sorna
05-21-2011, 12:25 AM
http://www.seemorgh.com/DesktopModules/iContent2/Files/44022.jpg
زحمت امیرکبیر
قبل از این که کتابخانه ملی به این شکل امروزیاش افتتاح شود، جای کتابهای با ارزش، خطی و قدیمی یا در کتابخانه سلطنتی بود یا در کتابخانه شخصیای که معمولا ً هم خوب از آنها نگهداری نمیشد. این روند ادامه داشت تا این که دکتر مهدی بیانی _ پسر میرزا محمد مستوفی فراهانی که در دربار رضا شاه برو بیایی داشتند و از خانوادههای ادیب ایرانی بودند _ توانست رضا شاه را راضی کند تا یک کتابخانه بزرگ به نام کتابخانه ملی تأسیس کند تا هم کتابهای کتابخانه سلطنتی و هم کتابهای قدیمی دیگری را که در کتابخانههای مختلف نگهداری میشدند در آنجا جمع کند. این اتفاق بالأخره در 3 شهریور 1316 افتاد و کتابخانه ملی شکل و صورت رسمیای به خود گرفت. البته این حاصل زحمتهایی بود که امیرکبیر پایه آن را گذاشته بود. مدتی بعد از این که مدرسه دارالفنون ساخته شد _ یعنی در حدود سال 1240 شمسی _ یک کتابخانه مفصل برای آن درست کردند و هرچی کتاب با ارزش میتوانستند در آن جمع کردند. چند سال بعد در زمان مظفرالدین شاه که ایرانیها دیگر حسابی با فرهنگ غربی آشنا شده بودند، برای آن که بتوانند مدارس مدرنی مثل غربیها درست کنند انجمنی تشکیل دادند به نام «انجمن معارف ایران». یک سال بعد این انجمن معارف یک کتابخانه درست کرد و کتابهای مدرسه دارالفنون را به آنجا منتقل کرد و اسمش را گذاشت «کتابخانه ملی معارف». و ایده درست کردن کتابخانه ملی از همین جا پر و بال گرفت تا به صورت امروزی اش رسید. در ابتدا با کتابهای کتابخانه ملی معارف و کتابخانه سلطنتی کلا ً چیزی حدود 30 هزار جلد کتاب چاپی و خطی در کتابخانه ملی جمع شد و همه آنها به اولین ساختمان کتابخانه ملی که جنب موزه ایران باستان در میدان مشق (محدوده میدان امام خمینی ره و 30 تیر کنونی) ساخته شده بود منتقل شد. این ساختمان تا همین چند سال پیش هم ساختمان اصلی کتابخانه ملی بود. البته به خاطر کمبود فضا و جا این ساختمان تا به حال چندین بار مورد دستکاری و توسعه قرار گرفت ولی با وجود این نمیتوانست پاسخگوی تمام کتابهایی باشد که هر روز به این کتابخانه میآمدند. برای همین در زمان ریاست آقای خاتمیدر کتابخانه ملی به فکر آن افتادند تا برای آن ساختمان جدیدی در تپههای عباس آباد درست کنند که در زمان شاه به شکارگاه سلطنتی معروف بود. اواخر دوره ریاست جمهوری آقای خاتمی_ در حالی که هنوز ساختمان کتابخانه نیمه کاره بود _ به علت کمبود جا مجبور شدند تا کتابهای کتابخانه ملی را به ساختمان نیمه کاره آن در عباس آباد منتقل کنند. بعد از چند سال ساختمان جدید کتابخانه ملی در سال 1386 به پایان رسید و تبدیل شد به یک کتابخانه مدرن و با امکانات روز که با کتابخانههای ملی دیگر کشورها برابری میکند.
منبع: هفته نامه همشهری جوان/ شماره 221
زحمت امیرکبیر
قبل از این که کتابخانه ملی به این شکل امروزیاش افتتاح شود، جای کتابهای با ارزش، خطی و قدیمی یا در کتابخانه سلطنتی بود یا در کتابخانه شخصیای که معمولا ً هم خوب از آنها نگهداری نمیشد. این روند ادامه داشت تا این که دکتر مهدی بیانی _ پسر میرزا محمد مستوفی فراهانی که در دربار رضا شاه برو بیایی داشتند و از خانوادههای ادیب ایرانی بودند _ توانست رضا شاه را راضی کند تا یک کتابخانه بزرگ به نام کتابخانه ملی تأسیس کند تا هم کتابهای کتابخانه سلطنتی و هم کتابهای قدیمی دیگری را که در کتابخانههای مختلف نگهداری میشدند در آنجا جمع کند. این اتفاق بالأخره در 3 شهریور 1316 افتاد و کتابخانه ملی شکل و صورت رسمیای به خود گرفت. البته این حاصل زحمتهایی بود که امیرکبیر پایه آن را گذاشته بود. مدتی بعد از این که مدرسه دارالفنون ساخته شد _ یعنی در حدود سال 1240 شمسی _ یک کتابخانه مفصل برای آن درست کردند و هرچی کتاب با ارزش میتوانستند در آن جمع کردند. چند سال بعد در زمان مظفرالدین شاه که ایرانیها دیگر حسابی با فرهنگ غربی آشنا شده بودند، برای آن که بتوانند مدارس مدرنی مثل غربیها درست کنند انجمنی تشکیل دادند به نام «انجمن معارف ایران». یک سال بعد این انجمن معارف یک کتابخانه درست کرد و کتابهای مدرسه دارالفنون را به آنجا منتقل کرد و اسمش را گذاشت «کتابخانه ملی معارف». و ایده درست کردن کتابخانه ملی از همین جا پر و بال گرفت تا به صورت امروزی اش رسید. در ابتدا با کتابهای کتابخانه ملی معارف و کتابخانه سلطنتی کلا ً چیزی حدود 30 هزار جلد کتاب چاپی و خطی در کتابخانه ملی جمع شد و همه آنها به اولین ساختمان کتابخانه ملی که جنب موزه ایران باستان در میدان مشق (محدوده میدان امام خمینی ره و 30 تیر کنونی) ساخته شده بود منتقل شد. این ساختمان تا همین چند سال پیش هم ساختمان اصلی کتابخانه ملی بود. البته به خاطر کمبود فضا و جا این ساختمان تا به حال چندین بار مورد دستکاری و توسعه قرار گرفت ولی با وجود این نمیتوانست پاسخگوی تمام کتابهایی باشد که هر روز به این کتابخانه میآمدند. برای همین در زمان ریاست آقای خاتمیدر کتابخانه ملی به فکر آن افتادند تا برای آن ساختمان جدیدی در تپههای عباس آباد درست کنند که در زمان شاه به شکارگاه سلطنتی معروف بود. اواخر دوره ریاست جمهوری آقای خاتمی_ در حالی که هنوز ساختمان کتابخانه نیمه کاره بود _ به علت کمبود جا مجبور شدند تا کتابهای کتابخانه ملی را به ساختمان نیمه کاره آن در عباس آباد منتقل کنند. بعد از چند سال ساختمان جدید کتابخانه ملی در سال 1386 به پایان رسید و تبدیل شد به یک کتابخانه مدرن و با امکانات روز که با کتابخانههای ملی دیگر کشورها برابری میکند.
منبع: هفته نامه همشهری جوان/ شماره 221