توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : زندگینامه ی دکتر علی شریعتی
armin khatar
06-28-2011, 01:22 PM
علی شریعتی، درآذر 1312، دیده به جهان گشود. پس از اتمام دبیرستان، در هفده سالگی، به ادامه ی تحصیل در دانشسرای مقدماتی مشهد پرداخت ودوسال بعد به معلمی مشغول شد. بیست وسه ساله بود که به ترجمه اباذرغفاری پرداخت وسپس وارد دانشکده ی ادبیات مشهد شد ونخستین تجربه ی دستگیری و زندان در این دوران اتفاق افتاد.
شریعتی، پس از اخذ رتبه ی اول و فارغ التحصیلی از دانشگاه، در سال 1339 برای ادامه ی تحصیل در رشته ی تاریخ وجامعه شناسی ورهسپار فرانسه شد.او، در سه سال اقامتش در این سرزمین، همراه تحصیل به سازمان آزادی بخش الجزایر پیوست و به همین اتهام در پاریس به زندان افتاد.
در سال 1343، پس از اخذ مدرک دکترا، هنگام ورود به ایران دستگیر شد و او رابه زندان قزل قلعه فرستادند. سال بعد، با توجه به سابقه ی فعالیت های سیاسی، به عنوان معلم مشغول به کار شد و سپس در دانشگاه مشهد استادیار تاریخ شد.
سخنرانی های شریعتی، در حسینیه ی ارشاد، از سال 1346 آغاز شد و با بسته شدن حسینیه، وی نیز هجده ماه را در زندان بسر کرد.پس از آزادی مدتی در مشهد و تهران بود و عاقبت در اردیبهشت 1356 رهسپار لندن شد و در 29 خرداد همین سال، در چهل و چهار سالگی، به محبوب پیوست.
علی تنهاست ، فاطمه فاطمه است ، حسین وارث آدم ، کویر ، از جمله آثار دکتر علی شریعتی است.
armin khatar
06-28-2011, 01:23 PM
بازگشت تا دانشگاه (http://shariati4all.persianblog.ir/post/283/)
دکترسال ۴۳ به ایران برگشت و در مرز دستگیر شد. حکم دستگیری از سوی ساواک بود و متعلق به ۲ سال پیش، ولی چون دکتر سال ۴۱ از ایران از طریق مرزهای هوایی خارج و به فرانسه رفته بود، حکم معلق مانده بود. پس اینک لازمالاجرا بود. پس بعد از بازداشت به زندان غزلقلعه در تهران منتقل شد. اوائل شهریور همان سال بعد از آزادی به مشهد برگشت. بعد از مدتی با درجه چهار آموزگاری دوباره به اداره فرهنگ بازگشت. تقاضایی هم برای دانشگاه تهران فرستاد. تا مدت ها تدریس کرد، تا بالاخره در سال ۴۴، بار دیگر، از طریق یک آگهی برای استادیاری رشته تاریخ در تهران درخواست داد. در سر راه تدریس او مشکلات و کارشکنیهای بسیاری بود. ولی در آخر به دلیل نیاز مبرم دانشگاه به استاد تاریخ، استادیاری او مورد قبول واقع شد و او در دانشگاه مشهد شروع به کار کرد. سالهای ۴۵-۴۸ سالهای نسبتاً آرامی برای خانوادهی او بود. دکتر بود و کلاسهای درسش و خانواده. تدریس در دانشکدهی ادبیات مشهد، نویسندگی و بقیه اوقات بودن با خانوادهاش تمام کارهای او محسوب میشد.
armin khatar
06-28-2011, 01:23 PM
ازدواج (http://shariati4all.persianblog.ir/post/282/)
در تاریخ ۲۴ تیرماه سال ۴۷ با پوران شریعت رضوی، یکی از همکلاسیهایش ازداوج کرد.
دکتر در این دوران روزها تدریس میکرد و شب ها را روی پایاننامهاش کار میکرد. زیرا میبایست سریعتر آن را به دانشکده تحویل میداد. موضوع تز او، ترجمه کتاب «در نقد و ادب» نوشته مندور (نویسنده مصری) بود. به هر حال دکتر سر موقع رسالهاش را تحویل داد و در موعد مقرر از آن دفاع کرد و مورد تایید اساتید دانشکده قرار گرفت. بعد از مدتی به او اطلاع داده شد بورس دولتی شامل حال او شده است. پس به دلیل شناخت نسبی با زبان فرانسه و توصیه اساتید به فرانسه برای ادامه تحصیل مهاجرت کرد.
armin khatar
06-28-2011, 01:24 PM
سال های کودکی و نوجوانی (http://shariati4all.persianblog.ir/post/281/)
دکتر در کاهک متولد شد. مادرش زنی روستایی و پدرش مردی اهل قلم و مذهبی بود. سال های کودکی را در کاهک گذراند. افراد خاصی در این دوران بر او تاثیر داشتند، از جمله: مادر، پدر، مادر بزرگ مادری و پدری و ملا زهرا (مکتب دار ده کاهک).
armin khatar
06-28-2011, 01:24 PM
شریعتی پس از 30 سال (http://shariati4all.persianblog.ir/post/258/)
وقتی من نوجوانی 12 ساله بودم در شبی از شب های سال 59 در حال مطالعه کتاب «ابوذر غفاری» شریعتی بودم، این مطالعه توام بود با اشک و گریه و تا صفحه های پایانی کتاب این اشک ریختن ادامه داشت. اتفاقی که مرا از این فضا بیرون آورد دعوایی بود که در کوچه در گرفت و سر و صدای آن موجب شد که گریه را تمام کنم و با چشمان قرمز و اشک آلود از فضای نوشته های شریعتی خارج شوم. اما آیا امروز که 40 سال سن دارم با خواندن آن کتاب چنین حسی به من دست می دهد؟ آیا آن حس را شریعتی ایجاد می کرد یا فضای گفتمانی حاکم یا انتظار یک نوجوان که درکی کودکانه از هستی و جامعه داشت؟ آیا این حس را انقلاب و انتظار عدالت ایجاد می کرد؟ برای عدالت اکنون نیازمند چه حسی هستیم،سهم شریعتی در ایجاد آن فضا و آن حس تا چه اندازه بود؟
armin khatar
06-28-2011, 01:25 PM
از خانه نشینی اجباری تا هجرت
ـ ... در دوران خانه نشینی (دو سال آخر زندگی) فرصت یافت تا به فرزندانش توجه بیشتری کند.. در رفتار بچه ها دقیق و نسبت به انتخابهایی که می کردند حساس بود. مثلا اگر لباس را به این دلیل انتخاب می کردند که دیگران آن را انتخاب کرده بودند و احیانا مد روز بود، دلخور می شد اما مستقیما اظهار نمی کرد با شوخی ناخشنودیش را بفهماند....
در این اواخر، بر شرکت بچه ها در جلسات سخنرانی اش تاکید فراوانی می کرد.. گاه مسئولیت پیاده کردن نوارها را به آنها می داد و سعی می کرد با آنها رابطه فکری برقرار کند. در سال 55، با فرستادن پسرش (احسان) به خارج از کشور فرصت یافت تا مقدمات برنامه هجرت خود را فراهم کند.
ـ دکتر شریعتی نهایتا در روز 26 اردیبهشت سال 1356 از ایران، به مقصد بلژیک هجرت کرد و پس از اقامتی سه روزه در بروکسل عازم انگلستان شد و در منزل یکی از بستگان نزدیک همسر خود اقامت گزید و پس از گذشت یک ماه در 29 خرداد همان سال به نحو مشکوک درگذشت و با مشورت استاد محمد تقی شریعتی و کمک دوستان و یاران او از جمله شهید دکتر چمران و امام موسی صدر در جوار حرم مطهر حضرت زینب (س) در سوریه به خاک سپرده شد
armin khatar
06-28-2011, 01:25 PM
از ارشاد تا زندان 1354 – 1348
در پایان سال 1348، با کاروان «حج» حسینیه ارشاد به مکه رفت و در بازگشت در اسفند 48 سخنرانی «معیاد با ابراهیم» را ابتدا در دانشگاه مشهد و پس از آن در حسینیه ارشاد ایراد کرد. در فاصله سالهای 48 تا 50 وی همچنان به فعالیت در دانشگاه مشهد ادامه می داد و در ضمن آن، سخنرانیهایی نیز در دانشگاههای دیگر ایراد می کرد... مجموعه این فعالیتها مسئولین دانشگاه را بر آن داشت که ارتباط او با دانشجویان را قطع کنند و به کلاسهای وی که در واقع به جلسات سیاسی ـ فرهنگی بیشتر شباهت داشت، خاتمه دهند...
در پی این کشمکشها و دستور شفاهی ساواک به دانشگاه مشهد کلاسهای درس او، از مهرماه 1350، رسماً تعطیل شد.
ـ ..... نگاهی به سخنرانیهای وی که به همت حسینیه ارشاد منتشر گردید (نیایش 1349- اقبال مصلح قرن اخیر 490 – مذهب علیه مذهب 49- روشنفکر و مسئولیت آن در جامعه 49 – حسین وارث آدم 49- مسئولیت شیعه بودن 50- تشیع علوی و صفوی 50) نشان از پر کاری وی در این سالهاست. او کوشید تا ارشاد را ازیک موسسه مذهبی به یک دانشگاه تبدیل کند. لذا از سال 1350 شب و روزش را وقف این کار کرد، در حالی که در این ایام در گروه تحقیق وزارت علوم هم کار می کرد.
ـ به مرور زمان حضور وی در حسینیه ارشاد، موجب رفتن برخی که وجود او بر ایشان ناخوشایند و غیر قابل تحمل بود، شد و بافت اعضاء و مخاطبان ارشاد یکدست تر و برنامه آن شکل مشخص تری پیدا کرد... لذا این امکان را می یابد تا با پیشنهاد و قوانین جدید به سازماندهی جلسات بحث و گفتگو، کمیته های هنری، نقاشی وگروههای تحقیقاتی بپردازد. این گروهها شامل: گروه تاتر، گروه کودکان و نوجوانان، گروه ادبیات، گروه تحقیقات قرآن و نهج البلاغه، بود که با استقبال وسیع از طبقات تحصیکرده خصوصاً دانشجویان روبه رو شد....
ـ از اواخر سال 50 تا آبان 51، کار وی در حسینیه ارشاد سرعت غریبی پیدا کرد، به طوری که برای انجام سخنرانیهایش فرصت تحقیق قبلی نداشت و بیشتر از حافظه اش کمک می گرفت. نمایش ابوذر درمرداد ماده 1351 درست سه ماه قبل از اینکه حسینیه بسته شود اجرا شد. نمایش بعدی در فاصله کمتر از دو ماه در حسینیه به اجرا در آمد که منجر به بسته شدن حسینیه ارشاد شد. و از اواخر آبان ماه 51 زندگی مخفی وی آغاز شد و پس از چند ماه زندگی مخفی درمهرماه سال 1352 خود را به ساواک معرفی کرد که تا 18 ماه او را در سلول انفرادی زندانی کردند.....
ـ آقای عبدالطیف خمیشی (از اعضای نهضت مقاومت آزادیبخش الجزایر) که از همکلاسیها و همرزمان دکتر شریعتی بود، در دیداری که با شاه در کنفرانس اپک داشت (یکی دو هفته پیش از عید سال 54، شاه برای گذراندن تعطیلات زمستانی، به سوئیس و از آنجا برای شرکت درکنفرانس سران اپک به الجزایر می رود) از او می خواهد که دکتر شریعتی را آزاد کند. شاه در آنجا قول آزادی وی را می دهد که نهایتاً در اواخر اسفند ماه سال 53 او از زندان آزاد می شود و بدین ترتیب مهمترین فصل زندگی اجتماعی و سیاسی وی خاتمه می یابد.
armin khatar
06-28-2011, 01:26 PM
از بازگشت تا دانشگاه 1348 ـ 1344:
ـ ...... اوایل شهریور 1343، دکتر علی شریعتی از زندان آزاد شده ..... و پس از مدتی حکم انتساب مجدد او با رتبه چهار آموزگاری برایش فرستاده شد....
ـ پس از پنج سال تحصیل و آموختن و فعالیت سیاسی، در فضای باز سیاسی و فرهنگی اروپا، بازگشت به فضای راکد و بسته جامعه ایران و آن هم تدریس در دبیرستان بسیار رنج آور بود، سال بعد (وی) پس از قبولی در امتحان به عنوان کارشناس کتب درسی به تهران منتقل می شود و با آقایان برقعی و باهنر و دکتر بهشتی که از مسئولین بررسی کتب دینی بودند، همکاری می کند.
ترجمه کتاب «سلمان پاک» اثر پروفسور لوئی ماسینیون حاصل تلاش او در این دوره است (سال 45 ـ 1344) ....
ـ از سال 1345 او به استادیار رشته تاریخ در دانشکده مشهد استخدام می شود. موضوعات اساسی تدرس او را می توان به چند بخش تقسیم کرد: تاریخ ایران، تاریخ و تمدن اسلامی و تاریخ تمدنهای غیر اسلامی.
از همان آغاز روش تدریس، برخوردش با مقررات متداول در دانشکده و رفتارش با دانشجویان، او را از دیگر استادان متمایز می کرد و برخلاف رسم عمومی اساتید دیگر ... از تدریس براساس جزوه ثابت و از پیش تنظیم شده پرهیز می کرد و برنامه تعیین شده ای را اعلام نمی کرد ... که این مسئله مورد اعتراض و شکایت مدیران گروه آموزشی در دوره های مختلف بود...
ـ کتاب اسلام شناسی درسهای دکتر در دانشکده ادبیات مشهد در سالهای 46 ـ 1345 است توسط چند نفر از دانشجویان ضبط و پلی کپی شده بود و بعد توسط او تصحیح و به چاپ رسید. همچنین در سال 1347 کتاب « کویر» را چاپ می کند. به گفته وی: «من در کویر از لائوتزو و بودا تا هایدگر و سارتر، پلی زده ام و بهتر بگویم، پلی کشف کرده ام که آنرا مدیون « قصه آدم» درفرهنگ ابراهیمی ام و تجسم عینی سمبلیکش «حج»، تئاتری که در آن کارگردان خداست و بازیگر انسان و نمایشنامه؟ فلسفه وجود و داستان آفرینش و قصه خلقت انسان و تکوینش در تاریخ و حرکت در ذات، بر مبنای جهان بینی توحید!»
از نوشته های دیگرش در این سال « توتم پرستی» است که نوشته های او در رثای قلم و حرکت اوست.
ـ چاپ اسلام شناسی و موفقیت درسهای دکتر علی شریعتی در دانشکده مشهد و ایراد سخنرانیهای او در حسینیه ارشاد در تهران موجب شد. که دانشکده های دیگر ایران از او تقاضای سخنرانی کنند این سخنرانیها از نیمه دوم سال 1347 آغاز شد.
armin khatar
06-28-2011, 01:26 PM
کودکی تا جوانی : 1312-1332
ـ دکتر علی شریعتی در سال 1312 در روستای مزینان از حوالی شهرستان سبزوار متولد شد. اجداد او همه از عالمان دین بوده اند.... پدر پدر بزرگ علی، ملاقربانعلی، معروف به آخوند حکیم، مردی فیلسوف و فقیه بود که در مدارس قدیم بخارا و مشهد و سبزوار تحصیل کرده و از شاگردان برگزیده حکیم اسرار (حاج ملاهادی سبزواری) محسوب می شد. پدرش استاد محمد تقی شریعتی (موسس کانون حقایق اسلامی که هدف آن «تجدید حیات اسلام و مسلمین» بود) و مادرش زهرا امینی زنی روستایی متواضع و حساس بود .... علی حساسیتهای لطیف انسانی و اقتدار روحی و صلاحیت عقیده اش را از مادرش به ودیعه گرفته بود.....
ـ علی به سال 1319 در سن هفت سالگی در دبستان ابن یمین، ثبت نام می کند، اما به دلیل بحرانی شدن اوضاع کشور ـ تبعید رضا شاه و اشغال کشور توسط متفقین ـ خانواده اش را به ده می فرستد. .... و پس از برقراری آرامش نسبی در مشهد علی و خانواده اش به مشهد باز می گردند و اوبه همان دبستان وارد می شود.
ـ پس از اتمام تحصیلات مقدماتی در 16 سالگی سیکل اول دبیرستان (کلاس نهم نظام قدیم) را به پایان رساند و وارد دانشسرای مقدماتی شد. در سال 31، اولین بازداشت علی که در واقع نخستین رویارویی مستقیم وی با حکومت و طرفداری همه جانبه او از حکومت ملی بود، واقع شد و این نشانه ورود وی به دنیای سیاست و بریدن از عزلت صوفیان بود.... بازداشتش اعتراضی بود که عده بسیاری نسبت به روی کار آمدن قوام ابراز داشته و علی نیز با آنها بود....
ـ در همین زمان یعنی 1331 وی که در سال آخر دانشسرا بود به پیشنهاد پدرش شروع به ترجمه کتاب ابوذر (نوشته عبدالحمید جوده السحار) می کند.... در اواسط سال 1331 تحصیلات علی در دانشسرا تمام شد و پس از مدتی شروع به تدریس در مدرسه کاتب پور احمدآباد کرد. و همزمان به فعالیتهای سیاسیش ادامه داد. کتاب «مکتب واسطه» نیز در همین دوره نوشته شده است.
armin khatar
06-28-2011, 01:27 PM
جوانی و تحصیل و مبارزه :
ـ ...... او در سال 1334 پس از تاسیس دانشکده علوم و ادبیات انسانی مشهد وارد آن دانشکده شد ...... او در دانشکده مسئول انجمن ادبی دانشجویان بود در همین سالهاست که آثاری از اخوان ثالث مانند کتاب ارغنون (1330) و کتاب زمستان (1335) و آخر شاهنامه (1328) به چاپ رسید و او را سخت تحت تاثیر قرار داد.
در این زمان فعالیتهای سیاسی ـ اجتماعی شریعتی در نهضت (جمعیتی که پس از کودتای 28 مرداد توسط جمعی از ملیون خراسان ایجاد شده که علی شریعتی یکی از اعضا آن جمعیت بود) همچنان ادامه داشت اگرچه در این دوره هنوز رنگ و شکلی کاملاً ایدئولوژیک به خود نگرفته بود در مهرماه سال 1336 وی همراه 16 تن از اعضا و پیروان نهضت مقاومت از جمله استاد محمد تقی شریعتی و ... دستگیر شدند.
ـ آشنایی او با خانم پوران شریعت رضوی در دانشکده ادبیات منجر به ازدواج آن دو در سال 1337 می گردد . و پس از چند ماه زندگی مشترک به علت موافقت با بورسیه تحصیلی او در اوایل خرداد ماه 1338 برای ادامه تحصیل راهی فرانسه می شود...
armin khatar
06-28-2011, 01:27 PM
شریعتی چگونه در گذشت: (http://shariati4all.persianblog.ir/post/170/)
شریعتی سه هفته بعد از خروج از ایران و رفتن به
سواتهمپتون انگلستان به طرز مشکوکی از دنیا رفت
دلیل رسمی مرگ وی حمله قلبی اعلام شد
شریعتی بر خلاف وصیت خود که خواسته بود بود وی را در حرم
امام هشتم شیعیان در مشهد دفن کنند، در حرم حضرت زینب(س)
، دختر علی پسر ابوطالب، در شهر دمشق به خاک سپرده شد.
روز دقیق درگذشت ایشان ۲۹ خرداد ۱۳۵۶ هجری شمسی است
در ایران خیلی ها دکتر علی شریعتی را شهید نیز می دانند
راز مرگ شریعتی نیز مانند راز مرگ غلامرضا تختی مشکوک
است و شاید بی راه نباشد او را نیز شهید خطاب نمود.
armin khatar
06-28-2011, 01:27 PM
محل تولد:
دکتر علی شریعتی در دوم آذر سال۱۳۱۲ در کاهک، یک روستای
سنتی کوچک، کنار کویر، در نزدیکی سبزوار دیده به جهان گشود.
پدرش محمد تقی شریعتی، موسس کانون حقایق اسلامی و
مادرش زهرا امینی، زنی روستایی متواضع و حساس بود. پدر پدر
بزرگ علی، ملاقربانعلی، معروف به آخوند حکیم، مردی فیلسوف و
فقیه بود که در مدارس قدیم بخارا و مشهد و سبزوار تحصیل کرده و
از شاگردان برگزیده ملاهادی سبزواری محسوب میشد
armin khatar
06-28-2011, 01:28 PM
کتابشناسی دکتر علی شریعتی (http://shariati4all.persianblog.ir/post/130/)
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، علی شریعتی سال 1312 در روستای مزینان از حوالی شهرستان سبزوار متولد شد. پدر بزرگ وی، ملاقربانعلی، معروف به آخوند حکیم، مردی فیلسوف و فقیه بود که در مدارس قدیم بخارا و مشهد و سبزوار تحصیل کرد و از شاگردان برگزیده حکیم اسرار (حاج ملاهادی سبزواری) محسوب می شد.
پدرش استاد محمد تقی شریعتی (موسس کانون حقایق اسلامی در مشهد) و مادرش زهرا امینی زنی روستایی بود.
armin khatar
06-28-2011, 01:28 PM
زندگی (http://shariati4all.persianblog.ir/post/117/)
دکتر علی شریعتی در دوم آذر (http://persianblog.ir/wiki/%DB%B2_%D8%A2%D8%B0%D8%B1) سال ۱۳۱۲ (http://persianblog.ir/wiki/%DB%B1%DB%B3%DB%B1%DB%B2) در کاهک (http://persianblog.ir/wiki/%DA%A9%D8%A7%D9%87%DA%A9)، یک روستای سنتی کوچک، کنار کویر، در نزدیکی سبزوار (http://persianblog.ir/wiki/%D8%B3%D8%A8%D8%B2%D9%88%D8%A7%D8%B1) دیده به جهان گشود. پدرش محمد تقی شریعتی، موسس کانون حقایق اسلامی و مادرش زهرا امینی، زنی روستایی متواضع و حساس بود. پدر پدر بزرگ علی، ملاقربانعلی، معروف به آخوند حکیم، مردی فیلسوف و فقیه (http://persianblog.ir/wiki/%D9%81%D9%82%DB%8C%D9%87) بود که در مدارس قدیم بخارا (http://persianblog.ir/wiki/%D8%A8%D8%AE%D8%A7%D8%B1%D8%A7) و مشهد (http://persianblog.ir/wiki/%D9%85%D8%B4%D9%87%D8%AF) و سبزوار (http://persianblog.ir/wiki/%D8%B3%D8%A8%D8%B2%D9%88%D8%A7%D8%B1) تحصیل کرده و از شاگردان برگزیده ملاهادی سبزواری (http://persianblog.ir/wiki/%D9%85%D9%84%D8%A7%D9%87%D8%A7%D8%AF%DB%8C_%D8%B3% D8%A8%D8%B2%D9%88%D8%A7%D8%B1%DB%8C) محسوب میشد. [۱] (http://persianblog.ir/#cite_note-0)
در سال ۱۳۳۱ (http://persianblog.ir/wiki/%DB%B1%DB%B3%DB%B3%DB%B1)، اولین بازداشت او رخ داد و این اولین رویارویی او و نظام حکومتی بود. در تاریخ ۲۴ تیر (http://persianblog.ir/wiki/%DB%B2%DB%B4_%D8%AA%DB%8C%D8%B1) سال ۱۳۴۷ (http://persianblog.ir/wiki/%DB%B1%DB%B3%DB%B4%DB%B7) با پوران شریعت رضوی (http://persianblog.ir/w/index.php?title=%D9%BE%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%86_%D8 %B4%D8%B1%DB%8C%D8%B9%D8%AA_%D8%B1%D8%B6%D9%88%DB% 8C&action=edit&redlink=1)، یکی از همکلاسیهایش ازدواج کرد. [۲] (http://persianblog.ir/#cite_note-sharghiran-1)
شریعتی تحصیلات دانشگاهی خود را در مشهد (http://persianblog.ir/wiki/%D9%85%D8%B4%D9%87%D8%AF) گذراند و تحصیلات عالی خود را در سال ۱۳۴۱ (http://persianblog.ir/wiki/%DB%B1%DB%B3%DB%B4%DB%B1) در فرانسه (http://persianblog.ir/wiki/%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%B3%D9%87) و در رشته ادبیات ادامه داد. در سال ۱۳۴۳ (http://persianblog.ir/wiki/%DB%B1%DB%B3%DB%B4%DB%B3) به ایران برگشت و در مرز دستگیر شد. حکم دستگیری از سوی ساواک (http://persianblog.ir/wiki/%D8%B3%D8%A7%D9%88%D8%A7%DA%A9) بود و متعلق به ۲ سال پیش یعنی در هنگام خروج از ایران که به همان دلیل معلق مانده بود و در عین حال لازمالاجرا بود. بعد از بازداشت به زندان قزلقلعه (http://persianblog.ir/w/index.php?title=%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86_%D9 %82%D8%B2%D9%84%E2%80%8C%D9%82%D9%84%D8%B9%D9%87&action=edit&redlink=1) در تهران (http://persianblog.ir/wiki/%D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86) منتقل شد. اوائل شهریور همان سال بعد از آزادی به مشهد (http://persianblog.ir/wiki/%D9%85%D8%B4%D9%87%D8%AF) برگشت.[۲] (http://persianblog.ir/#cite_note-sharghiran-1)
از آبان ماه ۱۳۵۱ (http://persianblog.ir/wiki/%DB%B1%DB%B3%DB%B5%DB%B1) تا تیر ماه ۱۳۵۲ (http://persianblog.ir/wiki/%DB%B1%DB%B3%DB%B5%DB%B2)، دکتر به زندگی مخفی روی آورد. ساواک به دنبال او بود و از تعطیلی به بعد، متن سخنرانیهای دکتر با اسم مستعار به چاپ میرسید. در تیر ماه ۱۳۵۲ (http://persianblog.ir/wiki/%DB%B1%DB%B3%DB%B5%DB%B2)، دکتر در نیمه شب به خانهاش مراجعه کرد و دو روز بعد به شهربانی مراجعه کرد و خودش را معرفی کرد. بعد از آن روز به مدت ۱۸ ماه به انفرادی رفت.[۲] (http://persianblog.ir/#cite_note-sharghiran-1)
شریعتی سپس در فروردین سال ۱۳۵۲ تحت شرایط ویژهای آزاد شد که بر طبق آن اجازه تدریس، انتشار، و یا برپایی گردهمایی را چه به صورت خصوصی و چه عمومی نداشت. علاوه بر این، ساواک کلیه تحرکات او را به شدت زیر نظر داشت.
شریعتی این شرایط را نپذیرفت و تصمیم به هجرت از ایران گرفت. اما سه هفته بعد از ورود به سواتهمپتون (http://persianblog.ir/w/index.php?title=%D8%B3%D9%88%D8%A7%D8%AA%D9%87%D9% 85%D9%BE%D8%AA%D9%88%D9%86&action=edit&redlink=1) انگلستان، به طرز مشکوکی از دنیا رفت. دلیل رسمی مرگ وی حمله قلبی اعلام شد. در ایران بسیاری از او با نام شهید (http://persianblog.ir/wiki/%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF) یاد میکنند. شریعتی بر خلاف وصیت خود که خواسته بود بود وی را در حرم امام هشتم شیعیان در مشهد (http://persianblog.ir/wiki/%D9%85%D8%B4%D9%87%D8%AF) دفن کنند، در حرم حضرت زینب(س) (http://persianblog.ir/w/index.php?title=%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA_%D8%B2%DB %8C%D9%86%D8%A8(%D8%B3)&action=edit&redlink=1)، دختر امام حسین (http://persianblog.ir/wiki/%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86) ، در شهر دمشق (http://persianblog.ir/wiki/%D8%AF%D9%85%D8%B4%D9%82) به خاک سپرده شد.
armin khatar
06-28-2011, 01:29 PM
سالشمار زندگی علی شریعتی (http://shariati4all.persianblog.ir/post/56/)
زندگی من، مجموعاً، عبارت است از چندین برنامهی پنج ساله. همیشه کاری را شروع میکردهام و به اوج میرساندهام و آخر پنج سال درهم میریخته؛ هر بار از سر: از اول نوجوان تا 28 مرداد 32 و سقوط دکتر مصدق و آغاز دیکتاتوری، پنج سال. از این دوره تا تشکیل نهضت مقاومت ملی مخفی، که از 1337 به هم خورد و دستگیر شدیم، پنج سال. از 38 تا 43، در اروپا پنج سال. از 43 تا 48، دورهی خاص آوارگی و زندان و مقدمهچینی و زمینهسازی دانشکده، پنج سال. دورهی کنفرانسهای دانشگاهها و ارشاد، پنج سال، تا 51. پس از آن، زندان و خانهنشینی و خفقان پنج سال. (با مخطابهای آشنا، مجموعهی آثار 1، ص 262)
armin khatar
06-28-2011, 01:29 PM
زندگینامه ی دکتر علی شریعتی (http://shariati4all.persianblog.ir/post/12/)
علی شریعتی، درآذر 1312، دیده به جهان گشود. پس از اتمام دبیرستان، در هفده سالگی، به ادامه ی تحصیل در دانشسرای مقدماتی مشهد پرداخت ودوسال بعد به معلمی مشغول شد. بیست وسه ساله بود که به ترجمه اباذرغفاری پرداخت وسپس وارد دانشکده ی ادبیات مشهد شد ونخستین تجربه ی دستگیری و زندان در این دوران اتفاق افتاد.
شریعتی، پس از اخذ رتبه ی اول و فارغ التحصیلی از دانشگاه، در سال 1339 برای ادامه ی تحصیل در رشته ی تاریخ وجامعه شناسی رهسپار فرانسه شد.او، در سه سال اقامتش در این سرزمین، همراه تحصیل به سازمان آزادی بخش الجزایر پیوست و به همین اتهام در پاریس به زندان افتاد.
در سال 1343، پس از اخذ مدرک دکترا، هنگام ورود به ایران دستگیر شد و او رابه زندان قزل قلعه فرستادند. سال بعد، با توجه به سابقه ی فعالیت های سیاسی، به عنوان معلم مشغول به کار شد و سپس در دانشگاه مشهد استادیار تاریخ شد.
سخنرانی های شریعتی، در حسینیه ی ارشاد، از سال 1346 آغاز شد و با بسته شدن حسینیه، وی نیز هجده ماه را در زندان بسر کرد.پس از آزادی مدتی در مشهد و تهران بود و عاقبت در اردیبهشت 1356 رهسپار لندن شد و در 29 خرداد همین سال، در چهل و چهار سالگی، به محبوب پیوست.
علی تنهاست ، فاطمه فاطمه است ، حسین وارث آدم ، کویر ، از جمله آثار دکتر علی شریعتی است.
vBulletin v4.2.5, Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.