PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : رییس‌جمهورهای آمریکا



armin khatar
07-18-2011, 11:26 AM
جرج واشنگتن

جرج واشنگتن (۱۷۹۹-۱۷۳۲) از رهبران انقلاب امریکا و نخستین رئیس‌جمهور آمریکا بود که این سمت را از سال ۱۷۸۹ تا سال ۱۷۹۷ در دست داشت.

او از مهم‌ترین چهره‌های تاریخ ایالات متحده است. نقش او بخصوص در کسب استقلال برای مستعمرات آمریکایی و سپس متحد کردن آن‌ها زیر پرچم حکومت فدرال ایالات متحده قابل توجه است.

او از گروهی از مردم مسلح ارتش بزرگی ساخت که نهایتا موفق به شکست نیروهای انگلیسی در جنگ انقلاب آمریکا(۱۷۸۳-۱۷۷۵) شدند.

armin khatar
07-18-2011, 11:27 AM
جان آدامز
تولد: ۱۷۳۵ آدامز سال ۱۷۹۶ در حالی مقام ریاست جمهوری آمریکا را از آن خود کرد که دو دوره معاونت جورج واشینگتن را در کارنامه خود داشت. وی همچنین از جمله کسانی بود که توانسته بود مذاکرات صلح را با انگلیس به نتیجه برساند. آدامز در دوران ریاست جمهوری با اتکا به سیاست استقلال خواهی آمریکا از بروز یک جنگ در سال ۱۷۹۸ با فرانسه نیز جلوگیری کرد. سیاست‌های آدامز همیشه از سوی فدرالیست‌های راست گرا از جمله چهره سرشناس در میان آنان «همیلتون»، مورد انتقاد بود. شکاف وی و میان این گروه فرصتی بود تا «توماس جفرسون»، اجازه ندهد که آدامز برای یک دوره دیگر به ریاست جمهوری آمریکا دست یابد.

armin khatar
07-18-2011, 11:28 AM
توماس جفرسون
در اوج درگیریهای حزبی در سال 1800 توماس جفرسون در یک نامه محرمانه نوشت"من در حضور خدای سوگند خورده ام که دشمن همیشگی هر گونه خودکامگی در اندیشه بشر باشم".


وی که در طول عمرش برای آزادی مبارزه کرد، در 1743 در ویرجینیا به دنیا آمد. او در کالج William and Mary به تحصیل پرداخت و سپس حقوق خواند. در 1772 با Martha Wayles Skelton ، یک بیوه، ازدواج کرد و او را برای زندگی به یک خانه کوهستانی نیمساخته در Monticello برد. لک و پیس دار بود و مویی به حنایی داشت ولی دراز و بد قواره نبود.

به روشنی می نوشت هر چند سخنران خوبی نبود. در کنگره ویرجینیا از قلمش به جای زبانش برای بیان باورهایش استفاده می کرد. این عضو خاموش کنگره، جفرسون، در 33 سالگی اعلامیه استقلال امریکا را طرحریزی کرد. در سالهای بعد تلاش او بر این بود که نظراتش را به واقعیت بدل کند. مهمترین کاری که وی در این سالها کرد نوشتن لایحه آزادی مذهبی برای ایالت ویرجنیابود که این لایحه در 1786 تصویب شد.



جفرسون اولین رئیس جمهور آمریکا است که مراسم تحلیف ریاست جمهوری را در واشینگتن به جا آورد. جفرسون علایق و مهارت‌هایی متفاوت در زمینه‌های مختلف از امور آموزشی گرفته تا معماری و موسیقی داشت. حمایت وی از افزایش اقتدار دولت مرکزی باعث شد تا واشینگتن در سال ۱۷۸۹ وی را به عنوان وزیر امور خارجه خود برگزیند. اگرچه وی در سال ۱۷۹۳ از این سمت کناره گیری کرد، اما بار دیگر در سال ۱۷۹۶ در سمت معاون رئیس جمهور وارد عرصه شد و به عنوان رهبر معنوی مخالفت با فدرالیسم به اوج رسید. جفرسون در حالی دور دوم ریاست جمهوری خود را در سال ۱۸۰۹ به پایان رساند که تلاش می‌‌کرد کشورش را از درگیر شدن در جنگ‌های ناپلئون در اروپا برحذر دارد.

armin khatar
07-18-2011, 11:28 AM
جفرسون در Monticello بازنشسته شد تا بتواند زمان بیشتری برای فکر کردن درباره طرحهای بزرگش برای دانشگاه ویرجینیا داشته باشد. یک اشراف زاده فرانسوی بیان داشت که "او خانه و انیشه اش را در بلندی قرار داده است که از آنجا میتواند جهان را با دید دیگری ببیند". وی د 4 جولای 1826 وفات یافت.

armin khatar
07-18-2011, 11:29 AM
جیمز مدیسون

جیمز مدیسون (۱۶ مارس ۱۷۵۱- ۲۸ ژوئن ۱۸۳۶) چهارمین رئیس‌جمهور ایالات متحده بود (۱۸۰۹-۱۸۱۷). او به همراه جان جی و الکساندر همیلتون، نویسنده مقالات فدرالیست بود و پدر قانون اساسی آمریکا به‌شمار می‌رود.

دوستی نزدیک مادیسون با رئیس جمهور پیش از خود باعث شده بود تا وی تجربه ریاست بر وزارت خارجه آمریکا را در کارنامه کاری خود به ثبت برساند. وی در سال ۱۸۰۹ به عنوان رئیس جمهور آمریکا انتخاب شد. مادیسون در حالی اولین دور حضور خود را در این سمت به پایان رساند که کشورش به دلیل افزایش تنش‌ها با انگلیس در آستانه یک جنگ قرار داشت. او در سال ۱۸۱۲ با پیروزی بر «دی فیت کلینتون»، رقیب فدرالیست خود بار دیگر رئیس جمهور آمریکا شد، اما نتوانست در بسیج نیروهای مختلف آمریکا علیه حملات انگلیسی‌ها توفیقی حاصل کرده و در نهایت با ورود نیروهای انگلیس به واشینگتن در سال ۱۸۱۴ مجبور به فرار به ویرجینیا شد. در سال ۱۸۱۴، معاهده گنت به جنگ پایان داد.

در دوران او، لوئیزیانا و ایندیانا به ایالات متحده پیوستند.

armin khatar
07-18-2011, 11:29 AM
جیمز مونرو

جیمز مونرو (زادهٔ ۲۸ آپریل ۱۷۵۸-درگذشتهٔ ۴ ژولای ۱۸۳۱) پنجمین رئیس جمهور ایالات متحده (۱۸۱۷ تا ۱۸۲۵) بود و چهارمین نفر از ویرجینیا که به این سمت می‌رسید. مونرو، از یاران نزدیک توماس جفرسون بود و از دیپلمات‌هایی که از انقلاب فرانسه حمایت کرده بودند. او در جنگ ۱۸۱۲ تحت فرمان جیمز مادیسون سمت‌های دبیر جنگ و دبیر دولت (وزارت امور خارجه) را به عهده داشت و نقشی کلیدی بازی کرد. در طول دوران او فلوریدا به خاک آمریکا اضافه شد (۱۸۱۹)، واقعهٔ سازش میسوری (۱۸۲۰) پیش آمد (که در آن مونرو ایالتی برده‌داری را اعلام کرد) و دکترین مونرو، یعنی اعلام مخالفت ایالات متحده با دخالت اروپا، نیز اعلام شد (۱۸۲۳). گرچه مونرو از اعضای قدیمی حزب دموکرات-جمهوریخواه بود، در دوران ریاست جمهوری‌اش از تحزب دوری کرد. دورهٔ او را «دورهٔ احساسات نیک» می‌نامند.

شهر مونروویا پایتخت کشور آفریقایی لیبریا به نام جیمز مونرو نام‌گذاری شده‌است.

armin khatar
07-18-2011, 11:30 AM
جان کوئینسی آدامز


تولد: ۱۷۶۷ آدامز اولین رئیس جمهور آمریکا است که پا جای پای پدرش گذاشته بود. او فرزند جان آدامز، دومین رئیس جمهور کشورش بود. مقالات کوئینسی آدامز در روزنامه‌های آمریکا وی را صاحب جایگاهی در محافل سیاسی این کشور کرد. او در سال ۱۸۰۳ به عنوان نامزد فدرالیست‌ها وارد مجلس سنا شد. آدامز پیش از شرکت در مبارزات انتخاباتی سال ۱۸۲۴ سمت‌های فرستاده آمریکا به هلند، سن پترزبورگ (روسیه) و انگلیس را در کارنامه کاری اش به ثبت رسانده بود. او اگرچه سال ۱۸۲۵ _ یک سال پس از مبارزات انتخاباتی _ توانست با دخالت پارلمان آمریکا کرسی ریاست جمهوری را در مبارزه با «اندرو جکسون»، از آن خود کند، اما ۴ سال بعد مجبور شد قدرت را به این رقیب سرسخت واگذار کند

armin khatar
07-18-2011, 11:30 AM
اندرو جکسون


تولد: ۱۷۶۷ جکسون از جمله روسای جمهوری آمریکا است که دارای سوابق نظامی بوده و توانستند در این عرصه به موفقیت‌های چشمگیری دست یابند. او اگرچه به دلیل حمایت «هنری کلی» از آدامز در اولین تلاشش برای کسب عنوان ریاست جمهوری آمریکا شکست خورد اما چهار سال پس از این شکست به راحتی بر آدامز چیره شد. جکسون در دوران ریاست جمهوری خود با اجرای برنامه‌های بی سابقه اصلاحی، دفتر ریاست جمهوری را در آمریکا صاحب قدرت و جایگاه ویژه‌ای کرد. حمایت های کارگران شرق و کشاورزان غرب و جنوب آمریکا از سیاست‌های جکسون بار دیگر پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۸۳۲ را برای وی به ارمغان آورد.

armin khatar
07-18-2011, 11:30 AM
مارتین ون بورن


مارتین ون بورن (تولد: ۱۷۸۲) رییس جمهور آمریکا بود.

بورن اگرچه در دوره اول زمامداری جکسون پیشنهاد وی برای ریاست بر وزارت امور خارجه آمریکا را نپذیرفت، اما بعدها روابط نزدیکی با وی برقرار کرد و نقش مهمی را در برنامه‌های جکسون عهده دار شد. بورن در دوره دوم ریاست جمهوری جکسون، به سمت معاونت وی ارتقا یافت و در سال ۱۸۳۶ نیز جای او را در کاخ ریاست جمهوری آمریکا گرفت. بورن ۴ سال بعد در برابر رقیب خود هریسون مغلوب شد.

armin khatar
07-18-2011, 11:31 AM
ویلیام هنری هریسون


تولد: ۱۷۷۳

هریسون اولین رئیس جمهور آمریکا است که در زمان زمامداری اش در اثر بیماری فوت کرد. سیاست مداران محافظه کار آمریکا ۲۱ سال پس از کناره گیری هریسون از ارتش وی را به عنوان نامزد خود در رقابت‌های انتخاباتی سال ۱۹۳۶ معرفی کردند. آنها امیدوار بودند که اعتبار و وجهه وی به عنوان یکی از قهرمانان ارتش و سال ‌ها مبارزه او علیه سرخپوستان شمال شرق بتواند به پشتوانه‌ای خلل ناپذیر برای پیروزی در این انتخابات تبدیل شود. اما هریسون ۴ سال پس از اولین شکست خود در مقابل بورن موفق شد، رویای حامیانش را جامه عمل بپوشاند. او یک سال پس از کسب عنوان ریاست جمهوری آمریکا در سال ۱۸۴۰ در اثر التهاب ریه از دنیا رفت.

armin khatar
07-18-2011, 11:31 AM
جان تایلر


تولد: ۱۷۹۰ تایلر که در زمان زمامداری هریسون با حمایت «ویگ ها»، توانسته بود، به سمت معاونت وی دست یابد، پس از مرگ او بر جایش تکیه زد. نظرات ساختارگرایانه وی بعدها زمینه شکاف میان جناح «هنری کلی» در حزب ویگ را با سایر اعضای این حزب فراهم آورد. بزرگ‌ترین دستاورد تایلر در دوران ریاستش حمایت از پیمان «وبستر _ آشبورتون» با انگلیس بود.

armin khatar
07-18-2011, 11:31 AM
جیمز ناکس پولک


جیمز ناکس پولک (۱۷۹۵-۱۸۴۹م) یازدهمین رئیس جمهور آمریکا بود. پولک به عنوان معاون نامزد دموکرات‌ها در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۸۴۴ مطرح بود، اما زمانی که «ون بورن» از این حزب روی گرداند، دموکرات‌ها در کنوانسیون خود از پولک به عنوان نامزد خود در انتخابات حمایت کردند. او توانست بر هنری کلی، نامزد ویت‌ها در انتخابات سال ۱۸۴۴ چیره شود. پولک یکی از حامیان سرسخت دکترین مونرو بود. او جنگی را در ایالت مکزیکو ترتیب داد که توانست از آن سربلند بیرون آید.

armin khatar
07-18-2011, 11:31 AM
زکریا تیلور
زکریا تیلور (۲۴ نوامبر ۱۷۸۴- ۹ ژوئیه ۱۸۵۰) دوازدهمین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا.

نام تیلر در تاریخ آمریکا به عنوان پایان دهندهٔ جنگ ایالت‌های شمالی این کشور در سال ۱۸۴۷ ثبت شده است. زاخاری تیلر به عنوان یکی از ژنرال‌های ارتش هرگز برای ورود به رقابت‌های انتخاباتی تلاش نکرد، اما اختلافات فزایندهٔ وی با پولک باعث شد تا ویگ‌ها بر روی او به عنوان نامزد خود در برابر نامزد رقیب از حزب دموکرات، سرمایه‌گذاری کنند. تیلر در این رقابت پیروز شد. وی در جریان اوج‌گیری مباحث برده‌داری که به مصالحه ۱۸۵۰ ختم شد، موضع سرسختانه‌ای را علیه سکوت در برابر جنوبی‌ها اتخاذ کرد.

armin khatar
07-18-2011, 11:32 AM
میلارد فیلمور


میلارد فیلمور (زاده ۷ ژانویه ۱۸۰۰ - درگذشته ۸ مارس ۱۸۷۴) سیزدهمین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا و آخرین شخص از حزب ویگ بود که توانست به ریاست جمهوری آمریکا برسد.

فیلمور پس از مرگ زَکَری تیلر در سال ۱۸۵۰ در جای وی نشست. وی با ویگ‌های طرفدار جنوب روابط نزدیکی برقرار کرد و به یکی از حامیان مصالحه ۱۸۵۰ تبدیل شد. فیلمور در تلاش برای جلب حمایت ویگ‌ها برای شرکت در انتخابات سال ۱۸۵۲ شکست خورد و ۴ سال بعد به عنوان نامزد حزب آمریکایی‌ها که درصدد اتحاد کشور علیه انگلیسی‌ها بودند، بخت خود را بار دیگر آزمود. وی یکی از مخالفان «آبراهام لینکلن» در جریان جنگ داخلی آمریکا

armin khatar
07-18-2011, 11:32 AM
فرانکلین پیرس


تولد: ۱۸۰۴

پیرس به مدد اعتبار پدرش در حزب دموکرات آمریکا به سرعت ارتقای مقام یافت. پیرس به عنوان یکی از مخالفان گرایش‌های ضد برده داری در حزب دموکراتیک بیش از پیش کسب وجهه کرد، تا اینکه توانست در انتخابات سال ۱۸۵۲ به عنوان نامزدی این حزب دست یابد. وی در این انتخابات بر «وینفیلد اسکات» از حزب ویگ چیره شد. پیرس سیاست حزب متبوع خویش در مورد مسامحه در برابر جنوب را ادامه داد، اما ناکامی هایش در سیاست ‌های خارجی و داخلی وی را از نامزدی مجدد انتخابات بعدی بازداشت

armin khatar
07-18-2011, 11:32 AM
آبراهام لینکلن




آبراهام لینکلن (۱۸۰۹-۱۸۶۵) شانزدهمین رئیس‌جمهور آمریکا بود.

لینکلن در سال ۱۸۵۵ برای حضور در مجلس سنای آمریکا نامزد شد و یک سال پس از آن به حزب جدید جمهوریخواه پیوست. وی توانست با وجود شکست از فریمونت نامزد این حزب در رقابت‌های انتخاباتی سال ۱۸۵۶، در سمت معاون بالقوه وی به محبوبیت فراوانی در میان افکار عمومی آمریکا دست یابد. وی توانست در کنوانسیون جمهوریخواهان برای رقابت‌های انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۸۶۰ به کسب نامزدی این حزب نایل آید و بالاخره در این انتخابات به پیروزی برسد.

لینکلن از آغازین ماه‌های زمامداری‌اش نشان داد که به رغم نظر جیمز بوکانان، معتقد است که دولت ملی قدرت مواجهه با شورشیان را داراست. او گرچه با نظام برده‌داری مخالفت نمی‌ورزید، اما به سرعت دریافت که جنگ داخلی، در کشورش، نمی‌تواند بدون آزادی برده‌ها، به سرانجامی مطلوب برسد. او از یک سو با مخالفت جمهوریخواهان تندرو مواجه بود و از سوی دیگر باید تلاش می‌کرد تا دموکرات‌های طرفدار صلح را با خود همراه کند. تلاش‌های وی برای یافتن راهی میانه در سال ۱۸۶۴ به ثمر نشست و وی برای بار دوم سمت ریاست جمهوری در کشورش را بر عهده گرفت. لینکلن در مراسم تحلیف بر مسامحه با جنوب صحه گذاشت، اما پیش از اینکه این اندیشه وی به بوته آزمایش گذاشته شود، توسط یک بازیگر تئاتر به نام «{{جان ویلکس بوث]]» مورد اصابت گلوله قرار گرفت و در صبح روز ۱۴ آوریل ۱۸۶۵ درگذشت.

آبراهام لینکلن در خانواده‌ای فقیر در کنتاکی بدنیا آمد. پدرش،در حالیکه تنها تبری برای گذران زندگی بهمراه داشت، از آنجا به همراه خانواده خود مهاجرت کرد، و بسوی شهر ایندیانا پیش‌ رفت، پس دد شهر ایندیانا،کلبه‌ای چوبی، بدون در و پنجره ساخت که کف آن پر از علف‌های وحشی بود. او برای آنها، رختخواب‌هائی، که تشک‌ آن را با برگ خشک پرکرده بودند به همراه، یک یا دو چهار پایه، یک میز و یک کتاب مقدس فراهم آورد، که همه اثاثیه و دارایی آنها را تشکیل میداد. مادر آبراهام، زنی خوشخو بود که به دو فرزندش خواندن و نوشتن را آموخت. آبراهام فقط سه ماه به مدرسه رفت، اما بواسطه هوش سرشار خود توانست عباراتی از کتاب مقدس را از بر بخواند. آبراهام در ده سالگی مادر خود را از دست داد، چندی بعد پدرش ازدواج مجدد کرد. نامادری او، زنی مهربان بود که با سه فرزند خود به کلبه پدر آبراهام آمد. او نسبت به آبراهام مهربان بود و او را تشویق به مطالعه و ورود به عالم نویسندگی، می کرد. او اصول تکامل اخلاقی و کنجکاوی علمی، را در وی زنده نمود. علاوه بر این، او پرهیزگاری و فداکاری را در وجود آبراهام برانگیخت. آبراهام در ۲۰ سالگی خواهرش را نیز از دست داد.

سالها بعد چون آبراهام به رهبری سی میلیون نفر رسید، گفت: ” شخصیت کنونی من وآنچه ممکن است در آینده بر افتخاراتم افزوده گردد همه مرهون مادر فرشته رفتارم است. خدا او را بیامرزد.“

او، روزی کتابی کهنه و موش خورده از شرح زندگی واشنگتن بدست آورد، آنرا با دقت فراوان خواند و بقدری شیفته آن شد که شاید اساس فکری و شخصیت ترقی جوی آبراهام گشت.

او در ۱۸ سالگی در دکانی کوچک شغلی بدست آورد. در آن هنگام، در ۱۵ مایلی خانه‌شان دادگاه هائی در فصول معینی از سال تشکیل می‌گردید که لینکلن گه‌گاه، خود را صبح زود به‌آنجا می‌رسانید و پس از آنکه تمام روز خود را به شنیدن سخنان قاضیان و دادستانها و متهمان گوش میداد شامگاهان بخانه باز می‌گشت

armin khatar
07-18-2011, 11:33 AM
او، دو سال بعد خانواده را به ایالت ایلنوی بردو با گاری اسباب خانه را از جاده‌های پر از گل‌ولای و باتلاق انتقال داد، سپس به برادارن ناتنی در ساختن خانه چوبی کمک نمود و اطراف خانه را با شاخه‌های درخت، پرچین و دیوارکشی کرد.

آبراهام در مزارع اطراف مزدوری میکرد و زمانی برای تهیه شلوار کارفرمائی، حاضر شد مقداری چوب تحویل دهد.


مدتی نیز با برادر ناتنی خود برای کارفرمائی کشتی بی بادبان مسطح می‌ساخت و چون با دقت فراوان این کار ار به انجام رسانید. صاحب کار وی را به متصدی یک کارخانه و دکان بزرگی که در نیوسالم قرار داشت گماشت، لینکلن با مشتریان رفتار خوبی داشت یکبار از یک مشتری اشتباها‎ْ‏‏ حدود ۶ سنت اضافه گرفته بود، شب هنگام دو سه مایل راه رفت تا مبلغ مزیور را به مشتری پس بدهد.

آبراهام برای اصلاح کلام خود شنید که در ۶ مایلی محل کار وی کتاب دستور زبان می‌فروشند پیاده بدانجا رفت‌، شب تا صبح آن کتاب را مطالعه کرد اما چون شمع گران بود در تراشه‌های چوب که میسوزانید. کتاب را خواند.

آبراهام رفته رفته به امور سیاسی علاقه‌مند گشت و برای آگاهی از جریان امورسیاسی مجله جورنال لوئیزویل را مشترک شد.

دیری نگذشت که صاحبکارش ورشکست و در نتیجه آبراهام سرگردان گردید، در این احوال جنگ با قبیله سرخپوستان ساکس آغاز شد که ایالت ایلینوا سرباز داوطلب استخدام میکرد.

آبراهام با درجه سروانی بفرماندهی یک گروهان در نیوسالم منصوب شد، وی رفتاری مهرآمیز با سربازان داشت و همواره در فکر آسایش آنان بود. چندی بعد یارانش از او درخواست کردند که در انتخابات پارلمانی ایالت ایلینوا خود را نامزد نمایندگی نماید. لینکلن نخست می‌ترسید زیرا می‌پنداشت دوستان وی را ریشخند می‌کنند. اما رئیس باشگاه گویندگی (آبراهام نیز عضو آن بود) به لینکلن چنین گفت:

” نگران نباش زیرا مردم پس از آنکه سخنرانی‌های تو را شنیدند به شخصیت تو پی خواهند برد به هر حال شرکت در این سخنرانی به نفع تو است.“

لینکلن در ۲۳ سالگی در انتخابات شرکت کرد و با سخنرانی‌های پرشور خود محبوبیت فراوان کسب کرد، گرچه پیروز نگشت اما ۲۸۰ رأی در نیوسالم به نامش به صندوق ریخته شد و این ضرب‌المثل درباره او ساخته شد: “لینکلن هیچ ندارد جز دوستان بسیار“.

armin khatar
07-18-2011, 11:34 AM
آبراهام لینکلن بعد از ازدواج با شور بیشتر به مطالعات خود ادامه می‌داد، به نمایندگی برگزیده شد و در کمیسیونها شرکت می‌جست و نیازمندی‌های ایالت ایلنوی را مورد بررسی و مطالعه دقیق قرار می‌داد.

در ۲۸ سالگی به شهر اسپرینگفیلد که از نیوسالم بزرگتر بود رفت.

لینکلن بر اثر مشاهده وضع رقت‌انگیز بردگان سخت متأثر گردید و با خود عهد کرد و گفت: “ اگر روزی بتوانم این رسم را به زمین بکوبم، آنرا محکم خواهم کوفت.“

مدتی به کار سیاست پرداخت و چندی در حزب هویگ به طرفداری از قدرت دولت و مخالفت با دموکرات‌ها فعالیت کرد. اما شکست خورد، از اینرو کار سیاست را کنار گذاشت و به کسب بقالی پرداخت ولی در این راه نیز توفیقی نیافت آنگاه رئیس پست، چندی بعد به شغل ارزیابی مشغول شد. در این احوال به تحصیل حقوق پرداخت و در ۱۸۳۴ به عضویت هیأت مقنن ایالت ایلینوی برگزیده شد.

چون لینکلن تحصیلات حقوقی داشت و آثار بلکستون را خوانده بود در ناحیه مرزی در ۲۸ سالگی به مقام دادستانی وارد کار دادگستری گردید و چندی بعد یکی از حقوق‌دانان برجسته و معروف گشت.

لینکلن چند ماهی در خدمت کنگره بود اما از سیاست خسته شد و رو به وکالت آورد. و با مشارکت یک نفر به نام هرندون دفتر حقوقی- لینکلن- هرندون را تأسیس کرد. چون لینکلن در کار دفاع ورزیدگی خاصی داشت. به این کار پرداخت و بقیه کارهای قضائی را به شریک خود سپرد. لینکلن تا به حقانیت موکل خود پی نمی‌برد، دست به دفاع نمی‌زد تصادفاً موکلی موفق به فریب وی شد اما چون در محضر دادگاه به گزارش خلاف واقع موکل خود پی برد فوراً از وکالت شخص مزبور استعفا کرد.

در مورد برده‌داری نخست عقیده داشت که باید جلو توسعه آن گرفته شود و ایالات جنوبی ممالک متحده آمریکا برده‌داری را برای کار خود لازم می‌دانستند.

“خانه‌ای که دچار دو دستگی باشد بر پای نمی‌ماند به اعتقاد من کشور ما نمی‌تواند نیمه آزاد و نیمه برده به حیات خود ادامه دهد. من انتظار ندارم که اتحادیه ایالات آمریکا از میان برود- یا خانه بر سرمان فرو ریزد- بلکه آرزویم اینست که دو دستگی از میان برخیزد، یا مخالفان روش برده‌داری از گسترش آن جلوگیری کنند و به پیروی از عقیده عموم مردمان که دوران بردگی را به سر رسیده می‌دانند بساط آن را قلع و قمع سازند؛ یا هواخواهان روش برده‌داری آن را در همه ایالات خواه قدیمی باشد یا تازه تأسیس شده شمالی باشد یا جنوبی، بطور یکسان قانونی معمول دارند. “نقل از کتاب شعله‌های نبوغ ترجمه محمد سعیدی“

کار لینکلن رو به ترقی بود و شهرتی فراوان بدست آورد و وکالت‌هائی را قبول می‌کرد که به حقانیت موکل اطمینان کامل حاصل می‌نمود. در ۱۸۴۶ با اکثریت فوق‌العاده به عضویت کنگره ممالک متحده آمریکا انتخاب گردید، در انجمن ضد برده‌داری کوشش بسیار کرد و سرانجام قانون ضد برده‌داری در ۱۸۵۰ در کنگره به تصویب رسید و در نتیجه برده فروشی در ناحیه کلمبیا ممنوع گردید، در ۱۷ ژوئن ۱۸۵۶ که حزب جدید التأسیس جمهوری خواه دومین کنگره عمومی خود را در شهر فیلادلفی تشکیل داد لینکلن با ۱۱۰ رأی بنا مزدی آن حزب برای بدست آوردن مقام معاونت ریاست جمهوری انتخاب گشت، در این احوال جوانی تهیدست را به جرم قتل به محاکمه کشیدند و چون ما در متهم بالینکلن آشنا بود نامه‌ای به وی نوشت و از او یاری خواست. آبراهام در دادگاه شرکت کرد، شاهد گفت که در شب مهتاب متهم را دید که ضربه‌ای شدید به مقتول زده‌است. لینکلن پس از اینکه شب وقوع قتل را دانست با مراجعه به تقویم ثابت کرد که آن شب اصلاً مهتابی نبوده، به این ترتیب دروغ شاهد را به ثبوت رسانید و دادگاه را سخت به حیرت انداخت و خود نیز از اینکه جان بی‌گناهی را نجات داده بود از شدت تأثر می‌گریست و این ماجرا بر حسن شهرت لینکلن افزود.

یکسال بعد، از وی دعوت به عمل آمد که در انستیتو کوپر سخنرانی کند، لینکلن با فصاحتی کم نظیر از مظالم برده‌داران و زشتی برده‌داری سخن گفت و درباره برده‌داری پیشگوئی هائی نیز کرد.

در نهم مه ۱۸۶۰ کنگره ایالتی حزب جمهوری خواه ایلینوا در اسپرینگفیلد تشکیل گردید و آبراهام لینکلن را به ریاست برگزید. در همین سال در کنگره ملی جمهوریخواه که در شیکاگو تشکیل گردید. لینکلن بر رقیب پیروز گشت. چون این موفقیت را یه وی اطلاع دادند با آرامش گفت: “ خوب آقایان در خانة ما زنی است که در این امر شاید بیش از همه ذیعلاقه باشد. در صورتی که مرا معذور بدارید، این خبر را به او برسانم.“

پیش از اینکه برای اشغال پست ریاست جمهوری به واشنگتن برود به نزد شریک دارالوکاله خود رفت و از او خواهش کرد که تا پایان دوره ریاست جمهوری نامش را از تابلو پاک نکند.

چون در مسند ریاست جمهوری قرار گرفت خزانه کشور را تهی دید و دامنه جنگ در ایالت‌های مختلف این کشور گسترش می‌یافت و در این جریانات از شدت نگرانی چروک‌های صورتش بیشتر و چشمانش گودتر می‌گشت. در نطق آغاز زمام‌داری خود گفت:

هموطنان ناراضی عزیزم؛ نتیجه و حاصل جنگ به عمل شماست نه من، دولت حمله نخواهد کرد و اگر متجاوز و مهاجم نباشید کشمکش ایجاد نمی‌شود... در واقع ایالات شمال و جنوب غیر قابل تفکیک و تجزیه هستند.“

چون جنگهای انفصال درگرفت، لینکلن درخواست ۷۵۰۰۰ نفر داوطلب نمود، هزاران نفر از مدارس و دانشگاهها خود را به ارتش معرفی کردند و در اعلامیه دیگر ۴۲۰۰۰ نفر داوطلب دیگر خواست که این عده نیز خود را معرفی نمودند.

armin khatar
07-18-2011, 11:35 AM
با پایان یافتن جنگ‌های داخلی و لغو بردگی لینکلن جاودانه‌ترین نام و شهرت را یافت. از آن پس، به کارهای عمرانی و به درمان و از میان بردن نتایج جنگهای داخلی پرداخت. اما همانطور که خود پیش بینی کرده بود: “گوئی به من الهام شده‌است که پس از پایان این جنگ خانگی زنده نخواهم ماند. چون این جنگ تمام شود کار من نیز تمام است.

سرانجام پنج روز پس از پایان جنگ داخلی و تسلیم سردار جنوب جنرال لی، آبراهام لینکلن در تآتر فورد در حین تماشای نمایشنامه‌ای، در کنار همسر خود به ضرب گلوله هنرپیشه نیمه دیوانه‌ای کشته شد. وزیر کشور کابینه‌اش در حق لینکلن چنین گفت: “حالا دیگر او به قرنهای متمادی تعلق دارد.

“لینکلن از هیزم شکنی، آسیابانی، کارگری با سعی کوشش به بلندترین مقام ادبی، حقوقی و اجتماعی و سیاسی رسید و سرانجام بردگان را آزاد کرد.

لینکلن در امور حقوقی، فاضلترین و استادترین وکلای دادگستری و حقوقدانان را در نمونه‌ای نادر و بس ارزنده بود. بطوریکه بزرگترین خطیبان زمان در برابر بلاغت کلام وی، قدر و قیمت چندانی نداشتند، در امور سیاسی پیروزمندانه مشکلات را از میان برمی‌داشت و با روشن‌بینی و حسن نیت خاص خود دشواری‌ها را حل می‌کرد.

لینکلن پس از پیروزی قوای شمالی، اعلامیه آزادی خود را صادر کرد که بموجب آن تمامی بردگان جنوب ایالات یاغی را از اول ژانویه ۱۸۶۳ آزاد کرد و پس از آن سیزدهمین ماده اصلاحی قانون اساسی را بتصویب رسانید که خود طراح و مجریش بود و به موجب آن، پایه و اساس برده داری را بطور دائم در آمریکا لغو کرد.

armin khatar
07-18-2011, 11:36 AM
اندرو جانسون


تولد: ۱۸۰۸ جانسون به عنوان معاول لینکلن پس از مرگ وی در حالی عهده دار اداره امور آمریکا شد که فاقد مهارت‌های سیاسی سلفش بود. وی از نظر سیاسی به عنوان یک دموکرات معتقد به ایده های جکسون شناخته می‌شد و طرفدار سرسخت سیاست «زمین برابر» بود. پیگیری سیاست های لینکلن با وجود حضور اکثری جمهوریخواهان در مجلس سنای آمریکا کار ساده‌ای نبود. جمهوریخواهان تندرو تلاش می‌کردند تا با گذراندن لوایح مختلف عزل و نصب‌های جانسون را زیر سئوال ببرند. تنش میان جانسون و مجلس سنا با تلاش جمهوریخواهان برای استیضاح وی به اوج خود رسید.

armin khatar
07-18-2011, 11:36 AM
اولیسس سیمون گرانت




جمهوریخواهان گرانت را به عنوان نامزد خود در رقابت های انتخاباتی سال ۱۸۶۸ معرفی می‌کردند. وی توانست در این انتخابات بر رقیب دموکرات خود «هوراشیو سیمور» فایق آید. دوران ریاست جمهوری او در حالی آغاز شد که بسیاری از وی به عنوان یکی از بانیان پایان جنگ داخلی نام می‌بردند. گرانت از ابتدای دوران زمامداری اش نشانه‌هایی از عدم صلاحیت خود به عنوان رئیس جمهور آمریکا بروز داد. کابینه وی بسیار ضعیف بود و بسیاری از دوستان و نزدیکان صمیمی وی نیز فاسد بودند. انعقاد پیمان لندن در سال ،۱۸۷۱ مهمترین دستاورد وی در سیاست خارجی محسوب می‌شود. گرانت در انتخابات سال ۱۸۷۲ بار دیگر بر رقبای خود از حزب دموکرات و جمهوری خواه لیبرال چیره شد. رسوایی‌های اختلاس در سال ۱۸۷۳ که یاران گرانت متهمان اصلی آن بودند، دولت وی را با بحرانی جدی مواجه ساخت

armin khatar
07-18-2011, 11:37 AM
روترفورد بیر چارد هیس


تولد: ۱۸۲۲ انتخاب هیس برای سومین بار به عنوان فرماندار اوهایو زمینه جلب توجه جمهوریخواهان را به وی فراهم آورد. انتخاب وی به عنوان رئیس جمهور آمریکا در سال ۱۸۷۶ با بحث و شبهات زیادی همراه بود. وی با اختلاف یک رای الکترال بر رقیبش پیروز شد. اما وعده‌های هیس برای مصالحه با جنوب باعث شد تا افکار عمومی آمریکا نسبت به نتایج این انتخابات سختگیری نکرده و آن را بپذیرد.

armin khatar
07-18-2011, 11:37 AM
جیمز آبرام گارفیلد


جیمز آبرام گارفیلد (۱۸۳۱-۱۸۸۱) رئیس‌جمهور امریکا بود.

گارفیلد به علت توانایی هایش در امور پارلمانی و مهارت‌های بی بدیلش در سخنوری به سرعت مورد توجه جمهوریخواهان در مجلس نمایندگان آمریکا قرار گرفت. در سال ۱۸۸۰ با وجود پیروزی اش در انتخابات سنا، ترجیح داد دعوت حزب جمهوریخواه را برای نامزدی این حزب در رقابت‌های انتخابات ریاست جمهوری بپذیرد. گارفیلد در این انتخابات بر وینفیلد اسکات هانکوک از حزب دموکرات چیره شد، اما یک سال بعد در واشینگتن ترور شد و درگذشت.

armin khatar
07-18-2011, 11:37 AM
چستر آلن آرتور


تولد: ۱۸۲۹ آرتور در سال ۱۸۷۱ از سوی گرانت به سمت تحصیل دار بندر نیویورک منصوب شد. این سمت زمینه حمایت گسترده گروه نیویوریکی‌ها را به نفع وی فراهم آورد، اما هیس در سال ۱۸۷۷ خواستار تحقیق در فعالیت‌های این گروه شد و یک سال بعد آرتور از سمت خود معلق شد. پس از مرگ کارفیلد آرتور که معاونت وی را بر عهده داشت، رئیس جمهور آمریکا شد. وی در پی از دست دادن حمایت گروه نیویورک و ناکامی در جلب حمایت اصلاح طلبان از نامزدی برای انتخابات سال ۱۸۸۴ بازماند. او دو سال پس از برگزاری این انتخابات در نیویورک درگذشت.

armin khatar
07-18-2011, 11:37 AM
استیفن گراور کلیولند




تولد: ۱۸۳۷ کلیولند در سال ۱۸۸۴ توانست حمایت دموکرات‌ها را برای نامزدی در انتخابات جلب کند. او اگرچه در میان افکار عمومی آمریکا از محبوبیت بالایی برخوردار نبود، اما در انتخابات ۱۸۸۴ با جلب نظر جمهوریخواهان مستقل به ریاست جمهوری آمریکا رسید. وی ۴ سال بعد رقابت برای کسب مجدد این جایگاه را به «بنیامین هریسون»، از حزب جمهوریخواه واگذار کرد، اما در دور بعدی انتخابات ریاست جمهوری بار دیگر توانست وارد کاخ ریاست جمهوری شود. پیروزی در نزاع مرزی با انگلیس در ونزوئلا از جمله دستاوردهای وی در سیاست خارجی است

armin khatar
07-18-2011, 11:37 AM
بنیامین هریسون


بنیامین هریسون، بیست و سومین رئیس جمهور آمریکا.

وی نوه ویلیام هنری هریسون، نهمین رئیس جمهور آمریکا بود. بنیامین هریسون در انتخابات ۱۸۸۸ به عنوان نامزد جمهوری‌خواهان شرکت کرد و با کسب ۲۳۳ رای در الکترال کالج بر «کله ولند» چیره شد. بزرگترین دستاورد سیاست خارجی هریسون حمایت وی از «بلین»، وزیر امور خارجه وقت بود که ایده‌هایش در اداره امور وزارت خارجه آمریکا زمینه‌های قدرت امپریالیستی این کشور را نوید می‌‌داد.

armin khatar
07-18-2011, 11:38 AM
ویلیام مک‌کینلی


ویلیام مک‌کینلی بیست و پنجمین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا بود. او در روز 29 ژانویه سال 1843 به دنیا آمد و در 14 سپتامبر 1901 در سن پنجاه سالگی توسط یک آشوب طلب به قتل رسید. بعد از او ریاست جمهوری آمریکا را تئودور روزولت بر عهده گرفت.

ویلیام مک‌کینلی در روز یکشنبه 29 ژانویه سال 1843 در شهر Niles واقع در ایالت اوهایو آمریکا به دنیا آمد. او هفتمین فرزند از 9 فرزند ویلیام و نانسی مک‌کینلی بود. در سال 1871 در سن 27 سالگی با ایدا ساکستون ازدواج کرد.

در ساعت 4:7 دقیقه ی روز ششم سپتامبر 1901 لئون زولگش که تحت تأثیر آشوب طلبانی مانند اما گلدمن و الکساندر برکمن قرار داشت، دو گلوله به وی شلیک کرد که در اثر قانقاریا که توسط جراحات حاصله ایجاد شده بود در روز 14 سپتامبر 1901 در ساعت 2.15 دقیقه ی بامداد در بوفالو در گذشت.

آخرین جمله ی او در هنگام مرگ چنین بود: It is God's way; His will be done, not ours. یعنی این راه خداست. کار های او به پایان خواهند رسید نه کار های ما.

مک‌کینلی در کانتون در ایالت اوهایو به خاک سپرده شد.

لئون زولگش قاتل وی، که از کار خود پشیمان شده بود، در 29 اکتبر همان سال در زندان آبورم با صندلی الکتریکی اعدام شد.

armin khatar
07-18-2011, 11:38 AM
تئودور روزولت


تئودور روزولت (زاده ۱۸۵۸) یکی از رئیس جمهورهای آمریکا بود.

درخشان‌ترین دستاورد روزولت در میان سایر رئیس‌جمهورهای آمریکا این بود که وی توانست اولین جایزه نوبل را برای آمریکایی‌ها به ارمغان آورد. وی که در دور دوم ریاست مک کینلی در کاخ سفید آمریکا معاونت وی را بر عهده داشت، پس از ترور او قدرت را در این کشور به دست گرفت. روزولت در تاریخ سیاست خارجی آمریکا نیز دستاوردهای بی سابقه‌ای را به ثبت رساند. وی اجازه تحریک شورش در پاناما را صادر کرد تا از اعتراض‌ها و کارشکنی‌های کلمبیا در کانال پاناما خلاصی یابد. او همچنین با میانجیگری در جنگ روسیه و ژاپن به حفظ توازن قدرت در شرق کمک کرد. همین موضوع باعث شد تا وی اولین آمریکایی باشد که جایزه نوبل را دریافت می‌‌کند. تئودور روزولت در رقابت‌های انتخاباتی سال ۱۹۰۴ بر رقیب دموکرات محافظه‌کار خود پیروز شد. روزولت در سال ۱۹۱۲ بار دیگر تلاش کرد تا نامزدی حزب جمهوریخواه را برای سومین دور ریاست بر کاخ سفید از آن خود کند. اما «ویلیام هووارد تافت»، معاون وی، در دور دوم ریاست جمهوری‌اش گوی سبقت را از وی ربود و توانست برای بار دوم از حزب متبوعش برای شرکت در رقابت‌های انتخابات سال ۱۹۱۲ کاندید شود.

armin khatar
07-18-2011, 11:38 AM
ویلیام هووارد تافت


ویلیام هوارد تافت(1930-1857)

ویلیام تافت, بیست و هفتمین رئیس جمهور ایالات متحدهٔ آمریکا (1913-1909) و دهمین رئیس دیوان عالی عدالت(1930-1921) در تاریخ این کشور است.

تافت, تنها رئیس جمهوری بود که همزمان ریاست دیوان عالی عدالت را نیز به عهده داشت.

تولد: ۱۸۵۷ مک کینلی ریاست کمیسیون فیلیپین را پس از استیلای آمریکا بر این کشور به تافت سپرد. تافت در آرام کردن مردم این کشور مهارت خاصی داشت. وی توانست اوضاع اقتصادی این کشور را سامان دهد و مشکل زمین‌های متعلق به کلیسا را حل و فصل کند. وی که دست پرورده روزولت بود، توانست در انتخابات ۱۹۰۸ رقیب دموکرات خود که سه دور شکست در برابر جمهوریخواهان را تجربه کرده بود، مغلوب کند. با وجود پایبندی تافت به سیاست‌های روزولت، وی از حمایت جناح ترقی خواهان در حزب متبوعش محروم شد. این وضعیت زمینه تردیدهای وی را در تصمیم گیری هایش فراهم آورد و موجب شکست وی در رقابت‌های انتخاباتی سال ۱۹۱۲ شد.

armin khatar
07-18-2011, 11:38 AM
توماس وودرو ویلسون


توماس وودرو ویلسون(۲۸ دسامبر ۱۸۵۶ - ۳ فوریه ۱۹۲۴) بیست و هشتمین رئیس جمهور ایالات متحده‌ بود که از سال ۱۹۱۳ تا ۱۹۲۱ (میلادی)۱۹۲۱ در این مقام باقی ماند.

ویلسون در سال ۱۹۱۹ دچار یک نوع بیماری که موجب فلج شدن وی گردید شد و فعالیت‌هایش محدود شدند.مهمترین ابتکار وی ایجا جامعه ملل پس از پایان جنگ جهانی اول بود که دارای 14 ماده بود این پیمان اگرچه خیلی عملی نگشت ولی زیربنای ایجاد سازمان ملل متحد پس از پایان جنگ دوم جهانی شد.

armin khatar
07-18-2011, 11:39 AM
وارن جی. هاردینگ


وارن گامالیل هاردینگ (۲ نوامبر ۱۸۶۵ - ۲ اوت ۱۹۲۳) یک سیاستمدار آمریکایی و بیست‌ونهمین رئیس جمهور ایالات متحده بود. او از ۱۹۲۱ تا ۱۹۲۳ در سمت ریاست جمهوری بود و در ۱۹۲۳ ششمین رئیس جمهوری شد که در دفتر کار خود درگذشت. وی جمهوری‌خواهی از ایالت اوهایو بود.

armin khatar
07-18-2011, 11:39 AM
جان کالوین کولیج


کولیج نیز مانند برخی از اسلاف خود میراث خوار رئیس جمهوری بود که پیش از مرگ او سمت معاونت وی را برعهده داشت. وی توانست با انجام اقداماتی ذهن افکار عمومی آمریکا را از تمرکز بر رسوایی‌هایی که به حزب جمهوریخواه نسبت داده شده بودند، باز دارد. کولیج در سال ۱۹۲۴ بر رقبای انتخاباتی خود چیره شد و دوره خود را با رضایت افکار عمومی آمریکا به انتها رساند.

armin khatar
07-18-2011, 11:39 AM
هربرت هوور


هربرت هوور (زاده ۱۸۷۴) یکی از رئیس جمهورهای آمریکا بود.

وابستگی سیاسی هوور به یکی از دو حزب جمهوری‌خواه و دموکرات آمریکا تا پیش از انتخابات ریاست جمهوری ۱۹۲۰ تا آن حد روشن نبود که این دو حزب اصلی وی را به عنوان نامزد بالقوه خود در نظر بگیرند. اما پس از این انتخابات گرایش سیاسی وی با عهده دار شدن ریاست وزارتخانه بازرگانی آمریکا در دوران تصدی هاردینگ و کولیج مشخص شد. جمهوریخواهان هوور را در سال ۱۹۲۸ به عنوان کاندیدای حزب خود برای رقابت با «آلفرد اسمیت» از حزب دموکرات معرفی کردند. وی در این رقابت پیروز شد، اما در انتخابات سال ۱۹۳۲ از تکرار این پیروزی بازماند.

armin khatar
07-18-2011, 11:39 AM
فرانکلین دلانو روزولت




فرانکلین دلانو روزولت (۱۸۸۲-۱۹۴۵) سی و دومین رئیس‌جمهور آمریکا بود.

روزولت در سال ۱۹۳۲ توانست به نامزدی دموکرات‌ها برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا دست یابد. وی توانست در انتخابات آن سال، با اختلافی فراوان هربرت هوور را شکست دهد. روزولت طی دومین دوره ریاست جمهوری خود در آمریکا به خطر فاشیسم واقف شد و از سال ۱۹۳۷ تلاش‌هایی را برای اطلاع افکار عمومی کشورش از این خطر و رویدادهایی که بر این مبنا در اروپا و آسیا در حال وقوع بود، آغاز کرد.

تائید کمک‌های آمریکا به انگلیس و روسیه در سال ۱۹۴۱ زمینه مخالفت‌های داخلی با سیاست‌های وی را فراهم آورد اما حمله ژاپنی‌ها به پرل هاربر به این مخالفت‌ها پایان داد.

سلسله جلسات وی با وینستون چرچیل و جوزف استالین مبانی جهان پس از جنگ جهانی دوم را بنیان نهاد. وی در سال ۱۹۴۴ برای چهارمین بار رئیس جمهور آمریکا شد.علت آن درگیر بودن آمریکا در جنگ جهانی دوم بود که به وی این فرصت را داد که 4بار به ریاست جمهوری انتخاب شود امری که در تاریخ آمریکا یک استثناست.وی در سال1945 در دومین سال خدمت از چهارمین دوره ریاست جمهوریش تنها سه هفته به پایان جنگ جهانی دوم در اروپا درگذشت

armin khatar
07-18-2011, 11:40 AM
هرى ترومن


هری اس. ترومن (۸ مه ۱۸۸۴-۲۶ دسامبر ۱۹۷۲) سی و سومین رئیس جمهور آمریکا بود.

ترومن که در سال ۱۹۴۴ به عنوان معاون فرانکلین روزولت کار در دستگاه اجرایی آمریکا را آغاز کرده بود، پس از مرگ ناگهانی وی ریاست این دستگاه را بر عهده گرفت. او باید آمریکای پس از جنگ را اداره می‌‌کرد که با بحران‌های متعددی دست به گریبان بود.

آلمان در ماه مه ۱۹۴۵ تسلیم شد و ترومن در ژوئیه همان سال در کنفرانس پتسدام حضور یافت تا در بحث‌های مربوط به طرح‌های توافق برای اروپای پس از جنگ شرکت کند. ترومن برای پایان دادن به جنگ آمریکا و ژاپن دستور پرتاب بمب‌های اتم به شهرهای هیروشیما و ناکازاکی را صادر کرد که در نتیجهٔ آنها ژاپن هم تسلیم شد.

با این حال وجهه ترومن پس از ارائه پیشنهاداتی نظیر دکترین وی برای تحدید کمونیسم و کمک به بازسازی اقتصادی کشورهای جنگ زده، احیا شد. وی بار دیگر در سال ۱۹۴۸ به عنوان رئیس جمهور آمریکا برگزیده شد. اما ترومن در دور جدید زمامداری‌اش باید با مسائل جدیدی از جمله جنگ سرد با اتحاد جماهیر شوروی، اجرای پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو)، استقرار پلیس سازمان ملل در کره و مشکلات داخلی دیگری از جمله ثبات اقتصادی آمریکا، مواجه می‌شد. ترومن در سال ۱۹۵۲ اعلام کرد که دیگر نامزد ریاست جمهوری آمریکا نخواهد شد.

armin khatar
07-18-2011, 11:40 AM
دوایت آیزنهاور


دوایت دیوید آیزنهاور معروف به «آیک» (زاده ۱۴ اکتبر ۱۹۸۰ در تگزاس- درگذشته ۲۸ مارس ۱۹۶۹) سرباز و سیاست مدار آمریکایی بود.
او از سال ۱۹۵۳ تا ۱۹۶۱ سی و چهارمین رئیس جمهور آمریکا بود. او در طول جنگ جهانی دوم عنوان «ژنرال ارتش» را دارا بود و فرماندهٔ عالی نیروهای متفقین در اروپا بود.

آیزنهاور از حزب جمهوریخواه بود.

در سال ۱۹۵۰ ترومن از ژنرال آیزنهاور که سمت‌های نظامی متعددی را تا آن زمان تجربه کرده بود، خواست تا ریاست نیروهای ناتو را در اروپا بپذیرد.

وی دو سال بعد در کنوانسیون حزب جمهوریخواه به عنوان نامزد این حزب برای انتخابات ریاست جمهوری معرفی شد. وی سپس «آدلای استیونسون»، رقیب خود در انتخابات ۱۹۵۲ را شکست داد و رئیس جمهور آمریکا شد.

آیزنهاور طی دو دوره تصدی اش در پست ریاست جمهوری سیاست‌های داخلی را تعدیل کرد. وی معتقد بود که در عصری که ملی گرایی نوین، تکثیر موشک‌های اتمی و سفرهای فضایی رواج پیدا کرده‌است، باید در جست وجوی صلح بود. او درصدد بود تا اتحاد آمریکا را با کشورهای هم پیمان تقویت کرده و واشینگتن را برای مقاومت در برابر تهاجم «سرخ» به اروپا، آسیا و آمریکای لاتین مهیا نگه دارد. دکترین آیزنهاور در سال ۱۹۵۷ سطح تعهدات کشورش را به خاورمیانه افزایش داد.

armin khatar
07-18-2011, 11:40 AM
جان اف. کندی


جان فیتزجرالد کِنِدی (زادهٔ ۲۹ می ۱۹۱۷ - درگذشتهٔ ۲۲ نوامبر ۱۹۶۳) (جان اف.کندی، جی.اِف.کِی یا جک کندی نیز نامیده می‌شود). سی و پنجمین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا بود.

او از ۱۹۶۱ تا زمان به قتل رسیدنش در ۱۹۶۳ ریاست جمهوری را به عهده داشت. او که عضوی از خانوادهٔ سیاسی و مشهور کندی بود به عنوان نمادی از لیبرالیسم آمریکایی مشهور است. در طول جنگ جهانی دوم او در اقیانوس آرام ناوبان بود و به خاطر شجاعت در نجات جان سربازانش مدال گرفت. کندی هنگام آغاز ریاست جمهوری ۴۳ سال داشت و از این رو جوان‌ترین رئیس جمهور تاریخ آمریکاست (پیش از او تئودور روزولت این عنوان را در دست داشت).

از اتفاقات مهمی که در دوران ریاست جمهوری او افتاد می‌‌توان به تهاجم ناموفق به خلیج خوک‌ها، بحران موشکی کوبا، ساخته شدن دیوار برلین، آغاز مسابقه فضایی، اولین اتفاقات جنگ ویتنام و جنبش حقوق مدنی آمریکا اشاره کرد.

کندی رکوردهای دیگری نیز دارد. او تنها کاتولیک رومی است که به ریاست جمهوری رسیده، اولین رئیس جمهور آمریکا که متولد قرن بیستم بود، آخرین رئیس جمهوری که در طول دوره‌اش به قتل رسید، آخرین کاندید حزب دموکرات از شمال آمریکا که به ریاست جمهوری رسید و آخرین کسی که هنگام انتخاب شدن عضو مجلس سنا بود.

کندی در ۲۲ نوامبر ۱۹۶۳ با ۴۶ سال و ۱۷۷ روز سن به قتل رسید. این جوان‌ترین سن مرگ برای یک رئیس جمهور آمریکاست. قتل او را از مهم‌ترین اتفاقات تاریخ آمریکا می‌‌دانند، زیرا این قتل باعث مطرح شدن و به نوعی محبوبیت بیشتر او در آمریکا شد و باعث شد او الهام بخش نسل‌های متعددی باشد.

کندی در بروکلین، ماساچوست به دنیا آمد. والدین او جوزف پ. کندی پدر و رز فیتزجرالد بودند.

بعدها فاش شد که کندی در جوانی از یک بیماری کمیاب به نام «آدیسون» رنج می‌برده است. این بیماری و دیگر بیماری‌های او در زمان زندگی‌اش از عموم پنهان نگاه داشته می‌شد.

کندی در یکی از مهم‌ترین مدارس آمریکا، مدرسهٔ «چوآته» درکانکتیکات تحصیلاتش را انجام داد و در سال ۱۹۳۵ فارغ‌التحصیل شد. قبل از ثبت نام در کالج او یک سال را در لندن و در «مدرسهٔ اقتصاد لندن» دوره‌ای در اقتصاد سیاسی زیر نظر پروفسور «هارولد لاسکی» گذراند. در پاییز ۱۹۳۵ او به دانشگاه پرینستون رفت اما به علت بیماری یرقان مجبور به ترک آنجا شد. پاییز سال بعد او به کالج هاروارد رفت. او در خلال مدتی که در هاروارد درس می‌خواند دوبار به اروپا و بریتانیا رفت. در این مدت پدر او سفیر آمریکا در دربار سلطنتی بود.

در ۱۹۳۸، کندی پایان‌نامهٔ خود تحت عنوان چرا انگلستان خوابید؟ را نوشت. این اثر در مورد نقش انگلستان در توافق‌نامه مونیخ بود. او در ژوئن ۱۹۴۰ با نشان «کام لائود» و لیسانس مسائل بین‌الملل از هاروارد فارغ‌التحصیل شد. در همین سال پایان‌نامهٔ او به عنوان کتاب انتشار یافت و از پرفروشترین کتاب‌های سال شد.

در بهار ۱۹۴۱، کندی برای ارتش آمریکا داوطلب شد، اما تقاضای او به علت مشکلات پزشکی‌اش رد شد. اما در سپتامبر همان سال او در نیروی دریایی آمریکا استخدام شد. این استخدام به این علت ممکن شد که کندی از از نفوذ مدیر «او ان آی» (دفتر اطلاعات نیروی دریایی)‌ که زمانی کارمند جوزف کندی در سفارت بود، استفاده کرد. او در این دوران با درجهٔ سربازی (درجهٔ انساین) در دفتری خدمت می‌کرد که کارش تهیهٔ بولتن و اطلاعات برای دبیرخانهٔ نیروی دریایی بود. در همین زمان بود که پرل هاربر مورد حمله قرار گرفت. همچنین در همین دوران بود که کندی رابطهٔ عاشقانه‌ای را با «اینگا آرواد»، جاسوس نازی، آغاز کرد. گرچه این رابطه مدتی بعد و پس از انتقال کندی به دفتر «او ان آی» در کارولینای جنوبی پایان یافت.

armin khatar
07-18-2011, 11:41 AM
کندی ابتدا دوره‌هایی در مدرسهٔ آموزشی دفترداران ذخیرهٔ نیرودریایی و مرکز آموزشی اسکادران قایق‌های «پی تی» گذراند و پس از آن به پاناما و جبههٔ اقیانوس آرام در جنگ اعزام شد. او در جبههٔ اقیانوس آرام در چندین نبرد شرکت کرد، ‌به درجهٔ ستوانی رسید و فرماندهی یک قایق پی تی را در دست داشت.

در ۲ آگوست ۱۹۴۳ قایق کندی،‌ پی تی ۱۰۹، در نزدیکی‌های نیو جورجیا (نزدیکی جزایر سلیمان) مشغول انجام عملیاتی نظامی بود که توسط یک ناو ژاپنی نابود شد. در این حادثه پشت کندی که از قبل نیز دچار مشکلاتی بود بیشتر مصدوم شد. با این حال و با همین پشت آسیب دیده کندی یک مرد زخمی دیگر را نیز به دوش کشید و سه مایل در اقیانوس شنا کرد تا به جزیره‌ای برسد. بخاطر این اقدام او مدال نیروی دریایی را دریافت کرد.

او در زمان خدمت در جنگ جهانی دوم همچنین نشان‌های «قلب ارغوانی»،‌ «مدال کمپین آسیا-اقیانوس آرام» و «مدال پیروزی جنگ جهانی دوم» را کسب کرد. او در اوایل سال ۱۹۴۵، چند ماه پیش از تسلیم ژاپن از خدمت مرخص شد.

سال‌ها بعد در می‌‌۲۰۰۲ در یک سفر اکتشافی در جزایر سلیمان بقایای کشتی پی تی ۱۰۹ یافت شد.

armin khatar
07-18-2011, 11:41 AM
پس از جنگ جهانی دوم کندی وارد جهان سیاست شد. این تا حدودی به علت پر کردن جای خالی برادرش، «جوزف پ. کندی پسر» بود که علیرغم امیدهای زیادی که خانواده به او بسته بود در جنگ کشته شد. در ۱۹۴۶، «جیمز مایکل کورلی» نمایندهٔ مجلس منطقه‌ای که کندی در آن زندگی می‌‌کرد (و جوی شدیداً طرفدار حزب دموکرات داشت)، شهردار بوستون شد و از نمایندگی استعفا داد. کندی خود را کاندید مجلس کرد و با اختلاف زیادی رقیبش از حزب جمهوری‌خواه را مغلوب کرد. کندی دو بار دیگر نیز انتخاب شد اما در این مدت با رهبری حزب دموکرات و هری س. ترومن اختلافاتی داشت.

کندی در ۱۲ سپتامبر ۱۹۵۳ با «ژاکلین لی بوویر» ازدواج کرد. او در دو سال اول ازدواجش عمل‌های نخاعی بسیاری انجام داد و بارها به مرگ نزدیک شد و معمولاً در سنا حاضر نمی‌شد. در این دوره او کتابی تاریخی به نگارش در آورد که در سال ۱۹۵۷ جایزه پولیتزر را بخاطر آن دریافت کرد.

سناتور جوزف مک کارتی با خانوادهٔ کندی ارتباط حسنه‌ای داشت. حتی قبل از شهرت مک کارتی او از دوستان نزدیک جوزف پ. کندی بود. جوزف پ. کندی هزاران دلار به مک کارتی کمک کرده و یکی از مهم‌ترین طرفدارانش بود. مک کارتی در اواخر دههٔ ۴۰ میلادی، بارها مهمان کندی‌ها بود و در دوره‌ای با «پاتریشیا کندی» (خواهر جان کندی‌) رابطه داشت.

در سال ۱۹۵۳ به درخواست جوزف پ. کندی، مک کارتی، رابرت کندی را در سن ۲۷ سالگی در رده‌ای بالا استخدام کرد. در ۱۹۵۴ وقتی سنا تصمیم به محکومیت مک کارتی داشت، سناتور کندی به تناقضی برخورد. او در این زمان گفت: «چگونه می‌توانم رای به اخراج جو مک کارتی بدهم، آن هم برای کارهایی که او در زمانی انجام داده که برادر خودم جز خدمه‌اش بوده است؟»

armin khatar
07-18-2011, 11:41 AM
گرچه در آن زمان رابرت کندی با یکی از خدمهٔ مک کارتی، روی کوهن، مشکلاتی پیدا کرده بود و از همکاری با مک کارتی استعفا داده بود. جان کندی پیش نویسی از سخنرانی در دفاع از اخراج مک کارتی را نوشت اما هرگز آن را ایراد نکرد. وقتی سنا در ۲ دسامبر ۱۹۵۴ به اخراج مک کارتی رای داد کندی در بیمارستان بود و هرگز، چه در آن زمان و چه بعدها، اعلام نکرد که اگر در سنا بود به چه چیز رای می‌داد.

کندی از ۱۹۵۳ تا ۱۹۶۰ به مدت هفت سال سناتور بود.

در ۱۹۵۲، کندی با شعار «کندی بیشتر به ماساچوست خدمت خواهد کرد» خود را کاندید سنا کرد. او با حدود ۷۰ هزار رای بیشتر بر «هنری کابوت لودج پسر»، کاندید حزب جمهوری‌خواه، پیروز شد و به سنا راه یافت.

در ۱۹۵۶ کندی در مجمع ملی حزب دموکرات خود را کاندید نیابت ریاست جمهوری کرد، اما شکست خورد و به جای او سناتور ایالت تنسی، «استس کفائوور»، انتخاب شد. اما تلاش‌های انتخاباتی او برای گرفتن این مقام باعث افزایش شهرتش در درون حزب گردید.

در ۱۹۵۸، کندی اولین ویراست از کتابش - «ملت مهاجرین» - را منتشر کرد.

در ۱۹۶۰، کندی اعلام کرد که قصد دارد برای ریاست جمهوری آمریکا کاندید شود. در انتخابات اولیهٔ درون حزبی او رقبایی چون سناتور هابرت ه. هامفری از مینه سوتا، سناتور لیندون ب. جانسون از تگزاس و «آدلای استیونسون»، ‌کاندید حزب دموکرات در انتخابات‌های ۱۹۵۲ و ۱۹۵۶ را در مقابل خود می‌دید. کندی در چند منطقهٔ کلیدی مانند ویسکونسین و ویرجینیای غربی در انتخابات اولیه پیروز شد. از آن‌جایی که ویرجینیای غربی به ایالتی با مردم محافظه‌کار و غالباً پروتستان مشهور بود که احتمال می‌رفت که به کندی کاتولیک رای ندهند او به معدنی در این ایالت رفت و از کارگران معدن خواست به او رای دهند. پس از پیروزی کندی در ویرجینیا بسیاری بر سر قبول او به عنوان کاندیدا موافقت کردند.

در ۱۳ ژوئیه ۱۹۶۰ حزب دموکرات رسماً اعلام کرد که کندی کاندید ریاست جمهوری این حزب است. کندی علیرغم جدال‌هایی که با جانسون در انتخابات اولیه داشت از او تقاضا کرد که به عنوان نایب رییس جمهور به همراه او کاندید شود. او برای پیروزی در انتخاباتی که به نظر می‌آمد از سال ۱۹۱۶ به این طرف نزدیک‌ترین انتخابات باشد، به محبوبیت جانسون در جنوب نیاز داشت. مهم‌ترین مسائل انتخاباتی در آن سال شامل چگونگی به حرکت در آوردن دوبارهٔ اقتصاد، کاتولیک بودن کندی، کوبا و چگونگی رقابت فضایی و موشکی با شوروی می‌شد. او برای این‌که اذهان را از فکر این‌که کاتولیسیسم رومی او بر تصمیم‌گیری‌هایش تأثیر می‌گذارد رها کند، در ۱۲ سپتامبر ۱۹۶۰ سخنرانی معروفی در هوستون، تگزاس ایراد کرد؛ «من کاندیدای کاتولیک نیستم. من کاندیدایی از حزب دموکرات هستم که اتفاقاً کاتولیک نیز هست! در مسائل عمومی من از طرف کلیسایم صحبت نمی‌کنم – و کلیسا نیز از طرف من صحبت نمی‌کند.»

armin khatar
07-18-2011, 11:41 AM
در سپتامبر و اکتبر کندی به همراه کاندیدای حزب جمهوری‌خواه، ریچارد نیکسون که پیشتر سمت معاون آیزنهاور را داشت،‌ مناظراتی تلویزیونی برگزار کرد که اولین مناظرات تلویزیونی ریاست جمهوری در تاریخ آمریکا بودند. معروف است که نیکسون در این مباحثات عصبی و خیس عرق بود در حالی که کندی آرام و با متانت بود و همین از عوامل پیروزی او شد. بعضی‌ها حتی می‌گویند در مباحثات رادیویی نیکسون تأثیرگذارتر از کندی بود اما در تلویزیون این برعکس بود. بهرحال این مناظرات تلویزیونی نقطهٔ مهمی در تاریخ سیاسی آمریکا هستند زیرا از این به بعد بود که تلویزیون نقش مهمی در سیاست بازی کرد و جلوهٔ خوب مقابل دوربین از ملزومات کاندیداهای ریاست جمهوری شد.

در انتخابات نهایی در ۸ نوامبر ۱۹۶۰، کندی در جدالی بسیار نزدیک، نیکسون را مغلوب کرد. بسیاری می‌گویند که تقلب در ایالات تگزاس و ایلینویز باعث شد که نیکسون ریاست جمهوری را از دست بدهد.

کندی در ۲۰ ژانویه ۱۹۶۱، به عنوان سی و پنجمین رئیس جمهور آمریکا سوگند یاد کرد. او در سخنرانی افتتاحیهٔ معروفش از آمریکایی‌ها خواست که شهروندانی فعال باشد. او گفت: «نپرسید کشورتان چه می‌تواند برای شما بکند،‌ بلکه بپرسید شما چه می‌توانید برای کشورتان بکنید». او همچنین از ملل دنیا خواست که به هم بپیوندند تا با «دشمنان مشترک انسان: استبداد، فقر، بیماری و خود جنگ» بجنگند.

در ۱۷ آوریل ۱۹۶۱، کندی دستور حمله به کوبا به منظور تسخیر این کشور را صادر کرد. با همکاری سازمان سیا، ۱۵۰۰ تبعیدی کوبایی که در آمریکا آموزش دیده بودند تحت عنوان «بریگاد ۲۵۰۶» به قصد براندازی حکومت کاسترو به جزیره رفتند اما سیا پشتیبانی مردمی کاسترو را دست کم گرفته بود. مردم بر خلاف انتظار از این حمله استقبال نکردند. در دو روز بعد و تا ۱۹ آوریل، دولت کاسترو اکثر تبعیدی‌های مهاجم را دستگیر کرده و یا کشته بود و کندی برای آزادی ۱۱۸۹ نفر باقی مانده مجبور به مذاکره با کوبا شد. پس از گذشت ۲۰ ماه کوبا با دریافت محموله‌های غذا و دارو به ارزش ۵۳ میلیون دلار مهاجمان را آزاد کرد. این یک رسوایی بزرگ برای کندی بود اما او تمام مسئولیت آن را پذیرفت.

armin khatar
07-18-2011, 11:42 AM
در ۱۳ اوت ۱۹۶۱، دولت آلمان شرقی شروع به ساختن دیوار برلین و جدایی برلین شرقی از قسمت غربی این شهر کرد. این امر به علت حضور نظامی آمریکا در برلین غربی بود. کندی مدعی شد که این بر خلاف توافقات «چهار قدرت» است ولی با این حال جلوی احداث و پیشروی آن تا طول ۱۵۵ کیلومتری را نگرفت و مخالفتی جدی با این قضیه نکرد.

بحران موشکی کوبا در ۱۴ اکتبر ۱۹۶۲ شروع شد. این بحران وقتی شروع شد که هواپیماهای جاسوسی آمریکایی از پایگاه‌های موشک‌های هسته‌ای میان‌برد شوروی در کوبا تصاویری تهیه کردند که استقرار موشک‌های شوروی در کوبا را مشخص می‌نمود. کندی در مقابل دوراهی مهمی قرار گرفته بود. اگر آمریکا به این پایگاه‌ها حمله می‌کرد جنگ جهانی‌ هسته‌ای با شوروی به سادگی آغاز می‌شد و اگر دست به هیچ اقدامی نمی‌زد باید خطر وجود سلاح‌های هسته‌ای در چند کیلومتری خودش را می‌پذیرفت. خطر دیگر این بود که آمریکا به عنوان نیروی ضعیف‌تر، آن‌هم در نیم‌کرهٔ خودش، شناخته شود. بسیاری از مقامات نظامی و کابینهٔ کندی خواستار حملهٔ هوایی بودند اما کندی تنها دستور به قرطینهٔ دریایی داد و تمام کشتی‌ها را مورد بازرسی قرار داد. او شروع به مذاکراتی با شوروی کرد و تنها یک هفتهٔ بعد با رهبر وقت شوروی، ‌نیکیتا خروشچف، به توافق رسید. خروشچف توافق کرد که موشک‌ها را از کوبا بیرون ببرد و آمریکا قول داد که هرگز به کوبا حمله نکند. همچنین در بند مخفی توافق‌ قرار بر این شد که آمریکا تا شش ماه دیگر موشک‌های خود را از ترکیه خارج کند. پس از این حادثه که بیش از هر زمانی (حتی تا به امروز) در تاریخ، جهان را به جنگ هسته‌ای نزدیک کرد،‌ کندی در مقابله با اتحاد شوروی بیشتر مراقب بود.

کندی با اعلام این‌که «آنانی که انقلاب صلح‌آمیز را غیرممکن کنند،‌ انقلاب خشونت‌آمیز را گریزناپذیر می‌کنند» با کمونیسم در آمریکای لاتین مبارزه می‌کرد. او «اتحاد برای پیشروی» را تأسیس کرد و کمک‌های مالی بسیاری به کشورهای آمریکای لاتین داد تا از انقلاب‌های کمونیستی در آن‌ها جلوگیری کند. او برای جا افتادن «اتحاد برای پیشروی» با فرماندار وقت پورتوریکو، «لوئیز مونوژ مارین،» همکاری نزدیکی داشت.

مثال دیگری از باور ظاهری کندی به قدرت غیرنظامی برای پیشرفت جهان تأسیس «نیروهای صلح» بود. در این برنامه (که تا به امروز نیز ادامه دارد)، آمریکایی‌های داوطلب به ملل در حال توسعهٔ جهان در اموری چون تحصیلات، کشاورزی،‌ پزشکی و ساخت و ساز کمک می‌کردند.

armin khatar
07-18-2011, 11:42 AM
کندی همچنین در مقابله با کمونیسم از نیروی نظامی محدودی استفاده می‌کرد، اما بهرحال او نیز همچون روئسای جمهور قبلی در مقابله با گسترش کمونیسم مصمم بود و پیرو سیاست‌های قبلی آمریکا حمایت اقتصادی، سیاسی و نظامی از حکومت ویتنام جنوبی را ادامه داد. این حمایت شامل فرستادن مشاوران نظامی و نیروهای ویژه به منطقه نیز می‌شد. حضور آمریکا در منطقه مدام افزایش می‌یافت تا این‌که در دورهٔ پس از کندی نیروهای رسمی آمریکا رسماً در جنگ ویتنام درگیر شدند.

در ۲۶ ژوئن ۱۹۶۳، کندی به دیدار برلین غربی رفت و سخنرانی بسیار معروفی در ضدیت با کمونیسم ایراد کرد. هنگام سخنرانی کندی بعضی از مردم در سمت دیگر دیوار در برلین شرقی تجمع کرده بودند و با تشویق کندی عدم تمایل خود به تحت کنترل شوروی بودن را ابراز می‌کردند. کندی ساخت دیوار برلین را به عنوان مثالی از شکست کمونیسم عنوان کرد و گفت: «آزادی مشکلات بسیار دارد و دموکراسی کامل نیست،‌اما ما هیچ‌وقت مجبور به ساختن دیواری برای نگه‌داشتن مردم‌مان در کشور نبوده‌ایم!». این سخنرانی بخاطر جملهٔ «ایچ بین این برلینر» (در آلمانی: «من شهروندی از برلین هستم») که از سوی کندی ایراد شد، بسیار معروف است.

کندی همچنین پیشنهاد دهندهٔ اصلی «معاهدهٔ محدودیت آزمایش» را داشت که طبق آن آزمایش اتمی در زمین، در اتمسفر و زیر آب ممنوع بود و تنها آزمایش‌های زیرزمینی مجاز شمرده می‌شدند. آمریکا، بریتانیا و شوروی هر سه این معاهده را امضا کردند و در اوت ۱۹۶۳ کندی آن را به قانون رسمی تبدیل کرد. او این معاهده را از بزرگ‌ترین دستاوردهای دوران خود می‌دانست.

او در سال ۱۹۶۳ در سفر به ایرلند به همراه رئیس جمهور وقت ایرلند، اآمون ده والرا، «بنیاد آمریکا و ایرلند» را تأسیس کردند. هدف این بنیاد ایجاد ارتباط بیشتر بین آمریکایی‌های ایرلندی‌الاصل و کشور ایرلند بود.

کندی برای اشاره به برنامهٔ داخلی خود از عبارت «خط مقدم جدید» استفاده می‌کرد. او از تخصیص بودجهٔ فدرال به تحصیلات و مراقبت‌های پزشکی برای سالمندان و دخالت دولت در مبارزه با بحران اقتصادی خبر داد. کندی همچنین قول پایان تبعیض نژادی را داد.

armin khatar
07-18-2011, 11:42 AM
دادگاه عالی آمریکا در ۱۹۵۴ حکم به ممنوعیت جداسازی نژادی در مدارس عمومی را داده بود، اما هنوز نه تنها بسیاری از مدارس از این قانون سرپیچی می‌کردند، بلکه هنوز بسیاری از اتوبوس‌ها، رستوران‌ها، سینماها و دیگر اماکن عمومی نیز جداسازی می‌شدند.

کندی مبارزهٔ رسمی برای حقوق مدنی را در کمپینی در سال ۱۹۶۲ برای رای دهندگان سیاه‌پوست آغاز کرد.

در ۱۹۶۲، «جیمز مردیث» تصمیم گرفت که در دانشگاه می‌سی‌سی‌پی تحصیل کند، اما دانش‌آموزان سفیدپوست مانع او شدند. کندی ۴۰۰ مارشال فدرال و ۳۰۰۰ نیروی رسمی را به دانشگاه فرستاد تا از اینکه مردیث به راحتی اولین کلاس خود را می‌گذراند، اطمینان کسب شود.

کندی همچنین مارشال‌های فدرالی را برای دفاع از «رانندگان آزادی» منصوب کرد.

کندی از حقوق مدنی و انتگراسیون نژادی دفاع می‌کرد و در کمپین انتخاباتی‌اش در ۱۹۶۰ به «کورتا اسکات کینگ»، همسر مارتین لوتر کینگ پسر که در زندان به سر می‌برد،‌ تلفن کرد که باعث محبوبیت بیشتر او بین جامعهٔ سیاهپوستان شد. اما کندی وقتی به ریاست جمهوری رسید مخالفت‌هایی با جنبش حقوق مدنی ابراز کرد. او متعقد بود که این جنبش تنها سفیدپوستان جنوبی را بیشتر عصبانی می‌کند و تصویب قانون‌های حقوق مدنی در کنگره‌ای که اکثریتش با دموکرات‌های‌ جنوبی بود را سخت‌تر می‌کند.

armin khatar
07-18-2011, 11:42 AM
در ۱۱ ژوئن وقتی فرماندار وقت آلاباما، جورج والاس از ورود دو دانشجوی سیاه به دانشگاه آلاباما جلوگیری کرد. کندی، مارشال‌های فدرال خود را برای مقابله با او به آلاباما فرستاد. عصر همان روز کندی سخنرانی معروفی در تلویزیون و رادیو در دفاع از حقوق مدنی ارائه داد. کندی، تصویب قانونی را کرد که بعدها و پس از مرگ او به عنوان «اعلامیه حقوق مدنی ۱۹۶۴» معروف شد را پیشنهاد داد.

در ۱۹۶۳، کندی پیشنهاد اصلاحاتی مالیاتی را داد که در پس از مرگش و در ۱۹۶۴ توسط کنگره تصویب شدند. این یکی از بزرگ‌ترین کاهش‌های مالیاتی در تاریخ آمریکا بود که حتی از کاهش مالیاتی ریگان در ۱۹۸۱ نیز فراتر است.

کندی مصمم بود که آمریکا باید در مسابقهٔ فضایی پیروز باشد. اتحاد شوروری در دانش فضایی از آمریکا جلوتر بود و کندی دریافت که آمریکا نمی‌تواند به پای شوروی برسد. او در سخنرانی در دانشگاه رایس در ۱۹۶۲ گفت: «هیچ ملتی که انتظار رهبری ملل دیگر را داشته باشد نمی‌تواند از این مسابقهٔ فضایی عقب بماند» و «ما می‌خواهیم در این دهه به ماه برویم و دیگر چیزها،‌ نه بخاطر این‌که این‌ها کارهای آسانی هستند که به این خاطر که کارهایی سخت هستند!».

کندی از کنگره خواست که بودجه‌ای به ارزش بیش از 2 میلیارد دلار را برای پروژهٔ آپولو تصویب کند. هدف این پروژه فرستادن انسان به کرهٔ ماه پیش از پایان دهه بود. در ۱۹۶۹، شش سال پس از مرگ کندی این هدف، با سفر نیل آرمسترانگ و باز آلدرین به کرهٔ ماه، برآورده شد.

armin khatar
07-18-2011, 11:42 AM
جالب است که قطعه‌هایی از سخنرانی روز ۲۵ مه ۱۹۶۱ کندی در مورد قصد آمریکا برای فرود آمدن بر ماه در ترانهٔ «آپولو» که توسط گروه آلن پارسونز پراجکت در ۱۹۹۶ خوانده شد استفاده شده‌اند.

کندی دو نفر را به دادگاه عالی آمریکا منصوب کرد؛ «بیران رایموند وایت» و آرتور جوزف گولدبرگ (هر دو انتصاب به سال ۱۹۶۲)

کندی و همسرش «جکی» (ژاکلین) نسبت به رئیس جمهوری‌ها و بانوان اول پیشین آمریکا بسیار جوان بودن و در محبوبیت بیشتر به ستاره‌های موسیقی و سینما می‌ماندند تا سیاست‌مداران. مدل‌های لباس آنان همه جا استفاده می‌شد و نشریات عامه‌پسند از عکس‌های آنان پر بود.

کندی فضا و اتمسفر کاخ سفید را عوض کرد. او باور داشت که کاخ سفید باید مکانی برای جشن گرفتن تاریخ، فرهنگ و دستاوردهای آمریکا باشد و هنرمندان، نقاشان، نویسنده‌ها، دانش‌مندان، شاعران، موسیقی‌سازان، بازیگرها،برندگان نوبل و ورزشکاران بسیاری را به کاخ سفید دعوت کرد. ژاکلین کندی نیز با تعویض فضای هنری و مبلمان کاخ سفید تقریباً تمام اتاق‌هایش را مجدداً تزئین کرد.

همچنین حضور دو فرزند جوان کندی، «کارولین» و «جان کندی پسر»، فضای کودکانه‌تری به کاخ سفید آورد. کندی‌ها بیرون محوطهٔ کاخ سفید یک کودکستان، استخر شنا و خانهٔ درختی تأسیس کردند.

در پشت این ظاهر پر زرق و برق کندی‌ها مشکلات کمی نیز نداشتند و با تراژدی‌های خانوادگی بسیاری روبرو بودند. ژاکلین در ۱۹۵۵ موردی از سقط جنین داشت و در ۱۹۵۶ دختر مرده‌ای به دنیا آورد. (این دختر بدون نام بود و در گورستان ملی آرلینگتون در کنار والدین‌شان به خاک سپرده شده اما می‌گویند که کندی‌ها می‌خواستند نام او را «آرابلا» بگذارند)‌. تراژدی دیگر مرگ کودک تازه به دنیا آمده‌شان «پاتریک بوویر کندی» در اوت ۱۹۶۳ بود.

armin khatar
07-18-2011, 11:43 AM
تلویزیون مهم‌ترین منبع خبری آخرین اخبار از قتل جان اف. کندی بود تا جایی که روزنامه‌های فردا بیشتر از این‌که به عنوان منبعی برای اخبار باشند برای یادگاری مناسب بودند. شبکه‌های تلویزیونی آمریکا برای اولین بار به پوشش خبری ۲۴ ساعته روی آوردند. تشییع جنازهٔ کندی و قتل لی هاروی اسوالد به طور مستقیم از تلویزیون آمریکا و بعضی کشورهای دیگر پخش شدند. می‌توان گفت که از همین‌جا بود که تلویزیون به عنوان یک منبع خبری مهم در مقابل روزنامه‌ها قد علم کرد.

در ۱۴ مارس ۱۹۶۷ بدن کندی به قبر و مکان یادبودی همیشگی در گورستان ملی آرلینگتون انتقال داده شد. سفیر سازمان ملل، آدلای استیونسون، اعلام کرد که «همهٔ ما اندوه مرگش را تا روز مرگ خود به همراه خواهیم داشت». کندی به همراه همسر و‌ کودک مرده‌شان به خاک سپرده شده و قبر برادرش رابرت نیز همان نزدیکی‌هاست. قبر او با «شعلهٔ جاودان» تزیین شده است.

بسیاری از سخنرانی‌های کندی، بخصوص سخنرانی افتتاحیه‌اش، از معروف‌ترین سخنرانی‌های تاریخ به شمار می‌روند و با وجود دوران نسبتاً کم ریاست جمهوری وی و عدم تغییر قانونی مهمی در زمان او معمولاً در کنار آبراهام لینکلن، جورج واشنگتن و فرانکلین د. روزولت به عنوان یکی از بهترین رئیس جمهورهای تاریخ آمریکا از طرف مردم برگزیده می‌شود.

یاد کندی به طرق مختلفی در فرهنگ آمریکا زنده نگاه داشته شده است. به افتخار یاد او، در ۲۴ دسامبر ۱۹۶۳، فرودگاه بین المللی «آدله‌واید» نیویورک به فرودگاه بین‌المللی جان اف. کندی تغییر نام داد. ناو جنگی «یو اس اس جان اف. کندی» در ۳۰ آوریل ۱۹۶۴ به یاد او شروع به کار کرد. دانشگاه جان اف. کندی در ۱۹۶۵ در پلزنت هیل، کالیفرنیا تأسیس شد. خانهٔ او در بروکلین، ماساچوست جلوه‌ای تاریخی و ملی به شمار می‌رود.

کیپ کاناورال در ۱۹۶۳ به کیپ کندی تغییر نام داد اما بعدها و در ۱۹۷۳ دوباره به نام اصلی‌اش برگشت. همچنین صدها مدرسه در سراسر دنیا به افتخار کندی نامگذاری شده‌اند. «انجمن اخوت فی کاپا تتا» در انستیتو پلی تکنیک ووستر به کندی مقام «برادر» را اعطا کرد.

کندی پس از مرگ و در ۱۹۶۳ مدال رئیس جمهوری آزادی را دریافت کرد و چهرهٔ او هنوز زینت‌بخش سکهٔ نیم‌دلاری در امریکاست.

با وجود این‌که می‌توان کندی را از محبوب‌ترین ریاست‌جمهوری‌های تاریخ آمریکا خواند بسیاری از منتقدان بر این باورند که او لیاقت این محبوبیت را ندارد. آنان ادعا می‌کنند که او جوان و کاریزماتیک بود ولی فرصتی برای دستاوردهای بسیار در زمان ریاست جمهوری خود نیافت. با قبول این دلیل باید گفت که محبوبیت او بیشتر به این دلیل بود که بسیاری از برنامه‌هایی که نهایتاً بسیار به نفع مردم آمریکا شدند در زمان او آغاز گشتند. بر خلاف اکثر رئیس جمهوران امریکا دوران ریاست جمهوری او تقریباً از جنجال‌ها و رسوایی‌های مختلف به دور بود. اعلامیهٔ حقوق مدنی که او در ژوئن ۱۹۶۳ به کنگره داد بعدها توسط برادرش رابرت اف. کندی تا حدودی به کار بسته شد و در زمان لیندون ب. جانسون در ۱۹۶۴ کاملاً عملی شد.

armin khatar
07-18-2011, 11:44 AM
زندگی خصوصی کندی نیز مورد انتقادات و گفتگوهای بسیاری است. مشکلات جدی سلامتی او که از عموم مردم پنهان می‌ماند (برای مثال بیماری آدیسون او)، داروهای بسیاری که مصرف می‌کرد، سابقهٔ طول و درازش در روابط عشقی پس از ازدواج و ارتباطات غیرمستقیم با بعضی جنایت‌کاران از مسائلی است که منتقدان در مورد آن‌ها نوشته‌اند. کتاب «طرف سیاه کاملوت» (۱۹۹۸) از سیمور هرش اثری کاملاً انتقادی به زندگی خصوصی کندی است. «یک زندگی ناتمام» (۲۰۰۳) از «رابرت دالک» یک بیوگرافی بی‌طرفانه‌تر است اما اطلاعات و جزئیات بسیاری راجع به مسائل سلامتی کندی در بردارد.

یکی از معروف‌ترین منتقدان کندی نوآم چامسکی است. کتاب او تفکری دوباره به کاملوت: جی اف کی، ‌جنگ ویتنام و فرهنگ سیاسی آمریکا (۱۹۹۳) تصویری جدید و کاملاً متضاد با تصویر عمومی دوران کندی می‌دهد. این کتاب بیشتر سیاست‌های کندی را نقد می‌کند و از زوایای تازه‌ای به نقد کندی می‌‌پردازد. به طور مشخص، ‌چامسکی و بسیاری دیگر افزایش حضور نظامی آمریکا در ویتنام تحت تأثیر کندی را از کارهای منفی او می‌دانند.

armin khatar
07-18-2011, 11:44 AM
لیندون بنیز جانسون


تولد: ۱۹۰۸ جانسون پس از کسب افتخاراتی چند در زمینه دفاع از کشور آمریکا در برابر دشمنان این کشور و ارتقا در مجلس سنای آمریکا در سال ۱۹۶۰ تلاش برای دریافت عنوان نامزدی دموکرات‌ها را برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری همین سال، آغاز کرد. هنگامی که از کندی در این مبارزه شکست خورد، بسیاری از دوستان نزدیک خود را پس از پذیرش پست معاونت در کابینه کندی به تعجب و شگفتی واداشت. زمانی که کندی در دالاس مورد سوءقصد قرار گرفت، جانسون در اتومبیلی دیگر در کاروان ریاست جمهوری شاهد اصابت گلوله به وی بود. جانسون پس از مرگ کندی در هواپیمای جت مخصوص رئیس جمهور در فرودگاه دالاس سوگند ریاست جمهوری ادا کرد. در دوران زمامداری جانسون مجلس سنای آمریکا قوانین متعددی را در زمینه حقوق مدنی، آموزشی و رفاهی به تصویب رساند. سنا همچنین ت**** را برای مبارزه با فقر که جانسون از آن با عنوان «جنگ علیه فقر» یاد کرد، در دستور کار قرار داد. لیندون جانسون در سال ۱۹۶۴ به عنوان نامزد دموکرات‌ها در انتخابات شرکت کرد و گوی سبقت را از «باری گلدواتر» رقیب اصلی اش ربود. تراژدی جنگ جنوب شرق آسیا و شورش‌های خیابانی در داخل از جمله وقایع مهم تاریخی دو سال پایانی دوران تصدی جانسون هستند.

armin khatar
07-18-2011, 11:44 AM
ریچارد نیکسون


ریچارد نیکسون (زاده ۱۹۱۳- در گذشته ۱۹۹۴) سیاست‌مدار آمریکایی و ۳۷امین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا بود.او از سال ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۴ این سمت را در اختیار داشت و تا به امروز اولین و تنها رئیس جمهوری است که شخصا استعفا داده است.

او در انتخابات سال ۱۹۶۸ در یکی از نزدیک‌ترین مبارزات انتخاباتی تاریخ آمریکا به ریاست جمهوری آمریکا انتخاب شد و در سال ۱۹۷۲ با پیروزی شاخص‌تری برنده شد. اما دورهٔ دوم ریاست جمهوری او با رسوایی واترگیت روبرو شد که نهایتاً او را مجبور به استعفا کرد. نیکسون دومین نایب رئیس جمهور جوان تاریخ آمریکا و اولین کالیفرنیایی‌الاصلی بود که به مقام ریاست جمهوری یا نیابت ریاست جمهوری می‌رسید.

armin khatar
07-18-2011, 11:45 AM
به مردم یک چیز می‌گوییم ولی در عمل یک کار دیگر می‌کنیم. (بعد از لو رفتن اقدام نظامی آمریکا در کامبوج)
من خیلی به سیاه‌پوستان آمریکایی علاقه دارم ولی متاسفانه می‌دانم که تا پانصد سال دیگر هم هیچی نمی‌شوند. هیچی نیستند. شما هم این را می‌دانید. ولی مکزیکی‌ها با آنها فرق دارند،‌ در حال حاضر دزدی می‌کنند و بی‌شرفند. ولی در آنها نوعی از مفهوم زندگی خانوادگی وجود دارد. مثل این کاکا سیاه‌ها مثل یک گله سگ زندگی نمی‌کنند.
در گفتگوی با بیلی گراهام وقتی که وی گفت:‌ "تسلط یهودیان بر رسانه‌ها باید شکسته شود،‌ تا کشور نابود نشود". نیکسون جواب داد: "من نمی‌توانم این را بگویم، ولی باورش می‌کنم."
تا وقتی که من در این صندلی هستم، یک یهودی هم به عنوان قاضی دیوان عالی انتصاب نخواهد شد.
خیلی جالبه، تمام حرامزاده‌هایی که به دنبال قانونی شدن ماری‌ جوانا هستند،‌ یهودیند. چه مرگشونه؟ من فکر کنم به خاطر اینه که اکثرشان "روانپزشکند".
ملتی که صلح را تنها از راه‌های مسالمت آمیز پیگیری کند، بزودی بخشی از یک ملت دیگر می‌شود

armin khatar
07-18-2011, 11:45 AM
جرالد فورد


جرالد رادولف فورد جونیور (نام اصلی: لزلی لینچ کینگ جونیور) (زاده‌ی 14 ژولای 1913-درگذشته‌ی 26 دسامبر 2006) از 1974 تا 1977 سی و هشتمین رئیس جمهور ایالات متحده و قبل از آن از 1973 تا 1974 چهلمین نایب رئیس جمهور این کشور بود. فورد اولین کسی بود که طبق متمم 25 قانون اساسی به نیابت ریاست جمهوری انتخاب شد. فورد اولین (و تا امروز تنها) کسی است که بدون شرکت در انتخابات به عنوان رئیس جمهور یا نایب رئیس جمهور، به این مقام رسیده است. تا پیش از 1973 او بیش از هشت سال، رهبر اقلیت جمهوریخواه در مجلس نمایندگان بود؛ اولین بار در 1948 به عنوان نماینده‌ی منطقه‌ی پنجم انتخاباتی میشیگان به کنگره راه یافت.

در 1976 فورد با کمی برتری رونالد ریگان را برای نامزدی حزب جمهوری‌خواه شکست داد اما در انتخابات به نامزد دموکرات‌ها، جیمی کارتر، باخت.

armin khatar
07-18-2011, 11:45 AM
جیمی کارتر


جیمز ارل کارتر معروف به جیمی کارتر در سال ۱۹۷۶ به عنوان نامزد حزب دموکرات ایالات متحده آمریکا در انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا شرکت کرد و جرالد رودولف فورد رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا را از ادامه راه و دومین حضور در کاخ سفید بازداشت.

کارتر رپیس جمهوری ایالات متحده آمریکا در دوران زمامداری اش از همان ابتدا مجبور شد برای اجرای برنامه هایش با کنگره ایالات متحده آمریکا وارد یک مبارزه نفس گیر شود. نارضایتی‌های عمومی از تورم بی سابقه اقتصادی، صف‌های طولانی در مقابل پمپ بنزین‌ها و بحران سیاسی واشینگتن بر سر گروگان‌های آمریکایی در ایران نیز از جمله دیگر مشکلات فراروی کارتر بودند.

میانجیگری در اولین تلاش برای برقراری صلح میان فلسطینی‌ها و اسرائیلی‌ها که به پیمان کمپ دیوید میان مصر و اسرائیل منتهی شد، از جمله دستاوردهای سیاست خارجی کارتر به حساب می‌‌آید. انعقاد قرارداد با چین و امضای توافقنامه‌های مربوط به کانال پاناما نیز از جمله دیگر موفقیت‌های وی در این عرصه به حساب می‌‌آیند.

کارتر فعالیت‌های گسترده‌ای نیز در کنترل تسلیحات اتمی در کارنامه کاری اش به ثبت رسانده است. به زعم مورخان آمریکایی حقوق بشر یکی دیگر از دغدغه‌های کارتر به حساب می‌‌آمد. نمونه بارز این رویکرد وی در حمایت از سیاست انگلستان برای خاتمه دادن به قتل عام در زیمبابوه بود.

وی در مبارزات انتخاباتی اش در سال ۱۹۸۰ به شدت سیاست‌های رونالد ریگان ، رقیب اصلی اش از حزب جمهوریخواه ایالات متحده آمریکا را مورد انتقاد قرار داد و تاکید کرد که در صورت انتخاب شدن وی به عنوان رئیس جمهور آمریکا خطر جنگ بار دیگر بر روی این کشور سایه خواهد افکند و حقوق بشر نیز مورد تعدی قرار می‌‌گیرد.

کارتر جایزه صلح نوبل سال ۲۰۰۲ را از آن خود کرد.

armin khatar
07-18-2011, 11:45 AM
رونالد ریگان


رونالد ریگان متولد ۱۹۱۱ رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا در دهه ۸۰ میلادی بود.

ریگان با اتکا به اوج گیری احساسات راست گرایانه در آمریکا در انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا سال ۱۹۸۰ به پیروزی رسید. وی در سال ۱۹۸۹ در حالی کاخ سفید را ترک کرد که دو سوم مردم آمریکا عملکرد وی را در دوران زمامداریش مورد تائید قرار دادند. این بالاترین نرخ رضایت افکار عمومی آمریکا از یک رئیس جمهور بازنشسته در دوران پس از جنگ جهانی دوم بود.

وی اگرچه دورانی طلایی را به عنوان بازیگر سینما سپری کرده بود، رفته رفته جذب حزب جمهوریخواه ایالات متحده آمریکا و در نهایت عضو فعال این حزب در سال ۱۹۶۶ شد.

ریگان تا سال ۱۹۷۵ فرماندار ایالت کالیفرنیا بود. وی در رقابت‌های انتخاباتی‌اش در مقابل جیمز ایرل کارتر شعارهای میانه‌رو داد و توانست از نارضایتی دموکرات‌ها علیه اقدامات کارتر بهره‌مند شود.

ریگان سه ماه پس از ورود کاخ سفید مورد سوءقصد قرار گرفت، اما جان سالم به در برد. جرأت و جسارت وی در مواجهه با این واقعه زمینه محبوبیت بیشتر وی در میان افکار عمومی آمریکا را پدید آورد. کنترل تورم و بهبود وضعیت اقتصادی زمینه انتخاب مجدد ریگان را در انتخابات سال ۱۹۸۴ فراهم آورد. وی دستور حملات مختلفی را به برخی از کشورها از جمله جزایر کارائیب، لبنان و لیبی صادر کرد.

محبوبیت ریگان پس از رسوایی ایران-کنترا در سال ۱۹۸۶ تنزل یافت. اما ریگان خود را به عنوان رئیس جمهوری خلل‌ناپذیر شناسانده بود. مذاکرات ۴ روزه وی با «میخائیل گورباچف» رئیس جمهور وقت اتحاد شوروی را باید نقطه عطفی در دوران زندگانی وی و تاریخ آمریکا نامید.

armin khatar
07-18-2011, 11:46 AM
جورج هربرت واکر بوش


جورج هربرت واکر بوش (۱۹۲۴-) چهل و یکمین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا از حزب جمهوریخواه ایالات متحده آمریکا بود. بوش اول در دوران زمامداری ریگان در سمت معاون وی مشغول به فعالیت بود. وی در طول سال های ۷۱ تا ۷۳ میلادی در زمان ریاست جمهوری نیکسون سفیر ایالات متحده در سازمان ملل، و مدیر سازمان سیا در سال های ۷۶ و ۷۷ بود و قبل از آن در سال های ۷۴ تا ۷۶ میلادی سفیر ایالات متحده در جمهوری خلق چین بود.

او فرزند پرسکات بوش، سناتور ایالات متحده در سال های ۱۹۵۳ تا ۱۹۶۳ و دوروتی واکر بوش است و جرج بوش پسر، رئیس جمهور فعلی آمریکا و جب بوش چهل و سومین فرماندار فلوریدا از فرزندان وی هستند.

armin khatar
07-18-2011, 11:46 AM
بیل کلینتون


ویلیام جفرسون «بیل» کلینتون (زاده شده به نام ویلیام جفرسون بلایت سوم ۱۹ اوت ۱۹۴۶) چهل و دومین رییس جمهور ایالات متحده آمریکا از سال ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۱ بوده‌است. او که عضو حزب دموکرات ایالات متحده آمریکا است پیش از انتخاب به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا به مدت ۱۲ سال فرماندار پنجاهم و پنجاه و دوم ایالات جنوبی آرکانزاس را بر عهده داشت. او بعد از فرانکلین روزولت و جان کندی جوانترین شخصی است که به عنوان رئیس جمهور خدمت کرده‌است.

کلینتون سیاستمدار نئو دموکراتی است که مسئول اصلی فلسفه حکومتی «راه سوم» می‌باشد که دو دورهٔ ریاست جمهوری وی از مصداق‌های این فلسفه به حساب می‌آیند. کلینتون رئیس جمهور دورانی بود که طولانی ترین دوره رشد اقتصادی در حال صلح به شمار می‌آمد که بودجهٔ میزان و مازاد کلی را در برداشت. در دورهٔ اول ریاست جمهوری وی، قانون گذاری هاو سیاست‌های اقتصادی متعددی مشاهده شد. دورهٔ دوم ریاست جمهوری وی بیشتر تحت تاثیر رسوایی مونیکا لویینسکی بود. وی نهایتا توسط مجلس سنای ایالات متحده آمریکا تبرئه شد و در دفتر ریاست جمهوری برای تکمیل دوره ریاست جمهوری اش باقی ماند. از دیگر حوادث دوره دوم ریاست جمهوری کلینتون جنگ کوزوو بود.

کلینتون در حالی کاخ سفید را ترک می‌کرد که مردم توسط نظر سنجی‌ها اخلاق و رفتار وی را زیر سوال برده بودند. هر چند، وی رضایت ۶۵ درصد را به دست آورده بود که بالاترین میزان در بین روسای جمهور بعد از جنگ جهانی دوم بود. بعد از ترک دفتر ریاست جمهوری، کلینتون در امور سخنرانی عمومی و فعالیت‌های انسانی مشغول می‌باشد. وی نهاد ویلیام کلینتون را تاسیس کرد تا تبلیغ و پرداختن به مسائل جهانی از جمله رفتار و جلوگیری از بیماری ایدز و گرم شدن زمین را دنبال کند. در سال ۲۰۰۴، وی اتوبیوگرافی شخصی به نام «زندگی من» را منتشر کرد. همسر وی هیلاری رودهام کلینتون در سال ۲۰۰۰ به عنوان سناتور ایالت نیویورک انتخاب شد. کلینتون بنیاد کلینتون رو پایه گذاشت و ریاست آن را بهر عهده دارد.

armin khatar
07-18-2011, 11:46 AM
جورج دبلیو بوش


جورج دبلیو بوش، چهل و سومین رئیس جمهور آمریکا که به‌نمایندگی حزب جمهوری خواهان در سال ۲۰۰۰ انتخاب شد. زادروز وی ۶ ژوئیه ۱۹۴۶ است. وی فرماندار پیشین ایالت تگزاس و پیش از ورود به‌صحنه سیاست، در صنایع نفت و مدیریت تجاری مربوط به‌آن فعالیت داشته، همچنین مدیر یک تیم بیسبال به‌نام رِنجرهای تکزاس بوده‌است. او در دوم نوامبر 2004 با 61 ملیون رای که 52% مجموع آرا بود با شکست سناتور جان کری 47% و نامزد مستقل رلف نادر 1%، برای بار دوم به ریاست جمهوری برگزیده شد و کنترل مجلس کنگره و مجلس سنا نیز در اختیار حزب او، حزب جمهوریخواه، در آمد.