PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : اثرانگشت هم جايزالخطاست!



Behzad AZ
06-23-2010, 07:51 AM
اثرانگشت هم جايزالخطاست!

http://khabaronline.ir/images/position1/2010/3/fingerprint.jpg
پرونده ميفيلد اگر چه روزهاي سختي را براي اف.بي.آي رقم زد، اما بدون*شك نقطه عطفي براي تحقيق و بررسي علمي در زمينه اثر*انگشت و ميزان ارزش*گذاري آن در اعلام حكم نهايي دادگاه*هاي قضايي بود. بررسي*هايي كه نشان دادند از ديدگاه علمي اين اثر هميشه قابل*استناد نيست.
محبوبه عميدي: مارس 2004 (اسفند*ماه 1382): انفجار تروريستي در قطارهاي شهري مادريد كه بيش از 191 كشته و 2000 زخمي برجاي گذاشت، دنيا را به تعقيب بين*المللي عاملان اين جنايت واداشت. تنها چند روز بعد پليس اسپانيا موفق*شد از چند*تايي چاشني عمل*نكرده كه درون بسته*اي در اطراف منطقه انفجار رها شده بودند، يك اثرانگشت ناقص را كشف كند. بلافاصله اثرانگشت مورد نظر در اختيار ساير كشورها نيز قرار گرفت و كمتر از دوماه بعد، اف.بي.آي (پليس فدرال ايالات متحده)، براندون ميفيلد، يكي از وكلاي ايالت اورگان را بر پايه مطابقت اثر*هاي انگشت دستگير كرد.
تنها 20 روز بعد و با دستگيري يك تبعه الجزاير كه پش از اين*هم توسط پليس اسپانيا به دليل حملات تروريستي ديگري تحت تعقيب بود، بي*گناهي ميفيلد اثبات شد. مقايسه اثرانگشت*ها هم نشان داد كه اثر دوم با نمونه كشف*شده انطباق بيشتري دارد. در نهايت اف.بي.آي پذيرفت كه در تحليل اثر*انگشت نمونه، چندين مورد اشتباه سهوي مرتكب* شده است.
اما پرونده ميفيلد به مرجعي براي تحليل*هايي از اثر*انگشت تبديل شد كه مي*توانند افراد بي*گناه را بي*آنكه عمدي در كار باشد گناهكار جلوه دهند. البته اين تنها نمونه نيست. ارين موريس، روانشناس و همكار دفتر وكلاي تسخيري لوس*آنجلس با بررسي پرونده*هاي قضايي ايالات متحده در چندين دهه گذشته، موفق*شده فهرستي 25 تايي از تحليل*هاي نادرست را گردآوري كند.
مشاهدات او نشان مي*دهند تشخيص*هاي قديمي همگي بر پايه فرضياتي بنا شده*اند كه هيچ پايه تجربي*يي ندارند. آكادمي ملي علوم ايالات متحده (ان.اي.اس) نيز سال گذشته در گزارشي اعلام كرد، با اينكه انگشت*نگاري حامل اطلاعات باارزشي است، اما از لحاظ علمي چندان قابل*استناد نيست.
به گزارش نيچر، پرونده ميفيلد، فهرست خطاها و اين گزارش اخير، باعث شد متخصصان انگشت*نگاري و دولت آمريكا بخواهند حقيقت آشكار شود و به نظر مي*رسد تنها راه رسيدن به پاسخ نهايي جمع*آوري وسيع اطلاعات و دسته*بندي آنها باشد. به عنوان مثال در آغاز سال جاري ميلادي، بخش تحقيقاتي وزارت دادگستري ايالات متحده و مؤسسه ملي دادگستري اين كشور اولين برنامه جامع تحقيقاتي براي طبقه*بندي انگشت*نگاري*ها-شامل نمونه*هاي كامل، محو يا ناقص را - بر اساس پيچيدگي ظاهري آنها آغاز كرده*اند تا ميزان خطا در هر دسته ازريابي شود. آيتيل درور، روانشناس ادراكي دانشگاه كالج لندن كه در اين مطالعه شركت داشته است، مي*گويد: «تعداد بسيار*زيادي از اين آثار مشكل*ساز نبودند. اما اگر تنها 1% آنها قابليت تفكيك كافي نداشته باشند، سالانه امكان هزاران اشتباه بالقوه وجود خواهد داشت».
اثر انگشت
حتي سرسخت*ترين مخالفان انگشت*نگاري هم به اينكه اين تكنيك از ديگر روش*هاي شناسايي مبتني بر آزمايش موها، تعيين گروه خون يا هر روش ديگري مگر تعيين دي.ان.اي فرد به مرتب دقيق*تر است، اذعان دارند. برجستگي*ها، فرو رفتگي**ها و شكل نهايي خطوط سر انگشتان درون رحم شكل مي*گيرد و مجموعه*اي بسيار*پيچيده از وراثت و محيط را تشكيل مي*دهد، آنقدر كه حتي دوقلوهاي يك*تخمكي هم اثر*انگشت يكساني از خود به جا نخواهند گذاشت. به علاوه اين خطوط تا پايان عمر ثابت مي*مانند و به دليل چربي طبيعي پوست، هميشه پس از لمس، اثري از خود به جا خواهند گذاشت.
به همين دليل چيزي كه مي*تواند گمراه*كننده باشد، بايد پس از باقي*گذاشتن اثر رخ دهد و با توجه به اينكه اغلب متخصصان انگشت*نگاري سال*ها آموزش ديده*اند، به نظر مي*رسد، بيش از خطاي انساني بايد نگران دستورالعمل چهار مرحله*اي شناسايي اثرانگشت كه در بسياري از كشورهاي جهان رايج است، باشيم. اين دستورالعمل كه ACE-V نام دارد، سرنام چهار مرحله متوالي تحليل، مقايسه، ارزيابي و تأييد نهايي است. خط فاصله نشان مي*دهد تأييد نهايي بايد توسط شخص ديگري انجام بگيرد.
در مرحله اول تحليل سه طرح اصلي كه شامل حلقه*ها، مارپيچ*ها و منحني*ها مي*شوند، بررسي خواهند شد. با تشخيص طرح اوليه در مرحله دوم تمركز روي نكات ظريف*تري مانند انشعاب*هاي گرفته*شده از برآمدگي*ها و نقاط پاياني آنها خواهد بود. در بسياري از موارد مرحله دوم تعيين*كننده است. اگر احتمال خطا و جود داشته باشد، مي*شود در مرحله سوم شكل لبه برآمدگي*ها يا طرح پرزها را نيز بررسي كرد.

http://khabaronline.ir/images/2010/3/fingerprint-info.jpg
پس از اتمام مرحله تحليل، مقايسه نمونه با نمونه*هاي پيشين آغاز مي*شود كه شامل بازبيني براي تعيين شباهت*ها يا تفاوت*ها با نمونه*هايي است كه پيش از اين وجود داشته، از بايگاني استخراج*شده يا متعلق به مظنون هستند. اين بخش از دهه 1360/1980 تاكنون به صورت خودكار انجام*شده و در دهه 1990/1370 بهبود پيدا كرده است. البته در مرحله نهايي اين متخصص است كه به صورت چشمي نمونه*ها را تفكيك خواهد كرد.
مطابق دستورالعمل ACE-V در گام سوم، يعني ارزيابي، متخصص بايد به يكي از اين سه نتيجه برسد:
1- شناسايي كه به معني تشخيص اثرانگشت است
2- مردود *شدن اثر كه بايد حداقل يك تفاوت آشكار با نمونه اوليه وجود داشته باشد
3- غيرقاطع كه نشان مي*دهد اثر به اندازه كافي براي تشخيص و اعلام نظر واضح نبوده است.
در واقع سيستم به شكلي طراحي*شده كه خطاها بيشتر به سمت تشخيص منفي نادرست بروند تا اينكه بي*گناهي گناهكار تشخيص داده شود.
با اين وجود، پرونده*هاي نادري مانند ميفيلد نيز وجود دارند كه بيشتر حاصل مجموعه*اي از اشتباهات بوده*اند. نمونه ديگري هم در اسكاتلند اتفاق افتاده است: بازرسان در يك صحنه قتل اثرانگشت يكي از مأموران پليس را پيدا كردند كه تنها پس از جلسات متعدد داخلي و بررسي مجدد انگشت*نگاري*ها بي*گناهي او اثبات شد. پرسش اصلي اينست كه چرا اصلا چنين اشتباهاتي رخ مي*دهند؟
در كتاب «چالش*ها در انگشت*نگاري» يكي از علل خطاي انساني، تخلف از دستورالعمل ذكر*شده و انجام هم*زمان مرحله تحليل و مقايسه با يكديگر به دليل كاهش زمان اين فرايند ذكر شده است. اف.بي.آي نيز اين هم*زماني را به عنوان يكي از دلايل خطا در پرونده ميفيلد پذيرفته است.
اشتباهات در انگشت*نگاري
بخش ديگري از خطاها به اين برمي*گردند كه دستورالعمل گاهي تصريح*نشده است، به عنوان مثال مرحله تأييد نهايي بايد توسط فرد ديگري صورت بگيرد ولي در اغلب موارد اين فرد در همان بخشي كار مي*كند كه مراحل پيشين صورت گرفته*اند و خواه*ناخواه در جريان پرونده قرار دارد. علاوه بر اين مطالعات نشان مي*دهند اطلاعات اوليه هر پرونده به طور متوسط مي*تواند 17 درصد از متخصصان را تحت*تأثير قرار دهد و اطلاعات چيزي نيست كه در دستورالعمل فعلي از ارسال آن جلوگيري *شده باشد.
اما مهم*ترين ايرادي كه منتقدان اين روش به آن وارد مي*كنند، اينست كه تحليل انگشت*نگاري اساسا يك مسئله فردي و ذهني است، چرا كه اغلب اثرهاي انگشت كشف*شده ناقص يا محو هستند و تحليل آنها پرونده به پرونده و فرد به فرد متفاوت خواهد بود.
عده ديگري از منتقدان بحث صلاحيت متخصصان انگشت*نگاري را مطرح كرد*ه*اند. مسئله بسيار*پيچيده است، چرا كه اغلب اين افراد تا سال*ها بعد هم نمي*دانند آيا درست تصميم گرفته*اند يا نه!
براي كاهش خطاي انساني پليس منچستر تصميم*گرفته بخش انگشت*نگاري را از ساير بخش*هاي مرتبط جدا كند تا احتمال درز اطلاعات اوليه پرونده به اين بخش به حداقل تقليل پيدا كند. اما در ايالات متحده هنوز هم در اغلب ايالت*ها بخش انگشت*نگاري جزيي از اداره پليس است. علاوه بر اين در پليس منچستر ديگر همكاران بخش انگشت*نگاري در جريان نوع پرونده همكارانشان نخواهند بود و در صورت محو يا ناقص*بودن اثرانگشت، نتيجه را غير*قابل استناد اعلام خواهند كرد.
موضوع ديگري هم وجود دارد كه مي*تواند به خطاي انساني دامن بزند و آن كيفيت چاپ اثرانگشت كشف*شده در صحنه است. متخصصان معتقدند، هيچ بازآفريني*يي بي*نقص نيست و اين هم مي*تواند احتمال تشخيص نادرست را افزايش دهد. از ديدگاه آنها اگر ابهامي در تشخيص وجود دارد يا اثرانگشت مشابه ديگري هم شناسايي*شده، بايد به دادگاه اعلام شود.
مي*شود با شناخت بهتري از گستردگي طرح*هاي مورد استناد در مرحله دوم تحليل اثرانگشت يا «مقايسه» در مليت هاي گوناگون، كار را براي متخصصان انگشت*نگاري ساده*تر كرد، اما متأسفانه هنوز چنين تحقيقي در سطح گسترده انجام نشده است.
نكته ديگر ارزش*گذاري اثر انگشت در تصميم*گيري*هاي قضايي است. به نظر مي*رسد بايد فرهنگ قضايي نيز انتظار تغييراتي را داشته باشد. چرا كه علم مي*آيد تا به بخش مؤثري از تصميم*هاي نهايي پرونده*هاي قضايي بدل شود