توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی
armin khatar
06-29-2011, 11:29 AM
فروپاشی اتحاد شوروی در آغاز دهه ۹۰ میلادی اتفاق افتاد. دو رویداد در دهه ۸۰ غالب بوده است که عبارتاند از: فروپاشی فزاینده و علنی ساختارهای اقتصادی و سیاسی اتحاد شوروی، و تلاشهای ترمیم در اصلاحات برای بازگرداندن این فرآیند. پس از جایگزینی سریع یوری آندروپف و کنستانتین چرنکو شخصیتهای انتقالی ریشه دوانده در سنت برژنفی، میخائیل گورباچف نسبتاً جوان و پرانرژی، تغییرات چشمگیری را در اقتصاد و رهبری حزب کمونیست اتحاد شوروی انجام داد. برنامه گلاسنوست وی، دستیابی عمومی به اطلاعات را پس از دههها فشار دولتی آزاد نمود. اما گورباچف تا سال ۱۹۹۱ نتوانست بحران سازمان یافته را در نظام شوروی مورد ملاحظه قراردهد، زمانی که یک توطئه انجام گرفته توسط ماموران داخلی حکومت (کودتای ماه اوت) ضعف موقعیت سیاسی گورباچف را نشان داد، پایان نظام اتحاد شوروی قابل مشاهده بود.[۱]
در پایان جنگ جهانی اول، امپراتوری عثمانی، اعضای خانواده سلطنتی آلمان، و رومانفها ازهم فروپاشیده شدند و اروپای شرقی و نواحی اروپا-آسیا را با درگیری بین ملل رقیب (با مطالبات رقابتی خود) به حال خود رها نمودند. تنها امپراتوری روسیه بود که مجدداً تحت رهبری بلشویکها، بازسازی شد. استالین ازطریق صنعتی سازی و حمله سخت به آلمان نازی، این کشور را به یک ابرقدرت رقیب برای ایالات متحده تبدیل نمود. درحالی که اساساً روسیه به عنوان یک ابرقدرت حفظ میشد، اما به وسیله حزب کمونیست اتحاد شوروی بیشتر به صورت یکپارچه باقی میماند تا توسط تزارها. اقتصاد حاکم تدریجاً ثابت کرد که کمتر میتواند بر فناوریهای آتی صنعتی و نیازهای طبقه میانی جدید صنعتی و دیوانسالاری خوب جاافتاده حاصل از آموزش آن فائق آید. برنامه بازسازی پرستوریکا گورباچف حاکی از واسازی اقتصادی بود، و سیاست (باز) گلاسنوست وی بطور سطحی اجازه میداد نوعی بیگانگی نژادی و ملی پدید آید. زمانی که گورباچف درصدد اصلاحات در حزب برآمد، او پیوندهای میان کشور و اتحاد شوروی را سست نمود.
armin khatar
06-29-2011, 11:29 AM
پیدایش جمهوری روسیه در اتحاد شوروی
به علت موقعیت غالب روسها در اتحاد شوروی، در بیشتر موارد، کمتر تفاوتی میان روسیه و اتحاد شوروی در اواخردهه ۱۹۸۰ قائل میشدند. اما حقیقت آن است که رژیم تحت سلطه روسها به مفهوم آن نبوده که آنها روسهای sfsr ضرورتاً از این نوع آرایش (حکومتی) برخوردار بودهاند. در اتحاد شوروی، روسیه حتی از حداقل ابزار ایالتی بودن که جمهوریها از آن برخوردار بودند، هم محروم بودهاست، همچون شاخه حزب کمونیست در سطح خود کا.گ.ب، شورای اتحادیه تجاری، دانشکده علوم، و امثال اینها. دلیل این موضوع این است که اگر این سازمانها دارای شاخههایی در سطح روسهای sfsr بودند، ممکن بود قدرت ساختارهای سطحی اتحاد را تهدید نمایند.
در اواخر دهه ۱۹۸۰، گورباچف اهمیت جمهوری سوسیالیست فدراتیو روسیه شوروی را کم برآورد نمود که به عنوان پایه دوم قدرت رقیب برای اتحاد شوروی محسوب میشد. نوعی واکنش شدید ملی گرایانه روسی توسط برخی از روسها با اظهار این مطلب مطرح شد که روسیه مدت زیادی بوده که از طریق دادن یارانه نفت ارزان موجب فقیرتر شدن جمهوریها شده، به عنوان مثال تقاضاهای مربوط به موسسات داخل روسیه افزایش مییافت که این به دلیل برابری بین جمهوری روسیه و اتحاد شوروی منجر به کاهش توسعه میگردید. همزمان با این که ملی گرایی در اواخر دهه ۱۹۸۰ طنین انداز میشد، تنش میان آنهایی که میخواستند اتحادیه تحت سلطه روسیه را یکپارچه نگهدارند و گروهی که خواهان ایجاد کشور قدرتمند روسیه بودند، تشدید شد.
این تنش در مبارزه تلخ قدرت بین گورباچف و بوریس یلتسین تجسم پیدا کرد. یلتسین با خارج شدن گورباچف از سیاستهای اتحاد شوروی در سال ۱۹۸۷، به عنوان رئیس یک حزب بدون هیچگونه سوابق یا روابط مخالف، به یک خط مشی حزبی برای مقابله با گورباچف نیاز داشت. او آن را از طریق حضور خود هم به عنوان یک ملی گرای روسی و هم به صورت یک دموکرات متعهد ثابت نمود. در یک موقعیت رو کردن اقبال به وی، اودر انتخابات به عنوان رئیس شورای عالی جدید جمهوری روسیه در ماه مه ۱۹۹۰ برگزیده شد، و عملاًبطور مستقیم اولین رئیس جمهور منتخب روسیه گردید. در ماه بعد، به او اختیار داده شد تا قوانینی را مقدم بر قوانین اولیه روسیه وضع نماید و دو سوم بودجه را نیز کسر کند.
توطئه کودتای اوت ۱۹۹۱ توسط متعصبین کمونیست، با کمک یلتسین نقش برآب شد. طراحان کودتا میخواستند حزب (کمونیست) و اتحاد (شوروی) را حفظ کنند، ولی در عوض درجهت نابودی هردو کوشیدند.
اتحاد شوروی بطور رسمی در ۲۵ دسامبر ۱۹۹۱ از هم پاشیده شد. آخرین اقدام انتقال قدرت از اتحاد شوروی به روسیه با انتقال کیفهای (اسناد) مربوط به کدهایی بود که اطلاعات مربوط به تسلیحات هستهای این کشور را از گورباچف به یلتسین منتقل میساخت
armin khatar
06-29-2011, 11:30 AM
فدراسیون روسیه
تا اواسط دهه ۱۹۹۰، روسیه دارای یک نظام سیاسی منتخب چند حزبی بود. اما ایجاد یک دولت منتخب به دلیل دو مشکل ساختاری (مبارزه بین رئیس جمهور و پارلمان و نظام پرهرج و مرج حزبی) دشوار بود. اما یلتسین به این دلیل که خود را به عنوان یک دوکرات برای تضعیف گورباچف مطرح نموده بود و درک وی از مقام ریاست جمهوری بیشتر جنبه خودکامگی داشت، از سوی جهان خارج مورد تحسین قرار گرفت. او بدون توجه به آراء پارلمان، (تا ژوئن ۱۹۹۲) یا از سوی خود نخست وزیر تعیین مینمود و یا افراد مورد نظر خود را انتخاب میکرد.
ضمناً، فراوانی احزاب کوچک و تنفر آنها نسبت به برقراری اتحادهای یکپارچه موجب آشفتگی در بخش قانونگذاری شده بود. فاصله گیری یلتسین از رهبری پارلمانی منجر به بحران قانونگذاری سپتامبر- اکتبر ۱۹۹۳ گردید. بحران در ۳ اکتبر به اوج خود رسید، زمانی که یلتسین راه حلی رادیکال (افراطی) را برای حل و فصل مشاجراتش با پارلمان برگزید: او دستور داد تانکها اطراف کاخ سفید روسیه را محاصره نموده و به سوی مخالفین شلیک کنند. از آنجایی که یلتسین یک گام غیر قانونی در جهت انحلال مجلس برداشته بود، روسیه بیش از هر زمانی دیگر از دوره انقلاب ۱۹۱۷ خود به درگیری جدی داخلی نزدیک شده بود. سپس یلتسین این آزادی را یافت تا قانون خود را با استفاده از اختیارات ریاست جمهوری تحمیل نماید که از طریق همه پرسی در دسامبر ۱۹۹۳ به تصویب رسید. اما رای گیری ماه دسامبر دستاوردهای بارزی را برای کمونیستها و ملی گرایان نیز به دنبال داشت، و دلسردی فزایندهای را نسبت به هزینههای مربوط به اصلاحات اقتصادی نئولیبرال نشان میداد.
اگرچه یلتسین برروی موجی از خوش بینی به قدرت رسید، اما هرگز محبوبیت خود را باز نیافت پس از تایید شوک درمانی ایگور گایدر در کنترل قیمتها در پایان دوره شوروی (سابق)، کاهشهای شدید هزینههای دولتی، و نظام تجارت خارجی باز در اوایل سال ۱۹۹۲ اصلاح اقتصاد روسیه در دهه ۱۹۹۰، اصلاحات فوراً استانداردهای زندگی را در بخش عمدهای از جمعیت تخریب نمود، به خصوص گروههایی که از منافع حاصل از هزینهها و قیمتهای کنترل شده دوران اتحاد شوروی سابق، یارانههای دولتی و برنامههای استحقاقی رفاهی برخوردار شده بودند. در دهه ۱۹۹۰، روسیه متحمل رکود اقتصادی به مراتب شدیدتر از آن شده بود که ۶ دهه پیش ایالات متحده یا آلمان در دوران رکود شدید اقتصادی به آن دچار شده بودند.[۲]
اصلاحات اقتصادی موجب انسجام یک نوع جرگه سالاری نیمه جنائی شد که در نظام سابق شوروی ریشه داشت. بنا براظهارات دولتهای غربی، بانک جهانی وصندوق بینالمللی پول، روسیه به گستردهترین و سریعترین عملیات خصوصی سازی دست زده بود که تاکنون جهان به خود دیدهاست. تا اواسط این دهه، خرده فروشی، تجارت، خدمات، و صنایع کوچک در دستان بخش خصوصی بود. بیشتر شرکتهای بزرگ که دردست مدیران سابق خود قرار داشتند، یک نوع جرگههای روسی جدید ثروتمند به اتفاق گروههای مافیایی جنایتکار یا سرمایه گذاران غربی تشکیل میدادند. نگاه کنید به.[۳]
در قعر (این مجموعه)، بسیاری از کارگران در اثر تورم، بیکاری، دچار فقر، فساد یا جنایت میشدند. ضمناً، دولت مرکزی کنترل حوزههای جغرافیائی، دیوانسالاری (اداری) و اقتصادی را از دست داده، و درآمدهای مالیاتی ازبین میرفت. اما در رکود شدید اقتصادی اواسط دهه ۱۹۹۰، اقتصاد روسیه بیشتر از ورشکستگی اقتصادی سال ۱۹۹۸ اسیب دید.
با این وجود، به نظر میرسید که بازگشت به یک نظام اقتصادی سوسیالیست که میتوانست جایگزین متداول در غرب بوده باشد، تقریباً غیرممکن است. اقتصاد روسیه نیز تاحدودی از سال ۱۹۹۹ به بعد بهبود یافتهاست که این مدیون افزایش قیمت جهانی نفت و گاز بوده، و با این که روسیه بیشترین صادرات را داشتهاست اما از سطح بروندههای دوران شوروی سابق فاصله دارد.
پس از بحران مالی سال ۱۹۹۸، یلتسین در پایان دوره زمامداری سیاسی خود قرار گرفت. درست چند ساعت پیش از آغاز اولین روز سال ۲۰۰۰، یلتسین در کمال شگفتی، استعفای خود را اعلام نمود، و دولت را به دست نخست وزیر کمتر شناخته شده خود ولادیمیر پوتین سپرد، که یک افسر سابق (کا.گ.ب) و رئیس سازمان جانشین (کا.گ.ب) پس از شوروی سابق بود. در ۲۶مارس سال ۲۰۰۰، رئیس جمهور تازه کار به سادگی رقبای خود را در انتخابات ریاست جمهوری شکست داد، و در اولین دور رای گیری پیروز شد. در سال ۲۰۰۴، او ٪۷۱ آراء را به دست آورد و متحدین وی نیزدر انتخابات پارلمانی پیروز شدند، اما بنا بر اظهارات ناظران بینالمللی و داخلی آن را مخدوش اعلام کردند. ناظران بینالمللی حتی نسبت به اقدامات اواخر سال ۲۰۰۴ بیشتر هشدار دادند که موجب تحکیم بیشتر نظارت ریاست جمهوری بر پارلمان، جامعه نظامی و صاحب منصبان منطقهای میشد.
armin khatar
06-29-2011, 11:32 AM
روسیه پیش از انقلاب
بکر، سیمور.اشرافیت و امتیاز(مربوط به آن) در اواخر امپراتوری روسیه، در مرور تاریخی آمریکا ۹۲:۴ (اکتبر۱۹۸۷) صفحات ۱۰۰۷-۱۰۰۶.
روسیه: بخش مطالعه کشوری/ تحقیق فدرال، کتابخانه کنگره؛ ویرایش توسط گلن.ئی . کورتیس. واشینگتون دی سی: بخش تحقیق فدرال، کتابخانه کنگره،۱۹۹۸ dk۵۱۰٫۲۳ .r۸۸۳ ۱۹۹۸
هابسباوم، اریک. دوره انقلاب(۱۸۴۸-۱۷۸۹)، تاریخ انتشار ۱۹۹۶.
مانینگ، روبرتا. بحران نظام سابق روسیه: طبقه اشراف و دولت، انتشارات دانشگاه پرینستون ۱۹۸۲.
ماس، والتر جی. تاریخ روسیه.جلد ۱:تا سال۱۹۱۷. چاپ دوم، انتشارات آنتم،۲۰۰۲.
اسکاکپل، تدا. انقلابات حکومتی و اجتماعی: تحلیل مقایسهای بین فرانسه، روسیه، و چین.چاپ انتشارات یو. کمبریج،۱۹۸۸.
armin khatar
06-29-2011, 11:36 AM
دوران شوروی
کوهن، استفان اف. "بازاندیشی تجربه شوروی: سیاست و تاریخ از سال۱۹۱۷. نیویورک:انتشارات دانشگاه آکسفورد، ۱۹۸۵.
فیتزپاتریک، شیلا. انقلاب روسیه. نیویورک: انتشارات دانشگاه آکسفورد،۱۹۸۲.
گلدمن، مارشال آِی. مشکلات اقتصادی اتحاد شوروی، تاریخ جاری، ۸۲، اکتبر۱۹۸۳،۳۲۲-۲۵.
پاول آر. گرگوری و رابرت سی. استوارت. عملکرد و ساختار اقتصادی روسیه و شوروی، ادیسون-والسی چاپ هفتم،۲۰۰۱/
لویینریال موشه. رعایای روسی و قدرت شوروی. اوانستون: انتشارات دانشگاه شمالغربی،۱۹۶۸.
مک کالی، مارتین. اتحاد شوروی ۱۹۹۱-۱۹۱۷. چاپ دوم، لندن، لانگمن،۱۹۹۳.
ماس، والتر جی. تاریخی از روسیه. جلد۲:از ۱۸۵۵ به بعد. چاپ دوم. انتشارات آنتم،۲۰۰۵.
رمینگتون، توماس. بنای سوسیالیسم در روسیه بلشویکی، پیتزبورگ: انتشارات دانشگاه پیتزبورگ،۱۹۸۴.
سولژنتسین، اکساندر. مجمع الجزایر گولاگ: ۱۹۵۶-۱۹۱۸. شرکت انتشاراتی هارپر-روو، ۱۹۷۵-۱۹۷۳.
armin khatar
06-29-2011, 11:37 AM
دوران پس از شوروی
کوهن، استفان. جنگهای صلیبی ناکام: آمریکا و تراژدی روسیه کمونیست آتی. نیویورک:ww. نورتون،۲۰۰۰.
فابریکانس، جونیور، چارلز اچ. ۱۹۹۹. "فئودالیزه کردن حکومت. ژورنال دموکراسی ۱۰(۲): ۵۳-۴۷.
پاول آر. گرگوری و رابرت سی. استوارت. عملکرد و ساختار اقتصادی روسیه و شوروی، ادیسون-والسی چاپ هفتم، ۲۰۰۱
مدودوف، روی. روسیه پس از دوره شوروی، سفری به دوران یلتسین.
ماس، والتر جی. «تاریخی از روسیه. جلد۲:»از ۱۸۵۵ به بعد". چاپ دوم. انتشارات آنتم،۲۰۰۵، فصل۲۲
vBulletin v4.2.5, Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.