mozhgan
05-15-2011, 03:54 AM
ایرج میرزا
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/f/f2/Iraj_mirza_picture.jpg
ایرج میرزا (زادهٔ ۱۲۹۱ه. ق. / ۱۸۷۴ در شهر تبریز - درگذشتهٔ .1303 شمسی/ ۱۹۲۴) ملقب به «جلالالممالک» و فخرالشعرا، شاعر ایرانی اواخر دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی بود.
زندگی
او فرزند صدرالشعرا غلامحسین میرزا قاجار و از طریق پدر بزرگش ملک ایرج بن فتحعلی شاه، نتیجه فتحعلی شاه قاجار بود. در فارسی و عربی و فرانسوی مهارت داشت و روسی و ترکی نیز میدانست و خط را خوب مینوشت. تحصیلاتش در مدرسه دارالفنون تبریز صورت گرفت و در نوزدهسالگی هنگام ولیعهدی مظفر الدین میرزای قاجار لقب «ایرج بن صدرالشعرا» یافت. لیکن بزودی از شاعری دربار کناره گرفت و به مشاغل دولتی مختلفی پرداخت که از میان آنان کار در وزارت فرهنگ (معارف آنزمان) بود.
شعر ایرج به خاطر طنز سنگین، و در برداشتن نکاتی که در عرف جامعه بعضاً غیراخلاقی تلقی میشود معروف است. سبک شعری او ساده و روان و دربرگیرنده واژگان و گفتارهای عامیانه و رکیک است. شعر "داشت عباسقلی خان پسری..." از ایرج میرزا را نخستین شعر با ادبیات کودک در فارسی میدانند
افکار و اشعار
وی پس از مدتی سبک قدیم را که در آن توانا بود رها کرد و خود سبکی ویژه پدید آورد. درین سبک اندیشههای نو و مضامینی که گاه از ادبیات خارجی اقتباس شده و گاه مخلوق اندیشه شاعر است و نیز مسایل گوناگون اجتماعی و هزلیات و شوخیهای نیش دار و ریشخندها و تمثیلاتی که شاعر از غالب آنها نتایج اجتماعی را در نظر دارد بزبانی بسیار ساده و گاه نزدیک بزبان مخاطب و همراه با الفاظ جنسی بیان شدهاست.
ایرج منتقد اوضاع جامعه سنتی و مذهبزده زمان خویش بود و به مانند میرزاده عشقی موضع سختی در برابر حجاب و برخی از روحانیون داشتهاست. این موضع را میتوان به راحتی در قطعه کاروانسرا مشاهده نمود. این شاعر همچنین غزل معروفی در هجو شیخ فضل الله نوری دارد.
در سردر کاروانسراییتصویر زنی به گچ کشیدندارباب عمایم این خبر رااز مخبر صادقی شنیدندگفتند که وا شریعتا، خلقروی زن بی نقاب دیدندآسیمه سر از درون مسجدتا سردر آن سرا دویدندایمان و امان به سرعت برقمیرفت که مومنین رسیدنداین آب آورد و آن یکی خاکیک پیچه ز گل بر او بریدندناموس به باد رفتهای رابا یک دو سه مشت گل خریدندچون شرع نبی از این خطر جسترفتند و به خانه آرمیدندغفلت شده بود و خلق وحشیچون شیر درنده میجهیدندبی پیچه زن گشاده رو راپاچین عفاف می دریدندلبهای قشنگ خوشگلش رامانند نبات می مکیدندبالجمله تمام مردم شهردر بحر گناه می تپیدنددرهای بهشت بسته میشدمردم همه میجهنمیدندمی گشت قیامت آشکارایکباره به صور می دمیدندطیر از وکرات و وحش از جحرانجم ز سپهرمی رمیدنداین است که پیش خالق و خلقطلاب علوم رو سفیدندبا این علما هنوز مردماز رونق ملک ناامیدند
مرگ
ایرج میرزا در پی یک سکته قلبی در منزل اسعدالملوک هرمزی (همسر حاج هرمزخان مترجم دکتر میلسپو) واقع در خیابان ایران (عینالدوله)، پهلوی بازارچه سقاباشی درگذشت
آرامگاه ایرج میرزا در گورستان ظهیرالدوله در دربند بین امامزاده قاسم و تجریش شمیران قرار دارد.
آثار
دیوان اشعار
مثنوی های زهره و منوچهر (ناتمام)
مثنوی عارف نامه
ادبیات ایرج
ترجمه «رومئو و ژولیت»
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/f/f2/Iraj_mirza_picture.jpg
ایرج میرزا (زادهٔ ۱۲۹۱ه. ق. / ۱۸۷۴ در شهر تبریز - درگذشتهٔ .1303 شمسی/ ۱۹۲۴) ملقب به «جلالالممالک» و فخرالشعرا، شاعر ایرانی اواخر دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی بود.
زندگی
او فرزند صدرالشعرا غلامحسین میرزا قاجار و از طریق پدر بزرگش ملک ایرج بن فتحعلی شاه، نتیجه فتحعلی شاه قاجار بود. در فارسی و عربی و فرانسوی مهارت داشت و روسی و ترکی نیز میدانست و خط را خوب مینوشت. تحصیلاتش در مدرسه دارالفنون تبریز صورت گرفت و در نوزدهسالگی هنگام ولیعهدی مظفر الدین میرزای قاجار لقب «ایرج بن صدرالشعرا» یافت. لیکن بزودی از شاعری دربار کناره گرفت و به مشاغل دولتی مختلفی پرداخت که از میان آنان کار در وزارت فرهنگ (معارف آنزمان) بود.
شعر ایرج به خاطر طنز سنگین، و در برداشتن نکاتی که در عرف جامعه بعضاً غیراخلاقی تلقی میشود معروف است. سبک شعری او ساده و روان و دربرگیرنده واژگان و گفتارهای عامیانه و رکیک است. شعر "داشت عباسقلی خان پسری..." از ایرج میرزا را نخستین شعر با ادبیات کودک در فارسی میدانند
افکار و اشعار
وی پس از مدتی سبک قدیم را که در آن توانا بود رها کرد و خود سبکی ویژه پدید آورد. درین سبک اندیشههای نو و مضامینی که گاه از ادبیات خارجی اقتباس شده و گاه مخلوق اندیشه شاعر است و نیز مسایل گوناگون اجتماعی و هزلیات و شوخیهای نیش دار و ریشخندها و تمثیلاتی که شاعر از غالب آنها نتایج اجتماعی را در نظر دارد بزبانی بسیار ساده و گاه نزدیک بزبان مخاطب و همراه با الفاظ جنسی بیان شدهاست.
ایرج منتقد اوضاع جامعه سنتی و مذهبزده زمان خویش بود و به مانند میرزاده عشقی موضع سختی در برابر حجاب و برخی از روحانیون داشتهاست. این موضع را میتوان به راحتی در قطعه کاروانسرا مشاهده نمود. این شاعر همچنین غزل معروفی در هجو شیخ فضل الله نوری دارد.
در سردر کاروانسراییتصویر زنی به گچ کشیدندارباب عمایم این خبر رااز مخبر صادقی شنیدندگفتند که وا شریعتا، خلقروی زن بی نقاب دیدندآسیمه سر از درون مسجدتا سردر آن سرا دویدندایمان و امان به سرعت برقمیرفت که مومنین رسیدنداین آب آورد و آن یکی خاکیک پیچه ز گل بر او بریدندناموس به باد رفتهای رابا یک دو سه مشت گل خریدندچون شرع نبی از این خطر جسترفتند و به خانه آرمیدندغفلت شده بود و خلق وحشیچون شیر درنده میجهیدندبی پیچه زن گشاده رو راپاچین عفاف می دریدندلبهای قشنگ خوشگلش رامانند نبات می مکیدندبالجمله تمام مردم شهردر بحر گناه می تپیدنددرهای بهشت بسته میشدمردم همه میجهنمیدندمی گشت قیامت آشکارایکباره به صور می دمیدندطیر از وکرات و وحش از جحرانجم ز سپهرمی رمیدنداین است که پیش خالق و خلقطلاب علوم رو سفیدندبا این علما هنوز مردماز رونق ملک ناامیدند
مرگ
ایرج میرزا در پی یک سکته قلبی در منزل اسعدالملوک هرمزی (همسر حاج هرمزخان مترجم دکتر میلسپو) واقع در خیابان ایران (عینالدوله)، پهلوی بازارچه سقاباشی درگذشت
آرامگاه ایرج میرزا در گورستان ظهیرالدوله در دربند بین امامزاده قاسم و تجریش شمیران قرار دارد.
آثار
دیوان اشعار
مثنوی های زهره و منوچهر (ناتمام)
مثنوی عارف نامه
ادبیات ایرج
ترجمه «رومئو و ژولیت»