PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : همه ی اقوام من.



mohamad.s
06-03-2011, 11:44 AM
همه ی اقوام من.


به قول جناب زادمهر پارسی: ایرانیان بزرگ همه بزرگ اند، پس درود بر تمام ایرانیان که در هر کجای بهشت ایران زمین زندگی می کنند.
ترکمن ها.
http://ylym.files.wordpress.com/2008/03/tyutituyti678i8uytururuyrtuyuyruyruuyyuyrt.jpg

ترکمن ها در ابتدا غوز یا اوغوز نامیده می شدند و از زردپوستان آسیایی می باشند.
در ابتدا کوچ نشین بودند اما سرانجام در ترکمنستان فعلی و کناره های دريای خزر تا شمال خراسان ساکن شدند.
ترکمن ها در قرن پنجم هجری قمری دين اسلام را پذيرفتند و در حفظ ارزش های اسلامی و نيز قومی و فرهنگی خود که تعارضی با اسلام نداشت مصرانه کوشيدند.
مراسم:
مراسم ذکر یا پرخوانی
مهم ترین و رایج ترین ساز در نواحی ترکمن نشین ایران و مهمترین ساز در همراهی آواز های ترکمنی است. دوتار ترکمنی هم به تنهایی و هم با همراهی قیجاق (کمانچه) نواخته می شود.
دوتار یکی از لوازم اصلی محلس پرخوانی یا آیین ذکر در نواحی ترکمن نشین بوده است. پرخوانی از آیین ها و سنت های بسیار قدیمی مردم ترکمن است که تا چند دهه پیش برگزار می شد، اما امروزه جنبه نمایشی یافته است و به صورت ناقص و بی محتوا در چند روستای معدود اجرا می شود. پرخوانی که حاوی جنبه های ویژه ای از روان درمانی است، ریشه عمیقی در شامانیسم دارد. شمن ها که در حکم روحانیان اغوزها در پیش از اسلام بودند، با اجرای آیین ها و رقص های ویژه ای بر بالای بلندی ها و خواندن وردها و ذکرها با روح نیاکان خوش تماس می گرفتند و از آنها استمداد می طلبیدند تا در شفای خسته دلان و بیماران روحی، شمن را یاری کنند. آن ها از تانگری (خدای آسمانی) می خواستند تا برای دفع ارواح خبیث، ارواح نیک را به یاری آن ها بفرستد. این آیین پس از اسلام به پرخوانی معروف شد و پرخوانان به نوعی کار شمن ها را ادامه دادند، اما مضمون آیین در هاله ای از اعتقادات اسلامی قرار گرفت. با گرویدن اغوزها به اسلام بسیاری از وجوه آیین شامانیسم تجزیه شد و در اشکال و نمونه های متنوع با مضامین اسلامی تداوم یافت.
چون اجرا کنندگان این آیین، بسیار ذکر الله می گفتند، پرخوان و به اعتباری دیگر، چون از جن ها، پری ها و ارواح خیر یاری مطلیبدند، پری خوان نامیده شدند.
امروزه از چگونگی اجرای این آیین توسط استادهای متاخری چون تایتی ایشان در گنبد کاووس و کعبه ایشان در روستای کرند اطلاعات محدودی به جا مانده است.
مراسم پرخوانی معمولا در یکی از شب های خوش یمن به ویژه شب های جمعه برگزار می گردید. پس از نماز مغرب، یاران پرخوان، بیمار را یاهو یاهو گویان در حالی که کتف او را بسته بودند، به اتاق مخصوص اجرای آیین می بردند و در کنار اجاقی پر از آتش می نشاندند. گردانندگان آیین از قبل یک شمشیر برنده و یک کف گیر را که از لوازم اصلی جلسه پرخوانی بود در آتش می گذاشتند. یاران پرخوان، هم آوازان و حاضران در جلسه به تدریح فرد بیمار، پرخوان و نوازنده دوتار را در حلقه ای محاصره می کردند تا امکانی برای گریز وجود نداشته باشد.
نوازنده دوتار با اشاره پرخوان، آرام آرام نواختن را آغاز می گرد. پرخوان به تدریج به وجد دوتار می آمد و شروع به خواندن شعرهایی از عارفان و صوفیان ترکمنستان مانند صوفی الله، مشرب و نیز خواجه عبدالله انصاری می کرد و همزمان به دور بیمار می چرخید. نغمه های نوازنده دوتار، هم تسکین دهنده بیمار و هم به وجد آورنده پرخوان بود. مجلس اوج می گرفت و یاران پرخوان در مجلس و زنان آبادی در خارج از مجلس با هم آوایی و همراهی با پرخوان از روح خبیثی که روح و جسم بیمار را تسخیر کرده و آزرده بود، می خواسنتد که کالبد بیمار و قبیله شان را ترک نماید. پرخوان آرام آرام به وجد می آمد و به مرحله ناخودآگاه نزدیک می شد و حالتی جنون آمیز پیدا می کرد. او در دنیای آلام و دردهای بیمار غرق می شد و ذهنش با ذهن بیمار ارتباط می یافت. نوازنده دوتار که یکی از افراد اصلی گروه پرخوانی بود و نبض مراسم را در دست داشت، وقتی می دید که پرخوان در حالتی شگفت انگیز و خارج از محیط پیرامون قرار گرفته است و در دنیای ذهنی بیمار سیر می کند و روی کف گیر آخته قدم می گذارد و شمشیر گداخته می لیسد، با نوای دوتار، بازگشت تدریجی پرخوان را به حالت طبیعی میسر می ساخت. پرخوان سعی می کرد در این بازگشت، بیمار را نیز به دنبال خود بکشد و به دنیای محسوس باز گرداند. مجلس پرخوانی ممکن بود به علت عدم مداوای بیمار در شب های بعد نیز تکرار شود.
بنابراین، بخشی و نوای دوتار او در مراسم پرخوانی نقشی بسار حساس داشت. نوای دوتار بخشی، پرخوان را به مرحله ناخود آگاه سوق می داد و سپس او را همراه با بیمار به دنیای محسوس باز می گرداند. امروزه تعداد پرخوانان در ترکمن صحرا بسیار اندک و مجلس آنان نیز تا حدودی با گذشته متفاوت شده است. رجب پرخوان از معدود پرخوانانی است که هنوز در روستای یلی چشمه علیا تقریبا هر شب به اجرای این آیین می پردازد. بنا به اظهارات او در ناحیه راز و جرگلان، پرخوان دیگری به نام ابراهیم خوجه هنوز مراسم پرخوانی را برگزار می کند، اما نگارنده (کتاب) با وجود جست و جوی فراوان در منطقه، این پرخوان را نیافته است. در ناحیه جرگلان نیز زنی بود بنام سونا قارلی که پرخوانی می کرد. بنا به اظهارات رجب چرخوان، هم آوایی جوانان آبادی با پرخوان در زمان انجام مراسم بیش تر در میان طایفه آتا رایج بوده است. او گاه به جای واژه پرخوان از سبب خوان نیز استفاده می کند. در جلسه پرخوانی رجب پرخوان به جای بخشی و دوتار، بیش تر از نواز ضبط شده استفاده می شود. به اعتقاد او اجرای زنده میوسیقی موثرتر است. مقام نوایی موسیقی ترکمن مهم ترین مقام مورد استفاده در جلسه های پرخوانی است.

mohamad.s
06-03-2011, 11:44 AM
همه ی اقوام من.


ترکمن ها.
مراسم ذکر خنجر.
فلسفه ی رقص خنجر را باید در اعتقادات قومی و فرهنگی ترکمن ها جستجو کرد که از گذشته های دور به یادگار مانده است و در واقع، نمایشی هنری، رزمی و نمایشی است. همراه با حرکاتی هماهنگ و موزون که جلوه و شکوهی خاص دارد و تماشاگر را نیز، همچون مجریان آن، در حالتی رویایی فرو می برد.
درباره ریشه ی تاریخی ذکر خنجر می توان به نکات زیر اشاره کرد:
1- به رقص دراویش نقشبندیه شبیه است و مروج آن را مشرب دالی یکی از یاران و شاگردان بهاالدین محمد نقشبندی می دانند.
2- در کتاب مراسم آیینی و تاتر آمده است که رقص خنجر ترکمن ها همانند آیین گوات در بلوچستان و آیین زار در خلیج فارس است و معمولا برای مداوای بیمارن روحی اجرا می شود.
3- این رقص، به آیین پرخوانی نیز شبیه است. پرخوانی یعنی زیاد خواندن اوارد، همراه با حرکات نمایشی دست و پا که یادآور شمانیسم و کارهای شمن ها است.
شمن ها برای تحت کنترل در آوردن ارواح نامرئی و نجات بیمار روحی، حرکاتی چرخشی و جهش هایی رقص گونه انجام می دادند در حالی که شمشیری آخته و آتشین بر دست داشتند. به علت شباهت این حرکات با حرکات کسانی که رقص خنجر را اجرار می کنند، شاید بتوان گفت که ذکر خنجر، صورت تحول یافته ی اعمال شمن ها در شمانیسم باشد و اینک برای تقرب به خدا محسوب می شود.
4- ترکمن ها بنا به شرایط محیطی، همیشه در معرض هجوم اقوام مختلف بودند. بر این اساس چاره ای نداشتند جز اینکه همیشه در حالت دفاعی باشند و با آموزش فنون نظامی، خود را قوی، پرتوان و مصمم نگه دارند. رقص خنجر با نقش مایه های مذهبی سبب می شود که این روحیه در آنها تقویت شود.
من با آخریش موافقم آخه ترکمن ها روحیه ی خشن و جنگ طلبی دارند عین خودم.

http://bayragh.ir/tasavir/raghsekhanjar.jpg (http://javascript%3cb%3e%3c/b%3E:CaricaFoto%28%22http://bayragh.ir/tasavir/raghsekhanjar.jpg%22%29;)

mohamad.s
06-03-2011, 11:44 AM
http://www.andishenovin.ir/forum/images/icons/icon1.png


نحوه ی اجرای ذکر خنجر.

http://darbaremasahelemelli.files.wordpress.com/2010/10/212hg2a2.jpg


در اجرای این هنر رزمی، نمایشی، نیایشی از لحاظ تعداد مجریان، محدودیتی وجود ندارد ولی معمولا از 5، 7، 9 و یا 11 نفر تجاوز نمی کند.
یکی از مجریان، وظیفه ی رهبری و غزلخوانی گروه را به عهده دارد. رهبر گروه و مجریان جامه ای بلند و قرمز می پوشند که جامه ی سنتی ترکمن هاست (دون) و خنجری بر کمر می بندند.
مجریان این هنر رزمی، نیایشی، نمایشی در دو ردیف و مقابل هم قرار می گیرند، آن چنان که قادر به دیدن رهبر گروه و حرکات او باشند.
وقتی گروه نمایشی در مقابل مردم قرار گرفت رهبر گروه، غزلی عارفانه را با صدایی گرم، شمرده و آهنگین می خواند، این اجرا را دؤرما غزل/ غزل آغازین نام نهاده اند. در این دور، همگی مجریان، دست های خود را در حالت نیایش به سوی آسمان بلند می کنند. آنگاه در بخشی از غزل و با اشاره ی رهبر گروه از ته گلو « هووه » می گویند که در حقیقت همان « یا هو » گفتن است.
در مرحله بعد و با اشاره ی رهبر گروه، این هووه گوها با زدن یک پا بر زمین، هماهنگ با رهبر گروه، عقب و جلو می روند و به تدریج آهنگ عقب و جلو رفتن را سریع تر می کنند. این حرکات، با خشن تر کردن تن صدا همراه است. با رسیدن بازیگران به اوج هیجان روحی، رهبر گروه تشخیص می دهد که مجریان را به دور سوم هدایت کند.
این مرحله را اُچ دپیم/ سه ضربه ی پا می نامند. در این مرحله، مجریان از حالت تقابل به حالت چرخش در می آیند و در طی سه گام به مرکز دایره می رسند، آنگاه که این حرکات چند بار تکرار شد، رهبر گروه، لفظ خنجر را بر زبان می آورد و گروه در مرکز دایره خنجر های خود را در بالای سر به هم می رسانند که نشانه ی یکی شدن همه ی قبایل و طوایف ترکمن است، یعنی رسیدن از کثرت به وحدت.


شعر رقص خنجر

بخش اول
ایا دوثلار، برادر لار، الیمدان شونقاریم اوشدی
توتای دیثم قولیم یتمز، ایکی باقیم اوزلیپ قاشدی
آمین خدا، آمین- هو، ها، هو

بخش دوم
ای کریم بو یا کریم، قادر خدا ثندان مدد
بارچا لارینگ آتاثی، آدم حوّاثندان مدد
هر نه بولقای کل عالم، انبیا ثندان مدد
فخر عالم، حق حبیبی، مصطفی ثندن مدد
هو، ها، هو

بخش سوم
ای آّلاّی ای آّلاّی ای آّلاّی ای آّلاّی
ای گوزیم ثنی، ای گوزله یار- ای دیلیم ثنی
ای ثوزیله یار- ای قلبیم ثنی ای ایسته یار
آلاّی آلاّی آلاّی
ایسته یار ای آلاّی آلاّی
ایسته یار هو، ها، هو


ترجمه

بخش اول
ای یاران! ای برادران! شاهین من پر کشید و رفت.
قادر نیستم بگیرمش، چون که دستهایم از تنم جداست.
ای خدا! ایمان آوردم به تو، ایمان آوردم به تو، هو، ها، هو

بخش دوم
خداوندا! تو کریمی، تو توانای رحیمی
یاری ام ده، ای آدم ابولبشر: ای حوا!
یاری ام ده، ای رسول کاینات! یاری ام ده.
ای فخر زمان، ای حبیب خدا، ای مصطفی (ص) یاری ام ده.
هو، ها، هو

بخش سوم
ای خدا، ای خدا، ای خدا
چشمانم دیدار تو را می جوید، زبانم گفتار تو را می پوید
ای خدا، ای خدا، قلبم حضور تو را می طلبد.
ای خدا، ای خدا
تو را می خواهم، تو را می خواهم، هو، ها هو

خیلی مراسم جالبیه.

mohamad.s
06-03-2011, 11:45 AM
اگه تو بازار های بندر ترکمن راه رفته باشید حتما جواهرات زیبای ترکمنی رو دیدید . در این پست می خواهیم با این جواهرات آشنا بشیم.




قوشا آثیق
وسیله ایست برای گیسوان بافته ی زنان که به پشت سر می انداختند. (قرن 19و 20). این وسیله مرکب از چهار شاخه است.
الف- دو شاخه به شکل قلب که راس آنها به شکل سر قوچ تزیین شده است.
ب- زاییده ای در بین دو قلب که راس آن نیز به شکل سر قوچ است.
ج- پایه ای که قلب بر روی آن، نصب شده است.
د- بخش انتهایی که مجسمه ی سرنگون شده آدم های افسانه ای را به خاطر می آورد و نگین نصب شده بر آن، تک چشم بودن آن آدم های افسانه ای ار تجسم می بخشد.
این مجموعه ی تزیینی نیز همچون مجموعه های دیگر از جنس طلا و نقره با 10 نگین قرمز از جنس عقیق است و می تواند نمادی باشد از 10 قبیله ی اوغوز.



http://bayragh.ir/tasavir/qosha-asiq.jpg (http://javascript%3cb%3e%3c/b%3E:CaricaFoto%28%22http://bayragh.ir/tasavir/qosha-asiq.jpg%22%29;)
قنجیق
از این وسیله ی تزیینی به عنوان گل یقه استفاده می شد (قرن 20) و مرکب از سه بخش اصلی:
بخش اول: به شکل مربع که دو قطر آن، مفتولی از جنس طلا و مرصع به نگین های قرمز از جنس عقیق است.
بخش دوم: صفحه ایست از جنس طلا به شکل عدد که به دو ضلع پایینی بخش اول، وصل شده است، با 5 عدد نگین قرمز.
بخش سوم: زنگوله هایی از جنس طلا که با کمک زنجیره ی کوتاه به انتهای بخش دوم، وصل شده اند، خاصیت زنگوله ها تولید آهنگ نرم و ملایم در هنگام راه رفت است.


http://bayragh.ir/tasavir/qenjiq.jpg (http://javascript%3cb%3e%3c/b%3E:CaricaFoto%28%22http://bayragh.ir/tasavir/qenjiq.jpg%22%29;)




بیله زیک
دست بندی است دوقلو «جفتی» مخصوص زنان تکه. مجموعه طلاکاری نقره ای با نگین های قرمز از جنس عقیق به ارتفاع 15 سانتیمتر. این وسیله، دور مچ را می پوشاند اما دو سر آن، در بخش عمودی به هم نمی رسند.



http://bayragh.ir/tasavir/bilezik%5bBayragh.ir%5d.jpg (http://javascript%3cb%3e%3c/b%3E:CaricaFoto%28%22http://bayragh.ir/tasavir/bilezik%5bBayragh.ir%5d.jpg%22%29;)




گل یاقا
در واقع همان گل یقه است در دو بخش:
الف- بخش اصلی: که برای زینت زیر گلو و اتصال دو حلقه ی یقه ی پیراهن به کار می رود.
ب- بخش افشان: که در هنگام راه رفتن، از به هم خوردن آنها، صدایی دلنشین تولید می شود و آن ترانه ی قدیمی ترکمن را به خاطر می آورد که بین آهنگ پرواز غازها و این آهنگ تشابهی دیده می شود.
این وسیله تزیینی مخصوص زنان تکه است، مجموعه ای از طلا و نقره، مرصع به نگین های قرمز و آبی (عقیق و فیروزه)؛ با زنگوله هایی از جنس نقره در انتهای بخش افشان.


http://bayragh.ir/tasavir/golyaqa.jpg (http://javascript%3cb%3e%3c/b%3E:CaricaFoto%28%22http://bayragh.ir/tasavir/golyaqa.jpg%22%29;)

اگمه
وسیله ای است برای تزیین کلاه دختران، مخصوص ترکمن های تکه، متعلق به قرن 19 میلادی.
تصویر زیر دختر ترکمن را که اگمه به سر گذاشته نشان می دهد.


http://bayragh.ir/tasavir/turkmenghiz.jpg (http://javascript%3cb%3e%3c/b%3E:CaricaFoto%28%22http://bayragh.ir/tasavir/turkmenghiz.jpg%22%29;)


در تصویر زیر زن ترکمن رو با این زیور آلات می بینید.

http://bayragh.ir/tasavir/turkmenwomen.jpg (http://javascript%3cb%3e%3c/b%3E:CaricaFoto%28%22http://bayragh.ir/tasavir/turkmenwomen.jpg%22%29;)

mohamad.s
06-03-2011, 11:45 AM
اسب ترکمن.


اسب ترکمن، از نظر من زیبا ترین اسبهااست.

اسب تركمن گونه‌اي از زيباترن اسبها مي‌باشد كه در منطقه تركمن صحرا زيست كرده و پرورش مي‌يابد. رنگ آنها بيشتر خاكستري رنگ و بدني كشيده و لاغر دارند. شكم آنها بر خلاف بسياري از نژادهاي ديگر اسبها، تخت و به معني ديگر شكم آنها لاغر است. صادرات اين اسب به خارج از كشور ممنوع است.

http://p.webshots.com/ProThumbs/95/23395_wallpaper280.jpg
اسب تركمن اسبي است داراي ويژگي‌هاي منحصر به فردي از جمله: قد ۱۴۸ تا ۱۵۵ سانتيمتر، گوشهاي بلند ومتحرك، سينه فراخ و متناسب، كپل (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D9%BE%D9%84) كم شيب با عرض خوب، مفاصل قوي، سم‌هاي محكم با زاويه مناسب، تحمل حركات سنگين ورزشي و…است. رنگ‌هاي اصلي اين نژاد : كهر، نيله، كرنگ، سمند و قره كهر مي‌باشد.
نژادهاي شناخته شده از اسب تركمن در چهار گروه : يموت، آخال تكه، چناران(مخلوط از تلاقي اسب تركمن وعرب)و گوگلان (منقرض گرديده) دسته بندي شده‌اند.

http://www.thbcco.com/THBC/TALA%20GHUSH.jpg

اسب تركمن اندامي كشيده، دُمي باريك، سر و گردن زيبا دارد. براي اسب‌هاي بانژاد تركمن درسال‌هاي گذشته ذخيره‌هاي ژنتيك اين اسب، تقاضاي جهاني يافته‌است. اسب تركمن در نزد تركمن‌ها پيشينه‌اي طولاني در سنن و زندگي صحرانشيني وجنگ وگريزها درگذشته داشته‌است.
گفتني است برنامه‌هاي اشتباه ايران در نيم قرن گذشته لطمه زيادي به ذخيره ژنتيكي اسب‌هاي تركمن زده‌است و متاسفانه تعداد اسب‌هاي تركمن خالص و خوب به شدت كاهش يافته‌است.
- امروزه خالص ترين اسب‌هاي تركمن ايران را در منطقه راز و جرگلان تركمن صحرا از توابع استان خراسان شمالي مي‌توان يافت كه بيشترين جمعيت اين اسب را دارا مي‌باشد. خوشبختانه در سال‌هاي اخير توجه بيشتري به توليد اسب‌هاي تركمن شده‌است. تعدادي اندك و پراكنده از اين نژاد توسط علاقه مندان در اصفهان، تهران، شيراز و همدان نيز نگهداري مي‌شوند.

http://www.turkmenistanembassy.org/turkmen/history/horse.gif