PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : وارد نشوید ! اینجا حریم من است



Sara12
05-20-2011, 02:34 AM
وارد نشويد! اينجا حريم من است

مدام توي اتاقش سرك مي كشند، مدام كيف مدرسه اش را زير و رو مي كنند، جيب لباس هايش را كه نگو؛ هميشه آنها را وارسي ميكنند، كشوي ميز تحرير، لاي دفترچه ها ، كيف پول حتي زير قاليچه اتاقش هم در امان نمانده اند.
وقتي او هست، كسي جرات اين كارها را ندارد، چون همه مي دانند اگر بفهمد پدر و مادر همه دار و ندارش را بازرسي مي كنند، كفرش بالا مي آيد و عصبي مي شود. براي همين با احتياط به زير و بم اتاق او ناخنك مي زنند تا شايد مدركي پيدا كنند كه بگويد پسرشان كار اشتباهي كرده است.
با اين كه تا به حال چيزي پيدا نكرده اند، اما حس وسواس گونه اي امان شان نمي دهد و ولع جستجوي وسايل او را بيشتر مي كند. آنها مي گويند خودشان هم كه بچه بودند، پدر و مادرشان بي آن كه به آنها امان بدهند، وسايلشان را مي قاپيدند و بازرسي شان مي كردند. آن روزها البته اين كار به مذاقشان خوش نمي آمد اما حالا كه خودشان صاحب فرزند شده اند مي دانند زواياي پنهان اعمال و رفتار بچه ها چقدر مي تواند آزاردهنده باشد،
ولي چه مي شود كرد، اين روزها بچه ها تودارتر از گذشته شده اند و مراقبت كردشان مهارت بيشتري مي خواهد.
شايد كمتر خانه اي را بتوان پيدا كرد كه اين افكار تا به حال از ذهن افرادش نگذشته باشد يا بعضي هايشان دست به انجام چنين اعمالي نزده باشند. پي بردن به جزئي ترين اطلاعات شخصي بچه ها مثل ويروسي مي ماند كه با بزرگ تر شدن آنها، او هم رشد مي كند و بتدريج همه فضاي ذهن پدر و مادر را مي گيرد. آنها دائم كنجكاوند بدانند در فضاهاي پيدا و ناپيداي ارتباطات خصوصي بچه--ها چه مي گذرد و آنها چه ميزان از حقايق زندگي شان را بدون آن كه سايه دروغ و پنهانكاري بر آن انداخته باشند، بازگو مي كنند.
البته انگار آنها براي فرونشاندن آتش نگراني هايشان راهي جز كنجكاوي ندارند ولي اين حق هم براي همه بچه--ها محفوظ است تا آنچه را كه قانون، حريم خصوصي اش مي خواند براي خودشان حفظ كنند.
به حريم شخصي ام احترام بگذار
بيشتر ما حريم هر چيزي را محترم مي دانيم مگر حريم خصوصي بچه هايمان را. وقتي در خانه همسايه مان باز است، وقتي مسافر كنار دستي مان كيفش را باز مي كند، وقتي 2 نفر آرام با هم حرف مي زنند، وقتي كسي مشغول نوشتن پيامك با تلفن همراهش است و... از اين كه چشم و گوش تيز كنيم و سر از كار و حرف هايشان در بياوريم حتي اگر خيلي كنجكاو شده باشيم، از اين كار ابا مي كنيم، اما وقتي طرف مقابلمان نه يك دوست، همسايه يا فردي غريبه بلكه فرزندانمان مي شود، مرزها را نديده مي گيريم و نسبت به وجود حريمي امن براي آنها بي تفاوت مي شويم.
ولي اين حق همه آدم هاست حتي اگر خيلي كوچك و مجبور به اطاعت از ما باشند.
حريمي چون لبه تيغ
اگر حريم خصوصي كودك را لبه برنده تيغ بدانيم بيراه نيست، مرزي چنان باريك كه راه رفتن روي آن به مهارت نياز دارد و ناديده گرفتنش سبب بروز مشكل خواهد شد.
ماجرا اين است كه پدر و مادرها عهده دار تربيت فرزند و شكوفا كردن استعدادهاي او هستند و بايد نظارتي دائمي بر او داشته باشند و سلامت اخلاق و روانش را تامين كنند. در مقابل، فرزند نيز كه بايد بدرستي تربيت شود، حقوقي دارد و حريمي كه كسي نبايد آن را تهديد كند.
اين در حالي است كه فرزندان امروز با دنياي متفاوتي روبه رو هستند و اگر از ارتباط با همنوعشان منع شوند و هزار بايد و نبايد بزرگ ترها راه هاي ارتباطي آنها را با دنياي بيرون قطع كند باز با جهاني تازه روبه رو هستند كه آنها را غرق دنياي مجازي و عالم بي انتهايش مي كند، يعني اينترنت.
پس امروز اگر پدر و مادرها بچه ها را در يك اتاق و جلوي چشم خود ميخكوب كنند، آنها مي توانند با كمك اينترنت ارتباطات نويي را آغاز كنند و ذهنشان را به دنياي بدون مرز پرواز بدهند.
حالا اگر قبول كنيم، كودك و نوجوان اين دوران، دانش بهره گيري اش از فناوري هاي نوين از اغلب بزرگ ترها جلوتر است، بايد اين را هم بپذيريم كه تعداد كمي از پدر و مادرها مي توانند استفاده فرزندشان از دنياي اطلاعات را بدرستي محدود كنند.
حريم خصوصي و قانون
اما با وجود تمام اين بحث ها لزوم رعايت حريم خصوصي افراد، فارغ از سن و جنس آنها آنقدر موضوع مهمي است كه اعلاميه جهاني حقوق بشر نيز به آن پرداخته است.
نكته اصلي اين است كه هر قدر ارتباط عاطفي و ميزان صميميت ميان والدين و كودك قوي تر باشد، به همان ميزان، اطلاع والدين از كارهاي كودكان بيشتر مي شود62 سال پيش، نويسندگان اين اعلاميه در ماده 12 آن تاكيد كردند كه احدي حق مداخله خودسرانه در زندگي خصوصي، امور خانوادگي، اقامتگاه يا مكاتبات هيچ فردي را ندارد، چراكه هر انساني نسبت به اموال، زندگي و رفت و آمدهايش حق مصونيت دارد. درواقع از نظر اعلاميه جهاني حقوق بشر، كودك نيز به اندازه يك انسان كامل، حريمي قابل احترام دارد اما وقتي كنوانسيون حقوق كودك تاكيد مي كند، پدر و مادرها جهت كنترل فرزندان شان مي توانند به حريم خصوصي آنها وارد شوند، بناچار ورود به اين حريم از سوي آنها پذيرفتني مي شود.
پس در اين شرايط دوگانه بهترين راه حل، انتخاب روشي است كه در آن هم حريم خصوصي كودك حفظ شود و هم حفظ اين حريم مانع نظارت پدر و مادرها نشود.
صميميت، كليد زندگي بي دغدغه
دكتر حسن پاشا شريفي، عضو هيات علمي دانشگاه و روانشناس در اين باره وجود صميميت در خانواده ها را عاملي براي كمرنگ شدن مرزهاي سفت و سخت ميان فرزندان و والدين مي--داند و به «جام جم» مي گويد: در ارتباط با حريم خصوصي فرزندان و نقش نظارتي والدين بر آنها، نكته مهم اين كه هر قدر ارتباط عاطفي و ميزان صميميت ميان پدر و مادرها و فرزندان قوي تر باشد، به همان ميزان، خبردار شدن پدر و مادر از كارها و تصميمات بچه ها بيشتر مي شود.
در واقع در يك خانواده سالم، ارتباطات بايد طوري باشد كه فرزندان به پدر و مادرها اعتماد كنند و بتوانند بدون ترس، هرگونه مشكل يا وسوسه اي را كه گرفتارش شده اند، با آنها در ميان بگذارند و مطمئن باشند اگر روابط به اين شكل باشد، آن وقت بچه ها ديگر چيزي براي پنهان كردن نخواهند داشت.
او توضيح مي دهد: وقتي ارتباط عاطفي و تنگاتنگي ميان اعضاي خانواده برقرار باشد، چيزي كه بايد در مقابل پدر و مادر از آن محافظت كرد نيز وجود نخواهد داشت، چون بچه ها به رازداري و قابل اعتمادي پدر و مادرهايشان باور دارند.
البته در اين ميان والدين نيز وظيفه دارند پس از شنيدن رازهاي فرزندان خود بي آن كه آنها را سرزنش كرده و در مقابلشان جبهه بگيرند يا حتي آنها را نصيحت كنند بايد با لحني صميمانه و دلسوزانه پيامدهاي احتمالي كارهايي را كه انجام داده اند برايشان توضيح دهند. اين در حالي است كه پدر و مادرها نبايد بچه ها را مجبور به پذيرفتن حرف هايشان كنند و با آنها طوري رفتار كنند كه بچه ها خودشان به نتيجه برسند كه چه كاري را انجام دهند و چه كاري را نه.
اين روانشناس ادامه می دهد: وقتي فرزندان از سن كودكي خارج شدند ديگر نبايد تابع محض ما باشند و بايد به همان ميزاني كه بزرگتر مي شوند از آزادي عمل بيشتري هم برخوردار شوند يعني ما بايد براي آنان حريم استقلال و آزادي قائل شويم و در اموري چون انتخاب لباس و انتخاب دوست، دست آنها را از دوران كودكي--شان بازتر بگذاريم. اين در شرايطي است كه بايد در تمام مراحل زندگي، راهنما و دلسوز خوبي برايشان باشيم و طوري با آنها رفتار كنيم كه مطمئن باشند به آنان علاقه منديم.
پاشا شريفي توضيح مي دهد: در واقع در روش برخورد با فرزندان بايد ياد بگيريم كه به جاي ورود به حريم خصوصي بچه ها، آنان را طوري بار بياوريم كه به ما اعتماد داشته و با ما احساس نزديكي و يگانگي كنند و به همين خاطر چيزي را از ما پنهان نكنند.
اما به هر ترتيب هرجوان يا نوجواني ممكن است به عللي با برخي مسائل روبه رو شود و نخواهد آن را با پدر و مادرش در ميان بگذارد كه در چنين شرايطي اگر پدر و مادر متوجه موضوع شدند، بايد به صورت غيرمستقيم با بچه ها گفتگو كرده و نظرات راهنمايي گونه شان را به آنها منتقل كنند.
اين روان شناس در ادامه به وجود برخي خانواده هاي غيرصميمي كه نمي توانند اعتماد فرزندان را جلب كنند، اشاره مي كند و مي گويد: در بيشتر اين خانواده ها كه پدر و مادرها مدام در كار فرزندان سرك مي كشند، بچه ها مشكلي ندارند بلكه مشكل از خود والدين است كه ممكن است به اختلالات شخصيتي و روان شناختي گرفتار باشند.
در واقع برخي پدر و مادرها ممكن است افرادي كودك آزاد باشند و به همين دليل در كارهاي فرزندان دخالت هاي نابجا بكنند كه لازم است چنين افرادي با شركت در كلاس هاي آموزشي، مهارت هاي زندگي و فرزندپروري را بياموزند.

__________________