mohamad.s
06-01-2011, 01:28 PM
دلم می خواهد مثل بمب منفجرشم !
دلم می خواهد مثل بمب منفجرشم !
http://www.seemorgh.com/DesktopModules/iContent2/Files/95424.jpg
دلم می خواهد مثل بمب منفجرشم و همه چیز را خراب کنم تا از شر خیلی ها راحت شوم این جمله شیما دانش آموز 13ساله ای است که در کلاس دوم راهنمایی درس می خواند. او تازه پا به دوران حساس نوجوانی گذاشته است.
در این مرحله نوجوان بایستی خود را با انتظارات والدین، مدرسه و گروه همسالان که با سرعت تغییر می کنند، سازگار کند. عده ای از روان شناسان معتقدند نوجوانی دوره توفان و فشار است، در حالی که عده دیگری می گویند نوجوانی الزاماً زمان توفان و فشار شدید نیست.
این که نوجوانی تا چه حد توفانی و پرفشار باشد بستگی زیادی به تقاضاها و انتظارات در حال تغییر والدین، همسالان، مدرسه و جامعه و فرهنگی دارد که نوجوان در آن زندگی می کند. به نظر می رسد یکی از ویژگی های دوران نوجوانی احساس خشم و رفتار پرخاشگرانه باشد. منظور از پرخاشگری، رفتار منفی ای است که باعث آ سیب های عاطفی، روانی و جسمانی به خود، دیگران یا اشیا و حیوانات می شود. از دیدگاه روانکاوان یا روان تحلیل گران، ابراز خشم به تخلیه هیجانی و کاهش هیجان می انجامد. در پرخاشگری مستقیم آسیب زدن به دیگران، به صورت آشکار و علنی است اما فرد در پرخاشگری غیرمستقیم مثل مسخره کردن، به شکلی موذیانه به دیگران آسیب های روانی و عاطفی وارد می کند. در پرخاشگری خصمانه، هدف اولیه پرخاشگر آسیب وارد کردن به دیگران است؛ زیرا فرد پرخاشگر از درد و رنجی که برای قربانی ایجاد می شود، لذت می برد.
اما در پرخاشگری وسیله ای، فرد برای به دست آوردن چیزی که می خواهد، پرخاشگری می کند. تحقیقات نشان می دهد که پرخاشگری مستقیم در پسران و پرخاشگری غیرمستقیم در دختران رایج ترین گونه پرخاشگری است؛ یعنی پسران تمایل دارند از طریق پرخاشگری بدنی و کلامی به دیگران آسیب برسانند و دختران بیشتر پرخاشگری ارتباطی دارند.
معمولاً والدین در چنین خانواده هایی، در پاداش و تنبیه رفتارهای نوجوانشان، طریقه ثابتی ندارند. مواردی که سبب ساز خشم می شود عبارتند از: ***** به مالکیت فرد، تحقیرکردن، حمله فیزیکی، طرد کردن، اصرار و پافشاری برای انجام کاری؛ یعنی زمانی که نوجوان مایل نیست کاری را انجام دهد ولی والدین و اطرافیان وی با اصرار و زور او را مجبور به انجام کاری می کنند. حال می خواهیم به این سوال مهم که گه گاه والدین از خود می پرسند جواب دهیم؛ چرا فرزند نوجوانم پرخاشگری می کند؟ با او چه کار کنم؟ آیا باید او را تنبیه کنم و سرجایش بنشانم یا این که صبر کنم و کوتاه بیایم به این امید که به مرور خوب می شود؟ در مطالعه ای، نتایج تحقیق نشان داد، کودکانی که در 8 سالگی از سوی همسالانشان به عنوان پرخاشگر معرفی شده بودند در سال های بعد نیز توسط دیگران به عنوان پرخاشگر معرفی می شدند. بیشتر آنها در سن 30 سالگی به زندان و دادگاه رفته بودند و با همسر و کودکان خود رفتارهای پرخاشگرانه ای داشتند. با در نظر گرفتن نتایج تحقیقات، روان شناسان بر لزوم مداخله و اصلاح رفتار پرخاشگرانه نوجوانان تاکید دارند و عوامل چندی را برای پرخاشگری دوران نوجوانی مهم می دانند. یکی از دلایل پرخاشگری نوجوانان پسر افزایش ترشح هورمون تستوسترون(معروف به هورمون پرخاشگری) در دوران بلوغ است. با افزایش ترشح این هورمون، نوجوان دچار برانگیختگی هایی می شود که این برانگیختگی می تواند منجر به پرخاشگری شود. پایین بودن قند خون نیز به عنوان یک عامل خصومت و تمایلات پرخاشگرانه عمل می کند.
از دیگر عوامل مهم رفتار پرخاشگرانه، اعمال شیوه های تربیتی مستبدانه و پرخاشگرانه در خانواده است. اگر نوجوانی پرخاشگری می کند قبل از آن که به او بپردازید به والدین وی و نوع تربیتی که در خانواده از ابتدای تولد به او اعمال شده است بنگرید. پدر یا مادری که در خانواده پرخاشگری می کند، سرمشقی برای نوجوان خود می شود، نوجوان با مشاهده و تقلید رفتار پرخاشگرانه والدین، پرخاشگری را یاد می گیرد و از آن برای غلبه بر ناکامی ها و کنار آمدن با موقعیت های سخت زندگی، استفاده می کند. والدینی که از شیو ه های تربیتی مستبدانه مثل تنبیه بدنی، دستورات مستقیم بدون توجیه کردن آنها، تهدید و محرومیت (حق نداری دوستت را به خانه بیاوری چون من از او خوشم نمی آید) استفاده می کنند، احتمال پرخاشگری فرزند خود را افزایش می دهند.
همچنین در این خانواده ها روابط صمیمانه بین اعضا کم رنگ است، افراد خانواده احساس محبت و علاقه خود را به صورت کلامی و غیرکلامی به یکدیگر نشان نمی دهند، در نتیجه رفتار پرخاشگرانه افزایش می یابد. معمولاً والدین در چنین خانواده هایی، در پاداش و تنبیه رفتارهای نوجوانشان، طریقه ثابتی ندارند؛ یعنی وقتی والدین در حالت روانی خوبی هستند رفتارهای پرخاشگرانه را به شکل های گوناگون (برآورده کردن خواسته نوجوان) تقویت می کنند و زمانی که والدین حوصله ندارند، همان رفتار نوجوان را تنبیه و سرزنش می کنند. از این رو شدت تنبیه به عمل و رفتار پرخاشگرانه نوجوان ارتباط چندانی ندارد بلکه نوع احساسات والدین شدت آن را معین می کند. یکی از دلایل تکرار رفتار پرخاشگرانه، تقویت آن توسط والدین به دلیل ترس و یا بی حوصلگی آنان است .
گاهی هم نوجوان تنها برای جلب توجه والدین به خود و قراردادن خود در کانون توجه خانواده پرخاشگری می کند و والدین نیز با توجه به او، احتمال پرخاشگری را افزایش می دهند. از طرف دیگر او در گذشته نظر بهتری نسبت به پدر و مادر و خانواده خود داشته اما اکنون متوجه اشتباهات و نقایص آنها شده و باعث ناسازگاری نوجوان با والدین و نپذیرفتن خواسته های آنها می شود. ارزش های والدین به تدریج برایش کم رنگ می شود و گاه آنها را آشکارا تحقیر می کند.
دوران نوجوانی، دوران جدایی از خانواده و پیوستن به گروه همسال است. اگر دوستان و افرادی که نوجوان در بیرون از خانه با آنها دوستی می کند، افرادی پرخاشگر و زورگو باشند، احتمال این که نوجوان نیز به دلیل پذیرفته شدن در گروه پرخاشگر شود، افزایش می یابد. به نظر می رسد اگر افرادی که نوجوان درصدد کسب تایید آنهاست، خود به ارزش های اخلاقی و انسانی از جمله همدلی با دیگران، خوش خلقی و... پایبند نباشند، یا این که نوجوان را مجبور به رعایت ارزش ها کنند ، نوجوان نیز در خود نیازی برای رعایت این ارزش ها نمی بیند و یا این ارزش های تحمیلی برایش تبدیل به ضد ارزش شده و از آنها گریزان می شود.
دلم می خواهد مثل بمب منفجرشم !
http://www.seemorgh.com/DesktopModules/iContent2/Files/95424.jpg
دلم می خواهد مثل بمب منفجرشم و همه چیز را خراب کنم تا از شر خیلی ها راحت شوم این جمله شیما دانش آموز 13ساله ای است که در کلاس دوم راهنمایی درس می خواند. او تازه پا به دوران حساس نوجوانی گذاشته است.
در این مرحله نوجوان بایستی خود را با انتظارات والدین، مدرسه و گروه همسالان که با سرعت تغییر می کنند، سازگار کند. عده ای از روان شناسان معتقدند نوجوانی دوره توفان و فشار است، در حالی که عده دیگری می گویند نوجوانی الزاماً زمان توفان و فشار شدید نیست.
این که نوجوانی تا چه حد توفانی و پرفشار باشد بستگی زیادی به تقاضاها و انتظارات در حال تغییر والدین، همسالان، مدرسه و جامعه و فرهنگی دارد که نوجوان در آن زندگی می کند. به نظر می رسد یکی از ویژگی های دوران نوجوانی احساس خشم و رفتار پرخاشگرانه باشد. منظور از پرخاشگری، رفتار منفی ای است که باعث آ سیب های عاطفی، روانی و جسمانی به خود، دیگران یا اشیا و حیوانات می شود. از دیدگاه روانکاوان یا روان تحلیل گران، ابراز خشم به تخلیه هیجانی و کاهش هیجان می انجامد. در پرخاشگری مستقیم آسیب زدن به دیگران، به صورت آشکار و علنی است اما فرد در پرخاشگری غیرمستقیم مثل مسخره کردن، به شکلی موذیانه به دیگران آسیب های روانی و عاطفی وارد می کند. در پرخاشگری خصمانه، هدف اولیه پرخاشگر آسیب وارد کردن به دیگران است؛ زیرا فرد پرخاشگر از درد و رنجی که برای قربانی ایجاد می شود، لذت می برد.
اما در پرخاشگری وسیله ای، فرد برای به دست آوردن چیزی که می خواهد، پرخاشگری می کند. تحقیقات نشان می دهد که پرخاشگری مستقیم در پسران و پرخاشگری غیرمستقیم در دختران رایج ترین گونه پرخاشگری است؛ یعنی پسران تمایل دارند از طریق پرخاشگری بدنی و کلامی به دیگران آسیب برسانند و دختران بیشتر پرخاشگری ارتباطی دارند.
معمولاً والدین در چنین خانواده هایی، در پاداش و تنبیه رفتارهای نوجوانشان، طریقه ثابتی ندارند. مواردی که سبب ساز خشم می شود عبارتند از: ***** به مالکیت فرد، تحقیرکردن، حمله فیزیکی، طرد کردن، اصرار و پافشاری برای انجام کاری؛ یعنی زمانی که نوجوان مایل نیست کاری را انجام دهد ولی والدین و اطرافیان وی با اصرار و زور او را مجبور به انجام کاری می کنند. حال می خواهیم به این سوال مهم که گه گاه والدین از خود می پرسند جواب دهیم؛ چرا فرزند نوجوانم پرخاشگری می کند؟ با او چه کار کنم؟ آیا باید او را تنبیه کنم و سرجایش بنشانم یا این که صبر کنم و کوتاه بیایم به این امید که به مرور خوب می شود؟ در مطالعه ای، نتایج تحقیق نشان داد، کودکانی که در 8 سالگی از سوی همسالانشان به عنوان پرخاشگر معرفی شده بودند در سال های بعد نیز توسط دیگران به عنوان پرخاشگر معرفی می شدند. بیشتر آنها در سن 30 سالگی به زندان و دادگاه رفته بودند و با همسر و کودکان خود رفتارهای پرخاشگرانه ای داشتند. با در نظر گرفتن نتایج تحقیقات، روان شناسان بر لزوم مداخله و اصلاح رفتار پرخاشگرانه نوجوانان تاکید دارند و عوامل چندی را برای پرخاشگری دوران نوجوانی مهم می دانند. یکی از دلایل پرخاشگری نوجوانان پسر افزایش ترشح هورمون تستوسترون(معروف به هورمون پرخاشگری) در دوران بلوغ است. با افزایش ترشح این هورمون، نوجوان دچار برانگیختگی هایی می شود که این برانگیختگی می تواند منجر به پرخاشگری شود. پایین بودن قند خون نیز به عنوان یک عامل خصومت و تمایلات پرخاشگرانه عمل می کند.
از دیگر عوامل مهم رفتار پرخاشگرانه، اعمال شیوه های تربیتی مستبدانه و پرخاشگرانه در خانواده است. اگر نوجوانی پرخاشگری می کند قبل از آن که به او بپردازید به والدین وی و نوع تربیتی که در خانواده از ابتدای تولد به او اعمال شده است بنگرید. پدر یا مادری که در خانواده پرخاشگری می کند، سرمشقی برای نوجوان خود می شود، نوجوان با مشاهده و تقلید رفتار پرخاشگرانه والدین، پرخاشگری را یاد می گیرد و از آن برای غلبه بر ناکامی ها و کنار آمدن با موقعیت های سخت زندگی، استفاده می کند. والدینی که از شیو ه های تربیتی مستبدانه مثل تنبیه بدنی، دستورات مستقیم بدون توجیه کردن آنها، تهدید و محرومیت (حق نداری دوستت را به خانه بیاوری چون من از او خوشم نمی آید) استفاده می کنند، احتمال پرخاشگری فرزند خود را افزایش می دهند.
همچنین در این خانواده ها روابط صمیمانه بین اعضا کم رنگ است، افراد خانواده احساس محبت و علاقه خود را به صورت کلامی و غیرکلامی به یکدیگر نشان نمی دهند، در نتیجه رفتار پرخاشگرانه افزایش می یابد. معمولاً والدین در چنین خانواده هایی، در پاداش و تنبیه رفتارهای نوجوانشان، طریقه ثابتی ندارند؛ یعنی وقتی والدین در حالت روانی خوبی هستند رفتارهای پرخاشگرانه را به شکل های گوناگون (برآورده کردن خواسته نوجوان) تقویت می کنند و زمانی که والدین حوصله ندارند، همان رفتار نوجوان را تنبیه و سرزنش می کنند. از این رو شدت تنبیه به عمل و رفتار پرخاشگرانه نوجوان ارتباط چندانی ندارد بلکه نوع احساسات والدین شدت آن را معین می کند. یکی از دلایل تکرار رفتار پرخاشگرانه، تقویت آن توسط والدین به دلیل ترس و یا بی حوصلگی آنان است .
گاهی هم نوجوان تنها برای جلب توجه والدین به خود و قراردادن خود در کانون توجه خانواده پرخاشگری می کند و والدین نیز با توجه به او، احتمال پرخاشگری را افزایش می دهند. از طرف دیگر او در گذشته نظر بهتری نسبت به پدر و مادر و خانواده خود داشته اما اکنون متوجه اشتباهات و نقایص آنها شده و باعث ناسازگاری نوجوان با والدین و نپذیرفتن خواسته های آنها می شود. ارزش های والدین به تدریج برایش کم رنگ می شود و گاه آنها را آشکارا تحقیر می کند.
دوران نوجوانی، دوران جدایی از خانواده و پیوستن به گروه همسال است. اگر دوستان و افرادی که نوجوان در بیرون از خانه با آنها دوستی می کند، افرادی پرخاشگر و زورگو باشند، احتمال این که نوجوان نیز به دلیل پذیرفته شدن در گروه پرخاشگر شود، افزایش می یابد. به نظر می رسد اگر افرادی که نوجوان درصدد کسب تایید آنهاست، خود به ارزش های اخلاقی و انسانی از جمله همدلی با دیگران، خوش خلقی و... پایبند نباشند، یا این که نوجوان را مجبور به رعایت ارزش ها کنند ، نوجوان نیز در خود نیازی برای رعایت این ارزش ها نمی بیند و یا این ارزش های تحمیلی برایش تبدیل به ضد ارزش شده و از آنها گریزان می شود.