Sara12
05-27-2011, 03:23 PM
وقتی آب لوله کشی آبادان بوی لجن می دهد! سلامت نیوز :یک شهروند آبادانی در مطلب ارسالی خود برای «تابناک» نوشت:شنبه مورخ 31/2/1390 بخشی از آب لوله کشی شهر آبادان بوی مدفوع، لجن و فاضلاب می داد. کلاً از فهم و انتقال این مقوله به هر صورتی عاجزم. اما همه چیز را نمی شود تحمل کرد و دم نزد.
در این روز، نوشته ام حق دارد عصبی و بیمار باشد و معترض به بوی بد فاضلاب در آب لوله کشی خانگی و مثل همیشه به فرورفتن ذرات گرد و غبار در ریه و ششهایم. به از یاد رفتنم، فراموش شدنم در این شهر.
روزی که سر و صورتم بوی نا و لجن گرفته بود و بدتر از آن. قبل از این هم بود نه این قدر گستاخ و بی شرمانه آب لوله کشی به علت کهنگی و ریزش خطوط آن، با هر چیزی که فکرش را بکنی ادغام شده بود.
در این تاریخ من حق دارم نوشته ام را جلوی رویتان قرار دهم و شما بی تفاوت از کنارش عبور کنید مثل همه این سالها که از کنار گرد و غبار، بهداشت، امنیتمان و خیلی چیزهای دیگر گذشتید. مثل صدا و سیمای آبادان که در این زمینه فقط سکوت کرد و حرفی به میان نیاورد.
همان روز مقداری از آب را توی بطری ریختم و به اداره آبفای رفتم، آنجا مرا به آرامش دعوت کردند و ابراز همدردی نمودند و گفتند که تا چند ساعت دیگر آب سلامت می شود و نشد.
شنبـه روز بدی بود روزی که تمــام لحظه های نوجوانـی و جوانیم دراین شهـر از پیـش رویم عبور می کرد. روزی که بیشتر از همیشه برای مهاجـرت و رفتن به شهر دیگری با خودم کلنجـار می رفتم . .
در این روز، نوشته ام حق دارد عصبی و بیمار باشد و معترض به بوی بد فاضلاب در آب لوله کشی خانگی و مثل همیشه به فرورفتن ذرات گرد و غبار در ریه و ششهایم. به از یاد رفتنم، فراموش شدنم در این شهر.
روزی که سر و صورتم بوی نا و لجن گرفته بود و بدتر از آن. قبل از این هم بود نه این قدر گستاخ و بی شرمانه آب لوله کشی به علت کهنگی و ریزش خطوط آن، با هر چیزی که فکرش را بکنی ادغام شده بود.
در این تاریخ من حق دارم نوشته ام را جلوی رویتان قرار دهم و شما بی تفاوت از کنارش عبور کنید مثل همه این سالها که از کنار گرد و غبار، بهداشت، امنیتمان و خیلی چیزهای دیگر گذشتید. مثل صدا و سیمای آبادان که در این زمینه فقط سکوت کرد و حرفی به میان نیاورد.
همان روز مقداری از آب را توی بطری ریختم و به اداره آبفای رفتم، آنجا مرا به آرامش دعوت کردند و ابراز همدردی نمودند و گفتند که تا چند ساعت دیگر آب سلامت می شود و نشد.
شنبـه روز بدی بود روزی که تمــام لحظه های نوجوانـی و جوانیم دراین شهـر از پیـش رویم عبور می کرد. روزی که بیشتر از همیشه برای مهاجـرت و رفتن به شهر دیگری با خودم کلنجـار می رفتم . .