توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ازدواج و همسرداري
shirin71
06-18-2011, 03:26 PM
اشتباهات تازه عروس و دامادها
تازه عروسها و تازه دامادها افرادی کمتجربهاند که هنوز در حال یادگیری راه و چاه زندگی زناشویی هستند.
آنها نیز انسان و جایزالخطا هستند اما آگاهی از اشتباهات رایج میتواند در اجتناب از انجام آنها کمک شایانی به آنها کند. مقاله زیر 19 اشتباه افراد تازه ازدواج کرده است و به چگونگی غلبه بر آنها نیز اشاره میکند:
1- فکر نکردن به مسائل بعد از ازدواج
برخی از زوجها آنچنان مجذوب برگزاری مراسم جشن عروسی میشوند که در درک آنچه در پی بهدست آوردن آن هستند ناکام میمانند. جشن عروسی تنها یک شب است و پس از آن باید در کنار هم زندگی کنید و خانوادهای مستقل برای خود تشکیل دهید. از برنامهریزی برای جشن عروسی لذت ببرید و از تماشای فیلم عروسی و صحبت درباره آن با دوستان خود خوش باشید. اما بعد از این شب فراموش نشدنی، از آن بهعنوان یک خاطره یاد کنید.
2- تلاش برای تغییر همسرتان
اگر فرض کنیم چون به همسرتان علاقهمند بودید با او ازدواج کردید، بنابراین دلیلی وجود ندارد تا بخواهید او را تغییر دهید زیرا او را همانطور که بوده، پذیرفتهاید. بدون اغراق همه افراد در سنین ازدواج تغییرناپذیرند، پس بهترین کار این است که همسرتان را با همان رفتارهای خاص و متفاوتش بپذیرید و دوستش داشته باشید. کسی که تلاش میکند تا همسر خود را تغییر دهد، فقط او را آزردهخاطر کرده و به زندگی زناشویی خود آسیب میرساند.
3- رفتارهای دور از انتظار با خانواده همسرتان
اگر پیش از این بین شما و خانواده همسرتان مشکلی بهوجود آمده، هر کاری که میتوانید انجام دهید تا آن را حل کنید. نخستین کسی باشید که صلح و آشتی را گسترش میدهید. هنگامی که با خانواده همسرتان دعوا میکنید، فردی که بیشتر از همه آزرده و رنجیده میشود همسر شماست زیرا احساس میکند در این میان گیر افتاده است.
4- از روی احساس کاری را انجام دادن
پرخاشگری یا داد و بیداد کردن، در حل اختلاف سلیقهها و مشکلات شما و همسرتان کمکی نمیکند. گفتوگویی منطقی و آرام شما را بیشتر به هم نزدیک میکند. عدمتوانایی در کنترل خود هنگام درگیری، زندگی زناشویی را به مخاطره میاندازد. پس هر کاری که میتوانید انجام دهید تا مشکلتان را حل کنید؛ مانند دست کشیدن از بحث و یافتن شخصی حرفهای برای کمکگرفتن از او که میتواند یک روانشناس باشد.
5- اجتناب از گفتوگو درباره مسائل مهم
هیچ کس به گفتوگو درباره موضوعات دشواری همچون چگونگی مدیریت مخارج زندگی، اقدام مناسب در مورد بچهدار شدن یا آمادگی جهت امور غیرقابل تصوری مانند مرگ، علاقهای ندارد. اکنون که یک فرد متاهل هستید، به هر حال چارهای جز صحبتکردن درباره این مسائل ندارید. زندگی زناشویی به این مسائل بستگی دارد. مانند فردی بالغ همه چیز را با همسرتان در میان بگذارید. اگر لازم میدانید به یک مشاور مراجعه کنید و این قضایا را نادیده نگیرید.
6- بحث در مورد مسائل بیاهمیت
هر زن و شوهری درباره مسائلی که پوچ و بیمعنی بهنظر میرسند، همچون نبستن درپوش خمیر دندان و قراردادن لباس روی دستگیره در، باهم مشاجره داشتهاند. بحثهای خود را برای مطالب مهمتری نگهدارید و اجازه دهید این بحثهای معمولی همانطور ساده باقی بماند. اگر بدترین کار همسرتان این است که جورابهای کثیفش را روی زمین میاندازد، باید بگوییم که خیلی خوش شانس هستید.
7- حسادت
همسرتان شما را برای یک عمر زندگی انتخاب کرده است. وقتی حسادت میکنید، نه تنها زندگی را تلف کرده و همسرتان را میرنجانید بلکه باعث میشوید که او گمان کند به او اطمینان ندارید. اگر به همسر خود همیشه اعتماد داشتهاید، پس نباید با این عمل او را آزرده کنید. این برای روابط زناشویی شما سمی کشنده است.
8- مانند زمان مجردی رفتار کردن
اکنون زمان آن رسیده که مانند فردی بالغ رفتار کنید. زمانی که مجرد بودید و کسی در خانه منتظرتان نبود، مشکلی بهوجود نمیآورد. رفتارهایی هستند که به عنوان فردی متاهل دیگر مناسب نیستند. دیگر زمان آن رسیده تا خوب و بد را از هم تشخیص داده، و فقط کارهای درست را انجام دهید.
9- وارد شدن غرور به رابطه
زن یا شوهری که پس از هر بار مشاجره برای عذرخواهی جلو نمیرود و همیشه فکر میکند برنده است، علاقه همسر خود را انکار میکند، باعث ویرانی زندگی مشترک شده و به غرور اجازه میدهد تا جای حل مشکلات و عشق به همسر را بگیرد. باید نرمتر رفتار کنید و راه حلی برای ضمانت عملکرد خود بیابید.
10- اختصاص ندادن وقت کافی برای همدیگر
باید طوری از زندگی زناشویی خود مراقبت کنید که گویی زندگیتان یک گل است. بدون آب، نور خورشید و بدون مواظبت یک گل هرگز رشد نمیکند، بنابراین باید طوری برنامهریزی کنید که زمانی را هم با همسرتان باشید.
11- تعجیل در بچهدار شدن
اگر قصد بچهدار شدن دارید باید به این مسئله توجه کنید که برای در کنار هم بودن زمان کافی بگذارید زیرا پس از بچهدار شدن دیگر موقعیتی برای با هم بودن پیش نخواهد آمد. وقتی فرزندی به زندگی شما وارد میشود، تمامی توجه شما را بهخود جلب کرده و مطمئنا جایی در قلب شما برای خود باز میکند. اما شما باید تا جایی که میتوانید هم برای همسر و هم برای فرزندانتان وقت بگذارید.
12- بدهیها
آغاز زندگی مشترک با صورتحسابهایی که از عهده شما خارج است، شروعی زجرآور است و نیاز به کوشش بیشتر و گاه خارج توان شما دارد. اگر در حال حاضر بدهی دارید، برای پرداخت آن سریعتر برنامهریزی کنید. در نظرگرفتن بودجه و نظم در رسیدگی به مسائل مالی باعث میشود تا درگیری کمتری داشته باشید و شبها با آرامش بیشتری سر به بالین بگذارید.
13- داشتن توقعات غیرواقعی از زندگی
اگر فکر میکنید ازدواج مانند قدم زدن در یک پارک است، سخت در اشتباهید. در زندگی، سختیهای فراوانی وجود دارد. مدتی زمان لازم است تا زندگی با شخص دیگری را یاد بگیرید و در ایجاد این رابطه موفق شوید. گمان نکنید هر چه در جاده زندگی جلوتر بروید چون متاهل شدهاید مشکلات گذشتهتان بهراحتی از بین میرود. برخی مشکلات هرگز از بین نمیروند. هرطور که در گذشته بودهاید همانطور هم میمانید.
14- وجود دلخوریها
هیچ وقت نگذارید مشکلات، حاد شوند. اگر چیزی واقعا شما را آزار میدهد، حتما آن را بیان کنید. اگر فکر میکنید شما تنها کسی هستید که به کارهای خانه و مسائل زندگی رسیدگی میکنید و این باعث آزردگی شما میشود، به هیچوجه آن را ادامه ندهید. بدترین کار این است که در درونتان از همسر خود دلخور باشید چون این موضوع باعث گسسته شدن عشق شما میشود.
15- بیتفاوتی نسبت به عواطف همسر
همه انسانها باهم تفاوت دارند و در موقعیتهای مختلف رفتارهای متفاوتی انجام میدهند. دیر یا زود، پیشبینی برخی از واکنشهای همسرتان را یاد خواهید گرفت. به آنها اهمیت بدهید و پیشداوری نکنید. بهراحتی آنها را بپذیرید و برای آسایش خود و همسرتان، با روشی که برای او تسلی بخش باشد، هر کاری که میتوانید انجام دهید.
16- تصمیمگیری بدون مشورت با همسر
زندگی زناشویی یک رابطه دونفره است. زمانی که مجرد بودید میتوانستید بدون مشورت با کسی تصمیم بگیرید که بعد از پایان کار به کجا بروید، تعطیلات را چگونه بگذرانید و چگونه پولتان را خرج کنید. اکنون که ازدواج کردهاید، تصمیمات شما بر همسرتان هم تأثیر دارد. او هم حق دارد در تصمیمگیریهای زندگی دخیل باشد.
17- تعصب نسبت بهخصوصیات و تفاوتهای اخلاقی همسر
وقتی با کسی ازدواج میکنید، او را با همه عیبهایش میپذیرید. عصبانی شدن درباره موضوعات بیاهمیتی همچون لکنت زبان مختصر همسرتان یا روابط اجتماعی او، نه عادلانه است و نه ارزش صرف وقت و انرژی را دارد.
18- عدماختصاص زمان کافی بهخود
هر کسی نیاز دارد تا زمانی را بهخود اختصاص دهد، با خود خلوت کند یا کاری که دوست دارد، برای خودش انجام دهد. به همسر خود این فرصت را بدهید که نظیر این کارها را انجام دهد.
19- قدرنشناسی نسبت به شریک زندگیتان
بهخاطر داشتن تمامی دلایلی که باعث دوست داشتن همسرتان شده است و ارزش قائل شدن به کارهای کوچکی که او برای شما و خانوادهتان انجام میدهد، میتواند نتیجهبخش باشد. این موضوع جزئی جداییناپذیر از ساختار یک زندگی زناشویی پایدار است. به محض اینکه اعمال همسرتان را فراموش کنید یا انتظار داشته باشید او کارهای خاصی برایتان انجام دهد، همسرتان ممکن است احساس بیارزش بودن کند و این آغاز مشکلات است.
shirin71
06-18-2011, 03:26 PM
چگونه مىتوان علاقه زن و شوهر را ايجاد كرد يا افزايش داد؟
پديدار شدن مهر و محبت افزونتر، معلول يك سرى عوامل است كه بعضى از آنها در دست همسر و برخى در اختيار زوج است. آنچه كه در اختيار زن است، احترام و اهميت دادن به شوهر، مهيا كردن محيط خانه براى او، همراهى با او در امور مختلف، پرهيز از بحث و مجادلههاى بىنتيجه، توجه به خواستههاى جنسى شوهر و آماده ساختن خود براى او، صداقت و امانت و فداكارى و گذشت، از جمله امورى است كه مراعات آن از جانب زن، مىتواند در جلب محبت شوهر مؤثر باشد. اسلام به منظور ايجاد علاقه و محبت بيشتر ميان دو همسر، به همتايى و كفو بودن آنها سفارش كرده است. در واقع مىتوان گفت: مرد و زن اگر از نظر شرايط اعتقادى و اقتصادى، نزديك به هم باشند و براساس صداقت و حسن اعتماد به همديگر، زندگى خود را آغاز كنند و در طول زندگى روزمره به آن توجه كافى داشته باشند و آن را رعايت نمايند خداوند علاقه، محبت و الفت را بين اين دو همسر قرار خواهد داد. پس از انعقاد پيمان ازدواج نيز براى استحكام خانواده و استمرار آن الفت و علاقه، بايد هر يك از مرد و زن به روابط ميان خود توجه كافى مبذول كنند. همان طور كه امام صادق (ع) توصيههاى زير را به هر يك از زن و شوهر ارائه فرمودهاند(1) مرد در پيوند ميان خود و همسرش از سه چيز بى نياز نيست:
1. همدلى با زن تا از اين راه محبت و دلبستگى زن را به خود جلب كند.
2. حسن خلق و متوجه كردن دل زن به سوى خويش با قيافه اى كه در چشم زن خوشايند باشد.
3. توسعه دادن در معيشت همسر.
زن هم در ارتباط ميان خود و همسر همدلش از سه خصلت بىنياز نيست:
1. خويشتندارى از هر آلودگى تا دل شوهر در اعتماد به وى در هر خوش و ناخوش مطمئن باشد.
2. مراقب حال شوهر بودن تا اگر لغزشى از او سر زد شوهر با او مهربان باشد.
3. اظهار عشق به شوهر با دلربايى و زيبا ساختن خويش در چشم وى.
با استفاده از روايت فوق و دستورات ديگرى كه از بزرگان به ما رسيده است مىتوان به خوبى و به آسانى علاقه و محبت را افزايش داد.
در اين رابطه چهل نكته مفيد و سازنده بيان مىگردد تا با عمل به آنها بتوانيد در دوستى و ارتباط صميمانه با همسرتان موفق باشيد.
راه كارهاى ايجاد محبت
1. با مطالعه كتابهاى مربوط به انتخاب همسر، آيين همسردارى، چگونگى ايجاد ارتباط با ديگران و نيز شركت در جلسههاى آموزش خانواده، دانش و مهارت خود را در اين زمينه افزايش دهيد.
2. با همدلى، همفكرى، همكارى و مشورت با يكديگر درباره مسائل مختلف، ميان اعضاى خانواده روابط سالم پديد آوريد.
3. هر يك از زوجين ديگرى را نزديكترين و محرمترين فرد بداند و او را نيمه تن، حامى و پشتيبان خود تلقى كند.
4. با يادگيرى مهارتهاى ارتباطى نظير به حرفهاى يكديگر گوش كردن، احترام به نظرها و عقايد يكديگر و تشريك مساعى و مشورت كردن- روابط خود را بهبود بخشيد.
5. بكوشيد، باايجاد كانونى گرم و صميمى، تمام اعضاى خانواده- به ويژه زن و شوهر- مسؤوليت رسيدن به تفاهم را پذيرا شوند.
تا كه از جانب معشوق نباشد كششى كوشش عاشق بيچاره به جايى نرسد
6. هنگام اختلاف نظر يا سوء تفاهم، به جاى سرزنش كردن يكديگر يا تفسير نادرست، به شناسايى مسأله و يافتن راه حل آن بپردازيد و در صورت لزوم كمك و مشاوره افراد با تجربه و متخصص را جلب كنيد.
7. براى رسيدن به امنيت روانى وعاطفى در روابط زناشويى، داشتن صداقت، پذيرش، سعه صدر، انصاف و اعتماد متقابل را اصل اول قرار دهيد.
8. در صورت به وجود آمدن هر گونه سوء تفاهم و سوء برداشت، در نخستين فرصت ممكن به حل و فصل آن بپردازيد تا به فرآيندى مخرب و پيشرونده تبديل نشود.
9. به هر طريق ممكن رفتارهاى مطلوب همسرتان را مورد توجه و تأييد قرار دهيد به گونهاى كه همسرتان بفهمد برايش ارزش قائل هستيد.
10. تشويق و تأييد و بيان نكات مثبت، به طور آشكار يا در جمع باشد و تذكر نكات منفى و انتقاد، به طور محرمانه و در تنهايى صورت گيرد.
11. براى خصوصيات و نيازمندىهاى يكديگر، ارزش قائل شويد و در روابط كلامى، عاطفى، اقدامها و تصميمگيرىها به افكار و خواستههاى همسرتان توجه كنيد.
12. اگر رفتار خاصى براى شما مبهم است، سادهترين راه اين است كه از همسرتان هدف
و علت آن رفتار را بپرسيد و با روش مسالمتآميز، صميمانه و خوش بينانه موضوع را روشن كنيد.
13. خشونت همسرتان را با خشونت پاسخ ندهيد. خشونت را با سكوت پاسخ گوييد و در موقعيتى مناسب درباره مسأله مورد نظر به بحث و گفتوگو بپردازيد.
14. بكوشيد در سراسر زندگى- به خصوص در روابط بين خود و همسرتان- به جاى هر گونه پيشداورى يا مشاهده اشكالات و ضعفها، نقاط مثبت و قوت را ببينيد به عبارت ديگر، به جاى توجه به نيمه خالى ليوان، به نيمه پر آن توجه كنيد.
15. سعى كنيد در برنامه ريزى براى فعاليتهاى اجتماعى، اوقات فراغت، ديد و بازديدهاى خانوادگى و نظاير آن، با يكديگر مشورت كنيد و از يك جانبهنگرى بپرهيزيد.
16. در هر فرصتى كه پيش مىآيد، با همسر و اعضاى خانوادهتان ارتباط كلامى و عاطفى برقرار كنيد. شايان ذكر است زنان از صحبت كردن با همسرشان بيشتر لذت مىبرند. بنابراين، مردان بايد فعالانه به سخنان همسرانشان گوش كنند و واكنش مناسب نشان دهند.
17. اگر هر يك از زوجين در شرايط خاصى، نمىتواند به سخنان همسرش گوش كند، بايد صادقانه و صميمانه اين موضوع را به وى انتقال دهد و تقاضا كند صحبت كردن درباره آن موضوع را به فرصتى ديگر واگذارد.
18. هر از چند گاهى زوجين در فضايى محرمانه، محبتآميز و صميمانه به ارزيابى رفتار و روابط يكديگر بپردازند و از يكديگر بپرسند، چه بايد كرد تا روابطمان بهتر و بانشاطتر شود؟
19. هميشه، در رويارويى با مسائل و مشكلات خانوادگى، خود را در وضعيت طرف مقابل قرار دهيد و با قبول مسؤوليت خود و شناخت انتظارات متقابل به حل و فصل اختلافات روى آوريد.
20. در روز يا در هفته زمان مشخصى را براى گفت و گو درباره مسائل و مشكلات و به اصطلاح درد دل كردن با همسرتان اختصاص دهيد.
21. از داشتن نگرشهاى آرمان گرايانه و شاعرانه در مسأله ازدواج و روابط زناشويى و نيز انتظارات غير واقع بينانه اجتناب كنيد.
22. ارتباط زوجين بايد از هر گونه سوء ظن و حدس نادرست وغير واقع بينانه به دور باشد. اگر موضوع و مسألهاى ذهن يكى از زوجين را به خود مشغول كرده است، بايد آن را به صراحت و صادقانه مطرح كند و درستى و نادرستى اش را با همسرش مورد بررسى قرار دهد.
23. هر يك بايد زمينههاى بروز سوء تفاهمها و سوء ظنها را از بين ببرد و از رفتارهايى كه موجب بروز سوء تفاهم و سوء ظن مىشود، خوددارى كند.
24. هر يك از زوجين بايد بكوشد با روانشناسى همسرش آشنا شود، تا بداند او به چه امورى بها مىدهد و نظام ارزشىاش چگونه است. براى مثال معمولًا زن به وابسته بودن، كسب امنيت عاطفى و مورد حمايت واقع شدن اهميت مىدهد و مرد مىخواهد مستقل و خود مختار باشد و آزادى عمل را داراى ارزش مىداند.
25. زن و شوهر از مسخره كردن يكديگر و گفتن سخنان طعنهآميز و دو پهلو جداً پرهيز كنند.
26. از رفتارهايى نظير متلك، تحقير، سرزنش و به رخ كشيدن يكديگر كه موجب افزايش مقاومتهاى روانى در طرف مقابل است، جداً بايد پرهيز شود.
27. در سراسر زندگى- از جمله در زندگى خانوادگى- بكوشيد به نقاط مثبت، موهبت و نعمتهايى كه در اختيار داريد بينديشيد نه به امورى كه در اختيار نداريد.
28. از خطاهاى يكديگر سريعاً بگذريد و خطاهاى همديگر را تحمل كنيد.
29. بايادآورى برخى ايام- مانند روز تولد، سالگرد ازدواج و نظاير آن- و دادن هديههايى هر چند كوچك (مثل يك شاخه گل) به طور نمادين عشق و علاقه خود را به همسرتان اعلام كنيد.
30. خود را در برابر همسرتان آراسته و پاكيزه و جالب توجه نگه داريد و از پريشانى و وضع نامرتب بپرهيزيد.
31. در انتخاب دوست و برقرارى روابط دوستانه و معاشرتهاى خانوادگى با زوجهاى ديگر، دقت كنيد و اين امور را با توافق يكديگر انجام دهيد.
32. از هر گونه رفتارى كه به مرد سالارى يا زن سالارى مىانجامد، بپرهيزيد.
33. خطاى يكديگر را در حضور ديگران، فرزاندن، آشنايان، والدين يكديگر و بازگو نكنيد.
34. هرگز همسرتان را با زن يا مرد ديگر مقايسه نكنيد.
35. از رفتارهاى مطلوب همسرتان تشكر كرده، او را تشويق كنيد و انگيزه تكرار آن رفتار را بيشتر سازيد.
36. از تصميمهاى نادرست و غير منطقى و كلىگويىهاى منفى و شكلگيرى افكار منفى، درباره همسرتان شديداً بپرهيزيد.
37. حتىالمقدور به قولهايى كه به همسرتان دادهايد، عمل كنيد تا به سلب اعتماد و احساس فريب خوردگى نينجامد.
38. از نسبت دادن القاب و زدن برچسبهاى ناگوار و نامطلوب- مانند بدقول، زرنگ، شلخته،
كلهشق، يك دنده، لجباز و خودخواه- به يكديگر پرهيز كنيد.
39. در مواردى كه غمگينى و افسردگى و يا عصبانيت زن يا شوهر، شدت مىيابد و احتمال اختلال در كار سيستم عصبى يا غدد درونريز- به ويژه غده تيروئيد- وجود دارد، در نخستين فرصت به پزشك متخصص مراجعه كنيد تا از عادى بودن ترشح غدد- از جمله غده تيروئيد- مطمئن شويد.
40. براى داشتن يك زندگى با نشاط و موفق خوب بينديشيد، وقت بگذاريد، احساس مسؤوليت كنيد، موانع ارتباط سالم را از ميان برداريد و به عوامل ايجاد كننده روابط سالم توجه كنيد.
shirin71
06-18-2011, 03:26 PM
چرا خانم های زیبا با مردهای بدقیافه ازدواج می کنند؟
چرا خانم های زیبا با مردهای بدقیافه ازدواج می کنند؟از آنجا که خانم ها دنبال مردی برای زندگی هستند ممکن است کسی را انتخاب کنند که از نظر ظاهری پایینتر از آنها باشد. تحقیقات جدید نشان می دهد که ازدواج هایی که در آن زن از نظر ظاهری بهتر از مرد است
، بسیار پردوام تر و مثبت تر است.
تصور محققان از دلیل آن این است که مردها اهمیت زیادی به زیبایی می دهند درحالیکه خانم ها بیشتر می خواهند همسری داشته باشند که به خوبی از آنها حمایت کند.
محققان قبول دارند که مسئله زیبایی بسیار شخصی و نسبی است اما تحقیقات نشان می دهد که استانداردهای عمومی برای زیبایی وجود دارد مثل چشمان درشت، داشتن صورت متقارن، و بیبی فیس بودن و یک نسبت خاص برای دورسینه و دور لگن.
تحقیقات گذشته نشان داده است که افراد با ظاهر بسیار زیبا به سمت هم جذب می شوند و وقتی با هم رابطه برقرار می کنند، رابطه شان بسیار عالی خواهد شد. اما این تحقیقات عموماً مبنی بر زوج های جوان است و نشان می دهد که زیبایی مطلق در مراحل اولیه رابطه اهمیت دارد. اما نقش جذابیت ظاهری در ارتباطات رسمی تر و باقاعده تر مثل ازدواج تقریباً یک راز است.
یک تحقیق جدید نشان می دهد که ظاهر بعد از آن جذب شدن اولیه هم همچنان دارای اهمیت است اما به طریقی متفاوت.
زوج های ...
این تیم تحقیقاتی 82 زوج که طی شش ماه قبل ازدواج کرده بودند و حدود 3 سال قبل از ازدواج با هم رابطه داشتند را ارزیابی کرد. شرکت کننده های تحقیق بین 20 تا 25 سال سن داشتند.
محققان گفتگوی هر زوج درمورد یک مشکل شخصی را به مدت 10 دقیقه فیلمبرداری کردند. فیلم ها بعداً از این جهت ارزیابی شد که آیا زوج ها درمورد مشکلشان یکدیگر را حمایت می کردند و پشت هم را داشتند یا نه. این مشکلات مسائلی از قبیل تصمیم به داشتن تغذیه سالمتر، شروع یک کار جدید و ورزش بیشتر را شامل می شد.
یک شوهر منفی احتمالاً در چنین موقعیتی می گوید، "این مشکل توست و خودت باید حلش کنی". اما یک شوهر مثبت خواهد گفت، "من با توام، کاری از دستم برمیاد برات انجام بدم؟"
یک گروه از محققان جذابیت های ظاهری هر زوج را بین 1 تا 10 کدگذاری کردند که عدد 10 بهترین و کامل ترین ظاهر را نشان می داد. تقریباً در یک سوم زوج ها، زیبایی زن ها بیشتر بوده، در یک سوم جذابیت مرد بیشتر بوده و سایر زو ج ها ظاهری تقریباً هم ردیف داشتند.
به طور کل، در مواردی که زن ظاهر بهتری نسبت به مرد داشت، زن و مرد مثبت تر رفتار می کردند.
نتیجه این تحقیق بسیار منطقی به نظر می رسد. مردها حساسیت زیادی به زیبایی خانم ها دارند. زن ها بیشتر به قد و درآمد مردها اهمیت می دهند.
در زوج هایی که مرد ظاهر بهتری نسبت به زن داشت، هر دو طرف چندان حمایت کننده نبودند. یکی از محققان این تحقیق می گوید که زن ها معمولاً درجه حمایتی که از طرف مرد دریافت می کنند را به خود او منعکس می کنند. مردی که ظاهر پایینتری نسبت به زن خود دارد، چیزی بیشتر از آنچه که انتظارش را داشته در اختیار دارد به همین خاطر همه تلاشش را می کند تا آن رابطه را پابرجا نگه دارد.
مردهایی که ظاهر بهتری نسبت به همسران خود دارد، طبیعتاً به زن هایی زیباتر از همسر کنونیشان دسترسی دارند و ایده مرغ همسایه غازه ممکن است باعث کمتر کردن تعهد آنها نسبت به ازدواجشان شود.
محققان عقیده دارند که جذابیت ظاهری شوهرها برای خانم ها اهمیت چندانی ندارد، درعوض زن ها به دنبال مردهایی هستند که بتوانند به خوبی از آنها حمایت کنند.
پس به نظر می رسد که آن ازدواج ناجور و نابرابر ازدواج عالی باشد.
shirin71
06-18-2011, 03:27 PM
نقش مهرباني در زندگي زناشويي
ايفاي مسؤوليت خانوادگي، ايثار، سعه ي صدر، سياست، عقل صبر عفو و علم مي خواهد. رياست خانه مواظبت از خانواده است که «رئيس القوم خادمُهُم ـ رئيس يک قوم يا جمعيتي خدمتگزار آن است».
در فرازهاي پيش آمد که چون زنان در انجام وظايف خويش کوتاهي کردند آنها را «موعظه» کنيد و گفتيم بهترين راه براي تأثير موعظه مهرباني، عطوفت و ملايمت است. قرآن شريف در باره ي «لقمان» مي فرمايد:
«و إذ قال لُقمانُ لِإبنه و هُو يَعظُهُ يا بُنيّ لا تُشرک بالله إنّ الشّرک لَظُلمٌ عظيمٌ (1)
«لقمان در مقام موعظه ي فرزندش گفت: اي پسرک من، به خدا شرک نياور که همانا شرک گناه بزرگي است.»
در اين آيه «لقمان» در مقام موعظه کردن، با تلطّف و عطوفت سخن مي گويد، و فرزندش را با مهرباني پند مي دهد. و سپس گفته ي خويش را بر پايه ي استدلال استوار مي کند. زيرا، تندي و پرخاش کردن نه تنها امکان تأثير موعظه را ازبين مي برد، بلکه سبب گستاخي و تجرّي مي شود.
استفاده از روايات در «موعظه»
براي موعظه ي خانواده استفاده از روايات اهل بيت، خاصه رواياتي که با آن موضوع خاص، تناسب بيشتري داشته باشد، بسيار ثمربخش است. مثلاً گفته مي شود: در روايات آمده است؛ «زني که در مقابل همسرش زبان درازي کند، زبانش در صف محشر آنقدر کشيده مي شود که روز قيامت اهل محشر اين زبان را پايمال مي کنند». يا «رسول گرامي (صلي الله عليه و آله وسلم) در شب معراج، در دوزخ زناني را ديدند که از زبانهايشان آويزان شده بودند، هنگامي که علت آن را از جبرائيل سؤال کردند، جبرائيل گفت اينها زناني هستند که در مقابل شوهرشان زبان درازي کرده اند».
البته، بيان اين احاديث و موارد بايد جنبه موعظه داشته و در کمال عطوفت باشد، و هرگز با تندي و سوء خلق موعظه نکنيم که در اين صورت نه تنها اثر مطلوب ندارد، بلکه اثر سوء خواهد گذاشت.
منشأ اختلاف زن و مرد
بايد توجه داشت که معمولاً ناسازگاري ها تقصير طرفين است، و چنين نيست که تنها زن مقصر باشد و يا مرد و عمدتاً منشأ ناسازگاري ها و اختلاف ها خودخواهي و عدم «سعه ي صدر» است. بطوري که اگر جامعه اي «سعه ي صدر» داشته باشد و خودخواهي ها را از خود دور کند نزاعها هم برطرف مي شود، بلکه اساساً مشکل و ناسازگاري پيش نمي آيد. بديهي است که هيچگاه توافق اخلاقي کامل ميان دو نفر، از جمله زن و مرد حاصل نمي شود. زيرا، اين توافق تنها در ميان انبياء و اولياي الهي متصوّر است که ارواحشان متحد است و همگي تسليم محض امر باري تعالي هستند. از اين رو، نبايد انتظار داشت که در يک خانواده زن و مرد در تمام جزئيات با هم توافق داشته باشند، اختلاف يک امر طبيعي است، و نبايد روابط خانوادگي را تحت تأثير قرار دهد و کانون خانواده را متزلزل کند.
چاره ي اختلاف سليقه در خانواده، داشتن «سعه ي صدر» است. يعني زن، و مرد هنگام روبرو شدن با اختلافات و مشکلات از تندي کردن و داد و فرياد بپرهيزند، عاقلانه و با آرامش ريشه ي اختلاف و مشکل را پيدا کنند و سپس در انديشه ي چاره جويي برآيند. پس از برطرف
شدن مشکل، منصفانه خداي را شاهد بگيرند که در بروز مشکل کداميک نقش اساسي داشته است.
انعطاف مرد
مردانگي اقتضا مي کند که اگر مرد در بروز اختلاف مقصّر بوده است اقرار کند و با کمال شهامت عذرخواهي نمايد. چه اگر مقصر باشد ولي زير بار نرود و اشتباه خود را نپذيرد، هرگز نمي تواند به موعظه ي زن بپردازد و موعظه اش بي اثر خواهد بود. در اينجا خود بيشتر محتاج موعظه و نصيحت است. اين حالت حکم به ناحق دادن است. در اين باره استاد بزرگوار ما، رهبر عظيم الشأن انقلاب، مي فرمودند: ضرب المثل «حرف مرد يکي است» که در ميان مردم رواج دارد، نادرست است. مرد کسي است که وقتي مرتکب اشتباهي شود اقرار کند. زيرا ما معصوم نيستيم، مسلماً اشتباهات بسياري داريم و لازم است که به اشتباه خود اقرار کنيم.
بنابراين، انسان بايد قابل انعطاف باشد. تنها کسي مي تواند در زندگي اجتماعي موفق باشد که خوي نرم و انعطاف پذيري داشته باشد، در غير اين صورت انسان مستبد و مطرود جامعه خواهد شد. از جمله نشانه هاي مروّت و مردانگي در آن است که در نزاع و اختلاف حق را به صاحبش دهيم. اين سخن که اگر مرد به اشتباه خويش اعتراف کند زن جسور و گستاخ مي شود و حرمت مرد مي شکند از وسوسه هاي شيطاني است زيرا همه چيز در برابر حق بي ارزش است، و بايد به آن
سر تسليم فرود آورد. امام حسن مجتبي (ع)، به «جناده» فرمودند:
«إذا اَردتَ عِزّاً بِلا عَشيره و هَيبَتاً بِلا سُلطانٍ فاخرُج مِن ذُلّ معصيه الله إلي عِزّ طاعه الله عَزّوجلّ (2)»
«اگر کسي بخواهد عزيز شود بدون اينکه عشيره اي داشته باشد، بر دلها حکومت کند و با هيبت و حرمت باشد بدون اين که سلطنت کند، بايد لباس خواري گناه را از تن برکند و لباس عزت بندگي الهي را بر تن نمايد.»
«إنّ الّذين آمنوا و عَملوالصّالحات سَيجعلُ لهُم الرّحمن وِدّاً (3)»
«آنان که به خدا ايمان آوردند و نيکوکار شدند، خداوند رحمان آنها را محبوب مي کند.»
گذشت و خطاپوشي
از ديگر صفاتي که مرد و زن در کانون خانواده بايد داشته باشند، گذشت و خطاپوشي است.
اين خصلت نيکو در سيده ي ائمه ي معصومين و انبياي الهي (عليهم السلام) جلوه ي تام دارد. آن بزرگواران بسيار با گذشت و خطا پوشند.
روزي شخصي از اهل شام به مدينه آمد، چشمش به امام حسن (عليه السلام) افتاد، او را نمي شناخت. وقتي از هويت او پرسيد و او را شناخت تحت تأثير تبليغات سويي که دشمنان اهل بيت عصمت پراکنده بودند حضرت را «قُربه إلي الله!!» دشنام گفت، بعد از آنکه
عقده ي دل خود را گشود و ناسزا و فحش بسيار داد، امام حسن (عليه السلام) بدون اين که خشمناک شوند و اظهار ناراحتي نمايند، نگاهي پر مهر و عاطفه به آن مرد انداختند، چند آيه قرآن را، مبني بر حسن خلق داشتن تلاوت فرمودند و افزودند: «ما براي هر نوع خدمت و کمک به تو آماده هستيم».
سپس، از او پرسيدند: «آيا اهل شام هستي؟» جواب داد: «آري». آنگاه فرمودند: «من با اين گونه برخورد و خلق و خوي آشنايي ديرين دارم و سرچشمه ي آن را نيک مي دانم. تو در شهر ما غريبي اگر احتياجي داري آماده ايم تا به تو کمک دهيم، و در خانه ي خود از تو پذيرايي کنيم، تو را بپوشانيم و به تو پول دهيم». مرد شامي که منتظر عکس العمل شديدي بود و تصور چنين گذشت و عفوي را نداشت چنان منقلب شد که گفت: «آرزو داشتم در آن وقت زمين شکافته مي شد و من در زمين فرو مي رفتم و اين چنين نشناخته و نسنجيده گستاخي نمي کردم. تا آن ساعت کسي در روي زمين از حسن بن علي و پدرش (سلام الله عليهما) برايم مبغوض تر نبود، ولي از آن هنگام به بعد کسي نزد من از او و پدرش محبوب تر نيست».
نمونه اي ديگر از روايات
از امام صادق (ع) روايت شده است که فرمودند:
«اَلعفوُ عِند القُدره مِن سُنن المُرسلين و المُتّقين (4)»
«عفو کردن در حال قدرت از سنتهاي رسولان خدا و انسانهاي پرهيزکار است.»
و امير مؤمنان علي (ع) در باره عفو فرموده است:
«هنگامي که قدرت داريد عفو کنيد، همانا شکر کردن قدرتي که خداوند به شما عطا فرموده عفو است (5)» گذشت حضرت يوسف (ع) از گناه برادرانش و زليخا، سرمشقي براي روندگان راه اولياي خدا است. پيامبر خدا از آن ظلم عظيمي که برادرانش در حق او کردند، در اوج عزت و قدرت با بزرگواري و جوانمردي گذشت کرد و به آنان گفت: شما مرا عزيز مصر کرديد. پس از چهل سال که پدر را ملاقات کرد به او گفت: «شيطان ميان من و برادرانم فساد کرد.»
از جرم زليخا، نيز، گذشت و 9 سال زندان را به هيچ انگاشت.
بنابراين، بايد از گذشت و خطاپوشي پيامبران و پيشوايان دين (عليهم السلام) درس عبرت آموزيم و خود را از مصاديق آيه ي شريفه قرار دهيم که فرمود:
«واليَعفُوا وليَصفحُوا ألا تُحبّون أن يَغفر اللهُ لکُم واللهُ غفورٌ رّحيم (6)»
اهل ايمان بايد گذشت داشته باشند و گناه ديگران را ناديده بگيرند. مگر دوست نداريد که خدا هم از گناهان شما درگذرد؟ البته، خدا بسيار آمرزنده و مهربان است.
آثار گذشت
اگر انسان در محيط خانواده يا جامعه اشتباهات کوچک را ناديده پندارد و گذشت کند، اثر مناسبي در آن محيط دارد، و صفا و صميميت را در پي خواهد داشت. مهمتر اينکه اين امر باعث مي شود که پروردگار عالم در روز قيامت از بديها و خطاهاي انسان چشم بپوشد و او را ببخشايد.
وجود عفو و گذشت يقيناً کانون خانواده را با حرارت نگاه مي دارد موجب بخشش گناهان مي شود. پس هر گاه با اشتباهات و خطاي يکديگر روبرو شديد، بايد شعله هاي پرفروغ رأفت و عفو از قلبهاي شما زبانه بکشد و خطاها را بسوزاند، تا بذر عشق و محبت و گذشت در کانون گرم خانواده تان جوانه بزند و در سايه ي عفو و رحمت زندگي گرم و سراسر شور و حال و معنويت داشته باشيد.
نقش تفاهم در زندگي
شيريني و لذت و معنويت خانواده رهين تفاهم است. اگر تفاهم باشد استحکام و تثبيت نظام خانواده حتمي است.
«احمد حنبل» يکي از پيشوايان اهل سنت، در کتاب معروف خود «مُسند» از قول عايشه چنين گويد:
«روزي رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) در خانه ي من بودند «صفيه» (7) از غذايي که پخته بود براي حضرت فرستاد. چون کنيزک
حامل غذا را ديدم، لرزه بر اندامم افتاد و از خود بيخود شدم، ناگاه ظرف غذا از دست او گرفتم و دور انداختم. سپس، چشمهاي رسول خدا (صلي الله عليه و آله وسلم) را ديدم که به من خيره شده بود، آثار خشم و نفرت از رفتار خويش را در سيمايش به خوبي مشاهده کردم. از خشم رسول خدا (صلي الله عليه و آله وسلم) به حضرتش پناه بردم و گفتم اميدوارم که مرا نفرين نکني.»
پيامبر (ص) فرمودند: عايشه، توبه کن.
عايشه گفت: «چگونه اين عملم را جبران کنم».
حضرت فرمودند: غذايي مانند غذاي «صفيّه» و ظرفي مثل ظرف او تهيه کن و برايش بفرست (8).
در اين مورد و نمونه هاي ديگر نيز پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله وسلم) با بزرگواري و سعه ي صدر همواره سعي مي کردند که با برخوردي عاطفي و معقول مشکلات را برطرف کنند، و با تکيه به فرموده ي قرآن همواره آنان را نصيحت مي کردند.
ما نيز در پيروي از پيامبر عاليقدر خود هنگام ديدن اشتباهات، لغزشها را ناديده بگيريم و در صورت لزوم کاملاً مؤدبانه و با لحني که نشان دهنده ي موعظه و دلسوزي است تذکر بدهيم و اختلاف و اشتباه را با داد و فرياد و کتک کاري و بدزباني چاره جويي نکنيم. با تمسّک به روايات و سيره ي اهل بيت عصمت و طهارت (عليهم السلام) همديگر را
موعظه کنيم، از زندگي سراسر پند آن بزرگواران درس بگيريم و سخنان گهربار آنان را بازگو کنيم.
چند روايت ديگر
با اين که پيشتر به نمونه اي از احاديثي که در اين موضوع مورد استناد واقع مي شود اشاره رفت، اما به دليل اهميت مطالب به ذکر چند نمونه ي ديگر، نيز مي پردازيم:
معصوم (عليه السلام) مي فرمايند: «بهترين زنان شما زني است که هر گاه همسرش را خشمناک کرد و مورد عضب وي قرار گرفت و يا اين که هر گاه بر همسرش غضبي کرد، به او بگويد: دست من در دست توست و تسليم محض تو هستم (9)»
و باز فرموده اند: «اگر زني بخوابد در حالي که شوهرش از دست او راضي نباشد، ملائکه ي خدا تا صبح او را لعن مي کنند»
اگر مرد بتواند اين گونه روايات را با تبسم و تسلط بر اعصاب و طمأنينه و آرامش براي همسر خود بخواند بسيار اثر بخش است.
خوش خلقي
اگر مرد در بروز اختلافات و مشکلات مقصر هم نباشد اما حق ندارد که با همسر خود با زشتي و تندي برخورد کند. مرد وزن حق ندارند کانون گرم خانواده ،اولين مدرسه ي تعليم و تربيت فرزندان، را سرد
کنند. در تاريخ اسلام مي خوانيم يکي از اصحاب رسول خدا (صلي الله عليه و آله وسلم)از دنيا رفت، حضرت در مراسم تدفين او شرکت کردند و به دست حضرتش به خاک سپرده شد، مادرش با جسد مي گفت: براي تو گريه نمي کنم، چرا گريه کنم؟ در حالي که به دست پيامبر (صلي الله عليه و آله وسلم) به خاک سپرده شدي، و حتماً سعادتمندي. وقتي مادر او از سر قبر رفت پيغمبر خدا (صلي الله عليه و آله وسلم) رو به اصحاب کردند و فرمودند: قبر چنان فشاري به او داد که استخوانهاي سينه اش در هم شکست. اصحاب عرض کردند: يا رسول الله او که آدم خوبي بود؟
حضرت فرمودند: آري، اما درخانه بداخلاق بود.
اگر انسان بر اعصابش تسلط داشته باشد و خشم خود را فرو پوشد و سعه ي صدر داشته باشد، هم مشکلات خانوادگي او برطرف مي شود و هم در شب اول قبر راحتي دارد، و خداوند تبارک و تعالي روز قيامت از او خواهد گذشت.
حسن نيت داشتن
مسئله ي قابل اهميت ديگر اين است که انسان درجامعه و در خانواده نبايد منفي باشد. بايد با حسن نيت مسايل را بنگرد.
زيرا، منفي بافي براي انسان ايجاد عقده، خودخوري، غيبت و شايعه پراکني مي کند. آدمهاي منفي باف روز قيامت به شکل مگس وارد صف محشر مي شودن، چون در دنيا بسان مگسان در پي آلودگي و عيب و نقص و اشتباهند.
از اين رو، هميشه خوبيهاي دوستان و همکاران، مخصوصاً خانواده ي خود را بايد در نظر داشته باشيم و از نقاط ضعف چشم بپوشيم.
حضرت عيسي (عليه السلام) روزي با عده اي از اصحاب از محلي مي گذشتند.درراه به بُزي که به مرداري تبديل شده بود برخوردند، هر يک از اصحاب زبان گشودند، و يکي از معايب آن را بگفتند، اما حضرت عيسي (عليه السلام) فرمودند:اين مردار عجب دندانهاي سفيدي دارد!
رفتار پيامبر خدا به ما مي آموزد که هميشه در پي يافتن عيوب ديگران نباشيم، که چه بسا در پيکر مرداري نيز نقطه ي مثبتي يافت مي شود.
shirin71
06-18-2011, 03:27 PM
براى تحقيقات ازدواج بهتر است سراغ چه كسانى برويم؟
كسانى كه مىشود از آنها درباره فرد مورد نظر تحقيق كرد، عبارتند از:
1. همكاران و همكاران والدين او (در صورت شاغل بودن)؛
2. سرپرستان محل كار (رئيس، معاون و در صورت لزوم حراست)؛
3. همكلاسىها (درصورت اشتغال به تحصيل قبلا يا فعلا)؛
4. سرپرستان و مسئوولان مجتمع آموزشى؛
5. دوستان؛
6. آشنايان و دوستان خانوادگى؛ مىتوانيد شماره تلفن و نشانى چند نفر از دوستان و آشنايان شخص را از خودش بگيريد. حتى اگر شماره يا نشانىهاى خاصى را هم بدهد مىتوانيد از طريق گفتوگو با آنان به مطالب خوبى دست يابيد. از طرفى مىتوانيد شماره و نشانى برخى ديگر از دوستان و آشنايان او را از همين دوستان بگيريد.
7. خويشان و فاميل؛
8. همسايگان؛ در صورت تغيير منزل، از همسايگان پيشين هم تحقيق كنيد.
9. افراد وابسته به خانواده از جمله عروسها و دامادها؛ با ديدار وابستگان مىتوانيد از لحن سخن و نوع نگاهشان مطالبى را متوجه شويد؛ حتى اگر به هر دليلى نخواهند اطلاعاتى به شما بدهند.
10. در صورت تجربه ازدواج قبلى، با همسر پيشين او؛ سعى كنيد با همسر پيشين شخص مورد نظر به صورت حضورى گفتوگو كنيد و به تماسهاى تلفنى بسنده نكنيد. ديدن چهره او وقتى درباره شخص مورد نظر سخن مىگويد، لازم است.
اولويت را در تحقيقات به 6 گروه اول بدهيد و بعد به ترتيب، سراغ خويشان، همسايگان و افراد وابسته به خانواده برويد تا در حد امكان، اصل مخفيانه بودن خواستگارى رعايت شود.
shirin71
06-18-2011, 03:27 PM
آنچه زوجهای خوشبخت میدانند
ای کاش برای داشتن یک زندگی مشترک موفق دستورالعمل واحدی وجود داشت تا همه میتوانستند آن را بهکار ببرند و خوشبخت شوند.
آغاز یک زندگی مشترک و حفظ و تداوم آن با خرسندی و خوشبختی، به سادگی خریدن و خوردن یک کیک و یا شیرینی نیست، بلکه با تلاش مداوم و آگاهانه میتوان بدان دستیافت. تعمق در زندگی زوجهای موفق و خوشبخت، میتواند برای رسیدن به سر منزل مقصود، راهنمای ما باشد.ازدواج همانند همه تلاشهای با ارزش زندگی نیازمند فداکاری است.
صمیمیت و محرم شدن با یکدیگر، زیر یک سقف زندگی کردن، تعیین یا داشتن اهداف و آرزوهای مشترک و خلق لحظات ناب زندگی با یک فرد دیگر، نیازمند داشتن تعهد سنگین است. در این راه، مواجهه با ناسازگاریها، عدمتوافقهای عمیق، مسئولیتهای جدید و اشتباهات طرف مقابل اجتنابناپذیر است. سالها وقت لازم است تا بتوانید یک ارتباط عمیق، عاشقانه و دائمی را پرورش دهید. در این مسیر با وقایع خوب و بد مواجهه میشوید؛ گرچه این روزهای بد و یا وقایع ناخوشایند است که یک ارتباط سالم و موفق را تقویت میکند و به شما و شریک زندگیتان ثابت میکند که این پیوند ارزش آن را داشته است که برای حفظ و بهبود آن تلاش کنید.
1- مصالحه و سازش، شهریار زندگی شماست: هنگامی که 2فرد مستقل، سفر مشترکی را با نام ازدواج شروع میکنند، در این راه با مجموعهای از رویدادها، چه بسا ناگوار، مواجهه میشوند. مسائل مورد علاقه، عادات، شیوه زندگی، روش رسیدن به آرامش، شوخطبعی و... نقش مؤثری در راه رسیدن به زندگی شاد و موفق ایفا میکند. از این پس این دیگر زندگی من نیست بلکه صحبت از ما است. این (مای) فعال، باید در هر تصمیمگیری بهنظرات طرف مقابل احترام بگذارد و خواستههای او را در نظر بگیرد. بهعنوان یک تیم، ما باید این را درک کنیم که دیگر به جای حق با من است، درصدد یافتن راهحلی باشیم که به نفع هر دو باشد.
2- آنچه را میتوانید تغییر دهید، این است؛ خودتان: واقعیت گریزناپذیر این است که هرگز نمیتوانیم کسی را پیدا کنیم که صد درصد با همسر رؤیایی ما تطابق داشته باشد. هنگامی که کسی را انتخاب میکنیم یعنی این فرد تا حدی با معیارهای ما هماهنگی دارد. اما در گوشهای از ذهن خود به این مسئله فکر میکنیم که شاید او بعضی از عادات خود را که مطلوب من نیست تغییر دهد. باید بگوییم که این امر مطلقا اتفاق نخواهد افتاد و هرچه زودتر این مسئله را درک کنید کمتر زمان و نیروی خود را هدر میدهید. بهعنوان فردی که رشد کرده و به کمال رسیده، ما شخصیت خود را تعریف کردهایم و به ندرت میتوانیم تغییراتی در خود ایجاد کنیم. تنها میتوانیم نحوه نگرش و واکنش خود را در برابر طرف مقابلمان تغییر دهیم، پس بهترین کار این است که قدردان وجود همسر خود باشیم و او را همانطور که هست، بپذیریم.
3- خود را فراموش نکنید: هنگامی که کسی را بهعنوان شریک زندگی انتخاب میکنیم، یعنی که باید در همه مراحل و در همه چیز با او شریک باشیم و بیشتر اوقات خود را با او بگذرانیم. باید اذعان داشت که عملا چنین چیزی اتفاق نمیافتد. بهعنوان یک فرد بسیار اهمیت دارد که تا حدی وجود مستقل خود را حفظ کرده و در واقعبین زندگی مشترک و زندگی اجتماعی و خودمان تعادل برقرار کنیم.
4- تنها دو انساشن کامل میتوانند یک زندگی مشترک موفق را خلق کنند: اکثرا در کتابها میخوانیم و در فیلمها میبینیم که قهرمان داستان به طرف مقابلش میگوید که «من با تو به کمال میرسم.» خیلی رؤیایی بهنظر میرسد، اما واقعیت غیراز این است. برای شروعکردن و داشتن یک زندگی مشترک موفق، ما باید به کمال رسیده باشیم تا بتوانیم با دیگری پیوندی را برقرار کنیم. در واقع یک زوج باید مکمل یکدیگر باشند نه اینکه یکدیگر را کامل کنند. ازدواجهای موفق حاصل یا مخلوق یک عمر تلاش و فداکاری دو نفر بهعنوان یک فرد مستقل و بهعنوان یکی از دو شریک است؛ هر یک با تواناییهای منحصر به فرد و با ضعفهای خود میتوانند تلاش کنند و این ارتباط صمیمانه و یگانه را بهوجود آورند.
5 - خوشبختی شما باید درونی باشد: احساس خوشبختی شما در زندگی مشترک باید از درون شما برخیزد و به عوامل بیرونی، از جمله همسرتان بستگی نداشته باشد. اگر ما با خودمان رو راست یا صادق نباشیم و در ایجاد ثبات و همدلی در زندگی مشترک پیشرفت نکنیم، سریعا دچار غم و نامرادی میشویم. کدام آسانتر است اینکه به بیرون از خود نگاه کنیم و بگوییم خوشحال نیستیم یا اینکه راهحلی پیداکنیم که این نارضایتی را کمتر و کمتر کند. اغلب شریک زندگی ما اول کسی است که به او متوسل میشویم و یا اینکه او را مقصر میدانیم. اما این اشتباه است اول باید هر یک به درون خود رجوع کنیم و روش زندگی دلخواه و هدف این زندگی و نیروی درونیای که خالق آن خوشبختی است را بیابیم.
با نگاهی کوتاه به زندگی زوجهای موفق مشخص میشود که این افراد با یاری جستن از تمهیداتی توانستهاند یک زندگی سرشار از علاقه و تفاهم برای خود و همسرشان بهوجود بیاورند. به چند نمونه از این تمهیدات توجه کنید:
اول: هرگز زندگی مشترک خود را با شک و تردید آغاز نکنید. اگر منتظر یافتن همسر رویاییتان هستید بدانید که دستنیافتنی است. قبول کنید که همسر رؤیایی همین کسی است که اکنون همسرتان است. فکر کنید چه ویژگی او باعث شد که انتخابش کنید.
دوم: مردان باید بهگونهای رفتار کنند که گویی همسرشان بهترین موجود روی زمین و گرانبهاترین چیزی است که در زندگی دارند با قدردانی از زحماتش و یا یک کلام محبت آمیز، روز او را بهتر و پربارتر کنید. به او بگویید که چقدر وجودش برای خانواده اهمیت دارد و بدون او زندگی سخت و پر مرارت خواهد بود.
سوم: زنان باید به همسرانشان نشان دهند که سپاسگزار زحمات او هستند. به او بگویید او بهترین حامی خانواده است و به خوبی از آنان مراقبت میکند. به او بگویید که همسر فوقالعادهای است و چقدر از زندگی کنار او احساس آرامش میکنید.
چهارم: طوری برنامهریزی کنید که مانند دوران نامزدی گاهگاهی برای قدم زدن بیرون بروید و یا با فرزندانتان برای تفریح و بازی به پارک بروید. احساس جوان و سرحال بودن را از دست ندهید و از رفتن به سینما، تئاتر، اماکن ورزشی یا کنسرت لذت ببرید.
پنجم: در برنامهریزیتان زمانی را هم برای مصاحبت با دوستان در نظر بگیرید. این زمان جدابودن از همسر به مفهوم شارژ باتری وجودتان است. هنگامی افراد متاهل زمان اندکی را از محیط خانه دور میشوند، سرحال به خانه بازمیگردند و قدردان وجود همسر و فرزندان میشوند.
ششم: از نخستین روز و یا حتی از نخستین لحظات آغاز زندگی مشترک ارتباط صمیمانه و خالصی را با همسرتان آغاز کنید. به یکدیگر احترام بگذارید و اعتماد داشته باشید. هریک از شما نیاز دارد که بداند در تمام لحظات خوب و بد زندگی میتواند روی طرف مقابلش حساب کند و به حمایت او دلگرم باشد.
هفتم: احساس حسادت را در وجود خود نابود کنید. اعتماد نخستین عنصر یک زندگی سرشار از عشق و علاقه است. حسادت میتواند عمیقترین علاقه را از بین ببرد. فکر کنید که حسادت هیولای زشتی است که میخواهد شادی و خوشبختی شما را بگیرد.
هشتم: بخش پر احساس و عاشقانه زندگی خود را همواره شاداب نگهدارید. روز خود را با کلمات و رفتار محبت آمیز آغاز کرده و برای یکدیگر آرزوی موفقیت کنید و در طول روز نیز با رد و بدل کردن پیامهای کوتاه محبتآمیز و یا تلفن کوتاه و یادداشتهای پر محبت با یکدیگر در تماس باشید. همیشه در این فکر باشید که چگونه میتوانید با انجام کاری که همسرتان دوست دارد، او را خوشحال و غافلگیر کنید.تلاش کنید که با هم، در تمام مراحل زندگی رشد کنید. با هم و بهم بیاموزید. هرگز به یکدیگر پشت نکنید.
shirin71
06-18-2011, 03:27 PM
دوام ازدواج با زنان شاغل بيشتراست
نتايج تحقيقات دانشگاهي نشان داد: تداوم و پايداري ازدواج با زنان شاغل بيشتر از زناني است كه فقط خانه دار هستند.
به گزارش سرويس بهداشت و درمان خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، به گفته متخصصان دانشگاه ايالتي پنسيلوانيا، اين يافتهها منعكس كننده يك تساوي رو به رشد بين زوجهاي شاغل در زمينه درآمد، تصميم گيري، ايفاي نقش والدين و انجام كارهاي منزل است.
اين يافتهها كه در كتابي با عنوان «تنها با هم: چطور ازدواج در آمريكا در حال تغيير است» و به نوشته استاكي روگرز به چاپ رسيده بر خلاف باورهاي سنتي است كه ميگويد آمار طلاق در خانواده هايي كه زنان شاغل هستند، بيشتر است.
اين پژوهش بين سالهاي 1980 تا 2000 بر روي 1000 زوج صورت گرفته است.
shirin71
06-18-2011, 03:27 PM
چگونه در دل شوهر راه یابیم؟
1- با شوهری که از سر کار می آید چه رفتاری دارید؟
الف- چه باید کرد؟
1- سلام و احوالپرسی معمول منتها با خوشرویی و گفتن «خسته نباشید».
2- گرفتن کیف، کت و بسته های خریداری شده
3- دادن خبرهای خوش
4- آرام کردن فرزندان و هر یک را به کاری مشغول کردن.
5- سریع آماده کردن میز غذا یا چیدن سفره.
6- پرس و جو از اوضاع کاری روز و فرصت دادن به مرد تا حرف هایش را بزند.
و خلاصه به هر طریق می توانید احساس خوب خود را از ورود شوهر به منزل ابراز کنید.
حرف دیل کارنگی یادتان باشد که می گوید :«تبسم خرجی ندارد ولی سود بسیاری دارد.»
گاهی بعضی از مردها حسادت خود را پنهان می کنند و قدرت ابراز آن را ندارند، آن وقت دچار دردی درونی می شوند که پیامدهای آن خوشایند نیست. خانم ها باید متوجه این خصیصه مردها باشند. از سوی دیگر، شوهر با حسادت خود به طور غیرمستقیم به همسرش نشان می دهد که چقدر دوستش دارد.
ب- و اما چه نباید کرد؟
1- بی اعتنایی و سرد رفتار کردن.
2- در خواست انجام کاری پیش از غذا خوردن.
3- گله و شکایت از بچه ها و یا شکوه و شکایت از کارهای روزانه.
4- درخواست پول یا بیان سایر توقعاتی که احتمالاً برای مرد مشکل آفرین است.
شاید بگویید این موارد پیش پا افتاده است، اما لطفاً صادقانه پاسخ دهید، آیا با وجود آگاهی از این موارد جزئی، به آنها عمل می کنید یا فقط گاهی یکی – دو تایی را اجرا می کنید؟
2- اگر شوهرتان دیر به منزل بیاید با او چه رفتاری دارید؟
یکی از عمده ترین اختلاف های زوجین، دیر آمدن مرد به خانه است. طبیعی است هیچ مردی حق ندارد بدون دلیل موجه دیر به خانه برود. اما خانم ها هم نباید در صورت دیر آمدن مرد به منزل، جنجال به پا کنند. خانم ابتدا باید علت واقعی را پیدا کند تا از روی حدسیات و افکار منفی خود واکنشی نشان ندهد که رابطه را پر از خشونت و مشاجره کند.
زن باید علت دیر آمدن را سؤال کند وگرنه مرد فکر می کند این موضوع برای زن بی اهمیت است، اما در عین حال زن باید سؤال خود را با لحنی آرام مطرح کند، آن هم پس از این که شوهر شام خورد و کمی استراحت کرد. زن باید او را متوجه کند که به خاطر نگران بودن چنین پرسشی کرده است. با این برخورد ، شوهر مجبور می شود با حوصله و به نرمی دلیل دیر آمدنش را توضیح دهد.
اما اگر زن لحن تند و غیر دوستانه ای داشته باشد مرد احساس می کند مورد بازخواست قرار گرفته، از طرفی هم خسته و گرسنه است بنابراین ممکن است حتی با لحن زننده ای مثلاً بگوید «به تو مربوط نیست»، یا سکوت کند.
مردی می گفت «شغلم طوری است که اکثراً نمی توانم سر ساعت به منزل برسم، هر چند همسرم از این وضعیت با خبر است اما تا می رسم غُرولند می کند. من هم دیگر به این رفتارش عادت کرده ام و دیگر تلاشی برای سر وقت رسیدن نمی کنم. از این که فکر می کنم او به من ظنین است عصبانیتم دو برابر می شود.»
البته بهتر است مرد در این صورت تلفنی به خانم خبر دهد، اما به او حق بدهید که شاید گاهی تلفن دم دست او نباشد. برخی از مردها هم می گویند اگر هر بار به خانه تلفن کنیم همسرمان عادت می کند، آن وقت اگر یک بار نتوانیم زنگ بزنیم بیشتر نگران می شود.
اما از اینها گذشته، کمی هم باید مسئله را از دید خانم ها بررسی کنیم. بیشتر زنان مایلند ساعت دقیق آمدن همسرشان را بدانند. اما منظور آنها بازخواست یا کنجکاوی نیست بلکه می خواهند غذا را طوری آماده کنند که به محض ورود همسرشان، غذا را بکشند. حالا شما خود را به جای همسری بگذارید که نمی داند کِی پلو را دم کند تا نسوزد، کِی خورش را بار بگذارد که به موقع حاضر شود، به بچه ها غذا بدهد یا نه و خلاصه دهها مورد دیگر که به سلیقه شخصی زنان مربوط می شود. اگر شوهر دیر کند تمام نقشه های همسرش را به هم می ریزد. در حالی که وقت شناسی حداقل احترامی است که مردان می توانند به زحمت های روزانه همسرشان بگذارند.
از یاد نبریم نهایت آرزوی هر زن، فراهم کردن شرایط آسایش و راحتی برای شوهرش است. باید قبول کرد که وقتی او یکی دو ساعت را در نگرانی و اضطراب به سر برده باشد، نمی تواند خوش آمدگوی خوبی به هنگام ورود شوهرش باشد.
در اینجا باید به زنان خوب و دوستدار شوهر توصیه ای کنیم. شما که دوست ندارید به تنهایی غذا بخورید و حتماً باید شوهرتان در کنارتان باشد لازم است به نکته ای ظریف توجه کنید. اگر مایلید او هرچه زودتر وضع مالی اش را بهبود بخشد و خواسته هایتان را برآورده سازد، باید خود را برای این گونه دیر آمدن ها آماده کنید. زیرا همیشه چنین فرصت کاری خوبی برای همسرتان مهیا نیست. در چنین مواقعی باید برای خود سرگرمی سالمی پیدا کنید تا هم شوهرتان آسوده خاطر به کارهایش برسد و هم شما هنری بیاموزید، یا تخصصی پیدا کنید. زنان موقعیت شناس، شغل شوهر را دست کم نمی گیرند، زیرا موفقیت مرد، بازده اقتصادی خوبی خواهد داشت و رفاه خانواده بیشتر می شود. در ثانی رضایت خاطری که از این بابت به مرد دست می دهد تأثیر مطلوبی بر روابط زناشویی می گذارد. مردی که از کارش راضی است به نسبت مردان دیگر در خانه خوش اخلاق تر است و در برابر ناملایمات صبوری بیشتری نشان می دهد. البته زنان در صورتی باید چنین فرصتی به شوهر خود بدهند که مدت آن قابل قبول باشد وگرنه شوهر باید در برنامه کاری خود تجدید نظر کند، زیرا زندگی فقط کار و مادیات نیست.
زنان موقعیت شناس، شغل شوهر را دست کم نمی گیرند، زیرا موفقیت مرد، بازده اقتصادی خوبی خواهد داشت و رفاه خانواده بیشتر می شود. در ثانی رضایت خاطری که از این بابت به مرد دست می دهد تأثیر مطلوبی بر روابط زناشویی می گذارد. مردی که از کارش راضی است به نسبت مردان دیگر در خانه خوش اخلاق تر است و در برابر ناملایمات صبوری بیشتری نشان می دهد.
3- با «سکوت شوهر» چه برخوردی کنیم؟
بیشتر خانم ها از سکوت شوهر در خانه سراسیمه و نگران می شوند، نشاط خود را از دست می دهند و این سکوت را به خود نسبت می دهند و پیش خود فکر می کنند: دوباره از چه دلخور است که حرف نمی زند. آیا ممکن است دیگر مرا دوست نداشته باشد؟ این حق خانم هاست که از مسائل شوهر خود مطلع باشند. یک زن دوست دارد شوهرش تمام اسرارش را با همسر در میان بگذارد، تا هم احساس غریبه بودن نکند و هم این که دوست دارد سنگ صبور شوهر خود باشد تا شاید بتواند کمکی کند. اما خانم ها باید به این مورد هم توجه کنند که بیشتر شوهرها مایل نیستند مشغله های فکری شان را با همسر خود در میان بگذارند چون می ترسند او را دچار نگرانی و اضطراب کنند. به علاوه چون مطمئن هستند از عهده حل مشکل بر می آیند فکر می کنند تا آن وقت نباید به همسرشان چیزی بگویند. گرچه نمی شود این رفتار را صد درصد تأیید کرد اما آنها با حسن نیت چنین می کنند. همسرتان فقط می خواهد شما ناراحت نشوید. مردی که تمام مشکلات کاری خود را با همسرش در میان بگذارد در واقع بخشی از بار آن را به دوش او منتقل می کند. به جای این که از شوهرتان انتظار داشته باشید تمامی افکار و اسرارش را با شما در میان بگذارد، به او فرصت دهید تا تنها بماند. در ضمن شرایط آرامش او را مهیا کنید و تا می توانید مهربانی کنید. این رفتار باعث می شود شوهرتان در کمال آسایش به مشکلش بیندیشد و برای حل آن اقدام کند. در چنین خانه ای است که مرد می تواند تمام غصه هایش را فراموش کند.
4- مواظب حسادت های شوهرتان باشید
برای داشتن حس تفاهم با شوهرتان باید بدانید که او چه روحیه ای دارد. آیا انتظار دارید از همکار شوهرتان تمجید کنید و او ناراحت نشود؟ اگر می خواهید همیشه در قلب شوهرتان جای داشته باشید هیچ گاه بیش از حد از مردی نزد او تعریف نکنید. هیچوقت چیزهایی را که از دیگران یاد می گیرید با آب و تاب پیش او بازگو نکنید. از کجا می دانید به غرور شوهرتان برنخورده است؟ گاهی بعضی از مردها حسادت خود را پنهان می کنند و قدرت ابراز آن را ندارند، آن وقت دچار دردی درونی می شوند که پیامدهای آن خوشایند نیست. شما باید متوجه این خصیصه مردها باشید. از سوی دیگر شوهرتان با حسادت خود به طور غیرمستقیم به شما نشان داده است چقدر دوست تان دارد.
5- غرغر کردن چاره کار نیست
در بیشتر مواقع حرف هایی که خانم ها می زنند درست و منطقی است، اما در زمان و نحوه بیان مطلب اشکال است. اگر نتیجه کاری خوب بود می توان تکرارش کرد، اما اگر حاصل منفی بود باید شیوه دیگری در پیش گرفت. شما با سرزنش، غرولند، بداخلاقی و رنجور نمایی فقط مرد را از خانه فراری می دهید! خانه محل آسایش و آرامش همسر شماست. اگر دائماً خطاهای او یا مشکلات خود را به رخش بکشید عاقبت می گریزد و به جایی پناه می برد که از این مزاحمت به دور باشد (البته این مطلب به معنی تأیید این رفتار مردان نیست). رگ خواب شوهرتان را به دست آورید، آن وقت همه چیز درست می شود. با گوشه و کنایه حرف زدن و زخم زبان را از صحبت های خود حذف کنید.
به مردان عاشق نیز توصیه ای می کنیم: برای این که روح زن را شاداب و با نشاط سازید باید بخشی از اوقات فراغت خود را فقط به او اختصاص دهید. یک زن نیاز به توجه و احساس امنیت دارد. از یاد نبریم زن ها از طریق محبت و عشق ورزی بهتر و راحت تر با مردان کنار می آیند تا با اهدای قطعه ای جواهر. به همسرتان اجازه دهید گاهی خودش را برای شما لوس کند. مگر مردان گاهی خود را لوس نمی کنند و متوقع نیستند نازشان را بکشند؟!
گاهی پیش می اید که زن با رنجورنمایی یا نق زدن می کوشد محبت شوهرش را جلب کند. در چنین موقعیتی شوهر آگاه و دانا، زن را درک می کند و هرگز او را مجبور به اعتراف نمی کند که هدفش چیز دیگری است.
«گاهی دست نوازش، کنار او نشستن و صحبتی صمیمانه، معجزه می کند.»
افسوس که ما خودخواهانه به ندرت چنین می کنیم. زنان گاهی فقط نیاز به گوش شنوا دارند. با گفتن و گله کردن و گاهی از چیزی شکایت کردن روحشان را سبک می کنند. مرد خوب همواره این فرصت را به همسرش می دهد. به حرف های او گوش بدهید و او را تأیید کنید. این عمل را نه به صورت مکانیکی، بلکه از روی رغبت و با تمام وجود و به خاطر دل او انجام دهید.
«در این جهان نیاز به دوست داشتن و ستایش شدن، بیش از نیاز به نان است.» مادر ترزا
shirin71
06-18-2011, 03:28 PM
همسر شوهرت باش نه مامانش
نياز خانمها چيست؟ و با آنها چگونه برخورد كنيم. نياز آقايان چيست؟ و با آنها چگونه برخورد كنيم.
اولين نياز آقايان: لطفاً همسر شوهرت باش نه مامانش چون آقايان دوست ندارند مثل بچه ها با آنها برخورد كنيد. مثلاً 1- به نيت كمك، كارهاي شخصي مرد را انجام مي دهند . 2- با جمله ها بازي مي كنند تا از کلام او نگفته ها را بشنوند. 3- خانمها فكر مي كنند آقايان فراموشكار، كم حافظه و بيحوصله اند. 4 -خانمها آقايان را نكوهش مي كنند .
5- خانمها يك كارهايي را خودشان به عهده مي گيرند و فكر مي كنند آقا نميتواند. دائم اشتباهات آقايان را به آنها گوشزد مي كنند.
خانم ها بهتر است از توانمندي شوهرشان با آنها صحبت كنند آنها را سركوب نکنند. كارهايي كه خود آقايان مي توانند انجام بدهند برايشان انجام ندهيد. بگذاريد خودشان انجام بدهند . به آنها امر و نهي نكنيد به آنها دستور ندهيد . به آنها اعتماد كنيد از همان كودكي . هر كاري كه مامان بازي بوده را نسبت به شوهرتان انجام ندهيد.
آقايان نياز به استدلال و تفكر دارند. وقتي آقايان ذهن درگيري دارند دوست دارند در تنهايي فكر كنند. مزاحم آنها نشويد رهايشان كنيد. مردها تشنه ، و محتاج تشكرند نياز دارند كه از آنها تشكر شود خانم ها دو جا اين كار را نمي كنند 1- وقتي كار كوچكي است. 2- وقتي وظيفه شان را انجام بدهند. آقايان نيازمند تعريف وتمجيد هستند يعني وقتي كاري انجام مي دهند بگوييد آفرين.
خدا به پيغمبر مي گويد : مي داني من هستي را خلق نكردم مگر به خاطر تو مي داني تو و هستي را خلق نكردم مگر براي علي و مي داني تو و هستي و علي را خلق نكردم مگر به خاطر فاطمه . اگر فاطمه نبود هيچكدامتان را خلق نمي كردم هستي طفيلي يك زن است .
خانمها : محدوده حرف زدنتان را مشخص كنيد آقايان زماني به شما دل مي دهند كه بتوانند روي حرفتان تمركز كنند. اگر نگوييد هدفتان از ، محدوده حرف زدنتان چيست آقايان صحبت نمي كنند . اگر هدف و زمان و حدود را مشخص كنيد آقايان با شما حرف مي زنند . اگر هميشه به آنها زمان بدهيد حاضرند حرفتان را گوش كنند. " به او بگوييد 5 دقيقه مي خواهم يك جرياني را تعريف كنم" . مردها بايد مورد تأييد قرار بگيرند اگر خواستند كاري انجام بدهند به آنها نگوييد نه ، به آنها بگوييد تو مي تواني تو توانايي آن راداري.
وقتي مرد مي خواهد كاري انجام بدهد او را تأييد نكنيد. تكذيب هم نكنيد. مخالفت هم نكنيد. چون مخالفت دردسر سازمي شود. مردها بايد از جانب خانمها مورد قدر داني قرار بگيرند. حداقل روزي يكبار به آنها بگوييد از اينكه تو همسر مني خوشحالم يا اينكه تو فوق العاده اي .
وقتي بچه به دنيا مي آيد در معرض توجه مرد هم قرار مي گيرد. به او بگوييد من خيلي خوشحالم كه تو اينقدر بچه مان را دوست داري . آقايان دوست دارند خانمها احساساتشان را بروز دهند . خانمها دوست دارند به آنها خوش بين باشيد. آموزش ها ياد داده كه با هم رقابت كنيم ولي خانمها دوست دارند كه با هم همكاري كنيد . آموزش ها ياد داده كه آقايان مستقل باشند ولي خانمها دوست دارند بعضي وقتها به آنها احساس نياز كنيد .
نكاتي در مورد خانمها :
پيامبر (ص) مي فرمايند: من از دنياي شما 3 چيز را بيشر دوست دارم 1- عطر و بوي خوش 2- زن. 3- نماز كه نور چشم من است . هر دستگاهي كه پيچيده تر باشد حساسيتش بيشتر است پيچيدگي خانمها در مقايسه با آقايان مثل كامپيوتر در مقايسه با ماشين حساب است لطمه پذيري و صدمه پذيري خانمها بيشتر است چون خانمها پيچيده تر هستند. برخورد با آنها حساس تر نكات و ظرافتهاي بيشتري بايد در مورد آنها رعايت شود.
خانمها مثل موج هستند گاهي در اوج انرژي گاهي فروكش كرده و آرام.
نياز خانمها:
خانم ها به درك و توجه نياز دارند. جنس زن نياز دارد كه با او رفيق و صميمي باشي او را ببينيد، راي و نظرش براي شما مهم باشد خواسته هايش مهم باشد. به حرفهايش بها بدهيد. در اين صورت خانم متوجه مي شود دركش كردي . براي همه چيز از دختر و همسرتان تشكر كنيد و از آنها تعريف كنيد . "مثلاٌ اگر تو نبودي من اينقدر رشد نمي كردم". خانمها نياز به درك و توجه دارند . خانمها مثل موج هستند گاهي در اوج انرژي گاهي فروكش كرده و آرام. از جمله هاي خوب براي خانمها استفاده كنيد مثل خدا تو رو از آسمون فرستاده . تو خوبي مثل فرشته ها .
يك سري جملات هست كه خانمها ميل به شنيدن ندارند( جند بار در مورد اين موضوع صحبت كنيم ما كه مثلاٌ در موردش به توافق رسيده بوديم نمي خواي دست از سر اين موضوع برداري بازم شروع كردي، آرام باش، سخت نگيرو....). آقايان، از جزئيات ذهنتان با خانمها صحبت كنيد در مورد همه مسائل با خانمها صحبت كنيد . مثلاٌ ا گر مشكلي در كارتان هست بگوييد . نگذاريد خانمها مثل كارآگاه از زير زبانتان بكشند خودتان بگوييد نظر آنها را در مسائل مختلف جويا شويد. خانمها مي خواهند شنيده بشوند نه اينكه آقايان دائم براي آنها صحبت كنند بايد بيشتر به آنها گوش كنيد.
فضاي احترام را به خانه هايتان وارد كنيد . آقايان، طوري خانمتان را صدا كنيد كه انگار مال شماست. همسرم ، دسته گلم ، عزيز دلم .
خانمها از آقايان قوت قلب مي خواهند به آنها بگوييد هميشه پشت آنها هستيد. دل آنها را خالي نكنيد. حتي به شوخي . خانم ها به مرد مقتدر نياز دارند يعني مسئوليت پذير باشيد و تعهد بيشتري به زن و بچه داشته باشيد . خانم ها به شدت بر زمان مسلط اند و بسيار به مناسبت ها اهميت مي دهند. آقايان، مناسبت هاي خاص را در تقويمتان بنويسيد. نياز به امنيت دارند از آنها انتقاد نكنيد احساس نا امني مي كنند . آقايان، مراقب جزئيات رفتارشان باشند.
وقتي با خانم ها حرف نزنيد و مبهم باشيد و به خانم ها توجه نكنيد. وقتي دائم از آنها انتقاد كنيد وقتي نسبت به مناسبت ها فراموش كاريد. وقتي رفتارتان با خانمها سرد است . وقتي نمي گوييد چرا عصبي هستيد و مشكل داريد. وقتي به خانمها گوش نمي كنيد . وقتي از نيازهايشان غافليد، موجب نا آرامي خانمها مي گردد. توجه داشته باشيد که همه چيزها و احتياجاتي كه خانم ها دارند آقايان هم دارند و همه احتياجات و نيازهايي كه آقايان دارند خانمها هم دارند. گر چه بعضيهايشان مخصوص همان گروه است. تفكيك نيازها فقط براي اين بود كه مشخص شود نياز آقايان به چه بيشتر است و نياز خانم ها به چه چيز.
shirin71
06-18-2011, 03:28 PM
پيشرفت همسرتان و حمايت شما
با مشکلات شغل همسرمان چطور مي توانيم کنار بياييم؟ من و شما بخواهيم و نخواهيم، بسياري از ما و همسرانمان بايد سرکار برويم؛ کاري که گاهي اوقات ممکن است خيلي دوستش نداشته باشيم. گاهي اوقات هم پيش مي آيد که شغل همسرمان مورد علاقه ي ما نيست. معمولا زماني که شغل ما مشکلات يا سختي هايي دارد، کمتر متوجه آن مي شويم اما وقتي شغل همسرمان دشواري يا مشکلاتي دارد، بيشتر به چشممان مي آيد و البته کمتر هم مي توانيم با آن کنار بياييم.اما بايد به روشي با آن کنار بياييم....
و با پذيرش شرايط موجود به آرامش خودمان و همسرمان کمک کنيم.
کار نه زندگي
چند سال قبل شايد آرزوي خيلي از افراد داشتن شغل کارمندي آرامي بو د که صبح سر ساعت سر کار بروند و عصر هم سر ساعت راهي خانه شوند. هر چند به دليل محدوديت هاي درآمدي، اين نوع مشاغل کمتر از قبل طرفدار دارند اما باز هم داشتن برنامه شغلي مشخص و مرتب يکي از فاکتورهاي مهم در انتخاب شغل براي بسياري از افراد است؛ مثلا بعضي از مشاغل آزاد را در نظر بگيريد؛ مغازه اي که صبح ساعت 9 تا 11 شب باز است و آقاي خانه خسته و کوفته ساعت 12 شب به خانه مي رسد؛ در اين شرايط از طرفي خستگي فردي که چنين شغلي دارد و از طرف ديگر خستگي کسي که به انتظار او در خانه نشسته است، مي تواند باعث فرسودگي و ايجاد مشکل در روابط اين دو شود. از طرفي بسياري از مغازه دارها مجبورند روزهاي تعطيل را هم سرکار بروند که همين مي تواند مشکل را دو چندان کند. البته اين مشکل تنها به مشاغلي مثل مغازه داري خلاصه نمي شود، بلکه کارهاي ديگري هم مي توانند چنين دردسرهايي را به دنبال داشته باشد؛ مثل رانندگان تاکسي. البته گاهي اوقات هم افراد مجبورند براي تامين نيازهاي مالي زندگي شان در چند جا کار کنند. اين بار اضافه کاري علاوه بر فرسودگي جسمي، فرسودگي رواني زيادي هم به دنبال مي آورد.
اگر شغل همسرتان اجازه مي دهد که در محل کار به او سر بزنيد يا زماني را پيش او باشيد، مي تواند باعث شود هم با مشکلات شغلي او بيشتر آشنا شويد و هم موضوعات بيشتري براي صحبت کردن و گپ زدن داشته باشيد.
در شغل هاي آزاد ميزان ساعتي که فرد کار مي کند، با ميزان درآمد او رابطه مستقيمي دارد. واقعيت اين است که گاهي اوقات بايد بنشينيد و دو دو تا چها تا بکنيد و ببينيد بالاخره شما پول بيشتر مي خواهيد يا مي خواهيد لذت بيشتري از زندگي تان ببريد. همين تصميم گيري اساسي است که تعيين مي کند چطور بايد برنامه ريزي کنيد. داشتن قوانين مشخص کاري – حتي زماني که کارتان ويژگي «آزاد» دارد – به شما براي برنامه ريزي بهتر کمک مي کند.
کارمند شبانه روزي
سنگيني کارها از سويي و استفاده بيشتر از رايانه و اينترنت براي کار، باعث شده تا تعداد بيشتري از افراد کار را با خودشان به خانه ببرند و شيفت دوم کار را در خانه داشته باشند. گاهي اوقات اين آوردن کار به خانه در بعضي روزهاي خاص اتفاق مي افتد؛ مثل روزهاي پاياني سال يا پايان سال تحصيلي. کنار آمدن با اين موضوع در اين شرايط معمولا راحت تر است اما امان از آن وقتي که اين مساله تبديل به عادتي هر روزه شود! نرسيدن به مسائل خانواده از يک طرف و تشديد مشغوليت هاي ذهني مي تواند باعث فاصله افتادن بين همسران شود؛ موضوعي که تحمل آن واقعا دشوار است.
در مواقعي که موضوع تشديد مي شود، شايد مجبور باشيد قوانين خانه را با کمک همسرتان کمي تا قسمتي روشن کنيد. اين وضعيت دقيقا مصداق جنگ اول به از صلح آخر است. گاهي اوقات افراد ترجيح مي دهند کج دار و مريز با موضوع کنار بيايند تا زماني که ديگر طاقتشان طاق مي شود اما اين رويه در عين حال که باعث مي شود تغيير برنامه بعدا سخت تر شود، فشار زيادي را هم به شما وارد مي کند.
اگر در خانه مي خواهيد بخشي از کارتان را انجام دهيد، بهتر است مکان خاصي را براي انجام کارهايتان مشخص کنيد. انجام کار در آشپزخانه، هال و پذيرايي در عين حال که باعث مي شود کارتان بيشتر طول بکشد، نظم خانه تان را هم بيشتر به هم خواهد زد و نارضايتي بيشتري را هم به دنبال خواهد داشت.
خلاف جريان آب
تفاوت در ساعات خواب و بيداري يا تفاوت در روزهاي تعطيل به خاطر تغيير شيفت، مشکلات زيادي را براي خانواده ها مي تواند ايجاد کند. پزشکان، پرستاران و کادر درماني از افرادي هستند که بيشتر با اين مشکلات دست و پنجه نرم مي کنند. براي بسياري از افراد که از بيرون به زندگي اين افراد نگاه مي کنند، شايد وجود اين تفاوت چندان به چشم نيايد يا تصور کنند که اين تنها يک تفاوت ساده در برنامه ريزي است اما تصور کنيد وقتي مجبور مي شويد مهماني هايتان را لغو کنيد ، در ساعاتي که سريال هاي خوب تلويزيون پخش مي شوند آرام و ساکت بنشينيد . تلويزيون را روشن نکنيد، وقتي همه در حال مهماني و ديد و بازديد يا مسافرت هستند، در خانه به انتظار همسرتان بنشينيد و نتوانيد همراه اقوام يا دوستان برنامه اي ترتيب دهيد، چه فشاري به شما مي آيد.
شايد خيلي کار راحتي نباشد و اصلا گاهي اوقات انجام پذير نباشد اما سعي کنيد تا حد امکان برنامه هايتان را با برنامه همسرتان تنظيم کنيد. اينکار شانس اينکه زمان هاي مشترک بيشتري را بتوانيد در کنار هم باشيد، افزايش مي دهد. اگر زمان مشترک مفيد با همسرتان هر روز هم نباشد، ايرادي ندارد اما سعي کنيد که حتما در طول يک هفته 2 يا 3 برنامه مشترک داشته باشيد.
احتمالا برنامه هاي کاري شما با وجود تمام بي نظمي هايش، داراي نظم ترتيب خاصي است. اگر اين برنامه هر ماه مشخص مي شود، بهتر است خانواده و به ويژه همسرتان را از وضعيت برنامه خود در کوتاه ترين زمان ممکن مطلع کنيد.
نصب برنامه روي در يخچال و اطلاع داشتن همه از برنامه مي تواند هم به برنامه ريزي بهتر خانواده کمک کند و هم از ايجاد مشکل جلوگيري کند.
کار با سفر اضافه
از قديم اين نوع شغل ها وجود داشتند؛ دريانوردان قديمي اي که مجبور بودند چند ماهي را روي دريا بگذرانند و تنها چند روزي کنار خانواده باشند. حالا در اين روزها چنين مشاغلي انواع و اقسام مختلفي پيدا کرده اند؛ از رانندگان جاده اي بگيريد تا مهندس هايي که در پروژه هايي دور از شهرها کار مي کنند. زماني که بچه ها کوچکند معمولا مادري که تنهاست، دردسرهاي زيادي دارد به ويژه اگر خودش هم شاغل باشد. اول از همه، درست است که وضعيت خانه شما خاص است اما باز هم اين دليل نمي شود که وظايف خانه تقسيم نشود و تمام کارها به عهده يک فرد باشد. سعي کنيد بخشي از کارها را حتما تقسيم کنيد بد نيست که در اين مورد خيلي شفاف با همسرتان صحبت کنيد.
شما اين مدت دور از شهر و خانه تان بوده ايد، کلي کار عقب افتاده داريد، دلتان براي خانواده تان تنگ شده و از طرفي دوستان و اقوامتان را هم نديده ايد. يکي از اشتباهاتي که افرادي مثل شما مي کنند اين است که تاريخ آمدن خودشان را از چند روز قبل به همه اعلام مي کنند و برنامه هاي زيادي مثل مهماني يا قرار ملاقات با دوستان يا فاميل و اقوامشان مي گذارند. بد نيست قبل از برنامه ريزي براي روزهاي محدود حضورتان، با همسرتان هم صحبتي داشته باشيد. در عين حال، يادتان باشد زمان بندي تان به صورتي باشد که حداقل 2 برابر زماني که براي ديدار با دوستان و اقوام در نظر مي گيريد، براي خانواده و به ويژه همسرتان در نظر بگيريد.
مخالف با برنامه ريزي
تصميم مي گيريد که مسافرت برويد ، برنامه ريزي مي کنيد و همه چيز را مهيا مي کنيد اما بعد ناگهان همه چيز به هم مي خورد. اين داستان براي تعدادي از خانواده ها بسيار آشناست. در شغل هايي که برنامه هاي غيرقابل پيش بيني يا آماده باش هاي ناگهاني دارند يا با فراخوان هاي بدون هماهنگي قبلي همراهند، زندگي افراد شاغل و خانواده آنها در ابعاد مختلفي تحت تاثير قرار مي گيرد. پليس، نيروهاي مسلح، هلال احمر و کادر پزشکي و درماني معمولا چنين وضعيتي را به کرات تجربه مي کنند. اول از همه لازم است که کمي واقع بين باشيد. وقتي برنامه ريزي سفت و سختي انجام مي دهيد و اصرار زيادي بر انجام آن داريد ، اگر به هم بخورد ، به شما بيشتر سخت مي گذرد ، تا زماني که هميشه چند درصدي را براي به هم خوردن برنامه در نظر گرفته باشيد. وقتي هم برنامه از قبل تعيين شده تان به هم مي خورد، عوض حرص خوردن و عصباني شدن به فکر برنامه ريزي دوباره با همسرتان باشيد.
وقتي برنامه خانواده به هم مي خورد، سعي کنيد در اسرع وقت براي جبران برنامه قدمي برداريد. گاهي اوقات افراد از اينکه مجبورند غر زدن نزديکان يا بدخلقي آنها را تحمل کنند، کلافه مي شوند. يک راه خوب براي اينکه دوره اين ناراحتي در نزديکان شما کم شود ، اين است که با آنها همدلي کرده و به آنها حق بدهيد.
درست است که اين شما نبوديد که برنامه را به هم زديد اما به هر حال شغل شما باعث اين مساله شده است؛ پس مسؤوليت آن هم بر عهده شماست. وقتي برنامه خانواده به هم مي خورد، سعي کنيد در اسرع وقت براي جبران برنامه قدمي برداريد. گاهي اوقات افراد از اينکه مجبورند غر زدن نزديکان يا بدخلقي آنها را تحمل کنند، کلافه مي شوند. يک راه خوب براي اينکه دوره اين ناراحتي در نزديکان شما کم شود ، اين است که با آنها همدلي کرده و به آنها حق بدهيد. معمولاً زماني که افراد احساس کنند طرف مقابل آنها براي احساسات آنها ارزش قائل است، زودتر آرام مي شوند.
shirin71
06-18-2011, 03:29 PM
رابطه علاقه زوجین با فرم خوابیدن آنها در کنار یکدیگر
رابطه علاقه زوجین با فرم خوابیدن آنها در کنار یکدیگرعوامل متعددی در روابط بین افراد تأثیر دارد. از جمله در رابطه زن و مرد (چه ازدواج و ...) یک سری مسائلی بی اهمیّت شمرده می شود، در حالی که همین مسائل، جزئی از زبان عشق است.
یکی از آنها طرز خوابیدن دو نفر است که کاملاً حد و اندازه علاقه دو نفر را به هم نمایان می کند.
در واقع اینکه دو نفر یکدیگر را در آغوش بگیرند و یا به آرامی در کنار هم بخوابند، خود باعث ترمیم و بهبود روابط بین آنها می شود. در مقابل عواملی چون، خرو پف و دندان ساییدن در خواب، موجب سلب آرامش نفر مقابل و مشکلات بعدی می شود و در آخر بدون اینکه عمداً این کار را بکنید، طرف شما فکر می کند که از قصد اینکار را می کنید تا وی را آزار دهید، در حالی که شما واقعاً خواب هستید!
در اینجا به حالاتی از نحوه خوابیدن دو نفر کنار هم اشاره می کنیم، امّا قبل از خواندن این مقوله، یادآور می شویم که اگر شما دقیقاً با این روشها نمی خوابید دلیل بر وجود مشکل در روابطتتان نیست، به یاد داشته باشید هیچ چیز مطلق خوب یا بد نیست و نحوه ی خوابیدن یک چیز شخصی و از روی عادت است.
در آغوش هم خوابیدن: خوابیدن در حالی که نفر مقابل شما را از پشت شما در آغوش گرفته و دستانش را به دور شما انداخته، در این حالت وابستگی و نزدیکی کاملاً بین دو نفر نمایان است، البته لازم به ذکر است این وضعیت بیشتر مخصوص زوج های جوان و اوایل ازدواج است. این نزدیکی جسم و چسبیدن کامل جسم به یکدیگر، سبب افزایش امنیت و کاهش استرس بین دو نفر می شود.
به نرمی در آغوش گرفتن : این حالت تقریباً شبیه وضعیت قبل است با این تفاوت که تماس زن و شوهر تنها در ناحیه های دست، زانو و پاها به همدیگر است که بیشتر در زوجهایی دیده می شود که 5 تا 6 سال از ازدواجشان می گذرد، در این حالت نیز هنوز امنیت حس می شود.
در آغوش خوابیدن مثل ماه عسل: در این حالت همانطور که از اسمش پیداست صورت دو طرف رو به هم است و تمام بدن از گونه تا نوک پا کاملاً به همدیگر چسبیده و حسّ نزدیکی و وابستگی از نحوه ی خوابیدن آنها موج می زند، به نوعی که هر دوطرف ناخودآگاه به این حالت رو می آورند. معمولاً بعد از نزدیکی دو نفر این طور می خوابند، اگر بعد از گذشت سالها از ازدواج باز هم این حالت ادامه یافت، نشان دهنده ی این است که هر دونفر از ته دل وابسته یکدیگر هستند و درجه عشقشان به همان اندازه ی اول ازدواج است.
خوابیدن شاهانه: اینکه نفر مقابل به پشت بخوابد در حالی که صورتش رو به سقف است به طوری که برتری خود را نشان دهد و زن به روی شانه های او تکیه دهد و در این بین زن وابستگی و تواضع خود را نسبت به عشقش نشان می دهد. این طرز خوابیدن نشان دهنده ی تعّهد و اطمینان بین این دو نفر است. در این حالت ممکن است سر زن به روی سینه ی مرد باشد که بیشتر در مورد زنهای جوان و مردهای مسن دیده می شود.
حالت بودایی: در این حالت هر دو نفر پشت به هم خوابیده امّا هنوز از پشت نیز به همدیگر چسبیدند! در این حالت شاید در دید اول، عدم تعلق و وابستگی دو نفر برداشت شود، امّا این به معنای این است که هنوز آنها تمایل زیادی برای سکس و تماس با هم دارند.
به هم چسبیدن پا: بیشتر بین زوجینیست که با یکدیگر بحث و اختلاف داشتند، به نوعی می خواهند بگویند که با هم مشکل دارند، امّا چسبیدن پا بازهم نشانه ی مثبتیست، بدان معنی که همه چیز مثل قبل است با این تفاوت که هر دو هنوز به یاد بحث و اختلاف هم هستند!
جدا از هم: در این حالت زن و شوهر کاملاً از هم جدا خوابیده، بطوریکه یک نفر طرف راست تخت و دیگری پشت به دیگری و آن طرف می خوابد. در این حالت هیچ تماس بین دو نفر نیست، شاید در نگاه اوّل این طرز خوابیدن منفی باشد، امّا در نگاهی دیگر می توان چنین برداشت کرد که هر دوی آنها دوست دارند طرف مقابل راحت بخوابد و از فضای انحصاری تخت خود استفاده کند. چرا که شاید یکی عادت دارد بالش را بغل کند و دیگری چمپاته بخوابد، یا اینکه طرف مقابل آنقدر باز و راحت می خوابد که خود احتیاج به یک تخت دو نفره دارد! بنابراین این طور خوابیدن ازطرفی نوعی ملاحظه کاری و از طرف دیگر نوعی راحت کردن خود از دیگری و داشتن خوابی راحت است!
shirin71
06-18-2011, 03:30 PM
راه های جلوگیری از خیانت در ازدواج
اگر شما نمي خواهيد زني كه با شماست ، حال چه اين زن فقط دوست دختر شما باشد و حال اينكه همسر شما باشد ، در بازوان مرد ديگري خود را قرار دهد ، اطمينان از خود حاصل كنيد كه هيچكداماز كارهاي زير را انجام نمي دهيد.
مي توان گفت خيانت در ازدواج يكي از دردناكترين كارهايي است كه يكنفر مي تواند با نيمه ديگر زندگي خود بكند. چيزي كه تنها دردناك نيست و مي تواند باعث شود يك نفر دچار احساس عدم اعتماد بنفس و نا مطمئني از شخصيت خود و ديگران شود. اگرچه كه هميشه يكسري از دلايل باعث مي گردند كه زني احساس كند لازم است داراي روابط جنسي خارج از چهارچوب همسر خود باشد ، اما عموما خيانت به همسر نتيجه يكسري نارضايتي ها در يكسري مسائل مي باشد.
هميشه زنان بدلايل مختلفي دست به خيانت ميزنند اما در مورد زنان اينگونه نيست كه به مانند مردان اگر شرايط لازم شد بلافاصله اقدام به خيانت نمايند! آنها از قبل آماده اين عمل مي گردند و بندرت به جايي مي رسند كه حال به هر دليلي كه صلاح مي دانند خيانت كنند. اما اينكه به چه دليلي خيانت مي كنند با اينكه دلايلي كه خيانت در ذهن آنها شكل گرفته چيست زمين تا آسمان فرق مي كند .در مورد خيانت زنان و دلايل انجام آن زياد نوشته شده اما در مورد اينكه چگونه اين مسئله در ذهن آنها تشكيل مي گردد بندرت نوشته شده و اينبار تصميم به توضيح پاره اي از اين دلايل دارم .من اعتقاد دارم كه هيچ زني خيانت نخواهد كرد مگر به سمت آن كشيده شود. اعتقاد دارم كه زنها مثل كامپيوتر هاي امروزي هستند كه براي هك كردن و بدست گرفتن اختيار آنها بايد به نوبت پورتهاي آنها را باز كنيد تا در نهايت بتوانيد به آن دست يابيد! نفوذ به كامپيوتري كه پورتهاي آن بسته باشد به آساني صورت نخواهد گرفت. زني كه اقدام به خيانت مي كند از مدتها قبل پورتهاي خود را بدلايل يكسري اتفاقات باز كرده است. چراكه در حالت معمولي اين پورتها توسط شما اشغال شده و بسته اند. و اعتقاد دارم مردان هميشه احتمال خيانتي را براي خود قائل هستند . بنظر من اگر زني بخواهد مردي را به دام بياندازد حتي خدا هم نمي تواند بداد آن مرد برسد! در نهايت وي به دام مي افتد. اما زنان بصورت معمول اينگونه نيستند و نمي توان هميشه آنها را برنده شد. اگرچه كه همه ماها معتقد هستيم كه هيچ عذري براي خيانت جائز نيست اما خود مردان هم هميشه عقيده دارند كه اين در ژنتيك آنها نهفته است كه با زنان مختلف باشند. من بشخصه فكر مي كنم اين براي زنان هم صادق است و امروزه اين حس در آنان در حال بيدار شدن است.بخاطر داشته باشيد كه هيچكدام از دلايل زير دليل خيانت نيست بلكه تنها چيزي است كه ذهن وي را براي خيانت آماده مي سازد.
براي خيانت خيلي ها درجات مختلف قائل مي گردند.از خود ارضايي گرفته تا ديدن تصاوير جنسي يا حتي خيالات شخصي و يا فانتزي ذهني يكنفر مبني بر داشتن *** با فرد ديگري براي بعضي ها خيانت به حساب مي آيد.من كاري ندارم كه ديگران چه فكر خواهند كرد و اعلام مي كنم منظور از خيانت در اين مقاله همان تعريف قديمي مبني بر داشتن روابط جنسي با يك مرد غريبه منظور مي باشد. از طرف ديگر همانطور كه خيلي وقتها نوشته بودم بعضي ها چه زن و چه مرد ، فقط يك توريست در دنيا هستند.اگر همسر شما چنين فردي مي باشد و عادت به ديچ كردن و خيانت كردن داشته باشد و يا دوست دختر شما عادت داشته باشد كه مدتي را با هركسي بگذراند اين سطور براي شما دردي را دوا نخواهد كرد چراكه وي به هر حال با شما نخواهد ماند.
زنان بسمت خيانت كشيده مي شوند چون توجه شما قطع شده است و ديگران بيشتر متوجه شده اند!
سعي نمي كنم خيلي پيچيده كنم. در ساده ترين حالت شما بر خلاف روزهاي نخستين كه مدام به وي توجه داشتيد و همه رفتار وي را زير نظر مي گرفتيد و حتي از نفس كشيدن وي تعريف مي كرديد ، ديگر اينكار را نمي كنيد.آقايان معمولا قبل از بدست آوردن فردي تمام زور خود را مي زنند و از انواع و اقسام ترفندها استفاده مي كنند.گاهي هم مجبورند توجه بيش از اندازه و غير واقعي نشان دهند. در نتيجه ظرف زنان را بزرگتر خواهند ساخت.پس از بدست آوردن فرد شروع به دم جنباندن مي كنند و بازي در مي آورند و ديگر خيالشان هم نيست.در بهترين حالت اگر حتي خواهان شديد وي باشند قدرت پاسخگويي به ظرفي را كه ساخته اند ندارند و هميشه زنان مي نالنند كه چرا به ما كم توجه مي كنيد.در مثال ساده اگر همسر شما رنگ موي سر خود را عوض كرده ، هرچند يك درجه روشنتر و شما نفهميديد يا چيزي نگفته ايد مطمئن باشيد كه اولين پورت را براي ورود هكر باز كرده ايد. بايد بخاطر بسپاريد كه قابليت چرب زباني شما بايد بعد از تشكيل رابطه بجاي اينكه ذخيره گردد يا در انتظار به تور انداختن زن ديگر گردد يا صرف جمع آوري گند هايي شود كه زده ايد يا دروغ هايي كه خواهيد بافت بهتر است صرف خود رابطه شما گردد! براي شما يك جمله يك خطي كه چقدر فوق العاده شدي ، حتي اگر هيچ تغييري هم نكرده باشد ، مي تواند خيلي به شما در رابطه كمك كند. اگر در مبناي *** بخواهيم حرف بزنيم اينكه شما شروع كرده ايد به توجه كردن به خود ، مدام تكرار يكسري حركات ، سكوت در رابطه ، ***هاي كوتاه مدت و سريع ، ارگاسمهاي شخصي ، حركات ثابت و يكنواخت و مسائل اينچنين اولين چيزي كه باعث مي گرديد اين است كه وي ممكن است از رايحه بدن فرد ديگري كه از كنارش رد شده بيشتر از شما خوشش بيايد! حالا شما هي اين مسائل را شديدتر كنيد تا وي هم درجه خوش آمدنش را بيشتر كند! ببينيم كي آخر سر مي بازد!
بياموزيم:
در ابتدا اولين چيزي كه به زن مي فهماند رابطه دارد كمرنگ مي گردد و از حالت شيرين آن خارج مي گردد و وي را آسيب پذير و نفوذ پذير در برابر ديگران مي كند اين است كه شما كم توجه شده ايد.
زنان بسمت خيانت كشيده مي شوند چون كينه دارند .چون شما با آنها صادق نيستيد.
باز هم پيچيده نمي كنم. همه جور صداقت.همه جا از انواع آن خوانده ايد و من آنها را دوباره نمي گويم .بلكه مدل ديگري را عرض مي كنم. عدم صداقت شما از زمان ازدواج و زماني كه به خواستگاري وي مي رفتيد گرفته تا زماني كه مال شما شد. در مورد دوست دختر شما از زماني كه مي خواستيد وي را بدست آوريد تا زمانيكه بدست آورديد. منظورم عدم صداقت شما با ذهنتان است. يعني اگر دوست دختر شما يا همسر شما ، فرقي نمي كند ، دلش مي خواسته كه با شما اندكي در خيابان راه برود و شما بر عكس فشار وارد مي كنيد كه زود به خانه برويد كه *** راه بياندازيد! شما چيزهايي گفته ايد كه بعدا حاضر به انجام آنها نشده ايد.شما وعده هايي داده ايد كه نخواستيد به آن عمل كنيد.شما حتي حرف از ازدواج هم زده ايد شما همه كار كرده ايد و در نهايت مدام فلسفه بافي كرده ايد تا دروغ هايتان را توجيه كنيد. اين در خوش بينانه ترين حالت (دوست دختر ) به شما بعد از جدايي ضربه نخواهد زد و ماليات آن را نفر بعدي پس خواهد داد! در ساده ترين حالت شما نفر بعدي هستيد كه با اين دختر دوست مي شويد! و در بدترين حالت شما صادقانه ازدواج نكرده ايد.شما زن گرفته ايد چون *** مي خواستيد ، چون طرف خوشگل بوده ، چون طرف موقعيت داشته ، چون سن شما سن ازدواج بوده و هر چيز ديگري.شما صادقانه زن نگرفته ايد و در طول زندگي اين مسئله مدام به چشم خواهد خورد.زنان چيزي به شما نخواهند گفت اما اين نيز دليلي مي گردد براي كشش به سمت باز كردن پورت ديگري براي نفوذ پذير شدن در برابر كساني كه در موقع مناسب حرفها و برخوردهاي مناسبي كنند!!
زنان بسمت خيانت لبخند خواهند زد چون شما آدم روز اول نيستيد.
بله.شما الان زن داريد.يا دوست دختر داريد.شما الان مثل روز اول كه نداشتيد و تمام زورتان را ميزديد كه بدست بياوريد نيستيد! شما ديگر به خود نميرسيد.اصلاح گه گاه مي كنيد.حمام كرده نيستيد.ورزش نمي كنيد.مسواك تك و توك مي زنيد.لباسهاي شما ديگر اهميتي ندارد كه چه ماركي است. شما خيلي با حوصله بوديد.شوخ طبع بوديد.وقت داشتيد اما اكنون به نظر مي آيد كه همه چيز دارد حوصله شما را سر مي برد و يا شما را عصبي مي كند.شما قبلا جك هاي ركيك نمي گفتيد. شما مودب بوديد.قاه قاه بلند نمي خنديديد.آرام و مطمئن بنظر ميرسيديد. اين را هم بگم شما قبلا كه مخ ميزديد خيلي بچه پولدار بوديد!! لاف ميزديد نه؟ بسيار مشخص است.هزينه بي خود ندهيد.چيزي از خود نسازيد كه نيستيد. زماني كه آشنا مي گرديد هزينه زياد ندهيد توضيح بي خود ندهيد.نقش كسي كه نيستيد را بازي نكنيد.بعد از بودن و يا بدست آوردن حال چه در غالب ازدواج چه دوستي، لطفا خودتان باقي بمانيد! آيا چون ديگر قرار نيست كسي را تحت تاثير بگذاريد به خود نميرسيد؟ آيا ماجرا " همينه كه هست " مي باشد؟ آيا ديگر اهميتي ندارد؟ آيا شما زنان را نمي شناسيد؟ كه چقدر به نمايش همسر خود حساس هستند؟ چقدر مهم است كه چه هستيد؟ حال اگر ديگر آنچه كه آنها مي خواهند نيستيد بدانيد كه :
زنان پورتي هميشه باز ، براي تحت تاثير قرار گرفتن توسط افراد جنتلمن و خوش تيپ در خود دارند.تنها چيزي كه باعث نمي شود در ابتدا از آن چيزي رد شود اين است كه شما در حال ارتباط با آن هستيد و پورت قبلا مشغول شده ولي اگرشما جايگاهتان را فراموش كنيد ديگر پورت را آزاد گذاشته ايد براي كساني كه بدنبال ماجرا مي گردند!
زنان به سمت خيانت مي روند چون يك نفر به آنها مي فهماند كه با وي تحت فشار نيست!
سعي نكنيد آقاي باحال باشيد! سعي نكنيد آقاي همه چيز دان باشيد و يا كسي را مدام به خاطر عقيده اش بكوبيد (قابل توجه خودم!) سعي نكنيد مدام كسي را براي بودن با شما تحت فشار بگذاريد.زنان گاهي شديدا پورتهاي خود را open مي گذارند چرا كه از مشغول بودن آنها توسط شما خسته شده اند! آنها حوصله شان سر رفته ازاينكه نمي توانند راحت باشند . با شما چرت بگويند و يا حرفهاي ساده بزنند.هر چيزي در مقابل شما خسته كننده شده. اين شرايط خطرناكي است و براحتي فرد ديگري مي تواند وارد شده و كنترل پورت را بعهده بگيرد.هميشه خيلي ساده است كه دوست دختر فردي كه دو سال است با يكنفر بوده را گلابي كنيد تا اينكه فردي را كه 3 ماه است با كسي دوست شده.هميشه زناني كه بالاي پنج سال از زندگي مشتركشان مي گذرد آسانتر از كساني كه تازه عروس هستند فريب مي خورند. زنان حسي براي هيجان دارند.اينكار يك هيجان براي آنها به حساب مي آيد .هيجاني براي فرار از روزمرگي شما ! اگر روزي وي بشما بگويد كه مورد توجه فردي با لياقت قرار گرفته بوده ولي به شما خيانت نكرده چون شما را دوست داشته شما اينبار بدانيد كه چه سعادتي داشتيد كه خطر رفع شده . چه سعادتي كه به شما اعلام كرده و چه سعادتي كه اكنون مي دانيد دليل آن چيست!
آنها خيانت را مي پذيرند چون شما اينكار را كرده ايد يا نشان داده ايد اينكاره ايد!
ديگر از اين واضحتر؟ دليل نميشود بگوييم كه هر مردي خيانت كرد زنش به وي خيانت خواهد كرد! اما اينكه زن بداند شما كلا آدم مطمئني نيستيد و يا خيانت كرده ايد باعث مي شود كه وي نيز در مراقبت از پورتهاي خود آن شكيبايي لازم را بخرج ندهد و اگر در شرايطي قرارا گرفت كه مورد نفوذ توسط بيگانه اي قرار گرفت آن استقامت لازم را نشان ندهد. نكته ديگر مي تواند حتي انتقام باشد.وي مي خواهد انتقام بگيرد و از همانجا بشما ضربه بزند.آنها سريعا تصميم نمي گيرند.بلكه صبر مي كنند و شايد به زبان شما را هم ببخشند.شايد تا حدي ذهني هم شما را ببخشند.اما اينبار نرم افزاري را در حافظه خود نصب كرده اند كه منتظر سيگنالهاي لازمه است! وي احتمالا نزديكترينهاي شما را انتخاب خواهد كرد.عموما به دو دليل.يكي اينكه در اصل نمي خواهد در لحظه كاري انجام دهد و نزديكان شما با وي هستند و موردي هم نيست.ناگهان يكي از نزديكان بازي را نا خواسته يا خواسته انجام مي دهد و اينبار اين حركت بجاي اينكه مثل هميشه دفع گردد جذب مي گردد و مراحل بعدي و در نهايت خيانت! دوم اينكه وي مي خواهد بيشترين ضربه را به شما بزند! در نتيجه بهتر است خيانت نكنيد و يا اگر قبلا اينكار را كرده ايد بايد تمام حواس وي را به خود معطوف كنيد و به وي اطمينان بدهيد كه ديگر اين مسئله تكرار نخواهد شد.نه با زبان بلكه با عمل. از هرگونه كاري كه حتي نزديك به اين باشد كه وي حس كند ممكن است شما كاري كنيد نيز بپرهيزيد.زندگي سختي خواهيد داشت!
زنان به خيانت مي انديشند چون هميشه دنبال بهترينند!
اين پورت هيچگاه توسط شما نه استفاده ميشود و نه توسط آنها بسته! اين يعني زنان هميشه مردان را يك مشت خوك خيانتكار مي پندارند اما خود هميشه در شرايط لازم، هميشه زندگي خود را به مرد بهتري خواهند فروخت! كاري كه شما مي كنيد اين است كه شناسايي كنيد كه چقدر طرف مورد نظر شما از اين پورت استفاده مي كند.اكثر دختران نفوذ از اين پورت را چندان جذاب نمي دانند.آنرا نمي بندند اما به نفوذهاي آن نيز توجهي نمي كنند.اينگونه افراد نگراني خاصي را نبايد برايشان قائل شد.آنها با داشتن يك وضعيت ساده عملا هرگونه ديتا و يا استفاده از پورت را مهم نخواهند دانست.اما گروهي از دختران هستند كه بدنبال صعود به قله هاي بالا هستند.اينها مانند گرگدن فقط به سمت جلو مي دوند و همه چيز را جلويشان خراب مي كنند.اينها نگران چيزي نيستند.اينها از همه چيز استفاده مي كنند . هدف وسيله را برايشان توجيه مي كند.انها پول و موقعيت و همه چيز مي خواهند.فقط يه توصيه.اگر سر قرار بوديد و ديديد فرد مورد نظر شما اينگونه است به آرامي محل را ترك كنيد.اين افراد شما را براحتي خواهند فروخت.
shirin71
06-18-2011, 03:30 PM
15 دليل مردانه برای سردی روابط زناشويی!؟
گاهی مردان با برخی عادات و اعمالشان باعث میشوند همسرشان نسبت به رابطه با آنها سرد شود و شور و شوق رابطه زناشویی را از دست بدهد. اگر شما هم جزو این گروهید، بهتر است در برخی عادات و رفتارهایتان
تجدیدنظر کنید. خصوصیات مردانی که از چنین عاداتی رنج میبرند به شرح زیر است...
* مردانی كه با فیزیولوژی یا عملکرد بدن همسرشان هیچ آشنایی ندارند.
* مردانی كه در رابطه زناشویی با همسرشان بسیار خشن رفتار میکنند.
* مردانی كه نظافت مناسبی ندارند.
* مردانی كه بهداشت شخصی پایینی دارند؛ مثلا دهانشان همیشه بوی بد میدهد، ناخنهایشان بلند و ناپاک است، بدنشان بوی عرق میدهد، پاها و جورابهای بدبو و كثیف دارند و...
* مردانی كه بیش از حد طبیعی به ظاهر، قیافه و سرو و وضع زنان اهمیت میدهند.
* مردانی كه مدام از همسرشان رضایت در یک فعالیت زناشویی را میپرسند و به جای اینكه به عشقورزی در رابطه رو بیاورند، صرفا به رضایت جسمی توجه میكنند.
* مردانی كه خیلی نگران عملكرد و توان زناشویی خود هستند؛ مثلا مدام بر این تصورند كه زودانزالی دارند، آلت تناسلیشان كوچك است یا چهره جذابی ندارند یا...
* مردانی كه در رابطه زناشویی، فقط خود را میبینند و به همسرشان توجه ندارند.
* مردانی كه بلافاصله پس از اتمام فعالیت زناشویی، به لحاظ احساسی و عاطفی از همسرشان دور میشوند.
* مردانی كه عادات شخصی ناپسند دارند؛ مانند دست كردن در بینی و...
* مردانی كه دوست ندارند به همسر خودشان عشقورزی و محبتی نشان بدهند.
* مردانی كه اشتغال ذهنی وسواسگونه و بیش از حدی به بدن خود دارند.
* مردانی كه تندخو و پرخاشگرند و اهل خوشرفتاری نیستند.
* مردانی كه همسرشان را دوست ندارند و نسبت به او هیچ احساسی ندارند.
* مردانی که در رابطه زناشویی خود از فیلمهای مبتذل الگوبرداری میکنند.
shirin71
06-18-2011, 03:30 PM
چرا زندگي فقط 6 ماه اوّلش زيباست؟
مطلبي که بايد مدّ نظر قرار گيرد اين است که در آغاز آشنايي ها هر دو نفر از طرف مقابل تنها يک ظاهر و يا باطن کلّي مي بينند و به جزئيات آن توجهي ندارند که اين امر به علّت کمي مدّت آشنايي کاملاً طبيعي است،
ولي بعد از گذشت مدّتي از آغاز زندگي کم کم به جزئيات دروني و ظاهري يکديگر پي برده و آن جزئيات را به تنهايي مورد بررسي قرار مي دهند، غافل از اينکه اين جزئيات که برخي بد و برخي خوب هستند در کنار يک ديگر آن کلّيتي را مي سازند که در اوايل با چه عشقي به آن دوستت دارم مي گفتند.
مشکل اصلي در اينجاست که اگر با ديد جامعي به طرف مقابل نگاه کنند خواهند ديد که کاستي هاي او در کنار خوبي هايش چه زيباست و بالا تر از آن در کنار خوبي هاي خودشان... اگر هميشه به يکديگر کلي نگاه کنيم و در جزئيات وجودي هم توقف نکنيم، زندگي هميشه همان شيريني اوّل خود را خواهد داشت، چه بسا با اين ديد کلي، هر روز ابعاد تازه اي از وجود هم خواهند شناخت که به علاقه يشان بيشتر دامن خواهد زد.
shirin71
06-18-2011, 03:31 PM
من هیچ علاقه ای به رابطه زناشویی با همسرم ندارم
بسیاری از زوجهای جوان به دلیل عدم آشنایی و در پاره ای از موارد نبود آگاهی کا فی درباره نحوه برخورد با روابط عاطفی و زناشویی بین همسران ، با مشکلاتی مواجه هستند، که متاسفانه این مشکلات
در برخی از موارد تبدیل به بحران های خانوادگی می گرد که آثار آن در معضلاتی همچون افزایش آمار طلاق در جامعه ، تنوع طلبی جنسی و.... قابل مشاهده می باشد . سیمرغ با هدف پیش گیری از ایجاد این گونه مشکلات و با احترام به حریم خانواده ، جهت افزایش دانایی زوجهای جوان و کمک به بهبود واستحکام روابط همسران اقدام به تهیه و ارائه مطلب زیر نموده است .
من هیچ علاقه ای به رابطه زناشویی با همسرم ندارمسارا که از ازدواج اولش دارای یک دختر است درمورد زندگی فعلی و ازدواج مجددش می گوید. او می گوید که من و سامان زندگی خوبی داشتیم حتی از لحاظ زناشویی هم هیچ مشکلی نداشتیم. آنها 6 سال است که ازدواج کرده اند و این ازدواج دوم هر دوی آنهاست و این هیچ خللی در زندگی آنها وارد نکرده بود. او می گوید تا 3 سال پیش زندگی خوبی داشتند و مانند تازه عروس و دامادها زندگی می کردند.
سارا می گوید: اما حالا هیچ خواسته و نیاز جنسی و هیچ شور و هیجانی ندارم. دوست دارم مثل سابق رابطه بهتری با هم داشته باشیم اما نمی توانم. طی چند سال اخیر چندکیلو وزن اضافه کردم و این شاید یکی از علتهای سردی در روابط جنسی ام شده است. اما حالا به این نتیجه رسیدم که حتما عمل جراحی که سه سال پیش داشتم(عمل بیرون آوردن رحم) علت اصلی این سردمزاجی من در روابط زناشویی ام بوده و این همان چیزی است که روابط جنسی من را تحت الشعاع قرار داده. از بعد از عمل جراحی ام، به دو متخصص زنان مراجعه کردم و درمانهای زیادی از هورمون درمانی و داروهای گیاهی گرفته تا داروهای شیمیایی را امتحان کردم تا تمایلاتم را بهبود بخشم. اما هیچ اتفاقی نیفتاد و هیچ کدام از آنها کمکم نکرد.
من و سامان ماه به ماه هم به یکدیگر ابراز علاقه نمی کنیم. اگر به ندرت هم ابراز علاقه کرده و رابطه زناشویی داشته باشیم، هرگز مثل سابق و اوایل ازدواجمان نیست. ایجاد رابطه زناشویی برای من سخت است و احساس میکنم که این رابطه زناشویی به من تحمیل شده است. در مقابل سامان احساس می کند که من هیچ توجه و علاقه ای به او ندارم. بارها برایش توضیح داده ام که من عاشقش هستم و هنوز هم برای من جذابیت های خاص خودش را دارد. فقط من حال و حوصله برقرار کردن رابطه زناشویی را ندارم. برای مثال، چندروز پیش وقتی من از سرکار برگشتم، سامان از من درخواست رابطه زناشویی کرد اما من خسته بودم و درخواست او را رد کردم. هرزمانی که مانعش می شوم، سامان عصبانی می شود و اخم می کند. من احساس می کنم سامان ظرفیت کمی دارد و از هر چیزی زود عصبانی می شود. این موضوع در مورد انتقاد کردن از او، یا نادیده گرفتن خانواده اش هم صدق می کند.
تفکرهای سارا ادامه دارد
اما او گاهی اوقات متوجه این موضوع نمی شود که من به مهلت بیشتری نیاز دارم. کار من پر استرس است. من مدیر برنامه ریزی شرکت هستم و ساعت کاریم زیاد است. اما سامان استاد اقتصاد است و شش ماهی بود که برای انجام تحقیقاتی برای نوشتن کتابش در خانه مانده بود. علاوه بر کارش، دو پسر او که یکی 17 سال و دیگری 19 سال دارند و نزدیک مادرشان زندگی می کنند، در زندگی او از اهمیت خاصی برخوردار نیستند. سامان به ندرت دوستان دانشگاهیش را می بیند، و به ندرت خودش را سرگرم می کند یا ورزش می کند. تمام توجه او و دنیایی که پیرامون او را احاطه کرده من هستم. و این برای من خسته کننده است.
سامان تصور می کند که من پسرهایش را دوست ندارم و من را متهم کرده است که برای به هم پیوستگی و اتحاد خانواده اش تلاش نمی کنم. من به تحمیل کردن خودم به دیگران چندان تمایل ندارم. اما سامان از من انتظار دارد که اتحاد و نزدیکی خانواده اش را برقرار کنم. حالا پسرهای سامان یکسره به ما سر میزنند. من احساس می کنم که رفت و آمد زیاد آنها به خانه ما بدون هماهنگی باعث اختلال در زندگی خصوصی ما شده است. دراین شرایط ما چاره ای جز جر و بحث نداریم.
تا زمانی که من، سامان و خانواده اش را ملاقات کردم هیچ پیش زمینه ای درمورد خود و خانواده اش نداشتم. من سومین فرزند خانواده هستم. از زمانی که پدرم فوت کرد مادرم خودش را مرکز توجه قرار داده بود10 سال پیش وقتی پدرم فوت کرد مادرم نقل مکان کرد و من به ندرت او را می بینم. برادر و خواهرم هم شهرستان زندگی می کنند.
من سامان را در یک مهمانی دوستانه دیدم. به نظر من سامان اولین مردی بود که به طور جدی علاقه مندش بودم. آشنایی ما از آنجا شروع شد. سامان به هر طریقی سعی داشت به من ابراز علاقه کند. اما من هرگز چنان حسی به او نداشتم. وقتی سامان از من خواست به مشاوره برویم درخواستش را رد کردم و به او گفتم من قبلا مشاوره رفتم. درواقع من قانع نشده بودم که می توانم تغییر کنم. من با همسر سابقم هم مشکلات سردمزاجی جنسی داشتم و هیچ وقت او را مقصر نمی دانم.
تفکرهای سامان
من تقریبا تسلیم شدم
سامان یک مرد 43 ساله که هنوز هم مثل بسکتبالیستها به نظر می رسد می گوید وقتی سارا به درخواستهای من هیچ توجهی نمی کرد من احساس سرخوردگی پیدا کردم و تا حدی تسلیم او شدم. او می گوید سارا اصلا به ایجاد رابطه زناشویی علاقه ای نداشت و نزدیک به 3 سال هیچ رابطه زناشویی با هم نداشتیم. او همیشه به من می گفت اصلا هیچ شور و هیجانی ندارم چون وزنم زیاد شده است. اما من هنوز هم فکر می کردم که او برای من زیباست. اما همیشه سعی می کردم با صحبت کردن او را متقاعد کنم. اما من احساس می کردم که جاذبه ای برای او ندارم.
کناره گیری های سارا در ابعاد دیگری از زندگی مان هم خودش را نشان داد. او عصبانی بود و به جای لبخند زدن تقریبا همیشه بداخلاقی می کرد. او من را یک آدم احمق تصور می کرد که هیچ کاری را نمی توانم به نحو احسن انجام دهم. مثلا اگر قبض را سرموقع پرداخت نمی کردم از نظر او وظیفه شناس و مسئولیت پذیر نبودم. اگر من از او می خواستم که به جمع من و پسرانم بپیوندد تا یک فیلم را با هم ببینیم برای او به این معنی بود که من برای حیطه شخصی او احترام قائل نیستم. من از اینکه پسرانم رفت و آمد به خانه من را به خانه مادرشان ترجیح می دادند خوشحال بودم اما می دانستم که سارا این موضوع را یک نوع فضولی و آنها را مهمانان ناخوانده می دانست.
رابطه ما ناامید کننده بود
پدرمن کارمند شرکت برق بود و مادرم حسابدار. پدر و مادرم من و خواهر و برادرانم را در رفاه کامل قرار داده بودند. من هنوز هم از اینکه مرتبا به دیدار من می آیند ممنون و سپاسگزارم. پدر و مادر من هر دو کار می کردند و همه ما را به دانشگاه فرستادند. من هرگز پدرم را به خوشحالی روزی که در آزمون دکترا قبول شدم ندیده بودم.
در ابتدا من عاشق تدریس بودم اما سیاستهای دانشگاه مرا از پا درآورد. من می خواستم ساعتها ورزش کنم، کتابی که 20 سال برایش برنامه ریزی کرده بودم را تمام کنم. من احساس می کردم هنوز جای زیادی برای پیشرفت دارم اما به خاطر سارا علایقم را رها کردم. شما فکر می کنید حالا که من و سارا زمان زیادی را در خانه به خوبی و خوشی با هم سپری می کنیم؟ اما نه برعکس!
رابطه بین ما خیلی ناامید کننده است چون ما هردو در ابتدا با هم رابطه خیلی خوبی داشتیم. وقتی من و سارا همدیگر را ملاقات کردیم فورا احساس کردیم از همه لحاظ برای هم مناسب هستیم. هر دوی ما مطلقه بودیم، هر دو بچه داشتیم و هردوی ما یکدیگر را درک کردیم و به خواسته های هم احترام گذاشتیم. من واقعا نمی دانم چه اتفاقی افتاد. بحث و جدل های ما تمام نشدنی است. من اعتراف می کنم که اخلاق بدی دارم اما اکثر اوقات سعی می کنم بحث را تمام کنم تا زمانی که هردوی ما آرام شویم اما او اجازه نمی دهد. من حتی سعی می کنم از اتاق بیرون بیایم اما او همیشه صحبتهایش را ادامه میدهد.
حالا می دانم که من باید تغییراتی را در زندگی ام ایجاد کنم. من ارتباط با دوستانم را از دست داده ام، و باید اعتماد به نفسم را تقویت کنم تا کتابم را به پایان برسانم. اما با وجود همه اینها، من می خواهم ارتباطم را با همسرم دوباره برقرار کنم. نمی دانم چقدر طول می کشد. بله من در رابطه زناشویی موفق نبودم اما علاقه و شور و هیجان بین ما هم موفیت آمیز نبوده. تا کی می خواهد طول بکشد؟ تا همیشه؟
نظر مشاور
مشاور پاسخ می دهد: خواسته های ضعیف و کمِ جنسی در هر سنی و به دلایل مختلفی ممکن است اتفاق بیفتد. این موضوع ممکن است مادام العمر باشد یا موقتی، مثلا ممکن است به دلیل شرایط فیزیکی مانند بیماری، مصرف دارو،یائسگی یا حتی استرس باشد. سارا به من گفته بود که از زمانی که رحمش را جراحی کرده تغییراتی از قبیل خشکی واژن، عرق های شبانه، و گرگرفتگی در بدنش مشاهده کرده بود. و این تغییرات برای کاهش میل به رابطه زناشویی نرمال و طبیعی است. من تردید دارم که دلایلی غیر از دلایل فیزیکی برای این عدم تمایل به برقراری رابطه زناشویی وجود دارد.
من به سارا گفته بودم که برای اینکه رابطه زناشویی اش را به حالت نرمال و طبیعی برگرداند باید رابطه خود با همسرش را خارج از محیط اتاق خواب بهبود بخشد. خانواده آنها، بچه هایشان، و شغلشان در ایجاد بحث و مشاجره موثر هستند و در رابطه آنها تاثیر زیادی می گذارند. سارا معتقد است که سامان نیاز او برای زندگی شخصی و خصوصی اش را نادیده گرفته و این موضوع را با سردی در رابطه زناشویی که منجر به عصبانیت و ناراحتی سامان می شود جبران می کند. بعد از ممانعت های بسیار سارا، سامان حالت تدافعی پیدا می کند و از اتلاف انرژی بر روی آن صرف نظر می کند.
ما استراتژی های مختلفی برای کوتاه شدن بحث بین آنها و بهبود روابطشان پیشنهاد کردیم. آنها موافقت کردند که به محض اینکه احساس کردند بحثشان درحال بالا گرفتن است مکث کنند و بحث را خاتمه دهند. من به آنها ماموریت دادم مثلا اگر درحال بحث کردن بودند و اگر سامان لحظه ای مکث کرد سارا باید به جای ادامه دادن بحث به آن احترام بگذارد. این کار به سامان اجازه می دهد که حالتش را کنترل کند و به آرامی صحبت کنند. من همچنین به سامان گفتم وقتی سارا منتقدانه صحبت می کند و عیبجویی می کند چند لحظه ای صبر کند. به این شکل بحث کوتاه می شود. با این کار سامان دیگر مقابل سارا گارد نمی گیرد و به لحظات خوبی که باهم سپری کردند تمرکز می کند.
سامان همچنین باید شادی و نشاط را در زندگی اش که زیاد با سارا مرتبط نیست به دست بیاورد. ما درمورد اینکه چگونه می تواند شادی و نشاطش را دوباره به دست بیاورد بحث کردیم. مثلا سامان بعد از چند جلسه مشاوره به من گفته کتابش باید تا آخر تابستان تمام شود. همچنین او گفته قرار است دوباره تدریسش را از پاییز از سر بگیرد. با پیشنهادات من سامان دوباره ارتباطش را با دوستان و همکارانش برقرار کرد و پروژه های جدیدی برای انجام دادن برداشت. سارا می گوید: حالا سامان دیگر سرش حسابی شلوغ شده است و من از او خواهش می کنم کمی هم وقت برای من بگذارد.
در پایان من به همه زوج ها توصیه می کنم تعادل را حفظ کنید. بعضی از زوج ها زمان زیادی را صرف کارهایشان می کنند، بعضی ها فقط به مسائل جنسی می پردازند، و بعضی ها هم به احساسات می پردازند که باعث مشکلاتی در فعالیتهای جنسی می شود. همدیگر را درک کنید، به یکدیگر محبت کنید، رابطه زناشویی را به دیگری تحمیل نکنید. شرایط را برای ایجاد یک رابطه زناشویی خوب فراهم کنید مثلا موسیقی بگذارید، نور اتاق را کم کنید و شمع روشن کنید. از با هم بودن لذت ببرید. بعد از چند هفته، متوجه می شوید که چقدر از با هم بودن لذت می برید.
در ضمن، من به سارا کمک کردم تا تصور و ذهنیتش را درمورد خودش مخصوصا اندامش بهبود دهد. من چند جمله کلیدی به او دادم تا زمانی که احساس بدی نسبت به خودش داشت آنها را تکرارکند. "هیچ وقت همسرم به خاطر ظاهرم با من رابطه زناشویی برقرار نمی کند". سارا اینقدر این جمله ها را تکرار کرد تا حس منفی نگری او از بین رفت. من همچنین به او گفتم باید کارهایی انجام دهد تا حس شور و هیجان برای رابطه با همسرش برقرار شود. به او پیشنهاد کردم به ظاهر و اندامش بیشتر رسیدگی کند، ورزش کند و موسیقی مورد علاقه اش را گوش دهد.
بعد از 5 ماه سارا و سامان رفتارهای سابقشان را کنار گذاشتند. من پیشنهاد دادم برای اینکه سارا از ممانعت دربرابر رابطه زناشویی دست بردارد، سارا پیشقدم باشد. آنها تصمیم گرفتند آخر هفته خوبی را با هم سپری کنند و به مسافرت بروند. وقتی که برگشتند به آنها گفتم برای رابطه زناشویی تان زمان بندی کنید. سامان هم قول داد که از پسرانش بخواهد تا قبل از آمدن به خانه آنها با پدرش هماهنگ کند. سارا هم قول داد تا وقت بیشتری را با مهمانهایش به خصوص پسران سامان سپری کند.
سامان و سارا بعد از یک سال و با صبر و حوصله یکدیگر مشکلشان حل شد. سارا می گوید من فکر می کردم رابطه زناشویی تفریح زندگی است و نباید زمان و تمرکز زیادی روی آن گذاشت اما حالا متوجه شده ام که باید آن را روز به روز بهتر و بهتر کرد.
shirin71
06-18-2011, 03:31 PM
چگونه برای نخستین بار همسرمان را…
آیا برای بوسیدن همسرتان برای بار اول باید ابتدا از وی اجازه گرفت؟ و اگر نیازی به اجازه گرفتن نیست، چگونه باید وی را بوسید؟ آهسته و یا سریع؟ اجازه خواستن بدترین گزینه است، چراکه شرم و حیای یک خانم اغلب شما را با پاسخ منفی از سوی وی روبرو خواهد کرد. رویکرد آهسته بهترین گزینه است. هر چند رویکرد آهسته ی بوسیدن شما را نسبت به طرد شدن آسیب پذیرتر میسازد، اما رویکرد آهسته همواره بهترین روش است. چراکه همزمان هم نشان دهنده تهور و جسارت و هم لطافت و حساسیت شما است. شما با این کار جسارت و اعتماد بنفس خود را به نمایش میگذارید. اما همزمان برای احساسات و تمایلات وی نیز احترام قائل بوده اید، چراکه وی در صورت عدم تمایل فرصت آن را دارد تا سر خود را برگرداند.
shirin71
06-18-2011, 03:31 PM
باید ها و نبایدهایی درمورد خانواده همسر آینده تان!
شما ازدواج کرده اید و حالا علاوه بر خانواده خودتان خانواده دومی هم دارید. چگونه با این تغییر کنار بیاییم و چگونه در داشتن رابطه ای خوب و صمیمی تلاش کنیم از موضوعات این مقاله هستند.
شما ازدواج کرده اید و حالا علاوه بر خانواده خودتان خانواده دومی هم دارید. چگونه با این تغییر کنار بیاییم و چگونه در داشتن رابطه ای خوب و صمیمی تلاش کنیم از موضوعات این مقاله هستند.
باید: متوجه شوید که همسرتان چگونه با پدر و مادرش رفتار می کند؟
نباید: تصور کنید که خانواده همسرتان دقیقا مانند خانواده خودتان هستند.
باید: برای شناخت خانواده همسرتان وقت بگذارید. اگر از آنها دور هستند، به آنها زنگ بزنید.
نباید: به راحتی با آنها تهاجمی برخورد کنید. ممکن است که هنوز خانواده آنها را نشناخته باشید.
باید: از همسرتان رسم و رسوماتشان را بپرسید. مثلا چه چیزهایی بیشتر می خورند؟ یا شوخی و خنده در خانواده آنها جایگاهی دارد؟ از نظر مذهبی چگونه اند؟
نباید: از خانواده همسرتان انتقاد کنید. بلکه باید درمورد مسائلی که نمی دانید بپرسید و توضیح بخواهید.
باید: مودب و صمیمی باشید. تمام سعی تان را کنید تا برای خانواده شوهرتان جذاب باشید.
نباید: تصور کنید که آنها احساس شما را درک می کنند. هیچ وقت عکس العمل ها و انتقادات تان را درمورد آنها نگویید. ممکن است که هنوز آنها را نشناخته باشید.
باید: فکر کنید چه چیزی بهتر از همه شما و همسرتان را خوشحال می کند قبل از آن که خانواده همسرتان را خوشحال کند.
نباید: زمانی که درکنار خانواده خودتان هستید از خانواده همسرتان غافل شوید.
shirin71
06-18-2011, 03:31 PM
چه مسائلي را نبايد به همسرتان بگوييد
بعضي از خانمها يا آقايان عادت دارند تمام اتفاقاتي را كه در طول روز براي شان اتفاق افتاده است را براي همسر حود تعريف كنند . با اين وجود گاهي اوقات صحبت كردن بسيار خظرناك است و توصيه نميشود كه مدام صحبت نكنيد ، سكوت در بسياري از موارد بهتر از صحبت كردن ميباشد.
يا ميدانيد براي اينكه روابط زناشويي تان تداوم بيشتري داشته باشد، همه چيز را نبايد به همسر خود بگوييد ! آيا ميدانيد چه صحبتهايي را بايد به همسر خود بگوييد و چه سخناني را بايد مطرح نسازيد ؟
اولين گام در روابط زناشويي نحوه ي صحبت كردن است ، طرز صحيح صحبت كردن با همسرتان تاثير بسزايي را در روابظ شما ميگذارد البته لازم به ذكر است نه هر صحبتي .
بعضي از خانمها يا آقايان عادت دارند تمام اتفاقاتي را كه در طول روز براي شان اتفاق افتاده است را براي همسر حود تعريف كنند . با اين وجود گاهي اوقات صحبت كردن بسيار خظرناك است و توصيه نميشود كه مدام صحبت نكنيد ، سكوت در بسياري از موارد بهتر از صحبت كردن ميباشد.
در اين مقاله توصيه و پيش نهادهايي را براي شما ارائه خواهيم كرد:
از ديدگاه روان شناسان انسانها از اين منظر به چند دسته تقسيم ميشوند
1- افرادي كه همه مطالب زندگي خود چه در حال ، چه در گذشته را براي همسران خود بازگو ميكنند به بلوغ فكري نرسيده اند ، ذهنشان مانند دوران نوجواني شان عمل ميكند كه عادت داشتند همه چيز را براي خانواده خود تعريف كنند .
2- افرادي كه در تعاريف خود ، صحبتهاي شان اغراق ميكنند و حتي گاهي وقتها به دروغ نيز متوسل ميشوند ، افرادي هستند كه اعتماد به نفس كمي به خود دارند ، با اين كار قصد دارند تا اعتماد به نفس خود را افزايش دهند . امروزه پيوند بين زوجهاي با ازدواجهايي كه در سابق صورت ميگرفت كاملا متفاوت ميباشد . در زمان امروز اكثر زوجين هر دو با هم به كار بيرون از خانه اشتغال دارند ، زمان كمي را براي صحبت كردن با يكديگر دارند ، هنگامي كه فرصتي براي صحبت كردن پيش ميآيد در اغلب موارد راجع به كار بيرون از خانه ي خانم يا آقا ميگذرد ، به ندرت پيش ميآيد كه زوجين در مورد رابطهي خودشان ، زندگي دو نفره اي يا چهار نفرهاشان به صحبت بنشينند .
حال به توضيح اين موضوع ميپردازيم كه چرا نبايد تمام صحبتهاي خود را به همسرتان بازگو كنيد ؟ اين سوال چندين پاسخ دارد:
1- از ديدگاه بعضي از روانشناسان افرادي كه گذشته تلخ و سخت داشته اند بايد توجه كنند كه ، هنگامي تجربه هاي تلخ گذشته بايد چراغ راه آينده باشد و بس. سعي كنيد با گذشته هاي تلخ تان خداحافظي كنيد و با عنوان كردن تجربه ها ذهن همسر تان را مغشوش نكنيد . توجه كنيد كه شما ديگر در دوران مجردي به سر نميبريد ، شما تشكيل خانواده داده ايد و از همان روز اول كه وارد زندگي زناشويي ميشويد بايد سعي كنيد همهي گذشته ي خود را فراموش كنيد ، و الان زمان آن است كه زندگي دو نفره ي كه در آينده خواهيد داشت فكر كنيد ، صحبتهايتان نيز بايد حول زندگي مشتركتان باشد نه گذشته تلختان .
2- اگر از اشتباهات گذشته عبرت گرفته ايد و تحول خاصي در رفتارتان ايجاد كرده ايد لزومي به بازگو كردن اشتباهات گذشته تان نيست چون ممكن است بر ديدگاه طرف مقابل به شما اثر منفي بگذارد و يا برخي قابليت هاي فعلي تان ناديده گرفته شود. مگر در مواردي كه بازگو كردن تجربه شما ميتواند مانع تكرار اشتباه براي طرف مقابلتان شود.
3- صحبتهايي را از گذشته ، حال براي همسرتان باز گو و تعريف كنيد اما سعي كنيد وارد جزييات نشويد ، مسائل را براي او كاملا باز نكنيد و نشكافيد .
حال چه صحبتهايي را نبايد مطرح كرد:
1- اسرار تان را به همسرتان نگوييد .منظور از اسرار چيست ؟
مشكلاتي كه در دوران قبل از ازدواج برايتان بوجود آمده و بازگو كردن آن تنها باعث مشغول كردن ذهن همسرتان ميشود. نا گفته نماند كه مسائلي است كه گفتن آنها به همسرتان ضروري است مثلا تجربه نامزدي ناموفقي اگر در گذشته داشته ايد به همسر تان بگوييد اما آيا واقعا لازم است همسرتان از جزئيات آن مطلع باشد؟ مشكلاتي كه با پدرو مادر، خواهر يا برادر تان داشته ايد و عنوان كردن آنها به ديدگاه همسرتان نسبت به خانواده تان خدشه وارد ميكند ، كمبودهايي كه در زندگي با آنها مواجه بوده ايد ، رنجها و مشقتهايي را كه متحمل شده ايد ، و مسائلي مانند اين موضوعات بهتر است بازگو نكنيد.
2- اگر زماني به همسرتان ، رفتارهايي كه انجام ميداده شك كرديد و در وفاداريش نسبت به خودتان مردد بوديد
هرگز اين موضوع را مطرح نسازيد ، زيرا ممكن است شما به اشتباه چنين فكري را داشته بوديد در اين صورت احساس وفاداري كه بين شما و شوهرتان وجود داشته است در همان زمان از بين ميرود
shirin71
06-18-2011, 03:31 PM
بهترین حالات : 5 اشتباهی که اکثر آقایون مرتکب میشوند
کی از چالش های متعدد آقایون این است که در روابط جنسی خود با همسرشان چه حالتی را انتخاب کنند. بزرگترین ترس آنها این است که خانمشان از آن وضعیت همیشگی خسته شده و درنتیجه میل و علاقه
ی خود را به رابطه جنسی با آنها از دست بدهد. پس سوال این است که بهترین مواضع و جایگاه های جنسی چه مواضعی است؟
بهترین راه برای توضیح مسئله این است که چه کارهایی را نباید انجام بدهید. با به یاد داشتن این، به 5 مورد از اشتباهات آقایون در مسائل جنسی اشاره می کنیم تا شما دیگر مرتکب آنها نشوید.
اشتباه اول: تقلید همه چیزهایی که در فیلم های پورنو می بینید.
این می تواند بزرگترین اشتباه آقایون در مسائل جنسی باشد. مردان بی تجربه ممکن است تصور کنند که فیلم های پورنو می تواند الگوی خوبی برایشان باشد اما با واقعیت مسئله آشنا نیستند. مشکل اینجاست که آن دسته فیلم ها تلاش می کنند که صحنه خوبی را برای بیننده بسازند نه اینکه لذت و میل هنرپیشه ها را بیشتر کنند.
و درواقع، یکی از بدترین راه های تحریک اندام جنسی خانمها، زمانی است که وی پاهایش را روی شانه هایتان بگذارد. در این حالت که لگن او آنقدر به عقب خم شده است، ممکن است در گردنه رحم احساس درد کند. همچنین این وضعیتی است که فشار زیادی به زن وارد می کند.
اشتباه دوم: تلاش زیاد برای نینداختن وزنتان روی زن، در هر وضعیت
برای خانم ها رابطه جنسی راهی برای نزدیکتر شدن به آقایون است. وقتی وزنتان را روی بدن او می اندازید او لذت زیادی می برد. پس دفعه بعد که با همسرتان رابطه جنسی برقرار می نمایید سعی کنید وزنتان را بیشتر روی او بیندازید. همانطور که می بینید، طی رابطه جنسی، تقریباً همه خانم ها از اینکه بدن مردشان به بدن آنها بچسبد بسیار لذت می برند.
اما چه مقدار از وزنتان را باید روی آنها بیندازید؟ آنقدر که بعد از تمام شدن رابطه جنسی خانمتان نگوید احساس می کند که تریلی از روی او رد شده و صافش کرده! حد و مرز را نگه دارید. چون اگر به مدتی طولانی همه وزنتان را روی او بیندازید برای او دردناک خواهد بود. اما واقعیت این است که اکثر خانم ها دوست دارند که طی رابطه جنسی کمی از وزن همسرشان روی آنها بیفتد.
اشتباه سوم: اینکه وقتی همسرتان روی شماست، اجازه بدهید همه کارها را او انجام دهد.
تقریباً برای همه خانم ها، رابطه جنسی عملی پویا است. به همین خاطر اگر شما هم بی حرکت باشید و هیچ کاری انجام ندهید، رابطه جنسیتان کاملاً برهم خواهد خورد و مفهوم رابطه جنسی برای او تغییر خواهد کرد. صحبت های تحریک کننده و آرام در حین رابطه جنسی نیز تاثیر شگفت انگیزی خواهد داشت که نباید از آن غافل شوید.
اشتباه چهارم: منفعل بودن
خیلی از آقایون انواع کتاب های"آقایونی مریخی" را خوانده اند و به همین خاطر تصور می کنند که زن ها دوست دارند که همه چیز را به او بسپارید و برای هر کاری که می خواهید بکنید اجازه بگیرید. به جای این روش فقط هر کاری که می خواهید را انجام دهید. حتی وقتی می خواهید حالتتان را تغیر دهید، خشن رفتار کنید و به اینطرف و آنطرف پرتابش کنید و مطمئن باشید که عاشق این رفتارتان خواهد شد. اصلاً نگرانش نباشید. اگر چیزی اتفاق بیفتد که همسرتان دوست نداشته باشد، مطمئناً به شما خواهد گفت.
اشتباه پنجم: تصور اینکه حالت های عجیب و غریب بهتر عمل می کند
لازم نیست معکوس از سقف آویزان شوید و کاری دیوانه وار انجام د هید. فقط طبیعی باشید. قدیمیترین حالت رابطه جنسی برای اکثر افراد بهترین حالت رابطه جنسی است.
حالت های عجیب و غریب فقط بدنتان را خسته می کند و روحیه تان را هم برهم می زند چون گمگشتگی در این حالت ها هم زیاد اتفاق می افتد و نمی دانید دستتان را کجا بگذارید و پایتان را کجا.
shirin71
06-18-2011, 03:32 PM
توصیه های مهمی که همیشه بکار می آیند
به مردان قدرت دهید، تا صمیمیت فوران کند!
http://persian-star.org/1389/12/17/sep01.jpg
مرد موجودی عاشق قدرت است. مرد از این که قدرتمند باشد حظ میکند. در آسمان اوج میگیرد و شما را نیز همراه خود بالا می برد. از اینکه توانا باشد یا احساس توانایی کند لذت میبرد. تا وقتی که مشغول کشتن این احساس در مردان هستید بدانید که تنها میتوانید خواب خوشبختی را ببینید. اگر قدرت مرد را نادیده بگیرید یا از آن انتقاد کنید بدانید که دیگر پری رویاهایش نخواهید بود. او دنبال کسی است که به قدرتهایش ایمان داشته باشد و حتی ضعفهایش را در جهت تقویت تواناییهایش مثبت جلوه دهد. پس بدانید که:
http://persian-star.org/up/yes.gif 1. اگر خودتان دارای درآمد هستید، هرگز درآمد و پولتان را به رخ همسرتان نکشید.
حتی اگر درآمد بیشتری دارید هرگز به روی خودتان هم نیاورید. بگذارید همسرتان فکر کند که همه چیز در دست اوست و اداره امور خانه به دست قدرتنمد او شکل می گیرد.
http://persian-star.org/up/yes.gif 2. مطلقا او را با کسی مقایسه نکنید.
شوهر خواهرم دو تا خانه دارد فلانی اینقدر درآمد دارد و تو مثل گداها هستی. اگر واقعا به بهبود اوضاع مالی فکر میکنید او را برای تلاش بیشتر تشویق کنید. انتقاد دشمن صمیمیت است.
http://persian-star.org/up/yes.gif 3. تو بی عرضه ای یعنی فرو ریختن مرد.
یعنی به دست خود خانه را خراب کردن. هر مفهوم مشابه "تو بی عرضه ای" فاتحه ای بر صمیمیت و عشق متقابل مرد است.
http://persian-star.org/up/yes.gif 4. شوهر خود را حلال مشکلات بدانید.
مشکل را به او بگویید و از او بخواهید آن را حل کند و تایید کنید که تنها او قادر به حل این مسئله است.
http://persian-star.org/up/yes.gif 5. به مردان اندرز ندهید.
مردان دوست دارند که مشکلات را به تنهایی حل کنند و اگر به شما چیزی نمیگویند یعنی به تنهایی قادر است موضوع را حل کند و در صورت لزوم با شما در میان میگذارند. با نصیحت نکردن زندگی خود را عاشقانه کنید.
http://persian-star.org/up/yes.gif 6. سکوت مردان را نشکنید.
این اشتباه خانمهاست که وقتی مرد ساکت است مدام به سمت آنها میروند و با آنها حرف میزنند. اگر او ساکت است به سکوت نیازمند است و احترام به این سکوت یعنی صمیمیت بیشتر. سکوت طولانی در زنان ممکن است به معنی آزرده خاطر بودن باشد اما در مردها این طور نیست.
http://persian-star.org/up/yes.gif 7. به مردان فضا بدهید گاهی او را رها کنید تا با خود خلوت کند.
با دوستان به ورزش برود و به خانواده خود تنها سر بزند. مدام دنبال او نباشید. فضای رها شدن! این چیزی است که مردان گاهی به آن نیاز دارند. اگر به آنها این فضا را هدیه بدهید آنها نیز به شما عشق میورزند.
http://persian-star.org/up/yes.gif 8. مرد دوست دارد که از او قدردانی شود.
تشکر به مرد قدرت پرواز میدهد. از هر کار کوچکی که برای شما انجام میدهد تشکر و قدر دانی کنید تا او نیز بی حساب به شما عشق بورزد.
http://persian-star.org/up/yes.gif 9. مرد باید تایید شود.
تواناییهای مرد را تایید کنید و تاکید کنید او صاحب بهترین تواناییها و شایسته ترین همسر(شوهر) است.
http://persian-star.org/up/yes.gif 10. او را مورد اطمینان قرار دهید.
به او اعتماد کنید و با اطمینان خاطر از اینکه او میتواند از عهده کارها بر آید شما میتوانید به راحتی بسیاری از کارها را به او بسپارید.
http://persian-star.org/up/yes.gif 11. مردها را تشویق کنید.
مرد عاشق تشویق است. کف زدن ها را فراموش نمیکند. مرد، آفرین شما را تا عمر دارد به خاطر میسپارد. من نیز لبخند شما را بعد از اجرای این قوانین طلایی برای همیشه به خاطر دارم.
نکاتی که در بالا ذکر شد شاید در نگاه اول بسیار ساده و سطحی و بی اهمیت جلوه کند ولی باور کنید که با رعایت همین نکات ساده (و البته بی هزینه) بسیاری از مشکلات مربوط به نبود صمیمیت بین همسران حل می شود.
موارد بالا برای خانمها است. به همین صورت نکاتی هم وجود دارد که زیاد گفته و شنیده شده و آقایان باید آنها را رعایت کنند که با رعایت آنها از سوی آقایان و رعایت نکات بالا از سوی خانمها قطعا" صمیمیت در زندگی پر رنگ تر خواهد شد. آری صمیمیتی که اگر در خانه حاکم باشد همه مشکلات کم رنگ میشوند و حاضر نخواهید بود که آنرا با دنیا عوض کنید.
مگر ما از زندگی چیزی جز صمیمیت و یکدلی و فضایی با عشق و محبت میخواهیم؟
مگر نه اینست که حتی آن کسی که بدنبال کسب ثروت است هدف نهایی اش رسیدن به آرامش است؟
پس چه بهتر که با تفاهم متقابل و صمیمیت و یکدلی، آرامش را به دلهای عاشق هدیه کنیم
shirin71
06-18-2011, 03:32 PM
تحصیلات چه کسی بالاتر باشد؛ زن یا شوهر
روانپزشک و مشاور خانواده: با توجه به امکانات تحصیلی مساوی که در شرایط فعلی برای دختران فراهم شده تعداد بیش تری از آنان قادر به ادامه تحصیل در دانشگاه هستند، در عین حال پسران عموما به دلیل انجام نظام وظیفه و کسب معاش خانواده کمتر ادامه تحصیل می دهند و این عدم توازن مدرک تحصیلی یکی از مشکلات ازدواج جوانان شده است.
گروه جامعه دی نا
در سال های اخیر، تعادل در ادامه تحصیل بین دختران و پسران از بین رفته است و دختران تمایل بیش تری نسبت به ادامه تحصیل دارند تا پسرها و پسران ترجیح می دهند که کار کنند، تا این که پله های ترقی را در تحصیلات پشت سر بگذارند. بنابراین، دخترانی که از تحصیلات بیش تری برخورداراند می خواهند کسی را به عنوان همسر قبول کنند که در حد خودشان تحصیلات دانشگاهی داشته باشد، و چون تعداد این پسران به این شکل به طور نسبی کم تر شده است و این باعث می شود تعداد دختران مجرد افزایش پیدا کند.
فربد فدایی، مدیر گروه دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی در مورد این که چطور می توان با مساله بالاتر بودن تحصیلات دختران نسبت به پسران روبه رو شد، به خبرنگار آژانس خبری روز (دی نا) گفت: ضروری است در این مورد به جنبه های کوناگون ازدواج که دارای تاثیر مثبت است اشاره شود و به این مساله تاکید گردد که تحصیلات دانشگاهی برای مرد یکی از معیارهای شایستگی او محسوب می شود و اگر سایر معیارهای شایستگی به ویژه ایمان قوی، پشتکار، وفاداری، نجابت و سلامت وجود داشته باشد مساله تحصیلات عالی اهمیت کم تری پیدا می کند و آن معیار شایستگی تلقی نمی شود، بنابراین به آقایان توصیه می شود که بکوشند و ویژگی های مثبت خود را افزایش دهند که مهم ترین آن ها ایمان، اعتقاد، پشتکار و خانواده دوستی است.
این روانپزشک، در خصوص این که چرا تعداد دختران تحصیلکرده نسبت به پسران افزایش یافته، اظهار داشت: با توجه به امکانات تحصیلی مساوی برای دختران، طبیعی است که تعداد بیش تری از آنان نسبت به گذشته قادر به ادامه تحصیل در دانشگاه باشند و در عین حال نظر به این که پسران عموما با مسایلی از قبیل خدمت انجام نظام وظیفه و کسب معاش خانواده روبه رو هستند امکان پذیرش آن ها در دانشگاه کمتر می شود و این رقابتی است که در آن دختران موفق تر می شوند.
فدایی، در ادامه افزود: البته از یک جهت به افزایش سطح توانمندی های علمی دختران منجر می شود و این جای خوشبختی دارد و نشان می دهد که جمهوری اسلامی وجود امکانات تحصیلات مساوی را برای هر دو جنس ایجاد کرده است ولی در عین حال نوعی عدم توازن از نظر داشتن مدرک تحصیلی بین دختران و پسران ایجاد می شود که امکان دارد در زمینه ازدواج مشکلاتی را ایجاد کند.
مدیر گروه دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، به ارایه راهکارهایی برای این معضل پرداخت و گفت: می توان به وسیله رسانه های گروهی در فیلم های سینمایی و مجموعه های تلویزیونی، ازدواج یک دختر و پسری که خانم از تحصیلات بالاتری برخورداراست را موفق نشان دهد و این می تواند مفید باشد و احیانا موانعی را که در زندگی این دو تن ممکن است روی دهد را در مجموعه های تلویزیونی به صورت هنرمندانه مشخص و راه حل آن ها را بیان کنند.
فدایی در پاسخ به این که چطور می توان از ازدواج های ناموفق جلوگیری کرد اظهار داشت: بهتر است که از ازدواج های شتاب زده که ناشی از ارتباط های خارج از خانه است خودداری شود و ازدواج به سبک سنتی و با آگاهی کامل از شخص و خانواده وی صورت بگیرد معمولا مردان همانگونه شوهری خواهند کرد که پدران آن ها شوهری کرده اند و زنان هم همانگونه همسری خواهند بود که مادران آن ها بوده اند، البته استثنا هم وجود دارد و متغیرهای فراوانی است که اگر به همه آن ها توجه شود امکان خطر و اشتباه پایین است.
این روان پزشک، به معیارهای ازدواج در خانواده های سنتی اشاره کرد و تصریح کرد: خانواده های ما ممکن است که از لحاظ ظاهر دیگر سنتی نباشند اما در فلب خودشان همان روابط ارزنده خانوادگی هنوز وجود دارد، بنابراین توصیه می شود که به جای شتاب در امر ازدواج از طریق خانواده ها بیش تر اقدام کنند چون خانواده ها یکدیگر را می شناسند و این هماهنگی ها بیش تر خواهد بود و هم چنین خانواده ها می توانند همسران مناسبی را به فرزندان خود توصیه و پیشنهاد کنند.
shirin71
06-18-2011, 03:32 PM
آیا مردان زمانی که همسرشان بیمار میشود، نامرد میشوند؟!
تحقیقات جدید نشان میدهد مردان با احتمال 7 برابر بیشتر از زنان همسر بیمار خود را ترک میکنند.
تحقیقات سازمان ملی آمار کشور انگلستان نشان میدهد بین سالهای 2006 تا 2007 نزدیک به 144هزار و 220 طلاق در این کشور اتفاق افتاده است که نزدیک به 18درصد آنها که رقمی نزدیک به 25هزار و 959 مورد را شامل میشود ناشی از فشارها و مشکلات خانوادگی از جمله بیماریهای یکی از همسران بوده است.
در کشور آمریکا نیز تحقیقات مؤسسه آمارهای بهداشتی و سلامتی این کشور نشان میدهد نزدیک به 75درصد از ازدواجهایی که یکی از طرفین آنها به بیماریهای سخت و مزمن دچار شوند در نهایت به طلاق منجر میشود.
اما در این تحقیقات مشخص نشده بود که آیا جنسیت بیمار در میزان بروز طلاق مؤثر است یا خیر. در مطالعهای که ماه گذشته در نشریات مربوط به سرطان به چاپ رسید مشخص شد مردان با احتمال 7 برابر بیشتر از زنان، در صورتی که همسرشان به بیماریهای بسیار سخت دچار شوند آنها را رها میکنند.
در این تحقیق دکتر مارک چامبرلین از مرکز مطالعات سرطان در سیاتل مطالعهای را روی 500 زوج که یکی از آنها به بیماریهایی مانند سرطان یا تصلب شرائین سخت دچار شده بودند به انجام رساند. از این تعداد نزدیک به 105 ازدواج به دلیل بیماری زنان به طلاق انجامید، اما این در حالی است که فقط 15 زوج به دلیل بیماری مرد با طلاق به زندگی مشترک خود خاتمه دادند.
از میان 23 زوجی که به دلیل ابتلای همسرشان به تومور مغزی طلاق گرفته بودند، 18 طلاق مربوط به بیماری زن و فقط 5 طلاق به دلیل ابتلای مرد به سرطان بود. در مورد بیماری تصلب شرائین نیز از میان 23 طلاق صورت گرفته، 22 مورد به دلیل بیماری زن و فقط یک مورد به دلیل بیماری مرد بود که این موضوع نشان میدهد مردان بسیار بیشتر و راحتتر از زنان همسر خود را به دلیل ابتلا به بیماری طلاق میدهند.
در سال 2001 نیز تحقیق مشابهی توسط دکتر مایکل گلانتز از دانشگاه یوتا به انجام رسید. در این مطالعات نزدیک به 193 زوج که یکی از طرفین به بیماری سرطان مغز دچار شده بودند تحت بررسی قرار گرفتند و در نهایت مشخص شد از این تعداد نزدیک به 13 مرد بعد از ابتلای همسرش به این بیماری سخت او را رها کرد، این در حالی است که در این مدت فقط یک زن حاضر به ترک همسرش به دلیل ابتلا به بیماری سرطان شده بود.
دانشمندان معتقدند دلیل این موضوع تفاوتهای بسیار زیاد بین زنان و مردان در مورد چگونگی برخورد با مشکلات احساسی بین این دو جنس است.
گویا مردان به گونهای برنامهریزی شدهاند که در زمان ابتلای همسرشان به بیماریهای سخت آنها را رها کرده و به عبارتی خود را از زیر بار فشار مضاعفی که در این زمان به آنها وارد میشود رهایی ببخشند، این در حالی است که زنان به طور ژنتیکی در کنار همسرشان میمانند و سعی میکنند در گذران این دوران با او همراهی کنند.
اما دلایل تفاوت واکنش مردان و زنان نسبت به بیماریهای سخت همسرانشان بسیار پیچیده است. در بسیاری از مواقع زوج سالم نسبت به زوج بیمار بسیار بیشتر از بیماری همسرش تحت تأثیر قرار میگیرد و احساس آشفتگی، پریشانی و سردرگمی بیشتری میکند.
در تحقیقاتی که در نشریات تومورشناسی به چاپ رسید مشخص شد همسر یک فرد بیمار بسیار بیشتر از او احساس تنهایی میکند و میزان رضایت او از زندگی مشترک و سلامت روحی و روانی او از همسر بیمار به میزان زیادی کمتر است.
در بسیاری از موارد همسر سالم باید صبر و تحمل بیشتری نسبت به همسر بیمار برای پذیرش شرایط جدید داشته باشد که این موضوع همراه با بدتر شدن شرایط سلامت همسر، فشار روحی زایدالوصفی را به او وارد میکند.
به طور کلی تحقیقات نشان میدهد مردان بسیار بیشتر از زنان در صورتی که همسرشان در سالهای اولیه ازدواج به بیماریهای سخت دچار شوند آنها را تنها میگذارند. در بسیاری از موارد همسر سالم از خود میپرسد چرا ناگهان زندگی او باید اینگونه دستخوش تغییرات قرار بگیرد و تا این حد با مشکل روبهرو شود.
در این مواقع عدم رضایت از زندگی در میان مردان بسیار بیشتر از زنان است که همین عامل سبب میشود، آنها تمایلی به ادامه زندگی مشترک نداشته باشند. تحقیقات نشان میدهد حمایتهای عاطفی همسر و اعضای خانواده بسیار به فرد بیمار برای مقابله با بیماری کمک میکند و این حمایتهای عاطفی برای زنان اهمیت و تأثیر بیشتری دارد.
shirin71
06-18-2011, 03:32 PM
LI class=NewsDetail>
http://khabarkhooneh.com/thumbnail/440/280/---Media---UploadedFiles---2011-03-05---bvmvzjqaon_zanashui.jpg/
4 مشکل رایج در زندگی زناشویی
ممکن است رابطه شما با همسرتان رابطه بسیار خوبی باشد اما اگر مانند بسیاری از زن و شوهرها، در اولویت قرار دادن هر چیز و هر کس و بیاهمیت جلوه دادن یکدیگر، برایتان بسیار ساده است، نگران نباشید، زیرا با هوشیاری، به راحتی میتوانید به مسیر اصلی بازگردید.گزارش زیر به شما کمک میکند تا زندگی بهتری داشته باشید.
گاهی دقیقا کارهایی که در زندگی زناشویی انجام نمیدهید، برای بهترشدن زندگی کارساز هستند.
ممکن است رابطه شما با همسرتان رابطه بسیار خوبی باشد اما اگر مانند بسیاری از زن و شوهرها، در اولویت قرار دادن هر چیز و هر کس و بیاهمیت جلوه دادن یکدیگر، برایتان بسیار ساده است، نگران نباشید، زیرا با هوشیاری، به راحتی میتوانید به مسیر اصلی بازگردید.گزارش زیر به شما کمک میکند تا زندگی بهتری داشته باشید.
هنگامی که همسرتان برای سومین هفته متوالی نشتی شیر آب را تعمیر نکرد، شما شکایت او را پیش بهترین دوست خود میکنید. یا اتفاقا مادر شوهرتان اظهار میکند: چرا تو و بن همیشه در مورد برنامهریزی برای تعطیلات با هم مشاجره میکنید؟ و در اینجاست که متوجه میشوید همسرتان شکایت کرده است.
مشکل چیست؟ بعضی وقتها بیان احساسات نه تنها بسیار خوب، حتی لازم و ضروری است اما عیبجویی کردن باعث ایجاد میزان بسیار زیادی انرژی منفی میشود. آیا دوست دارید همه فکر کنند که زندگی زناشویی شما یک فاجعه است؟ به چیزهایی که دوست ندارید از یاد ببرید و آنچه سبب پیوند شما در نخستین دیدارتان شد، فکر کنید.
راه حل: از به اشتراک گذاشتن همه جزئیات مسائل خصوصی زندگی زناشویی خود، خودداری کنید. اگر دوست شما شروع به صحبت در مورد عیبهای شوهرش کرد، با او همدردی کنید اما مسائل خصوصی خودتان را تعریف نکنید؛ مگر اینکه بخواهید شوهرتان را مانند یک فاتح معرفی کنید. بهعلاوه، در جمعهای خانوادگی به هیچوجه نارضایتی خود را ابراز نکنید و در عوض از هر فرصتی برای تعریف و تمجید آشکارا از یکدیگر استفاده کنید.
سندروم بیچاره من
وقتی برای رفتن به یک میهمانی عجله دارید و شما هنوز آماده نیستید و شوهرتان آه میکشد یا به شما چشم غره میرود، با خونسردی به کارتان ادامه دهید. لطفا از کارهای غیرضروری صرفنظر کرده و از برخورد کردن با همسرتان جدا خودداری کنید.
مشکل چیست؟ همانقدر که شکایت کردن به غریبهها کاری ناپسند است، سکوت کردن و تحمل کردن نیز میتواند به همان میزان مخرب باشد. وقتی افراد نقش شخص فداکاری را بازی میکنند، هیچ کاری صورت نمیدهند بهجز اینکه با مخفی کردن احساسات واقعی خود و بنا کردن دیوار بلند تنفری که از هم پاشیدن آن کاری بس دشوار است، خود را به خطر میاندازند.
راه حل: چاره کار بسیار ساده است. هر آنچه احساس میکنید را بیان کنید. جرالدین کر، متخصص مسائل زناشویی و خانواده در نیوجرسی، میگوید: گاهی یکی از زوجین در مورد مشکل خود با همسرش صحبت نمیکند، زیرا فکر میکند این کار چیزی را تغییر نمیدهد که این موضوع هم بهخودی خود یک مشکل محسوب میشود. بنابراین، زمانی را به گفتوگو با همسرتان اختصاص دهید اما این زمان باید وقتی باشد که هر دوی شما آرام و خوشحال هستید. شرایط را مانند معمایی مطرح کنید که با کمک یکدیگر بتوانید آن را حل کنید. بهطور مثال، حالا که ما نمیتوانیم صبحها سر وقت از خانه خارج شویم، بهتر نیست که من بگذارم که تو اول از حمام استفاده کنی تا کمی زودتر آماده شوی؟
در برخی موارد میتوانید با نگرشی زیرکانه برخورد کنید. ایمی ساوترلند، نویسنده «آنچه مرا درباره زندگی، عشق و ازدواج به فکر فرو میبرد»، ابتدا شروع به تعریف و ستایش از همسرش میکند و با این کار هر بار تغییری جزئی را که او خواهانش است، در شوهرش میبیند. مثلا او به جای اینکه لباسهای چرکش را روی زمین بیندازد، آنها را در سبد رختهای چرک میاندازد. میتوانید یقین داشته باشید که پس از مدتی او شروع به تلاش بیشتری میکند تا تعریفهای بیشتری از طرف همسرش دریافت کند. ساوترلند اظهار میکند: این موضوع نهتنها باعث ایجاد عشق بیشتری میشود، بلکه بسیار هم تأثیرگذار است.
دعوا بر سر موضوعات مختلف
همسرتان بهطور مداوم از انبوه کتابهایی که کنار قفسه کتابهایتان انباشته کردهاید، به شما شکایت میکند و شما هم هر بار متقابلا به او جواب میدهید که جدا! آیا تو هم به همه آن 7دوربین احتیاج داری؟
راهحل: بیشتر وقتها جمعآوری وسایل همسرتان نشانه این است که من این عمل تو را دوست ندارم، پس همین حالا تغییرش بده! اما درخواست اینکه کسی همه عادات بخصوص خود را رها کند و انتظارات شما را عملی کند، واقعا ناعادلانه است.
راهحل: گاهی موضوع مورد بحث در واقع برای یکی از طرفین از اهمیت خاصی برخوردار است. در همه موارد آن را بهعنوان موضوعی رنجآور بپذیرید. اما اگر هر دوی شما مدام در مورد وسایلتان که در واقع آنقدرها هم ارزش ندارند، مشاجره کنید یا اگر به خاطر نداشتن وقت کافی برای دستهبندی و جمعآوری آنها و توافق درباره اینکه کدام را باید دور بیندازید، گیج و سردرگم هستید، با کمک یکدیگر راهکاری تازه برای مشکلات خود بیابید. برای نمونه، وسایل اضافه را که شامل مجموعهکتابهای شما و دوربینهای اضافه همسرتان میشود، فروخته و با پول آن تلویزیونی را که هر دوی شما دوست داشتید، خریداری کنید.
فاصله زیاد
هر دوی شما مشغلههای زیادی اعم از کار، فرزندان و سرگرمیهایی که در طول روز در خلوتتان و برای خودتان انجام میدهید، دارید. بدون شک زمانی هم برای استراحت و خواب نیاز دارید.
مشکل چیست؟ وقتی کیفیت زمانی را در زندگی زناشویی خود نادیده بگیرید، شما با جدی نگرفتن یا بدتر از آن، وانمود کردن به اینکه اصلا نیازی به کوشش بیشتر برای صمیمیکردن ارتباط نیست، روابط زناشوییتان را به خطر میاندازید. تکرار بیش از حد این کار برای مدتی طولانی میتواند منجر به این شود که روزی چشم باز کرده و حتی دلیل ازدواج با هم را به خاطر نخواهید آورد. کریشنباوم در این مورد اظهار میکند: افراد با عقب نگهداشتن خود به جدایی پاسخ میدهند و این مسئله باعث به انحطاط کشیدن زندگی زناشویی میشود.
راهحل: افراد به احترام و خوبی نیز با مهربانی پاسخ میدهند. بنابراین، پریشانیها را از بین برده برای برقراری ارتباطی دوباره، از فرصت استفاده کنید. گاهی اوقات دور از چشم بچهها با هم به پیادهروی بروید. اگر عادت ناپسند میخکوبشدن جلوی تلویزیون را دارید، حداقل برای 20 دقیقه آن را خاموش کنید و با همسرتان صحبت کنید یا یک جدول سودوکو را با کمک هم حل کنید.
shirin71
06-18-2011, 03:46 PM
چگونه به دعواهای زناشویی پایان دهید
حتما شنیده اید که افراد متاهل از لحاظ جسمانی و روحی سالم تر از افراد مجرد هستند، این مساله ای است که تحقیقات متعدد هم آن را ثابت کرده است. اما نکته ای که باید آن را در نظر گرفت این است که افراد متاهلی که درگیر یک ازدواج بد هستند از لحاظ جسمانی و سلامت روحی – روانی وضعیت بدتری نسبت به افراد متاهلی که ازدواج مناسب دارند و حتی افراد مجرد، دارند. در مطالعه ای که در سال ۲۰۰۵ در کانادا انجام گرفت مشخص شد افرادی که ازدواج نامناسب دارند بیشتر از افراد مجرد استرس دارند و وضعیت کلی سلامت آنها مناسب نیست. در ضمن مطالعه ای دیگر در فرانسه نشان داده که افرادی که در زندگی زناشویی خود درگیری دارند بیشتر دچار بیماری های قلبی می شوند. البته این به آن معنا نیست که یک ازدواج خوب باعث می شود فرد قطعا سالم تر شود و یک ازدواج بد قطعا باعث بیمار شدن فرد می شود اما چیزی که قطعی است این است که یک ازدواج مشکل دار هم برای روح شما و هم برای جسم شما مضر است.
آناستازیا (این اسم مستعار است) یکی از زنانی است که تجربه زندگی بد را پشت سر گذاشته است. او که یک هنرمند است پس از ازدواج متوجه شد همسرش به هیچ وجه از او حمایت نمی کند و تمام مخارج زندگی و کارهای خانه را باید خودش انجام بدهد. وقتی آناستازیا به برخی از کارهای خانه نمی رسید به پرخاشگری می پرداخت و حتی همسرش را به ضرب و شتم تهدید می کرد. وقتی این زن باردار شد همسرش حتی کمتر از قبل به او توجه کرد و این باعث شد این زن تمام مدت مضطرب باشد. خودش می گوید: «من مجبور بودم هم بیرون از خانه و هم در داخل خانه کار کنم، حتی یک روز هم نمی توانستم استراحت کنم، تمام مدت مضطرب بودم و این روی خواب من هم تاثیر گذاشت، کلا وضعیت بسیار بدی داشتم و پزشک معالج من هم متوجه شد این وضعیت روی سلامت من تاثیر گذاشته است.» دکتر آنسیا مارتین جی، پزشک معالج آناستازیا می گوید: «متاسفانه استرس ها باعث شد این زن همیشه مضطرب باشد، این موضوع هم روی خواب و هم روی تغذیه او تاثیر گذاشت و باعث افزایش فشار خون او هم شد و این روی سلامت او و سلامت نوزادش تاثیر گذاشت.»این موردی است که نباید به سادگی از آن گذشت. شارون ریوکین، فوق تخصص روانپزشکی که در کلینیک سانتاروزا در کالیفرنیا کار می کند، می گوید: «اگر یک ازدواج نامناسب داشته باشید، نباید تاثیر استرس ناشی از این ازدواج روی بدن خودتان را دست کم بگیرید.
در چنین ازدواج هایی دوطرف اضطراب، عصبانیت، افسردگی و خشم را تجربه می کنند. این عوامل می توانند هر روز روی سلامت فرد تاثیر بگذارند.» این متخصص مشاوره ازدواج می گوید: پس از سال ها کار در این حیطه به این نتیجه رسیده است که بخشی از ازدواج ها که در آن یک یا دو طرف دیگر علاقه ای به طرف دیگر ندارد یا یک طرف رفتار تهاجمی و عصبی دارد، بهتر است پایان داده شوند اما اکثریت ازدواج های پرمشکل را می توان بهبود بخشید. این پزشک و همکارانش این توصیه ها را برای افرادی که درگیر روابط نامناسب زناشویی هستند ارایه می دهند و چگونگی کمک به آنها را هم می گویند.
● صحبت کنید
دکتر سوزان هایلر، فوق تخصص روانشناسی در دانشگاه ونور که متخصص زوج درمانی است، می گوید: «همه زوج ها دچار مشکل می شوند اما مساله اصلی این است که باید در مورد مشکلات با طرف مقابل حرف زد، اگر این کار را نکنید اختلاف بین شما بیشتر و مشکلات به جای حل شدن چندبرابر می شوند.»
جی (این نام مستعار است) از همسر خود جدا شده است. او می گوید: «ما اختلافات زیادی داشتیم، من بارها و بارها از دست همسرم ناراحت می شدم اما مسایل را به او نمی گفتم ولی یک روز که خشمم فوق العاده شد با او به مشاجره پرداختم و متاسفانه اختلاف ما به برخورد فیزیکی انجامید، شاید اگر از روز اول هر موقع که به مشکل برمی خوردم موضوع را به همسرم می گفتم و سعی می کردیم آن را حل کنیم آن وقت به نقطه انفجار خشم و عصبانیت نمی رسیدیم.»دکتر هایلر ادامه می دهد: «افرادی که در خانواده هایی بار آمده اند که در آن والدین به خوبی با هم ارتباط برقرار و با هم صحبت می کنند بعدها در زندگی شخصی خودشان هم به خوبی مشکلات را با صحبت کردن حل می کنند. این یک مهارت است که متاسفانه بسیاری از افراد جوان این مهارت را فرا نمی گیرند و این باعث می شود در زمان های بحرانی نتوانند به خوبی با طرف مقابل خود ارتباط برقرار کنند و مشکل آنها بیشتر از قبل شود.»
▪ راه حل مشکل: بهتر است به کتاب های مخصوص روانشناسی در حیطه ارتباط برقرار کردن مراجعه کنید یا به مشاوران امور ازدواج مراجعه کنید، حتی می توانید از طریق اینترنت مطالب جالب را پیدا و مطالعه کنید. در برخی مناطق هم کلاس های مخصوص آموزش این مهارت ها دایر است.
● گوش کنید
همه ما دوست داریم شنیده شویم اما همه ما بلد نیستیم گوش کنیم. دکتر ریوکین می گوید: «یکی از مشکلات اساسی زوجین مشکل دار این است که آنها به حرف همدیگر گوش نمی دهند. وقتی خوب به طرف مقابل گوش ندهیم، فقط چیزهایی را می شنویم که دوست داریم، ممکن است از چند جمله طرف مقابل فقط یکی که ما را عصبانی می کند بشنویم و آن وقت دچار خشم بیشتر شویم و به آن واکنش نشان دهیم.»
در ضمن یادتان باشد کسی که خوب گوش نمی دهد، نمی تواند یک ارتباط صمیمی برقرار کند چراکه مهم ترین حس برای برقراری ارتباط یعنی اعتماد را به طرف مقابل خود نمی دهد.
▪ راه حل مشکل: خیلی ساده می توانید این مشکل را حل کنید. کافی است تمرین گوش دادن بکنید، چگونه؟ خیلی ساده، با همسرتان قرار بگذارید هر بار یکی از شما حرف بزند و دیگری زمانی بین سه تا پنج دقیقه را کامل با تمرکز تمام به او گوش کند. روانشناسان می گویند برخی افراد ۱۰ سال پس از شروع زندگی مشترک، پس از چند ساعت گوش دادن با تمرکز به حرف های همسرشان به درک جدید و شناختی متفاوت از او رسیده اند.
● همسرتان را مقصر ندانید
همه ما انسان ها به طور غریزی حق را به خودمان می دهیم اما اگر این موضوع همیشگی و دایمی باشد و حس قضاوت ما را تهدید کند، می تواند به یک فاجعه در زندگی مشترک بدل شود. بسیاری از زوج ها صرفا این مشکل را دارند که هر دو طرف سعی می کنند تا هر جور که شده حقانیت خود را در اختلاف ها نشان دهند. در واقع آنها گاهی بحث های اولیه را فراموش می کنند و فقط به فکر گرفتن امتیاز از طرف خود هستند تا به او ثابت کنند که حق دارند. دکتر یوجی ساماکو از دانشگاه ایلینویز می گوید: «مقصر دانستن طرف مقابل مشکل را حل نمی کند، در واقع اینکه همیشه بخواهید دیگری را در تمام مشکلات و مسایل مقصر بدانید روی رفتار خودتان هم تاثیر منفی می گذارد و باعث می شود نسبت به رفتارها و گفته های خود حس منطقی بودن را از دست بدهید. مطمئن باشید هیچ وقت هیچ مشکلی با متهم شناختن همسرتان حل نخواهد شد. گاهی این رفتار ناخودآگاه است اما اگر تکرار شود به صورت عادت درمی آید و آن وقت ترک آن بسیار مشکل می شود. در آن زمان دیگر فرد حتی نمی تواند بفهمد که دارد یک رفتار تقلیدی و تکراری از خودش نشان می دهد.»
▪ راه حل مشکل: دکتر ساماکو راه جالبی را پیشنهاد می دهد: «این بار که با همسرتان به مشکل خوردید و در جریان بحث و مجادله سعی کردید به او بقبولانید که او مقصر است به یاد این بیفتید که شاید او تنها مقصر نیست. در این لحظه کمی به خودتان و او استراحت بدهید و سپس بر این تمرکز کنید که مشکل از کجا شروع شد و چگونه بسط پیدا کرد، سپس به این فکر کنید آیا تغییر شیوه شما نمی توانست به حل این مشکل بینجامد. اگر جواب این سوال مثبت بود یعنی شما هم در رابطه با این بحران تا حدودی مقصر هستید. در این شرایط دیگر نمی توانید تمام گناه را متوجه همسرتان بدانید، مطمئن باشید با این روش، شیوه رفتار و عملکرد شما تغییر خواهد کرد.
یکی از بزرگ ترین مشکلاتی که زوج ها طی زمان با آن برخورد می کنند این است که حساسیت خود به طرف مقابل را از دست می دهند که این ناشی از اطمینان خاطری است که مرد یا زن نسبت به همسرش یافته است و فکر می کند هر رفتار یا گفتاری از او سر بزند طرف مقابل همراه او خواهد ماند. در اصل این مساله را می توان به «اطمینان از عدم ترک شدن توسط همسر» دانست. این تلقی باعث می شود رفتار مهمی از سوی فرد سر نزندو باعث دوری او از همسرش شود. دکتر ریوکین در این مورد می گوید: «همه انسان ها به توجه، مهربانی و محبت نیاز دارند، بدون این حس ها، انسان احساس تنهایی، طردشدگی و عدم مطلوب بودن می کند.»
▪ چگونه مشکل را حل کنیم: با یک هدیه کوچک، یک تشکر، یا حتی یک یادآوری به همسرتان احساس نشان دهید، شاید از او عصبانی هستید اما حتی در این حالت هم می توانید به او توجه کنید. با همین کار ساده و یک ابراز احساسات خشم دو طرف کاهش می یابد و فضا برای بحث منطقی مساعد می شود. پس از آن می توانید در زمان آ رامش با خونسردی به همسرتان مشکل را یادآوری و آن را حل کنید.
● زمان بدهید
مشکلات میان زوج ها گاه پیچیده و چند بعدی است برای همین نباید انتظار داشت خیلی سریع حل شوند. باید بدانید یک مشکل ممکن است در چند ثانیه رقم بخورد اما حل آن به چند هفته و چند ماه زمان نیاز داشته باشد.
▪ چگونه مشکل را حل کنیم: به خودتان و به همسرتان زمان بدهید. این جمله را با خود تکرار کنید که «زمان می تواند شدیدترین عصبانیت ها را آرام کند. هیچ مشکلی هم در کوتاه مدت حل نمی شود. یک راه بسیار خوب استفاده از مشاوران و روانشناسان است اما فکر نکنید آنها خیلی سریع مشکل را حل می کنند. حداقل برای حل مسایل یک ازدواج پر مساله باید به مشاور خودتان سه ماه زمان بدهید.
shirin71
06-18-2011, 03:46 PM
چطور بهترین شریک زندگی را برای خود انتخاب کنیم؟
خیلی از شما به دنبال عشق حقیقی هستید.خیـلی هـای دیـگرتان هم فکر میکنید که عشق واقعی خود را پـیدا کـرده اید. امـا خیـلی هـا هم هستنـد کـه در رابـطه هایی به سر می برند که چندان برایشان خوب نیسـت اما فکر میکنند هر عشقی بهتر از بی عشق بودن است.
اگر عشق حقیقی خود را پیدا نکـرده ایـد، یا اگر در ایـن بـاره مطـمئن نیستیـد، دراین مقاله می خواهیم به شما کمک کنیم که چطور آن شریک زندگی خاص و ویژه را از آنِ خود کنید.
و اگر به خاطر ترس از تنهایی در یک رابطه بد مانده اید، باید بدانید که چیزهای بدتر از تنهایی هم وجود دارد، مثل از دست دادن احترام خود، از دست دادن اعتماد به نفس، و ارزشمندی خود. وقتی این سه چیز را از دست بدهید، در خطر از دست دادن میل و خلاقیت لازم برای درک اهداف زندگی، کنار از رسیدن به آنها، خواهید بود.
کشش جنسی احمقانه عشق واقعی نیست
خیلی از آهنگ ها، فیلم ها، کتاب ها تصویری تحریف شده از عشق حقیقی نشان می دهند. آنها شما را مجاب می کنند که باور کنید می توانید در نگاه اول عاشق شوید، قلبتان عاشقانه بتپد، کف دستانتان عرق کند، و همه فکر و ذکرتان مملو از فردی شود که ناگهان دلتان را دزدیده است. درست است، این اتفاق می افتد. اما عشق واقعی نیست. این فقط یک کشش جنسی احمقانه که ممکن است نسبت به هر کسی که فرومون ها را در مغزتان فعال کند پیدا کنید.
فرومون ها وقتی بدن ما در بدن فرد دیگری وجود یک dna خاص را کشف می کند، تولید می شوند. بدن ما این dna را در بدن شخصی دیگر از بوی او کشف می کند. اما کشش احمقانه جنسی که به واسطه این فرومون ها پدید می آید، فقط نشاندهنده یک چیز می تواند باشد: این دو نفر که چنین اتفاقی را تجربه می کنند می توانند از نظر زنتیکی جفت خوبی برای هم باشند، یعنی ترکیب dna آنها یک نوزاد سالم تولید خواهد کرد. آنچه که فرومون ها به آن توجهی ندارند این است که آیا این دو نفر از نظر شخصیتی هم جفت خوبی برای هم هستند یااینکه می توانند همدیگر را عاشق کنند یا نه.
یک مشکل بزرگ کشش احمقانه جنسی این است که این کشش معمولاً شما را مجبور به انجام کارهایی می کند که قبلاً اصلاً فکر انجام دادن آن را هم نمی کردید. این کشش باعث می شود کارهای خجالت آوری انجام دهید. دروغ، فریب، دزدی یا حتی کشتن دیگران یا خودتان. این کشش احمقانه جنسی بود که باعث شد رومئو و ژولیت وقتی فهمیدند که دیگر نمی توانند به این عشق مسموم خود ادامه دهند، خود را کشته و به زندگی خود پایان دهند.
یکی دیگر از مشکلات کشش احمقانه جنسی این است که بادوام و ماندگار نیست. اما گاهی اوقات این روابط پرآشوب چندین سال به طول می انجامد، خیلی پس ازاینکه این کشش جنسی دیگر مرده و از بین رفته است. شاید این زوج ها به عبث امیدوارند که یک روز شعله عشقشان دوباره زبانه کشد. یا شاید هم تصور می کنند سرنوشت این بوده که چون بهترین هوس و بزرگترین درد را باهم تجربه کرده اند باید با هم بمانند.
اما عشق حقیقی بدون هیچگونه کشش جنسی احمقانه ایجاد می شود. اما، حتی بالاترین کشش جنسی هم اگر بدون عشق واقعی باشد، بی فرجام خواهد بود. تصور من این است که برای برنده شدن در این مسابقه، باید به دنبال ترکیب این کشش جنسی و عشق حقیقی باشید که شانس زیادی می خواهد. اما من که تابه حال به چنین موردی در زندگی حقیقی برخورد نکرده ام و فقط در فیلم ها و آهنگ ها در مورد آن دیده و شنیده ام.
حس مسئولیت و حمایت نشانه عشق واقعی است
اگر کشش جنسی عشق واقعی نباشد، پس عشق واقعی چیست؟ یکی از نشانه های عشق واقعی میل به حمایت و نگهداری از فرد مقابل، شاد کردن و کمک به موفقیت اوست. این با کشش جنسی که فقط به دنبال مجبور کردن فرد مقابل به ایجاد حس لذت و رضایت در شماست، خیلی فرق دارد. وقتی شما واقعا و حقیقتاً کسی را دوست داشته باشید، به هیچ وجه او را مجبور نخواهید کرد که دوستتان داشته باشد. البته، دوست دارید که آنها هم شما را دوست داشته باشند اما اگر آنها کس دیگری را بخواهند، شما او را رها می کنید چون دوست دارید که همیشه شاد و خوشبخت باشند. شما از تصمیمات مهم آنها در زندگی حمایت می کنید حتی اگر با آنها هم عقیده نباشید.
اما اگر فقط این بود، باید ما با همه دوستان نزدیکمان عشق حقیقی داشته باشیم. به همین دلیل می گویم به کمی کشش هم نیاز است. البته این کشش شباهتی به کشش جنسی که گفتیم ندارد اما برای شروع یک رابطه عاشقانه و رمانتیک کافی است. قلبتان از سینه بیرون نمی زند اما همراهی با این فرد به شما آرامش می دهد. وقتی با او هستید زمان خیلی خوب و خوشایند برایتان می گذرد و گاهی اوقات خیلی هم با هم خوش می گذرانید.
هرچه شما دو نفر همدیگر را بیشتر بشناسید، حس مسئولیت و حمایت طرف مقابلتان برای شما بیشتر می شود. در این صورت، اگر این احساس دوطرفه باشد، شما دو نفر می توانید تدریجاً یک عشق بسیار عمیق و غنی پرورش دهید که بسیار لذت بخش تر و رمانتیک تر از هر کشش جنسی است.
افراد متفاوت و مخالف با شما ممکن است شما را به خود جلب کنند اما یار و معشوق حقیقی شما نیستند.
یار و معشوق حقیقی کسی است که عشق واقعی شما و بهترین دوستتان است. اگر به دنبال معشوق حقیقی خود هستید، نباید کسی را انتخاب کنید که خیلی از شما متفاوت باشد. یک ضرب المثل است که می گوید، افراد متضاد همدیگر را جذب می کنند اما با هم ازدواج نمی کنند. متاسفانه خیلی از این متضادها با هم ازدواج می کنند و آخرسر می فهمند که زندگی زناشویی بسیار بدی دارند. گرچه یعضی از زوج ها به مرور زمان یاد می گیرند که تفاوت های همدیگر را تحمل کنند، اما وقتی با کسی زندگی کنید که علایق، ارزش ها، مشغولیات و سرگرمی های مشترکی داشته باشید و از چیزهای مشترکی لذت ببرید، زندگی بسیار لذتبخش تر خواهد بود. فقط در این حال است که شریک زندگیتان همان معشوق واقعی و حقیقیتان خواهد بود.
هیجان اولیه تفاوت های زیاد، سرانجام وقتی ماه ها تبدیل به سال ها می شوند رنگ و بوی خود را از دست می دهد و شما مدام به این فکر خواهید کرد که چه می شد اگر طرف مقابلتان حرف شما را درک می کرد یا حداقل همیشه با حرف های شما مخالف نبود. درنتیجه هر چه زمان جلوتر می رود شما وقت کمتری را با هم سپری می کنید و آخر کار محبور می شوید یا از هم جدا شوید یا شما یا طرق مقابلتان از بیخ و بن عقاید و علایق خود را عوض کند.
وقتی آن احساسات خوب اولیه از بین می رود، شما دو نفر به خاطر وجود بچه یا کار یا عادت یا حرف مردم یا حتی ترس از اینکه شاید چیز بهتری به دست نیاورید هنوز هم کنار هم می مانید. اما هیچوقت برای شما دیر نیست. ماندن با کسی که دوستش ندارید، یا فکر می کنید معشوق واقعی شما نیست، شانس حداقل چهار نفر را برای خوشبختی از بین می برد: شما، همسرتان، و دو نفر دیگر در جهان که می توانند معشوق واقعی شما یا همسرتان باشند. تاثیرات منفی یک رابطه بد به اعضای خانواده شما، دوستانتان، همکارانتان، و اطرافیانتان منتقل می شود و همه باید از گلایه ها، دعواها، و جنجال های همیشگی شما در عذاب باشند.
صبر و گذشت نشانه های عشق واقعی هستند
وقتی یک نفر واقعاً شما را دوست داشته باشد، صبر و گذشت زیادی را دربرابر بی دقتی ها یا رفتارهای زشت و بی ادبانه شما نشان خواهد داد. اما نباید از این قضیه سوء استفاده کنید. اگر چنین کاری کنید، یک نشانه مسلم از این است که شما واقعاً طرف مقابلتان را دوست ندارید. زوج هایی که واقعاً همدیگر را دوست داشته باشند وقتی می فهمند که احساسات طرف مقابلشان را جریحه دار کرده اند، واقعاً ناراحت و پشیمان می شوند.
هیچوقت عشقتان را فقط محض آزمایش کردن، آزمایش نکنید. ببینید وقتی جای آن طرف باشید واقعاً چه احساسی خواهید داشت؟ آیا او به نیازهای شما توجه دارد؟ شما چه؟ به نیازهای او توجه میکنید؟ آیا دادن ها و گرفتن ها در رابطه به یک میزان است یا همه چیز یک طرفه است؟ آیا اکثر اوقات به هم نگاه می کنید، همدیگر را ناز و نوازش می کنید یا به چشمان هم خیره می شوید؟
خودتان را در کنار همسرتان در 20 سال آینده تجسم کنید. آیا آن تصویر قلبتان را مملو از ترس می کند یا از تصور آن لبخند می زنید؟ اگر همسرتان بیشتر از اینکه از شما انتقاد کند، شما را تحسین می کند مطمئناً از تجسم آن تصویر لبخند روی لبانتان می آید. هیچکس دوست ندارد با یک منتقد زندگی کند، حتی اگر روزی عاشق این فرد بوده باشید.
دوستی به علاوه کشش جنسی بهترین نشانه عشق حقیقی است
عشق واقعی دوستی به اضافه کشش جنسی است. اگر شما از گذراندن هر لحظه از زندگیتان در کنار همسرتان لذت می برید، پس او بهترین دوست شماست. این نوع رابطه اعتماد به نفس و عزت نفس شما را بالا می برد و به شما برای رسیدن به بالاترین درجه کمال کمک می کند. درعوض، شما هم به طرف مقابلتان کمک می کنید که به این چیزها دست پیدا کند. وقتی هر دو شما عشق واقعی را احساس کنید، دیگر می توانید هر کاری را در کنار هم انجام دهید.
shirin71
06-18-2011, 03:46 PM
برخی از این ضرب المثلها را می خوانید: هنگام ازدواج بیشتر با گوشهایت مشورت کن تا با چشمهایت (ضربالمثل آلمانی)
*داماد که نشدی از یک شب شادمانی و عمری بداخلاقی محروم گشتهای. (ضربالمثل فرانسوی)
*ازدواج کردن و ازدواج نکردن هر دو موجب پشیمانی است. (سقراط)
*ازدواج همیشه به عشق پایان داده است. (ناپلئون)
*انتخاب پدر ومادر دست خود انسان نیست، ولی میتوانیم مادر شوهر و مادر زنمان را خودمان انتخاب کنیم. (خانم پرلباک)
*با همسر خود مثل یک کتاب رفتار کنید و فصلهای خستهکننده او را اصلاً نخوانید. (سونی اسمارت)
*برای یک زندگی سعادتمندانه، مرد باید «کر» باشد و زن «لال». (سروانتس)
*ازدواج پیوندی است که از درختی به درخت دیگر بزنند، اگر خوب گرفت، هر دو «زنده» میشوند و اگر «بد» شد هر دو میمیرند. (سعید نفیسی)
*ازدواج عبارتست از سه هفته آشنایی، سه ماه عاشقی، سه سال جنگ و سی سال تحمل! (تن)
*قبل از رفتن به جنگ یکی، دو بار و پیش از رفتن به خواستگاری سه بار برای خودت دعا کن. (یکی از دانشمندان لهستانی)
*من تنها با مردی ازدواج میکنم که عتیقهشناس باشد تا هر چه پیرتر شدم، برای او عزیزتر باشم. (آگاتا کریستی)
*زن ترجیح میدهد با مردی ازدواج کند که زندگی خوبی نداشته باشد، اما نمیتواند مردی را که شنونده خوبی نیست، تحمل کند. (کینهابارد)
*هیچ زنی در راه رضای خدا با مرد ازدواج نمیکند. (ضربالمثل اسکاتلندی)
*ازدواج قرارداد دو نفرهای است که در همه دنیا اعتبار دارد. (مارک تواین)
*ازدواج مجموعهای از مزههاست هم تلخی و شوری دارد، هم تندی و ترشی و شیرینی و بیمزگی. (ولتر)
shirin71
06-18-2011, 03:46 PM
با 6 روش اسرار آمیز مرد ایده آل خود را پیدا کنند
راههای اسرار آمیز برای یافتن مرد ایده آل
آیا تا به حال به طریقی که کفش هایتان را در میآورید فکر کرده اید؟ آیا آنها را از پا در آورده و به گوشه ای پرت میکنید؟ آیا به طریقه در آوردن آنها در هر روز توجه میکنید؟ تنها با توجه اندکی به کارهای متفاوتی که انجام میدهید (مثل در آوردن کفش ها) میتوانید چیزهای بسیار مهمیرا در مورد خودتان یاد بگیرید. و در عوض این کار یک زندگی با شکوه تر و کامل تری را به شما ارزانی میدارد. تمام این موارد به این دلیل است که قلب شما گشوده ميگردد، ذهن شما پالايش ميشود، روح شما حاضر ميگردد و به شما میگوید که به راستی چه کسی هستید. تمام این موارد جزء رازهایی هستند که شما میتوانید راه عاشق شدن را از طریق آن بیاموزید.
اگر از تنهایی و یا سر و کله زدن در رابطه های فعلی خود خسته شده اید وقت آن رسیده است که خود حقیقی تان را بهتر بشناسید. باید بدانید که انتظارات شما در یک رابطه چیست و چگونه میتوانید با آزاد کردن ذهن خود عشق حقیقیتان را پیدا کنید. میتوانید از همین جا شروع کنید. یکی از 6 حرکت زیر را از ''''هنر عاشق شدن'''' انتخاب کنيد.
به کسی که در نزدیکیتان است توجه بیشتری کنید
عشق را بازیچه دست خود قرار ندهید
به پدر و مادر اجازه اظهار نظر دهید
چمدان های خود را بر روی زمین بگذارید
هدیه دهید
با خودتان آشتی کنید
خیلی رایج است که بیشتر افراد وقت زیادی را صرف میکنند تا بتوانند ''''فرد ایده آل'''' خود را پیدا کنند. از این ور و آن ور چرخیدن باز ایستید و درست با چشمانی باز پیش رویتان را بنگرید.
به شخصی که همین حالا ارتباط نزدیکی با شما در زندگی دارد نگاه کنید. حال این فرد چه یک دوست باشد چه یک همکار یا هر کس دیگر، به کارهایی که برای دور کردن او از خودتان انجام میدهید دقیق تر شوید. انجام چنین کارهایی را متوقف کنید. اجازه دهید که در مسیری که هر دو دوست دارید بیفتید. همه چیز را در رابطه همانطور که هست قبول کنید.
کارهایی را که گفتیم فردا با فرد مورد نظر خود انجام دهید. البته منظور ما این نیست که با هر شخصی که در حال رد شدن از مقابل تان است، طرح ازدواج بریزید. کاری که به شما پیشنهاد کردیم تنها تمرینی است که به خودتان ثابت شود چقدر ساده از بسیاری از افراد تنها با این امید که به فکر پیدا کردن ''''مرد ایده آل'''' هستید میگذرید. اما هر چقدر که شما با دیگران درست برخورد کنید به همان اندازه نیز میتوانید به شانس خود برای پیدا کردن فرد مورد علاقه تان نزدیک شوید.
عشق را بازیچه خود قرار ندهید
بسیاری از افراد مجرد گله میکنند که هیچ گاه مورد محبت دیگران قرار نمیگیرند. دلیل این امر بسیار ساده است. آنها آنقدر درگیر زندگی روزمره هستند که حتی علاقمندان بالقوه آنها حتی فرصت پیدا نمیکنند که آنها را به درستی بشناسند.
شما در رابطه خود چه مقدار نقش بازی میکنید؟ انتظار دارید تا دیگران در مقابل شما چه کارهایی انچام دهند و چه نقشی بازی کنند؟ شاید به نظرتان شانس با شماست که میتوانید طرح خودتان را همانطور که میخواهید دنبال کنید؛ اما سوال اینجاست که: آیا شما عاشق فردی که نقش بازی میکند و یا نقشی که بازی میکند، میشوید؟ اگر به نقش هایی که بازی میکنید اعتباری نیست پس برای مدتی نقش بازی کردن را کنار بگذارید. سعی کنید نقش های دیگری را بازی کنید نقش هایی که تا به حال به غالب آنها فرو نرفته اید. میتوانید با فردی ارتباط برقرارا کنید که نقش هایی بازی میکند که شما به آنها علاقه ای ندارید آنگاه متوجه خواهید شد که چه حالی به شما و سایرین دست میدهد.
هدف ما این است که بین شما و نقش هایی که بازی میکنید تمایز قائل شویم. و در نتیجه میتوانید به راحتی نقش های ساختگی را به دور بریزید و خیلی راحت خود واقعی تان را آشکار سازید. که این قسمت خود بخشی از موفقيت است. شما همیشه دوست داشتنی و زیبا هستید. و این دو نقش هایی هستند که باید در زندگی خود همیشه به غالب آنها فرو روید.
به والدین خود اجازه اظهار نظر دهید
یکی از بزرگترین مشکلاتی که در زندگی عاطفی وجود دارد این است که هر کس میخواهد به تنهایی روی پای خودش بایستد و حضور دیگران را نادیده میگیرد. ما آنچنان سخت به یکدیگر میچسبیم و به دیگری اجازه انجام امور دلخواهش را نمیدهیم که جایی برای رشد عشق و علاقه باقی نمیماند.ما نبايد این کار را انجام دهیم.
اگر کسی میخواهد به زندگی شما وارد شود به او اجازه انجام این کار را بدهید. حتی میتوانید به او خوش آمد هم بگویید. اصلا مهم نیست که او چه تیپ آدمیاست. از چیزهایی که با خود به همراه دارد نهایت استفاده را ببرید، حتی اگر این رابطه برای مدت زمان کوتاهی ادامه داشته باشد.
زمانی که نوبت به آن رسید که فردی پایش را از زندگی شما بیرون کشد به او اجازه انجام این کار را بدهید. طوری او را رها نکنید که همیشه یک تجربه تلخ عدم پذیرش، یا از دست دادن در زندگی اش باقی بماند. به خاطر داشته باشید که زندگی شخصی او به شما هیچ ارتباطی ندارد. فقط قبول کنید که وقت آن رسیده که پایش را از زندگی شما بیرون کشد.
با خودتان نیز یک چنین کاری را انجام دهید. اجازه دهید که آزادانه در عرصه زندگی گام بردارید. و بی جهت خود را در دام زنجیر های بی پایه و اساس گرفتار نکنید. هر چقدر که خود و سایرین را آزادتر بگذارید خیلی راحت تر میتوانید عاشق شوید.
چمدان هایتان را روی زمین بگذارید
برخی از افراد تصور میکنند که تا زمانیکه تمام نیازهایشان بر آورده نشده باشد نمیتوانند عاشق شوند. و جالب تر این است که همین افراد زمانی که به تمام نیازها و خواست هایشان میرسند متوجه میشوند که آنقدر ها هم که فکر میکردند نتوانستند به خوشبختی و سعادت دست پیدا کرده و خوشحال باشند. به همین دلیل درخواستهای مکرر تنها به عنوان مانعی بر سر راه عاشقی هستند.
''''باید'''' های شما در یک رابطه به چه چیزهایی ختم میشود؟ اگر نمیدانید بهتر است یک تکه کاغذ بردارید و لیستی از آنها تهیه کنید و نگاه دقیقی به تک تک آنها بیندازید. میتوانید آنها را به چمدانی تشبیه کنید که باعث میشود تمام فرصت ها و انسان های خوبی را که در پیش روی شما قرار میگیرند تنها به دلیل بار اضافی که بر دوش میکشید نبینید. این چمدان همچنین باعث میشود که شما احساس ترس و انعطاف ناپذیری هم بکنید. شما بايد تمام خواست ها و نیازهای کهنه خود را به دور اندازید تا بتوانید آزادانه زندگی کنید.
اجازه دهید که تنها یکی از توقعات شما برای چند روز هم که شده از ذهنتان بیرون رود. ببینید که بدون وجود آنها چه احساسی به شما دست میدهد. (البته به خاطر داشته باشید که هر زمان که اراده کنید میتوانید مجددا'''' آنها را به ذهن خود راه دهید) بعد یکروز دیگر هم این کار را انجام دهید. زمانیکه این کار را چندین بار انجام دادید، به این نتیجه میرسید که چیزهایی را که تصور میکردید واقعا برای زندگی شما حیاتی هستند در حال فراموش شدن میباشند. هر چه بیشتر این کار را انجام دهید خیلی خوشحال تر و سبک تر زندگی خواهید کرد. همچنین چنین طرز فکری، اجازه میدهد تا بسیاری افراد جدید، فرصت های و امکانات نوین پا به عرصه زندگی شما بگذارند. شما تنها با گذاشتن چمدان های خود بر روی زمین به آنها اجازه میدهید تا به زندگیتان قدم بگذارند.
هدیه دهید
بخشیدن و دریافت کردن یکی از موارد ضروری در هر رابطه میباشند. زمانی که ما عاشق میشویم هیچ مشکلی نباید بر سر راه ما پیدا شود. خیلی راحت بخشش میکنیم و هر چه که در مقابل به ما برسد ما را بسیار خوشحال میکند. اگر میخواهید عاشق شوید این موارد را باید با جان و دل بپذیرید و داد و دهش را تمرین کنید.
شما در یک رابطه به طرف مقابل خود چه هدایایی میدهید؟ انتظار دارید در مقابل آنها چه چیزهایی دریافت کنید؟ حالا چند دقیقه بر روی چیزهای دیگری که میتوانید به دیگران بدهید فکر کنید. سپس دست به کار شوید و آنها را در اختیار دیگران قرار دهید. این کار را هر روز انجام دهید. هر روز چیز تازه ای به آنها دهید. هدایای شما حتما لازم نیست که یک کادوی رویایی یا گران قیمت و حتی از انواع اجناس مادی باشد فقط کافی است چیزی باشد که از جانب شما دریافت کنند. سپس این کار را برای افراد مختلف انجام دهید. ذن معتقد است که شما باید این کار را به دور از هر گونه سر و صدا و انتظار برای دریافت چیزی در ازای آن انجام دهید.
این کار را در مورد خودتان نیز انجام دهید. چند دقیقه بر روی این موضوع فکر کنید که دوست دارید چه هدایایی به خودتان دهید. هدیه شما میتواند قدم زدن در پارک، خرید یک رژ لب و یا گذراندن وقت با کسی که دوستش میدارید باشد. بهتر است که هر روز به خودتان یک هدیه بدهید.
هرچند این تمرین بسیار ساده میباشد، اما از قدرت خارق العاده ای برخوردار است. انجام این کار به طور روزانه میتواند هر رابطه ای را از این رو به آن رو کند. زمانی که چیزی میبخشید نباید هیچ گونه چشم داشتی به جبران آن از طرف مقابل داشته باشید.( حتی نه یک تشکر خشک و خالی و نه یک لبخند) فقط برای بخشندگی ببخشید بدون داشتن هیچ گونه انتظار و خواهشی. اگر با یک چنین ذهن باز و سخاوتمندی زندگی کنید به طور طبیعی تمام هدایای مورد نظرتان به سمت شما سرازیر میشوند.
با خودتان آشتی کنید
بسیاری از افراد حتی اگر با یکی از دوستانشان هم زندگی کنند باز هم اظهار میدارند که فرد تنهایی هستند. تنها مشکل این افراد این است که با خودشان قهر هستند. زمانی که به شناخت خود دست پیدا کردید و متوجه شدید که چه کسی هستید، غیر ممکن است که از آن به بعد تنها بمانید.
با خودتان آشتی کنید. وقت بگذارید تا خودتان را بهتر بشناسد. تمام اندام ها و اعضای بدنتان را همانطور که هستند بپذیرید. از سرزنش و قضاوت جریاناتی که اتفاق میافتد دست بردارید. آرام باشید و نگاهی به درون خود بیندازید.
با همین تمرین آخر کار خود را شروع کنید. به تنفس خود دقت کنید و ببنید که در داخل بدن شما چه تحولاتی در حال روی دادن است. آنها را با کمال میل بپذیرید و دوباره به تنفس کردن باز گردید. نفس به نفس خود را درک کنید و ببینید که به دور از تمام این هیاهو ها و غوغا ها شما چه فرد کامل و بی عیبی هستید. آیا میتوانید این شخصیت را در روابط خود نیز نگه دارید؟ ایا با کسانی ارتباط برقرار میکنید که خود واقعی شما را میشناسند و برایشان قابل تحسین هستید. در زندگی و همچنین در روابط خود تغییرات مثبتی ایجاد کنید. این کار میتواند به سادگی دقت کردن به طرز در آوردن کفش ها از پا باشد.
''''زمانی که شما به خود واقعی تان اجحاف پیدا کنید موفقيت برای شما معنا پیدا خواهد کرد. زمانی که خود واقعی تان باشید تمام دنیا عاشق شما میشود.''''
shirin71
06-18-2011, 03:47 PM
چند حدیث جالب توجه از پیامبر گرامی اسلام دربارهٔ ازدواج
(دختران) دوشيزگان از زنان به منزله ميوه هستند بالاى درخت ، زمانى كه ميوه بالاى درخت رسيد چاره اى جز چيدن ندارد (بايد آن را چيد) و الا آفتاب آن را فاسد مى كند و باد (خزان) رنگ آن را تغيير مى دهد و از بين مى رود، به تحقيق دوشيزگان شما وقتى كه درك كردند آنچه را كه زنان درك مى كنند (يعنى وقتى كه به سن بلوغ رسيده و حائض شدند) چاره اى ندارند جز شوهر كردن ، و الا از فتنه و آشوب در امان نمى مانند.
از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم نقل شده است که فرمود:
«از سعادت مرد آن است كه دخترش در خانه او (در خانه پدر) حالت حيض (قاعدگى) نبيند».
***
امام رضا عليه السلام فرمود: جبرئيل نازل شد به رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله و سلم گفت : يا محمد صلى الله عليه و آله و سلم خدايت هر آينه به تو سلام مى رساند و مى فرمايد:
(دختران) دوشيزگان از زنان به منزله ميوه هستند بالاى درخت ، زمانى كه ميوه بالاى درخت رسيد چاره اى جز چيدن ندارد (بايد آن را چيد) و الا آفتاب آن را فاسد مى كند و باد (خزان) رنگ آن را تغيير مى دهد و از بين مى رود، به تحقيق دوشيزگان شما وقتى كه درك كردند آنچه را كه زنان درك مى كنند (يعنى وقتى كه به سن بلوغ رسيده و حائض شدند) چاره اى ندارند جز شوهر كردن ، و الا از فتنه و آشوب در امان نمى مانند.
رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم پس از شنيدن اين كلام از پيك وحى (جبرئيل) حركت كرده و به سوى مسجد آمد و جمع كرد مردم را و بر بالاى منبر رفت و اعلام كرد بر مردم آنچه را كه جبرئيل به دستور خداى تبارك و تعالى به آن حضرت رسانيده بود.
بعد از اين فرمايشات نبى اكرم صلى الله عليه و آله و سلم ، مردى از ميان مردم برخاست و گفت :
يا رسول الله دخترانمان را به چه كسى تزويج كنيم ؟
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: به كفوهايشان .
آن مرد گفت : كفوهايشان چه كسانى هستند؟
حضرت فرمود: بعضى از مؤ منان كفوهاى بعضى ديگر هستند و اين جمله را تكرار فرمود.
***
يكى از معصومين عليهم السلام فرمود:
«مردى خدمت رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله و سلم آمد و از فقر و حاجت به آن حضرت شكايت كرد، حضرت فرمود:برو زن بگير كه زن گرفتن روزى را زياد مى كند».
از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم، آن حضرت فرمود:
«روزى را بوسيله زن گرفتن تحصيل كنيد و بدست آوريد».
از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم ، آن حضرت فرمود:
«براى وسعت رزق ، زن بگيريد، زن بركت دارد».
***
از ازدواج با اینگونه زنها حذر کنید
در حدیث معتبر از رسول گرامی اسلام محمد بن عبدالله صلی الله علیه وآله وسلم نقل شده است که آن حضرت از زید بن ثابت پرسید: آیا ازدواج کرده و زن اختیار نموده ای؟
زید بن ثابت جواب داد: نه، هنوز یا رسول الله.
حضرت فرمود: ای زید زن بگیر تا پاکدامن بمانی، ولی با پنج (نوع ) زن ازدواج نکن.
زید گفت: آنها کدام زنان هستند یا رسول الله !؟!
فرمود: عبارتند از (شهبرة )، (لهبرة )، (نهبرة )، (هیدرة )، و (لفوت ).
زید عرض کرد: یا رسول الله، اینها که فرمودید، من نمی دانم یعنی چه؟!
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: مگر شما عرب نیستید؟!؟
(شهبرة ) به زنی می گویند که کبود رنگ و آبی چشم و بدزبان و بی حیا و هر چه به دهنش آید بگوید.
(لهبرة ) به زنی می گویند بلند قامت و لاغر اندام (کم عقل) باشد.
(نهبرة ) به زنی می گویند که کوتاه قد و بد قیافه و زشت (سخن ) باشد.
(هیدرة ) به زنی می گویند که پیر سالخورده و حیله گر و مکاره باشد.
(لفوت ) به زنی می گویند که از قبل فرزند یا فرزندانی داشته باشد.
باز هم از نبی گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده است که به زید بن ثابت فرمود: ای زید زن بگیر که ازدواج کردن و زن گرفتن مایه برکت و مزید عفت است، ولی از ازدواج با دوازده (نوع ) زن پرهیز کن.
زید گفت: آنها را برای من معرفی کن یا رسول الله؟!
حضرت فرمود:
(هنفصة ): زنی که سلیطه باشد.
(عنفصة ): زنی که پر حرف و بدبو باشد.
(شهبرة ): زنی که کبود رنگ و آبی چشم و بدزبان باشد.
(سقلقیة ): زنی که از (عقب ) از دبرش حیض ببیند.
(مذبوبة ): زنی که کم عقل و یا دیوانه بوده باشد.
(مذمومة ): زنی که ذم شده و نکوهیده باشد.
(حنانة ): زنی که مرتب از شوهر سابقش یاد کند.
(منانة ): زنی که با مال و ثروت خود بر شوهرش منت گذارد.
(رفثاء): زنی که بد سخن و فحاش و بدگو باشد.
(هیدرة ): زنی که پیر فرتوت و حیله گر باشد.
(ذوقناء): زنی که به عمل جنسی و آمیزش بی رغبت باشد.
(لفوت ): زنی که از شوهر قبلی خود فرزند داشته باشد.
shirin71
06-18-2011, 03:47 PM
10 اشتباه بزرگ روزهای اول ازدواج
زوجهاي جوان شباهت زيادي به دانشجوهاي سال اول دانشگاه دارند. آنها تازه مشغول يادگيري خم وچم زندگي مشترك هستند. آنها انسان هستند و دچار اشتباه ميشوند. اما آگاهي از اشتباهات معمول ميتواند به شما كمك كند كه مانع بروز آنها شويد.
1- به دوران پس از ازدواج فكر نميكنيد.
بعضي از همسران جوان آن چنان سرگرم جشن ازدواج مي شوند كه متوجه نمي شوند در گير چه مسايلي شده اند. شما متاهل شده ايد. جشن ازدواج شايد سرگرم كننده باشد اما فقط يك روز است. اكنون شما ناچار هستيد با يكديگر زندگي كنيد، با هم كنار بياييد و خانواده خودتان را تشكيل دهيد. از برنامه هاي جشن و بازتاب آن -از تماشاي فيلم عروسي تا تجديد خاطرات با دوستان- لذت ببريد ، اما تمام مدت تصوير بزرگتري را در ذهن داشته باشيد.
شما به اين دليل با همسر خود ازواج كرده ايد كه دوستش داشتيد. اگر اين طور باشد، هيچ دليلي وجود ندارد كه او را تغيير دهيد.
2- سعي ميكنيد همسرتان را تغيير دهيد.
به احتمال قوي، شما به اين دليل با همسر خود ازدواج كرده ايد كه عاشقش بوده ايد. اگر اين طور باشد، هيچ دليلي وجود ندارد كه او را تغيير دهيد. بدون شك، افراد بالغ به طرزي چشمگير تغيير نمي كنند پس بهترين اطمينان شما اين است كه همسر خود را قبول كرده و او را به خاطر منحصر به فرد بودنش و تفاوت هايي كه با ديگران دارد و نه علي رغم آنها، دوست بداريد. تلاش براي عوض كردن همسرتان فقط احساسات او را جريحه دار كرده و زندگي مشترك شما را خراب مي كند.
3- با خانواه همسرتان رابطه بدي را آغاز ميكنيد.
اگر تا اين لحظه به رابطه ي شما لطمه وارد شده، دست به هر كاري بزنيد تا رابطه خود با خانواده همسرتان را بهبود بخشيد. اولين نفري باشيد كه صلح را برقرار مي كند ، زيرا هنگام دعواي شما با خانواده همسرتان، تنها كسي كه آزرده خاطر مي شود همسرتان است كه احساس مي كند بين شما گير افتاده است.
4- در مشاجرات اجازه ميدهيد احساسات شما پيروز شوند.
پرخاشگري و فرياد زدن و جيغ كشيدن در حل مشكل يا اختلاف نظرها به شما و همسرتان كمكي نمي كند. گفت و گوي آرام و منطقي شما را به پيش خواهد برد. اگر هنگام مجادله با همسرتان، نتوانيد خودتان را كنترل كنيد ، زندگي تان را به مخاطره مي اندازيد. پس هر كاري را كه شامل اين موارد است – از استراحت در ميانه بحث تا طلب كمك به وسيله روش هاي درماني – انجام دهيد.
زندگي تنها تفريح و مهماني و خوشي نيست .درخود توانايي پذيرش مشكلات بزرگ تر را داشته باشيد.
5- از بحث هاي سنگين اجتناب ميكنيد.
هيچ كس دوست ندارد درباره مسايل سنگيني مثل كنترل مسايل مالي، راه هاي ممكن در صورت بچه دار نشدن، نحوه آمادگي براي اتفاقات پيش بيني نشده اي مثل مرگ، بحث كند. با اين حال اكنون كه متاهل شده ايد، چاره اي جز صحبت درباه اين موضوعات نداريد. ازدواج شما به اين مسايل وابسته است. عاقل باشيد و در مورد تمامي اين مسايل با همسر خود صحبت كنيد. در صورت لزوم با ديگران مشاوره داشته باشيد اما اين مسايل را نا ديده نگيريد.
6- بر سر مسايلي بيهوده دعوا ميكنيد.
هر انسان متاهلي با همسر خود بر سر مسايلي بحث مي كند – از باز گذاشتن سر خمير دندان تا آويزان كردن لباس روي دستگيره در- كه در نظر ديگران بي معني است. بحث هاي خود را براي مسايل مهم تري نگه داريد. اين دلخوري ها را به حال خود بگذاريد. به راستي اگر تنها اشتباه همسر شما انداختن جوراب هاي كثيف روي زمين است، بايد خودتان را خوش شانس بدانيد.
7- حسادت ميورزيد.
همسرتان شما را براي زندگي انتخاب كرده است. حسادت باعث اتلاف وقت شده و موجب اهانت به همسرتان مي شود كه تصور مي كند شما به او اعتماد نداريد. اگر او هميشه قابل اعتماد بوده است، نبايد با حسادت خود حتي براي او ايجاد مزاحمت كنيد. اين براي رابطه سم است.
8- مثل دوران تجرد خود رفتار ميكنيد.
اكنون زمان آن رسيده كه بزرگ شويد. گردش شبانه رفتن با دوستان، زماني اشكال نداشت كه شما مجرد بوده ايد و هيچ كس در منزل منتظر شما نبوده است. به عنوان يك فرد متاهل، انجام بعضي كارها شايسته نيست. شما مي دانيد درست و غلط چيست. پس كار درست را انجام دهيد.
9- غرور را به زندگي مشترك خود راه ميدهيد.
زن يا شوهري كه بعد از هر مشاجره بر عذرخواهي اصرار دارد، هميشه برنده است و كسي كه مهر و محبت همسر خود را انكار مي كند، هيچ كار مفيدي براي زندگي مشتركشان انجام نميدهد. او اجازه مي دهد غرور و روش هاي حل مشكلات و عشق و علاقه او به همسرش راه پيدا كنيد و رابطه شما به نتيجه برسد. بايد ملايم تر باشيد و راهي پيدا كنيد كه مسووليت اعمال خود را به گردن بگيريد.
10- اوقات بسيار كمي را در كنار يكديگر سپري ميكنيد.
بايد مانند يك گل از زندگي مشترك خود مراقبت كنيد. گل، بدون آب، نور خورشيد و مراقبت هرگز رشد نخواهد كرد. بنابراين، بايد برنامه ريزي كنيد تا مدت زمان بيشتري را در كنار همسر خود باشيد.
shirin71
06-18-2011, 03:47 PM
ما به هم محتاجیم یا معتاد?!!
سوالی که اغلب زوجهای جوان از مشاوران خانواده میپرسند این است که عادت به دوست داشتن یعنی چه؟ و اساسا چه اتفاقی میافتد که عشق تبدیل به عادت میشود؟ آیا عادت خوب است یا اینکه میتوان همیشه مثل روزهای اول ازدواج عاشق بود؟ اصلا میتوان عشق دایمی برقرار کرد؟ ...
اصولا ما آدمها خیلی زود به هم شرطی میشویم یعنی اینکه ذهن ما عادت میکند در ساعات خاصی و به شیوههای خاصی و به شکل خاصی تغذیه عاطفی شود، این یعنی عادت کردن به کسی که ما را با سبک و سیاق خودش تغذیه عاطفی میکند و چون این سبک همیشه ثابت است ما نسبت به آن شرطی شده و عادت میکنیم.
عادت، نه عشق
گاهی وقتی مدتی از رابطه زوجین میگذرد و ما به شناخت بیشتری نسبت به طرف مقابل میرسیم متوجه میشویم که این فرد آدم مناسبی نیست برای اینکه من عشق و علاقه خود را به پای او بریزم. اما متاسفانه به دلیل همین شرطی شدن یا عادت کردن نمیتوانیم او را رها کنیم. به دلیل اینکه ذهن ما به ما ندا داده و از ما میخواهد که این تغذیه ادامه داشته باشد. این یعنی عادت کردن و وقتی این اتفاق میافتد خیلی از خانمها و آقایان از اطرافیان کمک میخواهند تا از این بند رها شوند.
عشق یا عادت آسیبزا
عشق بعد از ازدواج میتواند تغذیه کننده باشد برای اینکه مشکلات را راحتتر تحمل کنند اما گاهی پیش میآید که دو طرف مطمئن میشوند که ادامه زندگی به ضرر خودشان و بچهها است. یعنی همیشه اینجور نیست که تداوم یک زندگی 100 درصد به نفع خانواده باشد و گاهی آنقدر این رابطه مخرب و آسیبزا است که هم به زوجین و هم به بچهها به شدت آسیب میزند. گاه اینکه بچهها با یک والد به سلامت زندگی کنند -که البته به ندرت پیش میآید- خیلی بهتر از آن است که با دو والد و با آسیب زندگی کنند. پس هم میتواند جنبه مثبت داشته باشد و هم جنبه منفی. جنبه مثبت آن زمانی است که بخواهیم مشکلات را حل کنیم و به رابطه ادامه بدهیم وقتی که بودن ما در کنار یکدیگر به نفع خودمان و بچهها است و جنبه منفی دارد زمانی که بودنمان به ضرر خودمان و بچهها است ولی به خاطر عادت نمیتوانیم رها شویم. گاهی بچهای هم وجود ندارد اما چون طرفین به هم عادت کردهاند نمیتوانند جدا شوند.
زمانی که عشق به عادت تبدیل میشود
در واقع عشق وقتی به عادت تبدیل میشود که ما زیباییهای فرد مقابل را نمیبینیم که این زیبایی، زیبایی ظاهری نیست بلکه ما مجذوب تواناییها، استعدادها و رفتارهای زیبای این فرد میشویم که اینها آنقدر زیاد هستند که ما هر روز که کنار او هستیم و در درونش نفود میکنیم بیشتر گرفتارش میشویم و این یعنی عشق.
اما اگر در ادامه رابطه متوجه شویم که اینها دورنمایی از آن فرد بود وقتی دقت میکنیم میبینیم نه تنها هیچکدام از این خصوصیتها در این فرد وجود ندارد بلکه اتفاقا صفات منفی هم دارد که هیچکدام خوب نیستند. در این رابطه دیگر عشقی وجود ندارد و ممکن است ما به علت شرطی شدن ذهنمان به این رابطه و این تغذیه عاطفی نتوانیم از آن جدا شویم در حالی که ادامه آن برای هیچ یک از ما مفید نیست و وقتی زیبایی بین دو نفر وجود ندارد عشق خراب میشود زیرا عشق در واقع از ما چیزی را میسازد که میخواهیم بشویم. وقتی این زیبایی وجود ندارد، عشق هم نیست.
ازدواج منطقی هم مشکل دارد
حال اگر یک فردی به صورت منطقی ازدواج کرد ولی بعد از مدتی فهمید این همانی نبوده که میخواسته چهطور؟ قطعا ما نمیگوییم هر کسی که منطقی ازدواج کرد دیگر هیچ مشکلی ندارد. آدمهایی هم هستند که منطقی ازدواج میکنند و مشکلاتی هم دارند و مشکلاتشان را حل میکنند. اما نکتهای که هست این است که اگر فردی از نظر احساسی و عاطفی بگوید این همانی نیست که من میخواستم ما میگوییم که شما وقتی از نظر منطقی کسی را گزینش میکنید حتما در طول این گزینشها و ارزیابیهایتان دقت کنید و ببینید که احساس عاطفی به او دارید یا نه؟ یا ممکن است بگویید احساس عاطفیتان صد در صد منفی است. در اینصورت نیز انتخاب شما اشتباه خواهد بود زیرا صرف نظر از عوامل منطقی، حس خوب و دوست داشتن طرف مقابل نیز مهم خواهد بود.
shirin71
06-18-2011, 03:47 PM
انزال زودرس و اعتماد به نفس
این آقا میگفت حدود یک سال پیش ازدواج کرده و از ارتباط جنسیاش احساس رضایت ندارد و همین مساله باعث شده در مسایل روزمره زندگی هم دچار مشکل شوند….
خوشبختانه این مرد جوان به مشکل خود آگاه شده و به موقع در جستوجوی راهحل برآمد. جالب است بدانید انزال زودرس به انزال غیرقابلکنترلی گفته میشود که به دفعات و برخلاف میل شخص و بدون کنترل؛ قبل از نزدیکی یا مدت زمان بسیار کمی پس از آن و با میزان تحریک کم و خلاف میل فرد انجام میگیرد. هر چند معیار زمانی دقیقی برای این اختلال وجود ندارد.
در تعداد زیادی از متون، انزالی که کمتر از ۲ دقیقه و بدون کنترل شخص روی دهد را انزال زودرس میگویند. این مساله میتواند موجب نارضایتی جنسی در دو طرف شود و اضطراب ناشی از این مشکل را تشدید کند. اغلب این افراد دچار مشکل عصبی میشوند و از این مشکل خود بسیار شرمگین و ناراحت هستند. این افراد مضطرب هستند و از اینکه نمیتوانند تماس جنسی موفقی داشته باشند در رنج و عذاب به سر میبرند.
این اضطراب میتواند سبب تشدید مشکل فوق شود. شرطی شدن، عوامل فرهنگی، ازدواجهای پرتنش، همچنین تجربه جنسی کم در اوایل ازدواج، عوامل روانی، مصرف مواد، برخی عوامل پزشکی و… میتوانند موجب انزال زودرس شوند. تکرار این مساله و سرکوفتزدنهای احتمالی از طرف شریک جنسی، موجب بروز اختلال در عزت نفس فرد شده و آن را دچار اشکال میکند. اعتماد به نفس پایین نیز میتواند موجب تشدید مجدد انزال زودرس شود. این اعتماد به نفس در موفقیتها تقویت میشود و در شکستها و ناکامیها افول میکند. بنابراین این ۲ مساله انزال زودرس و اعتماد به نفس میتواند رابطه تنگاتنگی داشته و موجب تقویت یا افول یکدیگر شوند چرا که یکی از عوامل مهم و موثر در انزال زودرس، عدم اعتماد به نفس برای شروع یا اداره کردن خوب یک رابطه جنسی است.
shirin71
06-18-2011, 03:48 PM
فرمول سن ازدواج
این فرمول به این ترتیب است که:
m= سن پسر w= سن دختر
۱) w= m/2 +7
m = 2*(w-7) (a2
طبق این فرمول سن مناسب برای ازدواج دخترها و پسرها به ترتیب زیر است:
سن پسر { ۲۰ ۲۴ ۲۶ ۲۸ ۳۰ ۳۲ ۳۴ ۳۶ ۴۰ ۴۶ ۵۲ ۶۰ ۶۶}
سن دختر{ ۱۷ ۱۹ ۲۰ ۲۱ ۲۲ ۲۳ ۲۴ ۲۵ ۲۷ ۳۰ ۳۳ ۳۷ ۴۰}
shirin71
06-18-2011, 03:48 PM
نقش ازدواج در بهداشت روانی و ضرورت مشاوره در ازدواج
از نظر بهداشت روانی ، افرادی كه در ازدواج خود موفق بوده اند ، كمتر دچار بیماریهای روانی می شوند. بنابراین ازدواج می تواند عامل مهمی برای پرهیز از خطا و سببی برای سلامت تن و روان باشد به طوری كه در بین كسانی كه به بیمارستانهای روانپزشكی مراجعه می كنند افراد مجرد بیشتر به چشم می خورند.
افراد مجرد ، زنان بیوه و كسانی كه متاركه كرده اند در مقایسه با اشخاص متأهل بیشتر دچار مرگ و میرهای زودرس می شوند و این موضوع در مورد كلیه ی ملل و در تمام ساختارهای اجتماعی صادق است.این اظهار نظرها دلالت بر آن دارد كه ازدواج و تأهل اثر مهمی بر وضع روانی و سبك زندگی انسان دارد و افراد متأهل در مقایسه با افراد مجرد از تعادل روانی بالاتری برخوردار هستند.
همچنین تحقیقات نشان داده است كه میزان افسردگی افراد مجرد بیشتر از افراد متأهل است.
خصوصیات ازدواج موفق:
همان طور كه ذكر شد، ازدواج بر سلامت روانی افراد در كلیه ی ملل و جوامع با هر ساختاری تاثیر مثبتی دارد ولی نه هر ازدواجی ، بلكه همچنان تاكید شد ازدواجی كه با موفقیت همراه باشد.
پیامبر گرامی اسلام نیز همسر خوب و شایسته را بزرگترین نعمت زندگی دانسته اند، نه هر همسری را. بنابراین ازدواجهای موفق مشوق رشد و شكوفایی اشخاص است ولی ازدواج هایی كه با موفقیت همراه نباشد با مشكلات فراوان از قبیل ناكام كردن، تعارض و تنها گذاشتن طرفین توأم خواهد شد . وقتی هم تعارض زناشوئی شروع می شود، زن و شوهر به خاطر بی اطلاعی از مكانیسم های خانواده و ندانم كاری به مشكل دامن می زنند.
درباره ی خصوصیات ازدواج موفق ملاك ها و مشخصات مختلفی ارائه شده است. دكتر ”اسپرجیون“ روانپزشك معروف انگلیسی معتقد است ازدواج موفق باید چهار نیاز اساسی انسان را برآورده سازد:
-1 تامین كننده ی نیازهای جنسی باشد.
2- بین طرفین ارتباط و تعامل توأم با تفاهم وجود داشته باشد و درموقعیتهای گوناگون ستایش و قدردانی از یكدیگر را ابراز دارند.
3- زوجین زمینه های تشویق جهت رشد و شكوفایی یكدیگر را فراهم می سازند.
4- دو طرف علاوه بر عشق و محبت به یكدیگر ،به ازدواج نیز عشق می ورزند و در حفظ بنیاد خانواده پیوسته تلاش می كنند.
به طور خلاصه می توان برخی از خصایص ازدواج موفق را این چنین برشمرد:
- زن و شوهر خود را خوشبخت می دانند.
- ارضای كامل و متقابل نیازهای فیزیكی و عاطفی اساسی انجام می گیرد.
- هر یك از همسران زندگی دیگری را بارور می گرداند.
- محیط زناشوئی ، شخصیت هر كدام از دو طرف را ارزشمند و ارجمند می گرداند و به هر یك امكان می دهد كه به عنوان یك شخص استعدادهای ذاتی خود را شكوفا سازند و تحقق بخشند.
- پشتیبانی متقابل دارند؛ هیچ یك از زن و شوهر”خود“ یا ”من“ دیگری را تهدید نمی كنند و از بودن با همدیگر احساس آرامش می كنند.
- نسبت به هم درك و فهم متقابل دارند.
- خانواده محل ارزیابی مشكلات و كمبودها و اقدام در جهت رفع آنهاست.
- سرچشمه ی دوستی، رفاقت و حمایت كننده ی روانی ، اقتصادی و فرهنگی است.
- خانواده بی اعتمادی، بی انگیزگی، تكرار كار و كسالت ناشی از آن را نیز رفع می كند.
عوامل موثر بر ازدواج موفق :
ازدواج موفق با خصوصیاتی كه برشمردیم به عوامل متعددی بستگی دارد كه می توان آنها را به طور خلاصه اینچنین ذكر كرد:
- تناسب در تحصیلات
- تناسب در سن
- تناسب در عقیده و اخلاق
- تناسب در تمایلات جنسی
- تناسب و هماهنگی فكری و عاطفی
- تناسب در ایمان و اعتقادات مذهبی
- تناسب در زمینه های تربیتی و فرهنگی خانواده
- تناسب در وضعیت اقتصادی و اجتماعی خانواده
- تناسب در مكان جغرافیایی
- تناسب در تواناییهای ذهنی و ..
shirin71
06-18-2011, 03:48 PM
نقش و ضرورت مشاوره در ازدواج :
ازدواج همان طور كه ذكر شد ، یكی از مهمترین حوادثی است كه در زندگی هر آدمی رخ می دهد ، لذا واجد توجهی در خور اهمیت آن است. نظر به اهمیت ازدواج و تشكیل خانواده و تاثیر آن در تداوم و استحكام خانواده و تربیت فرزندان و داشتن زندگی سالم توأم با رضایت و خوشبختی و احساس موفقیت ، ضرورت دارد دختران و پسران هنگام ازدواج از خدمات مشاوره ی ازدواج بهره مند شوند و از این طریق با اهداف، وظایف و حقوق یكدیگر به خوبی آشنا شوند.امروزه دختران و پسران جوان در آستانه ی ازدواج با بهره گیری از خدمات مشاوره ازدواج می توانند با گامهای راسخ تر و آرامش و اطمینان بیشتری در راه پرپیچ و خم ازدواج و تشكیل خانواده گام نهند و در نهایت در این امر موفق باشند.
متاسفانه در جامعه ی ما در برخی از موارد دختران و پسران بدون مطالعه و آگاهی كافی با برخورداری از احساس و ذوق منهای دقت در ابعاد گوناگون اخلاقی، جسمی و روانی با یكدیگر ازدواج می كنند. همچنین بعد از تشكیل خانواده نیز در صورت ایجاد تعارض های زناشوئی به دلیل بی اطلاعی و نداشتن آگاهی كافی و ندانم كاری ، به این مشكلات دامن می زنند همین عوامل و بی اطلاعی ها ضرورت انجام مشاوره را در تمام مراحل ازدواج و تشكیل خانواده دو چندان كرده است.
امروزه ارزش خدمات مشاوره ازدواج و خانواده درمانی نه فقط در درمان كاركردهای غلط و نامطلوب زن و شوهر، كه در پیشگیری از بروز بسیاری از نابسامانیها در زندگی زناشوئی و حفظ و ابقاء و یا انتقال ویژگیهای رفتاری مطلوب و شرایط و موقعیتهای پویا و رشد دهنده در زندگی خانواده شناخته شده است.
انواع مشاوره ازدواج:
توجه به روند ازدواج نشان می دهد كه هر یك از مراحل آن به مشاوره ی مخصوص آن مرحله نیاز دارد.
مراحل مشاوره ی ازدواج عبارتند از :
1-مشاوره قبل از ازدواج:
هدف اصلی مشاوره در این مرحله، كمك به افراد جهت انتخاب زوج مناسب است.این مرحله مهمترین مرحله ی مشاوره ی ازدواج است، زیرا جنبه ی پیشگیری دارد و در صورت هدایت صحیح موجب تامین بهداشت روانی خانواده می شود.
2-مشاوره در حین ازدواج:
هدف از مشاوره در این مرحله، تحكیم پایه های زوجین است. شناخت زوجین از یكدیگر، به دست آوردن اطلاعات درباره ی روان شناسی زن و مرد ، چگونگی رفتار صحیح آنها با یكدیگر و جلوگیری از بروز اختلاف نظرها و عمیق شدن آن ، از اهداف این مرحله مشاوره است.
3-مشاوره بعد از ازدواج:
زوجین در این مرحله، یعنی شروع زندگی مشترك مسائل فرهنگی، عقیدتی، اجتماعی و سنن مورد قبول یكدیگر را عملاً تجربه می كنند و ممكن است قادر به حل پاره ای از تعارضات و اختلافات نباشند، بنابراین مشاوره در این مرحله برای راهنمایی آنها و پیشگیری از بروز اختلاف مفید خواهد بود .
shirin71
06-18-2011, 03:48 PM
ارتباط تحصیل با ازدواج
عوامل زیادی به عنوان معیار ازدواج در دختر ان و پسران مطرح است مثلا" زیبا بودن ، دارای تحصیلات عالیه ، درآمد و شغل مناسب ،دارای خانه و ماشین و امتیازات دیگر اما میزان تحصیلات از عوامل مهم تشکیل دهنده شخصیت و بخصوص در ایران تعیین کننده وجهه اجتماعی است.
قابل توجه دختران و پسران آماده ازدواج : احتمالات زیر را می توان درباره میزان تحصیلات زن و شوهر در نظر گرفت:
1- مرد دارای تحصیلات عالی است؛ ولی زن دارای تحصیلات متوسط یا کمتر است.
2- مرد و زن هر دو دارای میزان تحصیلات یکسانی هستند.
3- زن دارای تحصیلات عالی و مرد از تحصیلات کمتری برخوردار است.
4- مرد دارای تحصیلات عالی و زن بی سواد است ، یا تحصیلات اندکی دارد.
در حالت 1 و 2 مشکلی برای زن و شوهر ایجاد نمی شود؛ ولی در حالت 3 و4 غالباً زندگی زناشویی مواجه با ناسازگاری و در پاره ای موارد از هم پاشیده می شود. زنی که دارای تحصیلات عالی بوده، پزشک یا مهندس است، از نظر تفاهم با مردی که حداکثر تحصیلات ابتدایی دارد و مثلاً راننده یا لوله کش است تفاهم ندارد. مرد دنیا را به گونه ای می بیند و زن گونه ای دیگر . زن در مجالس و محافل، زمانی که شوهرش صحبت می کند و احتمالاً بیشتر کلمات را غلط ادا می نماید و یا مطالب ناخوشایندی را مطرح می نماید، احساس ناراحتی و حقارت می کند؛ و در نهایت زندگی برای هر دو تلخ خواهد شد.
در حالت دوم که مرد دارای تحصیلات عالی و زن بی سواد یا کم سواد است نیز همان وضعیت اول برای مرد وجود دارد. این حالت وقتی اتفاق می افتد که مرد در روستای خود در سن 18 تا 20 سالگی زمانی که در دبیرستان درس می خوانده با یکی از دختران بی سواد روستایی خود ازدواج کرده و صاحب فرزند نیز شده است. سپس با توجه به استعداد و آمادگی ذهنی که داشته به شهر آمده و تحصیلات خود را تا مراحل عالی ادامه داده است. در چنین زندگی نیز فضای شادی و مسرتی حاکم نخواهد بود.
لازم به یادآوری است که نوع تحصیلات مهم نیست. آنچه در ازدواج مهم است؛ سطح تحصیلات است. در عین حال چنانچه تحصیلات زن و شوهر در یک حوزه باشد؛ تفاهم زناشویی بیشتر خواهد بود. به عنوان مثال ازدواج یک پزشک با یک پرستار بیشتر موفق خواهد بود؛ تا ازدواج یک پزشک با یک مهندس. معذلک نوع تحصیل در موقعیت ازدواج در مقام مقایسه با سطح تحصیلات بسیار کم اهمیت است. اهمیت سطح تحصیلات در ازدواج به قدری است که چنانچه تفاوت زیاد باشد ، می توان گفت به ندرت سازگاری وجود خواهد داشت.
مشاوره در امر ازدواج در رابطه با عامل تحصیل
میزان تحصیلات عامل مهمی در زندگی زناشویی است. بنابراین در انتخاب همسر باید مورد توجه قرار گیرد. مشاوران در رابطه با عامل تحصیل در امر همسر گزینی باید مراجعان را به اهمیت موضوع توجه دهند و در موارد مختلف به شرح زیر عمل نمایند.
1- با توجه به فرهنگ ایرانی چنانچه مرد تحصیلات بیشتری داشته باشد ، در زندگی زناشویی مشکلی ایجاد نمی شود. معمولاً مردانی که تحصیلات عالی دارند ، میزان تحصیلات همسر خود را در سطح متوسطه ، در صورت هماهنگی سایر عوامل می پذیرند. بنابراین مشاوران در مورد مراجعان خود باید این نکته را مورد توجه قرار بدهند. مواردی دیده می شود که مرد با وجود داشتن تحصیلات عالی همسر خود را با تحصیلات متوسطه انتخاب می کند و مایل نیست که او تخصصی داشته باشد و خارج از خانه شاغل گردد. تمایلات دختر و پسر در مورد سطح تحصیل ، در مشاوره همسر گزینی باید مورد توجه قرار گیرد. ولی به هر حال پایینتر بودن سطح تحصیلات دختر در مقابل پسر غالباً مشکل اساسی ایجاد نمی نماید.
2- دختر دارای تحصیلات عالی و پسر دارای سواد اندک و یا تحصیلات در حدود متوسطه است. در این حالت ممکن است در زمان ازدواج به علت نکات مثبتی که در پسر وجود دارد ، پیوند زناشویی انجام گیرد؛ ولی این تفاوت احتمال دارد به تدریج به علل اشتغال اجتماعی زن و احساس برتری نسبت به شوهر و برعکس احساس حقارت شوهر در مقابل زن موجب اختلاف شود و زندگی شیرین زناشویی مبدل به کشمکش روانی و اخلاقی گردد. بنابراین مشاور باید عواقب بعدی این حالت را به پسر و دختر گوشزد کند و آنان را متوجه سازد که اختلاف سطح تحصیل بالاخره ممکن است زمینه ای برای اختلاف باشد و آنان باید در انتخاب همسر به این نکته توجه نمایند.
3- حالت دیگر آن است که زن یا شوهر پس از ازدواج درس خوانده و اختلاف سطح تحصیل ایجاد شده باشد و این امر موجب از هم گسیختن و یا به هم خوردن محیط گرم خانواده گردد. در این موارد مشاور باید شوهر را به زندگی پس از ازدواج مجدد و وضعیت زن اول و احیاناً فرزندان قبلی او توجه دهد و با مقایسه دو حالت عدم ازدواج و ازدواج دوم او را به نابسامانی های حالت دوم متوجه سازد. وانگهی زن را در جهت تطبیق دادن خود با شرایط زندگی جدید شوهر ترغیب نماید و بالاخره زوجین را در جهت این واقعیت که از هم گسیختگی زندگی آنان شرایط بهتری را ایجاد نمی نماید؛ آگاهی دهد.
4- حالت دیگر موردی است که زن پس از ازدواج تحصیلات عالی می نماید و به فکر جدایی و طلاق می افتد. در این حالت نیز مشاور باید با تشکیل جلسات مشاوره ای با زن و شوهر، به ویژه زن را متوجه زندگی بعد از طلاق و شوهر را در جهت هماهنگ ساختن خود با همسرش توصیه نماید.
5- دخترانی هستند با تحصیلات عالی که به علل مختلف با مردی کم سواد یا بی سواد ازدواج می کنند. در مورد این گونه دختران و بالعکس پسرانی با این حالت ، مشاور باید در انتخاب همسر، آنان را با اهداف ازدواج آشنا سازد و به آنان بینش دهد که هدف ازدواج نه ترحم و ثواب اخروی است و نه افکار غیر واقعی در جهت جلب رضایت والدین و یا حفظ موقعیت آنان. در این صورت مسلماً این گونه دختران و پسران تن به چنین ازدواج هایی نخواهند داد و در نتیجه با ناراحتی های بعد از ازدواج و یا با طلاق و از هم گسیختگی خانواده مواجه نخواهند شد.
البته اینها تنها نکاتی جهت پیشگیری از بروز مشکل است. سطح تحصیلات تنها یکی از هزاران عامل مهم و حیاتی در مقوله ازدواج میباشد.
shirin71
06-18-2011, 03:49 PM
ميخواهم ازدواج کنم که ...
قبل از رفتن به خواستگاري، جواب خيلي از سوالها را بايد بدانيد.
در خواستگاري بهتر است بحث را دو بخش کنيم: مسائل فردي و مسائل عمومي مثل موقعيت خانوادگي، پول، محل سکونت و ...؛ البته نبايد فراموش کرد که نکات عمومي با همۀ اهميتي که دارند، به اندازۀ مسائل فردي اهميت ندارند.
تو واجد شرايط نيستي!
من به عنوان پسر بايد دختر را ببينم، با او صحبت کنم. در مورد افکار، اعتقادات و مسائل اين چنيني با هم صحبت کنيم. پسر بايد خودش را معرفي کند؛ اين معرفي هم يک معرفي شغلي براي استخدام نيست. بايد توانايي اين را داشته باشد که در يک محيط صميمي و در عين حال نه خيلي خودماني، خودش را به دختر و خانوادۀ او معرفي کند؛ در اين حد که من کي هستم، تحصيلاتم اين است، اعتقادم اين است و ... و به اين ترتيب خودش را به خانوادۀ دختر معرفي کند. دختر هم همين طوري بايد عمل کند. البته دختر معمولا مورد سؤال قرار ميگيرد و خيلي لازم نيست خودش صحبت کند. اما پسر خوب نيست که در جلسۀ خواستگاري صحبت نکند. اين معني اش اين است که موضوعي براي صحبت از خودش ندارد. به همين دليل من به عنوان يک مشاور ميگويم خواستگاري نرو، اگر هنوز تکليفت با درس و سربازيات معلوم نيست و کارت هنوز مشخص نيست؛ يک روز خياطي، يک روز نقاشي و ... هستي. چون با اين تنوع رفتاري و کاري در شرايطي که هنوز به ثبات کاري و فکري نرسيدهاي، اصلا واجد شرايط ازدواج نيستي. يکي از وظايف خانوادۀ دختر هم همين است. تشخيص مشخص بودن وضعيت يا بلاتکليفي خواستگاري که در خانهشان را زده.
چرا الان اينجايي؟
يکي از سؤالهاي مهمي که بايد از پسر پرسيده شود، دليلش براي ازدواج است و اين که چرا اين دختر را انتخاب کرده. خيلي از آدمها تعاريف و معاني مختلفي از ازدواج دارند. ممکن است دختر خانم، نقشي را از همسرش انتظار داشته باشد که پدرش آن جور بوده؛ يعني در خانهشان هميشه يک کسي بوده که اين ها را خوشحال کند و حالا در زندگي خانوادگي اين انتظار را از همسرش دارد و اگر همسرش اين طوري نباشد، شرايط خيلي سخت ميشود. به نظر من گفت و گو در اين مورد که توقع تو از نقش همسري چيست، گفت و گوي خيلي مفيدي است.
بعضي از زندگيها حتي بعد 24 سال ميروند روي هوا؛ داستان بعضيها عشق است، داستان بعضيها علم است و داستان بعضيها هم معنويت؛ بعضيها ازدواج ميکنند که به آرامش معنوي برسند، در حالي که همسري که انتخاب کردهاند خيلي ماديگراست. اين توقعات و لينککردن و سنجاق کردن همه چيز به هم باعث ميشود که آخر سر نه دين بماند نه زندگي. آسيبشناسي اين داستانها را ميتوانيد در کتاب «عشق داستان است» نوشتۀ رابرت استرنبرگ بخوانيد.
سؤالها و درخواست جوابها:
بعضيها که فقط کتاب خواندهاند، ميآيند و زياد هم حرف ميزنند اما خسته کننده و همه را گيج ميکنند: «هدف من از زندگي اين است که ...» در حالي که خيلي راحت بايد هدفت را براي طرف مشخص کني: «آقا من phd گرفتم و انتظارم از همسرم اين است که به پيشرفت من کمک کند». درست است که در نگاه اول اين طور به نظر ميآيد که طرف ميخواهد از همسرش استفادۀ ابزاري کند اما هر چه باشد، تکليف طرف مقابل را مشخص ميکند؛ يعني انتظار ندارد که همسرش رفتارهاي عجيب و غريب براي او انجام دهد. فقط از با او بودن، به دست آوردن شأن اجتماعي بيشتر ميخواهد. اينها البته يکي دو تا نيست، طرف مجموعهاي از رفتار را از تو ميخواهد. اما همين که يک نفر ميآيد در مورد دليلش براي ازدواج اين طور حرف ميزند؛ يعني فکر کرده به موضوع. قبول که اگر کسي بيايد مستقيم بگويد من براي رابطۀ زناشويي ازدواج ميکنم، قشنگ نيست و در عمل هم هيچ کس نيست که بيايد اين را بگويد و قصدش صرفا همين باشد. اما بيان همين مسأله نشان ميدهد که طرف روي زمين دارد زندگي ميکند و خودش را روي مريخ تصور نکرده. اين آدم با خودش روراست است. اين که من به عنوان خواستگار چهار تا جواب اين طوري براي خودم داشته باشم و خانوادۀ دختر هم چهار تا سوال اين طوري داشته باشند، خيلي مهم است. ضمن اين که خانوادۀ پسر هم بايد سؤال کنند که شما تصميمت در مقابل اين حرفها چيست؟ حاضري با اين شرايط ازدواج کني؟
قبلا کجاها بودي؟
مسألۀ ديگر، روابط قبلي و پرسش از آنهاست؛ اين که چقدر بپرسيم و اگر از ما پرسيده شود، چقدر جواب بدهيم خيلي مهم است. بهتر است خيلي در اين مورد وارد جزئيات نشويم. همين که معلوم شود طرف نامزدي داشته يا نه، عقد کرده بوده يا نه و اين که در کل شکست عاطفي ـ عشقي داشته يا نه کافي است. اگر کسي باشد که طي چند ماه گذشته يک شکست داشته، توصيه اين است که خودمان را بکشيم کنار چون او فعلا در دوران نقاهت به سر ميبرد و هنوز کاملا خوب نشده. ممکن است مدام شما را با نفر قبلي مقايسه کند و اين مشکل ايجاد ميکند. البته يادتان باشد که جواب اين سؤالها فقط با حرف زدن به دست نميآيد. بايد بيشتر با هم همنشيني کنند و بعد، همه ي داشتههايشان را کنار هم بگذارند براي تصميمگيري و حتي از مشاور کمک بگيرند.
نويسنده: دکتر عليرضا شيري
shirin71
06-18-2011, 03:49 PM
مجلس بله برون
بَله بُرون (یا بَلّه بُرون = بلی بُران ) بخش مهمی از مراحل عروسی سنتی ایرانی است که مراسم آنمعمولاً پس از مرحلة خواستگاری و پیش از عقدکنان برگزار میشود.
بنابر عرف و سنتهای اجتماعی، مجلس بله برون بیشتر شب هنگام و با حضور جمعی از بزرگان وسالخوردگان دوگروه از قوم و طایفه و خویشان خانوادة دختر و پسر، در خانة پدر دختر برگزار میشود. گردهمایی در این مجلس به قصد تعیین شرایط مادی و معنوی ازدواج وپذیرش تعهدات خانوادة داماد نسبت به خانوادة عروس است. از این رو، بلهبُران در تحقق پیمان زناشویی و پیوند دو خانواده یا دو طایفه اهمیت بسیاری دارد.
در مجلس بله برون، مردان ریش سفید دوگروه دربارة میزان مهر، شیربها، و نقد یا نسیه پرداختن یا کم و بیش کردن میزان آنها، تأمین بعضی از هزینه های عروسی مانند میزان خرید طلا و جواهر، چگونگی برگزاری مجلس عقد و عروسی و سنگین یا سبک گرفتن آنها، شمارمهمانان و مانند اینها گفتگو میکنند که گاه ساعتها به درازا می کشد. پس از توافق طرفین، معمولاً سیاههای از تعهدات را روی دو نسخة کاغذ مینویسند و به امضای پدر داماد و پدرعروس و چندتن از ریش سفیدان مجلس میرسانند.
گل و شیرینی یکی از نمادهای زیبا و به یادماندنیترین این مراسم که نمایانگر حُسن سلیقه و مهر و محبت داماد و هم چنین توجه ویژه خانواده داماد به عروس و خانواده اوست. پس به جاست که در انتخاب آن دقت لازم به کار رود. هنگام ورود به خانۀ عروس حتماً سبد گل در دست داماد باشد و آن را به عروس خانم تقدیم کند.
معمولاً سینی شیرینی توسط قنادیها تزیین میشود، سبد یا دستهگل انگشترنشان برای عروس خانم و بعضیها یک کلهقند تزیین شده هدیه میبرند.
طبق یک سنت قدیمی خانواده داماد در مراسم بله بُران برای جلب رضایت عروس و خانواده او در گرفتن بله قطعی هدایایی تقدیم میکنند. از قدیم پیشکش متداول در این مناسبت یک قواره پارچه پیراهنی زنانه و یک انگشتر برای عروس است. البته در برخی خانوادههای مذهبی معمولاً به جای پارچه پیراهنی پارچه چادری هدیه میشود. بدیهی است این پارچه چادری نباید مشکی باشد.
پس از یک پذیرایی مقدماتی، بر عهدۀ پدر یا بزرگ خاندان داماد است که باب گفتگو دربارۀ شرایط ازدواج را بگشاید. در این مورد بهتر است که پدر داماد مطلب کوتاهی را در رابطه با هر چه زودتر و بهتر سرگرفتن این پیوند با امید تداوم آن بیان کند و با احترام، شرایط پیشنهادی خانوادۀ عروس را از پدر عروس جویا شود. در این مرحله وظیفۀ بزرگترها، افراد نکتهدان و خوش سخن است که نقش خود را به خوبی ایفا کنند و نگذارند زمانی دراز به سکوت یا تعارفهای بیهوده بگذرد.
در این هنگام بزرگ خاندان یا پدر عروس شرایطی را که در مشورت با مادر دختر، عروس و دیگر نزدیکان در نظر گرفته است با صراحت و بدون حاشیه رفتن مطرح میکند. خانوادۀ عروس باید به خوبی آگاه باشند که این مرحله نه فقط از دیدگاه مادی، بلکه از منظر تمامی مسایل معنوی و خواستههای ویژه تأثیر به سزایی در آیندۀ زوج، به خصوص دخترشان خواهد داشت. به این دلیل باید توجه داشته باشند که نکتهای را از قلم نیندازند.
معمولاً موارد زیر، در شرایط بلهبُران مطرح میشوند:
1. تعیین مهریه
2. اعلام میزان تقریبی جهیزیه عروس
3. مطرح کردن رسوم قدیمی مانند درخواست شیربها در صورت مرسوم بودن در خانواده عروس
4. تعیین دقیق وضعیت مسکن زوج
5. اجازه ادامه کار یا ادامه تحصیل عروس
6. تقاضای حق انتخاب مسکن، طلاق و کار برای دختر، در صورت مرسوم بودن در خانواده عروس
7. مطرح کردن آداب خانوادگی مانند امضای فهرست جهاز عروس از سوی داماد و بزرگتر او، در صورت مرسوم بودن در خانواده عروس
8. مشخص شدن زمان مراسم نامزدی در صورت پذیرش خانواده عروس و فاصله زمانی آن تا عقد و ازدواج
9. مشخص شدن دقیق زمان عقد و عروسی و همزمانی یا جدا بودن آن.[1]
شیربها
در بین بعضی مردم و در بعضی جاها مرسوم است که هنگام قرار دادن مهر چیزی را به عنوان شیربها تعیین میکنند. شيربها را غالباً قبل از عروسي و بصورت نقد در اختيار خانواده عروس قرار مي دهند.
شیربها میزانی از پول یا املاک و مستغلات و یا کالایی است که برای انجام عقد ازدواج از طرف داماد یا خانواده او به پدر یا خانواده عروس و در مواردی به مادر عروس داده میشود. کلمه شیربها به خوبی منظور از این رسم را میرساند که داماد بهای رنج و زحمت والدین عروس و بزرگ شدن دختر را به آنها میپردازد.
برابر واژه شیربها در پارهای نقاط واژههای «نقدینگی»، «زر» یا «باشلق» هم به کار میرود.
تعیین شیربها به یکی از دو صورت میتواند انجام بگیرد که حکم آنها متفاوت خواهد بود.
اول: این که شیربها واقعاً جزئی از مهر باشد که والدین دختر نقداً آن را دریافت میکنند برای این که در خرید جهیزیه به مصرف برسانند. در این صورت وجه نقد گرچه به عنوان شیربها نامیده شود ولیکن در واقع جزء مهر میباشد و مالک آن هم دختر است نه والدین او. چنین قراردادی اشکال ندارد، لیکن چون ملک دختر است تصرف در آن باید با اجازه او باشد.
دوم: این که شیربها جزء مهر نباشد بلکه مقداری باشد اضافی که والدین دختر میخواهند آن را برای خودشان و به عنوان حقالزحمه از داماد بگیرند، البته چنین قراردادی باطل ولی اصل عقد صحیح است. والدین دختر حق ندارند به عنان شیربها چیزی را از داماد مطالبه نمایند. و اگر بدون رضایت چیزی از او بگیرند حرام است و غیر مشروع.
به هر حال شیربها با اینکه یک امر غیرمشروعی است (در صورت دوم) اما متأسفانه در بین بسیاری از مردم و بالأخص در بعضی مناطق ایران صورت رسمیت به خود گرفته و یکی از لوازم حتمی ازدواج به شمار
میرود. و به صورت مشکلی در طریق ازدواج به موقع جوانان شده است. چه بسیارند جوانانی که چون قادر به پرداخت شیربها نیستند ناچارند بر خلاف میل طبیعی ازدواج را به تأخیر بنیدازند
shirin71
06-18-2011, 03:49 PM
همسران ناموفق را بشناسیم
برخی معتقدند که شناخت و تشخیص دقیق همسران ناموفق، تاحدودی کار پیچیده و مشکلی است که تنها افراد متخصص از عهده آن برمی آیند. این که همسران موفق چه ویژگی هایی دارند نیز، کار چندان راحتی نیست، زیرا هنوز معیارهای دقیق سلامت همسران مشخص نشده است. اما بسیاری از عوامل آسیب زا معلوم و مشخص است.به همین دلیل برشمردن ویژگی های آسیب زا، بهتر می تواند ما را برای دستیابی به هدف مورد نظرمان یاری رساند.
http://img.tebyan.net/big/1390/02/217171180184123771651622491624719165575941.jpg
شاید بارها از خود پرسیده اید که چرا فلانی این قدر با همسرش تفاهم دارد و با هم خوشند؟ یا این که فلانی چه کار می کند که همسرش همیشه احترامش را حفظ می کند؟ و یا چرا ما نمی توانیم مثل فلانی خوشبخت باشیم و از کنار هم بودن لذت ببریم . اما آیا تا کنون فکر کرده اید که این زوجین موفق نام آشنا فامیل که شما و همسرتان و یا دیگر زوجین به آن غبطه می خورید و حسرت زندگی آن را دارید از چه ویژگی های برتری برخوردارند و چگونه زندگی مشترکشان را مدیریت و اداره می کنند که مایه مباهات و تفاخر در فی مابین دوستان و آشنایان شده اند؟ اکثرا ما، غالبا عادت کرده ایم فقط به مقایسه میزان سطوح موفقیت بپردازیم غافل از آنکه... .
متاسفانه بسیاری از ما آموخته ایم فقط بپرسیم چرا فلانی زندگی مشترک موفقی دارد بدون آنکه در جستجوی علت و آگاهی از رمز خوشبختی و موفقیت آنان باشیم . هرگز نخواسته ایم زندگی مشترک و نحوه و چگونگی رابطه خود با همسرمان را همانطور که زندگی دیگران را زیر ذره بین می بریم،جزیی تر و با قدری تامل و درایت و اندیشه اصلاح بررسی کنیم. لذا، مقصود برآن شد ، این بار معکوس عمل کرده و به جای برشمردن ویژگی ها و خصوصیات مثبت همسران موفق، از ویژگی ها و خصوصیات همسران نا موفق صحبت کنیم تا با بر شمردن برخی از این ویژگی های نامطلوب، تلنگری بر برخی از زوجین وارد کرده تا دیر نشده تکانی به خود داده و در صدد رفع آن بر آیند.
مهمترین ویژگی همسران نا موفق عبارتند از:
*همسران ناموفق، یکی یا دو نفرشان، رفتار و شخصیت سالم و رشد کرده ای ندارند.
*همسران ناموفق، حریم شخصی یکدیگر را رعایت نمی کنند.
*همسران ناموفق، معمولا" مدیریتی کارآمد بین همسر و خانواده خویش ندارند.
*همسران ناموفق، مرز و حریم و اسرار خود را با اطرافیان و خانواده های خویش رعایت نمی نمایند.
*همسران ناموفق، نمی توانند به درستی و به خوبی با یکدیگر ارتباط برقرار نمایند.
*همسران ناموفق، معمولا" در زندگیشان اوقات خوشی را نمی گذرانند.
*همسران ناموفق، در اغلب فعالیتهایشان در زندگی مشترک همسو و هم عقیده نیستند.
*همسران ناموفق، معمولا" در زمینه های فکری، فرهنگی، عقیدتی، مذهبی، اجتماعی شباهت ها و اشتراک های چندانی با یکدیگر ندارند.
*همسران ناموفق، با یکدیگر درگیری و کشمکشهایی در زمینه های فکری، انسانی، عقیدتی، معیشتی و تربیتی دارند.
*همسران ناموفق، آزار و اذیت های بسیاری به یکدیگر می رسانند و نیش و کنایه های آزاردهنده ای به همدیگر وارد می نمایند.
همسران ناموفق، بر بسیاری از امور کنترل ندارند، به نحوی که امور زندگی بر آنها مسلط است نه آنها بر امور
*همسران ناموفق، معمولا" در تربیت فرزندانشان موفق نیستند.
*همسران ناموفق، به یکدیگر احترام نمی گذارند و حرمت یکدیگر را رعایت نمی کنند.
*همسران ناموفق، اهداف مشترکی در زمینه های مختلف زندگی ندارند.
http://img.tebyan.net/big/1389/10/59251128561881521940159601875518523820.jpg
*همسران ناموفق، در طول زندگی، علاقه شان را نسبت به یکدیگر از دست می دهند.
*همسران ناموفق، حضورشان برای یکدیگر خوشایند نیست و حتی گاهی آزاردهنده می شود.
*همسران ناموفق، معمولا" نسبت به ناسالم بودن خویش آگاهی ندارند.
*همسران ناموفق، اغلب برای حل مشکلاتی که قادر به حل آنها نیستند، کمک تخصصی نیز نمی گیرند (به فرهنگ مشاوره علمی ندارند) .
*همسران ناموفق، بر بسیاری از امور کنترل ندارند، به نحوی که امور زندگی بر انها مسلط است نه آنها بر امور.
*همسران ناموفق، قادر به حل کردن مشکلاتشان نیستند و تنها یاد می گیرند چگونه با مشکلات خویش کنار بیایند.
*همسران ناموفق، در زندگی مشترک راستی و صداقت ندارند.
*همسران ناموفق، علت عمده مشکلات خود را ناشی از طرف مقابل می دانند.
*همسران ناموفق، معمولا" نقش های ثابتی از لحاظ رفتاری و عاطفی در ارتباط با یکدیگر دارند.
*همسران ناموفق، شیوه های صحیح پایان دادن به زندگی مشترک خویش را نیز نمی دانند.
*همسران ناموفق، معمولا" روابط جنسی رضایت بخشی نیز ندارند.
shirin71
06-18-2011, 03:49 PM
مثلث عشقی بعد از ازدواج
تصوری که از مادرشوهر یا مادر زن در ایران وجود دارد موجودی غالب است که طرف مقابلش، یعنی داماد و بیشتر عروس را مغلوب و مطیع خود می خواهد و...
http://img.tebyan.net/big/1390/01/751542241669490218152142107210117181158244246.jpg
حتماً شنیده اید که می گویند مادرزنم چنین و چنان یا مادر شوهرم فلان و بهمان. به نظر می رسد که مادرزن و مادرشوهر الگویی قالبی در زندگی مشترک انسان ها باشند. گفتیم انسان ها و نه ایرانی ها ،چون این مشکل ظاهراً در بسیاری از جوامع و فرهنگ ها به چشم می خورد.
الگوی قالبی یا به عبارت بهتر، تصوری که از مادرشوهر یا مادر زن در ایران وجود دارد موجودی غالب است که طرف مقابلش، یعنی داماد و بیشتر عروس را مغلوب و مطیع خود می خواهد و از این جا در ارتباطات بین عروس یا داماد و مادرشوهر یا مادرزن شکلی از روابط پیش می آید که سرانجام به اختلافات بین زن و شوهر می انجامد دعوا و اختلاف هم از این جا شروع می شود که عروس و داماد کلام یا رفتار (گفته ها و اعمال) مادرزن یا مادرشوهر را نوعی دخالت در زندگی خود می دانند و رفتار آنها را اهانت به خود تلقی می کنند از طرف دیگر، مادرزن یا مادرشوهر هم انتظار دارند که عضو تازه خانواده احترام آنها را نگه دارد و جایگاهی خاص برایشان در نظر بگیرد.
این جا طرف سومی هم وارد ماجرا می شود، یعنی عروس یا داماد به این ترتیب، در این ماجرا تعاملی سه جانبه وجود دارد: عروس، داماد و مادرزن یا مادرشوهر. طرف سوم ماجرا معمولاً خود را چندان درگیر نمی کند، اما دو طرف دیگر، یعنی مادرزن یا مادرشوهر و عروس یا داماد سعی می کنند حمایت وی را به دست آورند. در حقیقت، آنها تلاش می کنند ائتلافی به ضرر طرف دیگر شکل دهند اما چرا بین مادرشوهر و عروس تا حدی کمتر، بین مادر زن و داماد اختلاف و تعارض پیش می آید؟
در این ماجرا تعاملی سه جانبه وجود دارد: عروس، داماد و مادرزن یا مادرشوهر. طرف سوم ماجرا معمولاً خود را چندان درگیر نمی کند، اما دو طرف دیگر، یعنی مادرزن یا مادرشوهر و عروس یا داماد سعی می کنند حمایت وی را به دست آورند.
می دانیم که یکی از زیباترین پیوندهای موجود در عالم هستی پیوند بین مادر و فرزند است. از سوی دیگر، مادر طی سال ها زندگی، نوعی احساس هویت خاص در خانه پیدا می کند و خانه را با ارزش ها و افکار و سلایق ویژه خود اداره می کند او عشق فرزندان و همسرش را به خود احساس می کند و از سوی دیگر، عشق و محبت خود را نثار آنها می سازد. به این ترتیب، مادر شکلی از نظارت را بر خانه و خانواده اعمال می کند (این وضوع به ویزه در جوامع شرقی، از جمله در کشور ما نمود بارزتری دارد.) او در خانه ای که خود در ساخت و برپایی اش نقش داشته هویت خویش را می یابد و طبیعی است که هر فردی یا شرایطی که این نقش را با مخاطره رو به رو کند یا عشق و عواطف فرزندان را از او به جانب دیگری بازگرداند نوعی تهدید برای او، عواطفش، احساس ارزشمندی، هویت و در نهایت، حس نظارت او بر خانواده محسوب می شود. این موضوع علت اصلی رفتار روان شناختی مادرشوهر یا مادرزن است.
مادر وقتی می بیند که پسرش به سمت زن دیگری رفته، با خود می اندیشد که مبادا تأثیرش را بر فرزندش از دست داده باشد. او وجوه این تأثیر را در اطاعت قبلی فرزند از خود، در مراقبتی که فرزند از او می کرد و در احترامی که به وی می گذاشت می بیند و چون احساس می کند که پسرش دیگر به حد سابق از وی اطاعت نمی کند و برایش احترام قائل نیست یا به اندازه کافی از او حمایت و مراقبت نمی کند احساس می کند که فرزندش دیگر از وی تأثیر نمی پذیرد. از سویی، زن دیگر که در این جا عروس است هم نمی تواند بپذیرد که شوهرش احساس امنیتی را که انتظار دارد از او دریغ کند و انتظار دارد شوهر صددرصد عشق و محبتش را صرف او کند.
از این جاست که تعارض مادرشوهر و عروس بروز می کند. بررسی ها نشان می دهد که حتی اگر عروسی احترام بالایی برای مادرشوهرش قائل باشد و بین آنها کمترین حد تعارض و اختلاف وجود داشته باشد، باز هم از نظر روان شناختی نوعی گسست بین آنها وجود خواهد داشت. این تعارض شخصی نیست، شخصیتی است. این تعارض تلاش برای حفظ موقعیت از یک سو و ایجاد موقعیتی جدید از سوی دیگر و جلب توجه شوهر (پسر) است.
اما اصولا با گذر زمان این مشکل حل می شود ، و فردی که تازه با خانواده ملحق شده ، جزئی از خانواده محسوب می شود. البته باید دقت کرد حفظ احترام حتی در هنگامی که اختلافی اتفاق می افتد برای داشتن زندگی مسالمت آمیز ضروری است.
shirin71
06-18-2011, 03:50 PM
شگفتی یک جمله عجیب در جذب آقایان
چگونه همسرم را جذب کنم؟
زندگى زناشویى، تشکلى است که بر پایه محبت، بنا نهاده شده و این امر، نقشى حیاتى را در آن بازى مى کند؛ عنصرى که خداوند متعال از آن به عنوان نشانه اى از خود نام برده است. اگر چه اندکى از این سرمایه را خداوند در ابتداى زندگى زناشویى به زن و مرد عطا فرموده، ولى باید آن را چون نهالى دانست که لازم است حفظ و بارور شود .
http://www.banoo1.com/up/images/95394532343103402615.jpeg
محبت
محبت، انسان را به سوى همشکلى و همسانى با معشوق مى کشاند و این علاقه که در اعماق جان انسان است، باعث مى گردد تا محب به صورت محبوب در آید. همسر هر فرد، مى تواند مهم ترین محبوب و همراه او باشد. اگر در انتخاب همسر، محور، ایمان و حب پروردگار باشد، مى توان امیدوار بود که این ازدواج، منجر به زندگى اى شود که هدف و شالوده آن، رسیدن به قرب الهى است و این که زن و مرد، هر دو تصمیم بگیرند که این عشق و علاقه زمینى را نردبانى سازند براى دست یافتن به رضاى پروردگار».
اکنون به چند روش براى ابراز محبت و افزایش مهر و عطوفت بین همسران، اشاره خواهیم کرد:
زن مطیع، فرمانرواى قلب شوهر است
یکى از مهم ترین و حیاتى ترین حس هایى که مردان به آن علاقه دارند، حس مالکیت و مدیریت است. از سوى دیگر، براى حفظ کیان خانواده، لازم است زنى که به زندگى و شوهر خود علاقه مند است، از شوهر خود اطاعت کند و بداند که اگر در تمام شئون زندگى، مطیع او باشد، مهرش چنان در دل مرد نفوذ مى کند که حاضر است براى زن و زندگى اش، هر فداکارى و ایثارى انجام دهد و بهترین حس ها را به همسر خود بدهد و بدین ترتیب است که هم مرد راضى است و هم زن.
زنان به کارهاى کوچکى هم که مردان برایشان انجام مى دهند، امتیاز مى دهند
اغلب مردان چنین تصور مى کنند که باید کارى بزرگ و حیرت آور براى همسر خود انجام دهند تا مورد تحسین و قدردانى او واقع شوند و این تصور، باعث مى گردد تا مرد دست به کارى نزند که خشنودى زن را برانگیزد؛ مگر زمانى که بتواند کار بزرگى انجام دهد؛ در حالى که زنان براى کارهاى به ظاهر کوچک مردان نیز امتیاز قائل هستند. براى مثال، یک مرد مى تواند براى سالگرد ازدواج یا تولد همسرش، یک متن محبت آمیز بنویسد و یا هدایاى کوچکى مانند عطر، شکلات یا شیرینى مورد علاقه همسر و یا گل تهیه کرده، به همسرش بدهد و آن گاه معجزه این کار خود را در ایجاد و افزایش علاقه بین خود و همسرش، به تماشا بنشیند.
محبت، مانند سیم برقى است که از وجود محبوب به محب وصل مى گردد و صفات محبوب را به وى منتقل مى سازد و این جاست که انتخاب محبوب، اهمیت مى یابد. به نظر مى رسد که همسر هر فرد، مى تواند مهم ترین محبوب و همراه او باشد
اسم همسرتان را نیکو و به بهترین حالت صدا بزنید
به خاطر داشته باشید که اسم یک شخص براى او، شیرین ترین و مهم ترین کلمات در تمام زبان هاست. اشخاص به قدرى به اسم خود علاقه دارند که مى کوشند به هر قیمت که شده، در خاطرها بماند. یکى از موجبات جلب محبت، نام بردن اشخاص با عناوین احترام آمیز و اسم هایى است که طرف مقابل آنها را دوست دارد. بعضى همسران به اشتباه فکر مى کنند از آن جا که با همسر خود صمیمى هستند، لازم نیست اسم او را به احترام صدا بزنند؛ در حالى که باید به خصوص در بین افراد دیگر، اسم همسرتان را به نیکى ببرید. این کار، یکى از راه هاى جلب محبت همسران مى باشد. پیامبر گرامى اسلام صلى الله علیه وآله نیز در حدیثى یکى از راه هاى جلب محبت افراد را صدا کردن و خواندن آنها به محبوب ترین نام هایى که دوست دارند، دانسته است.
آقایان، پیام هاى دیدارى را دریافت مى کنند و خانم ها پیام هاى شنیدارى را دوست دارند
مردان، زنانى را دوست دارند که به سلامت و زیبایى خود اهمیت مى دهند. زنان باید سعى کنند با برخى فعالیت هاى
محبت
جسمانى، نظیر قدم زدن و نرمش، بر سلامت و زیبایى طبیعى و خدادادى خود بیفزایند تا بیشتر مورد توجه همسران خود قرار بگیرند. باید توجه داشت که اگر زنى، خود حس خوبى نسبت به خود نداشته باشد، همسرش به طبع نمى تواند حس خوبى نسبت به او داشته باشد؛ پس زن، باید زیبایى را از درون خود بجوید؛ صرف نظر از این که چقدر تلاش مى کند تا زیباتر به نظر آید. همواره این را باید به خاطر داشت که زیبایى، از درون تراوش مى کند. هنگامى که از درون، احساس خوبى داشته باشید، خوب از خودتان مواظبت کرده، عزت نفس زنانه تان را بیشتر مى کنید و یقیناً این در بیرون نیز نمایان مى گردد.
در مقابل، زنان، پیام هاى سمعى را بیشتر دوست دارند؛ مثل این که همسرشان به آنها بگوید تا چه حد آنها را دوست دارند و از آنها حمایت مى کند. پس مردان باید سعى کنند محبت نهفته در دل خود را با گفتن جمله «دوستت دارم» به همسرشان، آشکار و عیان سازند.
مردان باید روحیه همیشه متغیر و متموج زنان را درک کنند
مردان باید توجه داشته باشند که زنان، حالت متغیر دارند و روحیه شان مدام در حال تغییر است؛ گاهى شاد و گاهى بسیار غمگین، گاهى امیدوار و گاهى مأیوس و ناامید مى باشند. دانستن این نکته براى مردان، امرى مهم و ضرورى است. اگر مرد از این حالت زن آگاه باشد، هرگز از تغییر روحیه اى که یکى از علل آن، تغییرات هورمونى زن است، نگران نمى شود؛ بلکه سعى مى کند همسر خود را درک کند و به او کمک کند تا روحیه خود را باز یابد.
زنان شاد، خرسند و سرزنده، روشن کننده دل هستند
با خودتان تعهد کنید که باور داشته باشید در جایگاه خود، فرد قابل احترام و مهمى هستید. اگر عزت نفس نداشته باشید، به احتمال فراوان، هیچ کس دیگر هم به شما احترام نمى گذارد. عزت نفس، از صادق بودن با خود سرچشمه مى گیرد. ممکن است در ابتداى زندگى، ویژگى هاى جسمانى از اهمیت بیشترى برخوردار باشند؛ اما پس از مدتى، این اهمیت رنگ مى بازد و آن چه مهم و ضرورى است، ویژگى هاى شخصیتى زن است. زنانى که همیشه شاد هستند و در مورد خود احساس خوبى دارند، بیشتر مورد توجه همسرشان هستند و از جذابیت بیشترى برخوردارند. ناخرسندى و همواره از همه چیز شکایت کردن، مرد را خسته کرده، شور و نشاط زندگى را از او مى گیرد. یکى از راه هاى مهرورزى به مرد، این است که زن، دست از شکایت دائمى از زمین و زمان بردارد.
همان گونه که مردان مى توانند با جمله دوستت دارم، قلب همسر خود را تسخیر سازند و او را صاحب حسى خوشایند کنند، زنان نیز مى توانند با گفتن جملاتی مثل «من در کنار تو آرامش مى یابم» یا «خیلى خوشحالم که مى توانم به تو تکیه کنم»، مرد را سرشار از عشق و محبت کنند و او را بیش از پیش، به خود علاقه مند سازند
براى زن خود، حق ناراحت شدن قائل باشید
اگر شما یک مرد هستید، باید به این نکته توجه داشته باشید که زن ها وقتى حاضرند به حرف هاى شما گوش بدهند که برایشان حق ناراحت شدن قائل باشید. یکى از شیوه هاى رایج شروع کردن دعوا بین همسران، بى اعتبار دانستن احساسات و افکار زن است. وقتى مرد مى گوید: «آخه واسه چى ناراحتى» یا «این که ناراحتى نداره» و یا «این موضوع این قدر مهم نیست»، براى زن خیلى گران تمام مى شود و زن، این چنین تلقى مى کند که نمى تواند حتى از احساسات خود صحبت کند.
vBulletin v4.2.5, Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.