shirin71
06-27-2011, 09:33 PM
روانشناسی تنبلی و اهمال کاری
انسان های دقیقه نود چه ویژگی هایی دارند؟
http://www.bartarinha.ir/client/themes/fa/main/img/r_t_kh.gif
http://www.bartarinha.ir/client/themes/fa/main/img/l_t_kh.gif
چنین فردی استعدادها، توانمندی ها، نیازها، خواسته ها و افکار، احساسات و هیجانات و نقاط ضعف و قوت خود و همچنین کرامات، ارزش ها و ظرفیت های وجودی و قدرت های عظیم فکری و روحی انسان و... را به خوبی می شناسد و دارای انگیزه و هدف و برنامه است.
http://www.bartarinha.ir/client/themes/fa/main/img/r_b_kh.gif
http://www.bartarinha.ir/client/themes/fa/main/img/l_b_kh.gif
چنین فردی استعدادها، توانمندی ها، نیازها، خواسته ها و افکار، احساسات و هیجانات و نقاط ضعف و قوت خود و همچنین کرامات، ارزش ها و ظرفیت های وجودی و قدرت های عظیم فکری و روحی انسان و... را به خوبی می شناسد و دارای انگیزه و هدف و برنامه است.
در شماره قبل به طور کامل به دلایل روانپزشکی اهمال کاری و تنبلی پرداختیم. همچنین از نگاه جامعه شناسی و روانشناسی نیز به تعدادی از آن دلایل پرداختیم. در ادامه قصد داریم به عوامل و ریشه های دیگر آن بپردازیم و برای بررسی این موضوع مصاحبه با دکتر حمیدرضا ارشدی روانپزشک و عضو هیأت علمی دانشگاه را دراختیار شما خوانندگان عزیز می گذاریم.
http://www.bartarinha.ir/files/fa/news/1390/3/29/11896_208.jpg
از نگاه روانشناسی چه دلایل دیگری باعث اهمال کاری و تنبلی می شود؟
بی هویتی و مسئولیت ناپذیری: طبق تعریفی از هویت که می گوید از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود؟ به کجا
می روم آخر ننمایی وطنم؛ انسان به دنبال تعریف معنای زندگی خود است. واقعاً چرا ما به این دنیا آمده ایم؟ برای بعضی از انسان ها زندگی معنا و مفهومی بزرگ دارد. آنها می دانند آمده اند تا تغییری در این دنیا ایجاد کنند. آمدن آنها بی معنا نبوده است. آنها به عنوان یک انسان در مقابل هستی که شامل جمادات، حیوانات، همه موجودات و تک تک انسان هاست، احساس مسئولیت می کنند. در این صورت، وقتی انسان در مقابل انسان های اطراف خود احساس مسئولیت داشته باشد دیگر تنبلی و اهمال کاری معنی پیدا نمی کند. برای مثال وقتی یک استاد دانشگاه نسبت به همکاران، بیماران و دانشجویان خود احساس مسئولیت داشته باشد مسلماً اهمال کاری خیلی کم
می شود. همچنین اگر دانشجویان ما نسبت به آینده شغلی خود، خانواده و جامعه و... احساس مسئولیت داشته باشند، یعنی این را جزء وظایف فردی اش بداند، اهمال کاری پیش نخواهد آمد.
اما در حال حاضر بی مسئولیتی یکی از مشکلات اساسی در جامعه ماست که این امر باعث اهمال کاری و تنبلی شده است. همان طور که می دانیم، فرد روی جامعه تأثیر گذاشته و جامعه هم روی فرد تأثیر می گذارد. این افراد جامعه هستند که کم کم فرهنگ جامعه را تغییر می دهند. اگر از سالها پیش نگاه کنید می بینید مشکلات جوانان نسبت به مشکلات الان خیلی متفاوت است. گاهی اوقات که با دانشجویان خود صحبت می کنم و می گویم انشاا... دو سه سال دیگر پزشک می شوید، سعی کنید پزشکی را خوب یاد بگیرید، تعداد کمی از آنها می گویند: حالا آقای دکتر فرض کنید پزشک هم بشویم، مگر چه می شود؟ این افراد اصلاً نسبت به جامعه ای که در آن زندگی می کنند هیچ احساس مسئولیتی نمی کنند، که به اعتقاد من وجود هر نوع مشکل در جامعه نباید باعث
بی مسئولیتی شود.
نداشتن اولویت بندی در زندگی: نداشتن اولویت بندی در زندگی نقش بسیار مهمی در اهمالکاری دارد. برای مثال من از صبح باید به دانشگاه بروم، همچنین کارهایی مانند نوشتن مقاله ها، شرکت درکنگره ها، مصاحبه ها، زندگی خانوادگی، صله رحم و... هم هست. بالاخره باید تمام این کارها در زندگی اولویتی داشته باشند. اگر ما این
اولویت ها را در زندگی خود درست تعیین نکنیم از انجام خیلی کارهای مهم عقب می مانیم. اقتصاددانی به نام پارتو وجود دارد که قانونی به نام بیست ـ هشتاد دارد که می گوید بیست درصد از فعالیت های ما، هشتاد درصد در زندگی سوددهی دارد و هشتاد درصد فعالیتهای ما فقط بیست درصد سود دارد، بنابراین ما باید در زندگی خود مدیریت زمان داشته باشیم. از زمان خود خوب استفاده کنیم، باید برنامه ریزی داشته باشیم. خیلی وقت ها
می خواهیم کاری انجام دهیم، اما نمی دانیم مقدمات انجام آن کار چیست. شما که آمدید اینجا، باید ضبط صوت، قلم و کاغذ داشته باشید، باید مطالعه کرده باشید.
لذت جویی: یکی دیگر از دلایلی که باعث اهمال کاری می شود، لذت جویی است. افرادی که فقط دوست دارند از هر چیزی در زندگی خود لذت به دست بیاورند. دو اصل داریم: یکی اصل لذت، یکی اصل عقلانیت. یادم است زمانی که برای کنکور درس می خواندم خوب مسلماً تفریحات زیادی بود، اما ما همیشه این تفریحات را به تعویق می انداختیم چون اصل عقلانیت به ما می گفت که باید درس بخوانیم تا کنکور قبول شویم.
متأسفانه فرهنگ اشتباهی در جامعه در حال رشد است که می گویند دم غنیمت است، در صورتی که در فرهنگ ایرانی و عرفان ما، منظور از دم، استفاده مفید و بهینه از هر زمان به ویژه زمان حال است. این دسته از افراد خوشگذران توجه نمی کنند که اگر چیزی را به تأخیر بیندازند لذت عمیقتری به دست می آورند که مسلماً از لذتهای آنی و زودگذر که در مواقع زیادی، عواقب بسیار مخرب و ویرانگری هم دارد، مفیدتر، لذت بخش تر و پایدارتر خواهد بود.
انسان های دقیقه نود چه ویژگی هایی دارند؟
http://www.bartarinha.ir/client/themes/fa/main/img/r_t_kh.gif
http://www.bartarinha.ir/client/themes/fa/main/img/l_t_kh.gif
چنین فردی استعدادها، توانمندی ها، نیازها، خواسته ها و افکار، احساسات و هیجانات و نقاط ضعف و قوت خود و همچنین کرامات، ارزش ها و ظرفیت های وجودی و قدرت های عظیم فکری و روحی انسان و... را به خوبی می شناسد و دارای انگیزه و هدف و برنامه است.
http://www.bartarinha.ir/client/themes/fa/main/img/r_b_kh.gif
http://www.bartarinha.ir/client/themes/fa/main/img/l_b_kh.gif
چنین فردی استعدادها، توانمندی ها، نیازها، خواسته ها و افکار، احساسات و هیجانات و نقاط ضعف و قوت خود و همچنین کرامات، ارزش ها و ظرفیت های وجودی و قدرت های عظیم فکری و روحی انسان و... را به خوبی می شناسد و دارای انگیزه و هدف و برنامه است.
در شماره قبل به طور کامل به دلایل روانپزشکی اهمال کاری و تنبلی پرداختیم. همچنین از نگاه جامعه شناسی و روانشناسی نیز به تعدادی از آن دلایل پرداختیم. در ادامه قصد داریم به عوامل و ریشه های دیگر آن بپردازیم و برای بررسی این موضوع مصاحبه با دکتر حمیدرضا ارشدی روانپزشک و عضو هیأت علمی دانشگاه را دراختیار شما خوانندگان عزیز می گذاریم.
http://www.bartarinha.ir/files/fa/news/1390/3/29/11896_208.jpg
از نگاه روانشناسی چه دلایل دیگری باعث اهمال کاری و تنبلی می شود؟
بی هویتی و مسئولیت ناپذیری: طبق تعریفی از هویت که می گوید از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود؟ به کجا
می روم آخر ننمایی وطنم؛ انسان به دنبال تعریف معنای زندگی خود است. واقعاً چرا ما به این دنیا آمده ایم؟ برای بعضی از انسان ها زندگی معنا و مفهومی بزرگ دارد. آنها می دانند آمده اند تا تغییری در این دنیا ایجاد کنند. آمدن آنها بی معنا نبوده است. آنها به عنوان یک انسان در مقابل هستی که شامل جمادات، حیوانات، همه موجودات و تک تک انسان هاست، احساس مسئولیت می کنند. در این صورت، وقتی انسان در مقابل انسان های اطراف خود احساس مسئولیت داشته باشد دیگر تنبلی و اهمال کاری معنی پیدا نمی کند. برای مثال وقتی یک استاد دانشگاه نسبت به همکاران، بیماران و دانشجویان خود احساس مسئولیت داشته باشد مسلماً اهمال کاری خیلی کم
می شود. همچنین اگر دانشجویان ما نسبت به آینده شغلی خود، خانواده و جامعه و... احساس مسئولیت داشته باشند، یعنی این را جزء وظایف فردی اش بداند، اهمال کاری پیش نخواهد آمد.
اما در حال حاضر بی مسئولیتی یکی از مشکلات اساسی در جامعه ماست که این امر باعث اهمال کاری و تنبلی شده است. همان طور که می دانیم، فرد روی جامعه تأثیر گذاشته و جامعه هم روی فرد تأثیر می گذارد. این افراد جامعه هستند که کم کم فرهنگ جامعه را تغییر می دهند. اگر از سالها پیش نگاه کنید می بینید مشکلات جوانان نسبت به مشکلات الان خیلی متفاوت است. گاهی اوقات که با دانشجویان خود صحبت می کنم و می گویم انشاا... دو سه سال دیگر پزشک می شوید، سعی کنید پزشکی را خوب یاد بگیرید، تعداد کمی از آنها می گویند: حالا آقای دکتر فرض کنید پزشک هم بشویم، مگر چه می شود؟ این افراد اصلاً نسبت به جامعه ای که در آن زندگی می کنند هیچ احساس مسئولیتی نمی کنند، که به اعتقاد من وجود هر نوع مشکل در جامعه نباید باعث
بی مسئولیتی شود.
نداشتن اولویت بندی در زندگی: نداشتن اولویت بندی در زندگی نقش بسیار مهمی در اهمالکاری دارد. برای مثال من از صبح باید به دانشگاه بروم، همچنین کارهایی مانند نوشتن مقاله ها، شرکت درکنگره ها، مصاحبه ها، زندگی خانوادگی، صله رحم و... هم هست. بالاخره باید تمام این کارها در زندگی اولویتی داشته باشند. اگر ما این
اولویت ها را در زندگی خود درست تعیین نکنیم از انجام خیلی کارهای مهم عقب می مانیم. اقتصاددانی به نام پارتو وجود دارد که قانونی به نام بیست ـ هشتاد دارد که می گوید بیست درصد از فعالیت های ما، هشتاد درصد در زندگی سوددهی دارد و هشتاد درصد فعالیتهای ما فقط بیست درصد سود دارد، بنابراین ما باید در زندگی خود مدیریت زمان داشته باشیم. از زمان خود خوب استفاده کنیم، باید برنامه ریزی داشته باشیم. خیلی وقت ها
می خواهیم کاری انجام دهیم، اما نمی دانیم مقدمات انجام آن کار چیست. شما که آمدید اینجا، باید ضبط صوت، قلم و کاغذ داشته باشید، باید مطالعه کرده باشید.
لذت جویی: یکی دیگر از دلایلی که باعث اهمال کاری می شود، لذت جویی است. افرادی که فقط دوست دارند از هر چیزی در زندگی خود لذت به دست بیاورند. دو اصل داریم: یکی اصل لذت، یکی اصل عقلانیت. یادم است زمانی که برای کنکور درس می خواندم خوب مسلماً تفریحات زیادی بود، اما ما همیشه این تفریحات را به تعویق می انداختیم چون اصل عقلانیت به ما می گفت که باید درس بخوانیم تا کنکور قبول شویم.
متأسفانه فرهنگ اشتباهی در جامعه در حال رشد است که می گویند دم غنیمت است، در صورتی که در فرهنگ ایرانی و عرفان ما، منظور از دم، استفاده مفید و بهینه از هر زمان به ویژه زمان حال است. این دسته از افراد خوشگذران توجه نمی کنند که اگر چیزی را به تأخیر بیندازند لذت عمیقتری به دست می آورند که مسلماً از لذتهای آنی و زودگذر که در مواقع زیادی، عواقب بسیار مخرب و ویرانگری هم دارد، مفیدتر، لذت بخش تر و پایدارتر خواهد بود.