afsanah82
07-20-2011, 09:50 PM
نام كتاب: چهل حديث، سيره انبياء (عليه السلام)
تهيه و تنظيم: محمود احمديان
مقدمه
قال الله تبارك و تعالى:
لقد كان فى قصصهم عبرة لاولى الألباب...
سوره يوسف: 111
خداوند تبارك و تعالى مى فرمايد:
در مطالعه داستان ها و سرگذشت پيامبران (صلوات عليهم) نكته هاى آموزنده براى هوشمندان وجود دارد.
امام سجاد (عليه السلام) فرمود:
الا و ان ابغض الناس الى الله من يقتدى بسنة امام و لا يقتدى بأعماله.(1)
هشدار كه منفورترين مردم نزد پروردگار، كسى است كه شيوه امامى را پيروى كند ولى از سيره عملى او پيروى ننمايد.
براى ((چگونه بودن)) نياز به الگو داريم و نقش الگو در تربيت چنان چنان روشن است كه نيازى به بيان و توضيح نيست.
آنچه در اين الگوگيرى و اسوه يابى و تأسى به اخلاق اوليأ كارساز است، آشنايى با جزئيات صفات و رفتار آن حضرات است، نه كليات. خوشبختانه در كتب حديث و سيره، نمونه هاى رفتارى پيامبر و امامان بصورت ريز و جزئى آمده است كه آشنايى با آنها بسيار سودمند است و گامى جهت خودسازى و تعالى بخشيدن به جامعه است
انسان در ديد ژرف نگر، اسلام، بيابانگردى سرگردان و گمگشته اى در تاريكزار زندگى نيست. او كشتى شكسته اى شور بخت و نااميد و و اسير موجهاى بيم زا و هراس آفرين نمى باشد.
بلكه موجودى مسؤول است كه با مقصد و مقصودى مشخص، با زاد و توشه اى كامل و راهنمايانى درونى و برونى به سفرى پرداخته كه از صحراى عدم آغاز مى شود و تا بار يافتن به لقأ الهى ادامه دارد.
تمامى نيروهاى خلقت، انسان را در اين سفر صادقانه يارى مى كنند و خدا با لطف بيكران خويش به هدايت او از راههاى گوناگون پرداخته است و بهترين جايگاه جاودانه را در سراى آخرت براى او مهيا كرده است.
انسان براى به دست آوردن نيك بختى خويش و سعادتمندى جامعه و رضايت خداوند بايد در طول اين سفر چگونه زيستن را بياموزد و اين آموزه ها را در زندگى خويش بكار گمارد.
اسلام عزيز براى پاسخ گويى بدين سؤال بسيار اساسى دو شيوه را دنبال نموده است:
الف: بيان احكام و دستورهاى زندگى از آغاز تا فرجام
ب: ارائه الگوهاى تربيتى و نمونه هاى عينى كمال بر اساس همين شيوه دوم در قرآن مجيد بارها از پيامبران و ديگر انسانهاى والا سخن به ميان آمده است، و از جنبه هاى الگويى آنان ستايش شده تا ديگران نيز به آنان تأسى بجويند.
در مكتب حياتبخش تشيع (اسلام راستين) معرفى اين الگوهاى الهى گسترده تر است و پيشوايان معصوم كه بهترين اسوه ها و الگوهاى زندگى هستند فرا روى چشمان باز و دلهاى آگاه قرار دارند تا آنانكه مسئوليت الهى و رسالت انسانى خويش را درك كرده اند و تصميم براى رسيدن به چكادهاى فرازمند فضيلت و كمال دارند با درس گرفتن از آنان زيستنى شرافتمندانه كه سعادت دنيا و آخرت را تأمين مى كند در پيش گيرند.
پيامبران و امامان معصوم (عليه السلام)، اسوه بشريت اند و تبعيت عملى از آنان رهنمون كمال جويان است.
پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود:
ادبنى ربى فاحسن تأديبى (2)،
خداوند مرا تأديب كرده و ادبم را نيكو ساخته است.
ويژگى سيره معصومين در اين است كه مورد پسند و قبول پروردگار است و با اطمينان مى توان از آن پيروى كرد.
در راستاى اين هدف و براى معرفى سيره عملى انبياء و معصومين (عليه السلام) گروهى از شيفتگان اهلبيت (عليه السلام) در حوزه علميه قم طى ساليانى در گستره كتابهاى بسيارى دست به تحقيق وسيعى زده اند كه بخواست خداوند مجموعه ارزشمندى را به زودى تقديم امت اسلامى خواهند نمود.
اكنون به عنوان نمونه اى از درياى مواج و گرانقدر روايات، چهل حديث از سيره هر يك از معصومين (عليه السلام) و مجموع پيامبران در يكجا به پيشگاه امت اسلامى عرضه مى شود. اميد كه همه ما را چراغ راه و ره توشه سفرى باشد براى رسيدن به سعادت دنيا و نيك بختى آخرت.
در اين چهل حديث، با شمه اى از روشها و اخلاقيات و ويژگيها و سيره سازنده و حياتبخش انبياء (عليه السلام) آشنا مى شويم اميد است خداوند متعال توفيق بيشتر براى پيمودن راه آن بزرگواران را بهمه ما عنايت فرمايد و كمك نمايد تا بتوانيم از فرهنگ غنى پيامبران (عليه السلام) بيشتر بهره بردارى نماييم.
فصل اول: رسالت پيامبران (عليه السلام)
1: انبياء (عليه السلام) و شناخت خدا
عن هشام بن الحكم قال: قال لى أبوالحسن موسى بن جعفر (عليهما السلام)
... يا هشام ما بعث الله أنبيائه و رسله الى عباده الا ليعقوا عن الله، فأحسنهم استجابة أحسنهم معرفة، و أعلمهم بأمرالله أحسنهم عقلا، و أكملهم عقلا أرفعهم درجة فى الدنيا و الآخرة...
هشام بن حكم گويد حضرت ابوالحسن موسى بن جعفر (عليه السلام) به من فرمود:
اى هشام! خداوند پيامبران و رسولان را براى تعقل درباره خود مبعوث گردانيد. آن كه از خدا شناخت بيشترى دارد خوش پذيراتر است، داناتر به امر خدا از عقل بهترى برخوردار است و عاقلترين مردم، در دنيا و آخرت مقام و رتبه بالاترى دارد.
اصول كافى 1: 25
2: پيامبران (عليه السلام) و بيدارگرى دلها
قال على (عليه السلام):
... فبعث فيهم رسله، و واتر اليهم أنبيائه، ليستأدوهم ميثاق فطرته، و يذكروهم منسى نعمتة، و يحتجوا عليهم بالتبليغ، و يثيروا لهم دفائن العقول، و يروهم آيات المقدرة...
على (عليه السلام) مى فرمايد:
خداوند پيامبرانش را در ميان مردم مبعوث ساخت، و رسولانش را پشت سر هم به سوى آنان فرستاد، تا پيمان فطرت را از انسانها مطالبه نمايند، و نعمتهاى فراموش شده را به يادشان آورده، و با ابلاغ دستورات خدا حجت را بر آنها تمام كنند، گنجهاى پنهانى عقلها را آشكار سازند و آيات قدرت خدايى را به آنان نشانى دهند.
نهج البلاغه: 43 خطبه 1
3: پايدارى پيامبران (عليه السلام)
قال على (عليه السلام):
و لم يخل الله سبحانه خلقه من نبى مرسل، أو كتاب منزل، أو حجة لازمة، أو محجة قائمة: رسل لا تقصر بهم قله عددهم، و لا كثرة المكذبين لهم...
على (عليه السلام) فرمود:
خداوند هرگز بندگان خود را، از وجود پيامبران مرسل، و كتب آسمانى و يا دليلى قاطع و يا راهى صاف و مستقيم خالى نگذاشته، پيامبرانى كه با كمى نفراتشان و فراوانى دشمنان و تكذيب كنندگان، هرگز در انجام وظائف خود كوتاهى نمى كردند.
نهج البلاغه: 43: خطبه 1
4: پيامبران و دعوت به حق
قال على (عليه السلام):
... بعث الله رسله بما خصهم به من وحيه،
و جعلهم حجة له على خلقه، لئلاتجب الحجة لهم بترك الاعذار اليهم،
فدعاهم بلسان الصدق الى سبيل الحق...
حضرت على (عليه السلام) مى فرمايد:
خداوند رسولان خويش را به وسيله وحى كه ويژه پيامبرانش مى باشد مبعوث ساخت و آنان را حجت خويش بر بندگانش قرار داد تا اينكه بهانه اى در برابر (خداوند) در اثر نفرستادن راهنما نداشته باشند و به اين ترتيب بندگان را به زبان راستى به سوى حق فرا خواند.
نهج البلاغه 200 خطبه 144.
5: پند و اندرز پيامبران (عليه السلام)
قال على (عليه السلام):
... و بعث الى الجن و الانس رسله، ليكشفوا لهم عن غطائها، و ليحذروهم من ضرائها، و ليضربوا لهم أمثالها، و ليبصروهم عيوبها، و ليهجموا عليهم بمعتبر من تصرف مصاحها و أسقامها، و حلالها و حرامها، و ما أعدالله للمطيعين منهم و العصاة من جنة و نار، و كرامة و هوان...
حضرت على (عليه السلام) فرمود:
خداوند رسولانش را براى راهنمائى انسانها و جنيان مبعوث ساخت، تا پرده از چهره (زشت) دنيا براى آنها برگيرند، و از زيانهايش بر حذر دارند، و براى آنها مثلها زده، و عيوب دنياپرستى را برايشان نشان دهند، و آنچه را كه مايه عبرت است از تندرستيها و بيماريها، حلال و حرام و هر چه كه خداوند به مطيعان و عصيانگران از بهشت و دوزخ، و احترام و تحقير وعده داده برايشان بازگو كنند.
نهج البلاغه: 265 خطبه 183
فصل دوم: در خلوت حق عبادت پيامبران (عليه السلام)
6: محفل پيامبران (عليه السلام)
و فى لب اللباب قال: قال (الصادق) (عليه السلام):
ألمساجد مجالس الأنبياء (عليه السلام)
در كتاب لب اللباب از امام صادق (عليه السلام) نقل شده: مساجد جايگاه (عبادت) پيامبران (عليه السلام) است.
الميزان 6: 321 ح 84
7: محل نماز پيامبران (عليه السلام)
عن المفضل قال: قلت لأبى عبدالله (عليه السلام): ان مسجد الكوفة لقديم؟ فقال (عليه السلام):
نعم و هو مصلى الأنبياء صوات الله عليهم و لقد صلى فيه رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) حيث انطلق به جبرئيل على البراق فلما انتهى به الى دارالسلام و هو ظهر الكوفة و هو يريد بيت المقدس قال يا محمد! هذا مسجد أبيك آدم و مصلى الأنبياء فأنزل فصل فيه، فنزل رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) فصلى...
مفضل مى گويد از امام صادق (عليه السلام) پرسيدم آيا مسجد كوفه قديم است؟
فرمود: آرى، آنجا محل نماز پيامبران است، همانا پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) هنگامى كه جبرئيل (عليه السلام) او را با براق به سوى بيت المقدس مى برد، وقتى كه به دارالسلام پشت مسجد كوفه رسيدند فرمود: اى محمد اين مسجد پدرت حضرت آدم و جايگاه نماز پيامبران است، فرود آى و در آنجا نماز بخوان، پيامبر فرود آمد و در آنجا نماز خواند.
تفسير البرهان 2: 221 ح 8
8: نماز سنت پيامبران (عليه السلام)
عن النبى (صلى الله عليه و آله و سلم):
الصلاة مرضاة الله تعالى و حب الملائكة و سنة الأنبياء،
و نور المعرفة، و أصل الايمان،
و اجابة الدعأ، و قبول الأعمال،
و بركة فى الرزق و راحة فى البدن
و سلاح على الأعدأ...
از پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) روايت شده كه فرمودند:
نماز موجب رضايت خدا و محبت فرشتگان است، روش پيامبران، نور معرفت، ريشه ايمان، موجب قبولى دعا و اعمال، بركت در روزى، راحتى بدن، و سلاح (مؤمن) بر ضد دشمنان است.
جامع الاخبار: 183 ح 444.
9: نماز شب پيامبران (عليه السلام)
عن أبى جعفر (عليه السلام):
... و اعلموا أنه لم يأت نبى قط الا خلا بصلاة الليل و لاجأ نبى قط بصلاة الليل فى أول الليل قط.
در روايت ابى جارود از امام باقر (عليه السلام) آمده كه فرمود: آگاه باشيد هيچ پيامبرى نيآمده مگر با نماز شب، و هيچ پيامبرى هم نماز شب را سر شب نمى خوانده است.
توضيح: بهترين موقع نماز شب پس از نصف شب تا هنگام نماز صبح است كه هر چه به آخر شب نزديك تر شود فضيلتش بيشتر است، ولى كسى كه اداى آن پس از نصف شب برايش ممكن نيست، خواندن آن سر شب اشكالى ندارد.
تفسير القمى 2: 383.
10: شب زنده دارى
قال على (عليه السلام):
قيام اليل مصحة البدن و رضى الرب و تمسك بأخلاق النبيين و تعرض لرحمته.
اميرمؤمنان على (عليه السلام) مى فرمايد:
شب زنده دارى موجب صحت بدن و رضايت پروردگار و آراسته شدن به اخلاق پيامبران و قرار گرفتن در معرض رحمت الهى است.
تهذيب الاحكام 2: 121 ح 457
فصل سوم: الگوهاى الهى اخلاق فردى پيامبران (عليه السلام)
11: اخلاق پيامبران (عليه السلام)
عن جعفر بن محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) قال:
ان الله تبارك و تعالى خص الانبياء بمكارم الأخلاق، فمن كانت فيه فليحمدالله على ذلك
و من لم تكن فيه فليتضرع الى الله و ليسأله اياه.
قال قلت: جعلت فداك و ماهى؟ قال (عليه السلام):
الورع و القنوع، و الصبر، و الشكر، و الحلم و الحيأ و السخأ و الشجاعة، و الغيرة و البر و صدق الحديث و أدأ الأمانة.
عبدالله بن بكير از امام جعفر صادق (عليه السلام) نقل مى كند:
كه خداوند پيامبران خود را به اخلاق نيكو مختص كرده است.
هر كس داراى آن اخلاق نيكو باشد خدا را شكر كند و هر كس كه آنها را نداشته باشد ملتمسانه از خداوند بخواهد تا برايش عطا كند.
عبدالله مى گويد: گفتم: فدايت شوم آنها چه اوصافى هستند؟ فرمود:
پرهيزكارى، قناعت، شكيبايى، شكر، بردبارى، شرم، بخشش، شجاعت، غيرت (دينى و ناموسى)، احسان، راستگويى، و امانتدارى.
امالى مفيد 192 ح 22، تحف العقول: 362
12: خصال پيامبرى
أميرالمؤمنين (عليه السلام):
ان الصبر و حسن الخلق و البر و الحلم من أخلاق الأنبياء (عليه السلام).
اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمود:
شكيبائى، اخلاق نيكو، نيكى و بردبارى از اخلاق پيامبران است.
جامع الاخبار 317 ح 887
13: رفتارهاى پيامبرى
قال الصادق (عليه السلام):
أربعة من أخلاق ألأنبياء (عليه السلام) البر و السخأ و الصبر على النائبة و القيام بحق المؤمن.
امام صادق (عليه السلام) فرمود:
چهار چيز از اخلاق پيامبران است:
1 - نيكى و احسان 2 - بخشندگى
3 - صبرو مصيبتها 4 - اداى حق مؤمن
تحف العقول: 375 و بحارالانوار 78: 260 ح 156
14: خواب پيامبرى
قال على (عليه السلام):
النوم على أربعه أوجه:
الأنبياء (عليه السلام) تنام على أقفيتهم مستلقين و أعينهم لا تنام، متوقعة لوحى الله عزوجل،
و المؤمن ينام على يمينه مستقبل القبلة،
و الملوك و أبناؤ ها تنام على شمائلها ليستمر ثوا ما يأكلون
و ابليس و اخوانه و كل مجنون و ذوعاهة ينام على وجهه منبطحا.
حضرت على (عليه السلام) فرمود:
خواب بر چهار گونه است: پيامبران به پشت مى خوابند در حالى كه چشمانشان نمى خوابد و در انتظار وحى الهى است.
مؤمن بر پهلوى راست به طرف قبله مى خوابد، شاهان و شاهزادگان بر پهلوى چپ خوابيده تا آنچه كه خورده اند هضم نمايند.
و ابليس و برادرانش و هر ديوانه و كم عقلى بر روى صورت و شكم مى خوابند.
خصال صدوق 262 ح 140
15: ارث پيامبرى
عن أبى عبدالله (عليه السلام) قال:
ان العلمأ ورثة الأنبياء
و ذلك أن الأنبياء لم يورثوا درهما و لا دينارا و انما اورثوا احاديث من احاديثهم، فمن أخذ بشى ء منها فقد أخذ حظا و افرا...
امام صادق (عليه السلام) فرمود:
به راستى علما وارثان پيغمبرانند و اين براى آن است كه پيامبران درهم و دينار به جاى نمى گذارند، آنچه از آنان باقى مانده سخنان و گفتارشان مى باشد، هر كس چيزى از آن برگرفت بهره فراوانى اخذ نموده است.
اصول كافى 1: 60 ح 2
16: مهر پيامبرى
قال أبو عبدالله (عليه السلام):
من أخلاق الأنبياء صلى الله عليهم حب النساء.
امام صادق (عليه السلام) فرمود:
مهر ورزيدن به زنان از اخلاق پيامبران است.
كافى 5: 32 ح 1
فصل چهارم: روشهاى خدائى اخلاق اجتماعى پيامبران
17: سنت تعيين جانشين
عن الصادق (عليه السلام) فى قوله تعالى: ((سنة من قدر ارسلنا قبلك من رسلنا و لا تجد لسنة الله تحويلا))(3)
قال (عليه السلام): و من سننهم اقامة الوصى. (4)
امام صادق (عليه السلام) در تفسير گفتار خداوند متعال ((سنة من قد ارسلنا قبلك من رسلنا و لا تجد لسنة الله تحويلا))
((از روش پيامبرانى پيروى كن كه پيش از تو فرستاديم و روش خدايى را هرگز متغير نمى يابى)) فرمود: از روشهاى پيامبران تعيين جانشين مى باشد.
18: عيد رهبرى
قال الصادق (عليه السلام):
... ان الأنبياء (عليه السلام) كانت تأمر الأوصيأ (عليه السلام) باليوم الذى كان يقام فيه الوصى أن يتخذ عيدا.
امام صادق (عليه السلام) فرمود:
پيامبران (عليه السلام) به جانشينان خود دستور مى دادند كه روز نصب وصى و جانشين را عيد بگيرند.
بحارالانوار 97: 111 ح 5 و 322
19: سخاوت پيامبران
قال الصادق (عليه السلام):
السخأ من أخلاق الأنبياء و هو عماد الايمان و لا يكون مؤمن الا سخيا
و لا يكون سخيا الا ذويقين...
امام صادق (عليه السلام) فرمود:
بخشندگى از اخلاق پيامبران است و آن ستون ايمان است، و هيچ مؤمنى جز سخاوتمند نمى شود، و كسى هم سخاوتمند نمى شود مگر صاحب يقين و باور.
بحارالانوار 71: 355 ح 17
20: قناعت و بى نيازى پيامبران (عليه السلام)
قال على (عليه السلام):
.ولو اراد الله سبحانه لأنبيائه حيث بعثهم أن يفتح لهم كنوز الذهبان....لفعل، ولو فعل لسقط البلأ و بطل الجزأ.
ولكن الله سبحانه جعل رسله أولى قوة فى عزائمهم، و ضعفة ترى الأعين من حالاتهم، مع قناعة تملأ القلوب و العيون غنى، و خصاصة تملأ الأبصار و الأسماع أذى....
حضرت على (عليه السلام) مى فرمايد:
اگر خداوند به هنگام مبعوث ساختن پيامبرانش، در گنجها و معادن طلا را به روى آنان مى گشود امتحان از بين مى رفت، پاداش و جزأ بى اثر مى ماند.
اما خداوند پيامبران خويش را از نظر عزم و اراده قوى، و از نظر ظاهر فقير و ضعيف قرار داد، ولى توأم با قناعتى كه قلب ها و چشم ها را پر از بى نيازى مى كرد، هر چند فقر و نادارى ظاهرى آنان چشم ها و گوشها را از ناراحتى پر مى كرد.
نهج البلاغه: 291 خطبه:192
21: انفاق پيامبران (عليه السلام)
عن أبى عبد الله (عليه السلام) قال: قال رسول الله (عليه السلام)
لم نبعث لجمع المال ولكن بعثنا لانفاقه
از امام صادق (عليه السلام) نقل شده كه پيامبر خدا (عليه السلام) فرمود:
ما پيامبران هرگز براى مال اندوزى و جمع آن مبعوث نشده ايم، بلكه براى انتقال (و رساندن آن به مستمندان) برانگيخته شده ايم.
مشكاة الانوار: 183
22: امانتدارى پيامبران (عليه السلام)
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم):
أدأ الحقوق و حفظ الأمانات دينى و دين الأنبياء (عليه السلام)
پيامبران خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود:
اداى حقوق و حفظ امانات، دين من و آيين پيامبران است.
كنز العمال 1: 480 ح 2095
23: همزبانى با مردم
قال أميرالمؤمنين (عليه السلام) قال رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم):
انان معاشر الأنبياء أمرنا أن نكلم الناس بقدر عقولهم.
قال فقال النبى (صلى الله عليه و آله و سلم):
أمرنى ربى بمدارة الناس كما أمرنا باقامة الفرائض.
امير مؤمنان (عليه السلام) مى فرمايد پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود:
ما پيامبران مأموريم كه با مردم به اندازه درك آنان صحبت كنيم.
و باز پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود:
پروردگارم مرا فرمان داده كه با مردم مدارا كنم، همانگونه كه مأموريت واجبات را بپا داريم.
بحار الانوار 2: 69 ح 23، تحف العقول: 37
24: مدارا با دشمنان
قال الحسن بن على (عليه السلام) قال رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم):
ان الأنبياء (صلى الله عليه و آله و سلم) انما فضلهم الله على خلقه بشدة مداراتهم لأعدأ دين الله و حسن تقيتهم لأجل اخوانهم فى الله.
امام حسن (عليه السلام) فرمود رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمودند:
خداوند پيامبران را از آن جهت بر ديگران برترى داده كه با دشمنان دين خدا مدارا مى كنند و به جهت مراعات برادران دينى خود، با دشمنان با تقيه رفتار مى كنند.
بحارالانوار 75: 401
25: احتراز از تشريفات
قال النبى (صلى الله عليه و آله و سلم):
نحن معاشر الأنبياء و الأمنأ و الأتقيأ بر آء من التكلف.
رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود:
ما پيامبران و پاسداران (وحى الهى) و پرهيزكاران از (توقعات بى جا) و تشريفات و زحمت دادن (به خود و ديگران) بيزاريم.
محجة البيضأ 3: 347
26: دورى از گواهى بر باطل
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم):
انان معاشر الأنبياء لانشهد على الجنف.
پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود:
ما پيامبران هرگز بر باطل گواهى نمى دهيم.
من لايحضره الفقيه 3: 69 ح 3349
27: پيامبران و رهبرى مردم
عن أبى عبد الله (عليه السلام) قال:
ما بعث الله نبيا قط حتى يسترعيه الغنم يعلمه بذلك رعى الناس.
مسلم بن عقبه از امام صادق (عليه السلام) نقل كرد كه فرمود:
خداوند هيچ پيامبرى را به پيامبرى بر نيانگيخت مگر اينكه او را به چوپانى گوسفند واداشت تا به او رهبرى مردم را بيآموزد.
بحار الانوار 11: 64 ح 7، كنزالعمال 3: 110 ح 9243
28: زيارت دوستان
عن النبى (صلى الله عليه و آله و سلم):
ان من مكارم أخلاق النبيين و الصديقين و الشهدأ و الصالحين، البشاشة اذا تزاوروا، و المصافحة و الترحيب اذا التقوا.
جابر از پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) نقل مى كند كه فرمود:
از پسنديده ترين اخلاق پيامبران، راستگويان، شهدأ و صالحين، گشاده رويى به هنگام زيارت و دست به هم دادن و خوش آمدگويى هنگام ديدار است.
كنزالعمال 9: 39 ح 24826
29: تواضع پيامبران (صلى الله عليه و آله و سلم)
فلو رخص الله فى الكبر لأحد من عباده لرخص فيه لخاصة أنبيائه و أوليائه ؛ ولكنه سبحانه كره اليهم التكابر، و رضى لهم التواضع ، فألصقوا بالأرض خدودهم، و عفروا فى التراب وجوههم. و خفضوا أجنحتهم للمؤمنين، و كانوا قوما مستضعفين. قد اختبرهم الله بالمخمصة، و ابتلاهم بالمجهدة، و امتحنهم بالمخاوف، و مخضهم بالمكاره.
على (عليه السلام) فرمود:
اگر خداوند تكبر ورزيدن را به كسى اجازه مى داد، حتما در مرحله نخست آن را مخصوص پيامبران و اوليأ خود مى ساخت، اما خداوند تكبر و خود برتربينى را براى همه آنها منفور شمرده است، و تواضع و فروتنى را بر ايشان پسنديده، پيامبران گونه ها را بر زمين مى گذاردند و صورت ها را بر خاك مى سائيدند، و پر و بال خويشتن را براى مؤمنان مى گسترانيدند، تا آنجا كه مردم بى خبر آنها را ضعيف و ناتوان مى شمردند، خداوند آنان را با گرسنگى امتحان نمود و به مشقت و ناراحيت مبتلا ساخت، با امور ترسناك آزمايش كرد، و با سختى ها و مشكلات خالص گردانيد و از بوته آزمايش پيروز بيرون آمدند.
نهج البلاغه خطبة: 192
30: آداب و سنن پيامبران (صلى الله عليه و آله و سلم):
عن الكاظم (عليه السلام) قال:
خمس من السنن فى الرأس و خمس فى الجسد: فأما التى فى الرأس فالمسواك و أخذ الشارب و فرق الشعر و المضمضة و الاستنشاق و أما التى فى الجسد فالختان و حلق العانة و نتف البطين و تقليم الأظفار و الاستنجأ.
حسن بن جهم از امام كاظم (عليه السلام) نقل كرده كه آن حضرت فرمود:
پنج چيز از آداب انبياء در سر و پنج تا در بدن است:
اما آنچه كه در سر است: مسواك كردن، كوتاه كردن سبيل، جدا كردن موى سر (براى مسح)، آب گرداندن در دهان، و كشيدن آب دربينى (در وقت وضو) است.
و اما آنچه كه در قسمت بدن است ختنه كردن، زائل كردن موهاى زايد بدن و گرفتن ناخن و طهارت و پاكى از نجاست است.
بحارالانوار 76: 67 ح 1
فصل پنجم: بهداشت پيامبرى نظافت و پاكيزگى
31: استعمال بوى خوش
عن أبى الحسن الرضا (عليه السلام) قال:
الطيب من أخلاق الأنبياء (عليه السلام).
از امام رضا (عليه السلام) نقل شده كه فرمود:
استعمال بوى خوش از اخلاق پيامبران است.
كافى 6: 51 ح 1
تهيه و تنظيم: محمود احمديان
مقدمه
قال الله تبارك و تعالى:
لقد كان فى قصصهم عبرة لاولى الألباب...
سوره يوسف: 111
خداوند تبارك و تعالى مى فرمايد:
در مطالعه داستان ها و سرگذشت پيامبران (صلوات عليهم) نكته هاى آموزنده براى هوشمندان وجود دارد.
امام سجاد (عليه السلام) فرمود:
الا و ان ابغض الناس الى الله من يقتدى بسنة امام و لا يقتدى بأعماله.(1)
هشدار كه منفورترين مردم نزد پروردگار، كسى است كه شيوه امامى را پيروى كند ولى از سيره عملى او پيروى ننمايد.
براى ((چگونه بودن)) نياز به الگو داريم و نقش الگو در تربيت چنان چنان روشن است كه نيازى به بيان و توضيح نيست.
آنچه در اين الگوگيرى و اسوه يابى و تأسى به اخلاق اوليأ كارساز است، آشنايى با جزئيات صفات و رفتار آن حضرات است، نه كليات. خوشبختانه در كتب حديث و سيره، نمونه هاى رفتارى پيامبر و امامان بصورت ريز و جزئى آمده است كه آشنايى با آنها بسيار سودمند است و گامى جهت خودسازى و تعالى بخشيدن به جامعه است
انسان در ديد ژرف نگر، اسلام، بيابانگردى سرگردان و گمگشته اى در تاريكزار زندگى نيست. او كشتى شكسته اى شور بخت و نااميد و و اسير موجهاى بيم زا و هراس آفرين نمى باشد.
بلكه موجودى مسؤول است كه با مقصد و مقصودى مشخص، با زاد و توشه اى كامل و راهنمايانى درونى و برونى به سفرى پرداخته كه از صحراى عدم آغاز مى شود و تا بار يافتن به لقأ الهى ادامه دارد.
تمامى نيروهاى خلقت، انسان را در اين سفر صادقانه يارى مى كنند و خدا با لطف بيكران خويش به هدايت او از راههاى گوناگون پرداخته است و بهترين جايگاه جاودانه را در سراى آخرت براى او مهيا كرده است.
انسان براى به دست آوردن نيك بختى خويش و سعادتمندى جامعه و رضايت خداوند بايد در طول اين سفر چگونه زيستن را بياموزد و اين آموزه ها را در زندگى خويش بكار گمارد.
اسلام عزيز براى پاسخ گويى بدين سؤال بسيار اساسى دو شيوه را دنبال نموده است:
الف: بيان احكام و دستورهاى زندگى از آغاز تا فرجام
ب: ارائه الگوهاى تربيتى و نمونه هاى عينى كمال بر اساس همين شيوه دوم در قرآن مجيد بارها از پيامبران و ديگر انسانهاى والا سخن به ميان آمده است، و از جنبه هاى الگويى آنان ستايش شده تا ديگران نيز به آنان تأسى بجويند.
در مكتب حياتبخش تشيع (اسلام راستين) معرفى اين الگوهاى الهى گسترده تر است و پيشوايان معصوم كه بهترين اسوه ها و الگوهاى زندگى هستند فرا روى چشمان باز و دلهاى آگاه قرار دارند تا آنانكه مسئوليت الهى و رسالت انسانى خويش را درك كرده اند و تصميم براى رسيدن به چكادهاى فرازمند فضيلت و كمال دارند با درس گرفتن از آنان زيستنى شرافتمندانه كه سعادت دنيا و آخرت را تأمين مى كند در پيش گيرند.
پيامبران و امامان معصوم (عليه السلام)، اسوه بشريت اند و تبعيت عملى از آنان رهنمون كمال جويان است.
پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود:
ادبنى ربى فاحسن تأديبى (2)،
خداوند مرا تأديب كرده و ادبم را نيكو ساخته است.
ويژگى سيره معصومين در اين است كه مورد پسند و قبول پروردگار است و با اطمينان مى توان از آن پيروى كرد.
در راستاى اين هدف و براى معرفى سيره عملى انبياء و معصومين (عليه السلام) گروهى از شيفتگان اهلبيت (عليه السلام) در حوزه علميه قم طى ساليانى در گستره كتابهاى بسيارى دست به تحقيق وسيعى زده اند كه بخواست خداوند مجموعه ارزشمندى را به زودى تقديم امت اسلامى خواهند نمود.
اكنون به عنوان نمونه اى از درياى مواج و گرانقدر روايات، چهل حديث از سيره هر يك از معصومين (عليه السلام) و مجموع پيامبران در يكجا به پيشگاه امت اسلامى عرضه مى شود. اميد كه همه ما را چراغ راه و ره توشه سفرى باشد براى رسيدن به سعادت دنيا و نيك بختى آخرت.
در اين چهل حديث، با شمه اى از روشها و اخلاقيات و ويژگيها و سيره سازنده و حياتبخش انبياء (عليه السلام) آشنا مى شويم اميد است خداوند متعال توفيق بيشتر براى پيمودن راه آن بزرگواران را بهمه ما عنايت فرمايد و كمك نمايد تا بتوانيم از فرهنگ غنى پيامبران (عليه السلام) بيشتر بهره بردارى نماييم.
فصل اول: رسالت پيامبران (عليه السلام)
1: انبياء (عليه السلام) و شناخت خدا
عن هشام بن الحكم قال: قال لى أبوالحسن موسى بن جعفر (عليهما السلام)
... يا هشام ما بعث الله أنبيائه و رسله الى عباده الا ليعقوا عن الله، فأحسنهم استجابة أحسنهم معرفة، و أعلمهم بأمرالله أحسنهم عقلا، و أكملهم عقلا أرفعهم درجة فى الدنيا و الآخرة...
هشام بن حكم گويد حضرت ابوالحسن موسى بن جعفر (عليه السلام) به من فرمود:
اى هشام! خداوند پيامبران و رسولان را براى تعقل درباره خود مبعوث گردانيد. آن كه از خدا شناخت بيشترى دارد خوش پذيراتر است، داناتر به امر خدا از عقل بهترى برخوردار است و عاقلترين مردم، در دنيا و آخرت مقام و رتبه بالاترى دارد.
اصول كافى 1: 25
2: پيامبران (عليه السلام) و بيدارگرى دلها
قال على (عليه السلام):
... فبعث فيهم رسله، و واتر اليهم أنبيائه، ليستأدوهم ميثاق فطرته، و يذكروهم منسى نعمتة، و يحتجوا عليهم بالتبليغ، و يثيروا لهم دفائن العقول، و يروهم آيات المقدرة...
على (عليه السلام) مى فرمايد:
خداوند پيامبرانش را در ميان مردم مبعوث ساخت، و رسولانش را پشت سر هم به سوى آنان فرستاد، تا پيمان فطرت را از انسانها مطالبه نمايند، و نعمتهاى فراموش شده را به يادشان آورده، و با ابلاغ دستورات خدا حجت را بر آنها تمام كنند، گنجهاى پنهانى عقلها را آشكار سازند و آيات قدرت خدايى را به آنان نشانى دهند.
نهج البلاغه: 43 خطبه 1
3: پايدارى پيامبران (عليه السلام)
قال على (عليه السلام):
و لم يخل الله سبحانه خلقه من نبى مرسل، أو كتاب منزل، أو حجة لازمة، أو محجة قائمة: رسل لا تقصر بهم قله عددهم، و لا كثرة المكذبين لهم...
على (عليه السلام) فرمود:
خداوند هرگز بندگان خود را، از وجود پيامبران مرسل، و كتب آسمانى و يا دليلى قاطع و يا راهى صاف و مستقيم خالى نگذاشته، پيامبرانى كه با كمى نفراتشان و فراوانى دشمنان و تكذيب كنندگان، هرگز در انجام وظائف خود كوتاهى نمى كردند.
نهج البلاغه: 43: خطبه 1
4: پيامبران و دعوت به حق
قال على (عليه السلام):
... بعث الله رسله بما خصهم به من وحيه،
و جعلهم حجة له على خلقه، لئلاتجب الحجة لهم بترك الاعذار اليهم،
فدعاهم بلسان الصدق الى سبيل الحق...
حضرت على (عليه السلام) مى فرمايد:
خداوند رسولان خويش را به وسيله وحى كه ويژه پيامبرانش مى باشد مبعوث ساخت و آنان را حجت خويش بر بندگانش قرار داد تا اينكه بهانه اى در برابر (خداوند) در اثر نفرستادن راهنما نداشته باشند و به اين ترتيب بندگان را به زبان راستى به سوى حق فرا خواند.
نهج البلاغه 200 خطبه 144.
5: پند و اندرز پيامبران (عليه السلام)
قال على (عليه السلام):
... و بعث الى الجن و الانس رسله، ليكشفوا لهم عن غطائها، و ليحذروهم من ضرائها، و ليضربوا لهم أمثالها، و ليبصروهم عيوبها، و ليهجموا عليهم بمعتبر من تصرف مصاحها و أسقامها، و حلالها و حرامها، و ما أعدالله للمطيعين منهم و العصاة من جنة و نار، و كرامة و هوان...
حضرت على (عليه السلام) فرمود:
خداوند رسولانش را براى راهنمائى انسانها و جنيان مبعوث ساخت، تا پرده از چهره (زشت) دنيا براى آنها برگيرند، و از زيانهايش بر حذر دارند، و براى آنها مثلها زده، و عيوب دنياپرستى را برايشان نشان دهند، و آنچه را كه مايه عبرت است از تندرستيها و بيماريها، حلال و حرام و هر چه كه خداوند به مطيعان و عصيانگران از بهشت و دوزخ، و احترام و تحقير وعده داده برايشان بازگو كنند.
نهج البلاغه: 265 خطبه 183
فصل دوم: در خلوت حق عبادت پيامبران (عليه السلام)
6: محفل پيامبران (عليه السلام)
و فى لب اللباب قال: قال (الصادق) (عليه السلام):
ألمساجد مجالس الأنبياء (عليه السلام)
در كتاب لب اللباب از امام صادق (عليه السلام) نقل شده: مساجد جايگاه (عبادت) پيامبران (عليه السلام) است.
الميزان 6: 321 ح 84
7: محل نماز پيامبران (عليه السلام)
عن المفضل قال: قلت لأبى عبدالله (عليه السلام): ان مسجد الكوفة لقديم؟ فقال (عليه السلام):
نعم و هو مصلى الأنبياء صوات الله عليهم و لقد صلى فيه رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) حيث انطلق به جبرئيل على البراق فلما انتهى به الى دارالسلام و هو ظهر الكوفة و هو يريد بيت المقدس قال يا محمد! هذا مسجد أبيك آدم و مصلى الأنبياء فأنزل فصل فيه، فنزل رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) فصلى...
مفضل مى گويد از امام صادق (عليه السلام) پرسيدم آيا مسجد كوفه قديم است؟
فرمود: آرى، آنجا محل نماز پيامبران است، همانا پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) هنگامى كه جبرئيل (عليه السلام) او را با براق به سوى بيت المقدس مى برد، وقتى كه به دارالسلام پشت مسجد كوفه رسيدند فرمود: اى محمد اين مسجد پدرت حضرت آدم و جايگاه نماز پيامبران است، فرود آى و در آنجا نماز بخوان، پيامبر فرود آمد و در آنجا نماز خواند.
تفسير البرهان 2: 221 ح 8
8: نماز سنت پيامبران (عليه السلام)
عن النبى (صلى الله عليه و آله و سلم):
الصلاة مرضاة الله تعالى و حب الملائكة و سنة الأنبياء،
و نور المعرفة، و أصل الايمان،
و اجابة الدعأ، و قبول الأعمال،
و بركة فى الرزق و راحة فى البدن
و سلاح على الأعدأ...
از پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) روايت شده كه فرمودند:
نماز موجب رضايت خدا و محبت فرشتگان است، روش پيامبران، نور معرفت، ريشه ايمان، موجب قبولى دعا و اعمال، بركت در روزى، راحتى بدن، و سلاح (مؤمن) بر ضد دشمنان است.
جامع الاخبار: 183 ح 444.
9: نماز شب پيامبران (عليه السلام)
عن أبى جعفر (عليه السلام):
... و اعلموا أنه لم يأت نبى قط الا خلا بصلاة الليل و لاجأ نبى قط بصلاة الليل فى أول الليل قط.
در روايت ابى جارود از امام باقر (عليه السلام) آمده كه فرمود: آگاه باشيد هيچ پيامبرى نيآمده مگر با نماز شب، و هيچ پيامبرى هم نماز شب را سر شب نمى خوانده است.
توضيح: بهترين موقع نماز شب پس از نصف شب تا هنگام نماز صبح است كه هر چه به آخر شب نزديك تر شود فضيلتش بيشتر است، ولى كسى كه اداى آن پس از نصف شب برايش ممكن نيست، خواندن آن سر شب اشكالى ندارد.
تفسير القمى 2: 383.
10: شب زنده دارى
قال على (عليه السلام):
قيام اليل مصحة البدن و رضى الرب و تمسك بأخلاق النبيين و تعرض لرحمته.
اميرمؤمنان على (عليه السلام) مى فرمايد:
شب زنده دارى موجب صحت بدن و رضايت پروردگار و آراسته شدن به اخلاق پيامبران و قرار گرفتن در معرض رحمت الهى است.
تهذيب الاحكام 2: 121 ح 457
فصل سوم: الگوهاى الهى اخلاق فردى پيامبران (عليه السلام)
11: اخلاق پيامبران (عليه السلام)
عن جعفر بن محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) قال:
ان الله تبارك و تعالى خص الانبياء بمكارم الأخلاق، فمن كانت فيه فليحمدالله على ذلك
و من لم تكن فيه فليتضرع الى الله و ليسأله اياه.
قال قلت: جعلت فداك و ماهى؟ قال (عليه السلام):
الورع و القنوع، و الصبر، و الشكر، و الحلم و الحيأ و السخأ و الشجاعة، و الغيرة و البر و صدق الحديث و أدأ الأمانة.
عبدالله بن بكير از امام جعفر صادق (عليه السلام) نقل مى كند:
كه خداوند پيامبران خود را به اخلاق نيكو مختص كرده است.
هر كس داراى آن اخلاق نيكو باشد خدا را شكر كند و هر كس كه آنها را نداشته باشد ملتمسانه از خداوند بخواهد تا برايش عطا كند.
عبدالله مى گويد: گفتم: فدايت شوم آنها چه اوصافى هستند؟ فرمود:
پرهيزكارى، قناعت، شكيبايى، شكر، بردبارى، شرم، بخشش، شجاعت، غيرت (دينى و ناموسى)، احسان، راستگويى، و امانتدارى.
امالى مفيد 192 ح 22، تحف العقول: 362
12: خصال پيامبرى
أميرالمؤمنين (عليه السلام):
ان الصبر و حسن الخلق و البر و الحلم من أخلاق الأنبياء (عليه السلام).
اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمود:
شكيبائى، اخلاق نيكو، نيكى و بردبارى از اخلاق پيامبران است.
جامع الاخبار 317 ح 887
13: رفتارهاى پيامبرى
قال الصادق (عليه السلام):
أربعة من أخلاق ألأنبياء (عليه السلام) البر و السخأ و الصبر على النائبة و القيام بحق المؤمن.
امام صادق (عليه السلام) فرمود:
چهار چيز از اخلاق پيامبران است:
1 - نيكى و احسان 2 - بخشندگى
3 - صبرو مصيبتها 4 - اداى حق مؤمن
تحف العقول: 375 و بحارالانوار 78: 260 ح 156
14: خواب پيامبرى
قال على (عليه السلام):
النوم على أربعه أوجه:
الأنبياء (عليه السلام) تنام على أقفيتهم مستلقين و أعينهم لا تنام، متوقعة لوحى الله عزوجل،
و المؤمن ينام على يمينه مستقبل القبلة،
و الملوك و أبناؤ ها تنام على شمائلها ليستمر ثوا ما يأكلون
و ابليس و اخوانه و كل مجنون و ذوعاهة ينام على وجهه منبطحا.
حضرت على (عليه السلام) فرمود:
خواب بر چهار گونه است: پيامبران به پشت مى خوابند در حالى كه چشمانشان نمى خوابد و در انتظار وحى الهى است.
مؤمن بر پهلوى راست به طرف قبله مى خوابد، شاهان و شاهزادگان بر پهلوى چپ خوابيده تا آنچه كه خورده اند هضم نمايند.
و ابليس و برادرانش و هر ديوانه و كم عقلى بر روى صورت و شكم مى خوابند.
خصال صدوق 262 ح 140
15: ارث پيامبرى
عن أبى عبدالله (عليه السلام) قال:
ان العلمأ ورثة الأنبياء
و ذلك أن الأنبياء لم يورثوا درهما و لا دينارا و انما اورثوا احاديث من احاديثهم، فمن أخذ بشى ء منها فقد أخذ حظا و افرا...
امام صادق (عليه السلام) فرمود:
به راستى علما وارثان پيغمبرانند و اين براى آن است كه پيامبران درهم و دينار به جاى نمى گذارند، آنچه از آنان باقى مانده سخنان و گفتارشان مى باشد، هر كس چيزى از آن برگرفت بهره فراوانى اخذ نموده است.
اصول كافى 1: 60 ح 2
16: مهر پيامبرى
قال أبو عبدالله (عليه السلام):
من أخلاق الأنبياء صلى الله عليهم حب النساء.
امام صادق (عليه السلام) فرمود:
مهر ورزيدن به زنان از اخلاق پيامبران است.
كافى 5: 32 ح 1
فصل چهارم: روشهاى خدائى اخلاق اجتماعى پيامبران
17: سنت تعيين جانشين
عن الصادق (عليه السلام) فى قوله تعالى: ((سنة من قدر ارسلنا قبلك من رسلنا و لا تجد لسنة الله تحويلا))(3)
قال (عليه السلام): و من سننهم اقامة الوصى. (4)
امام صادق (عليه السلام) در تفسير گفتار خداوند متعال ((سنة من قد ارسلنا قبلك من رسلنا و لا تجد لسنة الله تحويلا))
((از روش پيامبرانى پيروى كن كه پيش از تو فرستاديم و روش خدايى را هرگز متغير نمى يابى)) فرمود: از روشهاى پيامبران تعيين جانشين مى باشد.
18: عيد رهبرى
قال الصادق (عليه السلام):
... ان الأنبياء (عليه السلام) كانت تأمر الأوصيأ (عليه السلام) باليوم الذى كان يقام فيه الوصى أن يتخذ عيدا.
امام صادق (عليه السلام) فرمود:
پيامبران (عليه السلام) به جانشينان خود دستور مى دادند كه روز نصب وصى و جانشين را عيد بگيرند.
بحارالانوار 97: 111 ح 5 و 322
19: سخاوت پيامبران
قال الصادق (عليه السلام):
السخأ من أخلاق الأنبياء و هو عماد الايمان و لا يكون مؤمن الا سخيا
و لا يكون سخيا الا ذويقين...
امام صادق (عليه السلام) فرمود:
بخشندگى از اخلاق پيامبران است و آن ستون ايمان است، و هيچ مؤمنى جز سخاوتمند نمى شود، و كسى هم سخاوتمند نمى شود مگر صاحب يقين و باور.
بحارالانوار 71: 355 ح 17
20: قناعت و بى نيازى پيامبران (عليه السلام)
قال على (عليه السلام):
.ولو اراد الله سبحانه لأنبيائه حيث بعثهم أن يفتح لهم كنوز الذهبان....لفعل، ولو فعل لسقط البلأ و بطل الجزأ.
ولكن الله سبحانه جعل رسله أولى قوة فى عزائمهم، و ضعفة ترى الأعين من حالاتهم، مع قناعة تملأ القلوب و العيون غنى، و خصاصة تملأ الأبصار و الأسماع أذى....
حضرت على (عليه السلام) مى فرمايد:
اگر خداوند به هنگام مبعوث ساختن پيامبرانش، در گنجها و معادن طلا را به روى آنان مى گشود امتحان از بين مى رفت، پاداش و جزأ بى اثر مى ماند.
اما خداوند پيامبران خويش را از نظر عزم و اراده قوى، و از نظر ظاهر فقير و ضعيف قرار داد، ولى توأم با قناعتى كه قلب ها و چشم ها را پر از بى نيازى مى كرد، هر چند فقر و نادارى ظاهرى آنان چشم ها و گوشها را از ناراحتى پر مى كرد.
نهج البلاغه: 291 خطبه:192
21: انفاق پيامبران (عليه السلام)
عن أبى عبد الله (عليه السلام) قال: قال رسول الله (عليه السلام)
لم نبعث لجمع المال ولكن بعثنا لانفاقه
از امام صادق (عليه السلام) نقل شده كه پيامبر خدا (عليه السلام) فرمود:
ما پيامبران هرگز براى مال اندوزى و جمع آن مبعوث نشده ايم، بلكه براى انتقال (و رساندن آن به مستمندان) برانگيخته شده ايم.
مشكاة الانوار: 183
22: امانتدارى پيامبران (عليه السلام)
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم):
أدأ الحقوق و حفظ الأمانات دينى و دين الأنبياء (عليه السلام)
پيامبران خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود:
اداى حقوق و حفظ امانات، دين من و آيين پيامبران است.
كنز العمال 1: 480 ح 2095
23: همزبانى با مردم
قال أميرالمؤمنين (عليه السلام) قال رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم):
انان معاشر الأنبياء أمرنا أن نكلم الناس بقدر عقولهم.
قال فقال النبى (صلى الله عليه و آله و سلم):
أمرنى ربى بمدارة الناس كما أمرنا باقامة الفرائض.
امير مؤمنان (عليه السلام) مى فرمايد پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود:
ما پيامبران مأموريم كه با مردم به اندازه درك آنان صحبت كنيم.
و باز پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود:
پروردگارم مرا فرمان داده كه با مردم مدارا كنم، همانگونه كه مأموريت واجبات را بپا داريم.
بحار الانوار 2: 69 ح 23، تحف العقول: 37
24: مدارا با دشمنان
قال الحسن بن على (عليه السلام) قال رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم):
ان الأنبياء (صلى الله عليه و آله و سلم) انما فضلهم الله على خلقه بشدة مداراتهم لأعدأ دين الله و حسن تقيتهم لأجل اخوانهم فى الله.
امام حسن (عليه السلام) فرمود رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمودند:
خداوند پيامبران را از آن جهت بر ديگران برترى داده كه با دشمنان دين خدا مدارا مى كنند و به جهت مراعات برادران دينى خود، با دشمنان با تقيه رفتار مى كنند.
بحارالانوار 75: 401
25: احتراز از تشريفات
قال النبى (صلى الله عليه و آله و سلم):
نحن معاشر الأنبياء و الأمنأ و الأتقيأ بر آء من التكلف.
رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود:
ما پيامبران و پاسداران (وحى الهى) و پرهيزكاران از (توقعات بى جا) و تشريفات و زحمت دادن (به خود و ديگران) بيزاريم.
محجة البيضأ 3: 347
26: دورى از گواهى بر باطل
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم):
انان معاشر الأنبياء لانشهد على الجنف.
پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود:
ما پيامبران هرگز بر باطل گواهى نمى دهيم.
من لايحضره الفقيه 3: 69 ح 3349
27: پيامبران و رهبرى مردم
عن أبى عبد الله (عليه السلام) قال:
ما بعث الله نبيا قط حتى يسترعيه الغنم يعلمه بذلك رعى الناس.
مسلم بن عقبه از امام صادق (عليه السلام) نقل كرد كه فرمود:
خداوند هيچ پيامبرى را به پيامبرى بر نيانگيخت مگر اينكه او را به چوپانى گوسفند واداشت تا به او رهبرى مردم را بيآموزد.
بحار الانوار 11: 64 ح 7، كنزالعمال 3: 110 ح 9243
28: زيارت دوستان
عن النبى (صلى الله عليه و آله و سلم):
ان من مكارم أخلاق النبيين و الصديقين و الشهدأ و الصالحين، البشاشة اذا تزاوروا، و المصافحة و الترحيب اذا التقوا.
جابر از پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) نقل مى كند كه فرمود:
از پسنديده ترين اخلاق پيامبران، راستگويان، شهدأ و صالحين، گشاده رويى به هنگام زيارت و دست به هم دادن و خوش آمدگويى هنگام ديدار است.
كنزالعمال 9: 39 ح 24826
29: تواضع پيامبران (صلى الله عليه و آله و سلم)
فلو رخص الله فى الكبر لأحد من عباده لرخص فيه لخاصة أنبيائه و أوليائه ؛ ولكنه سبحانه كره اليهم التكابر، و رضى لهم التواضع ، فألصقوا بالأرض خدودهم، و عفروا فى التراب وجوههم. و خفضوا أجنحتهم للمؤمنين، و كانوا قوما مستضعفين. قد اختبرهم الله بالمخمصة، و ابتلاهم بالمجهدة، و امتحنهم بالمخاوف، و مخضهم بالمكاره.
على (عليه السلام) فرمود:
اگر خداوند تكبر ورزيدن را به كسى اجازه مى داد، حتما در مرحله نخست آن را مخصوص پيامبران و اوليأ خود مى ساخت، اما خداوند تكبر و خود برتربينى را براى همه آنها منفور شمرده است، و تواضع و فروتنى را بر ايشان پسنديده، پيامبران گونه ها را بر زمين مى گذاردند و صورت ها را بر خاك مى سائيدند، و پر و بال خويشتن را براى مؤمنان مى گسترانيدند، تا آنجا كه مردم بى خبر آنها را ضعيف و ناتوان مى شمردند، خداوند آنان را با گرسنگى امتحان نمود و به مشقت و ناراحيت مبتلا ساخت، با امور ترسناك آزمايش كرد، و با سختى ها و مشكلات خالص گردانيد و از بوته آزمايش پيروز بيرون آمدند.
نهج البلاغه خطبة: 192
30: آداب و سنن پيامبران (صلى الله عليه و آله و سلم):
عن الكاظم (عليه السلام) قال:
خمس من السنن فى الرأس و خمس فى الجسد: فأما التى فى الرأس فالمسواك و أخذ الشارب و فرق الشعر و المضمضة و الاستنشاق و أما التى فى الجسد فالختان و حلق العانة و نتف البطين و تقليم الأظفار و الاستنجأ.
حسن بن جهم از امام كاظم (عليه السلام) نقل كرده كه آن حضرت فرمود:
پنج چيز از آداب انبياء در سر و پنج تا در بدن است:
اما آنچه كه در سر است: مسواك كردن، كوتاه كردن سبيل، جدا كردن موى سر (براى مسح)، آب گرداندن در دهان، و كشيدن آب دربينى (در وقت وضو) است.
و اما آنچه كه در قسمت بدن است ختنه كردن، زائل كردن موهاى زايد بدن و گرفتن ناخن و طهارت و پاكى از نجاست است.
بحارالانوار 76: 67 ح 1
فصل پنجم: بهداشت پيامبرى نظافت و پاكيزگى
31: استعمال بوى خوش
عن أبى الحسن الرضا (عليه السلام) قال:
الطيب من أخلاق الأنبياء (عليه السلام).
از امام رضا (عليه السلام) نقل شده كه فرمود:
استعمال بوى خوش از اخلاق پيامبران است.
كافى 6: 51 ح 1