shirin71
07-07-2011, 10:49 PM
سیمرغ : هلن فیشر (Helen fisher) ، محقق و انسان شناس دانشگاه روتگر نیوجرسی ، یکی از سرشناسترین محققین موضوع عشق در سطح جهان است . از او کتابهای متعددی در این مورد به چاپ رسیده ، از جمله "آناتومی عشق" ( ۱۹۹۲) و "جنس قوی" ( ۱۹۹۹) که به رل زنان در جامعه می پردازد . کتاب جدید او با عنوان "چرا عاشق می شویم" به موضوع عشق، شکست در عشق ، و نقش هورمونها در این مورد می پردازد
مجله اشپيگل مصاحبه جالبي با اين پرفسور انجام داده : مجله شپیگل : خانم فیشر ، زنان و مردان با ازدواج ، به یکدیگر قول عشق تا هنگام مرگ می دهند. طبق گفته شما ولی معمولا بعد از ۴ سال این قول به جدایی می انجامد ؟
فیشر: بله. من به مدارک جمع شده از ۵۸ کشور نگاه کرده ام، در آنها دیده می شود که نیمی از کسانی که از یکدیگر جدا می شوند، این کار را در طول ۴ سال اول دوران ازدواج خود انجام می دهند و بعد از آن به دنبال پارتنر جدید هستند
اشپیگل: این نیاز به عوض کردن پارتنر از کجاست؟
فیشر: در واقع باید سوال شما بر عکس باشد: " چرا ما اصولا به مدت طولانی با هم می مانیم؟ " ۹۷٪ از جانواران پستاندار چنین تیمهای دو نفری درست نمی کنند. چرا پس انسان؟ این مساله ساده که ما یکدیگر را به عنوان پارتنر پیدا کرده و به هم وفادار هستیم، یک حادثه شگفت انگیز است، و دلیلش این جاذبه غریبیست که آنرا عشق می نامیم .
اشپیگل: شما در مورد پدیده عشق تحقیق می کنید، اینکار را چگونه انجام می دهید؟
فیشر: ما تعدادی از زنان و مردانی را که در آنها نشانه های عاشق بودن دیده می شود توسط دستگاه MRI معاینه کرده ایم، تا بفهمیم احساس عشق در کدام قسمت مغز جای دارد .
اشپیگل: از کجا می دانید که آیا کسی واقعا عاشق است یا نه ؟
فیشر: در این مورد کافیست که از او بپرسم در طول روز چه مدت به معشوق خود فکر می کند. معمولا جواب حدود ۹۵ ٪ از وقت روز است، خوب چون عشق همین مسخ شدن خالص است. این تمایل شدید، این جوشش، هسته اصلی عاشق بودن است. عشق بسیار سرسخت و به ندرت قابل کنترل است و بسیار به سختی می توان به آن پایان داد. به نظر من عشق قویترین میل جهان است، بسیار قویتر از میل به سکس. کسی که از رختخواب شریک جنسی خود رانده می شود، دست به قتل او نمی زند، اما تعداد کسانی که شریک خود را به خاطر رد کردن عشق آنها به قتل رسانده اند زیاد است، به خصوص در مردان
اشپیگل: شما نوشته اید از هر سه زن مقتول در آمریکا یکی از آنها از سوی پارتنر سابق خود به قتل رسیده است. اما تعداد مردان مقتول از سوی شریک سابق آنها تنها ۴٪ است . آیا زنان هنگام شکست در عشق بیشتر دست به خودکشی می زنند ؟
فیشر : نه ، در مورد خودکشی هم تعداد مردان بیشتر است . سه چهارم کسانی که به خاطر سرخوردگی در عشق خودکشی کرده اند، مردان هستند. زنان معمولا رابطه بهتری با خانواده و دوستان خود دارند و در دوران بحرانی از سوی آنها بهتر پشتیبانی می شوند. بر عکس مردان معمولا وابستگی شدید به رابطه با آن یک شخص خاص دارند که این می تواند نتایج خطرناکی داشته باشد . ولی البته در زنان هم خودکشی از روی عشق دیده می شود.. من از افراد تحت معاینه خود سوال کرده ام که آیا حاضرند برای عشق خود بمیرند یا نه. بسیاری از آنان، به خصوص جوانان در گروه سنی حدود ۲۰ سال، به این سوال پاسخ مثبت دادند، فکر می کنم خود من نیز در آن مقطع زندگی همین پاسخ را می دادم .
اشپیگل: در بدن افراد عاشق چه اتفاقی می افتد؟
فیشر: ما به افراد مورد آزمایش خود در حالیکه در دستگاه MRI قرار داشتند، یک بار عکس معشوق خود و یک بار یک عکس غریبه نشان دادیم و عکسهای مغزی آنها را در این دو حالت مقایسه کردیم. به نظر می آید که دو ناحیه در مغز که مسئول احساس عشق هستند را شناسایی کرده ایم. از علائم بارز دیگر، بالا رفتن میزان هورمون دوپامین (Dopamin) و نورآدرنالین (Noradrenalin ) و پایین آمدن میزان هورمون سروتونین (Serotonin) در مغز است. انرژی جوشان، تحریکات خوشحال کننده گاهی تا به حد رسیدن به خلسه، عرق کردن زیاد و طپش قلب نتیجه ترشح این سوپ هورمونی است
اشپیگل: هومر (Hommer ) هم به این نتیجه رسیده بود که:" و نیروی عشق در آن درون بود که حتی از عاقلان نیز عقلشان را ربود". این همه دیوانگی چه معنایی می دهد؟
فیشر: خود من هم مدتها تصور می کردم که طبیعت در مورد عشق اغراق کرده است. الان ولی فکر می کنم که عاشق شدن برای این به وجود آمده است که توجه ما (برای تولید مثل) متوجه یک پارتنر باشد و وقت و انرژی تلف نشود
اشپیگل: آیا میل جنسی برای این منظور کافی نبود؟
فیشر: نه، میل جنسی به تنهایی توجه ما را به سوی شریکهای متعددی جلب می کند، عاشق بودن باعث تحریک این میل در رابطه با معشوق می شود. میزان بالای ترشح هورمون دوپامین باعث ترشح شدیدتر هورمون جنسی تستسترون هم می شود.. به همین دلیل است که عشاق میل ترک اطاق خواب را ندارند .
اشپیگل: علت این شدت احساسات چیست؟ همانطور که خود در کتابتان نوشته اید، موشهای صحرایی فقط برای چند ثانیه جلب یکدیگر می شوند، فیلها مدت چند روز. حتی در شامپانزه ها نیز دوان عشق کوتاه است. چطور این احساس در ما تا به این حد پیش میرود که حاضر به مرگ برای دیگری هستیم؟
فیشر: من تصور می کنم که راه رفتن بر روی دو پا همه چیز را در ما تغییر داد. تا قبل از اینکه نیاکان ما (که احتمالا شبیه شامپانزه های امروز بوده اند) راه رفتن روی دو پا را بیاموزند، ماده ها فرزندان خود را به پشت حمل می کردند، دستانشان آزاد بود و احتیاج به نرها برای حفاظت و همراهی نداشتند. ولی از حدود ۶ تا ۷ میلیون سال قبل که انسان شروع به راه رفتن به روی دو پا کرد، مشکل آغاز شد: چرا که حالا ماده ها باید فرزندان خود را بغل می گرفتند و من نمی توانم تصور کنم که آنها می توانستند با یک دست فرزندان خود را حمل کنند و با دست دیگر به دنبال آذوقه بگردند و یا از خود دفاع کنند، پس به یک شریک برای بزرگ کردن فرزندان خود احتیاج داشتند.
اشپیگل: و مردان؟ فیشر: برای آنها هم تمرکز به روی یک شریک نفع داشته است. به عهده گرفتن وظیفه محافظت از چند شریک برای آنها هم کار سختی بوده است. بچه هایی که از سوی یک جفت محافظت می شده اند، شانس بهتری برای زنده ماندن پیدا می کردند و از همانجا ارتباطهای سلولهای عصبی برای ایجاد حس عاشق بودن شکل گرفته است.
اشپیگل: مدت زمان عاشقی چقدر است؟
فیشر: طبق تحقیقات ما بین ۱۸ ماه تا سه سال. البته این مدت زمان می تواند طولانی تر هم بشود اگر در برابر رابطه عشقی موانعی وجود داشته باشند. این نیز از خصوصیات سیستم ترشحی دوپامین است: اگر مغز "پاداشی" دریافت نکند، این سیستم خیلی فعالتر میشود...
اشپیگل: ... و با ترشح بیشتر قابلیت رنجبری را بالا می برد .
فیشر: بله. البته کار این سیستم به هیچ وجه همیشگی نیست . اگر خوش شانس باشیم، این حس عاشقی تبدیل به دوست داشتن می شود. در آن صورت هورمونهای دیگری کارگردانی را به عهده می گیرند: اوکسیتوسین (Oxytocin) و واسوپرسین (Vasopressin) که باعث حس نزدیکی و رابطه نزدیک هستند و ترشح هورمونهای دوپامین و تستسترون را کم می کنند. و این خوب هم هست. کسی که صاحب فرزندی می شود، نمی تواند تمام شب در اطاق خواب به دنبال معشوق بدود !
اشپیگل: ولی برای بسیاری از زوجها دقیقا همین از دست رفتن رابطه جنسی یک مشکل بزرگ است.
فیشر: برای همین توصیه من برای رابطه های دراز مدت این است که از داشتن مرتب رابطه زناشویی خود داری نکنند. ما جانوری هستیم که برای این ساخته شده ایم که مرتب با هم آمیزش داشته باشیم. انسانهایی که به صورت قبیله ای زندگی می کنند، اکثرا روزانه با یکدیگر رابطه جنسی دارند. ترشح هورمون تستسترون، باعث بالا رفتن هورمون دوپامین هم می شود که به برقراری رابطه کمک می کند . ولی البته من زوجهایی را می شناسم که بدون این ارتباط نزدیک جنسی هم با یکدیگر زندگی می کنند.. کیفیت داشتن ارتباط نزدیک کمی دست کم گرفته می شود. ما به دنبال عشق رمانتیک هستیم، که میلی ساده و یک جور دیوانگی کور است. احساس رابطه نزدیک ولی یک حس بسیار رنگارنگ مانند نقشهای یک قالی شرقی است، که پر از احترام، طنز و خاطرات مشترک است .
مجله اشپيگل مصاحبه جالبي با اين پرفسور انجام داده : مجله شپیگل : خانم فیشر ، زنان و مردان با ازدواج ، به یکدیگر قول عشق تا هنگام مرگ می دهند. طبق گفته شما ولی معمولا بعد از ۴ سال این قول به جدایی می انجامد ؟
فیشر: بله. من به مدارک جمع شده از ۵۸ کشور نگاه کرده ام، در آنها دیده می شود که نیمی از کسانی که از یکدیگر جدا می شوند، این کار را در طول ۴ سال اول دوران ازدواج خود انجام می دهند و بعد از آن به دنبال پارتنر جدید هستند
اشپیگل: این نیاز به عوض کردن پارتنر از کجاست؟
فیشر: در واقع باید سوال شما بر عکس باشد: " چرا ما اصولا به مدت طولانی با هم می مانیم؟ " ۹۷٪ از جانواران پستاندار چنین تیمهای دو نفری درست نمی کنند. چرا پس انسان؟ این مساله ساده که ما یکدیگر را به عنوان پارتنر پیدا کرده و به هم وفادار هستیم، یک حادثه شگفت انگیز است، و دلیلش این جاذبه غریبیست که آنرا عشق می نامیم .
اشپیگل: شما در مورد پدیده عشق تحقیق می کنید، اینکار را چگونه انجام می دهید؟
فیشر: ما تعدادی از زنان و مردانی را که در آنها نشانه های عاشق بودن دیده می شود توسط دستگاه MRI معاینه کرده ایم، تا بفهمیم احساس عشق در کدام قسمت مغز جای دارد .
اشپیگل: از کجا می دانید که آیا کسی واقعا عاشق است یا نه ؟
فیشر: در این مورد کافیست که از او بپرسم در طول روز چه مدت به معشوق خود فکر می کند. معمولا جواب حدود ۹۵ ٪ از وقت روز است، خوب چون عشق همین مسخ شدن خالص است. این تمایل شدید، این جوشش، هسته اصلی عاشق بودن است. عشق بسیار سرسخت و به ندرت قابل کنترل است و بسیار به سختی می توان به آن پایان داد. به نظر من عشق قویترین میل جهان است، بسیار قویتر از میل به سکس. کسی که از رختخواب شریک جنسی خود رانده می شود، دست به قتل او نمی زند، اما تعداد کسانی که شریک خود را به خاطر رد کردن عشق آنها به قتل رسانده اند زیاد است، به خصوص در مردان
اشپیگل: شما نوشته اید از هر سه زن مقتول در آمریکا یکی از آنها از سوی پارتنر سابق خود به قتل رسیده است. اما تعداد مردان مقتول از سوی شریک سابق آنها تنها ۴٪ است . آیا زنان هنگام شکست در عشق بیشتر دست به خودکشی می زنند ؟
فیشر : نه ، در مورد خودکشی هم تعداد مردان بیشتر است . سه چهارم کسانی که به خاطر سرخوردگی در عشق خودکشی کرده اند، مردان هستند. زنان معمولا رابطه بهتری با خانواده و دوستان خود دارند و در دوران بحرانی از سوی آنها بهتر پشتیبانی می شوند. بر عکس مردان معمولا وابستگی شدید به رابطه با آن یک شخص خاص دارند که این می تواند نتایج خطرناکی داشته باشد . ولی البته در زنان هم خودکشی از روی عشق دیده می شود.. من از افراد تحت معاینه خود سوال کرده ام که آیا حاضرند برای عشق خود بمیرند یا نه. بسیاری از آنان، به خصوص جوانان در گروه سنی حدود ۲۰ سال، به این سوال پاسخ مثبت دادند، فکر می کنم خود من نیز در آن مقطع زندگی همین پاسخ را می دادم .
اشپیگل: در بدن افراد عاشق چه اتفاقی می افتد؟
فیشر: ما به افراد مورد آزمایش خود در حالیکه در دستگاه MRI قرار داشتند، یک بار عکس معشوق خود و یک بار یک عکس غریبه نشان دادیم و عکسهای مغزی آنها را در این دو حالت مقایسه کردیم. به نظر می آید که دو ناحیه در مغز که مسئول احساس عشق هستند را شناسایی کرده ایم. از علائم بارز دیگر، بالا رفتن میزان هورمون دوپامین (Dopamin) و نورآدرنالین (Noradrenalin ) و پایین آمدن میزان هورمون سروتونین (Serotonin) در مغز است. انرژی جوشان، تحریکات خوشحال کننده گاهی تا به حد رسیدن به خلسه، عرق کردن زیاد و طپش قلب نتیجه ترشح این سوپ هورمونی است
اشپیگل: هومر (Hommer ) هم به این نتیجه رسیده بود که:" و نیروی عشق در آن درون بود که حتی از عاقلان نیز عقلشان را ربود". این همه دیوانگی چه معنایی می دهد؟
فیشر: خود من هم مدتها تصور می کردم که طبیعت در مورد عشق اغراق کرده است. الان ولی فکر می کنم که عاشق شدن برای این به وجود آمده است که توجه ما (برای تولید مثل) متوجه یک پارتنر باشد و وقت و انرژی تلف نشود
اشپیگل: آیا میل جنسی برای این منظور کافی نبود؟
فیشر: نه، میل جنسی به تنهایی توجه ما را به سوی شریکهای متعددی جلب می کند، عاشق بودن باعث تحریک این میل در رابطه با معشوق می شود. میزان بالای ترشح هورمون دوپامین باعث ترشح شدیدتر هورمون جنسی تستسترون هم می شود.. به همین دلیل است که عشاق میل ترک اطاق خواب را ندارند .
اشپیگل: علت این شدت احساسات چیست؟ همانطور که خود در کتابتان نوشته اید، موشهای صحرایی فقط برای چند ثانیه جلب یکدیگر می شوند، فیلها مدت چند روز. حتی در شامپانزه ها نیز دوان عشق کوتاه است. چطور این احساس در ما تا به این حد پیش میرود که حاضر به مرگ برای دیگری هستیم؟
فیشر: من تصور می کنم که راه رفتن بر روی دو پا همه چیز را در ما تغییر داد. تا قبل از اینکه نیاکان ما (که احتمالا شبیه شامپانزه های امروز بوده اند) راه رفتن روی دو پا را بیاموزند، ماده ها فرزندان خود را به پشت حمل می کردند، دستانشان آزاد بود و احتیاج به نرها برای حفاظت و همراهی نداشتند. ولی از حدود ۶ تا ۷ میلیون سال قبل که انسان شروع به راه رفتن به روی دو پا کرد، مشکل آغاز شد: چرا که حالا ماده ها باید فرزندان خود را بغل می گرفتند و من نمی توانم تصور کنم که آنها می توانستند با یک دست فرزندان خود را حمل کنند و با دست دیگر به دنبال آذوقه بگردند و یا از خود دفاع کنند، پس به یک شریک برای بزرگ کردن فرزندان خود احتیاج داشتند.
اشپیگل: و مردان؟ فیشر: برای آنها هم تمرکز به روی یک شریک نفع داشته است. به عهده گرفتن وظیفه محافظت از چند شریک برای آنها هم کار سختی بوده است. بچه هایی که از سوی یک جفت محافظت می شده اند، شانس بهتری برای زنده ماندن پیدا می کردند و از همانجا ارتباطهای سلولهای عصبی برای ایجاد حس عاشق بودن شکل گرفته است.
اشپیگل: مدت زمان عاشقی چقدر است؟
فیشر: طبق تحقیقات ما بین ۱۸ ماه تا سه سال. البته این مدت زمان می تواند طولانی تر هم بشود اگر در برابر رابطه عشقی موانعی وجود داشته باشند. این نیز از خصوصیات سیستم ترشحی دوپامین است: اگر مغز "پاداشی" دریافت نکند، این سیستم خیلی فعالتر میشود...
اشپیگل: ... و با ترشح بیشتر قابلیت رنجبری را بالا می برد .
فیشر: بله. البته کار این سیستم به هیچ وجه همیشگی نیست . اگر خوش شانس باشیم، این حس عاشقی تبدیل به دوست داشتن می شود. در آن صورت هورمونهای دیگری کارگردانی را به عهده می گیرند: اوکسیتوسین (Oxytocin) و واسوپرسین (Vasopressin) که باعث حس نزدیکی و رابطه نزدیک هستند و ترشح هورمونهای دوپامین و تستسترون را کم می کنند. و این خوب هم هست. کسی که صاحب فرزندی می شود، نمی تواند تمام شب در اطاق خواب به دنبال معشوق بدود !
اشپیگل: ولی برای بسیاری از زوجها دقیقا همین از دست رفتن رابطه جنسی یک مشکل بزرگ است.
فیشر: برای همین توصیه من برای رابطه های دراز مدت این است که از داشتن مرتب رابطه زناشویی خود داری نکنند. ما جانوری هستیم که برای این ساخته شده ایم که مرتب با هم آمیزش داشته باشیم. انسانهایی که به صورت قبیله ای زندگی می کنند، اکثرا روزانه با یکدیگر رابطه جنسی دارند. ترشح هورمون تستسترون، باعث بالا رفتن هورمون دوپامین هم می شود که به برقراری رابطه کمک می کند . ولی البته من زوجهایی را می شناسم که بدون این ارتباط نزدیک جنسی هم با یکدیگر زندگی می کنند.. کیفیت داشتن ارتباط نزدیک کمی دست کم گرفته می شود. ما به دنبال عشق رمانتیک هستیم، که میلی ساده و یک جور دیوانگی کور است. احساس رابطه نزدیک ولی یک حس بسیار رنگارنگ مانند نقشهای یک قالی شرقی است، که پر از احترام، طنز و خاطرات مشترک است .