shirin71
07-07-2011, 10:59 PM
پای درس حجت الاسلام والمسلمین حسین انصاریان
یك طرف داستان، حضرت یوسف علیه السلام سمبل زیبایى در جهان قرار داشت كه در این درگیرى در اوج جوانى و هیجان شدید غریزه شهوت بود؛ یعنى در فضایى قرار داشت كه میلیونها نفر شكست مى خورند. بیشتر آنهایى كه در این فضا قرار گرفتند، اگر مؤمن هم بودند، چند دقیقه صبر كردند، اما اكثراً شكست خوردند.
ولى این زیباى نمونه، در اوج جوانى و اوج هیجان شهوات، در برابر طنّازى، حیله گرى، فتنه گرى و آسیب رسانى زن جوانِ مشركِ بریده از خدا، هفت سال، شبانه روز مقاومت كرد و دامن پاك الهى او آلوده نشد و مارك شیطانى به او نخورد.
در اوج مقاومت با قدرت ظالمانه بانوى كاخ، زن نخست وزیر، نُه سال محكوم به زندان مى شود و در زندان روحیّات عجیبى را از عالم ملكوت كسب مى كند و روزى كه آزاد مى شود، لایق مى شود نه عزیز مملكت مصر، بلكه عزیزِ مصرِ وجود شود و خداوند متعال چند هزار سال، این داستان گم شده را از لابلاى تاریخ فراموش شده و از پرونده روزگار بیرون بیاورد و محور بیش از صد آیه قرارش دهد و در قرآن مجید، كتابى كه تا قیامت جاوید خواهد ماند، نام و داستان او را بگنجاند. این علت «أَحْسَنَ الْقَصَصِ» بودن این داستان است.
http://www.bornanews.ir/EditorPics/New/9001/bashgah/big_3250.jpg (http://forums.azardl.com/index.php)
توجه ویژه خدا به بعد از درگیرى یوسف علیه السلام و زلیخا
آنچه را كه در این بحث مى بینید، كه به نظر بسیار مهم مى رسد و همه دقایق و لطایفش در آیات قرآن كریم است، نگاه پروردگار به بعد از این جریان است، نه قبل از آن. همه این مسائل براى بعد از هیجان شهوات و درگیرى حضرت با این زن و مقاومت هفت ساله و حفظ دامن خود در تمام حیات از آلودگى است.
تمام نگاه خاص پروردگار به حضرت یوسف علیه السلام به خاطر بعد از این جریان است. البته قبل از این جریان، پروردگار عالم به او نظر دارد، اما فقط به عنوان فرزند كوچك حضرت یعقوب علیه السلام، یعنى از زمانى كه حضرت یوسف علیه السلام به دنیا آمد، تا زمانى كه با این زن ناخواسته روبه رو شد و به صورت غلام زرخریدى كه همه راههاى فرار به روى او بسته شده است و نمى تواند جایى برود و آزادى ندارد، تا زمانى كه ناخواسته او را در فضاى كاخ قرار مىدهند و در خلوت كاخ به عنوان غلامِ شوهر این زن و خدمت كار او قرار مى دهند.
نگاه پروردگار به او از زلیخا به بعد شروع مى شود، تا آنجایى كه روزگار فراق تمام مى شود، حضرت یعقوب علیه السلام و فرزندانش وارد مصر مى شوند و به شدّت مورد احترام حضرت یوسف علیه السلام قرار مى گیرند و او نیز در اوج كرامت و بزرگوارى از ظلمهاى ده برادر خود گذشت مى كند و داستان دیگر تمام مى شود.
مرگ حضرت یوسف علیه السلام با كمال آبرو، كرامت، آقایى، بزرگوارى، انسانیت و در حالى كه براى همه مرد و زن جهان درس و الگو شده است، مى رسد و ایشان از دنیا خارج مى شوند.
یك طرف داستان، حضرت یوسف علیه السلام سمبل زیبایى در جهان قرار داشت كه در این درگیرى در اوج جوانى و هیجان شدید غریزه شهوت بود؛ یعنى در فضایى قرار داشت كه میلیونها نفر شكست مى خورند. بیشتر آنهایى كه در این فضا قرار گرفتند، اگر مؤمن هم بودند، چند دقیقه صبر كردند، اما اكثراً شكست خوردند.
ولى این زیباى نمونه، در اوج جوانى و اوج هیجان شهوات، در برابر طنّازى، حیله گرى، فتنه گرى و آسیب رسانى زن جوانِ مشركِ بریده از خدا، هفت سال، شبانه روز مقاومت كرد و دامن پاك الهى او آلوده نشد و مارك شیطانى به او نخورد.
در اوج مقاومت با قدرت ظالمانه بانوى كاخ، زن نخست وزیر، نُه سال محكوم به زندان مى شود و در زندان روحیّات عجیبى را از عالم ملكوت كسب مى كند و روزى كه آزاد مى شود، لایق مى شود نه عزیز مملكت مصر، بلكه عزیزِ مصرِ وجود شود و خداوند متعال چند هزار سال، این داستان گم شده را از لابلاى تاریخ فراموش شده و از پرونده روزگار بیرون بیاورد و محور بیش از صد آیه قرارش دهد و در قرآن مجید، كتابى كه تا قیامت جاوید خواهد ماند، نام و داستان او را بگنجاند. این علت «أَحْسَنَ الْقَصَصِ» بودن این داستان است.
http://www.bornanews.ir/EditorPics/New/9001/bashgah/big_3250.jpg (http://forums.azardl.com/index.php)
توجه ویژه خدا به بعد از درگیرى یوسف علیه السلام و زلیخا
آنچه را كه در این بحث مى بینید، كه به نظر بسیار مهم مى رسد و همه دقایق و لطایفش در آیات قرآن كریم است، نگاه پروردگار به بعد از این جریان است، نه قبل از آن. همه این مسائل براى بعد از هیجان شهوات و درگیرى حضرت با این زن و مقاومت هفت ساله و حفظ دامن خود در تمام حیات از آلودگى است.
تمام نگاه خاص پروردگار به حضرت یوسف علیه السلام به خاطر بعد از این جریان است. البته قبل از این جریان، پروردگار عالم به او نظر دارد، اما فقط به عنوان فرزند كوچك حضرت یعقوب علیه السلام، یعنى از زمانى كه حضرت یوسف علیه السلام به دنیا آمد، تا زمانى كه با این زن ناخواسته روبه رو شد و به صورت غلام زرخریدى كه همه راههاى فرار به روى او بسته شده است و نمى تواند جایى برود و آزادى ندارد، تا زمانى كه ناخواسته او را در فضاى كاخ قرار مىدهند و در خلوت كاخ به عنوان غلامِ شوهر این زن و خدمت كار او قرار مى دهند.
نگاه پروردگار به او از زلیخا به بعد شروع مى شود، تا آنجایى كه روزگار فراق تمام مى شود، حضرت یعقوب علیه السلام و فرزندانش وارد مصر مى شوند و به شدّت مورد احترام حضرت یوسف علیه السلام قرار مى گیرند و او نیز در اوج كرامت و بزرگوارى از ظلمهاى ده برادر خود گذشت مى كند و داستان دیگر تمام مى شود.
مرگ حضرت یوسف علیه السلام با كمال آبرو، كرامت، آقایى، بزرگوارى، انسانیت و در حالى كه براى همه مرد و زن جهان درس و الگو شده است، مى رسد و ایشان از دنیا خارج مى شوند.