Sara12
05-21-2011, 10:07 AM
چطور نظم را به کودکان بیاموزیم؟
چطور نظم را به کودکان بیاموزیم؟
http://www.hamshahrionline.ir/images/position36/2011/5/11-5-5-10321911.jpg
آموزش نظم به کودکان بسیار مهم و اساسی است زیرا به آنها میآموزد تا رفتارهای خود را کنترل کنند. نظم در واقع تعیین محدودهها و اصلاح رفتارهای نادرست است،
همچنین نظم به کودکان میآموزد چگونه در مورد خودشان احساس بهتری داشته باشند
نظم مقولهای است که باید در طول زندگی به کودکان آموزش داده شود، زیرا کودکان با نظم متولد نمیشوند و آموزش تدریجی آن جزء وظایف والدین است. آموزش نظم به
کودکان بسیار زمان بر است و نیازمند تکرار و تمرینهای مداوم و مستمر است اما هر چه آموزش پیش برود، کار آسانتر میشود.
در زمینه آموزش نظم به کودکان دیدگاههای متفاوتی وجود دارد که متاسفانه رایجترین آنها تنبیه کردن است. کسانی که از تنبیه برای آموزش نظم به کودکان بهره میگیرند
به این دلیل است که در یک نگاه سطحی هم تنبیه کردن آسانتر به نظر میرسد و هم سریعتر نتیجه میدهد.
اما حتما شما هم با این مشکل مواجه شدهاید که کودکان خردسال وقتی تنبیه میشوند با صدای بلند گریه میکنند و کودکان کمی بزرگتروقتی تنبیه میشوند در واقع یاد
میگیرند که مسایل و مشکلاتشان را به همین روش ، یعنی با زدو خورد حل کنند.
اشکال دیگر تنبیه کردن که حتما همه بارها و بارها با آن مواجه شدهایم، این است که بعد از تنبیه کردن کودکان فقط برای مدت زمان کوتاهی آرام میگیرند و خیلی زود
دوباره رفتارهای ناخوشایندشان را از سر میگیرند.
کودکان باید والدین خویش را به دلیل اینکه مسئول زندگی و خانواده هستند، احترام کنند در حالی که با تنبیه کردن این احترام جای خود را به ترس از والدین میدهد و از
آنجا که ترس پایا نیست، تاثیرات رفتاری صحیح و ماندگاری ندارد.
وقتی که کودکان به دلیل ترس از والدین، از انجام کاری اجتناب میورزند، این پرهیز تا زمانی اتفاق میافتد که والدین حضور دارند و هیچ تضمینی وجود ندارد که در غیاب
والدین هم کودک رفتار ناخوشایند خویش را انجام ندهد.
والدین باید به این نکته توجه داشته باشند که کودکان در هیچ موردی نیاز به تنبیه ندارند، زیرا علاوه بر موارد ذکر شده تنبیه، ماهیتا خطرات جدی و گاه جبران ناپذیری
میتواند به همراه داشته باشد.
در عوض برای فرزندان خویش به اندازه کافی وقت بگذارید و با آنها صحبت کنید. حدو مرزها را برایشان تعریف و تعیین کنید و به آنها نشان دهید که چگونه روی رفتار خویش
کنترل داشته باشند.
کودکان را در مورد ماهیت کارهای درست و نادرست آگاه کنید و کارهای خوب یا بدی را که انجام میدهند با دلیل برایشان توضیح دهید. بازگویی و تکرار کارهای خوبی که
انجام میدهند میتواند علاوه بر ایجاد احساس خوب در آنها، انگیزهای برای تکرار بیشتر اعمال مثبت در آنها شود.
توجه داشته باشید هر گاه کودکان میخواهند تغییری در رفتار خود ایجاد کنند آنها را تشویق کنید و حتما احساس مثبت خویش را به زبان بیاورید، مثل این جمله: " عالی
بود. تو تمام امروز صبح رو توی زمین بازی کردی بدون اینکه با کسی درگیر بشی"
روشهای آموزش نظم به کودکان
یکی از اساسیترین گامها در آموزش نظم به کودکان، تعیین یک برنامه روزانه، مثل ساعت خواب، زمان غذا خوردن، بازی کردن و دیگر کارهای روزانه است. این برنامه ریزی
کمک میکند تا کودک احساس امنیت بیشتری کند زیرا از توقعات والدین خویش آگاه میشود.
برای کودکان خردسال، انتقال از کاری به کار دیگر کمی دشوارتر است بنا بر این باید به آنها کمک کنید و چند دقیقه زودتر این انتقال و جا به جایی را به وی اطلاع دهید مثلا
بگویید: " تو چند دقیقه دیگر وقت داری، بعدش باید بخوابی"
در مورد انتخابهای کودکان نیز باید شفاف عمل کنید. مثلا بگویید: " تو میتوانی شیر یا آبمیوه بخوری اما نوشابه نمیتوانی بخوری"
توجه داشته باشید که کودکان فراموشکارند و نیاز به یادآوری دارند، پس قوانینی را که وضع میکنید هرزگاهی گوشزد و یادآوری نمایید.
نکات مهمی که والدین در تعیین قوانین باید به آنها توجه داشته باشند
- با چند قانون محدود شروع کنید، زیرا اگر تعداد قوانین زیاد باشد به خاطر سپردن آنها برای کودک دشوار میشود.
- در مورد "نه" گفتن و مخالفتهای خود مطمئن و محکم عمل کنید. شما به عنوان والدین باید به هرآنچه که اعتقاد دارید محکم بچسبید و بر آن پای بند باشید و برای
مخالفتهای خویش دلیل موجه داشته باشید، همچنین در هر مخالفتی باید از اینکه فرزندتان دلیل شما را متوجه شده است اطمینان حاصل کنید. مثلا بگویید: " تو نباید
با دوچرخه به خیابان بروی چون خیابانها شلوغ است و خطر دارد"
- در هر شرایطی اجازه صحبت کردن و اظهار نظر به کودکان بدهید زیرا باید در تعیین و وضع قوانین نقش داشته باشند، ضمن اینکه باید بتوانند در مورد تفکرات و احساسات
خویش به راحتی با والدین صحبت کنند و این حضور و آزادی اظهار نظر هیچ ربطی به سن کودک ندارد. کودکان خردسال هم باید به راحتی بتوانند با والدین خود صحبت کنند
و والدین هم باید توجه لازم به نظرات آنها داشته باشند. این ارتباط کلامی کودک و والدین باعث میشود کودکان از قوانینی که خودشان در وضع آنها نقش داشتند بهتر
پیروی کنند و از طرفی والدین هم میتوانند به درک صحیح تری از دیدگاههای کودکان نایل شوند.
• این نکته را نیز مد نظر داشته باشید که گوش فرا دادن به نظرات کودکان، الزاما به معنای ایجاد تغییر در قوانین نیست بلکه در این گفت و گوها شما هم بهتر میتوانید
"بایدها" و نبایدها" یتان را برای کودکان تشریح کنید.
- قانون یا هدفتان از قانونی را که وضع کردهاید به روشنی توضیح دهید و در مورد اجرای آن هم جدی باشید. مثلا در مورد ساعتی که میخواهید فرزندتان در منزل باشد،
بگویید: " ساعت 12 باید خونه باشی" نگویید " دیر نکنی"
هیچگاه گمان نکنید وضع قوانین از شما چهرهای زورگو و دیکتاتور میسازد و اجازه ندهید این طرز تفکر باعث شود که هرزگاهی کوتاه بیایید زیرا اینگونه رفتار، وضع را خیلی
خرابتر میکند. طوری رفتار کنید که کودک متوجه شود که احساسات او را به خوبی درک می کنید اما در عین حال پای بندی به قوانین و اجرای آنها هم مهم و جدی
هستند. مثلا بگویید " میدونم خیلی داره بهت خوش میگذره و رفتن سخته، اما دیگه وقت رفتنه"
اعمال محدودیتها و قوانین منصفانه نشانگر توجه شما است. اگر این دقت و توجه را نداشته باشید، قوانین ناعادلانه توام با سخت گیری وضع میکنید و در این شرایط
یقین داشته باشید بچهها حتما سعی در تغییر آنها خواهند کرد و در نتیجه در این ناهماهنگی که ایجاد میشود حصول نتیجه را غیرممکن یا لااقل بسیار دشوار میکند.
به این موضوع توجه داشته باشید که اگر شما برای فرزندانتان قانون نگذارید و زندگی تحت لوای قانون و مقررات را به آنها آموزش ندهید، کودکان همچنان به تاخت و تازهای
خود ادامه میدهند تا کسی آنها را در حصار قوانین بگیرد که این فرد ممکن است مدیر مدرسه باشد، پلیس باشد یا ... که اگر در این مراحل که شخصیت کودک تا حد
بسیار زیادی شکل گرفته است ممکن است مقاومتهایی از خود نشان بدهد که نتایج خوبی در پی ندارد.
در برابر قانونشکنیهای بچهها آرام و صبور باشید و همیشه عادلانه رفتار کنید. دقت داشته باشید رفتاری کنید که بتواند حسی در کودک ایجاد کند که آن اشتباه را تکرار
نکند. مثلا اگر روی دیوار نوشت، در تمیز کردن دیوار نوشتهها حتما به او کمک کنید.
- از بچهها بخواهید در مورد مشکلاتی که دارند با شما صحبت کنند.
- راه حلهای پیشنهادی بچهها را بشنوید حتی اگر غیر قابل اجرا هستند. در این مرحله تعداد راه حلها و ایدههایی که ارایه میکنند بسیار با اهمیت تر از کیفیت آنها
است.
- راه حلهای پیشنهادی را با هم مورد بررسی قرار دهید و این موقعیت را برای کودکان فراهم کنید که راه حل جایگزین ارایه کنند.
- آنقدر این تجزیه و تحلیل را ادامه بدهید تا به یک راه حل واحد که هم مورد پذیرش شماست و هم فرزند شما مخالفتی با آن ندارد برسید.
- نتیجه کار را با دقت مورد بررسی قرار دهید اگر مطلوب بود که هیچ، اگر نه دوباره از ابتدا شروع کنید.
دقت داشته باشید هیچگاه با عصبانیت اقدام به حل مشکلی نکنید زیرا ممکن است حرفی بزنید یا کاری انجام دهید که بعدا پشیمان شوید.
هر وقت عصبانی شدید برای دقایقی محل را ترک کنید اگر بزرگتر دیگری در منزل هست که بشود بچهها را به وی سپرد، خانه را ترک کنید، کمی قدم بزنید، اما به بچهها
بگویید که برای چه بیرون میروید.
در غیر این صورت لااقل به اتاق دیگری بروید، خود را در حمام حبس کنید، چند نفس عمیق بکشید، موزیک گوش دهید، آدامس بجوید، دستهایتان را به طریقی مشغول
کنید ( نقاشی بکشید ، چیزی بنویسید، پیشخوان آشپزخانه را تمیز کنید و ...) اما دقت داشته باشید هر کاری که میکنید بیش از 10 دقیقه دور نباشید وقتی آرامش خود
را بازیافتید تصمیم بگیرید و عمل کنید تا هم کار ناسنجیدهای نکنید که بعدا پشیمان شوید و هم اینکه عملکرد شماست که به فرزندتان میآموزد چگونه رفتار کند. مثلا اگر
در این موارد دست روی فرزندتان بلند کنید آیا او نیز در مواردی که با چنین شرایطی مواجه شد از روش درگیری و زد و خورد استفاده نمیکند؟
ممکن است در برخی شرایط بچهها از قوانینی که برایشان گذاشتهاید عصبانی شوند در این شرایط شما خونسردی خود را حفظ کرده و به آنها در رسیدن به آرامش کمک
کنید مثلا به آنها اجازه بدهید نقاشی بکشند، گل بازی کنند، موسیقی گوش کنند، تنهایی به اتاقی بروند و فریاد بکشند و ... اما مهمترین مسئله این است که وقتی آرام
شدند و آمادگی داشتند با هم صحبت کنید، در این وضعیت شنیدن حرفهای بچهها مثل بیرون کشیدن لاشه چوب از داخل زخم است پیش از اینکه زخم عفونی بشود.
در حین صحبت کردن با رفتارتان به آنها بیاموزید چگونه بدون اینکه به دیگران حمله کنند یا آسیبی به کسی برسانند، در مورد احساسات خود حرف بزنند.
از مهمترین اهداف آموزش نظم این است که فرزندان ما بتوانند شاد باشند، احساس امنیت کنند و به عنوان عضوی از جامعه با هر شرایطی به خوبی سازگار شوند.
تربیت کودک کاری بسیار دشوار است اما اگر کودکان یاد بگیرند رفتارهای خود را کنترل کنند، ارزش دارد که این رنج را به جان خریدار باشید و چه افتخاری بیشتر که در این
آموزش شما راهنمای فرزندتان باشید.
همیشه این را در نظر داشته باشید در هر آموزشی استفاده از کلمات آسیب زننده ممنوع و استفاده از کلمات کمک کننده مجاز است.
چطور نظم را به کودکان بیاموزیم؟
http://www.hamshahrionline.ir/images/position36/2011/5/11-5-5-10321911.jpg
آموزش نظم به کودکان بسیار مهم و اساسی است زیرا به آنها میآموزد تا رفتارهای خود را کنترل کنند. نظم در واقع تعیین محدودهها و اصلاح رفتارهای نادرست است،
همچنین نظم به کودکان میآموزد چگونه در مورد خودشان احساس بهتری داشته باشند
نظم مقولهای است که باید در طول زندگی به کودکان آموزش داده شود، زیرا کودکان با نظم متولد نمیشوند و آموزش تدریجی آن جزء وظایف والدین است. آموزش نظم به
کودکان بسیار زمان بر است و نیازمند تکرار و تمرینهای مداوم و مستمر است اما هر چه آموزش پیش برود، کار آسانتر میشود.
در زمینه آموزش نظم به کودکان دیدگاههای متفاوتی وجود دارد که متاسفانه رایجترین آنها تنبیه کردن است. کسانی که از تنبیه برای آموزش نظم به کودکان بهره میگیرند
به این دلیل است که در یک نگاه سطحی هم تنبیه کردن آسانتر به نظر میرسد و هم سریعتر نتیجه میدهد.
اما حتما شما هم با این مشکل مواجه شدهاید که کودکان خردسال وقتی تنبیه میشوند با صدای بلند گریه میکنند و کودکان کمی بزرگتروقتی تنبیه میشوند در واقع یاد
میگیرند که مسایل و مشکلاتشان را به همین روش ، یعنی با زدو خورد حل کنند.
اشکال دیگر تنبیه کردن که حتما همه بارها و بارها با آن مواجه شدهایم، این است که بعد از تنبیه کردن کودکان فقط برای مدت زمان کوتاهی آرام میگیرند و خیلی زود
دوباره رفتارهای ناخوشایندشان را از سر میگیرند.
کودکان باید والدین خویش را به دلیل اینکه مسئول زندگی و خانواده هستند، احترام کنند در حالی که با تنبیه کردن این احترام جای خود را به ترس از والدین میدهد و از
آنجا که ترس پایا نیست، تاثیرات رفتاری صحیح و ماندگاری ندارد.
وقتی که کودکان به دلیل ترس از والدین، از انجام کاری اجتناب میورزند، این پرهیز تا زمانی اتفاق میافتد که والدین حضور دارند و هیچ تضمینی وجود ندارد که در غیاب
والدین هم کودک رفتار ناخوشایند خویش را انجام ندهد.
والدین باید به این نکته توجه داشته باشند که کودکان در هیچ موردی نیاز به تنبیه ندارند، زیرا علاوه بر موارد ذکر شده تنبیه، ماهیتا خطرات جدی و گاه جبران ناپذیری
میتواند به همراه داشته باشد.
در عوض برای فرزندان خویش به اندازه کافی وقت بگذارید و با آنها صحبت کنید. حدو مرزها را برایشان تعریف و تعیین کنید و به آنها نشان دهید که چگونه روی رفتار خویش
کنترل داشته باشند.
کودکان را در مورد ماهیت کارهای درست و نادرست آگاه کنید و کارهای خوب یا بدی را که انجام میدهند با دلیل برایشان توضیح دهید. بازگویی و تکرار کارهای خوبی که
انجام میدهند میتواند علاوه بر ایجاد احساس خوب در آنها، انگیزهای برای تکرار بیشتر اعمال مثبت در آنها شود.
توجه داشته باشید هر گاه کودکان میخواهند تغییری در رفتار خود ایجاد کنند آنها را تشویق کنید و حتما احساس مثبت خویش را به زبان بیاورید، مثل این جمله: " عالی
بود. تو تمام امروز صبح رو توی زمین بازی کردی بدون اینکه با کسی درگیر بشی"
روشهای آموزش نظم به کودکان
یکی از اساسیترین گامها در آموزش نظم به کودکان، تعیین یک برنامه روزانه، مثل ساعت خواب، زمان غذا خوردن، بازی کردن و دیگر کارهای روزانه است. این برنامه ریزی
کمک میکند تا کودک احساس امنیت بیشتری کند زیرا از توقعات والدین خویش آگاه میشود.
برای کودکان خردسال، انتقال از کاری به کار دیگر کمی دشوارتر است بنا بر این باید به آنها کمک کنید و چند دقیقه زودتر این انتقال و جا به جایی را به وی اطلاع دهید مثلا
بگویید: " تو چند دقیقه دیگر وقت داری، بعدش باید بخوابی"
در مورد انتخابهای کودکان نیز باید شفاف عمل کنید. مثلا بگویید: " تو میتوانی شیر یا آبمیوه بخوری اما نوشابه نمیتوانی بخوری"
توجه داشته باشید که کودکان فراموشکارند و نیاز به یادآوری دارند، پس قوانینی را که وضع میکنید هرزگاهی گوشزد و یادآوری نمایید.
نکات مهمی که والدین در تعیین قوانین باید به آنها توجه داشته باشند
- با چند قانون محدود شروع کنید، زیرا اگر تعداد قوانین زیاد باشد به خاطر سپردن آنها برای کودک دشوار میشود.
- در مورد "نه" گفتن و مخالفتهای خود مطمئن و محکم عمل کنید. شما به عنوان والدین باید به هرآنچه که اعتقاد دارید محکم بچسبید و بر آن پای بند باشید و برای
مخالفتهای خویش دلیل موجه داشته باشید، همچنین در هر مخالفتی باید از اینکه فرزندتان دلیل شما را متوجه شده است اطمینان حاصل کنید. مثلا بگویید: " تو نباید
با دوچرخه به خیابان بروی چون خیابانها شلوغ است و خطر دارد"
- در هر شرایطی اجازه صحبت کردن و اظهار نظر به کودکان بدهید زیرا باید در تعیین و وضع قوانین نقش داشته باشند، ضمن اینکه باید بتوانند در مورد تفکرات و احساسات
خویش به راحتی با والدین صحبت کنند و این حضور و آزادی اظهار نظر هیچ ربطی به سن کودک ندارد. کودکان خردسال هم باید به راحتی بتوانند با والدین خود صحبت کنند
و والدین هم باید توجه لازم به نظرات آنها داشته باشند. این ارتباط کلامی کودک و والدین باعث میشود کودکان از قوانینی که خودشان در وضع آنها نقش داشتند بهتر
پیروی کنند و از طرفی والدین هم میتوانند به درک صحیح تری از دیدگاههای کودکان نایل شوند.
• این نکته را نیز مد نظر داشته باشید که گوش فرا دادن به نظرات کودکان، الزاما به معنای ایجاد تغییر در قوانین نیست بلکه در این گفت و گوها شما هم بهتر میتوانید
"بایدها" و نبایدها" یتان را برای کودکان تشریح کنید.
- قانون یا هدفتان از قانونی را که وضع کردهاید به روشنی توضیح دهید و در مورد اجرای آن هم جدی باشید. مثلا در مورد ساعتی که میخواهید فرزندتان در منزل باشد،
بگویید: " ساعت 12 باید خونه باشی" نگویید " دیر نکنی"
هیچگاه گمان نکنید وضع قوانین از شما چهرهای زورگو و دیکتاتور میسازد و اجازه ندهید این طرز تفکر باعث شود که هرزگاهی کوتاه بیایید زیرا اینگونه رفتار، وضع را خیلی
خرابتر میکند. طوری رفتار کنید که کودک متوجه شود که احساسات او را به خوبی درک می کنید اما در عین حال پای بندی به قوانین و اجرای آنها هم مهم و جدی
هستند. مثلا بگویید " میدونم خیلی داره بهت خوش میگذره و رفتن سخته، اما دیگه وقت رفتنه"
اعمال محدودیتها و قوانین منصفانه نشانگر توجه شما است. اگر این دقت و توجه را نداشته باشید، قوانین ناعادلانه توام با سخت گیری وضع میکنید و در این شرایط
یقین داشته باشید بچهها حتما سعی در تغییر آنها خواهند کرد و در نتیجه در این ناهماهنگی که ایجاد میشود حصول نتیجه را غیرممکن یا لااقل بسیار دشوار میکند.
به این موضوع توجه داشته باشید که اگر شما برای فرزندانتان قانون نگذارید و زندگی تحت لوای قانون و مقررات را به آنها آموزش ندهید، کودکان همچنان به تاخت و تازهای
خود ادامه میدهند تا کسی آنها را در حصار قوانین بگیرد که این فرد ممکن است مدیر مدرسه باشد، پلیس باشد یا ... که اگر در این مراحل که شخصیت کودک تا حد
بسیار زیادی شکل گرفته است ممکن است مقاومتهایی از خود نشان بدهد که نتایج خوبی در پی ندارد.
در برابر قانونشکنیهای بچهها آرام و صبور باشید و همیشه عادلانه رفتار کنید. دقت داشته باشید رفتاری کنید که بتواند حسی در کودک ایجاد کند که آن اشتباه را تکرار
نکند. مثلا اگر روی دیوار نوشت، در تمیز کردن دیوار نوشتهها حتما به او کمک کنید.
- از بچهها بخواهید در مورد مشکلاتی که دارند با شما صحبت کنند.
- راه حلهای پیشنهادی بچهها را بشنوید حتی اگر غیر قابل اجرا هستند. در این مرحله تعداد راه حلها و ایدههایی که ارایه میکنند بسیار با اهمیت تر از کیفیت آنها
است.
- راه حلهای پیشنهادی را با هم مورد بررسی قرار دهید و این موقعیت را برای کودکان فراهم کنید که راه حل جایگزین ارایه کنند.
- آنقدر این تجزیه و تحلیل را ادامه بدهید تا به یک راه حل واحد که هم مورد پذیرش شماست و هم فرزند شما مخالفتی با آن ندارد برسید.
- نتیجه کار را با دقت مورد بررسی قرار دهید اگر مطلوب بود که هیچ، اگر نه دوباره از ابتدا شروع کنید.
دقت داشته باشید هیچگاه با عصبانیت اقدام به حل مشکلی نکنید زیرا ممکن است حرفی بزنید یا کاری انجام دهید که بعدا پشیمان شوید.
هر وقت عصبانی شدید برای دقایقی محل را ترک کنید اگر بزرگتر دیگری در منزل هست که بشود بچهها را به وی سپرد، خانه را ترک کنید، کمی قدم بزنید، اما به بچهها
بگویید که برای چه بیرون میروید.
در غیر این صورت لااقل به اتاق دیگری بروید، خود را در حمام حبس کنید، چند نفس عمیق بکشید، موزیک گوش دهید، آدامس بجوید، دستهایتان را به طریقی مشغول
کنید ( نقاشی بکشید ، چیزی بنویسید، پیشخوان آشپزخانه را تمیز کنید و ...) اما دقت داشته باشید هر کاری که میکنید بیش از 10 دقیقه دور نباشید وقتی آرامش خود
را بازیافتید تصمیم بگیرید و عمل کنید تا هم کار ناسنجیدهای نکنید که بعدا پشیمان شوید و هم اینکه عملکرد شماست که به فرزندتان میآموزد چگونه رفتار کند. مثلا اگر
در این موارد دست روی فرزندتان بلند کنید آیا او نیز در مواردی که با چنین شرایطی مواجه شد از روش درگیری و زد و خورد استفاده نمیکند؟
ممکن است در برخی شرایط بچهها از قوانینی که برایشان گذاشتهاید عصبانی شوند در این شرایط شما خونسردی خود را حفظ کرده و به آنها در رسیدن به آرامش کمک
کنید مثلا به آنها اجازه بدهید نقاشی بکشند، گل بازی کنند، موسیقی گوش کنند، تنهایی به اتاقی بروند و فریاد بکشند و ... اما مهمترین مسئله این است که وقتی آرام
شدند و آمادگی داشتند با هم صحبت کنید، در این وضعیت شنیدن حرفهای بچهها مثل بیرون کشیدن لاشه چوب از داخل زخم است پیش از اینکه زخم عفونی بشود.
در حین صحبت کردن با رفتارتان به آنها بیاموزید چگونه بدون اینکه به دیگران حمله کنند یا آسیبی به کسی برسانند، در مورد احساسات خود حرف بزنند.
از مهمترین اهداف آموزش نظم این است که فرزندان ما بتوانند شاد باشند، احساس امنیت کنند و به عنوان عضوی از جامعه با هر شرایطی به خوبی سازگار شوند.
تربیت کودک کاری بسیار دشوار است اما اگر کودکان یاد بگیرند رفتارهای خود را کنترل کنند، ارزش دارد که این رنج را به جان خریدار باشید و چه افتخاری بیشتر که در این
آموزش شما راهنمای فرزندتان باشید.
همیشه این را در نظر داشته باشید در هر آموزشی استفاده از کلمات آسیب زننده ممنوع و استفاده از کلمات کمک کننده مجاز است.