توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : متن تمام ترانه های معین
shirin71
07-11-2011, 02:31 AM
کعبه
تو مکه عشقي و من عاشق رو به قبلَتم
من اولين قربوني عيداي فطر کعبَتم
مي ميرم از عشق چشات اگه ندي تو حاجتم
هر چي بته به خاطرت کوبوندم و شکوندم
خودمو تو چشم مست تو آتش زدم، سوزوندم
به عشق ديدن گل روي تو اينجا موندم
بين نماز ظهر و عصرم استخاره کردم
خوب اومده مبارکه دور سرت بگردم
اگه به من وفا کني؛ حاجتمو روا کني
بين تموم عاشقات، نذر منو ادا کني
يه کاسه گندم مي ريزم تا کفترارو سير کنم
واست مي ميرم انقدر تا دلتو اسير کنم
به پات مي شينم شب و روز، تا با تو عمرو پير کنم
به مژگان سيه کردي هزاران رخنه در دينم
بيا کز چشم بيمارت هزاران درد برچينم
بين نماز ظهر و عصرم استخاره کردم
خوب اومده مبارکه دور سرت بگردم
اگه به من وفا کني؛ حاجتمو روا کني
بين تموم عاشقات، نذر منو ادا کني
يه کاسه گندم مي ريزم تا کفترارو سير کنم
واست مي ميرم انقدر تا دلتو اسير کنم
به پات مي شينم شب و روز، تا با تو عمرو پير کنم
تو مکه عشقي و من عاشق رو به قبلَتم
من اولين قربوني عيداي فطر کعبَتم
مي ميرم از عشق چشات اگه ندي تو حاجتم
shirin71
07-11-2011, 02:31 AM
مست
ما هم شکسته خاطر و ديوانه بوده ايم
ما هم اسير طره جانانه بوده ايم
ما هم به روزگار جواني ز شور عشق
روزي نديم بلبل و پروانه بوده ايم
بر کام خشک ما به حقارت نظر مکن
ما هم رفيق ساغر و پيمانه بوده ايم
اونا كه تو زندگيشون قصه هاي خوب شنيدند
تو قمار زندگاني همه جور بازي رو ديدند
اونا كه تو خلوت شب شعرهاي حافظ رو خوندند
همه راه و رفتن اما بر سر دو راهي موندند
بهشون بگين كه اينجا يه نفر هميشه مسته
يه نفر هميشه تنها سر اين كوچه نشسته
بهشون بيگيد كه قصه اش مثل شاهنومه درازه
کي بوده كجا رسيده چه جوري بايد بسازه
حالا قصه هاشو مستها توي ميخونه ها ميگند
اما اون هميشه مست رو توي اونجا راه نميدند
ديگه نیست كمند دلها گيسوهاي رنگ برفش
تو ميخونه كسي نيست كه بياد رو لب و حرفش
بزاريد همه بدونن كه به دست غم اسير
اخرش يه شب همونجا سر اين كوچه ميميره
من امشب سرخوش و ديوانه و مست و غزل خوانم
به جام مي پناه آورده ام از غم گريزانم
گر از ميخانه باز آيم مرا غم باز مي جويد
رويد اي دوستان من گوشه ميخانه مي مانم
به مستي پاي در ميدان غم بنهاده ام امشب
مگير اي رهگذر از من اگر افتان و خيزانم
shirin71
07-11-2011, 02:31 AM
من باهاتم
ناز من ، عشق من از چشم ترم زود مرو
سر و جانم به فدایت ، ز برم زود مرو
نکنم شکوه که دیر آمده ای در بر من
لا اقل دیر چو آیی به سرم ، زود مرو
بنشین یک دمو ، از چشم ترم زود مرو
ای شکسته ، تو شکستی
مویه کردی ، غصه خوردی
از ته دل گریه کردی
من باهاتم ، خاک پاتم
مثل ماتم تو صداتم
من رفیق گریه هاتم
عشق در تو ، شور در تو ، بی تو من جایی ندارم
بی تو فردایی ندارم
من باهاتم ، مثل بارون تو چشماتم
مثل غصه تو صداتم ، چون پرنده در هواتم
عشق در تو ، شور در تو ، بی تو من جایی ندارم
بی تو فردایی ندارم
من باهاتم ، مثل بارون تو چشماتم
مثل غصه تو صداتم ، چون پرنده در هواتم
ای شکسته ، تو شکستی
مویه کردی ، غصه خوردی
از ته دل گریه کردی
من باهاتم ، خاک پاتم
مثل ماتم تو صداتم
من رفیق گریه هاتم
من رفیق گریه هات
shirin71
07-11-2011, 02:31 AM
وقتی که تو رفتی
وقتي که تو رفتي خورشيد نمرده
دريا و بيابان خدا دست نخورده
وقتي که تو رفتي، قلبي نشکسته
اشکم نشده سيل و مرا سيل نبرده
وقتي که تو رفتي، وقتي که تو رفتي
انگار نه انگار که از تو اثري بود
انگار نه انگار که بيدادگري بود
انگار نه انگار که عشقي به سري بود
انگار نه انگار که در دل شرري بود
وقيت که تو رفتي، وقتي که تو رفتي
انگار که عشقي به دلي نطفه نبسته
انگار که مستيم و سبويي نشکسته
انگار که عمري بر باد نرفته
انگار که در دل اميدي ننشسته
وقتي که تو رفتي، چشم من خسته، بي خواب نمانده
وقتي که تو رفتي، در سينه دل من، بي تاب نمانده
برو برو که دگر آشنا نمي خواهم
به درد خو گرفتم و دوا نمي خواهم
تو قبله گاه مني، من ز قبله بيزام
تو گر خداي مني، من خدا نمي خواهم
ما چون ز دري پايي کشيديم، کشيديم
اميد ز هر کس که بريديم، بريديم
دل نيست کبوتر که چو برخاست، نشيند
از گوشه بامي که پريديم، پريديم
shirin71
07-11-2011, 02:32 AM
دعای شب
در دل شب دعاي من، گريه بي صداي من، بانگ خدا خداي من
به خاطر تو بود و بس
پاکي لحظه هاي من، گريه هاي هاي من، گوهر اشکهاي من
به خاطر تو بود و بس
اين همه بي پناهيم، اين همه سر به راهيم، اين همه بي گناهيم
غصه به جان خريدنم، از همه کس بريدنم زخم زبون شنيدنم
به خاطر تو بود و بس
رو به خدا نشستنم، نذر و دخيل بستنم
سوز من و گداز من، اشک من و نياز من
به خاطر تو بود و بس
shirin71
07-11-2011, 02:32 AM
میپرستم
بازوانت را به مستی حلقه كن برگردم
تا بلرزد زیر بازوهای سیمینت تنم
چهره زیبای خود را از رخ من وا مگیر
جز به آغوش چمن یا دامن من جا مگیر
راز عشق خویش را آهسته خوان در گوش من
جستجو كن عشق را در گرمی آغوش من
من تورا تا آسمان ها
من تو را تابیكرنها
از زمین تا كهكشانها
دوست دارم میپرستم
من تو را همچون اهورا
من تورا همچون مسیحها
همچون عطر پاك گلها
دوست دارم میپرستم
من تو را تا لحظه های انتظارم
عاشقم با این نگاه بیقرارم
من تورا با هستی خود با وجودم
عاشقم با خون خود با تار پودم
من تورا همچون پرستو
یاسمنها نسترنها
من تورا با آنچه هستی
دوست دارم میپرستم
shirin71
07-11-2011, 02:32 AM
وقتی سرت رو شونمه
وقتي سرت رو شونمه، درد و بلات تو جونمه
جون به جونم اگه کنند، خاطرخواهي تو خونمه
دلم مي خواد باهات باشم، رفيق پا به پات باشم
سايه به سايه، دم به دم، بميرم و فدات بشم
تصدق رنگ چشمهات، شبها ستاره هاش برات
نخواب بذار نگات کنم، هر چي دارم فدات کنم
ستاره بارونت کنم، جونم رو قربونت کنم
وقتي سرت رو شونمه، درد و بلات تو جونمه
جون به جونم اگه کنند، خاطرخواهي تو خونمه
shirin71
07-11-2011, 02:32 AM
یکی را دوست میدارم
یکی را دوست میدارم
یکی را دوست میدارم
ولی افسوس او هرگز نمی داند
نگاهش میکنم
نگاهش میکنم
شاید
شاید
بخواند از نگاهه من که او را دوست میدارم
ولی افسوس او هرگز نگاهم را نمی خواند
وای
به برگ گل نوشتم من
به برگ گل نوشتم من
که او را دوست میدارم
ولی افسوس
ولی افسوس
او گل را به زلف کودکی آویخت تا او را بخنداند
صبا را دیدم و گفتم صبا دستم به دامانت
صبا را دیدم و گفتم صبا دستم به دامانت
بگو از من به دلدارم تو را من دوست میدارم
ولی ناگه
ولی ناگه
ز ابر تیره برقی جست و روی ماه تابان را بپوشانید
من به خاکستر نشینی عادت دیرینه دارم
سینه مالامال غم اما دلی بی کینه دارم
پاکبازم من ولی در آرزویم عشق باز یست
مثل هر جنبندهای من هم دلی در سینه دارم
من عاشقه،عاشق شدنم
من عاشقه، عاشق شدنم
در کدامین مکتب و مذهب جرم است پاکبازی
در جهان صدها هزاران پاکباز از سینه دارم
کار هر کس نیست مکتب داری این پاکبازان
هدیه از سلطان عشق بر هر دو پایم پینه دارم
پینه دارم
من عاشقه،عاشق شدنم
من عاشقه، عاشق شدنم
من از بیراهه های هله بر می گردم و آواز شب دارم
هزار و یک شبی دیگر نگفته زیر لب دارم
مثال کوره میسوزم تنم از عشق امید طرم دارد
حدیث تازه ای از عشق مردان حلب دارد
من عاشقه،عاشق شدنم
من عاشقه، عاشق شدنم
من به خاکستر نشینی عادت دیرینه دارم
سینه مالامال غم اما دلی بی کینه دارم
پاکبازم من ولی در آرزویم عشق باز یست
مثل هر جنبنده ای من هم دلی در سینه دارم
من عاشقه،عاشق شدنم
من عاشقه، عاشق شدنم
من عاشقه،عاشق شدنم
من عاشقه، عاشق شدنم
shirin71
07-11-2011, 02:32 AM
راز
چشمای تو نور کوچه باغ روز
چشمای من ظلمت شب نیاز
با هم دیگه راز و نیازی داشتیم
حکایت طول و درازی داشتیم
با هم دیگه راز و نیازی داشتیم
حکایت طول و درازی داشتیم
اما پس اون آشنایی
اون هم دلی اون هم زبانی
از گرد راه امد جدایی
رفتی و چشم برام گذاشتی
تو این قفس تنهام گذاشتی
حالا نمیدونم کجایی
کاشکی یکی بود ما رو با هم آشتی می داد
کاشکی چشامون باز تو چشم هم می افتاد
امروز اگه تاریک و خاموش وسیاهه
فردا که شد دنیا پر از خورشید و ماهه
shirin71
07-11-2011, 02:32 AM
محض رضای خدا
محض رضاي خدا به من بگو بي وفا
بعد يه عمر اشنايي چرا گشتي جدا
محض رضاي خدا به من بگو بي وفا
بعد يه عمر اشنايي چرا گشتي جدا
گفتي تا روز پيري . تا وقتي که بميري
تا دنيا دنيا باشه پيشم مي موني و نمي ري
محض رضاي خدا به من بگو بي وفا
بعد يه عمر اشنايي چرا گشتي جدا
بگو با که هستي . حالا کي و مي پرستي
دستاي گرمت و گذاشتي تو چه دستي
تو تاريکي شبهاي من زار .بگو شمع شب افروز که هستي
تو تاريکي شبهاي من زار .بگو شمع شب افروز که هستي
که هستي
محض رضاي خدا به من بگو بي وفا
بعد يه عمر اشنايي چرا گشتي جدا
گفتي تا روز پيري . تا وقتي که بميري
تا دنيا دنيا باشه پيشم مي موني و نمي ري
محض رضاي خدا به من بگو بي وفا
بعد يه عمر اشنايي چرا گشتي جدا
بگو با که هستي . حالا کي و مي پرستي
دستاي گرمت و گذاشتي تو چه دستي
تو تاريکي شبهاي من زار .بگو شمع شب افروز که هستي
تو تاريکي شبهاي من زار .بگو شمع شب افروز که هستي
که هستي
محض رضاي خدا به من بگو بي وفا
بعد يه عمر اشنايي چرا گشتي جدا
محض رضاي خدا به من بگو بي وفا
بعد يه عمر اشنايي چرا گشتي جدا
محض رضاي خدا به من بگو بي وفا
بعد يه عمر اشنايي چرا گشتي جدا
shirin71
07-11-2011, 02:33 AM
قسم به عشق
بی تو ای روشنگر شبهای من
بوسه می زد ناله بر لبهای من
در بلور اشک من یاد تو بود
در سکوت سینه فریاد تو بود
مخمل سرخ شفق رنگ تو داشت
پرده های ساز آهنگ تو داشت
تو شادی گذشتمی، بخت سعید رفتمی
تو این هیاهوی غریب، بهونه قشنگمی
گفتی نگو دوست دارم، حرفتو باور ندارم
اشتباه می کنی باز هم اشتباه می کنی باز هم
دوسِت دارم من به خدا، قدر تمام قصه ها
تو رو قسم به عشقمون، یه شب دیگه پیشم بمون
چرا تو باور نداری حرف دل عاشقمو
چرا تو تنها می ذاری دستهای سرد خستمو
بیا که با صدای تو، مهر سکوت رو می شکنم
هزار هزار شعر و غزل نخونده فریاد می زنم
دوسِت دارم من به خدا، قدر تمام قصه ها
تو رو قسم به عشقمون، یه شب دیگه پیشم بمون
shirin71
07-11-2011, 02:33 AM
کوچه
امشب اي سرو من در کنار کيستي
دوش بودي يار من . امروز يار کيستي
برده اي صبر و قرار از من
رفتي از نظر . اي قرار جان و دل
اي قرار جان و دل . صبر و قرار کيستي
امشب سر هر کوچه دنبال تو مي گردم
هر ره گذري گويد من عاشق و ولگردم
از ره گذران پرسم . من جا و مکان تو
بر هر گذري گويم . من نام و نشان تو
گر مي شنوي صوتم . اواز ده اينجايم
تا پر بکشم سويت . من با دل شيدايم
من دور تو مي گردم .من دور تو مي گردم
من دور تو مي گردم .من دور تو مي گردم
در مسجد و ميخانه من نام تو را گويم
در کعبه و بت خانه .من باز تو را جويم
گر مي شنوي صوتم . اواز ده اينجايم
تا پر بکشم سويت . من با دل شيدايم
من دور تو مي گردم .من دور تو مي گردم
من دور تو مي گردم .من دور تو مي گردم
امشب سر هر کوچه دنبال تو مي گردم
هر ره گذري گويد من عاشق و ولگردم
از ره گذران پرسم . من نام و نشان تو
بر هر گذري گويم .من جا و مکان تو
گر مي شنوي صوتم . اواز ده اينجايم
تا پر بکشم سويت . من با دل شيدايم
من دور تو مي گردم .من دور تو مي گردم
من دور تو مي گردم .من دور تو مي گردم
در مسجد و ميخانه من باز تو را جويم
در کعبه و بت خانه .من نام تو را گويم
گر مي شنوي صوتم . اواز ده اينجايم
تا پر بکشم سويت . من با دل شيدايم
من دور تو مي گردم .من دور تو مي گردم
من دور تو مي گردم .من دور تو مي گردم
من دور تو مي گردم .من دور تو مي گردم
من دور تو مي گردم .من دور تو مي گردم
shirin71
07-11-2011, 02:33 AM
طناز
طناز من ای ناز من ای ناز
ناز من ای ناز
باز از تو می گم تو شعر و آواز
تو شعر و آواز
باز با هم می خندیم
باز با هم می رقصیم
اما نه به این ساز اما نه به این ساز
طناز من ای ناز من ای ناز
باز از تو می گم تو شعر و آواز
این زندگی این جور نمی مونه
عشق من ازم دور نمی مونه
صاحب داره دنیا همه کاراش
این جوری که ناجور نمی مونه
این جوری که ناجور نمی مونه
دنیام که به تاریکی شبهاست
تو چشمای من اشک یه دریاست
آخ اونچه منو زنده می ذاره
عشق تو عزیز و عشق فرداست
عشق تو عزیز و عشق فرداست
گفتم که خدا عزیزترینه
نازش بکشیم که نازنینه
باز رد می شه ابر پاره پاره
مهتاب میاد و ماه و ستاره
مهتاب میاد و ماه و ستاره
طناز من ای ناز من ای ناز
ناز من ای ناز
باز از تو می گم تو شعر و آواز
تو شعر و آواز
باز با هم می خندیم
باز با هم می رقصیم
اما نه به این ساز اما نه به این ساز
shirin71
07-11-2011, 02:34 AM
بیا دستم بگیر
من از خورشیده عشقه تو جوونم
من از تو، و تو رو خودم میدونم
بذار بتابه خورشیدت به جونم
بمون ای خوده من تا من بمونم
بمون ای خوده من تا من بمونم
ببین آوای شهره گریه هامو
تویی فقط که میشنوی صدامو
تویی تنها که با من هم زبونی
تویی که مثله زندگی میمونی
دلم تنگه نخون آوازه رفتن
دلم تنگه نخون آوازه رفتن
مثله مرگه برام از تو گذشتن
مثله مرگه برام از تو گذشتن
بیا دستم بگیر افتادم از پا
نذار جون بسپرم اینگونه تنها
تو که نیستی ببین چشمام یه دنیاست
دلم سیاه تر از تموم شبهاست
بیا بشکن طلسمه این شبا رو
بیا نابود کن این سایه ها رو
دارم از دست میرم چاره ای کن
بگو باشم فقط اشاره ای کن
بگو باشم فقط اشاره ای کن
دلم تنگه نخون آوازه رفتن
دلم تنگه نخون آوازه رفتن
مثله مرگه برام از تو گذشتن
مثله مرگه برام از تو گذشتن
بیا دستم بگیر افتادم از پا
نذار جون بسپرم اینگونه تنها
تو که نیستی ببین چشمام یه دنیاست
دلم سیاه تر از تموم شبهاست
بیا بشکن طلسمه این شبا رو
بیا نابود کن این سایه ها رو
دارم از دست میرم چاره ای کن
بگو باشم فقط اشاره ای کن
بگو باشم فقط اشاره ای کن
دلم تنگه نخون آوازه رفتن
دلم تنگه نخون آوازه رفتن
مثله مرگه برام از تو گذشتن
مثله مرگه برام از تو گذشتن
دلم تنگه نخون آوازه رفتن
دلم تنگه نخون آوازه رفتن
مثله مرگه برام از تو گذشتن
مثله مرگه برام از تو گذشتن
دلم تنگه نخون آوازه رفتن
دلم تنگه نخون آوازه رفتن
مثله مرگه برام از تو گذشتن
مثله مرگه برام از تو گذشتن
shirin71
07-11-2011, 02:34 AM
دل بلا
ازاد بودم من . ازاد بودم من
گرفتارم تو کردي . مفتون مه رويان عيارم تو کردي
من اهل بودم . رند و مي خوارم تو کردي . تو کردي
با مي فروشان . اينچنين يارم تو کردي . تو کردي
اي دل بلا . اي دل بلا . اي دل بلايي
اي دل سزاواري که دائم مبتلايي
از مايي اخر . خصم جان ما چرايي
ديوانه جان . اخر چه اي کار کجايي
روزم سيه . حالم تبه کردي . تو کردي
اي دل بسوزي .هر گنه کردي تو کردي
اي دل بلا . اي دل بلا . اي دل بلايي
اي دل سزاواري که دائم مبتلايي
تا چند مي سوزي دلا .خود را و ما را
ما هيچ رحمي کن به خود اخر خدا را
تا چند خواهي عشق . درد بي دوا را
تا کي به جان بايد خريدن اين بها را
مجنون شوي ديوانه ام کردي . تو کردي
از خود مرا بيگانه ام کردي . تو کردي
اي دل بلا . اي دل بلا . اي دل بلايي
اي دل سزاواري که دائم مبتلايي
اخر دلا تا کي غم بيهوده خوردن
ما را به اين ميخانه . ان ميخانه بردن
روزم سيه . حالم تبه کردي . تو کردي
اي دل بسوزي .هر گنه کردي تو کردي
روزم سيه . حالم تبه کردي . تو کردي
اي دل بسوزي .هر گنه کردي تو کردي
اي دل بلا . اي دل بلا . اي دل بلايي
اي دل سزاواري که دائم مبتلايي
اي دل بلا . اي دل بلا . اي دل بلايي
اي دل سزاواري که دائم مبتلايي
shirin71
07-11-2011, 02:34 AM
اصفهان
دلم می خواد به اصفهان برگردم
بازم به اون نصف جهان برگردم
برم اونجا بشینم
در کنار زاینده رود
بخونم ازته دل
ترانه و شعر و سرود
ترانه وشعروسرود
خودم اینجا
دلم اونجا
همه راز و نیازم اونجا
ای خدا
عشق منو ، یار و منو ، اون گل نازم اونجا
چه کنم ، با کی بگم
عقده دل راپیش کی خالی کنم
دردمو با چه زبون به این و اون حالی کنم
دردمو با چه زبون به این و اون حالی کنم
آسمون گریه کند
بر سرجانانه من
اشک ریزان شده دلدار درو خانه من
از غم دوری او
همدم پیمانه شدم
همچو شبگرد غزل خون
سوی میخانه شدم
مست و دیوانه شدم
مست و دیوانه شدم
بخدا این دل من پر از غمه
تموم دنیا برام جهنمه
هر چی گویم من از این سوز دلم
بخدا بازم کمه بازم کمه
چه کنم ، با کی بگم
عقده دل را پیش کی خالی کنم
دردمو با چه زبون به این و اون حالی کنم
دردمو با چه زبون به این و اون حالی کنم
دلم می خواد به اصفهان برگردم
بازم به اون نصفه جهان برگردم
shirin71
07-11-2011, 02:37 AM
بانو
داغ بوسه ت رو لبام بانو جونم
تا ابد مال منی اینو می دونم
تو گلاب پنهون شدی ای بهتر از گل
تا بیام بین گلها تو رو بچینم
بانو جون مهربون دوای دردم
بانو جون بانو جون دورت می گردم
بانو جون مهربون دوای دردم
بانو جون بانو جون دورت می گردم
گلهای محمدی بوی تو دارن
نرگس ها چشم تو رو یادم میارن
خرمن موهای تو بنفشه زارن
بازو هات نسترن صبح بهارن
می گیره دلم بهونت
شب میام به سوی خونت
می دونی که این دیونت بی قراره
خواب و آروم که نداره
بانو جون مهربون دوای دردم
بانو جون بانو جون دورت می گردم
بانو جون مهربون دوای دردم
بانو جون بانو جون دورت می گردم
داغ بوسه ت رو لبام بانو جونم
تا ابد مال منی اینو می دونم
تو گلاب پنهون شدی ای بهتر از گل
تا بیام بین گلها تو رو بچینم
بانو جون مهربون دوای دردم
بانو جون بانو جون دورت می گردم
بانو جون مهربون دوای دردم
بانو جون بانو جون دورت می گردم
گلهای محمدی بوی تو دارن
نرگس ها چشم تو رو یادم میارن
خرمن موهای تو بنفشه زارن
بازو هات نسترن صبح بهارن
می گیره دلم بهونت
شب میام به سوی خونت
می دونی که این دیونت بی قراره
خواب و آروم که نداره
بانو جون مهربون دوای دردم
بانو جون بانو جون دورت می گردم
بانو جون مهربون دوای دردم
بانو جون بانو جون دورت می گردم
بانو جون مهربون دوای دردم
بانو جون بانو جون دورت می گردم
shirin71
07-11-2011, 02:37 AM
هوس
برای من نوشته
گذشته ها گذشته
تمام قصه هام هوس بود
برای او نوشتم
برای تو هوس بود
ولی برای من نفس بود
كاشكی خبر نداشتی
دیونه نگاتم
یه مشت خاك ناچیز
افتاده ای به زیر پاتم
كاشكی صدای قلبت
نبود صدای قلبم
كاشكی نگفته بودم
تا وقت جون دادان باهاتم
نوشته هرچه بود تموم شد
نوشتم عمر من حروم شد
نوشته رفته ای زیادم
نوشتم شمع رو به بادم
نوشته در دلم هوس مرد
نوشتم دل توی قفس مرد
كاشكی نبسته بودم
زندگیمو به چشمات
كاشكی نخورده بودم
به سادگی فریب حرفات
لعنت به من كه آسون
به یك نگات شكستم
به این دل دیونه
راه گریز و ساده بستم
shirin71
07-11-2011, 02:38 AM
سفره
بيا دست قشنگ مهربانت را عصايی کن که برخيزم
و شور انگيز و شوق آلود بدامان شقايقها بياويزم
بدزدم تيشه فرهاد عاشق را و بي پروا چنان رعدي بناي سنگي غم را فرو ريزم
بسازم کلبه عشقی ميان باغ فرداها و حافظ وار بر بام فلک طرحي دگر از عشق اندازم و نقش ديگري ريزم
بيا واكن لبانم را به تكرار سرود عشق كه من آن مرغ غمگين شباويزم
دلم می خواد تو سفره مون
يه لقمه نون داشت پر عشق
وسط برکتش ميشد
هر چی که خواست از خود عشق
دلم می خواست تو باغچه مون می کاشتمت
گل می دادی
رنگ و وارنگ از همه رنگ نرگس و سنبل می دادی
دلم می خواست ميشد واست
دشت رو چراغونش کنم
ماه رو بزارم تو چشات
ستاره بارونش کنم
وسط ميدون ببرم بازار رو ارزونش کنم
داد بزنم خاطر خواتم عشق رو فراوونش کنم
گلاب قمصر ميشدي به مرگ گل جون ميدادي شاخه به شاخه برگ به برگ به لپشون خون ميدادي
گريه عاشق ميشدي نم نم بارون ميدادي به شاعراي در به در شعر فراوون ميدادي
shirin71
07-11-2011, 02:38 AM
پنجرهء صبح
صبح که در پنجره تون وا می شه
خورشید از اون روزنه پیدا می شه
خاطره انگیز میشه باغ لبت
وقتی گل خنده شکوفا می شه
به که چه زیبایی گرم و دل آرایی مثل یه رویایی
دل من دیوونه برای تو پریشونه
بیا که دلم ز تو به خدا نمیشه جدا
دل من دیوونه برای تو پریشونه
بیا که دلم ز تو به خدا نمیشه
آسمون قلب تو آفتابیه
شهر شب از روی تو مهتابیه
آسمون قلب تو آفتابیه
شهر شب از روی تو مهتابیه
به که چه زیبایی گرم و دل آرایی مثل یه رویایی
دل من دیوونه برای تو پریشونه
بیا که دلم ز تو به خدا نمیشه جدا
دل من دیوونه برای تو پریشونه
بیا که دلم ز تو به خدا نمیشه جدا
صبح که در پنجره تون وا می شه
خورشید از اون روزنه پیدا می شه
خاطره انگیز میشه باغ لبت
وقتی گل خنده شکوفا می شه
به که چه زیبایی گرم و دل آرایی مثل یه رویایی
دل من دیوونه برای تو پریشونه
بیا که دلم ز تو به خدا نمیشه جدا
دل من دیوونه برای تو پریشونه
بیا که دلم ز تو به خدا نمیشه جدا
shirin71
07-11-2011, 02:38 AM
لیلی و مجنون
بيا تا ليلي و مجنون شويم، افسانه اش با من
بيا با من به شهر عشق رو کن، خانه اش با من
بيا تا سر به روي شانه هم را ز دل گوييم
اگر مويت چو روزم شد پريشان، شانه اش با من
در ميخانه چشمت، به گلگشته نگه وا کن
خرابم کن خراب، آبادي ويرانه اش با من
سلام اي غم، سلام اي همزبان مهربان دل
پر پرواز وا کن چون پرستو، لانه اش با من
مگو ديوانه خو زنجير گيسو را ز هم وا کن
دل ديوانه ديوانه ديوانه اش با من
در اين دنياي وانفساي حسرت زاي بي فردا
خدايا عاشقان را غم مده، شکرانه اش با من
مگو ديگر سمندر در دل آتش نمي سوزد
تو گرمم کن به افسون، گرمي افسانه اش با من
چه بشکن بشکني دارد، فلک در کار سرمستان
تو پنهان بشکن اين، نشکستن پيمانه اش با من
shirin71
07-11-2011, 02:38 AM
صفای اشک (آواز در ماهور)
صفاي اشک و آهم داده اين عشق
دل دور از گناهم داده اي عشق
دو چشمونت يه شب آتيش به جون زد
خيال کردم پناهم داده اي عشق
چنون عاشق چنون ديوونه حالم
که مي خوام از تو و از دل بنالم
هنوزم با همين ديوونه حاليم
يه رنگم، صادقم، صافم، زلالم
تو که عشق رو تو ویرونی ندیدی
شب سر در گریبونی ندیدی
نمی دونی چه دردی داره دوری
تو که رنگ پریشونی ندیدی
عزیز جونم، غم عشق تو کم نیست
سوای عشق تو هر غم که غم نیست
گله کردی چرا می نالم از درد
دیگه این ناله ها دست خودم نیست
چنون عاشق چنون ديوونه حالم
که مي خوام از تو و از دل بنالم
هنوزم با همين ديوونه حاليم
يه رنگم، صادقم، صافم، زلالم
shirin71
07-11-2011, 02:38 AM
دلم گرفت از آسمون (گلهای غربت2).
دلم گرفت از آسمون، هم از زمين هم از زمون
تو زندگيم چقدر غمه، دلم گرفته از همه
اي روزگار لعنتي، تلخه بهت هر چي بگم
من به زمين و آسمون دست رفاقت نمي دم
امشب از اون شبهاست که من، دوباره ديوونه بشم
تو مستي و بي خبري اسير ميخونه بشم
امشب از اون شبهاست که من، دلم مي خواد داد بزنم
تو شهر اين غريبه ها دردم رو فرياد بزنم
از اين همه دربه دري تو قلب من قيامته
چه فايده داره زندگي اين انتهاي طاقته
از اين همه در به دري به لب رسيده جون من
به داد من نميرسه خداي آسمون من
shirin71
07-11-2011, 02:39 AM
بی بی گل
بی بی گل فدات بشم دیگه بی تو خستم بی بی گل
یکی از همین روزا می بینی شکستم بی بی گل
بی بی گل فدات بشم دل شده رسوای غمت
آخ دلم تنگه بیا بیا روی چشمام قدمت
بی بی گل تو که منو کشتی بی بی گل
واسه چی منو دوست نداشتی بی بی گل
تو واسم زندگی نزاشتی بی بی گل
واسه چی منو دوست نداشتی بی بی گل
بی بی گل فدات بشم دیگه بی تو خستم بی بی گل
یکی از همین روزا می بینی شکستم بی بی گل
بی بی گل فدات بشم دل شده رسوای غمت
آخ دلم تنگه بیا بیا روی چشمام قدمت
بی بی گل دنیا دوروزه مهربونی تو می خوام
کجا پیدات بکنم بگو نشونی تو می خوام
دیگه تو از عاشقت رازت رو پنهون نکنی
هر کسی دل به تو بست خونشو ویرون نکنی
بی بی گل تو که منو کشتی بی بی گل
واسه چی منو دوست نداشتی بی بی گل
تو واسم زندگی نزاشتی بی بی گل
واسه چی منو دوست نداشتی بی بی گل
بی بی گل فدات بشم دیگه بی تو خستم بی بی گل
یکی از همین روزا می بینی شکستم بی بی گل
بی بی گل فدات بشم دل شده رسوای غمت
آخ دلم تنگه بیا بیا روی چشمام قدمت
مگه از جون نخریدم ناز چشمای تو رو
میدونی هیچکی تو قلبم نگرفت جای تو رو
خوشه خوشه اون موهات روی شونه هات بریز
اشک رو از چشمای من بردار و زیر پات بریز
بی بی گل فدات بشم دیگه بی تو خستم بی بی گل
یکی از همین روزا می بینی شکستم بی بی گل
بی بی گل فدات بشم دل شده رسوای غمت
آخ دلم تنگه بیا بیا روی چشمام قدمت
بی بی گل فدات بشم دل شده رسوای غمت
آخ دلم تنگه بیا بیا روی چشمام قدمت
بی بی گل دنیا دوروزه مهربونی تو می خوام
کجا پیدات بکنم بگو نشونی تو می خوام
دیگه تو از عاشقت رازت رو پنهون نکنی
هر کسی دل به تو بست خونشو ویرون نکنی
بی بی گل تو که منو کشتی بی بی گل
واسه چی منو دوست نداشتی بی بی گل
تو واسم زندگی نزاشتی بی بی گل
واسه چی منو دوست نداشتی بی بی گل
بی بی گل فدات بشم دیگه بی تو خستم بی بی گل
یکی از همین روزا می بینی شکستم بی بی گل
بی بی گل فدات بشم دل شده رسوای غمت
آخ دلم تنگه بیا بیا روی چشمام قدمت
بی بی گل فدات بشم دل شده رسوای غمت
آخ دلم تنگه بیا بیا روی چشمام قدمت
بی بی گل فدات بشم دل شده رسوای غمت
آخ دلم تنگه بیا بیا روی چشمام قدمت
shirin71
07-11-2011, 02:39 AM
عشقه من
عشق من . منو صدا کن . منو از خودم رها کن
تو اجاق مرده دل . آتشی تازه به پا کن
تو منو از نو بنا کن
عشق من . منو صدا کن . قصه امو بی انتها کن
روبروت آیینه بگذار . ابدیتی بنا کن
عشق من . منو صدا کن
قصه نگفته ام من . تو بیا روایتم کن
عشق من . مرمتم کن . از عذابم راحتم کن
ای صدای تو نهایت . راهی نهایتم کن
عشق من . منو صدا کن . تو منو از نو بنا کن
رهسپار قصه ها کن
تو به خاکستر نگاه کن . آتشی تازه به پا کن
ای بهارم . انتظارم . من زمین بی بهارم
شوره زار انتظارم . شوره زارم . انتظارم
چهره شکسته دارم . روح و جسم خسته دارم
به در ویرونه دل . بغض قفل بسته دارم
عشق من . منو صدا کن . منو از خودم رها کن
تو اجاق مرده دل . آتشی تازه به پا کن
تو منو از نو بنا کن
عشق من . منو صدا کن . قصه امو بی انتها کن
روبروت آیینه بگذار . ابدیتی بنا کن
عشق من . منو صدا کن
shirin71
07-11-2011, 02:39 AM
ای آنکه
ای آنکه به جز تو هوایی به سرم نیست
کسی در نظرم نیست
جز یاد عزیزت . جز یاد عزیزت . کسی همسفرم نیست
مرا یار دگر نیست
قدر تو و احساس تو رو کسی نفهمید
دلت از همه رنجید
از عالم و آدم همه جا رنگ و ریا دید
دلت از همه رنجید
من مثل تو از دست همه رنج کشیدم
به جز غصه ندیدم
یک جرعه وفا از لب دریا طلبیدم
لب تشنه دویدم
ای تو نایاب . گوهر ناب
راز مخمل . ترمه خواب
ای توهمدل . ای تو همدرد
عاقبت عشق از تو گل کرد
عاشقم من . عاشق تو
ای تو تنها خوب دنیا
با تو دارم گفتنیها
ای آنکه به جز تو هوایی به سرم نیست
کسی در نظرم نیست
جز یاد عزیزت . کسی همسفرم نیست
مرا یار دگر نیست
ای وفادار . نازنین یار
ای نشسته بر دلت خار
ای بریده از من و ما
از گذشته مانده تنها
عاشقم من . عاشق تو
ای تو تنها خوب دنیا
با تو دارم گفتنیها
ای آنکه به جز تو هوایی به سرم نیست
کسی در نظرم نیست
جز یاد عزیزت . جز یاد عزیزت . کسی همسفرم نیست
مرا یار دگر نیست
shirin71
07-11-2011, 02:39 AM
دلبرم دلبر
دلبرم دلبر خانه خرابم کرد
دلبرم دلبر خانه خرابم کرد
چشم شهلایش دیده پر آبم کرد
دلبرم دلبر خانه خرابم کرد
دلبرم دلبر خانه خرابم کرد
چشم شهلایش دیده پر آبم کرد
به چشمان سیاه تو اسیرم
به چشمان سیاه تو اسیرم
خدا می دونه دلم از تو نگیرم
بیا دردت به جان عاشق تو
بیا دردت به جان عاشق تو
نمیری تو به جای تو بمیرم
دلبرم دلبر خانه خرابم کرد
دلبرم دلبر خانه خرابم کرد
چشم شهلایش دیده پر آبم کرد
گفتم میری سفر آروم می گیرم
گفتم میری سفر آروم می گیرم
ندونستم که از دوریت می میرم
بهت گفتم برو هرجا که میری
به شرطی خاطراتم رو نگیری
دلبرم دلبر خانه خرابم کرد
دلبرم دلبر خانه خرابم کرد
چشم شهلایش دیده پر آبم کرد
به چشمان سیاه تو اسیرم
به چشمان سیاه تو اسیرم
خدا می دونه دلم از تو نگیرم
بیا دردت به جان عاشق تو
بیا دردت به جان عاشق تو
نمیری تو به جای تو بمیرم
دلبرم دلبر خانه خرابم کرد
دلبرم دلبر خانه خرابم کرد
چشم شهلایش دیده پر آبم کرد
جدای تو رو دوش خسته بردن
جدای تو رو دوش خسته بردن
تموم شب نفس ها تو شمردم
چشمامو بستمو خواب تو دیدم
رو لبام طعم لبها تو چشیدم
دلبرم دلبر خانه خرابم کرد
دلبرم دلبر خانه خرابم کرد
چشم شهلایش دیده پر آبم کرد
دلبرم دلبر خانه خرابم کرد
دلبرم دلبر خانه خرابم کرد
چشم شهلایش دیده پر آبم کرد
shirin71
07-11-2011, 02:40 AM
خونه
گلهای خشك تو گلدون خبر از درد میده
خبر از جدایی و زندگی سرد میده
وقتی با شوق فراوون به خونه رو می آرم
به من آزاد تو فرمان عقب گرد میده
نذار ساز زندگیمون خشن آهنگ بشه
یه كاری كن یه كاری كن واسه خونه دلم تنگ بشه
خونه آخرین پناه واسه ی خستگیهام
خونه آخرین امید واسه دلبستگیهام
من خسته واسه گفتگو یه همراز می خوام
واسه پر كشیدنام رفیق پرواز می خوام
نذار ساز زندگیمون خشن آهنگ بشه
یه كاری كن یه كاری كن واسه خونه دلم تنگ بشه
shirin71
07-11-2011, 02:40 AM
آرزو
آرزو داشتم ، آرزو داشتم يار من تو باشي
چـــراغ شــــــــام تــــــار مـن تـــو بــاشي
حالا دونستــم ، حالا دونستم كه دنيا پرستي
خوردي شـــراب دورنــــــگي و مـستــــي
واي واي ، واي از ايـــن دنيــــا
حيـف ، حيف ، حيف از ايــن دنيـا
shirin71
07-11-2011, 02:40 AM
کوچه
امشب ای سرو من در كنار كيستي
دوش بودي يار من امروز يار كيستي
برده اي صبر و قرار از من رفتي از نظر
اي قرار جان و دل صبر و قرار كيستي
امشب سر هر كوچه دنبال تو مي گردم
هر رهگذري گويد من عشق و ولگردم
از رهگذران پرسم من جا و مكان تو
بر هر گذري گويم من نام و نشان تو
گر مي شنوي صوتم آواز به اينجايم
تا پر بكشم سويت من باده و شيدايم
من دور تو مي گردم من دور تو مي گردم
در مسجد و ميخانه من نام تو را گويم
در كعبه و بت خانه من باز تو را جويم
گر مي شنوي صوتم آواز به اينجايم
تا پر بكشم سويت من باده و شيدايم
من دور تو مي گردم من دور تو مي گردم
shirin71
07-11-2011, 02:40 AM
راز
چشاي تو نور كوچه باغ روزه
چشاي من ظلمت شب سياهه
با هم ديگه راز و نيازي داشتيم
حكايت دور و درازي داشتيم
اما پس از اون آشنايي
اون همدلي اون همزباني
از گرد را اومد جدايي
رفتي و چشم به راهم گذاشتي
تو اين قفس تنهام گذاشتي
حالا نمي دونم كجايي
كاشكي يكي بود مارو با هم آشتي مي داد
كاشكي چشامون باز تو چشم هم مي افتاد
امروز اگه تاريك و خاموش و سياهم
فردا كه شد دنيا پر خورشيد و ماهه
shirin71
07-11-2011, 02:41 AM
پنجره
صبح كه در پنجرتون وا مي شه
خورشيد از اون روزنه پيدا مي شه
خاطره انگيز مي شه باغ لبت
وقتي گل خنده شكوفا مي شه
به كه چه زيبايي گرم و دل آرايي مثل يه رويايي
دل من ديونه براي تو پريشونه
بيا كه دلم زتو بخدا نمي شه جدا
آسمون قلب تو آفتابي
شهر شب از روي تو مهتابي
به كه چه زيبايي گرم و دل آرايي مثل يه رويايي
دل من ديونه براي تو پريشونه
shirin71
07-11-2011, 02:41 AM
بیا دستم بگیر
من از خورشیده عشقه تو جوونم
من از تو، و تو رو خودم میدونم
بذار بتابه خورشیدت به جونم
بمون ای خوده من تا من بمونم
بمون ای خوده من تا من بمونم
ببین آوای شهره گریه هامو
تویی فقط که میشنوی صدامو
تویی تنها که با من هم زبونی
تویی که مثله زندگی میمونی
دلم تنگه نخون آوازه رفتن
دلم تنگه نخون آوازه رفتن
مثله مرگه برام از تو گذشتن
مثله مرگه برام از تو گذشتن
بیا دستم بگیر افتادم از پا
نذار جون بسپرم اینگونه تنها
تو که نیستی ببین چشمام یه دنیاست
دلم سیاه تر از تموم شبهاست
بیا بشکن طلسمه این شبا رو
بیا نابود کن این سایه ها رو
دارم از دست میرم چاره ای کن
بگو باشم فقط اشاره ای کن
بگو باشم فقط اشاره ای کن
دلم تنگه نخون آوازه رفتن
دلم تنگه نخون آوازه رفتن
مثله مرگه برام از تو گذشتن
مثله مرگه برام از تو گذشتن
بیا دستم بگیر افتادم از پا
نذار جون بسپرم اینگونه تنها
تو که نیستی ببین چشمام یه دنیاست
دلم سیاه تر از تموم شبهاست
بیا بشکن طلسمه این شبا رو
بیا نابود کن این سایه ها رو
دارم از دست میرم چاره ای کن
بگو باشم فقط اشاره ای کن
بگو باشم فقط اشاره ای کن
دلم تنگه نخون آوازه رفتن
دلم تنگه نخون آوازه رفتن
مثله مرگه برام از تو گذشتن
مثله مرگه برام از تو گذشتن
دلم تنگه نخون آوازه رفتن
دلم تنگه نخون آوازه رفتن
مثله مرگه برام از تو گذشتن
مثله مرگه برام از تو گذشتن
دلم تنگه نخون آوازه رفتن
دلم تنگه نخون آوازه رفتن
مثله مرگه برام از تو گذشتن
مثله مرگه برام از تو گذشتن
shirin71
07-11-2011, 02:41 AM
محض رضای خدا
محض رضاي خدا به من بگو بي وفا
بعد يه عمر آشنايي چرا گشتي جدا
گفتي تا روز پيري تا وقتي كه بميري
تا دنيا دنيا باشه پيشم مي موني و نميري
بگوبا كه هستي حالا كي رو مي پرستي
دستاي گرمت و گذاشتي تو چه دستي
تو تاريكي شبهاي منه زار
بگو شمع شب افروز كه هستي
محض رضاي خدا به من بگو بي وفا
بعد يه عمر آشنايي چرا گشتي جدا
shirin71
07-11-2011, 02:41 AM
میلاد
براي روز ميلاد تن من،
نمي خوام پيرهن شادي بپوشي
به رسم عادت ديرينه حتي،
برايم جام سرمستي بنوشي
براي روز ميلادم اگر تو،
به فکر هديه اي ارزنده هستي
منو با خود ببر تا اوج خواستن،
بگو با من که با من زنده هستي
که من بي تو نه آغازم نه پايان،
تويي آغاز روز بودن من
نذار پايان اين احساس شيرين،
بشه بي تو غم فرسودن من
نمي خوام از گلهاي سرخابي،
برايم تاج خوشبختي بياري
به ارزشهاي ايثار محبت،
به پايم اشک خوشحالي بباري
بذار از داغي دستهاي تنها،
بگيره هرم گرما بستر من
بذار با تو بسوزه جسم خستم،
ببيني آتش و خاکستر من
اي تنها نياز زنده موندن،
بکش دست نوازش بر سر من
به تن کن پيرهني رنگ محبت،
اگه خواستي بيايي ديدن من
که من بي تو نه آغازم نه پايان،
تويي آغاز روز بودن من
نذار پايان اين احساس شيرين،
بشه بي تو غم فرسودن من
shirin71
07-11-2011, 02:41 AM
حلقهء طلایی
يه حلقه طلايي اسمتو روش نوشتم
مي خوام بيام دستت کنم بياي تو سرنوشتم
دو تا دل از جواهر مي خوام برات بيارم
که بندازم به گردنت هميشه يادگارم
مي گيره دل بهونت ميام بسوي خونت
اگه کسي ببينه مي گم شدم ديوونت
مي دوني توي دنيا به غير تو ندارم
اگه بخواي دلم رو به زير پات مي ذارم
نمي دوني دلي که بي قراره اگه بگي بله چه حالي داره
برات لباسي از حرير ميارم نگينش از ماه پولک از ستاره
خدا کنه تا جون دارم باشي گل بهارم
يه روز نياد به من بگي ديگه دوست ندارم
بريز به روي شونه هات زلفهاتو دسته دسته
مي خوام که تاج مرواريد روي موهات بذارم
shirin71
07-11-2011, 02:42 AM
تمنا
اي جان من
هر کس به تمناي کسي غرق نياز است
هر کس به سوي قبله ي خود رو به نماز است
هر کس به زبان دل خود زمزمه ساز است
با عشق در اميخته در راز و نياز اسث
اي جان من تو . جانان من تو
در مذهب عشق ايمان من تو
هيهات که کوتاه شود با رفتن جانم
اين دست تمنا که به سوي تو دراز است
هر کس به زبان دل خود زمزمه ساز است
با عشق در اميخته در راز و نياز اسث
هر که در عشق تو گم شد از تو پيدا مي شود
قطره ي نا قابل دل از تو دريا مي شود
دستي که به درگاه خدا بسته پل عشق
کوتاه نبينيد که اين قصه دراز است
خاصييت عشق مي جوشد از تو
دل رنگ اتش مي پويد از تو
هر گوشه ي اين خاک که دل سوخته اي هست
از دولت عشق تو در ميکده باز اسث
هر کس به تمناي کسي غرق نياز است
هر کس به سوي قبله ي خود رو به نماز است
هر کس به زبان دل خود زمزمه ساز است
با عشق در اميخته در راز و نياز اسث
اي جان من . ايمان من
shirin71
07-11-2011, 02:42 AM
دیگر چه خواهی
من که عمرم را به پایت ریختم
زندگیها را به پایت ریختم
ای تو دیروز من و امروز من
من که فردا را به پایت ریختم
دیگر چه خواهی؟ دیگر چه خواهی؟
من که با خوب و بد تو ساختم
ابرویم را به خاک انداختم
در سفر تا هفت شهر عشق تو
من که مرزی تا جنون نشناختم
دیگر چه خواهی؟ دیگر چه خواهی؟
من که همچون بت پرستیدم تو را
هر کجا رفتم فقط دیدم تو را
با تمام گریه ها از دست تو
می شکستم بغض و خندیدم تو را
پس چرا ازردنم را دوست داری؟
حسرت و غم خوردنم را دوست داری؟
مثل من هرگز کسی عاشق نبوده
سوختن از عشق را لایق نبوده
از توام بر اتش و خاموشم از تو
تا نگویی در وفا صادق نبوده
هر چه می سوزم تو می گویی کم است
قصه ام ورد تمام عالم است
پس چرا ازردنم را دوست داری؟
حسرت و غم خوردنم را دوست داری؟
هر چه را می خواستی از من به دست اورده ای
مرگ غرورم بس نبود که قصد جانم کرده ای
من که دنیا را به پایت ریختم
زندگیها را به پایت ریختم
من که با خوب و بد تو ساختم
ابرویم را به خاک انداختم
دیگر چه خواهی؟ دیگر چه خواهی؟
من که همچون بت پرستیدم تو را
هر کجا رفتم فقط دیدم تو را
با تمام گریه ها از دست تو
می شکستم بغض و خندیدم تو را
پس چرا ازردنم را دوست داری؟
حسرت و غم خوردنم را دوست داری؟
shirin71
07-11-2011, 02:42 AM
پدر سوخته دل
الا لالای لالای , هالا لالای لالای
هالا لالای لالای , هالا لالای لالای
این پدر سوخته دل , این پدر سوخته دل
این پدر سوخته دل , این پدر سوخته دل
این پدرسوخته عاشق بی تاب دله
این که می گیره ز من شب همه شب خواب دله
مست می ناب دله، اونی که میشه آب دله
میاد میگه بمون بمون، یا که برو، یا که بیا
من یه فرمانبر بیچاره و ارباب دله
مست می ناب دله، اونی که میشه آب دله
هالا لالای لالای , هالا لالای لالای
هالا لالای لالای , هالا لالای لالای
تار و پود من و این ناله و فریاد و فغان
تن من ساز و پر از قصه و مضراب دله
این که بی صبر و قراره همه شب تا به سحر
خلق عالم همه در خوابن و بی خواب دلِ
این پدر سوخته دل , این پدر سوخته دل
این پدر سوخته دل , این پدر سوخته دل
تو ز من غافل و من کوی نیازم همه تو
تو نماز منی و گوشه محراب دله
مست می ناب دله، اونی که میشه آب دله
هالا لالای لالای , هالا لالای لالای
هالا لالای لالای , هالا لالای لالای
این پدر سوخته دل , این پدر سوخته
این پدر سوخته دل , این پدر سوخته دل
این پدرسوخته عاشق بی تاب دله
این که می گیره ز من شب همه شب خواب دله
مست می ناب دله، اونی که میشه آب دله
میاد میگه بمون بمون، یا که برو، یا که بیا
من یه فرمانبر بیچاره و ارباب دله
مست می ناب دله، اونی که میشه آب دله
هالا لالای لالای , هالا لالای لالای
هالا لالای لالای , هالا لالای لالای
تار و پود من و این ناله و فریاد و فغان
تن من ساز و پر از قصه و مضراب دله
این که بی صبر و قراره همه شب تا به سحر
خلق عالم همه در خوابن و بی خواب دلِ
این پدر سوخته دل , این پدر سوخته
این پدر سوخته دل , این پدر سوخته دل
تو ز من غافل و من کوی نیازم همه تو
تو نماز منی و گوشه محراب دله
مست می ناب دله، اونی که میشه آب دله
shirin71
07-11-2011, 02:42 AM
با من باش
گلکم، نازکم
گله کم کن، کمکم کن، کمکم
باش تا بهتر و بهتر باشم
باش تا از این همه سر باشم
باش تا هق هق من بند بیاد
باش که چشم من آفتاب می خواد
چون که از همیشه دیوونه ترم، با من باش
چون که آبروی عشق رو می خرم، با من باش
چون که بدجوری سزاوار توام، با من باش
حالا که حوصله تو سر می برم، با من باش
shirin71
07-11-2011, 02:43 AM
بابا
چشماتو وا کن و ببین ببین که بابا اومده
بابا با یک عروسک خوشگل و زیبا اومده
چشماتو تو چشم بابا یه بار باز و بسته کن
نظر به حال دل این عاشق دل شکسته کن
چه شب هایی به شوق تو اومدم و خواب بودی
تو دست های عاشق من همیشه کم یاب بودی همیشه کم یاب بودی
اینها همش تقصیر ماست تو که گناهی نداری
به جز به آغوش پدر به جایی راهی نداری به جایی راهی نداری
کبوتر دو برجم الهی که فدات بشم
نذار که بیچاره ی اون گریه بی صدات بشم گریه بی صدات بشم
من واسه تو دلواپسم تو واسه ی عروسکهات
من واسه تو می میرم و تو واسه ی بازیچه هات
دلشادم از شادی تو سر مستم از خنده تو
اما ته دل نگران برای آینده ی تو
اینها همش تقصیر ماست تو که گناهی نداری
به جز به آغوش پدر به جایی راهی نداری به جایی راهی نداری
کبوتر دو برجم الهی که فدات بشم
نذار که بیچاره ی اون گریه بی صدات بشم گریه بی صدات بشم
چشماتو وا کن و ببین ببین که بابا اومده
بابا با یک عروسک خوشگل و زیبا اومده
چشماتو تو چشم بابا یه بار باز و بسته کن
نظر به حال دل این عاشق دل شکسته کن
چه شب هایی به شوق تو اومدم و خواب بودی
تو دست های عاشق من همیشه کم یاب بودی همیشه کم یاب بودی
اینها همش تقصیر ماست تو که گناهی نداری
به جز به آغوش پدر به جایی راهی نداری به جایی راهی نداری
کبوتر دو برجم الهی که فدات بشم
نذار که بیچاره ی اون گریه بی صدات بشم گریه بی صدات بشم
کبوتر دو برجم الهی که فدات بشم
نذار که بیچاره ی اون گریه بی صدات بشم گریه بی صدات بشم
shirin71
07-11-2011, 02:43 AM
پنجره
باز کن پنجره را و به مهتاب بگو
صفحه ذهن کبوتر آبي است
خواب گل مهتابي است
اي نهايت در تو، ابديت در تو
اي هميشه با من، تا هميشه بودن
باز کن چشمت را تا که گل باز شود
قصه زندگي آغاز شود
تا که از پنجره چشمانت، عشق آغاز شود
تا دلم باز شود، تا دلم باز شود
دلم اينجا تنگ است، دلم اينجا سرد است
فصلها بي معني، آسمان بي رنگ است
سرد سرد است اينجا، باز کن پنجره را
باز کن چشمت را، گرم کن جان مرا
اي هميشه آبي اي هميشه دريا
اي تمام خورشيد اي هميشه گرما
سرد سرد است اينجا باز کن پنجره را
اي هميشه روشن، بازکن چشم به من
shirin71
07-11-2011, 02:43 AM
ناجی
امان امان از دل من، از این دل غافل من
اگر تو ناجی نبودی، دلم می شد مشکل من
دلم یه همزبون می خواست، سرم یه سایبون می خواست
تو دنیای نامهربون، یه یار مهربون می خواست
تو ناجی من شدی باز، رسیدی در اوج نیاز
شدی برام مثل یه موج، خدای عشق بنده نواز
پیش از اینا چه بین جمع چه تنها
قشنگ نبود دنیا به چشمم اینجا
تو اومدی دنیامو زیبا کردی
مثل یه آرزو یه خواب یه رویا
اشکمامو پاک کردی به روی گونه
بغل کشیدی منو عاشقونه
فرشته نجات من شدی تو
عشقت واسم هدیه آسمونه
shirin71
07-11-2011, 02:44 AM
هم قسم
عزیز هم قسم مگر
كه مرگ من تورا دگر
ز قلب من جدا كند
فدای چشم مست تو
اگر به راه عشق تو
خدا مرا فنا كند
ای نفسهای تو عاشق، ای تو خوب موندنی
زنده ام با نفس تو، تا همیشه با منی
مثل شبنم رو پر گل من رو با خودت نگه دار
سینت رو گهواره ای کن، برای این تن تبدار
زیر سقف عاشقیمون، عطر موهات رو رها کن
یاس عاشقیت رو بگشا، من رو از خودم جدا کن
shirin71
07-11-2011, 02:44 AM
به دیدارم بیا
به ديدارم بيا ماه دراومد
چراغ روشن راه در اومد
اگه شب شده مهتاب توي راهه
نشون ما دو تا فانوس راهه
بذار بخنده چشمات به نگاهم
کتاب عاشقي توي نگاهه
عزيز من چشم انتظارم نذار
بيا و زندگي رو با خود بيار
با تو نفس کشيدن رو دوست دارم
هميشه با تو بودن رو دوست دارم
بيا که فصل پر پرواز من
دوباره پر گشون رو دوست دارم
بسه ديگه مُردم از اين بي کسي
اين همه تنهايي و دلواپسي
دل واسه ديدار تو پر مي زنه
کاشکي بدوني که ندارم کسي
shirin71
07-11-2011, 02:44 AM
عاشقانه
ای شب از رویای تو رنگین شده
سینه از عطر تو هم سنگین شده
ای به روی چشم من گسترده خویش
شادیم بخشیده از اندوه بیش
همچو بارانی كه شوید جسم خاك
هستی ام ز آلودگی ها کرده پاک
ای طپش های تن سوزان من
آتشی در سایه مژگان من
ای مرا با شور شعر آمیخته
این همه آتش به شعرم ریخته
چون تب عشقم چنین افروختی
لاجرم شعرم به آتش سوختی
ای دو چشمانت چمنزاران من
داغ چشمت خورده بر چشمان من
بیش از اینت گر كه در خود داشتم
هر كسی را تو نمی انگاشتم
shirin71
07-11-2011, 02:44 AM
گناه
پيش تو رو سياهم، تو بگذر از گناهم
ندامت رو تو ديدي، تو عالم نگاهم
تو خواستي من نخواستم، با هم باشند دلهامون
نشستي من نشستم، به پاي لحظه هامون
تو بودي من نبودم، ديوونه مثل مجنون
تو موندي من نموندم، به پاي عهد و پيمون
نميشه باور من، کنار من نشستي
کسي که مي پرستم، تو بودي و تو هستي
نميشه باور من، هنوز به پام نشستي
چشاتو رو بديهام، تو عاشقونه بستي
shirin71
07-11-2011, 02:44 AM
هیچکی
دو تا چشمام همه جا دنبال تو مي گرده
با نبودنت دلم با غصه ها سر كرده
شب و روز در پي تو من همه جا رو گشتم
يكي گفت غصه نخور اون داره بر مي گرده
زندگي با عشق تو رنگ ديگه داشت برام
رفتي و بدون تو تلخ شده روز و شبام
دل من با هيچ كسي نمي تو نست خو بگيره
شب و روز منتظر و چشم به رات مونده نگام
كسي مثل تو نشد كسي مثل تو نبود
همش از خدا مي خوام كه بيايي زود زود
كاش كه مي شد دوباره باز هم و پيدا بكنيم
سفره عشق مونو با هم ديگه وا بكنيم
كاش تو اين شهر غريب صداي آشنا بياد
دل من هواتو كرده فقط هم تو رو مي خواد
كسي مثل تو نشد كسي مثل تو نبود
همش از خدا مي خوام كه بيايي زود زود
shirin71
07-11-2011, 02:45 AM
دعا
با هم بیا دعا کنیم خدامون رو صدا کنیم
که آسمون بباره، فراوونی بیاره
ازش بخواییم برامون سنگ تموم بذاره
راههای بسته باز شه، هیچ کی غریب نباشه
صورت و شکل هیچ کس مردم فریب نباشه
شفا بده مریضو، خط بزنه ستیزو
رو هیچ دیوار و بومی، نخونه جغد شومی
دعا کنیم رها شند، اونا که توی بندند
از بس نباشه نا اهل، زندونها رو ببندند
خودش می دونه داره هرکسی آرزویی
این باشه آرزومون نریزه آبرویی
سیاه و سفید یه رنگ بشه، زشتیهامون قشنگ بشه
کویرها آباد بشند، اسیرها آزاد بشند
shirin71
07-11-2011, 02:45 AM
مسافر
[دکلمه مولود زهتاب]
تا کی جفا کشم ز تو ای بی وفا برو
بگذاشتم به مدعیان مدعا برو
دشمن نکرد آنچه تو کردی به دوست
بیگانه هم نکرد
برو ای بی وفا برو
امید صلح نیست دگر نیست نیست نیست
منشین،منشین برو برو برو
ای بی وفا برو
[دکلمه معین]
هر يار اهل نيرنگ، هر دوست اهل حيله
با پشت خورده خنجر، موندم تو اين قبيله
[آواز]
راتو برو مسافر، برگشتنت عذابه
من تشنه لب تکيدم، آب اين طرف گِل آبه
از دورها چه زيباست، امواج آبي عشق
اما دريغ و افسوس، چون مي رسي سرابه
هر يار اهل نيرنگ، هر دوست اهل حيله
با پشت خورده خنجر، موندم تو اين قبيله
نشنيده ام من از تو، يک حرف از صداقت
افسانه هاي دل را، بردم به سوي ظلمت
زهر است در دل جام، ريزي چو باده در كام
گويند نوش و در دل، صدها هزار دشنام
راتو برو مسافر، برگشتنت عذابه
من تشنه لب تکيدم، آب اين طرف گِل آبه
از دورها چه زيباست، امواج آبي عشق
اما دريغ و افسوس، چون مي رسي سرابه
هر يار اهل نيرنگ، هر دوست اهل حيله
با پشت خورده خنجر، موندم تو اين قبيله
جاده دروغ نمي گه، فريادي از رهايي است
براي پاي خسته، پيغام آشنايي است
کنار خط جاده، هر سايه بون يه طاقه
يه سرپناهِ اَمنه، تصويري از اطاقه
shirin71
07-11-2011, 02:45 AM
غریبستان
جانا به غریبستان
تا چند ز چه می مانی
باز آ از آن غربت
تا چند پریشانی
صد نامه فرستادم
صد راه نشان دادم
یا نامه نمی خوانی
یا راه نمی دانی
باز آ که در آن محبس
قدر تو نداند کس
با سنگدلان منشین
تو گوهر این كاني
اگر خواهم غم دل با تو گویم
جا نمی یابم
اگر جایی شود پیدا
تو را تنها نمی یابم
اگر جایی کنم پیدا
تنها تو را یابم
ز شادی دست و پا گم می کنم
خود را نمی یابم
shirin71
07-11-2011, 02:45 AM
ارباب وفا
بیا با من بزن جام بیا بخون تو چشمام
که با تو شاد شعرهام که بی تو خیلی تنهام
گرفتار تو هستم نگهدار تو هستم
به من تکیه کن از عشق
که من یار تو هستم که من یار تو هستم
حیف است که ارباب وفا را نشناسی
ما یار تو باشیم و تو ما را نشناسی
حیف است عزیزم که تو با این همه احساس
این پاک ترین عشق خدا را نشناسی ما را نشناسی
بشناس منو بشناس تو دوست داشتن و بشناس
تو باد بهاری گل و گلشن و بشناس
پنهون نشو از من گریزون نشو از من
دور تو بگردم رو گردون نشو از من رو گردون نشو از من
حیف است که ارباب وفا را نشناسی
ما یار تو باشیم و تو ما را نشناسی
حیف است عزیزم که تو با این همه احساس
این پاک ترین عشق خدا را نشناسی ما را نشناسی
در دست تو هست دلم ای دزد
سر مست تو هست دلم ای دزد
دنبا کسی غیر تو نیست
تا وصل تو هست دلم ای دزد
گلبانگ منو نبر از یاد
عاشق شدن رو نبر از یاد
من خستم و عشق یه جهانش
کین یک سخن رو نبر از یاد
حیف است که ارباب وفا را نشناسی
ما یار تو باشیم و تو ما را نشناسی
حیف است عزیزم که تو با این همه احساس
این پاک ترین عشق خدا را نشناسی ما را نشناسی
بیا با من بزن جام بیا بخون تو چشمام
که با تو شاد شعرهام که بی تو خیلی تنهام
گرفتار تو هستم نگهدار تو هستم
به من تکیه کن از عشق
که من یار تو هستم که من یار تو هستم
حیف است که ارباب وفا را نشناسی
ما یار تو باشیم و تو ما را نشناسی
حیف است عزیزم که تو با این همه احساس
این پاک ترین عشق خدا را نشناسی ما را نشناسی
shirin71
07-11-2011, 02:45 AM
اگه داشتم تو رو
اگه داشتم تو رو دنيام يه صفاي ديگه داشت
شب عشقم واسه من حال و هواي ديگه داشت
اگه داشتم تو رو رسواي عبادت مي شدم
دلم اين خسته عاشق يه خداي ديگه داشت
اگه داشتم تو رو اون قصه نويس
واسه من يه قصه هاي ديگه داشت
مي دونم زندگي اينجوري نبود
مرد عاشق يه شبهاي ديگه داشت
اگه داشتم تو رو اون ميخونه که جاي منه
شبها اونجا جاي من يه بينواي ديگه داشت
نمي گم با تو واسم، گريه ديگه گريه نبود
با تو اين زمزمه ها يه هاي هاي ديگه داشت
مي دونم پيش تو آروم مي شدم حتي اگه
قهر و نازت واسه من درد و بلاي ديگه داشت
اگه يارم مي شدي، صاحب دنيات مي شدم
فکر نکن چشمهاي تو يه آشناي ديگه داشت
shirin71
07-11-2011, 02:46 AM
دیوونه دل
باز آمدم از راه سفر، يک بار دگر، در خانه تو
گل داده باز گلخونه دل از بوي تو و دردونه تو
سر مي نهد اين خانه بدوش، شاداب و خموش، بر شونه تو
پر مي کند از باده شوق، چشمون خدا پيمونه تو
باز امشب اين ديوونه دل، بر بام و بر سر ميزنه
غم اومده تا پشت در باز حلقه بر در مي زنه
ياد تو و دوري تو، آتيش به جونم ميزنه
من مي روم اما دلم، در سينه پر پر ميزنه
سر داد باز اين بيخونه اين ويرونه دل
باز امشب اين ديوونه درد، بر بام و بر سر ميزنه
shirin71
07-11-2011, 02:46 AM
معما
تنه رود همهمه آب ، من پر از وسوسه خواب
واسه رویای رسیدن، منه بی حوصله بی تاب
میونه باور و تردید ، میونه عشق و معما
با تو هر نفس غنیمت، با تو هر لحظه یه دنیا
با تو پر شور و نشاطم ، تو هیاهوی نگاتم
تو یه آوازه قشنگی ، من تو آهنگه صداتم
مثله خنده رو لباتم ، مثله اشک رو گونه هاتم
تو رو میبوسم و انگار شاعره شعره چشاتم
دشت پونه های وحشی ، رنگ التماس و خواهش
موج خاکستری باد ، شعله ی گرم نوازش
بیا گلواژه ی عشقو با تو همصدا بخونم
تو رو دوست دارم و ای کاش تا ابد
با تو بمونم
تنه رود همهمه آب،من پر از وسوسه خواب
واسه رویای رسیدن، من بی حوصله بیتاب
میونه باور و تردید، میونه عشقو معما
با هر نفس غنیمت، با تو هر لحظه یه دنیا
با تو پر شورو نشاطم، تو حیاهوی نگاتم
تو یه آوازه قشنگی، من تو آهنگه صداتم
مثله خنده رو لباتم، مثله اشک رو گونه هاتم
تو رو میبوسم و انگار شاعره شعره چشاتم
دشت پونه های وحشی، رنگ التماس و خواهش
موج خاکستری باد، شعله گرم نوازش
بیا گلواژه عشقو با تو همصدا بخونم
تو رو دوست دارم و ای کاش تا ابد
با تو بمونم.
shirin71
07-11-2011, 02:46 AM
سایه
شاید اون جوری که باید ،قدرتو من ندونستم
حرفایی بود توی قلبم ، من نگفتم، نتونستم
من بتو هرگز نگوفتم باتو بودن آرزومه
نقشه اون چشمای معصوم لحظه لحظه روبرومه
نیومد روی زبونم که بگم بیتو چی هستم
که بگم دیوونتم من زندگیمو بتو بستم
شاید اون جوری که باید ،قدرتو من ندونستم
حرفایی بود توی قلبم ، من نگفتم، نتونستم
تو رو دیدم مثله آیینه، توی تنهایی شکستی
من کلامی نمیگفتم که برام زندگی هستی
نمیدونستی که چون گل توی قلب من شکفتی
چشمه تو پر ار گلایه،اما هرگز نمیگفتی
من بتو هرگز نگوفتم باتو بودن آرزومه
نقشه اون چشمای معصوم لحظه لحظه روبرومه
شاید اون جوری که باید ،قدرتو من ندونستم
حرفایی بود توی قلبم ، من نگفتم، نتونستم
نیومد روی زبونم که بگم بیتو چی هستم
که بگم دیوونتم من زندگیمو بتو بستم
شاید اون جوری که باید ،قدرتو من ندونستم
حرفایی بود توی قلبم ، من نگفتم، نتونستم.
shirin71
07-11-2011, 02:47 AM
عشق موندگار
روی رقص شاپرک، زیره بارونه چشات
دله من میلرزه واسه بوسه رو لبات
روی اسب با له دار تویی تنها تک سوار
عشقه رو یایی من،
تویی عشق موندگار، تویی عشق موندگار.
فصله بارونه و عشق رو غبار نسترن
منو تو عاشقه هم
تو خوابه گل شدن
شعلۀ وحشی عشق بی گناه و بی صدا
یه ترانه وسوسه، رنگه سرخه غروبا
روی رقص شاپرک، زیره بارونه چشات
دله من میلرزه واسه بوسه رو لبات
روی اسب با له دار ، تویی تنها تک سوار
عشقه رو یاییۀ من،
تویی عشق موندگار، تویی عشق موندگار
با حضور آرزو، لحظه های دم به دم
هم قطاره خاطره، همیشه دنباله هم
کفشه جنگلای سبز، پای جاده های دور
توی تاریکی راه، رنگه چشمات مثله نور
رنگه چشمات مثله نور
روی رقص شاپرک، زیره بارونه چشات
دله من میلرزه واسه بوسه رو لبات
روی اسب باله دار تویی تنها تک سوار
عشقه رو یاییۀ من،
تویی عشق موندگار، تویی عشق موندگار.
فصله بارون و عشق رو غبار نسترن
منو تو عاشقه هم
تو خوابه گل شدن
شعلۀ وحشی عشق بی گناه و بی صدا
یه ترانه وسوسه، رنگه سرخه غروبا
روی رقص شاپرک، زیره بارونه چشات
دله من میلرزه واسه بوسه رو لبات
روی اسب باله دار تویی تنها تک سوار
عشقه رو یاییۀ من،
تویی عشق موندگار، تویی عشق موندگار
shirin71
07-11-2011, 02:47 AM
گل ستاره
صدای پای ماه میاد تو آسمون
انگار عروسیه تو شهر عاشقون
حریر مهتاب رو سرش، ستاره ها دورو برش
الهی که کسی نیاد به غیر من در نظرش،
به غیر من در نظرش
دل پره انتظاره ، مژدۀ وصل یاره
دل پره انتظاره ، مژدۀ وصل یاره
از آسمون میباره امشب گل ستاره
از آسمون میباره امشب گل ستاره
من میخوام تو چشمه تو نگاه کنم
اسمتو شبانه روز صدا کنم
وقتی که سحر میشه دوباره باز،
چشمامو تو چشمای تو وا کنم
خدا کنه تو زندگی همیشه آفتابی باشه
شبا برای عاشقا ، همیشه مهتابی باشه
همیشه مهتابی باشه.
دل پره انتظاره ، مژدۀ وصل یاره
دل پره انتظاره ، مژدۀ وصل یاره
از آسمون میباره امشب گل ستاره
از آسمون میباره امشب گل ستاره
من میخوام تو چشمه تو نگاه کنم
اسمتو شبانه روز صدا کنم
وقتی که سحر میشه دوباره باز،
چشمامو تو چشمای تو وا کنم
خدا کنه تو زندگی همیشه آفتابی باشه
شبا برای عاشقا ، همیشه مهتابی باشه
همیشه مهتابی باشه.
دل پره انتظاره ، مژدۀ وصل یاره
دل پره انتظاره ، مژدۀ وصل یاره
از آسمون میباره امشب گل ستاره
از آسمون میباره امشب گل ستاره
shirin71
07-11-2011, 02:47 AM
سوز دل
من اگر عاشق نباشم از خودم سیرم
من اگر عاشق نباشم زود میمیرم
من اگر عاشق نباشم از خودم سیرم،
زود میمیرم.
سینه سردش پیشه ماست،
لبریزه دردش پیشه ماست،
همسفر آتش کجاست؟ همسفر آتش کجاست؟
سفرهء دل خالی و بی روزی است
سینه ام محتاج آتش سوزی است؛
سینه ام محتاج آتش سوزی است.
نازنین تو همرهی با راز داران میکنی،
آتشی را زیره خاکستر تو پنهان میکنی
من که خود در معبد دلدادگان آیینه ام
تله خاکستر نمیخواهم درونه سینه ام
من اگر عاشق نباشم از خودم سیرم
من اگر عاشق نباشم زود میمیرم
سفرهء دل خالی و بی روزی است
سینه ام محتاج آتش سوزی است؛
سینه ام محتاج آتش سوزی است
سینه سردش پیشه ماست
لبریزه دردش پیشه ماست
همسفر آتش کجاست؟ همسفر آتش کجاست؟
shirin71
07-11-2011, 02:47 AM
تاج سر
شهر رو چراغون مي کنم، آينه بندون مي کنم
تاج روي زلفت رو، ستاره بارون مي کنم
عطر و گلابدون ميارم، آينه و شمعدون ميارم
با حلقه هاي گل ياس، تو رو به خونم ميارم
بس که نازک تنت، چو حريره بدنت
مثل ژاله سحر، رو برگ گل مي شونمت
بيا که آشيونه رو، ديوار و سقف خونه رو
برات گلستون بکنم، دنياي عاشقونه رو
بسته ام بار سفر اي که تويي بال و پرم
با تو اي هستي من تا به ابد همسفرم
من گلستون رو دارم گل نمياد در نظرم
تاج خورشيد نمي خوام تا که تويي تاج سرم
زنده ام با نفس تو، وصل جون تو به جونم
بي تو من حتي يه لحظه، نمي تونم که بمونم
shirin71
07-11-2011, 02:48 AM
فردا
ما ز فردا نگرانیم که فردا چه کنیم
زیر این بار گرانی که جان را چه کنیم
روز من ثانیه هایی که نه از آن من است می خواهی
آتشی را که نه در جان من است می خواهی
روزگار روز مرا پیش فروشی کرده
دل بیدار مرا پیر فراموشی کرده
هیچ در دست ندارم که به تو عرضه کنم
چه کنم نیست هوایی که دلی تازه کنم
قصد من نیت آزار نبود
جنس من در خور بازار نبود
جنسم از خاک و دلم خاکی تر
روح من از خود من شاکی تر
جنسم از رنگ طلا بود و نه از جنس طلا
دل گرفتار بلا بود و سزاوار بلا
shirin71
07-11-2011, 02:48 AM
بیقرار
برای دیدن تو بیقرارم تا بیام از سفر
بیام و حلقه بر در بزنم که اومدم بی خبر
میام تا سر بذارم روی سینت تا که باور کنی
نفس گیره برام بی تو دیگه زندگی بی ثمر
الهی من فدات فدای اون چشات
میخوام اینو بدونی که میمرم برات
میام تا عطر موهات باز دوباره به تنم جون بده
میام تا گرمی بوسه تو به رگم خون بده
بکش دست محبت بر سر من خستگیمو بگیر
بذار عمری بمونم توی دست مهربونت اسیر
الهی من فدات فدای اون چشات
میخوام اینو بدونی که میمرم برات
سرت رو تکیه گاهم کن . محبت را فراهم کن
تو اون چشمون عاشق را بیا فانوس راهم کن
کنار تو اگه باشم حباب قله قافم
تو شیرینم بخواه از من که قلب کوهو بشکافم
الهی من فدات فدای اون چشات
میخوام اینو بدونی که میمرم برات
برای دیدن تو بیقرارم تا بیام از سفر
بیام و حلقه بر در بزنم که اومدم بی خبر
بیا تا سر بذارم روی سینت تا که باور کنی
نفس گیره برام بی تو دیگه زندگی بی ثمر
الهی من فدات فدای اون چشات
میخوام اینو بدونی که میمرم برات
میام تا عطر موهات باز دوباره به تنم جون بده
میام تا گرمی بوسه تو به رگم خون بده
بکش دست محبت بر سر من خستگیمو بگیر
بذار عمری بمونم توی دست مهربونت اسیر
الهی من فدات فدای اون چشات
میخوام اینو بدونی که میمرم برات
shirin71
07-11-2011, 02:48 AM
من از راه اومدم
اين قافله ی عمر ، عجب ميگذرد
اين قافله ی عمر ، عجب ميگذرد
درياب دمی ، که با طرب میگذرد،که با طرب میگذرد
ساقی ، ساقی ، غم فردای حريفان چه خوریم
پيش آر پياله را ، پيش آر پياله را ، که شب مییي گذرد
من از راه اومدم
(من از راه اومدم)
دلت خواست اومدم
(دلت خواست اومدم)
تو از بيراهه ها رفتی ، تو چشم سياه کجا رفتی
تو از بيراهه ها رفتی ، تو چشم سياه کجا رفتی
بايد سر به جنون زد ، دل به خاک و خون زد
نرو از روزگارم ، بی تو تمومه کارم
هزار بار اومدم نبودی ، گرفتار اومدم نبودی
هزار بار اومدم نبودی ، گرفتار اومدم نبودی
به دنبال تو باز اومدم ، پی چشم سيات اومدم
فقط با يک نگاه اومدم
بايد سر به جنون زد ، دل به خاک و خون زد
نرو از روزگارم ، بی تو تمووومه کارم
گذشتن از تو آسون نيست ، مثل تو يار فراوون نيست
گذشتن از تو آسون نيست ، مثل تو يار فراوون نيست
مثل تو يار فراوون نيست
بايد سر به جنون زد ، دل به خاک و خون زد
نرو از روزگارم ، بی تو تمومه کارم
من از راه اومدم
(من از راه اومدم)
دلت خواست اومدم
(دلت خواست اومدم)
تو از بيراهه ها رفتی ، تو چشم سياه کجا رفتی
تو از بيراهه ها رفتی ، تو چشم سياه کجا رفتی
بايد سر به جنون زد ، دل به خاک و خون زد
نرو از روزگارم ، بی تو تمومه کارم
هزار بار اومدم نبودی ، گرفتار اومدم نبودی
هزار بار اومدم نبودی ، گرفتار اومدم نبودی
به دنبال تو باز اومدم ، پی چشم سيات اومدم
فقط با يک نگاه اومدم
بايد سر به جنون زد ، دل به خاک و خون زد
نرو از روزگارم ، بی تو تمومه کارم
shirin71
07-11-2011, 02:48 AM
پروردگارا
برم قربون اوووون ، پروردگاریییی
که عاشق کرده ما را از قراری
بيا عاشق بيا ، دنیا بسازيم
بيا اون باوفا چون ما بسازيم
تو خورشيد و ديار و چشمه ها رو
منم اون کوله بار قصه ها رو
همون شست و نگاهش از تو خوبه
هلال روی ماهش از تو خوبه
هلال روی ماهش از تو خوبه
دلش با تو ، وفاش با تو ، مرام با خداش با تو
محبت کردنش با من ، به خاک افتادنش با من
چراغش را تو روشن کن ، لباسش را تو بر تن کن
اذون مغربش با من ، طلوع مشرقش با من
برم قربون اون ، پروردگاریییی
که عاشق کرده ما را از قراری
بيا عاشق بيا ، دنیا بسازيم
بيا اون باوفا چون ما بسازيم
يکی بود و نبود قصه هاش با من
دل تنگ غروب و غصه هاش با من
طلا و خوشه های گندمش با تو
خداوندا رضای مردمش با تو
يکی بود و نبود قصه هاش با من
دل تنگ غروب و غصه هاش با من
طلا و خوشه های گندمش با تو
خداوندا رضای مردمش با تو
دلش با تو ، وفاش با تو ، مرام با خداش با تو
محبت کردنش با من ، به خاک افتادنش با من
چراغش را تو روشن کن ، لباسش را تو بر تن کن
اذون مغربش با من ، طلوع مشرقش با من
برم قربون اوووون ، پروردگارییییی
که عاشق کرده ما را از قراری
بيا عاشق بيا ، دنیا بسازیییيم
بيا اون باوفا چون ما بسازيم
shirin71
07-11-2011, 02:49 AM
اصفهان
دلم میخواد به اصفهان برگردم
بازم به اون نصف جهان برگردم
برم اونجا بشینم در کنار زاینده رود
بخونم از ته دل ترانه و شعر و سرود ترانه و شعرو سرود
خودم اینجا دلم اونجا همه راز و نیازم اونجا
ای خدا عشق منو یار منو اون گل نازم اونجا
چکنم با کی بگم عقده دل رو پیش کی خالی کنم
دردمو با چه زبون به اینو اون حالی کنم
اسمون گریه کند بر سر جانانه من
اشک ریزان شده دلدار در ان خانه من
از غم دوری او همدم پیمانه شدم
همچو شبگرد غزل خون سوی میخانه شدم
مست و دیوانه شدم مست و دیوانه شدم
به خدا این دل من پر از غمه تموم دنیا برام جهنمه
هر چه گویم من از این سوز دلم
به خدا بازم کمه بازم کمه
چکنم با کی بگم عقده دل رو پیش کی خالی کنم
دردمو با چه زبون به اینو اون حالی کنم
دلم میخواد به اصفهان برگردم
بازم به اون نصف جهان برگردم
shirin71
07-11-2011, 02:49 AM
تنهای تنها
همه رفتند کسی دور و برم نیست
چنین بی کس شدن در باورم نیست
اگر این اخر و این عاقبت بود
به جز افسوس هوایی در سرم نیست
همه رفتند کسی با ما نموندش، کسی خط دل ما رو نخوندش
همه رفتند ولی این دل ما را، همون که فکر نمی کردیم سوزوندش
که حاشا تقه ای بر در نخورده، که آیا زنده ایم یا جون سپرده
که حاشا صحبتی حرفی کلامی، که جزو رفته هاییم ما نمرده
عجب بالا و پایین داره دنیا، عجب این روزگار دل سرده با ما
یه روز دور و برم صد تا رفیق بود، منو امروز ببین تنهای تنهام
خیال کردم که این گوشه کنارا، یکی داره هوای کار ما را
یکی هم این میون دلسوز ما هست، نداره آرزو، آزار ما را
shirin71
07-11-2011, 02:49 AM
دلم گرفت
شرکت ترانه تقدیم می کند
گلهای غربت شماره ی 2 باصدای معین
دستگاه ماهور
آهنگساز محمد حیدری
ترانه سرا هدیه
تنظیم ارکستر آندرانیک
تک نوازان سنتور محمد حیدری
ویلن بیژن مرتضوی
ضرب سیامک پویان
اشعار از فروغی، هدیه، همای شیرازی، خیام
گوینده مولود زهتاب
از من بگریزید که می خوردم امروز
با من منشینید که دیوانه ام امشب
ترسم که سر کوی تو را سیل بگیرد
ای بی خبر از گریه ی مستانه ام امشب
یک جرعه ی آن مست کند هر دو جهان را
چیزی که لبت ریخت به پیمانه ام امشب
بی حاصلم از عمر گران مایه فروغی
گر جان نرود در پی جانانه ام امشب
دلم گرفت از آسمون
هم از زمین هم از زمون
توو زندگی چقدر غمه
دلم گرفته از همه
ای روزگار لعنتی
تلخه بهت هر چی بگم
من به زمین و آسمون
دست رفاقت نمیدم
دست رفاقت نمیدم
دست رفاقت نمیدم
امشب از اون شباست که من
دوباره دیوونه بشم
توو مستی و بی خبری
اسیره می خونه بشم
امشب از اون شباست که من
دلم می خواد داد بزنم
توو شهره این غریبه ها
دردم و فریاد بزنم
دلم گرفت از آسمون
هم از زمین هم از زمون
توو زندگی چقدر غمه
دلم گرفته از همه
ای روزگار لعنتی
تلخه بهت هر چی بگم
من به زمین و آسمون
دست رفاقت نمیدم
دست رفاقت نمیدم
دست رفاقت نمیدم
از این همه در به دری
توو قلب من قیمته
چه فایده داره زندگی
این انتهای طاقته
از این همه در به دری
دلم رسیده جون من
به داد من نمیرسه
خدای آسمون من
دلم گرفت از آسمون
هم از زمین هم از زمون
توو زندگی چقدر غمه
دلم گرفته از همه
ای روزگار لعنتی
تلخه بهت هر چی بگم
من به زمین و آسمون
دست رفاقت نمیدم
دست رفاقت نمیدم
دست رفاقت نمیدم
دلم گرفت از آسمون
هم از زمین هم از زمون
توو زندگی چقدر غمه
دلم گرفته از همه
ای روزگار لعنتی
تلخه بهت هر چی بگم
من به زمین و آسمون
دست رفاقت نمیدم
دست رفاقت نمیدم
دست رفاقت نمیدم
دلم گرفت از آسمون
هم از زمین هم از زمون
توو زندگی چقدر غمه
دلم گرفته از همه
ای روزگار لعنتی
تلخه بهت هر چی بگم
من به زمین و آسمون
دست رفاقت نمیدم
دلم گرفت از آسمون
هم از زمین هم از زمون
توو زندگی چقدر غمه
دلم گرفته از همه
ای روزگار لعنتی
تلخه بهت هر چی بگم
shirin71
07-11-2011, 02:49 AM
مست
اونا كه تو زندگيشون قصه هاي خوب شنيدند
تو قمار زندگاني همه جور بازي رو ديدند
اونا كه تو خلوت شب شعرهاي حافظ رو خوندند
همه راه و رفتن اما بر سر دو راهي موندند
بهشون بگين كه اينجا يه نفر هميشه مسته
يه نفر هميشه تنها سر اين كوچه نشسته
بهشون بيگيد كه قصه اش مثل شاهنومه درازه
کي بوده كجا رسيده چه جوري بايد بسازه
حالا قصه هاشو مستها توي ميخونه ها ميگند
اما اون هميشه مست رو توي اونجا راه نميدند
بهشون بگين كه اينجا يه نفر هميشه مسته
يه نفر هميشه تنها سر اين كوچه نشسته
ديگه نیست كمند دلها گيسوهاي رنگ برفش
دیگه ميخونه جای نيست كه بياد رو لب و حرفش
بزاريد همه بدونن كه به دست غم اسير
اخرش يه شب همونجا سر اين كوچه ميميره
بهشون بگين كه اينجا يه نفر هميشه مسته
يه نفر هميشه تنها سر اين كوچه نشسته
من امشب سرخوش و ديوانه و مست و غزل خوانم
به جام مي پناه آورده ام
به جام مي پناه آورده ام از غم گريزانم
گر از ميخانه باز آيم
گر از ميخانه باز آيم مرا غم باز مي جويد
رويد اي دوستان من گوشه ميخانه مي مانم
مي مانم
ديگه نیست كمند دلها گيسوهاي رنگ برفش
دیگه ميخونه جای نيست كه بياد رو لب و حرفش
بزاريد همه بدونن كه به دست غم اسير
اخرش يه شب همونجا سر اين كوچه ميميره
بهشون بگين كه اينجا يه نفر هميشه مسته
يه نفر هميشه تنها سر اين كوچه نشسته
shirin71
07-11-2011, 02:50 AM
فداتم
پشت دراي بسته
عاشقي دل شكسته
داره هواي خوندن
با تو عزيز خسته
با تو عزيز خسته
دوست دارم عزيزم
عاشقتم هنوزم
نزار تا بيشتر از اين
به پاي تو بسوزم
به پاي تو بسوزم
آره خودم فداتم
فداي اون چشاتم
به قربون نگاتم
هميشه خاك پاتم
بيا كه زندگي رو
تو چشم تو ببينم
تو اين ديار غربت
كنار تو بشينم
كيه از تو نخونه
كيه با تو نمونه
ميخونم عاشقونه
واست خونه به خونه
بيا بازم با من باش
اميد آخرم باش
تو اين ديار غربت
تو تنها ياورم باش
اره خودم فداتم
فداي اون چشاتم
به قربون نگاتم
هميشه خاك پاتم
بيا كه زندگي رو
تو چشم تو ببينم
تو اين ديار غربت
همش تو رو ببينم
پشت دراي بسته
عاشقي دل شكسته
داره هواي خوندن
با تو عزيز خسته
با تو عزيز خسته
دوست دارم عزيزم
عاشقتم هنوزم
نزار تا بيشتر از اين
به پاي تو بسوزم
به پاي تو بسوزم
آره خودم فداتم
فداي اون چشاتم
به قربون نگاتم
هميشه خاك پاتم
بيا كه زندگي رو
تو چشم تو ببينم
تو اين ديار غربت
كنار تو بشينم
كيه از تو نخونه
كيه با تو نمونه
ميخونم عاشقونه
واست خونه به خونه
بيا بازم با من باش
اميد آخرم باش
تو اين ديار غربت
تو تنها ياورم باش
اره خودم فداتم
فداي اون چشاتم
به قربون نگاتم
هميشه خاك پاتم
بيا كه زندگي رو
تو چشم تو ببينم
تو اين ديار غربت
همش تو رو ببينم
اره خودم فداتم
فداي اون چشاتم
به قربون نگاتم
هميشه خاك پاتم
بيا كه زندگي رو
تو چشم تو ببينم
تو اين ديار غربت
كنار تو بشينم
shirin71
07-11-2011, 02:50 AM
دلاي عاشق
شرکت ترانه تقدیم می کند
گلهای غربت شماره ی 2 باصدای معین
دستگاه ماهور
آهنگساز محمد حیدری
ترانه سرا هدیه
تنظیم ارکستر آندرانیک
تک نوازان سنتور محمد حیدری
ویلن بیژن مرتضوی
ضرب سیامک پویان
اشعار از فروغی، هدیه، همای شیرازی، خیام
گوینده مولود زهتاب
از من بگریزید که می خوردم امروز
با من منشینید که دیوانه ام امشب
ترسم که سر کوی تو را سیل بگیرد
ای بی خبر از گریه ی مستانه ام امشب
یک جرعه ی آن مست کند هر دو جهان را
چیزی که لبت ریخت به پیمانه ام امشب
بی حاصلم از عمر گران مایه فروغی
گر جان نرود در پی جانانه ام امشب
دلم گرفت از آسمون
هم از زمین هم از زمون
توو زندگی چقدر غمه
دلم گرفته از همه
ای روزگار لعنتی
تلخه بهت هر چی بگم
من به زمین و آسمون
دست رفاقت نمیدم
دست رفاقت نمیدم
دست رفاقت نمیدم
امشب از اون شباست که من
دوباره دیوونه بشم
توو مستی و بی خبری
اسیره می خونه بشم
امشب از اون شباست که من
دلم می خواد داد بزنم
توو شهره این غریبه ها
دردم و فریاد بزنم
دلم گرفت از آسمون
هم از زمین هم از زمون
توو زندگی چقدر غمه
دلم گرفته از همه
ای روزگار لعنتی
تلخه بهت هر چی بگم
من به زمین و آسمون
دست رفاقت نمیدم
دست رفاقت نمیدم
دست رفاقت نمیدم
از این همه در به دری
توو قلب من قیمته
چه فایده داره زندگی
این انتهای طاقته
از این همه در به دری
دلم رسیده جون من
به داد من نمیرسه
خدای آسمون من
دلم گرفت از آسمون
هم از زمین هم از زمون
توو زندگی چقدر غمه
دلم گرفته از همه
ای روزگار لعنتی
تلخه بهت هر چی بگم
من به زمین و آسمون
دست رفاقت نمیدم
دست رفاقت نمیدم
دست رفاقت نمیدم
دلم گرفت از آسمون
هم از زمین هم از زمون
توو زندگی چقدر غمه
دلم گرفته از همه
ای روزگار لعنتی
تلخه بهت هر چی بگم
من به زمین و آسمون
دست رفاقت نمیدم
دست رفاقت نمیدم
دست رفاقت نمیدم
دلم گرفت از آسمون
هم از زمین هم از زمون
توو زندگی چقدر غمه
دلم گرفته از همه
ای روزگار لعنتی
تلخه بهت هر چی بگم
من به زمین و آسمون
دست رفاقت نمیدم
دلم گرفت از آسمون
هم از زمین هم از زمون
توو زندگی چقدر غمه
دلم گرفته از همه
ای روزگار لعنتی
تلخه بهت هر چی بگم
من به زمین و آسمون
دست رفاقت نمیدم
shirin71
07-11-2011, 02:50 AM
آواز افشاري
{گوینده (مولود زهتاب)}:
بیدل وخسته دراین شهرم ودلداری نیست
غم دل با که توان گفت که غمخواری نیست
شب به بالین من خسته به غیرازغم دوست
زآشنایان کهن یار وپرستاری نیست
یارب این شهرچه شهریست که صد یوسف دل
به کلافی بفروشیم و خریداری نیست
فکر بهبودی خود ای دل بکن ازجای دگر
که اندراین شهر طبیب دل بیماری نیست
{معین} :
صفاي اشک و آهم داده اين عشق
دل دور از گناهم داده اين عشق
دو چشمونت يه شب آتيش به جون زد
خيال کردم پناهم داده اين عشق
چنون عاشق چنون ديوونه حالم
که مي خوام از تو و از دل بنالم
هنوزم با همين ديوونه حاليم
يه رنگم، صادقم، صافم، زلالم
تو که عشقو تو ویرونی ندیدی
شب سر در گریبونی ندیدی
نمی دونی چه دردی داره دوری
تو که رنگ پریشونی ندیدی
عزیز جونم، غم عشق تو کم نیست
سوای عشق تو هر غم که غم نیست
گله کردی چرا می نالم از درد
دیگه این ناله ها دست خودم نیست
چنون عاشق چنون ديوونه حالم
که مي خوام از تو و از دل بنالم
هنوزم با همين ديوونه حاليم
يه رنگم، صادقم، صافم، زلالم
shirin71
07-11-2011, 02:50 AM
كهنه
[گوينده(مولود زهتاب):]
من بی می ناب زیستن نتوانم
من بی می ناب زیستن نتوانم
بی باده کشید بار تن نتوانم
من بنده آن دمم که ساقی گوید
یک جام دگر بگیر و من نتوانم
[معین:]
امشب از اون شباست که من، دوباره دیوونه بشم
تو مستی و بیخبری اسیر میخونه بشم
امشب از اون شباست که من، دلم میخواد داد بزنم
تو شهر این غریبه ها، دردمو فریاد بزنم
دلم گرفت از آسمون، هم از زمین هم از زمون
تو زندگی چقدر غمه، دلم گرفته از همه
ای روزگار لعنتی، تلخه بهت هرچی بگم
من به زمین و آسمون دست رفاقت نمیدم
دست رفاقت نمیدم، دست رفاقت نمیدم
از این همه دربدری، تو قلب من قیامته
چه فایده داره زندگی؟ این قصه های طاقته
از این همه دربدری، بلب رسیده جون من
به داد من نمیرسه خدای آسمون من
دلم گرفت از آسمون، هم از زمین هم از زمون
تو زندگی چقدر غمه، دلم گرفته از همه
ای روزگار لعنتی، تلخه بهت هرچی بگم
من به زمین و آسمون دست رفاقت نمیدم
دلم گرفت از آسمون، هم از زمین هم از زمون
تو زندگیم چقدر غمه، دلم گرفته از همه
ای روزگار لعنتی، تلخه بهت هرچی بگم
دلم گرفت از آسمون، هم از زمین هم از زمون
تو زندگیم چقدر غمه، دلم گرفته از همه
ای روزگار لعنتی، ...
shirin71
07-11-2011, 02:51 AM
پروردگار
برم قربون اوووون ، پروردگاریییی
که عاشق کرده ما را از قراری
بيا عاشق بيا ، دنیا بسازيم
بيا اون باوفا چون ما بسازيم
تو خورشيد و ديار و چشمه ها رو
منم اون کوله بار قصه ها رو
همون شست و نگاهش از تو خوبه
هلال روی ماهش از تو خوبه
هلال روی ماهش از تو خوبه
دلش با تو ، وفاش با تو ، مرام با خداش با تو
محبت کردنش با من ، به خاک افتادنش با من
چراغش را تو روشن کن ، لباسش را تو بر تن کن
اذون مغربش با من ، طلوع مشرقش با من
برم قربون اون ، پروردگاریییی
که عاشق کرده ما را از قراری
بيا عاشق بيا ، دنیا بسازيم
بيا اون باوفا چون ما بسازيم
يکی بود و نبود قصه هاش با من
دل تنگ غروب و غصه هاش با من
طلا و خوشه های گندمش با تو
خداوندا رضای مردمش با تو
يکی بود و نبود قصه هاش با من
دل تنگ غروب و غصه هاش با من
طلا و خوشه های گندمش با تو
خداوندا رضای مردمش با تو
دلش با تو ، وفاش با تو ، مرام با خداش با تو
محبت کردنش با من ، به خاک افتادنش با من
چراغش را تو روشن کن ، لباسش را تو بر تن کن
اذون مغربش با من ، طلوع مشرقش با من
برم قربون اوووون ، پروردگارییییی
که عاشق کرده ما را از قراری
بيا عاشق بيا ، دنیا بسازیییيم
بيا اون باوفا چون ما بسازيم
shirin71
07-11-2011, 02:51 AM
تنهای تنها
همه رفتند کسی دور و برم نیست
چنین بی کس شدن در باورم نیست
اگر این آخرا بی عاقبت بود
به جز افسوس هوایی در سرم نیست
همه رفتند کسی با ما نموندش، کسی خط دل ما رو نخوندش
همه رفتند ولی این دل ما را، همون که فکر نمی کردیم سوزوندش
که حاشا تقه ای بر در نخورده، که آیا زنده ایم یا جون سپرده
که حاشا صحبتی حرفی کلامی، که جزو رفته هاییم ما نمرده
عجب بالا و پایین داره دنیا، عجب این روزگار دل سرده با ما
یه روز دور و برم صد تا رفیق بود، منو امروز ببین تنهای تنهام
خیال کردم که این گوشه کنارا، یکی داره هوای کار ما را
یکی هم این میون دلسوز ما هست، نداره آرزو، آزار ما را
shirin71
07-11-2011, 02:51 AM
زندگی
دل بريدم از تمام زندگی ، در تو گم گشتم به نام زندگی
با تو بودن شد برايم هر نفس ، معنی ناب کلام زندگی
موج خواهش های تو اما کشيد عاقبت ما را به کام زندگی
به نام زندگانی حرامم شد جوانی ، به نام زندگانی حرامم شد جوانی
نوش دارويم بمان ، تلخی نکن ، تا ننوشم زهر جام زندگی
معنی هر دل بريدن مرگ بود ، تو نبودی التيام زندگی
به نام زندگانی حرامم شد جوانی ، به نام زندگانی حرامم شد جوانی
با تولد رنج ما آغاز شد ، رنج افتادن به دام زندگی
با تو بودن شد برايم هر نفس ، معنی ناب کلام زندگی
موج خواهش های تو اما کشيد عاقبت ما را به کام زندگی
به نام زندگانی حرامم شد جوانی ، به نام زندگانی حرامم شد جوانی
shirin71
07-11-2011, 02:52 AM
نماز
نماز مغربو امشب به نام عشق بر پا کن
.....الـلّـه اکــبــر.....الـلّـه اکــبــر.....
نماز مغربو امشب به نام عشق بر پا کن
واسـم از درگه حـق مهربونـيـتـو تمنا کن
بخواه عشقو از اون قادر که هر ناگـفـته مي دونه
که هر ناخونده مي خونه
هوا اونه صدا اونه خداي عاشقا اونه
هوا اونه صدا اونه خداي عاشقا اونه
از امشب تا نماز مغرب هر شب
کـــنـــارم بــاش و يـــارم بــاش
و با من با من عاشـق مـدارا کـن
بـگـو يـا رب منو رسـواي رسوا کن
تو قلبم آتش افروزان کن غوغا کن
هوا اونه صدا اونه خداي عاشقا اونه
هوا اونه صدا اونه خداي عاشقا اونه
اگه عشق مني...
اگه عشق مني امشب نمازو هم صدا با قلب من...
امشب نمازو هم صدا با قلب من ذکر خدايا کن
الــهــي هوا اونه صدا اونه خداي عاشقا اونه
هوا اونه صدا اونه خداي عاشقا اونه
shirin71
07-11-2011, 02:52 AM
حیران
تو حیرانی در این هنگامه، من هم از تو حیرانتر
تو در آغاز آبادی، منم هر لحظه ویرانتر
در این بن بست ظلمانی، رهایی را چه میدانی؟
فرار از خود به سوی هم، و یا از هم گریزانتر
اگر از راه برگردیم سراپا حسرت دردیم
گذشتن، مرگ؛ ماندن، درد كدامینند آسانتر؟
كدام این پیك را گویند
كه من هم از تو می جویم
نشانت را و ماندم بی خبر در آن پریشانتر
در این تنهایی ممتد فقط دست تو بر در زد
ندیدم از تو ای دیرآمده
ناخوانده مهمانتر
shirin71
07-11-2011, 02:52 AM
چکنم عاشق ایرانم من
با تو روینده و رویانم من
بی تو سوزنده و سوزانم من
چه کنم عاشق ایرانم من
وه چه گمگشته سری دارم من
یوسف رفته ز کنعانم من
همچو فرزند جدا از مادر
در هوای تو پریشانم من
مگرم نیست بجز تحفه جان
شرمسار از همه یارانم من
چه کنم عاشق ایرانم من
گاه گاهی که تو غمناک شوی
گریه ابر بهارانم من
گریه ام دست خودم نیست از اوست
پس نپرسید چه گریانم من
دلکی دارم و انسانم من
چه کنم عاشق ایرانم من
shirin71
07-11-2011, 02:52 AM
تا از در اومد
تا از در اومد بوی گل اومد
بوی بهار و سوز دل اومد
وقتی نگام کرد آشفته بودم
حرف دلم رو کاش گفته بودم
حرف دلم رو کاش گفته بودم
نشست موهاشو شونه کرد
این دلو خوب دیوونه کرد
دل که پی بهونه بود شکایت از زمونه کرد
نشست موهاشو شونه کرد
این دلو خوب دیوونه کرد
دل که پی بهونه بود شکایت از زمونه کرد
تا از در اومد بوی گل اومد
بوی بهار و سوز دل اومد
وقتی نگام کرد آشفته بودم
حرف دلم رو کاش گفته بودم
حرف دلم رو کاش گفته بودم
نشست موهاشو شونه کرد
این دلو خوب دیوونه کرد
دل که پی بهونه بود شکایت از زمونه کرد
نشست موهاشو شونه کرد
این دل رو خوب دیوونه کرد
دل که پی بهونه بود شکایت از زمونه کرد
دل دیگه سر به راه نشد یه روز ازش جدا نشد
دل دیگه سر به راه نشد یه روز ازش جدا نشد
می میره نباشه یارش خیلی خرابه کارش
می میره نباشه یارش خیلی خرابه کارش
دل دیگه سر به راه نشد یه روز ازش جدا نشد
دل دیگه سر به راه نشد یه روز ازش جدا نشد
می میره نباشه یارش خیلی خرابه کارش
می میره نباشه یارش خیلی خرابه کارش
تا از در اومد بوی گل اومد
بوی بهار و سوز دل اومد
وقتی نگام کرد آشفته بودم
حرف دلم رو کاش گفته بودم
حرف دلم رو کاش گفته بودم
shirin71
07-11-2011, 02:52 AM
بهانه
ای تو بهانه واسه موندن
ای نهایت رسیدن
ای تو خود لحظه بودن
تا طلوع صبح خورشید و دمیدن
ای همه خوبی همه پاکی
تو کلام آخر من
ای تو پر از وسوسه عشق
تو شدی تمامی زندگی من
اسم تو هر چی که میگم
همه تکرار تو حرفهای دل من
چشم تو هر جا که میرم
جاری تو چشمهای منتظر من
ای تو بهانه واسه موندن
ای نهایت رسیدن
ای تو خود لحظه بودن
تو طلوع صبح خورشید رو دمیدن
تو رو اون لحظه که دیدم
به بهانه هام رسیدم
از تو تصویری کشیدم
که اون و هیچ جا ندیدم
تو رو از نگات شناختم
قصه از عشق تو ساختم
تو رو از خودت گرفتم
با تو یک خاطره ساختم
ای تو بهانه واسه موندن
ای نهایت رسیدن
ای تو خود لحظه بودن
تو طلوع صبح خورشید رو دمیدن
ای همه خوبی همه پاکی
تو کلام آخر من
ای تو پر از وسوسه عشق
تو شدی تمامی زندگی من
shirin71
07-11-2011, 02:53 AM
اما نمیشه
میخوام ازَت دور شم اما نمیشه
مثل تو مغرور شم اما نمیشه
هزار هزارون بار دل و شکستی
میخوامکه رنجور شم اما نمیشه
آخه دوسِت دارم، تویی بال و پرم
دنیای منی، ای تاج سرم، دردِت به سرم
تا دنیا دنیاست تو مال منی
تو سرنوشتها، تو فالِ منی
به باغ و بُستان من گُل نمیخوام
تو بهار هر سالِ منی
میخوام ازَت دور شم اما نمیشه
مثل تو مغرور شم اما نمیشه
هزار هزارون بار دل و شکستی
می خوام که رنجور شم اما نمیشه
آخه دوسِت دارم، تویی بال و پرم
دنیای منی، ای تاج سرم، دردِت به سرم
اگه هر لحظه با من قهر کنی
زندگی رو به کامِ من سخت کنی
اگه با بهانه های جورواجور
مَنو رسوا تو این شهر کنی
دل پر از غصه و غم نمیشه
عشقِ من ذرّه ای کم نمیشه
من فدای قهرو آشتیاتم
به خدا دوسِت دارم...همیشه
میخوام ازَت دور شم اما نمیشه
مثل تو مغرور شم اما نمیشه
هزار هزارون بار دل و شکستی
می خوام که رنجور شم اما نمیشه
آخه دوسِت دارم، تویی بال و پرم
دنیای منی، ای تاج سرم، دردِت به سرم
تا دنیا دنیاست تو مال منی
تو سرنوشتها، تو فالِ منی
به باغ و بُستان من گُل نمیخوام
تو بهار هر سالِ منی
میخوام ازَت دور شم اما نمیشه
مثل تو مغرور شم اما نمیشه
هزار هزارون بار دل و شکستی
می خوام که رنجور شم اما نمیشه
آخه دوسِت دارم، تویی بال و پرم
دنیای منی، ای تاج سرم، دردِت به سرم
shirin71
07-11-2011, 02:53 AM
این چه عشقیست
این چه عشقیست که در دل دارم
من از این عشق چه حاصل دارم
میگریزی ز من و در طلبت
باز هم کوشش باطل دارم
باز لبهای عطش کرده من
عشق سوزان تو را میجوید
میطپد قلبمو با هر طپشی
قصه عشق تو را میگوید
بخت اگر از تو جدایم کرده
میگشایم گره از بخت چه باک
ترسم این عشق سرانجام مرا
بکشد تا به سراپرده خاک
این چه عشقیست که در دل دارم
من از این عشق چه حاصل دارم
shirin71
07-11-2011, 02:53 AM
زندگی
زندگی با تو چقدر قشنگه، خوبِ من
آسمونِ عشق چه آبی رنگِ
سر بذار آروم به روی شونم، شیرینم
وقتی که خسته از این زمونم
ای غمِ عشقِ تو چارهً من
بودنت عمر دوبارهً من
توی این شبهای بی ستاره
چشمای قشنگ تو ستارهً من، ستارهً من
زندگی با تو چقدر قشنگه، خوبِ من
آسمونِ عشق چه آبی رنگِ
خوبِ من، ای طبیب مهربون دلِ بیمارِ من
ماه من، چشم تو چراغِ روشن به شبِ تار من
یار من، وقتیکه پر از بهونم تویی غمخوارِ من
زندگی با تو چقدر قشنگه، خوبِ من
آسمونِ عشق چه آبی رنگِ
ای غمِ عشقِ تو چارهً من
بودنت عمر دوبارهً من
توی این شبهای بی ستاره
چشمای قشنگ تو ستارهً من، ستارهً من
زندگی با تو چقدر قشنگه، خوبِ من
آسمونِ عشق چه آبی رنگِ
سر بذار آروم به روی شونم، شیرینم
وقتی که خسته از این زمونم
shirin71
07-11-2011, 02:53 AM
رویا
من از این دنیا چی میخوام دو تا صندلی چوبی
که منو تو رو بشونن واسه گفتن خوبی
من از این دنیا چی میخوام یه وجب زمین خالی
همونقدر که یک اطاقک بشه خونه خیالی
من از این دنیا چی میخوام یه جعبه مداد رنگی
بکشم رو تنه دنیا رنگه خوبیو قشنگی
آدمهای دستو دلباز از توی قلک طاقچه
بردارن بذر محبت واسه بارداری باغچه
من از این دنیا چی میخوام دو تا صندلی چوبی
که منو تو رو بشونن واسه گفتن خوبی
من از این دنیا چی میخوام دو تا بال برای پرواز
برم تا روز تولد برسم به فصله آغاز
برم پیشه بچه هایی که یه لقمه نون ندارن
که یک شب با یک دل سیر چشاشونو هم بذارن
بگم غصه ها سر اومد گریه بس که بهتر اومد
من از این دنیا چی میخوام دو تا صندلی چوبی
که منو تو رو بشونن واسه گفتن خوبی
shirin71
07-11-2011, 02:53 AM
تو خوبی
اومدی که عشقو با تو بشناسم
دنیای شور و نشاطو بشناسم
اومدی که زیره سایه تو من
چشمه آب حیاتو بشناسم
تو خوبی تو ماهی فدات بشم الهی،الهی،الهی
واسه من تو دنیا تو تنها تکیه گاهی،امیدی، پناهی
چو نسیمه نو بهاران به نوازش گلستان اومدی
مثله یک بارون رحمت به نجات سبزه زاران اومدی
تو همان فرشته ای که روز و شب لحظه شماری کردم
واسه دل داری دادن به منه ذلو پریشون اومدی
اومدی که عشقو با تو بشناسم
دنیای شور و نشاطو بشناسم
اومدی که زیره سایه تو من
چشمه آب حیاتو بشناسم
تو خوبی تو ماهی فدات بشم الهی،الهی،الهی
واسه من تو دنیا تو تنها تکیه گاهی،امیدی، پناهی
شب بی ستاره بودم ،
تو همان خورشیدی که به من تابیدی.
در هوای چاره بودم،
گنجه خوشبختی رو تو به من بخشیدی.
اومدی که عشقو با تو بشناسم
دنیای شور و نشاطو بشناسم
اومدی که زیره سایه تو من
چشمه آب حیاتو بشناسم
تو خوبی تو ماهی فدات بشم الهی،الهی،الهی
واسه من تو دنیا تو تنها تکیه گاهی،امیدی، پناهی
shirin71
07-11-2011, 02:54 AM
ستاره
نور چراغ خونهء این دل دیوونه تو یی
ماه تو یی ، مهر تو یی ، عزیزه دردونه تو یی
اومدی شبای عمرمو چراغونی کنی
خوش قدم با هر قدم غمامو قربونی کنی.
ستاره خونم شدی، تو وصله جونم شدی
واسه شبای زندگی، ستاره درمونم شدی
چشمو دله حریسم از دیدن تو سیر نمیشه.
راز و رمز عشقه تو هیچ جوری تعبیر نمیشه.
دعای خیرمو میخوام سرمه چشمونت کنم
از هر چی چشمه بد که هست،
یه جوری پنهونت کنم.
ستارهء خونم شدی، تو وصلهء جونم شدی
واسه شبای زندگی، ستاره درمونم شدی
نور چراغ خونهء این دل دیوونه تو یی
ماه تو یی ،مهر تویی، عزیزه دردونه تو یی.
اومدی شبای عمرمو چراغونی کنی
خوش قدم با هر قدم غمامو قربونی کنی.
ستاره خونم شدی، تو وصله جونم شدی
واسه شبای زندگی، ستاره درمونم شدی
shirin71
07-11-2011, 02:54 AM
الهه ناز
باز ای الهه ناز، با دله من بساز
کین غم جانگداز، برود ز برم
گر دل من نیاسود، از گناه تو بود
بیا تا ز سر گنهت گذرم.
باز میکنم دسته یاری به سویت دراز
بیا تا غم خود را با راز و نیاز، ز خاطر ببرم.
گرنکند تیر خشمت دلم را هدف؛
بخدا همچون مرغ پر شور و شرر،
بسویت بپرم.
آنکه او ز غمت دلبندد چون من کیست؟
ناز تو بیش از این بهر چیست؟
تو الهه نازی در بزمم بنشین
من تو را وفادارم بیا که جز این،
نباشد هنرم.
اینهمه بیوفایی ندارد ثمر
بخدا اگر از من نگیری خبر،
نیابی اثرم.
shirin71
07-11-2011, 02:56 AM
اصفهان
دلم میخواد به اصفهان برگردم
بازم به اون نصف جهان برگردم
برم اونجا بشینم در کنار زاینده رود
بخونم از ته دل ترانه و شعر و سرود ترانه و شعرو سرود
خودم اینجا دلم اونجا همه راز و نیازم اونجا
ای خدا عشق منو یار منو اون گل نازم اونجا
چکنم با کی بگم عقده دل رو پیش کی خالی کنم
دردمو با چه زبون به اینو اون حالی کنم
اسمون گریه کند بر سر جانانه من
اشک ریزان شده دلدار در ان خانه من
از غم دوری او همدم پیمانه شدم
همچو شبگرد غزل خون سوی میخانه شدم
مست و دیوانه شدم مست و دیوانه شدم
به خدا این دل من پر از غمه تموم دنیا برام جهنمه
هر چه گویم من از این سوز دلم
به خدا بازم کمه بازم کمه
چکنم با کی بگم عقده دل رو پیش کی خالی کنم
دردمو با چه زبون به اینو اون حالی کنم
دلم میخواد به اصفهان برگردم
بازم به اون نصف جهان برگردم
shirin71
07-11-2011, 02:56 AM
سفر
سفر کردم که از عشقت جدا شم
دلم می خواست دگر عاشق نباشم
ولی عشقت تو قلبم مونده، ای وای
دل دیوونمو سوزونده ای دل
هموزم عاشقم، دنیای دردم
مثل پروانه ها دورت می گردم
سفر کردم که از یادم بری، دیدم نمیشه
آخه عشق یه عاشق با ندیدن کم نمیشه
غم دور از تو موندن، یه بی بال و پرم کرد
نرفت از یاد من عشق، سفر عاشق ترم کرد
هموز پیش مرگتم من، بمیرم تا نمیری
خوشم با خاطراتم، اینو از من نگیری
دلم از ابر و بارون به جز اسم تو نشنید
تو مهتاب شبونه فقط چشمم تو رو دید
نشو با من غریبه مثل نا مهربونها
بلا گردون چشمهات زمین و آسمونها
می خواهم برگردم اما می ترسم، می ترسم، بگی حرفی ندارم
بگی عشقی نمونده، می ترسم بری تنهام بزاری
تو رو دیدم تو بارون، دل دریا تو بودی
تو موج سبز سبزه، تو صحرا تو بودی
مگه میشه ندیدت، تو مهتاب شبونه
مگه میشه نخوندت، تو شعر عاشقونه
shirin71
07-11-2011, 02:56 AM
بانو
داغ بوسه ات رو لبامه بانو جونم
تا ابد مال منی اینو می دونم
تو گلا پنهون شدی ای بهتر از گل
تا بیام بین گلا تو رو بچینم
بانو جون مهربون دوای دردم
بانو جون بانو جون دورت می گردم
گلای محمدی بوی تو دارن
نرگسا چشم تو رو یادم میارن
خرمن موهای تو بنفشه زارن
بازوهات نسترن صبح بهارن
می گیره دلم بهونه ت
شب میام بسوی خونه ت
می دونی که این دیوونه ت
بی قراره
خواب و آروم که نداره
بانو جون مهربون دوای دردم
بانو جون بانو جون دورت می گردم..
shirin71
07-11-2011, 02:56 AM
دل سوخته
دلسوخته تر از همه ی سوختگانم
از جمع پرکنده ی رندان جهانم
در صحنه ی بازیگری کهنه ی دنیا
عشق است قمار من و بازیگر آنم
با آنکه همه باخته در بازی [عشقند]
بازنده ترین است در این جمع نشانم
ای عشق از تو زهر است به [جامم]
دل سوخت ، تن سوخت ، ماندم من و [نامم]
دلسوخته تر از همه ی سوختگانم
از جمع پرکنده ی رندان جهانم
عمری ست که می بازم و یک برد ندارم
اما چه کنم عاشق این کهنه قمارم
ای دوست مزن زخم زبان جای نصیحت
بگذار ببارد به سرم سنگ مصیبت
من زنده از این جرمم و [حاضر به] مجازات
مرگ است مرا گر بزنم حرف ندامت
باید که ببازم با درد بسازم
در مذهب رندان این است نمازم
عمری ست که می بازم و یک برد ندارم
اما چه کنم ، عاشق این کهنه قمارم
من در به در عشقم و رسوای جهانم
چون سایه به دنبال سر عشق روانم
او کهنه حریف من و من کهنه حریفش
سرگرم قماریم من و او ، بر سر جانم
باید که ببازم ، با درد بسازم
در مذهب رندان ، این است نمازم
عمری ست که می بازم و یک برد ندارم
اما چه کنم عاشق این کهنه قمارم
shirin71
07-11-2011, 02:57 AM
یکی را دوست می دارم
يكي را دوست مي دارم ، ولي افسوس او هرگز نمي داند
نگاهش مي كنم ،شايد بخواند از نگاه من ، كه او را دوست دارم
ولي افسوس او هرگز نگاهم را نمي خواند ‹ و ا ي ›
به برگ گل نوشتم من ، كه او را دوست مي دارم
ولي افسوس ، او گل را به زلف كودكي آويخت ، تا او را بخنداند
صبا را ديدم و گفتم صبا ، دستم به دامانت
بگو از من به دلدارم ، تو را من دوست مي دارم
ولي ناگه ، ز ابر تيره برقي جست و روي ماه تابان را بپوشانيد
من به خاكستر نشيني ، عادت ديرينه دارم
سينه مالا مال درد ، اما دلي بي كينه دارم
پاكبازم من ولي ، در آرزويم عشق بازي
مثل هر جنبنده اي ، من هم دلي در سينه دارم
من عاشق ، عاشق شدنم
در كدامين مكتب و مذهب ، جرم است پاكبازي
در جهان ، صدها هزاران پاكباز ، در سينه دارم
كار هر كس نيست مكتب داري اين پاكبازان
هديه از سلطان عشق ، بر هر دو پايم پينه دارم
من عاشق ، عاشق شدنم
من از بيراهه هاي هله بر مي گردم و آواز شب دارم
هزار و يك شبي ديگر ، نگفته زير لب دارم
مثال كوره مي سوزد تنم از عشق ، اميد طَرب دارم
حديث تازه اي از عشق مردان حَرب دارم
من عاشق عاشق شدنم ، من عاشق عاشق شدنم
من به خاكستر . . .
shirin71
07-11-2011, 02:57 AM
پریچهر
ميخونم به هواي تو پریچهر
چه قدر خالي جاي تو پریچهر
دلم كرده هوايت واي پريچهر
دلم تنگه برايت
تو رو ميطلبم لحظه به لحظه
تويي تاب و تبم لحظه به لحظه
چشات شهر من كه شهر قصه است
براي هر شبم لحظه به لحظه
تو از هزارو يك شبي پريچهر
بجز تو زندگي هيچه پريچهر
يه دنيا همه هيچه واي پريچهر
دنيا بي تو هيچه
من از نگاه تو شب و شناختم
غزل ديدم و عاشقانه ساختم
تو هر بيت غزل قصه چشمات
دلم قافيه شد قافيه باختم
شب چشم تو قیمتی ترینه
به انگشتر عمر من نگین
همه دنیای من فقط همین
همین شرقی ترین شب زمین
تو معجون گل و مخمل نوري
پريواره قصه هاي حوري
تموم قصه ها بي تو ميميرن
كه تو حوصله سنگ صبوري
shirin71
07-11-2011, 02:57 AM
دل شکسته
پشت درهاي بسته ، عاشق دلشكسته ، داره هواي خوندن
با تو عزيز خسته ، با تو عزيز خسته
دوست دارم عزيزم عاشقتم هنوزم
نذار تا بيشتر از اين به پاي تو بسوزم
آره خودم فداتم فداي اون چشاتم
به قربون نگاتم هميشه خاك پاتم
بيا كه زندگي رو به چشم تو ببينم
تو اين ديار غربت كنار تو بشينم
كي از تو نــخــونه كـيـه بـــا تــــو نمونه
مي خونم عاشقونه واست خونه به خونه
بيا بازم با من باش اميد آخرم باش
تو اين ديار غربت تو تنها ياورم باش
shirin71
07-11-2011, 02:57 AM
خالق
ای خالق هر قصه من این منو این تو
بر ساز دلم زخمه بزن این منو این تو
هر لحظه جدا از تو برام ماهی و سالی
با هر نفسم داد میزنم جای تو خالی
منم عاشق ناز تو كشیدن
بخاطر تو از همه بریدن تنها تو رو دیدن
منم عاشق انتظار كشیدن
صدای پا تو از كوچه شنیدن تنها تو رو دیدن
تو اون ابر بلندی كه دستات شفای شوره زاره
تو اون ساحل نوری كه هر موج به تو سجده میاره
تو فصل سبز عشقی كه هرگل بهارو از تو داره
اگه نوازش تو نباشه گل گلخونه خاره
تو آخرین كلامی كه شاعر تو هر غزل میاره
بدون تو خدا هم تو شعراش دیگه غزل نداره
بمون كه شوكت عشق بمونه كه قصه گوی عشقی
نگو كه حرمت عشق شكسته تو آبروی عشقی
shirin71
07-11-2011, 02:57 AM
آشفته
چو اسیر دام توام ، رام توام ، ای محرم رازم
منم آن شمعی که ز شب تا به سحر در سوز و گدازم
ای فتنه بکش یا بنوازم
چو اسیر دام توام ، رام توام ، ای محرم رازم
منم آن شمعی که ز شب تا به سحر در سوز و گدازم
ای فتنه بکش یا بنوازم
بی گناهم بده پناهم ، کز موی تو آشفته ترم
کن نگاهی به خاک راهی ، ای سایه ی لطفت به سرم
بی گناهم بده پناهم ، کز موی تو آشفته ترم
کن نگاهی به خاک راهی ، ای سایه ی لطفت به سرم
چه کنم ؟ عشقی غیر از تو نخواهم
به خدا ، محنت ریزد ز نگاهم
امیدم کو ؟ جدا از او پرپر شده ام ، خاکستر شده ام
آزارم کن ، چو چشم خود بیمارم کن
من به جفایت دلشادم ، از غم عشقت خرسندم
از همه عالم بگسستم ، تا که به مهرت پایبندم
عشق و امید صفایی ، ای عشق من چه بلایی
کی ز وفا جانب مب بازآیی
******
چو اسیر دام توام ، رام توام ، ای محرم رازم
منم آن شمعی که ز شب تا به سحر در سوز و گدازم
ای فتنه بکش یا بنوازم
چو اسیر دام توام ، رام توام ، ای محرم رازم
منم آن شمعی که ز شب تا به سحر در سوز و گدازم
ای فتنه بکش یا بنوازم
shirin71
07-11-2011, 02:57 AM
افسون
من به بند افسونم ، من به بند افسونم ، یک دوروزه مهمونم
می گریزم از دنیا ، شبگرد و پریشوم ، شبگرد و پریشوم
لب ز هر سخن بستم ، لب ز هر سخن بستم ، مِی نخورده سرمستم
مستم از خیال تو ، تا که در جهان هستم ، تا که در جهان هستم
ای دل ، ای جان ، برو فکر دگر من ، یادِ یاران برو از سر بدر کن
ای دل ، ای جان ، برو فکر دگر من ، یادِ یاران برو از سر بدر کن
اگر افتاده ام چون دانه بر خاک ، بروید از دلم بس گوهر پاک
چو شبگردان مرا ماوا نباشد ، دگر جانی در این دنیا نباشد
چو شبگردان مرا ماوا نباشد ، دگر جانی در این دنیا نباشد
ز دلداده کسی پروا ندارد ، دل از دلدادگی حاشا ندارد
ای دل ، ای جان ، برو فکر دگر من ، یادِ یاران برو از سر بدر کن
ای دل ، ای جان ، برو فکر دگر من ، یادِ یاران برو از سر بدر کن
چه گویم من دگر از زندگانی ، چه گویم من دگر از زندگانی ، ز بند و قید و رنج آنچنانی
دل بی باورم باور نکردی ، که آخر بی کس و تنها می مونی ، که آخر بی کس و تنها می مونی
ای دل ، ای جان ، برو فکر دگر من ، یادِ یاران برو از سر بدر کن
ای دل ، ای جان ، برو فکر دگر من ، یادِ یاران برو از سر بدر کن
برو از سر بدر کن
برو از سر بدر کن
برو از سر بدر کن
shirin71
07-11-2011, 02:58 AM
دیوانگی
یا رب مرا یاری بده تا خوب ازارش کنم
هجرش دهم زجرش دهم خوارش کنم زارش کنم
ار بوسه های اتشین وز خنده های دلنشین
صد شعله در جانش زنم صد فتنه در کارش کنم
در پیش چشمش ساغری گیرم زدست دیگری
از رشک ازارش دهم وز غصه بیمارش کنم
هر شامگه در خانه ای چابک تر از پروانه ای
رقصم بر بیگانه ای وز خویش بیزارش کنم
چون بینم ان شیدای من فارق شد از سودای من
منزل کنم در کوی او باشد که دیدارش کنم
گیسوی خود افشان کنم جادوی خود گریان کنم
با گونه گون سوگندها بار دگر یارش کنم
چون یار شد بار دگر کوشم به ازار دگر
تا این دل دیوانه را راضی ز ازارش کنم
یا رب مرا یاری بده تا خوب ازارش کنم
هجرش دهم زجرش دهم خوارش کنم زارش کنم
ار بوسه های اتشین وز خنده های دلنشین
صد شعله در جانش زنم صد فتنه در کارش کنم
در پیش چشمش ساغری گیرم زدست دیگری
از رشک ازارش دهم وز غصه بیمارش کنم
هر شامگه در خانه ای چابک تر از پروانه ای
رقصم بر بیگانه ای وز خویش بیزارش کنم
چون بینم ان شیدای من فارق شد از سودای من
منزل کنم در کوی او باشد که دیدارش کنم
گیسوی خود افشان کنم جادوی خود گریان کنم
با گونه گون سوگندها بار دگر یارش کنم
چون یار شد بار دگر کوشم به ازار دگر
تا این دل دیوانه را راضی ز ازارش کنم
shirin71
07-11-2011, 02:58 AM
دنیا دنیا
عشق من ! خبری از حال زارم نداری ،
هر لحظه تو غمی بر روی غمهام می ذاری
دلدارم ! تو امید فرداهای که هستی ،
محبوبم ! دل به پای محبّت که بستی
محبوبم ! دل به پای محبت که بستی
روزی که دل به حرف های توبستم ،
جام عمر ُ جوونیم ُ شکستم
عاشق شدم غم را به جان خریدم ،
بی پروا پای غصّه ها نشستم
دنیا دنیا ! موندن تنها ، دیگه فایده نداره ،
دنیا دنیا! باسه منِ تنها ، زندگی شام تاره
دنیا دنیا ! ای بی فردا ، مثل رویا قشنگی ،
دنیا دنیا ! با عاشق ها ، بی وفا و دورنگی
**********
روزها آمد شب ها طی شد ، به کنارم نموندی
ببین آخر ای ستمگر جون به لبهام رسوندی
بهار رفت ماه دی شد ، تو شدی گلِ سرما
آتش دل خاکستر شد ، بی خبر از دل ما
بهار رفت ماه دی شد ، تو شدی گلِ سرما
آتش دل خاکستر شد ، بی خبر از دل ما
دنیا دنیا ! موندن تنها ، دیگه فایده نداره ،
دنیا دنیا! باسه منِ تنها ، زندگی شام تاره
دنیا دنیا ! ای بی فردا ، مثل رویا قشنگی ،
دنیا دنیا ! با عاشق ها ، بی وفا و دورنگی
بی وفا و دورنگی
**********
عشق من ! خبری از حال زارم نداری ،
هر لحظه تو غمی بر روی غمهام می ذاری
دلدارم ! تو امید فرداهای که هستی ،
محبوبم ! دل به پای محبّت که بستی
محبوبم ! دل به پای محبت که بستی
روزی که دل به حرف های توبستم ،
جام عمر ُ جوونیم ُ شکستم
عاشق شدم غم را به جان خریدم ،
بی پروا پای غصّه ها نشستم
دنیا دنیا ! موندن تنها ، دیگه فایده نداره ،
دنیا دنیا! باسه منِ تنها ، زندگی شام تاره
دنیا دنیا ! ای بی فردا ، مثل رویا قشنگی ،
دنیا دنیا ! با عاشق ها ، بی وفا و دورنگی
بی وفا و دورنگی
بی وفا و دورنگی
بی وفا و دورنگی
shirin71
07-11-2011, 02:58 AM
دل شکسته
پشت دراي بسته عاشقي دل شكسته
داره هواي خوندن با تو عزيز خسته
دوست دارم عزيزم عاشقتم هنوزم
نذار تا بيشتر از اين بپاي تو بسوزم
آره خودم فداتم فداي اون چشاتم
به قربون نگاتم هميشه خاك پاتم
بيا كه زندگي رو به چشم تو ببينم
تو اين ديار غربت كنار تو بشينم
كيه از تو نخونه كيه با تو نمونه
مي خونم عاشقونه واست خونه به خونه
بيا بازم با من باش اميد آخرم باش
تو اين ديار غربت تو تنها باورم باش
shirin71
07-11-2011, 02:59 AM
سفر
سفر کردم که از عشقت جدا شم
دلم مي خواست ديگه عاشق نباشم
ولي عشق تو موند و اي واي
دل ديوونه مو سوزوند و اي واي
هنوزم عاشقم دنياي دردم
مثل پروانه ها دورت مي گردم
سفر کردم که از يادم بري، ديدم نميشه
آخه عشق اي عاشق با نديدن کم نميشه
غم دور از تو موندن، يه بي بال و پرم کرد
نرفت از ياد من عشق، سفر عاشق ترم کرد
هنوز پيش مرگتم من بميرم تا نميري
خوشم با خاطراتم اينو از من نگيري
دلم از ابر و بارون، بجز اسم تو نشنيد
تو مهتاب شبونه، فقط چشمام تور و ديد
نشو با من غريبه مثل نامهربونا
بلاگردون چشمات زمين و آسمونا
مي خوام برگردم اما مي ترسم
مي ترسم بگي حرفي نداري
بگي عشقي نمونده مي ترسم بري تنهام بذاري
تو رو ديدم تو بارون دل دريا تو بودي
تو موج سبز سبز تن صحرا تو بودي
مگه مي شه نديدت تو مهتاب شبونه
مگه مي شه نخوندت تو شعر عاشقونه
shirin71
07-11-2011, 02:59 AM
گذشته
مخور غم گذشته
گذشته ها گذشته
هرگز به غصه خوردن
گذشته برنگشته
به فکر آینده باش
دلشاد و سر زنده باش
به انتظار طلعت خورشید تابنده باش
عمر کمه صفا کن
رنج و غمو رها کن
اگه نباشه دریا
به قطره اکتفا کن
عمر کمه صفا کن
گذشته رو رها کن
اگه نباشه دریا
به قطره اکتفا کن
به قطره اکتفا کن
قسمت تو همین بوده
که بر سرت گذشته
نکن گلایه از فلک
این کار سرنوشته
عمر کمه صفا کن
رنج و غمو رها کن
اگه نباشه دریا
به قطره اکتفا کن
زندگی شاد است ,غمگینش مکن
با غمه بیهوده تو سنگینش مکن
قلبه چون آیینه ات را صاف کن
با دو رنگیها تو رنگینش مکن
عمر گران می گذرد
خواهی نخواهی
سعی بر آن کن نرود رو به تباهی
مطلب دل را طلب از سوی خدا کن
زان که بود رحمت او، لایتناهی
عمر کمه صفا کن
رنج و غمو رها کن
اگه نباشه دریا
به قطره اکتفا کن
shirin71
07-11-2011, 02:59 AM
لحظه ها
لحظههارو با تو بودن
در نگاه تو شكفتن
حس عشق رو در تو ديدن
مثل روياي تو خوابه
با تو رفتن
با تو موندن
مثل قصه تورو خوندن
تا هميشه تورو خواستن
مثل تشنگي آبه
اگه چشمات من رو ميخواست
تو نگاه تو ميمردم
اگه دستات مال من بود
جون به دستات ميسپردم
اگه اسمم رو ميخوندي
ديگه از ياد نميبردم
اگه با من تو ميموندي
همه دنيارو ميبردم
بي تو اما سرسپردن
بي تو و عشق تو بودن
تو غبار جاده موندن
بي تو خوب من محاله
بي تو حتي زنده بوندن
بي هدف نفس كشيدن
تا ابد تورو نديدن
واسه من رنج و عذابه
اگه چشمات من رو ميخواست
تو نگاه تو ميمردم
اگه دستات مال من بود
جون به دستات ميسپردم
اگه اسمم رو ميخوندي
ديگه از ياد نميبردم
اگه با من تو ميموندي
همه دنيارو ميبردم
توي آسمون عشقم
غير تو پرندهاي نيست
روي خاموشي لبهام
جز تو اسم ديگهاي نيست
توي قلب من عزيزم
هيچ كسي جايي نداره
دل عاشقم بجز تو
هيچ كسي رو دوست نداره
اگه چشمات من رو ميخواست
تو نگاه تو ميمردم
اگه دستات مال من بود
جون به دستات ميسپردم
اگه اسمم رو ميخوندي
ديگه از ياد نميبردم
اگه با من تو ميموندي
همه دنيارو ميبردم
لحظههارو با تو بودن
لحظههارو با تو بودن
shirin71
07-11-2011, 02:59 AM
قسم نخور
قسم نخور به جونم
كه بي قسم ميدونم
نور ستاره ي تو
رفته از آسمونم
چشام اشکی نداره
به پاي تو بباره
يه قلب پاره پاره
قسم خوردن نداره
نگيني بودي بر انگشتر من
اميدي در دل عاشق تر من
تو كه آتش زدي بر هستي من
به باد دادي چرا خاكستر من
تو كه با قلب عاشق مي پريدي
شكستي پس چرا بال و پر من؟
چرا ميخواي قسم هاي دروغین
بشه يكباره ديگه باور من
قسم نخور به جونم
كه بي قسم ميدونم
نور ستاره ي تو
رفته از آسمونم
چشام اشکی نداره
به پاي تو بباره
يه قلب پاره پاره
قسم خوردن نداره
توو دنيائي كه آوار مصيبت
با دستاي تو ريخته بر سر من
چرا ميخواي بدونم با يه حسه
حقيقي هستي يار و ياور من.
تو كه بيگانه هستي با سپيدي
تو كه دلبستگيهامو نديدي
در اين بازار داغ نا اميدي
ترو باور كنم با چه اميدي
قسم نخور به جونم
كه بي قسم ميدونم
نور ستاره ي تو
رفته از آسمونم
چشام اشکی نداره
به پاي تو بباره
يه قلب پاره پاره
قسم خوردن نداره
نگيني بودي بر انگشتر من
اميدي در دل عاشق تر من
تو كه آتش زدي بر هستي من
به باد دادي چرا خاكستر من
تو كه با قلب عاشق مي پريدي
شكستي پس چرا بال و پر من؟
چرا ميخواي قسم هاي دروغین
بشه يكباره ديگه باور من
shirin71
07-11-2011, 02:59 AM
ياد تو
بی تو چه بیتابم من !
امیده بر بادم من یه دنیا فریادم من
تو رو که میبینم عاشقو دیوونم
تو با اون چشمه سیات خوابه نگات
خونه دلم رو ویرون میکنی
تو با موهای پریشونو رهات
منو سرگشته و حیرون میکنی
باز دلم اسیره عشقه تو شد
عمره من همه به پایه تو شد
یاده توغمه تو خاطره من
تا ابد همیشه خاطره شد
بیا هنوز عشقت توی قلبمه
تو رو که میبینم قلبم میزنه
اینو بدون نیازه من به عشقه تو
تآخره دنیا تو وجودمه
باز دلم اسیره عشقه تو شد
عمره من همه به پای تو شد
یاده توغمه تو خاطره من
تا ابد همیشه خاطره شد
تو ای ترانهء من همه بهانهء من
تو در سکوته دلم صدای عشقه منی
تو در نهایته من ندای باورمی
تو با خندهای شیرینه لبات
منو سرگشته و حیرون میکنی
تو با اون کرشمه و نازو ادات
مثله جادو منو افسون میکنی
باز دلم اسیره عشقه تو شد
عمره من همه به پایه تو شد
یاده توغمه تو خاطره من
تا ابد همیشه خاطره شد
بیا هنوز عشقت توی قلبمه
تو رو که میبینم قلبم میزنه
اینو بدون نیازه من به عشق تو
تا آخره دنیا تو وجودمه
shirin71
07-11-2011, 02:59 AM
شبای رفتن تو
شبای رفتن تو
شبای بی ستارست
ببین که خاطراتم
بی تو چه پاره پاره ست
با هر نفس تو سینه بغضه تو تو گلومه
با هر کی هر جا باشم عکس تو روبرومه
آخ که چقدر تنگه دلم برای اون شبامون
کاشکی که اون عشق بشینه دوباره تو دلامون
چی میشه برگردی بازم به روزای گذشته
هوای پاییزی چرا تو عشقه ما نشسته
شبای رفتن تو
شبای بی ستار ست
ببین که خاطراتم
بی تو چه پاره پاره ست
سپردی عهدمونو به دست باد و بارون
منو زدی به طوفان خودت گرفتی آروم
قهره تو رامو بسته غم دلمو شکسته
تو این صدای خسته یاده تو پینه بسته
غم دلمو شکسته
شبای رفتن تو
شبای بی ستار ست
ببین که خاطراتم
بی تو چه پاره پاره ست
غروبه باز دوباره شب توی انتظاره
ابر تو نگام نشسته خیاله گر یه داره
اسمه تو فریادمه درد تو صدام ترانه
خنده آیینه تلخ و بی تو پر از بهانست
آخ که چقدر تنگه دلم برای اون شبامون
کاشکی که اون عشق بشینه دوباره تو دلامون
چی میشه برگردی بازم به روزای گذشته
هوای پاییزی چرا تو عشقه ما نشسته
شبای رفتن تو
شبای بی ستار ست
ببین که خاطراتم
بی تو چه پاره پاره ست
shirin71
07-11-2011, 03:00 AM
ظالم
قلبت هم مثل دو تا چشم سياهته
ظلم عالم توی اون برق نگاته
آخه ظالم زير پاتم يک نگاه کن
تا ببينی چه دلهايی زير پاته
دل من هر جا که تو باشی باهاته
عاشقی ديوونهء چشم سياهته
پا بذار به روی چشمهام تا ببينی
فرشی از عشق و محبت زير پاته
چشمهای تو چه نجيبه
تو نگاهت چه دلفريبه
اما حرفهای قشنگت
يک سرابه، يک فريبه
باورم کن، باورم کن
ای تو شکل باور من
ای همیشگی ترينم
ای تو عشق آخرينم
من ميخوام که، عاشقونه
با تو باشم، تا هميشه
سايهء عشق تو باشه
تا قيامت بر سر من
shirin71
07-11-2011, 03:00 AM
فراموشم نکن
هنوز عاشقترینم ای تو تنها باور من
بغیر از با تو بودن نیست هوایی در سر من
هنوز عطر تو مونده در فضای خانه من
هنوزم بیقراره این دل دیوونه من
فراموشم نکن
فراموشم نکن
تویی تنها دلیل بودن من
به یاد من باش, فراموشم نکن
من تشنه محبت, درد آشنای هجرت
دلم به این جدایی, هرگز نکرده عادت
ناکامی از تولد, همزاد بخت من بود
ندارم از تو شکوه, این سرنوشت من بود
فراموشم نکن
فراموشم نکن
تویی تنها دلیل بودن من
به یاد من باش, فراموشم نکن
بی تو حدیث عشقو دیگر باور ندارم,
جز با تو بودن آرزویی در سر ندارم
میپیچه عطر خاطره در خلوت شبهای من,
تکرار اسمه قشنگت شده عادت لبهای من
فراموشم نکن
فراموشم نکن
تویی تنها دلیل بودن من
به یاد من باش, فراموشم نکن
هنوز عاشقترینم ای تو تنها باوره من
بغیر از با تو بودن نیست هوایی در سر من
هنوز عطر تو مونده در فضای خانه من
هنوزم بیقراره این دل دیوونه من
فراموشم نکن
فراموشم نکن
تویی تنها دلیل بودن من
به یاد من باش, فراموشم نکن
فراموشم نکن, فراموشم نکن, فراموشم نکن ...
shirin71
07-11-2011, 03:00 AM
قصر آرزوها
با هم عشقو شناختیم
دل به همدیگه باختیم
که قصره آرزوهامونو با همدیگه ساختیم
من آن باده پرستم که از عشقه تو مستم
امیدو آرزوهامو به چشمونه تو بستم
منو رها کن از من بیگانه از خویشم کن
در هوای عشقت عاشقتر از پیشم کن
بذار بشوقه رویه تو زندگی آغاز کنم
زمزمه های عاشقی با دله خود ساز کنم
مرغکه پر شکسته ام دسته نوازشی بکش
که در هوای عشقه تو پرای نو باز کنم
منو رها کن از من بیگانه از خویشم کن
در هوای عشقت عاشقتر از پیشم کن
سرو و سنوبر شرمنده ی تو
گل متحیر از خنده ی تو
حرفات شیرینه مثله قندو عسل شعرو غزلها
سرو و سنوبر شرمنده ی تو
گل متحیر از خنده ی تو
بگو همیشه تو عشقه منی جانو تنی آه
منو رها کن از من بیگانه از خویشم کن
در هوای عشقت عاشقتر از پیشم کن
با هم عشقو شناختیم
دل به همدیگه باختیم
که قصره آرزوها رو با همدیگه ساختیم
من آن باده پرستم که از عشقه تو مستم
امیدو آرزوهامو به چشمونه تو بستم
منو رها کن از من بیگانه از خویشم کن
در هوای عشقت عاشقتر از پیشم کن
shirin71
07-11-2011, 03:00 AM
سفر
سفر کردم که از عشقت جدا شم
دلم میخواست دگر عاشق نباشم
ولی عشق تو قلبم مونده ای وای
دل دیونمو سوزونده ای وای
هنوزم عشقم هنوزم عاشقم دنیای دردم
مث پروانه ها دورت میگردم
مث پروانه ها دورت میگردم
سفر کردم که از یادم بری دیدم نمیشه
اخه عشق یه عاشق با ندیدن کم نمیشه
غم دور از تو بودن یه بی بال و پرم کرد
نرفت از یاد من عشق سفر عاشق ترم کرد
هنوز پیش مرگتم من بمیرم تا نمیری
خوشم با خاطراتم اینو از من نگیری
دلم از ابر و بارون بجز اسم تو نشنید
تو مهتاب شبونه فقط چشمام تو رو دید
نشو با من غریبه مث نامهربونا
بلا گردون چشمات زمین و اسمونا
میخوام برگردم اما میترسم
میترسم بگی حرفی نداری
بگی عشقی نمونده
میترسم بری تنهام بذاری
تو رو دیدم تو بارون دل دریا تو بودی
تو موج سبز سبزه تن صحرا تو بودی
مگه میشه ندیدت تو مهتاب شبونه؟
مگه میشه نخوندت تو شعر عاشقونه؟
shirin71
07-11-2011, 03:01 AM
رسم
اين چه رسميست كه تو ناز كني يك طرفه
اين نشد كار كه من ناز كشم يك طرفه
عين ظلمست كه تو مست خرامان باشي
من به خاري حقارت برسم يكطرفه
نازنينم اين چه رسميت اين چه رسميت
اين چه رسميت كه تو عاشق خود باشي و من
در غم سستي پيمان تو پرپر بزنم
اين چه گفته است كه تو غرق هوس بازي خويش
من عاشق به دل غم زده خنجر بزنم
نازنينم اين چه رسميت اين چه رسميت
اين چه گفته است كه من خسته ترين باشم و تو
غافل از آتش افروخته در سينه من
اين چه كاريست كه من مهر تو بر دل گيرم
تو شب و روز بگيري به دلت كينه من
نازنينم اين چه رسميت اين چه رسميت
shirin71
07-11-2011, 03:01 AM
ساده
یه عمر که دل ای دل رمیدیو رووندی
کبوترای عشقو یکی یکی پروندی
هم منو خسته کردی هم خودتو سوزوندی
هم منو خسته کردی هم خودتو سوزوندی
عجب ساده ای ای دل
واسه سوختنو پر پر زدنو مرده ای دل
هر جا که غمی بود ای دل تو شکستی
یک عمر که ای دل تو غصه پرستی
تو هر شب هر روز دنبال حقیقت
من عاشق دنیا یار میو مستی ای دل
در مجمع خوبان بیهوده نشستی
با چشم خماری عهدی که نبستی
هرگز نرسوندی ما را تو به مقصود
چی فهمیدی اخر از عالم هستی ای دل
من مست تمنا تو همره درویش
من خیره سرو تو دنبال ره خویش ای دل
یه عمر که دل ای دل رمیدیو رووندی
منو به هر جا خواستی به دنبالت کشوندی
هم منو خسته کردی هم خودتو سوزوندی
هم منو خسته کردی هم خودتو سوزوندی
عجب ساده ای یا دل
واسه سوختنو پر پر زدنو مرده ای دل
shirin71
07-11-2011, 03:01 AM
نه از آشنایان وفا دیده ام
نه از آشنايان وفا ديده ام
نه در باده نوشان صفا ديده ام
زنامردميها نرنجد دلم
كه از چشم خود هم خطا ديده ام
به خاكستر دل نگيرد شرار
من از برق چشمي بلا ديده ام
وفاي تو را نازم اي اشك غم
كه در ديده عمري تورا ديده ام
نه از آشنايان وفا ديده ام
نه در باده نوشان صفا ديده ام
زنامردميها نرنجد دلم
كه از چشم خود هم خطا ديده ام
طبيبا مكن منعم از جام مي
كه درد درون را دوا ديده ام
حريم خدا شد چه شبها دلم
كه خود را ز عالم جدا ديده ام
از آن رو نريزد سرشكم ز چشم
كه در قطره هايش خدا ديده ام
برو صاف شو تا خدابين شوي
ببين من خدا را كجا ديده ام
نه از آشنايان وفا ديده ام
نه در باده نوشان صفا ديده ام
زنامردميها نرنجد دلم
كه از چشم خود هم خطا ديده ام
طبيبا مكن منعم از جام مي
كه درد درون را دوا ديده ام
حريم خدا شد چه شبها دلم
كه خود را ز عالم جدا ديده ام
از آن رو نريزد سرشكم ز چشم
كه در قطره هايش خدا ديده ام
برو صاف شو تا خدابين شوي
ببين من خدا را كجا ديده ام
نه از آشنايان وفا ديده ام
نه در باده نوشان صفا ديده ام
زنامردميها نرنجد دلم
كه از چشم خود هم خطا ديده ام
shirin71
07-11-2011, 03:01 AM
دلسوخته
دلسوخته تر از همه ی سوختگانم
از جمع پراکنده ی رندان جهانم
در صحنه ی بازیگری کهنه ی دنیا
عشق است قمار من و بازیگر آنم
با آن که همه باخته در بازی عشقند
بازنده ترین است در این جمع نشانم
ای عشق از تو زهر است به کامم
دل سوخت ،
تن سوخت
ماندم من و نامم
دلسوخته تر از همه ی سوختگانم
از جمع پراکنده ی رندان جهانم
عمریست که می بازم و یک برد ندارم
اما چه کنم عاشق این کهنه قمارم
ای دوست مزن زخم زبان جای نصیحت
بگزار ببارد به سرم سنگ مصیبت
من زنده از این جرمم و حاضر به مجازات
مرگ است مرا گر بزنم حرف ندامت
باید که ببازم با درد بسازم
در مذهب رندان این است نمازم
در مذهب رندان این است نمازم
عمریست که می بازم و یک برد ندارم
اما چه کنم عاشق این کهنه قمارم
من در به در عشقم و رسوای جهانم
چون سایه به دنبال سر عشق روانم
او کهنه حریف من و من کهنه حریفش
سرگرم قماریم من و او رو سر جانم
باید که ببازم
با درد بسازم
در مذهب رندان این است نمازم
در مذهب رندان این است نمازم
عمریست که می بازم و یک برد ندارم
اما چه کنم عاشق این کهنه قمارم
دلسوخته تر از همه ی سوختگانم
از جمع پراکنده ی رندان جهانم
shirin71
07-11-2011, 03:01 AM
آرزو (کردی)
آرزو داشتم يار من تو باشـــــــي
چراغ شام تار من تو باشــــــــي
حالادونستم كه دنياپرستـــــــي
خوردي شراب دورنگي و پستي
آخه واي واي واي ازاين دنيــــــا
آخا حيف حيف حيف ازاين دنيــــا
بنویسم ور بامه طاقه بستان
تا كی وکیشم جور ناكسان
تا کی وکیشم جور ناكسان
shirin71
07-11-2011, 03:02 AM
کفتر کاکل بسر
کفتر کاکل به سر های های
این خبر از من ببر وای وای
بگو به یارم
که دوسش دارم
بگو برگرده چشم براشم من
خاطر خواشم من
من برات هر چی میگفتم همه از دل بود
همه از دل بود
همه از دل بود
تو برام هر چی می گفتی همه باطل بود
همه باطل بود
همه باطل بود
کفتر کاکل به سر های های
این خبر از من ببر وای وای
بگو به یارم
که دوسش دارم
بگو برگرده چشم براشم من
خاطر خواشم من
shirin71
07-11-2011, 03:02 AM
سفره
بيا دست قشنگ مهربانت را عصايی کن که برخيزم
و شور انگيز و شوق آلود بدامان شقايقها بياويزم
بدزدم تيشه فرهاد عاشق را و بي پروا
چنان رعدي بناي سنگي غم را فرو ريزم
بسازم کلبه عشقی ميان باغ فرداها و حافظ وار بر بام فلک طرحي دگر از عشق اندازم و نقش ديگري ريزم
بيا واكن لبانم را به تكرار سرود عشق كه من آن مرغ غمگين شباويزم
دلم می خواد تو سفره مون
يه لقمه نون داشت پر عشق
وسط برکتش ميشد
هر چی که خواست از خود عشق
دلم می خواست تو باغچه مون می کاشتمت
گل می دادی
رنگ و وارنگ از همه رنگ نرگس و سنبل می دادی
دلم می خواست ميشد واست
دشت رو چراغونش کنم
ماه رو بزارم تو چشات
ستاره بارونش کنم
وسط ميدون بپرم بازار رو ارزونش کنم
داد بزنم خاطر خواتم عشق رو فراوونش کنم
گلاب قمصر ميشدي به مرگ گل جون ميدادي شاخه به شاخه برگ به برگ به لپشون خون ميدادي
گريه عاشق ميشدي نم نم بارون ميدادي به شاعراي در به در شعر فراوون ميدادي
دلم می خواست ميشد واست
دشت رو چراغونش کنم
ماه رو بزارم تو چشات
ستاره بارونش کنم
وسط ميدون بپرم بازار رو ارزونش کنم
داد بزنم خاطر خواتم عشق رو فراوونش کنم
shirin71
07-11-2011, 03:02 AM
شاه دخترون
شاه دخترون دختر گل به سر سرون دختر
شاه دخترون دختر گل به سر سرون دختر
برده اون نگاه تو عقل و هوش من از
ای گل گلستانم ای نو گل بستانم
چشمان سیاه تو چشمان سیاه تو
اتش زده بر جانم اتش زده بر جانم
این دل سرکش من تاب وتوان نداره
برای دیدن تو همیشه بی قراره
اگه پیشه من بیایی اگه پیشه من بیایی
دل دیگه غم نداره دل دیگه غم نداره
شاه دخترون دختر گل به سر سرورن دختر
برده اون نگاه تو عقلو هوش من از سر عقلو هوش من از سر
با اون راه رفتنت خندیدنت میون گلها
با اون راه رفتنت خندیدنت میون گلها
پروانه شدیو پر می زنی می بری دلها
چرارفتی نداری مروتی نداری
چرا بر من مسکین محبتی نداری محبتی نداری
شاه دخترون دختر گل به سر سرون دختر
چشمان سیاه تو برده هوش من از سر برده هوش من از سر
shirin71
07-11-2011, 03:03 AM
سکه
پرنده قشنگي بود و پر زد
رفيق روز تنگي بود و پر زد
خيال کردم دلش دنبال عشقه
پي خوش آب و رنگي بود و پر زد
اگه سکه دو رو داره اسير دست بازاره
نه عشقي داره تو کارش نه مهري داره بازارش
تو که سکه نبودي يار بودي
به ظاهر عاشق و غمخوار بودي
منو گمراه کردي واي بر من
تو هم افسونگر و مکار بودي
خيال کردم که تو فصل بهارم
بها ر و يار و قلب بي قرارم
خيال کردم که تو قلب بهشتم
از اين بهتر نميشه سرنوشتم
پرنده رفت و پژمرد و دل مرد
پرنده رفت و عشق رو با خودش برد
چطور پنهون مي کردي از من اون روتو
چطور پنهون مي کردي عطر گيسوتو
مني که عطر گيسوتو به يک دنيا نميدادم
چي شد من عاقبت از چشم مشتاق تو افتادم
shirin71
07-11-2011, 03:03 AM
ننه
پشت در ننداختی ننه
با خوب و بدم ساختی ننه
سرم رو بگیر تو دامنت
قربون بوی پیرهنت
قربون بوی پیرهنت
قربون بوی پیرهنت
دنیا رو می خواستی برام
عمرت و گذاشتی به پام
عشق تو فقط زیارت
نماز بود و عبادت
نماز بود و عبادت
حرف و حدیثت منم
عاشق گیست منم
سفید مثل برفه
راس راسی خیلی حرفه
راس راسی خیلی حرفه
پشت در ننداختی ننه
با خوب و بدم ساختی ننه
سرم رو بگیر تو دامنت
قربون بوی پیرهنت
قربون بوی پیرهنت
قربون بوی پیرهنت
به انتظار دیدنم نشستی
چفت در و به عشق من نبستی
نشستی هی خدا خدا می کنی
اسم منو همش صدا می کنه
دنیا رو می خواستی برام
عمرت و گذاشتی به پام
عشق تو فقط زیارت
نماز بود و عبادت
نماز بود و عبادت
حرف و حدیثت منم
عاشق گیست منم
سفید مثل برفه
راس راسی خیلی حرفه
راس راسی خیلی حرفه
دل ناگرونم تویی
آروم جونم تویی
دل ناگرونت منم
آروم جونت منم
دل ناگرونم تویی
آروم جونم تویی
دل ناگرونت منم
آروم جونت منم
دنیا رو می خواستی برام
عمرت و گذاشتی به پام
عشق تو فقط زیارت
نماز بود و عبادت
نماز بود و عبادت
حرف و حدیثت منم
عاشق گیست منم
سفید مثل برفه
راس راسی خیلی حرفه
راس راسی خیلی حرفه
پشت در ننداختی ننه
با خوب و بدم ساختی ننه
سرم رو بگیر تو دامنت
قربون بوی پیرهنت
قربون بوی پیرهنت
و قربون بوی پیرهنت
به انتظار دیدنم نشستی
چفت در و به عشق من نبستی
نشستی هی خدا خدا می کنی
اسم منو همش صدا می کنه
دنیا رو می خواستی برام
عمرت و گذاشتی به پام
عشق تو فقط زیارت
نماز بود و عبادت
نماز بود و عبادت
حرف و حدیثت منم
عاشق گیست منم
سفید مثل برفه
راس راسی خیلی حرفه
راس راسی خیلی حرفه
shirin71
07-11-2011, 03:03 AM
به تو می اندیشم
نه به ابر ، نه به آب ، نه به این آبی آرام بلند
من مناجات درختان را هنگام سحر
نفس پاک شقایق را در دامن کوه
رقص عطر گل یخ را با باد
همه را می بینیم ، می شنوم
من به این جمله نمی اندیشم ، به تو می اندیشم
به تو می اندیشم ، به تو می اندیشم
ای سراپا همه خوبی ، تک و تنها به تو می اندیشم ، به تو می اندیشم
همه وقت ، همه جا ، من به هر حال که باشم به تو می اندیشم ، به تو می اندیشم
تو بدان این را ، تنها تو بدان
تو بمان با من ، تنها تو بمان
تو بدان این را ، تنها تو بدان
تو بمان با من ، تنها تو بمان
به تو می اندیشم ، به تو می اندیشم
ای سراپا همه خوبی ،تک و تنها به تو می اندیشم ، به تو می اندیشم
جای مهتاب به تاریکی شب ها تو بتاب
من فدای تو به جای همه گل ها تو بخند
من همین یک نفس از جرعه ی جانم باقی است
آخرین جرعه ی این جام تهی را تو بنوش
پاسخ چلچله ها را تو بگو
قصه ی ابر و هوا را تو بخوان
تو بمان با من ، تنها تو بمان
به تو می اندیشم ، به تو می اندیشم
ای سراپا همه خوبی ، تک و تنها به تو می اندی
به تو می اندیشم ، به تو می اندیشم
shirin71
07-11-2011, 03:03 AM
همصدا
اي همصداي ديروز و فردا
عاشقتر از ما کي مي شه پيدا
وقتي تو باشي هر لحظه با من
فرقي نداره اينجا و اونجا
اي هميشه ناجي من
من حبيبم، زخمه اين تن
سخته بي تو زنده بودن
اين روزها که عاشقي هم
ديگه از ياد رفته کم کم
با تو عاشق با تو خوبم
با تو روز بي غروبم
shirin71
07-11-2011, 03:03 AM
برای دیدن تو
هنوزم يار تنهايم، به ديدار تو مي آيم، باز مي آيم
اگر که فرصتي باشد، مجال صحبتي باشد، حرف خواهم زد
براي ديدن تو از حادثه ها گذشته ام
کفر اگر نباشد اين من از خدا گذشته ام
عذاب اين دريده ها، مرا شکسته بي صدا
دستي بکش به زخم من، که از شفا گذشته ام
باورم کن، باورم کن، من که با تو صادقم
اگه خسته ام، يا شکسته ام، هر چه هستم، عاشقم
منو بشناس و باور کن که خسته ام، خیلی خسته ام، اما هستم
تهی ماند و نشد آلوده دستم، من به دنیا دل نبستم
هر چه بلا کشیده ام، من از وفا کشیده ام
که از وفاداری این اهل وفا گذشته ام، من از وفا گذشته ام
shirin71
07-11-2011, 03:04 AM
هم پیاله
هم پیاله ی ما باش
هم پیاله ی ما باش
ما که رفته بر بادیم
زیر گنبد این چرخ
از تعلق آزادیم
هم پیاله ی ما باش
هم پیاله ی ما باش
بی نیاز و تنها باش
تشنه باش و دریا باش
بی نیاز و تنها باش
تشنه باش و دریا باش
فارق از من و ما باش
هم پیاله ی ما باش
هم پیاله ی ما باش
هم پیاله ی ما باش
در مرام ما رندان حرص مال دنیا نیست
گوش ما بدهکار قیل و قال دنیا نیست
بر بساط این دنیا پشت پا بزن چون ما
تشنه باش و دریا باش
هم پیاله ی ما باش
بزن بزن به سنگ می آیینه های کور و کر
بمان به نام عاشقی رفیق خانه وسفر
رفیق هم پیاله باش
که می نبوده بی اثر
هم پیاله ی ما باش
هم پیاله ی ما باش
ما که رفته بر بادیم
زیر گنبد این چرخ
از تعلق آزادیم
هم پیاله ی ما باش
هم پیاله ی ما باش
بی نیاز و تنها باش
تشنه باش و دریا باش
بی نیاز و تنها باش
تشنه باش و دریا باش
فارق از من و ما باش
هم پیاله ی ما باش
هم پیاله ی ما باش
هم پیاله ی ما باش
در مرام ما رندان حرص مال دنیا نیست
گوش ما بدهکار قیل و قال دنیا نیست
بر بساط این دنیا پشت پا بزن چون ما
تشنه باش و دریا باش
هم پیاله ی ما باش
بزن بزن به سنگ می آیینه های کور و کر
بمان به نام عاشقی رفیق خانه وسفر
رفیق هم پیاله باش
که می نبوده بی اثر
هم پیاله ی ما باش
هم پیاله ی ما باش
ما که رفته بر بادیم
زیر گنبد این چرخ
از تعلق آزادیم
هم پیاله ی ما باش
هم پیاله ی ما باش
shirin71
07-11-2011, 03:04 AM
وقتی نیستی
وقتی نیستی خونمون با من غریبی می کنه
دل اگه میگه صبورم خود فریبی می کنه
صدای قناری محزون و غم آلود میشه
واسه من هر چی که هست و نیست نابود میشه
وقتی نیستی گل هستی خشک و بی رنگ میشه
نمی دونی چقدر دلم برات تنگ میشه
وقتی نیستی گلهای باغچه نگاهم می کنن
با زبون بسته محکوم به گناهم می کنن
گلها میگن که با داشتن یه دنیا خاطره
چرا دیوونگی کردی و گذاشتی که بره!
وقتی نیستی گل هستی خشک و بی رنگ میشه
نمی دونی چقدر دلم برات تنگ میشه
وقتی نیستی همه ی پنجره ها بسته میشن
با سکوت تو خونه قناری ها خسته میشن
روز واسم هفته میشه هفته برام ماه میشه
نفسهام به یاد تو یکی یکی آه میشه
وقتی نیستی گلهای باغچه نگاهم می کنن
با زبون بسته محکوم به گناهم می کنن
گلها میگن که با داشتن یه دنیا خاطره
چرا دیوونگی کردی و گذاشتی که بره!
وقتی نیستی گل هستی خشک و بی رنگ میشه
نمی دونی چقدر دلم برات تنگ میشه
shirin71
07-11-2011, 03:04 AM
صبحت بخیر عزیزم
صبحت بخیر عزیزم با آنکه گفته بودی دیشب خدا نگهدار
با آنکه دست سردت از قلب خسته ی تو گوید حدیث بسیار
صبحت بخیر عزیزم با آنکه در نگاهت حرفی برای من نیست
با آنکه لحظه لحظه می خوانم از دو چشمت از خستگی ز تکرار
در جان عاشق من شوق جدا شدن نیست
خو کرده قفس را میل رها شدن نیست
من با تمام جانم پر بسته و اسیرم
باید که با تو باشم در پای تو بمیرم
صبحت بخیر عزیزم با آنکه گفته بودی دیشب خدا نگهدار
با آنکه دست سردت از قلب خسته ی تو گوید حدیث بسیار
صبحت بخیر عزیزم با آنکه در نگاهت حرفی برای من نیست
با آنکه لحظه لحظه می خوانم از دو چشمت از خستگی ز تکرار
این بار غصه ها را از دوش خسته بردار
من کوه استوارم به من بگو نگهدار
عهدی که با تو بستم هرگز شکستی نیست
این عشق تا دم مرگ هرگز گسستنی نیست
صبحت بخیر عزیزم با آنکه گفته بودی دیشب خدا نگهدار
با آنکه دست سردت از قلب خسته ی تو گوید حدیث بسیار
صبحت بخیر عزیزم با آنکه در نگاهت حرفی برای من نیست
با آنکه لحظه لحظه می خوانم از دو چشمت از خستگی ز تکرار
shirin71
07-11-2011, 03:04 AM
ترمه و اطلس
ترمه و اطلس بيارين تا بپوشونم تنت
سينه ريزي از جواهر بنذازم به گردنت
نکنه دست رقيبون برسه به دامنت
نکنه خونم بيفته عاقبت بر گردنت
اي بلا . بالا بلا .قربون اون نگاهت
قربون راه رفتنت . قربون خاک راهث
من روزي هزار دفه به پاي تو مي ميرم
با يه بوسه ي تو باز دوباره جون مي گيرم
با يه بوسه ي تو باز دوباره جون مي گيرم
ترمه و اطلس بيارين تا بپوشونم تنت
سينه ريزي از جواهر بنذازم به گردنت
نکنه دست رقيبون برسه به دامنت
نکنه خونم بيفته عاقبت بر گردنت
اي بلا . بالا بلا .قربون اون نگاهت
قربون راه رفتنت . قربون خاک راهث
من روزي هزار دفه به پاي تو مي ميرم
با يه بوسه ي تو باز دوباره جون مي گيرم
با يه بوسه ي تو باز دوباره جون مي گيرم
ترمه و اطلس بيارين تا بپوشونم تنت
سينه ريزي از جواهر بنذازم به گردنت
نکنه دست رقيبون برسه به دامنت
نکنه خونم بيفته عاقبت بر گردنت
ترمه و اطلس بيارين تا بپوشونم تنت
سينه ريزي از جواهر بنذازم به گردنت
نکنه دست رقيبون برسه به دامنت
نکنه خونم بيفته عاقبت بر گردنت
ترمه و اطلس بيارين تا بپوشونم تنت
سينه ريزي از جواهر بنذازم به گردنت
نکنه دست رقيبون برسه به دامنت
نکنه خونم بيفته عاقبت بر گردنت
shirin71
07-11-2011, 03:04 AM
خودم میام میبرمت
دشمن اگه هزار هزار
فشنگاشون قطار قطار
حلقه به دورت بزنن
صد تا با سي صد تا سوار
خودم ميام مي برمت
با يک نگاه مي دزدمت
خودم مي يام مي برمت
با يک نگاه مي دزدمت
اين دل بي قرارم
به دام تو اسيره
براي ديدن تو
نفسم داره مي گيره
نفسم داره مي گيره
قد نگو نگو نگو . سرو خرامانه
چشم نگو نگو نگو . نرگس مستانه
لب نگو نگو نگو . غنچه ي خندانه
دل نگو نگو نگو . خيلي پريشانه
اين دل بي قرارم
به دام تو اسيره
اين دل بي قرارم
به دام تو اسيره
براي ديدن تو
نفسم داره مي گيره
نفسم داره مي گيره
اميد من تو هستي براي زندگاني
ارزوي دلم رو توي چشام مي خوني
من ديگه خاک پاتم. هر جا بري باهاتم
من عاشق تو هستم . من تو رو مي پرستم
اين دل بي قرارم
به دام تو اسيره
براي ديدن تو
نفسم داره مي گيره
نفسم داره مي گيره
دشمن اگه هزار هزار
فشنگا شون قطار قطار
حلقه به دورت بزنن
صد تا بسي صد تا سوار
خودم مي يام مي برمت
با يک نگاه مي دزدمت
خودم مي يام مي برمت
با يک نگاه مي دزدمت
اين دل بي قرارم
به دام تو اسيره
اين دل بي قرارم
به دام تو اسيره
براي ديدن تو
نفسم داره مي گيره
نفسم داره مي گيره
shirin71
07-11-2011, 03:05 AM
باورم کن
در کار عشق ما همیشه اما بود
بی جانی ریشه از ساقه پیدا بود
آن شب که گفتی باورم کن با تو میمانم
دلواپسی های من از صبح فردا بود
آن شب که گفتی با تو هستم تا که دنیا هست
باور نکردم گرچه این جمله زیبا بود
در عمق دریا هرگز یک قطره پیدا نیست
پایان عشق ما پایان دنیا نیست
مثل زلال آب من باورت کردم
مینای یک رنگی در ساغرت کردم
سلطان قلب خود تاج سرت کردم
در چشم دل تا خود پیغمبرت کردم
آن شب که گفتی باورم کن با تو میمانم
دلواپسی های من از صبح فردا بود
آن شب که گفتی با تو هستم تا که دنیا هست
باور نکردم گرچه این جمله زیبا بود
در عمق دریا هرگز یک قطره پیدا نیست
پایان عشق ما پایان دنیا نیست
shirin71
07-11-2011, 03:05 AM
عاشقتر از من چه کسی
بهتر از من چه کسي . عاشق تر از من چه کسي
واسه ي عشق تو ديوونه تر از من چه کسي
اگه قربوني مي خواستي بهتر از من چه کسي
واسه پيش مرگ تو اماده تر از من چه کسي
تو اگه چشمه بودي تشنه تر از من چه کسي
واسه دلداري دادن خسته تر از من چه کسي
بهتر از من چه کسي . عاشق تر از من چه کسي
همه راه ها رو به من سد کردي
عشقم و رد کردي
به خودت بد کردي . به خودت بد کردي
فصل گل . فصل اقاقي . فصل سازگاري ساغر و ساقي
فصل خوب انتظار از پشت شيشه
فصل دل بستگي ساقه و ريشه
همه راه ها رو به من سد کردي
عشقم و رد کردي
به خودت بد کردي . به خودت بد کردي
واسه تسليم و رضا دست و پا بسته تر از من چه کسي
در پرستيدن تو ديگه وا رسته تر از من چه کسي
بهتر از من چه کسي . عاشق تر از من چه کسي
واسه ي عشق تو ديوونه تر از من چه کسي
بهتر از من چه کسي . عاشق تر از من چه کسي
واسه ي عشق تو ديوونه تر از من چه کسي
بهتر از من چه کسي . عاشق تر از من چه کسي
واسه ي عشق تو ديوونه تر از من چه کسي
shirin71
07-11-2011, 03:05 AM
چگونه چگونه
تو ديونه رفتي يه شب بي نشونه
تو خواستي که قلبم پريشون بمونه
واست گريه ي من ديگه بي امونه
دل از درد عشقم يه درياي خونه
مي خوام با تو باشم . مي خوام با تو باشم هنوز عاشقونه
ولي نازنينم . چگونه چگونه . چگونه چگونه
من از سبزه سبزم .ولي خسته خسته
من از شهر عشقم .ولي دل شکسته
مي گفتم يه ابري . يه هم رنگ بارون
يه بارون رحمت . واسه سبزه زارون
مي خوام با تو باشم . مي خوام با تو باشم هنوز عاشقونه
ولي نازنينم . چگونه چگونه . چگونه چگونه
مي خواستم بگم من که عاشق ترينم
تو فرصت ندادي . تو فرصت ندادي . تو فرصت ندادي
مي خواستم بگم من که عاشق ترينم
تو فرصت ندادي . تو فرصت ندادي . تو فرصت ندادي
حقيقت چه تلخه . چه تلخ شکستن
حقيقت همينه که رفتي تو بي من
که رفتي تو بي من
مي خوام با تو باشم . مي خوام با تو باشم هنوز عاشقونه
ولي نازنينم . چگونه چگونه . چگونه چگونه
من از سبزه سبزم .ولي خسته خسته
من از شهر عشقم .ولي دل شکسته
مي گفتم يه ابري . يه هم رنگ بارون
يه بارون رحمت . واسه سبزه زارون
مي خوام با تو باشم . مي خوام با تو باشم هنوز عاشقونه
ولي نازنينم . چگونه چگونه . چگونه چگونه
مي خوام با تو باشم . مي خوام با تو باشم هنوز عاشقونه
ولي نازنينم . چگونه چگونه . چگونه چگونه
مي خوام با تو باشم . مي خوام با تو باشم هنوز عاشقونه
ولي نازنينم . چگونه چگونه . چگونه چگونه
shirin71
07-11-2011, 03:05 AM
تنهاترین مرد
تنها ترين مردم به دوشم کوله باره غم
از غمها لبريزم
کوه صبور شانه ام از بار غمها خم
من قصه ي دردم . تنها ي شبگردم
تنها دو دست مهربان تو پناه من
چشمان تو تنها چراغ کوره راه من
تنها تو ماندي از همه دنيا براي من
آن شانه هاي نازک تو تکيه گاه من
تنها تو هستي در تمام لحظه هاي من
تنها تو ماندي جز خداي من براي من
آه اي هستي من . شور مستي من
بر چين اشک مرا برچين
هستي مي گذرد . مستي مي گذرد
بنشين پيش دلم . بنشين
از ازل خالم زد رقم با تو. نقش تقدير است
خود تو مي داني . با تو مي مانم . بي تو مي ميرم
آه اي هستي من . شور مستي من
بر چين اشک مرا برچين
هستي مي گذرد . مستي مي گذرد
بنشين پيش دلم . بنشين
از ازل خواند زجر و غم با تو . نقش تقدير است
خود تو مي داني . با تو مي مانم . بي تو مي ميرم
عاشق ترين مردم که مي ميرم براي تو
اي واي اگر باشد به تو عاشق خداي تو
من قصه ي دردم . تنها ي شبگردم
تنها دو دست مهربان تو پناه من
چشمان تو تنها چراغ کوره راه من
تنها تو ماندي از همه دنيا براي من
آن شانه هاي نازک تو تکيه گاه من
تنها تو هستي ذر تمام لحظه هاي من
تنها تو ماندي جز خداي من عزيز من براي من
shirin71
07-11-2011, 03:06 AM
پابپای تو
پا به پاي تو مي يام هر جا بري
گوش به حرف تو مي دم هر چي بگي
من گذشتم از همه براي تو
جونم و برات مي دم به سادگي
تو بدون که شيشه ي عمر مني
خدا اون روز و نياره که بشکني
تو بدون که شيشه ي عمر مني
خدا اون روز و نياره که بشکني
براي گفتن خوبي هاي تو
يه عالم کوچيکه . يک دنيا کمه
نمي شه از تو گذشت به سادگي
تو که خوبي هات به قد عالمه
تو که خوبي هات به قد عالمه
براي گفتن خوبي هاي تو
يه عالم کوچيکه . يک دنيا کمه
نمي شه از تو گذشت به سادگي
تو که خوبي هات به قد عالمه
تو که خوبي هات به قد عالمه
پا به پاي تو مي يام هر جا بري
گوش به حرف تو مي دم هر چي بگي
من گذشتم از همه براي تو
جونم و برات مي دم به سادگي
تو بدون که شيشه ي عمر مني
خدا اون روز و نياره که بشکني
تو بدون که شيشه ي عمر مني
خدا اون روز و نياره که بشکني
سفره ي دل و برات باز مي کنم
تا که در کنارت اروم بگيرم
زندگي دوباره اغاز مي کنم
حتي اون لحظه که دارم مي ميرم
با تو خوبه .با تو خوبه . به تو خوبه
هم طلوع و هم غروب
پا به پاي تو مي يام هر جا بري
گوش به حرف تو مي دم هر چي بگي
من گذشتم از همه براي تو
جونم و برات مي دم به سادگي
تو بدون که شيشه ي عمر مني
خدا اون روز و نياره که بشکني
تو بدون که شيشه ي عمر مني
خدا اون روز و نياره که بشکني
shirin71
07-11-2011, 03:06 AM
ملاقات
قسم به عشقمون قسم
همش برات دلواپسم
قرار نبود اینجوری شه
یهو بشی همه کسم
راستی چی شد ، چه جوری شد
اینجوری عاشقت شدم
شاید میگم تقصیر توست
تا کم شه از جرم خودم
راستی چی شد ، چه جوری شد
اینجوری عاشقت شدم
شاید میگم تقصیر توست
تا کم شه از جرم خودم
به ملاقات آمدم ببین که دل سپرده داری
چگونه عمری از احساس عشق شدی فراری
نگاهم کن دلم را عاشقانه هدیه کردم
تو دریا باش و من جویبار عشقو در تو جاری
من از پروانه بودن ها
من از دیوانه بودن ها
من از بازی یک شعلهٔ سوزنده که آتش زده بر دامان پروانه نمی ترسم
من از هیچ بودن ها
از عشق نداشتن ها
از بی کسی و خلوت انسانها می ترسم
راستی چی شد ، چه جوری شد
اینجوری عاشقت شدم
شاید میگم تقصیر توست
تا کم شه از جرم خودم
راستی چی شد ، چه جوری شد
اینجوری عاشقت شدم
شاید میگم تقصیر توست
تا کم شه از جرم خودم
من از عمق رفاقت ها
من از لطف صداقت ها
من از بازی نور در سینهٔ بی قلب ظلمت ها نمی ترسم
من از حرف جدایی ها
مرگ آشنایی ها
من از میلاد تلخ بی وفایی ها می ترسم
راستی چی شد ، چه جوری شد
اینجوری عاشقت شدم
شاید میگم تقصیر توست
تا کم شه از جرم خودم
راستی چی شد ، چه جوری شد
اینجوری عاشقت شدم
شاید میگم تقصیر توست
تا کم شه از جرم خودم
shirin71
07-11-2011, 03:06 AM
خوش بینی
بیا با دیدهٔ خوشبینی به دنیا بنگریم
غصه را رها کنیم ، مژدهٔ شادی آوریم
بیا به قشنگی های زندگی نظر کنیم
روی بال آرزو به شهر عشق سفر کنیم
بیا از هر چی غم فرار کنیم
بیا پاییز دلو بهار کنیم
لحظه های عمر ما زود گذره
با یه چشم به هم زدن میگذره
پس چه خندون ، چه گریون داره میگذره عمرا
خودت رو نرنجون به کامت باشه دنیا
چه خندون ، چه گریون داره میگذره عمرا
خودت رو نرنجون به کامت باشه دنیا
قيامو شكستو باور نكنيم
گلای امیدو پرپر نکنیم
بیا سرنوشت بسازیم واسه هم
نخوریم غصه برای بیش و کم
بیا از هر چی غم فرار کنیم
بیا پاییز دلو بهار کنیم
لحظه های عمر ما زود گذره
با یه چشم به هم زدن میگذره
پس چه خندون ، چه گریون داره میگذره عمرا
خودت رو نرنجون به کامت باشه دنیا
چه خندون ، چه گریون داره میگذره عمرا
خودت رو نرنجون به کامت باشه دنیا
دنیا وفا نداره ، چشمش حیا نداره
با همه نا رفیقه ، ما و شما نداره
اگه به روش بخندی به روی تو می خنده
و گرنه تیره روزی چون و چرا نداره
پس چه خندون ، چه گریون داره میگذره عمرا
خودت رو نرنجون به کامت باشه دنیا
چه خندون ، چه گریون داره میگذره عمرا
خودت رو نرنجون به کامت باشه دنیا
چه خندون ، چه گریون داره میگذره عمرا
خودت رو نرنجون به کامت باشه دنیا
چه خندون ، چه گریون داره میگذره عمرا
خودت رو نرنجون به کامت باشه دنیا
shirin71
07-11-2011, 03:06 AM
جدایی
از جداشدن نوشتی رو تن زخمی هر برگ
گریه کردم و نوشتم نازینم یا تو یا مرگ
به تو گفتم باورم کن میون این همه دیوار
تو با خنده ای نوشتی هم قفس خدا نگهدار
بنویس مهلت موندن یه نفس بود
سهم من از همه دنیا یه قفس بود
بنویس که خیلی وقته واسه تو گریه نکردم
سر رو شونه هات نذاشتم مثل دستات سرد سردم
من که تو بن بست غربت
زخمی از آوار پاییز
فکر چشمای تو بودم
با دلی از گریه لبریز
شب عاشقونه ی من که حروم شد
مهلتی بودن با تو که تموم شد
ندونستم باید از تو می گذشتم
وقتی از غربت چشمات می نوشتم
بنویس مهلت موندن یه نفس بود
سهم من از همه دنیا یه قفس بود
بنویس که خیلی وقته واسه تو گریه نکردم
سر رو شونه هات نذاشتم مثل دستات سرد سردم
از جداشدن نوشتی رو تن زخمی هر برگ
گریه کردم و نوشتم نازینم یا تو یا مرگ
به تو گفتم باورم کن میون این همه دیوار
تو با خنده ای نوشتی هم قفس خدا نگهدار
بنویس مهلت موندن یه نفس بود
سهم من از همه دنیا یه قفس بود
بنویس که خیلی وقته واسه تو گریه نکردم
سر رو شونه هات نذاشتم مثل دستات سرد سردم
shirin71
07-11-2011, 03:06 AM
ای عشق
بی تو من خرابم ٬ در رنج و عذابم
چه ویرانگر ولی شیرینی ای عشق
گهی شاد و گهی غمگینی ای عشق
بیا که با همه افسون گری باز
برای درد دل تسکینی ای عشق
بی تو من خرابم در رنج و عذابم
بی تو من خرابم در رنج و عذابم
ای عشق ای عشق
ای عشق
نیایش هایم از تاثیر عشقه
که پایم بسته با زنجیر عشقت
ندارم چاره ای جز عشق و مستی
که این بیچارگی تدبیر عشقه
بی تو من خرابم ٬ در رنج و عذابم
بی تو من خرابم در رنج و عذابم
ای عشق ای عشق
ای عشق
راستی اگه یار نبود چی می شد؟
احساسی در کار نبود چی می شد؟
تو لحظه لحظه های نا امیدی
عشق اگه غمخوار نبود چی می شد؟
بی تو من خرابم ٬ در رنج و عذابم
بی تو من خرابم در رنج و عذابم
ای عشق ای عشق
ای عشق ای عشق
shirin71
07-11-2011, 03:06 AM
وقتی تو با من نیستی
وقتی تو با من نیستی از من چه می ماند
از من جز این هر لحظه فرسودن چه می ماند
از من چه می ماند جز این تکرار پی در پی
تکرار من در من مگر از من چه می ماند
غیر از خیالی خسته از تکرار تنهایی
غیر از غباری در لباس تن چه می ماند
از روزهای دیر بی فردا چه می آید؟
از لحظه های رفته ی روشن چه می ماند؟
وقتی تو با من نیستی از من چه می ماند
از من جز این هر لحظه فرسودن چه می ماند
از من چه می ماند جز این تکرار پی در پی
تکرار من در من مگر از من چه می ماند
از من اگر کوهم، اگر خورشید، اگر دریا
بی تو میان قاب پیراهن چی می ماند
بی تو چه فرقی می کند دنیای تنها را
غیر از غبار و آدم و آهن چه می ماند
وقتی تو با من نیستی از من که می پرسد
از شعر و شاعر جز شب و شیون چه می ماند
وقتی تو با من نیستی از من چه می ماند
از من جز این هر لحظه فرسودن چه می ماند
از من چه می ماند جز این تکرار پی در پی
تکرار من در من مگر از من چه می ماند
shirin71
07-11-2011, 03:07 AM
به تو گفتم نگفتم
به تو گفتم منو عاشق نکن ديوونه ميشم
منو از خونه آواره نکن بي خونه ميشم
به تو گفتم!!!
نگفتم؟!!!
خطر کردي نترسيدي منو دلداده کردي
تو کردي هرچي با اين ساکته افتاده کردي
ديگه از کوچهء من راهه برگشتن نداري
منم دوست و منم دشمن کسي جز من نداري
به تو گفتم!!!
نگفتم؟!!!
نگفتم دل من بي اعتباره
اگه عاشق بشه پروا نداره
نمي فهمه خطر اين مرغ بيدل
قفس ميشکنه ميره تا ستاره
به تو گفتم!!!
نگفتم؟!!!
به تو گفتم اگه مستم کني مثل پرنده
ديگه از من نپرس مستيه عاشق چون و چنده
چنان دلسوخته ميزنم به اسمت زير آواز
که آوازهء من راهه فرارتو ببنده
به تو گفتم!!!
نگفتم؟!!!
shirin71
07-11-2011, 03:07 AM
تو مگه قلب منی
اونقدرعاشق میشم
عاشق میشم
عاشق میشم
عاشق میشم
عاشق میشم ...
اونقدر از تو میگم که به یمن اسم تو
توی آسمون عشق رنگین کمون پیدا بشه
اونقدر عاشق میشم که تو سرزمین عشق
بعد مجنون یه نفر صاحب نشون پیدا بشه
تو مگه قلب منی که صدای نفسات هر جا هستم با منه ؟
تو مگه عمر منی که دم و بازدمم تو رو فریاد میزنه ؟
فقط تو رو ، داره فریاد میزنه
تو هوای تازهٔ زندگی هستی
که تو قصر آرزو هایم نشستی
تو همون معجزه و لطف خدایی
که طلسم نا امیدی رو شکستی
تو مگه قلب منی که صدای نفسات هر جا هستم با منه ؟
تو مگه عمر منی که دم و بازدمم تو رو فریاد میزنه ؟
فقط تو رو ، داره فریاد میزنه
میون گلها نرو ، سخته پیدا کردنت
آخه تو خودت گلی ، چه قشنگه دیدنت
میون گلها نرو ، سخته پیدا کردنت
گل خجالت میکشه از تو و خندیدنت
تو مگه قلب منی که صدای نفسات هر جا هستم با منه ؟
تو مگه عمر منی که دم و بازدمم تو رو فریاد میزنه ؟
فقط تو رو ، داره فریاد میزنه
تو هوای تازهٔ زندگی هستی
که تو قصر آرزو هایم نشستی
تو همون معجزه و لطف خدایی
که طلسم نا امیدی رو شکستی
تو مگه قلب منی که صدای نفسات هر جا هستم با منه ؟
تو مگه عمر منی که دم و بازدمم تو رو فریاد میزنه ؟
فقط تو رو ، داره فریاد میزنه
shirin71
07-11-2011, 03:07 AM
بت پرست
شده ام بت پرست تو ، تو ، تو ، تو ...
شده ام بت پرست تو ، تو ، تو ، تو ...
شب هجرون دیگه تمومه ، گل مهتاب بر سر بومه
عاشقی جز بر تو حرومه ، که برای تو زنده ام
آه ، که برای تو زنده ام
شده ام بت پرست تو ، قسم به چشمون مست تو
به کنج میخونه روز و شب شده ام جام دست تو
آه ، شده ام جام دست تو
به تو چون سجده میکنم ، شرر تو هر سينه ميزنم
به قصه میخوام که بعد از این بت روی تو بشکنم
آه ، بت روی تو بشکنم
شب هجرون دیگه تمومه ، گل مهتاب بر سر بومه
عاشقی جز بر تو حرومه ، که برای تو زنده ام
آه ، که برای تو زنده ام
روم از هر خونه به خونه که بگیرم از تو نشونه
دل من یک کاسهٔ خونه ، که برای تو زنده ام
آه ، که برای تو زنده ام
شده ام بت پرست تو ، قسم به چشمون مست تو
به کنج میخونه روز و شب شده ام جام دست تو
آه ، شده ام جام دست تو
به تو چون سجده میکنم ، شرر تو هر سينه ميزنم
به قصه میخوام که بعد از این بت روی تو بشکنم
آه ، بت روی تو بشکنم
شب هجرون دیگه تمومه ، گل مهتاب بر سر بومه
عاشقی جز بر تو حرومه ، که برای تو زنده ام
آه ، که برای تو زنده ام
روم از هر خونه به خونه که بگیرم از تو نشونه
دل من یک کاسهٔ خونه ، که برای تو زنده ام
آه ، که برای تو زنده ام
عزيزم كاسه چشمم سرايت
ميون هر دوچشمم جاي پايت
شب هجرون دیگه تمومه ، گل مهتاب بر سر بومه
عاشقی جز بر تو حرومه ، که برای تو زنده ام
آه ، که برای تو زنده ام
روم از هر خونه به خونه که بگیرم از تو نشونه
دل من یک کاسهٔ خونه ، که برای تو زنده ام
آه ، که برای تو زنده ام
shirin71
07-11-2011, 03:07 AM
شراب
برو برو که خسته ام از شکستنم
من عاصی از هر عشق و هر دل بستنم
کبوترم که پر زدم ز بام تو
بیزارم از نامت به لب آوردنم
آ........ه
یه روز سراب من و خواب من و شراب من تو بودی و تو
امروز شهاب من و تاب من و عذاب من تو هستی وتو
یه روز بهار من و یار من و قرار من تو بودی و تو
امروز خزان من و زوال من و زیان من تو هستی و تو
ستاره ها رو شمردم نیومدی و نمردم
بیا که جون نسپردم
بیا که جون نسپردم
میون گریه دویدم حباب اشکو دریدم
ندیدمت که ندیدم
ندیدمت که ندیدم
shirin71
07-11-2011, 03:08 AM
ای دریغ
چون سرابی در کویر ، چون خیالی دلپذیر
رفته بودی آمدی ، اما چه دیر ، اما چه دیر
رفتی و آمد بهار ، بیقرارم بیقرار
خاطراتت را فقط از من مگیر ، از من مگیر
از میان قاب دودی رنگ شیشه
می بریدی از من اما تا همیشه
تا همیشه ، تا همیشه
با همه دریا دلی دل را به دریاها زدم
پشت پا بر اصل بی بنیاد این دنیا زدم
با هزاران آرزو ، با صد هزار شوق و امید
از پس دیروز و امروز ناگهان فردا رسید
ای دریغ از عمر رفته ، ای دریغ
قصهٔ ابریشم و بیداد تیغ
ای دریغ از عمر رفته ، ای دریغ
قصهٔ ابریشم و بیداد تیغ
خاطراتم لحظه لحظه رنج موعودم شده
چشمه وقت تشنگی آب گل آلودم شده
همچو ماه آسمان از من گریزان میشوی
مثل شب در ظلمت هر سایه پنهان میشوی
چون سرابی در کویر ، چون خیالی دلپذیر
رفته بودی آمدی ، اما چه دیر ، اما چه دیر
رفتی و آمد بهار ، بیقرارم بیقرار
خاطراتت را فقط از من مگیر ، از من مگیر
از میان قاب دودی رنگ شیشه
می بریدی از من اما تا همیشه
تا همیشه ، تا همیشه
با همه دریا دلی دل را به دریاها زدم
پشت پا بر اصل بی بنیاد این دنیا زدم
با هزاران آرزو ، با صد هزار شوق و امید
از پس دیروز و امروز ناگهان فردا رسید
ای دریغ از عمر رفته ، ای دریغ
قصهٔ ابریشم و بیداد تیغ
ای دریغ از عمر رفته ، ای دریغ
قصهٔ ابریشم و بیداد تیغ
shirin71
07-11-2011, 03:08 AM
طلوع
پس از آن غروب رفتن
اولین طلوع من باش
من رسیدم رو به آخر
تو بیا شروع من باش
شبو از قصه جدا کن
چکه کن رو باور من
خط بکش رو جای پای
گریه های آخر من
اسمتو ببخش به لبهام
بی تو خالیه نفسهام
قد بکش تو باور من
زیر سایه بون دستام
خواب سبز رازقی باش
عاشق هميشگي باش
خسته ام از تلخی شب
تو طلوع زندگی باش
من پر از حرف سکوتم
خالیم رو به سقوطم
بی تو و آبی عشقت
تشنه ام کویر لوتم
نمیخوام آشفته باشم
آرزوی خفته باشم
تو نـذار آخـر قصه
حرفـمو نگفته باشم
-----
vBulletin v4.2.5, Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.