mehraboOon
07-04-2011, 12:38 PM
آسيب شناسي عشق هاي زودگذر
ازدواج، يکي از موضوعهاي اساسي زندگي هر فرد است و در اين ميان، افرادي که با تدبيري مناسب به اين سنت الهي عمل ميکنند، شاهد پيامدهاي بسيار مثبتي در زندگي خواهند بود و آرامشي عميق در زندگيشان جاري ميگردد، اما متأسفانه بايد بگوييم که براساس آمار و ارقام رسمي کشورمان در سال1386، حدود صدهزار مورد طلاق در جامعهي ما اتفاق افتاده که هر شنوندهاي را بيدرنگ به تأمل در اينخصوص، واميدارد. آيا اين افراد، قبل از ازدواج فکر ميکردند روزي با دنيايي از اندوه، ميبايست از هم جدا شوند؟
نکتهي قابل تأملِ بيشتر اين جداييها، اين است که اين افراد، چندي پيش که خيلي هم دور نيست، براي ديدن يکديگر، لحظهشماري ميکردند. پس چه شد آنهمه دوستداشتنها و کلمههاي عاشقانه؟! کجا رفت آنهمه اشکهاي عاشقانه و نامههاي رمانتيک ؟!
http://www.akairan.com/images/MRiraj/internet/internetM/12-burningor.jpg
با بررسي بسيار ساده و گذرا در زندگي بسياري از زوجهاي جوان که بهظاهر روزي عاشق يکديگر بودند و اينک از هم نفرت دارند، درمييابيم که آنان مفهوم عشق را اشتباه در ذهن و کالبد وجودشان، تعبير کرده و براساس اين اشتباه، تصوير رنگي و زيبايي از طرف مقابل در ذهنشان ترسيم و زندگي مشترک خود را بدون هيچ پشتوانهي منطقي و عقلي آغاز نمودهاند.
در اين مقاله سعي ميشود برخي از مشکلهاي عشقهاي زودگذر و سطحي بيان شود تا دستکم افرادي که گرفتار چنين عشقهايي شدهاند، با بررسي اين نکتهها، نگاه عميقتر و عاقلانهتري به موضوع ازدواج داشته باشند:
چهرههاي تکراري
يکي از جذابيتهايي که در عشقهاي زودگذر وجود دارد، چهره و ظاهر فرد مقابل است. آنان شيفتهي ظاهر هم ميشوند و با گفتن کلمههاي عاطفي و عاشقانه، تظاهر به علاقهمندي به خصلتهاي ارزشي يکديگر ميکنند اما بعد از گذشت مدتي از ازدواج، با فروکش کردن هيجانهاي کاذب از درون، به سراغ ارزشهاي فرد مقابل ميروند چراکه در اين زمان، چهرهي او ديگر عادي و شايد هم تکراري شده است و اکنون ويژگيهاي دروني و معنوي همسر برايشان مهم و جدي گشته و در صورتيکه با نظام ارزشيِ مورد قبول آنان سازگار نباشد، شروع به بهانهگيري و پرخاشگري ميکنند و زندگي را تبديل به جهنمي سوزان و پراضطراب مينمايند.
پس جوانان عزيز، يادتان باشد که: «چهره و ظاهرِ مورد پسند، در ازدواج مهم است اما شرط کافي براي يک زندگيِ خوب نيست.»
سوءظنهاي مکرر
از آسيبهاي بسيار جدي عشقهاي زودگذري که منجر به ازدواج ميشود، سوءظنهاي مکرر در زندگي زناشويي ميباشد. افرادي که بهراحتي با يک لبخند و يا با يک گفتوگوي ساده در يک ميهماني و بدون هيچ پشتوانهي منطقي، دل به هم ميسپارند، پس از زماني اندک بعد از ازدواج، دچار ترديد ميشوند که چنين فرديکه به اين راحتي با من بناي دوستي و محبت را گذاشت، ممکن است با فرد ديگري هم چنين بوده باشد و يا در آيندهاي نزديک، چنين رابطهاي را با ديگري داشته باشد. بنابراين، مدام دچار ترديد و بدبيني نسبت به همسر شده و هميشه به ديدهي يک متهم به او مينگرد و همين سوءظنهاي مکرر، زندگي را آشفته و دچار بحران ميکند.
مردان خوب و مهربان، دنبال تشکيل خانواده با دختراني هستند که بهراحتي در دسترس نباشند
هر چهقدر يک خانم در ارتباطها و محاوراتش با مردان غريبه، راحتتر باشد، به همان ميزان، ارزش و قيمتش نزد آنان پايينتر ميآيد و فقط زيباييهاي ظاهري آن زن براي آنان جلب توجه ميکند و جوهر وجودي و ارزشي آن زن، مورد بيمهري قرارميگيرد.
پس دختر خانمهاي عزيز، يادتان باشد که: «مردان خوب و مهربان، دنبال تشکيل خانواده با دختراني هستند که بهراحتي در دسترس نباشند.»
عدم پشتوانهي خانواده
يکي از معضلهاي بيشتر زوجهايي که با عشقهاي خياباني، زندگي مشترک خود را آغاز ميکنند، عدم حمايت خانوادههايشان ميباشد. پدر و مادر که سالها فرزندان را در چتر حمايتي خود قراردادهاند و آرزوي يک زندگي خوب را براي فرزندانشان داشتهاند، ناگهان با انتخابي از طرف فرزندشان مواجه ميشوند که شايد به هيچ وجه تناسبي با خانوادهي آنان نداشته باشد. بنابراين، تنها با اصرار و پافشاري فرزندشان، تن به رضايت به اين ازدواج ميدهند و گاهي هم هيچوقت چنين ازدواجي را حتي بهظاهر، تأييد نميکنند.
چنين زوجهايي که مورد حمايت مادي و معنوي خانواده قرارنميگيرند، بهطور معمول، بعد از زمان کوتاهي از زندگي مشترک، دچار طوفانهاي شديدي در عرصهي زندگي ميشوند و چون تکيهگاه محکمي ندارند، گاهي بادبانهاي کشتي زندگيشان در اين بحرانها ميشکند و بازسازي اين بادبان شکسته، شايد بسيار سخت و گاهي هم غيرممکن باشد.
پس جوانان عزيز، يادتان باشد که: «خانواده، مهمترين پشتوانهي يک زوج جوان در عرصهي زندگي خواهد بود. سعي کنيد همواره از حمايت آنان در تصميمها برخوردار باشيد.»
کاهش احساسهاي عاشقانه
زوجهايي که با عشقي کاذب و بدون منطق، زندگي مشترک خود را آغاز ميکنند، به دليل طغيان بياساس احساسهايشان در ابراز علاقه در ابتداي آشنايي، پس از ازدواج، بهطور طبيعي اين معاشقه و فوران احساسها، رو به تنزل ميرود و اين در حاليست که انتظارها و توقعهاي گذشته همچنان باقيست و در اين شرايط، طرفين احساسهاي خود را با قبل از ازدواج مقايسه کرده و دچار تناقض ميشوند و چنين برداشت ميکنند که طرف مقابل، تمام آنچه را که در گذشته بيان داشته، دروغ گفته است.
در زندگي منطقي، اين نکته قابل توجه است که زوجين هر روز نسبت به يکديگر عاشقتر ميشوند و حرارت احساسها و عواطفشان نسبت به هم بيشتر و عاشقانهتر ميشود، در صورتيکه در زندگي غيرمنطقي، زندگي روزبهروز غيرقابل تحملتر ميشود و زن و شوهر از يکديگر دورتر ميشوند.
سرد شدن آتش عشق
ازدواجهاي بيمنطقي که بر پايهي تدبير بنا نشده و زوجين بهراحتي به يکديگر دل ميسپارند و مسير مشترک يک زندگي را آغاز ميکنند، بعد از گذشت مدتي، دچار بحرانهاي شديد عاطفي، روحي و خانوادگي ميشوند. آنان تازه به سراغ ارزشها ميروند و متوجه ميشوند اصول مهمي در زندگي هست که ميبايست در طرف مقابل وجود داشته باشد و اکنون همسرشان فاقد آنهاست. اينگونه افراد بهطور معمول بدون هيچ منطقي، ساز جدايي را سر ميدهند و بهراحتي دم از طلاق ميزنند. آنان که در فاصلهاي نه چندان دور، بهراحتي دل به محبوبشان دادند، اينک نيز به همان راحتي از او ميگذرند و عشق خويش را در جايي ديگر جستوجو و بهسادگي، يک زندگي مشترک را نابود ميکنند.
جوانان عزيز بهطور حتم بايد توجه داشته باشند که زندگي مشترک، يک شوخي نيست و طرفين ميبايست با يک بررسي دقيق و مشاورههاي مختلف، اين مسير را آغاز نمايند و افراد قبل از اينکه گرفتار احساسهاي عاطفي با کسي شوند، معيارها و ويژگيهاي مورد نظرشان را در زندگي، مشخص و بر آن اساس، اقدام نمايند تا لحظههاي زيبايي در زندگي برايشان رقم بخورد.
منبع: ماهنامه شادکامي و موفقيت
ازدواج، يکي از موضوعهاي اساسي زندگي هر فرد است و در اين ميان، افرادي که با تدبيري مناسب به اين سنت الهي عمل ميکنند، شاهد پيامدهاي بسيار مثبتي در زندگي خواهند بود و آرامشي عميق در زندگيشان جاري ميگردد، اما متأسفانه بايد بگوييم که براساس آمار و ارقام رسمي کشورمان در سال1386، حدود صدهزار مورد طلاق در جامعهي ما اتفاق افتاده که هر شنوندهاي را بيدرنگ به تأمل در اينخصوص، واميدارد. آيا اين افراد، قبل از ازدواج فکر ميکردند روزي با دنيايي از اندوه، ميبايست از هم جدا شوند؟
نکتهي قابل تأملِ بيشتر اين جداييها، اين است که اين افراد، چندي پيش که خيلي هم دور نيست، براي ديدن يکديگر، لحظهشماري ميکردند. پس چه شد آنهمه دوستداشتنها و کلمههاي عاشقانه؟! کجا رفت آنهمه اشکهاي عاشقانه و نامههاي رمانتيک ؟!
http://www.akairan.com/images/MRiraj/internet/internetM/12-burningor.jpg
با بررسي بسيار ساده و گذرا در زندگي بسياري از زوجهاي جوان که بهظاهر روزي عاشق يکديگر بودند و اينک از هم نفرت دارند، درمييابيم که آنان مفهوم عشق را اشتباه در ذهن و کالبد وجودشان، تعبير کرده و براساس اين اشتباه، تصوير رنگي و زيبايي از طرف مقابل در ذهنشان ترسيم و زندگي مشترک خود را بدون هيچ پشتوانهي منطقي و عقلي آغاز نمودهاند.
در اين مقاله سعي ميشود برخي از مشکلهاي عشقهاي زودگذر و سطحي بيان شود تا دستکم افرادي که گرفتار چنين عشقهايي شدهاند، با بررسي اين نکتهها، نگاه عميقتر و عاقلانهتري به موضوع ازدواج داشته باشند:
چهرههاي تکراري
يکي از جذابيتهايي که در عشقهاي زودگذر وجود دارد، چهره و ظاهر فرد مقابل است. آنان شيفتهي ظاهر هم ميشوند و با گفتن کلمههاي عاطفي و عاشقانه، تظاهر به علاقهمندي به خصلتهاي ارزشي يکديگر ميکنند اما بعد از گذشت مدتي از ازدواج، با فروکش کردن هيجانهاي کاذب از درون، به سراغ ارزشهاي فرد مقابل ميروند چراکه در اين زمان، چهرهي او ديگر عادي و شايد هم تکراري شده است و اکنون ويژگيهاي دروني و معنوي همسر برايشان مهم و جدي گشته و در صورتيکه با نظام ارزشيِ مورد قبول آنان سازگار نباشد، شروع به بهانهگيري و پرخاشگري ميکنند و زندگي را تبديل به جهنمي سوزان و پراضطراب مينمايند.
پس جوانان عزيز، يادتان باشد که: «چهره و ظاهرِ مورد پسند، در ازدواج مهم است اما شرط کافي براي يک زندگيِ خوب نيست.»
سوءظنهاي مکرر
از آسيبهاي بسيار جدي عشقهاي زودگذري که منجر به ازدواج ميشود، سوءظنهاي مکرر در زندگي زناشويي ميباشد. افرادي که بهراحتي با يک لبخند و يا با يک گفتوگوي ساده در يک ميهماني و بدون هيچ پشتوانهي منطقي، دل به هم ميسپارند، پس از زماني اندک بعد از ازدواج، دچار ترديد ميشوند که چنين فرديکه به اين راحتي با من بناي دوستي و محبت را گذاشت، ممکن است با فرد ديگري هم چنين بوده باشد و يا در آيندهاي نزديک، چنين رابطهاي را با ديگري داشته باشد. بنابراين، مدام دچار ترديد و بدبيني نسبت به همسر شده و هميشه به ديدهي يک متهم به او مينگرد و همين سوءظنهاي مکرر، زندگي را آشفته و دچار بحران ميکند.
مردان خوب و مهربان، دنبال تشکيل خانواده با دختراني هستند که بهراحتي در دسترس نباشند
هر چهقدر يک خانم در ارتباطها و محاوراتش با مردان غريبه، راحتتر باشد، به همان ميزان، ارزش و قيمتش نزد آنان پايينتر ميآيد و فقط زيباييهاي ظاهري آن زن براي آنان جلب توجه ميکند و جوهر وجودي و ارزشي آن زن، مورد بيمهري قرارميگيرد.
پس دختر خانمهاي عزيز، يادتان باشد که: «مردان خوب و مهربان، دنبال تشکيل خانواده با دختراني هستند که بهراحتي در دسترس نباشند.»
عدم پشتوانهي خانواده
يکي از معضلهاي بيشتر زوجهايي که با عشقهاي خياباني، زندگي مشترک خود را آغاز ميکنند، عدم حمايت خانوادههايشان ميباشد. پدر و مادر که سالها فرزندان را در چتر حمايتي خود قراردادهاند و آرزوي يک زندگي خوب را براي فرزندانشان داشتهاند، ناگهان با انتخابي از طرف فرزندشان مواجه ميشوند که شايد به هيچ وجه تناسبي با خانوادهي آنان نداشته باشد. بنابراين، تنها با اصرار و پافشاري فرزندشان، تن به رضايت به اين ازدواج ميدهند و گاهي هم هيچوقت چنين ازدواجي را حتي بهظاهر، تأييد نميکنند.
چنين زوجهايي که مورد حمايت مادي و معنوي خانواده قرارنميگيرند، بهطور معمول، بعد از زمان کوتاهي از زندگي مشترک، دچار طوفانهاي شديدي در عرصهي زندگي ميشوند و چون تکيهگاه محکمي ندارند، گاهي بادبانهاي کشتي زندگيشان در اين بحرانها ميشکند و بازسازي اين بادبان شکسته، شايد بسيار سخت و گاهي هم غيرممکن باشد.
پس جوانان عزيز، يادتان باشد که: «خانواده، مهمترين پشتوانهي يک زوج جوان در عرصهي زندگي خواهد بود. سعي کنيد همواره از حمايت آنان در تصميمها برخوردار باشيد.»
کاهش احساسهاي عاشقانه
زوجهايي که با عشقي کاذب و بدون منطق، زندگي مشترک خود را آغاز ميکنند، به دليل طغيان بياساس احساسهايشان در ابراز علاقه در ابتداي آشنايي، پس از ازدواج، بهطور طبيعي اين معاشقه و فوران احساسها، رو به تنزل ميرود و اين در حاليست که انتظارها و توقعهاي گذشته همچنان باقيست و در اين شرايط، طرفين احساسهاي خود را با قبل از ازدواج مقايسه کرده و دچار تناقض ميشوند و چنين برداشت ميکنند که طرف مقابل، تمام آنچه را که در گذشته بيان داشته، دروغ گفته است.
در زندگي منطقي، اين نکته قابل توجه است که زوجين هر روز نسبت به يکديگر عاشقتر ميشوند و حرارت احساسها و عواطفشان نسبت به هم بيشتر و عاشقانهتر ميشود، در صورتيکه در زندگي غيرمنطقي، زندگي روزبهروز غيرقابل تحملتر ميشود و زن و شوهر از يکديگر دورتر ميشوند.
سرد شدن آتش عشق
ازدواجهاي بيمنطقي که بر پايهي تدبير بنا نشده و زوجين بهراحتي به يکديگر دل ميسپارند و مسير مشترک يک زندگي را آغاز ميکنند، بعد از گذشت مدتي، دچار بحرانهاي شديد عاطفي، روحي و خانوادگي ميشوند. آنان تازه به سراغ ارزشها ميروند و متوجه ميشوند اصول مهمي در زندگي هست که ميبايست در طرف مقابل وجود داشته باشد و اکنون همسرشان فاقد آنهاست. اينگونه افراد بهطور معمول بدون هيچ منطقي، ساز جدايي را سر ميدهند و بهراحتي دم از طلاق ميزنند. آنان که در فاصلهاي نه چندان دور، بهراحتي دل به محبوبشان دادند، اينک نيز به همان راحتي از او ميگذرند و عشق خويش را در جايي ديگر جستوجو و بهسادگي، يک زندگي مشترک را نابود ميکنند.
جوانان عزيز بهطور حتم بايد توجه داشته باشند که زندگي مشترک، يک شوخي نيست و طرفين ميبايست با يک بررسي دقيق و مشاورههاي مختلف، اين مسير را آغاز نمايند و افراد قبل از اينکه گرفتار احساسهاي عاطفي با کسي شوند، معيارها و ويژگيهاي مورد نظرشان را در زندگي، مشخص و بر آن اساس، اقدام نمايند تا لحظههاي زيبايي در زندگي برايشان رقم بخورد.
منبع: ماهنامه شادکامي و موفقيت