توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : گنبدسلطانيه، سومين بناي آحري حهان
sorna
05-23-2011, 01:25 AM
گنبد سلطانيه ميزباني بلندبالا براي مسافران (زنجان)
گنبد سلطانيه
http://www.jamejamonline.ir/Media/images/1387/05/06/100944863310.jpg
جام جم آنلاين: وارد استان زنجان که ميشويد سمت راست جاده به طرف شهر زنجان گنبدي فيروزهاي محصور در ميان داربستهاي فلزي خودنمايي ميکند؛ گنبدي به عظمت تاريخ کهن استان زنجان که اين روزها براي پذيرايي از مسافران نوروزي آماده است.
به گزارش مهر در زنجان، گنبد سلطانيه بزرگترين گنبد آجري جهان و مقبره اولجايتو است که نام خود را به سلطان محمد خدابنده تغيير داد و از آتار مهم دوره ايلخانيان به حساب ميآيد.
اين بنا مسجدي است بسيار زيبا از حيث معماري و تزيين و بزرگي در دنيا مشهور است.
گنبد مزبور در پنج فرسخي سمت شرقي شهر زنجان در داخل باروي شهر قديم سلطانيه قرار گرفته و بنايي است هشت ضلعي که طول هر ضلع آن 80 گز است. هشت مناره نيز در اطراف گنبد دارد و قديميترين گنبد دوپوش موجود در ايران است که به رنگ گنبد آبي است.
بر روي اين اضلاع گنبد بلندي قرار گرفته که ارتفاع آنرا 120 گز نوشتهاند. در قسمت بالايي آن ساختمان دور تا دور اطاقها و غرفهها ساختهاند.
خود گنبد از کاشيهاي فيروزهاي رنگ پوشيده و سقف داخل اطاقهاي بالا با گچبريهاي و آجرهاي رنگارنگ تزيين يافته است. در حاشيه طاقها آيات قرآني واسماالله با خط جلي نوشته شدهاست.حکاکيهايي در آجرهاي ديوارها و سقفهاي رنگين بنا نيز ديده ميشود.
نماي داخلي گنبد سلطانيه تزينات و نحوه ساخت اين مقبره در واقع نقطهعطفي در معماري آن دوران بوده به طوريکه سبکي جديد را در معماري بهوجود آورده که از معماري سلجوقي منفک شده است.
ساخت اين گنبد در سال 702 هجري قمري به دستور الجايتو در شهر سلطانيه، پايتخت آن زمان ايلخانيان آغاز شد و در سال 712 هجري قمري به اتمام رسيد.
بعضي از تاريخ نويسان نوشته اند سلطان محمد خدابنده اين گنبد و بناي عظيم را بنا کرد که اجساد ائمه اول و سوم شيعيان يعني علي و حسين را از آرامگاهاي خود به آنجا منتقل کند. ولي به علت خوابي که ديد از اين عمل منصرف شد.
دالانهاي تودرتويي در سردابه اين بنا موجود است که حدس زده ميشود براي اجراي مراسم خاصي به کار ميرفته است. حتي حدس ميزنند که سلطان محمد خدابنده پس از مدتي از اسلام روي برگردانده و دوباره به اصل خود برگشته و شمنپرست شده و اين دالانها و فضاها براي اجراي مراسم مذهبي خاص پس از مرگ وي بوده است. البته جسد وي نيز به جاي دفن در سردابه، در کوههاي اطراف دفن شده است.
گنبد سلطانيه در شهر سلطانيه قرار دارد و در فهرست آثار ميراث جهاني به ثبت رسيدهاست و شامل سه بخش اصلي ورودي، تربتخانه و سردابه است.
گفته ميشود در ساخت گنبد بزرگ شهر فلورانس از اين گنبد الگوبرداري شده است. بناي اين گنبد که بعد از گنبدهاي سانتامارينا و اياصوفيه سومين گنبد بزرگ دنياست.
sorna
05-23-2011, 01:27 AM
گنبد سلطانيه درخشانياش را بازيافت
http://www.jamejamonline.ir/Media/images/1386/12/19/100932732740.jpg
جام جم آنلاين: داربستهايي كه منظره زيباي گنبد سلطانيه را 30 سال احاطه كرده بود، برچيده شد.
معاون ميراث فرهنگي و صنايع دستي كشور در بازديد از مراحل بازگشايي داربستهاي سلطانيه گفت: مرمت كاشيهاي نماي بيروني گنبد بعد از 2 سال پايان گرفت و داربستهايي كه براي اين امر 3 دهه سرپا بود سرانجام برچيده شد.
به گفته وي، مرمت فرآيندي پايانيافتني نيست و بايد در طول زمان بازبيني شود و دوباره صورت گيرد.
معاون ميراث فرهنگي و صنايع دستي كشور با اشاره به كيفيت كاشيهاي بهكار رفته در مرمت نماي بيروني گنبد گفت: كاشيها منطبق بر تكنيك بومي و مصالح خاص منطقه ساخته و نصب شد.
دكتر دولتآبادي درخصوص اتمام مرمت داخلي گنبد و برچيدن داربستهاي داخلي افزود: اعلام زمان دقيق براي اتمام مرمتها منطقي نيست ولي امسال داربست داخلي نيز باز خواهد شد.موزه باستانپژوهي شهر تاريخي سلطانيه نيز گشايش يافت.
sorna
05-23-2011, 01:27 AM
بر فراز گنبد سلطانيه با نسيمي كه آرامش ميآورد
http://www.hamshahrionline.ir/images/upload/news/posa/8804/Soltanie-06-04-88-at-100.jpg
ايرانگردی- سارا حي:
ما در شمال غرب ايران در گشت و گذاريم؛ شهري با مساحتي حدود 220 هزار كيلومتر مربع و جمعيتي حدود 965 هزار نفر
ما در زنجان هستيم، شهري كه مردم آن به زبانهاي فارسي و تركي صحبت ميكنند و آثار تاريخي فراواني دارد.
در شهر سلطانيه و 35 كيلومتري زنجان، بنايي وجود دارد به نام گنبد سلطانيه. بزرگترين گنبد آجري جهان و ميراث جهاني يونسكو. بنايي از دوره ايلخانيان. وارد ساختمان گنبد كه ميشويم، روي تابلوي راهنماي نوشته شده: «بناي گنبد سلطانيه از نظر حجم و فرم معماري اهميت بسياري دارد و در تاريخ معماري ايران نقطه عطفي محسوب ميشود.»
گنبد سه طبقه دارد. از طبقه اول شروع به حركت ميكنيم. اين بنا در دوران حكومت اولجايتو* ساخته شده است.
http://www.hamshahrionline.ir/images/upload/news/pose/8804/Soltan1-06-04-88-at.jpg
گنبد سلطانيه، پنجرهها و سقفهاي ديدني و قشنگي دارد. وقتي از پلهها وارد طبقهها ميشوي، بعد از يك دور دوباره به جاي اولت برميگردي. نماي شهر از طبقه آخر واقعاً ديدني است. نسيم ميوزد. در گرماي تابستان نسيم سلطانيه به بازديدكنندهها آرامش ميدهد. ميگويند ساخت اين گنبد 15 سال طول كشيده است، البته در برخي نوشتهها 9 سال نقل شده است. هرچند بر سر سال شروع ساخت اين بنا بين تاريخنويسها اختلافنظر است، اما زمان آن را در سال 704 هـ.ق ميدانند.
ميدانم نبايد به اين ديوارهاي گچكاري شده دست بزنم، اما دلم ميخواهد به اين ديوارها دست بزنم تا باورم شود كه همه چيز در اينجا حقيقت دارد.
http://www.hamshahrionline.ir/images/upload/news/pose/8804/Soltan2-06-04-88-at.jpg
وقتي از پلههاي پيچ در پيچ و بلند گنبد بالا ميرفتيم، يكي از خانمهاي بازديدكننده ميگفت شيب پلههاي اينجا از منارجنبان اصفهان هم بيشتر است. در طبقه آخر به گنبدي هشتضلعي ميرسيم؛ گنبدي با قطر دهانه 5/25 متر و ارتفاع 5/48 متر.
گفته ميشود كه اولجايتو در اين بنا دفن شده، اما عدهاي معتقدند كه مقبره او در كوههاي اطراف بنا شده است.
ميايستيم و عكس يادگاري ميگيريم و صداي راهنماي تور را ميشنويم: «در ساخت گنبد بزرگ شهر فلورانس از اين گنبد الگوبرداري شده است.»
--------------
* اولجايتو هشتمين سلطان از سلسله ايلخانيان است. او پس از اسلام آوردن، نام خود را به محمد خدابنده تغيير داد. اولجايتو به معني خوششانسي است.
http://www.hamshahrionline.ir/images/upload/news/pose/8804/Soltan0-06-04-88-at.jpg
sorna
05-23-2011, 01:29 AM
گنبد سلطانيه عظمت هنر معماري ايراني
http://www.jamejamonline.ir/Media/images/1388/05/06/100913219031.jpg
جام جم آنلاين: گنبد عظيم سلطانيه بعنوان بزرگترين گنبد آجري جهان، آيينه تمام نماي عظمت هنر معماري ايراني است.
اين گنبد، امروز چون نگيني با درخشش در بين خانه هاي خشتي و آجري شهر سلطانيه، گوشه اي از هنر معماري را به عالميان عرضه و معرفي مي کند.
گنبد تاريخي سلطانيه، پس از " کاتدرال سانتاماريا دلفيوره" کليساي جامع مريم مقدس در فلورانس ايتاليا و مسجد اياصوفياي استانبول، سومين بناي عظيم تاريخي درجهان محسوب مي شود.
بر اساس منابع رسمي و مکتوب، اين بنا داراي 5/48 متر ارتفاع، 60/25متر دهانه ي قوس، هشت ايوان مرتفع و نزديک به 50 اتاق و حجره مي باشد.
شهرت گنبد سلطانيه در ادوار مختلف بقدري عالمگير شده بود که مورخين و سياحان نامي خارجي، ازجمله کلاويخو، پيترو دلاورانه، شاردن، ديولافوا و دهها جهانگرد معروف ديگر را به عشق ديدن اين بناي عظيم تاريخي به سلطانيه کشاند.
برخي از باستانشناسان معتقد هستند که طرح گنبد سلطانيه و معماري اين بناي عظيم، از مرزها نيز پا فراتر نهاده و بر بنايي چون گنبد سانتاماريا دلفيوره درشهر فلورانس ايتاليا تاثير گذاشته است.
گنبد سلطانيه، اولين بناي آجري جهان و يکي از باشکوهترين بناهاي عظيم اسلامي، در دوره حکومت سلطان محمد خدابنده و در مدت 9سال "704- 713 هجري قمري" ساخته شده است.
سلطان محمد خدابنده، با رسيدن به حکومت در سال 702هجري قمري، دستور داد شهري را در محلي که دور آن 30 هزار گام و داراي مسجد، مدرسه، خانقاه و آثار فرهنگي ديگر باشد، احداث کنند.
در سال 710هجري قمري، کار ساختماني شهر سلطانيه پايان يافت و سلطان مغول با برپايي جشن مفصلي، اين شهر را سلطانيه يا سلطان نشين ناميد بطوري که اين شهر پس از تبريز، بزرگترين شهر امپراطوري ايلخاني شد.
ثبت گنبد سلطانيه در فهرست ميراث جهاني را نيز بايد يک واقعه ي مهم فرهنگي و برگ زريني بر غناي فرهنگ ديرپاي ايران زمين ارزيابي کرد.
ثبت اين بناي عظيم تاريخي از سوي سازمان يونسکو بعنوان يک شاهکار بشري در فهرست ميراث جهاني، مايه افتخار هر ايراني صاحب انديشه و فرهنگ دوست شد.
مرمت گنبد اين بناي تاريخي ارزشمند و فيروزه اي که حدود نيم قرن پيش آغاز شده بود با همت و تلاش دولت نهم و با نصب يکصد هزارمين کاشي در سال نوآوري و شکوفايي به اتمام رسيد.
شهر سلطانيه از توابع شهرستان ابهر در 35کيلومتري شرق زنجان و مسير زنجان - تهران واقع شده و آماده پذيرايي از علاقه مندان به آثار تاريخي و فرهنگي است.
sorna
05-23-2011, 01:30 AM
گنبدسلطانيه تغيير شکل داده است
http://www.jamejamonline.ir/Media/images/1388/06/27/100917700210.jpg
جام جم آنلاين: يک کارشناس ميراث فرهنگي معتقد است کارهاي مرمتي صورت گرفته در خصوص گنبد سلطانيه به خصوص در زمينه کاشيکاري آن مطلوب نبوده است و اين گنبد در روند مرمت دچار تغيير شکل فيزيکي شده است.
دکتر هوشنگ ثبوتي در گفتگو با مهر در زنجان گفت: بر اساس کاشيکاري نامطلوب صورت گرفته وزن گنبد سلطانيه به شکل چشمگير افزايش يافته و اين گنبد تغيير شکل هندسي داده و به صورت يک حجم تخم مرغي شکل در آمده است.
وي از عدم وجود ثبات رنگ و دو رنگي در اين گنبد تاريخي خبر داد و افزود: با کاشيکاري غير استاندار گنبد، شکل هندسي آن بر هم خورده و وزن هزار و 500 تني گنبد به دو هزار و 200 تن افزايش يافته است.
دکتر ثبوتي با تاکيد بر اينکه کاشيکاريهاي صورت گرفته در گنبد غير اصولي است، تاکيد کرد: امکان ندارد کاشيهاي نصب شده با توجه به شرايط آب و هوايي منطقه و نوع مصالح به کار گرفته شده دوام بياورد و در زمان حاضر اين کاشيها يا ترک مي خورده اند يا از پوسته درآمده اند.
ثبوتي خاطرنشان کرد: کاشي از دو عنصر تشکيل شده يکي بيسکويت کاشي و ديگري لعاب، بيسکويت کاشي خميري شکل و متاخر است و در مقابل گرما و سرما انبساط و انقباض کمي دارد و در مقابل شرايط جوي حرکت کمي دارد.
اين استاد دانشگاه هاي زنجان يادآور شد: لعاب روي کاشيها چون سرب است و همانند يک لايه شيشه اي است و انقباض و انبساط آن زياد است و پوسته و بيسکويت کاشي به شکل متفاوت هم انقباض و انبساط مي شوند و اين عمل موجب ترکيدگي و از بين رفتن کاشي به مرور زمان و در مدت زمان کوتاه مي شود.
کاشف مردان نمکي تصريح کرد: اشکال کار کاشيکاري گنبد سلطانيه در اين است که نتوانستند ترکيب مناسب شيميايي بين بيسکويت کاشي و لعاب روي کاشي ايجاد کنند.
ثبوتي همچنين در خصوص رنگ سفيد موجود در بدنه کاشيکاري گنبد سلطانيه نيز يادآور شد: لکه هاي سفيد موجود در کاشيکاري گنبد سلطانيه موبوط به نمکهاي موجود در مصالح است که با شستن رفع مي شود و اگر اين عمل صورت نگيرد فرايند بلور سازي در گنبد ادامه مي يابد و به تدريج موجب از بين رفتن کاشيها مي شود.
sorna
05-23-2011, 01:31 AM
سلطانيه متروکه شده است
وي همچنين عدم توجه به شهر سلطانيه به عنوان يک اثر تاريخي يادآور شد: شهر سلطانيه اولين و تنها شهري است که بعد از انقلاب رشد منفي داشته است.
هوشنگ ثبوتي با تاکيد بر اينکه شهر سلطانيه به يک شهر متروکه تبديل شده است، افزود: شهر سلطانيه علي رغم پتانسيلها و توانمنديها بالايي که در بخشهاي مختلف به خصوص گردشگري داشته است، پيشرفت نکرده است.
وي با تاکيد لزوم توجه به ويژه مسئولان ارشد کشور و استان براي توسعه شهر سلطانيه، عدم نبود يک طرح مدون براي توسعه شهر سلطانيه را عامل اساسي در عدم توسعه شهر سلطانيه دانست و افزود: مسئولان مرتبط با امر توسعه شهر سلطانيه بايد براي توسعه آن طرح بدهند ولي متاسفانه همواره عقب مي افتند و دو سه فاز از روند توسعه شهر سلطانيه عقب هستند.
ثبوتي عدم وجود طرح هادي و شهرسازي براي شهر سلطانيه را به عنوان يک مشکل اساسي در زمينه توسعه شهر سلطانيه دانست و گفت: در زمان حاضر به دليل نبود يک طرح مدون و کارشناسي براي شهر سلطانيه در مقابل بناي گنبد سلطانيه ساختمانهاي چند طبقه ساخته مي شود و کسي در اين خصوص جوابگو نيست.
ثبوتي از توقف طرح جامع گردشگري شهر سلطانيه خبر داد و گفت: براي اجراي فاز صفر و قسمتي از فاز يک طرح جامع گردشگري سلطانيه مطالعاتي صورت گرفته و اعتباراتي اختصاص يافت ولي در فاز دوم که بايد جزئيات اجرايي شود هنوز کاري صورت نگرفته و متوقف شده است.
گنبد سلطانيه بي شک امروز با توجه به جهت ثبت جهاني در آثار تاريخي يونسکو از حساسيت ويژه برخوردار است و نبايد در فرايندهاي موجود با عدم توجه به اين اثر ارزشمند تاريخي زمينه معرفي هرچه بهتر آن را در عرصه بين المللي فراهم آورد.
نقس کاشيهاي سلطانيه به شماره افتاده است
با همه اين تحليلها اين روزها نفس کاشيهاي اين گنبد عظيم به شماره افتاده است و مردمان اين شهر اينبار شاهد کاشيهاي چندرنگ و لبپر هستند. بيش از 30 سال قفس آهني خرقهاي بر عيوب کاشيهاي گنبد سلطانيه بود که با برداشتن آن، چهره درهم و رنگ در رنگ گنبد خودش را بيشتر نشان داده است.
به هر حال متوليان امر بايد نسبت به از بين رفتن اين گنبد عظيم و ارزشمند چاره انديشي نمايند و اجازه ندهند دو گانگي در تصميم گيريها و برنامه ريزيها موجب قرباني شدن اين اثر ارزشمند بين المللي شود.
بي شک سلطانيه که روزگاري پايتخت سياسي و اجتماعي و اقتصادي حکومتي بزرگ و مهم همچون ايلخانان مغول بوده، مي تواند با برنامه ريزي مناسب به آنچه لياقتش است، دست يابد.
sorna
05-23-2011, 01:31 AM
سرپرست سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري زنجان:
ريزش كاشيهاي گنبد سلطانيه صحت دارد
http://www.jamejamonline.ir/Media/images/1388/06/27/100917700210.jpg
جام جم آنلاين: سرپرست سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري استان زنجان گفت: ريزش كاشيهاي گنبد سلطانيه صحت دارد و نميتوان اين واقعيت را كتمان كرد.
به گزارش ايسنا، امير الهي در نشستي كه در زنجان برگزار شد، اظهار كرد: ريزش كاشيهاي گنبد سلطانيه به آن معنا، از اهميت فراواني برخوردار نيست، بلكه مقدار و نحوهي ريزش كاشيها اهميت دارد. اين امر نيز بهدليل اينكه نصب كاشيها براي نخستينبار در استان انجام شد، اتفاق افتاد.
وي يادآور شد: در مرمت چنين بناهايي بايد يكسري قسمتها بهعنوان قسمت اصلي نگهداري شوند. ريزش كاشيها در قسمتهاي قديمي اتفاق افتاده و در رابطه با كاشيهاي جديد، هنوز ريزشي گزارش نشده است.
او درباره اختلاف رنگ كاشيهاي گنبد سلطانيه، توضيح داد: در بحث رنگ بهدليل اينكه تمام كاشيها بهصورت دستي تهيه شدهاند، اختلاف رنگ طبيعي است و در گنبد نيز وجود دارد. البته براي محو شدن اين اختلاف رنگ، نحوهي نصب كاشيها بايد بهگونهاي باشد تا اختلاف رنگ بروز نيابد.
سرپرست سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري استان زنجان با بيان اينكه روزانه 40 تا 50هزار نفر از زنجان بهعنوان گردشگر عبوري تردد ميكنند، گفت: استان زنجان با وجود قرار گرفتن در مسير جادهي ترانزيت و داشتن پتانسيلهاي فراوان، بهرهي مناسبي از اين قابليتها نبرده است. اين امر نيز بهدليل نداشتن طرح و ايدهي خاص است.
وي ادامه داد: به همين دليل قصد داريم، با فعال كردن جاذبههاي استان در مسير عبور مسافران، آنها را به داخل شهر بكشانيم، تا رونقي در امر گردشگري زنجان ايجاد شود. اكنون سه محور اصلي گردشگري را تعريف كردهايم و در حال نهايي كردن اعتبارات لازم براي آنها هستيم.
او درباره اين سه محور گردشگري، توضيح داد: محور نخست از زنجان به سلطانيه غار كتلهخور غار عليصدر منتهي ميشود. مسير دوم از زنجان به روستاي تهم شهرستان طارم ماسوله است. محور سوم نيز محور گردشگري تاريخي سلطانيه تخت سليمان است. اين طرح بهطور كامل قابليت اجرايي دارد، زيرا اكنون يك گردشگر پس از ديدن سلطانيه، سردرگم ميشود كه از كدام اثر تاريخي استان ديدن كند و بايد براي اين امر، برنامهريزيهاي مناسبي انجام شوند.
الهي با بيان اينكه 18 منطقه نمونه گردشگري در استان زنجان شناسايي شدهاند، اظهار كرد: دو منطقهي نمونهي گردشگري بينالمللي سلطانيه و غار كتلهخور همراه هشت روستاي هدف گردشگري در استان شناسايي شدهاند. از اين هشت روستا، دو روستا بهعنوان روستاهاي الگو در بخش گردشگري در كشور مطرح خواهند شد.
الهي با بيان اينكه آژانسهاي مسافرتي استان بايد از گردشگري مذهبي خارج شوند و به گردشگري تفريحي رو آورند، تصريح كرد: نخستين و مهمترين اقدام سازمان، مستندسازي آثار بينظيري است كه در برخي مواقع ارزش آنها بيشتر از چاههاي نفت است.
وي با اشاره به فرستادن بستههاي گردشگري به استانها و برخي كشورهاي خارجي، گفت: درصدد هستيم، با جذب سرمايهگذار، بستههاي مناسبي از صنايع دستي استان تهيه شوند تا اين امر، به رونق گردشگري استان كمك كند. البته زنجان جزو استانهاي برتر در توليد صنايع دستي است؛ اما بهدليل نبود معرفي لازم، برخي صنايع دستي آن از جمله مليله به نام اصفهان و فرش به نام قم عرضه ميشوند.
sorna
05-23-2011, 01:32 AM
شبستان ايلخاني جمعه مسجد در گنبد سلطانيه
در دومين فصل كاوشهاي باستانشناسي كشف شد
شبستان ايلخاني جمعه مسجد در گنبد سلطانيه
http://www.jamejamonline.ir/Media/images/1388/05/06/100913219031.jpg
جام جم آنلاين: شبستان ايلخاني جمعه مسجد که بخشي از عرصه ميراث جهاني گنبد سلطانيه را شامل ميشود، صبح ديروز، 2 آبان ماه در فضايي حدود 50 متر مربع کشف شد. باستانشناسان معتقدند که فضاي فعلي با ادامه کاوشها بزرگتر ميشود و در حال حاضر محل 4 ستون آجري شبستان به همراه بخشي از تزيئنات آن آشکار شده است. پيش از اين بخشي از پلان اين مسجد ايلخاني کشف شده بود.
به گزارش ميراث خبر، دومين فصل از کاوشهاي باستانشناسي در عرصه ميراث جهاني گنبد سلطانيه، در محوطهاي به نام جمعه مسجد، منجر به کشف شبستان ايلخاني اين مسجد تاريخي شد. در حال حاضر باستانشناسان مشغول ادامه کاوش در اين شبستان هستند.
به گزارش CHN دومين فصل از کاوشهاي باستانشناسي عرصه ميراث جهاني گنبد سلطانيه، از 7 مهرماه سال جاري در اراضي جمعه مسجد آغاز شد. باستانشناسان در ادامه کاوشهاي فصل پيشين خود که منجر به کشف شارستان شهر ايلخاني گنبد سلطانيه شده بود، تلاش کردند تا پلان معماري مسجد جامع آن را که به جمعه مسجد شهرت دارد کشف کنند.
«عبدالرضا مهاجرينژاد»، سرپرست کاوشهاي باستانشناسي در عرصه ميراث جهاني گنبد سلطانيه با اعلام خبر کشف شبستان جمعه مسجد به CHN گفت: «ساعت 9 صبح روز شبنه 2 آبانماه شبستان اصلي جمعه مسجد که به دوره ايلخاني تعلق دارد،در فضايي حدود 50 متر مربع کشف شد.»
وي در ادامه گفت: «احتمالا با ادامه کاوش فضاي بدستآمده بيش از اين خواهد بود و تا کنون بخشهايي از پلان معماري شبستان جمعه مسجد در اين فضاي فعلي بدستآمده است.»
پيش از اين باستانشناسان با 40 گمانه و 5 ترانشه باستانشناسي بخش از جمعه مسجد را از زير خاک بيرون آورده بودند. بر همين اساس احتمال داده شد که محوطه جمعه مسجد، بيرون از ارگ حکومتي بوده و احتمالا محل تجمع مراکز صنعتي، تجاري، خانهها و تجمعات مردمي بوده است.
مهاجرينژاد درباره فضاهاي بدستآمده از شبستان جمعه مسجد گفت: «اين شبستان با ستونهاي آجري برپا شده بود که اکنون جاي چهارستون به ابعاد يک متر و 20 در يک متر و 20 کشف شده است. همچنين کف شبستان آجرفرش بوده و ديوارهاي آن با اندود گچ پوشيده شده است.»
به گفته وي احتمال وجود دو يا سه شبستان ديگر در ارضي جمعه مسجد وجود دارد و تا کنون بخشي از پلان اين مسجد شامل چند حياط شناسايي شده است.
بخشي از فضاي اين مسجد ايلخاني حدود 40 سال قبل هنگام گسترش ساخت و سازها در گنبد سلطانيه با لودر تخريب شده است و باقيمانده آن نيز در حال حاضر کاوش ميشود.
کاوشهاي اراضي جمعه مسجد که حدود 85 هکتار وسعت دارد، بيشتر به منظور آشنايي مسئولان شهري گنبد سلطانيه با اين محوطه تاريخي است که به واسطه آن سعي ميشود جلوي ساخت و سازهاي شهري در اين محدوده نيز گرفته شود.
«محمدرضا قربانزاده»، مدير اجرايي پايگاه ميراث جهاني گنبد سلطانيه دراينباره به CHN گفت: «با دو هدف مشخص، کاوشهاي باستانشناسي در گنبد سلطانيه را از سال قبل آغاز کرديم. نخست آنکه حضور باستانشناس و انجام کاوشهاي باستانشناسي ميتواند به عنوان يک عامل حفاظتي باشد.
ما در يک عرصه 85 هکتاري، براي آنکه به مردم اثبات کنيم که اين محوطه باستاني است و نبايد در آن ساخت و ساز شود، نياز به باستانشناس داريم و به اين ترتيب مردم و مسئولان شهري با ديدن آثاري که سر از خاک بيرون ميآورند متوجه اهميت اين محوطه باستاني ميشوند.»
وي در ادامه گفت: «هدف دوم ايجاد سايت موزه است. در واقع تمامي آثاري که اکنون از زير خاک بيرون آورده ميشود، پس از مرمتهاي اضطراري براي تبديل به يک سايت موزه آماده ميشوند.»
به گفته وي به منظور حفاظت بيشتر از عرصه گنبد سلطانيه، تنها بخشي از اين عرصه براي کاوش انتخاب شده تا حجم آثاري که از خاک بيروند آورده ميشود، متناسب با توانمنديهاي حفاظتي ما باشد. ايجاد سايت موزه بخشي از اين توانمندي است که ميتواند در جهت حفاظت آثار باشد.»
از جمله مشکلات اراضي جمعه مسجد، زمينهاي کشاورزي منطقه است که سازمان ميراث فرهنگي قصد دارد به زودي تملک اين اراضي را آغاز کرده و عرصه ميراث جهاني گنبد سلطانيه را آزادسازي کند.
پيش از اين قرار بود در اراضي جمعه مسجد ساخت و سازهايي صورت گيرد که با مخالفت شديد پايگاه ميراث جهاني سلطانيه مواجه شد. اين مخالفتها نزديک يک سال طول کشيد و اکنون پس از کاوشهاي باستانشناسي احتمال ميرود که مردم نيز به راه حلهاي بهتري نسبت به ساخت و ساز در زمينهاي خود فکر کنند.
در فصل پيشين باستانشناسان با کاوش در محوطه اراضي جمعه مسجد که به منظور شناسايي لايههاي تاريخي اين محوطه بود، شارستان (ربض) شهر تاريخي سلطانيه به همراه بخشي از جمعه مسجد را کشف کردند.
از جمله بخشهاي بدستآمده از پلان معماري جمعه مسجد ورودي آن است که با استفاده از سنگفرش به وجود آمده بود. همچنين در کاوش اين مسجد نزديک به 7 نوع کف فرش شامل انواع آجرفرش، سنگفرش، کف گچي و ... بدستآمد. جالب آن است که نمونه سنگفرش به کار رفته در جمعه مسجد پيش از اين در مسجد جامع سيراف و همچنين تخت سليمان نيز ديده شده بود.
در معماي مسجد جمعه از سنگهاي تراش خوردهاي استفاده شده که در بناهاي حکومتي و دولتي استفاده ميشده است. همچنين در اين بنا 4 مرحله معماري نيز شناسايي شده است.
باستانشناسان قديميترين معماري بدستآمده را به دوره ايلخاني و جديدترين آنها را به دوره صفوي نسبت ميدهند. کشف کارگاههاي سفالگري و فلزگري و همچنين بناهاي عمومي و دولتي از ديگر يافتههاي باستانشناسي در محوطه جمعه مسجد بود.
sorna
05-23-2011, 01:32 AM
سلطانیه نماد خلاقیت ایرانیان
http://www.seemorgh.com/DesktopModules/iContent2/Files/49357.jpg
در روند تکاملی هستی هماره رخدادهای جزیی باعث پیدایش رویدادها و حرکتهای بزرگی میشود. این امر در سرنوشت فرد و کلیه جوامع بشری به یکسان مصداق دارد. میخواهم درباره یکی از عظیمترین مجتمعها و بناهای خشت- آجری تمدن پیشرفته اعصار میانی تاریخ اسلام سخن بگویم که حدود هفتصد و اندی سال پیش (709 هـ.ق) در کشورمان ساخته شد. دستهیی از لشگریان ارغون شاه (حدود سال 680) به قصد تبریز پایتخت حکومت ایران در حرکت بودند. در نزدیکیهای شهر زنجان از دور لکه سبز بزرگی را که حکایت از وجود چمنزاری داشت، مشاهده کردند. برای استراحت و تعلیف اسبان، از جاده پرسنگلاخ و خاکی منحرف شده و 30 کیلومتر راه پیمودند. مرغزار «شهرویاژ» در میان دشت بزرگ سلطانیه، بهترین آب و هوا را داشت... اردوها برپا شد و ارغون شاه از همان زمان تصمیم گرفت پایتخت بیمانندی را در آن محل برپا سازد و بدین سان پایههای شهری بزرگ و باشکوه ریخته شد.
شهر بزرگ و زیبا و پرشکوه «سلطانیه» که اینک مقدار اعظم آن در زیر خاک دشت بزرگ نهفته است، موضوع مقال من است...
این شهر در فاصله 285 کیلومتری شمال غرب تهران و در فاصله پنج کیلومتری جاده ترانزیت تهران- تبریز واقع شده است. فاصله این شهر تا مرکز استان زنجان 35 کیلومتر است. اولین نامی که در متون تاریخی برای این ناحیه آورده شده، «شهرویاژ»- شهرویاز- بوده است.
در کتاب «ذیل جامع التواریخ رشیدی» نوشته شهاب الدین عبدالله بن لطف الله بن عبدالرشید الخوافی ملقب به «حافظ ابرو» متوفی در شهر زنجان که در زمان صدارت وزیر اعظم سلطان محمد، خدابنده لو یعنی رشیدالدین فضل الله همدانی میزیسته، در صفحات 46 و 57 چنین آمده است؛ «... بعد از آن صدوق سلطان سعید (ابوسعید بهادر خان فرزند سلطان محمد خدابنده لو) رحمه الله علیه را به مرقد و مشهدی که در حوالی سلطانیه که آن را «شهرویاژ» خوانند با خواص حضرت روان گردانید و مراسم تعزیت اقامت نمود و...»
زبان اصلی اهالی سلطانیه ترکی آذری است که این زبان در روستاهای اطراف و شهر زنجان در آن زمان نیز رواج داشته است. دشت شهرویاژ در بین دو رشته کوه شمالی و جنوبی به وسعت 940 کیلومتر مربع واقع شده است و از آب و هوایی معتدل با زمستانهایی نسبتاً سرد برخوردار است.
پس از انتخاب چمن سلطانیه به عنوان محلی برای تعلیف اسبان نیروی نظامیا رغون شاه در حال تردد به سوی تبریز و غرب کشور، به تدریج محلی ثابت جهت استراحت تابستانی برای امرای ایلخانان شد و نام مغولی «قنغورالنگ» به معنی «چراگاه عقابان» برای آن انتخاب شد.
تقدیر بر این بود که دشت قنغورالنگ در زمانی نه چندان دور به یکی از عظیمترین شهرهای متمدن ایرانی- اسلامیتبدیل شود. در کتاب بررسی آثار تاریخی سلطانیه (هوشنگ ثبوتی) صفحه 32 به نقل از تجزیه الامصار چنین آمده است؛ «... تمام عمارت «قنغرالنگ» را که پدر نیکوی پادشاه موسس فرموده بود... و بعد از آن به تواتر اعصار آن را سلطانیه لقب نهاد و...»
جاده فعلی تهران- تبریز، همان جاده و معبری است که از اوایل ظهور اسلام جهت تردد به غرب کشور مورد استفاده قرار میگرفته است. شهر سلطانیه از تاریخ 703 (1304م) که دستور ساخت آن صادر شده، در مدت حدود 10 سال به پایان رسیده است. این شهر در قطعهیی از مرکز چمنزار بزرگ به وسعت 35 کیلومتر مربع بنا شده است. جغرافیای تاریخ ایران نوشته «و، بارتولد» ترجمه حمزه سرداری صفحه 264- که جزء منابع مورد وثوق تاریخدانان ایرانی نیز محسوب میشود- چنین آمده است؛ «در دوره مغول مملکت ایران را پایتخت جدیدی به اسم سلطانیه به وجود آمد که بین ابهر و زنجان واقع شده بود. بنای شهر در قرن سیزدهم در عهد ارغون خان شروع و در اوایل قرن 14 در زمان اولجایتو پایان یافت. مطابق قول گلاویخو (179-177) سلطانیه از حیث وسعت کمتر از تبریز بود ولی اهمیت تجاری بیشتری است. از گیلان که در قرون وسطی ابریشم کشی آنجا رونق داشت و فقط در قرون اخیر رو به انحطاط گذاشت و همچنین از شماخی ابریشم به سلطانیه میآوردند و هکذا از جنوب ایران پارچههای ابریشمی و... و قالی و بالاخره امتعه هند را از جزیره هرمز به سلطانیه حمل میکردند... غوف شاه راهنمایی از شهر سلطانیه که مرکز حیات سیاسی و تجاری ایران بوده...»
شهر به دو قسمت اندرونی به نام «کهندژ» و بیرونی به نام «شارستان» تقسیم میشده که ارگ سلطنتی در کهندژ، با تاسیسات و گنبدی عظیم در مرکز آن در مساحتی حدود 50 هکتار بنا شده است. از شهر باستانی جز آرامگاه چلبی اوغلی و بقعه ملاحسن کاشی و گنبد بزرگ کهندژ چندی باقی نمانده است و کلیه شهر در چند زلزله به ویژه زلزله اوایل قرن 18 در زیر زمین مدفون شده است. ایستایی و سلامت نسبتاً خوب گنبد خود نشانهیی از پیچیدگی فوقالعاده و دقت به غایت علمی سازندگان آن است. که البته بررسی دقیق آن خارج از این حیطه گزارش است. کهندژ را خندقی پر از آب به عمق و عرض هشت متر از شهر جدا میساخته که تنها پلهای تاشونده (جمع شونده) ارتباط آن را با شهر میسر ساخته است. به اعتقاد مورخین سلطان محمد خدابنده لو گنبد را محلی برای قبور خود و خانواده اش انتخاب کرده بود... بعضی نیز معتقدند وی قصد انتقال اجساد مطهر امامان شیعه را از نجف و کربلا به این محل در سر میپرورانده که با آگاهی از مخالفت مقررات شیعه نسبت به نبش قبر، از این کار منصرف میشود. ولی قدر مسلم این است که این بنای عظیم کاخ محل زندگی و دربار سلطان بوده و اغلب مذاکرات و رویدادهای سفیران و میهمانان خارجی در آنجا انجام میشده است.
sorna
05-23-2011, 01:32 AM
علت پیدایش سلطانیه
مهرطلبی بشری که قدمتی به طول آغاز پیدایش انسان روی کره زمین دارد، همیشه عامل و انگیزه اعمال و کارهای شگفت انگیز فوق «تصور» بوده است همچنان که یکی از عجایب هفتگانه زمین مجموعه «تاج محل» در هندوستان، را عشق شاهزاده مغول نسبت به بانوی بانوانش، بانو شاه جهان به وجود آورده است. درباره علت گرایش و ایمان اولجایتو به تشیع را- که عامل اساسی در بسط و توسعه فیزیکی شهر و همچنین انبساط فرهنگی و ارتقای علم و دانش شده و عمده این پیشرفت و توسعه نیز به وسیله وزیر اعظم و اول وی رشیدالدین فضل الله همدانی به انجام رسیده- علاقه وی به وصلت و پیوند مجدد با بانوی محبوب خویش عنوان کرده اند. میدانیم که مادر اولجایتو مسیحی بوده است و نیز در کودکی او را نیکلا نام نهاده بود ولی او در سنین جوانی به پیروی از ایلخانان دیگر اسلام را پذیرفته و مسلمان شده بود؛ «تصادفاً در آن زمان شاه مغول برای سومین بار همسرش را طلاق داده بود، به خاطر علاقه زیادی که به او داشت و دلش میخواست برای چهارمین بار با او عقد ازدواج بندد اما مطابق اهل تسنن برای اینکه هیچ راهی در پیش نبود ملاحسن فرصت را مناسب شمرد تا شمهیی از مزایا و آزاداندیشیهای مذهب تشیع در این گونه موارد را به گوش سلطان بخواند و او را به حقانیت شیعه معتقد کند. قبر این روحانی مقدس که توفیق آن را داشت که یکی از اولین پادشاهان شیعی را در ایران بر تخت بنشاند...» (ایران امروز، سفرنامه اوژن اوین ترجمه اصغر سعیدی ، تهران 1362، ص 37)
نقش سازنده ایرانی
باری تمایل سلطان به رشد و توسعه شهر حتی اگر به هر دلیل دیگری هم که باشد آنچه مسلم است این است که ایرانیان در طول تاریخ بشری یکی از پایه گذاران تمدن بشری بوده اند و حتی پس از شکست و اسارت در دست دشمن نیز نقش تاریخی خود را فراموش نکرده اند به طوری که پس از حمله مغول که از خونبارترین و وحشیانهترین شکستهای ایران محسوب میشود ایرانیان نه تنها باورها، سنتها و اعتقادات خود را از دست ندادند بلکه توانستند مهاجمان بدوی و وحشی را که جز زبان جنگ و خونریزی، زبانی نمیشناختند در خود مستحیل ساخته و فرهنگ و تمدن خویش را بر آنها تحمیل کنند. پذیرش تمامیخصوصیات آیینی و ویژگیهای قومی ایرانی از طرف ایلخانان و نیروهایشان موید این مطلب است، به طوری که حتی بعضی از ایلخانان و نوههای مهاجمان اولیه در بسط فرهنگ و تمدن ایرانی گوی سبقت را از دیگران نیز ربودند. بیسبب نیست یکی از درخشانترین برهههای اوج و شکوفایی هنر و ادبیات و فرهنگ ایران زمین در همین 200 سال فتنه مغول اتفاق افتاده است. به معنی دیگر صعب و سختی و شکست نه تنها باعث انهدام فرهنگ و تمدن ایرانی نشده بلکه ثمرهیی پربارتر و ژرف تر از قبل را باعث شده است. سلطانیه یکی از نمودهای عینی این تئوری میتواند باشد. باری برای رهیافت به ارائه تصویری مشخص از این بحث لازم است درباره دو موضوع پژوهش شود. 1- شهر سلطانیه 2- گنبد سلطانیه.
شهر سلطانیه
شهر سلطانیه که نهادها و مراکز جمعیتی آن مساحتی حدود 200 هکتار است و شارستان نامیده میشود به معنی واقعی کلمه یک شهر متمدن و پیشرفته بوده است بازار پررونق و پرشکوه آن مرکز داد و ستد تمام شهرهای ایران بوده است. به لحاظ ژئوپولتیک بر سر چهارراهی بود که شمال و جنوب و شرق و غرب کشور را به هم پیوند میداد. حتی ترمینالی برای توقف کالاهای عبوری جهت بررسی و اخذ مالیات و عوارض گمرکی محسوب میشد مثلاً محصولات شمال و غرب و تبریز و قسمتی از شرق کشور برای رسیدن به بغداد باید با توقفی در سلطانیه ارسال میشدند. (از طریق همدان و کرمانشاه).
قوانین و مقررات دیوانی محتوایی عادلانه و مترقیانه داشت. توزیع ثروت و امکانات عمومیدر حدی بسیار عالی اجرا میشد و عامل مهم چنین برنامههایی عمدتاً رشیدالدین فضل الله همدانی وزیر اولجایتو معرفی شده است. مقررات به طریقی تنظیم شده بود که تحقیقات علمی و آموزشهای دقیق بودجهیی فراخور بالاترین اقدامات کشوری را به خود اختصاص دهد.
جامعه به لحاظ سمت گیری سیاسی به سوی ارزشهای والای انسانی هدایت میشد. معیار ارزشها نه ثروت و مال اندوزی و نه نظامیگری و جنگجویی بود. حتی حکومتگران و ابواب جمعی نظامی و اداری دستگاه اولجایتو در برابر شهروندانی که ارزشهای متعالی علمی و فضیلت و آگاهی و دانش و کرامت انسانی را دارا بودند کرنش میکردند. احترام و اعزاز نه بر اساس قطر انبان، فضولات و زائدات اغذیه نبود بلکه بر اساس وزن مغز و میزان اندیشگی و دانش و آگاهی هر شهروند مورد ارزیابی قرار میگرفت. این یک حقیقت انکارناپذیر است که هیچ اثر باشکوه و قابل ارزشی در فضایی خموده و متحجر و ضد دانش و علم امکان حضور و ظهور نمییابد و اولین شاهکار معماری دست بشر نیز که عمارت کهندژ در زمان خود در سراسر گیتی داشت نمیتوانست بدون وجود ماهیتی فرهنگی در بطن حاکمیت تحقق یابد. به مثالی از تاریخ بسنده میکنیم. میدانیم که جهت افزایش و ارتقای دانش و آگاهی عمومی باید اندیشمندان و پژوهشگران و خلاصه فرهنگیان یک ملت از رفاه نسبی و امکانات زندگی برخوردار باشند تا در سایه این بینیازی بدون دغدغه و مشغولیت ذهنی تمامی ظرفیت و توان خویش را در نیل به آرمانهای اجتماعی و احیای اندیشگی در جامعه به کار برند. در 715 هجری لیست حقوقی از طرف دولت سلطان محمد خدابنده لو به ماموران پرداخت ارائه شده است که میزان حقوق افرادی که به کارهای دولتی (یا مربوط به منافع عمومی جامعه) اشتغال داشتهاند را تعیین کرده است و در آن لیست بالاترین حقوق متعلق به محققان و استادان است؛ «از آن جمله شهر سلطانیه که در شهور اربع و سبع مائه (704) بنیاد نهاد و در مدت 10 سال به مرتبهیی رسانید که از بلاد ربع مسکون معمورتر شد و در وسط سلطانیه قلعهیی بس عالی به مقدار شهری بنا فرمود و جهت مرقد خود گنبدی بس عالی، هشت منار بر سر آن ساخته و در حوالی آن ابواب خیر از جامع و خانقاه و مدارس و دارالسیاده که هرگز مثل آن در جهان کس ندیده و نشنیده بفرمود و بسیاری از املاک نفیسه بر آنجا وقف کرد. چنانچه حاصل آن در عهد دولت او به صد تومان میرسد و چون این جمله به تعلیم و ارشاد وزیر عالم و عادل صاحب شهید خواجه رشیدالدین طاب مثواه بود نیابت تولیت به او داده و در آنجا 10 مدرس و بیت معبد و صد نفر از طلبه علم و بیت صوفی و اداره حافظ و هشت موذن و چهار معلم تعیین فرمود و جهت هر مدرس 1500 دینار موسوم کرد و مهتر هر معبد 750 هزار دینار. از جهت هر طالب علم و صوفی و حافظ و موذن و معلم 120 دینار هر روز جهت آینده و رونده که از دارالضیافه آنجا صرف کند 300 دینار تعیین فرمود... چنانچه در وقفیه مفصل مشروح است. مقرر فرمود... و هم در سلطانیه جامعی بس عالی و مدرسهیی با دارالشفا مطابق آن بنا فرمود که در ممالک هیچ یک را نظیر نیست.»
(نفایس الفنون فی عرایس العیون نوشته شمس الدین محمدبن محمود آملی تهران، صص 7 و 8)
sorna
05-23-2011, 01:35 AM
تاسیس دانشگاه و مراکز علمی
در کشور پهناور ایران آن زمان که دانشگاه مستنصریه بغداد معروفترین سازمان آکادمیک آموزش رشتههای مختلف دانش بشری بوده، بخارا و تبریز قبل از سلطانیه دارای دانشگاههایی به سبک و سیاق مستنصریه بغداد بوده اند. رشیدالدین فضل الله که خود پزشک نیز بوده، به عنوان وزیر اعظم و حامی و بنیانگذار مدارس جدید، در سلطانیه اقدام به تاسیس دانشگاهها و مراکز دیگر علمی و خدماتی و تحقیقاتی میکند.
با توجه به اینکه تجربیات احداث چنین سازمانهایی در سه شهر بزرگ کشور در دست بوده، رشیدالدین مدرنترین واحدهای آکادمیک را با مدرسینی به غایت فرهیخته و اندیشمند در سلطانیه به وجود آورد «... و دارالشفایی دیگر با اطبا و ادویه و مجموع مایحتاج و دیگر مدرسه عالی بر نمونه مستنصریه بغداد در آن شهر ساخت.» (ذیل جامع التواریخ رشیدی، حافظ ابرو، تهران، 1317)
پس از نقل این نکته حائز اهمیت که بالاترین امکانات و شرایط مطلوب زندگی از آن مدرسین و فرهنگیان بوده و ارزش در جامعه علم و دانش و آگاهی محسوب میشده است و این مثبتها مثلاً نه در اختیار نظامیان یا بازرگانان و اقشار مشابه - که در نظامهای توتالیتر بالاترین امکانات و دستاوردهای جامعه را نصیب شان میسازند - نبوده است، به یکی دیگر از عملکردهای حیرت آور و فوق العاده متعالی رهبران سلطانیه میپردازیم.
رهبران سلطانیه
اولجایتو به عنوان یکی از نوادگان چنگیز خود بهتر از هر کسی میدانست که پدران وی چه جنایات هولناکی را در کشور مرتکب شده و چقدر عامل انحطاط و فقر، مسکنت و طبعاً محروم ماندن تودههای عظیم مردم عاری از امکانات و شرایط بهینه زندگی، همچنین سواد و دانش و علوم شده اند. او به تشیع ایمان آورده و سعی در شناخت مبانی فکری آن میکرد.
شاید بتوان بدون تردید گفت این گفتار زیبای نمادین امام اول شیعیان را شنیده یا دیده بود که؛ «من علمنی حرفاً و قد صیرنی عبداً» (هر کس کلمهیی به من بیاموزد، مرا بنده خویش ساخته است.) از همین رو یکی از تلاشهای پیگیر و جدی اش مهار بیسوادی و جهالت بوده است. خواجه رشیدالدین فضل الله از دانش و آگاهی و قدرت علمی و رهبری بالاتری نسبت به وزیران و مشاوران دیگر به ویژه تاج علیشاه وزیر دوم اولجایتو برخوردار بود. و همین مساله سبب کینه خاموش نشدنی تاج علیشاه شد تا پس از مرگ اولجایتو بلافاصله پس از قریب یک سال توطئه قتل وی را برچیند که موفق هم شد. مامور شده بود که از تمام شیوههای راهبری و تاکتیکی در راه نیل به مقصود که همانا جهاندن اسب شرف از گنبد گردون با درخت دانش و بینش اش بود استفاده کند... با توجه به عدم وجود وسایط نقلیه سریع ارتباطی بین شهرها و روستاها و سیستم تجمع و شهرنشینی خاص این زمانها، تصمیم به ایجاد مدارس سیار میگیرد. این مدارس سیار با مدرسین مبرز به روستاها و شهرهای کوچک اطراف سفر میکرد و کلاسهای آموزشی خود را برپا میداشت. حافظ ابرو مینویسد؛ «سلطان سعید اولجایتو از غایت محبت دین اسلام و دوستی محمدرسول الله(ص) و اهل بیت او دائماً با علما در مناظره و مباحثه میبود و اهل علم را رونقی تمام و چنان علم دوست بود که بفرمود به استصواب و فکر خواجه رشیدالدین تا مدرسه سیاره بساختند، از خیمههای کرباس و دائماً با اردو میگردانیدند و در آنجا مدرسی چنین تعیین فرمود، چنانچه شیخ جمال الدین حسن بن المظهری و مولانا نظام الدین عبدالملک و مولانا نورالدین تستری و مولانا عضدالدین آوجی و سید برهان الدین عیری و قریب صد طالب علم (دانشجو) را در آنجا اثبات کردند و ترتیب ماکول و ملبوس و الاغ و دیگر مایحتاج ایشان مهیا فرمود تا دائم در بندگی حضرت میباشند و در سلطانیه در ابواب الی مبارک مدرسه انشا فرمود و شانزده مدرس و معبد و دویست طالب علم را اثبات فرمود. تا چنان شد که در زمان دولت او روز بازار علم و فضل رواجی تمام یافت و تمامت آن معانی به مساعی جمیله خواجه رشیدالدین بود که سلطان را در این معنی تحریص فرمودی تا چندان فاضل و عالم در آن زمان مبارک پیدا شدند که به وصف نگنجد.» (مجمع التواریخ سلطانیه، به اهتمام محمد مدرسی زنجانی، انتشارات اطلاعات، 1364 ، صص 30 - 29) شرح این شگفتیها که 700 سال پیش در گوشهیی از این سرزمین پهناور و جاودان رخ داده است، به واقع به وصف نگنجد. به قول نجم الدین رازی در مرصاد العباد؛ «سامان سخن گفتن با لبها نیست.»
در همه بحثهای دیگر خدمات کشوری نیز امور به همین منوال در جریان بوده است. با توجه به اهمیت موضوع به یک مورد دیگر که مساله بهداشت و پزشکی کشور در آن زمان بود، به طور مختصر میپردازیم و کار جدی در این زمینه را به محققان و استادان وامیگذاریم.
آنچه مسلم است، سه واحد بیمارستانی بزرگ در شهر سلطانیه وجود داشته است. در نحوه اداره بیمارستان و پزشکان و پرسنل آن در سلطانیه متاسفانه جزییات بیشتری در دست نیست ولی در مورد ارگ تبریز که مدتی رشیدالدین فضل الله در آنجا بوده، جزییات بیشتری به جای مانده و با توجه به اینکه خواجه رشیدالدین قبلاً در تبریز چنین شیوه و متدی را در اداره بیمارستانها (دارالشفاها) به کار میبرده، منطقی به نظر میرسد که در سلطانیه اشکال تکامل یافتهتری از عملکردهای قبلی در تبریز را به اجرا گذاشته باشد محمد مدرسی زنجانی در مجمع التواریخ السلطانیه (29) از قول حافظ ابرو مینویسد؛ «... بزرگ ترین بنیاد خیریه خواجه رشیدالدین فضل الله که در شکوه و عظمت بینظیر بود «ربع رشیدی» نام داشت که در شرق شهر تبریز، در غرب شهر غازانیه... تاسیس شد... و شامل عماراتی عالی و مدرسه و کتابخانه معتبری، دارای 60 هزار جلد کتاب از بهترین نفایس کتب که از اطراف و اکناف جهان جمع آوری شده بود و به زبانهای مختلف در دسترس اهل دانش و هنر قرار گرفته بود، و عمارت به، کنان کوه، معروف به ربع رشیدی که به حقیقت شهری است معمور و مثل عمارت سلطانیه که همچنان عمارت در هیچ شهری نیست...»
خواجه در مکتوب دیگری که به پسر خواجه سعدالدین حاکم قنسرین و عواصم نوشته است از آبادی ربع رشیدی چنین توصیف میکند؛ «... اکنون به میامین قدوم علما و یمن همت فضلا به اتمام پیوست و در او 24 کاروانسرای رفیع که چون قصر خورنق منیع است و به رفعت بنا از قبه مینا گذشته و هزار و پانصد دکان که در متانت بنیان از قبه هرمان سبقت برده و 30 هزار خانه دلکش در او بنا کرده ایم و حمامها خوش هوا و بستانها باصفا و حوانیت و طواحین و کارخانههای شعربافی و کاغذسازی و رنگرزخانه و دارالضرب و... حافظ قرآن 200 نفر کوفی، بصری، شامی، علما و فقها و 400 نفر طبیب حاذق از هند، چین، مصر و شام و دیگر ولایات 50 نفر، هر یکی پنج نفر را تعلیم دهند. غرض از تسطیر این است که 50 نفر صوف باف از انطاکیه و اسیواس، و طرسوس بفرستد، نه به زور روانه دارالسلطنه تبریز کند.» (مجمع التواریخ سلطانیه، به اهتمام محمد مدرسی زنجانی، انتشارات اطلاعات، 1364، صص 33-32-31-30)
در این نقل سه مورد قابل توجه است که اشاره موکد به آنها خالی از لطف نیست. اول اینکه حافظ ابرو خود مورخی چیره دست و از شخصیتهای برجسته علمی سلطانیه و از مشاوران نزدیک خواجه رشیدالدین بوده و در بیان عظمت ربع رشیدی این مکان را به «سلطانیه که نظیری ندارد» تشبیه میکند، و این نظر را که نظام اجتماعی و عملکرد مجریان در متدولوژی اداره نهادها و سازمانهای فرهنگی، خدماتی و عام المنفعه در سلطانیه مطمئناً پیچیده تر و اساسی تر از این مقدار که تواریخ مربوط به سازمانهای شهری سلطانیه آمده است، بوده، تایید میکند. دوم اینکه پزشکان خارجی مشغول در پایتخت، هر کدام موظف به تعلیم پنج ایرانی بوده اند که طبعاً در دوره اول اقامت پزشکان خارجی، 250 طبیب حاذق ایرانی آماده کار میشدند. نتیجتاً مجموعه تجربیات دانش پزشکی تمام کشورهای مترقی و پیشرفته جهان، در اختیار پزشکان سلطانیه قرار میگرفت، و سوم اینکه فضای سیاسی کشور، در پرتو تفکر باز و عدالت خواهانه رهبران، فضای آزاد، و دموکراتیک، و عاری از استبداد و زورگویی بوده است، و بازگویی خیلی مختصر و دو کلمهیی «نه به زور» حاکی از مرسوم و شایع، و عادی بودن این شیوه حکومتی در جامعه و حتی در برخورد با اتباع خارجی بوده است. و نیز این مساله که روابط خارجی ایران با کشورهای مشترک المنافع تحت پرچم ایران (فدراتیو) کاملاً گسترده و نزدیک بوده است.
در اینجا بررسی اساسی از استخوان بندی و استیل معماری شهر و نحوه استقرار اماکن مختلف و چگونگی و بافت طبقاتی شهر و موارد متعدد دیگر را به مقالی دیگر موکول میکنیم، و به مورد دوم، یعنی اصلیترین مکان و محل ابنیه به جا مانده از گذشت اعصار و قرون، (گنبد سلطانیه) میپردازیم، همان طوری که گفته شد شهر به دو بخش کهندژ و شارستان تقسیم شده است. که کهندژ ارگ سلطنتی و مرکز حکومت و کاخ رهبری بوده و با خندقی آبی از شهر جدا میشده است.
پی نوشت؛--------------------------
-1 در طول تاریخ کشور پهناورمان یکی از م*****ان آثار به فرهنگ و تمدن، غربیان بوده اند. اگر کشور کهنسال ما، گاه و بیگاه در زیر چکمهها و شمشیرهای زورمداران و چپاولگران ضجه زده است، غارتگران فرهنگ کشورمان کمتر از آنها بر ما ستم نکرده اند و اکثر کتابها و آثار هنری و باستانی ما را به غارت برده اند. مطمئناً ما صدها جلد کتاب و هزاران شعر درباره فعل و انفعالات و روند زندگی در شهر سلطانیه داشته ایم که به تاراج رفته است. به نمونهیی از اعتراف اندک یکی از مهاجمین بنگرید. آدام اولئاریوس (مستشرق آلمانی) چنین میگوید؛ «شهر سلطانیه بر دشتی هموار در حالی که هر دو طرف آن را رشته کوههایی از جمله در سوی راست کوه کیدر پیامبر فرا گرفته، واقع شده است... یک نرده آهنین قسمت بالای مسجد را از سایر بخشها جدا کرده و محراب را تشکیل داده بود، در این محراب تعداد زیادی کتب قدیمیبه زبان عربی قرار داشت که در ازای برخی از آنها پنج ربع ساعد و پهنایشان تقریباً برابر با یک ساعد بود. حروف یک انگشت درازا داشته و سطور آن به وسیله آب طلا و مرکب سیاه به صورتی بسیار استادانه نوشته شده بود. من به چند برگ این کتابها دست یافتم و آنها را به کتابخانه دربار شاهزاده نشین هلشتاین برای مراقبت و نگهداری سپرده ام» (سفرنامه آدام اولئاریوس، ترجمه احمدبهپور، تهران 1363، صفحه 1147)
sorna
05-23-2011, 01:36 AM
در نوشتار قبلی شرحی درباره شهر سلطانیه گفته شد. در ساخت و پرداخت این شهر هنر ایرانیان و دانش و استعداد آنان مشهود بود. یکی دیگر از نماد خلاقیت ایرانیان گنبد سلطانیه است.
سلطانیه، دشت زمردین آکنده از لاله و شقایق و نسرین، از اوان ورود ارغون شاه به تبریز و پس از وی در دوران حکومت 13ساله پسرش غازان خان، محل استراحت و بیتوته قوای دولتی به عنوان توقف موقت بین راهی در نقل و انتقالات نظامی بوده و گاه امیران سپاه با وجود ارغون و غازان مدتی را تابستانها در این دشت زیبا به سر میبردند.
اینک در سال 703 (1304م) غازان خان در سنین جوانی در بین النهرین بیمار میشود و به اندک زمانی درمیگذرد. قبل از مرگ برادرش اولجایتو را به جانشینی معرفی میکند.
«یک روز سلطان اولجایتو نشسته بود. امرا و ارکان دولت حاضر بودند مثل امیرقتلغ شاه و امیرچوپان و امیرفولاد و جنکسان و امیرحسین و امیرسونج و امیرالیسن قتلغ و دیگر امرای بزرگ و وزرای نامدار. او در وصف پادشاهان و آثاری که از ایشان یادگار مانده است، سخن گفت. فرمود؛ حق سبحانه و تعالی، آدمیرا از جمله مخلوقات به فضیلت و لقد کرمنا بنی آدم مخصوص گردانیده است و باز در میان برایا نافذ و جاری گردانیده، میباید که از ایشان که آثار خیرات و مبراتی که به دست برنیاید به تخصیص پادشاهی که داد و عدل و انصاف زندگانی کرده اند و بعد از آن فرمود که یک روز پیش پدر خود پادشاه ارغون که از پادشاهان گیتی به داد و عدل و دانش ممتاز بود حاضر بودم. عمارت سلطانیه بر خاطر خطور کرده بود که همچنان من پادشاه جهانم، میخواهم شهری بنا کنم که آن پادشاه بلاد بود. جماعتی که حاضر بودند بعضی موضع نام بردند و هر یک را آنچه از عیب و هنر و دانسته باز نمودند. آخرالامر موضع قنغور ولانگ اختیار کردند که یا ییلاقی به غایت منزه است و قراری بسیار در حوالی این و مرغزارهای جنوب و هوای خوش... فرمان فرمود تا طرح شهر برکشیدند و به بنای قلعه آن از سنگ تراشیده اشارت فرمود... اکنون آنچه که پدر من بنا کرده بود، اگر حق سبحانه توفیق بخشد به اتمام رسانم... این شهر و قلعه نه از برای آن میسازم که گر نغوذ بالله سختی پیش آید این موضوع مرا مامنی باشد... من در این امر (ساختن شهر) اعتماد بر قوت و قدرت خود ندارم، من نیز یک بسنده عاجزم...» (آثار تاریخی سلطانیه، هوشنگ ثبوتی، صص 36- 35)
هنگام در رسیده بود. فراخوان عمومی معماران و مهندسان و هنرمندان از اقصی نقاط کشور آغاز شد. دستهای خلاق هنرمندان ایرانی یک بار دیگر دور هم جمع شدند تا زیر سلطه ایلخانان - که ایرانیان حداقل اجدادشان را غاصبان بی رحم و زورمدار میشناختند - هنر و اندیشه ژرف و ماورایی شان را در معرض چشمان حیرت زده شمنیستها 1 قرار دهند و ثابت کنند هر چند مهر حاکمیت از آن شماست ولی باز ما ایرانیها هستیم که خلاقیت و هوش و ذکا را در بطن و جان مان حفظ کرده ایم و ما هستیم که هنرمان را براساس اندیشهها و درونیات متعالی اسلامی و ایرانی مان متبلور خواهیم کرد. به واقع نیز چنین بود و هنر معماری شگرف ایران زمین آنچنان عمیق و غوغایی و گسترده بود که صحرانشینان شمنیست هرگز خیال هیچ گونه رذالت و نظری را به سر راه نمیدادند، زیرا هنری در سرشت تاریخی شان نبود.
باری ساختن سلطانیه آغاز شد
«... قلعه آن را (شهر را) دیوار سنگ تراشیده کرده اند، بر سر دیوار آن چهار سوار پهلوی یکدیگر توانند رانند و اهل قلعه مربع نهاده اند طول و عرض مساوی هر دیواری بگز شرع، 500 گز، چنانچه دو هزار گز دور آن باشد و یک دروازه شانزده برج دارد، پس از دروازه و درب - اندرون - قلعه... گنبدی مثمن بزرگ عالی که قطر آن شصت گز است. در غایت تکنیک و ارتفاع آن 120 گز چنانچه در اقصای بلاد عالم مثل آن نمیدهند... و متصل آن گنبد، چند عمارت عالی ساخته است، محمدی به تکلف و دارالفیاض و دارالسیاده و موقوفات بسیار بر آن وقف کرده و سرایی به جهت خاصه خود در اندرون قلعه ساخت... ایوان خانه بزرگ که دو هزار آدمی در آن گنجد و آن را کریاس نام کرده.» (آثار تاریخی سلطانیه، نوشته هوشنگ ثبوتی، ص 37)
گنبد سلطانیه و ساختمانها و جایگاههای حواشی آن در طول حدود 10 سال ساخته شد. در اوایل قرن هفتم در سراسر جهان ساختمانی با این ارتفاع و دقت و زیبایی وجود نداشت و هم اینک نیز پس از مسجد ایاصوفیا در ترکیه و کلیسای جامع مریم مقدس (کاتدرال - سانتاماریا دلفیوره) سومین بنای عظیم در فلورانس ایتالیا، ساخته دست بشر است، که قبل از آغاز تمدن اخیر بنا شده است. اگر بخواهیم به تمامی جزییات شگفت انگیز و بسیار دقیق و علمی این گنبد هشت ضلعی، و زیرمجموعه ساختمانی آن بپردازیم، از حد یک گزارش مجمل بیرون خواهد رفت. پس به اختصار به چند مورد شاخص - یا از نظر من قابل توجه به ویژه به لحاظ استتیک - میپردازیم. از حدود 40 کیلومتر به زنجان مانده در سمت چاپ جاده در میان دشتی سرسبز و خرم، گنبد عظیم از فاصله 10 کیلومتر دیده میشود. در هوای آفتابی درخشان هنوز مقدار اعظم کاشیهای فیروزهیی گنبد که از گزند باد و باران و عوامل نامساعد طبیعی و گزند دزدان سخیف و ابله در امان مانده، قابل رویت است. در سرراهی سلطانیه به سمت چپ که پیچیدیم با هر دقیقهیی که پیش میرویم، عظمت بنا افسونگر و پرغرور بیشتر احساسات حیرت و تحسین ما را برمیانگیزاند. از خندق پیرامون کهندژ و برجهای دیده بانی و منارهها، جز آثاری مختصر باقی نمانده است. اما گنبد و پایهها و اتاقها و سالنها و کلیه مجموعه به طور کامل سالم مانده است.
در کنار و گوشهیی از بنای غول آسا آجری افتاده یا ناودانی درهم شکسته است. البته داربستهای سیاه فلزی بسیار انبوهی که گویی اندام زنده و پهلوانی گنبد را ذره ذره در هم میشکند و نفساش را از تنش برمیگیرند متاسفانه سالهاست برای مرمت روی گنبد را فراگرفته و گویی به اندازه قدمت خود گنبد باقی خواهد ماند، از شکوه و دلبربایی بنا به غایت کاسته است.
از در ورودی عمومی (ایوان شمال غربی) داخل میشویم. (ورودی شمال شرقی، از همان زمان مخصوص ورود درباریان بوده و ورودی سوم در ضلع غربی تربت خانه است.) سر را که بالا میگیریم ارتفاع عریان و وهمناک 5/48 متری گنبد و دهانه قوس 60/25 متری آن (حدود ارتفاع یک ساختمان هفت طبقه) سر را به دوران میافکند. سعی میکنم گام به گام که در گوشه و کنار مجموعه قدم زدهام با توضیحی هرچند ناقص خواننده را نیز با خود همراه ببرم شاید گامهای بیقوت مان را که در برابر تمدن غول آسای غرب به لرزه درآورده، اندکی توان و نیرو بخشد و بدانیم که حتی همین امروز این مجموعه در برابر آسمانخراشهای غرب میتواند نمونهیی از عظمت هنر و تمدن درخشان و پیشگامی علمی کشورمان باشد... چند قدم به عقب برمیگردم.
در 700 سال گذشته در اثر زلزلههای دهشتناک که حداقل 90 درصد شهر به زیر خاک فرو رفته است مجموعه گنبد سلطانیه فقط پنج سانت نشست کرده و در قسمتی از گنبد فقط یک شکاف چند سانتی به وجود آمده است.
sorna
05-23-2011, 01:36 AM
گنبد دارای اختصاصات منحصر به فردی در جهان است
گنبد سلطانیه برای اولین بار در جهان به صورت دوپوسته ساخته شده است و پس از احداث این گنبد است که به لحاظ ملاحظات علمی در سایر کشورها و نقاط کشور از این روش استفاده شده است. مهندس هوشنگ ثبوتی در بررسی آثار تاریخی سلطانیه در این باره میگوید؛ «دوپوسته بودن گنبد به لحاظ استفاده از همان اینرسی بیشتر و کوچکتر کردن ضخامت آن از پایین به بالا به جهت سبکتر کردن آن. نمودار رابطه تعادل در اجزای گنبد است. حال به غایت به مطالعات باستان شناسی ذکرشده چنین استنتاج میشود که عامل محاسبات ایستایی در همه ابعاد عامل تعیین کننده در جهت طرح و اجرای عناصر و المانهای معماری در گنبد سلطانیه بوده است.» (بررسی آثار تاریخی سلطانیه، ص 127)
مجموعه گنبد پس از گذشت هفت قرن هنوز نسبت به اماکن باستانی دیگر کشور سالمتر به نظر میرسد. این مساله ناشی از عوامل متعدد دقیق و حساب شده است. مثلاً انتخاب زمین جهت احداث کهندژ و به ویژه قسمت گنبدخانه کاملاً علمیو بر اساس استانداردهای موجود امروز است.
پروفیل (گمانه) 9 متری موجود در زیرزمین گنبد نشانه وجود آزمایشگاه فنی مکانیک خاک جهت انتخاب بهترین قسمت با بافت سنگین فشرده و مقاوم خاک است. فونداسیون (پیها) گنبد برای آنکه باری به این عظمت- 1600 تن- را تحمل کند باید از پیچیده ترین و قوی ترین مصالح برخوردار باشد. پیداست پس از اتمام آزمایشهای لازم دانه بندی و نسبت شن، رس و... خاک و درصد رطوبت، عمق آبهای زیرزمینی و مسائل مشابه دیگر اقدام به پی ریزی که به لحاظ سادگی و عمق کم یکی دیگر از عجایب مجموعه است، کرده اند. پیها حداکثر 90 سانتیمتر ارتفاع داشته و فقط 50 سانتیمتر از جرزهای پیها تحمل کننده بار ساختمان بزرگ تر است. مواد پیها از شفته آهک و گچ است.
سردابه که با پلههای زیبا، همکف را به زیرزمین متصل میسازد دارای فضاهایی بسیار متعدد و عمدتاً از سنگهای یکپارچه بوده و احتمالاً محل قبر اولجایتو در همین سردابه پیش بینی شده بود.
طبقه همکف یا زیر گنبد دارای پلان هشت ضلعی است که در طبقه اول به انضمام حجرهها و فضاهای مرتبط شکل مستطیل به خود میگیرد و در طبقات دوم و سوم دارای پلان هشت ضلعی متمایل به منتظم است. از سوی طبقه همکف، پلههایی باریک و مدور راه را به طبقات بالاتر میگشاید. عجیب اینکه در لحظه اول ورود به پلهها این تصور پیش میآید که پلهها پایین بوده و امکان گذر وجود نداشته باشد در حالی که فضای پلهها طوری تنظیم شده که هر انسانی با هر قدمی حتی چند متری قادر به عبور از پلهها است. طبقات سه گانه دارای ایوانها، بالکنها و نشستگاههایی است که اگر بازدید همراه با راهنما نباشد بی شک انسان در میان آن همه ورودیها و خروجیها سردرگم خواهد شد و راه اصلی بازگشت را پیدا نخواهد کرد. «پس از طبقه همکف، طبقه اول شامل دهلیزهای ارتباطی است... این دهلیز دور تا دور بنا را احاطه کرده و یک پلان 16 وجهی را به وجود میآورد. این دهلیزها با سقفهای کم خیز پوشیده و در حد فاصل ایوانها فضاهای متنفسی و کاربردی ایجاد شده است. سقف این فضاها با فرمهای متنوع با استفاده از آجر، گچ و سنگ احداث شده است و فضاهای کاربردی بالکنهای هشتگانه یی است که از ایوانها پدید آمده و دارای تزیینات زیبایی اعم از کاشیکاری، تسمه کشی، گچکاری و تلفیق آجر و کاشی و بالاخره کتیبههای متعدد است. آرایش و دکوراسیون دهلیزهای مشرف به ورودی اعضای خاندان حکومتی با نصب پردههای زیبای زربفت از اهمیت خاصی برخوردار است و هر یک از این ایوانها به طور متقارن به سه واحد طاق و تویزه تبدیل شده و آرایش سقف آنها زیباترین و جذاب ترین تزیینات در هنر گچ بری بناهای عالم را عرضه کرده است. از هر کدام از ایوانهای هشتگانه، پنجره یی به داخل گنبد خانه باز میشود. از این طبقه پلکانهای مارپیچی منارهها آغاز شده و ضمن ادامه تا بالای مناره، طبقه دوم را با طبقه سوم که پشت بام باشد مرتبط میکند.» (همان منبع، ص 144)
بالکنها مشرف به بیرون یعنی شهر و دشت وسیع و زمردین سلطانیه است. این ایوانها در مراسم و اعیاد برای حضور مسوولان مملکتی و تماشای مراسم داخل شهر و احتمالاً استراحت و نشستهای مشورتی و خانوادگی استفاده میشده است. دیوارهای مشبک آجری با اشکالی زیبا و دستور فنی بسیار دقیق و علمی ساخته شده اند. سقف بالکنها با رنگ افرایی و مسی دارای اشکال، گلها و انحناهایی است که هنوز رنگ جلا و شکوه خود را حفظ کرده است. یکی از شگفتیهای طراحی در همین سقفهای محراب گونه است. تمامی اشکال در سه سطح گچ بری شده اند، به طوری که فضای حجمی پیدا کرده و از نظر هنر تجسمی یکی از شاهکارهای دست بشر محسوب میشود. بالکنهای مشرف به گنبدخانه دارای حفاظهایی مشبک از جنس چوب است، که بدون استفاده از چسب و میخ و فقط به وسیله سجاف و ایجاد شکافهای نر و مادگی قطعات به یکدیگر متصل شده اند.
استحکام این حفاظها به اندازه یی است که هنوز پس از هفت قرن ذرهیی لرزش و تعویض فرم پیدا نکرده اند. اشکال گوناگون هندسی - قرینهیی بینهایت زیبا و منظم به جلال و شکوه ایوانها افزوده است. ایوانها محل اجتماع بانوان خاندان اولجایتو و سایر درباریان بوده است. نحوه ساخت و ساز ایوانها به گونهیی است که از پایین گنبدخانه به هیچ وجه قابل دیدن نیست، ولی از بالا به طور کامل همه ابعاد زیر گنبد به راحتی دیده میشود. در مراسم سوگواری و جشنهای مذهبی و ملی، خاندان درباریان و بعضاً مدعوین عمومی از این محل استفاده میکرده اند. پیشانیها و نقابهای این ایوانها با استفاده از کاشیهای فیروزهیی رنگ و رنگهای سبز چمنی و سایر رنگهای ملایم، هارمونی عجیب و زیبای حیرتآوری را پدید آورده است. در حاشیههای محراب گونه آیات قرآنی با خطوطی بسیار زیبا نقش بسته اند. در یکی از پیشانیهای این ایوانها در سمت جنوبی یک حاشیه محدود با عرضی 20 سانتیمتری معین و مشخص است. آیت الکرسی از ابتدا تا انتها بدون افتادن حتی یک نقطه به طور هماهنگ و کامل نوشته شده است.
- در چنان ارتفاعی بدون امکانات پیشرفته امروزی - تنظیم ابعاد و اندازه خط و تعیین دقیق میزان جاگیری این چند آیه قرآن به طوری که نیازی به کشش بعضی از کلمات یا کوتاه و بزرگ کردن و تغییر ابعاد خط در نوشتن بعضی از کلمات دیگر به وجود نیاید و آیات به طور کامل دقیقاً در همان مقدار محل تعیین شده پیشانی محرابی نوشته شود، واقعاً فوق تصور است. به هر حال سلطانیه دو زلزله هشت ریشتر را از سر گذرانده و هنوز شاداب و محکم در جای خود ایستاده است.
پی نوشت
1- شمنیزم؛ آیین بدوی با مقررات و قوانینی بسیار خشن که مغولان از آن پیروی میکردند؛ شمن خدای نیروی معهود. شمن؛ آیین مغولی
sorna
05-23-2011, 01:37 AM
جمعآوري داربستهاي داخل گنبد سلطانيه تا پايان سال
استاندار زنجان تاكيد كرد:
جمعآوري داربستهاي داخل گنبد سلطانيه تا پايان سال
http://www.jamejamonline.ir/Media/images/1389/08/07/100889640402.jpg
جام جم آنلاين: استاندار زنجان خطاب به مسؤولان اداره كل ميراث فرهنگي و پايگاه ميراث جهاني گنبد سلطانيه گفت: تا عيد نوروز امسال فرصت داريد نسبت به جمعآوري داربستهاي داخل گنبد سلطانيه اقدام كنيد تا مردم به راحتي بتوانند از داخل گنبد بازديد نمايند. در غير اين صورت خود استانداري اقدامات لازم را در راستاي جمعآوري اين داربستها انجام خواهد داد.
به گزارش ايسنا، محمد رئوفي نژاد در كارگروه ميراث فرهنگي و گردشگري استان با بيان اينكه 60 سال است اين داربستها در گنبد وجود دارند، ابراز كرد: اگر تاكيد مديريت استان بر جمعآوري داربستهاي خود گنبد سلطانيه نيز نبود، اين داربستها به اين زودي جمع نميشدند. در حالي كه يك فرصت براي اين كار تعيين كرديم و مسؤولين نيز در اين فرصت، داربستها را جمع كردند.
وي ادامه داد: از 60 سال قبل، اين داربستها در گنبد براي انجام عمليات مرمتي برپا شدهاند و در طول اين سالها همواره اين داربستها وجود داشته است. با توجه به اينكه عمليات مرمت تمام شدني نيست و همواره نياز به مرت جهت حفظ گنبد داريم، بنابراين نميتوان هميشه اين داربستها را در گنبد نگه داشت و بايد براي جمعآوري آن اقدام نمود.
مقام عالي اجرايي استان تاكيد كرد: هم اكنون در حرم امام رضا (ع) نيز با آن حجم زاير و با توجه به اينكه همواره نياز به مرمت و ترميم برخي نقاط در حرم وجود دارد، از دستگاههاي پيشرفته براي اين كار استفاده ميكنند و هيچ گاه داربست به مدت طولاني برپا نميكنند. حال همين امر را ميشود در سلطانيه نيز انجام داد و داربستها را جمع آوري كرد.
استاندار زنجان تصريح كرد: تا عيد امسال به مسؤولان فرصت ميدهيم كه با رعايت مسائل فني و ايمني و با در نظر گرفتن مسائل مهم عمليات مرمت، داربستها را جمعآوري كنند و ادامه تعميرات با يك سري داربستهاي متحرك و شيك انجام شود. در اين زمينه استانداري اعتبار لازم را نيز در نظر خواهد گرفت و در صورت نياز از كشورهاي ديگر براي خريداري بالابرهاي مورد نياز و يا وسائل ديگر اقدام خواهد شد.
رئوفي نژاد با بيان اينكه تنها روش كار عوض خواهد شد و روند كار نبايد كند شود، يادآور شد: همچنين ميتوان ترتيبي اتخاذ كرد تا مردم از روند عمليات مرمت نيز با استفاده از روشهاي خاص، بازديد كنند كه اين امر نيز ميتواند در جذب گردشگران در اين منطقه موثر باشد.
وي با تاكيد بر اينكه در اجراي طرحهاي گردشگري، بايد ابزارهاي تشويق براي جذب سرمايهگذار در نظر گرفته شود، گفت: به دلايل مختلف، طرحهاي بزرگ گردشگري در كشور و استان نه عملي هستند و نه در آينده عملياتي خواهند شد. هم اكنون در زنجان طرحهاي گردشگري همچون زنجانرود، گاوازنگ، سلطانيه، تهم و گلابر وجود دارد كه اين طرحهاي بزرگ به دلايل مختلف نميتوانند اجرا شوند.
اين مقام مسوول ادامه داد: در صورت اينكه اين طرحهاي بزرگ خُرد نشوند و به طرحهاي كوچك تقسيم نگردند، به همين وضعيت فعلي باقي خواهند ماند و هيچ وقت اجرايي نخواهند شد. به همين دليل ضروري است تا بخشي از طرحهاي بزرگ، كوچك سازي شوند تا بتوان آنها را اجرا كرد. طرحهاي بزرگ گردشگري را نبايد يك جا ديد و به آنها مجوز داد كه در اين صورت همه گرفتار خواهند شد.
sorna
05-23-2011, 01:37 AM
بعد از 50 سال
جمعآوري داربستهاي گنبد سلطانيه آغاز شد
http://www.jamejamonline.ir/Media/images/1388/06/27/100917700210.jpg
جام جم آنلاين: مدير پايگاه جهاني گنبد سلطانيه از آغاز جمعآوري داربستهاي گنبد سلطانيه بعد از گذشت 50 سال خبر داد.
عليرضا رازقي در گفتوگو با فارس اظهار داشت: داربستهاي داخلي گنبد سلطانيه حدود 50 سال پيش نصب شده است كه عمليات نصب اين داربستها نيز حدود 10 سال طول كشيده است.
وي در ادامه افزود: گنبد سلطانيه به صورت يك هشتضلعي است كه داربستهاي نصبشده در داخل نيز قابل تقسيم به 8 قسمت است و داربستهاي يك قسمت از اين 8 قسمت تا پايان سال 90 جمعآوري خواهد شد.
به گفته مدير پايگاه جهاني گنبد سلطانيه يك هشتم داربستهايي كه قرار است تا قبل از پايان سال 90 جمعآوري شود در ضلع جنوب غربي گنبد سلطانيه است.
هر 6 ماه تا يك سال، يك هشتم داربستها جمعآوري ميشود
رازقي گفت: طبق برنامهريزيهاي انجامشده هر 6 ماه تا يك سال، يك هشتم از داربستهاي گنبد سلطانيه جمعآوري خواهد شد.
مدير پايگاه جهاني گنبد سلطانيه با تأكيد بر اينكه جمعآوري داربستهاي گنبد سلطانيه با يك پارادوكس مواجه است، اظهار داشت: داربستهاي داخل گنبد از سويي براي بازديدكنندگان و گردشگران به لحاظ بصري مشكلاتي را ايجاد ميكند و در مقابل ما براي عمليات مرمت به اين داربستها نياز داريم، به همين دليل موضوع جمعآوري داربستها مورد بررسي دقيق قرار گرفت.
رازقي ادامه داد: در بررسيها مشخص شد كارگاههاي مرمت تاكنون در گنبد سلطانيه به صورت افقي فعاليت ميكردند كه مقرر شده است از اين پس به صورت عمودي عمليات مرمت انجام شود. پلان گنبد 8 ضلعي است و داربست ها نيز اين قابليت را دارند كه به 8 قسمت تقسيم شده و يك هشتم يك هشتم باز شوند.
وي افزود: در مرحله نخست باز كردن داربستها كارگاه مرمت ضلع جنوب غربي گنبد ساماندهي شده است به طوري كه در حال حاضر از صفر تا 23 متري اين ضلع مرمت شده و 23 تا 48 متري آن هنوز در دست مرمت است كه تا پايان مرمت اين قسمت قرار است تا پيش از پايان سال 90 كل داربستهاي ضلع جنوب غربي باز شود.
به گفته مدير پايگاه جهاني گنبد سلطانيه در همين زمان مرمت پوسته خارجي گنبد در ضلع جنوب غربي نيز انجام خواهد شد.
رازقي يادآور شد: 50 سال پيش ايتالياييها به منظور مرمت گنبد سلطانيه داربستها را داخل گنبد نصب كردهاند.
وي درباره تغيير ورودي بازديدكنندگان به گنبد سلطانيه نيز گفت: بازديدكنندگان از اين پس به جاي ضلع جنوب غربي از ضلع شمال غربي ميتوانند از گنبد بازديد داشته باشند.
گنبد سلطانيه بزرگترين گنبد آجري جهان و مقبره اُلجايتو است كه در 1302 تا 1312 در شهر سلطانيه (پايتخت ايلخانيان) ساخته شد و از آثار مهم معماري پارسي و اسلامي به شمار ميرود.
اين بنا مسجدي است بسيار زيبا از حيث معماري و تزيين و بزرگي در دنيا مشهور است. گنبد مزبور در 5 فرسخي سمت شرقي شهر زنجان در داخل باروي شهر قديم سلطانيه قرار گرفته و بنايي است هشت ضلعي كه طول هر ضلع آن 80 گز است. هشت مناره نيز در اطراف گنبد دارد و قديميترين گنبد دوپوش موجود در ايران است. رنگ گنبد آبي است.
ساخت اين گنبد در سال 702 هجري قمري به دستور الجايتو در شهر سلطانيه، پايتخت آن زمان ايلخانيان آغاز شد و در سال 712 هجري قمري به اتمام رسيد.
گفته ميشود در ساخت گنبد بزرگ شهر فلورانس از اين گنبد الگوبرداري شدهاست. بناي اين گنبد كه بعد از گنبدهاي سانتامارينا و اياصوفيه سومين گنبد بزرگ دنياست.
گنبد سلطانيه 24 تير 1384 در فهرست ميراث جهاني يونسكو جا گرفت.
sorna
05-23-2011, 01:38 AM
گنبدسلطانيه، سومين بناي آحري حهان
http://jamejamonline.ir/Media/images/1388/04/10/100910912592.jpg
جام جم آنلاين: گنبد سلطانيه در استان زنجان از جمله شاهكارهاي هنر معماري ايران و جهان اسلام است و پس از كليساي جامع مريم مقدس در فلورانس ايتاليا و مسجد ايا صوفيه استانبول، سومين بناي عظيم آجري جهان بهشمار ميرود.
به گزارش ايسنا، گنبد سلطانيه از جمله آثار ثبت شده در فهرست ميراث جهاني يونسكو است و يكي از مهمترين آثار باستاني جهاني بهشمار ميرود.
دشت وسيع سلطانيه كه از دامنه كوههاي شمالي منطقه آغاز و تا اولين رشته كوههاي جنوبي ادامه پيدا ميكند، تقريباً در نقطه مركزي چمن سلطانيه را كه همانند تخته فرش تنيده از ابريشم است، در آغوش كشيده است.
اين گنبد در 36 كيلومتري جنوب شرقي زنجان و 4 كيلومتري اتوبان قزوين – زنجان در شهر سلطانيه قرار داشته و بنايي است عظيم و ممتاز كه در وسط شهر تاريخي سلطانيه بنا گرديده است.
گنبد سلطانيه مجموعهاي است بسيار زيبا از حيث معماري و از لحاظ تزيين و بزرگي در دنيا مشهور است. اين گنبد مزبور در پنج فرسخي سمت شرقي شهر زنجان در داخل باروي شهر قديم سلطانيه قرار گرفته و بنايي هشت ضلعي است. هشت مناره نيز در اطراف گنبد وجود دارد و قديميترين گنبد دوپوش موجود در ايران است.
رنگ گنبد آبي است و در قسمت بالايي آن ساختمان دور تا دور اطاقها و غرفهها ساختهاند. خود گنبد از كاشيهاي فيروزهاي رنگ پوشيده و سقف داخل اطاقهاي بالا با گچبريهاي و آجرهاي رنگارنگ تزيين يافتهاست. در حاشيه طاقها آيات قرآني و اسماالله با خط جلي نوشته شدهاست. حكاكيهايي در آجرهاي ديوارها و سقفهاي رنگين بنا نيز ديده ميشود.
تزيينات و نحوه ساخت اين مقبره در واقع نقطه عطفي در معماري آن دوران بوده به اين شكل كه سبكي جديد را در معماري بهوجود آورده كه از معماري سلجوقي منفك شدهاست.
ساخت اين گنبد به دستور الجايتو در شهر سلطانيه، پايتخت آن زمان ايلخانيان آغاز شد. بعضي از تاريخ نويسان نوشتهاند؛ سلطان محمد خدابنده اين گنبد و بناي عظيم را بنا كرد كه قبور مطهر ائمه اول و سوم شيعيان يعني امام علي (ع) و حسين (ع) را به آنجا منتقل كند. ولي بهعلت خوابي كه ديد از اين عمل منصرف شد.
دالانهاي تو در تويي در سردابه اين بنا موجود است كه حدس زده ميشود براي اجراي مراسم خاصي بهكار ميرفته است. حتي حدس ميزنند كه سلطان محمد خدابنده پس از مدتي از اسلام روي برگردانده و دوباره به اصل خود برگشته و شمن شده و اين دالانها و فضاها براي اجراي مراسم مذهبي خاص پس از مرگ وي بودهاست.
درباره وروديهاي اصلي به فضاي داخلي، بهخاطر وجود راههاي متعدد، نظريههاي مختلفي ابزار شده كه عمدتاً ايوانهاي شرقي و شمالي را بهعنوان وروديهاي اصلي معرفي كردهاند و وجود كتيبههاي مفصل ايوان شرقي و كتيبههاي به خط ثلث ايوان شمالي، مؤيد اين نظر است. بهنظر ميرسد در گذشته، راههاي ديگر با پنجرههاي آهني مسدود ميشدهاند.
كف بناي گنبد سلطانيه با زير سازي آجر فرش و شفته آهك و روكش سنگ مرمر سفيد يا سنگ رخام فرش شده بوده است.
بناي گنبد سلطانيه از نظر تزيينات يكي از موفقترين نمونههاي معماري اسلامي ايران بهشمار ميرود. عوامل مختلف تزييني بناي گنبد سلطانيه نظير تزيينات آجري، تزيينات گچبري، كتيبهها،كاشيكاري، تزيينات رنگ و نقاشي، تزيينات سنگي، تزيينات چوبي از جمله ويژگيهاي منحصر بهفرد اين بنا است.
در جوار گنبد سلطانيه و چسبيده بدان، بناهاي ديگر بوده كه با گذشت زمان ويران گشته و امروزه تنها آثار جزئي آنها از طريق حفريات باستانشناسي مشخص گرديده است.
در حال حاضر موزه باستانشناسي در گنبد سلطانيه احداث شده است كه در آن اشياء بهدست آمده از كاوشهاي باستانشناسي ارگ و شهر قديمي سلطانيه، شامل پيسوزهاي سفالي، انواع كاشيهاي زرنگار و زرين فام و ظروف لعابدار منقوش دوره ايلخاني، در معرض نمايش قرار گرفتهاند.
sorna
05-23-2011, 01:38 AM
نگاهي به استان زنجان
به هندوستان ايران سفر كنيد
http://jamejamonline.ir/Media/images/1388/04/10/100910912592.jpg
جام جم آنلاين: اگر در ايام عيد اين فرصت را به دست نياورديد كه سفري به شهرهاي اطراف داشته باشيد و تعطيلات را در منزلتان گذرانديد، شايد به اين فكر افتادهايد كه چند روزي را براي سفر انتخاب كنيد و از هواي مطبوع بهاري بهترين بهره را ببريد. استان زنجان ميتواند گزينه مناسبي براي سفر شما باشد.
شايد هم اصلا اين شهر را انتخاب كردهايد. از آنجا كه زنجان استاني سردسير است و زمستان سردي دارد، بهار آن به دليل داشتن هوايي معتدل، خالي از لطف نيست.
اين استان شامل 7 شهرستان به نامهاي زنجان، ابهر، طارم، خدابنده، خرمدره، ايجرود و ماهنشان است. اين منطقه يك واحد نيمهمستقل جغرافيايي است كه فلات آذربايجان را با شيب ملايمي به دشت قزوين مرتبط ميكند.
تنوع آب و هوايي استان زنجان سبب شده كه اين منطقه چهار فصل بوده و ظرفيتهاي بالايي در زمينه گردشگري طبيعي داشته باشد. به سبب شرايط خاص آب و هوايي منطقه، طارم استان زنجان را هندوستان ايران ميدانند.
چشمههاي آب معدني، رودخانههاي متعدد دائمي، جنگلها و آبشارهاي زيباي داخل جنگلها و روستاهاي ييلاقي كه در درههاي ارتفاعات طارم واقع شدهاند، اين منطقه را به پرجاذبهترين ناحيه طبيعي استان زنجان تبديل كرده است.
شهرستان خرمدره نيز كه از آن به عنوان باغشهر ياد ميشود، با اتكا به سرسبزي و باغهاي پرشمار خود، يكي از ديگر مناطق گردشگري اين منطقه است.
استان زنجان داراي بناها و آثار ديدني بسياري است كه براي مسافران و گردشگران از جذابيت خاصي برخوردار است. گنبد سلطانيه يكي از اين بناهاست كه در 35كيلومتري شهر زنجان واقع شده است.
قبل از نامگذاري سلطانيه، اين منطقه با يك قلعه و برج مراقبت و ديوارهايي از سنگ سبز ساخته شده بود. اين گنبد كه داراي پيچيدگيهاي فني و تزئينات زيبا و سحرانگيزي است، در دوران حكومت سلطان محمد خدابنده در تاريخ 704 هجري قمري احداث شده است.
از ديگر بناهاي اين شهر ميتوان به بناي رختشويخانه اشاره كرد كه اين بنا توسط 2 برادر به نامهاي مشهدي اكبر و مشهدياسماعيل ساخته شده و محل عمومي براي شستشوي لباس بوده است.
كاروانسراي سنگي، عمارت ذوالفقاري، مجموعه تفريحي ايل داغي و معبد داشكسن از ديگر بناهاي تاريخي اين استان است.
غار كتلهخور كه يكي از جاذبههاي ارزشمند و ديدني اين استان به شمار ميرود، غاري است خشكي ـ آبي در شهرستان خدابنده كه گفته ميشود اين غار آهكي به غار عليصدر همدان متصل ميشود و داراي طبقات متعددي است كه نمونه آن در جهان بسيار كم است.
غذاي محلي مردم زنجان بيشباهت به غذاهاي 2 استان آذربايجان شرقي و غربي نيست. مردم اين استان نيز به غذاهايي مانند آش ترش، شيربرنج، آش كشك، كوفته، قيقناق، حلواي شيره و آش رشته علاقه بسياري دارند.
سها روحاني
گروه ايران
sorna
05-23-2011, 01:38 AM
گنبد سلطانیه در نگاه تازه و کامل
http://www.marshal-modern.ir/Archive/19756.aspx
يكي از شاهكارهاي معماري ايراني - اسلامي گنبد سلطانیه است که نه تنها در ايران بلكه در جهان شهره است ، در بيست نهمين اجلاس عمومي جهاني سازمان يونسكو در دوربان ژوييه 2005 بناي گنبد سلطانيه به اتفاق آراي كشور هاي حاضر در اين كميسيون به ثبت ميراث جهاني رسيد .در اين اجلاس كه با حضور سفيران 176 كشور جهان و 700 كارشناس برجسته منعقد شد همه حاضران بدون هيچ مخالفتي به ثبت اين اثر راي موافق دادند بدين ترتيب اين گنبد پس از تخت جمشيد ، زيگورات چغازنبيل ، ميدان نقش جهان ، پاسارگاد ، تخت سليمان ، ارگ بم به عنوان هفتمين اثر ثبت شد كه سال 2008 نيز بيستون به عنوان هشتمين اثر ايراني در اين كميسيون ثبت جهاني شد ، قابل ذكر هست كه ايران از معدود كشور هايي هست كه شهر هاي آن در اين سازمان ثبت جهاني شده اند شهر هاي اصفهان و يزد نیز در سازمان میراث جهانی ثبت شده اند.
http://www.marshal-modern.ir/Archive/19737.aspx
در 30 كيلومتري جنوب زنجان و در مسير محور ارتباطي و تاريخي حد فاصل فلات مركزي ايران و صفحات شمال غربي كشور دشتي پهناور آوردگاه سپهر آسمان با بنايي بسيار عظيم و گنبدي نيلگون و بس مرتفع موسوم به سلطانيه گرديده است .
http://www.marshal-modern.ir/Archive/19736.aspx
پروفسور آرتور پوپ كه عمري را به شيفته گي تمام صرف كندوكاو در معماري ايران زمين سپري كرد . در مورد بنا هاي آرامگاهي در ايران تحقيقات گسترده اي را انجام داده است كه قسمتي از ان را كه از كتاب معماري ايران وي گرفته شده است در سرآغاز توصيف اين گنبد مي نويسد : " فرمانروايان محلي ، بازرگانان و افراد بشر دوست – كه در ميانشام زنان كم نبودند – براي ايجاد كاروانسرا ها ، پل ها ، بازارها ، كتابخانه ها ، مقبره ها و باغ ها بانيان سخاوتمندي ودند . بنا هاي معروفشان ساختمان هاي شخصي بودند و مبين قدرت ، شخصيت ، رقابت ، ذوق و مقام آنان . بنابراين از نقش مهمي كه آرامگاهها در معماري ايراني داشته اند نبايد تعجب كرد ، نقشي چنان حياتي كه گاه نخستين كار فرمانروايان پس از بر تخت نشستن اقدام به ساخت آرامگاهش بود شايد در مقام كاري براي اثبات جالودانگي .براي ايرانيان چشم انداز هاي عظيم برف پوش ، دره هايي به پهناوري يك ايالت و جلگه هاي پهن و درخشان مستلزم ايجاد بناهايي متناسب با اين شكوه و عظمت طبيعي است در چنين ساحتي ، كه بنا هاي معمولي در برابرش ناچيز مي نمايند ، تمايل به استفاده ي جسورانه از مقياس ناگزير بود وظيفه دائم معماري ايراني پر كردن شكاف هولناك ميان دو دنياي خاكي و افلاكي به هر دو صورت طبيعي و نمادي است . ان مهم به وسيله ي بناهايي كه سر به آسمان مي آسايند عملي گرديد.گنبد آسمان با گنيدهاي عظيمي مورد تقليد قرار گرفت كه پيوسته امكان عبادتي جادويي را براي تقاضا نعمت ، بركت و قدرت فراهم ساختن."
sorna
05-23-2011, 01:39 AM
به فرمان الجايتوفرمانرواي ايلخاني در جلگه باز و زيباي سلطانيه ، شهر شگفت انگيزي به عنوان پايتخت بنا شد احداث اين شهر كه بناي آن به سال 13.5 ميلادي آغاز شد و در سال 1313 ( 702 الي 710 هجري قمري ) به اتمام رسيد.كار بس عظيم و سريع بود . محصول اين تلاش بي وقفه شهري شد به وسعت تقريبي تبريز كه بزرگترين شهر امپراتوري ايلخاني محسوب مي شد و مقبره الجايتو به مثابه بنايي بسيار وسيع بر تمام آن مشرف بود . اين شهر به يكي از بزرگترين دستاوردهاي معماري ايراني تبديل شد .6 سال پس از پايان اين كار سترگ ، الجايتو درگذشت و با مرگ او موقعيت سلطانيه نيز متزلزل شد . ديري نپاييد كه با سقوط ايلخانان آخرين نشانه هاي رونق و شكوه اين پايتخت نو پا نيز ساقط شد ، 70 سال پس از مزگ الجايتو ، سلطانيه در حمله تيمور لنگ غارت و چپاول شد.بسياري از ابنيه هم آن ويران گشت و كوچ مردمانش ناگزير شد .بدين صورت يكي از عظيم ترين ابنيه هاي دوران اسلامي كه در زماني بسيار كوتاه ساخته شد و رونق و شوكوفايي كوتاهي به خود ديد به سرعت دستخوش ويراني شد و در اين روند شهري نو پا كه به مثابه پايتخت ايلخانان شكل گرفته بود نيز موجوديت سياسي ، اقتصادي و اجتماعي خود را از دست داد و تبريز دوباره جاي آن را گرفت.شايد به جرئت بتوان ادعا كرد كه در تاريخ كهن ايران هيچگاه احداث يك شهر بزرگ حكوكتي ، اوج گيري و سقوط آن همچون سلطانيه با عمري كوتاهتر از يك سده سابقه نداشته است.طبيعتاً دوره اقبال وواوج تجلي آرامگاه معظم سلطانيه نيز متاثر از ظهور و افول پيش گفته ي بسيار كوتاه بوده است . اما به رغم گزند هاي فراوان و تمامي جفايي كه بر اين بنايي بي رقيب رفته است از ارزشهاي كم نظير آن در عرصه معماري اصيل ، ابداعات تكنيكي ، مهندس سازه و اجراي خارق العاده پيكره و تزئينات مختلف داخلي و خارجي چيزي كاسته نشده است . در حقيقت ساطانيه را بايد حاصل دستاوردهاي كم نظير معماري پر هيبت سلجوقي و تكامل آن در دوره ايلخاني تلقي نمود.معماري سلجوقي ، موقر ، نيرومند و داراي ساختاري بغرنج ، حاصل رستاخيزي در فرهنگ و هنر و معماري ايراني است . اين رستاخيز در اوايل سده دهم ميلادس با ظهور سامانيان در عرصه حكومتي ايران آغاز شد و در دوره سلجوقيان به اوج خود رسيد .
http://forum.patoghu.com/images/misc/nCode.pngبرای دیدن عکس در اندازه اصلی اینجا کلیک کنید . اندازه اصلی 704x485 پیکسل میباشد http://www.marshal-modern.ir/Archive/19749.aspx
بناي عظيم سلطانيه كالبدي عظيم و هشت ضلعي است كه گنبدي نيم كره مانند به ارتفاع 54 متر و قطر 25 متر بر فراز آن قرار دارد . سطح خارجي گنبد از كاشيهاي ابي روشني كه به زيبايي هر چه تمام تر پوشيده شده بود و بر فراز هر يك از رئوس اين پيكره هشت ضلعي مناره اي ظريف قرار داشت كه با كاشي آبي تزئين شده بود و اين گونه به نظر مي آمد كه پايه هاي نگيني عظيم را بر گرفته اند.بر فراز كالبد آجري و مرتفع بنا در تمامي جوانب ، بقاياي نوار قرنيز پهن و مقرنس كاري شده اي يالاترين بخش ديواره ها را تزئين مي نمايد و به زيبايي ، ارتباط بصري پيكره ي عمودي و انحناي گنبد عظيم را تامين مي كند . گر چه در گذر قرون و اعصار ، پوشته ي خارجي گنبد و هشت مناره ي انتهايي و بخش هايي از مقرنس كاري نهايي آن به شدت آسيب ديده اند اما هنوز مي تواند تصويري از اين آرامگاه بي ماندد و شاكله ي آن را در زمان بر پايي خود مجسم كنند.فضاي اصلي آرامگاه در داخل صحني بيار رفيع و پر ابهت است . نورگيريهاي استادانه اي در ارتفاه ، چشم ناظر را بي اختيار به مكث بر هر مدخل مشبك در هشت جانب به سمت بالاترين نقاط فضا و سقف زيرين گنبد هدايت مي كند . حجم بسيار عظيم اين ارامگاه از داخل فضايي هشت وجهي و ميان تهي است كه در طبقه همكف و طبقه بالاتر آن دهليز هاي بزرگ و بالكنهاب داخلي زيبايي غناي خاصي به فضايي گفته شده مي بخشد.در طبقه دوم ارامگاه دهليزهاي بزرگتري رو به فضاي بيرون طراحي شده اند كه ضمن كاستن از وزن بنا فضا هاي خالي ، سايه روشن هاي متناسب و چشم انداز هاي بي نظيري را از فراز بالكنهاي مرتفع آرامگاه به هشت جانب دشت وسيع مي گسترانند.طاقنما هاي ظريفي كه در طبقات زيرزمين دهليز ها در بدنه ي مستحكم آجري تعبيه شده اند با آرامش و عظمتي خاص نماي پر هيبت آرامگاه را تكميل مي كنند.گنبد نيلگون بسيار عظيم سلطانيه به اتقاد آرتور پوپ به رغم حجم بزرگش سبك و با روح به نظر مي رسد و مانند طاق آسمان مستحكم است . بارها و فشار ها به درستي در نقاط نسبتاً معدودي تمركز يافته اند و هيچ مانعي براي آنكه حركت هماهنگ و روبه عروج بنا را كند يا مخدوش كند وجود ندارد از اين رو بنا از لخاظ ساختار يك شاهكار است.
sorna
05-23-2011, 01:39 AM
http://www.marshal-modern.ir/Archive/19755.aspx
اينجا عظمت و آرامش هم تحقير و هم تكريم مي شوند . در ين فضا انسان هم كوچك و هم بزرگ مي شود.. اگر چه فضا هاي محصور بزرگتري وجود دارد همچون معبد پانتئون در رم ولي شايد هيچكدام ، وحدت ، قدرت و زيبايي آرام و شاهانه را اين چنين نمايان نكرده باشند . اين بنا تحقق روياي شاعرانه بود:
" كاخي عظيم تر از كوه
درخشان چون ستارگاه
به پهناي عالم
وسربرافراشته بر آسمان "
http://www.marshal-modern.ir/Archive/19754.aspx
مشخصات فني بنا
بستر اين بنا از طبقات فشرده ي شن و ماسه به عمق تقريبي 8 متر تشكيل شده و از مقاومت بسيار خوبي برخوردار است . بناي آرامگاه بر هشت جرز عظيم به صورت هشت ضلعي قرار گرفته عرض اين جرز ها 6.87 متر و طول آن ها از بيرون 17 متر و از داخل 8.60 متر است كف گنبد سلطانيه با زير سازي آجر فرش و شفته ي آهك و روكش سنگ مرمر سفيد يا سنگ رخام فرش شده بود . شاخص ترين بخش آرامگاه طبقه ي فوقاني و جدا از دهليز هاي داخلي آرامگاه در طبقات پايين بالكن هايي هشت گانه اي هستند كه از ايوان ها رو به بيرون شكل گرفته اند و داراي تزئينات زيبايي از كاشي كاري ، مقرنس كاري ، تسمه كشي ، گچ كاري ، و تلفيقهايي از آجر و كاشي و سرانجام كتيبه هاي متهدد هستند . اين ايوان ها هر يك به طور متقارن به سه واحد طاق و تويزه تبديا شده اند و طاق هاي 24 دهليز خارجي و آرايش سقف آن ها در زمره ي زيباترين و جذاب ترين تزئينات هنر گچبري ايران قلمداد مي شود. از ويژگي هاي مورد توجه اين بنا نحوه ايجاد ارتباطات عمودي در طبقات است كه با منطقي ترين روش با راه پله هاي متعدد تامين شه است . بدين ترتيب كه در سطح همكف بنا چهار واحد پله تعبيه شده است. بدين ترتيب كه در سطح همكف بنا چهار واحد راه پله تعبيه شده است . راه پله هاي جرز هاي شمال شرقي و شمال غربي كه در جوار ورودي هاي اصلي قرار دارند طبقه ي همكف را به ترتيب به بقيه طبقات متصل مي كنند. در منتهي عليه هر ره پله در طبقه ي دوم تراس نسبتاً بزرگي تعبيه شده است كه پوشش گنبدب شكل دارد در طبقات بالاتر راه پله هاي اختصاصي قرار دارد و در مجموع هشت واحد راه پله در اين بنا ارتباطات بين طبقات را تسهيل مي كنند.
http://www.marshal-modern.ir/Archive/19747.aspx
sorna
05-23-2011, 01:40 AM
سلطانيه از نظر تزئينات نيز از شاخص ترين نمونه هاي معماري اسلامي ايران به شمار مي رود.
انواع تزئينات اين گنبد عبارتند از :
1-تزئينات آجري
2-تزئينات گچ بري
3-كتيبه ها
4-كاشي كاري
5-تزئينات رنگ و نقاشي
6-تزئينات سنگي
7-تزئينات چوبي
http://www.marshal-modern.ir/Archive/19752.aspx
ویرایش توسط YAMAHDI : 18th April 2011 در ساعت
sorna
05-23-2011, 01:40 AM
آجر كاري در اين بنا به سه صورت اجرا شده است : آجر هاي قالبي،آجر هاي كنده كاري شده و تلفيق آجر و كاشي . آجر قالبي در 4 ايوان جنوبي ، شرقي ، شمال شرقي و شمال غربي با نقوش هندس ي، گياهي و گاه با كتيبه به كار رفته است.آجر هاي كنده كاري شده فقط در دو ايوان ، در دو جبهه ي شرقي و جنوبي ، استفاده شده است و روش تزئين آن ها آلت و لغت است. آلت اين تزئينات را آجر هاي كنده كاري شده تشكيل داده اند . گچ نيز از ديگر عناصر تزئيني در گنبد سلطانيه است كه به وفور در نما هاي داخلي و خارجي بنا به كار رفته است.هنر كاشي كاري نيز در اين بنا جايگاه ويژه اي دارد در تزئينات گنبد سلطانيه كتيبه نويسينيز همانند ساير هنر هاي ظريفه كه از شاخصه هاي زيبايي شناسي در معماري ايراني اسلامي است، از موقعيت ممتازي برخوردار است.
http://forum.patoghu.com/images/misc/nCode.pngبرای دیدن عکس در اندازه اصلی اینجا کلیک کنید . اندازه اصلی 707x440 پیکسل میباشد http://www.marshal-modern.ir/Archive/19744.aspx
كتيبه هاي دوره نخست تزئينات عموماً به خط كوفي زيبا و به شيو هاي مختلف و كتيبه هاي دوره دوم به خط جلي ثلث و انواع خطوط نوشته شده است.كتيبه هاي ايوان هاي غربي ، شمالي ، جنوب شرقي و جنوب غربي از زيبا ترين خطوط اين بناي تاريخي است كه در فضا سازي ئ ايجاد عظمت در بنا نقشي به سزا دارند. طولاني ترين كتيبه ي اين آرامگاه نوشته اي در ارتفاع 3.90 متري از كف صحن است كه با عرض 75 سانتي متر دور تا دور بنا چرخيده است.كتيبه ي بزرگ قرآني ديگري نيز در پاكار گنبد به رنگ سفيد در زمينه ي آبي روشن به خط ثلث نوشته شده است.
http://www.marshal-modern.ir/Archive/19746.aspx
در طبقه همكف بناي گنبد سلطانيه تربت خانه قرار گرفته است كه به صورت سالني مستطيل شكل و به طول 17.60 متر و عرض 7.80 متر است. در ايوان ضلع جنوبي تربت خانه ورودي سردابه اي قرار دارد كه به طبقه زير زمين بنا مرتبط است.طرح معماري سردابه كه محل دفن پادشاهان ايلخاني بود بسيار پيچيده و داراي فضا هاي متعدد و تو در تو است و با توجه به فقدان سابقه ي آن در معماري آرامگاهي ايران به نظر مي رسد از عقايد و آيين هاي بودايي مغولي نشئت گرفته باشد و همين امر به راز آميز بودن بنا مي افزايد . جدا از تربت خانه در محدوده ي وسيع فراگرد آرامگاه كه به « ابواب البر » موسوم بود سامانه ها و فضا هاي مهم حكومتي و خدماتي مانند « بيت الحكمه » و « بيت قانون » و « دارالشفا » جاي داشتند .
http://www.marshal-modern.ir/Archive/19745.aspx
sorna
05-23-2011, 01:40 AM
هم اينك با ثبت اثر در فهرست ميراث جهاني مي توان اين اميد را داشت كه با تخصيص اعتبار و بذل توجهي كه شايسته ي سلطانيه باشد و با آزاد سازي پهنه هاي پيراموني تمامي عرصه ي اين سايت تاريخي به درستي گشوده و شناسايي شود.
http://www.marshal-modern.ir/Archive/19743.aspx
گنبد سلطانيه به عنوان بزرگترين گنبد آجري جهان گونه اي كاملاً خاص و ابتكاري از سازه گنبد ها را با طرح جناغي ارائه مي كند كه از نوع دو پوشه ي پيوسته است.
http://www.marshal-modern.ir/Archive/19750.aspx
پروفسور پيرو سن پائولزي معتقد است كه سيستم دو جداره ي گنبد با دو قشر مواز ي . مجزا كه صرفاً با پشت بند هاي آجري بين خود به هم مربوط اند و فرم واحدي را مي سازند از خصوصيات منحصر به فرد گنبد سلطانيه به شمار مي رود و پيش از آن بي سابقه بوده است و از اين رو عقيده دارد كه طرح گنبد عظيم كاتدرال « سانتاماريا دل فيوره» ( كليساي عظم مريم مقدس) در فلورانس ايتاليا كه صد سال پس از گنبد سلطانيه توسط برونلسكي و گيبرتي ساخته شده به تقليد از گنبد سلطانيه طرحي و اجرا شده است.
http://www.marshal-modern.ir/Archive/19751.aspx
حاص سخن آن كه معماران زبر دست ايرا بداعتي خارق العاده را در قرن 5 هجري با بناي گنبد مسجد جامع اصفهان آغاز كردند و بعد از دو و نيم قرن تمامي حاصل تجربيات خود را در گنبد سلطانيه خلاصه كرده و بنايي ساختند كه در تارخ معماري جهان نوعي خاص از ساختمان گنبد ها را عرضه مي كند. بعد از احداث گنبد سلطانيه هرگز بنايي به اين اهميت و عظمت تكرار نشد و روند 250 ساله اي كه از اوج اقتدار سلجوقيان آغاز شده بود در اوج شكوفايي حكومت ايلخانان به حد كمال خود رسيد و در دوران صفويه با گنبد هاي مساجد شيخ لطف الله و مسجد شاه اوج هنر و معماري ایران را نشان داد.
sorna
05-23-2011, 01:41 AM
http://www.marshal-modern.ir/Archive/19742.aspx
http://www.marshal-modern.ir/Archive/19741.aspx
http://www.marshal-modern.ir/Archive/19740.aspx
http://www.marshal-modern.ir/Archive/19738.aspx
http://www.marshal-modern.ir/Archive/19739.aspx
sorna
05-23-2011, 01:43 AM
http://www.marshal-modern.ir/Archive/19748.aspx
اينم عكسي كه گفتم كه بنا رو بر اين بزاريم كه دقيقاً قبل از قرار دادن داربست ها اين عكس رو گرفتن ميشه تقريباً 30 سال پيش البته به نظرم قديمي تر هم باشه از كتاب معماري ايران آرتور پوپ در آوردم
http://forum.patoghu.com/images/misc/nCode.pngبرای دیدن عکس در اندازه اصلی اینجا کلیک کنید . اندازه اصلی 800x735 پیکسل میباشد http://www.marshal-modern.ir/MarshalPictureArchive/Images/2008-1-20/890b3247-64ce-430d-bc3b-13e55f40b319.jpg
vBulletin v4.2.5, Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.