Sara12
05-17-2011, 01:30 PM
چرا خانم ها نمی توانند به درستی ارتباط برقرار کنند؟
http://www.monaseb.com/images/stories2/900216/why-women-cant-communicate-clearly/women-men1.jpg
یک حکایت قدیمی می گوید: اگر از یک مرد بپرسی ساعت چند است، او به ساعت مچی اش نگاه می کند و زمان را به شما می گوید، اما اگر از یک خانم همین سوال را بپرسی او شروع می کند به تعریف کردن از جواهر گران قیمتی که چند روز پیش در مغازه طلا فروشی دیده است.
به عبارت دیگر شما از یک مرد مستقیما جواب خود را دریافت می کنید، اما در مورد یک خانم هیچگاه چنین اتفاقی روی نمی دهد. با این وجود بسیاری از اوقات از خانم ها می شنویم که "مردها اصلا طرز ارتباط برقرار کردن را بلد نیستند" (معمولا این جمله را با برخوردی اهانت وار و لحنی طعنه آمیز بیان می کنند)
در حالیکه آقایون به راحتی توانایی برقراری ارتباط مستقیم به همراه طرز برخورد مناسب و شایستگی کامل را دارند، یک خانم چگونه می تواند چنین تهمتی به او بزند؟
خوب کمی دقیق شوید، آنگاه متوجه خواهید شد که هیچ چیز جز یک تفکر زنانه در پشت آن وجود ندارد. منظور خانم ها از اینکه می گویند"آقایون نمی توانند ارتباط برقرار کنند" این است که "آقایون نمی توانند آنطور که خانم ها با یکدیگر رابطه دارند، ارتباط برقرار کنند" اما به نظر آقایون، خانم ها به هیچ وجه نمی توانند ارتباط برقرار کنند.
اجازه دهید نگاهی داشته باشیم به این 4 استراتژی که خانم ها به هنگام برقراری ارتباط از آن استفاده می کنند و اینکه مردها باید چه کار کنند که حداقل ذره کوچکی از گفته های آنها را متوجه شوند.
1- خانم ها هیچ وقت منظور خود را با صراحت بیان نمی کنند
خانم ها به جای اینکه مستقیما سوال خود را مطرح کنند و به سراغ اصل مطلب بروند (کاری که آقایون انجام می دهند) حواشی مبحث مورد نظر صحبت می کنند و از آقایون انتظار دارند که منظورشان را کشف کنند.
برای آنها بیان غیر مستقیم افکار، یک نوع شیوه زندگی است. یک خانم تمام مدت حرف و حرف و حرف می زند و از آقا توقع دارد تا مثل یک مسابقه بیست سوالی همه چیز را حدس بزند. در این قسمت چند نمونه آورده شده است:
وقتی خانم می گوید "تصمیم با خودت است" منظورش این است که "بهتره بدونی من چی می خوام و همین الان برام فراهم کنی"
وقتی می گوید "برو و هر کاری که دوست داری را انجام بده" منظورش این است که "من اصلا با انجام این کار موافق نیستم، و اگر تو این کار را انجام دهی در آینده پشیمان خواهی شد."
زمانی که می گوید "تا زمانی که یک مرد اخلاقش خوب باشد من به ظاهر او اهمیتی نمی دهم" منظور واقعی او این است که "مشروط بر اینکه به اندازه کافی پول و موقعیت شغلی مناسب داشته باشد تا حس حسادت دوستانم برانگیخته شود."
2- خانم ها به جای حل مشکلات فقط در مورد آن حرف می زنند
از آنجایی که خانم ها اهل عمل نیستند، اغلب اوقات به جای پیدا کردن راهی برای حل مشکلات فقط در مورد آنها صحبت می کنند (آنها برای حل مشکلاتشان به آقایون تکیه می کنند) و جالب تر این است که خانم ها اینگونه تصور می کنند که اگر بنشینند و در مورد مشکلات خود با هم حرف بزنند، مشکلاتشان به خودی خود حل خواهند شد.
به جای اینکه تصمیم گیری نمایند، ترجیح می دهند موارد مختلف را فهرست بندی کنند، از هر کس و هر جایی مشورت می گیرند و هیچ گاه بر طبق نصایحی که به آنها داده می شود عمل نمی کنند. (در اغلب موارد نیز هیچ کدام از این کارها را انجام نمی دهند و فقط گله و شکایت می کنند.)
زمانی که به جایی می رسند که حتما باید تصمیمی گرفته شود اصولا از آقایون کمک می گیرند. اگر آقا گزینه غلط را انتخاب کند (به این معنا که انتخاب او باب میل خانم نباشد) خانم اخم هایش در هم می رود، شروع می کند به قر زدن در این مورد که چرا آقا در مورد احساسات حقیقی غیر قابل بیانش، آگاهی نداشته است. اما در این حالت نیز به هیچ وجه دلیل اصلی اخم کردن ها و قر زدن هایش را بیان نمی کند.
خانم ها این کار را برقراری ارتباط می نامند.
3- خانم ها با احساساتشان فکر می کنند
به دلیل هورمون هایی که در بانوان ترشح می شود، الگوهای رفتاری و تصمیم گیری آنها فاصله زیادی با عقل و منطق دارد. آنها عاشق این هستند که خود را به دست احساسات و عواطفشان بسپارند. به همین دلیل است که رفتارشان معمولا غیر منطقی، دمدمی و نامنظم است. آنها با استروژن خود فکر می کنند و حرف می زنند.
آنها تا حد زیادی توانایی این را دارند که در آن واحد به دو مقوله کاملا مجزا فکر کنند به همین دلیل هم هست که هیچ گاه در مورد هیچ موضوعی به نتیجه نمی رسند. گاهی اوقات حرفی می زنند اما زمانی که نوبت به عمل می رسد دقیقا به عکس گفته خود عمل می کنند و از حرفهای دیگران آنطور که خودشان می خواهند برداشت می کنند و سریعا از آنها یک نتیجه گیری احساسی می کنند.
برای مثال اگر یک آقا به یک خانم بگوید: "من از موهات خوشم می یاد" خانم در پاسخ می گوید: "منظورت اینه که قبلا خوشت نمی آمد؟ من دلتو زدم؟ نه؟ فکر می کنی زشتم؟ نمی خوای هیچ کس تو رو با من ببینه؟"
خانم ها انتظار دارند آقایون ذهن خوانی کنند (و اگر این کار را نکنند مجازات خواهند شد.)
از هر خانمی که بپرسید به شما می گوید که مردها فقط تصور می کنند که همه چیز را در مورد ما "می دانند"، تصور می کنند که می دانند ما از نظر جنسی به چه چیز نیاز داریم، کجا می خواهیم برویم و چه کار می خواهیم بکنیم. اما از نظر خانم ها یک مرد واقعی کسی است که بدون اینکه خانم حرفی بزند، تمام موارد بالا را خودش بداند. به عبارت دیگر آقایون باید ذهن همسر خود را بخوانند.
یک نمایشنامه قدیمی به نام دیک ون دیک از این قرار است:
"راب" که سردبیر و مسئول دفتر بود عادت داشت پول شام "بادی" و "سالی" را حساب کند. یکی از شب ها همسرش "لورا" نیز به آنها می پیوندد و "راب" باز هم این دفعه هزینه شام را می پردازد. در راه برگشت به خانه "لورا" کاملا عبوس و عصبانی در سکوت کامل فرو رفته بود و از صحبت کردن امتناع می کرد.
- راب از او پرسید: " مشکل چیه؟" و او در جواب گفت" هیچ چی". بعد هم اخم هایش خیلی بیشتر شد. پس از اندکی راب مجددا شروع کرد:
- لورا اگر مشکلی هست به من بگو"
- نه گفتم که چیزی نیست.
- اگر چیزی نیست پس چرا اینقدر ناراحتی؟
- با کمی مکث لورا گفت: با این کارهایی که تو می کنی فکر نمی کنم بتونیم پسرمون "ریچی" رو به دانشگاه بفرستیم"
در این جا بود که معلوم شد لورا با خودش نشسته فکر و خیال کرده و به آینده نگاهی انداخته و به این نتیجه رسیده که چون راب پول شام دو نفر دیگر را هم حساب کرده، پس توانایی جمع کردن پول برای ثبت نام فرزندشان در دانشگاه را ندارد. لورا از او انتظار داشت که این حس او را بدون پرسیدن "درک کند" و چون این اتفاق نیفتاد، او برای مدت ها راب را سرزنش می کرد.
خانم ها این کار را برقراری ارتباط می نامند.
شیوه های مختلف برقراری ارتباط
به نظر می رسد که این اختلافات در شیوه های گفتگو و برقراری ارتباط به طور ذاتی در وجود خانم ها و آقایون نهاده شده است و نمی توان نسبت به آنها بی توجهی کرده و از زیرشان شانه خالی کرد.
اما مشکل اینجاست که ما در یک جو زن سالارانه زندگی می کنیم. خانم ها معمولا آقایون را به خاطر مردانگی شان سرزنش می کنند، به خاطر افکار مردانه تنبیه می شوند و به این دلیل که شیوه های زنانه برقراری ارتباط را در زندگی خود به کار نمی گیرند، مورد اهانت قرار می گیرند.
آنها از جنس مذکر به این دلیل که قادر به بیان احساساتش نیست به شدت انتقاد می کنند (اما اگر مردی احساساتش را بیان هم کند، آنها به طور موذیانه اظهار می دارند که وی مرد ضعیفی است). آنها از تمام متخصصین امر مشاوره درخواست می کنند تا به مردها تعلیم دهند که از مردانگی های نا به جا دست بردارند و به امرار معاش خانواده هایشان بپردازند.
آنها با اعلام برتری شیوه های زندگی زنانه نسبت به روش های مردانه، جنس مذکر را محکوم می کنند. آنها حتی شوهران خود را وادار به شرکت در کلاس هایی می کنند تا با طرز فکر و روش برقراری ارتباط زنانه بیشتر آشنا شوند.
مردها رک و راست هستند
اما آقایون به هیچ وجه تبدیل به یک زن نمی شوند. دلیلی وجود ندارد که بخواهند مانند خانم ها فکر و یا رفتار کنند. مردها فقط برای کسب اطلاعات و گزارش حقایق صحبت می کنند. آنها کاملا منطقی و هدفنمد هستند. آنها با هورمون هایشان فکر نمی کنند. آنها غیر منطقی، احساساتی نیستند. آنها مستقیما خواست ها و نیازهایشان را بازگو می کنند و در غیر این صورت دست به انجام هیچ کاری نخواهند زد.
نکته قابل توجه اینجاست که: آقایون قادر به گفتگو و برقراری ارتباط هستند و این کار را با صراحت کامل انجام می دهند.
از نقطه نظر آقایون این خانم ها هستند که توانایی برقراری ارتباط را ندارند؛ پس آیا تمام این موارد به این معناست که هر دو جنس محکوم هستند که تا ابد به وسیله سوء تفاهم های بیشمار، از یکدیگر دور بمانند؟ لزوما اینچنین نیست.
البته اول خانم ها باید از این کار خود دست بردارند و آقایون را وادار نکنند تا مانند خودشان بیندیشند. آنها نباید به مردها به این خاطر که مانند خودشان نیستند اهانت کنند. فقط زمانی که یاد گرفتند چگونه می توانند تفاوت های ذاتی در برقرری ارتباط را درک کرده و آنها را قبول نمایند، تنها در این صورت است که هر دو جنس می توانند نیازهای یکدیگر را در بستری از درک و فهم متقابل، بررسی کنند و سپس برآورده سازند.
http://www.monaseb.com/images/stories2/900216/why-women-cant-communicate-clearly/women-men1.jpg
یک حکایت قدیمی می گوید: اگر از یک مرد بپرسی ساعت چند است، او به ساعت مچی اش نگاه می کند و زمان را به شما می گوید، اما اگر از یک خانم همین سوال را بپرسی او شروع می کند به تعریف کردن از جواهر گران قیمتی که چند روز پیش در مغازه طلا فروشی دیده است.
به عبارت دیگر شما از یک مرد مستقیما جواب خود را دریافت می کنید، اما در مورد یک خانم هیچگاه چنین اتفاقی روی نمی دهد. با این وجود بسیاری از اوقات از خانم ها می شنویم که "مردها اصلا طرز ارتباط برقرار کردن را بلد نیستند" (معمولا این جمله را با برخوردی اهانت وار و لحنی طعنه آمیز بیان می کنند)
در حالیکه آقایون به راحتی توانایی برقراری ارتباط مستقیم به همراه طرز برخورد مناسب و شایستگی کامل را دارند، یک خانم چگونه می تواند چنین تهمتی به او بزند؟
خوب کمی دقیق شوید، آنگاه متوجه خواهید شد که هیچ چیز جز یک تفکر زنانه در پشت آن وجود ندارد. منظور خانم ها از اینکه می گویند"آقایون نمی توانند ارتباط برقرار کنند" این است که "آقایون نمی توانند آنطور که خانم ها با یکدیگر رابطه دارند، ارتباط برقرار کنند" اما به نظر آقایون، خانم ها به هیچ وجه نمی توانند ارتباط برقرار کنند.
اجازه دهید نگاهی داشته باشیم به این 4 استراتژی که خانم ها به هنگام برقراری ارتباط از آن استفاده می کنند و اینکه مردها باید چه کار کنند که حداقل ذره کوچکی از گفته های آنها را متوجه شوند.
1- خانم ها هیچ وقت منظور خود را با صراحت بیان نمی کنند
خانم ها به جای اینکه مستقیما سوال خود را مطرح کنند و به سراغ اصل مطلب بروند (کاری که آقایون انجام می دهند) حواشی مبحث مورد نظر صحبت می کنند و از آقایون انتظار دارند که منظورشان را کشف کنند.
برای آنها بیان غیر مستقیم افکار، یک نوع شیوه زندگی است. یک خانم تمام مدت حرف و حرف و حرف می زند و از آقا توقع دارد تا مثل یک مسابقه بیست سوالی همه چیز را حدس بزند. در این قسمت چند نمونه آورده شده است:
وقتی خانم می گوید "تصمیم با خودت است" منظورش این است که "بهتره بدونی من چی می خوام و همین الان برام فراهم کنی"
وقتی می گوید "برو و هر کاری که دوست داری را انجام بده" منظورش این است که "من اصلا با انجام این کار موافق نیستم، و اگر تو این کار را انجام دهی در آینده پشیمان خواهی شد."
زمانی که می گوید "تا زمانی که یک مرد اخلاقش خوب باشد من به ظاهر او اهمیتی نمی دهم" منظور واقعی او این است که "مشروط بر اینکه به اندازه کافی پول و موقعیت شغلی مناسب داشته باشد تا حس حسادت دوستانم برانگیخته شود."
2- خانم ها به جای حل مشکلات فقط در مورد آن حرف می زنند
از آنجایی که خانم ها اهل عمل نیستند، اغلب اوقات به جای پیدا کردن راهی برای حل مشکلات فقط در مورد آنها صحبت می کنند (آنها برای حل مشکلاتشان به آقایون تکیه می کنند) و جالب تر این است که خانم ها اینگونه تصور می کنند که اگر بنشینند و در مورد مشکلات خود با هم حرف بزنند، مشکلاتشان به خودی خود حل خواهند شد.
به جای اینکه تصمیم گیری نمایند، ترجیح می دهند موارد مختلف را فهرست بندی کنند، از هر کس و هر جایی مشورت می گیرند و هیچ گاه بر طبق نصایحی که به آنها داده می شود عمل نمی کنند. (در اغلب موارد نیز هیچ کدام از این کارها را انجام نمی دهند و فقط گله و شکایت می کنند.)
زمانی که به جایی می رسند که حتما باید تصمیمی گرفته شود اصولا از آقایون کمک می گیرند. اگر آقا گزینه غلط را انتخاب کند (به این معنا که انتخاب او باب میل خانم نباشد) خانم اخم هایش در هم می رود، شروع می کند به قر زدن در این مورد که چرا آقا در مورد احساسات حقیقی غیر قابل بیانش، آگاهی نداشته است. اما در این حالت نیز به هیچ وجه دلیل اصلی اخم کردن ها و قر زدن هایش را بیان نمی کند.
خانم ها این کار را برقراری ارتباط می نامند.
3- خانم ها با احساساتشان فکر می کنند
به دلیل هورمون هایی که در بانوان ترشح می شود، الگوهای رفتاری و تصمیم گیری آنها فاصله زیادی با عقل و منطق دارد. آنها عاشق این هستند که خود را به دست احساسات و عواطفشان بسپارند. به همین دلیل است که رفتارشان معمولا غیر منطقی، دمدمی و نامنظم است. آنها با استروژن خود فکر می کنند و حرف می زنند.
آنها تا حد زیادی توانایی این را دارند که در آن واحد به دو مقوله کاملا مجزا فکر کنند به همین دلیل هم هست که هیچ گاه در مورد هیچ موضوعی به نتیجه نمی رسند. گاهی اوقات حرفی می زنند اما زمانی که نوبت به عمل می رسد دقیقا به عکس گفته خود عمل می کنند و از حرفهای دیگران آنطور که خودشان می خواهند برداشت می کنند و سریعا از آنها یک نتیجه گیری احساسی می کنند.
برای مثال اگر یک آقا به یک خانم بگوید: "من از موهات خوشم می یاد" خانم در پاسخ می گوید: "منظورت اینه که قبلا خوشت نمی آمد؟ من دلتو زدم؟ نه؟ فکر می کنی زشتم؟ نمی خوای هیچ کس تو رو با من ببینه؟"
خانم ها انتظار دارند آقایون ذهن خوانی کنند (و اگر این کار را نکنند مجازات خواهند شد.)
از هر خانمی که بپرسید به شما می گوید که مردها فقط تصور می کنند که همه چیز را در مورد ما "می دانند"، تصور می کنند که می دانند ما از نظر جنسی به چه چیز نیاز داریم، کجا می خواهیم برویم و چه کار می خواهیم بکنیم. اما از نظر خانم ها یک مرد واقعی کسی است که بدون اینکه خانم حرفی بزند، تمام موارد بالا را خودش بداند. به عبارت دیگر آقایون باید ذهن همسر خود را بخوانند.
یک نمایشنامه قدیمی به نام دیک ون دیک از این قرار است:
"راب" که سردبیر و مسئول دفتر بود عادت داشت پول شام "بادی" و "سالی" را حساب کند. یکی از شب ها همسرش "لورا" نیز به آنها می پیوندد و "راب" باز هم این دفعه هزینه شام را می پردازد. در راه برگشت به خانه "لورا" کاملا عبوس و عصبانی در سکوت کامل فرو رفته بود و از صحبت کردن امتناع می کرد.
- راب از او پرسید: " مشکل چیه؟" و او در جواب گفت" هیچ چی". بعد هم اخم هایش خیلی بیشتر شد. پس از اندکی راب مجددا شروع کرد:
- لورا اگر مشکلی هست به من بگو"
- نه گفتم که چیزی نیست.
- اگر چیزی نیست پس چرا اینقدر ناراحتی؟
- با کمی مکث لورا گفت: با این کارهایی که تو می کنی فکر نمی کنم بتونیم پسرمون "ریچی" رو به دانشگاه بفرستیم"
در این جا بود که معلوم شد لورا با خودش نشسته فکر و خیال کرده و به آینده نگاهی انداخته و به این نتیجه رسیده که چون راب پول شام دو نفر دیگر را هم حساب کرده، پس توانایی جمع کردن پول برای ثبت نام فرزندشان در دانشگاه را ندارد. لورا از او انتظار داشت که این حس او را بدون پرسیدن "درک کند" و چون این اتفاق نیفتاد، او برای مدت ها راب را سرزنش می کرد.
خانم ها این کار را برقراری ارتباط می نامند.
شیوه های مختلف برقراری ارتباط
به نظر می رسد که این اختلافات در شیوه های گفتگو و برقراری ارتباط به طور ذاتی در وجود خانم ها و آقایون نهاده شده است و نمی توان نسبت به آنها بی توجهی کرده و از زیرشان شانه خالی کرد.
اما مشکل اینجاست که ما در یک جو زن سالارانه زندگی می کنیم. خانم ها معمولا آقایون را به خاطر مردانگی شان سرزنش می کنند، به خاطر افکار مردانه تنبیه می شوند و به این دلیل که شیوه های زنانه برقراری ارتباط را در زندگی خود به کار نمی گیرند، مورد اهانت قرار می گیرند.
آنها از جنس مذکر به این دلیل که قادر به بیان احساساتش نیست به شدت انتقاد می کنند (اما اگر مردی احساساتش را بیان هم کند، آنها به طور موذیانه اظهار می دارند که وی مرد ضعیفی است). آنها از تمام متخصصین امر مشاوره درخواست می کنند تا به مردها تعلیم دهند که از مردانگی های نا به جا دست بردارند و به امرار معاش خانواده هایشان بپردازند.
آنها با اعلام برتری شیوه های زندگی زنانه نسبت به روش های مردانه، جنس مذکر را محکوم می کنند. آنها حتی شوهران خود را وادار به شرکت در کلاس هایی می کنند تا با طرز فکر و روش برقراری ارتباط زنانه بیشتر آشنا شوند.
مردها رک و راست هستند
اما آقایون به هیچ وجه تبدیل به یک زن نمی شوند. دلیلی وجود ندارد که بخواهند مانند خانم ها فکر و یا رفتار کنند. مردها فقط برای کسب اطلاعات و گزارش حقایق صحبت می کنند. آنها کاملا منطقی و هدفنمد هستند. آنها با هورمون هایشان فکر نمی کنند. آنها غیر منطقی، احساساتی نیستند. آنها مستقیما خواست ها و نیازهایشان را بازگو می کنند و در غیر این صورت دست به انجام هیچ کاری نخواهند زد.
نکته قابل توجه اینجاست که: آقایون قادر به گفتگو و برقراری ارتباط هستند و این کار را با صراحت کامل انجام می دهند.
از نقطه نظر آقایون این خانم ها هستند که توانایی برقراری ارتباط را ندارند؛ پس آیا تمام این موارد به این معناست که هر دو جنس محکوم هستند که تا ابد به وسیله سوء تفاهم های بیشمار، از یکدیگر دور بمانند؟ لزوما اینچنین نیست.
البته اول خانم ها باید از این کار خود دست بردارند و آقایون را وادار نکنند تا مانند خودشان بیندیشند. آنها نباید به مردها به این خاطر که مانند خودشان نیستند اهانت کنند. فقط زمانی که یاد گرفتند چگونه می توانند تفاوت های ذاتی در برقرری ارتباط را درک کرده و آنها را قبول نمایند، تنها در این صورت است که هر دو جنس می توانند نیازهای یکدیگر را در بستری از درک و فهم متقابل، بررسی کنند و سپس برآورده سازند.