PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : 1000 حديث در 1000 موضوع از حضرت علي(ع)



R A H A
07-03-2011, 09:25 PM
آبرو
وَ لا تَجْعَلْ عِرْضَكَ غَرَضاً لِنِبالِ الْقَوْلِ
آبرويت را آماج تيرهاى گفتار قرار مده
روش حفظ آبرو
مَنْ ضَنَّ بِعِرْضِهِ فَلْيَدَعِ الْمِراءَ
هر كه آبروى خود را دوست دارد، بايد از بگو مگو بپرهيزد.
مشترى آبرو
ماءُ وَجْهِكَ جامِدٌ يُقْطِرُهُ السُّؤ الُ، فَانْظُرْ عِنْدَ مَنْ تُقْطِرُهُ.
آبـروى تـو بـر جـبين تو بسته است و خواهش ، آن را قطره قطره مى چكاند پس بنگر كه آن را نزد چه كس فرو مى چكانى !
شرط آبرودارى
اُبْذُلْ مالَكَ لِمَنْ بَذَلَ لَكَ وَجْهَهُ فَاِنَّ بَذْلَ الْوَجْهِ لا يُوازيهِ شَى ءٌ
مـال خـود را بـه كـسـى كـه بـراى تو از آبرويش گذاشته است ، ارزانى دار، زيرا هيچ چيز با بخشيدن آبرو برابرى نكند

R A H A
07-03-2011, 09:25 PM
ره توشه آخرت
فَاجْعَلُوا اجْتِهادَكُمْ فِيهَا التَّزَوُّدَ مِنْ يَوْمِهَ الْقَصيرِ لِيَوْمِ الاَّْخِرَةِ الطَّويلِ
كـوشـش شـمـا در دنـيـا ايـن بـاشد كه از اين چند روزه كوتاه براى
روزهاى بلند آخرت توشه برگيريد.
فَتَزَوَّدُوا فِى اَيّامِ الْفَناءِ لاَِيّامِ الْبَقاءِ
مردم ! در روزهاى
فناپذير، براى روزگار جاودان ، توشه برگيريد
آمادگى براى حساب رسى
اِجْعَلْ جِدَّكَ لاِِعْدادِ الْجَوابِ لِيَوْمِ الْمَسْئَلَةِوَالْحِساب
بكوش تا براى پاسخگويى در روز پرسش و حساب رسى آماده باشى حسابرسى الهى
اِعْلَمْ اَنّ حِسابَ اللّهِ اَعْظَمُ مِنْ حِسابِ النّاسِ
بدان ! حسابرسى خداوند از حسابرسى مردم سخت تر است .
فرق امروز و فردا
وَ اِنَّ الْيَوْمَ عَمَلٌ وَ لا حِسابَ وَ غَداً حِسابٌ وَ لاعَمَلَ.
امروز روز كار است و روز حساب نيست و فردا روز حساب است و روز كار نيست
بدترين توشه آخرت
بِئْسَ الزّادُ اِلَى الْمَعادِ الْعُدْوانُ عَلَى الْعِبادِ
بدترين توشه انسان براى معاد، ***** به بندگان خداست
خائنان در قيامت
وَ لِكُلِّ غادِرٍ لِوَاءٌ يُعْرَفُ بِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ
خائنان در روز قيامت پرچمى دارند كه بدان شناخته مى شوند.
تجسّم اعمال در قيامت
اَعْمالُ الْعِبادِ فى عاجِلِهِمْ نَصْبُ اءَعْيُنِهِمْ فى آجِلِهِمْ
كردار امروز مردم ، فردا پيش روى آنهاست كِشته آخرت
اَلْعَمَلُ الصّالِحُ حَرْثُ الاَّْخِرَةِ.
كردارِ نيك ، كِشته اى براى آخرت است
ياد معاد
طُوبى لِمَنْ ذَكَرَ الْمَعادَ وَ عَمِلَ لِلْحِسابِ وَ قَنِعَ بِالْكَفافِ وَ رَضِىَ عَنِ اللّه
خوشا به حال كسى كه به ياد معاد باشد و براى روز حساب ، كار كند وبه اندازه روزى خود قناعت نمايد و از خدا خشنود باشد.
هشدار به بندگان خدا!
عـِبـادَ اللّهِ اِحـْذَرُوا يـَوْمـاً تـُفـْحـَصُ فـيـهِ الاَْعـْمـالُ وَ يـَكـْثـُرُفـيـهِ الزِّلْزالُ وَ تـَشـيـبُ فـيـهـِالاَْطْفالُ
بندگان خدا! از روزى بترسيد كه عمل ها وارسى مى شود و اضطراب در آن زياد و كودكان پير مى شوند!
آمادگى براى آخرت
مَنْ تَذَكَّرَ بُعْدَ السَّفَرِ اسْتَعَدَّ.
هر كس دورى سفر (قيامت ) را ياد كند آماده راه گردد

R A H A
07-03-2011, 09:26 PM
برترين توانگرى
اَشْرَفُ الْغِنى ، تَرْكُ الْمُنى
شرافتمندانه ترين توانگرى ها، وانهادن آرزوها است .
رويكرد آرزوها
مَنْ هانَ عَلَيْهِ بَذْلُ الاَْمْوالِ تَوَجَّهَتْ اِلَيْهالاَّْمال
آن كه بخشش اموال بر او سهل باشد، اميدها به او رو كنند
چگونگى برخورد با آرزو اءَكْذِبُوا الاَْمَلَ فَإِنَّهُ غُرُورٌ وَ صَاحِبُهُ مَغْرُورٌ
آرزو را راست مپنداريد كه فريبنده است و آرزومند فريب خورده
آرزوهاى مخرّب
إِنَّ الاَْمَلَ يُسْهِى الْعَقْلَ وَ يُنْسِى الذِّكْرَ
آرزوهاى نفسانى ، خِرد را به غفلت وادارد و ياد خدا را به فراموشي سپارد
زيان آرزوى دراز
مَنْ اَطالَ الاَْمَلَ اَساءَ الْعَمَلَ.
كسى كه به آرزوى دراز دل سپارد عملش به بدى مى گرايد.
مبادا با زمام آرزو حركت كنيد
مَنْ جَرى فِى عِنانِ اءَمَلِهِ عَثَرَ بِاءَجَلِهِ
آن كه با زمام آرزويش حركت كند ناگهان با فرا رسيدن مرگش به زمين مي خورد.
نشانه هاى سيه بختي
اَلشَّقِىُّ مَنِ اغْتَرَّ بِحالِهِ وَانْخَدَعَ لِغُرُورِ آمالِهِ
بـدبـخـت كـسـى اسـت كـه بـه حـال خـود مـغـرور شـود و بـا آمال دور فريب خورد
آرزوهاى دراز و عمر كوتاه
وَ لا يَغْلِبَنَّكُمْ فيهَا الاَْمَلُ، وَ لاَ يَطُولَنَّ عَلَيْكُمْ فيهَا الاَْمَدُ
مباداآرزوها بر شما در دنيا چيره شود، در صورتى كه دوران عمر و مهلت شما طولانى نيست
دنيا، سراى آرزوها
اَلا وَ اِنَّكُمْ فى اَيّامِ اَمَلٍ مِنْ وَرائِهِ اَجَلٌ.
بـدانيد كه شما در روزهايى به سر مى بريد كه فرصت جمع آورى توشه است و از پس آن ، مرگ است
خصلت ابلهان
اَلاَْمانِىُّ شيمَةُ الحُمْقى
آرزوها [ى بسيار
داشتن ] خصلت كم خردان است
دو هشدار مهمّ!
اَيُّهَا النّاسُ اِنَّ اَخْوَفَ ما اَخافُ عَلَيْكُمُ اثْنانِ:
اِتِّباعُ الْهَوى وَ طُولُ الاَْمَلِ.
اى مردم ، بيشتر از همه ، از دو چيز بر شما مى ترسم ، پيروى از هوس ، و
آرزوى دراز
بزرگترين مصيبت
اَعْظَمُ الْبَلاءِ انْقِطاعُ الرَّجاءِ.
قطع اميد بزرگترين مصيبت است

R A H A
07-03-2011, 09:26 PM
چرا بردگى ديگران !؟
لا تَكُنْ عَبْدَ غَيْرِكَ وَ قَدْ جَعَلَكَ اللّهُ حُرّاً
بنده ديگران مباش ، در حالى كه خداوند تو را آزاد آفريده است
ارزش آزادگى
اَلْجُوعُ خَيْرٌ مِنَ الْخُضُوع
[تحمّل ] گرسنگى از خضوع [در برابر ديگران ] بهتر است
اعتدال نفس
وَ لا تـُرَخِّصـُوا لاَِنـْفـُسـِكـُمْ فـَتـَذْهـَبَ بِكُمُ الرُّخَصُ مَذاهِبَ الظَّلَمَةِ. وَ لا تُدَاهِنُوا فَيَهْجُمَ بِكُمُ الاِْدْهَانُ عَلَى الْمَعْصِيَةِ
بـه خـود بـيـش از حـد آزادى مـدهـيـد كـه اين شما را به ستمگرى مى كشاند، و آن قدر هم مداهنه و سستى نورزيد كه سستى شما را به معصيت (مصيبت ) مى كشاند

R A H A
07-03-2011, 09:26 PM
غفلت از استدراج
اِذا رَاءَيْتَ اللّهَ سُبْحانَهُ يُتابِعُ عَلَيْكَ النِّعَمَ مَعَ الْمَعاصى فَهُوَ اسْتِدْراجٌ لَكَ
هـر گـاه ديـدى خـداوند با وجود گناهان ، پيوسته به تو نعمت مى دهد، به هوش باش كه آنها براى تو نوعى غافلگيرى و مرگ ناگهانى است
عذاب بعد از نعمت
اِنَّ اللّهَ لَمْ يَقْصِمْ جَبَّارِى دَهْرٍ قَطُّ اِلاّ بَعْدَ تَمْهِيلٍ وَرَخَاءٍ، وَ لَمْ يَجْبُرْ
عَظْمَ اءَحَدٍ مِنَ الاُْمَمِ إِلا بَعْدَ اءَزْلٍ وَ بَلاَءٍ.
خـداونـد هـرگـز جـبـاران دنـيا را در هم نشكسته مگر پس از آنكه به آنان نعمت فراوان بخشيد. و هـرگـز اسـتـخـوان شـكـسـتـه زنـدگـى مـلتـى را تـرمـيـم نـكـرده مـگـر پـس از آزمـايـش و تحمل مشكلات فراوان آزمايش در مواجهه با مشكلات
عِنْدَ تَعاقُبِ الشَّدائِدِ تَظْهَرُ فَضائِلُ الاِْنْسانِ
ارزش آدمى به هنگام مواجهه با مشكلات آشكار مى شود
آزمايش الهى
اِنّ عَظيمَ الاَْجْرِ مُقارِنٌ عَظيمَ الْبَلاءِ
پاداش بزرگ با بلاى بزرگ همراه است
مردان ، در بوته آزمايش
فى تَصاريفِ الاَْحْوالِ تُعْرَفُ جَواهِرُ الرِّجالِ
در گردش روزگار و احوال ، حقيقت مردم شناخته مى شود
آزمون سخت
كَمْ مِّن مُسْتَدْرَجِ بِالاِْحْسانِ اِلَيْهِ، وَ مَغْرُورٍ بِالسَّتْرِ عَلَيْهِ، وَ مَفْتُونٍ بِحُسْنِ الْقَوْلِ فيهِ، وَ مَا ابْتَلى اللّ هُ اَحَداً بِمِثْلِ الاِْمْلاَءِ لَهُ
بـسـا كـسـان كـه نـكـو حـاليـشـان دام بـلا اسـت ، خـطاپوشى شان موجب غرور، و حُسن شهرت و خـوشـنامى شان سبب غلتيدن به گرداب فتنه . در ميان آزمونهاى الهى هيچ آزمونى همانند مهلت دادن به چنين كسانى نيست

R A H A
07-03-2011, 09:26 PM
بردگى آزمند
اَلْحَريصُ عَبْدُ الْمَطامِعِ
انسان حريص ، برده آزمندى ها [ى خود] است
فرجام آزمندى
اَلطّامِعُ فى وَثاقِ الذُّلِّ
شخص آزمند، در بند خوارى است
هميشه فقير
اَلْحَريصُ فَقيرٌ وَلَوْ مَلَكَ الدُّنْيا بِحَذافيرِها
آزمند همواره فقير است هر چند تمام دنيا را مالك شود
خطر بى خردى
اَكْثَرُ مَصارِعِ الْعُقُولُ
تَحْتَ بُرُوقِ الْمَطامِعِ
لغزشگاه خرد، بيشتر در زير برق طمع است

R A H A
07-03-2011, 09:26 PM
از امام علی علیه السلام
الدنیا تغر وتضر وتمر ..
دنیا می فریبد و زیان میزند و می رود...

R A H A
07-03-2011, 09:27 PM
غفلت از استدراج
اِذا رَاءَيْتَ اللّهَ سُبْحانَهُ يُتابِعُ عَلَيْكَ النِّعَمَ مَعَ الْمَعاصى فَهُوَ اسْتِدْراجٌ لَكَ
هـر گـاه ديـدى خـداوند با وجود گناهان ، پيوسته به تو نعمت مى دهد، به هوش باش كه آنها براى تو نوعى غافلگيرى و مرگ ناگهانى است
عذاب بعد از نعمت
اِنَّ اللّهَ لَمْ يَقْصِمْ جَبَّارِى دَهْرٍ قَطُّ اِلاّ بَعْدَ تَمْهِيلٍ وَرَخَاءٍ، وَ لَمْ يَجْبُرْ
عَظْمَ اءَحَدٍ مِنَ الاُْمَمِ إِلا بَعْدَ اءَزْلٍ وَ بَلاَءٍ.
خـداونـد هـرگـز جـبـاران دنـيا را در هم نشكسته مگر پس از آنكه به آنان نعمت فراوان بخشيد. و هـرگـز اسـتـخـوان شـكـسـتـه زنـدگـى مـلتـى را تـرمـيـم نـكـرده مـگـر پـس از آزمـايـش و تحمل مشكلات فراوان آزمايش در مواجهه با مشكلات
عِنْدَ تَعاقُبِ الشَّدائِدِ تَظْهَرُ فَضائِلُ الاِْنْسانِ
ارزش آدمى به هنگام مواجهه با مشكلات آشكار مى شود
آزمايش الهى
اِنّ عَظيمَ الاَْجْرِ مُقارِنٌ عَظيمَ الْبَلاءِ
پاداش بزرگ با بلاى بزرگ همراه است
مردان ، در بوته آزمايش
فى تَصاريفِ الاَْحْوالِ تُعْرَفُ جَواهِرُ الرِّجالِ
در گردش روزگار و احوال ، حقيقت مردم شناخته مى شود
آزمون سخت
كَمْ مِّن مُسْتَدْرَجِ بِالاِْحْسانِ اِلَيْهِ، وَ مَغْرُورٍ بِالسَّتْرِ عَلَيْهِ، وَ مَفْتُونٍ بِحُسْنِ الْقَوْلِ فيهِ، وَ مَا ابْتَلى اللّ هُ اَحَداً بِمِثْلِ الاِْمْلاَءِ لَهُ
بـسـا كـسـان كـه نـكـو حـاليـشـان دام بـلا اسـت ، خـطاپوشى شان موجب غرور، و حُسن شهرت و خـوشـنامى شان سبب غلتيدن به گرداب فتنه . در ميان آزمونهاى الهى هيچ آزمونى همانند مهلت دادن به چنين كسانى نيست

R A H A
07-03-2011, 09:27 PM
نقش آينده نگرى در پيروزى
اَلظَّفَرُ بِالْحَزْمِ
پيروزى با دورانديشى و آينده نگرى به دست مى آيد
بر چكاد انديشه
اَعْقَلُ النّاسِ اَنْظَرُهُمْ فِى الْعَواقِبِ
عاقل ترين مردم كسى است كه بيشتر در عاقبت كارهايش بينديشد
ثمره آينده نگرى
مَنْ راقَبَ الْعَواقِبَ سَلُمَ مِنَ النَّوائِب
آن كه در عاقبت كارها دقيق شود از گرفتارى ها مصون مى ماند
تو نيكى مى كن و در دجله انداز
اَحْسِنُوا فى عَقَبِ غَيْرِكُمْ تُحْفَظُوا فى عَقَبِكُمْ
در حـق بـازمـانـدگـان ديـگـران نـيـكـى كـنـيـد تـا شـمـا را در نسلهاى آينده تان پاس دارند
لذت ها و عواقب آن ها
اُذْكُرُوا انْقِطَاعَ اللَّذَّاتِ وَ بَقَاءَ التَّبِعَاتِ
زودگـذر بـودن لذّتـهـا [ى نـامـشـروع ] و مـانـدگار بودن بازتاب آن را همواره به ياد داشته باشيد
نكن كارى كه باز آرد پشيمانى
لا تُغْلِقْ باباً يُعْجِزُكَ افْتِتاحُهُ
هرگز درى را كه از باز كردنش وامى مانى ، به روى خودت مبند
لزوم پيشگيرى
اِيّاكَ وَ ما يُعْتَذَرُ مِنْهُ
از انجام كارى كه عذرخواهى و شرمسارى تو را در پى دارد، بپرهيز.
رعايت اصل هوشيارى اَلْحـَذَرَ مـِنْ عَدُوِّكَ بَعْدَ صُلْحِهِ، فَإِنَّ الْعَدُوَّ رُبَّما قارَبَ لِيَتَغَفَّلَ، فَخُذْ بِالْحَزْمِ وَاتَّهِمْ فى ذلِكَ حُسْنَ الظَّنِّ
از دشمن خود پس از آشتى بپرهيز كه بسا دشمن به نزديكى گرايد تا غفلتى يابد ـ و كمين خود بگشايد ـ پس دور انديش شو! و به راه خوش گمانى مرو
ارزش دورانديشى
اَلْحَزْمُ بِضاعَةٌ دورانديشى سرمايه است
نشانه دورانديشى
اَلْحازِمُ مَنْ لا يَشْغَلُهُ النِّعْمَةُ عَنِ الْعَمَلِ لِلْعاقِبَةِ.
ِ.(59)
دورانـديـش كـسـى اسـت كـه نـعـمـت او را از پـرداخـتـن بـه عمل براى آخرت بازندارد
فرجام دورانديشى
مَنْ نَظَرَ فِى الْعَواقِبِ سَلِمَ
هر كس در عاقبت كار بينديشد سالم مى ماند
منشاء تدبير
اَلْحَزْمُ بِإِجالَةِ الرَّاءْىِ وَالرَّاءْىُ بِتَحْصينِ الاسرار
دورانديشى در به كار انداختن انديشه است و انديشه به نگهدارى اسرار
به عاقبت خويش بينديش
اِسْعَ فى كَدْحِكَ وَ لا تَكُنْ خازِناً لِغَيْرِكَ
سـعـى در انـجـام عـمـل بـراى خـود داشـتـه بـاش و خـزانـه اى بـراى مال دنياى ديگران مباش (جمع كنى و براى ديگران بگذارى)

R A H A
07-03-2011, 09:27 PM
احتياط در كارها
اَمـْسـِكْ عـَنْ طـَريـقٍ اِذا خـِفـْتَ ضـَلالَتـَهُ فـَإِنَّ الْكـَفَّ عـِنـْدَ حـَيـْرَةِ الضَّلالِ خـَيـْرٌ مـِنْ رُكـُوب الاَْهْوالِ
از پـيـمـودن راهـى كه بيم گمراهى در آن مى رود خوددارى كن . به يقين خوددارى [از تصميم و عمل ] هنگام حيرت گمراهى ، بهتر از اقدام ترس آميز است

R A H A
07-03-2011, 09:31 PM
احسان و نيكى منش نيكان
اَلاْ يثارُ شيمَةُ الاَْبْرارِ
از خودگذشتگى ، روش نيكان است .
پاسخ نيكى
اِذا اُسْدِيَتْ اِلَيْكَ يَدٌ فَكافِئْها بِما يُرْبى عَلَيْها
هر گاه دست احسانى به سوى تو دراز شد آن را با احسانى افزون تر، پاداش ده
تشويق به احسان
اَحْسِنْ كَما تُحِبُّ اَنْ يُحْسَنَ اِلَيْكَ
[به ديگران ] نيكى كن ، چنان كه دوست مى دارى به تو نيكى شود
راه بازداشتن بد كار
اُزْجُرِ الْمُسِى ءَ بِثَوَابِ الُْمحْسِنِ
با پاداش به نيكوكار، بدكار را از بدى بازدار.
احسان فراگير
اَلُْمحْسِنُ مَنْ عَمَّ النّاسَ بِالاِْحْسانِ
نـيـكـوكـار [واقـعـى و كـامـل ] كسى است كه به همه مردم نيكى كند(و احسانش را از هيچ كس دريغ نورزد)
بهترين احسان
خَيْرُ الْبِرِّ ما وَصَلَ اِلَى الُْمحْتاجِ
بهترين احسان [مالى ] آن است كه به نيازمندِ به آن برسد
برترين كار نيك
اَفْضَلُ الْمَعْرُوفِ اِغاثَةُ الْمَكْهُوفِ
با ارزش ترين كارهاى نيك ، فريادرسى ستم ديده است
احسان در مقابل بدى
عاتِبْ اَخاكَ بالاِْحْسانِ اِلَيْهِ، وَارْدُدْ شَرَّهُ بِالاِْنْعام عَلَيْهِ
برادرت را با نيكى كردن به او، سرزنش كن ، و آزارش را با انعام پاسخ بده
منت گذاشتن
اَلْمَنُّ يُنَكِّدُ الاِْحْسانَ
منت گذارى ، [وزن ] احسان و نيكى را سبك مى كند.
استقامت بر نيكى ها
لا يُزَهِّدَنَّكَ فِى الْمَعْرُوفِ مَنْ لا يَشْكُرُهُ لَكَ، فَقَدْ
يَشْكُرُكَ عَلَيْهِ مَنْ لا يَسْتَمْتِعُ بِشَىْءٍ مِنْهُ وَ قَدْ
تُدْرِكُ مِنْ شُكْرِ الشّاكِرِ اَكْثَرَ مِمّا اَضاعَ الْكافِرُ.
هـرگز ناسپاسى افراد از انجام دادن كار نيك دلسردت نكند، كه كسانى نيز هستند كه بى هيچ بهره يا منتى ، سپاست مى گويند، و چه بسا كه از سپاس
سپاسگزاران بيش از آنچه ناسپاس ، تباه ساخته ، بهره مند شوى
احسان كامل
اِكْمالُ الْمَعْرُوفِ اَحْسَنُ مِنِ ابْتِدائِهِ
به انجام رساندن نيكى بهتر از آغازيدن آن است .
نشانه نيكوكار
اَلُْمحْسِنُ من صَدَّقَ اَقْوالَهُ اَفْعالُهُ
نيكوكار كسى است كه كردار او گفتارش را تصديق كند

R A H A
07-03-2011, 09:31 PM
ارزش نام نيك
وَ لِسانُ الصِّدْقِ يَجْعَلُهُ اللّهُ لِلْمَرْءِ فِى النّاسِ خَيْرٌ لَهُ مِنَ الْمالِ يَرِثُهُ غَيْرُهُ
نـيـكـنـامى اى كه خدا براى كسى در ميان مردم ، مقرر مى دارد بهتر است براى او از مالى كه به عنوان ارث در ميان ديگران به يادگار مى ماند.
نيكى غير ماندگار
ما خَيْرٌ بِخَيْرٍ بَعْدُهُ النّارُ
خوشى و نيكى كه آتش (كيفر الهى ) را به دنبال داشته باشد، خوشى و نيكى نيست
پيشگامى در نيكى
اِغْتَنِمْ صَنائِعَ الاِْحْسانِ وَارْعَ ذِمَمَ الاِْخوانِ
[آنگاه كه زمينه انجام ] كارهاى نيك [پيش آمد، آن ] را غنيمت شمار؛ و
عهدها و پيمان هايى را كه با برادرانت بسته اى ، مراعات كن .
ماهيت نيكى
اَلْبِرُّ عَمَلٌ مُصْلِحٌ
نيكى [در حق ديگران ] عملى است اصلاحگر.
ارزش نيكوكارى
اِفْعَلُوا الْخَيْرَ وَ لا تَحْقِرُوا مِنْهُ شَيْئاً فَاِنَّ صَغِيرَهُ كَبيرٌ وَ قَلِيلَهُ كَثِيرٌ
نيكوكار باشيد و نيكوكارى را كوچك مشمريد، چرا كه خُردِ آن بزرگ و
اندكش بسيار است .
پديده جاودانه
اَلْخَيْرُ لا يَفْنى
كار خير هرگز فانى نمى شود

R A H A
07-03-2011, 09:31 PM
بدترين تلاش
بِئْسَ السَّعْىُ التَّفْرِقَةُ بَيْنَ الاَْليفَيْنِ
بدترين تلاش ، جدايى انداختن ميان دو دوست است
منشاء اختلاف
مَا اخْتَلَفَتْ دَعْوَتانِ اِلاّ كانَتْ اِحْديهُما ضَلالَةٌ
هرگز دو دعوت اختلاف نكردند، مگر آن كه يكى از آن دو گمراهى باشد
نكوهش تكروى
اِيّاكُمْ وَالْفُرْقَةَ فَاِنَّ الشّاذَّ مِنَ النّاسِ لِلشَّيْطانِ
از تـفرقه و اختلاف بپرهيزيد، زيرا كسى كه از مردم كناره گرفت و تنها گشت ، از آن شيطان خواهد بود
پرهيز از اختلاف
اَيُّهَا النّاسُ، ... عَرِّجُوا عَنْ طَريقِ الْمُنافَرَةِ وَ، ضَعُوا تيجانَ الْمُفاخَرَةِ
اى مردم ... از اختلاف و پراكندگى به درآييد و تاج تفاخر و برترى جويى را از سر بنهيد
شكوه از تفرقه
فـَيَا عَجَباً! وَ مَالِىَ لاَ اءَعْجَبُ مِنْ خَطَاءِ هذِهِ الْفِرَقِ عَلَى اخْتِلاَفِ حُجَجِها فِى دِينِها لا يَقْتَصُّونَ اءَثَرَ نَبِي ، وَ لاَ يَقْتَدُونَ بِعَمَلِ وَصِي
شـگـفـتـا! چـرا تـعـجـب نـكـنـم ؟ از خـطـا و اشـتـبـاه ايـن گـروه هـاى پـراكـنـده بـا ايـن دلايـل مـخـتـلفـى كـه بـر مـذهـب خـود دارنـد؛ نـه گـام بـه جـاى گـام پـيغمبرى مى نهند و نه از عمل وصى پيغمبرى پيروى مى كنند

R A H A
07-03-2011, 09:32 PM
بهترين همدم
حُسْنُ الْخُلْقِ خَيْرُ قَرينٍ.
خوش خوئى بهترين همدم است
گرامى ترين حسب
اَكْرَمُ الْحَسَبِ حُسْنُ الْخُلْقِ
گرامى ترين حسب و اصالت خانوادگى ، خوش خُلقى است .
معجزه خوشرويى
اَلْبِشْرُ يُطْفى نارَ الْمُعانَدَةِ
خوشرويى ، آتش دشمنى را خاموش مى كند.
منش آزادمردان
اَلطَّلاقَةُ شيمَةُ الْحُرِّ
گشاده رويى خصلت آزاد مرد است
نيكى بدون هزينه
اَلْبِشْرُ إ سْداءُ الصَّنيعَةِ بِغَيْرِ مَؤُونَةٍ
خوشرويى احسانى است بى هزينه
خوشرويى نسبت به دوستان
اَلْبِشْرُ يُونِسُ الرِّفاقَ
خوشرويى به دوستان اُنس بيشترى مى دهد.
خوشرويى ، منشاء بخشش
اَلْبِشرُ اَوَّلُ النَّوالِ
خوشرويى ، سرآغاز بخشش است
همنشين بى بديل
لا قَرينَ كَحُسْنِ الْخُلْقِ
هيچ همنشينى ، بسان خوش خلقي نيست
ثمره خوش خويى
حُسْنُ الْخُلْقِ يُورِثُ الَْمحَبَّةَ و يُؤَكِّدُ الْمَوَدَّةَ
خوش خلقى محبّت به جاى مى گذارد و به مودّت تحكيم مى بخشد.
مصافحه به هنگام ديدار
اِذا لَقيتُمْ إِخْوانَكُمْ فَتَصافَحُوا وَ اءَظْهِرُوا لَهُمُ الْبَشاشَةَ
وقتى برادرانتان را ديدار كرديد با يكديگر دست بدهيد و خوشرويى خود را ظاهر كنيد.
ماهيت تندخويى
اَلْحِدَّةُ ضَرْبٌ مِنَ الْجُنُونِ، لاَِنَّ صاحِبَها يَنْدَمُ،
فَإِنْ لَمْ يَنْدَمْ فَجُنُونُهُ، مُسْتَحْكَمٌ
تـنـدخـويى نوعى ديوانگى است چرا كه تندخو پشيمان گردد و اگر پشيمان نگشت ديوانگى اش استوار است
معاشرت با مردم
مُقَارَبَةُ النَّاسِ فِى اَخْلاقِهِمْ اءَمْنٌ مِنْ غَوَائِلِهِمْ
هماهنگى با اخلاق و رسوم مردم [در موارد مشروع ] مايه امنيت از دشمنى و كينه آنان است
بهترين خوى ها
خَيْرُ الاَْخْلاقِ اَبْعَدُها مِنَ اللِّجاجِ
بهترين خُلق ها آن است كه از ستيزه جويى دورتر باشد
تعصب پسنديده
إِنْ كـَانَ لاَبـُدَّ مـِنَ الْعـَصـَبـِيَّةِ فـَلْيـَكُنْ تَعَصُّبُكُمْ لِمَكَارِمِ الْخِصَالِ وَ مَحَامِدِ الاَْفْعَالِ وَ
مَحَاسِنِ الاُْمُورِ
اگـر قـرار اسـت تـعـصّبى در كار باشد بايد به خاطر اخلاق پسنديده ، كردار نيك و كارهاى خوب باشد
ثمره اخلاق زشت
مَنْ لَمْ يُصْلِحْ اَخْلاقَهُ كَثُرَتْ بَوائِقُهُ
كسى كه اخلاقش را اصلاح نكند گرفتارى هايش زياد شود

R A H A
07-03-2011, 09:32 PM
چهل حدیث از امیرمؤمنان حضرت علی (علیه السلام)



هركه گفتارش فراوان شد خطایش فزونى گرفت، و هركه خطایش بسیار گشت حیایش اندك شد، و هر كه حیایش اندك شد پارساییش كم شد، و هر كه پارساییش كم شد دلش مرد، و هركه دلش بمیرد وارد آتش شود.


چهل حدیث از امیرمؤمنان حضرت علی (علیه السلام)

1. یا اَسْرَى الرَّغْبَةِ، اَقْصِرُوا، فَاِنَّ الْمُعَرِّجَ عَلَى الدُّنْیا لایَرُوعُهُ مِنْها اِلاّ صَریفُ اَنْیابِ الْحِدْثانِ. اَیُّهَا النّاسُ، تَوَلَّوْا مِنْ اَنْفُسِكُمْ تَأْدیبَها، وَ اعْدِلُوا عَنْ ضَراوَةِ عاداتِها
اى اسیران هوا و هوس، آرزوها را كوتاه كنید، زیرا مردم دلبسته به دنیا را، جز صداى دندان هاى حوادث، از این دنیا نمى ترساند، اى مردم، خودتان عهده دار ادب كردن خود شوید، و نفس را از جرأت بر عادات هلاك كننده بازگردانید.

2. وَ مَنْ نَظَرَ فى عُیُوبِ النّاسِ فَاَنْكَرَها ثُمَّ رَضِیَها لِنَفْسِهِ فَذاكَ الاَْحْمَقُ بِعَیْنِهِ
آن كه عیوب مردم را بنگرد و آن را ناپسند داند سپس براى خود روا داند احمق واقعى است.

3. اِذا وَصَلَتْ اِلَیْكُمْ اَطْرافُ النِّعَمِ، فَلاتُنَفِّرُوا اَقْصاها بِقِلَّةِ الشُّكْرِ
زمانى كه مقدمات نعمت ها به شما رسید، نهایت آن را با كم شكری از خود مرانید.

4. وَالْفُرْصَةُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ، فَانْتَهِزُوا فُرَصَ الْخَیْرِ
فرصت به مانند ابر گذرا مى گذرد، پس فرصت هاى نیك را غنیمت دانید.

5. لِسانُ الْعاقِلِ وَراءَ قَلْبِهِ، وَ قَلْبُ الأحْمَقِ وَراءَ لِسانِهِ
زبان عاقل در پسِ قلب او، و دل نادان پشت زبان اوست.

6. قَدْرُ الرَّجُلِ عَلى قَدْرِ هِمَّتِهِ، وَ صِدْقُهُ عَلى قَدْرِ مُرُوَّتِهِ، وَ شَجاعَتُهُ عَلى قَدْرِ اَنَفَتِهِ، وَ عِفَّتُهُ عَلى قَـدْرِ غیرَتِـهِ
اندازه مرد به اندازه همت او، و صداقتش به مقدار جوانمردى او، و دلیریش به اندازه عار داشتنش از كار زشت، و پاكدامنیش به میزان غیرت اوست.

R A H A
07-03-2011, 09:32 PM
7. لاغِنى كَالْعَقْلِ، وَ لافَقْرَ كَالْجَهْلِ، وَلامیراثَ كَالاَْدَبِ، وَلاظَهیرَ كَالْمُشاوَرَةِ
ثروتى چون عقل، و فقرى چون جهل، و میراثى چون ادب، و پشتیبانى همچون مشورت نیست.

8. الْقَناعَةُ مالٌ لایَنْفَدُ
قناعت گنجى است كه تمام نمى شود.

9. اللِّسانُ سَبُعٌ، اِنْ خُلِّىَ عَنْهُ عَقَرَ
زبان درنده اى است، كه اگر آزادش گذارند بگزد.

10. اَهْلُ الدُّنْیا كَرَكْب یُسارُ بِهِمْ وَ هُمْ نِیامٌ
اهل دنیا چون كاروانى هستند كه آنان را مى برند در حالى كه درخوابند.

11. لایَرْجُوَنَّ اَحَدٌ مِنْكُمْ اِلاّ رَبَّهُ، وَ لایَخافَنَّ اِلاّ ذَنْبَهُ، وَ لایَسْتَحِیَنَّ اَحَدٌ مِنْكُمْ اِذا سُئِل عَمّا لایَعْلَمُ اَنْ یَقُولَ لااَعْلَمُ، وَ لایَسْتَحِیَنَّ اَحَدٌ اِذا لَمْ یَعْلَمِ الشَّىْءَ اَنْ یَتَعَلَّمَهُ
احدى از شما جز به پروردگارش امید نبندد، و جز از گناهش وحشت نكند، و از اعلامِ «نمى دانم» به وقت پرسش شدن از چیزى كه نمى داند حیا نكند، و از آموختن علمى كه دارا نیست شرم ننماید.

12. عَلَیْكُمْ بِالصَّبْرِ، فَاِنَّ الصَّبْرَ مِنَ الاْیمانِ كَالرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ، وَ لاخَیْرَ فى جَسَد لارَأْسَ مَعَهُ، وَ لا فى إیمانَ لاصَبْرَ مَعَهُ
بر شما باد به شكیبایى، چه اینكه شكیبایى نسبت به ایمان به منزله سر نسبت به بدن است؛ در بدنى كه سر نیست، و در ایمانى كه شكیبایى نباشد خیرى نیست.

13. مَنْ اَصْلَحَ ما بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اللّهِ، اَصْلَح اللّهُ ما بَیْنَهُ وَ بَیْنَ النّاسِ وَ مَنْ اَصْلَحَ اَمْرَ آخِرَتِهِ، اَصْلَحَ اللّهُ لَهُ اَمْرَ دُنْیاهُ
هر كس آنچه را میان او و خداست اصلاح نماید، خداوند آنچه را بین او و مردم است اصلاح كند و هر كس كار آخرتش را به اصلاح آورد، خداوند كار دنیایش را اصلاح كند.

14. لایَقُولَنَّ اَحَدُكُمْ: «اللَّهُمَّ اِنّى اَعُوذُ بِكَ مِنَ الْفِتْنَةِ» لاَِنَّهُ لَیْسَ اَحَدٌ اِلاّ وَ هُو مُشْتَمِلٌ عَلى فِتْنَة وَلكِنْ مَنِ اسْتَعاذَ فَلْیَسْتَعِذْ مِنْ مُضِلاّتِ الْفِتَن
كسى از شما نگوید: «الهى، از امتحان به تو پناه مى برم» چه اینكه كسى نیست مگر اینكه مشمول امتحان است، اما اگر كسى خواست از خدا پناه جوید باید از فتنه هاى گمراه كننده پناه جوید.

R A H A
07-03-2011, 09:33 PM
15. لایَتْرُكُ النّاسُ شَیْئاً مِنْ اَمْرِ دینِهِمْ لاِسْتِصْلاحِ دُنْیاهُمْ، اِلاّ فَتَحَ اللّهُ عَلَیْهِمْ ما هُوَ اَضَرُّ مِنْهُ
مردم چیزى از برنامه دینشان را براى بهبود دنیایشان ترك نمى كنند، مگر آنكه خداوند زیانبارتر از آن را در كف دستشان مى نهد.

16. اِضاعَةُ الْفُرْصَةِ غُصَّةٌ
تباه نمودن فرصت اندوه است.

17. اِنَّ لِلّهِ مَلَكاً یُنادى فى كُلِّ یَوْم: لِدُوا لِلْمَوْتِ، وَ اجْمَعُوا لِلْفَناءِ، وَ ابْنُوا لِلْخَرابِ
خدا را فرشته اى است كه هر روز فریاد می زند: بزایید براى مردن، و گردآورید براى نابود شدن، و بنا كنید براى خراب گشتن.

18. الدُّنْیا دارُ مَمَرٍّ لا دارُ مَقَرٍّ
دنیا خانه گذر است نه جاى ماندن.

19. سُوسُوا ایمانَكُمْ بِالصَّدَقَةِ، وَ حَصِّنُوا اَمْوالَكُمْ بِالزَّكاةِ، وَ ادْفَعُوا اَمْواجَ الْبَلاءِ بِالدُّعاءِ
ایمان خود را با صدقه، اموالتان را با زكات حفظ كنید، و امواج بلا را با دعا برانید.

20. هَلَكَ امْرُؤٌ لَمْ یَعْرِفْ قَدْرَهُ
انسانى كه اندازه خود را نشناخت هلاك شد.

21. مَنْ وَضَعَ نَفْسَهُ مَواضِعَ التُّهَمَةِ فَلایَلُومَنَّ مَنْ أَساءَ بِهِ الظَّنَّ
هر کس خود را در مواضع تهمت قرار دهد نباید بدگمان بـه خـویـش را سـرزنـش نمـایـد.

22. الرَّحیلُ وَشیكٌ
كوچ كردن از دنیا به آخرت نزدیك است.

23. مَنْ حاسَبَ نَفْسَهُ رَبِحَ، وَ مَنْ غَفَلَ عَنْها خَسِرَ
كسى كه خود را محاسبه كرد سود برد، و هر كه از خود بى خبر ماند زیان دید.

24. فى تَقَلُّبِ الاَْحْوالِ عِلْمُ جَواهِرِ الرِّجالِ
در دگرگونى های روزگارجوهره هاى افراد شناخته شود.

R A H A
07-03-2011, 09:33 PM
25. اَحْبِبْ حَبیبَكَ هَوْناًمّا، عَسى اَنْ یَكُونَ بَغیضَكَ یَوْماًمّا، وَ اَبْغِضْ بَغیضَكَ هَوْناً مّا، عَسى اَنْ یَكُونَ حَبیبَكَ یَوْماًمّا
دوستت را به اندازه دوست دار شاید روزى دشمنت شود، و دشمنت را به اندازه دشمن دار شاید روزى دوسـتـت گــردد.

26. قَلیلٌ تَدُومُ عَلَیْهِ اَرْجى مِنْ كَثیر مَمْلُـول مِنْـهُ
اندك كارى كه بر آن مداومت كنى امیدبخش تر است از كار زیادى كه از آن خسته شوى.

27. اِذا اَضَرَّتِ النَّوافِلُ بِالْفَرائِضِ فَارْفُضُوها
زمانى كه مستحبّات به واجبات زیان بزند مستحبات را رها كنید.

28. مَنْ تَذَكَّرَ بُعْدَ السَّفَرِ اسْتَعَدَّ
آن كه دورى سفر (قیامت) را به یاد آرد، براى آن آماده شود.

29. ما اَكْثَرَ الْعِبَرَ وَ اَقَلَّ الاِْعْتِبارَ!
چه فراوان است عبرت ها، و چه اندك اند عبرت گیران!

30. فِى الْقُرْآنِ نَبَاُ ما قَبْلَكُمْ، وَ خَبَرُ ما بَعْدَكُمْ، وَ حُكْمُ ما بَیْنَكُمْ
خبر آنچه پیش از شما و بعد از شماست، و نیز دستور زندگى شما در قرآن است.

31. اِتَّقُوا مَعاصِىَ اللّهِ فِى الْخَلَواتِ، فَاِنَّ الشّاهِدَ هُوَ الْحاكِمُ
از نافرمانى خدا در خلوت ها پروا كنید، كه بیننده همان حاكم است.

32. ماءُ وَجْهِكَ جامِدٌ یُقْطِرُهُ السُّؤالُ، فَانْظُرْ عِنْـدَ مَـنْ تُقْطِـرُهُ
آبرویت جامد است، اظهار حاجت آن را آب می کند و مى ریزد، توجه كن آن را نزد چه كسى مى ریزى.

33. اَشَدُّ الذُّنُوبِ مَا اسْتَهانَ بِهِ صاحِبُهُ
سخت ترین گناهان گناهى است كه گنهكار آن را ناچیز بشمارد.

34. مَنْ نَظَرَ فى عَیْبِ نَفْسِهِ اشْتَغَلَ عَنْ عَیْبِ غَیْرِهِ
آن كه در عیب خود نظر كند از نظر در عیب دیگران بازماند.

R A H A
07-03-2011, 09:34 PM
35. مَنْ كَثُرَ كَلامُهُ كَثُرَ خَطَأُهُ، وَ مَنْ كَثُرَ خَطَأُهُ قَلَّ حَیاؤُهُ، وَ مَنْ قَلَّ حَیاؤُهُ قَلَّ وَرَعُهُ، وَ مَنْ قَلَّ وَرَعُهُ ماتَ قَلْبُهُ، وَ مَنْ ماتَ قَلْبُهُ دَخَلَ النّارَ
هركه گفتارش فراوان شد خطایش فزونى گرفت، و هركه خطایش بسیار گشت حیایش اندك شد، و هر كه حیایش اندك شد پارساییش كم شد، و هر كه پارساییش كم شد دلش مرد، و هركه دلش بمیرد وارد آتش شود.

36. اِعْجَبُوا لِهذَا الاِْنْسانِ، یَنْظُرُ بِشَحْم، وَ یَتَكَلَّمُ بِلَحْم، وَ یَسْمَعُ بِعَظْم، وَ یَتَنَفَّسُ مِنْ خَرْم
از این انسان شگفت زده شوید كه با پیه اى مى بیند، با گوشتى مى گوید، با اسـتخوانى مى شـنود، و از حفره اى تنفس مى كنـد.

37. اَكْبَرُ الْعَیْبِ اَنْ تَعیبَ ما فیكَ مِثْلُهُ
بزرگترین عیب آن است كه صفتى را عیب دانى كه مانند آن در خودت باشد.

38. الْكَلامُ فى وَثاقِكَ مالَمْ تَتَكَلَّمْ بِهِ، فَاِذا تَكَلَّمْتَ بِهِ صِرْتَ فى وَثاقِهِ، فَاخْزُنْ لِسانَكَ كَما تَخْزُنُ ذَهَبَكَ وَ وَرِقَكَ، فَرُبَّ كَلِمَة سَلَبَتْ نِعْمَةً، وَجَلَبَتْ نِـقْـمَـةً
سخن را تا نگفته اى در بند توست و چون گفتى تو در بند آنى، پس زبانت را چون طلا و نقره ات حفظ كن، چه بسا یك كلمه نعمتى را از بین برده و عذابى را پیش آورد.

39. لاتَقُلْ مالاتَعْلَمُ، بَلْ لاتَقُلْ كُلَّ ما تَعْلَمُ، فَاِنَّ اللّهَ سُبْحانَهُ قَدْ فَرَضَ عَلى جَوارِحِكَ كُلِّها فَرائِضَ یَحْتَجُّ بِها عَلَیْكَ یَوْمَ الْقِیامَةِ
آنچه را نمى دانى مگو، بلكه هرچه را هم مى دانى به زبان نیاور، كه خداوند پاك برنامه هایى را بر اندامت واجب نموده كه در قیامت به همان ها بر تو احتجاج خواهد كرد.

40. مَنْ طَلَبَ شَیْئاً نالَهُ اَوْ بَعْضَهُ
هر كه جوینده چیزى باشد، به تمام آن یا به قسمتى از آن مى رسد.

منبع: نهج البلاغه، کلمات قصار، ترجمه استاد محترم حجت الاسلام و المسلمین انصاریان

R A H A
07-03-2011, 09:34 PM
برترين مرتبه ديندارى
عَلَيْكَ بِالاَْمانةِ فَاِنَّها اَفْضَلُ دِيانَةٍ
امانتدار باش كه برترين (مرتبه ) ديانت است .
امر به معروف و نهى از منكر
ارزش امر به معروف و نهى از منكر
مـا اَعـْمـالُ الْبـِرِّ كـُلُّهـا وَالْجـِهـادُ فـى سـَبـيلِ اللّهِ عِنْدَ الاَْمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّهْىِ عَنِ الْمُنْكَرِ؛ اِلاّ كَنَفْثَةٍ فى بَحْرٍ لُجِّي
همه كارهاى نيك و جهاد در راه خدا، در برابر امر به معروف و نهى از منكر بيش از قطره اى [آب دهانى ] در برابر درياى خروشان نيست .
خُلق خدايى
اِنَّ الاَْمـْرَ بـِالْمَعْرُوفِ وَالنَّهْىَ عَنِ الْمُنْكَرِ لَخُلْقانِ مِنْ خُلْقِ اللّهِ سُبْحانَهُ وَ اِنَّهُما لا يُقَرِّبانِ مِنْ اءَجَلٍ وَ لايَنْقُص انِ مِنْ رِزْقٍ
هـمـانـا امر به معروف و نهى از منكر دو خُلق از اخلاق خداوندى است و اين دو صفت و فعاليت نه مرگى را نزديك مى كنند و نه از روزى كسى مى كاهند.
پايه شريعت
قَوامُ الشَّريعَةِ الاَْمْرُ بِالْمَعْروفِ وَالنَّهىُ عَنِ الْمُنْكَرِ
قوام شريعت به امر به معروف و نهى از منكر است .
پشتوانه مؤ منان
مَنْ اَمَرَ بِالْمَعْرُوفِ شَدَّ ظُهُورَ الْمُؤْمِنينَ
هر كس امر به معروف كند پشت مؤمنان را سخت و محكم گرداند.
اهل معروف
اءُؤْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ تَكُنْ مِنْ اَهْلِهِ
امر به معروف كن تا از اهل معروف باشى
نقش امر به معروف
اَلاَْمْرُ بِالْمَعْرُوفِ مَصْلَحةٌ لِلْعَوامِ
امر به معروف ، مصلحتى است براى عموم جامعه .
مقابله با تبهكارى
مَنْ نَهى عَنِ الْمُنْكَرِ اءرْغَمَ اُنُوفَ الْفاسِقينَ
هر كس نهى از منكر كند بينى فاسقان را بر خاك مالد.
فلسفه تشريع نهى از منكر
فَرَضَ اللّهُ... النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ رَدْعاً لِلسُّفَهاءِ.
خداوند نهى از منكر را براى بازداشتن بى خردان واجب نمود.
نفرين شدگان
لَعَنَ اللّهُ الاَّْمِرينَ بِالْمَعْرُوفِ التّارِكينَ لَهُ وَالنّاهينَ عَنِ الْمُنْكَرِ الْعامِلينَ بِهِ!
لعـنـت خـدا بـر آنـان باد كه به معروف امر مى كنند و خود آن را وامى گذارند و از منكر نهى مى كنند و خود بدان دست مى يازند.
نهى از منكر عملى
اَنْكِرِ الْمُنْكَرَ بِيَدِكَ وَ لِسانِكَ
زشتى منكر را با دست و زبانت آشكار كن .
علت هلاكت امت هاى پيشين
فـَاِنَّ اللّهَ سـُبـْحـانـَهُ لَمْ يـَلْعـَنِ الْقـَرْنَ الْمـاضِىَ بَيْنَ اَيْديكُمْ اِلاّ لِتَرْكِهِمُ الاَْمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْىَ عَنِ الْمُنْكَرِ
خداوند سبحان نسل گذشته را مورد لعن و نفرين و عذاب خويش قرار نداد مگر به سبب اينكه امر به معروف و نهى از منكر را ترك كردند.

R A H A
07-03-2011, 09:34 PM
امنيت
بدى ناامنى
شَرُّ الاَْوْطان ما لَمْ يَاءمَنْ فيهِ الْقُطّانُ
بدترين وطن ها آن است كه اقامت كنندگان در آن ايمن نباشند.
نعمت گوارا
لا نِعْمَةَ اَهْنَاءُ مِنَ الاَْمْنِ.
هيچ نعمتى گواراتر از امنيت نيست .
آسايش در گرو امنيت
رِفاهِيَّةُ الْعَيْشِ فِى الاَْمْنِ.
آسايش زندگى در امنيت است .
بدترين شهرها
شَرُّ الْبِلادِ بَلَدٌ لا اَمْنَ فيهِ وَ لا خِصْبَ
بدترين شهرها شهرى است كه در آن امنيّت و ارزانى نباشد.
انسان
شگفتى انسان
اِعـْجـَبـُوا لِهـذَا الاِْنـْسـانِ، يـَنـْظـُرُ بـِشـَحـْمٍ، وَ يـَتـَكَلَّمُ بِلَحْمٍ، وَ يَسْمَعُ بِعَظْمٍ وَ يَتَنَفَّسُ مِنْ خُرْمٍ.
از ايـن آدمـى در شـگـفـت شويد: با پيه مى نگرد و با گوشت سخن مى گويد و با استخوان مى شنود و از شكافى دم برمى آورد.
ناتوانى انسان
مـِسـْكـيـنٌ ابـْنُ آدَمَ: مـَكـْتـُومُ الاَْجـَلِ، مـَكـْنـُونُ الْعـِلَلِ، مـَحْفُوظُ الْعَمَلِ، تُؤْلِمُهُ الْبَقَّةُ، وَ تَقْتُلُهُ الشَّرْقَةُ، وَ تُنْتِنُهُ الْعَرْقَةُ
بـيـنـوا و بيچاره فرزند آدم ؛ مرگش پنهان ، بيمارى ها و دردهايش پوشيده و كردارش نگاشته اسـت ، و پـشـه اى او را آزار رسـانـد، جـرعـه اى گـلوگـيـر بـكـشـدش و عرق ، تن وى را گَنْده گرداند

R A H A
07-03-2011, 09:35 PM
ارزش اصلاح ميان دو نفر
... صَلاحُ ذاتِ الْبَيْنِ اءَفْضَلُ مِنْ عامَّةِ الصِّلاةِ وَالصِّيامِ
آشتى دادن ميان مردمان از همه نماز و روزه [مستحبّى ] بهتر است .
امانت
امانت دارى
اَدِّ الاَْمانَةَ اِلى مَنِ ائْتَمَنَك وَ لا تَخُنْ مَنْ خانَكَ
امانت آن كس كه تو را امين دانسته ادا كن و به آن كس كه به تو خيانت كرده است خيانت مكن .
خيانت در امانت
مِنْ اءَفْحَشِ الْخِيانَةِ خِيانَةُ الْوَدائِعِ
بدترين نوع خيانت ، خيانت در امانت ها است .
برترين مرتبه ديندارى
عَلَيْكَ بِالاَْمانةِ فَاِنَّها اَفْضَلُ دِيانَةٍ
امانتدار باش كه برترين (مرتبه ) ديانت است