PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : اساطیر ایران



armin khatar
07-20-2011, 07:59 PM
اساطیر ایران
ایرانیان باستان جهان را گرد و همواره مانند بشقابی تصور می کردند.در نظر انان آسمان فضای بی پایان نبود بلکه جوهری سخت همچون صخره ای از الماس بود که جهان را مانند پوسته ای در بر گرفته بود.
زمین اصلی دست نخورده و هموار بود نه دره ای ونه کوهی خورشید وماه واختران بالای زمین بی حرکت در وسط آسمان.همه چیز آرام تا زمانی که شر به عالم وارد شد.
آسمان را شکست و به آن داخل شد به آب فرو رفت ودر میان زمین تاخت و زمین لرزید و کوه ها پدید آمدند .
کوه اصلی البرز بود که 800 سال طول کشید تا از زمین بیرون بیاید.دویست سال طول کشید تا به ستاره پایه(نام طبقه ای در آسمان)و 200 سال تا خورشید پایه و 200 سال هم به منتهی الیه آسمان رسید((فکرش رو بکن 1400 سال تا آخر آسمون راه بوده!!!))
***نکته جالبی که در مورد پیدایش جهان به نظرم میاد سخن قرآنه که ذات دنیا تاریکی بوده تا زمانی که خدا روز رو آفرید و روز چون لباسی دنیا رو فرا گرفت.

1.vayu (ویو)
یکی از اسرار آمیز ترین خدایان هندو ایرانی است.خدای باد.خدایی که در ابر باران زا زندگی می دمد ودر طوفان مرگ.
وی از نفس غول جهانی که دنیا از بدن او ساخته شده پیدا شده و هم اهورا مزدا و هم اهریمن برای او قربانی میکنند!
در حالی که اهورا مزدا در بالا و روشنایی واهریمن در پایین و ظلمت ویو در مابین آنها ودر خلا حکمرانی می کند.

armin khatar
07-20-2011, 08:00 PM
tishtrya.2 (تیشتریه یا تیشتر)ودیو خشکسالی!
تیشتر شخصیت دیگریست که با یکی از پدیده های طبیعی یعنی باران ارتباط دارد اما مفهوم دوگانگی در شخصیت این خدا وجود ندارد.
وی نیروی نیکوکاری است که در نبردی کیهانی با Apaosha (اپوشه یا اپوش)که عامل خشکسالی و تباه کنندگی زمین است در گیر می شود.
تیشتر ستاره تابان و شکوهمند نخستین ستاره واصل همه آبها و سرچشمه باران و باروری است.
چهارمین ماه سال معادل ژوئیه به تیشتر اختصاص دارد.گفته اند که در دهه نخست این ماه تیشتر به صورت مردی پانزده سالهدر می آید(پانزده سالگی سن آرمانی در تفکر ایرانی بوده است. )
در دهه دوم به صورت گاوی نر ودر دهه سوم به صورت اسب.
در سرودی که به تیشتر اختصاص دارد در جنگ میان او ودیو خشکسالی او به شکل اسب زیبای سفید با گوش های زرین با اپوش که اسب سیاهی است در هم می آویزند اما اپوش نیرومند تر بوده و پیروز می شود تیشتر با غم و اندوه به سوی اهورا مزدا آمده و علت ناتوانی خود را عدم شایستگی نیایش ها و قربانی های مردم بیان می کند!!!!!!(عجب کلکی بوده ها! )
آنگاه هور مزد خود برای اوقربانی می کند تا نیروی 10اسب،10شتر،10گاو نر،10کوه و 10رود در او دمیده شود.
این بار او پیروز می شود و آب می تواند بی مانع در مزارع و چراگاهها جاری شود.****اما حیفم اومد واقعیت اسطوره ای قرآن رو در این باره نگم:((آيا ندیدی که خداومند ابرهایی را به آرامی می راند وپس میان آنها پیوند می دهد . بعد متراکم می کند .در این حال دانه های باران را می بینی که از لابه لای آن خارج می شود واز کوههایی که در آسمان است دانه های تگرگ را نازل می کند وهر کس را بخواهد به آن زیان می رساند و از هر که بخواهد این زیان را برطرف می کندونزدیک است برق آن چشمها را ببرد!))


3.Anahita (اناهیتا یا ناهید):خدای آب های نیرومند بی آلایش
آناهیتا ایزد بانوی ایرانیان سرچشمه همه آبهای روی زمین است.او منبع همه باروری هاست.
نطفه همه نران را پاک و رحم همه مادگان را تطهیر می کند.
او نیرومند ودرخشان ،بلند بالا و زیبا پاک و آزاده است.تاج زرین هشت پره صد ستاره ای بر سر دارد و جامه زرین بر تن و گردنبند صد ستاره بر گردن در جایگاه آسمانی قرار دراد.
ناهید در اناطولی دارای معابد بسیاری بوده که استرابون مورخ رومی می گوید رد انجا از دختران اشراف خواسته می شده پیش از ازدواج در این معابد به روسپی گری مقدس بپردازند!!!!!اما از شواهد و قرائن بر می آید که در ایران پیرامون این خدا بانو آئینی با هرزگی وجود نداشته وکاهنه های در خدمت این خدا تعهد پاکدامنی داشته اند

armin khatar
07-20-2011, 08:00 PM
4.verethraghna (ورثرغنه یا بهرام):خدای پیروزی
بهرام وجودیست انتزاعی از یک اندیشه.تعبیری از نیروی پیشتاز و غیر قابل مقاومت.
در سرودی که به او اختصاص دارد او دارای 10شکل است:1.باد تند2.گاو نر زرد گوش وزرین شاخ3.اسب سفید با ساز وبرگ زرین4.شتربارکش تیزدندان که پا برزمین می کوبد5.گراز تیز دندان که به یک حمله می کشد6.جوانی در سن 15 سالگی7.پرنده تیز پروازی که شاید کلاغ باشد!8.قوچ وحشی9.بز نر جنگی10.مردی که شمشیر زرین تیغه در دست دارد.
بهرام ایرانی بر خلاف همتایان هندی خود ایندره یا ارمنی وهگن بر غول یا اژدها غلبه نمی کند بلکه غلبه او بر شرارت آدمیان و دیوان است.وبدکاران و نادرستان را عقوبت می کند.
چنانچه نیایش و قربانیها درست باشد نه سپاهی به سرزمین های آریایی وارد میشود ونه بلا.
بهرام اساسا خدایی جنگجوست.
دو تجسم از تجسم های او به ویژه محبوبیت همگانی دارد یکی پرنده ای بزرگ ودیگری گراز.
ایرانیان قدیم ترسی آمیخته به خرافات به پر کلاغ داشتند و می پنداشتند که این پر انسان را حفظ می کند.

5.Rapithwin(رپیثوین):سرور گرمای نیمروز
رپیثوین خدای گرمای نیمروز و سرور ماههای تابستان وقرینه لازم و سودبخشی برای تیشتر است.خورشید پیش از ورود شر هنگامی که بی حرکت در بالای جهان ایستاده بود در اختیار رپیثوین بود.بنابراین او سرور جهان آرمانی است.در عقیده ایرانیان باستان هورمزد در زمانی از روز که متعلق به رپیوثین است قربانی کرد واز آن آفرینش به وجود آمد.در پایان جهان نیز زمان به رپیثوین تعلق دارد که رستاخیز به انجام می رسد.جشن رپیثوین بخشی از جشن نوروز است هم روز نودر سال واقعی و هم روز نو در زمان آرمانی آینده.
بنابراین آمدن رپیثوین زمان شادی وامید به رستاخیز است.نمادی از پیروزی نهایی و همیشگی آفرینش نیک

armin khatar
07-20-2011, 08:00 PM
6.AGNI(اگنی):
اگنی خدایی است که به صورت آتش قربانی را دریافت می کند و به عنوانpriest (دین مرد)آن را به خدایان تقدیم می دارد.
عنصر آتش همچنین در عالم پراکنده است.خورشید در آسمان برین در ابر طوفان زا افروخته می شود و به صورت برق به زمین فرود می آید و دراینجا دائما به دست مردمان دوباره متولد می شود.بنابراین اگنی راه خدایان نامیده می شود که از آن می توان به قله های آسمان رسید.البته بیشتر خدایی هندیست تا ایرانی!!!!
Atar.7 (آتر یا آتش):
درباره آتر فقط چند اسطوره ای به ما رسیده است.یکی از آنها ستیز میان آتروغول اژی دها بر سر فره ایزدی است.اژی سه پوزه بد آیین که تجسمی است از هوس ویرانگر برای به چنگ آوردن فره ایزدی .بتاخت تا آن را خاموش سازد.آتر نیز برای به دست آوردن آن شتافت آن فره دست نیافتنی را نجات دهد.اما اژی که همچنان به دنبال او می تاخت وناسزا می گفت فریاد برآورد که اگر آتر فره را به دست آورد بر او خواهد تاخت و هرگز به او اجازه نمی دهد که در زمین بدرخشد.
چون آتر دچار تردید شد اژی تاخت تا فره را به دست آورد.این بار نوبت آتر بود که زبان به تهدید بگشاید.((ای اژدهای سه پوزه باز گرد وگرنه بر پشتت زبانه می کشم ودر دهانت شعله افکنم که دیگر نتوانی در زمین اهوره گام برداری!))
خلاصه اژی هراسان خود را پس کشید وفره ایزدی همچنان دست نیافتنی ماند.(امان از این ایرانی ها )
مشکل بتوان معنای واقعی این اسطوره را درک کرد اما به خوبی از آن بر می آید که ایرانیان باستان زندگی را نبردی میان نیروهای خیر وشر می دیدند.به همین سبب آتر را با عنوان جنگجوی خوب دلیر می نامیدند.

armin khatar
07-20-2011, 08:00 PM
8.Haoma (هومه یا هوم):گیاه وخدا
هوم هندوایرانی در ذهن غریبان تصوریست تقریبا در نیافتنی ودر عین حال بسیار آشنا!
هوم هم گیاه است هم خدا.هوم را موبد ایزدی به شمار می آورند که خود قربانی غیر خونین است اما قربانی خونین انجام می دهد.مرگ او شر را شکست می دهد و مومنان با شرکت در mayazd (ضیافت آیینی)به اسرارزندگی دست می یابند.
هوم آسمانی که پسر اهورا مزداست.به خدایان دیگر فدیه نثار می کند و سهم خویش را چون موبدان زمینی بر می دارد!
با این کار او می تواند از روح قربانی مواظبت کند و اگر سهمی به او تخصیص داده نشود آن قربانی در روز داوری از قربانی کننده شکایت خواهد کرد.از سوی دیگردر اسطوره های باستانی این گیاه اثری معجره آسا در شفا بخشی داشته است
با توجه به اینکه موجودات آسمانی که در تمامی ادیان باستانی گذشته شکل گرفته اند همگی دارای شخصیت قهرمانی نیز بوده اند واکثرا به افسانه نزدیکترند تا به اسطوره.در اینجا به تعدادی از آنها اشاره می شود.که در اصطلاح اسطوره شناسی به قهرمانان ایزدی معروفند

armin khatar
07-20-2011, 08:01 PM
9:Yima (یمه یا جم):
جم شخصیت دیگریست که به مجموعه عقاید دوران هندوایرانی تعلق دارد.جم در ایران به سبب فرمانروایی هزار ساله اش در زمین بسیار مورد احترام است.از ویژگی این فرمانروایی آرامش و وفور نعمت بوده ودر طی آن دیوان و اعمال زشتشان-ناراستی و گرسنگی و بیماری و مرگ-هیچ نفوذی نداشتند.
جهان در زمان قرمانروایی او چنان از سعادت بر خوردار است که زمین ناگزیر در سه نوبت گسترش می یابد و در پایان فرمانروایی او دوبرابر گسترده تر می شود.
بنابراین جم یا جمشید بیشتر به صورت شاه جلوه گر است تا خدا!
جم همچنین به سبب ساختنvara (وره)یا دژی در زیرزمین مورد تمجید است.
آفریدگار بدو هشدار داد که مردگان گرفتار سه زمستان هراس انگیز خواهند شد که بر اثر آن همه مردمان و حیوانات نابود می شوند.(عصر یخبندان! )
به همین دلیل او دؤی در زمین ساخت و از همه تخمه های حیوانات وگیاهان مفید وبهترین مردمان را به آنجا برد تا پس از دوران سخت جهان دوباره آبادان شود.
از جم همچنین به عنوان گناهکار نیز یاد شده است چرا که برای خوشنودی مردمان خوردن گوشت گاو را که بر خلاف آیین زردشت بود وگمان میرفت قربانی کردن آن موجب بیمرگی انسان میشد! به مردم توصیه کرد.
در جایی دیگر آمده که وی مغرور شد وبا ادعای خدایی مرتکب دروغ شد.وچون سخن دروغ در نظرش شیرین و خوش آمد فره اش در سه نوبت به صورت مرغی به پرواز در آمد واز او گریخت.ونخستین بار مهر و باردوم فریدون و سوم بار گرشاسب آن را گرفتند.
به هرحال گناه او هر چه بود چون فره از او گریخت لرزان و اندوهگین در برابر دشمن قرار گرفت وکشته شد.

armin khatar
07-20-2011, 08:01 PM
10.هوشنگ وتخمورو(تهمورث):
چنین می نماید که در ایران باستان چندین روایت درباره نخستین شاه وجود داشته است.زیرا علاوه بر جم دو شخصیت دیگر نیز نخستین شاه نامیده شده اند.هوشنگ وتهمورث!
این دو نخستین شاه به صورت نخستین فرمانروایان افسانه ای یکی پس از دیگری گنجانده شده اند.گرچه اینان روزگاری از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده اند.
هوشنگ در دوران باستان فرمانروای هفت اقلیم بود وبر مردمان و دیوان حکمرانی می کرد.همه جادوگران ودیوان از برابر او گریختند.
درmazana (مزنه که همان مازندران کنونی است) دیوان و جادوگران بسیاری اقامت داشتند که دو سوم آنان به دست هوشنگ دلیر کشته شدند.فرمانروایی او دوران استقرار قانون در روی زمین است واز او و همسرش نژاد ایران به وجود آمد.
تهمورث مانند هوشنگ ودیگر مردمان نیک سیرت دیوان را شکست داد .به بت پرستان ومردان وزنان جادوگر تاخت وحرمت راستین آفریدگار را رواج داد.
گویند در نبرد با شر اهریمن را به صورت اسبی درآورد وتا سی سال سوار بر او گرد زمین را گشت.

armin khatar
07-20-2011, 08:01 PM
11.ثریته(اثرط)،ثریتونه(فریدو ن) :
روایات دینی در سراسر جهان داستانهایی را از نبردهای میان قهرمانان ایزدی وغولها در بر دارند.ثریته یکی از کسانی به شمار می آید که هومه مقدس(که قبلا معرفی شد!) را آماده ساخته ونوشیده است.
در ایران وظیفه این خدا در وجود دو شخصیت ظاهر می شود.
ثریته(اثرط)که شفا بخش است و آماده سازنده هوم وثریتونه(فریدون)که اژدها کش است.
اثرط سومین انسانی بود که هوم را برای جهان مادی اماده ساخت واز آفریدگار خواست که به او دارویی ببخشد که با آن بتوان در برابر درد وبیماری و پوسیدگی و عفونت و مرگ که اهریمن آن ها را با جادوگری خویش در میان مردمان پراکنده کرده بود ایستادگی کند!
در پاسخ این درخواست آفریدگار هزاران گیاه شفابخش را که برگرد درختgaokerena (گوکرنه)در دریای کیهانی می رویند فرو فرستاد .از این رو از اثرط به عنوان کسی که بیماری وتب و مرگ را از مردمان دور ساخت یاد می شود.
از فریدون نیز درخواست می شود که مردمان را در برابر جرب وتب وضعف یاری کند.زیرا همه اینها کار اژدهای سه پوزه شش چشم(دهاکه یا همان ضحاک) بود.آن دیو دروغی را اهریمن آفرید تا پارسایی و خانه مردمان را نابود سازد .
فریدون بر سر وگردن وقلب دهاکه گرزی فرود می آورد اما نمی تواند اورا بکشد.سرانجام تیغی بر می دارد وبر بدن او می کشد که به سبب آن شمار بسیاری از موجودات ترسناک ونفرت انگیز از بدن او بیرون می ریزند.
از ترس اینکه مبادا موجودات زیانکار چون مار وزغ وکژدم وچلپاسه ولاکپشت وقورباغه جهان را فراگیرند فریدون از تکه تکه کردن آن غول صرف نظر می کند.
در عوض اورا به زنجیر کشیده ودر کوه دماوند زندانی میکند.که البته چنانکه خواهیم دید مردمان در آینده از اینکه فریدون ضحاک را نکشته تاسف خواهند خورد!!!
پیروزی فریدون اورا به مقام پیروزمندترین انسان رسانده و فره جم را نصیب او می کند.

armin khatar
07-20-2011, 08:01 PM
Keresaspa.12 (کرساسپه یا گرشاسب):
گرشاسب قهرمان جوان گیسودراز گرز به دست یکی دیگراز قهرمانان اژدها کش بزرگ باستانی ایران است.
وی نیز همچون فریدون ایزد به شمار نمی آید و از این رو زردشتیان او را نیایش نمی کنند،بلکه فقط برای او با نیت خاصی قربانی می کنند.
گفته شده او گندروه اژدهای زرین پاشنه را کشته است که با دهان گــشاده برای بلعیدن حرکت می کرده وسر او به خورشید می رسیده و می توانسته دوازده مرد را یک باره ببلعد.نبرد با این غول هراس انگیز نه شبانه روز در دریای کیهانی به درازا کشید.
بسیارند غول ها و راهزنان ونابکارانی که به دست گرشاسب مرده اند.
یکی از آنها مرغ غول پیکری به نامkamak(کمک)است که در هوا بال می گشود وزمین را می پوشاند ونمی گذاشت باران به زمین برسد.
در یک مورد گرشاسب ناچار شد که ترسان از برابر اژدهای شاخدار بگریزد:
((آن غول داغ شد وعرق کرد
با حرکتی به پیش جست
در حالی که آب جوشان را به این سو وآن سو می پاشید
گرشاسی دلیر از ترس گریخت!))
در پایان جهان بار دیگر گرشاسب مردمان را از دست دهاکه را که از زندان خود در کوه گریخته نجات می دهد.
دهاکه با خشمی دیوی بر آفریدگار می تازد وگناهان سهمناکی از او سر می زند ویک سوم مردمان و جانوران را می بلعد.آفریدگار گرشاسب دلیر ار دوباره زنده می کندواو اژدها را با گرز معروف خود می زند و جهانیان را نجات می دهد.
گرچه گرشاسب به واسطه دلیری مورد احترام است اما به علت بی اعتنایی به دین و احترام نگذاردن به آتش(که کانون زندگی دینی مردمان باستان بوده)در زمان ورود به بهشت با وجود اینکه کار های خود را یک به یک بر می شمرد اما آفریدگار خواهش او را نمی پذیرد.
سر انجام پس از خواهش های بسیار گرشاسب که می گریست و زاری فرشتگان ودرخواست زردشت اجازه ورود به بهشت را دریافت می کند.

armin khatar
07-20-2011, 08:01 PM
Ahura Mazda.13 (اهوره مزدا):سرور دانا
ویژگی بارز او خرد است.کسی که نه فریب می خورد و نه می فریبد.این سرور بخشنده و خیر مطلق است.او پدر ومادر آفرینش است .اما به دلیل دشمن عمده اش اهریمن قدرت او محدود است!!!!
اما زمانی فرا می رسد که بدی مغلوب و اهوره مزدا با قدرت مطلق فرمانروایی کند.
او جامه ای مزین به ستارگان در بر دارد .زیباترین شکل های او شکل خورشید بر آسمان و تجسم روشنی بر روی زمین است.
خورشید چشم او وتختش در عرش اعلی است..
در نظر انسان باستان اورمزد با بدی هیچ ارتباطی ندارد.به همین دلیل زردشتیان خدای مسیحیان را به سبب اینکه روا می دارد که آفریدگان او و حتی پسر خودش! دچار رنج شوند را محکوم می کنند.
آنها معتقد بودند که رنج((آفرینش خوب))را تباه می کندواین امریست که با وجود اهریمن خدا نمی تواند اختیار آن را در دست بگیرد.اما روزی بر آن چیره می شود.

****اما باز قرآن در این باره جمله تکان دهنده ای دارد:((مسلما ما انسان را در رنج آفریدیم))که در تفسیر آن ماهیت جهانی که انسان در آن قرار گرفته آمیخته با محنت و رنج است که راه پایان این رنج را در ادامه چنین بیان می کند((واورا به خیر وشرش هدایت نمودیم))
Amesha Spenta (امشاسپندان):دختران و پسران خدا
زردشت از هفت وجود یا جلوه خدا سخن می گوید که خدا آنان را بر حسب اراده خود آفرید است.

1.سپند مینو(روح نیکوکار)
2.وهومنه یا بهمن(اندیشه نیک)
3.اَشه یا اردیبهشت(راستی)
4.خشتره ویره”Khshathra Vairya “یا شهریور(شهریاری مطلوب)
5.ارمیتی یا اسپندارمد(اخلاص)
6.هوروتات یا خرداد(کمال)
7.اَمرتات یا مرداد(بیمرگی)
همه این هفت فرزندان خدا!بر تخت های زرین در کنار اهوره مزدا در اقامتگاه خود یعنی خانه سرود ها یا همان عرش اعلی قرار دارند.
عرش که راستکاران پس از مرگ به آن می رسند.

armin khatar
07-20-2011, 08:01 PM
Vohu Manah.14 (بهمن):اندیشه نیک

بهمن نخستین زاده خدا در طرف راست اهوره مزدا می نشیند.او پشتیبان حیوانات سودمند در جهان است.اما با انسان ها نیز سروکار دارد.بهمن بود که آشکارا در برابر زردشت ظاهر شد و گزارش روزانه اندیشه و کردار و گفتار مردمان را تهیه نمود.
بهمن بعد از مرگ به پارسایان خوشامد می گوید و آنها را به بهشت رهنمون می کند.
دیوانی که بهمن به مخالفت با آنها بر می خیزدAeshma (خشم)،آز(غلط اندیشی)وبالاتر از همه Aka Manah (اندیشه بد یا بی نظمی )هستند.
که البته آز پس از اهریمن بزرگترین دیو در آیین باستانی به شمار می آید.

armin khatar
07-20-2011, 08:02 PM
Asha.15 (اشه يا ارديبهشت):راستي

زيباترين فرزند ارديبهشت است.نه تنها در برابر ناراستي قرار مي گيرد بلکه نماينده قانون ايزدي و نظم اخلاقي در جهان نيز هست.
آنان که اشه را نمي شناسند از بهشت محرومند،زيرا آنان بيرون از کل نظم خدا هستند.
پارسايان نيايش مي کنند تا بتوانند اين فرمانرواي بهشتي را ببينندوراهش را ادامه دهند ودر بهشت پر ازشادي او به سر برند.
اشه نظم را در زمين نگه مي دارد چرا که بيماري و مرگ و ديوان وجادوگران و آفريدگان شرير که همگي در برابر نظم خداوندي سربر مي آورند را سرکوب مي کند.
او حتي نظم در دوزخ را بر عهده دارد تا ديوان بدکار را در آنجا بيش از آنچه بايد تنبيه نکنند!!!
بزرگترين دشمن اشه Indra (ايندره)روح ارتداد در انسان است که انسان را از قانون و نظم خداوندي دور مي سازد.

armin khatar
07-20-2011, 08:02 PM
Khshathra Vairya.16 (خشتره ویره یا شهریور):شهریاری مطلوب

شهریور انتزاعی ترین فرزند است.
او مظهر توانایی ،شکوه ،سیطره وقدرت خداست.در جهان مینویی او نماینده فرمانروایی بهشتی است ودر زمین نماینده سلطنتی است که با کمک کردن به فقرا و ضعفا و با چیرگی بر همه بدی ها،اراده خدا را در آن مستقر می کند.
به دلیل پشتیبانیش از فلزات وی با جاری شدن فلز گداخته ای در پایان جهان همه مردمان را به آزمایش خواهد کشید ارتیاط دارد.
از این رو گفته می شود که خدا از طریق او پاداش و مکافات اخروی را تعیین می کند.
هماورد اصلی اوSaurva (سوروه)است که سردسته حکومت بدوهرج ومرج ومستی است.

armin khatar
07-20-2011, 08:02 PM
17.Armaiti(ارمیتی یا اسپندارمد):اخلاص

اسپندارمد دختر اهوره مزداست و در طرف چپ او می نشیند.
چون زمین زیر نظر اوست می گویند که به چهار پایان چراگاه می بخشد اما خصوصیت راستین او از نامش بر می آید که بجااندیشی یا اخلاص معنی می دهد.
وی مظهر فرمانبرداری مومنانه هماهنگی مذهبی و پرستش است.
اسپندارمد زمانی که انسان بی ملاحظه و لاقید بر زمین راه می رود آزرده می شود اما زمانی که پارسایان بر زمین به کشت و کار می پردازند یا فرزند پارسایی زائیده می شود شادمان می گردد.
هماوردان اصلی او Taromaiti (گستاخی)وPairimaiti (کج اندیشی)اند.

armin khatar
07-20-2011, 08:03 PM
Haurvatat.18 (هوروتات یا خرداد)وAmeretat (امرتات یا مرداد):کمال و بیمرگی

این دو موجود مادینه همیشه در متون باستانی باهم ذکر شده اند .خرداد که به معنی تمامیت ،کلیت و پری است مظهری از مفهوم نجات برای بشر است.
مرداد تجلی دیگر رستگارس وجاودانگی است.
این دو امشاسپند با آب و گیاه ارتباط دارند . هدایای آنان ثروت و رمه چهارپایان است.این دو نماینده آرمانهای نیرومندی و سرچشمه زندگی ورویش هستند.
هماوردان خاص آنها گرسنگی وتشنگی اند.

armin khatar
07-20-2011, 08:03 PM
Sraosha.19 (سروشه یا سروش):فرمانبرداری



سروش به معنی اطاعت یا انضباط یکی از چهره های محبوب ایران باستان است.
این ایزد در تمامی آیینهای دینی وجود دارد،زیرا که او در نیایش ها وسرودهای مردمان جای دارد وخدایی است که نیایش ها را به بهشت منتقل می کند.در کتب باستانی از سروش با نام سرور مناسک دینی یاد شده است واز آنجا که مناسک دینی نیروی موثر در نابودی بدی به شمار می آمده از این رو سروش نیز چون جنگجوی مسلح وبهترین درهم کوبنده دروغ توصیف شده است.
او با تبر جنگیش کاسه سر دیوان را خرد می کند ،به اهریمن ضربه می زندومخالفت سختی با Aeshma (ایشمه یا خشم)دارد.
سروش جهان را در شب که دیوان این سو و آن سو می روند پاسداری می کند.او نخستین کسی بود که بَرسُم(دسته ای از شاخه های نوعی گیاه که مقدس شمرده می شد)را در مناسک دینی گسترد ودعا ها را تقدیم اهوره مزدا کرد.
خانه هزار ستونی او در بالاترین قله کوه البرز قرار دارد.این خانه از درون خود به خود روشن است واز بیرون از ستارگان نور می گیرد.
سروش به همراه مهر ورَشن بر داوری روان ریاست دارد.

وحافظ چه زیبا میگه:
گر نباشی آشنا زین پرده رازی نشنوی…………..گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش

armin khatar
07-20-2011, 08:03 PM
Angra Mainyu.20 (انگره مینیو یا اهریمن):

انگره مینیو که در زبان فارسی میانه به اهریمن شهرت یافته است رهبر گروه دیوان است.
هدف او ویران کردن و تخریب جهان است.او در جایگاه شرارت اقامت دارد .اهریمن دیو دیوان است و در گودالی در تاریکی بی پایان در شمال که بر حسب سنت جایگاه دیوان است اقامت دارد.نادانی وزیان رسانی و بی نظمی ویژگی اهریمن است.
او می تواند صورت ظاهریش را عوض کند وبه شکل چلپاسه ، مار یا مرد جوانی ظاهر شود.
همانگونه که اورمزد زندگی را می آفریند او مرگ را بوجود می آورد.
در پایان دنیا با وجود تلاش های بسیار اهریمن او شکست می خورد وآفرینش بد!نابود می شود.
در نوشته های گذشته این چنین آمده است که اهریمن وجود مادی نداشته وفقط می تواند در تن آدمیان وحیوانات چون انگلی جای گیرد.
تولد زرتشت ضربه سهمگینی به پیکر اهریمن فرود آورد و او سعی کرد زرتشت را بفریبد اما نتوانست.
خوب تا اینجا درباره اساطیر برجسته ایرانی صحبت کردیم.
اما در ادامه اسطوره آفرینش رو هم بیان می کنم که داستان بدی نیست:

در آغاز هم اورمزد وجود داشت و هم اهریمن!اورمزد با علم مطلق خود از وجود روح بد آگاه بود
ولی اهریمن که همیشه نادان و احمق است از هستی اورمزد بی اطلاع بود.
اهریمن به محض اینکه اورمزد و روشنی را دید طبیعت ویرانگرش اورا به حمله وتخریب وادار کرد.
اورمزد به او پیشنهاد آشتی داد به شرطی که آفرینش خوب را ستایش کند.
اما اهریمن که دیگران را چون خود می دانست پیشنهاد آشتی را از موضع ضعف می پنداشت و آن را نپذیرفت.
اورمزد که می دانست اگر قرار به نبرد باشد تا ابد ادامه خواهد یافت از این رو گفت که دورانی برای نبرد معین گردد.
اهریمن از روی کند هوشی آن را پذیرفت وبدین ترتیب نابودی خود را مسجل کرد.
چنین به نظر می رسد که انسان باستان براین باور بوده است که اگر شر را رها کنند
تا به آرامی وبه تدریج به عمل بپردازد همه چیز را نابود خواهد ساخت
اما اگر به صحنه نبرد کشیده شود توفیقی نخواهد یافت.
بنابر آنچه در اسناد آمده نخستین سه هزار سال دوره آفرینش اصلی است.دومین سه هزاره بنا به درخواست اورمزد بی هیچ تنشی سپری می شود.سومین سه هزاره دوران آمیختگی خیر و شر است ودر چهارمین سه هزاره اهریمن شکست می خورد.
در آیین پیشینیان از این دوازده هزار سال نه هزار سال زمان فرمانروایی شر وسه هزار سال آن دوران نابودی آن است.
بعد از تعیین دوران نبرد
بعد از تعیین دوران نبرد اورمزد دعای مقدس را خواند واهریمن به دوزخ گریخت و سه هزار سال در آنجا بیهوش ماند.
در این مدت اورمزد در ابتدا امشاسپندان وسپس ایزدان را آفرید.
بعد آسمان و سپس آب ،زمین،گیاه ،حیوان ودر نهایت انسان را آفرید.
نخستین آفرینش ها همه در حالت مینویی بودند.درخت بدون پوست وخار ،گاو سفید وچون ماه وکیومرث که نخستین انسان بود چون خورشید می درخشید اما بر اثر حمله اهریمن همه چیز به هم خورد.

armin khatar
07-20-2011, 08:03 PM
به همین سبب اورمزد آسمان را پوشش سختی قرار داد که جهان را در برگرفته وچون زندانی برای اهریمن اورا در دام افکند.
بعد زا اینکه اهریمن بی هوش به دوزخ افتاد همه دیوان کوشیدند که او را به هوش آورند.اما نشد تا اینکه جهی بدکار که تجسم تمامی ناپاکی های زنانه است سررسید وقول داد کیومرث “نخستین انسان یا مرد راستکار”وگاو را دچار چنان رنج هایی سازد که زندگی در نظرشان بی ارزش شود.
همچنین قول داد به همه آفریدها حمله کند و روح پلیدی را در آنها زنده سازد.
به این ترتیب اهریمن جان تازه ای گرفت وبرای سپاسگزاری آرزوی جهی رامبنی بر اینکه همه مردان همواره به دنبال او ودر آرزوی او باشندرا برآورده ساخت.
اهریمن و تمامی دیوان به زمین حمله کردندوآسمان را شکافتند از آب رد شدند وبه وسط زمین رسیدند.
آسمان وزمین چنان تار شد که گویی شب سیاه از راه رسیده است.تمامی گیاهان زهرآلود شدند و همگی پژمردند.گاو وکیومرث در معرض حمله اهریمن دچار تمامی بلایا((آز،نیاز،دردوگرسنگی، بیماری وکاهلی))شدند گاو سرانجام شیرش خشک شد ومرداما چون فرمانردایی انسان سی سال تعیین شده بود دیوان هیچکدام نتوانستند انسان را کاملا نابود سازند.
تمامی آفرینش های خوب در برابر آفریده های بد قرار گرفتند:دروغ وراستی،جادوگری وکلام مقدس،افراطوتفریط در برابر اعتدال و…..
تمامی جهان مادی از بین رفت و سر انجام انسان نیز مرد.
در این زمان چنین می نمود که اهریمن پیروز شده وشر تمامی دنیا را فرا گرفته است.
اما داستانی دیگر در پیش بود
اهریمن پس از پیروزی نمایان خود تصمیم گرفت به جایگاه خود در تاریکی بازگردد اما مینوی آسمان مرد جنگجوی زره بر تن
و فروهرکه همان شکل مینویی انسان است راه را بر او بستند.
فروهر خود آسمانی و حقیقی هر انسان است که اگرچه انسان مادی کار بد انجام می دهد اما فروهر او در آسمان بدون تغییر می ماند.
اینان در برابر اهریمن ایستادند و از فرار اهریمن از زندانی که به زور وارد آن شده بود جلوگیری کردند.
بدین ترتیب زندگی دیگر بار در حالی که اهریمن در زمین گرفتار شده بود شروع به شکوفایی کرد.
تیشتر باران را ایجاد نمود.آب ها آفریدگان بد را شستند وزمین بارور شد اما تخم شکست اهریمن در زمین کاشته شد.
از اندام های گاو 55 نوع غله ودوازده نوع گیاه دارویی بر زمین رویید.نطفه او به ماه رسید و آن حیوانات مختلف به وجود آمد.
چون انسان درگذشت نطفه او به زمین رفت واز تن او فلزات بوجود آمد.
با وجود اینکه اهریمن گاو و انسان را نابود کرد اما از مرگ آنها زندگی گسترده تری آغاز شد و مقدمه نابودی اهریمن را فراهم کرد.
نخستین زوج بشر از نطفه کیومرث که در زمین ریخته بود بیرون آمدند.
نخست به شکل گیاهی پیوسته به هم روییدند به طوری که تشخیص این که کدام مرد است وکدام زن ممکن نبود.
این دو با هم درختی را تشکیل می دادند که حاصل آن ده نژاد بشر بود.

****در قرآن نیز میان ریشه آدم ابولبشر و نژاد او تمایزی بیان شده است:
((او همان کسى است که هر چه را آفرید نیکو آفرید، و آفرینش انسان را از گل آغاز کرد،
سپس نسل او را از عصاره اى از آب ناچیز و بى قدر آفرید.سپس ( اندام ) او را موزون ساخت و از روح خویش در وى دمید…))

armin khatar
07-20-2011, 08:04 PM
سر انجام وقتی به صورت انسان(مشیه و مشیانه) در آمدند اورمزد مسئولیت هایشان را به آنان آموخت:
((شما تخمه بشر هستید،شما نیای جهان هستید،به شما بهترین اخلاص را بخشیده ام ،نیک بیندیشید،نیک بگویید وکار نیک بکنید ودیوان را مستایید.))

***اما باز در قرآن درباره تعلیم به انسان آیات فوق العاده ای وجود دارد :
((اى فرزندان آدم !شیطان شما را نفریبد، آن گونه که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون کرد،و لباسشان را از تنشان بیرون ساخت تا عورتشان را به آنها نشان دهد.چه اینکه او و همکارانش شما را مى بینند از جایى که شما آنها را نمى بینید، (اما بدانید ) ما شیاطین را اولیاى کسانى قرار دادیم که ایمان نمى آورند.))

اما شر در آن نزدیکی در کمین نشسته بود تا آنان رااز راه راست منحرف کند
اهریمن بر اندیشه آنان تاخت و نخستین دروغ را بر زبان آوردند:گفتند همانا اهریمن آفریدگار است!!!!
بدین گونه انتساب اصل جهان به شر،نخستین گناه بشر بود.
از این لحظه به بعد سرگردانی نخستین زوج در جایی که خدا برایشان در نظر گرفته بود آغاز شد.
قربانیی کردند اما ایزدان را خوش نیامد وبه نوشیدن شیر پرداختند.
گرچه چاه کندند،آهن گداختند،ابزار های چوبی ساختند ودر کار باهم سهیم شدند اما آرامش وهماهنگی حاصل نشد وجز خشونت وشرارت چیزی بوجود نیامد.
دیوان اندیشه نخستین زوج بشر را با این اغوا که پرستش آنان بر پرستش خدا ارجح است تباه ساختند وبه مدت 50سال میل به هم آغوشی را از آنان ربودند که از نظر اخلاقی موجب تباهی آنان شد.
وقتی هم نخستین زوج فرزندانی پیدا کردند،آنها را خوردند وبه همین سبب اورمزد شیرینی فرزند را از آنان بر گرفت.
اما بالاخره با توجه خدایگان مشیه و مشیانه وظیفه خویش را با بدنیا آوردن همه نژادهای بشر به انجام رساندند.
در رابطه با اسطوره های پایان جهان باید گفت که انسان باستان معتقد بود اگر مرگ پایان زندگی انسان باشد به معنای پیروزی اهریمن است چرا که انسان برای زندگی آفریده شد.از این رو همواره به زندگی پس از مرگ اعتقاد داشتند.
پس از مرگ روان به مدت سه شب پیرامون تن می گردد.نخستین شب به سخنان خود در زندگی می اندیشد،شب دوم به اندیشه هایش وشب سوم به کردارش.
این سه شب زمان تاسف روان است بر تن.زمانیست که روان وتن آرزوی دوباره یکی شدن را دارند.
در این مدت نیز دیوان در کمین اند تا روان را دچار رنج وعذاب کنند از این رو روان به پشتیبانی سروش عادل نیاز دارد تا اورا حمایت کند.
سه شب پس از مرگ در سپیده دم هر روانی می رود تا درباره اعمالش داوری شود.
هنگامی که روان از محل قضاوت بیرون میرود راهنمایی به پیشوازش می آید.
نسیمی خوشبو ودوشیزه ای که از او هرگز کسی زیباتر ندیده است از رایتکاران استقبال می کند.روان که مبهوت زیبایی دوشیزه است می پرسد که کیستی؟!واو پاسخ می دهد :من همان وجدان توام.
از سوی دیگر بوی بد ناخوشایند و عجوزه برهنه پیری که بسیار نفرت انگیز است به پیشواز روان بدکاران می آید.
در مسیر عبور هم بدکاران وهم راستکاران با مانعی روبه رو می شوند،آن رودخانه ایست که از اشک سوگواران درست شده است.
زاری وگریه بیش از اندازه رودخانه را به طغیان می آورد وعبور از پل را برای روان دشوار می سازد.
به همین سبب زرتشتیان زاری و مویه بسیار را گناه می شمرند.

armin khatar
07-20-2011, 08:04 PM
اما زمانی که روان به محل مکافات می رسد هنوز به جایگاه ابدی خود نرسیده است.چرا که انسان باستان عقیده داشت تنها هدف از هرمجازات عادلانه ای صرفا اصلاح وبازسازی است.
یعنی اگر پدر یا مادری فقط محض مجازات فرزند خود را تنبیه کنند از ستمکارانند!
بنابراین چنین کاری به خدا نسبتی ندارد.رنج جاودانه در دوزخ نمی تواند اصلاح کننده باشد!!!!
به این ترتیب دوزخ انسان باستان جایگاه موقتیست که در آن مجازات هرچند سخت اقدامی برای اصلاح است،به طوری که وقتی خیر پیروز شود همه مردم هم از بهشت وهم از دوزخ برانگیخته می شوند وهمه با مبدا خود یکی می گردند.
آخرین دوره تاریخ بر طبق آیین های باستانی به چهار دوره تقسیم شده است ونماد هر کدام یکی از فلزات است:
زر نماد دوره ای که در آن دین نیکو به زردتشت الهام شد،نقره نماد دوره ای که شاه یعنی گشتاسب دین را می پذیرد،روی نماد دوران ساسانی وآهن نماد دوره کنونی است که دین رو به تنزل است ودوران پیش از ظهور نخستین منجی است!(در دین زرتشتی اعتقاد به ظهور سه منجی وجود دارد که هرکدام هر هزار سال یک بار ظهور می کنند.)

armin khatar
07-20-2011, 08:04 PM
21.دوران آهن:
نشانه این دورهان چیزیست که در کتب با عنوان علایم ظهور نام برده شده است یعنی تجلیات ترس و قدرت شر.دیوان ژولیده مو به ایران می تازند که نتیچه آن نابودی کامل زندگی منظم در این سرزمین است.
در پایان این دوران که انواع بلایا بر زمین فرود می آیند سرانجام بارش ستارگان در آسمان پیدا می شود که نشانه تولد شاهزاده پارسایی است که بر لشکر شر پیروز می شود وسرزمین ایرانی را پیش از تولد نخستین منجی به صورت پیشین خود در می آورد.

armin khatar
07-20-2011, 08:04 PM
22.نخستین منجی:
اوشیدر منجی ((گسترش دهنده راستکاری))گرچه از دوشیزه باکره ای زاده می شود اما فرزند زردتشت هم هست!
در اسطوره ها آورده شده که نطفه زردتشت در دریاچه ای نگهداری می شد اما این نطفه دختر باکره ای را که در آن دریاچه به آب تنی پرداخت را بارور کرد و منجی نخستین متولد شد.
در سن سی سالگی منجی خورشید ده روز یکسره در میانه آسمان هنگام ظهر می ایستد .منجی با فرشتگان بزرگ هم صحبت می شود و دین آسمانی را دیگر بار به زمین می آورد.
مظاهر بهشت در زمین بوجود می آید و بخشی از آفریدگان شر یعنی گرگ نابود می شوند.اما بازسازی جهان هنوز کامل نیست چرا که شر هنوز وجود دارد.واین پیش در آمد تکامل است

armin khatar
07-20-2011, 08:04 PM
23.دومین منجی:
اوشیدر ماه؛دومین منجی نیز از دوشیزه باکره ای متولد می شود.
در حالی که خورشید در هنگام ظهر در دوره پیشین ده روز بر جای مانده بود این بار بیست روز در آسمان می ماند
و اعضای بیشتر آفریدگان شر از زمین پاک خواهند شد.
جهان به وضع بهشت بنیادین نزدیک می گردد.آدمی دیگر نیازی به خوردن گوشت نخواهد داشت و گیاهخوار خواهد شد و فقط آب خواهد نوشید!

armin khatar
07-20-2011, 08:04 PM
24.سومین و آخرین منجی:
نطفه Saoshyant (سوشینت یا سوشیانس)آخرین منجی نیز در رحم دختر باکره ای بسته می شود.
اما با آمدن او پیروزی کامل خیر فرا می رسد.بیماری مرگ شکنجه و آزار از زمین رخ برمی بندد.گیاهان دائما شکوفا خواهند بود و آدمی تنها غذای معنوی خواهد خورد.
پیش از دوران پایانی وداوری واپسین همه انسانها باید از میان رودخانه ای از فلز گداخته عبور کنند تا در پاکی کامل قرار گیرند.
هدیه جاودانگی زمانی اعطا می شود که سوشیانس در نقش موبد قربانی نهایی را که همان گاو است انجام می دهد.
از پیه آن گاو و هوم سفید اکسیر جاودانگی تهیه خواهد شد.
فلز کداخته که بر سطح زمین جاریست به دوزخ فرو خواهد ریخت و تعفن و پلیدی را به خود خواهد برد.
اهریمن در زمین محبوس و خواهد مرد.
همه آفرینش تلفیق کاملی از روح و ماده خواهند شد و اراده خدا که همانا خیر مطلق است بر نظام آفرینش حاکم خواهد شد.
در متون باستانی دقیقا عاقبت اهریمن بیان نشده است اما آنچه به وضوح دیده می شود فرمانروایی مطلق خیر بر هستی خواهد بود.

****در اینجا بیان قرآن در مورد سرانجام زمین خالی از لطف نیست:
((اراده ما بر این قرار گرفته است که به مستضعفین نعمت بخشیم،و آنها را پیشوایان ووارثین روی زمین قرار دهیم!))

armin khatar
07-20-2011, 08:05 PM
نگاهی مختصر به اساطیر ایران

مقدمه


اساطیر ایران

پرش به: ناوبری, جستجو
ایران سرزمینی بسیار وسیع است. قسمتی از آن بیابان‌های داغ و پهناور است وقسمتی کوه‌های بلند و پوشیده ازبرف و قسمتی جنگل‌های مرطوب. نه مانند یونان که بیشتر کوهستانی باشد و نه مانند مصر که بیابانی باشد. بنابراین باید اساطیر و اعتقادات مردم آن نیز پیچیده و گسترده باشند. در ضمن به علت این که اقوام ایرانی قبل از مهاجرت نزدیکی زیادی با اقوام نورس داشته‌اند ارتباط زیادی با هم دارند از جمله‌ی این نزدیکی‌ها راگناروک و ظهور سوشیانش است. ایران همیشه پلى بین تمدن‌های شرق و غرب بوده بنابراین قسمت زیادی از اساطیر آنان را به وام گرفته و به آن‌ها داده‌است و کامل ‌تر شده‌است. مثلاً اعتقاد به شیطان و دوزخ از این اعتقادات وارد کشورهای همسایه شده‌است. یا میترائیسم که مدت زیادی بر اروپا و روم فرمانروایی می‌کرد. مردم شرق ایران همیشه ازهند و کوشان تاثیر گرفته‌اند و مردم غرب از یونان و مصر و بابل. آیین مانی و مزدک نیز آمیخته‌ای است از مسیحیت و بودایی و آیین زرتشتی ودیگر عقاید حاکم بر مردم منطقه.

armin khatar
07-20-2011, 08:05 PM
خاستگاه
آریاییان در گذشته در مناطقی در اروپای شرقی و روسیه سکونت داشتند اما در هزاره‌ی دوم و اول پیش از میلاد به سمت جنوب رفتند و قسمتی با جنگ وارد هند شدند و قسمت دیگر که اجداد ایرانی‌ها هستند با اهالی قدیمی ایران درآمیختند و قسمتی از عقاید آنان را نیز به وام گرفتند.

بعضی از محققین بر این عقیده‌اند که این مردم ازشبه جزیره‌ی اسکاندیناوی برخاسته‌اند. عده‌ای دیگر می‌گویند هند و اروپایی‌ها در گذشته در اطراف رود دانوب سکونت داشته‌اند.

مردمی که در هند و ایران جای گرفتند هند و ایرانی نام گرفتند و عقایدشان در سرودهای کهن هندی یعنی ریگ‌ودا و سرودهای باستانی ایرانی یعنی یشت‌ها دیده می‌شود. دین این مردم بازتابی است از زندگی چادرنشینی‌ ایشان و لذت از زیبایی‌های طبیعت و ترس از ندانسته‌هایشان (مثلاً دیوها) و خشکسالی. به علت همین کمبود آب، در اساطیر و افسانه‌هایشان آب و باران نقش عمده‌ای دارد. نبرد تیشتر و اپوشه (که همچون ایجاد رعد و برق و ریزش باران است) و یا قهرمانانی که اژدها یا دیوی را که آب را بسته و زیبارویی را که باید برایش قربانی کنند می‌کشد و آب وزیبارو (هردو یکی‌اند) را نجات می‌دهد. از این دست داستان‌های فولکلور دربین مردم ایران زیاد بوده‌است.

armin khatar
07-20-2011, 08:06 PM
جغرافیای اسطوره
گذشتگان اعتقاد داشتند جهان همچون تخم‌مرغی است چهار لایه و لایه‌های پایین و بالا آسمانند و بین گنبد آسمان و زمین قرار دارند. در مرکز کره‌ای قرار دارد. نیمکره‌ی بالایی زمین است و پایینی آب و دریای فراخکرت. زمین نیز از هفت اقلیم تشکیل شده‌است. خاستگاه اقوام ایرانی‌ با نام ایران ویج آمده و گفته شده سرزمینی است بسیار سرد.

armin khatar
07-20-2011, 08:06 PM
اسطوره درطول زمان
در ابتدا مردم ایران به دو گروه دیوها واهوراها اعتقاد داشتند و هر دو را می‌پرستیدند و برای آن‌ها قربانی می‌دادند و هیچ یک دارای مفهوم خیر یا شر نبودند. اما باگذشت زمان در ایران دیوها مفهوم شر یافتند و دشمن انسان و خدایان کهن قلمداد شدند. مردمی‌ترین خدایان در این دوره مهر و آناهیتا هستند. با ظهور زرتشت عقاید مردم ایران ظاهر جدیدی به خود گرفت. مردم فقط اهورامزدا را پرستیدند و به او قربانی دادند.

در دین زرتشت ابتدا عقیده بر این بود که اهورامزدا که دادار و تنها شایسته‌ی پرستش است امشاسپندان که سپندمینو یا روح مقدس هنوز از آنان جدا نشده‌است و ایزدان و انگره مینو را آفریده‌است. انگره مینو نیز دیوانی چون اکومن و خشم را آفریده‌است. اما با گذشت زمان سپند مینو و اهورامزدا یکی شدند و تثلیث «اهورامزدا-سپندمینو-انگره مینو» تبدیل شد به تثلیث «زروان-اهورامزدا-اهریمن».

armin khatar
07-20-2011, 08:06 PM
اسطوره وحکومت
در زمان مادها آیین زرتشتی نقش چندانی ندارد و مهر و زروان و آناهیتا نقش بیشتری دارند. اما در زمان هخامنشیان و به ویژه داریوش زرتشتی پر رنگ‌تر شد ولی مردم مجبور به تبعیت از این دین نبودند. با حمله‌ی اسکندر به ایران مقداری از عقاید یونانیان نیز وارد ایران شد.

با قدرت گرفتن پارت‌ها و تشکیل حکومت اشکانی و ایجاد یک دموکراسی نسبی به تقلید از آتن، هر کس آزاد بود دین خود را داشته باشد و آن را تبلیغ کند. دولت نیز به میترائیسم متمایل بود. در این دوره عمده دین‌های مردم زرتشتی، میترائیسم، زروانیسم، بودیسم، مسیحیت و یهودیت بودند. اما با ظهور ساسانیان که اجدادشان مسؤول معبد آناهیتا بودند هم دموکراسی مرد و هم تعالیم حقیقی زرتشت.

دین زرتشتی به مقدار زیادی تحریف شد و زروانیسم وارد آن شد. دولت طرفداران ادیان دیگر را کشت و مذهب به میزان زیادی دولتی شد و همین باعث کمتر شدن ارزش آن در نزد مردم شد. مردم نیز که اضمحلال دین سیاست‌زده را دیدند به سمت دین مانی رفتند که تلفیقی بود ازادیان مختلف. اما حکومت به خواست ثروتمندان و مؤبدان آن دین و طرفدارانش را کشت. اما با ظهور مزدک و حمایت قباد مردم هوای تازه‌ای را تنفس کردند.

اما متاسفانه با خیانت قباد و برکنار شدن او و به فرمان انوشیروان حدودهشتاد هزار تا صد و سی هزار نفر از طرفداران مزدک و خود او به طرزفجیعی به قتل رسیدند. طرفداران مزدک به طور برعکس در زمین خاک شدند. پوست خود او را نیز پر از کاه کردند. از دیگر کارهای ساسانیان می‌توان به پاک کردن تاریخ زمان پارت‌ها اشاره کرد. به طوری که درشاهنامه نیز از آن بسیارکم یادشده. آن‌ها از این کار دو هدف داشتند.

armin khatar
07-20-2011, 08:06 PM
پاک کردن آزادی آن زمان از خاطره‌ها.
تحریف دین.
از آن‌جا که قرار بوده هر هزارسال یک منجی ظهور کند حکومت دوباره دست خود را وارد دین و تاریخ کرد و سه دوره‌ی دیگر به دین اضافه کرد تاریخ پارت‌ها را نیز پاک کردند.

باحمله‌ی اعراب به ایران مردم به همان دلایل گفته شده به سمت دین اسلام رفتند اما حکومت‌های خلفای عرب نیز فاسد شدند مانند ساسانیان.

armin khatar
07-20-2011, 08:06 PM
ظهوراسلام
با نابود شدن ساسانیان، آیین زرتشتی نیز به مقدار بسیار زیادی از بین رفت. اما مقدار زیادی از عقاید مردم وارد اسلام و فرهنگ شد. از آن جمله‌اند آناهیتا که بسیاری از نقش‌های او به فاطمه دختر پیامبر داده شد یا مهر. زروان نیز به صورت زمان یا عقاید مربوط به رمل واسطرلاب یا دایره البروج و بخت باقی ماند. یاهفت سین و عقاید مربوط به آن و یا همان کشتن دیو براى بازکردن راه آب و... . چنین عقایدی بسیار زیادند. مقدار بسیار زیادی از باقی ماندن این عقاید را مدیون ابولقاسم فردوسی و کتاب وی شاهنامه هستیم.

armin khatar
07-20-2011, 08:06 PM
اسطوره‌ی آفرینش و فرجام
جهان را اورمزد آفرید و اهرمن آلوده کرد. این دو و طرفدارانشان انتظار نبردی را می‌کشند که قرار است در آن با سرنوشت خود که زروان آن را تعیین کرده روبرو شوند. اما نمی‌توان از سرنوشت فرار کرد و اهریمن در نبردی که سوشیانس، سومین منجی، آن را شروع می‌کند از صحنه‌ی روزگار محو می‌گردد و با برپاشدن رستاخیز هر کس به آن‌چه از نظر اهورامزدا لایق آن است می‌رسد.

armin khatar
07-20-2011, 08:07 PM
باب الف


در روایات اساطیری ایران اهورامزدا آب را آفرید. اما سه ایزد نیز با آب ارتباط دارند. یکی تیشترکه ایزد باران زا است و با همراهی وایو ابر ایجاد می‌کند و بر زمین باران می‌بارد. وایو ازلحاظ ایجاد موج و طوفان نیز با آب ارتباط دارد. ایزد سوم ایزد بانو آناهیتا است ایزد آبهای پاک. اومعمولاً دارای لباسی بلند ومواج است و با آبهای پاک وآب چشمه ارتباط دارد. به نظر بعضی از محققین بعضی از چشمه‌هایی که هم اکنون درایرن دارای نامهایی مانند چشمه پری درگذشته به آناهیتا ارتباط داشته‌اند.

در اساطیر ایران دریاها پس از حمله‌ی اهریمن و ریزش بارانی که قطرات آن به اندازه تشت بود و بلندای آب روی زمین ایجاد شده بود به قد سه مرد بود ایجاد شدند وایو آبه را به سمت نیمکره‌ی پایینی که ازآب است راندودریای فراخکرت ایجاد شد. اسامی دریاهای اساطیری عبارتند از:

فراخوکرت:این دریای بزرگ یک سوم زمین وبیشتر ویددفش وفرددفش را دربر گرفته‌است و قسمتی از خونیرث را نیز گرفته‌است.درون آن بیشه‌ای قرار دارد.
پوئنتیک:درجنوب خونیرث است(خلیج فارس).
ستویس:پوئنتیک را به فراخوکرت وصل می‌کند.
کمروت:درشمال است واز ترکستان می‌گذرد.
سیاوبن:درسمت آسیای صغیرقراردارد.
دودریایی که از فراخوکرت بیرون زده‌اند و:

یکی درمرز خونیرث و سوه است.
دیگری درمرز خونیرث و ارزه است.
رودهای اساطیری عبارتند از:

رنگها(ارنگ روت):این رود ازالبرز به سوریه می‌رود.
ونگهو(وه روت):از خراسان و هندوستان می‌گذرد و ازآنجا درون دریا می‌ریزد.
گیپتوس:درمصر جریان دارد.
منبع
ازاسطوره تا تاریخ، مهردادبهار، نشرچشمه

armin khatar
07-20-2011, 08:07 PM
آناهیتا ،اَناهید یا ناهید که -در پارسی به معنای دور از آلودگی است - نام ایزدبانوی آب و باران و باروری در مذاهب ایران باستان. بسیاری از ویژگی‌های این ایزدبانو با ایشتار که مورد پرستش اقوام سامی از جمله بابلیان بود نزدیکی دارد. هر دوی این ایزدان به سیاره ناهید (زهره) مربوط‌اند.آناهيتاباماه آبان مربوط است. به احتمال زیاد «اردویسور آناهیتا» نیز چون «میترا» از ایزدانی بود که پیش از پیدایش زرتشت، توسط مردم ایران و نواحی اطراف - ولو به نام‌های دیگر- مورد ستایش قرار می‌گرفت. آناهیتا ظاهرا با جنگاوری نیز مربوط بوده‌است و باور بر این بود که جنگاورانی را که به پیشگاه او نذر کنند، یاری می‌دهد. در دوران ساسانیان این الهه به یکی از الهه‌های مورد پرستش ایرانیان قرار گرفت. البته باید خاطر نشان نمود ایرانیان به طور ذاتی یکتاپرست بودند ولی آناهیتا و دو ایزد بانوی دیگر به طور مشترک به عنوان خدایان فرعی مورد تقدیس قرار می‌گرفتند.


مجسمه ى آناهیتادر سوره آبان یشت اوستا توصیف این فرشته بسیار دقیق و شاعرانه آمده‌است: در آنجا آمده‌است که در کنار هر یک از رودها و دریاها، کاخ باشکوهی که بر روی هزار پایه قرار گرفته‌است و هزار ستون زیبا و یکصد پنجره درخشان دارد، بر روی صفحه‌ای، بستری زیبا و خوشبوی، آراسته به پالش‌ها گسترده شده‌است. این کاخ بلند و با شکوه از آن دختری زیبا، جوان، برومند و خوش اندام است؛ که کمری زرین بر میان بسته‌است.

armin khatar
07-20-2011, 08:07 PM
آیه‌های دیگر آبان‌یشت ناهید را بصورت دختری برنا، سپیدروی، سپیدبازو، راست‌کردار، بلندبالا و خوش‌صورت و آزاده نژادی می‌بینیم که کمربند بر میان بسته و کفشهای درخشان پوشیده و با بندهای زرین آنها را بسته‌است و زینتهای فراوان دارد. گوشواره‌های چهارگوش زرین به گوش و گردن‌بندی بر گردن آویخته‌است و تاج زرین هشت‌پری که زینتی جقه‌مانند در جلو دارد، آراسته به گوهرهایی که همچون ستاره می‌درخشد برسر دارد.

در جای دیگر او را به کردار دختری دلاور و گردونه‌ران می‌بینیم که بر گردونه‌ای سوار است و لگام چهار اسب بزرگ و سفید و یک‌رنگ و یک نژاد را که نمودار باد و باران و ابر و تگرگ هستند در دست دارد و به سوی دشمن می‌تازد.

همچنین در روایتهای ایرانی آمده‌است که به هنگام زایش زرتشت پاک، آناهید مادر او (دغدو) را نوازش می‌کند و زرتشت پس از تولد در روی او و در روی پدر و مادر می‌خندد. به طور کلی چهره، اندام، زیبایی، اخلاق، کردار و رفتار او نمایانگر یک دختر ناب آریایی و زن اصیل ایرانی می‌باشد. توصیف او با چهره یک بانوی گرامی و ارجمند نشانگر اهمیت و احترامی است که ایرانیان باستان برای زنان قائل بوده‌اند.

armin khatar
07-20-2011, 08:07 PM
پیشینه
با وجود دیرینگی و نفوذ پرستش «میترا» در ادوار پیش از ظهور زرتشت، بعدها این ایزد در میان ایرانیان تا اندازه‌ای به فراموشی سپرده شد. اما در مقابل چنین جریان فکری و دینی، «ناهید» چنان مقامی در باورهای ایرانیان به دست آورد که نه تنها پرستشگاه‌های بسیار زیاد و مجلل و باشکوهی از او می‌بینیم، بلکه تندیس و نمادهای این زن ایزد در اینجا و آنجای این سرزمین پهناور باقی مانده‌است.درضمن می‌بینیم که ایرانیان بعدازاسلام بعضی ازنقش‌های اورامثلاًدرخانواده وازلحاظ زن بودن در فاطمه دختر محمد دیده‌اند.

armin khatar
07-20-2011, 08:07 PM
پرستشگاه‌ها
از میان پرستشگاه‌های ناهید، نیایشگاه‌های همدان، شوش و کنگاور که ویرانه‌های آن هنوز پابرجاست، از همه مجلل تر بوده‌است.


معبدآناهیتا.این معبد در زمان هخامنشیان پایه ریزی شد و در زمان اشکانیان به اوج قداست و احترام دست یافت. این معبد بر روی بلند ساخته شده است که در دشت وسیعی کوههای باشکوه زاگرس آن را احاطه کرده است.و هر کس از هر آئینی تصور می کند که در جایگاه مقدسی ایستاده است . این معبد بعد از اسلام مورد بی مهری زیادی قرار گرفت بطوریکه مردم از سنگهای آن در خانه سازیهای خود یا در کوره های سنگ آهک استفاده می کردند.

armin khatar
07-20-2011, 08:08 PM
اگاش
شورچشمی در بندهش دیوی است که وقتی مردم چیزی را می‌بینند ولی خدا را یاد نکنند آن چیز را نابود می‌کند. در این کتاب از آگاش و شورچشمی جدا است اما هر دو یک وظیفه دارند و آگاش در اوستا ائی تاش نام دارد و مردم را چشم می‌زند و به آنها زیان می‌رساند.



اَرِزَه در اساطیر ایران، اقلیمی در شرق خونیرث که قسمتی از رشته کوه طولانی تیراگ البرز در آن قرار دارد و در بین این کشور و خونیرث دریایی منشعب از دریای فراخکرت قرار دارد در جنوب غربی آن دریای فراخکرت قرار دارد و در کنار رشته کوه البرز قرار دارد.

این کشور معادل تمام کشورهای ماورای هند، افغانستان و پاکستان است. رشته‌کوه درون آن نیز هندوکش و ادامه‌ی این رشته‌کوه ‌است و دریای کنار این کشور نیز خلیج بنگال است که با اقیانوس ارتباط دارد. پس ایرانیان زمان رسمی شدن آیین زرتشتی (حدود ۲۵۰۰ سال پیش) تا همین حدود در مورد شرق اطلاع داشته‌اند و در مورد دریای آن سوی چین و جنوب آن اطلاعی نداشته‌اند و احتمالاً تا حدود مرکز چین ارتباط داشته‌اند

armin khatar
07-20-2011, 08:08 PM
استویداد

پرش به: ناوبری, جستجو
مرگ بدترین وترسناک ترین اتفاق زندگی انسان است.دیوان مرگ نیزبسیارترسناک هستند. استویدادکه به معنی شکننده وپراکننده‌ی استخوان هاودیومرگ است دارای کمندی است که باآن قربانیان خودرادردام می‌اندازدوباکمک بوشاسپ آنان رادرخواب می‌کند وهنگامی که برقربانیان خودسایه می‌افکند آنان گرفتارتب می‌شوندووقتی به آنها می‌نگرد می‌میرند



اسپنجروش دیو در اساطیر ایران يار اپوش و دشمن ايزد باران تیشتر،است.

armin khatar
07-20-2011, 08:08 PM
امشاسپندان

امشاسپندان به معنی نامردگان نیکو دختران وپسران اهورامزدا وهریک یکی ازنمودهایاهورامزدا هستند.دراساطیرهنداین موجودات مقدس رابانام اهورا یااهوره که موجودات شریری اندمی بینیم.درابتداودرگفته‌های زرتشت هفت تنندولی در طول زمان گاهی بابعضی ازایزدان به سی تن نیزرسیده‌اند.






قبل اززرتشت
قبل اززرتشت بااین نام‌ها نقش چندانی درمذهب نداشتند.



زمان زرتشت
زرتشت ازازهفت باشنده یا نمودخداکه به خواست واراده‌ی خداآفریده شده اندنام می‌برد.به نام‌های سپنته مینو وهومنه اشه خشتره ویریه ارمیتی هوروتات امرتات به ترتیب به معنی روح مقدس(بخشنده)اندیشه‌ی نیک راستی شهریاری مطلوب فداکاری کمال ونامیرایی هستند.این نمودها واسطه‌ی خداوانسانندوزرتشتیان برای جلب شفاعت آنهاقربانی می‌دادند.


بعد اززرتشت
درگذرزمان اهورامزداباسپنته مینویکی می‌شودوسروشه جای اوراپرمی کندتاتعدادامشاسپندان هفت تن بماند.

هریک ازاینهاحمایت بخشی ازمخلوقات رابرعهده دارند:وهومنه حیوانات اشه آتش خشتره ویریه فلزات ارمیتی زمین هوروتات آب امرتات نباتات. انسان تحت حمایت اهورامزدااست.

armin khatar
07-20-2011, 08:08 PM
اشون
اشون پيروان اشه كه همان راستى وفرمانرواى بهشت است.آنان دربهترين مكان بهشت جاى ارندداراى لباس هاى تميزورنگارنگ هستندودرخانه هاى زيبانورانى وگرم جاى دارند.دشمنان آنان درگون نام دارند.





اهورامزدا(سپنتا مینو) سرور دانا و ایزد ایزدان در اساطیر ایران. خردمنداست و نه دروغ می‌گوید نه فریب می‌خورد. سرور بخشنده‌است و خیر مطلق و مادر و پدر آفرینش. ازلی و ابدی است ولی تا قبل از ظهور سوشیانس به علت عهدی که در هنگام تولد از زروان با اهریمن برادر شریرش بسته محدود است.

او دارای ردایی آراسته به ستارگان و چشمانی چون خورشید است و سریر پاکش درعرش اعلی جای دارد و در دربار او امشاسپندان که هر یک نمادی از اویند جای دارند.

armin khatar
07-20-2011, 08:08 PM
دوره‌ها
]تولد
درآغاز میان آن دو تعارضی نبود و با آن که اهورامزدا از روح پلید او آگاه بود اهریمن از وجود او ناآگاه بود. هنگامی که او به همراه برادرش در شکم پدر بود و از آنجا که همه چیز را می‌داند از سوگند زروان آگاه شد و به اهریمن که در نقطه‌ی مقابل او جای دارد و پلیدی ونادانی کامل است آن را گفت او هم شکم پدرش را درید و این چنین شدکه فرمانروای جهان شد. اما سرور دانا به شرطی که اهریمن نیکی را بستاید پیشنهاد آشتی داد. اهریمن حریص که زیبایی اورمزد را دید نپذیرفت. اورمزد دوره‌ای مشخص برای نبرد تعیین کرد و اهریمن کندهوش پذیرفت. سپس اهورامزدا سرودمقدسی خواند و اهریمن ازشدت ترس به مدت سه هزارسال درتاریک‌ترین نقطه‌ی دوزخ مدهوش افتاد.

armin khatar
07-20-2011, 08:08 PM
آفرینش(دوره‌ی اول)
دراین مدت اهورامزدا شروع به آفرینش امشاسپندان ایزدان آسمان آب آتش زمین گیاهان حیوان(گاو) و انسان (کیومرث) کرد و همه‌ی آن‌ها به اهورامزدا و نه اهریمن تعلق دارند.

دوره‌ی دوم
پس از بیدار شدن اهریمن او و دیوانش در نخستین نبرد به مخلوقات اهورامزدا حمله می‌کنند. گاو و کیومرث مردند ونیکی و بدی درآمیختند و دروج (دروغ) در برابر راستی قرار گرفت و جهان مادی در مرز ویرانی قرارگرفت اما اهریمن پیروز نهایی نبرد نبود چون توسط فروهرها دربین زمین و گنبد آسمان زندانی شد و این تازه آغاز نبرد است. تیشتر با باران پلیدی را به کار راند و از مردن گاو غله و گیاه دارویی رویید و از کیومرث مشی و مشیانه روییدند.

armin khatar
07-20-2011, 08:09 PM
نقش اودرادیان
باآمدن زرتشت نقش اهورامزدا پررنگ‌تر می‌شود. قبل از آن اهریمن هم ردیف وی بود. مهر زروان آناهیتا و دیگر ایزدان وامشاسپندان هم برای خود پیروان و معابدی داشتند اما در زمان زرتشت مقام همگی بسیار نزول کرد. در دین زرتشت بعد از اهورامزدا به ترتیب امشاسپندان مهر آناهیتا ایزدان زروان قرار دارند.درگذشته نماداوسياره ى مشترى بودوماه دى نيزازآن اوست.

اماباگذرزمان مهر آناهیتا و زروان دوباره وارد اعتقادات ایرانیان شدند و پیروانی یافتند.


دراين نقش برجسته واقع درنقش رستم اردشير اول رامى بينيم كه درحال گرفتن تاج ازاهورامزدا(درراست)است.درا �� �ن تصويراورمزدسراهريمن واردشيرسر اردوان آخرين پادشاه پارتى.دراين تصويراردشيرهمترازاورمزد نشان داده شده كه اين نشان ازنابودى تعاليم حقيقى زرتشت درزمان ساسانيان دارد

armin khatar
07-20-2011, 08:09 PM
برای اهریمن (از اوستایی انگره‌مَینیو) بر پایه اسطوره‌های ایرانی همزاد دوقلوی اهورامزدا است.انگره مینوسروردیوان است.اهریمن دارای هفت فرمانده بزرگ دیو است که هر یک مسبب قسمتی از شر جهان هستند که آنها گروه کثیری از دیوها را تحت فرمان خود دارند.اوانتهای تمام صفات بدی است که انسان می‌تواند بدان برسد.صفاتی همچون دروغ نادانی بی نظمی تباهی تنبلی فانی بودناندیشه گفتاروکردار بد.هدف اوفقط نابودی است چون به آفرینش اهورامزدارشک می‌بردوبه ناحق آن راازآن خودمی نامد. درارداویراف نامه آمده‌است که تیره ترین وآلوده ترین مکان دوزخ جایگاه اوست.درمغاکی تیره و تار در شمال جهان نزدیک جایی که خضردرآن به آب حیوان دست یافت. اوگاهی به هیبت مارچلپاسه یا جانی زیبارو در می‌آید. او مرگ زشتی بیماری و... و همه‌ی بدی‌ها را آفرید.



دوره‌ها
[] تولد
اهریمن را در پارسی اهرِمن هم می‌گویند. می‌شود او را همتای شیطان در باورهای سامی دانست. پدرش زروان خدای زمان است. زروان سوگند خورده بود که چیرگی بر جهان را به فرزندش دهد، ولی هنگامی که اهریمن زاده شد از سوگندش پشیمان گشت. به ناچار چنین خواست که جهان گاهی در چیرگی اورمزد باشد و گاهی در چیرگی اهریمن. هر چیرگی هزار سال به درازا می‌انجامد.سرور دانا به شرطی که اهریمن نیکی را بستاید پیشنهاد آشتی داد. اهریمن حریص که زیبایی اورمزد را دید نپذیرفت. اورمزد دوره‌ای مشخص برای نبرد تعیین کرد و اهریمن کندهوش پذیرفت. سپس اهورامزدا سرودمقدسی خواند و اهریمن ازشدت ترس به مدت سه هزارسال درتاریک‌ترین نقطه‌ی دوزخ مدهوش افتاد. همه زشتی‌ها و بدی‌های گیتی‌زاده‌ی‌ اهریمن بدنهاد است.

armin khatar
07-20-2011, 08:09 PM
دوره‌ی دوم
جهی اهریمن را از خواب بیدار می‌کند و با یاری دیگر دیوان به نبرداهورامزدامی‌رود.پس از بیدار شدن اهریمن او و دیوانش در نخستین نبرد به مخلوقات اهورامزدا حمله می‌کنند. گاو و کیومرث مردند ونیکی و بدی درآمیختند و دروج (دروغ) در برابر راستی قرار گرفت و جهان مادی در مرز ویرانی قرارگرفت اما اهریمن پیروز نهایی نبرد نبود چون توسط فروهرها دربین زمین و گنبد آسمان زندانی شد و این تازه آغاز نبرد است. تیشتر با باران پلیدی را به کار راند و از مردن گاو غله و گیاه دارویی رویید و از کیومرث مشی و مشیانه روییدند.

در دین زردشت باور بر این است که در طبیعت دو نیروی متضاد خیر (سپندمینو - اثر روشنی) و شر (انگره مینو - اثر تاریکی) وجود دارد که همواره در حال نبرد با یکدیگر هستند. دراین دوره روح انسان بین این دو نیرو گرفتار است و توسط هر یک از آن‌ها به سمت خوبی‌ها و بدی‌ها کشیده می‌شود.

armin khatar
07-20-2011, 08:09 PM
نبردواپسین
سرانجام در پایان کار درنبردسوشیانس اهریمن نابود شده و اورمزد براو چیره می‌شود و کار جهان یک‌سره به نیکی خواهد گرایید.

دین وفلسفه
درمتن‌های قدیمی آفرینش تمام موجودات شیطانی درزرتشتیت به اونسبت داده شده درحالی که درمتون جدیدترگفته شده‌است که اهریمن دارای شکل مادی نبوده ومینوی است.این تفکربدان جهت است که اهورامزدا که خالق تمام جهان مادی است بدی رانیافریده‌است.ازاین تفکرمی توان نتیجه گرفت که دیوان نیزمادی نمی‌ باشند. درضمن موجودات شیطانی (مورچه مار گرگ جغد و تمام موجودات زیانبار برای انسان) را نیز خدا آفریده و خودشان بدی را انتخاب کرده‌اند

armin khatar
07-20-2011, 08:10 PM
در همان ایندره خدای جنگجوی هندو است. این دیو وظیفه دارد که باعث افسرده شدن انسان‌ها شود. او روح سرکشی را نیز در برابر ایزدان در انسان بیدار می‌کند.

اندر دومین دیو از کماله‌ی دیوان است که اهریمن آفرید





اپوشه يااپوش دیوخشكسالى وقحطى است.اپوش به هيئت اسبی سیاه ومهيب به نبردتیشتر ایزدباران مى رود.درنبرداول كه سه شبانه روز طول مى كشد به علت اينكه مردم براى تیشتر قربانى ندادنداپوش نيرومندتربودوبرايزدباران پيروزگشت اماباردوم باحمايت اورمزدودادن قربانى از سوى اوتيشترپيروز مى گرددوباران مى باردوخشكسالى ازبين مى رود.اين نبردنمادين هميشه ودرهنگام باران رخ مى

armin khatar
07-20-2011, 08:10 PM
واژه‌شناسی در فارسی
ریشه واژه اژدها و (ضحاک) یکی است و صورت‌هایی دیگر چون «اژدر»، «اژدرها» و «اژدهات» دارد، به معنی «ماری است افسانه‌ای و بزرگ، با دهان فراخ و گشاد.»

اژدها یا اژدر که در زبان اوستایی «اژی» (-aži)، در زبان پهلوی ساسانی (فارسی میانه) «از» (az) و در زبان سانسکریت «اهی» (-ahi) خوانده و نامیده می‌شود، به معنی «مار یا افعی مهیب و سهمگین» است. در متون کهن ایرانی، گاه این واژه به گونة عام بکار می‌رود و زمانی نیز با کلمات خاصی همچون «دهاکه» (دهاک) و «سروره» در می‌‌آمیزد و «اژی دهاکه» (ازدهاگ و ضحاک) و «اژی سروره» (اژدهای شاخدار) را پدید می‌‌آورد که در تاریخ اساطیری ایران، هماوردان سهمگین فریدون و گرشاسپ هستند.

armin khatar
07-20-2011, 08:10 PM
در اساطیر و ادبیات جهان
اژدها جانوری است که در کهن‌ترین سنن نماد ویرانکاری و نیز آب و آبادانی بوده است. روزگاری دراز اساطیرشناسان می‌‌پنداشتد که اژدها نمایشگر سَّر و انگیزه پیشرفت بشر است و سرگذشت بشر سراسر کوششی است رای رهائی یافتن از قدرت درهم شکننده اژدها.

رابطه میان اصل و آغاز جهان و اژدها در کیهان‌شناسی بابلیان آشکار است. در این کیهان‌شناسی، تیامات یا اژدهائی که نماد ظلمت آغازین است غالباً بصورت ماری خشمگین نموده شده و مردوک یا قهرمان خورشیدی بر آن چیره می‌شود. بدینگونه جهان روشن پدرسالاری جهان آغازین مادرشاهی را تسخیر می‌کند.

در مصر باستان اژدها رمز طغیان‌های بزرگ رود نیل بوده است و سود و زیان آن طغیان‌ها را که بارور کننده یا ویران کننده‌اند نشان می‌‌داده است. از اینرو اژدها غالباً هم با خداوند اُسیریس و هم با الهه‌ی هاتور همانند می‌شده و گاه نیز از لحاظ خیر و برکتی که داشته با اسیریس و به سبب ویرانکاریش با «ست» دشمن ازیریس یکی می‌شده است.

اژدها همیشه حیوانی نیرومند و سهمگین پنداشته شده و گاه ‐ چنانکه در چین ‐ مقدس بوده و پرستیده می‌‌شده است زیرا او را بخشنده‌ی آب و باران می‌‌دانسته‌اند. در بعضی نقاط اژدها را همان تمساح دانسته و پنداشته‌اند که تمساح آورنده باران است. اقوام بسیار معتقد بودند که اژدها خدای طوفان و هوای بد و سیل و دیگر بلاهای آسمانی است و طوفان بر اژدها سوار شده موجب لغزش زمین و زمین‌لرزه می‌شود. تقریباً همه جا اژدها با شب و تاریکی و بطن مادری و آب کیهانی پیوسته و مربوط بوده است.

armin khatar
07-20-2011, 08:10 PM
برخی از اژدهاهای چندسر مشهورند چون لادون که نگاهبان سیب‌های زرین هسپریدها بود. بعضی اژدهاها یا مارهای چند سر نیز شاخ‌هایی به اشکال گوناگون داشتند از قبیل اژدهای قرمز هفت سر بنام آپوکالیپس، وانی, اژدهای چینی و ژاپنی نیز چندین شاخ دارد. نزد اقوام سرخ پوست پوئبلو مار شاخدار نماد روان و روح آب بوده است، و به باور مانی شیطان یا اهریمن درآغاز بر آب‌ها فرمان می‌‌راند، «او همه چیز را تباه می‌‌کرد و ویران می‌‌ساخت». «« در جهان هیچ چیز بهتر از راستی نیست »»

armin khatar
07-20-2011, 08:10 PM
در اساطیر و ادبیات ایران
سیمای اژدها در تاریخ اساطیری ایران، در نهایت سهمناکی، زشت‌رویی و پلشتی است. آنها از نخستین یاران اهریمن می‌‌باشند که آفرینش نیکوی اورمزد را آشفته می‌‌نمایند؛ ولی توانایی تباه آن را ندارند. اگر فدیه‌ی گران‌بهایی نثار ایزدانی همچون آناهیتا و وای می‌کنند (یشت ۵، بندهای ۲۹‐۳۱ و ۴۱‐۴۳ و نیز یشت ۱۵، بندهای ۱۹‐۲۱). بر اساس ادبیات اوستایی، هنگامی که اورمزد نخستین سرزمین نیک خویش را می‌‌آفریند (ایرانویج)، آنگاه اهرمن همه تن مرگ برای تباهی آن، اژدهایی (اژدهای سرخ) را در رود دائیتی پدید می‌‌آورد (وندیداد ۱، بندهای ۲‐۴). از سوی دیگر نیز ایزد هم با رزم‌افزارهای خود به نبرد با اژدهای زرد برمی‌‌خیزد تا او را نابود سازد (یسنه ۹، بند ۳۰).

بر اساس ادبیات ودایی و اوستایی، دو اژدهای ورتره و اپه اپوشه (اپوش)، آبها را در دژ جادویی خود اسیر، ابران آسمانی را سترون و زمین را خشک و کویر می‌‌سازند؛ ولی سرانجام به دست ایزدان ایندره و تیشتر تباه می‌‌گردند. از دیگرسو نیز اژی دهاکه (ازدهاگ/ضحاک) و افراسیاب تورانی نشان از اژدهایان اساطیری دارند که با گذشت زمان و به هنگام تغییر ساختار ساده و نخستین (روایت اوستایی) داستان به شکل پیچیده و پویا (روایات پهلوی ساسانی و خدای نامه)، جامة نوین پادشاه انیرانی (= نا ایرانی) را بر تن می‌‌نشانند. خشکسالی، سترونی، زوال و مرگ، ارمغان دشخدایی آنان بر ایران می‌‌باشد.

پرداخت شخصیت و ویژگی‌های اژدها در روایات اساطیری چندان کامل و دقیق نیست، زیرا اسطوره تنها به آن بخش از سرگذشت زندگی یک بوده‌ی اهریمنی (یا حتی قهرمان) می‌‌پردازد و آن را آنچنان می‌‌بالاند و با شکوه و اغراق درمی‌‌آمیزد که برای نمایش جهان‌بینی ویژه‌ی خویش و دیگر اهداف خود نیاز دارد. اما این پرداخت در روایات حماسی (برخلاف نمونه‌های اساطیری شکل کامل‌تر و پویاتری دارد و اژدها در این داستان‌ها چهره‌های گوناگونی دارد که از میان آنها دو گونه بیش از دیگر نمونه‌ها دیده و تکرار می‌شود.

armin khatar
07-20-2011, 08:11 PM
اژدها در نخستین چهره، سیمای «فرمانروای بیگانه اژدروشی» را به خود می‌‌پذیرد که با تازش بر ایرانشهر و چیرگی بر پادشاه این سرزمین، فرمانروایی را در دست می‌گیرد، زندگی مردمان و ستوران آنان را تباه، باران و آب را دربند و خشکی و نیاز را بر سرتاسر زمین حکمفرما می‌‌سازد. این فرمانروای دژکامه انیرانی با رزم‌افزار جادویی و سپند قهرمان بی‌همتایی از تبار پادشاهان نیکوی ایرانی، تباه می‌گردد. آشتی، آرامش و زیبایی ارمغان پادشاهی نیک قهرمان بر ایران زمین است. روایت کارزارهای «فریدون و ضحاک»، «اسفندیار و ارجاسپ تورانی» (هر دو به نقل شاهنامه) و داستان نبرد پادشاهانی همچون «منوچهر، زو و کی خسرو با افراسیاب اژدهاوش» را می‌توان در شمار گونه‌هایی جای داد که اژدها با چهره‌ی پادشاه دژکامة انیرانی پدیدار می‌گردد.

در کنار سیمای فرمانروای بیگانهٔ بیدادگر، اژدر در برخی دیگر از روایات حماسی اژدهاکشی چهره‌ی دیگری را نیز نمایان می‌‌سازد. بر پایه این داستان‌ها، او همچون «مار یا سوسمار مهیب و غول آسایی» است که توصیف تنومندی پیکر و سهمناکی کردارش با گزافه، اغراق و مقیاس‌های فرابشری درمی‌‌آمیزد و خانه در بیشه‌های شگفت انگیز، کوهستان خشک یا آبهای شور دارد. بدین گونه او با چنگال‌هایی مرگبار و دم آهنج، بال‌هایی بزرگ و سیاه، گاه پیکری روئین‌تن و نیز با آتش سوزانی در کام خود به سوی مردمان و ستوران آنها می‌‌تازد و آنان را می‌‌اوبارد (= می‌‌بلعد). پادشاهان یا پهلوانان بزرگ ایران زمین به یاری گرز جادویی خویش به کارزار با اژدر بیم افزا برمی‌‌خیزند و نیروی تباهی و ویرانی را در پیکر سیاه و سهمناک اژدها سرد و خاموش می‌‌سازد.

روایات پیکارهای هوشنگ با دیوان مزندر و اژدهای خونین چشم (بنا بر شاهنامه)، فریدون و اژی دهاکه (بر پایه ادبیات اوستایی)، گرشاسپ با اژدهای شاخدار، دیو آبزی گندرو (بنا بر متون اوستایی) و ازدهاگ (بر پایه ادبیات پهلوی)، سام با اژدهای کشف رود (بر پایه شاهنامه)، رستم و اسفندیار با اژدران سهمگین خان سوم هفت‌خان (بنا بر شاهنامه) و سرانجام داستان کارزار رستم با اژدهای روئین‌تن مشرق‌زمین را می‌توان در شمار گونه‌هایی جای داد که اژدها با چهرهٔ یک «جانور زهرآگین آتشین دم غول آسا» پدیدار می‌گردد.

اما در روایات تاریخی-افسانه‌ای ایران زمین، اژدهایان آتشین دم جای خود را به جانوران زیانکار و ددان اژدروشی می‌‌دهند که بیشه‌های ایرانشهر یا دشت‌های سرزمین‌های همجوار را با پلیدی و مرگ می‌‌آلایند. بیشتر این ددان که در دامنة کوه‌های بلند، بن دریاهای ژرف یا بیشه‌های شگفت انگیز خانه دارند، مردان را می‌‌درند و زنان و دختران پادشاه و بستگان او را می‌‌ربایند و از آن خود می‌‌سازند. در این گونه روایات با تباهی مردمان، ستوران، پدیده‌های نیکوی گیتی یا مرگ همسر یا دختر زیبارویی شاه به دست ددان اژدهافش، پهلوانانی همچون رستم (در روایات ماندایی و عامیانه)، گشتاسپ، اسفندیار (در روایت عجائب المخلوقات طوسی)، اسکندر مقدونی، اردشیر پاپکان، بهرام گور و بهرام چوبین به کارزار بر می‌‌خیزد و آنها را تباه می‌‌سازند.

armin khatar
07-20-2011, 08:11 PM
برای بررسی بهتر و ژرف تر جهان بینی، درون مایه و ساختارهای درونی و برونی داستان اژدهاکشی در ادبیات کهن ایران و روند دگرگونی آن در درازنای زمان، روایات گوناگون این داستان را می‌توان در چهار گونة بنیادی «اساطیری»، «حماسی»، «تاریخی-افسانه‌ای» و «قصه‌های عامیانه (فولکلوریک)» دسته‌بندی کرد. زیرا انگاره و بن‌مایه‌های باستانی هریک از گونه‌ها دارای ساختار همانند و همگونی است و ردپای آئین‌های یک‌سانی در پس روایات گوناگون هر یک از این گونه‌های چهارگانه دیده می‌شود. از سوی دیگر، با نمادزدایی و بررسی روایات وابسته به یکی از گروه‌ها، می‌توان کارکردهای آئینی و بنیان‌های دینی همسانی را دید که تنها از آن روایات یکی از گونه‌ها است؛ به شکلی که داستان‌های گروه‌های دیگر از آن بی‌بهره‌اند. از این رو، گرچه می‌توان همگونی بسیاری را میان روایات گوناگون داستان اژدهاکشی دید؛ ولی برای بررسی بهتر ساختارهای درونی و برونی داستان، می‌‌باید پس از دسته‌بندی هریک از روایات در یکی از گروه‌های چهارگانه، به بررسی انگاره‌ها و بن مایه‌های کهن و نیز آئین‌های وابسته به آن پرداخت که در پس لایه‌های نوین داستان پنهان هستند.

اژدهاکشان
در داستان‌های پهلوانی و اساطیری ایران از گرشاسپ و رستم به عنوان پهلوانان اژدهاکش نام برده شده است.

منابع
ستّاری، جلال، رموز قصّه از دیدگاه روانشناسی اژدها و مار و شاخ.
رستگار فسایی، منصور، اژدها در اساطیر ایران، تهران ۱۳۷۹، انتشارات توس.
رضی، هاشم، دانشنامه ایران باستان: عصر اوستایی تا پایان دوران ساسانیان، تهران ۱۳۸۱، انتشارات سخن.


درآیین زرتشت امشاسپندان تنهاباشندگان آسمانی نیستند یزته‌ها یا ایزدان یعنی باشندگان در خور ستایش نیز از اهمیت بسیار بالایی برخوردارند.

armin khatar
07-20-2011, 08:11 PM
مهمترین ایزدان
در مجمع آسمانی ایزدان از نظر مقام پس از اهورامزدا و امشاسپندان قرار دارند. در این بین ایزدانی که ماهی به آن‌ها اختصاص داده شده از اهمیت بیشتری برخوردارند. مهمترین این‌ها مانند مهر آناهیتا و تیشتر یشت و سرود خاص خود را دارند.

مهر: ایزد پیمان که هیچ چیزی در نظر او از پیمان‌شکنی بدتر نیست. او به صورت پسری پانزده ساله سوار بر گردونه و دارای هزار گوش و هزار چشم است. ماه مهر از نام اوست.
آناهیتا: ایزد نگهدار خانواده و آب پاک که دارای جامه‌ای موج‌دار است. ماه آبان از نام اوست.
تیشتر (تیر): ایزد باران که نقش عمده‌ای در نبرد آغازین ایفا می‌کند. ماه تیر از نام اوست.
وایو: ایزد باد. او و زروان مرموزترین شخصیت‌های اسطوره‌ای ایرانند. او هم مانند زروان نه شر است نه خیر. بلکه دارای دو ذات خوب و بد است.
هومه: گیاه و خدا (در هند سومه). او در یکی از مراسم آیینی که گرفتن آب شیره‌ی این گیاه است اهمیت دارد. وی همچون مؤبدی است که با قربانی کردن نمادین خود موجب شکست شر می‌شود.
آتر یا «آذر»: ایزد آتش. ماه آذر از نام اوست.
ورثرغنه (بهرام): (در هندی ایندره) مفهوم پیروزی.
رپیثوتین: سرور گرمای نیمروز. او به نوعی ایجادکننده‌ی تعادل در کار تیشتر است.
دیگرایزدان
آپام نپات
رام
رشن
ارد
اوش بام
چیستا
دین
اشتاد
زامیاد
گوشورون
آسمان
ماه
خورشید
زروان
نریوسنگ
مار سپند
پیشینه
بیشتر این‌ها نمادند و پیش از زرتشت خدای نمودهای طبیعی و سیارات و بعضی مفاهیم انتزاعی بوده‌اند. این‌ها پیش از زرتشت برای خود معابدی داشتند




اکومن دیوی است که باعث می‌شود اندیشه‌ی بد به ذهن آفریدگان راه یابد. او دشمن وهومن است.

اکومن اولین دیوی است که اهریمن از کماله‌ی دیوان آفرید