shirin71
07-17-2011, 06:12 PM
داستان (مري سلست) خود به تنهايي ميتواند مطلب دو صفحهاي (ديگران) را پركند زيرا يكي از معروفترين و مرموزترين داستانهاي ارواحي است كه هنوز اسرار آن كشف نشده و مبهم مانده است. روز سوم دسامبر سال 1872 خدمه كشتي (ديگراتيا) كه از نيويورك به سمت (گيبرالتار) در حركت بودند كشتي مري سلست را يافتند كه بدون هيچ سرنشيني در 600 مايلي غرب پرتغال در حركت بود. اين كشتي در موقعيتي كاملا ايدهآل و خوب به سر ميبرد. بادبانها برافراشته بودند و محموله كه هزار و هفتصد بشكه الكل صنعتي بود همه دست نخورده سر جاي خودشان قرار داشتند اما اثري از كاپيتان (بنجامين بريگز) ناخداي كشتي همسرش، تنها دخترش و هفت خدمه آن ديده نميشد. بعضيها ميگويند قايق نجات گم شده بود و اثري از آن، به چشم نميخورد ولي برخي ديگر ميگويند آن قايق سرجاي هميشگي خود روي عرشه قرار داشت. تنها چيزهايي از وسايل كشتي كه سرجاي خود نبود دستگاه زمانسنج، دستگاه مسافت سنج و بارنامه كشتي بودند. هيچ نشانهاي از كشمكش، درگيري، طوفان يا هر اتفاق ناخوشايند ديگري در كشتي به چشم نميخورد. آخرين چيزي كه در دفتر سفرنامه كشتي نوشته شده بود، تاريخ 24 نوامبر بود و هيچ نشانهاي از بروز حادثه يا خطر نداشت اگر ساكنان كشتي درست پس از آن تاريخ آن را ترك كرده بودند به آن معناست كه مري سلست مدت يك هفته و نيم بدون سرنشين و خدمه به راه خود ادامه داده است ولي اين غيرممكن به نظر ميرسد. خدمه كشتي (ديگراتيا) ميگويند: نوع حركت كشتي و وضعيت بادبانها كاملا طبيعي و تنظيم شده بود و ممكن نيست بدون حضور خدمه، كشتي اينطور دقيق به راه خود ادامه بدهد. ظاهرا كسي يا چيزي چندين روز كشتي را كنترل كرده است. سرنوشت سرنشينان مري سلست هنوز هم اسرارآميز و مبهم ميباشد.