shirin71
06-18-2011, 04:26 PM
آیا خواستگاری مرد از زن اهانت به زن است؟
http://www.gtalk.ir/include/articles/images/c595a991262f575b6df44f5f1befc0d0.jpg
اینكه از قدیم الایام مردان به عنوان خواستگاری نزد زن میرفتهاند و از آنها تقاضای همسری میكردهاند،از بزرگترین عوامل حفظ حیثیت و احترام زن بوده است. طبیعت،مرد را مظهر طلب و عشق و تقاضا آفریده است و زن را مظهر مطلوب بودن و معشوق بودن.طبیعت،زن را گل و مرد را بلبل،زن را شمع و مرد را پروانه قرار داده است.این یكی از تدابیر حكیمانه و شاهكارهای خلقت است كه در غریزه مرد نیاز و طلب و در غریزه زن ناز و جلوه قرار داده است وضعف جسمانی زن را در مقابل نیرومندی جسمانی مرد،با این وسیله جبران كرده است.
خلاف حیثیت و احترام زن است كه به دنبال مرد بدود.برای مرد قابل تحمل است كه از زنی خواستگاری كند و جواب رد بشنود و آنگاه از زن دیگری خواستگاری كند و جواب رد بشنود تا بالاخره زنی رضایتخود را به همسری با او اعلام كند،اما برای زن كه میخواهد محبوب و معشوق و مورد پرستش باشد و از قلب مرد سر درآورد تا بر سراسر وجود او حكومت كند،قابل تحمل و موافق غریزه نیست كه مردی را به همسری خود دعوت كند و احیانا جواب رد بشنود و سراغ مرد دیگری برود.
به عقیده ویلیام جیمز فیلسوف معروف امریكایی،حیا و خودداری ظریفانه زن غریزه نیستبلكه دختران حوا در طول تاریخ دریافتند كه عزت و احترامشان به این است كه به دنبال مردان نروند،خود را مبتذل نكنند و از دسترس مرد خود را دور نگه دارند;زنان این درسها را در طول تاریخ دریافتند و به دختران خود یاد دادند.
این حالت اختصاص به جنس بشر ندارد،حیوانات دیگر نیز همین طورند;همواره این ماموریتبه جنس نر داده شده است كه خود را دلباخته و نیازمند به جنس ماده نشان بدهد.ماموریتی كه به جنس ماده داده شده این است كه با پرداختن به زیبایی و لطف و با خودداری و استغناء ظریفانه،دل جنس خشن را هر چه بیشتر شكار كند و او را از مجرای حساس قلب خودش و به اراده و اختیار خودش در خدمتخود بگمارد.
●مرد خریدار وصال زن است نه رقبه او
عجبا!میگویند چرا قانون مدنی لحنی به خود گرفته است كه مرد را خریدار زن نشان میدهد؟اولا این مربوط به قانون مدنی نیست،مربوط به قانون آفرینش است. ثانیا مگر هر خریداری از نوع مالكیت و مملوكیت اشیاء است؟طلبه و دانشجو خریدار علم است،متعلم خریدار معلم است،هنرجو خریدار هنرمند است.آیا باید نام اینها را مالكیتبگذاریم و منافی حیثیت علم و عالم و هنر و هنرمند به شمار آوریم؟ مرد خریدار وصال زن است نه خریدار رقبه او.آیا واقعا شما از این شعر شاعر شیرین سخن ما حافظ،اهانتبه جنس زن میفهمید كه میگوید:
شیراز معدن لب لعل است و كان حسن من جوهری مفلس از آن رو مشوشم شهری است پر كرشمه و خوبان ز شش جهت چیزیم نیست ورنه«خریدار»هر ششم
حافظ افسوس میخورد كه چیزی ندارد نثار خوبان كند و التفات آنها را به خود جلب كند.آیا این اهانتبه مقام زن استیا مظهر عالیترین احترام و مقام زن در دلهای زنده و حساس است كه با همه مردی و مردانگی در پیشگاه زیبایی و جمال زن خضوع و خشوع میكند و خود را نیازمند به عشق او و او را بی نیاز از خود معرفی میكند؟
منتهای هنر زن این بوده است كه توانسته مرد را در هر مقامی و هر وضعی كه بوده است به آستان خود بكشاند. اكنون ببینید به نام دفاع از حقوق زن،چگونه بزرگترین امتیاز و شرف و حیثیت زن را لكهدار میكنند؟!
این است كه گفتیم این آقایان به نام اینكه ابروی زن بیچاره را میخواهند اصلاح كنند چشم وی را كور میكنند.رسم خواستگاری یك تدبیر ظریفانه و عاقلانه برای حفظ حیثیت و احترام زن است .
گفتیم اینكه در قانون خلقت،مرد مظهر نیاز و طلب و خواستاری و زن مظهر مطلوبیت و پاسخگویی آفریده شده است،بهترین ضامن حیثیت و احترام زن و جبران كننده ضعف جسمانی او در مقابل نیرومندی جسمانی مرد است و هم بهترین عامل حفظ تعادل و توازن زندگی مشترك آنهاست.این نوعی امتیاز طبیعی است كه به زن داده شده و نوعی تكلیف طبیعی است كه به دوش مرد گذاشته شده است.
قوانینی كه بشر وضع میكند و به عبارت دیگر تدابیر قانونی كه به كار میبرد،باید این امتیاز را برای زن و این تكلیف را برای مرد حفظ كند.قوانین مبنی بر یكسان بودن زن و مرد از لحاظ وظیفه و ادب خواستاری به زیان زن و منافع و حیثیت و احترام اوست و تعادل را به ظاهر به نفع مرد و در واقع به زیان هر دو بهم میزند.
نویسنده: شهید مرتضی مطهری
http://www.gtalk.ir/include/articles/images/c595a991262f575b6df44f5f1befc0d0.jpg
اینكه از قدیم الایام مردان به عنوان خواستگاری نزد زن میرفتهاند و از آنها تقاضای همسری میكردهاند،از بزرگترین عوامل حفظ حیثیت و احترام زن بوده است. طبیعت،مرد را مظهر طلب و عشق و تقاضا آفریده است و زن را مظهر مطلوب بودن و معشوق بودن.طبیعت،زن را گل و مرد را بلبل،زن را شمع و مرد را پروانه قرار داده است.این یكی از تدابیر حكیمانه و شاهكارهای خلقت است كه در غریزه مرد نیاز و طلب و در غریزه زن ناز و جلوه قرار داده است وضعف جسمانی زن را در مقابل نیرومندی جسمانی مرد،با این وسیله جبران كرده است.
خلاف حیثیت و احترام زن است كه به دنبال مرد بدود.برای مرد قابل تحمل است كه از زنی خواستگاری كند و جواب رد بشنود و آنگاه از زن دیگری خواستگاری كند و جواب رد بشنود تا بالاخره زنی رضایتخود را به همسری با او اعلام كند،اما برای زن كه میخواهد محبوب و معشوق و مورد پرستش باشد و از قلب مرد سر درآورد تا بر سراسر وجود او حكومت كند،قابل تحمل و موافق غریزه نیست كه مردی را به همسری خود دعوت كند و احیانا جواب رد بشنود و سراغ مرد دیگری برود.
به عقیده ویلیام جیمز فیلسوف معروف امریكایی،حیا و خودداری ظریفانه زن غریزه نیستبلكه دختران حوا در طول تاریخ دریافتند كه عزت و احترامشان به این است كه به دنبال مردان نروند،خود را مبتذل نكنند و از دسترس مرد خود را دور نگه دارند;زنان این درسها را در طول تاریخ دریافتند و به دختران خود یاد دادند.
این حالت اختصاص به جنس بشر ندارد،حیوانات دیگر نیز همین طورند;همواره این ماموریتبه جنس نر داده شده است كه خود را دلباخته و نیازمند به جنس ماده نشان بدهد.ماموریتی كه به جنس ماده داده شده این است كه با پرداختن به زیبایی و لطف و با خودداری و استغناء ظریفانه،دل جنس خشن را هر چه بیشتر شكار كند و او را از مجرای حساس قلب خودش و به اراده و اختیار خودش در خدمتخود بگمارد.
●مرد خریدار وصال زن است نه رقبه او
عجبا!میگویند چرا قانون مدنی لحنی به خود گرفته است كه مرد را خریدار زن نشان میدهد؟اولا این مربوط به قانون مدنی نیست،مربوط به قانون آفرینش است. ثانیا مگر هر خریداری از نوع مالكیت و مملوكیت اشیاء است؟طلبه و دانشجو خریدار علم است،متعلم خریدار معلم است،هنرجو خریدار هنرمند است.آیا باید نام اینها را مالكیتبگذاریم و منافی حیثیت علم و عالم و هنر و هنرمند به شمار آوریم؟ مرد خریدار وصال زن است نه خریدار رقبه او.آیا واقعا شما از این شعر شاعر شیرین سخن ما حافظ،اهانتبه جنس زن میفهمید كه میگوید:
شیراز معدن لب لعل است و كان حسن من جوهری مفلس از آن رو مشوشم شهری است پر كرشمه و خوبان ز شش جهت چیزیم نیست ورنه«خریدار»هر ششم
حافظ افسوس میخورد كه چیزی ندارد نثار خوبان كند و التفات آنها را به خود جلب كند.آیا این اهانتبه مقام زن استیا مظهر عالیترین احترام و مقام زن در دلهای زنده و حساس است كه با همه مردی و مردانگی در پیشگاه زیبایی و جمال زن خضوع و خشوع میكند و خود را نیازمند به عشق او و او را بی نیاز از خود معرفی میكند؟
منتهای هنر زن این بوده است كه توانسته مرد را در هر مقامی و هر وضعی كه بوده است به آستان خود بكشاند. اكنون ببینید به نام دفاع از حقوق زن،چگونه بزرگترین امتیاز و شرف و حیثیت زن را لكهدار میكنند؟!
این است كه گفتیم این آقایان به نام اینكه ابروی زن بیچاره را میخواهند اصلاح كنند چشم وی را كور میكنند.رسم خواستگاری یك تدبیر ظریفانه و عاقلانه برای حفظ حیثیت و احترام زن است .
گفتیم اینكه در قانون خلقت،مرد مظهر نیاز و طلب و خواستاری و زن مظهر مطلوبیت و پاسخگویی آفریده شده است،بهترین ضامن حیثیت و احترام زن و جبران كننده ضعف جسمانی او در مقابل نیرومندی جسمانی مرد است و هم بهترین عامل حفظ تعادل و توازن زندگی مشترك آنهاست.این نوعی امتیاز طبیعی است كه به زن داده شده و نوعی تكلیف طبیعی است كه به دوش مرد گذاشته شده است.
قوانینی كه بشر وضع میكند و به عبارت دیگر تدابیر قانونی كه به كار میبرد،باید این امتیاز را برای زن و این تكلیف را برای مرد حفظ كند.قوانین مبنی بر یكسان بودن زن و مرد از لحاظ وظیفه و ادب خواستاری به زیان زن و منافع و حیثیت و احترام اوست و تعادل را به ظاهر به نفع مرد و در واقع به زیان هر دو بهم میزند.
نویسنده: شهید مرتضی مطهری