PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ♥۩♥ متن (شعر) آهنگهای غمگین و عاشفانه ♥۩♥



صفحه ها : [1] 2

shirin71
07-09-2011, 05:29 AM
بي وفا عشق من
به خدا اشك من
مي مونه رو گونه م
تا بيايي پيش من
رفتي و بعد تو
چه زجري كشيدم
هنوز تار موت و
به دنيا نمي دم
تو رو به خاطراتمون
تو منو بي خبر نذار
تو رو به اشكمون قسم
منو چشم به در نذار
باشه ميرم از پيشت
خداحافظ عشق من
ببخش روي نامه هام
باز چكيده اشك من
دل موندني نبود
خداحافظ عشق من
حالا كه نموندي
بگو از من چي ديدي
چه ساده نشستي
چه ساده پريدي
بغضمو وقت جدايي
هي نگه داشتم به سختي
حتي واسه دلخوشيم هم
دسته گل ندادي رفتي
پس بذار روي ماهتو
دم آخر نگاه كنم
سخته با خاطراتمون
با دل خون وداع كنم
وقت رفتنت نبود
خداحافظ عشق من
دلت ميشكنه يه روز
مي دوني قدر اشك من
سخته گفتنش ولي
خداحافظ عشق من

http://i24.tinypic.com/14nct92.jpg

shirin71
07-09-2011, 05:30 AM
شعر تقدیر

باید تو را پیدا کنم شاید هنوزم دیر نیست
تو ساده دل کندی ولی تقدیر بی تقصیر نیست

با این که بی تاب منی بازم منو خط میزنی
باید تو را پیدا کنم تو با خودت هم دشمنی

کی با یه جمله مثل من میتونه آرومت کنه
اون لحظه های آخر از رفتن پشیمونت کنه

دلگیرم از این شهر سرد این کوچه های بی عبور
وقتی به من فکر میکنی حس میکنم از راه دور

آخر یه شب این گریه ها سوی چشامو می بره
عطرت داره از پیرهنی که جا گذاشتی می پره

باید تو را پیدا کنم هر روز تنها تر نشی
راضی به با من بودنت حتی از این کمتر نشی

پیدات کنم حتی اگه پروازمو پرپر کنی
محکم بگیرم دستتو احساسمو باور کنی

باید تو را پیدا کنم شاید هنوزم دیر نیست
تو ساده دل کندی ولی تقدیر بی تقصیر نیست

باید تو را پیدا کنم هر روز تنها تر نشی
راضی به با من بودنت حتی از این کمتر نشی

shirin71
07-09-2011, 05:30 AM
آهای همیشه و هنوز قلبم
خبر داری داره می سوزه قلبم
یه بار شده سراغمو بگیری سراغ درد و داغمو بگیری
جای این که تشنه ی خونم باشی
یه بار شده دل نگرونم باشی
اما با این همه نامهربونی
کاشکی بفهمی که عزیز جونی
یار قشنگ دلم
بیا که تنگ دلم
تا کی با دلتنگی
باید بجنگه دلم
من از تو بی خبرم
تو از همه دنیا
نمی دونی بی تو
پر از غمه دنیا
خنده رو از روی لبم گرفتی
عشقمو خیلی دست کم گرفتی
حیف نبود به جای حق شناسی
این همه بی وفایی ,ناسپاسی
خوب می دونم غریبه ای با دلم
از تو یه دنیا فاصلست تا دلم
اما بازم می خوام که برگردیو
تموم کنی این همه نامردی رو
یار قشنگ...

shirin71
07-09-2011, 05:30 AM
چیه دلم گرفتی
واسه چی داری گریه میکنی ؟
چیه دلم شکستی
واسه کی داری گریه میکنی ؟
چیه دلم غریبی
چی دیدی داری گریه میکنی ؟
میگی گذاشته رفته
اونی که مثه نفس تو بود !!
میگی دلتو شکسته
اونی که همه کس تو بود!!
میگی دیدی نمونده
پای همه حرفایی که زده بود!!
دل من میدونم داری دیوونه میشی
اما باز بی خیالش ...
دل من میدونم داری ویرونه م
اما باز بی خیالش ...
بابا بی خیالش ...

shirin71
07-09-2011, 05:30 AM
اگه قسمت نبود چرا تو موندی خدا چرا ما رو به هم رسوندی

اگه میدونستی یه روزی میری چرا روزا رو تا اینجا کشوندی

چی بودم چی شدم به خاطر تو ولی پشت دلم رو خالی کردی

حالا اسمت میاد گریم میگیره نمیدونی که با دلم چه کردی

اگه در حق تو خوبی نکردم بدون که خالی بود دستای سردم

ولی من در عوض هر چی که بودم با احساسات تو بازی نکردم با احساسات تو بازی نکردم


اگر چه میدونم دوسم نداری به هر در میزنم تنهام نزاری

اگر پای کسی هم در میونه بزار اسمت عقلا روم بمونه

دم آخر بزار دست توی دستام بزار بهت بگم دردم چی بوده

فقط لطفی کن و حرفامو بشنو شاید دیگه نگی قسمت نبودی

اگه تصمیم رفتن رو گرفتی ببخش اگه پشیمونت نکردم

آره من واسه تو کم بودم اما با احساسات تو بازی نکردم

shirin71
07-09-2011, 05:31 AM
گناهی ندارم ولی قسمت اینه که چشمای کورم به راهت بشینه

برای دل من واسه جسم خستم منی که غرورو تو چشمات شکستم

سر از کار چشمات کسی در نیاورد که هرکی تورو خواست یه روزی بد آورد

برای دل من واسه جسم خستم منی که غرورو تو چشمات شکستم

واسه من که برعکس کار زمونه یکی نیست که قدر دلم رو بدونه

گناهی ندارم ولی قسمت اینه که چشمای کورم به راهت بشینه

هنوزم زمستون به یادت بهاره تو قلبم کسی جز توجایی نداره

صدای دلم ساز ناسازگاره سکوتم به جز تو صدایی نداره

shirin71
07-09-2011, 05:31 AM
علی عبدالمالکی
"به من نگاه کن"
...

به من نگاه کن،واسه ی یه لحظه
نگات به صد تا آسمون می ارزه
من از خدامه
بکشم نازت تو
تا بشنوم یه لحظه آواز تو
من از خدامه
من از خدامه

مت از خدامه
بمونی کنارم
من که به جز تو
کسی ندارم

من از خدامه
که نباشی دوری
فقط دلم می خواد بگی چجوری

من از خدامه
که یه روز تو
دلت بره تو اسمون پیش خدامون
به عشق اونکه
بعد اون همه درد
خدای ما نگاهی هم به ما کرد
....

shirin71
07-09-2011, 05:31 AM
قبل رفتن، مثل اشکات
از چشات افتادم انگار
اما طاقت نیاوردی ،واسه ی خدانگهدار
ناچارم منم مثل تو
انگاری قسمت نمی خواد
اینو قول بده عزیزم
منو هرگز نبر از یاد

دست تو از دستم آروم
قبل رفتن جدا کردی
اینو باورم نمیشه
که قراره بر نگردی
که قراره بر نگردی
دور شدی ازم گذشتی
بی خداحافظ و ساده
اشکای من، روی گونم
می باریدن بی اراده
می باریدن بی اراده

shirin71
07-09-2011, 05:32 AM
خیلی وقته دیگه بارون نزده
رنگ عشق به این خیابون نزده
خیلی وقته ابری پرپر نشده
دل آسمون سبکتر نشده
مه سرد رو تن پنجره ها
مثل بغض توی سینه منه
ابر چشمام پر اشکه ای خدا
وقتشه دوباره بارون بزنه
خیلی وقته که دلم برای تو تنگ شده



قلبم از دوری تو بدجوری دلتنگ شده
خیلی وقته که دلم برای تو تنگ شده



قلبم از دوری تو بدجوری دلتنگ شده
بعد تو هیچ چیزی دوست داشتنی نیست
کوه غصه از دلم رفتنی نیست
حرف عشق تو رو من با کی بگم
همه حرفا که آخه گفتنی نیست
خیلی وقته که دلم برای تو تنگ شده



قلبم از دوری تو بدجوری دلتنگ شده



خیلی وقته دیگه بارون نزده
رنگ عشق به این خیابون نزده
خیلی وقته ابری پرپر نشده
دل آسمون سبکتر نشده
مه سرد رو تن پنجره ها
مثل بغض توی سینه منه
ابر چشمام پر اشکه ای خدا
وقتشه دوباره بارون بزنه
خیلی وقته که دلم برای تو تنگ شده



قلبم از دوری تو بدجوری دلتنگ شده
خیلی وقته که دلم برای تو تنگ شده


قلبم از دوری تو بدجوری دلتنگ شده
بعد تو هیچ چیزی دوست داشتنی نیست
کوه غصه از دلم رفتنی نیست
حرف عشق تو رو من با کی بگم
همه حرفا که آخه گفتنی نیست
خیلی وقته که دلم برای تو تنگ شده

shirin71
07-09-2011, 05:32 AM
نرو .. تو هم مثل من نمی تونی دووم بیاری .. نرو
.
تو هم مثل من توو غصه کم میاری .. نرو
.
نروووو
.
تو هم میپوسی میمیری بی من نرو
.
تو هم طاعون غم میگیری بی من .. نرو
.
نروووو
.
نرو .. تو که میدونی من بی تو ، تو بی من یعنی حسرت
.
تو که میدونی بی جواب میمونه عشق و عادت
.
تو که میدونی کم میشم ..
.
تو که میدونی کم میشی ..
.
تو که میدونی هم آغوش غم میشی .. نرو
.
بری جواب روزاتو چی میدی؟
.
حرفای ما رو تو گوش کی میگی؟
.
تو میدونی توی این بچه بازی ، من و تو هر دو بازنده ی بازیم
.
نرو که رفتنت صلاح ما نیست.. ببین جدایی تو نگاه ما نیست
.
نرو نذار بگن عشق یعنی حسرت.. نذار که این تمنا بشه نفرت
.
نرو .. تو که میدونی من بی تو ، تو بی من یعنی حسرت
.
تو که میدونی بی جواب میمونه عشق و عادت
.
تو که میدونی کم میشم ..
.
تو که میدونی کم میشی ..
.
تو که میدونی هم آغوش غم میشی .. پس نرو
.
نرو .. نرو

shirin71
07-09-2011, 05:32 AM
خداحافظ گل لادن .تموم عاشقا باختن
ببین هم گریه هام از عشق .چه زندونی برام ساختن
خداحافظ گل پونه .گل تنهای بی خونه
لالایی ها دیگه خوابی به چشمونم نمی شونه
یکی با چشمای نازش دل کوچیکمو لرزوند
یکی با دست ناپاکش گلای باغچمو سوزوند
تو این شب های تو در تو . خداحافظ گل شب بو
هنوز آوار تنهایی داره می باره از هر سو
خداحافظ گل مریم .گل مظلوم پر دردم
نشد با این تن زخمی به آغوش تو برگردم
نشد تا بغض چشماتو به خواب قصه بسپارم
از این فصل سکوت و شب غم بارونو بردارم
نمی دونی چه دلتنگم از این خواب زمستونی
تو که بیدار بیداری بگو از شب چی می دونی
تو این رویای سر دم گم .خداحافظ گل گندم
تو هم بازیچه ای بودی . تو دست سرد این مردم
خداحافظ گل پونه . که بارونی نمی تونی
...طلسم بغضو برداره .از این پاییز دیوونه خداحافظ

خداحافظ همین حالا، همین حالا که من تنهام
خداحافظ به شرطی که بفهمی تر شده چشمام
خداحافظ کمی غمگین، به یاد اون همه تردید
به یاد آسمونی که منو از چشم تو میدید
اگه گفتم خداحافظ نه اینکه رفتنت ساده اس
نه اینکه میشه باور کرد دوباره آخر جاده اس
خداحافظ واسه اینکه نبندی دل به رؤیا ها
بدونی بی تو و با تو، همینه رسم این دنیا
خداحافظ خداحافظ
همین حالا
خداحافظ

shirin71
07-09-2011, 05:32 AM
پنجره ها رو وا کنین که عشقم از سفر میاد



برای غربت شبم مژده ای از سحر میاد



صدای پاشو می شنوم تو کوچه ها قدم زنون



پر می کشه دلم براش به سوی ماه تو آسمون



آهای آهای ستاره ها فانوس راه اون بشین



بگین بیاد از این سفر تو این شب ستاره چین



پنجره ها رو وا کنین گل بریزین سبد سبد



میاد که پیشم بمونه گفته نمی ره تا ابد



ستاره ها بهش بگین جدایی و سفر بسه



بگین به این شکسته دل یه عمره دلواپسه

shirin71
07-09-2011, 05:33 AM
آه!
باز اين دل سرگشته‏ي من
ياد آن قصه‏ي شيرين افتاد:

بيستون بود و تمناي دو دوست
آزمون بود و تماشاي دو عشق...
در زماني که چو کبک،
خنده مي‏زد «شيرين»؛
تيشه مي‏زد«فرهاد»!

نه توان گفت به جانبازي ِ «فرهاد»، افسوس،
نه توان کرد ز بيدردي ِ «شيرين» فرياد.

کار «شيرين» به جهان شور برانگيختن است!
عشق در جان کسي ريختن است!
کار «فرهاد»، برآوردن ميل دل دوست
خواه با شاه درافتادن و گستاخ شدن
خواه با کوه درآويختن است.

رمز شيريني اين قصه کجاست؟
که نه تنها شيرين،
بي‏نهايت زيباست:
آن که آموخت به ما درس محبّت مي‏خواست:

جان، چراغان کني از عشق کسي
به اميدش ببري رنج بسي.
تب و تابي بـُودَت هر نفسي.
به وصالي برسي يا نرسي!

shirin71
07-09-2011, 05:33 AM
در کلاس روزگار،
درس‌هاي گونه گونه هست:
درس دست يافتن به آب و نان!
درس زيستن کنار اين و آن.

درس مهر،
درس قهر،
درس آشنا شدن...
درس با سرشک غم ز هم جدا شدن!
در کنار اين معلمان و درس‏ها،
در کنار نمره‌هاي صفر و نمره‌هاي بيست؛
يک معلم بزرگ نيز
در تمام لحظه‌ها، تمام عمر،
در کلاس هست و در کلاس نيست!
نام اوست: مرگ!
و آنچه را که درس مي‌دهد؛
«زندگي» است...!!
فريدون مشيري

shirin71
07-09-2011, 05:33 AM
بزار رو سینم سرتو

چشم های خیس و تنت رو

بزار تا سیر نگات کنم

بو بکشم پیرهنتو بغل کنو

و بچسب بهم بکش دوباره دست بهم

جز تو کسی رو ندارم نزدیکتر از نفس بهم

سرتو بزار روی شونه هام گریت بگیره..

shirin71
07-09-2011, 05:33 AM
بیقرار تو ام و در دل تنگم گله هاست

آه ، بیتاب شدن عادت کم حوصله هاست

مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب

در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست

بی تو هر لحضه مرا بیم و ضرر ریختن است

مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست

باز میپرسم از مسئله ی دوری و عشق

آمدن تو جواب همه ی مسئله هاست

shirin71
07-09-2011, 05:34 AM
از پاييز پرسيدم مرگ چيست گفت:شکوفه زدن درختان" از بهار پرسيدم گفت زرد شدن برگ سبز

درختان" از خنده پرسيدم گفت نشستن غم روي چهره آدما" از مردن پرسيدم گفت:واقعيتي انکار

ناپذير" از عشق پرسيدم مرگ چيست جواب داد:پاييزي شدن بهار قلبي که روزي واسه خنده

معشوقش مي میره

shirin71
07-09-2011, 05:34 AM
دارم از چشات میخونم میری و تنهام میزاری
مگه من به پات نموندم دست تو دستم نمی زاری
دیگه اینو خوب میدونم اشک و غم فایده نداره
می خوای بی تو بمونم اخه دل بهونه داره
دلمو به کی سپردم مگه من عاشق نبودم



برای دیدن چشمات مگه من لایق نبودم
چه شبایی چه روزایی تو رو من صدا نکردم
برای دیدن چشمات چه دعا ها که نکردم

shirin71
07-09-2011, 05:34 AM
لحظه دیدار
یادمه لحظه دیدار یادمه اون اولین بار
یاد لبخندهای گرمت چشای همیشه بیدار
نمیدونم چی بخونم من از عشقم گله دارم وقتی رفتی از کنارم بی قرار بیقرارم
قسمت میدم به اون لحظه گرم شنایی
قسمت میدم تر رو به پاکی عشق خدایی
قسمت میدم به اشکام که نگیر ازم بیزازی
منو تنها نذاری
فکر فکر رفتنت توسرم دلم میگیره
وقتی میری تا برگردی غصم میگیره
تر رو قسم به اون خدابا دل عاشق
نکنه لحظه ای بازیت بگیره
عشق من دلتنگ اون خنده هاتم
گذشته ها و خطراتم
هرلحظه از عمرم که میره یاد تو ازیادم نمیره
عشق من غروب پاییز نگاتم
هرلحظه مجنون صداتم
به عکس تو میشم خیره بازم دلم اروم میگیره
اگه تنهایی یه درده تب تنهایی چه سرده
گفتی که برمیگردی نکنه که برنگردی

shirin71
07-09-2011, 05:34 AM
چه قدر سخته وقتی ادم دیگه یاری نداره
چه قدر سخته وقتی ادم یه دلداری نداره
چه قدر سخته وقتی عاشق بخواد چیزی بگه
ولی با عشق سر و کاری نداره
چه قدر سخته ببینه واسه درد و غمش واسه روز خوشش یه همراهی نداره
اره سخته چرا سخته بدونی بی وفا بوده و رفته بی وفایی میون عاشقا جایی نداره
چه قدر سخته چه قدر سخته وقتی یاری نباشه چه قدر سخته
دل از یارش شکسته

shirin71
07-09-2011, 05:35 AM
قسم بخور
قسم بخور قسم بخور تا دنيا دنياست تنهام نذاري
قسم بخور قسم بخور هرگز رو اين دل تو پا نذاري
قسم بخور قسم بخور زمونه برگشت و تو برنگردي
قسم بخور قسم بخور پي يه عشق ديگه نگردي
قسم بخور قسم بخور
دست راست تو بذار رو قلبت قسم بخور
بگو وفاداري به عشقت قسم بخور قسم بخور
قسم بخور قسم بخور دوستت دارم با تمام جونم
عزيزمن عزيز من عشقت شده معني وجودم عزيزمن عزيزمن
ببين ميگم ذره هاي وجودم ميگن دوستت دارم
بلند باتمام وجود ميگم دوستت دارم

shirin71
07-09-2011, 05:35 AM
دلتنگي
خدا نشونشو از كي بگيرم
دارم دق ميكنم بذار بميرم
اخه هنوزدلش از جنس سنگه
هنوز دلم واسه دل تنگي تنگه
چه طور دلش امد از پا بيافتم
بهش نازك تر از گل هم نگفتم
باور ندارم منو تنها ميذاره
دلم واسش يه ذره شد اما ديگه نيست
لعنت به تو اي دست روزگار
حالا فقط من موندم و اين چشاي خيس
هر چي به من بگي واست همون ميشم
فقط يه بار ديگه بيا و دستامو بگير
اي دل صبور و بي كس من
اون نمياد ديگه پيشت بهونه نگير
حالا من موندم همين دو تا چش گريون
موندم تو اين كوچه ها آس و پاس و حيرون
حالا من موندم تو شب بي ستاره
منو تو و خاطره ها اشك چشماي منه
خدا ازت ميخوام يادش نيافتم
چه حرفايي كه از عشقم شنفتم
خدا اگه نميشنوه صدامو بهم بگو دليل گريه هامو
حتي خيانتش به دل ميشينه
باور ندارم منو تنها ميذاره
دلم واسش يه ذره شد اما ديگه نيست
لعنت به تو اي دست روزگار
حالا فقط من موندم و اين چشاي خيس
هر چي به من بگي واست همون ميشم
فقط يه بار ديگه بيا و دستامو بگير
اي دل صبور و بي كس من
اون نمياد ديگه پيشت بهونه نگير

shirin71
07-09-2011, 05:35 AM
خدا وصيت منو گوش بده ناممو بخون
شايد ديگه من نباشم مواظب عشقم بمون
ميسپارمش بهت ميرم تموم تار و پودمو
يك وقت نياد برنجونيش كسل كني وجودمو
خدا يك وقت كسي نياد بدزده قلب سادشو
كسي نياد تو زنديگيش بشينه زير سايشو
بهش بگه دوسش داره خيلي بده زمونمون
خدا سپردمش بهت مواظب عشقم بمون
فردا قراره منو تو از هم ديگه جدا بشيم
فردا قراره همدم گريه ي بي صدا بشيم
تو كوچه هاي بي كسي نيستي و پرسه ميزنم
اي ادما نگاه كنيد غريب شهرتون منم
يادش بخير منو تو يه قلب پاك و بي غرور
حالا چي شد عوض شدي دلت كجاست سنگ صبور
من تو رو عاشق مي كنم هر جور شده حتي به زور
كي ميخواد فردا تو رو از من بگيره
كاش اونم ويرون بشه اتيش بگيره
ما بايد فردارو ازدنيا بگيريم
ما اگه از هم جدا بشيم ميميريم
ما بايد قدراين روزا رو بدونيم
واي اگه فردا بياد تنها ميمونيم
خدا شايد اين عشقي كه من ميگم و تو نشناسي
نزديك ترين كسم اونه خيلي دوسش دارم همين
راستي يادم نره بهت بگم عزيز ترين من اونه
خودم مهم نيست اما اون نزاري تنها بمونه
بميرم واسه هق هقش گريه چقدر بهش مياد
وقتي كه حرصش ميگيره ميگه از من بدش مياد
اما وقتي اروم ميشه ميبينه من بغضم گرفت
همين ديونه بازياش از اول چشممو گرفت
حالا كه ديگه مجبوريم با همديگه وداع كنيم
بيا به ياد اون روزا همديگه رو دعا كنيم
يك وقت ديدي دعا گرفت خدا نذاشت جدا بشيم
اي واي داره فردامياد بايد دست به دعا بشيم
با قلب پاكت از خدا بخواه منو صبرم بده
هنوز نرفتي از پيشم دوريت داره زجرم ميده
كي ميخواد فردا تورو از من بگيره
كاش اونم ويرون بشه اتيش بگيره


عزيزم يادت نره دنيا دو روزه نميخوام فردا دلت برام بسوزه

اي خدا حتي اگه دوستم نداره تو ميتوني نزاري تنهام بذاره

shirin71
07-09-2011, 05:35 AM
خوابيدي رو بال موجا
كاش ميشد بودم كنارت
تو به دريا دل سپردي
من تو ساحل چشم به راهت
دنبالت دارم ميگردم
اما نيست از تو نشوني
روزگار مارو جدا كرد
يه غروب توي جووني

دل من هواتو كرده
كاش ميشد تورو ببينم
كاش ميشد تو خواب دوباره
دست سردتوبگيرم
دل من هواتو كرده
كاش ميشد تورو ببينم
كاش ميشد تو خواب دوباره
دست سردتو بگيرم

shirin71
07-09-2011, 05:35 AM
حرفام تموم شد ديگه
چيزي ندارم بگم
اگه منو نمي خواي
باشه از پيشت ميرم
اما بدون باز ميام سراغتو ميگيرم
تنهام گذاشتي ولي بدون برات ميميرم
كاش بدئني بي كسي چي به روز من اورد
اون همه بي مهريات تو رو از يادم نبرد
ميرم ولي خوب بدون
بزات تنگ ميشه دلم
با چشم گريون ميگم:
خدانگهدار گلم

shirin71
07-09-2011, 05:35 AM
» خواننده : سید جواد بدیع زاده (http://www.2mahal.com/person/279.htm)

» آهنگ : شد خزان (http://www.2mahal.com/song/24672.htm)
»سروده : رهی معیری





شد خزان، گلشن آشنایی
باز هم آتش به جان زد جدایی
عمر من ای گل طی شد بهر تو
از تو ندیدم جز بد عهدی و بی وفایی

با تو وفا کردم
تا به دلم جان بود
مهر و وفاداری
با تو چه دارد سود

آفت خرمن مهر و وفایی
نوگل گلشن جور و جفایی
از دل سنگت آه

دلم از غم خونین است
روش بختم این است
از جام غم مستم
دشمن می پرستم

تو و من در میل چمن
چون گل خندان از دست هر گریه من
با دگران در گلشن نوشی می
من ز فراقت ناله کنم تا کی

تو و می چون ناله کشیدنها
من و چون گل جامه دریدنها
ز رقیبان خواری دیدنها

دلم از غم خون کردی
چو بگویم چون کردی
دردم افزون کردی
دردم افزون کردی

برو ای از مهر و وفا عاری
برو ای عاری ز وفاداری
که شکستی چون زلفت عهد مرا

دریغ و درد از عمرم
که در وفایت شد طی
ستم به یارم تا چند
جفا به عاشق تا کی

نمی کنی ای گل یک دم یادم
که همچو اشک از چشمت افتادم
تا کی بی تو بود
از غم خون دل من
آه از دل تو

گر چه ز محنت خوارم کردی
با غم و حسرت یارم کردی
مهر تو دارم باز

بکن ای گل با من هر چه توانی ناز
هر چه توانی ناز
کاز عشقت می سوزم باز

shirin71
07-09-2011, 05:36 AM
دلم گرفته چشام میخواد بباره تنهام گذاشته رفته اونکه دوسم نداره
چه ارزویی داشتم که با منی همیشه نمیخوام فراموش کنم با تودیگه نمیشه
بذار برات یک شمع باشم بسوزم تموم بشم یا که برات غروب باشم یک شب بی ستاره شم
بذار که تنها بمونم توتنهایی اسیر بشم یا که پرنده باشم از دل تو پر بکشم
دفتر خاطره هامو پاره کن خط به خط ترانه هامو پاره کن دیگه حتی اسممو صدا نکن جای پای گریه هامو خالی کن
دل ساده و دیونه باور کن که اون گذاشت رفت تو مثل یک ایینه بودی تو رو اسون شکست رفت
دل سنگش دیگه دلتنگ نیست دست سردش دیگه با من نیست
حیف اون همه احساس که پای تو گذاشتم
همه دلخوشیم تو بودی بگو چی کم گذاشتم
تو دل حادثه گم شد اون همه عشق که داشتیم ساده ازم گذشتی بگو دوسم نداشتی

shirin71
07-09-2011, 05:36 AM
به دريا شكوه بردم از شب قبل

از اين عمري كه تلخ تلخ بگذشت

بههر موجي كه ميگفتم غم خويش

سري ميزد به سنگ و باز ميگشت

shirin71
07-09-2011, 05:36 AM
نقشه هاي طلائيو قول هاي بي حساب كتاب قرار هاي يواشكي ساعت هاي پر تب و تاب خيال مي كردم نباشي دنيا به اخر ميرسه اگه يه روز بري سفر عمر منم سر مي رسه بازي ديگه تموم شده به اخر خط رسيديم معني عاشق شدنو اخرشم نفهميدي يادش به خير اون روزا كه خواب هاي رنگين مي ديديم دنياي باهم بودن و پر از قشنگي مي ديدم من بودمو تو بودي و
هزار تا وعده و وعيد يك قصه ي رويايي بود شاهزاده با اسب سفيد من مرد قصه هات بودم تو هم عروس روياها سوار كالسكه ي نور خيال مي بافتي پا به پا قصه ما به سر رسيد دنيا به اخر نرسيد دلي كه پابند تو بود از تو عاشقي بريد
بازي ديگه تموم شده به اخر خط رسيديم معني عاشق شدنو اخرشم نفهميدي

shirin71
07-09-2011, 05:37 AM
آمد و دنیا ما رو پر از صفا کرد درد بی کسی ما را با عشق دوا کرد آمد و دنیا مارا پراز صفا کرد

زندگی خوب و بدش به کام ما شدقرعه ای عشقی زدو به نام ما شد اونی که حتی توی خوابم نمی آمد توی بیداری آمد

عاشق ما شد

اونی که حتی توی خوابم نمی آمد توی بیداری آمد

عاشق ما شد

shirin71
07-09-2011, 05:37 AM
دل من
توي آينه خودتو ببين چه زود زود توي جواني غصه آمد سراغت پيرت كنه نذار كه تو اوج جواني غبار غم بشينه رو دلت يهو پير زمين گيرت كنه
منتظرش نباش ديگه اون تنها نيست تا آخر عمرت اگه تنها باشي اون نمياد خودش ميگفت يه روزي ميذاره ميره خودش ميگفت يه روز خاطره باتو بودن مي بره از ياد
آخه دل من دل ساده من تاكي ميخواي خيره بموني به عكس روي ديوار
آخه دل من دل ديونه من ديدي اونم تنهات گذاشت بعد يه عمر آزه گار
ديدي اونم رفت اونم تنهات گذاشت رفت تو موندي و بي كسي يه عمر خاطره پيشت
ديگه نمياد ديگه پيشت نمياد از اون چي موند برات به جز يه قاب عكس روبه رو
آخه دل من دل ساده من تاكي ميخواي خيره بموني به عكس روي ديوار
آخه دل من دل ديونه من ديدي اونم تنهات گذاشت بعد يه عمر آزه گار
ديدي رفت ديدي اونم تنهات گذاشت رفت ديگه اون نمياد

يه عمر دل و سوزوندي يه بار خوبي نكردي
دل به تو بستم اره بزرگ ترين گناهم بود

shirin71
07-09-2011, 05:38 AM
سلام ای کهنه عشق من که یاد تو چه پابرجاست

سلام بر روی ماه تو عزیز دل سلام از ماست

تو یه رویای کوتاهی دعای هر قلبایی شدم خواب عشقم چون مرا اینگونه می خواهی...........


من آن خاموش خاموشم که با شادی نمی جوشم ندارم هیچ گناهی جر که از تو چشم نمی جوشم


مرا دیوانه می خواهی ز خود بیگانه می خواهی

مرا دلباخته چون مجنون ز من افسانه می خواهی شدم چو بیگانه با هستی ز خود بی خود تر از مستی نگاهم کن نگاهم کن شدم هر آنچه می خواستی

بکش دل را شهامت کن مرا از غصه راحت کن شدم انگشت نمای خلق مرا تو درس عبرت کن

سلام ای کهنه عشق من که یاد تو چه پابرجاست

سلام بر روی ماه تو عزیز دل سلام از ماست

shirin71
07-09-2011, 05:38 AM
در جلسه ی امتحان عشق ......

من مانده ام و یک برگه ی سفید ! یک دنیا حرف ناگفتنی و یک بغل تنهایی و دلتنگی .......

درد دل من در این کاغذ کوچک جا نمی شود ! در این سکوت بغض آلود قطره ی کوچکی هوس سرسره بازی می

کند ! و برگه ی سفیدم عاشقانه قطره را به آغوش میکشد ! عشق تو نوشتنی نیست ......

در برگه ام کنار ، آن قطره ی اشک یک قلب کوچک میکشم !

که ناگهان صدایی را میشنوم که فریاد میزند .......................... وقت تمام است .. برگه ها بالا

shirin71
07-09-2011, 05:38 AM
عشق امانت با ارزشی است ، که هر کسی توی قلبش میزاره ....



برای همینه که وقتی کسی بخواد عشقش و پس بگیره قلب معشوقه اش و میشکنه

shirin71
07-09-2011, 05:38 AM
عاشقي چيزي براي هديه نيست



طرح دريا و غروب و گريه نيست



عاشقي يک کلبه ويرانه نيست



صحبت از شمع و گل و پروانه نيست



عاشقي تنهاي تنها يک تب است



بي تو مردن در سکوت يک شب است

shirin71
07-09-2011, 05:38 AM
سلام ای غروب غریبانه دل


سلام ای طلوع سحرگاه رفتن

سلام ای غم لحظه‌های جدایی


خداحافظ ای شعرشب‌های روشن

خداحافظ ای قصه عاشقانه


خداحافظ ای آبی روشن عشق

خداحافظ ای عطر شعر شبانه


خداحافظ ای هم نشین همیشه

خداحافظ ای داغ بر دل نشسته

______________________________

احسان خواجه امیری

shirin71
07-09-2011, 05:39 AM
توي يك ديوار سنگي
دو تا پنجره اسيرن
دوتا خسته دو تا تنها
يكيشون تو يكيشون من
ديوار از سنگ سياهه
سنگ سرد و سخت خارا
زده قفل بي صدايي
به لباي تشنه ما
نمي تونيم تا بجنبيم
زير سنگيني ديوار
همه عشق منو تو
قصه است قصه ديوار...

shirin71
07-09-2011, 05:39 AM
يه پنجره با يه قفس يه حنجره بی هم نفس

سهم من از بودن تو يه خاطرست همينو بس

تو اين مثلث غريب ستاره ها رو خط زدم

دارم به آخر ميرسم از اونور شب اومدم

يه شب که مثل مرثيه خيمه زده رو باورم

ميخوام تو اين سکوت تلخ صداتو از ياد ببرم

بذار که کوله بارمو رو شونه شب بذارم

بايد که از اينجا برم فرصت موندن ندارم

داغ ترانه تو نگام ---- شوق رسيدن تو تنم

تو حجم سرد اين قفس ---- منتظر پر زدنم

من از تبار غربتم از آرزوهای مهال

قصه ما تموم شده با يه علامت سوال

بذار که کوله بارمو رو شونه شب بذارم

بايد که از اينجا برم فرصت موندن ندارم

shirin71
07-09-2011, 05:39 AM
به نابودی کشوندیم تا بدونم

همه بود و نبود من توبودی

بدونم هر چی باشم بی تو هیچم

بدونم فرصت بودن تو بودی

همه دنیا بخواد و تو بگی نه

نخواد و تو بگی آره... تمومه

همین که اول و آخر تو هستی,

به محتاج تو محتاجی حرومه

پریشون چه چیزا که نبودم

دیگه میخوام پریشون توباشم

تویی که زندگیمو آبرومو

باید هر لحظه مدیون تو باشم

فقط تو میتونی کاری کنی که

دلم از این همه حسرت جدا شه

به تنهاییت قسم تنهای تنهام

اگه دستم تو دست تو نباشه

shirin71
07-09-2011, 05:40 AM
عشق چيست؟ چه واژه ي غريبي ! چرا همه عاشق مي شوند ؟ چرا عاشق ها جدا مي مانند ؟ چرا

عشق به معناي رنج و عذاب و جدايي است ؟ آري من عاشق شدم ،عاشق تر از همه مي دانم كه

باور نمي كني . اما من عاشقم ، عشقي كه هيچ وقت نميميرد ! عاشقي كه هيچ وقت عشقش را

فراموش نمي كند،عاشقي كه معشوقش از عشق او نسبت به خودش خبر ندارد . عاشقي كه حتي

نميداند كه معشوقه ي او عاشقش است يا نه ؟ نمي ترسم از هيچ چيز نمي ترسم از هيچ كس برای

رسيدن به او هراسي ندارم . نه ، نمي توانم فراموشش كنم ,با او زنده ام با او نفس مي كشم دردنيا

تنها اوست كه دوستش دارم . وقتي كه شبها گريه ميكنم آرزو ميكنم بميرم نمي دانم شايد نبايد به

اين زودي عاشق ميشدم ، ولي شدم در يك لحظه عاشقش شدم يك عشق پاك . هر شب آرزو ميكنم

از هر راهي كه شده خبري از او به من ميرسيد كه آيا دوستم دارد يا نه ؟ اگر فقط اين را مي

فهميدم . اگر عاشقم بود عاشقش هستم ولي اگر عاشقم نبود .......

shirin71
07-09-2011, 05:41 AM
بابک جهانبخش//رسمش نبود...

رسمش نبود تو سختیا
تو هم یه جور عذاب شی
با رفتنت برای من
سوال بی جواب شی
قرار نبود
اول راه تحملت تموم شه
حالا که محتاج توام
بودن تو ارزوم شه...

باور نمی کنم که تو، همون تو قدیمی
همون رفیق گریه ی با خنده هام صمیمی..
هر چی که داشتم یه شبه،رفتی ازم گرفتی
دلخوش عشق تو شدم،اونم با غم گرفتی

باور نمی کنم که تو، همون تو قدیمی
همون رفیق گریه ی با خنده هام صمیمی..
هر چی که داشتم یه شبه،رفتی ازم گرفتی
دلخوش عشق تو شدم،اونم با غم گرفتی


امید من، وقت غما پای دلم نموندی
از تو چشای عاشقم، غربتمو نخوندی
سهم من از خاطرهات
گلای پر پرت بود
رفتن بی خداحافظی،ضربه ی آخرت بوددد

باور نمی کنم که تو، همون تو قدیمی
همون رفیق گریه ی با خنده هام صمیمی..
هر چی که داشتم یه شبه،رفتی ازم گرفتی
دلخوش عشق تو شدم،اونم با غم گرفتی...

باور نمی کنم که تو، همون تو قدیمی
همون رفیق گریه ی با خنده هام صمیمی..
هر چی که داشتم یه شبه،رفتی ازم گرفتی
دلخوش عشق تو شدم،اونم با غم گرفتی...

shirin71
07-09-2011, 05:41 AM
تنها ماندم
تنها با دل بر جا ماندم
چون آهی بر لبها ماندم
راز خود به کس نگفتم
مهرت را به دل نهفتم
با یادت شبی که خفتم
چون غنچه سحر شکفتم
دل من ز غمت فغان برآرد
دل من ز دلت خبر ندارد
دل من ز دلت خبر ندارد
پس از این مخورم فریب چشمت
شرر نگهت اگر گذارد
شرر نگهت اگر گذارد
وصلت را . ز خدا خواهم
از تو لطف و صفا خواهم
کز مهرت . بنوازی جانم
عمر من به غمت شد طی
تو بی من . من و غم تا کی
دردی هست . نبود درمانش
تنها ماندم
تنها ماندم
تنها با دل بر جا ماندم
چون آهی بر لبها ماندم

shirin71
07-09-2011, 05:41 AM
نشونی
دوست داشتم و دارم
تویی عمر دوبارم
بخوای یا نخوای دلو برات میارم
اینو گفتم و میگم بدون تو میمیرم
تو که نیستی و من از کی سراغت رو بگیرم
دلم چه بی قراره نشونیتو نداره
اگه بی تو بمونه میمیره بی ستاره
نگیر ازم بهونه صدام کن عاشقونه
ببین که وقتی نیستی چه غمی داره خونه
نگاه کردی تو چشمام ولی عشقو ندیدی
تا وقتی میخوامت دوباره دل بریدی
میمونم پای عشقت اگه بازم بگی نه
شاید با رفتن تو بگم به زندگی نه

shirin71
07-09-2011, 05:42 AM
از چشای تو بعید بود که منو تنها بذارن

از چشای تو بعید بود که بگن دوسم ندارن

تو نگاه تو می خوندم که شدم تموم دنیات

ازنگاه تو بعید بود که تو چشام اشک بیارن


بعد اون همه ترانه ، خنده های عاشقانه

نمی دونم چی عوض شد که شدیم پر از بهانه

حس من همیشه این بود که واسم یه سر پناهی

کاشکی از اول می گفتی : عزیزم در اشتباهی!

از چشای تو بعید بود که منو به یاد نیآرن

بگن عاشقن ولی بعد خیلی آسون کم بیآرن

بعد اون همه ترانه ، خنده های عاشقانه
نمی دونم چی عوض شد که شدیم پر از بهانه

shirin71
07-09-2011, 05:42 AM
منو ديدي و خنديدي به من گفتي دوستت دارم نگام كردي بهم گفتي ديگه تنهات نميذارم



دوباره من به سادگي حرف تو باور كردم ديدم كلك تو كارته از عشق تو دل كندم



حالا ديگه رو اسم تو يه خط باطل كشيدم بايد ولت كنم برم اخه از عشق تو دل بريدم



تمومه تمومه تمومه ديگه كارت برو كارت تمومه



تموم قصه هات دروغ بود سر تو خيلي شلوغ بود برو بي خيال



تمومه كارت تمومه



برو هنوز مونده تا تو عاشقي رو ياد بگيري به يه نفر دل بدي و از يه نفر دل ببري

shirin71
07-09-2011, 05:42 AM
فاصله افتاده بين من و تو دستامون نميرسن به هم ديگه
اينو بغض تو نگفت ، اينو قلب من ميگه
اين همه سال دوري ، دوري و بي خبري
من گرفتار قفس ، تو پي در به دري
من به يك آينه دل خوش ، تو به سايه ها اميدوار
من به غربت تو مديون ، تو از اين قوي طلبكار
اين همه زخم با من ، اين همه درد با تو
ابر شكوه كي بباره ، من ببارم يا تو
من از گذشتم از گذشته ، فرق ما شايد همينجاست
تو پري از قهر ديروز ، من نگاهم رو به فردا
هنوزم تو اين هواي ابريه افسرده خاطر
كه نه دل خوش نه دلدار نه غزل خوش نه شاعر
من پي بخشودنم ، تو به فكر داوري
من به ابتدا رسيدم ، تو هنوز در سفري

shirin71
07-09-2011, 05:42 AM
مازیار فلاحی//مجنون لیلی

کنار سیب ورازغی
نشسته عطر عاشقی
من از تبار خستگی
بی خبر از دلبستگی

عــاشــــــــقم

ابر شدم صدا شدی
شاه شدم گدا شدی
شعرشدم قلم شدی
عشق شدم تو غم شدی

لیلای من دریای من
اسوده در رویای من
این لحظه در هوای تو
گم شده درصدای تو
من عاشقم مجنون تو
گم گشده در بارون تو
مجنون لیلی بی خیر
درکوچه های در به در
مست و پریشو خراب
هرآرزو نقش بر آب
آروم بگیرم در دلم

عاشــــــــقم...

shirin71
07-09-2011, 05:42 AM
علی عبدالمالکی
"به من نگاه کن"
...

به من نگاه کن،واسه ی یه لحظه
نگات به صد تا آسمون می ارزه
من از خدامه
بکشم نازت تو
تا بشنوم یه لحظه آواز تو
من از خدامه
من از خدامه

مت از خدامه
بمونی کنارم
من که به جز تو
کسی ندارم

من از خدامه
که نباشی دوری
فقط دلم می خواد بگی چجوری

من از خدامه
که یه روز تو
دلت بره تو اسمون پیش خدامون
به عشق اونکه
بعد اون همه درد
خدای ما نگاهی هم به ما کرد
....

shirin71
07-09-2011, 05:43 AM
قراره تنهایی ما روز جدایی فردا بود خلاصه فردا واسه ما شروع کل دردها بود
فردا قرار بود من وتو از همدیگه جدا بشیم فردا قرار بود همدم گریه بی صدا بشم
از تو چه پنهون گل من من خیلی وقته بی توام دیروز فردا نداره برام چه سخته بی توام
یادش به خیر قلب تو بود برای من سنگ صبور میخواستم عاشقت کنم هرجور شده حتی به زور
حالا که نیستی لا اقل تسکین به قلب من بده اونکه نخواست پیشم باشی حالا کجاست صبرم بده
چه جوری باور بکنم رقیب من نازت کنه شبها کنارت بخوابه از خواب بیدارت کنه
یادته که زیر بارون تو دعا کردی بمیرم منم قول دادم که دیگه عکستو بغل نگیرم
تو دعات گرفت و مردم اما عاشقم هنوزم با همون یک قاب عکست میگذرونم شب وروزم
لحظه های اخر تو میره از یادم به سختی بدرقت امدم اما دست تکون ندادی رفتی
یک دل خوشی دارم هنوز حالا که دارم میمیرم هروقت بارون بباره تو رو کنارم میبینم
نگاه به چشم خیس من به عشق پاکم نکنی رفیق من رفته سفر چند روزی خاکم نکنید
شاید خوشش نیاد که من تو خاک و خونه پیرهنم مردم چرا اون نمیاد با گل سرخ به دیدنم
توقع داشتم میمیرم حداقل نگاه کنه حتی نیومد لحظه ای با جسم من وداع کنه

shirin71
07-09-2011, 05:44 AM
اینقدر تو رو دوست دارم که هیچ کسی کسی رو اینطوری دوست نداره
اینقدر برات میمیرم قد یک دنیا خوبی و قد هزار تا ستاره
بی تو دلم میگیره وقتی تنها میشم کارم انتظاره
اینقدر تو رو رو دوست دارم که هیچ کسی کسی رو اینجوری دوست نداشت
وقتی نگاهم میکنی قشنگیاتو دوست دارم حالت معصوم چشات رنگ نگاتو دوست دارم
وقتی صداتو میشنوم دلم برات پر میزنه ترس یک روز ندیدنت غم بزرگ قلبمه

اینقدر تو رو دوست
امین رستمی

shirin71
07-09-2011, 05:44 AM
من که گفتم از دلت خبر ندارم تو نگفتی میرم و تنهات میذارم
دلم از روزی که رفتی بی قراره عزیزم طاقت دوریتو ندارم
چرا باخاطره هات تنهام گذاشتی شایدم دروغ بودند دوسم نداشتی
غم و غصه تو دل من موندگاره میدونم که گریه هام فایده نداره
دل بیقراره طاقت دوری نداره میخوام ببینم گل نازمو دوباره
خدا خدایا دل من اروم نداره ، خدا خدایا دل من یه بی قراره
بیا برگرد بی تو تنهام ،بیا برگرد بی تو تنهام


امین فیاض

shirin71
07-09-2011, 05:44 AM
لحظه های اخره دیگه دارم میمیرم میخوام تو این دقیقه ها دست تو رو بگیرم
ای خدا این چه رسمیه افتاده تو زمونه هرکی که عاشق میشه باید تنها بمونه
ببخش اگه نگاه سردم دل گرمتو سوزوند ببخش اگه این دل ساده پای عشقت نموند
ببخش وقتی که رفتی بهت نگفتم بمون ببخش اگه شکست دلتو این دل نامهربون
دیگه برام نفس نمونده نمیخوام چیزی بگم فقط میگم دوستت دارم به عشق پاکمون قسم
دوست دارم این لحظه ی اخر بگم حرف اخره تر خدا تنهام نذار دیگه از پیش من نرو
قطره های سرد اشکم ببین رو گونه هام کسی رو جز تو ندارم بی تو خیلی تنهام
امین فیاض

shirin71
07-09-2011, 05:44 AM
زندگی تلخه،زندگی ترسه ، زندگی درده ولی با تو بهشته
من اگه تنهام تنها باغمهام ،درد ما تنهایی اینم از سرنوشته
چرا سرنوشت من اینجور رقم خورد ،چرا عشق خوبمون بد جور بهم خورد
گفته بود شعر من رنگی نداره میخونم تا تو برگردی دوباره
قلبم داغونه ،چشمام گریونه ،چرا نموندی پیشم دارم دیونه میشم
دستامو بگیر برگرد ببین دیگه دارم میمیرم دارم اتیش میگیرم
نذار تو حسرت عشقت بمونه این دل تنها
دارم میمیرم از دوریت نذار بمونم تو غمها
کسی جز تو نمیتونه امید قلب من باشه
نذار قلب تو ازم جداشه
امین فیاض

shirin71
07-09-2011, 05:44 AM
چی بگم از رفتنت من حال و روزمو نیگا کن
شدم از عشق تو پرپر یه نیگاهم یه ما کن
چی یگم وقتی که نیستی دنیا هم از نفس میوفته
آخه قربونت برم من دلم از دوریت چه سوخته
دیگه نیستی دیگه نیستی دیگه نیستی
دیگه نیستی دیگه نیستی دیگه نیستی
رفتی نیستی دیگه نیستی دیگه نیستی
دیگه نیستی دیگه نیستی دیگه نیستی
چی بگم وقتی می خوامت دنبال سایت میگردم
اما نیستی تو عزیزم کاش میشد دورت بگردم
چی بگم از عاشقیمون که چه ساده در به در شد
روزگارمون چه مفتی چتشماش از منو تو تر شد
چی بگم دل نگرونم می دونم تو بی وفایی
من میخوام بیام سراغت نمیدونم تو کجایی
چی بگم ای مهربونم بعدت از تنهایی مردم
چی میشد بیای تو خوابم آخه من تورو ندارم
دیگه نیستی دیگه نیستی دیگه نیستی
دیگه نیستی دیگه نیستی دیگه نیستی
رفتی نیستی دیگه نیستی دیگه نیستی
دیگه نیستی دیگه نیستی دیگه نیستی


شعر آهنگ غمگين و جديد و بسيار زيباي اسفنديار به نام ديگه نيستي

shirin71
07-09-2011, 05:45 AM
شعر عارف
نشسته ام باز کناز تو امدی سراغم نگاه تو روشن شبای بی چراغم
صدای من وقتی قصه داره که رنگ چشم تو غصه داره شب منو تو باز دوباره انتظاره
نگاه تو رنگ بوسه داره لبای من گرمو بی قراره سکوت شب یه آسمون و یک ستاره
بارون گل شد خواب ستاره به انتظار بغض ابر پاره پاره
تا قلب آسمون میبارم با تو تنها فصل من و تو باز رسیده روی ابرا
کنار تو آروم میام پا بمزارم چراغی تو دست شبا جامیزارم
که روشن بمونه آسمون بی ستاره
به شوق تو عهدی با چشمات میبندم دوباره به این عشق به این دل میخندم
قصه ی عشق بازیه چرخ روزگاره
نشسته ام باز کناز تو امدی سراغم نگاه تو روشن شبای بی چراغم
صدای من وقتی قصه داره که رنگ پشم تو غصه داره شب منو تو باز دوباره انتظاره
نگاه تو رنگ بوسه داره لبای من گرم و بی قراره سکوت شب یه آسمون و یک ستاره
کنار تو آروم میام پا بمزارم چراغی تو دست شبا جامیزارم
که روشن بمونه آسمون بی ستاره
به شوق تو عهدی با چشمات میبندم دوباره به این عشق به این دل میخندم
قصه ی عشق بازیه چرخ روزگاره

shirin71
07-09-2011, 05:45 AM
آهنگ زیبای حمید عسکری به نام واسه اینه



تو فرق می کردی واسه من با همه
واسه اینه که می مردم واسه تو
توی نگاهت یه حس غریبی
می گفت که دارم میشم عاشق تو
جون منی آخه عمر منی
چه جوری بگم می میرم واسه تو
توی چشام که نگاه بکنی
می بینی که دارم میشم عاشق تو

واسه اینه که می مردم واسه چشمات
واسه اینه که می میرم واسه نگات
واسه اینه همه وجودم شده بودی
نذار بازم بمونم تو حسرت نگات
واسه اینه که می مردم واسه چشمات
واسه اینه که می میرم واسه نگات
واسه اینه همه وجودم شده بودی
نذار بازم بمونم تو حسرت نگات

حرفت و قلب و احساس قشنگته که منو اینجوری دیوونه کرده
حس عجیبه خواستن چشماته که تا ابد تو دلم خونه کرده
دستای گرمتو ازم نگیر که مرهم قلبیه که پر درده
باز دوباره زل بزن تو چشام که دوری تو منو دیوونه کرده

واسه اینه که می مردم واسه چشمات
واسه اینه که می میرم واسه نگات
واسه اینه همه وجودم شده بودی
نذار بازم بمونم تو حسرت نگات
واسه اینه که می مردم واسه چشمات
واسه اینه که می میرم واسه نگات
واسه اینه همه وجودم شده بودی
نذار بازم بمونم تو حسرت نگات

shirin71
07-09-2011, 05:45 AM
منو تو قلبت نگه دار مثل شعله تو زمستون نذار از تو دور بشم باز بی تو قلبم میشه داغون
منو تو قلبت نگه دار حرف من یه التماسه هیچ کسی به جز تو دردمو نمیشناسه
منو تو قلبت نگه دار
نذار کسی تنهایی رو تو صورت من ببینه دلم نمیخواد غم و اشک تو چشمای تو ببینه
نذار که شک کنم یه روز به معنی عاشق شدن اگه بری کی میمونه برای تو برای من
منو تو قلبت نگه دار
امین رستمی

shirin71
07-09-2011, 05:45 AM
به پای حرفام بشین یک لحظه ببین چه قدر دوستت دارم درددلهامو گوش کن یک لحظه
ببین کسی رو ندارم عهدی که بستی خودت شکستی این رسممون نبود گلم
درسته رفتی تو از کنارم یادت نمیره از سرم
هرجا که رفتی هواتو داشتم تو عالم رفاقت چی کم گذاشتم
خواستم بسوزم به پای چشمات تا حالا اینجوری دوستت نداشتم
وقتی میرفتی نگات میکردم با زبون بی زبونی صدات میکردم
تازه میخواستم واست بخونم فرصت نشد بمونی دورت بگردم
عبدالمالکی

shirin71
07-09-2011, 05:45 AM
شعر آهنگ زیبا از بهنام موسی پور و یاسر محمودی (غریبه)




آي غريبه آي غريبه نمي دونم تو کي هستي
توي قلبم پا گذاشتي ، مرز بودنُ شکستي
غريبه آخ اگه مي شد که بدونم تو کي هستي
تو رها تر از پرنده ، روي شونه هام نشستي
دلي که لحظه به لحظه ، مي رفت هر جايي که مي خواست
حالا با اومدن تو انگاري يک قرن ِ تنهاست
نمي دوني دل عاشق ، اين روزا چه حالي داره
اين روزا غمه عجيبي ، توي قلبم پا مي ذاره
تو شدي خداي قلبم ، توي قلبم لونه کردي
اومدي تو سرنوشتم ، دلمو ديوونه کردي

shirin71
07-09-2011, 05:45 AM
شعر آهنگ غمگین از آرش دلفان(بخت و هوای با تو)



بد بیاری(بخت)
ما که بختمون از اول
بخت بد بیاری بود
آخر روزهای خوبمون
که گریه زاری بود
روزهای بد میرن و
روزهای بدتر میان
از دل غم زده من
نمی دونم چی می خواد
روزگارچرخید و من
اسیر درمان شدم
توی بدبیاریها
راهی زندان شدم
خلاصه ای روزگار
خنجرتو به ما زدی
ولی من با این غزل
میگم که اشتباه زدی
حالا اشک خون به چش
اینو واست می خونم
الهی دستت بشکنه
که خنجرت خورد به جونم
الهی دستت بشکنه
که خنجرت خورد به جونم
ما که بختمون از اول
بخت بد بیاری بود
آخر روزهای خوبمون
که گریه زاری بود
روزهای بد میرن و
روزهای بدتر میان
از دل غم زده من
نمی دونم چی می خواد
روزگارچرخید و من
اسیر درمان شدم
توی بدبیاریها
راهی زندان شدم
خلاصه ای روزگار
خنجرتو به ما زدی
ولی من با این غزل
میگم که اشتباه زدی
حالا اشک خون به چش
اینو واست می خونم
الهی دستت بشکنه
که خنجرت خورد به جونم
الهی دستت بشکنه
که خنجرت خورد به جونم



هوای با تو
دوباره دل هوای با تو بودن کرده
نگو این دل دوریه عشقتو باور کرده
دل من خسته از این دست به دعاها بردن
همه آروزهام با رفتن تو مُردن
حالا من یه آرزو دارم تو سینه
که دوباره چشم من تورو ببینه
حالا من یه آرزو دارم تو سینه
که دوباره چشم من تورو ببینه
واسه پیدا کردنت تن به دل صحرا میدم
آخه تو رنگ چشات غربت دنیا رو دیدم
توی هفت تا آسمون تو تک ستاره منی
به خدا ناز دو چشماتو به دنیا نمیدم
حالا من یه آرزو دارم تو سینه
که دوباره چشم من تورو ببینه
حالا من یه آرزو دارم تو سینه
که دوباره چشم من تورو ببینه

دوباره دل هوای با تو بودن کرده
نگو این دل دوریه عشقتو باور کرده
دل من خسته از این دست به دعاها بردن
همه آروزهام با رفتن تو مُردن
همه آروزهام با رفتن تو مُردن

حالا من یه آرزو دارم تو سینه
که دوباره چشم من تورو ببینه
حالا من یه آرزو دارم تو سینه
که دوباره چشم من تورو ببینه

shirin71
07-09-2011, 05:46 AM
شعر آهنگ زیبا و غمگین از آرش یوسفیان و محسن بازرگان (بی وفا )


بی وفا
چیه دلم بازم ناز میکنی ، دلت گرفته
من و با غمها دم ساز می کنی ، دلت گرفته
دل من دیگه این عشقا بسه
اونکه میگفت هم نفسه
دیدی یه روز حسرت عشق و بی وفا به دلت نشوند و رفت
یه روز میاد یکی پیدا می شه به داد قلبم می رسه
گریه نکن ، طاقت بیار ، میدونم ، یکی از راه می رسه
دلم ساده نشو نخور بازم فریب حرفاش
نخور دوباره گول اون نگاه و اشک چشماش
خیال نکن که از گناه اون میشه به راحتی گذشت
بیا و نفرینش کن اینبار ، بی وفا آخه قلبت و شکست
نگاه ساده ت و حروم اون چشمون بی حیا نکن
حتی اگه میزنه قلبت شب و روز از ته دل واسه اون

shirin71
07-09-2011, 05:46 AM
شعر آهنگ زیبا و غمگین از آرش یوسفیان و محسن بازرگان (ساده دل)



ساده دل
صد دفعه گفتم من به تو که عاقبت نداره عشق
با این که قلب خسته ام باجون دل واست نوشت
روی دریا خونه ساختی ساده دل
خیلی دیر یارو شناختی ساده دل
تو قمار ناگوار عاشقی همه هستی تو باختی ساده دل
منم اون عاشق دیونه اووون
که اومدم باز در خونه اون
اما اومدم تا نفرینش کنم
نفرینمو به قلب سنگینش کنم
اااااااییی ساده دل اما نفرین که کار قلب تو نیست
تو برو با خط قلبت بنویس
که تنهایم پایون نداره اخه درد تنهایی گلایه نیست

shirin71
07-09-2011, 05:46 AM
آبرومو ریختی زمین من آبروتو میبرم

اگه تو دیوونه باشی من از تو دیوونه ترم

برای دل شکستنم هزار تا برنامه داری

بگو چه طور دلت میاد سر به سر من بزاری


پا روی قلبم بزاری


عشق گذشته که سرد سردی من آرزومه که بر نگردی

با قلب تنهام ببین چه کردی من آرزومه که بر نگردی

تویی که عمری رو فقط به فکر آزار منی

خداکنه که وا نشه به هر دری که میزنی

خدا کنه که مثل من یه قلب بی قرار بشی

خدا کنه که بعد از این به درد من دچار بشی


به درد من دچار بشی

shirin71
07-09-2011, 05:46 AM
مصطفی فتاحی

______________________________

توی این دوره زمونه عشق یه جور بلای جونه

دل به هر کسی که میدی شعر رفتن و میخونه

انگ ای دل دیوونه سیر شدی از این زمونه

کاری کن عشقت تو سینه بمیره زنده نمونه

یه روزی با این بهونه که دلت شده دیوونه

پا گذاشتی توی قلبم گفتی از غم زمونه

گفتی روزگار نامرد دلم و شکست تو سینه

گفتی بعد از اون جدایی عشق آخرم همینه

برو دیگه نمیخوام این عشق شوم و

نمیخوام تو خواب ببینم آرزوم و

برو دیگه خسته ام از با تو بودن

خسته از تلخی روزارو شمردن

shirin71
07-09-2011, 05:47 AM
علی عبد المالکی:
زود رفتی گلم...


تو یادگار من بودی
افسوس که نیستی تو پیشم
اینو بهت گفته بودم
نباشی دیوونه میشم
آه...

زوووود رفتی گللللم
رفتی د ا غ ت موند رو دلم
حیف بودی گللللم
رفتی د ر د امو به کی بگم؟؟

تو یادگار من بودی
افسوس که نیستی تو پیشم
اینو بهت گفته بودم
نباشی دیوونه میشم
آه...

زووود رفتی گلللم
رفتی د ا غ ت موند رو دلم
حیف بودی گللللم
رفتی د ر د امو به کی بگم؟؟؟

shirin71
07-09-2011, 05:47 AM
دیگه گنجشک های خونه ، واسه ی من نمیخونن

شاید اونا هم بریدن ، دیگه پیشم نمیمونن

تو ی این دنیای بی رحم ، همه قلبها که شکستن

مثل قلب بی کس من ، که واسه تو خیلی خسته است

اگه یه بار به خوابم بیای ، یه بار بگی منو تو میخوای

دیوونه ی دیوونه ها میشم ، تو حسرت آیینه ها ویرونه ی ویروونه ها میشم

من ، فقط تو رو میخوام ، عشق پاکی برام ، رنگ عشقی تو ترانه هام

من فقط بهت میگم ، آره دوست دارم ، بی تو پر پر میشه دلم

اگه یه بار به خوابم بیای ، یه بار بگی منو تو میخوای

دیوونه ی دیوونه ها میشم ، تو حسرت آیینه ها ویرونه ی ویروونه ها میشم


___________________________________________

مصطفی فتاحی ( گنجشک ها )

shirin71
07-09-2011, 05:47 AM
دورم از تو اما با تو لحظه ها رو زنده هستم
بازم از تو پرم از تو واسه تو رویای خستم
خوبه دیروز با تو هر روز از تو با خدا میخونم
تو خیالت توی حالت باز توی کما میمونم
دورم از تو اما با تو لحظه ها رو زنده هستم
بازم از تو پرم از تو واسه تو رویای خستم
خوبه دیروز با تو هر روز از تو با خدا میخونم
تو خیالت توی حالت باز توی کما میمونم
تا وقتی کنارمی میدونم تا وقتی بهارمی میتونم
دیگه طاقت دوریتو ندارم دیگه نمیتونم

غربت این لحظه ی خسته راه خنده هامو بسته
کمر گیتار عشقم زیر بار غم شکسته
شب یلدام ساکت و سرد حسرت شب خالی از درد تا که دق نکرده رویا تو رو جون لحظه برگرد

غربت این لحظه ی خسته راه خنده ها مو بسته کمر گیتار عشقم زیر بار غم شکسته
شب یلدام ساکت و سرد حسرت شب خالی از درد تا که دق نکرده رویا تو رو جون لحظه برگرد

_________________________________________

رضا صادقی ( دیگه نمیتونم )

shirin71
07-09-2011, 05:47 AM
قسم به عشقمون قسم .. همش برات دلواپسم.. قرار نبود اينجوري شه ..
يکهو بشي همه ي کس ام .. راستي چي شد چه جوري شد ..
اينجوري عاشقت شدم .. شايد ميگم تقصير توست تا کم شه از جرم خودم ...
به ملاقات آمدم ..
ببين که دل سپرده داري .. چگونه عمري از احساس عشق شدي فراري ..
نگاهم کن دلم را عاشقانه هديه کردم ..
تو دريا باشو من جويباره عشقو در تو جاري .
من از پروانه بودن ها .. من از ديوانه بودن ها ..
من از بازي يک شعله ي سوزنده که آتش زده دز دامن پروانه نميترسم .
من از هيچ بودن ها . از عشق نداشتن ها ..
از بي کسي و خلوت انسانها مي ترسم ..
.. راستي چي شد چه جوري شد ..
اينجوري عاشقت شدم .. شايد ميگم تقصير توست تا کم شه از جرم خودم ...

معین.....قسم

من خیلی این اهنگو دوست دارم.اگه اهنگشم واسم پیدا کنین ممنون میشم...قبلا داشتم ولی گمش کردم.




----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

مادرم میگوید

جای دختر اگر پسر به دنیا میاوردی

بی گمان

نسل خیس گونه هایمان
منقرض می شد !

shirin71
07-09-2011, 05:48 AM
می‌نویسم از تو
شبی از پشت یك تنهایی نمناك و بارانی تو را با لهجه ی گل های نیلوفر صدا كردم.
تمام شب برای باطراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهایت دعا كردم.
پس ازِ یك جستجوی نقره ای در كوچه های آبی احساس تو را از بین گل هایی كه در تنهایی ام رویید با حسرت جدا كردم
و تو در پاسخ آبی ترین موج تمنای دلم گفتی دلم حیران و سرگردان چشمانی ست رویایی
و من تنها برای دیدن زیبایی آن چشم تو را در دشتی از تنهایی وحسرت رها كردم
همین بود آخرین حرفت و من بعد از عبور تلخ و غمگینت حریم چشمهایم را به روی اشكی از جنس غروب ساكت و نارنجی خورشید وا كردم
نمی دانم چرا رفتی؟
نمی دانم چرا ، شاید راست نبود آنچه که بود
و تو بی آن كه فكر غربت چشمان من باشی
نمی دانم كجا ، تا كی ، برای چه ،
ولی رفتی و بعد از رفتنت باران چه معصومانه می بارید
نمی دانم چرا ؟ شاید به رسم و عادت پروانگی مان باز برای شادی و خوشبختی باغ قشنگ آرزوهایت دعا كردم...!!.



یک پنجره برای دیدن

یک پنجره برای شنیــــــــــــــــــدن

یک پنجره که مثل حلقه ی چاهــــــــــــــــــــــ ــی

در انتهای خود به قلب زمین می رســـــــــــــــــــــــ ــــــــــــــد

و باز می شود به سوی وسعت این مهربانی مکرر آبی رنـــــــــــــــــــــــ گ

یک پنجره که دست های کوچک تنهایــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــی را

از بخشش شبانه ی عطر ستاره های کریــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــم

سرشار می کنـــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــد

و می شود از آنجــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــا

خورشید را به غربت گل های شمعدانی مهمان کــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــرد

یک پنجره برای من کافیســــــــ*ـ*ـ*ـ*ـــــــ ـ*ـ*ـ*ـ*ـــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــت

*ــــــــــــــــــــــــ �� �ــــــــــ*ـــ ـــــ ــــــ ـــــ ـــــ ــــ ـــــ*ـــــــــــــــــــ �� �ــــــــــــــــــــ*

*ــــــــــــــــــــــــ �� �ـــــ*ــــــ ـــــ ــــ ـــــ ــــ ـــ*ـــــــــــــــــــــ �� �ــــــــــــــ*

*ــــــــــــــــــــــــ �� � *ــــ ـــ ــــ ــــ ـــ*ـــــــــــــــــــــ �� �ــــــــــ*

*ــــــــــــــــــــــــ �� �*ــ ـــ ـــ ـ*ـــــــــــــــــــــــ �� �ـــــ*

*ــــــــــــــــــــــ*ـ ـ*ـــــــــــــــــــــــ*

*ـــــــــــــــــــــ*ـــ ـــــــــــــــــ*

*ــــــــــــــــــــــــ �� �ــــ*

*ــــــــــــــــ*

*ــــــ*

shirin71
07-09-2011, 05:48 AM
گمشده

بعد از آن ديوانگي ها ‚ اي دريغ
باورم نايد که عاقل گشته ام
گوييا او مرده در من کاينچنين
خسته و خاموش و باطل گشته ام
هر دم از آيينه مي پرسم ملول
چيستم ديگر بچشمت چيستم ؟
ليک در آينه مي بينم که واي
سايه اي هم زانچه بودم و نيستم
همچو آن رقاصه هندو بناز
پاي ميکوبم ولي بر گور خويش
وه که با صد حسرت اين ويرانه را
روشني بخشيده ام از نور خويش
ره نميجويم بسوي شهر روز
بيگمان در قعر گوري خفته ام
گوهري دارم ولي آن را ز بيم
در دل مردابها بنهفته ام
مي روم ... اما نميپرسم ز خويش
ره کجا ... ؟ منزل کجا ...؟ مقصود چيست ؟
بوسه مي بخشم ولي خود غافلم
کاين دل ديوانه را معبود کيست
او چو در من مرد نا گه هر چه بود
در نگاهم حالتي ديگر گرفت
گوييا شب با دو دست سرد خويش
روح بي تاب مرا در بر گرفت
آه ... آري ... اين منم ... اما چه سود
او که در من بود ديگر نيست نيست
مي خروشم زير لب ديوانه وار
او که در من بود آخر کيست کيست ؟؟؟؟

shirin71
07-09-2011, 05:48 AM
با همه بی سروسامانیم
باز به دنبال پریشانیم .
طاقت فرسودگیم هیچ نیست
در پی ویران شدنی آنیم .
آمده ام با عطش سالها
تا تو کمی عشق بنوشانیم .
ماهی برگشته ز دریا شدم
تا تو بگیری و بمیرانیم .
خوبترین حادثه می دانمت
خوبترین حادثه می دانیم .
حرف بزن ابر مرا باز کن
دیر زمانی ست که بارانیم .
حرف بزن ، حرف بزن سالهاست
تشنه ی یک صحبت طولانیم .
آه ! به کجا می کشیم خوب من ؟
پا نکشانی به پریشانیم !

shirin71
07-09-2011, 05:49 AM
دلم برات گرفته
چرا صدات گرفته
نکنه گریه کردی
بازم اسیر دردی
برای درد دلهات
دنبال من می گردی
دلم گم کرده دستاتو
نگام گم کرده چشماتو
هنوزم زنده ام با تو
نمی گیره کسی جاتو
تو می گفتی که تنها من
تورو دارم تو دنیا من
دلم می خواد بگی با من
دوباره درد دلهاتو
وقتی صدات می لرزه
وقتی دلت می گیره
برای زنده موندن
میگی که خیلی دیره
یادت باشه یکی هست
می خواد برات بمیره

shirin71
07-09-2011, 05:49 AM
قسم به عشقمون قسم .. همش برات دلواپسم.. قرار نبود اينجوري شه ..
يکهو بشي همه ي کس ام .. راستي چي شد چه جوري شد ..
اينجوري عاشقت شدم .. شايد ميگم تقصير توست تا کم شه از جرم خودم ...
به ملاقات آمدم ..
ببين که دل سپرده داري .. چگونه عمري از احساس عشق شدي فراري ..
نگاهم کن دلم را عاشقانه هديه کردم ..
تو دريا باشو من جويباره عشقو در تو جاري .
من از پروانه بودن ها .. من از ديوانه بودن ها ..
من از بازي يک شعله ي سوزنده که آتش زده دز دامن پروانه نميترسم .
من از هيچ بودن ها . از عشق نداشتن ها ..
از بي کسي و خلوت انسانها مي ترسم ..
.. راستي چي شد چه جوري شد ..
اينجوري عاشقت شدم .. شايد ميگم تقصير توست تا کم شه از جرم خودم ...

shirin71
07-09-2011, 05:50 AM
یه دفع مثل یک گل رفتی تو دست خزون
سیل و بـارون و تگـرگ میومد از اسمون
بردمـت تو گــل خونـه که نریز رو سرت
که یـوقت خـیس نشـه یخ کنه بال و پرت
نشکنه زیر تگـرگ نریزه از تـوی برگ
من تمــومه قصــه هــام قصـه ی تـوست
یه دفع مثل یه شمع داشتی خاموش می شدی
اگـــه پـروانه نبود تو فراموش می شدی
اره پــــروانه شـدم که پرام سـوخته شه
تا اتیش دل تـــو به دلــم دوختـــه شــه
کـــــه بســـــــوزه پــــر و بـــــــــــــالم
کـــــه راحـــــت بشـــــــه خیــــــــــالم
دارم از تــــــــــو مــی نــــــــــویســـم
تــــــــو کـــه غــــم داره نــــــــــگـات
اگه دوست داشتی بگو تا باز بگم برات
ایـــــــنقده میـــــگم تــا خستـــه شــــم
بـــــــــا عشـــــــق تـــــو شکستــه شم

من تموم قصه هام قصه ی توست از ( مسعود فرد منش )

shirin71
07-09-2011, 05:50 AM
هر کاری کردم که تو رو گم کنم از خاطرهام
به در بسته خوردمو باز از تو گم شد لحظه هام
خاطرهای بودنت چه جور فراموشش کنم؟
دلی که تو آتیش زدی چه جوری خاموشش کنم؟
جای نگات رو پر نکرد هیچ کسی با هر چی که بود
انگاری تو خون منی تو پوست و گوشت و تار و پود
دروغ نمیگم بعد تو خیلی ها رفتن و اومدن
اما توی نگاه من هیچ کدومش تو نشدن
فکر نکنی ازت میخوام بیای و با من بمونی
اینا رو گفتم که فقط صداقتم رو بدونی
من نمیخوام که مثل تو هرزی باشم توی دمن
من عاشق عشق میمونم ، تو دیگه مردی واسه من

هنوزم کوچه ی دیدار ما بوی تو داره
نگاه و بوسه های شب رو یاده من میاره
شب میلاد من بود و تو هم بودی دوباره
شبی تاریک اما چشم های تو تک ستاره
تموم دنیا و بزرگی هاش فقط یک کوچه
تموم کوچه و پنجره هاش شاهد ما بود
گرفتم دستاتو تو گفتی با چشم هات عاشق هستی
آخه چشم های ناز تو فقط قاصد ما بود
تن و روح و دل و جونم کلید قفل زندونم
دلت یک عمره که خسته است تو چشات اینو میخونم
مثل ابری مثل بارون واسه کویر خشکیدم
یک دنیا عشق یک دنیا نور توی برق چشات دیدم
نه امروزی نه دیروزی مثل نفس تو هر روزی
مثل شمعی واسه خوبی که میسازی که میسوزی
غمش با من خوشیش با تو تمام دلخوشیش با تو
هنوز هم رو تنم مونده بوی عطر نفس هاتو

shirin71
07-09-2011, 05:50 AM
سهیل تهرانی


دلم برات گرفته
چرا صدات گرفته
نکنه گریه کردی
بازم اسیر دردی
برای درد دلهات
دنبال من می گردی
دلم گم کرده دستاتو
نگام گم کرده چشماتو
هنوزم زنده ام با تو
نمی گیره کسی جاتو
تو می گفتی که تنها من
تورو دارم تو دنیا من
دلم می خواد بگی با من
دوباره درد دلهاتو
وقتی صدات می لرزه
وقتی دلت می گیره
برای زنده موندن
میگی که خیلی دیره
یادت باشه یکی هست
می خواد برات بمیره

shirin71
07-09-2011, 05:50 AM
همسفر تنها نرو بذار تا با هم بریم
سرنوشتمون یکی هر دو مون مسافریم
تازه از راه رسیدم هنوزم خسته رام
همسفر تنها نرو ، بذار تا منم بیام

سخته دل کندن از این شهر و دل بستگی ها
موندن از خونه جدا ، با همه خستگی ها
جون به لبهام رسیده تا به کی دربدری
گرد غربت روتنم ، که بازم باید بری
بذار تا خستگی از این تن خسته بره
سخته دل بستگی از شهر دل بسته بره

اگه بذاری بیام ، من میشم سنگ صبور
گوش به قصه هات میدم ، شهر غربت راه دور

shirin71
07-09-2011, 05:50 AM
با يک شکلات شروع شد .
من يک شکلات گذاشتم توي دستش .او يک شکلات گذاشت توي دستم .
من بچه بودم . او هم بچه بود. سرم را بالا کردم او هم سرش را بالا کرد . ديد که مرا ميشناسد .
خنديدم . گفت :« دوستيم ؟ »
گفتم : «دوست دوست »
گفت : « تا کجا؟‌»
گفتم : دوستي که « تا » ندارد !.
گفت : « تا مرگ ! »
خنديدم و گفتم : « گفتم که تا ندارد ! »
گفت : « باشد ، تا پس از مرگ !‌»‌
گفتم :‌« نه نه نه ، تا ندارد »
گفت :‌« قبول تا آنجا که همه زنده ميشوند‌،‌يعني زندگي پس از مرگ . باز با هم دوستيم . تا بهشت تا جهنم ، تا هر کجا که باشد من و تو با هم دوستيم.»
خنديدم گفتم :« تو برايش تا هر کجا که دلت ميخواهد يک «تاا» بگذار . اصلا يک تا بکش از يک سر اين دنيا تا سر آن دنيا . اما من اصلا تا نميگذارم .»
نگاهم کرد .نگاهش کردم . باور نميکرد . مي دانستم او ميخواست حتما دوستي مان تا داشته باشد .
دوستي بدون تا را نميفهميد.
گفت:« بيا براي دوستيمان یک نشانه بگذاريم .»
گفتم : « باشد تو بگذار .» گفت :‌« شکلات .هر بار که همديگر را مي بينيم يک شکلات مال تو يکي مال من . باشد ؟ »
گفتم :« باشد .»
هر بار يک شکلات ميگذاشتم توي دستش . او هم يک شکلات توي دست من . باز همديگر را نگاه ميکرديم يعني که دوستيم .
دوست دوست .
من تندي شکلاتم را باز ميکردم و ميگذاشتم توي دهانم و تند تند آن را ميمکيدم .
ميگفت : « شکمو ، تو دوست شکموئي هستي »
و شکلاتش را ميگذاشت توي صندوق کوچولوي قشنگي .
ميگفتم :«‌بخورش ! » ميگفت :« تمام ميشود . ميخواهم تمام نشود . براي هميشه بماند .»
صندوقش پر از شکلات شده بود .
هيچ کدامش را نميخورد . من همه اش را خورده بودم .
گفتم :‌«‌اگر يک روز شکلاتهايت را مورچه ها بخورند يا کرمها . آنوقت چکار ميکني ؟ »
گفت :« مواظبشان هستم . » ميگفت ميخواهم نگهشان دارم تا وقتي دوست هستيم و من شکلات را ميگذاشتم توي دهانم
و ميگفتم : « نه نه نه تا ندارد . دوستي که تا ندارد . »

يک سال . دو سال . چهار سال . هفت سال . ده سال . بيست سال شده است او بزرگ شده است
من بزرگ شده ام . من همه شکلات ها را خورده ام . او همه شکلات ها را نگه داشته است .
او آمده امشب تا خداحافظي کند .
ميخواهد برود . برود آن دور دورها ..
ميگويد :‌«‌ميروم اما زود برميگردم »
من ميدانم . ميرود و برنميگردد . يادش رفت شکلات را به من بدهد .
من يادم نرفت .
يک شکلات گذاشتم کف دستش گفتم :‌«‌اين براي خوردن . »
و يک شکلات هم گذاشتم کف آن دستش و گفتم :‌« اين هم آخرين شکلات براي صندوق کوچکت » .
يادش رفته بود که صندوقي دارد براي شکلاتهايش . هر دو را خورد و خنديدم .
ميدانستم دوستي من « تا» ندارد .ميدانستم دوستي او « تا » دارد .
مثل هميشه .
خوب شد همه شکلاتهايم را خوردم . اما او هيچ کدامشان را نخورد .
حالا با يک صندوق پر از شکلات چه خواهد کرد ؟! ...

shirin71
07-09-2011, 05:51 AM
عشق من
عشق من ناز نکن بغضمو پایون میگیره
یک روزی دست زمونه تو رو از من میگیره
وقتی تنها با تو بودم واسه من زندگیه
تو رو دیدم تو رو خواستم تو رو کی از من میگیره
عشق من قلب این عاشق با تو اروم میگیره
همه ناله های من از این نگاهت دوریه
تو رو دیدم تو رو خواستم تو رو هرجا میبینم
بی تو و عشق تو من همیشه تنها میمونم
عشق من عاشقتم همه حرفام به خدا از عشق و از صداقته
با تو بودن توی دنیا واسه من نهایته
عشق من بی کسی و شب با تو پایون میگیره
همه رگهام از حرارت نگات خون میگیره
با تو بودن توی دنیا واسه من نهایته
تو گمون کردی بری خاطراهتم میمیره
روزهای رفته برام رنگ سیاهی میگیره
اگه صد بهار و پاییز واسه تو گریه کنم
نمیتونم که تو رو همیشه از یاد ببرم
من همون عاشقتم تا که چشام بارونیه
همه ناله های من از اون نگاهت دوریه
تو رو دیدن توی دنیا واسه من نهایته

shirin71
07-09-2011, 05:51 AM
دیگه زندگیم داره ته میکشه
از دلم پیاده شو اخرشه
نه بمون شاید بازم جون بگیرم
نه برو میخوام که راحت بمیرم
نه بشین که سر رو شونت بذارم
نه پاشو که دیگه دوستت ندارم
نه نه نه بیا بیا و دستامو بگیر
عشق من بیا تو هم با من بمیر

shirin71
07-09-2011, 05:53 AM
نمی گم عوض شدی نه تو هنوزم مهربونی
حدسش رو من زده بودم نمی خوای پیشم بمونی
روزای اول این عشق اشتیاقت تازه تر بود
حالا با صد التماسم واسه من شعر نمی خونی
بعضی وقتا اگه حرف و خبری جایی نباشه
نمی ری دیگه سراغ قصه های خودمونی
گفتی تنها نامه ی من تو دس همه ست عزیزم
نامتو من بفرستم حالا به کدوم نشونی
بنویسم روی پکت با یه تیکه یاد غربت
برسه به یه ستاره به یه عشق آسمونی
پشت پنجره نشستم واسه ی تو می نویسم
که شاید رد شه از اینجا ایه ی محو جنونی
یه روزی خوندم یه جایی از عزیز بی وفایی
واسه ی دوام یک عشق عاشق و باید برونی
بهترین جمله ی دنیا فکر کنم همینه زیبا
عمری دنبال تو بودم اونی که می خوام همونی
صبر و حوصله نداشتن عادت همه ست عزیزم
تو که نیستی مثل اونها تو خود رنگین کمونی
نه جواب نامت این نیس اون و بعدا می نویسم
که سلام گلدونا رو به گلاشون برسونی
گفتم این رو بنویسم که دوست دارم عزیزم
بیشتر از تو می دونم که تو اینو نمی دونی

shirin71
07-09-2011, 05:53 AM
صد دفعه گفتم من به تو که عاقبت نداره عشق
با این که قلب خسته ام باجون دل واست نوشت
روی دریا خونه ساختی ساده دل
خیلی دیر یارو شناختی ساده دل
تو قمار ناگوار عاشقی همه هستی تو باختی ساده دل
منم اون عاشق دیونه اووون
که اومدم باز در خونه اون
اما اومدم تا نفرینش کنم
نفرینمو به قلب سنگینش کنم
اااااااییی ساده دل اما نفرین که کار قلب تو نیست
تو برو با خط قلبت بنویس
که تنهایم پایون نداره اخه درد تنهایی گلایه نیست

shirin71
07-09-2011, 05:54 AM
گریه کن دلم میدونم اون دیگه هیچ وقت نمیاد


رفته و براش مهم نیست چی به روز من میاد


ببین چقدر تنها شدم تو خونه ی بی کسی هام


یکی نیست با من بباره به پای این بی کسی هام


بیا بی وفا ، وفا کن دارم از غصه میمیرم


میخوام که این دم آخر دستاتو بازم بگیرم


نمیدونی چی میکشم ، تو این روزای بی کسی


قدرمو میدونی یه روز ، وقتی به حرفام برسی


گریه هام دست خودم نیست ، دل من شکسته دنیا


دستای جدایی عشق ، قد کشیدن میون ما


طاقت موندن ندارم ، این نفسای آخره


بگید بیاد که عاشقش ، در پی اون در به دره


بیا بی وفا ، وفا کن دارم از غصه میمیرم


میخوام که این دم آخر دستاتو بازم بگیرم


نمیدونی چی میکشم ، تو این روزای بی کسی


قدرمو میدونی یه روز ، وقتی به حرفام برسی

shirin71
07-09-2011, 05:54 AM
من بی تو هیچم تو باورم نکن


خیسم زگریه تنها ترم نکن


عاشق نبودم ، تا با تو سر کنم


آتش نبودم ، خاکسترم نکن


اگه عاشقت نبودم اگه بی تو زنده بودم


تو بمون که بی تو غصه می خورم


اگه دل به تو نبستم ، اگه این منم که هستم


ولی از هوای گریه ات پرم


اگه شکوه دارم از تو ، اگه بی قرارم از تو


تو بمون که آشیانه ام توئی


به هوایت ای ستاره به تو می رسم دوباره


اگه عاشقم بهانه ام توئی


دل کنده بودم از هم زبونیت


پنهون نکردی از من نشونیت


من پا کشیدم از عهده بسته ات


تو پا فشوردی بر مهربونیت


اگه هم زبون نبودم اگه مهربون نبودم


چه کنم دل این دل شکسترو


اگه سردو مرده بودم اگه پر نمی گشودم


به تو بستم این دو بال خسته رو


اگه شکوه دارم از تو ، اگه بی قرارم از تو


تو بمون که آشیانه ام توئی


به هوایت ای ستاره به تو می رسم دوباره


اگه عاشقم بهانه ام توئی

shirin71
07-09-2011, 05:54 AM
نگــاهـم کن _ نگاهــم کن _ نـذار تنهـــاتـرین باشـــم
نگاهـت رو نثــارم کن _ گـل وحشــی،تـو رامــم کن

بتـابون عشقــو تو چشمـام _ شروعم کن،تمامـم کن

نگاهـــم کـن _ بــــذار بـا تو تمـاشـــایی بشــه دنیــا

بـــذار از بـرق چشــم تو بمیـرن این سیــاهی هــا

به آخـر می رســم بی تـو _ به دیوار و شـب و خنجـر

بهــار و عشقــو دعوت کن به این تقـــویم خاکســتر

نگــاهت رو نثـــارم کن _ گـل وحشـی تو رامـــم کن

بتابون عشقــو تو چشمام- شروعم کن، تمامم کن

shirin71
07-09-2011, 05:55 AM
جداشی
چند روزیه هواتو کرده قلبم بیا نجاتم بده از دست غم
بیا دارم جون میکنم نباشی چه طور دلت امد ازم جداشی
همه امید من عشق من تو بودی تو هستی تو هستی
همه قلب منو وجودمو شکستی شکستی
چه طور دلت امد ازم جدا شی
من که یه عمر هم نفس تو بودم رفیق روزای بد تو بودم
چه طور دلت میاد منو نبینی یا پای حرفای دلم نشینی
چه طور دلت امد ازم جداشی

shirin71
07-09-2011, 05:55 AM
میدونستی و نمیدونی
خدایا منو نمیخواست من بهونه میگرفتم میدونستم که یه روزی از چشای تو میافتم
میدونستم نمیمونی تو منو باور نداشتی عشقو از چشام نخوندی از دلم خبر نداشتی
میدونستم که یه دردم تودل ابی زیبات مثل اشکم که میشینه توی صحنه 2 تا چشمات
میدونستم که ندارم تو دلت یه جای لونه رفتی و بی تو دل من مثل ابرای بهاره
میدونستم اما قلبم تو رو خواست و تو رو فهمید
من گرفتار توبودم تو دچار شک و تردید
دل من چه قدر غریبه میدونستی و نموندی

shirin71
07-09-2011, 05:55 AM
خواننده : محسن یگانه
آلبوم : کنسرت برج میلاد


آهنگ : بنویس از سر خط




بنویس از سرخط


بنویس که دلت دیگه به یاد اون نیست
بنویس که بدونه

وقتی نباشه قلبت ازغصه خون نیست


اونکه گذاشت ورفت

یک روز سرش به سنگ میخوره برمیگرده

دیگه صداش نکن
بذار خودش بیاددنبالت بگرده






بنویس از سرخط

بنویس که دلت دیگه به یاد اون نیست

بنویس که بدونه
وقتی نباشه قلبت ازغصه خون نیست






اونکه گذاشت ورفت

یک روز سرش به سنگ میخوره برمیگرده

دیگه صداش نکن
بذار خودش بیاددنبالت بگرده







دیگه گریهنکن

آخه اشک تو باعث شادی اونه

دیگه به پاش نسوز
آخه اون واسه تو دیگه دلنمی سوزونه






اگه می خواستمی موند

حالا که غصه اش رفته ز یادم

اگه پیشم می موند
می دید جز اون بههیچکسی دل نمی دادم






دیگه گریهنکن

آخه اشک تو باعث شادی اونه

دیگه به پاش نسوز
آخه اون واسه تو دیگه دلنمی سوزونه






اگه می خواستمی موند

حالا که رفت و غصه اش رفته ز یادم

اگه پیشم می موند
می دید جز اونبه هیچکی دل نمی دادم






بنویس از سرخط

بنویس که دیگه دلت به یاد اون نیست

بنویس که بدونه
وقتی نباشه قلبت ازغصه خون نیست






اونکه گذاشت ورفت

یک روز سرش به سنگ می خوره بر میگرده

دیگه صداش نکن
بذار خودش بیاددنبالت بگرده






دیگه گریهنکن

آخه اشک تو باعث شادی اونه

دیگه به پاش نسوز
آخه اون واسه تو دیگه دلنمی سوزونه






اگه می خواستمی موند

حالا که رفت و غصه اش رفته ز یادم

اگه پیشم می موند
می دید جز اونبه هیچکسی دل نمی دادم






دیگه گریهنکن

آخه اشک تو باعث شادی اونه

دیگه به پاش نسوز
آخه اون واسه تو دیگه دلنمی سوزونه






اگه می خواستمی موند

حالا که رفت و غصه اش رفته ز یادم

اگه پیشم می موند
می دید جز اونبه هیچکی دل نمیدادم






بنویس از سرخط

بنویس که دلت دیگه به یاد اون نیست

بنویس که بدونه
وقتی نباشه قلبت ازغصه خون نیست






اونکه گذاشت ورفت

یک روز سرش به سنگ میخوره برمیگرده

دیگه صداش نکن
بذار خودش بیاددنبالت بگرده

shirin71
07-09-2011, 05:56 AM
زندگی تو ، عاشقی تو ، با تو ، هواتو
خیلی از این حرفای خوب دارم باهاتو
دنیای من تویی ، تمومه لحظه هاتو
حتی قشنگه گریه اما با تو
با اینکه همه زندگیم رفته هوا ، من
موندم برات یه عاشق بی ادعا من
شاید بگی باید بیتو بشم رها من
هر جا دلت می خواد برو اما با من
بگو ، بگو ، بگو ، بگو فقط یهبار
یه بار آخه تو هم آخه به روت بیار
این جمله ی قشنگه دوستت دارمو
دیگهدیگه داغشو رو دلم نذار
بگو ، بگو ، بگو ، بگو فقط یه بار
یه بار آخه تو همآخه به روت بیار
این جمله ی قشنگه دوستت دارمو
دیگه دیگه داغشو رو دلمنذار
زندگی با تو ، عاشقی با تو
نگیر هواتو ، نبر صداتو
می خوام نگاتو ،نرو بیا تو ، تو رو خدا تو
زندگی با تو ، عاشقی با تو
زندگی با تو ، عاشقی با تو
نگیر هواتو ،نبر صداتو
می خوام نگاتو ، نرو بیا تو ، تو رو خدا تو
بگو ، بگو ، بگو ، بگوفقط یه بار
یه بار آخه تو هم آخه به روت بیار
این جمله ی قشنگه دوستتدارمو
دیگه دیگه داغشو رو دلم نذار
بگو ، بگو ، بگو ، بگو فقط یه بار
یهبار آخه تو هم آخه به روت بیار
این جمله ی قشنگه دوستت دارمو
دیگه دیگه داغشورو دلم نذار
زندگی تو ، عاشقی تو ، با تو ، هواتو
تو ، دنیای من تویی ، تمومه لحظه هاتو
با این که همه زندگیم رفته هوا ، من
موندم برات یه عاشق بی ادعامن
شاید بگی باید بی تو بشم رها من
هر جا دلت می خواد برو اما با من
بگو ،بگو ، بگو ، بگو فقط یه بار
یه بار آخه تو هم آخه به روت بیار
این جمله یقشنگه دوستت دارمو
دیگه دیگه داغشو رو دلم نذار
بگو ، بگو ، بگو ، بگو فقط یهبار
یه بار آخه تو هم آخه به روت بیار
این جمله ی قشنگه دوستت دارمو
دیگهدیگه داغشو رو دلم نذار
زندگی با تو ، عاشقی با تو
می خوام نگاتو ، نرو بیاتو ، تو رو خدا تو
زندگی با تو ، عاشقی با تو
زندگی با تو ، عاشقی باتو
نگیر هواتو ، نبر صداتو
می خوام نگاتو ، نرو بیا تو ، تو رو خداتو
بگو ، بگو ، بگو ، بگو فقط یه بار
یه بار آخه تو هم آخه به روتبیار
این جمله ی قشنگه دوستت دارمو
دیگه دیگه داغشو رو دلم نذار
بگو ، بگو، بگو ، بگو ، بگو ، بگو ، بگو ، بگو فقط یه بار
یه بار آخه تو هم آخه به روتبیار
دیگه دیگه داغشو رو دلم نذار

________________________________________


خواننده : بنیامین بهادری
آلبوم : 88
آهنگ : عاشقی باتو

shirin71
07-09-2011, 05:56 AM
خواننده : محمد رضا شجریان

آلبوم : آه باران

آهنگ : آه باران





____________




ریشه در اعماق اقیانوس دارد شاید

ریشه در اعماق اقیانوس دارد شاید

اینگیسو پریشان کرده بید وحشی باران






یا نه دریایی ست گویی واژگونه بر فراز شهر

شهر سوگواران ، شهرسوگواران






ریشه در اعماق اقیانوس دارد شاید

ریشه در اعماق اقیانوس دارد شاید

اینگیسو پریشان کرده بید وحشی باران






یا نه دریایی ست گویی واژگونه بر فراز شهر

شهر سوگواران ، شهرسوگواران





هر زمانی که فرو می ‌بارد از حد بیش

ریشه در من می دواند پرسشی پی گیر باتشویش





رنگ این شب ‌های وحشت را

تواند شست آیا از دل یاران ، از دل یاران





چشم ها و چشمه ها خشکند

روشنی ها محو در تاریکی دلتنگ

هم چنان که نامها در ننگ ، هم چنان که نام ها در ننگ






هر چه پیرامون ما غرق تباهی شد ، غرق تباهی شد

آه باران ، آه باران ایامید جان بیداران ، ای امیدای امید جان بیداران

بر پلیدی ‌ها که ما عمریست درگرداب آن غرقیم
آیا چیره خواهی شد ، چیره خواهی شد






بر پلیدی ‌ها که ما عمریست در گرداب آن غرقیم

آیا چیره خواهی شد ، آه باران

shirin71
07-09-2011, 05:57 AM
آهنگ حیف از محسن یگانه


حیف،
نمی شه بمونی کنارم
من، که جز تو، کسی رو ندارم
کاش که پیشم،
بمونی یه لحظه،
این، یه لحظه ،به یک عمر می ارزه
توی چشمام نگاه کن یه رودِ
این چشا بی تو عاشق نبوده
من نمی خوام که با غم بسازم
من نمی خوام به اشکام بنازم
آی تو که از نگاه من بُریدی
با چنگ و دندون به هوا پَریدی
خواستم با اشکام راهتو ببندم
حیف که چشاتو بستیو ندیدی
حیف،
نمی شه بمونی کنارم
من، که جز تو، کسی رو ندارم
کاش که پیشم،
بمونی یه لحظه،
این، یه لحظه ،به یک عمر می ارزه
توی چشمام نگاه کن یه رودِ
این چشا بی تو عاشق نبوده
من نمی خوام که با غم بسازم
من نمی خوام به اشکام بنازم
تو میریو
رفتنتو می بینم
باز به تماشای افق می شینم
میریو آتیش می کشی به جونم
ترانه هامُ واسه کی بخونم
آی تو که از نگاه من بُریدی
با چنگ و دندون به هوا پَریدی
خواستم با اشکام راهتو ببندم
حیف که چشاتو بستی و ندیدی
حیف که چشاتو بستی و ندیدی

shirin71
07-09-2011, 05:57 AM
غصه نخور
بسه دلم غصه نخور
کاش میشدش دوباره باز دستات و من بگیرم
اخ نمیدونی که دلم چه قدر دلتنگ شده باز
دلم سراغ تو میاد انقدر نکن عشوه و ناز
بسه دلم غصه نخور اون تو رو دیگه نمیخواد
اون دیگه پیشت نمیاد برده دیگه تو رو ز یاد
قسمتت اینه که یک دم بخوری غصه و غم
برو نشین به پاش مال یکی دیگه ست نگاش

shirin71
07-09-2011, 05:57 AM
انتظار
انتظار تو کشیدن واسه من یه عادته
قصه غمه دل من صد هزار حکایته
تویی که میدونی عشق من پر از صداقته
واسه من جدایی سخته واسه تو چه راحته
هنوزم به عشق تو دلم پر از حسادته
تو بدی میکنی دلم چه بی شکایته
دلمو شکستی اما توی قانون دلت
حکم جرم دل شکستن عزیزم دادن غرامت
چشم تو با هر نگاهش یک قیامت میکنه
فکر نکن دلم به دوری تو عادت میکنه
خاطرات تو همیشه توی خاطره منه
ارزوی من فقط تو رو دوباره داشتنه
تو تموم ارزوهای منو دادی به باد
میدونم اسممو حتی تو به یادت نمیاد
اینه حرف اخرم اگه صدامو میشنوی
توی دنیا کسی تو رو مثل من نمیخواد

shirin71
07-09-2011, 05:57 AM
با اون نگاه گرمت ، توی قلب من نشستی *** تو یه احساس قشنگی تو خود آرزو هستی

تو یعنی اوج یه رویا ، بی نیاز از همه اما *** من واست غرق نیازم ، لبریز از عشق و تمنا

وقتی قهر می کنی قلبم می کنه پا در میونی *** قهر و آشتیات قشنکه تو که از ما بهترونی

می گی تنها تو به چشمم تو فقط این جوری هستی *** تو می گی دید من اینه ، خب خودت بگو کی هستی ؟

نگو یه ادم ساده ، واسه من فرشته ای تو *** مثه واژه های نابی توی هر نوشته ای تو

نه سیاهی ، نه سفیدی تو خود رنگین کمونی *** تو هوایی ، نفسی تو ، می میرم اگه نمونی

تو مثه معجزه هستی واسه من از همه سرتر *** تو به من بخشیدی خوبم با نگات یه حس برتر

تو نگات عاشقونس ، خیلی خیلی مهربونی *** تو بتی من بت پرستم ، با توام ابرو کمونی

تو یه غصه قشنگی واسه چشمام لالایی *** همه خوبیارو داری ، ولی حیف (( تو بی وفائی ))

shirin71
07-09-2011, 05:57 AM
اشكي دگرندارم ,خنديدنم به زوراست *** نفرين به هرچه قسمت ,چشم دلم چه كوراست

بر دل گفته بودم ,دل به كسي نبندد *** گوشي كه بشنودكو ,اين دل چه بيشعوراست

هردم گريه كردم تا حد جان سپردن *** گويي دواندارد ,چشم خداچه كوراست

ازعشق نا اميدم ,تا كي دلم بسوزد *** گويي غم توبامن ,همزاد وجفت وجوراست

دراسمان قلبم ,ديگرستاره اي نيست *** تنهادعاي اين دل , يك مرگ سوت وكوراست

shirin71
07-09-2011, 05:58 AM
با خیالت عمری، روز و شب درگیرم
توی رویام هر شب، دستتو می گیرم
بی تو خیلی تنهام، چقدر از من دوری
رفتی و با گریه، گفتی که مجبوری

تو دلم آتیشه بگو بر می گردی
با نگات آخه منو عاشقم کردی
زیر بارون بی تو، برا تو میخونم
تا ابد، تا زنده ام، واسه تو می مونم

اگه عاشق باشی، دوری هم شیرینه
لحظه هامون رنگ شادیو می بینه
واسه رویای من بهترین تعبیری
اگه با هم بودیم، واسه هم میمیریم

تو دلم آتیشه بگو بر می گردی
با نگات آخه منو عاشقم کردی
زیر بارون بی تو، برا تو میخونم
تا ابد، تا زنده ام، واسه تو می مونم

shirin71
07-09-2011, 05:58 AM
تو زندان خیال تو دلم پوسید یه فکری کن...........


گلستان امید من همه خشکید یه فکر کن


برای من یه فکری کن....

جدا ماندن جدا گشتن برای تو چقدر آسانه یه فکری کن....

ولی من بی تو میمیرم......

ولی با من چرا ای آشنا تر از همه با من........

منم بیمار عشق تو پرستارم یه فکری کن.....

غریب و بی کس و تنها تو رو دارم یه فکری کن....

shirin71
07-09-2011, 05:58 AM
نگو قراره که دیگه یه لحظه پیشم نباشی
نمی زارم یواش یواش همرنگ سایه ها بشی
دست گلاتو نمی خوام خاطره هاتو نمی خوام
خودت که بهتر میدونی که من فقط تو رو می خوام
گلای باغچه رو برات تک تک و از شاخه چیدم
ببین چقد جون میکنم بهت بگم دوست دارم
بهت بگم دوست دارم
سوت و کوره خونه وقتی سایه ی تو رو سرم نیست
نده آزارم که دیگه طاقتی تو این تنم نیست
بی تو زندگیم چی میشه شور عاشقیم چی میشه
تو که داری میری اما سرنوشت من چی میشه

shirin71
07-09-2011, 05:58 AM
دیدی که رسوا شد دلم
غرق تمنا شد دلم
دیدی که من با این دل
بی آرزو عاشق شدم
با آن همه آزادگی
بر زلف او عاشق شدم
عاشق شدم
ای وای اگر صیاد من
غافل شود از یاد من
قدرم نداند
فریاد اگر از کوی خود
وز رشته ی گیسوی خود
بازم رهاند
دیدی که رسوا شد دلم
غرق تمنا شد دلم
دیدی که من با این دل
بی آرزو عاشق شدم
با آن همه آزادگی
بر زلف او عاشق شدم
عاشق شدم
ای وای اگر صیاد من
غافل شود از یاد من
قدرم نداند
فریاد اگر از کوی خود
وز رشته ی گیسوی خود
بازم رهاند
دیدی که رسوا شد دلم
غرق تمنا شد دلم
در پیش بی دردان چرا
فریاد بی حاصل کنم
گر شکوه ای دارم ز دل
با یار صاحبدل کنم
وای ز دردی که درمان ندارد
فتادم به راهی که پایان ندارد
از گل شنیدم بوی او
مستانه رفتم سوی او
تا چون غبار کوی او
در کوی جان منزل کند
وای ز دردی که درمان ندارد
فتادم به راهی که پایان ندارد
دیدی که رسوا شد دلم
غرق تمنا شد دلم
دیدی که در گرداب غم
از فتنه ی گردون رهی
افتادم و سرگشته چون
امواج دریا شد دلم
افتادم و سرگشته چون
امواج دریا شد دلم
دیدی که رسوا شد دلم
غرق تمنا شد دلم

shirin71
07-09-2011, 05:58 AM
عشق من ناز نکن عمر ما پایون میگیره

یه روزی دست زمونه تورو از من می گیره

وقتی تنها با توبودن واسه من زندگیه

تورودیدن توروخواستن روکی از من می گیره

عشق من قلب این عاشق باتو اروم می گیره

همه ناله های من ازاون نگاه دوریه

تورودیدن تورو خواستن توروهرجا می بینم

بی تو وعشق تو من همیشه تنها می مونم

عشق من عاشقتم تکرارت هرشب عادته

همه حرفام به خدا ازعشق و ازسخاوته

باتوبودن توی دنیاواسه من نهایته

عشق من بی کسی و شب باتوپایون میگیره

همه رگهام ازحرارت نگات خون می گیره

توگمون کردی بری خاطره هاتم می میره

روزای رفته برام رنگ سیاهی میگیره

اگه صدبهاروپاییز واسه تو گریه کنم

نمی تونم که تورو همیشه ازیاد ببرم

عشق من بی کسی و شب باتو پایون میگیره

همه رگهام ازحرارت نگات خون میگیره

باتوبودن توی دنیا واسه من نهایته کنم

من همون عاشقتم تا که چشام بارونیه

همه ناله های منازاون نگاه دوری

باتو بودن توی دنیا واسه من نهایته

shirin71
07-09-2011, 05:59 AM
تو رو دوست دارم_____________مازیار فلاحی

تو رو دوست دارم عجیب
تو رو دوست دارم زیاد
چطو پس دلت میاد منو تنها بزاری
تو رو دوست دارم مث لحظه ی خواب ستاره ها
تو رو دوست دارم مث حس غروب دوباره ها

تو رو دوست دارم عجیب
تو رو دوست دارم زیاد
چطو پس دلت میاد منو تنها بزاری

توی آخرین وداع وقتی دورم از همه
چه صبورم ای خدا دیگه وقته رفتنه
تو رو می سپرم به خاک
تو رو می سپرم به عشق
برو با ستاره ها

تو رو دوست دارم مث حس دوباره ی تولدت
تو رو دوست دارم وقتی میگذری همیشه از خودت

تو رو دوست دارم
مث خواب خوب بچگی
بغلت می گیرم
می میرم به سادگی
تو رو دوست دارم مث دلتنگی های وقت سفر
تو رو دوست دارم مث حس لطیف وقت سحر
مث کودکی تو رو بغلت می گیرم
این دل غریبمو با تو می سپرم به خاک


توی آخرین وداع وقتی دورم از همه
چه صبورم ای خدا دیگه وقته رفتنه
تو رو می سپرم به خاک
تو رو می سپرم به عشق
برو با ستاره ها...

shirin71
07-09-2011, 05:59 AM
به من چیزی بگو شاید
هنوزم فرصتی باشه
هنوزم بین ما شاید
یه حس تازه پیدا شه

یه راهی رو به من وا کن
تو این بی راهه ی بن بست
یه کاری کن برای ما
اگه مایی هنوزم هست

به من چیزی بگو از عشق
ازاین حالی که من دارم
من از احساس شک کردن
به احساس تو بیزارم

تو هم شاید شبیه من
تو این برزخ گرفتاری
تو هم شاید نمی دونی
چه احساسی به من داری

گریزی جز شکستن نیست
منم مثل تو می دونم
نگو باید برید از عشق
نه می تونی نه می تونم

.................
بهروز صفاریان
................
مثل ماه

shirin71
07-09-2011, 05:59 AM
دست خودم نیست بمونم
دست خودم نیست نباشم
دست خودم نیست عزیزم
نزار از تو من جدا شم
دست خودم نیست میدونی
پس چرا نامهربونی
قول بده تا آخر عمر
همیشه پیشم میمونی

***

دست خودم نیست دوست دارم
میمیرم واسه چشمات
بدونت کم میارم من..

بیاد چشمات زندمو هر دم
میخونم بی تو نمیتونم
زنده بمونم..

***

این همه نیاز و اشکو
نبین از بغض همیشم
نگو ساده برو نازم
نگو مال تو نمیشم
نگو دیره واسه موندن
نگو عاشق شدی یارم
من که آرزوی عشقو
جزتو با کسی ندارم

***

دست خودم نیست دوست دارم
میمیرم واسه چشمات
بدونت کم میارم من..

بیاد چشمات زندمو هر دم
میخونم بی تو نمیتونم
زنده بمونم..

shirin71
07-09-2011, 05:59 AM
غربت من هر چی که هست از با تو بودن بهتره

اخره خط زندگی این نفس های آخره

این آخره راهه دیگه باید که تنها بمیرم

باید برم باید برم

باید بی تو بپرم

آخ که سنگین می زنه این نفس های آخرم

shirin71
07-09-2011, 06:00 AM
خودم را خاک پایت کرده بودم
ندانستم که بی مهری وگرنه
همان اول رهایت کرده بودم !
به تو سپرده بودمش ، با هزار و یک امید ....
وحالا برای هزار و یکمین بار
دلم را می برم تا شکستگی اش را گچ بگیرند !!!
گاهی شکستن دلی کمتر از آدم کشی نیست .
چند روزیست که این دل میشکند.
اه....
تو همیشه میشکنی و من همیشه فراموش میکنم مگر تو انها را زنده کنی.
اما نمیدانم چرا این دفه نمیتوان فراموش کنم.
شاید دگر از قلبم،تکیه نباشد برای محبت و فراموشی آن.

shirin71
07-09-2011, 06:00 AM
آی آدم ها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید!
یک نفر در آب دارد می سپارد جان.
یک نفر دارد که دست و پای دایم می زند
روی این دریای تند و تیره و سنگین که می دانید.
آن زمان که مست هستید از خیال دست یاییدن به دشمن
آن زمان که پیش خود بی هوده پندارید
که گرفت استید دست ناتوانی را
تا توانایی بهتر را پدید آرید.
آن زمانی که تنگ می بندید
بر کمر هاتان کمر بند
در چه هنگامی بگویم من؟
یک نفر در آب دارد می کند بی هوده جان، قربان!

آی آدم ها که بر ساحل بساط دلگشا دارید!
نان به سفره، جامه تان بر تن؛
یک نفر در آب می خواند شما را.
موج سنگین را به دست خسته می کوبد
باز می دارد دهان با چشم از وحشت دریده
سایه هاتان را ز راه دور دیده.
آب را بلعیده در گود کبود و هر زمان بی تابی اش افزون
می کند زین آب، بیرون
گاه سر، گه پا
آی آدم ها!

shirin71
07-09-2011, 06:00 AM
می خواستم بهت بگم چقدر پریشونم دیدم خودخواهیه دیدم نمی تونم تحمل می کنم بی تو به شرطی

بدونم شاد و خوشبختی.............................

به شرطی بشنوم دنیات آرومه که دوستش داری از چشمات معلومه یکی اونجاست شبیه من یه دیوونه


که بیشتر از خودم قدرتو رو می دونه......


تو رو می خوام تمام زندگیم اینه........دارم میرم ته دیوونگیم اینه نمی رسه به تو حتی صدای من تو خوشبختی همین


نمی رسه به تو حتی صدای من تو خوشبختی همین

بسه برای من...............

shirin71
07-09-2011, 06:00 AM
آغوشتو به غیر من به روی هیشکی وا نکن منو از این دلخوشی و آرامشم جدا نکن
من برای با تو بودن پر عشق و خواهشم واسه بودن کنارت تو بگو به هر کجا پر میکشم
منو تو آغوشت بگیر آغوش تو مقدسه بوسیدنت برای من تولد یک نفسه
چشمای مهربون تو منو به آتیش میکشه نوازش دستای تو عادته ترکم نمیشه
فقط تو آغوش خودم دغدغه هاتو جابذار به پای عشق من بمون هیچ کسو جای من نیار
مهر لباتو روی تن و روی لب کسی نزن فقط به من بوسه بزن به روح و جسم و تن من


________________________

شادمهر عقیلی

shirin71
07-09-2011, 06:01 AM
بگید که هفت شبانه روز شهرو سیا ببندن

عروسی عشق منه همه حنا ببندن

ترانه خون هیچی نگو توام بیا نگا کن

ترانه هاتو خط بزن دفترتو سیا کن

بگو خدا با ما نبود آدم بدا رو دوست داشت

گل یکی یه دونمو تو باغ دیگه ای کاشت

بگو همه خوب بدونن رز سیامو چیدن

میگن غریبه اومده برق چشاشو دیدن

ای غریبه مواظب رز قشنگ من باش

نذار که سختی بکشه بعدا بگی که ای کاش

ای غریبه بگو براش قصر طلا میسازی

بگو به پای داشتنش هر چی داری میبازی

قسمت ما دوری نبود خدا با ما چی کار کرد؟

ناله های ترانه خون عاشقا رو بیدار کرد

میخوام برم سقاخونه شمعامو پس بگیرم

بگم که قهرم با همه یه گوشه ای بمیرم

shirin71
07-09-2011, 06:01 AM
می‌رسد پُر از ترانه، می‌رسد پُر از تبسّم


ذره ذره در نگاهش می‌شود نگاه من گُم

مثل من غریب و خسته است، بالِ نازکش شکسته است

چشم‌های مهربانش، خسته از نگاه مردم

عاشق قدیمی من، کَز طراوت صدایش

عطر سبزه می‌تراود، عطر بی‌ریای گندم

چشمه‌ها به من بگویید، می‌رسم به چشم‌هایش؟

من اسیر رخوت خویش، او همیشه در تلاطم

می‌روم که گم شوم باز، در زلال خنده‌هایش

عاشق قدیمی من، می‌رسد پُر از تبسّم

shirin71
07-09-2011, 06:01 AM
احساس بارانی


آبی‌ترین تصویر شعر بی‌ریایم




برگرد، می‌میرد بدون تو صدایم


هر شب به یاد لحظه‌های غربت تو


لبریز باران می‌شود دست دعایم


گفتی که از عشق و غزل، هر آن‌چه داری


یک روز می‌ریزی تمامش را به پایم


کی می‌رسی ای حنجرت لبریز آواز؟


کی شعرهای تازه می‌خوانی برایم؟


احساس بارانی! غریب خسته‌ی من!


کی می‌گذاری سر به روی شانه‌هایم؟


بگذار تکفیرم کنند آری، ولی من


تنها نگاهِ عاشقت را می‌سرایم




http://i36.tinypic.com/x38eih.jpg

shirin71
07-09-2011, 06:02 AM
چیه دلم
چیه دلم،گرفتی
واسه چی داری گریه میکنی ؟
چیه دلم،شکستی
واسه کی داری گریه میکنی ؟
چیه دلم، غریبی
چی دیدی داری گریه میکنی ؟
میگی گذاشته رفته
اونی که مثل نفس تو بود
میگی دلتُ شکسته
اونی که همه ی کس توبود
میگی دیدی نموندش
پای همه ی حرفهایی که زده بود
دل من میدونم داری دیوونه میشی
امابازبی خیالش
دل من میدونم داری ویرونه میشی
اما بازبی خیالش..


********************* *دانم آنچه خواهي از اين بازگشت چيست
اين سر به در كوفتن از درد بي كسيست
*دانم كه اشك گرم تو ديگر دروغ نيست
چون مرحمي صداي تو با درد من يكيست

shirin71
07-09-2011, 06:02 AM
از جاده گذر میکنی منو نمیبینی

دیونه شدم بگو چرا پیشم نمی شینی
با رفتن تو شب از ستاره دور و خالی
از خنده ی من نمونده چیزی و نگاری
بگو از شب جدایی از اینکه بی وفایی
بگو چرا رفتی و نموندی دلم نمیخواد که بیایی
بگو بی وفا کجایی
بگو کجای راهی
بگو سهم من چرا این شده مردم از این تنهایی
..اون کسی نبود که منو بزاره بره
ادامه بدی میمونه به نثار دلت
به نثار دلت نزدی غم رقم نه
تو رفتی گرفتم زانوی غم بغل من
یاد میاد بهم میگفتی عوض نشو
حالا چی شده که میگی میرم از دست تو
نمی تونم و نمیمونم هر جایی که از تو خبری باشه
برو دیگه خواهشآ بس کن..

از جاده گذر میکنی منو نمیبینی
دیونه شدم بگو چرا پیشم نمی شینی
با رفتن تو شب از ستاره دور و خالی
از خنده ی من نمونده چیزی و نگاری
بگو از شب جدایی از اینکه بی وفایی
بگو چرا رفتی و نموندی دلم نمیخواد که بیایی
بگو بی وفا کجایی
بگو کجای راهی
بگو سهم من چرا این شده مردم از این تنهایی

بگو از شب جدایی از اینکه بی وفایی
بگو چرا رفتی و نموندی دلم نمیخواد که بیایی
بگو بی وفا کجایی
بگو کجای راهی
بگو سهم من چرا این شده مردم از این تنهایی

********************دانم آنچه خواهي از اين بازگشت چيست
اين سر به در كوفتن از درد بي كسيست
*دانم كه اشك گرم تو ديگر دروغ نيست
چون مرحمي صداي تو با درد من يكيست

shirin71
07-09-2011, 06:02 AM
اینقدر تو رو دوست دارم که کسی کسی رو اینجوری دوست نداره

اینقدر برات میمیرم قدر ی دنیا خوبی قدر هزارتا ستاره

بی تو دلم می گیره وقتی تنها میشم کارم انتظاره

اینقدر تو رو دوست دارم که کسی کسی رو اینجوری دوست نداره

وقتی صداتو میشنوم دلم برات پر میزنه ترس یه روز ندیدنت غم بزرگ قلبمه...........

shirin71
07-09-2011, 06:03 AM
دست نوشته ها..

مرا ديگر توان دوست داشتن نيست، تمام آنچه برايم عشق بود در تنگ بلوري نگاهت سرمست شنا مي كرد و تو روزي خواسته يا نا خواسته تنگ بلوري نگاهت را بر زمين كوبيدي و آنچه در اين ميان در هم شكست عشقي بود بزرگ وسر به زير و آنچه جدي گرفته نشد احساسي بود ناب وپاك و آنچه دوباره پيوند خورد طلسم نگاهت بود.

هنوز هم هرز چندگاهي قطره هاي بازمانده ي احساسم،خاطرات باران عشق را برايم زنده مي كند، اما نه، من ديگر مرد ميدان نيستم. مي هراسم،دستانم، نگاهم و قلبم مي گريزند از تو و تو نمي داني ازچه، ولي من با دردشان انس مي گيرم ، تو نمي داني و نمي فهمي هراس من از تو نيست، گريز من از منست و در اين گريز نا گزير از تو نيز مي گريزم، مي هراسم كه تمام اين عشق ، اين صداقت، اين محبت، دروغي بيش نباشد و يا حقيقتي كه ديري نمي پايد ، و دست هاي كوچك مرا بار سنگين تنهايي خرد مي كند..

مي هراسم اعتقاد سبز چشمانت تهي گردد و باران چشمهايم هرگز بند نيايد. فرياد مي زنم و گريه مي كنم تا بروي و من هرچه زود تر از روياهايي به اين زيبايي برخيزم وتا ابد بگويم اين انتظار برايم سخت است، من مي دانم و باور دارم كه دنياي كوچك ما تحمل اين عشق را ندارد ، مي خواهم بروي و بگذاري عاشقانه و تنها پرستشت كنم، مي خواهم عشقم در دلم جاويد بماند تا در نگاهم شكسته شود، مي خواهم بروم و تو وعشقت را با خود ببرم پيش از اينكه
گذر زمان تو را از من بگيرد وجبر زمان عشقت را...


*********************
*دانم آنچه خواهي از اين بازگشت چيست
اين سر به در كوفتن از درد بي كسيست
*دانم كه اشك گرم تو ديگر دروغ نيست
چون مرحمي صداي تو با درد من يكيست

shirin71
07-09-2011, 06:06 AM
دست نوشته ها..

مرا ديگر توان دوست داشتن نيست، تمام آنچه برايم عشق بود در تنگ بلوري نگاهت سرمست شنا مي كرد و تو روزي خواسته يا نا خواسته تنگ بلوري نگاهت را بر زمين كوبيدي و آنچه در اين ميان در هم شكست عشقي بود بزرگ وسر به زير و آنچه جدي گرفته نشد احساسي بود ناب وپاك و آنچه دوباره پيوند خورد طلسم نگاهت بود.
هنوز هم هرز چندگاهي قطره هاي بازمانده ي احساسم،خاطرات باران عشق را برايم زنده مي كند، اما نه، من ديگر مرد ميدان نيستم. مي هراسم،دستانم، نگاهم و قلبم مي گريزند از تو و تو نمي داني ازچه، ولي من با دردشان انس مي گيرم ، تو نمي داني و نمي فهمي هراس من از تو نيست، گريز من از منست و در اين گريز نا گزير از تو نيز مي گريزم، مي هراسم كه تمام اين عشق ، اين صداقت، اين محبت، دروغي بيش نباشد و يا حقيقتي كه ديري نمي پايد ، و دست هاي كوچك مرا بار سنگين تنهايي خرد مي كند..
مي هراسم اعتقاد سبز چشمانت تهي گردد و باران چشمهايم هرگز بند نيايد. فرياد مي زنم و گريه مي كنم تا بروي و من هرچه زود تر از روياهايي به اين زيبايي برخيزم وتا ابد بگويم اين انتظار برايم سخت است، من مي دانم و باور دارم كه دنياي كوچك ما تحمل اين عشق را ندارد ، مي خواهم بروي و بگذاري عاشقانه و تنها پرستشت كنم، مي خواهم عشقم در دلم جاويد بماند تا در نگاهم شكسته شود، مي خواهم بروم و تو وعشقت را با خود ببرم پيش از اينكه
گذر زمان تو را از من بگيرد وجبر زمان عشقت را...

shirin71
07-09-2011, 06:06 AM
قشنگه نامه هات ولي... حس مي كنم واقعي نيست
از رو نوشتي،اينجوري ...نمره ي ديكتت ميشه بيست
قشنگه نامه هات... ولي براي ديگرون نه من
دوست دارم كهنه شده... بسه از اين حرفا نزن
واسم مهم نيستي ديگه ...نه تو، نه كاغذاي تو
واسم مهم نيستي ...ديگه ياد تو مرده تو دلم
ديگه ازت بدم مياد... فقط همينه مشكلم
نگو كه قول ميدي بهم ...نگو قسم خوردي ديگه
يه خورده ديره،آخه تو ...براي من مردي ديگه

shirin71
07-09-2011, 06:06 AM
خدا وكيليشو بخواي... مزد من اين نبود و نيست
نمره ي بي معرفتيت... تو درس نارو ميشه بيست
خدا وكيليشو بخواي... رسم رفاقت اين نبود
تو بي مرامي قد تو... هيچكس روي زمين نبود
از اول اشتباه بوده ...ما وصله ي هم نبوديم
باشه تو دست كم بگير ...اما ما كه كم نبوديم
خب ديگه از ما كه گذشت... تو با بقيه اين نكن
واسه شكار مرغ عشق ...پشت قفس كمين نكن
ادايي عشقو در نيار ...نقاب سادگي نزن
مردمو ننداز توي دام ...تو دام عشقت مثه من

shirin71
07-09-2011, 06:06 AM
يک مسافر تنها درحوالی جاده

مثل پنجره دلباز،مثلسايه ها ساده

بي خيال از دنيا،با تبسمی شيرين

آمده پر از احساس،دلبه زندگی داده

وای از اين باران! قصه گوی سال های بی حضور

که باوسواسی شگرف حلقه های دلبستگی را خيس می کند

آنقدر خيس تا لبريز شوند ...
ناگهانی تر از آمدنت،می روی

بی بهانه... من می مانم و باران های بی اجازه

و قلب عاشقی که سپاسگذارت می ماند تا ابد، متشکرم که به من فهماندی که:

چقدر می توانم دوستبدارم و عاشق باشم بی توقع ، باور کن ،بی توقع!

دارم به توفکر می کنم .. فقط فکر می کنم اما تمام لحظه ها پر می شود از سطرهای عاشقی !
همراه خوب و ساکت من،سلام

موسيقی زنده،ساده و بی کلام من

دوستت دارم

-بدون توقع-

به نام عشق

باران گرفته و مثل هميشه و ....

shirin71
07-09-2011, 06:06 AM
امشب از آسمان ديده تو
روی شعرم ستارهمی بارد
در سكوت سپيد كاغذها
پنجه هايم جرقه می كارد
شعر ديوانه تبآلودم
شرمگين از شيار خواهش ها
پيكرش را دوباره می سوزد
عطش جاودان آتشها
آری آغاز دوست داشتن است
گرچه پايان راه ناپيداست
من به پايان دگرنينديشم
كه همين دوست داشتن زيباست
از سياهی چرا حذر كردن
شب پر از قطرههای الماس است
آنچه از شب به جای می ماند
عطر سكر آور گل ياس است
آهبگذار گم شوم در تو
كس نيابد ز من نشانه من
روح سوزان آه مرطوبت
بوزدبر تن ترانه من
آه بگذار زين دريچه باز
خفته در پرنيان رويا ها
با پرروشنی سفر گيرم
بگذرم از حصار دنياها
دانی از زندگی چه می خواهم
من توباشم ‚ تو ‚ پاي تا سر تو
زندگی گر هزار باره بود
بار ديگر تو بار ديگرتو
آنچه در من نهفته درياييست
كی توان نهفتنم باشد
با تو زين سهمگينطوفانی
كاش يارای گفتنم باشد
بس كه لبريزم از تو می خواهم
بدوم در ميانصحراها
سر بكوبم به سنگ كوهستان
تن بكوبم به موج دريا ها
بس كه لبريزماز تو می خواهم
چون غباری ز خود فرو ريزم
زير پای تو سر نهم آرام
بهسبك سايه تو آويزم
آری آغاز دوست داشتن است
گرچه پايان راه نا پيداست
من به پايان دگر نينديشم
كه همين دوست داشتن زيباست
فروغ فرخزاد

shirin71
07-09-2011, 06:07 AM
با اميدي گرم وشادي بخش
با نگاهي مست و رويايي
دخترك افسانه مي خواند
نيمه شب در كنج تنهايي
***
بيگمان روزي ز راهي دور
مي رسد شهزاده اي مغرور
مي خورد بر سنگ فرش كوچه هاي شهر
ضربه ي سم ستور بادپيمايش
***
مي درخشد شعله ي خورشيد
بر فراز تاج زيبايش
تارو پود جامه اش از زر
سينه اش پنهان به زير رشته هايي از در و گوهر
مي كشاند هر زمان همراه خود سوئي
باد، پرهاي كلاهش را
يا بر آن پيشاني روشن
حلقه ي موي سياهش را
***
مردمان در گوش هم آهسته مي گويند،
"آه ... او با اين غرور و شوكت و نيرو
در جهان يكتاست
بيگمان شهزاده اي والاست"
***
دختران سر مي كشند از پشت روزنها
گونه هاشان آتشين از شرم اين ديدار
سينه ها لرزان و پرغوغا
در طپش از شوق يك پندار
"شايد آن خواهان من باشد"
***
ليك گويي ديده ي شهزاده ي زيبا
ديده ي مشتاق آنان را نمي بيند
او از اين گلزار عطر آگين
برگ سبزي هم نمي چيند
همچنان آرام و بي تشويش
مي رود شادان به راه خويش
مي خورد بر سنگ فرش كوچه هاي شهر
ضربه ي سم ستور بادپيمايش
مقصد او خانه ي دلدار زيبايش
***
مردمان از يكديگر آهسته مي پرسند
" كيست پس اين دختر خوشبخت؟"
***
ناگهان در خانه مي پيچد صداي در
اوست...آري...اوست
"آه ...اي شهزاده ...اي محبوب رويايي"
" نيمه شب خواب مي ديدم كه مي آيي"
زير لب آهسته مي خندد
با نگاهي گرم و شوق آلود
بر نگاهم راه مي بندد
***
مينهم پا بر ركاب مركبش خاموش
مي خزم در سايه ي آن سينه و آغوش
مي شوم مدهوش
بازهم آرام و بي تشويش
مي خورد بر سنگ فرش كوچه هاي شهر
ضربه ي سم ستور بادپيمايش
مي درخشد شعله ي خورشيد
بر فراز تاج زيبايش
***
مي كشم همراه او زين شهر غمگين رخت
مردمان با ديده ي حيران
زير لب آهسته مي گويند
" دختر خوشبخت!..."
" فروغ فرخزاد"



*****************************

*رفتم، مرا ببخش و نگو او وفا نداشت
راهي بجز گريز برايم نمانده بود..........
*اين عشق آتشين پر از درد بي اميد
در وادي گناه و جنونم كشانده بود....

shirin71
07-09-2011, 06:07 AM
دیگه باورم شده که رفتی ...

دیگه باورم شده که نیستی ...

دیگه باورم شده تو رو ندارم ...

میدونم که هر چی بگم بی اثره...

نمیخوای بدونی که چشمام به دره...



با اینکه رفته دیگه ازم دوره ...

تو همونی که تورو به دنیا نمیدم ، به جز تو کسیو تو دلم راه نمیدم ...

هنوزم عزیزی تو کلبه ی قلبم دوست دارم ...

جات همیشه تو خونه ی قلبه منه ... اگه حتی من به پای تو بمیرمم کمه...

میدونی عزیزی واسه تو میمیرم دوست دارم...

...

...

shirin71
07-09-2011, 06:07 AM
به من خنديد و اندوهم را تماشا كرد
و خواب چشمهاي خسته اش را سخت حاشا كرد
برايت مي نويسم چند روزيست دلتنگم
برايت مي نويسم با خودم با شعر مي جنگم
تو هم چيزي بگو شبيه آنچه مي خواهم
گرم ياد آوري يا نه، من از يادت نمي كاهم

shirin71
07-09-2011, 06:08 AM
زندگي بال و پري دارد
با وسعت مرگ
پرشي دارد
اندازه ي عشق
زندگي چيزي نيست
كه لب طاقچه ي عادت از ياد
من تو برود....

shirin71
07-09-2011, 06:08 AM
حسرت به دل دیدن خنده های تو من می مونم
واسه غریبس همه بهانه های تو من می دونم
با همه اینا عشقونه برات باز می خونم
حسرت به دل دیدن خنده های تو من می مونم
واسه غریبس همه بهانه های تو من میدونم
با همه اینا عاشقونه برات باز می خونم
ظالم کی مثله من عاشقه دل سنگت می شه
کی جز من می خواد بمونه پیش تو همیشه
کی جز من می خواد بمونه پیش تو همیشه
ظالم کی مثله من عاشقه دل سنگت می شه
کی جز من می خواد بمونه پیش تو همیشه
کی جز من می خواد بمونه پیش تو همیشه

shirin71
07-09-2011, 06:08 AM
این شعر رو آغاسی واسه سنگ قبرش خونده بود که بعد مرگش پخش شد: که البته واقعا هم شعر قشنگیه

بتراش ای سنگ تراش،


سنگی از معدن غم،

بهر مزارم بتراش.

روی سنگ قبر من،


عکسی از چهره ی زیبای نگارم بتراش

بنویس ای سنگ تراش،

عاقبت شدم فداش

بنویس تا بدونه

عمرمو دادم من براش

رو نوشته های سنگ قبر من،

تو با خون جگرم رنگی بزن

در کنار دل صد پاره ی من،


چهره ای از یک دل سنگی بکش

سنگ تراش پایین این دل بنویس:

عاشق زاری رو کشته با نگاش

shirin71
07-09-2011, 06:09 AM
اي
همراه
مـــــــــن
تنــــــها با تو
تا اوج عشـــــــق
هـم پـــــــــــــروازم
با قلب تودلدارمن هم آوازم
توهمپـــــــــای من، تنـــها با من
هـــــــــــــــــــم آوایـــــــــــــــــــــ ــی
با درد مــــــــــــــــن، آشنـــــــــــــــایــی
تکيـــــــــــــــــــه گاهی ، همصــــــــــدایــی
ما فرياد عشـــــــــــــــــــق، در قلب شــــــــب
دلـــگرمی عاشــــــــــقای بيصــــــــــــدایيــــــ ــــم
ما، دل ميبازيم دريا دريا ،تابيکران،عاشقای بی پروایيم
تو، با مــــــــــــن بمـــــــــــان، اي مهـــــــــــــــــــــرب ان
چون ماه شــــــب در آســــــــمان؛ بر من بتــــــــــــــــــــاب
تا بيـــــــــــــــــکران مثـــــــــــــــــل مهتــــــــــــــــــــــ اب
مــــن تا مـرز جان؛ از عشقمان ميسـوزم ای آرام جـــان
بر من بتـــــــاب تا کهــــکشــان مثــــل آفتــــــــــاب
ما؛ فريــــاد عشـــق در قلــــب شب دلگـــــرمی
عاشقــــــــــــاي بيصــــــــــــــــــــدا یيم
ما؛ دل ميبازيم دريا دريا تا بيکران
عاشقـــــــای بي پــــروایيـــــــــم
اي تورؤيـای شبهای مـــــــن
عشق و ببين تو چشمای من
دستات و تو دســت من بگذاردرلحظه های ديـدار

shirin71
07-09-2011, 06:09 AM
من منتظرت شدم ولي در نزدي

بر زخم دلم گل معطر نزدي

گفتي كه اگر شود مي آيم اما

مرد اين دل و آخرش به او سر نزدي

shirin71
07-09-2011, 06:10 AM
چه بی صداس امشب
نه رقص و پایکوبی نه شادی
تولد است چرا هیچکس نمیرقصد
از آمدن من به این دنیا شاد نیستی ؟؟؟
برای تبریک نمی آیی ؟؟؟
در سکوت قلبم کیکی از خون ساختم و شمعی از عشقت
از دردی که قلبم را فشرد باد سبکی ساخته شد و شمع عشقت خاموش شد !
هیچکس نبود دست بزند
برایم بخواند
تولد تولد تولدت مبارک
مبارک مبارک تولدت مبارک
بیا شمع هاتو فوت کن
تا صد سال زنده باشی !
چه بی رحمی زمانه و یا نه زمانه
چه بی رحمی تو !
حتی به رسم مردانگی تبریکی ساده نیز نگفتی
و شاید بر زمانه لعنت فرستادی و به روزگارانی دور
به ... سال پیش می اندیشی که چرا قطار ابدی مرا به این زندگی خواند
و چرا دست تقدیر ترا بر سفره دل من نشاند
و شاید این روز نه روز شادی توست که روز غمت است
امسال از همیشه چشم به راه تر بودم اما نیامدی
اشک در گلویم چرخید اما از چشمم نچکید !
امسال قلبم به من هدیه ی سنگینی داد
شعله ی عشقت در دلم با ناله ای که همیشه در گوشم خواهد ماند خاموش شد !

shirin71
07-09-2011, 06:10 AM
اگر عاشق نبودم این چنین پیرم نمی کردی
به این تن،این تن وامانده،زنجیرم نمی کردی
بهشتت را چشیدم،بعد از آن،راندی مرا از خود
اگر بد بودم،از اول نمک گیرم نمی کردی
مرا چون آبشاری دیدی - از احساس رفتن پر -
وگرنه از بهشت خود سرازیرم نمی کردی
خلافت بود حق خائنی چون من؟خداوندا!
از اول کاش اسیر این تعابیرم نمی کردی
شراب تلخ دنیا تشنه تر کرده ست جانم را
از این زهر هلاهل کاشکی سیرم نمی کردی
جدایی کار خود را کرده،این از چهره ام پیداست
اگر عاشق نبودم این چنین پیرم نمی کردی!

shirin71
07-09-2011, 06:10 AM
پشت اين شباي سرد و شيشه اي
من همون مسافر تكيده ام
عمريه پشت نقاب غصه ها
رنگ خوشبختي رو من نديده ام
روز و شب مي گذرن از كنار من
تو غبار لحظه ها جا مي مونم
تك و تنها و غريب و بي نشون
چشم به راه تو و فردا مي مونم
تويي كه خيالتم نيست كه يكي
شب و روز اسمتو تكرار مي كنه
مي شينه تو كوچه هاي شب زده
با صداش ابرا رو بيدار مي كنه
مي پره خواب از چشاي آسمون
تن ابرا بوي بارون مي گيره
پشت اين شباي سرد شيشه اي
با نگاهت يه نفر جون مي گيره
دستامو بگير اگر ستاره اي
سفره ي غصه هامو تكون بده
رنگ خوشبختي و شادي رو به من
تو با دستاي خودت نشون بده

shirin71
07-09-2011, 06:10 AM
پرستو هاي مهاجر چرا پرواز كرديد؟
جدايي را شما آغاز كرديد
بميرد آنكه غربت را بنا كرد
تو را از من مرا از تو جدا كرد

shirin71
07-09-2011, 06:10 AM
كاش مي شد اشك را تهديد كرد
فرصت لبخند را تاييد كرد
كاش مي شد در طلوع لحظه ها
فرصت ديدار را تجديد كرد

shirin71
07-09-2011, 06:10 AM
اگه تنها و غریبی
اگه دلتنگی و خسته
دل دریاییتو حتی
اگه موج غم شکسته

غم و جا بذار تو ساحل
دلتو بزن به دریا

می شه دنیا مثه زندون
واسه آدمای تنها

shirin71
07-09-2011, 06:10 AM
می دونم قلب شکستت واسه اون که رفته تنگه

واسه آدمای عاشق همیشه دنیا قشنگه

نزارین آبی دریا بشه رنگ نا امیدی

شاید اون که رفته برگشت آخه فردا رو چه دیدی

shirin71
07-09-2011, 06:14 AM
چشم من بگو چی دیدی غصه خوردی

چیکو چیکه چند تا ناودونو شمردی

چشم من

تو قاب ماه چند تا بغضی

دیگه داد هر چی ابره در اوردی

میدونی چند تا نمازتو شکوندی

چند تا ربنای نیمه کاره خوندی

شونه های اسمون تر شده بس کن

میبینی خدا رو تا گریه کشوندی

اخه میدونی چند تا نمازتو شکوندی

چند تا ربنای نیمه کاره خوندی

شونه های اسمون تر شده بس کن

میبینی خدا رو تا گریه کشوندی

تو میگی خیابونا شکنجه گاهن

اینه های دل شکسته رو سیاهن

کاشکی باورت بشه ابرک خیسم

هنوزم چند تا ستاره بی گناهن

هنوزم یکی نشسته روی ابرا

میگن اون کفترای یا کریمه

دیگه وقت خنده های بی بهونس

چشم گریه نکن خدا کریمه

هنوزم یکی نشسته روی ابرا

میگن اون کفترای یا کریمه

دیگه وقت خنده های بی بهونس

چشم گریه نکن خدا کریمه

shirin71
07-09-2011, 06:15 AM
من تو بهت گرگ و میشم تو چته ؟

من زدن تیشه به ریشم تو چته ؟

از نگاه هرزه خیابونا من دارم شکنجه میشم تو چته ؟

اسممو چند دفعه بردی تا حالا ؟

چند ستاره کم اوردی تا حالا؟

تو مثل من که همش بد میارم

به در بسته نخوردی تا حالا

دل دیگه بستشه درد

توی برزخ سرد

توی سایه نگرد

آه دیگه خسته شدم دل شکسته شدم

بازنده شدم

من پر دست نیازم تو چته؟

من میسوزم و می سازم تو چته؟

تو قمار زندگی منم که مفت

از تو نیستم و میبازم تو چته؟

من همونم که شکستیش یادته؟

به رگ فاصله بستیش یادته ؟

حالا اومدی چیو نشون بدی ?

دلی که نمی پرستیش یادته ؟

دل دیگه بستشه درد

توی برزخ سرد

توی سایه نگرد

آه دیگه خسته شدم دل شکسته شدم

بازنده شدم

shirin71
07-09-2011, 06:15 AM
منو بگیر از این روزای در به در

از این روزا از این شبای بی ثمر

منو ببر به خاطرات رفتمو

روزایی که تو جا گذاشتی پشت سر

تو کوچه ها نمی شه بی تو پرسه زد

خیابونا غریب و غم گرفته ان

کجا برم چرا نمی رسم به تو ؟

کجایی پس چرا نمی رسی به من؟

حالا که نیستم اشکاتو کی پاک کنه

کی عاشقونه می نویسه اسمتو

بدون من هزارسال دیگه هم

بدون کسی نمی شکنه طلسمتو

چقدر حرف مونده و نمی شنوی

چقدر راه مونده و نمی کشم

ببین کجای قصه پس زدی منو

محاله بی پناه تر از این بشم

غریبگی نکن دلم غریبه نیست

همونه که برات ستاره چیده بود

بگو که یادته بگو که یادته

همون که گفتی از خدا رسیده بود

تو شونتو نمی سپری به هق هقم

نه می گی عاشقی نه می گم عاشقم

نه تو دیگه برام اون عشق سابقی

نه من دیگه برات گل شقایقم

shirin71
07-09-2011, 06:22 AM
اگر گریه بذاره مینویسم کدوم لحظه تو رو از من جدا کرد

نگو اصلا نفهمیدی نگو نه

تو بودی اون که دستامو رها کرد خودت گفتی خدا حافظ تموم شد


منو تو سهممون از عشق این بود

خود تو حرمت عشقو شکستی بریدی اخر قصه همین بود اگه مهلت بدی یادت میارم توی روزایی که عین شب بود تموم سهمت از دنیا عزیزم ..

عزیزم بذار یادت بیارم یک وجب بود بهت دادم تموم اسمونو

خودم ماهت شدم اروم بگیری

حالا ستاره ها دورت نشستن .. نشستن

منو ابری گذاشتی داری میری

بیا برگرد از این بنبست بی عشق

بذار این قصه این جوری نباشه

اخه بذر جدایی رو چرا تو چرا دستای تو باید بپاشه

خداحافظ نوشتن کار من نیست اخه خیلی با هات ناگفته دارم اگه گریه بذاره مینویسم اگه مهلت بدی یادت میارم

اگر گریه بذاره مینویسم کدوم لحظه تو رو از من جدا کرد

نگو اصلا نفهمیدی نگو نه

تو بودی اون که دستامو رها کرد خودت گفتی خدا حافظ تموم شد


منو تو سهممون از عشق این بود

خود تو حرمت عشقو شکستی بریدی اخر قصه همین

shirin71
07-09-2011, 06:22 AM
من ابرم

تو بارون

این قصه خیسه


حیف روزایی که بی تو به سر شد

حیف شبهایی که بی من سحر شد

تو بی من تنها من از تو تنها تر

حیف این عمری که تنها تلف شد


من سردم تو سردی دل نیمه جونه

میسوزه میسازه دربو داغونه

میلرزه حتی با چیک چیک اشکام

مثه گنجشکی که زیر بارونه

لبهامون لبخند عشقو کم داره

دلگیرن روزامون لحظه غم باره

دستاتو نظرم کن خیلی محتاجم

پاییزم میریزم رو به تاراجم


اه

من ابرم تو بارون این قصه خیسه

خورشیدو بر گردون اینجا قدیسه

اعجازو بارونو باور کن وقتی

میخواهی احساسو از نو بنویسه


من ابرم تو بارون این لحظه نابه

این لحظه مخصوص ماهو مهتابه

بیدارم یا اینکه میبینم خوابه

کی نیلوفر سهم قلب مردابه

اینجا قلب ادمها بی فانوسه

رویاشون رویا نیست عین کابوسه

اینجا چشمامون تو گریه میبوسه

من جایی میخوام با تو قد یه بوسه

ما دستامون با هم دنیا میسازه

بی سقفو بی دیوارو بی دروازه

ما با هم هستیمو با هم میمیریم

بپر با من بپر وقت پروازه

shirin71
07-09-2011, 06:22 AM
وقتی نیستی،

نه خورشیدم، نه فانوسم

بی تو هیچم،

دارم هر لحظه می پوسم

وقتی نیستی،

منه داغون، منه خسته

پیش پاهات،

تموم دنیا بن بسته

وقتی نیستی،

همش بی تاب بارونم

سرگردونم،

پریشونم، پریشونم

وقتی نیستی،

نفس آبستن مرگه

باغ عمرم،

چه بی باره، چه بی برگه


شب به شب اسمت توی ریتم رویامه

اشک دیروزم و لبخند فردامه

زنده یا مرده، پیرم یا جوونم

بی تابت بودم و بی تابت میمونم

باش تا باورم باشی، مادر

تا بال و پرم باشی، مادر

بی تو از زندگی سیرم

باش تا گل کنه لحظه، مادر

عشقت مستی محضه، مادر

بی تو من تشنه می میرم

shirin71
07-09-2011, 06:22 AM
اگه خاکم ، اگه سنگم ، اگه دلتنگم

با خودم ، با تو ، با این فاصله می جنگم

اگه کابوس ، اگه رویا ، اگه بیدارم

تو رو تنها ، تو رو تنها ، تو رو می بارم

اگه خاکم

اگه خاکم ، اگه سنگم ، اگه دلتنگم

با خودم ، با تو ، با این فاصله می جنگم

اگه رودم ، با تو بودم ، به تو دل بستم

من از این من ، من از این تو ، از همه خستم

اگه بغضم ، اگه گریه ، اگه می بارم

کی می دونه سر روی دوش کی می ذارم

تب سرد و تب درد و منه شبگردو

کی می دونه ، کی می فهمه حاله این مردو

گلو پر پر کن عزیزم ، چشمامو تر کن

منو باور کن عزیزم ، منو باور کن

آی خدای نفس های منه سرگردون

به همون روز تولد منو برگردون

آی خدای (آی خدای،آی خدای،آی خدای)

به همون روز تولد منو برگردون (منو برگردون،منو برگردون)

shirin71
07-09-2011, 06:23 AM
دوباره دلتنگم اگر چه از سنگم

ببین شکسته ام و سفید کمرنگم صلیبه احساست ، منو نمی شناسه

نبرد پر درد شکوفه و داسه

(شکوفه و داسه،شکوفه و داسه،شکوفه و داسه)

ترانه ی صبرم ، ترنم ابرم

یه روح سرگردون که گم شده قبرم

گل حیا پوشم ، بیا در آغوشم

نمی ری از یادم ، نکن فراموشم

تو ریشه ی من باش ، همیشه ی من باش

درسته خاموشم ولی تو روشن باش

منو بکن از درد ، از این شب نامرد ، برو ولی برگرد

رها ولی در بند ، هلاهل اما قند

پیشم بمون قد یه استکان لبخند

نرو که آتیشم ، یه کم بمون پیشم

شبیه خاکستر ، دارم تموم می شم

نرو که آشوبم ، پیشم بمون خوبم

یه زنده ی مرده ، یه روح مصلوبم

shirin71
07-09-2011, 06:23 AM
وقتی می شد دلو به پنجره دوخت

یا می شد چشم ها رو به جاده فروخت

هیچ کسی سراغ ما رو نگرفت

هیچ کسی دلش برای ما نسوخت

غم اومد ، ثانیه ها رو غم گرفت

زندگی هم ما رو دست کم گرفت

غم اومد با دست های خاکستریش

هر چی داشتم همه رو ازم گرفت

پشت ازدحام این ثانیه ها

که دارند یه ریز تیک تیک می کنند

حالا که عقربه های لعنتی

بی خودی این ساعتو تحریک می کنند

حالا که قلب همه سنگ شده

حالا که پای دلت لنگ شده

رو به آسمون کن و بهش بگو

آی خدا دلم واست تنگ شده


(اینایی که گذاشتم و میزارم مال پویا بیاتی است!)

shirin71
07-09-2011, 06:24 AM
من از هر چی به جز تو دل بریدم (بریدم) ، تو از هر چی به جز من دل نکندی (نکندی)

توی خوابم نمی دیدم یک روزی به چشمای پر از اشکم بخندی

آه ، نبودی و ندیدی رفتن تو ، من دیوونه رو دیوونه تر کرد

ندیدی این غرور زخم خورده ، چه جوری این شب های نحسو سر کرد

نخواستم عمق زخم هامو بدونی (بدونی) ، نخواستی حرف چشم هاتو بدونم (بدونم)

توی قلبت اگه جایی ندارم ، بذار تو خاطراتت جا بمونم


نموندم تا ببینم رو به راهی ، نموندی تا نبینی که خرابم

غمت طوری عذابم شد که حتی قیامت با خدا هم بی حسابم

من آشفته با عشق تو زندم ، تو از عشق من دیوونه ، خسته

سر خندیدن راز ترانه اگه بغض من عاشق شکسته

تو رو محض رضای هر چی عشقه ، منو گم کن توی تردید و ای کاش

بذار غم سهم من باشه عزیزم ، تو با این خاطره آشفته خوش باش

بذار غم سهم من باشه عزیزم

بذار تو خاطراتت جا بمونم

shirin71
07-09-2011, 06:24 AM
بذار باور کنم دستاتو دارم

پس ِ اين فاصله تنها نذارم

بمون با من...

بمون با من, نميخوام واسه هر چي ندارم کم بيارم



بذار باور کنم لو رفتنم

من از هرچي به جز تو بي نيازم

نباشی بعد تو با سنگ صبورم

نميتونم با اين دنيا بسازم



نباشي آسمونم جنس سنگه

شب و روز اين دل ِ ديوونه تنگه

نذار با رفتنت ديوونه تر شم

که دل یک عمر با عقلم بجنگه



ميخوام اشکم تو چشماي تو باشه

هميشه قلب من جاي تو باشه

بمون با من تو اين ديوونه حالي

نذار دنیا و دین من دو تا باشه

shirin71
07-09-2011, 06:24 AM
هوای گریه کردم و باز دلم یه چشم تر می خواد

دوباره بغضو می شکنم،خاطره ها یادم میاد

نامه هاتو وا می کنم،عکستو پیدا می کنم

بخاطر تو هم شده اشکامو حاشا می کنم !

بخاطر تو هم شده یکم می خندم الکی !!

با گریه زیر لب میگم:خداحافظ ! ...یواشکی

خداحافظ میرم اما پر از ...

خداحافظ که داغون شد غرور سنگینم

میرم اما دلم هرجا برم باز پیش توست

دلم هرجا بازم این دل زیر آتیش توست

به یادم باش و مثل شعله خاموشم نکن

خداحافظ خداحافظ فراموشم نکن

دلم شکست دارم میرم

دلم شکست دارم میرم

shirin71
07-09-2011, 06:25 AM
از جدا شدن نوشتی رو تن خسته ی هر برگ

گریه کردم و نوشتم نازنینم یا تو یا مرگ

به تو گفتم باورم کن میون این همه دیوار

تو با خنده ای نوشتی هم قفس خدانگهدار

بنویس مهلت موندن یه نفس بود

سهم من از همه دنیا یه قفس بود

بنویس ...که خیلی وقته واسه تو گریه نکردم

سر رو شونه هات نذاشتم مثل دستات سرده سردن

من که تو بن بست غربت زخمی از آوار پاییز

فکر چشمای تو بودم با دلی از گریه لبریز

شب عاشقونه ی من چه حروم شد

مهلت بودن با تو که تموم شد

ندونستم باید از تو میگذشتم

وقتی از غربت چشمات می نوشتم

shirin71
07-09-2011, 06:25 AM
به تو گفتم منو عاشق نکن دیوونه میشم!!
منو از خونه آواره نکن بی خونه میشم!!
به تو گفتم!!
نگفتم؟!
خطر کردی نترسیدی منو دلداده کردی!!
تو کردی هر چه با این ساکت افتاده کردی!!
دیگه از کوچه ی من راه برگشتن نداری!!
منم دوست و منم دشمن!!
کسی جز من نداری!!
به تو گفتم!!
نگفتم؟!
نگفتم دل من بی اعتباره؟!
اگه عاشق بشه پروا نداره؟!
نمیفهمه خطر این مرغ بی دل!!
قفس میشکنه میره تا ستاره!!
به تو گفتم!!
نگفتم؟!
به تو گفتم اگه مستم کنی مثل پرنده!!
دیگه از من نپرس مستی عاشق چون و چنده!!
چنان دل سوخته میزنم زیر آواز!
که آوازه ی من راه فرارت رو ببنده!!
به تو گفتم!!
نگفتم؟!

shirin71
07-09-2011, 06:25 AM
راز رنگ نارنجیدریا...
غروب یعنی کوچ خورشید به جایگاهش اما بسیار شکوه انگیز ....
غروب آن هنگام است که خورشید پس از یک فعالیت روزانه خسته
میشود و به جاییروان می شود که متعلق به اوست.
براستی چه رازی در این همه شکوه نهفته است که بیشتر دلها را
مجذوب خود کردهو عده ای به عشق نظاره اش پشت پنجره ها
می ایستند و به رفتنش هر چند دل راغمگین میسازد مینگرند .
نمی انم خورشید آن لهظه به چه می اندیشد اما هرچه هست
درد همان انسانهایاست که مشتاقانه انتظاره غروب و رنگ نارنجی

را می کشند . خورشید صبحگاهانآن هنگام که نسیم بر روی

گلبرگها بوسه میزند از پشت کوهستان های یخ زده طلوع

می کند و آرام آرام متابد و بالا می ود . آن هنگام که در بالا ترین

نقطه آسمان ایستاده می نگرد بر آنچه روی زمین این کره خاکی

اتفاق می فتد و او آن بالا به حال ما انسانها که گاهی ناسپاسترین

مخلوقاتیم به حال ما که با این همه برتری باز قدر جایگاهمان را
نمی دانیم و آنچه که به ما مربوط نیست را انجام می دهیم .
ما قدر منزلتی که پروردگاربه ما داده ندانستیم تاسف می خورد.
خورشید اینهارا می بیند و می رود . او هنگامی که ناسپاس هارا میبیند
بغض می کنداما چون خورشید نامیده شده چون او را اسوه حرارت و
صبوری می دانند گریه نمی کندو به شکل گلوله ای بزرگ و نارنجی
میهمانه دریا می شود
و آن انسانهایی که از پشتپنجره به انتظار ایستاده اند قطعا همانهایی
هستند که همچون خورشید دلشان به دردآمده و خود را همرنگ او می داند .
آری این است راز این شفق های خونین و راز زیبایی میهمانیه دریا و راز دل
دوستدارانغروب خورشید ....
وقتی غروب میشه پشت پنجره می ایستم
به تو فکر می کنم تو فکر دیگه ای نیستم
با خودم میگم چرا اینقدر غروب دلگیره ؟
کی میشه یه روزی اون دستامو بگیره ؟
وقتی که غروب میشه خورشید میره نمی مونه
منم تنها میشم اونم میره دیگه پیشم نمیمونه
پشت پنجره می مونم می بینم خورشید میره

خورشید که رفت می بینم اونم داره می ره

می دونی وقتی غروب میشه من تنها میشم
وقتی غروب میشه دیگه اون نیست بمونه پیشم
یعنی یه روز میشه که اون بیاد دیگه نره؟
اون بیادو وقتغروب منو تنها نزاره؟

ولی نمی شه میدونی چرا ؟

آخه اون می خواد که بونه اما وقتی منو می بینه دلش می گیره !


http://i14.tinypic.com/2m4dkrm.jpg

shirin71
07-09-2011, 06:25 AM
تا حلا تنها بودی؟
تا حالا تنها شدی ؟
تا حالا تنها موندی؟
اصلا تو تنهایی یا رهایی؟
می دونی تنهایی چه حسیه؟
تنهایی حسه خوبی نیست .
تنهایی واسه ادما نیست .
تنهایی واسه عاشقا نیست .
تنهایی ماله ما نیست .
تنهایی خیلی بده .... خیلی بد!
من تنها بودم ....
ولی می دونستم تنهایی مال من نیست .
می دونستم تنهایی از من نیست .
می دونستم تنهایی اخرش نیست .... اخرش نیست !
وقتی تنها بودم خیلی گریه می کردم !
وقتی تنها بودم کسی نبود .... هیچ کس نبود !
وقتی تنها بودم دلم گرفته بود.
وقتی تنها بودم کسی نبود
کسی نبود که بشنوه حرفه دلم
کسی نبود که بهش بگم حرفه دلم
کسی نبود که من بهش دلمو بدم ..... هیچ کس نبود!
ولی هنوز امید داشتم
هنوز امید داشتم می دونستم !
می دونستم تنهایی مال ادما نیست ... . . مال ادما نیست !
می دونستم تنهایی اخرش نیست
ولی نمی دونستم که اخرش چیه نمی دونستم !
نمی دونستم که اخرش خوبیه یا بدیه !
نمی دونستم که اخرش تنهاییه یا رهاییه !
نمی دونستم که اخرش تنهاییه یا رهایی از تنهایی؟
نمی دونستم که اخرش تویی یا کسه دیگه ؟
نمی دونستم که اخرش تویی یا بازم تنهاییه .... نمی دونستم !

shirin71
07-09-2011, 06:26 AM
ا ي نهايت ازدحام تنهايي
در کوچه هاي سرد وبي روح تو
آرامش غريبي مرا فرياد ميزند.
با ناله اي غريب
که از شکستن گوشواره ها ي
افتاده بر خاکت به گوش ميرسد.
اي زيبا ترين ترنم آفرينش
با خود تا انتهاي غربت اشکهايت
مرا ببر مرا ببر
از بغض که مي خوام بنوسيم بد جوري بغضم ميگيره.
از گريه مي خوام بگم ........ گريه م ميگيره.
از تنهايي و خنده و ............هم همين طور.
همين باعث ميشه که به چيزاي ديگه فکر نکنم. چون حالا ديگه کاملا برام جا افتاده که به هر چيزي زياد فکر کني بهش مبتلا ميشي.
ديگر شراب نياور
دهانم طعم ناسزا ميدهد
ايمان مرا لبهاي مست تو دزديدند
شور و شوقي بودم پوچ
من به نوروز مي مانستم
کنج قرمزترين روزهاي تقويم
مثل شهريورهاي بي تجديد و آزاد.
ستاره ها از ترس تو
هرگز بر من نتابيدند
چه بي رحم بودي نيمه شبها
وقتي به دختران حسود
چشمک تعارف ميکردي
چشمهايت جسارتي بي منظور
هزار بار هم بغض کني
خطاي اين اشکهاي منبسط را
گونه هاي بي شرمم به دل نمي گيرند
سکوت نکرده ام که براي غمگينيم
هي مست کني....هي مست کني....
روزهام دور انگشتهاي تو حلقه ميزدند
چهارشنبه شبم را تو به آتش کشاندي
پلک کدام زن مي پريد از روي خاکسترم
و کدام زردي با بوسه ات سرخ ميشد؟
بي خيال من شو!
گريه ام را کسي به شانه نمي گيرد
سر انگشت همين روزها خواهم مرد
به درک که نمي شود باشم!
به سلامتي اين همه بدبختي
شرابي برايم بريز!
************
هبوطِ فرياد را به احترام صدا
يک دقيقه سکوت کن!
شايد بشود بوي باران بگيرم
در دستان آب
پير ميشوم با همين کودکانه ها
که توي چشمهاي خدا خيس ميشوي
شانه هاي دنيا هم که سنگيني کنند
خدا روي نگاهت راه مي رود
پلک نزن!
دارم خلق ميشوم...
......و به باران سوگند
و به شبنم و به گل
و به هر چيز که چون عشق
لطيف است
که تو پروانه هستي مني!!
دلم گرفتار غمي ست
قسمت مي دهم اي گل هميشه بهار
دل من را تنها مگذار
اين گناه است
دو تا گلبرگ اقاقي
يک نواي کوچه باغي
يک قفس پراز ستاره
غنچۀ سيبِ بهاره
يک هواي تازۀ پاک
پر پروانۀ دل چاک
خنده هاي شاد مستي
شعر عاشقانِ هستي
تن عريان شقايق
قطره هاي اشک عاشق
يک قلم پراز نگفته
يک گل تازه شکفته
نصف قرص از اول ماه
چهرۀ يوسفِ در چاه
همۀ دارو ندارم
همينه برات مي يارم
مي کنم تحفه راهت
نداره قابل او چشم سياهت

shirin71
07-09-2011, 06:26 AM
توی دنیا چی می خوای به پات بریزم همه هستیمو من به سرا پات بریزم لب پر خنده می خوای بیا لبهام مال تو چشم پر گریه می خوای هر دو چشمام مال تو بیا تا برات بگم من وجودم مال تو بذار تا فدات بشم من غرورم مال تو اگه بازیچه می خوای بیا قلبم مال تو اگه رودخونه می خوای سیل اشکام مال تو چرا من بی تو بمونم نمی دونم نمی تونم واسه ی زندگی کردن تو را می خوام خوب می دونم تو بدون عشقم تو هستی برا من زندگی هستی تو بدون عشقم تو هستی برا من زندگی هستی..

shirin71
07-09-2011, 06:26 AM
نیستی دارم دق میکنم، نیستی دارم میپوسم



عکساتو من یکی یکی بر میدارم میبوسم



پیرهن یادرگاریتو هرشب بو میکنم



برای برگشتن تو به آسمون رو میکنم



از خدا میخوام دوباره تورو ببینم روبروم



قسم به اشک حسرتم فقط همینه آرزوم



یه عالمه گل میارم همه رو پرپر می کنم



هر شب دارم همینجوری با تنهاییم سر میکنم



تموم اشکام هدیه نبودنت کنار من



نمیدونی چی میگزره به قلب دیونه من



چقدر سخت برام ثانیه ها بدون تو

دلم میخواد ببینم باز چشای مهربون تو

shirin71
07-09-2011, 06:26 AM
خدا بگو برگرده امشب

دلم دق کرده از غم

دیگه طاقت ندارم -- نمیتونم نبارم

باز بگو عاشق شدم من

shirin71
07-09-2011, 06:29 AM
دل من حالش خوشه اصلا بلد نیست بگیره
ولی خیلی تنگ میشه گاهی میترسم بمیره
اما بازم به خودش میادو سو سو میزنه
باز حباط خلوت سینمو جارو میزنه
میگمش تا کی میخوای عاشق بشیو بشکنی
به رویه خودش نمیاره میپرسه با منی

shirin71
07-09-2011, 06:29 AM
خداحافظ گل لادن تموم عاشقا باختن
ببین غم
گریه ها از عشق چه زندونی برام ساختن
تو این شب های تو در تو خدا حافظ گل شب بو
هنوز آواز تنهایی داره میریزه از هرسو
خداحافظ گل پونه که بارونی نمیتونه
طلسم بغض و برداره از این پاییز دیوونه

shirin71
07-09-2011, 06:29 AM
برای خواب معصومانه عشق کمک کن بستری از گل بسازیم
برای کوچ شب .هنگام وحشت کمک کن با تن هم پل بسازیم
کمک کن سایه بونی از ترانه برای خواب ابریشم بسازیم
کمک کن با کلام عاشقونه برای زخم شب مرهم بسازیم

shirin71
07-09-2011, 06:30 AM
پشت پا خوردم زهر کس که گفت یارمنه
چون که دیدم روز و شب در پی ازار منه
هرکه دستی از محبت حلقه کرد بر گردنم

دیدم این دست محبت حلقه ی دار منه

shirin71
07-09-2011, 06:30 AM
یه نیم نگاه ساده بنداز از پنجره به بیرون


بـبین کـه مـن نـشستـم تنـها زیـر بارون


آرزو دارم بـبـیـنـم روی ماهـتـو دوبـــاره


از دل عاشـق مـن که کـسی خـبر نداره


تــوی ایـن دنیـا کسـی با مــن یــار نیسـت

مـــــی خــــوام تــــو بــاشــــی یــــاورم


بــرای شـبــهــای تــارم ، کـســی نـدارم


مــــی خــــوام تــــو بـاشــــی هـمـسـرم

shirin71
07-09-2011, 06:30 AM
انتظاری بی پایان



غروب پاییز برگهای ریز ریز در انتظار یک عزیز



سالهاست که نشسته ام



اشــک هـایـــم جـــاریــســت ابرها به احــتـرام مــن نمـــی بـــارنــد



آواز غمناک بر زیر لب دارم قناری ها هم به احترام من نمی خوانند



تنها یادگار من از او قاب عکسی از روی زیبای اوست



زمزمه های گـوش مــن صـدای پـاک و بــی ریا اوست



دل تــا ابـد در انـتــظــــار نـگــاه مـســـتــانــه ی اوست



از او شعر مینویسم امــا شــعر ناتوان از وصف اوست

وقتی که او بار سفر بست

دل عاشق خود را از من کند و به خاک پیوست !



آری، تا زنده ام در انتظارم ، انتظاری بی پایان

shirin71
07-09-2011, 06:30 AM
یادتــه مـنــو تــو بودیــم؟



تــوی این دنـیـای بـی مـهـر یـــادتـــه تـــرانـه هـــا رو؟
هردو ازوفا می خوندیم
یادمه وقتی می رفتی ؛ من صدات کردم ؛ اما تو رفتی
یـادتـه یه باغـی داشتـیـم؟
که توش گل عشق می کاشتیم یـه روزی باغ و گــرفـتـن
دیـدم از ریـا مـی گفتـن
یادته خورشید و داشتیم؟
یــادتــه گــرمـایـی داشتـیــم؟
یــه روزی اونــم گــرفـتـن
جاش شب سرد گذاشتن
یـادته کلبـه ای داشـتـیـم؟
زیــر سـقـف اون مـنــو تـو،دستامـون تـو دست هـم بود
دلامون خالی از غم بود ؛یادمه اینم گرفتن
یـادتـه مـهتـابـو داشتـیـم؟
یــه شبی اونـم گــرفــتــن
یــادتــه ســتـــاره هــا رو یــه شـبـم اونــا رو چـیــدن
جـاش رنـگ غـم پــاشــیـدن
یـادتـه آسـمـون آبـی رو؟
مـیـونـش رنگین کمـون بـود هــردو رو بــا هـم گـرفـتـن
دیدم از جفا می گـفـتـن
یـادتــه بـهـاری داشـتـیـم؟
بــارون نــم نــم ی داشـتـیـم شــــور دلـهـا رو گــرفـتــن
غـم تـو دلا گــذاشتـن
یــادمـه یـه بـیـشـه بود:
مـیـونـش یــه رود قــشـنـگ صــدای پــــاک آب بـــود

shirin71
07-09-2011, 06:30 AM
می روم خسته و افسرده و زار

سوی منزلگه ويرانه خويش

بخدا می برم از شهر شما

دل شوريده و ديوانه خويش

می برم، تا كه در آن نقطه دور

شستشويش دهم از رنگ گناه

شستشويش دهم از لكه عشق

زينهمه خواهش بيجا و تباه
همه چیز تموم میشه و سه تا چیر باقی میمونه
تجربه و خاطره و گذر عمر

shirin71
07-09-2011, 06:31 AM
برو خيلت نباشه رفيق نيمه راه من
اگه كه اين بغض غريب نشسته تو نگاه من
برو به خواسته هات برس فكر دل منو نكن
براي ناله هاي من فكر شنيدنو نكن
الهي نازنين من بري به خواسته ات برسي
نفرين نمي كنم تو رو پيش خداي بي كسي

shirin71
07-09-2011, 06:31 AM
من و تو با هميم اما دلامون خيلي دوره
هميشه بين ما ديوار صد رنگ غروره
نداريم هيچ کدوم حرفي که بازم تازه باشه
چراغ خنده هامون خيلي وقته سوت و کوره
من وتو،من وتو ،من وتو
هم صداي بي صداييم با هم و از هم جداييم
خسته از اين قصه ها ييم هم صداي بي صداييم
نشستيم خيلي شب ها قصه گفتيم از قديما
يه عمره وعده ها رو داديم و حرف ها رو گفتيم
ديگه هيچي نمي مونه براي گفتن ما
گلاي سرخمون پوسيده موندن توي باغچه
ديگه افتاده از پا ساعت پير رو طاقچه
گلاي قالي رنگ زرد پاييزي گرفتن
اونام خسته شدن از حرف هر روز تو و من

من وتو ،من و تو ،من وتو هم صداي بي صداييم با هم و از هم جداييم خسته از اين قصه هاييم هم صداي بي صداييم

shirin71
07-09-2011, 06:31 AM
با من بگو از عشق اي آخرين معشوق كه براي رسوايي دنبال بهونم
با بوسه اي آروم خوابم رو دزديدي تو شدي تعبير روياي شبونم
من تو نگاه تو دنيام مي بينم فرداي شيرينم نازنين من
چشماي تو افسانه نيست كه تموم خواب و خيالم بود
تقدير من عشق تو شدكه هميشه فكر محالم بود

shirin71
07-09-2011, 06:31 AM
عشق آدما به هم قصه ي خنده داريه
اولش قشنگه و بعدش همه گريه زاريه
وقتي عشقا همه از دم مثه هم تموم ميشه
چرا باز بايد شروع كرد آخه اين چه كاريه؟
آدما عادت دارن از همديگه بت بسازن
راه صد ساله رو يك ساعته چار نعل بتازن
وقتي كه قديمي شد بگن ديگه خسته شدن
بگن اين كهنه شده به اون يكي دل ببازن
روز اول آدما ميميرن از دوري هم
روز بعد مينالن از بدي و ناجوريه هم
مي رن و رو هم مي ريزن با يكي روز ديگه اش
نه واسه تنهاييشون واسه چشم كوري هم

shirin71
07-09-2011, 06:32 AM
من مي خوام خونه بسازم توي مهربون دستات
من مي خوام كه جون بگيرم
باز دوباره از نفسهات
نگو اين يك تب تنده،كار از اين حرفا گذشته
اسمتو تو سرنوشتم خود سرنوشت نوشته

shirin71
07-09-2011, 06:32 AM
دل من خيلي چيزا رو هنوزم خوب نمي دونه
اينكه ذات آدم بد تا هميشه بد مي مونه
اونيكه رو قلبي از آهن روكش طلائي بسته
حالا با نقاب تازه اش با يكي ديگه نشسته

shirin71
07-09-2011, 06:32 AM
عشق اول تا هميشه ياد آدم مي مونه
اونيكه عاشق شده حال منو خوب مي دونه
اون قديميا ميگن اگه بگي دوسش داري
ديگه ميره و ترانه وداع و مي خونه
عشق اول عشق آخر، عشق اولين و آخر
اي تو تنها يار و ياور، هجرتت نميشه باور
سفرت خوش اي مسافر اي پرنده مهاجر
تو خزون كوچه عشق من يه برگم تو يه عابر
منتظر نشسته اين دل به هواي تو هنوزم
تا ابد قرار انگار كه به پاي تو بسوزم

shirin71
07-09-2011, 06:32 AM
تو حضور مبهم پنجره ها

رو به روم ديواراي آجريه
خورشيد روشن فردا مال تو
سهم من شباي خاكستريه
توي اين دلواپسي هاي مدام
جز ترانه هاي زخمي چي دارم؟
وقتي حتي تو برام غريبه اي
سر رو شونه هاي بارون مي ذارم
اسم تو براي من مقدسه
تا نفس تو سينه پرپر مي زنه
باورم كن كه فقط باور تو
مي تونه قفل قفس رو بشكنه
منمو يه آسمون بي دريغ
منمو يه كوره راه نا گذير
اي ستاره ي شباي مشرقي
پر پرواز منو ازم نگير

ازم نگير...

shirin71
07-09-2011, 06:32 AM
اي خداي مهربون

دلم گرفته......
با تو شعرام همگي رنگ بهاره
با تو هيچ چيزي دلم كم نمياره
وقتي نيستي همه چيم تيره و تاره
كاش ببخشي تو خطاهامو دوباره
اي خداي مهربون دلم گرفته
از اين ابر نيمه جون دلم گرفته
از زمين و آسمون دلم گرفته
آخه اشكامو ببين دلم گرفته
تو خطاهامو نبين دلم گرفته
تو ببخش فقط همين دلم گرفته
توي لحظه هاي من شيرين تريني
واسه عشق و عاشقي تو بهتريني
كاش هميشه محرم دل تو باشم

تو بزرگي اولينو آخريني

shirin71
07-09-2011, 06:32 AM
بهار پاكترينم،
با توام و آخرين سخنم با توست
به ديدارم اگر آمدي
انتهاي جاده ي غربت
آنجا
آشيانه آخرين پرستوي مهاجر است

همان نقطه كه خورشيد

غروب مي كند...

آنجا چشماني باراني است
و.... چمداني آماده ي سفر
آن زمان كه سكوت فرياد جدايي سر مي دهد

و درختان غريبانه مي گريند...


من و ابرهاي باراني
من و در هاي باز
من و شمع هاي نيمه سوخته
من و چشم هاي ابري

بي صبرانه منتظر آمدنت هستيم...

shirin71
07-09-2011, 06:33 AM
تو نتونستي بفهمي كه وفا خريدني نيست
چيني شكسته ي دل ديگه پيوند زدني نيست

shirin71
07-09-2011, 06:33 AM
میخواهم برای چشمهات، ستاره قربانی کنم

برای شام مهتاب، شهر را چراغانی کنم





میخواهم میان دستهات، دستهام را نقاشی کنم

برای با تو بودن، عشقم را حکاکی کنم





میخواهم برای فردا، یک آسمان بسازیم

به نیت دلهامان، برای هم ببازیم





میخواهم صدای باران تو لحظه جان بگیره

شاید دلهای خسته با این آرام بگیره





میخواهم دوباره گم شم در فکر با تو بودن

چه رویای قشنگی، رویای با تو بودن

shirin71
07-09-2011, 06:33 AM
زندگي
فرصت بس كوتاهيست
تا بدانيم كه مرگ

آخرين نقطه ي پرواز پرستو ها نيست
مرگ هم حادثه ايست
مثل افتادن برگ...

shirin71
07-09-2011, 06:33 AM
ای علت قشنگی رویا و خواب من
تنها دلیل گل شدن اضطراب من
ای راه حل ساده ی جبران تشنگی
فواره ی نگاه قشنگ تو آب من
رفتی چه قدر ساده دل آسمان شکست
در عکس مهربان تو در کنج قاب من
باران چه قدر حرف تو را گوش می کند
می بارد آن قدر که نیایی به خواب من
گرچه نگاه عاشق تو هیچ کم نکرد
از اوج دل ندادن تو یا عذاب من
اما دل شکسته ی من باز هم نوشت
صد آفرین به چشم تو و انتخاب من

shirin71
07-09-2011, 06:34 AM
نفس در سینه ساکت باش که امشب یار میآید
طبیب بی مروت دیدن بیمار میآید.
سباح برخیزو کوه بی ستون را آب و جارو کن
که شیرین بر سر جان کندن فرهاد میآید.

shirin71
07-09-2011, 06:35 AM
به چشمای تو سوگند
که عشقت واسه من رنگ جنونه
به چشمای تو سوگند
که عشقت مثل آتیشه تو قلبم مثل خونه
اگه یار تو باشم با این دستای خسته ام
واسه تو لونه میسازم تو همین قلب شکسته ام
به چشمای تو سوگند به چشمای تو سوگند





http://ads.feedblitz.com/?servead&feedid=140416&sub=2906044&doc=410b6673-f7ea-11dd-b312-003005ce8901&seq=-1&type=img&b=1&o=-1&f=2&N=12&sender=cf515ead64587146fb6815a2a013d226,feedblitz. com (http://ads.feedblitz.com/?servead&feedid=140416&sub=2906044&doc=410b6673-f7ea-11dd-b312-003005ce8901&seq=-1&type=link&b=1&o=-1&f=2&N=12&sender=cf515ead64587146fb6815a2a013d226,feedblitz. com)
من اونقدر پر عشقم
من اونقدر پر دردم
که عاشقای دنیا نمیرسن به گردم
آخ دیگه خواب تو چشام نیست
امیدی تو نگام نیست
پر از دردم و ای وای
که یه درمون سر رام نیست
یه درمون سر رام نیست

به چشمای تو سوگند
که عشقت واسه من رنگ جنونه
به چشمای تو سوگند
که عشقت مثل آتیشه تو قلبم مثل خونه
به چشمای تو سوگند به چشمای تو سوگند

تو که نیستی خیال کن که دیگه
هیچکی باهام نیست
دیگه هیچی تو این زندگی
اونجور که میخوام نیست
من از غم مینویسم مینویسم که بخونی
من از دل مینویسم که غم عشقو بدونی


تو از حال یه عاشق آخه هیچی نمی دونی
نمی دونی نمی دونی
به چشمای تو سوگند
که عشقت واسه من رنگ جنونه
که عشقت مثل آتیشه تو قلبم مثل خونه
به چشمای تو سوگند به چشمای تو سوگند

من اونقدر پر عشقم
من اونقدر پر دردم
که عاشقای دنیا نمیرسن به گردم
آخ دیگه خواب تو چشام نیست
امیدی تو نگام نیست
پر از دردم و ای وای
که یه درمون سر رام نیست
یه درمون سر رام نیست
به چشمای تو سوگند
که عشقت واسه من رنگ جنونه
که عشقت مثل آتیشه تو قلبم مثل خونه
به چشمای تو سوگند به چشمای تو سوگند

تو که نیستی خیال کن که دیگه
هیچکی باهام نیست
دیگه هیچی تو این زندگی
اونجور که میخوام نیست
من از غم مینویسم مینویسم که بخونی
من از دل مینویسم که غم عشقو بدونی


تو از حال یه عاشق آخه هیچی نمی دونی
نمی دونی نمی دونی
به چشمای تو سوگند
که عشقت واسه من رنگ جنونه
که عشقت مثل آتیشه تو قلبم مثل خونه
به چشمای تو سوگند به چشمای تو سوگند
منم اون عاشق خسته منم احسان
به چشمای تو سوگند که دیدنت واسم آخر جنون

shirin71
07-09-2011, 06:36 AM
تا آبی عشق پر گشودن زیباست ، هر لحظه تو را سرودن زیباست،
منظورم از این ترانه میدانی چیست ، یعنی که همیشه با تو بودن زیباست

عشق یعنی گم شدن پیدا شدن ،
عشق یعنی غرق در رویا شدن ،
عشق یعنی حسرت دیدار تو ،
عشق یعنی من شوم بیمار تو

دوست داشتن همیشه گفتن نیست ،
گاه سکوت است و گاه نگاه ،

غریبه! این درد مشترک من و توست که گاهی نمیتوانیم در چشم های یکدیگر نگاه کنیم

shirin71
07-09-2011, 06:36 AM
شعر بسيار زيباي كيوان به نام رفيق





يه رفيق بودي و صد تا درد سربودو امااز تو هيچ وقت نبريدمتورو از خودم ميديدم
پشت سر همه غريبه
روبروم ديدم فريبه
اما فکر کردم کنارم
شونه هاي يکرفيقه
داشتم اشتباه ميکردم
تو رفيقمن نبودي
من تا آخر با تو بودم
تواز اولم نبودي
داشتم اشتباه ميکردم
که تموم زندگيمو
من به دستهاي تودادم
حالا اينجا
تک وتنها
برگ خشک بی درختی غرق بادم
نوشجونت اگه بردي
نوش جونت هر چي خوردي

shirin71
07-09-2011, 06:36 AM
تورو دوست دارم زیاد نگو پس دلت میاد منو تنهابراری...
توی آخرین وداع وقتی دورم از همه چه صبورم ایخدا دیگه وقته رفتنه....
تورو میسپارم به خاک تو رو میسپارم به عشق ،برو با ستاره ها...
تورو دوست دارم ، مثل حس دوباره ی تولدت تورودوست دارم ،
وقتی میگذری همیشه از خودت تورو دوست دارم مثلخواب خوب بچگی بغلت میگیرمو میرم به سادگی...
تورو دوست دارم مثل دلتنگی های وقت سفر تورودوست دارم...
مثل حس لطیف وقت سفر ، مثل کودکی تو راه بغلتمیگیرمو این دل غریبرو با تو میسپارم به خاک...
توی آخرین وداع وقتی دورم از همه چه صبورم ایخدا دیگه وقته رفتنه....
تورو میسپارم به خاک تو رو میسپارم به عشق ،برو با ستاره ها...

shirin71
07-09-2011, 06:36 AM
منو بگیر از این روزای در به در

از این روزا از این شبای بیثمر
منو ببر به خاطرات رفتمو
روزایی که تو جا گذاشتی پشت سر
تو کوچه هانمی شه بی تو پرسه زد
خیابونا غریب و غم گرفته ان
کجا برم چرا نمی رسم به تو؟
کجایی پس چرا نمی رسی به من؟
حالا که نیستم اشکاتو کی پاک کنه
کیعاشقونه می نویسه اسمتو
بدون من هزارسال دیگه هم
بدون کسی نمی شکنهطلسمتو
چقدر حرف مونده و نمی شنوی
چقدر راه مونده و نمی کشم
ببین کجای قصهپس زدی منو
محاله بی پناه تر از این بشم
غریبگی نکن دلم غریبه نیست
همونهکه برات ستاره چیده بود
بگو که یادته بگو که یادته
همون که گفتی از خدا رسیدهبود
تو شونتو نمی سپری به هق هقم



نه می گی عاشقی نه می گم عاشقم

نه تو دیگه برام اون عشق سابقی
نه من دیگه برات گل شقایقم

shirin71
07-09-2011, 06:37 AM
نشسته ام باز کناز تو امدی سراغم نگاه تو روشنشبای بی چراغم
صدای من وقتی قصه داره که رنگ چشم تو غصه دارهشب منو تو باز دوباره انتظاره
نگاه تو رنگ بوسه داره لبای من گرمو بی قرارهسکوت شب یه آسمون و یکستاره
بارون گل شد خوابستارهبه انتظار بغض ابر پاره پاره
تا قلب آسمون میبارم با تو تنها فصل من و توباز رسیده روی ابرا
کنار تو آروم میام پا بمزارم چراغی تو دست شباجامیزارم
که روشن بمونه آسمون بیستاره
به شوق تو عهدی با چشمات میبندم دوباره به اینعشق به این دل میخندم
قصه ی عشق بازیه چرخ روزگاره
نشسته ام باز کناز تو امدی سراغم نگاه تو روشنشبای بی چراغم
صدای من وقتی قصه داره که رنگ پشم تو غصه دارهشب منو تو باز دوباره انتظاره
نگاه تو رنگ بوسه داره لبای من گرم و بی قرارهسکوت شب یه آسمون و یکستاره
کنار تو آروم میام پا بمزارم چراغی تو دست شباجامیزارم
که روشن بمونه آسمون بیستاره
به شوق تو عهدی با چشمات میبندم دوباره به اینعشق به این دل میخندم
قصه ی عشق بازیه چرخروزگاره

shirin71
07-09-2011, 06:37 AM
تورو دوست دارم زیاد نگو پس دلت میاد منو تنها براری...


توی آخرین وداع وقتی دورم از همه چه صبورم ای خدا دیگه وقته رفتنه....


تورو میسپارم به خاک تو رو میسپارم به عشق ، برو با ستاره ها...


تورو دوست دارم ، مثل حس دوباره ی تولدت تورو دوست دارم ،


وقتی میگذری همیشه از خودت تورو دوست دارم مثل خواب خوب بچگی بغلت میگیرمو میرم به سادگی...


تورو دوست دارم مثل دلتنگی های وقت سفر تورو دوست دارم...


مثل حس لطیف وقت سفر ، مثل کودکی تو راه بغلت میگیرمو این دل غریبرو با تو میسپارم به خاک...


توی آخرین وداع وقتی دورم از همه چه صبورم ای خدا دیگه وقته رفتنه....


تورو میسپارم به خاک تو رو میسپارم به عشق ، برو با ستاره ها...

shirin71
07-09-2011, 06:37 AM
خیلی وقته نازنینم که به گریه هام میخندم نمی دونم که هنوزم چرا دنبالت می گردم
تو که نیستی تا ببینی خلوت شب گریه هامو حتی یک دفعه بگیری جلوی بغض صدامو
نمی دونم تو کجایی اما دنبالت میگردم خیلی تنهام پر دردم تویی اون مرحم دردم
خسته از فاصله ها یه جایی آروم می گیرم یا تو برمیگردی پیشم یا تو تنهایی میمیرم
خیلی وقته توی خوابم کنارت آروم میگیرم اما این فقط یه خوابه میدونی بی تو میمیرم
دوباره این دل خستم سراغ تو را میگیره هوای دیدن چشمات منو از خودم میگیره
نمی دونم تو کجایی اما دنبالت میگردم خیلی تنهام پر دردم تویی اون مرحم دردم
خسته از فاصله ها یه جایی آروم می گیرم یا تو برمیگردی پیشم یا تو تنهایی میمیرم

shirin71
07-09-2011, 06:37 AM
کيه که آخر ديوونگيه واسه چشمات


کيه جز من که می ميره واسه لحن خندهات

کی برات قصه می گه شبها که خوابت نمی ره

کيه پا به پات مياد وقتی که بارون می گيره

کيه وقتی تشنته تو ابرها بلوا می کنه

اگه يه جرعه بخوای کوير رو دريا می کنه

يه شب موی تورو به صدتا مهتاب نمی ده

خودش می سوزه ولی تن به سايه و آب نمی ده

اون منم که عاشقونه شعر چشمات رو می گفتم

هنوزم خيس می شه چشمام وقتی ياد تو می افتم

هنوزم ميايی تو خوابم تو شبهای پر ستاره

هنوزم می گم : خدايا ! کاشکی برگرده دوباره

shirin71
07-09-2011, 06:38 AM
تو دیگه خودت نبودی گفتی کارمون تمومه منو عاشق کردی و گفتی عشقمون جنونه
تو گلوم یه بغض کهنس که همیشه در سکوته چرا از عشقای دنیا سهم غشق ما سقوط
بی تو غمگینه دل دیوونه بی صدا شدم تو این زمونه از شلاق بی وفایی تو زخمی تنم خدا میدونه
بی تو غمگینه دل دیوونه بی صدا شدم تو این زمونه از شلاق بی وفایی تو زخمی تنم خدا میدونه
شاید اشتباه من بود شایدم سادگی کردم اما این تقصیر من نیست اینجوری زندگی کردم
مثل جون برام عزیزی من به تو بدی نکردم تو اگه در کردی عشقم من شکایتی نکردم
ار گلایه های دنیا سهم من فقط سکوت بود من نفهمیدم از اول عشق ما رو به سفوط بود
حالا که غریب و تنهام بی تو محکوم به جنونم ولی عاشقم هنوزم گوش بده برات میخونم
بی تو غمگینه دل دیوونه بی صدا شدم تو این زمونه از شلاق بی وفایی تو زخمی تنم خدا میدونه
بی تو غمگینه دل دیوونه بی صدا شدم تو این زمونه از شلاق بی وفایی تو زخمی تنم خدا میدونه

shirin71
07-09-2011, 06:38 AM
شعر بغض عشق


خسته ام از بغض کهنه ی عشق سنگینه تحملش تو صدام خوبه که به یاد تو قانعم میتونم بگزرم از شکوه ها
باورش سخته برام ولی من میرمو چیزی ازت نمیخوام اما بدون هر جا برم بعد تو بغض عشق میمونه از تو برام
بغض من وا نمیشه تو صدام خدایا یه دریا گریه میخوام نفهمید اونکه باید میدونست بیشتر از جون هنوز عزیزه برام
با جدایی هیچی تموم نمیشه عاشق از عاشقی سیر نمیشه بگو تو اگه عاشق نبودی عاشقت از تو دلگیر نمیشه
بغض عشق مونده هنوز تو صدام هنوزم هیچی ازت نمیخوام عاشقت بودمو از عاشقی جز غمت هیچی نمونده برام
اما من هنوز به پات مونده ام یه لحظه بی درد نیاسوده ام از جدایی خیلی اگه گذشته اما هنوز به عشقت آلوده ام
با جدایی هیچی تموم نمیشه عاشق از عاشقی سیر نمیشه بگو تو اگه عاشق نبودی عاشقت از تو دلگیر نمیشه
با جدایی هیچی تموم نمیشه عاشق از عاشقی سیر نمیشه بگو تو اگه عاشق نبودی عاشقت از تو دلگیر نمیشه

shirin71
07-09-2011, 06:38 AM
قسم رفتنت دیگه پاره شده بند دلم خونه ی نو یار جدید مبارکت باشه گلم
چه بی خبر جشن تو شد نگفتی که منم بیام باشه ولی من از خدا خوشبختیتو فقط میخوام
باشه ولی من از خدا خوشبختیتو فقط میخوام
غم منو نخور دیگه قسمتهو بازیچه هاش اگه هنوز دوستم داری دیگه به فکر من نباش
تو دفتر خاطره هام هنوزم اسم تو تکه تور سفید رو شونه هات مبارکه مبارکه
تو دفتر خاطره هام هنوزم اسم تو تکه تور سفید رو شونه هات مبارکه مبارکه
میخوام تو رو دعا کنم سنگامو با تو وا کنم برای آخرین دفعه تو چشم تو نیگا کنم
دلم میخواد تو روزگار تو خوشی ها پر بزنی تو ناز و نعمت بمونی تا زیره غصه نشکنی
الهی دروازه ی عشق بروت همیشه باز باشه به خاک و سنگ دست بزنی الهی که طلا بشه
عاشقی کار تو نبود من عاشقت بودمو بس طفلی دل ساده ی من چقدر به پای تو نشست
روزی که رفتی یادته؟ چه بی صدا بی تو شکست سفر سلامت گلکم دست خدا سپردمت
تو دفتر خاطره هام هنوزم اسم تو تکه تور سفید رو شونه هات مبارکه مبارکه

shirin71
07-09-2011, 06:38 AM
علي عبدالمالكي با نام مكن ناز


عزیزم شنیدم مکن ناز بیا باز با دلم تو بساز
میدونی که سخته انتظار تو نزار بمونم بی قرار
میدونی بی تو من سردمه گله از دل نه از دردمه
گله از دل نه از دردمه
میدونی بی تو من سردمه گله از دل نه از دردمه
گله از دل نه از دردمه
عزیزم شیرینم مکن ناز بیا باز با دلم تو بساز
میدونی که سخته انتظار تو نزار بمونم بی قرار

shirin71
07-09-2011, 06:38 AM
شهرام يوسفي به نام شاهد گريه هاي من





شاهد گریه های من بیا دستمو بگیر برای آخرین بار جلوی بغضمو نگیر
تو روبروی من نشین به گریه های من نخند اینجوری نیگام نکن زخم زبونم نزن
شاهد گریه های من این فرصتم غنیمته بگو که باور میکنی قصه ی من حقیقته
حال و روزم رو ببین پا روی قلب من نزار قصه ی عاشقونمو تلخ و بی انتها نزار
شاهد گریه های من وقتی که بارون میباره شبنم روی گونه هات منو به رویا میبره
بیا و دستمو بگیر برای آخرین بار جمله ی آخر و بگو بگو خدانگهدار

shirin71
07-09-2011, 06:38 AM
رو به قبلم نکنید من هنوز منتظرم که بیاد از در ببینم روی ماه اون گلم
دو تا یادگاریاشو آره واسم بیارین یکیشو رو سینمو یکیش رو لبهام بزارین
ای خدا مرده دل نزا بی کس بمیرم ای خدا صبر بکن عشقمو بازم ببینم
مگه تو نگفتی عاشقا برات عزیزترن پس بگو فرشته ی مرگم نیاد دور و برم
دردت به جونم کجایی نامهربونم کجایی شاید که منتظر نشستی روزی سر مزا بیایی
حالا که من نیمه جونم محتاجم به تو هم زبونم فردا سر قبرم بیای نمونده جز استخونم
واسه ی اولین بار با تو قهرم با تو قهرم نیای سر قبرم
واست ارزش نداشتم باز قلبمو شکستی می دونم حالا پیش غریبه ها نشستی
دیگه نمی یاد اون بی وفا آه ای خدا آه ای خدا زجرو زجه دیگه بسه روحم ز جسمم کن جدا

shirin71
07-09-2011, 06:39 AM
باید تو را پیدا کنم شاید هنوزم دیر نیست
تو ساده دل کندی ولی تقدیر بی تقصیر نیست
با این که بی تاب منی بازم منو خط میزنی
باید تو را پیدا کنم تو با خودت هم دشمنی
کی با یه جمله مثل من میتونه آرومت کنه
اون لحظه های آخر از رفتن پشیمونت کنه
دلگیرم از این شهر سرد این کوچه های بی عبور
وقتی به من فکر میکنی حس میکنم از راه دور آخر
یه شب این گریه ها سوی چشامو می بره
عطرت داره از پیرهنی که جا گذاشتی می پره
باید تو را پیدا کنم هر روز تنها تر نشی
راضی به با من بودنت حتی از این کمتر نشی
پیدات کنم حتی اگه پروازمو پرپر کنی
محکم بگیرم دستتو احساسمو باور کنی
باید تو را پیدا کنم شاید هنوزم دیر نیست
تو ساده دل کندی ولی تقدیر بی تقصیر نیست
باید تو را پیدا کنم هر روز تنها تر نشی
راضی به با من بودنت حتی از این کمتر نشی

shirin71
07-09-2011, 06:39 AM
ای دل بی یارم تنها کسم کارم دیدی ازم دل کند اون که دوستش دارم
اون که یه عمری بود غصشو میخوردم دیدی چه راحت گفت من تو دلش مردم
ای دل غمگینم دیدی چه بی رحمه معنی احساسو دیدی نمی فهمه
ای دل غمگینم دیدی چه بی رحمه معنی احساسو دیدی نمی فهمه
رفت وشدم تنها اما خوب میدونم نیست اون تنها من دیگه از امشب هر شب مهمونی دارم با غم ها
آخ که چقدر تنهام سرد چقدر دستام سر شده صبر من مثل اونو میخوام
ای دل غمگینم دیدی چه بی رحمه معنی احساسو دیدی نمی فهمه
رفت وشدم تنها اما خوب میدونم نیست اون تنها من دیگه از امشب هر شب مهمونی دارم با غم ها

shirin71
07-09-2011, 06:39 AM
لحظه ی بودن و موندنم دیگه سر امده فال من به نام تو ببین چقدر بد امده
مینویسم روی صفحه ی غریب زندگی من فراموشت نمی کنم عزیز به سادگی
بیا سر مزار من آروم و آهسته عزیز طاقت گریه ندارم اشکی برای من نریز
میخوام بگم دوست دارم حتی اگه جدا باشیم این همه فاصله کمه اگه به یاد هم باشیم
وقتی خندیدی به رفتنم دلم از تو شکست بعد تو دیگه دلم دل به غریبه ها نبست
تک تک خاطرهامون هر چی بود دیگه گذشت جای من کی توی قلب مهربون تو نشست
بیا سر مزار من آروم و آهسته عزیز طاقت گریه ندارم اشکی برای من نریز
میخوام بگم دوست دارم حتی اگه جدا باشیم این همه فاصله کمه اگه به یاد هم باشیم

shirin71
07-09-2011, 06:39 AM
تو فرق می کردی واسه من با همه
واسه اینه که می مردم واسه تو
توی نگاهت یه حس غریبی
می گفت که دارم میشم عاشق تو
جون منی آخه عمر منی
چه جوری بگم می میرم واسه تو
توی چشام که نگاه بکنی
می بینی که دارم میشم عاشق تو

واسه اینه که می مردم واسه چشمات
واسه اینه که می میرم واسه نگات
واسه اینه همه وجودم شده بودی
نذار بازم بمونم تو حسرت نگات
واسه اینه که می مردم واسه چشمات
واسه اینه که می میرم واسه نگات
واسه اینه همه وجودم شده بودی
نذار بازم بمونم تو حسرت نگات

حرفت و قلب و احساس قشنگته که منو اینجوری دیوونه کرده
حس عجیبه خواستن چشماته که تا ابد تو دلم خونه کرده
دستای گرمتو ازم نگیر که مرهم قلبیه که پر درده
باز دوباره زل بزن تو چشام که دوری تو منو دیوونه کرده

واسه اینه که می مردم واسه چشمات
واسه اینه که می میرم واسه نگات
واسه اینه همه وجودم شده بودی
نذار بازم بمونم تو حسرت نگات
واسه اینه که می مردم واسه چشمات
واسه اینه که می میرم واسه نگات
واسه اینه همه وجودم شده بودی
نذار بازم بمونم تو حسرت نگات

shirin71
07-09-2011, 06:40 AM
از تموم دنیا و دار و ندارش
شونه هاتو کم دارم برای بارش
زخمی خنجر زهرآگین یارم
تو که تازه اومدی تنها نذارم

به چشام خوب خیره شو ببین چه پیرن
منو دریاب خوب من دارم می میرم
دیگه حتی نایی نیست برای خوندن
خیلی وقته تو سکوت غم اسیرم

یک لحظه خوبی به من بده از من بگیر روح و تنم
برای یک لحظه خوشی به هر دری در می زنم
برگردون عمر رفتمو حتی واسه یه ثانیه
دل خوش کنم حتی دو روز از من مگه چی باقیه

غربتم رو آشنایی کن بهارم
روزامو دریاب عزیز دور شد قطارم
تنها یک ثانیه عاشقی به جز این
هیچ توقعی از این روزا ندارم
توی تاریکی شب مهتاب من باش
تو بمون تعبیر خوب خواب من باش
تو که میدونی بدون تو می میرم
انتهای قصه ی عذاب من باش

یک لحظه خوبی به من بده از من بگیر روح و تنم

برای یک لحظه خوشی به هر دری در می زنم
برگردون عمر رفتمو حتی واسه یه ثانیه
دل خوش کنم حتی دو روز از من مگه چی باقیه

shirin71
07-09-2011, 06:40 AM
برام دعا کن عشق من
همین روزا بمیرم
آخه دارم از رفتنت
بد جوری گر می گیرم
دعا کنم که این نفس
تموم شه تا سپیده
کسی نفهمه عاشقت
چی تا صبح چی کشیده
این آخرین باره عزیز
دستامو محکم تر بگیر
آخه تو که داری میری
به من نگو بمون نمیر
تو میری و به باغ سبز
درش به روت بازه هنوز
من باغ سوختم نازنین
باشه برو با من نسوز

اگه یه روز برگشتی و گفتن فلانی مرده
بدون زیر خاکستر حس نگاتو برده
گریه نکن برای من قسمت ما همینه
دستم رو محکم تر بگیر لحظه آخرینه لحضه آخرینه ...

shirin71
07-09-2011, 06:40 AM
سعید شهروز ( نفس )


اگه عمرم یه نفس بود
واسه دیدار تو بس بود
آخه عاشق تو بودم...نبودم

اگه دیر به تو رسیدم
اگه آخرش بریدم
ولی آرزومو دیدم...ندیدم

از خدا چیزی نخواستم
جز یه عشق یادگاری
پیشکش تو که یه روزی
بتونی تنهام بذاری

از تو هم چیزی نخواستم
که به فکر من نباشی
میدونی دلم نیومد
پای عشق من فدا شی

اگه قسمتم نبودی
ولی فرصتم که دادی
این دو روز آخر عمری
با تو باشم

وقتی این شعرو میخونی
که تو دنیای تو نیستم
از خدام بوده که با تو
آشنا شم

از خدا چیزی نخواستم
جز یه عشق یادگاری
پیشکش تو که یه روزی
بتونی تنهام بذاری

از تو هم چیزی نخواستم
که به فکر من نباشی
میدونی دلم نیومد
پای عشق من فدا شی


[دکلمه]
[میدونی دلم نیومد
پای عشق من فدا شی
اگه قسمتم نبودی
ولی فرصتم که دادی
این دو روز آخر عمری
با تو باشم
وقتی این شعرو میخونی
که تو دنیای تو نیستم]

اگه عمرم یه نفس بود

shirin71
07-09-2011, 06:40 AM
واسه پر کشیدن من خواستی آسمون نباشی
حالا پر پر می زنم تا همیشه آسوده باشی
دیگه نه غروب پائیز رو تن لخت خیابون
نه به یاد تو نشستن زیر قطره های بارون
واسه من فرقی نداره وقتی آخرش همینه
وقتی دلتنگی این خاک توی لحظه هام می شینه
تو میری شاید که فردا رنگ بهتری بیاره
ابر دلگیر گذشته آخرش یه روز بباره
ولی من می مونم اینجا با دلی که دیگه تنگه
می دونم هر جا که باشم آسمون همین یه رنگه


سیاوش قمیشی(دلتنگی)

shirin71
07-09-2011, 06:41 AM
چی شده دوباره یاد تو کردم
عزیز من باز سنگین دردم
کاشکی بذاری سر رویه شونم
تا باز دوباره برات بخونم
[دکلمه خسرو شکیبایی]

چی شد دوباره یاد تو کردم
عزیز من باش سنگین دردم
کاشکی بذاری سر رویه شونم
تا باز دوباره برات بخونم
اینو میدونم آروم نداری
تو این زمستون تو بی قراری
تویی تو همدم من میخوای بری و تنهام بذاری
عزیزم میدونم بی تو تنها میمونم
یاد تو همیشه برام آروم جونم
اگه تو نباشی واسه کی بخونم
مهربونم مهربونم ...
واسه تو میمونه یه آسمون ستاره
واسه من میتپه یه قلب پاره پاره
حالا که گریه هام دیگه فایده نداره
خاطراتت عزیزم تو قلب من میمونه

shirin71
07-09-2011, 06:41 AM
پویا بیاتی

من ابرم...،
تو بارون...،
این قصه خیسِ خیسه!!

آه! حیفه روزایی که بی تو به سر شد
حیفه شب هایی که بی من سحر شد
تو بی من تنها، من از تو تنهاتر
حیفه این عمری که تنها هدر شد

من سردم، تو سردی، دل نیمه جونه
می سوزه، می سازه، درب و داغونه
می لرزه حتی با چیک چیک اشکام
مثل گنجشکی که زیر بارونه

لبهامون لبخند عشقو کم داره
دلگیرن روزامون، لحظه غم باره
دستاتو نذرم کن، خیلی محتاجم
پاییزم، می ریزم، رو به تاراجم

آه! من ابرم، تو بارون، این قصه خیسه
خورشیدو برگردون، اینجا قدیسه
اعجاز بارونو باور کن وقتی
می خواد این احساسو از نو بنویسه

من ابرم، تو بارون، این لحظه نابه
این لحظه مخصوص ماه و مهتابه
بیدارم یا این که می بینم خوابه؟!
کِی نیلوفر سهم قلب مردابه؟؟!!

اینجا قلب آدم ها بی فانوسه
رؤیاشون رؤیا نیست عین کابوسه
اینجا چشمامون تو گریه می پوسه
من جایی می خوام با تو قد بوسه

ما دستامون با هم دنیا می سازه
بی سقف و بی دیوارو بی دروازه
ما با هم هستیم و با هم می میریم
بپر، با من بپر، وقت پروازه

shirin71
07-09-2011, 06:41 AM
تا ته قصه چه پیدا و چه پنهون با توام
زیر آورِ مصیبت یا که بارون با توام
دل به دریا زدم و کاری به دنیا ندارم
تو سکوت سنگی دنیا غزلخون با توام

هرچی تنهاتر بشی دنیا تورو کمتر می خواد
خودت اونوقت می بینی چقدر فراوون با توام
سخت گرفته همه دنیا که تورو رها کنم
تو هجوم سختی ها ببین چه آسون با توام

تو زمستون سیاه و سینه سوزِ روزگار
سختِ باور مثل جنگل تو بهارون با توام
غرق موج عشقتم هرجا بری باهات میام
تو سکوت برکه و خروش کارون با توام

هرچی تنهاتر بشی دنیا تورو کمتر می خواد
خودت اونوقت می بینی چقدر فراوون با توام
سخت گرفته همه دنیا که تورو رها کنم

تو هجوم سختی ها ببین چه آسون با توام

shirin71
07-09-2011, 06:41 AM
بغض ( سیاوش یوسفی )

ببار بارون ببار بارون دلم از زندگی خونه
دیگه هر جای این دنیا برام مثه یه زندونه
ببار بارون که دلگیرم ببار بارون که غمگینم
خراب حال من امشب که دارم از غصه میمیرم
ببار ای نم نم بارون ببار امشب دلم خسته اس
ببار امشب دلم تنگه همه درها به روم بسته اس
ببار ای ابر بارونی ببار و گونه ام و تر کن
مثه بغض دل ابرا ببار این بغض رو پر پر کن
نه دستی از سر یاری پناه خستگی ها شد
نه فریاد هم آوازی غرور خلوت ما شد
نه دل گرمی به رویایی که من هم بغض بارونم
نه امیدی به فردایی که از فردا گریزونم
که از فردا گریزونم ...
ببار ای نم نم بارون ببار امشب دلم خسته اس
ببار امشب دلم تنگه همه درها به روم بسته اس
ببار ای ابر بارونی ببار و گونه ام و تر کن
مثه بغض دل ابرا ببار این بغض رو پر پر کن

shirin71
07-09-2011, 06:42 AM
تو همون بودی که من خوابشو دیدم
تو همونی که می خوام براش بمیرم

تو همون فرشته ای از جنس آدم
تو واسم نشونه از خدای عالم

تو همونی که تو خنده هام شریکی
توی درد و غصه هام واسم طبیبی

تو همون رویای پاکی که توی شبهای من بود
تو یه قطره از خدایی....

تو همون بودی و هستی که می خوام براش بمیرم
از خدا خواستم همیشه پیش تو آروم بگیرم

تو واسم دنیای عشقی تو تموم لحظه هامی
تازه میشه روح و جونم وقتی که تو پا به پامی

از خدا می خوام همیشه که کنار تو بمونم
شمع باش پروانه میشم تا کنار تو بسوزم

وقتی چشمات گریه می کرد آرزوم بود که بمیرم
کاش بودم کنارت ای گل تا که دستاتو بگیرم
تو یه قطره از خدایی......

shirin71
07-09-2011, 06:42 AM
چرا اون منو نمی خواد
چرا پیشم نمیاد
چرا از اشک چشمام دلش به رحم نمیاد

آخه اون که پناه منه
اون که تکیه گاه منه
واسه چشماش میمیرم
آخه این گناه منه

یه روز دستام توی دستش بود
یه روز عشقم دو تا چشماش بود
حالا این منم که درگیره
یه دیوونه به زنجیره

چرا اون منو نمی خواد
چرا پیشم نمیاد
چرا از اشک چشمام دلش به رحم نمیاد

من به تو حق میدم آره ولی چیزی نگو تو عاشقش شدی ولی واسش مهم نبود
نمی تونم بگم فراموش کن منم مثل تو بودم
اون وفادار نبود منم وفادار نموندم
الان مدت زیادی میگذره از قطع رابطه
ولی نمی دونم کی باعث یا کدوم حادثه
هستن دلیل اصلی رفتنش از پیشم
امان از ابهامات دارم دیوونه میشم
پس عاقبت نداره درگیر عاشقی شدن
چه گلی به سرم زدن منی که عاشق شدم
منی که حاضر شدم بگذرم از همه چیز
به خاطر کسی که شد زیباتر از هرچیز
پس چیزی نگو چه چیزی بگه چه چیزی نگه
با اینکه میدونم دلت واسه صداش تنگه
فراموش کن کسی که هرگز به دست نمیاد
به دست بیار کسی که هرگز نمیره از یاد

shirin71
07-09-2011, 06:42 AM
هیشکی مثل تو نبود،


صدای تو،بیداری ریشه،
آوار سبز برگه!
صدای تو،پر وسوسه
مثل شب خونی تگرگه!
صدای تو آهنگ شکستن،بغض یه دنیا حرفه!
تصویری از آواز صریح قندیل نور و برفه!

هیشکی مثل تو نبود،
هیشکی مثل تو منو باور نکرد
هیشکی با من مثل تو،
توی نقب شب من سفر نکرد
هیشکی مثل تو نبود
ساده مثل بوی پاک اطلسی
یا بلوغ یه صدا
میون دغدغه ی دلواپسی

تو غرورت مثل کوه،
مهربونیت مثل بارون، مثل آب
مثل یه جزیره،دور
مثل یه دریا،پر از وحشت خواب

هیشکی مثل تو نرفت
هیشکی مثل تونموند
شعرهای تنها ییمو
هیشکی مثل تو نخوند

همه حرفام مال تو
همه شعرهام مال تو
دنیای من شعر مه
همه دنیام مال تو

shirin71
07-09-2011, 06:42 AM
پنجره ها رو وا کنین که عشقم از سفر میاد



برای غربت شبم مژده ای از سحر میاد



صدای پاشو می شنوم تو کوچه ها قدم زنون



پر می کشه دلم براش به سوی ماه تو آسمون



آهای آهای ستاره ها فانوس راه اون بشین



بگین بیاد از این سفر تو این شب ستاره چین



پنجره ها رو وا کنین گل بریزین سبد سبد



میاد که پیشم بمونه گفته نمی ره تا ابد



ستاره ها بهش بگین جدایی و سفر بسه



بگین به این شکسته دل یه عمره دلواپسه

shirin71
07-09-2011, 06:43 AM
ببین که چشم عاشق، داره ستاره میشماره
به انتظار چشمات، هر شب داره می باره
می خواد که فریاد بزنه که دل چه بی قراره، نمی تونه، نمیشه..
آخه عشق که صدا نداره..

shirin71
07-09-2011, 06:43 AM
با یه قامت شکسته، با نگاهی مات و خسته،

سرشو برده تو شونش، یه نفر تنها نشسته،

توی تنهاییش یه درده، جای پای قلبی سرده،

گل سرخی بوده اما، دیگه پژمرده و زرده،

فارغ از دیروز و فرداش، غرقه تو دریای درداش،

حسرتش یه عشق نابه، که وفا کنه به عهداش..

shirin71
07-09-2011, 06:43 AM
من تو را ای عشق از کف داده ام. هم خودم را هم تو را گم کرده ام . آن من عاشق ، من دیوانه ، من نمیدانم کجا گم کرده ام. من نشانی های خود را می دهم . یک نفر باید مرا پیدا کند . یک نفر باید که با طوفان عشق ، این برکه خشکیده را دریا کند /.

shirin71
07-09-2011, 06:43 AM
ای مایه اصل شادمانی ، غم تو / خوش تر از حیات جاودانی ، غم تو
از حسن تو رازها به گوش دل من / گوید به زبان بی زبانی ، غم تو . . .

shirin71
07-09-2011, 06:43 AM
روی تخته سنگی نوشته شده بود: اگرجوانی عاشق شد چه کند؟ من هم زیر آن نوشتم: باید صبر کند. برای بار دوم که از آنجا گذر کردم زیر نوشته ی من کسی نوشته بود: اگر صبر نداشته باشد چه کند؟ من هم با بی حوصلگی نوشتم: بمیرد بهتر است. برای بار سوم که از آنجا عبور می کردم. انتظار داشتم زیر نوشته من نوشته ای باشد. اما زیر تخته سنگ جوانی را مرده یافتم

shirin71
07-09-2011, 06:44 AM
دوستت دارم را میتوان بر برگ تنهایی نوشت

میتوان عطر گل عشق تو را

با دل و جان غزل هایم سرشت

میتوان بر سر ورق های دلم

از گل رنگین تنهایی سرود

میتوان جانی دوباره داد باز

از گل تنهایی ام. . . تنها سکوت

میتوان عاشق شد و از عشق خواند

میتوان مستانه خواند

shirin71
07-09-2011, 06:44 AM
چشم من بیا منو یاری بکن
گونه هام خشکیده شد کاری بکن
غیره گریه مگه کاری میشه کرد
کاری از ما نمیاد زاری بکن
اونکه رفته دیگه هیچوقت نمیاد
تا قیامت دل من گریه میخواد
هرچی دریا رو زمین داره خدا
با تمومه ابرای آسمونا
کاشکی میداد همه رو به چشم من
تا چشام به حال من گریه کنن
اونکه رفته دیگه هیچوقت نمیاد
تا قیامت دل من گریه میخواد
قصهء گذشته های خوب من
خیلی زود مثل یه خواب تموم شدن
حالا باید سر رو زانوم بذارم
تاقیامت اشک حسرت ببارم
دل هیشکی مث من غم نداره
مثل من غربت و ماتم نداره
حالا که گریه دوای دردمه
چرا چشمام اشکشو کم میاره
خورشیده روشن ما رو دزدیدن
زیره اون ابرای سنگین کشیدن
همه جا رنگه سیاهه ماتمه
فرصت موندنمون خیلی کمه
اونکه رفته دیگه هیچوقت نمیاد
تا قیامت دل من گریه میخواد
سرنوشت چشاش کوره نمیبینه
زخم خنجرش میمونه تو سینه
لب بسته سینهء غرق به خون
قصهء موندن آدم همینه
اونکه رفته دیگه هیچوقت نمیاد
تا قیامت دل من گریه میخواد

shirin71
07-09-2011, 06:44 AM
کتاب سوخته






یک کتاب سوخته رو کی می تونه بخونه
باکسی که زنده نیست کی می تونه بمونه
کی می تونه خونه شو روی دریا بسازه
کی میتونه غیر تو ، به سراب دل ببازه
ای سپرده دل به هیچ ، ای به دنبال سراب
ای توساده تر از آب ، مثل بچه ای تو خواب
من یه روز دوست داشتنو مثل تو بلدبودم
خوب بودم با خوبیا با بدی ها بد بودم
حالا اما واسه تو یه بت پوشالیام
تو پر از عاطفه ای اما من توخالی ام
یک کتاب سوخته رو کی می تونهبخونه
با کسی که زنده نیست کی می تونه بمونه
تو وجودم هیچی نیست ، برهوتهبرهوت
عمرتو هدر نده توی این کویر لوت
من که فردا ندارم ، تو به فکر فرداباش
کم کم عادت می کنی با زمین وآدماش

shirin71
07-09-2011, 06:44 AM
غریبه آی غریبه آی غریبه
عجب چشمای تو عاشقفریبه
نگام کن که دوست دارم نگاتو
خوب میشناسم صداتو
غریبه آی غریبه آیغریبه
عجب چشمای تو عاشق فریبه

من از عشق من از فقر
تو با من آشناشو
من از شعر من از شب
تو با من هم صدا شو

غریبه آی غریبه آیغریبه
عجب چشمای تو عاشق فریبه

من از گل من از خاک
تو از بالایبالا
دلم گرم دلم پاک
ولی رسوای رسوا
شکستم گسستم
به خاک و گل نشستم
سلامی کلامی
به که نازم که خستم

غریبه آی غریبه آی غریبه
عجبچشمای تو عاشق فریبه

صدام کن صدام کن
دلم تنهای تنهاست
بخندون نگریونکه چشمم مثل دریاست

شکستم گسستم
به خاک و گل نشستم
سلامی کلامی
بهکه نازم که خستم

من از عشق من از فقر
تو با من آشنا شو
من از شعر مناز شب
تو با من هم صدا شو

غریبه آی غریبه آی غریبه
عجب چشمای تو عاشقفریبه
غریبه آی غریبه آی غریبه
عجب چشمای تو عاشقفریبه

shirin71
07-09-2011, 06:45 AM
تو آسمون زندگیم ستاره بوده بی شمار
اما شبای بی کسییکی نمونده موندگار
یکی نمونده از هزار
ستاره های گمشده هر شب من هزارهزار
اما همیشگی تویی ستاره ی دنباله دار
یکی نمونده از هزار

ای آخرین، تنهاترین آواره ی عاشق
هر شب عمرم همراه با من ستاره ی عاشق

ای توآشنای ناشناسم
ای مرهم دست تو لباسم
دیوار شبم شکسته از تو
از ظلمت شب نمیهراسم
انگار که زاده شده با من
عشقی که من از تو می شناسم

ای آخرین ،تنهاترین آواره ی عاشق
هر شب عمرم همراه با من ستاره ی عاشق

تو بودی وهستی هنوز سهم من از این روزگار
با شب من فقط تویی ستاره ی دنباله دار
با شبمن فقط تویی

shirin71
07-09-2011, 06:45 AM
من هنوز خواب می بینم
كه دوره دوره ی وفاست
كهاعتبار عشق به جاست
دنیا به كام آدماست
من هنوزم خواب می بینم

من هنوزخواب می بینم
كه این خودش غنیمته
برای دیگرون یه خواب
برای منحقیقته
من هنوزم خواب می بینم

سوته دلان یكی یكی تموم شدن
سوته دلینمونده غیر از خود من
كسی كه عشق و غم و فریاد بزنه
حقیقت آدمو فریادبزنه

هنوز تو قصه های من
رنگ و ریا جا نداره
دروغ نمی گنآدما
دشمنی معنا نداره

هنوز تو قصه های من
هیچ كسی تنها نمیشه
كسیبه جرم عاشقی
خسته وتنها نمی شه

هنوز تو ی دنیای من
هر آدمی یهعالمه
گل و نمی فروشن به هم
گل مثل قلب آدمه

سوته دلان یكی یكی تمومشدن
سوته دلی نمونده غیر از خود من
كسی كه عشق و غم و فریاد بزنه
حقیقتآدمو فریاد بزنه

shirin71
07-09-2011, 06:45 AM
من می خوام مثل تو باشم ، چه باید کرد
می خوام از خودمرها شم ، چه باید کرد
من می خوام مثل تو باشم ، چه باید کرد
زندگی رو بشناسم، چه باید کرد

من می خوام مثل تو دنیا رو ببینم
از یه قطره دل دریا روببینم
من هنوز یه بچه ام ساده ی ساده
همه ی دنیا سوار و من پیاده
همه رفتنو به منزلی رسیدن
تنها من موندم و من موندم و جاده

چه باید کرد ، چه بایدکرد
چه باید دید ، چه باید گفت

تو که روز و روزگار و می شناسی
تب تندانتظار و می شناسی
غم جاده های پر غبار و خالی
جاده های بی سوار و میشناسی

تو به من بگو که آسمون چه رنگه
تو به من بگو چرا دنیا قشنگه
توکه بیداری بگو ما همه خوابیم
در به در تشنه به دنبال سرابیم

چه باید کرد، چه باید کرد
چه باید دید ، چه باید گفت ...

shirin71
07-09-2011, 06:45 AM
نازی ناز کن که نازت یه سرو نازه
نازی ناز کن که دلم پراز نیازه
شب آتیش بازیه چشمای تو یادم نمیره
هر غم پنهون تو یه دنیارازه
نازی جون باغت آباد شه ، خورشیدت گرم
کبکای مست غرورت ، سینه شوننرم
نقش تو نقش یه پیچک توی چشم انداز ایوون
من نسیم پاییزم ، دلم پر ازشرم....
منو با تنهاییهام تنها بذار ، دلم گرفته
روزای آفتابی رو به روم نیار، دلم گرفته
نقش من نقش یه گلدون شکستس
بی گل و آب برا موندن ،
توی ایوونبهار ، دلم گرفته...

shirin71
07-09-2011, 06:45 AM
ای خدا کاشکی برای آدما
دل بی رنگ و ریا ساختهبودی
کاشکی جای غضب و کینه ی دل
دل پر مهر و وفا ساخته بودی
دیگه قلب آدمااز آهنه
کارشون ریا و تهمت زدنه
آدما از همه چی دل بریدن
جای روز به ظلمتشب رسیدن
وای از این تهمت بی جا
وای از این رنگ و ریا
وای از این قلب دورنگ و
دل سنگ آدما
دیگه قلب آدما از آهنه
کارشون ریا و تهمتزدنه

shirin71
07-09-2011, 06:46 AM
بگو ای یار ، بگو
ای وفادار بگو
از سر بلند عشق
بر سر دار بگو
..

بگو از خونه بگو
از گل پونه بگو
از شب شب زده ها
که نمی مونه بگو
بگو از محبوبه ها
نسترن های بنفش
سفره های بی ریا
روی سبزه زار فرش
بگو ای یار بگو
که دلم تنگ شده
رو زمین جا ندارم
آسمون سنگ شده

بگو از شب کوچه ها
پرسه های بی هدف
کوچه باغ انتظار
بوی بارون و علف
بگو از کلاغ پیر
که به خونه نرسید
از بهار قصه ها
که سر شاخه تکید

بگو از خونه بگو
از گل پونه بگو
از شب شب زده ها
که نمی مونه بگو
بگو از محبوبه ها
نسترن های بنفش
سفره های بی ریا
روی سبزه زار فرش
بگو ای یار بگو
که دلم تنگ شده
رو زمین جا ندارم
آسمون سنگ شده

shirin71
07-09-2011, 06:46 AM
دلم گرفته آسمون،از خودتم خسته ترم

تو روزگار بی کسی یه عمریه که دربدرم



حتی صدای نفسم میگه که توی قفسم

من واسه آتیش زدنه یه کوله بار شب بسم



دلم گرفته آسمون ،یه کم منو حوصله کن

نگو که از این روزگار یه خورده کمتر گله کن



منو به بازی می گیرند عقربه های ساعتم

برگه تقویم می کنه لحظه به لحظه لعنتم



آهای زمین یه لحظه تو نفس نزن

نچرخ تا آروم بگیره یه آدم شکسته تن...

shirin71
07-09-2011, 06:46 AM
چه روز دلخراشی وقتی خواستی جدا شی
قلبمو دادم دستت که عمری داشته باشی

ولی زدی شکستیش بدون هیچ بهونه
عزیزم دلت از سنگه، تو خاطرم میمونه

آخه چرا منو تنها گذاشتی منو با گریه هام جا گذاشتی
همش فکر می کنم شایداز اول منو حتی یه لحظه دوست نداشتی

منو یه قلب داغون،منو چشمای گریون
من عاشق تو قلبت، بودم دو روزی مهمون

منو هوای ابری ،منو بارون پاییز
منو روزای بی تو ،یه قصه غم انگیز

چه روز دلخراشی وقتی خواستی جدا شی
قلبمو دادم دستت که عمری داشته باشی

ولی زدی شکستیش بدون هیچ بهونه
عزیزم دلت از سنگه، تو خاطرم میمونه

shirin71
07-09-2011, 06:46 AM
اون که یه وقتی تنها کسم بود

تنها پناه دل بی کسم بود

تنهام گذاشت و رفت از کنارم

از درد دوریش من بی قرارم



خیال می کردم پیشم می مونه

ترانه عشق واسم می خونه

خیال می کردم یه همزبونه

نمی دونستم نامهربونه



با اینکه رفته اما هنوزم

از داغ عشقش دارم میسوزم

فکر و خیالش همش باهامه

هرجا که میرم جلو چشامه



دلم می خواد تا دوام بیارم

رو درد دوریش مرحم بزارم

اما نمیشه ، راهی ندارم

نمیتونم من طاقت بیارم



اون که یه وقتی تنها کسم بود

تنها پناه دل بی کسم بود

تنهام گذاشت و رفت از کنارم

از درد دوریش من بی قرارم...

shirin71
07-09-2011, 06:46 AM
بی تو این روزای روشن واسه من تاریکه تاریک

وقتی بی تو تک و تنهام،زندگیم منو نداره



از همون روزی که رفتی دل به هیچکسی ندادم

فکر می کردم می رسی یه روز تو بی کسیم بدادم



گفتن لحظه آخر واسه من هنوز سوأله

دیدن دوباره تو فقط تو خواب و خیاله

لحظه های آخر تو توی قلب من می مونه

هیچکی مثل من بلد نیست قدر چشماتو بدونه



رفتی و چشمای خیسم یادگاری از تو مونده

بی وفاییات هنوزم تورو از دلم نرونده



چشم به راه تو می مونم تا که برگردی دوباره

می ترسم وقتی که نیستی دل من طاقت نیاره



گفتن لحظه آخر واسه من هنوز سوأله

دیدن دوباره تو فقط تو خواب و خیاله



رفتی اما خاطراتت توی قلب من می مونه

هیچکی مثل تو بلد نیست دلمو بسوزونه



تا وقتی که زنده هستم چشم به راه تو می مونم

تو دیگه رفتی که رفتی نمیای پیشم می دونم



اما هرکجا که هستی منو تو دلت نگه دار

با چشای خیس و گریون من می گم خدانگهدار...

shirin71
07-09-2011, 06:47 AM
پس از آن غروب رفتن،اولین طلوع من باش

من رسیدم روبه آخر،تو بیا شروع من باش



شبو از قصه جدا کن چکه کن رو باور من

خط بکش رو جای پای گریه های آخر من



اسمتو ببخش به لبهام،بی تو خالیه نفسهام

قد بکش رو باور من ،زیر سایبون دستام



خواب سبز رازقی باش،عاشق همیشگی باش

خسته ام از تلخی شب،تو طلوع زندگی باش



من پر از حرف سکوتم،خالیم روبه سقوطم

بی تو و آبیه عشقت تشنه ام کویر لوتم



نمیخوام آشفته باشم،آرزوی خفته باشم

تو نذار آخر قصه حرفمو نگفته باشم............

shirin71
07-09-2011, 06:47 AM
تورو به قیمت جون ، به همین یه لقمه نون

تورو به ماه آسمون ، به عاشقای بی نشون



تورو به حرمت چشات ، به همه مقدسات

تورو به خود خدا، به هق هق شبونه هات



قسمت میدم از عشقم نگذری

قسمت میدم که از اینجا نری

قسمت میدم ، قسمت میدم...



تو اگه بخوای فقط با یک نگاه

من برات خورشیدو آتیش میزنم



یه روزی دلم اگه تورو نخواد

من اونو از توی سینه می کنم



تورو به خود خدا،به تمومه این شبا

تورو جون رازقی،به نماز عاشقی...

قسمت میدم



قسمت میدم از عشقم نگذری

قسمت میدم که از اینجا نری



قسمت میدم ، قسمت میدم...

shirin71
07-09-2011, 06:47 AM
میون صفحه آبی لکه سردی رو دیدم

توی اون نگاه پاکش چه غمو دردی رو دیدم



با خودش آهسته می گفت ای خدای نازنینم

کاش می شد از اون نگاهش گل عاشقی بچینم

تمومه هستیمو دادم تاکه اون یه روز بشه ما

آخ که هیچکی نمیدونه تو دلم نمونده جز آه

روز و شب دارم می گردم که اونو بدست بیارم

اما راه تموم نمیشه دیگه طاقتی ندارم

چی بگم خدای خوبم عشق ما برام یه خوابه

آرزوی داشتن او مثل راه رفتن رو آبه

تمومه هستیمو دادم تاکه اون یه روز بشه ما

آخ که هیچکی نمیدونه تو دلم نمونده جز آه

shirin71
07-09-2011, 06:47 AM
تو به من خندیدی

ونمی دانستی

من به چه دلهره از باغچه همسایه

سیب دزدیدم.



باغبان از پی من تند دوید

سیب را دست تو دید

غضب آلوده به من کرد نگاه.

سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک

و هنوز،

سالهاهست که در گوش من آرام،

آرام

رفتن گام تو تکرارکنان،

می دهد آزارم.



و من اندیشه کنان

غرق این پندارم

که چرا،

خانه کوچک ما سیب نداشت...

shirin71
07-09-2011, 06:48 AM
من او را رها كردم تا او خود را دريابد
و چقدر سخت است عزيزترينت را رها كني
اما من آنقدر او را دوست دارم
كه او را رها مي خواهم براي هميشه
رها از تمامي بندها و زنجيرها
هرچند او هيچگاه در بند من گرفتار نبود
چرا كه من خود اينگونه خواستم
و هيچگاه بخاطره هميشه بودن با او براي او بندي نساختم
اما او در بند خود گرفتار بود
اي كاش از خود رها شود
همانگونه كه من با او از خود رها شدم !

shirin71
07-09-2011, 06:48 AM
مسافر ...


قسمت نشد ببینمت خدانگهداری کنم

فرصت نشد بمونمو از تو نگهداری کنم

گفتم اگه ببینمت دل کندنم سخته برام

اگه یه وقت بگی نرو رفتن پر از درده برام

گفتم صداتو نشنوم ندیده ام از پیش خودم

پشت سرم زاری نکن چی کار کنم مسافرم

من میرم ولی ناز تو بدون همیشه

یاده تو از خاطر من فراموش نمیشه

گل من خوب میدونی بی تو تکو تنهام

عزیزم اگه تو نباشی میمیرم

نامه رو تا تهش بخون گریه نکن طاقت بیار

نامه رو خط خطی نکن دو جمله رو هم دووم بیار

باور نکن یه بی وفام نامه میذارمو میرم

نه

قسمت زندگیم اینه به کی بگم مسافرم

سهم من از تو دوریه

تو لحظه های بی کسیم

قشنگیه قسمت ماست

که ما بهم نمیرسیم

من میرم ولی ناز تو بدون همیشه

یاده تو از خاطر من فراموش نمیشه

گل من خوب میدونی بی تو تکو تنهام

عزیزم اگه تو نباشی میمیرم

همیشه زنده میمونن با یاد تو ترانه هام

منو ببخش اگه بازم اشکام چکید رو نامه هام

دیگه تموم شد فرصتم خاطره هام پیشت باشه

تمام خاطرات خوش خدانگهدارت باشه

http://i10.tinypic.com/525pp45.jpg

shirin71
07-09-2011, 06:48 AM
با من بگو از عشق ای آخرین معشوق

که برای رسوایی دنبال بهونه ام

با بوسه ای آروم خوابم رو دزدیدی

تو شدی تعبیر این رویای شبونه ام

من تو نگاه تو دنیامو میبینم

فردای شیرینم نازنین من

چشمهای تو افسانه ایست

که تمام دارو ندارم بود

تقدیر من عشق تو شد

که همیشه فکرمحالم بود

شبهای تنهایی همرنگ گیسوته

آغوشتو واکن با نور مهتابی

دلواپسی هامو با خنده ای کم کن

که تویی پایان این تردید و بی تابی

shirin71
07-09-2011, 06:49 AM
هیچ کس نمی تونه به دلش یادبده که نشکنه اما من حداقل یادش دادم که
وقتی شکست لبه ی تیزش دست اونی رو که شکسته نبره

shirin71
07-09-2011, 06:49 AM
منو ببخش که ندیده میگرفتم التماس اون نگاه نگرونو



منو ببخش که گرفتم جای دست عاشق تو ، دست عشق دیگرونو



لایق عشق بزرگ تو نبودم . . .

shirin71
07-09-2011, 06:50 AM
باز من تنهایم


باز من غمگینم


باز من سرگردان


از خودم میپرسم:


به که دل باید بست؟


به کجا باید رفت؟


به که باید پیوست؟


به امینی که امانت خوار است؟


یا به افسانه ی دوست؟


......... گریه ام میگیرد..........

shirin71
07-09-2011, 06:50 AM
زندگی خیلی قشنگه اگه عشقی باشه در كار
اگه كه لیلی بمونه واسه مجنون تا صبح بیدار
زندگی خیلی قشنگه اگه مثل ماه بتابیم
اگه مثل یك قناری اواز زیبا بخوانیم
زندگی خیلی قشنگه اگه مثل اینه باشیم
اگه مثل اب دریا پاك و بی دغدغه باشیم
زندگی خیلی قشنگه اگه یك پروانه باشیم

اگه قدر هم بدونیم واسه عشقمون فدا شیم

shirin71
07-09-2011, 06:50 AM
از وقتی رفتی دلم توغصه ها اسیره
شاید روزی هزار بار ارزوداره بمیره
نیستس ببینی چی شد اون عشق پاك و نازت
شدم مثل یه گل كه خشكیده توی باغچه
چشمام طاقت نداره همش داره می باره
بغضم امون نمی ده دستام داره می لرزه
شدم مثل پرنده اسیر این قفسم
نمی زارن كه بیام به دنبالت برگردم
نمی دونم چه كنم تو این دنیای بی رحم
از دوریت عزیزم گرفتار عذابم

shirin71
07-09-2011, 06:50 AM
خیلی سخته كه بدونی دل عشقت جای دیگست
خیلی سخته كه بخونی از چشاش دلواپس كسی دیگست
خیلی سخته كه شبا به یاد حرفاش نخوابی
صبح بلندشی وببینی كه یه نامه مونده باقی
نامه ای پر از خیانت كه نداره توش صداقت
نامه ای كه مهر باطل بزنه روی خیالت
یكدفعه خراب بشه اون ارزوهای قشنگ
بمونی یكه و تنها توی اون لحظه سخت

shirin71
07-09-2011, 06:51 AM
روی قبرم بنویسید دختری تنها بود
دختری اسیر دست غم و دردهابود
بنویسید دلش مثل اینه صاف بود
عاشقی شكسته دل تو این دیار بی كس بود
بعد مرگم نمی خوام برای من گریه كنید
چشمای پر مهرتون رو واسه من خسته كنید
اگه عشق من اومد بهش بگین شدم فداش
بزاریدتابدونه جونموریختم من به پاش
بزارید تا بدونه عاشق واقعیش منم
اما هیچ وقت نزارید غصه باشه توی نگاش

shirin71
07-09-2011, 06:51 AM
ای نگاهت نخی از مخمل و از ابریشم ، چند وقت است كه هر شب به تو می اندیشم
به تو آری ، به تو یعنی همان منظر دور به همان سبز صمیمی به همان باغ بلور
به همان سایه همان وهم ، همان تصویری كه سراغش ز غزل های خودم می گیری
به همان زل زدن از فاصله دور به هم یعنی آن شیوه فهماندن منظور به هم
به تبسم ، به تكلم ، به دلارایی تو، به تماشا ، به خموشی، به شكیبایی تو
به نفس های تو در سایه سنگین سكوت به سخن های تو به لهجه شیرین سكوت
شبهی چند شب است آفت جانم شده است اول نام كسی ورد زبانم شده است
در من انگار كسی در پی انكار من است یك نفر مثل خودم عاشق دیدار من است
یك نفر ساده چنان ساده كه از سادگی اش می توان یك شبه پی برد به دلدادگی اش
حتم دارم كه تویی آن شبه آیینه پوش ، عاشقی جرم قشنگی است به انكار مكوش
آری آن خواب كه شب آفت جانم شده بود آن الفبا كه همه ورد زبانم شده بود
اینك از پشت دل آیینه پیداست و تماشا گه این خیل تماشا شده است
آن الفبای دبستانی دلخواه تویی عشق من آن شبه شاد شبانگاه تویی.

shirin71
07-09-2011, 06:51 AM
آخ که دلم گرفته

نمیشنوم صداتو

آخ که دلم گرفت
نمیبینم نگاتو

ببین اینه قصه ی من و تو

قصه ای که بود آخرش جدایی من وتو

آخ که دلم گرفته نمی تونم از تو جدا شم

آخ که دلم گرفته نمیدونم چطور بی تو باشم

کاشکی پیشم می موندی چرا پیشم نموندی نمیدونی که اون موقع دستامو گرفتی چه رویایی داشتم

میخواستم تو رو به تمام ستاره های آسمون آشنا کنم آخه چرا من وتنها گذاشتی.رفتی ولی بدون که

با رفتنت هیچی تموم نمیشه تو برام مثل یه غنچه ی گلی هستی که اگرچه گلبرگاش پرپر شده اما خود

غنچه از بین نمیره میتونم دلیلش اینه که:

عاشق از عاشقی سیر نمیشه

shirin71
07-09-2011, 06:51 AM
چقدر ثانیه ها نامردند ، گفته بودند كه برمی گردند
بر نگشتند و پس از رفتنشان ، بی جهت عقربه ها می گردند
آه این ثانیه های بی رحم چه بلایی به سرم آوردند
نه به چشمم افقی بخشیدند ، نه زبغضم گرهی وا كردند
ز چه رو سبز بنامم به دروغ ، لحظه هایی كه یكایك زردند
لحظه ها همهمه هایی موهوم ، لحظه ها ، فاصله هایی سردند
بگذارید از پیشم بروند . لحظه هایی كه همه بی دردند.

shirin71
07-09-2011, 06:51 AM
چه زود از من گذشتی بی بهونه
نخواستی باشی و عشقی بمونی
بودم بازیچه ای عاشق همیشه
گرفتار نگاهت خیلی ساده
نمی دونم چرا خیسی چشمام
می اره خنده رو به روی لبهات
نمی دونم چرا بغض صدایم
نمی كنه یكم دلتو اروم
تو كه عشقم برات مثل یه خواب بود
چرا كردی منو انقدر پریشون

shirin71
07-09-2011, 06:52 AM
رسمش نبود عزیز دل
بری و تنهام بزاری
من موندم و خیال تو
با رویا های بی كسی
دل نگرون و بی كسم
توی شبهای مهتابی
اشفته حال منتظرم
تا تو بیای از تاریكی
نگاه بارونی من
همیشه چشم به در داره
تا تو بیای ازتاریكی
بگی تو هم دوستم داری
غرق توهم شده ام
تو این دنیای كاغذی
سخت شده زندگی برام
تو باتلاق سردرگمی

shirin71
07-09-2011, 06:52 AM
دیگه نمی بخشم تو رو
که قلبم رو شکستی
برو بهو نه ای نیار
منتظر چی هستی
همش نگو قسمت نشد
گردن اینو و اون نذار
نمی تونم مثل توشم
سادیگم رو به روم نیار
بگو کی عوض شده به جز خودت
تو یکی مثل خودت میخوای و بس
بگو چی عوض شده تو زندگی
زندگی فقط هوس فقط هوس
هنوزم یکم غرور منوده واسم
تو یاد دادم دادی تو عشق چی موندگار نشم
این روزا قلبت بد جوری با دل ما تاب میکنه
امروز میگه دوستت داره فردا حاشا میکنه

shirin71
07-09-2011, 06:53 AM
دلو از دنیا بریدم، این همه سختی كشیدم
امان از دست تو ای وای، ببین به كجا رسیدم

یه روزی یه روزگاری،همه‌ی عشق من این بود
بشم همون كه تو می‌خوای، فرصتم ندادی ای وای
یه روز میشه تنها بمونی، اونوقته قدرمو بدونی
اما اون روز خیلی دیره، كاش می‌شد اینو بدونی

بدونی هیشكی نمی‌تونه
مثل من عاشقت بمونه
آخه تنهایی خیلی سخته
اینو دلت نمی‌دونه


دیگه نمی‌خوام من دستاتو
دیگه نمی‌خوام من اشكاتو
دیگه از قلبم تو رفتی، تو رفتی، عزیزم

دیگه نمی‌خوام عاشق باشم
دیگه نمی‌خوام صادق باشم
دیگه از قلبم تو رفتی، تو رفتی ،عزیزم ای وای

shirin71
07-09-2011, 06:53 AM
شکایت های دلمو
پیش کدوم کس ببرم
که از رفیق و نارفیق
دوباره رو دست نخورم
حکایت تنگیه دل
با کی بگم که بعد از این
تو کوچه های بی کسی
به راه بن بست نخورم

وای که از این روزای سخت

خیلی دلم گرفته
از این زمین بی درخت
خیلی دلم گرفته
وقتی نمونده با کسی عشقمو قسمت بکنم
از این همه شوری بخت
خیلی دلم گرفته
خیلی دلـــم گرفته

دورم از شهر و دیار
خسته از غیبت یار
نا رفیقی یه طرف
غم غربت به کنار
از حقیقت نمی گم
که سرش رفته به دار
من از این دلهره هاااا
ندارم راه فرار

وای که از این روزای سخت

خیلی دلم گرفته
از این زمین بی درخت
خیلی دلم گرفته
وقتی نمونده با کسی عشقمو قسمت بکنم
از این همه شوری بخت
خیلی دلم گرفته
خیلی دلـــم گرفته

شکایت های دلمو پیش کدوم کس ببرم
که از رفیق و نارفیق دوباره رو دست نخورم
حکایت تنگیه دل با کی بگم که بعد از این
تو کوچه های بی کسی به راه بن بست نخورم

وای که از این روزای سخت

خیلی دلم گرفته
از این زمین بی درخت
خیلی دلم گرفته
وقتی نمونده با کسی عشقمو قسمت بکنم
از این همه شوری بخت
خیلی دلم گرفته
خیلی دلـــم گرفتـــه