرش خديجه كبرى (سلام الله عليها) بود. در سال دوم هجرت عقد او با حضرت على (عليه السلام) در ملكوت اعلى بسته شد و ثمره آن امام حسن و امام حسين و زينب و ام كلثوم بود و محسن نيز در حوادث پس از رحلت پيامبر سقط شد.
آغاز زندگى حضرتش در مكه با محاصره اقتصادى شعب ابيطالب همراه بود و با پايان يافتن محاصره، عمر مادر نيز به آخر رسيد و پس از مادر مهر خانه پدر بود و بر چهره خسته او كه از فراق ابوطالب و خديجه و آزار كافر در هم مى تكيد گل نشاط و اميد مى كاشت.
پس از هجرت و در مدينه به صورت يك زن با تمام ويژگيهايى كه خداى زن براى او منظور نموده است تجلى نمود.فاطمه (سلام الله عليها) شمع جمع خانه بود و حلقه وصل رسالت و امامت. هم عزيز پدر بود و هم محبوب همسر و هم كدبانوى مدينه اسلام و الگوى تربيت خدايى زنانه. رنجها و مصيبتها در برابر خورشيد مهرش ذوب مى شد و پدر و همسر كه دو برادر بودند و دو همرزم و دو همدرد در پناه مهر او آرامش مى يافتند.
فاطمه يكى از دو ركن امامت بود كه پس از پيامبر با تمام وجودش به دفاع از حق پرداخت، هم سيلى نامحرمان تحمل نمود و هم تازيانه جهل و جاهليت را به جان خريد و در آخر نيز جان و فرزند را در اين راه نهاد و در سوم جمادى الاخرى يا 13 جمادى الاول سال 11 هجرى (و در كمتر از 3 ماه پس از رحلت پيامبر) على (عليه السلام) را يك و تنها گذاشت، مرقد منورش در مدينه - مسجد النبى يا بقيع - مطاف ملائكه مقرب الهى است.
مقدمه ناشر
امام سجاد (عليه السلام) فرمود:
الا و ان ابغض الناس الى الله من يقتدى بسنة امام و لايقتدى بأعماله.(1)
هشدار كه منفورترين مردم نزد پروردگار، كسى است كه شيوه امامى را پيروى كند ولى از سيره عملى او پيروى ننمايد.
براى ((چگونه بود)) نياز به الگو داريم و نقش الگو در تربيت چنان روشن است كه نيازى به بيان و توضيح نيست.
آنچه در اين الگوگيرى و اسوه يابى و تأسى به اخلاق اولياء الهى كارساز است، آشنايى با جزئيات صفات و رفتار آن بزرگوار است، نه كليات. خوشبختانه در كتب حديث و سيره،نمونه هاى رفتارى پيامبر و امامان بصورت ريز و جزئى آمده است كه آشنايى با آنها بسيار سودمند است و گامى جهت خودسازى و تعالى بخشيدن به جامعه است.
انسان در ديد ژرف نگر اسلام بيابانگردى سرگردان و گمگشته اى در تاريكزار زندگى نيست. او كشتى شكسته اى شوربخت و نااميد و اسير موجهاى بيم زا و هراس آفرين نمى باشد.
بلكه موجودى مسؤ ول است كه با مقصد و مقصودى مشخص با زاد و توشه اى كامل و راهنمايانى درونى و برونى به سفرى پرداخته كه از صحراى عدم آغاز مى شود و تا بار يافتن به لقاء الهى ادامه دارد.
تمامى نيروهاى خلقت، انسان را در اين سفر صادقانه يارى مى كنند و خداى با لطف بيكران خويش به هدايت او از راههاى گوناگون پرداخته و بهترين جايگاه جاودانه را در سراى آخرت براى او مهيا كرده است.
انسان براى به دست آوردن نيك بختى خويش و سعادتمندى جامعه و رضايت خداوند بايد در طول اين سفر چگونه زيستن را بياموزد و اين آموزه ها را در زندگى خويش بكار گمارد.
اسلام عزيز براى پاسخ گويى بدين نياز بسيار اساسى دو شيوه را دنبال نموده است:
الف: بيان احكام و دستورهاى زندگى از آغاز تا فرجام
ب: ارائه الگوهاى تربيتى و نمونه هاى عينى كمال
براساس همين شيوه دوم در قرآن مجيد بارها از پيامبران و ديگر انسانهاى والاسخن به ميان آمده است، و از جنبه هاى الگويى آنان ستايش شده تا ديگران نيز به آنان تأسى بجويند.
در مكتب حياتبخش تشيع (اسلام راستين) معرفى اين الگوهاى الهى گسترده تر است و پيشوايان معصوم كه بهترين اسوه ها و الگوهاى زندگى هستند فرا روى چشمان باز و دلهاى آگاه قرار دارند تا آنانكه مسئوليت الهى و رسالت انسانى خويش را درك كرده اند و تصميم براى رسيدن به چكادهاى فرازمند فضيلت و كمال دارند با درس گرفتن از آنان زيستى شرافتنمندانه كه سعادت دنيا و آخرت را تأمين مى كند در پيش گيرند.
رسول خدا (عليه السلام) و امامان معصوم (عليهم السلام)، اسوه بشريت اند و تبعيت عملى از آنان رهنمون كمالجويان است.
پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود:
ادبنى ربى فاحسن تأديبى ،(2) خداوند مرا تأديب كرده و ادبم را نيكو ساخته است.
ويژگى سيره معصومين در اين است كه مورد پسند و قبول پروردگار است و با اطمينان مى توان از آن پيروى كرد.
اكنون بمنظور بهره گيرى از درياى مواج و گرانقدر روايات، چهل حديث از سيره هر يك از معصومين (عليه السلام) به پيشگاه امت اسلامى عرضه مى شود. اميد كه همه ما را چراغ راه و ره توشه سفرى باشد براى رسيدن به سعادت دنيا و نيك بختى آخرت.
در اين شماره، با گوشه اى از منش و رفتار و سيره سازنده و الهام بخش بانوى بزرگوار اسلام، حضرت فاطمه زهرا (عليه السلام) دخت گرامى پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) آشنا مى شويم. اميد است آگاهى از سيره آن انسان نمونه، امت ما بويژه بانوان جامعه ار با جلوه هايى از فروغ هدايت و سرمايه هاى كمال و معنويت و اخلاق اسلامى مأنوس سازد و در راه پيروى از آن ((اسوه فضايل)) گامى راهگشا باشد.
نشر معروف
فصل اول: فرشته عبادت
1: تجلى ايمان
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم):
ان ابنتى فاطمة ملأ الله قلبها و جوارحها ايمانا الى مشاشها، فتفرغت لطاعة الله.
دلائل الامامه: 139، ح 47
پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود:
خداوند قلب دخترم فاطمه و سراپاى وجود او را پر از ايمان كرده است، پس او - بهمين خاطر - همواره در اطاعت خداست.
2: فروغ فرشتگان
سألت عن ابى عبد الله (عليه السلام) عن فاطمة لم سميت الزهرأ؟ فقال: لانها كانت اذا قامت فى محرابها زهر نورها لاهل السمأ كما تزهر - تزهو - نوز الكواكب الاهل الارض.
علل الشرائع، ج 1: 215.
راوى مى گويد: از حضرت صادق (عليه السلام) علت نامگذارى حضرت فاطمه (سلام الله عليها) را به - زهرا - پرسيدم. فرمود:
چون وقتى كه در محراب عبادتش به نماز مى ايستاد فروغ نورش براى ساكنان آسمان مى درخشيد همانگونه كه نور ستارگان آسمان براى زمينيان مى درخشد.
3: تنديس عبادت
عن الحسن البصرى:
ما كان فى هذه الأمة اعبد من فاطمة كانت تقوم حتى تتورم قدماها.
مناقب، ج 3: 341.
حسن بصرى مى گويد:
در ميان امت اسلام، كسى خداپرست تر از فاطمه (سلام الله عليها) نبود. آنقدر در نماز مى ايستاد كه قدم هايش ورم مى كرد.
4: نياز نماز
كانت فاطمة (سلام الله عليها) تنهج فى صلاتها من خوف الله تعالى.
ارشاد القلوب: 105.
حضرت فاطمه (سلام الله عليها) در نمازش از ترس خدا نفس نفس مى زد - و گريه در گلويش مى شكست -
5: قدرشناس قدر
قال على (عليه السلام):
و كانت فاطمة (سلام الله عليها) لاتدع احدا من اهلها ينام تلك الليلة - ليلة القدر - و تداويهم بقلة الطعام و تتأهب لها من النهار و تقول: محروم من حرم خيرها.
دعائم الاسلام، ج 1: 282.
حضرت على (عليه السلام) فرمود:
فاطمه (سلام الله عليها) نمى گذاشت كسى از اهل خانه در شبهاى قدر به خواب رود. به آنان غذاى كم مى داد و از روز قبل براى احياى شب قدر آماده مى شد و مى فرمود: محروم كسى است كه از بركات اين شب محروم باشد.
6: نثار و ايثار
قال موسى بن جعفر (عليه السلام):
كانت فاطمة (سلام الله عليها) اذا دعت تدعو للمؤمنين و المؤمنات ولا تدعو لنفسها
فثيل لها يا بنت رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) انك تدعين للناس و لاتدعين لنفسك فقالت (عليه السلام):
الجار ثم الدار.
علل الشرائع، ج 1: 216.
حضرت موسى بن جعفر (عليه السلام) از پدرانش نقل مى كند:
هرگاه حضرت فاطمه (سلام الله عليها) دعا مى كرد براى زنان و مردان مؤمن دعا مى كرد و براى خود دعا نمى كرد.
به او گفته شد: چرا شما براى مردم دعا مى كنيد اما براى خودتان دعا نمى كنيد؟
فرمود: اول همسايه آنگاه درون خانه.
7: وقت دعا
عن فاطمة (سلام الله عليها) قالت: سمعت النبى (صلى الله عليه و آله و سلم) يقول:
ان فى الجمعة لساعة لا يراقبها رجل مسلم يسأل الله عزوجل فيها خيرا الا اعطاه....و قال هى اذا تدلى نصف عين الشمس للغروب....
و كانت فاطمة (سلام الله عليها) تقول لغلامها:
اصعد على الضراب - الظراب - فاذا رأيت عين الشمس قد تدلى للغروب فاعلمنى حتى ادعو.
معانى الاخبار: 399
حضرت فاطمه (سلام الله عليها) گويد: شنيدم پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) مى فرمود:
غروب روز جمعه ساعتى است كه هركس آن را مراقبت كند و در آن لحظه دعا كند دعايش مستجاب شود، و آن زمانى است كه نيمى از خورشيد غروب كرده باشد.
حضرت زهرا (عليه السلام) براى درك آن ساعت به خدمتكارش مى گفت:
بر فراز بلندى برو و هرگاه ديدى نيمه خورشيد غروب نمود مرا خبر كن تا دعا كنم.
8: دو ركعت نياز
قال ابو عبد الله (عليه السلام):
كان لأمى فاطمة (سلام الله عليها) صلاة تصليها علمها جبرئيل، ركعتان تقرء فى الأولى: الحمد مرة و: انا انزلناه فى ليلة القدر، مأة مرة و فى الثانية: الحمد مرة، و مأة مرة: قل هو الله احد، فاذا سلمت سبحت تسبيح الطاهرة (عليه السلام).
جمال الاسبوع: 173
امام صادق (عليه السلام) فرمود:
مادر ما فاطمه (سلام الله عليها) همواره دو ركعت نماز مى خواند كه جبرئيل به او آموخته بود، در ركعت اول آن پس از حمد صد بار سوره قدر و در ركعت دوم پس از حمد صد بار سوره توحيد را مى خوانى، و پس از سلام نماز. تسبيحات حضرتش را نيز مى گويى.
9: هديه بى نظير
ان على ابى طالب (عليه السلام) امر فاطمه (سلام الله عليها) تستخدم رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) فقالت:
يا رسول الله انه قدشق على الرحى - و ارته اثرا فى يديها من اثر الرحى -
فسألته ان يخدمها خادما، فقال (صلى الله عليه و آله و سلم)
اولا اعملك خيرا من الدنيا و ما فيها؟ اذا آويت الى فراشك فكبرى اربعا و ثلاثين تحميدة و ثلاثا و ثلاثين تسبيحة.
كنزالعمال 2: 57
امير المؤمنين (عليه السلام) به حضرت زهرا (عليه السلام) گفت تا برود و از پيامبر خادمى بخواهد. او نيز رفت و ضمن نشان دادن پينه هاى دستش گفت :
آسياب كردن مرا به زحمت انداخته است و آنگاه در خواست خادمى كرد. پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) در پاسخ فرمود: آيا نمى خواهى - به جاى خادم - هديه اى به تو دهم كه از همه دنيا ارزشمندتر باشد؟ هنگامى كه براى خواب آماده شدى سى و چهار بار ((الله اكبر)) و سى و سه بار ((الحمدلله)) و سى و سه بار ((سبحان الله)) بگو.
10: تسبيح تربت
قال ابو عبدالله (عليه السلام):
ان فاطمة عليهاالسلام بنت رسول الله (ص) كانت مسبحتها من خيوط صوف مفتل عليه عدد التكبيرات فكانت عليهاالسلام تديرها بيدها تكبر و تسبح الى ان قتل حمزة بن عبد المطلب فاستعملت تربته و عملت التسابيح فاستعمها الناس
وسائل الشيعه ج 4: 1033
امام صادق (عليه السلام) فرمود:
تسبيح حضرت فاطمه عليهاالسلام نخى بود كه بر آن به تعداد تكبيرات - 34 عدد - گره زده بود و آن را در دستش مى چرخانيد و تكبير و تسبيح مى گفت تا وقتى كه حمزه شهيد شد، تسبيح از تربت او ساخت. و از آن پس ساختن تسبيح در ميان مردم رواج يافت.
فصل دوم: در سايه نور
11: يادگار مادر
روى ان رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) كان يحب فاطمة (سلام الله عليها) لانها كانت زاهدة عابدة...
و لانها كانت تذكرة له من خديجة.
مستدرك عوالم ج 1: 450.
نقل شده است كه پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) را به آن جهت دوست داشت كه او دخترى پرهيزكار و همواره مشغول عبادت بود و به خاطر آنكه يادگارى از خديجه بود.
12: سر چشمه ادب
قالت ام سلمة:
تزوجنى رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم)... و فوض امر ابنته الى فكنت ادلها و اودبها. و كانت و الله ادب منى و اعرف بالاشيأ كلها.
دلائل الامامة: 82.
ام سلمه مى گويد:
وقتى پيامبر با من ازدواج نمود دخترش - فاطمه (سلام الله عليها) - را به من سپرد. من نيز آداب زندگى را به او مى آموختم، و بخدا قسم او خود از من آگاه تر و به همه آشناتر بود.
13: زيارت و كرامت
قالت عائشة:
ما رأيت احدا من خلق الله اشبه حديثا و كلاما برسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) من فاطمة (سلام الله عليها) و كانت اذا دخلت عليه اخذ بيدها فقبلها و رحب بها و اجلسها فى مجلسه و كان اذا دخل عليها قامت اليه و رحبت و اخذت بيده فقبلتها.
عقد الفريد ج 3: 230.
عايشه مى گويد: كسى از مخلوقات خدا را نديدم كه در گفتار و سخن شبيه تر از فاطمه (سلام الله عليها) به پيامبر باشد.
هرگاه كه فاطمه (سلام الله عليها) به ديدار پيامبر مى آمد پيامبر دست او را مى گرفت و مى بوسيد و به او خوش آمد مى گفت و در جايگاه خودش مى نشانيد و هرگاه پيامبر به ديدار فاطمه مى رفت فاطمه (سلام الله عليها) بر مى خاست و خوش آمد مى گفت و دست پيامبر را مى گرفت مى بوسيد.
14: انتظار ديدار
كانت فاطمة (سلام الله عليها) اذا سافر رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) و بلغها قدومه تخرج الى باب البيت تنتظره فاذا رأته بادرت اليه و تقبل وجهه.
كشف الغمة ج 1: 145.
هرگاه كه خبر بازگشت پيامبر از سفر، به مدينه مى رسيد فاطمه بر در خانه به انتظار مى نشست و آنگاه كه پدر را مى ديد به استقبال مى رفت و صورت او را مى بوسيد.
15: مدافع حق
لما اشتدت عداوة قريش للنبى (صلى الله عليه و آله و سلم) كانت فاطمة (سلام الله عليها) تدافع عنه ما يلقى من كيد و اذى المشركين و سفهأ قريش ، فذات يوم... عهدوا الى سلى جمل - جزور - فرفعوه و وضعوه على رأس رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) و هو ساجد بفنأ الكعبة... فجائت ابنته فاطمة (سلام الله عليها) و هى باكية فاحتضنت ذالك السلى فرفعته عنه فالقته.
احقاق الحق ج 25: 289 و شرح نهج البلاغه ج 6: 282.
آنگاه كه - پس از وفات ابوطالب - دشمنى قريش نسبت به پيامبر شدت يافت، فاطمه (سلام الله عليها) در مقابل نيرنگ و آزار مشركان و نابخردان قريش از پدر دفاع مى كرد.
در يكى از روزها كه پيامبر در آستانه كعبه سر به سجده نهاده بود تعدادى از مشركين - عمروعاص و عقبه و... شكمبه شترى برداشته و بر روى سر او نهادند.
آنگاه دخترش فاطمه گريان آمد و آن را از روى سر پدر برگرفت و به سويى افكند.
16: حافظ اسرار
عن عائشة قالت:
اقبلت فاطمة (سلام الله عليها) تمشى كان مشيتها مشية رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) ثم انه اسر اليها حديثا فبكت، ثم انه اسر اليها حديثا فضحكت...
فسألتها عما قال (صلى الله عليه و آله و سلم) فقالت (عليه السلام): ما كنت لأفشى سر رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم).
مسند احمد بن حنبل ج 6: 282.
عايشه مى گويد:
روزى - در ايام بيمارى پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) - فاطمه زهرا (عليه السلام) آمد مانند اينكه گويى پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) راه مى رود - و در كنار پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) نشست - آنگاه پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) در گوش دخترش سخنى گفت كه او گريه كرد، مجددا در گوش او سخنى گفت و فاطمه خنديد.
من از روى تعجب علت را از فاطمه (سلام الله عليها) پرسيدم، او گفت: من راز پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) را افشا نمى كنم.
فصل سوم: همسر و همراه
17: مهريه زندگى
قال ابوجعفر (عليه السلام).
كان صداق فاطمة (سلام الله عليها) جرد برد حبرة و درع حطمية و كان فراشها اهاب كبش يلقيانه و يفرشانه و ينامان عليه.
كافى ج 5: 378.
امام باقر (عليه السلام) فرمود:
مهر - كابين - حضرت فاطمه (سلام الله عليها) لباس كهنه و زرهى بود و فرش خانه او پوست ميشى كه آنرا مى انداختند و بر آن مى خوابيدند.
18: غمخوار زندگى
قال على (عليه السلام) فى حديث...:
- فوالله - ما اغضبتها و لا اكرهتها على امر حتى قبضها الله عزوجل اليه و لا اغضبتنى و لا عصت لى امرا. و لقد كنت انظر اليها فتنكشف عنى الهموم و الأخزان.
كشف الغمة ج 1: 363
حضرت على (عليه السلام) - در ضمن حديثى - فرمود:
بخدا سوگند هيچگاه فاطمه (سلام الله عليها) را به خشم نياوردم و او را بر كارى - كه ميل نداشت - وادار نكردم تا روزى كه خداوند او را برد و او نيز هيچگاه مرا به خشم نياورد و از فرمان من سرپيچى نكرد و هر گاه كه به او مى نگريستم نگرانيها و غمها از من زدوده مى شد.
19: همسر و همراه
سمعت أبا عبدالله (عليه السلام) يقول:
كان على (عليه السلام) يسقى و يحتطب و كانت فاطمة (سلام الله عليها) تطحن و تعجن و تخبز و ترقع.
كافى ج 8: 165.
امام صادق (عليه السلام) فرمود:
- در اداره امور خانه - على (عليه السلام) آب و هيزم تهيه مى كرد و فاطمه (سلام الله عليها) گندم آرد مى كرد و خمير مى نمود و نان مى پخت و لباسهاى كهنه را وصله مى زد.
20: تقسيم كار
قال أبو جعفر (عليه السلام):
ان فاطمة ضمنت لعلى (عليه السلام) عمل البيت و العجين و الخبز و قم البيت و ضمن لها على (عليه السلام) ما كان خلف الباب. نقل الحطب و ان يجيى ء بالطعام
تفسير عياشى ج 1: 171.
امام باقر (عليه السلام) فرمود:
- براى تقسيم كارهاى خانه - حضرت فاطمه (سلام الله عليها) خمير نمودن و پخت نان و نظافت را بعهده گرفت و على (عليه السلام) نيز كارهاى بيرون خانه همچون نهيه هيزم و خريد لوازم خوراكى را پذيرفت.(3)
21: كرامت و ايثار
اصبح على (عليه السلام) ذات يوم فقال: يا فاطمة هل عندك شيى ء تغذينيه؟
قالت فاطمة (سلام الله عليها):... ما كان شيى ء اطعمناه مذ يومين الا شيى ء كنت او ثرك به على نفسى و على ابنى هذين الحسن و الحسين
فقال على (عليه السلام): يا فاطمة الا كنت اعلمتينى فابغيكم شيئا؟
فقالت (عليه السلام): يا ابا الحسن انى لأستحى من الهى ان تكلف نفسك ما لا تقدر عليه.
تفسير فرات كوفى: 83.
روزى حضرت على (عليه السلام) به حضرت فاطمه (سلام الله عليها) فرمود: آيا غذايى در خانه هست تا بخورم؟
فاطمه (سلام الله عليها) گفت: آنچه كه در دو روز گذشته خورده ايد غذايى بوده كه من و دو فرزندم - حسن و حسين - نخورده و براى تو نگه داشته بوديم.
على (عليه السلام) گفت: چرا به من اطلاع نداده بودى تا براى شما غذايى تهيه كنم؟
فاطمه (سلام الله عليها) گفت: اى ابوالحسن! من از خداى خود شرم دارم كه خودت را به خاطر آنچه كه نسبت به آن توانايى ندارى به زحمت اندازى.
22: ساده زيستى
قالت فاطمة (سلام الله عليها) فى حديث...:
يا رسول الله ان سلمان تعجب من لباسى، فوالذى بعثك بالحق مالى و لعلى منذ خمس سنين الا مسك كبش تعلف عليه بالنهار بعيرنا فاذا كان الليل افترشناه و ان مرفقتنا لمن ادم حشوها ليف النخل.
دروع الواقية: 275.
حضرت فاطمه (سلام الله عليها) - در ضمن حديثى مفصل - به پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) گفت:
اى رسول خدا سلمان از لباس من - كه دوازده وصله داشته - تعجب مى كند به خدايى كه تو را به حق فرستاده است، پنج سال است كه من و على فرشى جز يك پوست ميش نداريم كه روزها بر روى آن علوفه شتر مى ريزيم و شبها روى آن مى خوابيم، تالش ما نيز پوستى است كه درون آن پوشال درخت خرما است.
فصل چهارم: بانوى خانه
23: عروس نمونه
عن على (عليه السلام): انه قال لامه فاطمة بنت اسد:
اكفى فاطمة (سلام الله عليها) بنت رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) ما كان خارجا من السقى و غيره و تكفيك ما كان داخلا من العجن و الطحن و غير ذلك.
انساب الاشراف 2: 37 ح 36
امام على (عليه السلام) به مادرش فاطمه بنت اسد گفت:
شما كارهاى خارج از خانه همچون تهيه آب و... را بعهده بگيريد و فاطمه دختر پيامبر به امور داخل خانه همچون آرد كردم و خمير گرفتن و... مى پردازد.
24: خانه دارى
انها استقت بالقربة حتى اثر فى صدرها وطحنت بالرحى حتى مجلت يداها و كسحت البيت حتى اغبرت ثيابها و اوقدت النار تحت القدر حتى دكنت ثيابها.
علل الشرائع ج 2: 65.
حضرت على (عليه السلام) فرمود:
فاطمه آنقدر با كوزه آب كشيد تا در سنيه اش اثر گذاشت و آنقدر با آسياب آرد كرد كه دستانش تاول زود و آنقدر خانه جاروب كرد كه لباسش غبار آلود شد و آنقدر آتش بر زير ديگ افروخت كه بر لباسش دود خاكستر نشست.
25: آينه صبر و شكر
رأى النبى (صلى الله عليه و آله و سلم) فاطمة (سلام الله عليها) و عليها كساء من اجلة الأبل و هى تطحن بيديها و ترضع ولدها فدمعت عينا رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) فقال:
يا بنتاه تعجلى مرارة الدنيا بحلاوة الاخرة، فقالت (عليه السلام): يا رسول الله الحمدالله على نعمائه و الشكرلله على آلائه.
مناقب ج 3: 342.
روزى پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) فاطمه (سلام الله عليها) را ديد كه پوششى از پلاس شتر بر دوش انداخته با دستانش خمير مى كرد و فرزندش را شير مى داد. - با مشاهده اين صحنه - اشك بر چشمان پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) حلقه زد و فرمود:
دخترم به خاطر شيرينى آخرت تلخى دنيا را تحمل كن.
فاطمه (سلام الله عليها) در پاسخ گفت: نعمتها و موهبتهاى بى پايان حق را سپاسگزارم.
26: با زيردستان
غزا رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) ساحل البحر فاصاب سبيا... فبعث الى فاطمة (سلام الله عليها) و اخذ بيد المرأة فوضعها فى يد فاطمة (سلام الله عليها) و قال (صلى الله عليه و آله و سلم):
يا فاطمة هذه لك و لا تضربيها فانى رأيتها تصلى...فلما رأت فاطمة ما يوصيها بها...
قالت (عليه السلام): يا رسول الله على يوم و عليها يوم ففاضت عينا رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) بالبكأ.
مقتل الحسين (عليه السلام): 69.
پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم) در يكى از جنگها - در ساحل درياى سرخ - تعدادى را به اسارت گرفت - و پس از بازگشت به مدينه - حضرت فاطمه (سلام الله عليها) را طلبيد و دست يكى از زنان اسير را در دست او نهاد و فرمود: اى فاطمه اين كنيز از آن تو. اما او را كتك مزن زيرا ديدمش كه نماز مى خواند.
وقتى حضرت فاطمه (سلام الله عليها) توجه و توصيه پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) را نسبت به زن ديد گفت:
اى پيامبر خدا يك روز من كار مى كنم و يك روز او.
با شنيدن اين سخن اشك از چشمان پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) جارى شد.
گردآورى: محمود لطيفى
سر آغاز
فاطمه ام ابيها
حضرت فاطمه ام ابيها (سلام الله عليها) روز جمعه 20 جمادى الاخرى سال دوم يا پنجم بعثت در شهر مكه به دنيا آمد. پدر بزرگوارش حضرت رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) و مادرش خديجه كبرى (سلام الله عليها) بود. در سال دوم هجرت عقد او با حضرت على (عليه السلام) در ملكوت اعلى بسته شد و ثمره آن امام حسن و امام حسين و زينب و ام كلثوم بود و محسن نيز در حوادث پس از رحلت پيامبر سقط شد.
آغاز زندگى حضرتش در مكه با محاصره اقتصادى شعب ابيطالب همراه بود و با پايان يافتن محاصره، عمر مادر نيز به آخر رسيد و پس از مادر مهر خانه پدر بود و بر چهره خسته او كه از فراق ابوطالب و خديجه و آزار كافر در هم مى تكيد گل نشاط و اميد مى كاشت.
پس از هجرت و در مدينه به صورت يك زن با تمام ويژگيهايى كه خداى زن براى او منظور نموده است تجلى نمود.فاطمه (سلام الله عليها) شمع جمع خانه بود و حلقه وصل رسالت و امامت. هم عزيز پدر بود و هم محبوب همسر و هم كدبانوى مدينه اسلام و الگوى تربيت خدايى زنانه. رنجها و مصيبتها در برابر خورشيد مهرش ذوب مى شد و پدر و همسر كه دو برادر بودند و دو همرزم و دو همدرد در پناه مهر او آرامش مى يافتند.
فاطمه يكى از دو ركن امامت بود كه پس از پيامبر با تمام وجودش به دفاع از حق پرداخت، هم سيلى نامحرمان تحمل نمود و هم تازيانه جهل و جاهليت را به جان خريد و در آخر نيز جان و فرزند را در اين راه نهاد و در سوم جمادى الاخرى يا 13 جمادى الاول سال 11 هجرى (و در كمتر از 3 ماه پس از رحلت پيامبر) على (عليه السلام) را يك و تنها گذاشت، مرقد منورش در مدينه - مسجد النبى يا بقيع - مطاف ملائكه مقرب الهى است.
مقدمه ناشر
امام سجاد (عليه السلام) فرمود:
الا و ان ابغض الناس الى الله من يقتدى بسنة امام و لايقتدى بأعماله.(1)
هشدار كه منفورترين مردم نزد پروردگار، كسى است كه شيوه امامى را پيروى كند ولى از سيره عملى او پيروى ننمايد.
براى ((چگونه بود)) نياز به الگو داريم و نقش الگو در تربيت چنان روشن است كه نيازى به بيان و توضيح نيست.
آنچه در اين الگوگيرى و اسوه يابى و تأسى به اخلاق اولياء الهى كارساز است، آشنايى با جزئيات صفات و رفتار آن بزرگوار است، نه كليات. خوشبختانه در كتب حديث و سيره،نمونه هاى رفتارى پيامبر و امامان بصورت ريز و جزئى آمده است كه آشنايى با آنها بسيار سودمند است و گامى جهت خودسازى و تعالى بخشيدن به جامعه است.
انسان در ديد ژرف نگر اسلام بيابانگردى سرگردان و گمگشته اى در تاريكزار زندگى نيست. او كشتى شكسته اى شوربخت و نااميد و اسير موجهاى بيم زا و هراس آفرين نمى باشد.
بلكه موجودى مسؤ ول است كه با مقصد و مقصودى مشخص با زاد و توشه اى كامل و راهنمايانى درونى و برونى به سفرى پرداخته كه از صحراى عدم آغاز مى شود و تا بار يافتن به لقاء الهى ادامه دارد.
تمامى نيروهاى خلقت، انسان را در اين سفر صادقانه يارى مى كنند و خداى با لطف بيكران خويش به هدايت او از راههاى گوناگون پرداخته و بهترين جايگاه جاودانه را در سراى آخرت براى او مهيا كرده است.
انسان براى به دست آوردن نيك بختى خويش و سعادتمندى جامعه و رضايت خداوند بايد در طول اين سفر چگونه زيستن را بياموزد و اين آموزه ها را در زندگى خويش بكار گمارد.
اسلام عزيز براى پاسخ گويى بدين نياز بسيار اساسى دو شيوه را دنبال نموده است:
الف: بيان احكام و دستورهاى زندگى از آغاز تا فرجام
ب: ارائه الگوهاى تربيتى و نمونه هاى عينى كمال
براساس همين شيوه دوم در قرآن مجيد بارها از پيامبران و ديگر انسانهاى والاسخن به ميان آمده است، و از جنبه هاى الگويى آنان ستايش شده تا ديگران نيز به آنان تأسى بجويند.
در مكتب حياتبخش تشيع (اسلام راستين) معرفى اين الگوهاى الهى گسترده تر است و پيشوايان معصوم كه بهترين اسوه ها و الگوهاى زندگى هستند فرا روى چشمان باز و دلهاى آگاه قرار دارند تا آنانكه مسئوليت الهى و رسالت انسانى خويش را درك كرده اند و تصميم براى رسيدن به چكادهاى فرازمند فضيلت و كمال دارند با درس گرفتن از آنان زيستى شرافتنمندانه كه سعادت دنيا و آخرت را تأمين مى كند در پيش گيرند.
رسول خدا (عليه السلام) و امامان معصوم (عليهم السلام)، اسوه بشريت اند و تبعيت عملى از آنان رهنمون كمالجويان است.
پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود:
ادبنى ربى فاحسن تأديبى ،(2) خداوند مرا تأديب كرده و ادبم را نيكو ساخته است.
ويژگى سيره معصومين در اين است كه مورد پسند و قبول پروردگار است و با اطمينان مى توان از آن پيروى كرد.
اكنون بمنظور بهره گيرى از درياى مواج و گرانقدر روايات، چهل حديث از سيره هر يك از معصومين (عليه السلام) به پيشگاه امت اسلامى عرضه مى شود. اميد كه همه ما را چراغ راه و ره توشه سفرى باشد براى رسيدن به سعادت دنيا و نيك بختى آخرت.
در اين شماره، با گوشه اى از منش و رفتار و سيره سازنده و الهام بخش بانوى بزرگوار اسلام، حضرت فاطمه زهرا (عليه السلام) دخت گرامى پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) آشنا مى شويم. اميد است آگاهى از سيره آن انسان نمونه، امت ما بويژه بانوان جامعه ار با جلوه هايى از فروغ هدايت و سرمايه هاى كمال و معنويت و اخلاق اسلامى مأنوس سازد و در راه پيروى از آن ((اسوه فضايل)) گامى راهگشا باشد.
نشر معروف
فصل اول: فرشته عبادت
1: تجلى ايمان
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم):
ان ابنتى فاطمة ملأ الله قلبها و جوارحها ايمانا الى مشاشها، فتفرغت لطاعة الله.
دلائل الامامه: 139، ح 47
پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود:
خداوند قلب دخترم فاطمه و سراپاى وجود او را پر از ايمان كرده است، پس او - بهمين خاطر - همواره در اطاعت خداست.
2: فروغ فرشتگان
سألت عن ابى عبد الله (عليه السلام) عن فاطمة لم سميت الزهرأ؟ فقال: لانها كانت اذا قامت فى محرابها زهر نورها لاهل السمأ كما تزهر - تزهو - نوز الكواكب الاهل الارض.
علل الشرائع، ج 1: 215.
راوى مى گويد: از حضرت صادق (عليه السلام) علت نامگذارى حضرت فاطمه (سلام الله عليها) را به - زهرا - پرسيدم. فرمود:
چون وقتى كه در محراب عبادتش به نماز مى ايستاد فروغ نورش براى ساكنان آسمان مى درخشيد همانگونه كه نور ستارگان آسمان براى زمينيان مى درخشد.
3: تنديس عبادت
عن الحسن البصرى:
ما كان فى هذه الأمة اعبد من فاطمة كانت تقوم حتى تتورم قدماها.
مناقب، ج 3: 341.
حسن بصرى مى گويد:
در ميان امت اسلام، كسى خداپرست تر از فاطمه (سلام الله عليها) نبود. آنقدر در نماز مى ايستاد كه قدم هايش ورم مى كرد.
4: نياز نماز
كانت فاطمة (سلام الله عليها) تنهج فى صلاتها من خوف الله تعالى.
ارشاد القلوب: 105.
حضرت فاطمه (سلام الله عليها) در نمازش از ترس خدا نفس نفس مى زد - و گريه در گلويش مى شكست -
5: قدرشناس قدر
قال على (عليه السلام):
و كانت فاطمة (سلام الله عليها) لاتدع احدا من اهلها ينام تلك الليلة - ليلة القدر - و تداويهم بقلة الطعام و تتأهب لها من النهار و تقول: محروم من حرم خيرها.
دعائم الاسلام، ج 1: 282.
حضرت على (عليه السلام) فرمود:
فاطمه (سلام الله عليها) نمى گذاشت كسى از اهل خانه در شبهاى قدر به خواب رود. به آنان غذاى كم مى داد و از روز قبل براى احياى شب قدر آماده مى شد و مى فرمود: محروم كسى است كه از بركات اين شب محروم باشد.
6: نثار و ايثار
قال موسى بن جعفر (عليه السلام):
كانت فاطمة (سلام الله عليها) اذا دعت تدعو للمؤمنين و المؤمنات ولا تدعو لنفسها
فثيل لها يا بنت رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) انك تدعين للناس و لاتدعين لنفسك فقالت (عليه السلام):
الجار ثم الدار.
علل الشرائع، ج 1: 216.
حضرت موسى بن جعفر (عليه السلام) از پدرانش نقل مى كند:
هرگاه حضرت فاطمه (سلام الله عليها) دعا مى كرد براى زنان و مردان مؤمن دعا مى كرد و براى خود دعا نمى كرد.
به او گفته شد: چرا شما براى مردم دعا مى كنيد اما براى خودتان دعا نمى كنيد؟
فرمود: اول همسايه آنگاه درون خانه.
7: وقت دعا
عن فاطمة (سلام الله عليها) قالت: سمعت النبى (صلى الله عليه و آله و سلم) يقول:
ان فى الجمعة لساعة لا يراقبها رجل مسلم يسأل الله عزوجل فيها خيرا الا اعطاه....و قال هى اذا تدلى نصف عين الشمس للغروب....
و كانت فاطمة (سلام الله عليها) تقول لغلامها:
اصعد على الضراب - الظراب - فاذا رأيت عين الشمس قد تدلى للغروب فاعلمنى حتى ادعو.
معانى الاخبار: 399
حضرت فاطمه (سلام الله عليها) گويد: شنيدم پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) مى فرمود:
غروب روز جمعه ساعتى است كه هركس آن را مراقبت كند و در آن لحظه دعا كند دعايش مستجاب شود، و آن زمانى است كه نيمى از خورشيد غروب كرده باشد.
حضرت زهرا (عليه السلام) براى درك آن ساعت به خدمتكارش مى گفت:
بر فراز بلندى برو و هرگاه ديدى نيمه خورشيد غروب نمود مرا خبر كن تا دعا كنم.
8: دو ركعت نياز
قال ابو عبد الله (عليه السلام):
كان لأمى فاطمة (سلام الله عليها) صلاة تصليها علمها جبرئيل، ركعتان تقرء فى الأولى: الحمد مرة و: انا انزلناه فى ليلة القدر، مأة مرة و فى الثانية: الحمد مرة، و مأة مرة: قل هو الله احد، فاذا سلمت سبحت تسبيح الطاهرة (عليه السلام).
جمال الاسبوع: 173
امام صادق (عليه السلام) فرمود:
مادر ما فاطمه (سلام الله عليها) همواره دو ركعت نماز مى خواند كه جبرئيل به او آموخته بود، در ركعت اول آن پس از حمد صد بار سوره قدر و در ركعت دوم پس از حمد صد بار سوره توحيد را مى خوانى، و پس از سلام نماز. تسبيحات حضرتش را نيز مى گويى.
9: هديه بى نظير
ان على ابى طالب (عليه السلام) امر فاطمه (سلام الله عليها) تستخدم رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) فقالت:
يا رسول الله انه قدشق على الرحى - و ارته اثرا فى يديها من اثر الرحى -
فسألته ان يخدمها خادما، فقال (صلى الله عليه و آله و سلم)
اولا اعملك خيرا من الدنيا و ما فيها؟ اذا آويت الى فراشك فكبرى اربعا و ثلاثين تحميدة و ثلاثا و ثلاثين تسبيحة.
كنزالعمال 2: 57
امير المؤمنين (عليه السلام) به حضرت زهرا (عليه السلام) گفت تا برود و از پيامبر خادمى بخواهد. او نيز رفت و ضمن نشان دادن پينه هاى دستش گفت :
آسياب كردن مرا به زحمت انداخته است و آنگاه در خواست خادمى كرد. پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) در پاسخ فرمود: آيا نمى خواهى - به جاى خادم - هديه اى به تو دهم كه از همه دنيا ارزشمندتر باشد؟ هنگامى كه براى خواب آماده شدى سى و چهار بار ((الله اكبر)) و سى و سه بار ((الحمدلله)) و سى و سه بار ((سبحان الله)) بگو.
10: تسبيح تربت
قال ابو عبدالله (عليه السلام):
ان فاطمة عليهاالسلام بنت رسول الله (ص) كانت مسبحتها من خيوط صوف مفتل عليه عدد التكبيرات فكانت عليهاالسلام تديرها بيدها تكبر و تسبح الى ان قتل حمزة بن عبد المطلب فاستعملت تربته و عملت التسابيح فاستعمها الناس
وسائل الشيعه ج 4: 1033
امام صادق (عليه السلام) فرمود:
تسبيح حضرت فاطمه عليهاالسلام نخى بود كه بر آن به تعداد تكبيرات - 34 عدد - گره زده بود و آن را در دستش مى چرخانيد و تكبير و تسبيح مى گفت تا وقتى كه حمزه شهيد شد، تسبيح از تربت او ساخت. و از آن پس ساختن تسبيح در ميان مردم رواج يافت.
فصل دوم: در سايه نور
11: يادگار مادر
روى ان رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) كان يحب فاطمة (سلام الله عليها) لانها كانت زاهدة عابدة...
و لانها كانت تذكرة له من خديجة.
مستدرك عوالم ج 1: 450.
نقل شده است كه پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) را به آن جهت دوست داشت كه او دخترى پرهيزكار و همواره مشغول عبادت بود و به خاطر آنكه يادگارى از خديجه بود.
12: سر چشمه ادب
قالت ام سلمة:
تزوجنى رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم)... و فوض امر ابنته الى فكنت ادلها و اودبها. و كانت و الله ادب منى و اعرف بالاشيأ كلها.
دلائل الامامة: 82.
ام سلمه مى گويد:
وقتى پيامبر با من ازدواج نمود دخترش - فاطمه (سلام الله عليها) - را به من سپرد. من نيز آداب زندگى را به او مى آموختم، و بخدا قسم او خود از من آگاه تر و به همه آشناتر بود.
13: زيارت و كرامت
قالت عائشة:
ما رأيت احدا من خلق الله اشبه حديثا و كلاما برسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) من فاطمة (سلام الله عليها) و كانت اذا دخلت عليه اخذ بيدها فقبلها و رحب بها و اجلسها فى مجلسه و كان اذا دخل عليها قامت اليه و رحبت و اخذت بيده فقبلتها.
عقد الفريد ج 3: 230.
عايشه مى گويد: كسى از مخلوقات خدا را نديدم كه در گفتار و سخن شبيه تر از فاطمه (سلام الله عليها) به پيامبر باشد.
هرگاه كه فاطمه (سلام الله عليها) به ديدار پيامبر مى آمد پيامبر دست او را مى گرفت و مى بوسيد و به او خوش آمد مى گفت و در جايگاه خودش مى نشانيد و هرگاه پيامبر به ديدار فاطمه مى رفت فاطمه (سلام الله عليها) بر مى خاست و خوش آمد مى گفت و دست پيامبر را مى گرفت مى بوسيد.
14: انتظار ديدار
كانت فاطمة (سلام الله عليها) اذا سافر رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) و بلغها قدومه تخرج الى باب البيت تنتظره فاذا رأته بادرت اليه و تقبل وجهه.
كشف الغمة ج 1: 145.
هرگاه كه خبر بازگشت پيامبر از سفر، به مدينه مى رسيد فاطمه بر در خانه به انتظار مى نشست و آنگاه كه پدر را مى ديد به استقبال مى رفت و صورت او را مى بوسيد.
15: مدافع حق
لما اشتدت عداوة قريش للنبى (صلى الله عليه و آله و سلم) كانت فاطمة (سلام الله عليها) تدافع عنه ما يلقى من كيد و اذى المشركين و سفهأ قريش ، فذات يوم... عهدوا الى سلى جمل - جزور - فرفعوه و وضعوه على رأس رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) و هو ساجد بفنأ الكعبة... فجائت ابنته فاطمة (سلام الله عليها) و هى باكية فاحتضنت ذالك السلى فرفعته عنه فالقته.
احقاق الحق ج 25: 289 و شرح نهج البلاغه ج 6: 282.
آنگاه كه - پس از وفات ابوطالب - دشمنى قريش نسبت به پيامبر شدت يافت، فاطمه (سلام الله عليها) در مقابل نيرنگ و آزار مشركان و نابخردان قريش از پدر دفاع مى كرد.
در يكى از روزها كه پيامبر در آستانه كعبه سر به سجده نهاده بود تعدادى از مشركين - عمروعاص و عقبه و... شكمبه شترى برداشته و بر روى سر او نهادند.
آنگاه دخترش فاطمه گريان آمد و آن را از روى سر پدر برگرفت و به سويى افكند.
16: حافظ اسرار
عن عائشة قالت:
اقبلت فاطمة (سلام الله عليها) تمشى كان مشيتها مشية رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) ثم انه اسر اليها حديثا فبكت، ثم انه اسر اليها حديثا فضحكت...
فسألتها عما قال (صلى الله عليه و آله و سلم) فقالت (عليه السلام): ما كنت لأفشى سر رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم).
مسند احمد بن حنبل ج 6: 282.
عايشه مى گويد:
روزى - در ايام بيمارى پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) - فاطمه زهرا (عليه السلام) آمد مانند اينكه گويى پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) راه مى رود - و در كنار پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) نشست - آنگاه پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) در گوش دخترش سخنى گفت كه او گريه كرد، مجددا در گوش او سخنى گفت و فاطمه خنديد.
من از روى تعجب علت را از فاطمه (سلام الله عليها) پرسيدم، او گفت: من راز پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) را افشا نمى كنم.
فصل سوم: همسر و همراه
17: مهريه زندگى
قال ابوجعفر (عليه السلام).
كان صداق فاطمة (سلام الله عليها) جرد برد حبرة و درع حطمية و كان فراشها اهاب كبش يلقيانه و يفرشانه و ينامان عليه.
كافى ج 5: 378.
امام باقر (عليه السلام) فرمود:
مهر - كابين - حضرت فاطمه (سلام الله عليها) لباس كهنه و زرهى بود و فرش خانه او پوست ميشى كه آنرا مى انداختند و بر آن مى خوابيدند.
18: غمخوار زندگى
قال على (عليه السلام) فى حديث...:
- فوالله - ما اغضبتها و لا اكرهتها على امر حتى قبضها الله عزوجل اليه و لا اغضبتنى و لا عصت لى امرا. و لقد كنت انظر اليها فتنكشف عنى الهموم و الأخزان.
كشف الغمة ج 1: 363
حضرت على (عليه السلام) - در ضمن حديثى - فرمود:
بخدا سوگند هيچگاه فاطمه (سلام الله عليها) را به خشم نياوردم و او را بر كارى - كه ميل نداشت - وادار نكردم تا روزى كه خداوند او را برد و او نيز هيچگاه مرا به خشم نياورد و از فرمان من سرپيچى نكرد و هر گاه كه به او مى نگريستم نگرانيها و غمها از من زدوده مى شد.
19: همسر و همراه
سمعت أبا عبدالله (عليه السلام) يقول:
كان على (عليه السلام) يسقى و يحتطب و كانت فاطمة (سلام الله عليها) تطحن و تعجن و تخبز و ترقع.
كافى ج 8: 165.
امام صادق (عليه السلام) فرمود:
- در اداره امور خانه - على (عليه السلام) آب و هيزم تهيه مى كرد و فاطمه (سلام الله عليها) گندم آرد مى كرد و خمير مى نمود و نان مى پخت و لباسهاى كهنه را وصله مى زد.
20: تقسيم كار
قال أبو جعفر (عليه السلام):
ان فاطمة ضمنت لعلى (عليه السلام) عمل البيت و العجين و الخبز و قم البيت و ضمن لها على (عليه السلام) ما كان خلف الباب. نقل الحطب و ان يجيى ء بالطعام
تفسير عياشى ج 1: 171.
امام باقر (عليه السلام) فرمود:
- براى تقسيم كارهاى خانه - حضرت فاطمه (سلام الله عليها) خمير نمودن و پخت نان و نظافت را بعهده گرفت و على (عليه السلام) نيز كارهاى بيرون خانه همچون نهيه هيزم و خريد لوازم خوراكى را پذيرفت.(3)
21: كرامت و ايثار
اصبح على (عليه السلام) ذات يوم فقال: يا فاطمة هل عندك شيى ء تغذينيه؟
قالت فاطمة (سلام الله عليها):... ما كان شيى ء اطعمناه مذ يومين الا شيى ء كنت او ثرك به على نفسى و على ابنى هذين الحسن و الحسين
فقال على (عليه السلام): يا فاطمة الا كنت اعلمتينى فابغيكم شيئا؟
فقالت (عليه السلام): يا ابا الحسن انى لأستحى من الهى ان تكلف نفسك ما لا تقدر عليه.
تفسير فرات كوفى: 83.
روزى حضرت على (عليه السلام) به حضرت فاطمه (سلام الله عليها) فرمود: آيا غذايى در خانه هست تا بخورم؟
فاطمه (سلام الله عليها) گفت: آنچه كه در دو روز گذشته خورده ايد غذايى بوده كه من و دو فرزندم - حسن و حسين - نخورده و براى تو نگه داشته بوديم.
على (عليه السلام) گفت: چرا به من اطلاع نداده بودى تا براى شما غذايى تهيه كنم؟
فاطمه (سلام الله عليها) گفت: اى ابوالحسن! من از خداى خود شرم دارم كه خودت را به خاطر آنچه كه نسبت به آن توانايى ندارى به زحمت اندازى.
22: ساده زيستى
قالت فاطمة (سلام الله عليها) فى حديث...:
يا رسول الله ان سلمان تعجب من لباسى، فوالذى بعثك بالحق مالى و لعلى منذ خمس سنين الا مسك كبش تعلف عليه بالنهار بعيرنا فاذا كان الليل افترشناه و ان مرفقتنا لمن ادم حشوها ليف النخل.
دروع الواقية: 275.
حضرت فاطمه (سلام الله عليها) - در ضمن حديثى مفصل - به پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) گفت:
اى رسول خدا سلمان از لباس من - كه دوازده وصله داشته - تعجب مى كند به خدايى كه تو را به حق فرستاده است، پنج سال است كه من و على فرشى جز يك پوست ميش نداريم كه روزها بر روى آن علوفه شتر مى ريزيم و شبها روى آن مى خوابيم، تالش ما نيز پوستى است كه درون آن پوشال درخت خرما است.
فصل چهارم: بانوى خانه
23: عروس نمونه
عن على (عليه السلام): انه قال لامه فاطمة بنت اسد:
اكفى فاطمة (سلام الله عليها) بنت رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) ما كان خارجا من السقى و غيره و تكفيك ما كان داخلا من العجن و الطحن و غير ذلك.
انساب الاشراف 2: 37 ح 36
امام على (عليه السلام) به مادرش فاطمه بنت اسد گفت:
شما كارهاى خارج از خانه همچون تهيه آب و... را بعهده بگيريد و فاطمه دختر پيامبر به امور داخل خانه همچون آرد كردم و خمير گرفتن و... مى پردازد.
24: خانه دارى
انها استقت بالقربة حتى اثر فى صدرها وطحنت بالرحى حتى مجلت يداها و كسحت البيت حتى اغبرت ثيابها و اوقدت النار تحت القدر حتى دكنت ثيابها.
علل الشرائع ج 2: 65.
حضرت على (عليه السلام) فرمود:
فاطمه آنقدر با كوزه آب كشيد تا در سنيه اش اثر گذاشت و آنقدر با آسياب آرد كرد كه دستانش تاول زود و آنقدر خانه جاروب كرد كه لباسش غبار آلود شد و آنقدر آتش بر زير ديگ افروخت كه بر لباسش دود خاكستر نشست.
25: آينه صبر و شكر
رأى النبى (صلى الله عليه و آله و سلم) فاطمة (سلام الله عليها) و عليها كساء من اجلة الأبل و هى تطحن بيديها و ترضع ولدها فدمعت عينا رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) فقال:
يا بنتاه تعجلى مرارة الدنيا بحلاوة الاخرة، فقالت (عليه السلام): يا رسول الله الحمدالله على نعمائه و الشكرلله على آلائه.
مناقب ج 3: 342.
روزى پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) فاطمه (سلام الله عليها) را ديد كه پوششى از پلاس شتر بر دوش انداخته با دستانش خمير مى كرد و فرزندش را شير مى داد. - با مشاهده اين صحنه - اشك بر چشمان پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) حلقه زد و فرمود:
دخترم به خاطر شيرينى آخرت تلخى دنيا را تحمل كن.
فاطمه (سلام الله عليها) در پاسخ گفت: نعمتها و موهبتهاى بى پايان حق را سپاسگزارم.
26: با زيردستان
غزا رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) ساحل البحر فاصاب سبيا... فبعث الى فاطمة (سلام الله عليها) و اخذ بيد المرأة فوضعها فى يد فاطمة (سلام الله عليها) و قال (صلى الله عليه و آله و سلم):
يا فاطمة هذه لك و لا تضربيها فانى رأيتها تصلى...فلما رأت فاطمة ما يوصيها بها...
قالت (عليه السلام): يا رسول الله على يوم و عليها يوم ففاضت عينا رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) بالبكأ.
مقتل الحسين (عليه السلام): 69.
پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم) در يكى از جنگها - در ساحل درياى سرخ - تعدادى را به اسارت گرفت - و پس از بازگشت به مدينه - حضرت فاطمه (سلام الله عليها) را طلبيد و دست يكى از زنان اسير را در دست او نهاد و فرمود: اى فاطمه اين كنيز از آن تو. اما او را كتك مزن زيرا ديدمش كه نماز مى خواند.
وقتى حضرت فاطمه (سلام الله عليها) توجه و توصيه پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) را نسبت به زن ديد گفت:
اى پيامبر خدا يك روز من كار مى كنم و يك روز او.
با شنيدن اين سخن اشك از چشمان پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) جارى شد.