shirin71
07-18-2011, 08:42 AM
بهزاد غلامپور و يحيي گل محمدي به عنوان دستياران علي دايي در فصل آينده تيم راه آهن را همراهي مي کنند. بهزاد غلامپور و يحيي گل محمدي پس از مذاکره با محمدحسن انصاري فرد مديرعامل باشگاه راه آهن براي حضور در کادر فني اين تيم به توافق رسيدند و در همين راستا قرار داد داخلي در باشگاه امضا کردند تا امروز قرار داد را در هيات فوتبال استان تهران ثبت کنند.
مياچ نيز يکي ديگر از گزينه هاي مورد نظر علي دايي براي حضور در کادر فني است که قرار است نماينده وي در تهران با مسؤولان باشگاه راه آهن درباره همکاري وي در فصل آينده با اين تيم مذاکره کند.
1 - سرانجام انتظارها به پايان رسيد و علي دايي تيم جديد خودش را براي حضور در ليگ يازدهم انتخاب کرد. در شرايطي که از مدت ها قبل گمانه زني هايي پيرامون پيوستن احتمالي دايي به باشگاه هايي مثل سپاهان، نفت و سايپا مطرح شده بود، سرمربي فصل قبل سرخپوشان بالاخره تصميمش را گرفت و با تغيير مالکيت راه آهن و واگذاري آن به بخش خصوصي، پذيرفت که روي نيمکت اين تيم بنشيند.
بي گمان حضور علي دايي در باشگاه متحول شده راه آهن، اتفاق مهمي است که معادلات آتي فوتبال ايران را براي فصل بعد تحت تاثير قرار خواهد داد. دايي به خودي خود يک چهره پراهميت و کم نظير در فوتبال کشورمان است و توجه به همين واقعيت، در کنار حواشي ريز و درشتي که طي اين سال ها در اطراف او به وجود آمده، حضور شهريار در ليگ يازدهم را آبستن جذابيت هاي فراواني قرار خواهد داد.
از همين حالا مي توانيم منتظر به اوج رسيدن هيجان، هنگام مواجهه او با تيم هايي مثل تراکتورسازي قلعه نويي يا استقلال مظلومي و البته از همه مهم تر، پرسپوليس استيلي و کاشاني باشيم؛ دوئل هاي وجدآوري که هرکدام مي توانند به سهم خودشان بر جاذبه هاي فوتبال ايران بيفزايند و تنور آن را داغ تر کنند. قطعي شدن حضور دايي در راه آهن، حتي از همين امروز هم مي تواند با متاثر کردن فضاي بازار نقل و انتقال ها، اهميت خودش را نشان بدهد؛ جايي که بدون شک راه آهن نيز به صف مدعيان جذب ستاره هاي باقي مانده اضافه مي شود و رقابت در اين عرصه را وارد فاز تازه تري مي کند. به نظر مي رسد اين آخرين «گل» علي دايي هم مثلهمه توپ هايي که او در جواني اش از خط دروازه رقبا عبور مي داد، قرار است هيجان و شعف خاص خودش را به دنبال بياورد.
2 - آنچه از همين حالا و به شکلي کاملا قاطعانه مي توان اعلام کرد اين است که دايي با پذيرش هدايت راه آهن، ريسک بسيار بزرگي انجام داده است. تيم جديد شهريار در کنار باشگاه بلاتکليف نفت، 2 تيمي بوده اند که تعطيلات تابستاني بسيار تلخي را گذرانده اند. وجود ابهام هاي مهم ملکي و مديريتي در مورد اين باشگاه ها باعث شد تا آنها نه تنها از قافله حياتي نقل وانتقال ها عقب بمانند، بلکه در زمينه برنامه هاي تمريني و آماده سازي و حتي بحث اردوهاي داخلي و خارجي هم سرنوشت مجهولي داشته باشند.
به همين دلايل هم هست که بسياري از کارشناسان از هم اکنون اين دوتيم را گزينه هاي اصلي سقوط به ليگ يک قلمداد مي کنند. در اين شرايط آيا واقعا علي دايي با قبول رهبري راه آهن به ويژه در شرايطي که بسياري از مخالفانش انتظار شکستش را مي کشند، کار عاقلانه اي کرده است؟
بهترين پاسخ به اين پرسش را «گذشت زمان» خواهد داد، اما هرچه هست، علي دايي يک بار ديگر نشان داد در قامت يک مربي، مردي کاملا باجسارت و خطرپذير است. از ياد نبريم اين چندمين ريسک او از آغاز حرفه جديدش تا به امروز است؛ روزي که لورانت رفت، دايي جسورانه سايپاي ليگ برتري را از ميانه هاي راه به عنوان اولين تجربه اش پذيرفت. او خيلي زود و به رغم همه مقاومت هاي منطقي منتقدان، هدايت تيم ملي را در اوج جواني پذيرفت و بعد از آن، حتي حضورش در پرسپوليس پس از ماه ها سکوت و بي خبري نيز در نوع خودش يک قمار بزرگ به حساب مي آمد.
چنانچه همه تصميمات او در عرصه مربيگري نشان مي دهد، دايي اهل خطر کردن است. او گاهي در تصميمات مخاطره آميزش موفق مي شود و گاهي نيز مثل دوران حضورش در تيم ملي شکست مي خورد. با اين اوصاف ريسک راه آهن براي او چه سرنوشتي خواهد داشت؟ آيا کسي مي داند؟
3 - فارغ از اينکه علي دايي روي نيمکت راه آهن چه عملکردي خواهد داشت، تيم گرفتن او براي فصل بعد باعث شد تا تقريبا تمام مربيان ليگي يک نفس راحت بکشند. اگر سرمربي فصل گذشته پرسپوليس، ليگ يازدهم را بدون تيم آغاز مي کرد، بي شک تبديل به بزرگترين آلترناتيو نيمکت هاي دسته برتر مي شد و سايه اش حسابي روي سر صاحبان اين صندلي ها سنگيني مي کرد، اما در حال حاضر بسياري از آنها مي توانند خاطرجمع باشند که دست کم وسوسه بزرگي به نام «علي دايي» مديران آنها را براي اعمال تغييرات زودرس اغوا نمي کند.
در اين ميان، برنده بزرگ قطعا حميد استيلي است، چرا که خطر «دايي بدون تيم» هيچ کس را به اندازه او تهديد نمي کرد. با فضايي که در پايان فصل گذشته ايجاد شد، بروز هر مشکلي مثل يک آغاز ضعيف براي پرسپوليس يا وقوع تغييرات مديريتي در اين باشگاه مي توانست علي دايي را که به آن شکل از اين تيم جدا شده بود جانشين حميد استيلي کند، اما حالا سرمربي جوان سرخپوشان نيز اندکي بيشتر در حاشيه امنيت خواهد بود.
4 - آخرين حاشيه جالب تيم گرفتن دايي براي فصل بعد را اما، بايد در اتاق هاي کنفرانس خبري ورزشگاه ها جستجو کرد. سرمربي سابق پرسپوليس، يکي از صريح اللهجه ترين مردان فوتبال ايران است که ليگ برتر بدون کنفرانس هاي مطبوعاتي داغ او بعد از هر بازي، قطعا بخش مهمي از جذابيت هاي خودش را از دست مي داد. در شرايط جديد، دايي کماکان اين فرصت را خواهد داشت که هر هفته، مواضع خودش را در قبال هر موضوعي- اعم از داوري، تيم ملي، فدراسيون و البته پرسپوليس- با انبوه مخاطبانش در ميان بگذارد و اين، شايد خبر چندان خوشايندي براي حبيب کاشاني نباشد.
به نظر مي رسد هر چقدر سرمربي سرخپوشان به خاطر تامين بيشتر امنيت شغلي اش بايد بابت تيم دار شدن شهريار خشنود باشد، سرپرست موقت اين تيم از اين رهگذر دلمشغولي هاي تازه تري پيدا مي کند. به هر حال دايي دل خوشي از مديريت پرسپوليس ندارد و درهمين راستا، نطق هاي آتشين وي در نشست هاي خبري مي تواند او را تا حدودي سبک کند؛ کنفرانس هايي که از همين هفته و با جلسه معارفه عملا آغاز ميشوند!
قدس
مياچ نيز يکي ديگر از گزينه هاي مورد نظر علي دايي براي حضور در کادر فني است که قرار است نماينده وي در تهران با مسؤولان باشگاه راه آهن درباره همکاري وي در فصل آينده با اين تيم مذاکره کند.
1 - سرانجام انتظارها به پايان رسيد و علي دايي تيم جديد خودش را براي حضور در ليگ يازدهم انتخاب کرد. در شرايطي که از مدت ها قبل گمانه زني هايي پيرامون پيوستن احتمالي دايي به باشگاه هايي مثل سپاهان، نفت و سايپا مطرح شده بود، سرمربي فصل قبل سرخپوشان بالاخره تصميمش را گرفت و با تغيير مالکيت راه آهن و واگذاري آن به بخش خصوصي، پذيرفت که روي نيمکت اين تيم بنشيند.
بي گمان حضور علي دايي در باشگاه متحول شده راه آهن، اتفاق مهمي است که معادلات آتي فوتبال ايران را براي فصل بعد تحت تاثير قرار خواهد داد. دايي به خودي خود يک چهره پراهميت و کم نظير در فوتبال کشورمان است و توجه به همين واقعيت، در کنار حواشي ريز و درشتي که طي اين سال ها در اطراف او به وجود آمده، حضور شهريار در ليگ يازدهم را آبستن جذابيت هاي فراواني قرار خواهد داد.
از همين حالا مي توانيم منتظر به اوج رسيدن هيجان، هنگام مواجهه او با تيم هايي مثل تراکتورسازي قلعه نويي يا استقلال مظلومي و البته از همه مهم تر، پرسپوليس استيلي و کاشاني باشيم؛ دوئل هاي وجدآوري که هرکدام مي توانند به سهم خودشان بر جاذبه هاي فوتبال ايران بيفزايند و تنور آن را داغ تر کنند. قطعي شدن حضور دايي در راه آهن، حتي از همين امروز هم مي تواند با متاثر کردن فضاي بازار نقل و انتقال ها، اهميت خودش را نشان بدهد؛ جايي که بدون شک راه آهن نيز به صف مدعيان جذب ستاره هاي باقي مانده اضافه مي شود و رقابت در اين عرصه را وارد فاز تازه تري مي کند. به نظر مي رسد اين آخرين «گل» علي دايي هم مثلهمه توپ هايي که او در جواني اش از خط دروازه رقبا عبور مي داد، قرار است هيجان و شعف خاص خودش را به دنبال بياورد.
2 - آنچه از همين حالا و به شکلي کاملا قاطعانه مي توان اعلام کرد اين است که دايي با پذيرش هدايت راه آهن، ريسک بسيار بزرگي انجام داده است. تيم جديد شهريار در کنار باشگاه بلاتکليف نفت، 2 تيمي بوده اند که تعطيلات تابستاني بسيار تلخي را گذرانده اند. وجود ابهام هاي مهم ملکي و مديريتي در مورد اين باشگاه ها باعث شد تا آنها نه تنها از قافله حياتي نقل وانتقال ها عقب بمانند، بلکه در زمينه برنامه هاي تمريني و آماده سازي و حتي بحث اردوهاي داخلي و خارجي هم سرنوشت مجهولي داشته باشند.
به همين دلايل هم هست که بسياري از کارشناسان از هم اکنون اين دوتيم را گزينه هاي اصلي سقوط به ليگ يک قلمداد مي کنند. در اين شرايط آيا واقعا علي دايي با قبول رهبري راه آهن به ويژه در شرايطي که بسياري از مخالفانش انتظار شکستش را مي کشند، کار عاقلانه اي کرده است؟
بهترين پاسخ به اين پرسش را «گذشت زمان» خواهد داد، اما هرچه هست، علي دايي يک بار ديگر نشان داد در قامت يک مربي، مردي کاملا باجسارت و خطرپذير است. از ياد نبريم اين چندمين ريسک او از آغاز حرفه جديدش تا به امروز است؛ روزي که لورانت رفت، دايي جسورانه سايپاي ليگ برتري را از ميانه هاي راه به عنوان اولين تجربه اش پذيرفت. او خيلي زود و به رغم همه مقاومت هاي منطقي منتقدان، هدايت تيم ملي را در اوج جواني پذيرفت و بعد از آن، حتي حضورش در پرسپوليس پس از ماه ها سکوت و بي خبري نيز در نوع خودش يک قمار بزرگ به حساب مي آمد.
چنانچه همه تصميمات او در عرصه مربيگري نشان مي دهد، دايي اهل خطر کردن است. او گاهي در تصميمات مخاطره آميزش موفق مي شود و گاهي نيز مثل دوران حضورش در تيم ملي شکست مي خورد. با اين اوصاف ريسک راه آهن براي او چه سرنوشتي خواهد داشت؟ آيا کسي مي داند؟
3 - فارغ از اينکه علي دايي روي نيمکت راه آهن چه عملکردي خواهد داشت، تيم گرفتن او براي فصل بعد باعث شد تا تقريبا تمام مربيان ليگي يک نفس راحت بکشند. اگر سرمربي فصل گذشته پرسپوليس، ليگ يازدهم را بدون تيم آغاز مي کرد، بي شک تبديل به بزرگترين آلترناتيو نيمکت هاي دسته برتر مي شد و سايه اش حسابي روي سر صاحبان اين صندلي ها سنگيني مي کرد، اما در حال حاضر بسياري از آنها مي توانند خاطرجمع باشند که دست کم وسوسه بزرگي به نام «علي دايي» مديران آنها را براي اعمال تغييرات زودرس اغوا نمي کند.
در اين ميان، برنده بزرگ قطعا حميد استيلي است، چرا که خطر «دايي بدون تيم» هيچ کس را به اندازه او تهديد نمي کرد. با فضايي که در پايان فصل گذشته ايجاد شد، بروز هر مشکلي مثل يک آغاز ضعيف براي پرسپوليس يا وقوع تغييرات مديريتي در اين باشگاه مي توانست علي دايي را که به آن شکل از اين تيم جدا شده بود جانشين حميد استيلي کند، اما حالا سرمربي جوان سرخپوشان نيز اندکي بيشتر در حاشيه امنيت خواهد بود.
4 - آخرين حاشيه جالب تيم گرفتن دايي براي فصل بعد را اما، بايد در اتاق هاي کنفرانس خبري ورزشگاه ها جستجو کرد. سرمربي سابق پرسپوليس، يکي از صريح اللهجه ترين مردان فوتبال ايران است که ليگ برتر بدون کنفرانس هاي مطبوعاتي داغ او بعد از هر بازي، قطعا بخش مهمي از جذابيت هاي خودش را از دست مي داد. در شرايط جديد، دايي کماکان اين فرصت را خواهد داشت که هر هفته، مواضع خودش را در قبال هر موضوعي- اعم از داوري، تيم ملي، فدراسيون و البته پرسپوليس- با انبوه مخاطبانش در ميان بگذارد و اين، شايد خبر چندان خوشايندي براي حبيب کاشاني نباشد.
به نظر مي رسد هر چقدر سرمربي سرخپوشان به خاطر تامين بيشتر امنيت شغلي اش بايد بابت تيم دار شدن شهريار خشنود باشد، سرپرست موقت اين تيم از اين رهگذر دلمشغولي هاي تازه تري پيدا مي کند. به هر حال دايي دل خوشي از مديريت پرسپوليس ندارد و درهمين راستا، نطق هاي آتشين وي در نشست هاي خبري مي تواند او را تا حدودي سبک کند؛ کنفرانس هايي که از همين هفته و با جلسه معارفه عملا آغاز ميشوند!
قدس