توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : این شعر رو من اثر گذاشت تقدیم به همه شما
shirin71
07-02-2011, 01:11 PM
هرگز نخواب کوروش ، دارا جهان ندارد.
سارا زبان ندارد ، رستم در این هیاهو گرز گران ندارد.
روز وداع خورشید ، زاینده رود خشکید.
زیرا دل سپاهان ، نقش جهان ندارد.
بر نام پارس دریا ، نامی دگر نهادند ، گویی که آرش ما ، تیرو کمان ندارد.
دریای مازنی ها ، بر کام دیگران شد.
دارا کجای کاری ؟
دزدان سر زمینت ، بر بیستون نوشتند ، اینجا خدا ندارد !
هرگز نخواب کوروش ، ای مهر آریائئ
بی نام تو وطن نیز نام و نشان ندارد
shirin71
07-02-2011, 01:12 PM
زرتـشـت
بهنام آنکه در شانش کتاب است
چــراغ راه دیـنــش آفتــاب اســت
مـــهیـــن دســتور دربــار خـدایـی
شــــــرف بخــش نـــژاد آریــــایـی
دوتا گــــردیده چـــرخ پیـر را پشت
پی پـــوزش بـه پیـش نام زرتشـت
بــه زیــر سـایـه نـامــش تــوانـــی
رسـید از نــو بـه دور باســتانــــی
ز هــاتف بشــنود هر کس پیامش
چو عـارف جان کند قربـان نامــش
شـفق چون سر زند هر بامـدادش
پی تـــعظیم خـور، شــادم بیـادش
چومن گردوستداریکشورخویش
ستایــش بایــدت پیـغمبر خویــش
بــه ایمــــانی ره بیــگانــه جویــی
رها کن، تا بــه کی بــی آبـــرویی
به قرن بیـست گـــــر در بنــد آیی
همان به، دیـن بـــهدینان گـــرایی
بهچشم عقل، آندینرا فروغاست
که خود بنیـان کن دیـو دورغ است
چون دین کردارش و گـفتـار و پندار
نـکو شـد بـهـتر از یـک دیــن پــندار
در آتشـــکده دل بر تــــو بــاز است
درآ کاین خانه سـوز و گــداز اسـت
هر آن دل کـه نباشـد شعـلـهافروز
به حال ملک و ملت نیست دلـسوز
در این آتــش اگـــر مامــن گزیــنـی
گلستـان چـون خلیل، ایران ببینی
دراینکشورچوشداینشعل هخاموش
فتـــادی دیگ مــلیت هـم از جوش
تو را این آتش اسباب نجــات است
در این آتش، نهان آب حیـات است
چنان یکسـر سراپای مرا سـوخـت
که باید ســـوختن را از مـن آموخت
اگرچه ازمن بهجزخاکسترینیست
برای گــرمی یک قرن کافی اسـت
چو انــدر خاک خــفتم زود یــا دیـــر
توانیجست ازآنخاکستـر، اکسیر
بـه دنیـا بس همــین یک افتـــخـارم
کــه یـــک ایــــرانـــــی والاتبــــــارم
به خون دل نیم زین زیسـت، شادم
که زردشتـــی بـــود خــون و نـژادم
در دل باز چــــون گـــوش تـــو و راه
بــــود مســـدود، بـاید قصـه کـوتــاه
کنونت نیـست چون گوش شـنفتن
مـرا هـــم گفتـــههـا بـایـد نـهفــتن
بسی اســـرار در دل مانده مسـتور
کـــه بـی تـردید بـایســتی بـرم گور
shirin71
07-02-2011, 01:13 PM
دارا جهان ندارد سارا زبان ندارد
بابا ستاره ای در هفت آسمان ندارد
کارون زچشمه خشکیدالبرزلب فروبست
حتی دل دماوند آتش فشان ندارد
دیو سیاه دربند آسان رهید وبگریخت
رستم در این هیاهو گرز گران ندارد
روز وداع خورشید زاینده رودخشکید
زیرا دل سپاهان نقش جهان ندارد
بر نام پارس دریا نامی دگر نهادند
گویی که آرش ما تیر و کمان ندارد
دریای مازنی ها بر کام دیگران شد
نادر زخاک برخیز میهن جوان ندارد
دارا کجای کاری دزدان سرزمینت
بر بیستون نویسند دارا جهان ندارد
آییم به داد خواهی فریادمان بلند است
اما چه سود که اینجا نوشیروان ندارد
سرخ وسپید وسبزست این بیرق کیانی
اما صد آه و افسوس شیر ژیان ندارد
کو آن حکیم توسی شهنامه ای سراید
شاید که شاعر ما دیگر بیان ندارد
هرگز نخواب کوروش ای مهرآریایی
بی نام تو وطن نیز نام و نشان ندارد
shirin71
07-02-2011, 01:14 PM
تا که ایران هست ما هستیم و گر ایران نبود
بودن دنیا و فردوس برین بر من چه سود ؟!
تا که ایران هست ما هستیم و گر ایران مباد
مادر گیتی نخواهم دیگری را هم بزاد .....
vBulletin v4.2.5, Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.