Sara12
05-21-2011, 10:34 AM
زمینه های ترس کودکان
دید کلی
فرض کنید بچه یک ساله شما دور زمین بازی با خوشحالی میچرخد که ناگهان با چشمی اشکبار رو به سوی شما میآورد. گویا سگی به او نزدیک شده و وی را ترسانده است. دوره رفتار ترسناک در میان کودکان این روزگار عمومیت دارد. دلیلش چیست؟ با وجودی که کودکان نوپا خود راه رفتن ، حرف زدن و رسیدن به خواستهها را فرا میگیرند، ولی پیوسته به آنان گوشزد میشود که چقدر کوچک و آسیب پذیرند.
یک دکتر روان شناس کودک میگوید: "شاخصهای فراوان دومین سال ، حس شور و شوق و قدرت را به کودکان میبخشد، اما رها ساختن کودک یا تنها ماندن او هشدار واقعی است."
کودک با خود می گوید: "اگر بیفتم، دردم میگیرد یا چنانچه مامان ترکم کند، شاید در امان نمانم."
وی می افزاید: "اما تمامی این اخبار ناخوشایند نیستند. مثلاً ترس از غریبهها ، جانوران ، صداهای بلند یا محیطهای جدید ، جنبه پیشگیرانه دارد. نگرانی کودک ، او را از خطر کردن غیر ضروری باز می دارد." باید به خاطر داشت که این دلهرههای معمولی ، نشانه آنند که وی از لحاظ رشد شناختی ، گامی به جلو نهاده و تفاوت بین موارد مشخص و جدید را تشخیص میدهد.
شناخت من و شما
در چنین سنی است که "حس خود بودن" یا درک این مورد که او آدمی متمایز و بی نیاز از دیگران است در وی هویدا میگردد. اگر فرزند یک ساله شما با دیدن چهرهای ناشناس میگرید و زمانی که از اتاق بیرون میآیید، اشک در چشمانش حلقه میزند، نشانه دلبستگی بیش از حدش به شماست.
به گفته روان پزشکان کودک: "دلهره جدایی" بزرگترین ترس نوپایان است که بیشتر اوقات ، شالوده سایر نگرانیهای مربوط به افراد و جاهای جدید را تشکیل میدهد.
اینگونه دل نگرانی در دو سال اول زندگی کودک ، گذراست و در مورد برخی کودکان حتی بیشتر هم طول میکشد. هرچند تا 18 ماهگی اکثر بچههای نوپا بر ترسهای ناشی از جدایی ، بهتر چیره میگردند. علاوه بر این ، ممکن است فرزندتان دریابد ولو این که گهگاه از او دور میشوید (مثلاً موقعی که به مهد کودک تحویلش میدهید)، بی شک برای بردنش برمیگردید. اگر مایلید به کودکتان یاری کنید که از این وضع رهایی یابد، دلسوزی نشان دهید. با این که برای کودک ، جدایی از شما دردآور است، ولی امیدواری و خوش بینی در این حالت اهمیت دارد. بهتر است به او بگویید: میدانم که با همبازی ات به تو خوش میگذرد و مجدداً به او قوت قلب بدهید که به زودی برمیگردید.
هراسهای شبانگاهی
بیم از جدایی نیز خواب کودک را برهم میزند. بیشتر بچهها ، شبها وحشت میکنند. امکان دارد کودکتان از خوابیدن به این خاطر سرباز زند که نخواهد از بیداری و تمام چیزهایی که به وی اطمینان خاطر میبخشد، همچون اسباب بازیها ، حیوانات دست آموز و یا بابا و مامانش دست بکشد. برخی اعمال آرامش بخش مانند شستشو با آب گرم و یا مهربانانه روی پا نشاندن و قصه گفتن باعث میشود که کودک پیش از رفتن به بستر ، اطمینان خاطر (دوباره) زیادی بیابد. در واقع آگاهی از رخداد بعدی ، برای او تسکین دهنده است.
چنانچه کودک یک ساله شما نیمه شب بیدار شود و به دنبالتان بگردد، بهتر آن است که خود را به اتاقش برسانید و به او قوت قلب بدهید. دقایقی چند آرامش کنید، لیکن او را از بستر خارج نکنید. با این که تخیل کودکتان ، احتمالاً سبب میشود که اتاق تاریک ، ترسناک جلوه نماید، لازم است او این اعتماد به نفس را پیدا کند که به کمک پشتیبانی اندکتان میتواند یک تنه بر بیم و هراسش فائق آید. چنانچه شبانگاه صدایش را میشنوید که با خودش حرف میزند، شاید خویشتن را آرام میکند تا بخوابد. مبادا با نگاه زیر چشمی و دزدانه به سراغش بروید.
با ترس مقابله کنید.
خلق و خوی کودک ، نشانگر انواع بیم و هراسهایی است که به آنها مبتلا میشود. ممکن است پیوسته به سر و صدا حساسیت داشته باشد، مثلاً رعد و برق او را بترساند. گاهی تجربهای ناخوشایند، آغازگر هراسی ناگهانی است. مادری میگفت: "دخترم از حمام میترسید. نمی دانستم چرا. "شبی او را در وان گذاشتیم، جیغ میکشید و در این حال خودش را به من و پدرش چسبانده بود و سعی میکرد بدنش با آب تماس نداشته باشد. چند شب قبل از آن ، شیر آب وان را تصادفاً باز کردم، صدای بلندی برخاست که بچه زهره ترک شد. تا چند ماه تنها راه شستشوی وی بردنش زیر دوش آب بود."
کودکان خاطرات خوشی دارند که احتمالاً بیانگر علت رویارویی آنان با انبوهی از هراسهای این سن و سال است. کودکی که در عین معاینه به وی آمپول تزریق میشود، امکان دارد بعدها از مطب پزشک بترسد."شما میتوانید از همین توانایی استفاده کنید تا کودکتان بر هراسهایش چیره گردد. پارهای از تداعیهای مثبت را جایگزین ادراکات منفی کنید. بطور مثال ، بعد از تزریق آمپول ، عکس برگردانی به او بدهید یا او را به پارک ببرید. هرچند وقتی که کودکتان ترسان است، باید پشتیبانی اش کنید، ولی هدف نهاییتان باید این باشد که یاریش کنید تا در موقعیتهای جدید تواناتر شود.
شیوههای آرامش جویی
اعتدال را رعایت کنید. همچنان که کودکتان را در آغوش گرفتهاید، دوستان و بستگان ناآشنا را وادارید که با او "بگو و بخند" کنند.
بنگرید و بیاموزید. مثلاً ترس بچه از اصلاح سر ، با دیدن بچههای بزرگتر که آرام در صندلی آرایشگر مینشینند و دست آخر جایزهای هم میگیرند، از بین میرود.
راستگو باشید. نگویید که آمپول درد نمیآورد، چرا که درست نیست. در عوض به وی اطمینان بدهید که این درد ، موقتی است و به زودی حالش بهتر میشود. به این ترتیب پیام میدهید که او میتواند با عوامل نگرانی زا به مقابله برخیزد.
دست به آزمایشی بزنید. شیئی آرام بخش همچون عروسک یا پتوی دلخواه ، میتواند در لحظات تنشزا ، خاطر کودک را جمع کند.
بگذارید بچه خوش باشد. منظور کودکان از بازی این است که بر اوضاع ترسناک غلبه کنند. وسایل پزشکی به فرزندتان کمک میکند تا بداند موقع معاینه ، چه چیزهایی را خواهد دید.
آخرین نکته این که ، اسباب بازی به شکل حیوان (سگ ، گربه ، ...) باعث میشود که کودک زیاد از این حیوانات نترسد
دید کلی
فرض کنید بچه یک ساله شما دور زمین بازی با خوشحالی میچرخد که ناگهان با چشمی اشکبار رو به سوی شما میآورد. گویا سگی به او نزدیک شده و وی را ترسانده است. دوره رفتار ترسناک در میان کودکان این روزگار عمومیت دارد. دلیلش چیست؟ با وجودی که کودکان نوپا خود راه رفتن ، حرف زدن و رسیدن به خواستهها را فرا میگیرند، ولی پیوسته به آنان گوشزد میشود که چقدر کوچک و آسیب پذیرند.
یک دکتر روان شناس کودک میگوید: "شاخصهای فراوان دومین سال ، حس شور و شوق و قدرت را به کودکان میبخشد، اما رها ساختن کودک یا تنها ماندن او هشدار واقعی است."
کودک با خود می گوید: "اگر بیفتم، دردم میگیرد یا چنانچه مامان ترکم کند، شاید در امان نمانم."
وی می افزاید: "اما تمامی این اخبار ناخوشایند نیستند. مثلاً ترس از غریبهها ، جانوران ، صداهای بلند یا محیطهای جدید ، جنبه پیشگیرانه دارد. نگرانی کودک ، او را از خطر کردن غیر ضروری باز می دارد." باید به خاطر داشت که این دلهرههای معمولی ، نشانه آنند که وی از لحاظ رشد شناختی ، گامی به جلو نهاده و تفاوت بین موارد مشخص و جدید را تشخیص میدهد.
شناخت من و شما
در چنین سنی است که "حس خود بودن" یا درک این مورد که او آدمی متمایز و بی نیاز از دیگران است در وی هویدا میگردد. اگر فرزند یک ساله شما با دیدن چهرهای ناشناس میگرید و زمانی که از اتاق بیرون میآیید، اشک در چشمانش حلقه میزند، نشانه دلبستگی بیش از حدش به شماست.
به گفته روان پزشکان کودک: "دلهره جدایی" بزرگترین ترس نوپایان است که بیشتر اوقات ، شالوده سایر نگرانیهای مربوط به افراد و جاهای جدید را تشکیل میدهد.
اینگونه دل نگرانی در دو سال اول زندگی کودک ، گذراست و در مورد برخی کودکان حتی بیشتر هم طول میکشد. هرچند تا 18 ماهگی اکثر بچههای نوپا بر ترسهای ناشی از جدایی ، بهتر چیره میگردند. علاوه بر این ، ممکن است فرزندتان دریابد ولو این که گهگاه از او دور میشوید (مثلاً موقعی که به مهد کودک تحویلش میدهید)، بی شک برای بردنش برمیگردید. اگر مایلید به کودکتان یاری کنید که از این وضع رهایی یابد، دلسوزی نشان دهید. با این که برای کودک ، جدایی از شما دردآور است، ولی امیدواری و خوش بینی در این حالت اهمیت دارد. بهتر است به او بگویید: میدانم که با همبازی ات به تو خوش میگذرد و مجدداً به او قوت قلب بدهید که به زودی برمیگردید.
هراسهای شبانگاهی
بیم از جدایی نیز خواب کودک را برهم میزند. بیشتر بچهها ، شبها وحشت میکنند. امکان دارد کودکتان از خوابیدن به این خاطر سرباز زند که نخواهد از بیداری و تمام چیزهایی که به وی اطمینان خاطر میبخشد، همچون اسباب بازیها ، حیوانات دست آموز و یا بابا و مامانش دست بکشد. برخی اعمال آرامش بخش مانند شستشو با آب گرم و یا مهربانانه روی پا نشاندن و قصه گفتن باعث میشود که کودک پیش از رفتن به بستر ، اطمینان خاطر (دوباره) زیادی بیابد. در واقع آگاهی از رخداد بعدی ، برای او تسکین دهنده است.
چنانچه کودک یک ساله شما نیمه شب بیدار شود و به دنبالتان بگردد، بهتر آن است که خود را به اتاقش برسانید و به او قوت قلب بدهید. دقایقی چند آرامش کنید، لیکن او را از بستر خارج نکنید. با این که تخیل کودکتان ، احتمالاً سبب میشود که اتاق تاریک ، ترسناک جلوه نماید، لازم است او این اعتماد به نفس را پیدا کند که به کمک پشتیبانی اندکتان میتواند یک تنه بر بیم و هراسش فائق آید. چنانچه شبانگاه صدایش را میشنوید که با خودش حرف میزند، شاید خویشتن را آرام میکند تا بخوابد. مبادا با نگاه زیر چشمی و دزدانه به سراغش بروید.
با ترس مقابله کنید.
خلق و خوی کودک ، نشانگر انواع بیم و هراسهایی است که به آنها مبتلا میشود. ممکن است پیوسته به سر و صدا حساسیت داشته باشد، مثلاً رعد و برق او را بترساند. گاهی تجربهای ناخوشایند، آغازگر هراسی ناگهانی است. مادری میگفت: "دخترم از حمام میترسید. نمی دانستم چرا. "شبی او را در وان گذاشتیم، جیغ میکشید و در این حال خودش را به من و پدرش چسبانده بود و سعی میکرد بدنش با آب تماس نداشته باشد. چند شب قبل از آن ، شیر آب وان را تصادفاً باز کردم، صدای بلندی برخاست که بچه زهره ترک شد. تا چند ماه تنها راه شستشوی وی بردنش زیر دوش آب بود."
کودکان خاطرات خوشی دارند که احتمالاً بیانگر علت رویارویی آنان با انبوهی از هراسهای این سن و سال است. کودکی که در عین معاینه به وی آمپول تزریق میشود، امکان دارد بعدها از مطب پزشک بترسد."شما میتوانید از همین توانایی استفاده کنید تا کودکتان بر هراسهایش چیره گردد. پارهای از تداعیهای مثبت را جایگزین ادراکات منفی کنید. بطور مثال ، بعد از تزریق آمپول ، عکس برگردانی به او بدهید یا او را به پارک ببرید. هرچند وقتی که کودکتان ترسان است، باید پشتیبانی اش کنید، ولی هدف نهاییتان باید این باشد که یاریش کنید تا در موقعیتهای جدید تواناتر شود.
شیوههای آرامش جویی
اعتدال را رعایت کنید. همچنان که کودکتان را در آغوش گرفتهاید، دوستان و بستگان ناآشنا را وادارید که با او "بگو و بخند" کنند.
بنگرید و بیاموزید. مثلاً ترس بچه از اصلاح سر ، با دیدن بچههای بزرگتر که آرام در صندلی آرایشگر مینشینند و دست آخر جایزهای هم میگیرند، از بین میرود.
راستگو باشید. نگویید که آمپول درد نمیآورد، چرا که درست نیست. در عوض به وی اطمینان بدهید که این درد ، موقتی است و به زودی حالش بهتر میشود. به این ترتیب پیام میدهید که او میتواند با عوامل نگرانی زا به مقابله برخیزد.
دست به آزمایشی بزنید. شیئی آرام بخش همچون عروسک یا پتوی دلخواه ، میتواند در لحظات تنشزا ، خاطر کودک را جمع کند.
بگذارید بچه خوش باشد. منظور کودکان از بازی این است که بر اوضاع ترسناک غلبه کنند. وسایل پزشکی به فرزندتان کمک میکند تا بداند موقع معاینه ، چه چیزهایی را خواهد دید.
آخرین نکته این که ، اسباب بازی به شکل حیوان (سگ ، گربه ، ...) باعث میشود که کودک زیاد از این حیوانات نترسد