PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : در ایران، دشمن شادي کیست؟



shirin71
06-27-2011, 09:30 PM
حلقه مفقوده سلامت در جامعه‌ ما؛

در ایران، دشمن شادي کیست؟
http://www.bartarinha.ir/client/themes/fa/main/img/r_t_kh.gif
http://www.bartarinha.ir/client/themes/fa/main/img/l_t_kh.gif

روان‌پزشكان اعتقاد دارند كه با افزايش شادي در سطح جامعه مي‌توان شيوع اضطراب و افسردگي را كم كرد. شادي، حلقه مفقوده سلامت روان در جامعه‌ ماست؛ جامعه‌اي كه در آن، روش‌هاي گوناگوني براي سوگواري به رسميت شناخته‌شده اما روش‌هاي ابراز شادماني، بسيار محدود و مبهم است.

http://www.bartarinha.ir/client/themes/fa/main/img/r_b_kh.gif
http://www.bartarinha.ir/client/themes/fa/main/img/l_b_kh.gif


http://bartarinha.com/file/logo/sibesabz.jpg

http://www.bartarinha.ir/files/fa/news/1390/3/24/11401_898.jpg


كارشناسان سلامت روان بر نقش و اهميت شادكامي در زندگي تاكيد كرده و آن را از مهم‌ترين علل ارتقاي سلامت روان در افراد جامعه مي‌دانند؛ با اين حال، به‌نظر مي‌رسد شادي، حلقه مفقوده سلامت روان در جامعه‌ ماست؛ جامعه‌اي كه در آن، روش‌هاي گوناگوني براي سوگواري به رسميت شناخته‌شده اما روش‌هاي ابراز شادماني، بسيار محدود و مبهم است.به‌نظر روان‌پزشكان و كارشناسان اكثر مردم ما شاد نيستند. درحالي‌كه در كشورهاي حتي بسيار فقيرتر از نظر اقتصادي كه شايد قابل مقايسه با ايران نباشند، شادي در تمام جوانب زندگي، خودش را نشان مي‌دهد. اين موضوعي است كه دكتر محمد‌علي شهركي، روان‌پزشك در اين گفت‌وگو درباره آن توضيح داده است.



سيب سبز دوستدار سلامت خانواده


1- از اين شماره صفحات روان‌شناسي مجله را به قول بعضي دوستان گزارشگر فوتبال، «پروپيمان‌تر» از قبل مي‌بينيد؛ البته در اين شماره هنوز حجم صفحات خيلي «تپل» نشده و قرار است از شماره‌هاي بعد اين اتفاق بيفتد. بنابراين شايد وقتي هم اين صفحات را ورق مي‌زنيد احساس نكنيد فيلي هوا شده. خب، واقعا هم نشده، اما همين كه اين صفحات مثل پكيج‌هاي ديگر مجله ظاهر استاندارد پيدا كرده‌اند، همين كه عنوان‌هاي جديد (و جديدتر در آينده) به آن اضافه خواهد شد و خلاصه همين كه الان داريد اين ستون را مي‌خوانيد يعني يك چيزهايي دارد بهتر مي‌شود.
2- از اين شماره، صفحه (يا بهتر است بگوييم موضوع) سلامت جنسي را در همين قسمت خواهيم داشت. لازم نيست بگوييم كه ما چقدر به آموزش در اين حوزه نياز داريم و چه معضلاتي به‌دليل نبودن همين آموزش‌ها گريبانگير خانواده‌هاي ماست و چه زندگي‌ها كه سر همين مسائل از هم نمي‌پاشد و چه دعواها، استرس‌ها و تشنج‌ها كه از صبح تا شب از اين دست به آن دست (يا بهتر است بگوييم از اين مغز به آن مغز) بين افراد مختلف جامعه نمي‌چرخد، درحالي‌كه ريشه آن‌ها از جايي آب مي‌خورد كه هيچ‌كس از آن با خبر نيست. حتما مايه سعادتمندي ماست كه جامعه‌اي اخلاق‌گرا و با حيا داريم اما وقتي اين شرم و حياي بيش‌از‌حد، زندگي ما را مختل كند چه بايد كرد؟
3- حتما درك مي‌كنيد كه بايد شرايط را درك كرد! اصولا هم قرار نيست اين صفحات همه مشكلات افراد را حل كند. مسائل را بايد در مشاوره با متخصصان حل كرد كه البته مي‌دانيم تعدادشان بسيار اندك است، ولي به هرحال اين صفحات حل‌المسائل نيست. فقط قرار است شما را در حل مسائل‌تان راهنمايي كند. در موارد خاص بايد به متخصصان مراجعه كنيد. كلينيك سلامت خانواده بيمارستان «شهيد مصطفي خميني» كه زيرنظر استاد دكتر سيدكاظم فروتن اداره مي‌شود، بهترين جايي است كه مي‌توانم به شما توصيه كنم. با دكتر فروتن چند شماره قبل گفت‌وگو كرديم و بازهم از كمك ايشان در اين صفحات استفاده خواهيم كرد، اگر خدا بخواهد.



اصلا شادي چيست؟


شادي از نظرلغوي عبارت است از، يك حالت هيجاني كه نشانگر رضايتمندي فرد در ابعاد مختلف به‌ويژه ابعاد رواني است. ما شخصي را شاد مي‌گوييم كه احساس كند بر اوضاع مسلط است و سرنوشتش به‌عهده خودش است و به اندازه تلاشش نتيجه مي‌گيرد و رخدادهاي پيش‌بيني نشده او را غافلگير نمي‌كند.
احساس رضايتمندي 3 سطح دارد: سطح اول فردي است؛ يعني فرد از وجود خود و از عملكردش رضايت داشته باشد. سطح دوم اين است ، شخص از ديگران احساس رضايت كند و اينكه ديگران او را دوست دارند و برايش ارزش قائلند؛ اين ديگران مي‌تواند شامل افراد حقيقي باشد يا نهادهاي حقوقي و يا حتي حكومتي. سطح سوم رضايتمندي اين است، شخص احساس كند ديگران هم از او راضي هستند. در اين ميان وقتي از نظر 3 سطح فرد اقناع مي‌شود، احساس افسردگي و اضطراب از او خارج مي‌شود و مي‌تواند اين احساس را به جامعه و خانواده هم تسري دهد. پس بحث رضايتمندي و شادي در همه ابعاد زندگي مي‌تواند حضور داشته باشد.



شبكه‌هاي سرگرم‌كننده در اولويت‌اند


اتفاقي كه در مورد رسانه‌هاي ما افتاده اين است؛ زماني كه ما نمي‌توانيم مردم را از طريق رسانه‌ اقناع كنيم، مردم به رسانه‌هاي خارج از كشور روي مي‌آورند چون اين شبكه‌ها فيلم‌هايي را نشان مي‌دهند كه بيشتر جنبه شادي دارند درحالي‌كه بسيار آسيب‌زا و تخريب‌كننده فرهنگ ما هستند اما چون جنبه شادي دارند و در چهارچوب‌هاي حاشيه‌اي قرار نگرفته‌اند و تنوع زيادي هم دارند، حتي در سنين خيلي پايين هم مخاطبان زيادي را جلب مي‌كنند. اين فيلم‌ها با بودجه‌اي خيلي كمتر از بودجه صدا و سيماي ما ساخته مي‌شوند ولي صدا و سيماي ما با اين وسعت هنوز نتوانسته مخاطب را جذب كند. اين درحالي است كه صدا و سيماي ما شايد يكي از معدود رسانه‌هاي قابل اعتماد به‌خصوص براي خانواده‌هايي باشد كه كودك خود را پاي آن نشانده‌اند اما متأسفانه كمتر جنبه شادي دارد.



ارتباط سطح توقع با احساس شادي


البته خيلي از كشورها از نظرمادي و اقتصادي در وضعيت بسيار پايين‌تري از كشورما هستند ولي ميزان شادي در آنها بالاست چون ميزان رضايتمندي آنها در سطوح بالايي قرار دارد. ما ميزان رضايتمندي را با ميزان رفاه ظاهري افراد نمي‌توانيم بسنجيم؛ چون رضايتمندي يك مقوله دروني در افراد است. اصلا بهتر است اين‌طور بگويم كه سطح ارضاي نيازهاي دروني و رواني در جامعه ما بالاتر از جوامع مشابه‌مان است.
به‌نظر مي‌رسد كه ما از نظر جغرافياي سياسي در خاورميانه قرار گرفته‌ايم اما از نظر سطح توقعات‌مان بيشتر نزديك به كشورهاي اروپايي و پيشرفته هستيم. پس اين ميزان دستاوردهاي‌مان، مردم كشورمان را ارضا نمي‌كند ولي شايد در كشورهاي مشابه مردم را شاد كند. مثال ديگر اين است كه در برخي از كشورهاي اروپايي بسيار پيشرفته ميزان شادي از كشور ما هم كمتر است چون توقع آنها از زندگي بالاتر است.


نکته : جامعه بايد به سمتي پيش برود كه فرد احساس شادي كند. واقعيت اين است كه همه اين مولفه‌ها در جامعه اجرا نمي‌شود



ما بايد ديگران را شاد كنيم يا ديگران مارا؟


درست است كه احساس شادي بايد از درون آدمي بجوشد اما خيلي اوقات عكس اين قضيه هم وجود دارد؛ يعني مولفه‌هاي شادي بايد تحقق پيدا كنند تا احساس شادي ايجاد شود. به عبارت ديگر؛ جامعه بايد به سمتي پيش برود كه فرد احساس شادي كند. واقعيت اين است كه همه اين مولفه‌ها در جامعه اجرا نمي‌شود و به‌طور حتم باعث كاهش شادي خواهد شد، براي همين است كه ما بايد عواملي را براي شاد كردن فرد به جامعه تزريق كنيم. اين تزريق مي‌تواند به‌صورت گفتاري، نوشتاري، رسانه‌اي يا هر چيز ديگر باشد. طنز، موسيقي، هنر و مطالعات مثبت مي‌تواند اين شادي را ايجاد كند. اين ابزار هر چند مصنوعي هستند ولي لازمند.



وقتي شادي از بين مي‌رود، بايد منتظر اختلالات رواني باشيم


در اين زمان انگار ما سر يك چهارراه قرار گرفته‌ايم؛ چهارراهي كه ممكن است به سمت هر گونه اختلالي حركت كنيم. نه اين‌كه نداشتن شادي باعث اختلال روان‌پزشكي مي‌شود ولي به‌عنوان يك ماشه شليك‌كننده مي‌تواند ما را به سمت اضطراب سوق بدهد كه شايع‌ترين اختلال ناشي از آن است. همچنين شيوع افسردگي و اختلالات ارتباطي هم زاييده همين كاهش سطح شادي در جامعه است. درحال حاضر اضطراب شايع‌ترين اختلال در جامعه ماست و ما مي‌توانيم با بالا و پايين شدن تغييرات در جامعه كاملا سطح اضطراب را در جامعه ببينيم. مشكلات ارتباطي هم در نتيجه اين اضطراب و كاهش شادي به‌وجود خواهد آمد.



چرا شاد نيستيم؟


عواملي هستند كه باعث كاهش حس شادي در جامعه مي‌شوند. مسلما كاهش ايده‌آل‌هاي شخصي و ايده‌آل‌هايي كه خانواده و جامعه براي فرد مشخص كرده، در رأس همه عوامل است كه از آن جمله مي‌توان به كاهش خودكفايي شغلي، مسكن، عدم‌كنترل زمان به‌دليل عوامل محيطي، احساس دست نيافتن به حقوق شهروندي و اجتماعي، احساس درماندگي، سرخوردگي‌هاي معنوي و القاي حس عدم‌كفايت اشاره كرد.



http://www.bartarinha.ir/files/fa/news/1390/3/24/11402_695.jpg


نقش رسانه‌ها در هيجان مردم


در رأس تمام رسانه‌ها، رسانه‌هاي ديداري و در رأس رسانه‌هاي ديداري تلويزيون در اين ميان مي‌تواند بيشترين نقش را داشته باشد. صدا و سيما و در رأس آن تلويزيون، خودش نبايد به كاهش شادي دامن بزند و با سريال‌ها و فيلم‌هايي كه پخش مي‌كند، ميزان شادي را در مردم پايين بياورد. ما با جامعه‌اي سر و كار داريم كه به‌طور طبيعي ميزان شادي در آن پايين است. پس صدا و سيما و رسانه‌ها بايد سعي كنند سريال‌هايي نسازند كه فقط به مشكلات جامعه دامن بزنند. چون هرچيزي كه پرطرفدار باشد مسلما شادي‌آور نيست. ولي گاهي به‌نظر مي‌رسد ما اصولا غمگين بودن را ستايش مي‌كنيم و شادي را گناه مي‌دانيم.
مثلا خيلي‌ها از ترس بدشان مي‌آيد يا از اينكه اضطراب داشته باشند، متنفرند اما بخشي از پرطرفدارترين فيلم‌ها در ميان افراد، فيلم‌هاي ترسناك است. از طرف ديگر درام‌هايي كه به‌صورت سريال پخش مي‌شود، در آن خانواده‌اي دچار مشكلات فراوان است كه كشش زيادي را هم براي مخاطب ايجاد مي‌كند ولي منجر به آزردگي خاطر مي‌شود. پس ما بايد به شكلي مسائل را گزينش كنيم كه شادي كاهش پيدا نكند و تغذيه رواني منفي ايجاد نكند و همچنين بايد برنامه‌هايي پخش شود كه شادي را تزريق كند. ولي متأسفانه اكثر اوقات شادي‌هاي رسانه‌اي رنگ و بوي حاشيه‌اي دارند و به تبع خود مشكلات ديگري ايجاد مي‌كنند.