PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : آشنایی با دادستانهای کل کشور



sorna
07-06-2011, 12:48 AM
http://pic.azardl.com/images/39012456933970774159.jpg (http://pic.azardl.com/)



غلامحسین محسنی اژیه در سال ۱۳۳۵ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%DB%B3%DB%B3%DB%B5) در اژیه (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%DA%98%DB%8C%D9%87) (از توابع اصفهان (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B5%D9%81%D9%87%D8%A7%D9%86)) زاده شد. وی پس از پایان سطح عالی چــند سال در درس خارج در حوزه علمیه قم (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AD%D9%88%D8%B2%D9%87_%D8%B9%D9%84%D9%85%DB%8C% D9%87_%D9%82%D9%85) شرکت کرد. وی علاوه بر تحصیــلات حـــوزوی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%AA%D8%AD%D8%B5%DB%8C%D9%84%D8% A7%D8%AA_%D8%AD%D9%88%D8%B2%D9%88%DB%8C&action=edit&redlink=1) دارای مـــدرک کارشناسی ارشد حقوق بین‌الملل خصوصی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%AD%D9%82%D9%88%D9%82_%D8%A8%DB %8C%D9%86%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%84%D9%84_% D8%AE%D8%B5%D9%88%D8%B5%DB%8C&action=edit&redlink=1) است.
مسوولیت‌ها
- مسئول گزینش وزارت اطلاعات (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%88%D8%B2%D8%A7%D8%B1%D8%AA_%D8%A7%D8%B7%D9%84% D8%A7%D8%B9%D8%A7%D8%AA) در سال‌های ۱۳۶۳ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%DB%B3%DB%B6%DB%B3) و ۱۳۶۴ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%DB%B3%DB%B6%DB%B4)
- نمایندهٔ قوه قضاییه (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%82%D9%88%D9%87_%D9%82%D8%B6%D8%A7%DB%8C%DB%8C% D9%87) در وزارت اطلاعات از نیمهٔ دوم سال ۱۳۶۴ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%DB%B3%DB%B6%DB%B4) تا ‪۱۳۶۷ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%DB%B3%DB%B6%DB%B7)
- دادستان ویژه روحانیت (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%AF%D8%A7%D8%AF%D8%B3%D8%AA%D8% A7%D9%86_%D9%88%DB%8C%DA%98%D9%87_%D8%B1%D9%88%D8% AD%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%AA&action=edit&redlink=1) تهران (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86) از سال ۱۳۷۴ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%DB%B3%DB%B7%DB%B4) لغایت ۱۳۷۶ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%DB%B3%DB%B7%DB%B6)
- دادستان کل ویژه روحانیت از سال ۱۳۷۷ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%DB%B3%DB%B7%DB%B7) تا ۱۳۸۴ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%DB%B3%DB%B8%DB%B4)
- مسئول مجتمع قضایی ویژه رسیدگی به جرائم کارکنان دولت (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%85%D8%AC%D8%AA%D9%85%D8%B9_%D9 %82%D8%B6%D8%A7%DB%8C%DB%8C_%D9%88%DB%8C%DA%98%D9% 87_%D8%B1%D8%B3%DB%8C%D8%AF%DA%AF%DB%8C_%D8%A8%D9% 87_%D8%AC%D8%B1%D8%A7%D8%A6%D9%85_%DA%A9%D8%A7%D8% B1%DA%A9%D9%86%D8%A7%D9%86_%D8%AF%D9%88%D9%84%D8%A A&action=edit&redlink=1) از سال ۱۳۷۷ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%DB%B3%DB%B7%DB%B7) تا ۱۳۸۱ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%DB%B3%DB%B8%DB%B1)

عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%85%D8%AC%D8%AA%D9%85%D8%B9_%D9 %82%D8%B6%D8%A7%DB%8C%DB%8C_%D9%88%DB%8C%DA%98%D9% 87_%D8%B1%D8%B3%DB%8C%D8%AF%DA%AF%DB%8C_%D8%A8%D9% 87_%D8%AC%D8%B1%D8%A7%D8%A6%D9%85_%DA%A9%D8%A7%D8% B1%DA%A9%D9%86%D8%A7%D9%86_%D8%AF%D9%88%D9%84%D8%A A&action=edit&redlink=1)
- وزیر اطلاعات از ۲۳ مرداد ۱۳۸۴ تا ۳ مرداد ۱۳۸۸
- دادستان کل کشور

sorna
07-06-2011, 12:51 AM
http://pic.azardl.com/images/08085460006670759435.jpg (http://pic.azardl.com/)

قربانعلي دري نجف آبادي فرزند مرحوم حاج اسدالله در آبان 1324 در نجف آباد اصفهان ،‌ پا به عرصة وجود نهاد .

دوران تحصيل :

دوران ابتدايي و سال اول دبيرستان را در مدارس معمول آن زمان به تحصيل پرداخته و به سبب علاقة وافر به علوم ديني ، در سال 1338 شمسي به حوزة علميه نجف آباد ( مدرسة مرحوم رياضي ) راه يافت. و از محضر بزرگاني مانند : مرحوم آيت الله حاج شيخ عباس ايزدي ،‌ حاج شيخ غلامحسين منصور ،‌ حاج سيد محمود مدرس و ديگر بزرگان حوزة علميه نجف آباد بهره برد .

در سال 1340 شمسي و هم زمان با رحلت مرحوم آيت الله بروجردي در حاليكه مشغول دورة سطح بود ، به حوزة علميه قم مشرف شده و از محضر آيت الله حاج شيخ غلامرضا صلواتي ، حاج شيخ حسين شب زنده دار ،‌حاج شيخ ابراهيم اميني و آيت الله مفتح دروس جلدين لمعه ، قوانين ، منظومه ، منطق و حكمت را فرا گرفت . رسائل و مكاسب را در محضر آيات : سبحاني ، ‌صالحي نجف آبادي ، ‌منتظري ، حاج شيخ علي پناه اشتهاردي و فاضل لنكراني استفاده برد .

كفايه را نيز در محضر مرحوم آيت الله حاج سيد باقر سلطاني و ديگر بزرگان فرا گرفت . از سالهاي 1343 و 1344 شمسي در درس خارج اصول و اجتهاد و تقليد و نيز كتاب الصلوه مرحوم آيت الله محقق داماد شركت جست و هم زمان نيز در درسهاي طهارت مرحوم آيت الله گلپايگاني حضور يافت . از حوزة درسي مرحوم آيت الله حائري ، آيت الله فاني اصفهاني ،‌آيت الله اراكي و نيز دو سال تابستان ها از حوزه درسي مرحوم آيت الله سيد علي بهبهاني بهره برد .

جلد سوم اسفار را در محضر مرحوم علامه طباطبايي و جلد اول را در محضر آيت الله اميني و جلد دوم و ششم را در محضر آيت الله جواد آملي فرا گرفت . قسمتي از الهيات ، شفا و قواعد اين تركه و فصوص و مصباح را نيز از محضر آيتين علمين جوادي آملي و حسن زاده آملي فرا گرفت .

در مباحث فلسفي و جلسات خصوصي آيت الله شهيد مطهري نيز حضوري فعال داشته از سالهاي 1347 - 1346 شمسي به بعد بصورت مستقل در مباحثة جواهر،كفايه ، فقه ، اصول و اسفارپرداخته و ضمناً به تدريس سطوح مختلف همت گمارد .

از جمله درس هايي كه در آن سال ها در حوزة مقدس قم و نجف آباد براي طلاب و دانشجويان دلپذير بود ،‌آشنايي با نهج البلاغه شريف بود كه همواره مورد توجه اين جانب بوده و به ايـن كار غالباً ممارست داشت.

فعاليتهاي علمي :

از آغاز طلبگي ، تحصيل توأم با تدريس داشت و نوعاً چند مباحثه را دنبال مي كرده ام . بسياري از دروس سطوح مختلف مانند : كفايه مكاسب ،‌ منظومة حكمت ، نهايه الحكمه ، ‌بدايه ، المنطق و اصول الفقه مرحوم مظفر ، بخشي از اشارات و مباحث فراوان ديگري را مباحثه نمود.

در مدارس كرماني ها ، قديريه و رضويه و عترت و رسول اكرم ( ص)‌و مدرسه مباركه فيضيه و حجتيه نيز دروس گوناگون ادبيات و ( سطح ) و تفسير قرآن كريم و نهج البلاغه شريف را ارائه نمود .

پس از پيروزي انقلاب اسلامي نيز عليرغم اشتغالات فراوان در امر تدريس درحوزة علميه قم و يا دانشگاههاي كشور ،‌كم و بيش در حد توان انجام وظيفه كرد و توفيق تدريس مباحثي همچون : آيات و احكام اقتصادي ، اقتصاد اسلامي ، ولايت فقيه ، مباني سياست اسلام در نهج البلاغه ، فقه سياسي اسلام ، را در دانشگاههاي تربيت مدرس ،‌ امام صادق (ع) مدرسة عالي شهيد مطهري و ... داشت و چندين رساله دانشجويي را راهنمايي نموده و يا مشاوره داد و در منزل نيز به تدريس مكاسب و ديگر دروس اشتغال داشت.

در اين سالها در حوزه علميه و مدارس مختلف علوم ديني نيز به درس و بحث اشتغال داشت، ‌از جمله اين كه در حوزة علميه شهر كرد ،‌ مدرســة مباركة حجت يه براي طلاب غير ايراني ، مدرسة امام حسين (ع) ( ميدان امام حسين تهران ) ، ‌مدرسة مروي ،‌ مدرسه علميه اميرالمؤمنين و مدرسة الزهرا ( ع ) ، حوزه هاي عمليه خواهران و برادران و مسجد جامعه حجت غرب تهران مسئوليت داشته و تدريس داشت مسئولیت برگزاری گنگره های مختلف از جمله کنگره بزرگداشت شیخ بهایی ،شهید بهشتی،حمایت قضایی از مردم فلسطین و امام سجاد (ع) از دیگر اقدامات است.

تأليفات :

در كنار فعاليت هاي علمي و اجتماعي ، تأليفاتي نيز داشته ام كه برخي به چاپ رسيده اند نظير : انسان ، ‌اسلام و بهره وري در اسلام ، استراتژی دراز مدت جمهوري اسلامي ايران ، ‌فرهنگ و توسعه از ديدگاه حضرت امام خميني (ره)، مقدمه اي بر مالية عمومي در اسلام ، حكومت اسلامي در نهج البلاغه ، ‌انديشه هاي اقتصادي شهيد مدرس ،شیخ بهایی صاحب حکمــت ایمانیان ،تفسیر سوره ممتحنه ،اختلاق کارگزاران ،عبودیت و معرفت، توسعه از نظر گاه اسلامی ،مجموعه مقالات حقوقی ،سرًدلبران و...

فعاليت هاي تبليغي :

كاروتبليغ و ارشاد و دعوت به خير ،‌ از برنامه هاي اصلي و وظايف مهم روحانيت بود ونيز به لطف خداوند متعال از سال هزارو سيصدو چهل و دو شمسي همواره در ايام محرم و ماه رمضان و نيز ديگر ايام تبليغي به اين مهم همت گماشته و در حد توان به انجام وظيفه پرداخته است و از روستاهاي دور افتاده اليگودرز مانند : اردودر ، خاني آباد تا راويز رفسنجان و...

استخدام در دورة اول و مسئوليت هاي ديگر ؛

- دبير هيئت عالي گزينش ( مستقر در رياست جمهوري ) بيش از 15 سال ؛

- عضويت در ستاد قرارگاه خاتم الانبياء ؛

- نمايندگي رياست جمهوري وقت ( حضرت آيت الله خامنه اي ) در سركشي به رزمندگان اسلام و مناطق آسيب ديده در اثر جنگ تحميلي ؛

- نمايندگي امام جمعه تهران در ستاد پشتيباني جبهه و جنگ ؛

- رياست هيئت مديره و دبير هيئت علمي مركز جهاني علوم اسلامي قم ( منصوب از سوي مقام معظم رهبري به مدت 5 سال ) ؛

- عضويت در شورايعالي مجمع جهاني اهل بيت (ع) (‌منصوب از سوي مقام معظم رهبري از اول تأسيس سال 68 تا امروز ) و مدتي نيز معاونت فرهنگي مجمع اهل البيت (ع) ؛

- امامت جمعة موقت شهر ري از سال 73 به اين طرف ؛

- مسئوليت مجمع مشورتي بازسازي كشور پس از پذيرش قطعنامه در سال 1367 از طرف امام راحل ( ره )

- دو دوره نمايندگي مجلس خبرگان از استان ايلام و تهران ؛

- عضويت در بعثة حضرت امام و مقام معظم رهبري در حج ؛

- معاونت اقتصادي و تكنولوژي مركز تحقيقات استراتژيك رياست جمهوري ؛

-عضويت در كميتة تنظيم بازار ارز و عضويت در شوراي پول و اعتبار ؛

- عضويت در مجمع تشخيص مصلحت نظام در سه دوره پنج ساله ؛

- وزير اطلاعات جمهوري اسلامي ايران ؛

- مشاوره اقتصادي رئيس جمهوري ؛

- رياست كميته اقتصادي شوراي عالي امنيت ملي ؛

- رياست ديوان عدالت اداري ؛

- عضو هيات امناي دانشگاههاي صنعتي اصفهان و كاشان يك دوره از طرف آيت الله هاشمي رفسنجاني رئيس جمهور وقت ؛

- عضو هيات امناي دانشگاههاي منطقه مركزي از طرف رياست محترم جمهوري ؛

- عضو هيات امناي مهديه تهران از سالهاي 59 تا اين تاريخ ؛

- عضو هيات امناي ندا رايانه و مسئول انجمن فن آوري در مجلس شوراي اسلامي در دوره هاي چهارم و پنجم

- عضو ستاد تفسير

- دادستان كل كشور

- رئیس گنگره شیخ بهایی

- رئیس کمیسیون قضایی حمایتی کنفرانس بین المللی فلسطین

-رئیس کنگره جاودانه های تاریخ (شهدای هفتم تیر)

- مشاورعالی رئیس قوه قضائیه .

sorna
07-06-2011, 12:57 AM
http://pic.azardl.com/images/19883096716718742844.jpg (http://pic.azardl.com/)


آيت ‌الله‌ عبدالنبي‌ نمازي‌ در سال‌ 1324 در شهر بوشهر به‌ دنيا آمد. پدرش‌ مرحوم‌ حجة‌الاسلام‌ حاج‌ شيخ‌ احمد نمازي‌ فرزند آية‌الله‌ حاج‌ شيخ‌ حسين‌ نمازي‌ دشتي‌ بود. مادرش‌ نيز دختر مرحوم‌ شيـخ‌ عباس‌ از روحانيان‌ استان‌ بوشهر بود. پدر آية‌الله‌ نمازي‌ براي‌ تبليغ‌ به‌ آبادان‌ هجرت‌ كرد و خانواده‌ را نيز به‌ همراه‌ برد.
دوران‌ تحصيل‌:
آية‌الله‌ نمازي‌ پس‌ از طي‌ دوره‌ دبستان‌، به‌ حوزه‌ رو آورد و پس‌ از طي‌ دروس‌ ادبيات‌ عرب‌ در آبادان‌ در سال‌ 1341 به‌ نجف‌ اشرف‌ عزيمت‌ كرد و در مدرسه‌ علميه‌ بادكوبه‌ سكونت‌ گزيد. حال‌ و هواي‌ نجف‌ و انوار تابناك‌ مرقد اميرمؤمنان‌(ع‌) آثار شگرفي‌ در روحيه‌ او بر جا نهاد و او را بيش‌ از گذشته‌ شيفته‌ علم‌ و دانش‌ كرد. او پس‌ از چند سال‌ بهره‌مندي‌ از آن‌ شهر مبارك‌ و از استادان‌ وارستة‌ آن‌ ديار، به‌ قم‌ مراجعت‌ نمود تا از محضر عالمان‌ آن‌ ديار نيز بهره‌مند شود.
در قم‌ نيز به‌ درس‌ خارج‌ بسياري‌ از بزرگان‌ راه‌ يافت‌ و در اين‌ ميان‌ از شـركت‌ در دروس‌ فلسفه‌ و اخلاق‌ نيز باز نماند.
استادان‌ و دوستان‌:
آية‌الله‌ نمازي‌ در سالهاي‌ تحصيل‌ خود به‌ محضر علماي‌ بسياري‌ شرفياب‌ شد. او در نجف‌ اشرف‌ به‌ درس‌ علمايي‌ چون‌ آية‌الله‌ حاج‌ شيخ‌ محمدحسين‌ موحد نجف‌ آبادي‌(ره‌)، آية‌الله‌ حاج‌ شيخ‌ كاظم‌ تبريزي‌(ره‌)، آية‌الله‌ حاج‌ شيخ‌ صدرا بادكوبه‌اي‌(ره‌)، آيــة‌الله‌ العظـمي‌ سيد عبدالاعلي‌ سبزواري‌(ره‌) و آية‌الله‌ حاج‌ شيخ‌ علي‌ آزاد قزويني‌ رفت‌. در حوزه‌ علميه‌ قم‌ نيز در درس‌ خارج‌ فقه‌ و اصول‌ آية‌الله‌ العظمي‌ حاج‌ شيخ‌ محمد علي‌ اراكي‌(ره‌)، آية‌الله‌ العظمي‌ حاج‌ ميرزاهاشم‌ آملي‌(ره‌)، آية‌الله‌العظمي‌ حاج‌ سيد علي‌ علامه‌ فاني‌ اصفهاني‌(ره‌) و آية‌الله‌ العظمي‌ حاج‌ سيد محمدرضا گلپايگاني‌(ره‌) رفت‌ و در دروس‌ فلسفه‌ آية‌الله‌ حاج‌ آقا رضا صدر(ره‌) و آية‌الله‌ حاج‌ شيخ‌ محمد محمدي‌ گيلاني‌ حاضر شد.
فعاليتهاي‌ علمي‌ و فرهنگي‌:
آية‌الله‌ نمازي‌ درساليان‌ متمادي‌، خدمات‌ علمي‌ و فرهنگي‌ بسياري‌ را به‌ انجام‌ رسانده‌ است‌. او در مدت‌ اقامت‌ خود در نجف‌ اشرف‌ و پس‌ از آن‌، همواره‌ بر امر تدريس‌ اشتغال‌ داشته‌ كتب‌ دروس‌ مقدماتي‌ و ادبيات‌ عرب‌، لمعتين‌، معالم‌، را در نجف‌ اشرف‌ تدريس‌ كرده‌ پس‌ از مراجعت‌ به‌ قم‌ نيز بارها كتب‌ دوره‌ سطح‌ شامل‌ رسائل‌، مكاسب‌، كفايتين‌ را براي‌ طلاب‌ مستعد تدريس‌ نموده‌ و از اين‌ رهگذر، شاگردان‌ بسياري‌ به‌ مكتب‌ امام‌ صادق‌(ع‌) تقديم‌ كرده‌ است‌.
وي‌ همچنين‌ با تشكيل‌ جلسات‌ تفسير، به‌ مباحثه‌ و مداقه‌ آيات‌ قرآن‌ پرداخت‌ كه‌ اين‌ جلسات‌ حدود پنج‌ سال‌ به‌ طول‌ انجاميد.
او در طي‌ آن‌ سالها، تأليفات‌ بسياري‌ نگاشته‌ و در زمينه‌هاي‌ گوناگون‌ به‌ پژوهش‌ پرداخته‌ است‌ كه‌ برخي‌ از آنها به‌ شرح‌ زير است‌:
1ـ رسالة‌ وجوب‌ صلاة‌الجمعه‌؛ 2ـ مصباح‌ الشريعه‌ في‌ شرح‌ تحرير الوسيله‌ في‌ كتاب‌ الخمس‌؛ 3ـ مصباح‌ الشريعه‌ في‌ شرح‌ تحرير الوسيله‌ كتاب‌ الاجتهاد و التقليد؛ 4ـ مصباح‌ الشريعه‌ في‌ شرح‌ تحرير الوسيله‌ كتاب‌ صلاة‌ المسافر؛ 5ـ مصباح‌ الشريعه‌ في‌ شرح‌ تحريرالوسيله‌ كتاب‌ الصوم‌؛ 6ـ گناه‌ و آثار آن‌؛ 7ـ معرفة‌ الله‌ ؛ 8ـ ولايت‌ فقيه‌؛ 9ـ پاسخ‌ به‌ شبهات‌ پيرامون‌ ولايت‌ فقيه‌؛ 10ـ رساله‌اي‌ در اخلاص‌؛ 11ـ صفات‌ و شرايط‌ رهبري‌ در اسلام‌؛ 12ـ تفسير سورة‌ والعصر؛ 13ـ رساله‌ در ولايت‌ و مرجعيت‌؛ 14ـ تقريرات‌ فقه‌ و اصول‌ درس‌ مرحوم‌ حضرت‌ آية‌الله‌ العظمي‌ اراكي‌(ره‌)؛ 15ـ تقريرات‌ فقه‌ و اصول‌ مرحوم‌ حضرت‌ آية‌الله‌ العظمي‌ ميرزا هاشم‌ آملي‌(ره‌)، 16ـ تقريرات‌ فقه‌ بحث‌ قضاوت‌ مرحوم‌ آية‌الله‌ العظمي‌ عبدالاعلي‌ سبزواري‌(ره‌)، 17ـ حاشيه‌ بر بيع‌ مكاسب‌؛ 18ـ سه‌ جزوه‌ در علم‌ صرف‌ و نحو؛ 19ـ معاد از ديدگاه‌ آيات‌ و روايات‌.
فعاليت‌هاي‌ سياسي‌:
در كارنامة‌ زندگاني‌ آية‌الله‌ نمازي‌، فعاليتهاي‌ سياسي‌ وي‌ بيش‌ از همه‌ مي‌درخشد. او از نخستين‌ سالهاي‌ نهضت‌ امام‌ خميني‌(ره‌) همواره‌ پشتيبان‌ آن‌ بوده‌ و از هيچ‌ كوششي‌ در آن‌ راه‌ دريغ‌ نورزيده‌ است‌. او در زمان‌ دستگيري‌ امام‌(ره‌) از شمار اجتماع‌ كنندگان‌ در مقابل‌ بيوت‌ مراجع‌ بود كه‌ خواستار اقدام‌ جدي‌ علما براي‌ آزادي‌ امام‌(ره‌) بوده‌اند.
در دورة‌ تبعيد امام‌(ره‌) به‌ عراق‌، جزو استقبال‌ كنندگان‌ از ايشان‌ در كربلا بود و همواره‌ مقيد بود در نجف‌ نمازهاي‌ ظهر و عصر و مغرب‌ و عشاء را به‌ امامت‌ آن‌ مرجع‌ عظيم‌الشأن‌ اقامه‌ كند. در ايران‌ نيز در طي‌ سالهاي‌ پيش‌ از انقلاب‌ بارها به‌ نقاط‌ گوناگون‌ كشور سفر كرد و به‌ افشاگري‌ در بارة‌ مفاسد رژيم‌ پهلوي‌ پرداخت‌ كه‌ اين‌ مسأله‌ موجب‌ چندين‌ بار احضار و بازجويي‌ وي‌ شد و گاه‌ به‌ زندان‌ شدن‌ وي‌ مي‌انجاميد. او از كساني‌ بود كه‌ در آن‌ سالها به‌ اين‌ مسأله‌ مي‌انديشيد كه‌ اسناد تاريخي‌ نهضت‌ را نگهداري‌ كند تا در بعدها، مورد استفاده‌ نسل‌ جوان‌ قرار گــيرد. از اين‌ رو با مرحوم‌ رباني‌ شيرازي‌ به‌ گردآوري‌ اسناد نهضت‌ پرداخت‌. او در جريان‌ پيروزي‌ انقلاب‌ اسلامي‌ نيز براي‌ استقبال‌ از امام‌ خميني‌(ره‌) از قم‌ به‌ تهران‌ آمد و در بهشت‌ زهرا استقرار يافت‌. سپس‌ براي‌ همكاري‌ با اعضاي‌ ستاد انقلاب‌ به‌ ساختمان‌ مدرسه‌ رفاه‌ رفت‌ و از طـرف‌ آن‌ ستاد به‌ پادگان‌ نيروي‌ هوايي‌ قلعه‌ مرغي‌ رفت‌. پس‌ از آن‌ نيز به‌ يكي‌ از سازمانهاي‌ ارتش‌ رفت‌ و سپس‌ به‌ جمع‌ آوري‌ و تحويل‌ سلاحها از مردم‌ مأمور شد و از آنها در دانشگاه‌ تهران‌ بازديد كرد.
بخشي‌ از فعاليتهاي‌ سياسي‌ آيت‌الله‌ نمازي‌ پس‌ از انقلاب‌ اسلامي‌ به‌ قوة‌ قضائيه‌ مربوط‌ است‌. وي‌ كار خود را در دستگاه‌ قضايي‌ با قبول‌ سمت‌ حاكم‌ شرع‌ در منطقه‌ سرپل‌ ذهاب‌ و قصرشيرين‌ آغاز كرد و در آن‌ منطقه‌ سرچشمه‌ خدمات‌ بسياري‌ شد.
آية‌الله‌ نمازي‌ بارها در جبهه‌هاي‌ دفاع‌ مقدس‌ حاضر شد و در يكي‌ از عمليات‌ جبهه‌ جنوب‌، بر اثر بمباران‌ سنگين‌ شيميايي‌، از ناحيه‌ چشم‌ و سينه‌ مجروح‌ شد چندي‌ بعد نيز درعمليات‌ مرصاد بر اثر اصابت‌ تركش‌ به‌ سختي‌ مجروح‌ مي‌گردد. او پس‌ از آن‌ نيز در جبهه‌هاي‌ دفاع‌ مقدس‌ حاضر مي‌شد و همواره‌ باعث‌ شادماني‌ رزمندگان‌ اسلام‌ بود.
برخي‌ از مسؤوليت‌هاي‌ او پس‌ از انقلاب‌ اسلامي‌ به‌ شرح‌ زير است‌:
ـ قاضي‌ شرع‌ دادگاههاي‌ انقلاب‌ اسلامي‌غرب‌ كشور طي‌ سالهاي‌ 58 و 59؛
ـ نمايندگي‌ امام‌ و فرماندهي‌ سپاه‌ منطقه‌ 2 كشوري‌؛
ـ مسئوليت‌ بخش‌ آمار و بررسي‌ شوراي‌ مديريت‌ حوزه‌ علميه‌ قم‌ ؛
ـ مسؤوليت‌ آموزشهاي‌ عقيدتي‌ ـ سياسي‌ كل‌ سپاه‌ پاسداران‌ انقلاب‌ اسلامي‌؛
ـ نمايندگي‌ مجلس‌ خبرگان‌ رهبري‌ در دورة‌ دوم‌ و سوم‌ از استان‌ بوشهر.
ـ عضويت‌ در جامعه‌ مدرسين‌ حوزه‌ علميه‌ قم‌
ـ دادستان‌ كل‌ كشور
ـ وي‌ اكنون‌ در حوزه‌ علميه‌ قم‌ به‌ تدريس‌ خارج‌ فقه‌ و اصول‌ مشغول می باشند.
- همچنین نماینده ولی فقیه در کاشان و امام جمعه این شهرستان می باشند.

sorna
07-06-2011, 12:59 AM
http://pic.azardl.com/images/70806735687992193520.jpg (http://pic.azardl.com/)



آيت ‌الله‌ مرتضي‌ مقتدايي‌ در سيزدهم‌ رجب‌ ـ روز ولاديت‌ امام‌ علي‌(ع‌) ـ سال‌ 1314 هجري‌ شمسي‌ در محله‌ مسجد حكيم‌ اصفهان‌ چشم‌ به‌ جهان‌ گشود. پدرش‌ مرحوم‌ آیة‌الله‌ حاج‌ ميرزا محمود مقتدايي‌ از بزرگان‌ و دانشمندان‌ مشهور اصفهان‌ بود كه‌ از مرحوم‌ آقاسيد محمد نجف‌ آبادي‌ اجازه‌ اجتهاد داشت‌ و مدت‌ كوتاهي‌ از محضر مرحوم‌ حاج‌ شيخ‌ عبدالكريم‌ حائري‌ ـ مؤسس‌ حوزه‌ علميه‌ قم‌ ـ بهره‌ برده‌ بود و با امام‌(ره‌) و مرحوم‌ آية‌الله‌ محقق‌ داماد و مرحوم‌ آية‌الله‌ سيد احمد زنجاني‌ جلسات‌ مشتركي‌ برپا نموده‌ بود. جدش‌ مرحوم‌ ملامحمد باقر از زاهدان‌ و عالمان‌ عصر خود بود كه‌ در امامزاده‌ اسحاق‌ ـ برادر امام‌ رضا(ع‌) ـ در پنج‌ كيلومتري‌ اصفهان‌ مدفون‌ است‌. هنگامي‌ كه‌ براي‌ تعمير حرم‌ امامزاده‌، قبر او خراب‌ شد، جنازة‌ او در حالي‌ كه‌ كاملاً سالم‌ و تازه‌ بود، نمايان‌ شد! مادر آية‌الله‌ مقتدايي‌ نيز زني‌ پاكدامن‌ و مؤمن‌ و صبيّه‌ مرحوم‌ آية‌الله‌ العظمي‌ حاج‌ ميرزا جمال‌ الدين‌ كلباسي‌ بود. خانوادة‌ آية‌الله‌ مقتدايي‌، زندگي‌ ساده‌ و بي‌ آلايشي‌ داشتند و از ويژگيهاي‌ پدرش‌ اين‌ بود كه‌ هيچ‌ گاه‌ از وجوهات‌ شرعي‌ براي‌ امرار معاش‌ استفاده‌ نمي‌كرد، با اينكه‌ هر ماه‌ مبالغ‌ بسياري‌ از وجوهات‌ را از مردم‌ دريافت‌ مي‌كرد.
دوران‌ تحصيل‌:
كودكي‌ آية‌الله‌ مقتدايي‌، با استبداد رضاخان‌ و مسأله‌ كشف‌ حجاب‌ و ممنـــــوعيت‌ پوشیدن‌ لباس‌ روحاني‌، همزمان‌ بود. البته‌ پدر او جزو كساني‌ بود كه‌ در امتحانات‌ رسمي‌ آن‌ دوره‌، شركت‌ كرده‌ بود و اجازه‌ تدريس‌ و بر سر نهادن‌ عمامه‌ داشت‌؛ اما به‌ دليل‌ ممنوع‌ بودن‌ حجاب‌ براي‌ زنان‌، با خانوادة‌ خود به‌ روستاي‌ «خوراسگان‌ محله‌ پزوه‌» رفت‌ تا ضمن‌ آزادي‌ بيشتر، به‌ رتق‌ و فتق‌ امور مردم‌ نيز بپردازد. آية‌الله‌ مقتدايي‌ در همان‌ جا تحصيلات‌ ابتدايي‌ را آغاز كرد و پس‌ از به‌ پايان‌ رساندن‌ دوره‌ ابتدايي‌، نزد پدر، شرح‌ نصاب‌، جامع‌ المقدمات‌، سيوطي‌، منطق‌ كبري‌ و بخشي‌ از شرح‌ نظام‌ را خواند.
در سال‌ 1331 وارد حوزه‌ علميه‌ اصفهان‌ شد و ادامة‌ دروس‌ مقدمات‌ و دوره‌ سطح‌ را نزد بزرگان‌ آن‌ ديار فرا گرفت‌. دو سال‌ هم‌ در درس‌ خارج‌ شركت‌ كرد و در سال‌ 1338 به‌ حوزه‌ علميه‌ قم‌ عزيمت‌ كرد. سبب‌ عزيمت‌ او به‌ قم‌ اين‌ بود كه‌ در تابستان‌، چند تن‌ از طلاب‌ فاضل‌ حوزه‌ علميه‌ قم‌ به‌ اصفهان‌ آمده‌ بودند و در حجرة‌ آية‌الله‌ مقتدايي‌ در مدرسه‌ صدر سكونت‌ داشتند. آنها پس‌ ازآگاهي‌ از وضعيت‌ درس‌ و بحث‌ طلبه‌ جوان‌، او را به‌ حضور در قم‌ تشويق‌ كردند و ويژگيهاي‌ درس‌ امام‌(ره‌) را براي‌ او برشمردند و بيان‌ داشتند كه‌ دوره‌ دوم‌ خارج‌ اصول‌ و خارج‌ مكاسب‌ امام‌(ره‌) به‌ تازگي‌ آغاز شده‌ است‌. اين‌ مژده‌، شور و شوق‌ او را براي‌ حضور در قم‌ دو چندان‌ ساخت‌.
در قم‌ نيز در درس‌ خارج‌ امام‌(ره‌) و ديگر بزرگان‌ شركت‌ نمود و در اين‌ ميان‌، از تحصيل‌ علوم‌ عقلي‌ نيز باز نماند. در سال‌ 1340 نيز به‌ كلاسهايي‌ كه‌ شهيد دكتر بهشتي‌ براي‌ آشنايي‌ فضلاي‌ قم‌ با علوم‌ جديد، ازجمله‌ فيزيك‌، شيمي‌، زبان‌ انگليـسي‌ بود، راه‌ يافت‌. اين‌ كلاسها در شبهاي‌ پنج‌ شنبه‌ و جمعه‌ و عصرهاي‌ جمعه‌ برگزار مي‌شد. آية‌الله‌ مقتدايي‌ در طي‌ اين‌ سالها از شركت‌ در دروس‌ اخلاق‌ و تهذيب‌ نفس‌ غافل‌ نمي‌ماند و همواره‌ پندهاي‌ عالمان‌ و استادان‌ خود را به‌ گوش‌ جان‌ مي‌سپرد.
استادان‌ و دوستان‌:
آية‌الله‌ مرتضي‌ مقتدايي‌ در ساليان‌ علم‌ آموزي‌، با استادان‌ بسياري‌ انس‌ داشت‌. او كه‌ بخشي‌ از مقدمات‌ را نزد پدر خود آموخته‌ بود، باقيماندة‌ آن‌ و بخشي‌ از دروس‌ سطح‌ را نزد مرحـوم‌ حاج‌ شيخ‌ محمد حسن‌ نجف‌ آبادي‌، از شاگردان‌ مرحوم‌ آخوند خراساني‌ و نيز مرحوم‌ آقاي‌ فياض‌ و شهيد شمس‌ آبادي‌ فرا گرفت‌.
او منظومه‌ را نزد مرحوم‌ حاج‌ ميرزا رضا كلباسي‌ و تفسير، نهج‌ البلاغه‌ و اخلاق‌ را نزد مرحوم‌ حاج‌ ميرزا علي‌ آقاي‌ شيرازي‌ و خلاصة‌ الحساب‌ و تشريح‌ الافلاك‌ را نزد مجدالعلما فرزند مرحوم‌ حاج‌ شيخ‌ محمدرضا نجفي‌ مسجد شاهي‌ فرا گرفت‌. همچنين‌ مكاسب‌ را نزد مرحوم‌ آية‌الله‌ خادمي‌ آموخت‌ و دو سال‌ نيز در درس‌ خارج‌ آن‌ مرحوم‌ شركت‌ نمود.
با ورود به‌ حوزه‌ علميه‌ قم‌، به‌ درس‌ خارج‌ امام‌ خميني‌(ره‌) شرفياب‌ شد و همزمان‌ در درس‌ آية‌الله‌العظمي‌ بروجردي‌ نيز شركت‌ مي‌كرد. همچنين‌ از درسهاي‌ خارج‌ مرحوم‌ محقق‌ داماد و مرحوم‌ گلپايگاني‌ و مرحوم‌ اراكي‌ نيز بهره‌ مي‌برد. در بخش‌ فلسفه‌ نيز به‌ درس‌ اسفار مرحوم‌ علامه‌ طباطبايي‌ مي‌رفت‌.
آية‌الله‌ مقتدايي‌ در سالهاي‌ تحصيل‌ خود با بسياري‌ از فضلا دوست‌ بود و به‌ مباحثه‌ علمي‌ در زمينه‌هاي‌ گوناگون‌ مي‌پرداخت‌ كه‌ از جمله‌ آن‌ در اصفهان‌ مي‌توان‌ آقايان‌ حسن‌ امامي‌، شيخ‌ صفرعلي‌ شريعت‌ فلاورجاني‌، عبوديت‌، كمال‌ فقيه‌ ايماني‌ و در قم‌ آقايان‌ فاضل‌ هرندي‌، مؤمن‌، طاهري‌ خرم‌آبادي‌، مصلحي‌ و الهي‌ قمي‌ را نام‌ برد.
فعاليتهاي‌ علمي‌ و فرهنگي‌:
آية‌الله‌ مرتضي‌ مقتدايي‌، تاكنون‌ فعاليتهاي‌ علمي‌ و فرهنگي‌ بســياري‌ را به‌ انجام‌ رسانده‌ است‌. او از سالهاي‌ آغازين‌ اشتغال‌ به‌ تحصيل‌ در حوزه‌ علميه‌ اصفهان‌، به‌ تدريس‌ دروس‌ آموخته‌، مي‌پرداخت‌ و كتب‌ دورة‌ سطح‌ و نيز سطوح‌ عالي‌ را بارها تدريس‌ نموده‌ است‌ وي‌ چند سال‌ به‌ تدريس‌ خارج‌ فقه‌ در مدرسه‌ مروي‌ تهران‌ و پس‌ از آن‌ در حوزه‌ علميه‌ قم‌ اشتغال‌ داشته‌ كه‌ اين‌ تدريس‌ تاكنون‌ ادامه‌ دارد و از اين‌ رهگذر، طلاب‌ و فــضلاي‌ بسياري‌ تربيت‌ شده‌اند كه‌ وجودشان‌، تداوم‌ بخش‌ راه‌ اجتهاد در حوزه‌هاي‌ علمي‌ و عملي‌ خواهـــــد بود. همــــچنين‌ وي‌ تقريرات‌ درسهاي‌ آيات‌ عظام‌ بروجردي‌، امام‌ خميني‌، محقق‌ داماد و گلپايگاني‌ را نگاشته‌ است‌ كه‌ تاكنون‌ به‌ چاپ‌ نرسيده‌ است‌.
آية‌الله‌ مقتدايي‌، پس‌ از فوت‌ پدر، هنگامي‌ كه‌ با اصرار و استقبال‌ اهالي‌ «خوراسگان‌» مبنــــي‌ بر حضور دائم‌ در آن‌ مكان‌ مواجه‌ شد، با صلاحديد امام‌(ره‌) در ايام‌ تعطيلي‌ به‌ آنجا مي‌رفت‌ و به‌ حل‌ مشكلات‌ ديني‌ و دنيوي‌ مردم‌ مي‌پرداخت‌. تأسيس‌ صندوق‌ قرض‌الحسنه‌ حجة‌ابن‌ الحسن‌ العسكري‌(عج‌) با همت‌ برخي‌ ديگر، تأسيس‌ مدرسه‌ علميه‌ امام‌ صادق‌(ع‌) و حوزه‌ علميه‌ خواهران‌ و ايجاد انجمن‌ حمايت‌ از ايتام‌ از جمله‌ خدمات‌ وي‌ در آنجا بود.
فعاليت‌هاي‌ سياسي‌:
آية‌الله‌ مقتدايي‌ در سنگرهاي‌ سياسي‌ گوناگوني‌ در سالهاي‌ پيش‌ از انقلاب‌ و نيز پس‌ از آن‌ شركت‌ فعال‌ داشته‌ است‌. او آشنايي‌ و انسش‌ با امام‌ در زمان‌ تحصيل‌ آغاز شد، هر صبح‌ و عصر در درس‌ آن‌ مرد بزرگ‌ حاضر مي‌شد و نماز مغرب‌ و عشاء را به‌ امامت‌ او مي‌خواند. عشق‌ و علاقة‌ زائدالوصف‌ او به‌ امام‌(ره‌) و راه‌ او باعث‌ شد همواره‌ اطاعت‌ از او را بر خود واجب‌ بشمارد و هيچ‌ گاه‌ از مسير او كه‌ همانا مسير واقعي‌ اسلام‌ است‌ منحرف‌ نشود.
آية‌الله‌ مقتدايي‌ در موقعيتهاي‌ گوناگون‌ به‌ نشر اعلاميه‌ها و رسالة‌ عمليه‌ امام‌(ره‌) و قدرداني‌ و تجليل‌ از او در سخنرانيها مي‌پرداخت‌ و در داستان‌ رفراندوم‌ شاه‌ كه‌ علما، از جمله‌ امام‌(ره‌) آن‌ را تحريم‌ نمودند، پيام‌ امام‌(ره‌) را به‌ علماي‌ اصفهان‌، از جمله‌ آية‌الله‌ خادمي‌ اصفهاني‌ و آقاي‌ ارباب‌ رسانيد كه‌ در پي‌ آن‌، بازار اصفهان‌ تعطيل‌ شد.
از ديگر فعاليتهاي‌ مهم‌ وي‌ در پيش‌ از انقلاب‌ اسلامي‌، عضويت‌ در جامعه‌ مدرسين‌ حوزه‌ علميه‌ قم‌ و شركت‌ در جلسات‌ آن‌ بود كه‌ حضور وي‌ در آن‌ زمان‌ در اين‌ عرصه‌، شجاعت‌ و اعتقاد راستيني‌ را گواه‌ است‌. امضاي‌ وي‌ در زير بسياري‌ از اعلاميه‌ها و بيانيه‌هاي‌ مهم‌ آن‌ مركز، به‌ چشم‌ مي‌خورد.
با پيروزي‌ انقلاب‌ شكوهمند اسلامي‌ در بهمن‌ ماه‌ 1357، حضور آية‌الله‌ مقتدايي‌ در صحنه‌هاي‌ سياسي‌، كم‌ رنگ‌ نشد و وي‌ با صلابت‌ و شجاعت‌ در عرصه‌هاي‌ گوناگون‌، بويژه‌ در قوه‌ محتــرم‌ قضائيه‌، به‌ فعاليت‌ پرداخت‌. در اسفند همان‌ سال‌، يعني‌ كمتر از يك‌ ماه‌ پس‌ از پيروزي‌ انقلاب‌، با ابلاغ‌ قضايي‌ كه‌ برخي‌ از اعضاي‌ جامعه‌ مدرسين‌ آن‌ را صادر كرده‌ بودند، معظم‌ له‌ بر قضاوت‌ در دادگاههاي‌ انقلاب‌ منصوب‌ شد. در فروردين‌ 1358 امام‌(ره‌) او را براي‌ امر قضا به‌ خرمشهر، آبادان‌ و نيز ملاير و زنجان‌ اعزام‌ كرد. او همچنين‌ در دادگاههاي‌ تهــران‌ و قم‌، به‌ طور موقت‌، مشغول‌ به‌ كار شد.
برخي‌ از سمتهاي‌ وي‌ پس‌ از انقلاب‌ به‌ شرح‌ زير است‌:
1ـ قاضي‌ دادگاههاي‌ انقلاب‌ اسلامي‌؛
2ـ عضو و سخنگوي‌ شوراي‌ عالي‌ قضايي‌؛
3ـ رياست‌ ديوان‌ عالي‌ كشور؛
4ـ رياست‌ دادسراي‌ ديوان‌ عالي‌ و دادستاني‌ كل‌ كشور؛
5ـ عضويت‌ در جامعه‌ مدرسين‌ حوزه‌ علميه‌ قم‌؛
6ـ عضويت‌ در شوراي‌ عالي‌ حوزه‌ علميه‌ قم‌؛
7ـ نمايندگي‌ مجلس‌ خبرگان‌ رهبري‌ در دورة‌ دوم‌ و سوم‌ از استان‌ اصفهان‌.
8-رئیس حوزه علمیه قم.
در كنار تمام‌ اين‌ مسئوليتها، ايشان‌ به‌ تدريس‌ دروس‌ سطح‌ و خارج‌ نيز مي‌پرداختند بگونه‌اي‌ كه‌ اشتغال‌ در مسئوليتهاي‌ اجرائي‌ هيچگاه‌ وي‌ را از تدريس‌ باز نداشته است.

sorna
07-06-2011, 01:00 AM
http://pic.azardl.com/images/27479077653553860299.jpg (http://pic.azardl.com/)

سيدابوالفضل‌ موسوي‌ تبريزي‌ (رض)
در سال‌ 1314 هجري‌ شمسي‌ در تبريز در ميان‌ خانواده‌اي‌ متدين‌ و اهل‌ علم‌ چشم‌ به‌ جهان‌ گشود. پدر و جد پدري‌ او از اهل‌ علم‌ بودند كه‌ در كسوت‌ روحانيت‌ براي‌ حل‌ مشكلات‌ مادي‌ و معنوي‌ مردم‌ تلاش‌ بسيار مي‌كردند.
دوران‌ تحصيل‌:
آية‌الله‌ موسوي‌ تبريزي‌ در سال‌ 1321 به‌ دبستان‌ رفته‌ و پنج‌ سال‌ در آنجا درس‌ خواند. سپس‌ در سيزده‌ سالگي‌ با تشويق‌ پدر، پاي‌ به‌ راه‌ پرافتخار تحصيل‌ علوم‌ ديني‌ نهاد. تحصيلات‌ آغازين‌ او در تبـــريز در مدرسة‌ حسن‌ پادشاه‌ بود. او در آن‌ مدرسه‌ دروس‌ دوره‌ مقدمات‌ و بخشي‌ از دروس‌ دوره‌ سطح‌ را به‌ پايان‌ رسانيد. سپس‌ راهي‌ حوزه‌ علميه‌ قم‌ شد.
در قم‌ نيز نخست‌ به‌ مدرسه‌ حجتيه‌ رفت‌ و در آنجا سكونت‌ داشت‌ و روزها در درس‌ استادان‌ مشهور آن‌ زمان‌ در سطح‌، شركت‌ مي‌كرد. در حدود 34 سالگي‌ به‌ درس‌ خارج‌ فقه‌ و اصول‌ راه‌ يافت‌ و نـــخست‌ به‌ درس‌ امام‌ خميني‌(ره‌) و كم‌ كم‌ در دروس‌ ديگر استادان‌ مشهور آن‌ دوره‌ شركت‌ مي‌نمود.
استادان‌ و دوستان‌:
آية‌الله‌ موسوي‌ تبريزي‌ در ساليان‌ تحصيل‌ خود، به‌ محضر عالمان‌ بســياري‌ راه‌ يافت‌. او كه‌ دروس‌ دورة‌ مقدمات‌ و بخشي‌ از دروس‌ دورة‌ سطح‌ را در تبريز خوانده‌ بود، در همان‌ شـــــهر به‌ درس‌ حاج‌ رسول‌ شاهرودي‌ و ميرزاعلي‌ عطار مي‌رفت‌ و ادبيات‌ عرب‌ را نزد آنان‌ مي‌آموخت‌. حاشيه‌ ملاعبدالله‌ را نيز نزد پدر خود آموخت‌.. او در قم‌ به‌ درس‌ رسائل‌ و مكاسب‌ آقاي‌ مشكيني‌ و درس‌ كفـــاية‌ الاصول‌ آقايان‌ منتظري‌ و مجاهدي‌ مي‌رفت‌.
با پايان‌ يافتن‌ دورة‌ سطح‌ نخست‌ به‌ درس‌ خارج‌ امام‌ خميني‌(ره‌) رفت‌ و سپس‌ در درس‌ آية‌الله‌ العظمي‌ شريعتمداري‌ شركت‌ كرد. مدتي‌ نيز در درس‌ آية‌الله‌ العظمي‌ شاهرودي‌ حاضر بود. همچنين‌ او در اين‌ سالها در درس‌ اخلاق‌ استادان‌ خود حضور فعال‌ داشت‌.
آية‌الله‌ موسوي‌ تبريزي‌ در سالهاي‌ تحصيل‌ خود با فضلا و استادان‌ بسياري‌ رابطه‌ دوستي‌ داشت‌ و دروس‌ خود را با آنان‌ مباحثه‌ مي‌كرد كه‌ از جمله‌ آنان‌ آية‌الله‌ محمد مؤمن‌ و آية‌الله‌ محمد علي‌ گرامي‌ را مي‌توان‌ نام‌ برد.
فعاليتهاي‌ علمي‌ و فرهنگي‌:
آية‌الله‌ سيدابوالفضل‌ موسوي‌ تبريزي‌، در طول‌ سالهاي‌ تحصيل‌ خود و پس‌ از آن‌، بارها كتـب‌ پيش‌ آموخته‌ را تدريس‌ كرد‌. او بسياري‌ از كتب‌ دورة‌ مقدمات‌ و سطح‌ را در مقاطع‌ گوناگون‌ تدريس‌ كرده‌ و از اين‌ رهگذر، شاگردان‌ بسياري‌ را تربيت‌ كرده‌ است‌. از تأليفات‌ او كتابي‌ با عنوان‌ «رسالة‌ في‌ ولايت‌ الفقيه‌» را مي‌توان‌ نام‌ برد. او همچنين‌ تقريرات‌ درس‌ امام‌ خميني‌(ره‌) از ابتدا تا انتها را نگاشته‌ كه‌ با ويرايش‌ و بازبيني‌، به‌ چاپ‌ خواهد رسيد.
فعاليتهاي‌ سياسي‌:
آية‌الله‌ سيدابوالفضل‌ موسوي‌ تبريزي‌ از كساني‌ بود‌ كه‌ در سخنرانيهاي‌ پرشور امام‌ خميني‌(ره‌) در سال‌ 1342 شركت‌ فعال‌ داشته‌ و در آن‌ اجتماع‌ همواره‌ آن‌ را تأييد مي‌كرده‌ است‌. او همواره‌ بر راه‌ امام‌(ره‌) پاي‌ مي‌فشرده‌ و در اجتماعات‌ گوناگون‌ به‌ افشاي‌ ماهيت‌ پليد رژيم‌ پهلوي‌ و تأييد راه‌ پرصلابت‌ امام‌(ره‌) مي‌پرداخته‌ است‌. از جمله‌ آن‌ سخنرانيها، سخنان‌ او در در مراسم‌ چـــهلم‌ شهداي‌ قم‌ در 29 بهمن‌ 1356 در مسجد سيد همزه‌ تبريز است‌. او در آن‌ جلسه‌ عظيم‌، با عبارات‌ رسايي‌ از امام‌(ره‌) نام‌ برد و مردم‌ را به‌ پيروي‌ از او فراخواند. اين‌ مسأله‌ باعث‌ شد كه‌ ساواك‌ به‌ دستگيري‌ او تصميم‌ بگيرد. از اين‌ رو، وي‌ نيمه‌هاي‌ شب‌ از تبريز به‌ قم‌ آمد و كارهاي‌ مبارزاتي‌ خود را در آن‌ شهر پي‌ گرفت‌.
او از شاگردان‌ مبرز و مورد اعتماد آية‌الله‌ شريعتمداري‌ بود ؛ اما هنگامي‌ كه‌ احساس‌ كرد راه‌ او در تعارض‌ با راه‌ امام‌(ره‌) است‌ از بيت‌ وي‌ فاصله‌ گرفت‌. همچنين‌ او از كساني‌ است‌ كه‌ در پيش‌ از انقلاب‌ به‌ عضويت‌ جامعه‌ مدرسين‌ حوزه‌ علميه‌ قم‌ درآمد. امضاء او در پايان‌ بسياري‌ از اعلاميه‌هاي‌ آن‌ مركز به‌ چشم‌ مي‌خورد.
از فعاليتهاي‌ مهم‌ سياسي‌ آية‌الله‌ موسوي‌ تبريزي‌ در پس‌ از انقلاب‌ اســلامي‌ مي‌توان‌ به‌ عضويت‌ او در مجلس‌ خبرگان‌ قانون‌ اساسي‌، نمايندگي‌ مجلس‌ شوراي‌ اسلامي‌ در دورة‌ اول‌ و دوم‌ از طرف‌ مردم‌ تبريز، نمايندگي‌ مجلس‌ خبرگان‌ رهبري‌ در سه‌ دوره‌ و رياست‌ ديوان‌ عدالت‌ اداري‌ و نيز دادستان‌ كل‌ كشور اشاره‌ كرد.
آيت‌ الله‌ سيد ابوالفضل‌ موسوي‌ تبريزي‌ نماينده‌ مجلس‌ خبرگان‌ و عضو جامعه محترم مدرسين‌ حوزه‌ علميه‌ قم‌ در 25/1/82 در سن‌ 68 سالگي‌ دار فاني‌ را وداع‌ و به‌ سوي‌ معبودش‌ شتافت‌ . سطح‌ را در مقاطع‌ گوناگون‌ تدريس‌ كرده‌ و از اين‌ رهگذر، شاگردان‌ بسیاری را تربيت‌ كرده‌ است.

sorna
07-06-2011, 01:02 AM
http://pic.azardl.com/images/86081187579900799946.jpg (http://pic.azardl.com/)


محمد محمدی نیک (قبلاً محمد درون‌پرور) معـــروف به ری‌شـــهری، (متولد آبان ۱۳۲۵) حاکم شرع دادگاه‌های انقلاب اسلامی، دادگاه انقلاب ارتش، وزیر اطلاعات و دادستان کل کشور (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%AF%D8%A7%D8%AF%D8%B3%D8%AA%D8% A7%D9%86_%DA%A9%D9%84_%DA%A9%D8%B4%D9%88%D8%B1&action=edit&redlink=1) و رئیس کنـونی مؤسسه فرهنگی دارالحدیث.

زندگی و تحصیلات
او در آبان ۱۳۲۵ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%DB%B3%DB%B2%DB%B5) در شهرری (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B4%D9%87%D8%B1%D8%B1%DB%8C) به دنیا آمد. پس از پایان تحصیلات ابتدائی وارد حوزه علمیه شهرری شد و در سال ۱۳۴۰ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%DB%B3%DB%B4%DB%B0) برای ادامه تحصیل به قم رفت. در قم در کلاس‌های درس آیات عظام (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%DB%8C%D8%AA%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%8 7_%D8%A7%D9%84%D8%B9%D8%B8%D9%85%DB%8C) علی مشکینی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D9%84%DB%8C_%D9%85%D8%B4%DA%A9%DB%8C%D9%86% DB%8C) (که بعدها با دختر وی ازدواج نمود)، محمد فاضل لنکرانی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D9%81%D8%A7%D8%B6%D9%84_ %D9%84%D9%86%DA%A9%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C)، سید محمدباقر طـــــباطبائی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%B3%DB%8C%D8%AF_%D9%85%D8%AD%D9 %85%D8%AF%D8%A8%D8%A7%D9%82%D8%B1_%D8%B7%D8%A8%D8% A7%D8%B7%D8%A8%D8%A7%D8%A6%DB%8C&action=edit&redlink=1)، محمــدعلی اراکی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%B9%D9% 84%DB%8C_%D8%A7%D8%B1%D8%A7%DA%A9%DB%8C&action=edit&redlink=1)، حسین وحید خراسانی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86_%D9%88%D8%AD%DB%8C%D8%AF_ %D8%AE%D8%B1%D8%A7%D8%B3%D8%A7%D9%86%DB%8C)، جواد تبریزی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%D9%88%D8%A7%D8%AF_%D8%AA%D8%A8%D8%B1%DB%8C% D8%B2%DB%8C)، سید محمدرضا گلپایگانی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%DB%8C%D8%AF_%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%B1% D8%B6%D8%A7_%DA%AF%D9%84%D9%BE%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D 8%A7%D9%86%DB%8C) و شیخ مرتــــضی حائری (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%B4%DB%8C%D8%AE_%D9%85%D8%B1%D8 %AA%D8%B6%DB%8C_%D8%AD%D8%A7%D8%A6%D8%B1%DB%8C&action=edit&redlink=1) ادامه تحصیل داد.

فعالیت‌های پیش از انقلاب
او طی جریانات ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%DB%B3%DB%B4%DB%B2) با اهداف و دیدگاه‌های روح الله خمینی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D9%88%D8%AD_%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87_%D8%AE %D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C) آشنـا شد. در تیــــر ماه ۱۳۴۴ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%DB%B3%DB%B4%DB%B4) توسط ساواک (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D8%A7%D9%88%D8%A7%DA%A9) مشهد دستگیر و به زندان محکوم شد. سپس در سال ۱۳۴۵ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%DB%B3%DB%B4%DB%B5) ضـــــمن تمرّد از شـــرکت در جلسه دادگاه تجدید نظر ساواک به شهر نجف (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%AC%D9%81) رفت. وی در سال ۱۳۴۶ به ایران بازگشـــت و در حوزه علمیه مشهد (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AD%D9%88%D8%B2%D9%87_%D8%B9%D9%84%D9%85%DB%8C% D9%87_%D9%85%D8%B4%D9%87%D8%AF) به تحصیل پرداخت. در همین مدت مجدداً تحت تعقیـــب ساواک قرار گرفـــت و در دادگاه تجدید نظر بار دیگر به زندان محکوم شد.
فعالیت‌های پس از انقلاب
وی در اواسط سال ۱۳۵۸ به ریاست دادگاه انقلاب ارتش منصوب شد و مهم‌تـــــرین مسایلی که در طول تصدی او مورد بررسی قرار گرفت عبارت‌اند از:
رسیدگی به اتهامات متهمین به توطئه در پایگاههای هوایی تبریز «توطئه حزب منحله خـــــلق مسلمان (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%AD%D8%B2%D8%A8_%D8%AE%D9%84%D9 %82_%D9%85%D8%B3%D9%84%D9%85%D8%A7%D9%86&action=edit&redlink=1)» اصفهان و بوشهر.
- محاکمه متهمین به شرکت در کودتای نافرجام نوژه (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D9%88%D8%AF%D8%AA%D8%A7%DB%8C_%D9%86%D9%88% DA%98%D9%87) ۱۸/۴/۵۹.
- رسیدگی به ماجرای توطئه قطب زاده.
- رسیدگی به اتهامات سران نظامی حزب توده (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AD%D8%B2%D8%A8_%D8%AA%D9%88%D8%AF%D9%87).
احکام اعدام صادره
پس از اعدام های آغازین انقلاب به قضاوت صادق خلخالی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B5%D8%A7%D8%AF%D9%82_%D8%AE%D9%84%D8%AE%D8%A7% D9%84%DB%8C)، ری شهــری مسئولیـــــت محاکمه افراد سرشناس را به عهده داشت که برخی افرادی که به حکم وی اعدام شـــده اند عبارتند از:
مناصب
حاکم شرع دادگاههای انقلاب اسلامی، ریاست دادگاه انقلاب ارتش، وزیر اطــلاعات، دادستان کل کشور، دادستان ویژه روحانیت، تولیت شاه‌عبدالعظـــــیم (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B4%D8%A7%D9%87%E2%80%8C%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A 7%D9%84%D8%B9%D8%B8%DB%8C%D9%85)، نمایندگی مـــــــردم تهران در مجلس خبرگان رهبری، نمایندگی ولی فقیه و سرپرست حجاج، ریاست مؤسسه فرهنگی دارالحدیث، دبیر کلّی جمعیت دفاع از ارزشهای انقلاب اسلامی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%AC%D9%85%D8%B9%DB%8C%D8%AA_%D8 %AF%D9%81%D8%A7%D8%B9_%D8%A7%D8%B2_%D8%A7%D8%B1%D8 %B2%D8%B4%D9%87%D8%A7%DB%8C_%D8%A7%D9%86%D9%82%D9% 84%D8%A7%D8%A8_%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8 C&action=edit&redlink=1).
کتاب‌ها
۱ ـ میزان الحکمة (عربی) ۲ ـ مبانی شناخت ۳ ـ مبانی خدا شناسی ۴ ـ عدل در جهان بینی توحیــد ۵ ـ فلسفه وحی و نبوت ۶ ـ رهبری در اسلام ۷ ـ خاطرات سیاسی ۸ ـ جشن تکلیف، ویژه دخــتران ۹ ـ جشن تکلیف، ویژه پسران ۱۰ ـ جشن تکلیف ویژه مسئولان امور تربیـــــتی و جوانان ۱۱ ـ بحــــثهایی درباره خدا ۱۲ ـ آگاهی و مسئولیت ۱۳ ـ شهادت در نهج البلاغه ۱۴ ـ رمز تداوم انقلاب ۱۵ ـ تــــداوم انقلاب اسلامی ایران، تا انقلاب جهانی مهدی (عج) ۱۶ ـ بحث آزاد ۱۷ ـ مقدمه‌ای بر سیستم قـــــضاء اسلامی ۱۸ ـ رمز موفقیت در زندگی.

sorna
07-06-2011, 01:03 AM
http://pic.azardl.com/images/16333357502446004614.jpg (http://pic.azardl.com/)


شیخ یوسف صانعی که هم اکنون یکی از مراجع تقلید شیعه است در زمان حضرت امام با حکم ایشان دادستان کل کشور بود.
زندگینامه و تحصیلات
آیت‌الله یوسف صانعی در سال ۱۳۱۶ هجری خورشیدی، در خانواده‌ای روحانی در روســـتای نیـــک آباد (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%DB%8C%DA%A9_%D8%A2%D8%A8%D8%A7%D8%AF) اصفهان (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B5%D9%81%D9%87%D8%A7%D9%86) متولد شد. وی در فلسفه (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%D9%87) از شاگردان میرزا جهانگیرخان (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7_%D8%AC%D9%87%D8%A7% D9%86%DA%AF%DB%8C%D8%B1%D8%AE%D8%A7%D9%86) و در فقه (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D9%82%D9%87) از شاگردان آیــــت‌الله میرزا حبیب‌الله رشتی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7_%D8 %AD%D8%A8%DB%8C%D8%A8%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D9%84%D 9%87_%D8%B1%D8%B4%D8%AA%DB%8C&action=edit&redlink=1) بوده‌است. میرزا حبیب‌الله رشتی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7_%D8 %AD%D8%A8%DB%8C%D8%A8%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D9%84%D 9%87_%D8%B1%D8%B4%D8%AA%DB%8C&action=edit&redlink=1) به میرزای شیرازی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7%DB%8C_%D8%B4%DB%8C% D8%B1%D8%A7%D8%B2%DB%8C)، رهبر نهضت تنـــــباکو (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%86%D9%87%D8%B6%D8%AA_%D8%AA%D9 %86%D8%A8%D8%A7%DA%A9%D9%88&action=edit&redlink=1)، دلبستگی فراوان داشته و از مروجان وی بوده‌است.
پدر وی، حجت‌الاسلام شیخ محمدعلی صانعی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%B9%D9% 84%DB%8C_%D8%B5%D8%A7%D9%86%D8%B9%DB%8C&action=edit&redlink=1)، و پدربزرگ وی، آیت‌الله حاج ملایوســـــف (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%AD%D8%A7%D8%AC_%D9%85%D9%84%D8 %A7%DB%8C%D9%88%D8%B3%D9%81&action=edit&redlink=1)، هـــــر دو از روحانیون شناخته شده زمان خود بوده‌اند.
او در سال ۱۳۲۵ هجری وارد حوزه علمیه اصفهان (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%AD%D9%88%D8%B2%D9%87_%D8%B9%D9 %84%D9%85%DB%8C%D9%87_%D8%A7%D8%B5%D9%81%D9%87%D8% A7%D9%86&action=edit&redlink=1) شد و پس از گذراندن دروس مقدمات در سال ۱۳۳۰ برای ادامه تحصیل، به حوزه علمیه قم (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AD%D9%88%D8%B2%D9%87_%D8%B9%D9%84%D9%85%DB%8C% D9%87_%D9%82%D9%85) رفت. وی در امتحانات سطوح عالی حوزه در سال ۱۳۳۴ رتبــه اول را احراز نمود و مورد تشویق آیت الله بروجردی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%DB%8C%D8%AF_%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86_%D8%B7 %D8%A8%D8%A7%D8%B7%D8%A8%D8%A7%D8%A6%DB%8C_%D8%A8% D8%B1%D9%88%D8%AC%D8%B1%D8%AF%DB%8C) قرار گرفت.
او از همین سال در درس خارجِ (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%AE%D8%A7%D8%B1%D8%AC%D9%90&action=edit&redlink=1) آیت‌الله خمینی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%DB%8C%D8%AF_%D8%B1%D9%88%D8%AD%E2%80%8C%D8% A7%D9%84%D9%84%D9%87_%D8%AE%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8 C) شرکت کرد و تا سال ۱۳۴۲ به طور مســـــتمر از حوزه درس اصول و فقه و مبانی مُتقن روح‌الله خمینی بهره برد و در زمره شاگردان موفق او قرار گــــــرفت. حضور فعال در درس خارج آیت‌الله خمینی طی سالیان دراز و ممارست فراوان نسبت به فراگیری مبانی و تحقیقات او، اِشراف او را بر دیدگاه‌های فقهی و اصولی خمینی را به درجه‌ای رساند که به تعـــبیر او، در حد شعور مبانی بود و از حد صِرف دانستن، بالاتر.
صانعی توانست در ۲۲ سالگی به مرحله اجتهاد (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%AC%D8%AA%D9%87%D8%A7%D8%AF) دست یابد. او علاوه بر سالها شاگردی در حــــوزه درس روح‌الله خمینی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%DB%8C%D8%AF_%D8%B1%D9%88%D8%AD%E2%80%8C%D8% A7%D9%84%D9%84%D9%87_%D8%AE%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8 C)، از دیگر استادان علوم دینی چون آیت‌الله بروجردی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%DB%8C%D8%AF_%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86_%D8%B7 %D8%A8%D8%A7%D8%B7%D8%A8%D8%A7%D8%A6%DB%8C_%D8%A8% D8%B1%D9%88%D8%AC%D8%B1%D8%AF%DB%8C)، آیت‌الله محقّــــق داماد (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%85%D8%AD%D9%82%D9%91%D9%82_%D8 %AF%D8%A7%D9%85%D8%A7%D8%AF&action=edit&redlink=1) و آیــــت‌الله اراکی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%A2%DB%8C%D8%AA%E2%80%8C%D8%A7% D9%84%D9%84%D9%87_%D8%A7%D8%B1%D8%A7%DA%A9%DB%8C&action=edit&redlink=1) نیز بهره برد. وی از سال ۱۳۵۴ رسماً تدریس خارج فقه را با کتاب زکات در مدرســـــه حـــقّانی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%87_%D8 %AD%D9%82%D9%91%D8%A7%D9%86%DB%8C&action=edit&redlink=1) (شهیدین) شروع نمود و تقریرات آن درس به قلم دو تن از شاگردانشان، موجود است.
فعالیت‌ها و مبارزات
اغلب مبارزات سیاسی و فعّالیتهای انقلابی صانعی در قبل از پیروزی انقـــلاب اســـــلامی، تلاش در ابعاد فرهنگی و تبلیغاتی بوده‌ است. این تلاشها از طریق تبلیـغ، سخــــــنرانی، حضور در تظاهــــرات و راهپیماییها و صدور اعلامیه و بیانیه‌های سیاسی انجام می‌گرفت.
بر اساس آنچه در جلد سوم کتاب اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده‌است، نام و امضای یوسف صانعی، در ذیل حدود سی اعلامیه سیاسی و انقلابی به ثبت رسیده‌است که اولین آن، نامه‌ای است که پس از انتقال روح‌الله خمینی از ترکیه به نجف اشرف، از سوی علمای قم، خطاب به وی نوشته شده‌است. تاریخ انتشار این نامه مهر ماه ۱۳۴۴ است. همچنین آخرین بیانیه‌ای که نام و امضـــــای وی و دیگر همراهان انقلاب در ذیل آن به چشم می‌خورد، اعلامیه‌ای است که در مخالفت با دولت بختــــیار، در تاریخ ۱۳۵۷/۱/۱۷ صادر شده‌ است.
شاید مهم‌ترین بیانیه شدیداللحن مبلغان مذهبی در قم در قبل از انقلاب، بیانــــیه مربوط به «خلع ید شاه از حکومت» است که به تأیید جمعی از فضلا و مدرّسان حوزه علمیه قم رســـــیده‌ است و نام و امضای آیه‌الله صانعی نیز در ذیل آن به چشم می‌خورد.
حوزه افتا
از آنجا که صانعی در فهم آیات و روایات و مبانی استنباط، توجّه ویژه‌ای به اصل و قاعده ســــهولت دارد، در مقام افتا سختگیر نیست. وی این گفته صاحب جواهر را به شیخ انصاری، همواره مـــورد توجّه قرار داده‌است که «از احتیاط‌های خود بکاه، زیرا دین اسلام، شریعت آسان است».
وی صاحب یک کتاب مجمع المسائل است که ویژگی آن این است که شیوه پاسخگویی به ســـئوالات در کتاب مزبور، به سبک میرزای قمی است، به گونه‌ای که علاوه بر فتوای مورد نظر، در برخی موارد، به دلایل و مستندات فقهی آن فتوا اشاره شـــده‌است که از نظر آموزشی و علمــــی، بـــــرای پژوهشگران علوم حوزوی و نیز فقه پژوهان، بسیار مفید و قابل توجّه ‌است.
از جمله برخی عقاید و فتاوای مهم او می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
او درباره ولایت فقیه (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%88%D9%84%D8%A7%DB%8C%D8%AA_%D9%81%D9%82%DB%8C% D9%87) گفته‌است: بر مبنای ولایت فقیه، هر مجتهدی که جامع شرایط باشد، منصوب برای ولایت است و نسبت به مردم، مشروعیت اجرا در مصالح عامّه ـ که اسلام حکم خــاصّی نداردـ، منحصراً با مردم و نظـر اکثریت و توده آنان است و مشروعیّـــت، منوط به آرا و رضایـــــت آنان به طور کلّی و یا از طریق اکثریت است و دستور اجرای آن به طور مســـــتقیم یا غیرمستقیم، با ولی فقیه (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%88%D9%84%DB%8C_%D9%81%D9%82%DB%8C%D9%87) ‌است.
درباره بلوغ دختران، وی موثّقه عمّار ساباطی که شرط سنّی را ســیزده سال قمری می‌داند، ترجیح داده، می‌افزاید: در صورت عدم احراز سایر علایم بلوغ که نصـــوص و فـــــتاوا متعرّض آنهاست، دختران در این سن (سیزده سالگی) به تکلیف می‌رسند.
درباره قضاوت زنان معتقد است: ذکوریت در قضاوت، خصوصیّت ندارد و حجـــــّت شـــــــرعی بر خصوصیّت هم نداریم و کسی که ولایت بر قضا دارد، می‌تواند آنان را برای قضا (مخــــــصوصاً در امور مربوط به زنان و حقوق خانوادگی) منصوب نماید، و این به خاطر حجیّت اطلاق ادلّه قــضا بر عمومیت و شمول است; و همچنان که مردان از قِبل ائمّه معصوم(علیهم السلام) مجاز در تصـــــــدّی قضا هستند، زنان هم از قِبل آنها مجازند، مخصوصاً نسبت به شئون زنان و حقوق آنها.
در مورد ولایت بر صغیر و اموال او، با نبودن پدر، نظر او این است که مادر، قیّم قهـــــری اســـت و مشمول ادلّه احسان و معروف و خیر و برّ است و ولایت بر صغیر، بــیش از برّ و احســـــان، چــــیز دیگری نیست و به حکم آیه شریفه: «وَ اُولُوا الاَْرْحامِ بَعْضُهُمْ اَوْلی بِبَعـــــْض»، مادر بر پدربزرگ، اولویت دارد، و با نبود مادر، پدربزرگ، قیّم فرزند است.
صانعی در باب تفاوت دیه (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%DB%8C%D9%87) زن و مرد می‌گوید: دیه زن و مرد، مساوی است و این حکم، مستفــــــاد از اطلاق ادلّه دیه‌ است، و دلیل معتبری بر تقیید نداریم.
درباره موسیقی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D9%88%D8%B3%DB%8C%D9%82%DB%8C)، نظر او چنین است که حرمت موسیقی و غِنا، حرمت محتوایی است و هر صــوت و غنا و موسیقی ای که در آن، ترویج بی بند و باری و بی عفّتی و به انحراف کشیدن انسانها نبـاشد و چهره اسلام را بد نشان ندهد، حرام نیست.
او در مورد کفّار می‌گوید: اظهر طهارت آنان، همانند طهارت مسلمانان است. گرچه کــفّار حربی که بر سرِ اسلام و اعتقاد مسلمانان با آنان می‌جنگند (نه به سبب جهات دیگر) و معاند دینی هســتند (همانند اندکی از بقیّه کفّار که با یقین به حقّانیت اسلام، باز منکر آن هستند)، محکوم به نجاست‌اند.
درباره ربا (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%B1%D8%A8%D8%A7&action=edit&redlink=1) گفته‌است: حکم تحریم ربا که در آیات و روایات آمده و به آن اشاره شده، مختــصّ به ربای استهلاکی است نه ربای استنتاجی.
وی قائل به عمومیّت قصاص (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%82%D8%B5%D8%A7%D8%B5&action=edit&redlink=1) است برای قتل هر انسانی که خونش در حکومت اسلامی محتـرم است، بدون تفاوت از حیث مسلمان و کافر بودن قاتل و مقتول. قصاص، حیاتی است برای صاحـــبان خِرَد: «وَلَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاةٌ یا اُولِی الاَْلْبابِ» و این نظریه، مستند است به اطلاعـــات و عمومات قصاص و برخی از اخبار مسئله که حجّت است.
او در مورد ولایت و حاکمیت و مرجعیّت و بقیّه شئون فقیه، ذکوریّت را شرط ندانسـته و مناط را همان فقه و تقوا می‌داند. صانعی مدّعی است که در حقوق اسلامی، همچنان که تبعیض نژادی نیـست و سفید و سیاه برابرند، تبعیض جنسیّتی و ملّیتی نیز وجود ندارد.
پس از تصویب لایحه حمایت از خانواده (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%84%D8%A7%DB%8C%D8%AD%D9%87_%D8%AD%D9%85%D8%A7% DB%8C%D8%AA_%D8%A7%D8%B2_%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%88% D8%A7%D8%AF%D9%87) که بر اساس یکی از مواد آن مردان بدون آگاهی همــــسر قبلی می‌توانند با اجازه دادگاه اقدام به ازدواج مجدد نمایند، وی طی فتــــویی ازدواج مـــجدد بدون اطلاع همسر اول را حرام دانست.
مرجعیت آیت الله صانعی
یوسف صانعی در اوایل انقلاب در صدا و سیما رساله امام خمینی را آموزش می‌داد و پــس از کناره گیری از کلیه مناصب حکومتی به قم رفته و درس خارج خود را ادامه داد. برای اولین بار رساله توضیح المسائل ایشان در سال ۱۳۷۲ هجری شمسی چاپ شد.
کتاب‌های چاپ‌شده:
کتب فارسی
توضیح المسائل(رساله عملیه)
مجمع المسائل(سه جلد)
منتخب الاحکام
استفتائات قضایی(دو جلد)
استفتائات پزشکی
مناسک حج
احکام حج(ویژه بانوان)
استفتائات حج و عمره
احکام عمره مفرده
احکام بانوان
احکام نوجوانان
۷۲ مساله از مسائل حج
شهادت زن در اسلام
عقل و عاطفه (ویژه محرم)
کتب عربی
مصباح المقلدین(رساله عربی)
فقه الثقلین(کتاب الطلاق)
فقه الثقلین(کتاب القصاص)
فقه الثقلین(کتاب المواریث)
حاشیه بر عروة الوثقی
حاشیه بر تحریر الوسیله
منتخب الاحکام
هدیة الناسکین من الحجاج و المعتمرین من رسالة نجاة العباد
مناسک الحج
دلیل الناسک
مصابیح الاحکام (دو جلد)
رساله فی الربا
مجموعه نظرات فقهی او
این مجموعه که توسط مؤسسه فرهنگی - هنری فقه الثقلین تنظیم و منتشر شـــده‌است عبارت اند از:
فقه و زندگی(۱) ربای تولیدی
فقه و زندگی(۲) برابری قصاص(زن و مرد، مسلمان و غیر مسلمان)
فقه و زندگی(۳) برابری دیه(زن و مرد، مسلمان و غیر مسلمان)
فقه و زندگی(۴) قیومت مادر
فقه و زندگی(۵) ارث زن از شوهر(در صورت انحصار)
فقه و زندگی(۶) قمار، مسابقات و سرگرمی
فقه و زندگی(۷) بلوغ دختران
فقه و زندگی(۸) طلاق خلع
فقه و زندگی(۹) ارث غیر مسلمان از مسلمان
فقه و زندگی(۱۰) کتب ضلال

sorna
07-06-2011, 01:05 AM
http://pic.azardl.com/images/65247145589053458942.jpg (http://pic.azardl.com/)



سید حسین موسوی تبریزی، محقق حوزه، دبیر مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AC%D9%85%D8%B9_%D9%85%D8%AD%D9%82%D9%82% DB%8C%D9%86_%D9%88_%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B3%DB%8C% D9%86_%D8%AD%D9%88%D8%B2%D9%87_%D8%B9%D9%84%D9%85% DB%8C%D9%87_%D9%82%D9%85) و رییس خانه احزاب (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87%D9%94_%D8 %A7%D8%AD%D8%B2%D8%A7%D8%A8_%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8% A7%D9%86&action=edit&redlink=1) است. موسوی تبریزی دادستان کل انقلاب در دوران رهبــری امام خمیــنی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AE%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C) (ره)بود.

sorna
07-06-2011, 01:11 AM
http://pic.azardl.com/images/76304273243026043210.jpg (http://pic.azardl.com/)



آیت الله سید عبدالکریم موسوی اردبیلی

(متولد ۸ بهمن ۱۳۰۴) از مراجع تقلید ایرانی شیعه‌ است.در پیش از انقلاب اسلامی او به اداره و سرپرستی روحانیت اردبیل، عضویت هیئت مدیرهٔ مجلهٔ «مکتب اسلام»، تدریس، و تألیف مشغول بود. از مشاغل و مسئولیت‌های او پس از انقلاب اســــلامی می‌تـــوان به، عضویت در شورای انقلاب، عضویت در مجلس خبرگان، دادستان کل کشور ، رئیس دیوان عالی کشور، عضویت در هیئت سه نفرهٔ رسیدگی به اختلاف بنی صدر و دیگران، مسئولیت اجرای فرمان شش ماده‌ای امام خمینی، اشاره کرد.

تحصیلات

وی تحصیلات خود را در دوران کودکی و در مکتـــب‌خانه آغاز نمود و در سال ۱۳۱۹ وارد مدرســـــه علمیه ملاابراهیم در شهر اردبیل شد. در دورانی که وی وارد مدرسه طلبگی گشت این مدارس به علت اقدامات رضا شاه رونق چنــــــدانی نداشتـــــند و مثلا در همان زمان فقط چهار طلبه در آن مدرسه درس حوزوی می‌خواندند. بعد از اینکه متفقین خاک ایران را اشغـــال نمودند و رضاشاه برکنار شد رونق این مدارس بیشتر شد و در نتیجه آیت الله موسوی اردبیلی در همان مدرسه مشغول تدریس شد.

وی در سال ۱۳۲۲ برای خواندن درس حورزوی در مراتب بالاتر وارد شهر قم شــدند و حدوداً سه سال در این شهر اقامت گزید. وی در قم شاگرد کسانی چون آیت الله حائری، آیت الله گلپـایگانی، آیت الله خوانساری بود.

او در ۱۶ آبان ۱۳۲۴ همراه با یکی از همشهریانش که وی نیز همراه او در قم طلبه بود به طــرف نجف در عراق حرکت کردند و از اروندرود و با قایق به عراق رفت. در نجف وی همــراه با همـــسفرشان به مدرسه «سید» رفتند و حدودا دو سال در نجف اقامت داشت. بعد از مدتی جو سیــاسی عراق بـــهم ریخت و همزمان نامه‏ای نیز حاکی از بیماری پدرش به دست وی رسید و همهٔ این رویدادها باعـــث شد که وی همراه با دو تن دیگر از دوستانش به قم بازگردد. نخست تصورش بر این بود که دوباره به نــجف برای ادامه تحصیل باز خواهد گشت، اما این گونه نشد. وی در قم فعالیت خود را در حوزهٔ علمیهٔ قم ادامه داد و حتی در انتشار مجله‌ای در قم به نام «مکتب اسلام» نیز سهیم بودند.

بازگشت به اردبیل

وی در سال ۱۳۳۹ به علت بیماری و ضــــعف به توصیه پزشـــکان مجبور به مراجعت به اردبیل به طور موقتی شد. وی فعالیت‌هایی در اردبیل انجام داد که به علت نیمـــــه‌کاره ماندن این فعالیــــت‌ها وی تا سال ۱۳۴۷ در اردبیل ماند، تا این کارها به پایان برسند. فعالیــت‌های وی در بازگشـــــــت به اردبـــــیل شامل بازسازی مدارس، تدریس علوم حوزوی و همچنین تصمیم به احداث یک کارخانه بود که شاه جلوی آن را گرفت.

وی در اردبیل فعالیت‌های سیاسی نیز انجام داد، به طور مثال یکی از این فعالیــت‌های سیاسی او در زمان جنگ شش روزه اعراب و اسراییل بود که در آن زمان حـــــکومت ایران از اســــراییل حمایت و بر ضد اعراب خبر منتشر می‌کرد، که آیت الله موسوی اردبیلی در منبرهای خود به حـــــمایت از اعــراب سخنرانی نمود، که باعث شد که حکومت تصمیم به دستگیری وی بگیرد. هرچند به خاطر اعـــــتصاب بقیهٔ روحانیون از این کار منصرف شد و به یک تذکر اکتفا نمود.

یکی از آثار وی که در اردبیل انتشار یافت کتاب «جمال ابهی» بود که در پاسخ به اظـــهارات بهــــائیان نوشته شده بود. زیرا شهر اردبیل به خاطر مسائلی چون حضور یکی از هـجده نفر از پیـــــروان اولیه علی محمد باب که شخصی به نام ملایوسف اردبیلی بود و بهائیان وی را منتسب به روستای ملایوسف در نزدیکی اردبیل می‏دانند، و یا وجود شخصی به نام امین‏العلماء که در سال ۱۳۳۸ در اردبــــــــیل زندگی می‌کرد و بهائیان از وی به نام شهید بهائیت یاد می‌کنند، از این رو لزوم آگاه‌سازی در این زمـــــینه‌ها را پیش می‌آورد.

تهران و پس از انقلاب

وی در سال ۱۳۴۷ به خاطر فشارهای حکومت تصمیم به مهاجرت به تهران می‌گیرد و برای اینکه دولت متوجه تصمیمش نشود، به بهانهٔ کمک به زلزله‌زدگان مشهد از اردبیــل خارج می‌گــــــردد، و به تهران می‏آید. در اوایل انقلاب وی رئیس دستگاه قضایی کشور بود و وظیفه تدوین قوانــین کیفری، جزائی و حقوقی دادگستری و انطباق آن‌ها با موازین شرع و فقه اسلامی را داشـــــت. و بعد از مدتی به عنوان دادستان کل کشور معرفی شد وی در سال ۱۳۶۸ در پی فوت امام خمینی به قم رفت و تا اکنون (۱۳۸۷) نیز در این شهــــر اقامت دارد. یکی از اقدامات وی در مراجعت به قم تاسیس دانشگاه مفید می‏باشد.

آثار

فقه القضاء دو جلد

فقه الحدود والتعزیرات‏

فقه الدیات‏

فقه القصاص‏

فقه الشرکة والتأمین‏

فقه المضاربة

فقه الشهادات

حاشیه بر خیارات مکاسب

یک دوره کامل اصول فقه

تقریرات دروس آیات عظام حکیم و خوئی» در فقه و اصول

الرسائل الفقهیة (مشتمل بر بحثهای: ربا، تلقیح مصنوعی، ذبیحه اهل کتاب، ...)،

مقالاتی در تفسیر قرآن‏

اخلاق (تدریس در دانشگاه مفید)،

چهار جلد اقتصاد

یک دوره اقتصاد اسلامی بر اساس کتاب و سنت

جمال ابهی (در رد بهائیت)

رساله عملیه‏

مناسک حج‏

نهج الرشاد (رساله عملیه به زبان عربی)

مناسک الحجّ -به زبان عربی

استفتاآت‏

sorna
07-06-2011, 01:13 AM
http://pic.azardl.com/images/69465448807798941905.jpg (http://pic.azardl.com/)


محمد موسوی خوئینی‌ها دبیر مجمع روحانیون مبارز (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AC%D9%85%D8%B9_%D8%B1%D9%88%D8%AD%D8%A7% D9%86%DB%8C%D9%88%D9%86_%D9%85%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D 8%B2) است. وی پیش از انـــــقلاب توســـــط ساواک (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D8%A7%D9%88%D8%A7%DA%A9) دستگیر و مدتی را در زندان گذرانده‌است وی پس از انقلاب واسطه دانشجویان پیرو خـط امام که به سفارت آمریکا (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7) حمله کردند با امام خـــــمینی (ره) بود و پــــــس از آن نیز عهده دار مسئولیت‌هایی در دستگاه قضایی جمهوری اسلامی بوده‌است.
محمد موسوی خوئینــی در ابتـــــدای انقلاب عضو مجلس پیش نویس قانون اساسی بود.همچنین در سال ۵۹ به مدت یک سال رئیـــس سازمان صداوسیما بود.سپس به عنوان نماینده مردم تهران در دوره اول مجــلس شورای اســـــلامی انتـــــخاب شد.وی در دهه ۶۰ چندین سال عهده دار دادستانی کل کشور بود.در سال ۶۸و پس از رحلت امام خمینی (ره) از اعضای مجلس خبرگان رهبری بود.
راه اندازی مرکز تحقیقات استراتژیک در مجمع تشخیص مصلحت نظام (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AC%D9%85%D8%B9_%D8%AA%D8%B4%D8%AE%DB%8C% D8%B5_%D9%85%D8%B5%D9%84%D8%AD%D8%AA_%D9%86%D8%B8% D8%A7%D9%85) و مدیریت روزنامه سلام از فعالیت‌های وی در دهه ۷۰ بوده است .

sorna
07-06-2011, 01:15 AM
http://pic.azardl.com/images/20957422027110992757.jpg (http://pic.azardl.com/)



محمدمهدی ربانی املشی (رض)
دادستان کل کشور (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%AF%D8%A7%D8%AF%D8%B3%D8%AA%D8% A7%D9%86_%DA%A9%D9%84_%DA%A9%D8%B4%D9%88%D8%B1&action=edit&redlink=1) ایران و یکی از اعضای شورای نگهبان (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7%DB%8C_%D9%86%DA%AF%D9%87% D8%A8%D8%A7%D9%86) بود. وی دارای سابقه مبارزه انقلابی در زمان قبل از انقلاب اســــلامی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8_%D8%A7%D8%B3% D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C) بود و پس از انقلاب در سمتهای گوناگــون مانند نمایندگی مجـــــلس شورای اسلامی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AC%D9%84%D8%B3_%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7% DB%8C_%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C) و عضـــــویت در مجلس خبرگان اشتغال داشت.
سال و محل تولد: ۱۳۱۷ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%DB%B3%DB%B1%DB%B7) در قم (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%82%D9%85)

نام و شغل پدر: ابوالمکارم - روحانی

میزان تحصیلات حوزه: اجتهاد

مشاغل قبل از پیروزی انقلاب: مدرس حوزه علمیه قم
مشاغل بعد از پیروزی انقلاب: نماینده مجلس خبرگان (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AC%D9%84%D8%B3_%D8%AE%D8%A8%D8%B1%DA%AF% D8%A7%D9%86)، عضویت در شورای نگهبان (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7%DB%8C_%D9%86%DA%AF%D9%87% D8%A8%D8%A7%D9%86)، نماینده دور اول مجلس شورای اسلامی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AC%D9%84%D8%B3_%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7% DB%8C_%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C)، دادستان (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D8%A7%D8%AF%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86) کل کشور و عوض شورای انقلاب فرهنگی
محل دفن: قم، حرم فاطمه معصومه (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%A7%D8%B7%D9%85%D9%87_%D9%85%D8%B9%D8%B5% D9%88%D9%85%D9%87)
تولد و دوران کودکی
آیة اللّه حاج شیخ مهدی ربانی املشی در نیمة شعبان سال ۱۳۱۳ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%DB%B3%DB%B1%DB%B3) شمسی به دنیا آمد، به همین سبــب نام او را «محمد مهدی» نهادند. پدرش ابوالمکارم روحانی بود. شش ساله بود که مادرش را از دســــت داد، و از آن‌جا که تنها فرزند خانواده بود، همواره مورد لطف و عـنایت و محــــــبّت پدر بود. در آن روزگار منزل آنان در منتهی الیه شهر قم بود و زندگی‌شان ساده و به دور از کمــترین امکانات رفاهی بود. پدر وی از زهّاد زمان بود و در دخل و خرج بسیار مراعات می‌کرد و از هر چیـــزی که شائبة رفاه‌زدگی در آن وجود داشت، اجتناب می‌روزید. پس از چند سال، پدرش ناگزیر همسری اختیار کرد که از آن همسر، صاحب سه فرزند شد و هر سة آنها به خدمت اسلام و مسلمین در آمدند. وی دوران کودکی را با کمترین امکانات سپری کرد؛ حتی به گفتة خود، در زمستان آرزوی کفشی داشت که آب به داخل آن نرود!
دوران تحصیل
پدرش، به مدارس جدید از نظر دینی اعتماد نداشت، لذا فرزند خود را از پنـــــج ســـــالگی به مکتب خانه فرستاد. اما او، پس از دو سال درس خواندن در مکتب، به این نتیجه رسید که به تحصــــــیلات جدید هم نیاز دارد؛ از این رو با موافقت پدر به دبستان رفت. پس از آن علوم دینی را آغاز کـــــرد و با ورود به حوزة علمیة قم، از محضر استادان مبرّز و مشهور آن دوره بهره برد. با پایان یافتــــــن دورة سطح، در درس‌های خارج بزرگانی همچون آیة‌اللّه العظمی بروجردی و امام خمینی شرکت جست و مراحل علمی را یک به یک پیمود.
بیش از هجده سال نداشت که ازدواج کرد و ثمرة آن یک پســـــــر و چهار دختر بود. پــــس از ازدواج، زندگی را در همان خانة محقّر پدر ادامه می‌داد؛ به گونه‌ای که یک اتاق در اختیار او و خانواده‌اش و دو اتاق دیگر در اختیار پدر بود. با اصرار مردم املش، پدرش به امـــــلش رفت و او نیز منــــــزل پدرش را فروخت تا بتواند در املش برایش خانه‌ای تهیه کند. خود نیز به منزل پدر همـــــسرش رفـــت و مدتی در آن‌جا ساکن بود تا وضع مادی‌اش کمی بهتر شد و توانست در محلة آبشار قم خانه‌ای اجاره کند.
در این سال‌ها، برای تبلیغ مکتب تشیّع و نشر آزموه‌های دینی به نقاط مختلف کشور سفر می‌کرد که گاه، این سفرها پیام‌های سیاسی نیز همراه داشت تا کم کم مردم را برای مبارزه آماده کند.
از جمله کسانی که وی در نوجوانی بسیار شیفتة او بود، آیة‌اللّه‌العظمی حاج سید محمد تقی خوانساری بود؛ به گونه‌ای که در شانزده یا هفده ســالگی که خبر فـــــــوت ایشـــــان به گوشش رسید، با آن‌که در بیمارسان بستری بود، به خیابان آمد تا در مراسم تشییع او شرکت کند.
استادان و دوستان
در حوزة علمیة قم و نزد استادان آن دوره، درس‌های سطح را به پایان رساند. وی مکاسب شیخ انصاری، منظومة سبزواری و بخشی از کفایه را نزد آیةاللّه منتظــری خواند. ســــــپس در درس خارج آیت اللّه العظمی بروجردی شرکت کرد و هم زمان در درس خارج فقه و اصول امام خمینی نیز حاضر می‌شد. با تبعید امام خمینی دو یا سه سال در درس‌های مـــرحوم محقق داماد شــــــرکت می‌کرد و از آن پس، تنها به مباحثه‌های جمعی با فضلای آن دوره بسنده می‌کرد.
ایشان امام را نه تنها استاد در فقه و اصول و دیگر علوم دینی، بلکه استاد در پرورش انسان و در اخلاق و کمال او می‌دانست و از جمله کسانی بود که همواره به امام خمینی سفارش می‌کرد که درس اخـلاق خود را برای پرورش طلاب ادامه دهد و طالبان علم را از صهبای درستی عمل، بی نصیب نسازد.
وی در دوران طلبگی خود، با دوستان بسیاری همراه بود. از جملة آنان آیة اللّه هاشمی رفسنجانی است که تقریباً از آغاز طلبگی با وی به مباحثة درس‌های می‌پرداخـــــت و این مباحثــــه تا زمانی که هاشــــمی رفسنجانی برای انجام دادن کارهای سیاسی به تهران آمده بود، ادامه داشت. از دیگر دوستان وی می‌توان این احضرات آیات را نام برد: محمد مؤمن، طاهری خرم‌آبادی، حسیـــــنی و تهرانی، که سال‌ها با آنان به مباحثه‌های علمـــــی می‌پرداخـــــته‌است. در ضـمن، آیة‌اللّه ربانی، به مدت یک سال با رهبر معظم انقلاب، حضرت آیة اللّه خامنه‌ای، به مباحثه پرداخته‌است.
فعالیت‌های علمی و فرهنگی
وی در طول عمر پر افتخار و با عزت خود، فعالیت‌های علمی و فرهنگی بسیاری انجام داد. در بسیاری ایام سال به مناطق محروم رفت تا ضمن آشنا کردن مردم مسلمان ایران، با مبانی اسلامی و مکتــــــــــب اهل بیت(ع)، مشکلات آنان را حل نماید؛ حتی در ایامی که رژیم شاه او را تبعید کرده بود، از این وظـــــیفة خطیر باز نماند و همواره به ارشاد مردم مسلــمان می‌پرداخت. بخشــــــی دیگر از فعالیــــت‌های علمی وفرهنگی وی، به تشکیلات جامعة مدرسین حوزة علمیة قم مربـــوط می‌شود. وی با درایت کامل، از پیش آهنگان تأسیس این مرکز بود و در سال‌های عمر مبارک خود، خـــــدمات بسیاری به حوزة علمیه و طلاب علوم دینی انجام داد.
فعالیت‌های سیاسی
ایشان هم زمان با قیام روح الله خمینی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D9%88%D8%AD_%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87_%D8%AE %D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C) و در رکاب ایشان، مبارزات و فعالیت‌های سیاسی خود را آغاز کرد. یکی از فعالیت‌های مهم وی در آن سال‌ها، اعلام مرجعیت امام خمینی بعد از درگذشت آیة اللّه بروجردی و تلاش برای تثبیت آن بود. مرحوم ربانی، با باور به این مهم که مرجعیت شیعه می‌تواند قدرتی برای نابودی جبهة کفر و ایجاد وحدت و همدلی میان گروه‌های مختلف جامعه برای مبارزة‌جدی بر ضــــد رژیم شاه باشد، بر مرجعـــیت حضرت امام خمینی پای می‌فشرد.
وی، در روزگار جوانی، همواره جریان‌های سیاسی را تعقیب می‌کرد و در همان سـال‌ها با مرحوم نواب صفوی و گروه فدائیان اسلام آشنا شد. مرحوم ربانی، در هــــمان سـال‌ها برای مردم فلسطین دل می‌سوزاند و همواره یاد آنان را زنده می‌داشت. در جــریان قـــیام ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%DB%B3%DB%B4%DB%B2) و پس از دست‌گیری امام فعالیت چشمگیری انجام داد. او در سـال ۱۳۴۳ و در سفر تبلیغی خود به کاشان (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D8%A7%D8%B4%D8%A7%D9%86) به تبلیغ علیه رژیم پرداخت که همین امر منجر به دست‌گیری وی شد.
او پیش از انقلاب، بارها دست‌گیر شد و هفت بار به زندان افتاد و در هر بار، مـــاه‌ها در زندان بود. در سال ۱۳۵۲ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%DB%B3%DB%B5%DB%B2) به همراه ۲۵ تن از استادان حوزة علمیة قم دســت‌گیر شد و به مدت سه سال به شهرهای شوشتر (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B4%D9%88%D8%B4%D8%AA%D8%B1) و فردوس (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%B1%D8%AF%D9%88%D8%B3) تبعید هم از اهداف خود دســــت بر نداشت و همواره مردم را به مبارزه برای انقلاب اسلامی دعوت می‌کرد. این امر سبب گردیــد وی در سال ۱۳۵۶ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%DB%B3%DB%B5%DB%B6) نیز به شهرهای جیرفت (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%DB%8C%D8%B1%D9%81%D8%AA) و شــهر بابک تبعـــــید شــــود و در سال ۱۳۵۷ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%DB%B3%DB%B5%DB%B7)، هم‌زمان با پیروزی انقلاب اسلامی، از تبعید رهایی یافت.
با پیروزی انقلاب اسلامی، ایشان نیز مانند دیگر مردم مسلمان ایران از هیــــچ کوشــشی برای حفظ و بقای انقلاب دریغ نورزید و همواره چون سربازی فداکار، در خدمــــت امام خمینی بود. او در هرجا و در هر مسئولیت که توانست، به ایفـــــای نقش پرداخــــت و به خوبی از عهدة آنها بر آمد.
برخی از مســئولیت‌های وی پـــس از انقلاب، به شرح زیر است:
نمایندگی مجلس خبرگان قانون اساسی از طرف مردم استان گیلان (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%AF%DB%8C%D9%84%D8%A7%D9%86)؛
ریاست شعبه اول دادگاه عالی انقلاب؛
عضو ستاد انقلاب فرهنگی؛
عضو شورای عالی قضایی؛
دادستانی کل کشور؛
عضو شورای نگهبان؛
عضو مجلس خبرگان رهبری از استان خراسان (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AE%D8%B1%D8%A7%D8%B3%D8%A7%D9%86) و عضویــــت در هیئت رئیسه این مجلس
نیابت رئیس مجلس شورای اسلامی در دورة دوم؛
عضو شورای داوری، شورای مرکزی و شورای فقهای حزب جمهوری اسلامی.
آیة اللّه ربانی املشی، در اکثر فعالیت‌های سیاسی جامعة مدرسین حوزة علمیة قم، پیش از انقلاب و پس از آن، شرکت کرده‌اســـــت و امضای او در زیر بیانیـــــه‌های مهم این مرکز به چشم می‌خورد.ترور وی در دوم شهریور ۱۳۶۰ توسط سازمان مجاهدین خلق ناکام ماند.

sorna
07-06-2011, 01:17 AM
http://pic.azardl.com/images/68688811861039584776.jpg (http://pic.azardl.com/)


ناتواني كلمات را در شناساندن چهرۀ يك انسان نمونه و شخصيت برجسته، مي دانيد. شهيد، آيت الله علي قدوسي را نمي توان با كلمه مطرح كرد.امّا در حدّ يك بيوگرافي ساده و آشنائي مختصر با حيات پرثمر و با بركت او، اين چند سطر را مي خوانيد:

ثمره اي از شجرۀ طيبّه اي بود، از دودمان فضيلت و خانوادۀ علم و ديـن، كه در سال 1306 شمــسي در « نهاوند» چشم به جهان گشود .مرحوم آيت الله ملا احمد قدوسي ـ پدر شهيد ـ خود را مديون لطف خدا مي ديد، كه چنيـن نوزادي را به وي عطا كرده است .نبوغ و استعداد شرف اين كودك، از همان آغاز مراحل رشد آيــــــنده را به وضـــوح نـشان مي داد .شهيد قدوسي تحصيلات ابتدائي و متوسّطه را در نهـاوند مي خواند كه دســـــت تقدير خـداوند او را به«قم» فرستاد .در سن 15 سالگي بود كه براي ادامۀ تحصيلات در زمينۀ علوم اسلامي، به حوزۀ علميه قم هـجرت كرد. سال 1321تا آب را، از سرچشمه بياشامد، و ميوه را از شاخه بچيند، و ... چهرۀ اسلام را، بي نقاب و پـرده، و از نزديك ببيند و بشناسند ...

گرايشات سياسي او ـ كه از متن مكتب سرچــشمه مي گرفــــت ـ او را به صـــحنۀ مبارزات كشــيد و درجريان نهضت نفت، و نيز در ضدّيت با جزب تودۀ آنروز، فعاليّتـــي چشمگــــير، ولـي اكثراً دور و پنهاني از جشم دشمن، داشت .

در نهضت فدائيان اسلام هم، با شهيد بزرگ، مرحوم نواب صفوي همكاري و همــــفكري و همـراهي داشت . در عين حال، فعاليت هاي سياسي هرگز او را از راه اصلي، كه شناخت اسلام و درك مــــعارف دين و فقه اهلبيت بود بازنداشت. اين از ويژگهياي او بود كه در كمتر كساني يافت مي شد .

در درس خارج مرحوم آيت الله بروجردي و حضرت امام خميني، از شاگردان فاضــل و مورد توجّه بود . فلسفه و تفسير را هم، نزد عارف وارسته و فيلسوف بزرگ مرحوم علامه طباطبائي فـــرا گرفت و تا حدّي لياقت و شايستگي و استعداد نشان داد كه مورد توجّه مرحوم علامه قرار گـــرفت و او را به دامائي خود پذيرفت.در اين وادي، هم حوزه و هم دوره با عزيزاني چون شهيد بهشتي و شهيــــد مطهري بود پا به پاي هم در صحنه هاي علمي و مبارزاتي و آموزشي بودند تا « شهادت »

نسبت به حوزه علميه، نظريۀ اصلاحي خاصي داشت. همراه جمعي از ياران در فكر تشكيل جمعيتي بر اي تحرك بخشيدن و نهضت اصلاحي حوزه بود كه اين جـــمع در ســــال 44 از طريق ســــاواك شناسائي شد و افراد ـ ازجمله شهيد قدوسي ـ دستگير شدند .

پس از مدّتي كه آزاد شد، مجدداً در تعبيب همان افكار و اهداف بود و با چهره ها مبارز دانشگاهي هم مرتبط بود و پذيرفتن مديريت مدرسۀ منتظريه( حقاني) در راستاي همين اهداف بود كه در آنجا به تربيت شاگرداني پرداخت كه در جمهوري اسلامي، از بازوهـــــاي پرتوان دستگاه قضائي و اجرائي شدند.

به ابتكار او، « مكتب توحيد» براي دروس اسلامي خواهــران تأسيـــــس شد و با برنامه هاي عـــالي، اثرات چشمگيري داشت .

شهيد قدوسي، در كنارجهاد، به اجتهاد مي انديشيد و شتاب درســــي را همراه با عمق تحصـــــيلي مي خواست و عرفان را مسلّح مي كرد و همراه با « دعـــوت روزانه»، آموزگـــار « دعاي شبانه» بود، گذشت و قاطعّيت را با هم داشت، عزّت نفس و مناعت طبع را با سعۀ صدر و والا انديشي توأم داشت، بي ريـا بود و متواضــــع، پركار و كم حرف، سخت كوش و نستوه.

مي گفت: روحاني بايد دقيق و عميق، منظّم و وقت شناس باشد و متقّي و مبارز، درس خوان و آگاه به زمان، متجهد و مجاهد، اديب و مؤدب، با شور و شعور، فقيه و فيلسوف، ناطق و كاتب، « زبان» دان و « زمان» شناس ... و ... خود، تجسمّي از ارزشهاي متعالي بود .

درسهاي اخلاقش، سازنده و تكان دهنده بود. هنوز آجرهاي مسجد مدرسه منتظريه، طنين سخنانش را، كه اكثراً از خطبه هاي پرشور نهج البلاغه مايه مي گرفت، به گوش آگاهان بصـــير مي رساند. فضائل و ملكات اخلاقي، برايش در حدّ « ملكه» بود. خلوص و اخلاص و بي ريائي و... را در اوج داشت. اين مقوله نياز به بحث تشــريحي دارد، كه مي گذريم.

پس از پيروزي انقلاب اسلامي، ابتدا مدّتي در « قم» در ستاد انقلاب، و امور قضائي فعاليت مي كرد، كه طيّ حكمي از سوي امام به « دادستاني كل انقلاب» منـــصوب شد. و در اين سنـــگر، چه خوب از عهدۀ كار برآمد! ...

بي سروصدا، پرتلاش و سخت كوش به خدمت مشغول بود و داد انقلاب را از ضدّ انقلاب مي ستــاند و ضدّ انقلاب را بدست داد اسلام مي سپرد و ... به داد انقلاب مي رسيد .

شاگردان مدرسۀ منتظريه، كه سالياني متمادي با او در مدرسه آشنا بودند و افراد مورد اعــتماد وي محصوب مي شدند، مطمئن ترين ياران او درمنصب هاي حاكم شرع و دادستان در دادسراهاي انقلاب بودند .

تحوّلي را كه او در دادستاني بوجود آورد و سنّت هاي خوبي را كه پايه گذاري كرد و نقش عظيمي كه در اين زمينه داشت، جاي سخن مفصّل است كه در اين خلاصه نمي گنجد.

فرزند بزرگ ايشان، كه دانشجوي دانشگاه مشهد و از دانشجويان پيرو خط امام بود، در درگيــري هاي 17 شهريور مجروح شده بود و پس از انقلاب، در دفتر تحكيم وحدت فعـــاليت مي كرد كـــه با شروع جنگ تحميلي، به كربلاي خوزستان شتافت و يكي از 160 شهيدي بود كه در ماجراي هويزه، دسته جمعي بشهادت رسيدند .

صبر و شكيبائي وروحيۀ شهيد قدوسي در شهادت فرزند، مايۀ اعجاب و شگفتي همگان گـــــرديد.او ابراهيمي بود كه اسماعيلش را به « مذبح» فرستاد و صابر و ثابت قدم ماند.

پنج فرزند ديگر ثمرۀ زندگي شهيد قدوسي بود، كه يكي هم اكـــنون درس دينـــــي مي خواند و ادامه دهندۀ راه پدر و برادر شهيدش است ، سال 60 ، سال شهادت بود .

بدنبال شهادت آيت الله بهشتي و يارانش در 7 تير و بدنبال شهادت رئيس جمهور رجائي و نخـــــسـت وزير باهنر اين دو ققنوس عشق و دو پرندۀ مهاجــــر خونين بال، در 8 شهــــريور، شهـــيد قدوسي، حالتِ«انتظار» داشت .

نزديكانش مي گويند: در روزهاي آخر حيات، يك حالتِ عرفاني خاصّي داشــــت و دائـــماً در انتظار شهادت بود سرانجام، او هم به آرزوي خويش رسيد .

14شهريور 60، سبح در ساختمان دادستاني انقلاب بود كه با انفـــــجار بمـــــب، كه عوامل سرسپردۀ منافقين كار گذاشته بودند، به شـــــــــهادت رســـــيد و به لقاء الله و ديدار يارانش شهيــــدش شتافت نامش جاويد و خاطره اش معطّر باد.

«نشود زمزمۀ خون شهيدان، خاموش سوز عرفاني اين نغمه، ز سازي دگر است »

sorna
07-06-2011, 01:18 AM
http://pic.azardl.com/images/73278125358906295555.jpg (http://pic.azardl.com/)




دکتر مهدی هادوی

در اوایل انقلاب ، نخستین دادستان کل با حکم امام راحل بوده و مدت 4 ماه در آن سمت فعالیت نموده و استعفاء داد.



http://www.dadsetani.ir/images/action_print.gif

منبع پرتال جامع دادستانی کل کشور