mozhgan
05-10-2011, 12:58 AM
تواین، مارک Twain, Mark همیشه کودک همیشه بازیگوش
تواین، مارکTwain, Markنام مستعار، (ساموئل لنگهورن کلمنز Samuel Langhorne Clemensنام واقعی) داستانویس امریکایی (1835-1910) ساموئل در فلوریدا Floridaزاده شد، پدرش مردی بیایمان و مادرش زنی مذهبی و متعصب بود. دوره کودکی را در قریه هانیبال Hannibalدر کرانه رود میسیسیپی گذراند. این منطقه آرام بعدها زمینه مهمترین آثار وی قرار گرفت. از کودکی ذوق ماجراجویی بسیار داشت و پس از مرگ پدر که در دوازده سالگی او رخ داد، دنباله تحصیل را رها کرد و به نوبت کارگر چاپخانه، راننده کشتی بخار و سرباز داوطلب شد، مدتی نیز به گروه جویندگان طلا، پیوست و پس از آنکه از سفرهای متعدد و اشتغال به حرفههای گوناگون معرفتی وسیع از عالم انسانیت به دست آورد، به روزنامهنویسی پرداخت و در مقالهنویسی سبک خاص فکاهی را برگزید. در 1859 بود که نام مستعار مارک تواین را انتخاب کرد که اصطلاحی بود در دریانوردی. مارک تواین اولین داستان را در 1865 به نام "وزغ جهنده معروف ناحیه کالاوراس" The Celebrated Jumping Frog of Calaveras Countyدر نیویورک انتشار داد که شهرتی ناگهانی برای او به دست آورد و موجب شد که مارک تواین راه قطعی داستاننویسی را دنبال کند. این قصه، داستانی است قدیمی و معروف که مارک تواین آن را تازه گردانیده است و مسابقهای را نشان میدهد میان معروفترین و جهندهترین وزغ منطقه متعلق به آسیابانی جوان و وزغ شخص دیگری به نام دنیل وبستر Daniel Webster. این داستان به ظاهر ساده با قلم طنزآمیز و لحن آمیخته با مسخره مارک تواین، به صورت داستانی بسیار زیبا و دلپذیر درآمد و مارک تواین را نویسنده محبوب عامه ساخت. مارک تواین پس از آن سفر طولانی خود را آغاز کرد و تقریباً سیزده سال در خارج کشور به سر برد، همهجا سخنرانیهایی ایراد کرد و زمینه آثار بعدی خود را فراهم آورد. "سادهدلان در سفر کشتی" The Innocents Abroad(1869) در واقع سفرنامهای است که آمد و شدهای دریایی نویسنده را به ایتالیا و بیتالمقدس وصف میکند. مارک تواین در این سفرنامه، تمدن کهن منطقه مدیترانه را با نگاهی طنزآلود مینگرد، توصیف موزهها، شهرها، خرابهها همه به مارک تواین این امکان را داده است که هنر مضحکهنویسی خود را آشکار کند و به هرچیز جنبه نمایشی طنز بخشد. این اثر نیز برای نویسنده شهرت و ثروت همراه آورد. مارک تواین در 1870 ازدواجی افسانهای انجام داد. عاشق عکس! یکی از دوستان برادرش شد و پس از ازدواج در نیویورک اقامت گزید. درباره نفوذ این ازدواج بر شخص مارک تواین و آثارش گفتگوی بسیار به وجود آمد. گفته میشود که از آن پس بر استعدادهای طبیعی مارک تواین سدی بسته شد، زیرا عقاید تعصبآمیز و محافظهکارانه همسرش؛ او را از انتشار بعضی از آثارش منع میکرد. با وجود این مارک تواین آثار قابل ملاحظهای انتشار داد. داستان "سخت گذرانی" Roughing It(1872) خاطرات قسمتی از حوادث سفر او به غرب دور است. مارک تواین که برای به دست آوردن ثروت از هیچ تلاشی دریغ نداشت، خود را به کار استخراج طلا و نقره مشغول میداشت تا شغل مناسبتری که با استعداد طبیعیش سازگارتر باشد به دست آورد. زمینه این زندگینامه ماجراهای این سفرهاست که با لحن طنزآمیز به صورت قصه خیالانگیزی درآمده است. در عین حال از زندگی مردم امریکای عصر او و تمایل جوانان به ماجراجویی تصویری پیش چشم گذاشته است. داستان "قرن طلایی" The Gilded Age(1873) خاطرات نویسنده را از شهر هانیبال نشان میدهد. آمیخته با هجوی تند از دوره پس از جنگهای داخلی. قهرمان داستان نوعی دونکیشوت خیالپرور است با چهرهای عامهپسند. در 1876 "ماجراهای تام سایر" The Adventures of Thom Sawyerمنتشر شد که به دوران کودکی مارک تواین ارتباط مییابد و قهرمانان آن دوستان دوره تحصیلی اویند. نویسنده در این داستان خصوصیتهای اخلاقی و عقاید خرافی جوانان غرب امریکا و روی هم رفته خصایص توده ملت را به طور گویا و جانداری نمودار میسازد. تام سایر از مهمترین آثار مارک تواین به شمار میآید و دنباله ماجراهای آن در اثر دیگرش به نام "ماجراهای هکلبری فین" The Adventures of Huckleberry Finnگرفته شد که در 1885 منتشر گشت و بیشک شاهکار مارک تواین و از شاهکارهای ادبیات امریکا شناخته میشود. هکلبری فین با داشتن پدری نالایق و دائمالخمر پسر ماجراجویی بدون هیچگونه تعلیم و تربیت بارآمده که به حال خود رها شده و با حوادث فراوان زندگی روبرو میگردد. داستان هکلبری فین نمونه کاملترین زندگینامه طنزآمیز به شمار رفته است. مارک تواین که در این دوره مورد ستایش فراوان قرار گرفته و نویسنده محبوب توده مردم گشته بود، از 1893 دچار یک سلسله حوادث ناگوار شد مانند ورشکستگی مالی، از دست دادن سلامت و کاهش قدرت خلاقه، مرگ یک دختر و دیوانگی دختر دیگر، بیماری و مرگ همسر. این تلخیها و مصائب پی در پی نوعی بدبینی درباره عالم و خالق عالم در او پدید آورد که به نوشتن آثاری تازه انجامید. در داستان "مردی که هدلی برگ را فاسد کرد" The Man That Corrupted Hadleyburg(1900) حمله تندی به تظاهر و خودپسندی و دئانت مردم شهرهای کوچک شده است و اوج این بدبینی در داستان "بشر چیست؟" What Is Manدیده میشود که در 1906 بدون نام نویسنده منتشر شد و مکالمهای است فلسفی درباره قدرت الهی و اثبات این امر که بشر فاقد هرگونه اراده و اختیار است و در دست قوائی نامرئی به این سو و آن سو کشیده میشود. مارک تواین در این دوره به نوع دیگری از نویسندگی روی آورد و آثاری انتشار داد برمبنای تاریخ، از جمله "ژاندارک" John of Arcدر 1896 که با دقت و امعان نظر بسیاری از روی اسناد و مدارک تهیه شده است. در واقع ژاندارک قهرمانی است که مارک تواین در کودکی به خواندن سرگذشت او بسیار علاقه داشت و او را تجسمی از زن کامل میدانست. در داستان "یانکیی از مردم ******کتیکت در دربار کنیگ آرتور" A Connecticut Yandee in King Arthur’s Court(1889) اوضاع و احوال به صورت خندهآورترین و مسخرهآمیزترین شکل خود درآمده است. آخرین اثر مارک تواین "بیگانه اسرارآمیز" The Mysterious Strangerنام دارد که پس از مرگ نویسنده در 1916 منتشر شد و با قصههای فلسفی ولتر مقایسه گشت. آثار چاپ نشده مارک تواین در 1940 انتشار یافت.
مارک تواین سالهای آخر زندگی را با شهرت و افتخار گذراند. مارک تواین را بیشتر داستانپرداز عجایب به شمار میآورند. اشخاص داستانهایش افرادی فراموشنشدنیاند که همواره موجب سرگرمی نسلهای آینده گشتهاند. ارنست همینگوی درباره هکلبری فین گفته است: «همه ادبیات جدید امریکا از یک کتاب مارک تواین سرچشمه گرفته و آن هکلبری فین است... و بهترین کتابی است که ما در دست داریم.»
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/en/thumb/1/10/MarkTwain1907.jpg/300px-MarkTwain1907.jpg
جملات قصار
[FONT=Times New Roman]«حضرت «آدم» یک بشر بود و بس. او سیب را نه بخاطر سیب[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman] بودنش، بلکه بخاطر ممنوعیتش می[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]خواست.»
[FONT=Times New Roman]تراژدی پدن[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]هد ویلسن/ قسمت ۲
[FONT=Times New Roman]«هنگامی[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]که چهاده[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]سال بیشتر نداشتم، پدرم به طرز غیرقابل تحملی ******** به نظرم می[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]آمد. اما وقتی پا به بیست و یک[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]سالگی گذاشتم از این[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]که در طول این هفت سال چقدر به معلومات این پیرمرد افزوده شده تعجب کردم.»
[FONT=Times New Roman]زمان[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]های پیشین بر روی می[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]سی[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]سی[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]پی، ماهنامه آتلانتیک/ ۱۸۷۴
[FONT=Times New Roman]«هنگامی[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]که جوان بودم می[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]توانستیم همه چیز را، خواه حوادث واقعی یا غیرواقعی، به خاطر بسپارم، اینک که به سوی پیری می[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]روم فقط آن[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]چه را که در همان لحظه اتفاق افتاده است بخاطر خواهم آورد.»
[FONT=Times New Roman]شرح حال مارک تواین
[FONT=Times New Roman]«اگر خشمگنی تا چهار بشمار؛ اگر خیلی خشمگنی لعنت بفرست.»
[FONT=Times New Roman]تراژدی پدن[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]هد ویلسن/ قسمت ۱۰
[FONT=Times New Roman]«خبر مرگ من بسیار اغراق[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]آمیز بود.»
[FONT=Times New Roman]نیویورک ژورنال/ ۲ ژوئن ۱۸۹۷
[FONT=Times New Roman]«گرسنگی خدمتگار جان است.»
[FONT=Times New Roman]به دنبال اکوادور/ فصل ۴۳
[FONT=Times New Roman]«بشر تنها موجودی است که می[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]تواند سرخ [FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]شود یا ضرورتی برای سرخ شدن داشته باشد.»
[FONT=Times New Roman]به دنبال اکوادور/ فصل ۲۷
[FONT=Times New Roman]«بشر حیوانی است مذهبی. او تنها حیوانی است که نزدیکانش را چون خود دوست دارد، اما چنان[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]چه الهیات آن[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]ها مطابق میل او نباشد سر از تنشان جدا می[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]کند.»
[FONT=Times New Roman]حیوان پست[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]تر
[FONT=Times New Roman]«انسان برای کسب محبت دست به خیلی کارها می[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]زند؛ اما برای تحریک حسادت دیگران هرکاری که از دستش ساخته باشد انجام می[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]دهد.»
[FONT=Times New Roman]به دنبال اکوادور/ فصل ۲۱
[FONT=Times New Roman]«بشر در آخرین روز آفرینش آفریده شد، وقتی که خدا خسته بود.»
[FONT=Times New Roman]شرح حال مارک تواین دفتر یادداشت/ ۱۹ مارس ۱۹۰۳
[FONT=Times New Roman]«تفاوت اساسی بین یک گربه و یک دروغ در این است که گربه نه[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]تا جان دارد.»
[FONT=Times New Roman]تراژدی پدن[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]هد ویلسن/ قسمت ۷
[FONT=Times New Roman]«زبان آلمانی باید با لطف و احترام به وادی مردگان سپرده شود، که مردگان را فرصت فراگیری این زبان بسیار است.»
[FONT=Times New Roman]زبان رنج[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]آور آلمانی
[FONT=Times New Roman]«تنها راه تندرستی، خوردن غذاهای نامأکول، نوشیدن آشامیدنی[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]های مشمئزکننده و انجام کارهایی که بدان راغب نیستیم، می[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]باشد.»
[FONT=Times New Roman]به دنبال اکوادور/ فصل ۴۹
[FONT=Times New Roman]«اگر آنچه را که می[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]پوشانید چیزی جز یک وجود پاک نیست، زیاد در بند چند و چون جامه نباشید.»
[FONT=Times New Roman]«جلوگیری از تکرار تاریخ کاری بیهوده[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]است زیرا شخصیت آدمی طوری است که اجتناب از تکرار را غیر ممکن می[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]سازد.»
[FONT=Times New Roman]«یک «دروغ» ممکن است دنیا را دور بزند و به سر جای اولش برگردد؛ ولی در همین مدت یک «حقیقت» هنوز دارد بند کفش[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]های خود را می[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]بندد تا حرکت کند.»
[FONT=Times New Roman]«سعی نکن به یک خوک آواز خواندن یاد بدهی. هم وقت خودت رو تلف می[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]کنی و هم خوک را اذیت می[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]کنی.»
[FONT=Times New Roman]«بهتر است دهان خود را ببندید و ابله به نظر برسید تا اینکه آن را باز کنید و همه تردیدها را از میان ببرید.»
[FONT=Times New Roman]از بزرگترین شخصیت[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]های برتر قرن نوزدهم، یکی ناپلئون بناپارت است و دیگری هلن کلر. ناپلئون در صدد بود دنیا را فتح کند اما توسط یک نیروی فیزیکی شکست خوردو هلن کلر با سعی و تلاش خود با نیروی ذهن و فکر کوشید و پیروز شد.
[FONT=Times New Roman]آثار
جست و خیز قورباغه ولایت کالاوراس
عصر طلایی
ماجراهای تام سایر
یک قتل یک راز یک ازدواج
شاهزاده و گدا
ماجراهای هاکلبری فین
یک یانکی اهل کانکتیکات در دربار شاه آرتور
تام سایر در خارج
تراژدی ویلسون کله پوک
بیگانه مرموز
خاطرات شخصی ژاندارک
بدنبال خط استوا
مردی که هایدلبرگ را تباه کرد
بشر چیست
زندگی بر روی میسیسیپی
تواین، مارکTwain, Markنام مستعار، (ساموئل لنگهورن کلمنز Samuel Langhorne Clemensنام واقعی) داستانویس امریکایی (1835-1910) ساموئل در فلوریدا Floridaزاده شد، پدرش مردی بیایمان و مادرش زنی مذهبی و متعصب بود. دوره کودکی را در قریه هانیبال Hannibalدر کرانه رود میسیسیپی گذراند. این منطقه آرام بعدها زمینه مهمترین آثار وی قرار گرفت. از کودکی ذوق ماجراجویی بسیار داشت و پس از مرگ پدر که در دوازده سالگی او رخ داد، دنباله تحصیل را رها کرد و به نوبت کارگر چاپخانه، راننده کشتی بخار و سرباز داوطلب شد، مدتی نیز به گروه جویندگان طلا، پیوست و پس از آنکه از سفرهای متعدد و اشتغال به حرفههای گوناگون معرفتی وسیع از عالم انسانیت به دست آورد، به روزنامهنویسی پرداخت و در مقالهنویسی سبک خاص فکاهی را برگزید. در 1859 بود که نام مستعار مارک تواین را انتخاب کرد که اصطلاحی بود در دریانوردی. مارک تواین اولین داستان را در 1865 به نام "وزغ جهنده معروف ناحیه کالاوراس" The Celebrated Jumping Frog of Calaveras Countyدر نیویورک انتشار داد که شهرتی ناگهانی برای او به دست آورد و موجب شد که مارک تواین راه قطعی داستاننویسی را دنبال کند. این قصه، داستانی است قدیمی و معروف که مارک تواین آن را تازه گردانیده است و مسابقهای را نشان میدهد میان معروفترین و جهندهترین وزغ منطقه متعلق به آسیابانی جوان و وزغ شخص دیگری به نام دنیل وبستر Daniel Webster. این داستان به ظاهر ساده با قلم طنزآمیز و لحن آمیخته با مسخره مارک تواین، به صورت داستانی بسیار زیبا و دلپذیر درآمد و مارک تواین را نویسنده محبوب عامه ساخت. مارک تواین پس از آن سفر طولانی خود را آغاز کرد و تقریباً سیزده سال در خارج کشور به سر برد، همهجا سخنرانیهایی ایراد کرد و زمینه آثار بعدی خود را فراهم آورد. "سادهدلان در سفر کشتی" The Innocents Abroad(1869) در واقع سفرنامهای است که آمد و شدهای دریایی نویسنده را به ایتالیا و بیتالمقدس وصف میکند. مارک تواین در این سفرنامه، تمدن کهن منطقه مدیترانه را با نگاهی طنزآلود مینگرد، توصیف موزهها، شهرها، خرابهها همه به مارک تواین این امکان را داده است که هنر مضحکهنویسی خود را آشکار کند و به هرچیز جنبه نمایشی طنز بخشد. این اثر نیز برای نویسنده شهرت و ثروت همراه آورد. مارک تواین در 1870 ازدواجی افسانهای انجام داد. عاشق عکس! یکی از دوستان برادرش شد و پس از ازدواج در نیویورک اقامت گزید. درباره نفوذ این ازدواج بر شخص مارک تواین و آثارش گفتگوی بسیار به وجود آمد. گفته میشود که از آن پس بر استعدادهای طبیعی مارک تواین سدی بسته شد، زیرا عقاید تعصبآمیز و محافظهکارانه همسرش؛ او را از انتشار بعضی از آثارش منع میکرد. با وجود این مارک تواین آثار قابل ملاحظهای انتشار داد. داستان "سخت گذرانی" Roughing It(1872) خاطرات قسمتی از حوادث سفر او به غرب دور است. مارک تواین که برای به دست آوردن ثروت از هیچ تلاشی دریغ نداشت، خود را به کار استخراج طلا و نقره مشغول میداشت تا شغل مناسبتری که با استعداد طبیعیش سازگارتر باشد به دست آورد. زمینه این زندگینامه ماجراهای این سفرهاست که با لحن طنزآمیز به صورت قصه خیالانگیزی درآمده است. در عین حال از زندگی مردم امریکای عصر او و تمایل جوانان به ماجراجویی تصویری پیش چشم گذاشته است. داستان "قرن طلایی" The Gilded Age(1873) خاطرات نویسنده را از شهر هانیبال نشان میدهد. آمیخته با هجوی تند از دوره پس از جنگهای داخلی. قهرمان داستان نوعی دونکیشوت خیالپرور است با چهرهای عامهپسند. در 1876 "ماجراهای تام سایر" The Adventures of Thom Sawyerمنتشر شد که به دوران کودکی مارک تواین ارتباط مییابد و قهرمانان آن دوستان دوره تحصیلی اویند. نویسنده در این داستان خصوصیتهای اخلاقی و عقاید خرافی جوانان غرب امریکا و روی هم رفته خصایص توده ملت را به طور گویا و جانداری نمودار میسازد. تام سایر از مهمترین آثار مارک تواین به شمار میآید و دنباله ماجراهای آن در اثر دیگرش به نام "ماجراهای هکلبری فین" The Adventures of Huckleberry Finnگرفته شد که در 1885 منتشر گشت و بیشک شاهکار مارک تواین و از شاهکارهای ادبیات امریکا شناخته میشود. هکلبری فین با داشتن پدری نالایق و دائمالخمر پسر ماجراجویی بدون هیچگونه تعلیم و تربیت بارآمده که به حال خود رها شده و با حوادث فراوان زندگی روبرو میگردد. داستان هکلبری فین نمونه کاملترین زندگینامه طنزآمیز به شمار رفته است. مارک تواین که در این دوره مورد ستایش فراوان قرار گرفته و نویسنده محبوب توده مردم گشته بود، از 1893 دچار یک سلسله حوادث ناگوار شد مانند ورشکستگی مالی، از دست دادن سلامت و کاهش قدرت خلاقه، مرگ یک دختر و دیوانگی دختر دیگر، بیماری و مرگ همسر. این تلخیها و مصائب پی در پی نوعی بدبینی درباره عالم و خالق عالم در او پدید آورد که به نوشتن آثاری تازه انجامید. در داستان "مردی که هدلی برگ را فاسد کرد" The Man That Corrupted Hadleyburg(1900) حمله تندی به تظاهر و خودپسندی و دئانت مردم شهرهای کوچک شده است و اوج این بدبینی در داستان "بشر چیست؟" What Is Manدیده میشود که در 1906 بدون نام نویسنده منتشر شد و مکالمهای است فلسفی درباره قدرت الهی و اثبات این امر که بشر فاقد هرگونه اراده و اختیار است و در دست قوائی نامرئی به این سو و آن سو کشیده میشود. مارک تواین در این دوره به نوع دیگری از نویسندگی روی آورد و آثاری انتشار داد برمبنای تاریخ، از جمله "ژاندارک" John of Arcدر 1896 که با دقت و امعان نظر بسیاری از روی اسناد و مدارک تهیه شده است. در واقع ژاندارک قهرمانی است که مارک تواین در کودکی به خواندن سرگذشت او بسیار علاقه داشت و او را تجسمی از زن کامل میدانست. در داستان "یانکیی از مردم ******کتیکت در دربار کنیگ آرتور" A Connecticut Yandee in King Arthur’s Court(1889) اوضاع و احوال به صورت خندهآورترین و مسخرهآمیزترین شکل خود درآمده است. آخرین اثر مارک تواین "بیگانه اسرارآمیز" The Mysterious Strangerنام دارد که پس از مرگ نویسنده در 1916 منتشر شد و با قصههای فلسفی ولتر مقایسه گشت. آثار چاپ نشده مارک تواین در 1940 انتشار یافت.
مارک تواین سالهای آخر زندگی را با شهرت و افتخار گذراند. مارک تواین را بیشتر داستانپرداز عجایب به شمار میآورند. اشخاص داستانهایش افرادی فراموشنشدنیاند که همواره موجب سرگرمی نسلهای آینده گشتهاند. ارنست همینگوی درباره هکلبری فین گفته است: «همه ادبیات جدید امریکا از یک کتاب مارک تواین سرچشمه گرفته و آن هکلبری فین است... و بهترین کتابی است که ما در دست داریم.»
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/en/thumb/1/10/MarkTwain1907.jpg/300px-MarkTwain1907.jpg
جملات قصار
[FONT=Times New Roman]«حضرت «آدم» یک بشر بود و بس. او سیب را نه بخاطر سیب[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman] بودنش، بلکه بخاطر ممنوعیتش می[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]خواست.»
[FONT=Times New Roman]تراژدی پدن[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]هد ویلسن/ قسمت ۲
[FONT=Times New Roman]«هنگامی[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]که چهاده[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]سال بیشتر نداشتم، پدرم به طرز غیرقابل تحملی ******** به نظرم می[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]آمد. اما وقتی پا به بیست و یک[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]سالگی گذاشتم از این[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]که در طول این هفت سال چقدر به معلومات این پیرمرد افزوده شده تعجب کردم.»
[FONT=Times New Roman]زمان[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]های پیشین بر روی می[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]سی[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]سی[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]پی، ماهنامه آتلانتیک/ ۱۸۷۴
[FONT=Times New Roman]«هنگامی[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]که جوان بودم می[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]توانستیم همه چیز را، خواه حوادث واقعی یا غیرواقعی، به خاطر بسپارم، اینک که به سوی پیری می[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]روم فقط آن[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]چه را که در همان لحظه اتفاق افتاده است بخاطر خواهم آورد.»
[FONT=Times New Roman]شرح حال مارک تواین
[FONT=Times New Roman]«اگر خشمگنی تا چهار بشمار؛ اگر خیلی خشمگنی لعنت بفرست.»
[FONT=Times New Roman]تراژدی پدن[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]هد ویلسن/ قسمت ۱۰
[FONT=Times New Roman]«خبر مرگ من بسیار اغراق[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]آمیز بود.»
[FONT=Times New Roman]نیویورک ژورنال/ ۲ ژوئن ۱۸۹۷
[FONT=Times New Roman]«گرسنگی خدمتگار جان است.»
[FONT=Times New Roman]به دنبال اکوادور/ فصل ۴۳
[FONT=Times New Roman]«بشر تنها موجودی است که می[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]تواند سرخ [FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]شود یا ضرورتی برای سرخ شدن داشته باشد.»
[FONT=Times New Roman]به دنبال اکوادور/ فصل ۲۷
[FONT=Times New Roman]«بشر حیوانی است مذهبی. او تنها حیوانی است که نزدیکانش را چون خود دوست دارد، اما چنان[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]چه الهیات آن[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]ها مطابق میل او نباشد سر از تنشان جدا می[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]کند.»
[FONT=Times New Roman]حیوان پست[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]تر
[FONT=Times New Roman]«انسان برای کسب محبت دست به خیلی کارها می[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]زند؛ اما برای تحریک حسادت دیگران هرکاری که از دستش ساخته باشد انجام می[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]دهد.»
[FONT=Times New Roman]به دنبال اکوادور/ فصل ۲۱
[FONT=Times New Roman]«بشر در آخرین روز آفرینش آفریده شد، وقتی که خدا خسته بود.»
[FONT=Times New Roman]شرح حال مارک تواین دفتر یادداشت/ ۱۹ مارس ۱۹۰۳
[FONT=Times New Roman]«تفاوت اساسی بین یک گربه و یک دروغ در این است که گربه نه[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]تا جان دارد.»
[FONT=Times New Roman]تراژدی پدن[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]هد ویلسن/ قسمت ۷
[FONT=Times New Roman]«زبان آلمانی باید با لطف و احترام به وادی مردگان سپرده شود، که مردگان را فرصت فراگیری این زبان بسیار است.»
[FONT=Times New Roman]زبان رنج[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]آور آلمانی
[FONT=Times New Roman]«تنها راه تندرستی، خوردن غذاهای نامأکول، نوشیدن آشامیدنی[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]های مشمئزکننده و انجام کارهایی که بدان راغب نیستیم، می[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]باشد.»
[FONT=Times New Roman]به دنبال اکوادور/ فصل ۴۹
[FONT=Times New Roman]«اگر آنچه را که می[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]پوشانید چیزی جز یک وجود پاک نیست، زیاد در بند چند و چون جامه نباشید.»
[FONT=Times New Roman]«جلوگیری از تکرار تاریخ کاری بیهوده[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]است زیرا شخصیت آدمی طوری است که اجتناب از تکرار را غیر ممکن می[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]سازد.»
[FONT=Times New Roman]«یک «دروغ» ممکن است دنیا را دور بزند و به سر جای اولش برگردد؛ ولی در همین مدت یک «حقیقت» هنوز دارد بند کفش[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]های خود را می[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]بندد تا حرکت کند.»
[FONT=Times New Roman]«سعی نکن به یک خوک آواز خواندن یاد بدهی. هم وقت خودت رو تلف می[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]کنی و هم خوک را اذیت می[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]کنی.»
[FONT=Times New Roman]«بهتر است دهان خود را ببندید و ابله به نظر برسید تا اینکه آن را باز کنید و همه تردیدها را از میان ببرید.»
[FONT=Times New Roman]از بزرگترین شخصیت[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]های برتر قرن نوزدهم، یکی ناپلئون بناپارت است و دیگری هلن کلر. ناپلئون در صدد بود دنیا را فتح کند اما توسط یک نیروی فیزیکی شکست خوردو هلن کلر با سعی و تلاش خود با نیروی ذهن و فکر کوشید و پیروز شد.
[FONT=Times New Roman]آثار
جست و خیز قورباغه ولایت کالاوراس
عصر طلایی
ماجراهای تام سایر
یک قتل یک راز یک ازدواج
شاهزاده و گدا
ماجراهای هاکلبری فین
یک یانکی اهل کانکتیکات در دربار شاه آرتور
تام سایر در خارج
تراژدی ویلسون کله پوک
بیگانه مرموز
خاطرات شخصی ژاندارک
بدنبال خط استوا
مردی که هایدلبرگ را تباه کرد
بشر چیست
زندگی بر روی میسیسیپی