PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : قطبی:گناهم این بودکه با پرسپولیس قهرمان شدم



mehraboOon
05-23-2011, 11:41 AM
قطبی:گناهم این بودکه با پرسپولیس قهرمان شدم
(http://www.akharinnews.com/index2.php?option=com_content&do_pdf=1&id=28708)
(http://www.akharinnews.com/index2.php?option=com_content&task=view&id=28708&pop=1&page=0&Itemid=1)
(http://www.akharinnews.com/index2.php?option=com_content&task=emailform&id=28708&itemid=1)
آخرین نیوز:افشین قطبی می‌گوید مشکلاتش در فوتبال ایران از روزی شروع شده که پرسپولیس را به قهرمانی رسانده.
به گزارش خبرانلاین شهر در میان درختان محصور شده . درختان ، کاج ، نارنج ، نارنگی و مزرعه های زیبای توت فرنگی. زمینی حاصل خیز که دور تا دورش یا آب می بینی یا دامنه کوه فوجی . اینجاست شیزوکا ، شهری که این روزها برای فوتبالدوستان ایرانی ، اهمیتی ویژه دارد شهری که افشین قطبی سرمربی تیم یکی از بخش های اطرافش است .
رسیدن به شیمیزو برای ملاقات با سرمربی اس پالس ، نیاز به سفری دارد بیش از دو ساعت آن هم با قطار سوپر اکسپرس «شین کان سن» ؛« دقیقا نمی دانم برای رسیدن به تمرین ما چه کار باید انجام بدهی ، چون من خودم هیچ وقت این مسیر را نیامدم اما به هر حال تمرین ما ساعت 3 بعد از ظهر انجام می شود در ورزشگاه شیمیزو.» افشین این جمله را تلفنی می گوید و سفر به مقصد ورزشگاه شیمیزو آغاز می شود.
هواداران شیمیزو: نباید تا پایان فصل در مورد «افسین» حرف بزنیم
4 ایستگاه و طی مسیری به طول دو ساعت 30 دقیقه با قطار سریع و السیر در مسیر سرسبز حاشیه دریا از اوزاکا به کوبه ، کیودو و سرانجام شیزوکا یعنی نزدیک شدن به محل تمرین تیم قطبی. تغییر ترن و استفاده از متروی شهری ، مفهومش رسیدن است به مرکز شهر شیمیزو درست جلوی اسکله شهر که پر است از کشتی های غول پیکر که در کرانه اقیانوس آرام لنگر انداخته اند. تابلوی بزرگ زرد رنگ که هشدار می دهد هر لحظه امکان وقوع سونامی وجود دارد پس مردم مراقب باشید ، یعنی فاصله زیادی تا ورزشگاه شیمیزو نمانده. ورزشگاه شیمیزو ، یعنی محل بازی هایش ، جایی است بالای کوه با ارتفاعی شاید نزدیک به 2000 متر . ورزشگاهی زیبا و رویایی محصور در میان گل ها و درختانی تماشایی . اینجا اما تنها استادیوم محل بازی های تیم است ، نه محل تمرین تیم.
شیمیزو شهری است به شکل نعل اسب. یکسرش می شود استادیوم «رویاها» که اس پالس بازی هایش را آنجا انجام می دهد و چسبیده است به کوه و درست سر دیگر نعل و در جنگل های حاشیه دریا ، کمپ ورزشی تیم قرار گرفته. جایی که تیم تمریناتش را انجام می دهد. جایی که قلمرو عقاب های قهوه است که بر سروهای بلند دور زمین تمرین به پرواز در می آیند و صدای شان را می شود به وضوح از محل تمرین شنید.
کمپ کوچک متشکل است از ساختمان اداری ، زمین تنیس ، استخر سونا ، باشگاه بدنسازی و البته مهمتر از همه زمین تمرین با چمنی مخملی و رویایی که توپ رویش می چسبد . چمنی شبیه به فرش های دستباف ابریشم ایرانی.
سکوهایی که گنجایش 500 نفر را دارند و در همین تمرین میان هفته ، بیش از 100 نفر را در خود جای داده اند. جایگاهی ویژه برای خبرنگاران و حضور نزدیک به 20 خبرنگار و عکاس کنار زمین و البته حضور دو گروه ضبط تلویزیونی که از شبکه پخش تلویزیونی باشگاه هستند.
وسط زمین ، قطبی با موهایی کوتاهتر از همیشه که نسبت به زمان ایرانش حالتی جو گندمی پیدا کرده مدام فریاد می زند و نکات را به بازیکنانش گوشزد می کند. او بازی تحت فشار و پرس توی زمین کوچک را با استفاده از نیمه زمین در دستور کار دارد.
تاکاهارا ، ستاره سرشناس تیم جدا از باقی تیم ، تنها می دود و حاضرین روی سکوها می گویند: «بیش از یکسال است که مصدومیت دارد. او تازه دارد خوب می شود و برای همین انفرادی تمرین می کند. » شینجی اونو ، الکس و دیگر بازیکنان تیم چون ادی اما پا به پای هم دارند تمرین می کنند. تیم به سه گروه تقسیم شده. دو گروه رودرروی هم در یک نیمه زمین ، بازی تحت فشار را تمرین می کنند و گروه سوم در نیمه دیگر آقا وسط بازی می کنند.
تماشاگران اما با هیجانی خاص این تمرین را زیر نظر دارند. دختر و پسر دست در دست هم به تماشا نشسته اند و چنان چشم به تمرین دوخته اند که دانگار در این هوای زیبای بهاری به سینما رفته اند و فیلم« افشین و بچه هایش» را تماشا می کنند.
«به نظر شما افشین موفق می شود؟» یومی ، دختر جوانی ست که وقتی با سئوال خبرنگار خبرآنلاین در تمرین مواجه می شود با تعجب می پرسد:« شما واقعا از ایران آمدید تا نظر ما را درباره (افسین) بپرسید؟ » اینجا افشین را « افسین » می خوانند و البته دوستش دارند. یومی می گوید:« الان نمی شود گفت او چه سرانجامی دارد اما به نظرم او خیلی خوب است. نوع تمریناتش با مربی قبلی مان فرق دارد. تازه 5 ماه است که آمده و نیاز به زمان دارد تا بتواند تیمش را بسازد.»
هیروکا ، جوانی 25 ساله است از هواداران تیم است که قطبی را گزینه ای مناسب برای تیم شان می داند:« سال اول برای تصمیم گیری زود است. تیم ما در این چند بازی ، موقعیت های زیادی داشت. ما فقط کمی بدشانس هستیم. اگر شانس یارمان می شد ، ناگویا را که قهرمان بود در خانه اش می بردیم. این تیم کمی که تجربه اش بیشتر شود ، به موفقیت می رسد. من ایمان دارم.»
این تنها جمعیت نیستند که به تیم افشین امید دارند. شینجی ، خبرنگار میان سالی که در روزنامه ای محلی کار می کند همراه با هیراموتو ، از خبرنگاران حاضر در تمرین هم می گویند باید به قطبی زمان داد. سئوال را خیلی منفی می پرسیم اما آنها خیلی مثبت پاسخ می دهند:« فکر نمی کنید تیم تان در این 4 بازی نتایج خوبی نگرفته؟» و خبرنگار بلند قامت ، با آرامش پاسخ می دهد:« نتیجه بد؟ این تیم تغییرات زیادی داشته و کارش را تازه شروع کرده است. افسین یک نکته ویژه دارد اینکه تمام وقتش در تمرین با تیم می گذرد. فکر می کنم او می تواند تیم خوبی بسازد. » دوستش هم می گوید:« شاید . شاید او موفق نشود اما حداقل تا پایان فصل ، خیلی زود است که بخواهیم درباره تیم ، حرفی بزنیم.» آنها همه به تیم شان امید دارند و به عکس ما که مربی را در 5 بازی ارزیابی می کنیم از قرارداد دو ساله قطبی می گویند و اینکه نباید با 5 بازی برایش قضاوت کرد!
حالا نوبت حرف زدن درباره تماشاگران تیم است. این خبرنگار می گوید:« تیم به طور متوسط در هر بازی برای ورزشگاه 27 هزار نفری اش ، چیزی نزدیک به 20 هزار نفر را به ورزشگاه می کشاند و در تمرینات هم همیشه جمعیتی نزدیک به 100 تا 200 نفر هستند. او وقتی از این می شنود که قطبی در ایران با تیمی قهرمان لیگ شده که برای هر مسابقه اش 90 تا 100 هزار نفر به ورزشگاه می آمدند ، از تعجب چیزی نمانده که خشکش بزند هرچند دیگر هم چیزی در این باره نمی شنود که پرسپولیس این روزها حتی 2 هزار نفر را هم به سختی به ورزشگاه 100 هزار نفری می کشاند.
به جای این‌که خوشحال باشید، هر روز می‌گویید افشین امروز اخراج می‌شود؟
«از دست تان ناراحتم. این چه عیبی دارد که یک ایرانی آمده در این سطح و مربیگری می کند؟ به جای اینکه خوشحال باشید ، مدام می گویید امروز افشین اخراج می شود یا فردا...» افشین پس از سلام و علیکی گرم ، لب به گلایه می گشاید. از تیترهای خبرورزشی و دیگر روزنامه های ایرانی در پوشش اخبار نتایج تیمش. اینکه تیمش در پله های پایین جدول لیگ ژاپن قرار گرفته و...:« این تیترها باعث نگرانی مادرم می شود و من هر بار باید برایش توضیح بدهم که مشکلی نیست. او با این اخبار غصه می خورد. کجای این بد است که یک ایرانی توانسته مربی تیمی در سطح جی لیگ باشد؟ چرا نباید ماجرا را مثبت ببینیم؟ خوشحالم خودت آمدی و این شرایط و امکانات را دیدی. هیچ چیز ما قابل مقایسه با تیمی مثل اس پالس نیست. این تکنولوژی و امکانات است که سبب جهش فوتبال ژاپن شده.» او ساختاری حرف می زند و از انگیزه اش برای موفقیت. از این می گوید که به رغم تمام تلاشش هیچ وقت نتوانسته رابطه اش را با طیفی از فوتبالی های ایران خوب کند و می گوید:« مشکلاتم در فوتبال ایران درست از روزی شروع شد که با پرسپولیس قهرمان شدم. من به عنوانی رسیدم که انگار نباید می رسیدم...»