shirin71
06-18-2011, 02:10 PM
فقط يک شريک عشقي عاقل از خطرات احتمالي حرف هاي بي ربط آگاه است. حرفهايي که در عصبانيت به زبان مي آيد، زخم هايي ايجاد مي کند که التيام آن زمان زيادي مي برد. پس اول فکر کنيد و بعد حرف بزنيد. اينکه احساساتتان را به زبان بياوريد يک چيز است و اينکه بدون در نظر گرفتن عواقب دردي که ممکن است همراه کلماتي باشد که به همسرتان مي زنيد، ابراز احساس کنيد، چيز ديگري است. حرف هايي که به زبان مي آوريم به ما اين امکان را مي دهند که وضعيت خطرناکي که ممکن است در رابطه مان ايجاد شود را پيشبيني کنيم. عاقلانه اين است که قبل از به زبان آوردن کلمات خوب روي آنها فکر کنيم. فکر کردن روي اين حرفهاي ميتواند تمريني باشد براي آنچه که پيشبيني مي کنيم اتفاق بيفتد. به زبان آوردن آنها قانون علت و معلول را به فعاليت مي کشد. از طرف ديگر، حرف هاي دلگرم کننده و از روي درک و عشق، هميشه ما را تا همان سطح بالا مي برد. اين نقطه احتمالاً از نقطه شروع ما خيلي بالاتر خواهد بود. تا مي توانيد فقط کلمات عاشقانه بر زبان بياوريد. روابط به خودي خود نابود نمي شوند. اين ما هستيم که آنها را با کلمات و حرف هاي بيجاي خود، حرف هايي که از مغزمان مي آيد نه از دلمان، مي کشيم. کلمات وقتي به زبان بيايند، واقعيت کنوني ما را مي سازند. يادتان باشد: زنگ وقتي صدا خورد، نمي توانيد کاري کنيد که انگار به صدا درنيامده است. اين کلمات هيچوقت به خاطر نمي آيند. بايد يادمان باشد قبل از اينکه حرف بزنيم فکر کنيم. بايد به دقت بهاي به زبان آوردن هر چه که دلمان خواست را بسنجيم. ملاحظه همسرتان را بکنيد. معمولاً افکار ما به "****و امن" برمي گردند...يعني همانطور که قبلاً هم بوديم...همان طريق آشناي قديمي...که اصلاً هم برايمان جوابگو نبوده است. وقتي روي فکر کردن و به زبان آوردن افکار قديمي اصرار مي کنيم، متوجه مي شويم که همه توجه ما را به خود جلب مي کنند. اگر مي خواهيد زندگي خوب و فوق العاده اي داشته باشيد، بايد بدانيد که تمرين و تکرار ذهني چيزي که جوابگو نيست، باز هم جوابگو نخواهد بود. اينکار فقط عميقتر چيزي که نمي خواهيد را در درونتان ثبت مي کند. پس روي چيزي تمرکز کنيد که مي خواهيد در رابطه تان باشد. در درون، ما باور مي کنيم که چيزي که فکر مي کنيم، ايده جديد خودمان است. اما در واقعيت، آن افکار مربوط به گذشته ما هستند و اگر روي آنها تمرکز کنيم، تبديل به زمان حال و حتي آينده ما خواهند شد. پس ولشان کنيد. چند راه جديد و جالب براي زندگي پيدا کنيد. براي اينکه اتفاقي که دوست داريم بيفتد، بايد چيزهايي که دوست نداريم را کنار بگذاريم. در انجيل، يعقوب مي گويد، "چيزي که از آن مي ترسيدم به سراغم آمد". اين سخن اقرار قدرت تفکر منفي او بوده است که وقتي به زبان او آمده، جزء واقعيت او شده است. قدرت کلماتي که به زبان مي آوريم در اتفاقاتي که در زندگيمان مي افتد کاملاً نمايان است. همه ما سعي ميکنيم تقصير را بر گردن شرايط محيط اطراف بيندازيم به جاي اينکه اين مسئوليت را قبول کنيم که خودمان باعث افکاري بوديم که به زبان آورديم و وقتي اين کلمات را بيان کرديم، درواقعيت، وضعيت کنوني ما ساخته شده است. نتايج بيروني ما چيزي بهتر از اين نخواهد بود مگر اينکه تغييراتي دروني در طريقه فکر کردن خود ايجاد کنيم و مراقب حرف هايي که به زبان مي آوريم باشيم. حرف هايي که به زبان مي آوريد، برد و باخت شما را تعيين مي کنند.
( سالنامه سلامت، نسخه 2 )
( سالنامه سلامت، نسخه 2 )