mozhgan
05-10-2011, 12:22 AM
گراهام گرین سیاسی ترین نویسنده انگلیسی
بی شک گرین یکی از بزرگترین نویسندگان سیاسی تاریخ است.رمانهای درخشان او که به خوبی پوچی و فساد عمیق دستگاهای حاکمیتی را به نقد می کشد همواره مورد توجه آزادیخواهان جهان بوده است.او در ضمن در قالب آثارش به روانکاوی انسان مدرن در جامعه امروز می پردازد.او با رمانهای معروفی چون مرد سوم که مایه اقتباس پرشور و بسیار مشهور فیلم کارول رید و بازی درخشان اورسن ولز شد و رمانهای دیگری چون صخره برایتون ،وزارت ترس،عامل انسانی،مأموریت در هاوانا،مرد دهم می شناسند.
هنری گراهام گرین (به انگلیسی: Henry Graham Greene) (زاده: ۲ اکتبر ۱۹۰۴ ؛ درگذشته: ۳ آوریل ۱۹۹۱) رماننویس، نمایشنامهنویس، منتقد ادبی و سینمایی و نویسنده پرکار داستانهای کوتاه انگلیسی بود.
او در طول عمر طولانی اش در غالب معرکههای سیاسی و انقلابی گوشه و کنار جهان حاضر و ناظر بود و ماجراهای داستانهایش عمدتاً در متن همین وقایع قرن بیستم میگذرد، آثاری که ابهامات انسان نوین در این دنیای ناآرام را مینماید. زندگی
گراهام گرین چهارمین فرزند از شش فرزند چارلز هنری و ماریون گرین بود. پدر وی چارلز هنری گرین رئیس مدرسه برک همستد (Berckhamsted) بود. برادرش هیو نیز تا مدیر کلی شبکه بیبیسی ترقی کرد.
گرین ابتدا در مدرسه پدرش و سپس در آکسفورد تحصیل کرد. در دوران نوجوانی ملال مرضی و مهلکش او را دو بار به خودکشی کشاند. و حتی مدتی به بازی رولت روسی پرداخت؛ به مدت شش ماه هر ماه یک بار به جنگلی دورافتاده میرفت و یک گلوله در خشاب چرخنده یک [رولور] شش تیر قرار میداد، خشاب را میچرخاند و لوله تپانچه را به شقیقه اش میگذاشت و ماشه را میچکاند. در هر شش بار گلولهای شلیک نشد. و به گفته خودش هجوم آدرنالین در شرایط ترس و هیجان بسیار شیمی خون و روحیه اش را تغییر میداد و افسردگی اش را موقتا درمان میکرد.
در ۱۹۲۳ به حزب کمونیست انگلستان پیوست. عضویتی که خود آن را یک جور شوخی میخواند:
«...لاس مختصری با آن زدم. در سال ۱۹۲۳ آدم هنوز میتوانست به انقلاب اکتبر اعتقاد داشته باشد...عضویت من در حزب فقط چهار هفته طول کشید و بعد بالکل تمام شد...»
اولین مجموعه شعر وی به نام آوریل سرایی در ۱۹۲۵، سال آخر حضورش درآکسفورد به چاپ رسید. پس از فارغالتحصیل شدن مدتی را در روزنامه ناتینگهام کار کرد. سپس به عنوان معاون و سردبیر روزنامه تایمز در لندن مشغول به کار شد.
در ۱۹۲۶ پس از آشنایی با ویوین داریل برونینگ و به تشویق او مذهب آبا و اجدادی انگلیکان را ترک گفت و کاتولیک شد. گرایشی عمیق و پایدار به مذهبی پر از جزمیت و معجزه.
گرین در اکتبر سال ۱۹۲۷ با ویوین داریل برونینگ ازدواج کرد و دو فرزند از او آورد؛ لوسی در ۱۹۳۳ و فرانسیس در ۱۹۳۶.
سفرها
مسافرتهای گرین از سال ۱۹۳۴ و با سفر کوتاه به کشورهایی چون آلمان، لیتوانی، استونی شروع شد. در ۱۹۳۸ سفر او به مکزیک با حمایت مالی کلیسای کاتولیک برای مشاهده آثار حکومت ضد مذهبی این کشور به نوشتن کتاب جادههای بیقانون (قدرت و جلال) انجامید. کتابی که مورد انتقاد شدید واتیکان قرار گرفت.
گرین با شروع جنگ جهانی دوم در وزارت اطلاعات مشغول به کار شد. پس از آن به عنوان داوطلب در جوخه پدافند هوایی خدمت کرد. در ماه اوت ۱۹۴۱ به خدمت سرویس اطلاعاتی انگلیس درآمد و در شهر فری تاون، سیرالئون به کار گمارده شد. در سال ۱۹۴۳ به لندن بازگشت و از طرف اینتلیجنس سرویس به عنوان مسئول ضد اطلاعاتی در امور پرتغال درآمد و با کیم فیلبی مسؤول اطلاعات منطقه دوست شد.
در سال ۱۹۴۴ خدمت در نظام را کنار گذاشت. و پس از جنگ نیز به بسیاری از کشورهای دنیا سفر کرد. هائیتی، پاناما، کوبا، ویتنام و...
گراهام گرین عاقبت به سال ۱۹۹۱ در سن ۸۷ سالگی در منزلش در منطقه ویوی کشور سوئیس بدرود حیات گفت.
نویسندگی
در سال ۱۹۲۹ اولین رمان وی مرد وسط انتشار یافت. دو کتاب بعدیاش «نام عملیات» و «شایعه در شب» چندان خوب از آب در نیامدند. در ۱۹۳۱ کتاب ترن استانبول را نوشت که او را به عنوان یک چهره شاخص ادبی معروف کرد و موفقیت مالی خوبی داشت. در همین زمان شروع به نوشتن مقالات سینمایی در روزنامه تایمز کرد و یکی از بهترین منتقدین سینمایی لقب گرفت.
کتابهای بعدی او بیشتر تحت تأثیر مشاهدات او در سفرهایش نوشته شدند، داستانهایی که تضادهای روحی او را میتابانند. با اینکه همهٔ آثارش را داستانهایی ساده و سرگرم کننده میدانست، آنها را بسیار جدی و با وسواس مینوشت. کاتولیک شده بود، اما همواره با ارباب کلیسا سر ناسازگاری داشت؛ ژان پل دوم را به خاطر مخالفت با قرصهای ضد بارداری کوته نظر میخواند و دو سال قبل از مرگش گفته بود:
«پاپ یک خصلت لازم را ندارد، آن هم شک است.»
علی رغم این طبیعت مذهبی، گرایش رمانتیک او به کمونیسم در همهٔ احوالاتش آشکار بود. و با این که دشمنی با امپریالیسم (نمونه آشکارش کتاب امریکایی آرام) در جای جای وجودش موج میزد:
«...حاضرم هر کاری بکنم تا چوب نازکم را لای چرخ سیاست خارجی امریکا بگذارم...»
بسیاری معتقدند او تا پایان عمر برای ام آی ۶ کار میکرد.
ادبیات نمایشی
گراهام گرین در طول عمر خود ۸ نمایشنامه و ۵ فیلمنامه نوشت و بسیاری از آثار او نیز به فیلم تبدیل شدند.
فیلم مرد سوم که داستانی است ماهرانه از قاچاق مواد مخدر و فیلمنامه آن با همکاری کارول رید نوشته شده، در سال ۱۹۴۹ جایزه اول جشنواره کن را از آن خود کرد. فیلمنامه بت شکسته (فیلم) نیز گرین را در سال ۱۹۵۰ برای دریافت بهترین فیلم نامه نامزد کرد.
آثار
محصول کمابیش هفتاد سال قلم زدن او ۶۴ کتاب است: از جمله ۲۸ رمان، ۴ زندگینامه خود نوشت، ۳ سفرنامه، ۴ مجموعه داستان کوتاه، ۴ کتاب کودک، ۸ نمایشنامه و ۵ فیلمنامه.
مهمترین رمانهای گراهام گرین (و نام چاپ فارسی آنها):
۱۹۲۹ - The Man Within (مرد وسط)
۱۹۳۲ - Stamboul Train (سفر بی بازگشت)
۱۹۳۴ - It's a Battlefield
۱۹۳۵ - England Made Me
۱۹۳۶ - A Gun for Sale(اسلحهای برای فروش)
۱۹۳۷ - Brighton Rock (صخره برایتون)
۱۹۳۹ - The Confidential Agent (مأمور معتمد)
۱۹۴۰ - The Power and the Glory (قدرت و جلال)
۱۹۴۳ - The Ministry of Fear (وزارت ترس)
۱۹۴۸ - The Heart of the Matter (واقعیت چیست؟)
۱۹۴۹ - The Third Man (مرد سوم)
۱۹۵۱ - The End of the Affair
۱۹۵۵ - The Quiet American (امریکایی ارام)
۱۹۵۸ _ Our Man in Havana (مأمور ما در هاوانا)
۱۹۶۰ - A Burnt-Out Case
۱۹۶۶ - The Comedians
۱۹۶۹ - Travels with My Aunt
۱۹۷۳ - The Honorary Consul (کنسول افتخاری)
۱۹۷۸ - The Human Factor (عامل انسانی)
۱۹۸۰ - Doctor Fischer of Geneva: or The Bomb Party(دکتر فیشر ژنوی)
۱۹۸۲ - Monsignor Quixote
۱۹۸۵ - The Tenth Man(مرد دهم)
۱۹۸۸ - The Captain and the Enemy
منابع
ماری فرانسواز آلن، مردی دیگر (مجموعه مصاحبههای بلند با گراهام گرین)، ترجمه: فرزانه طاهری
دیوید لاج، گراهام گرین، ترجمه: کریم امامی
مقدمه بهاء الدین خرمشاهی در قدرت و جلال، گراهام گرین، ترجمه: هرمز عبداللهی، طرح نو، ۱۳۷۳
بی شک گرین یکی از بزرگترین نویسندگان سیاسی تاریخ است.رمانهای درخشان او که به خوبی پوچی و فساد عمیق دستگاهای حاکمیتی را به نقد می کشد همواره مورد توجه آزادیخواهان جهان بوده است.او در ضمن در قالب آثارش به روانکاوی انسان مدرن در جامعه امروز می پردازد.او با رمانهای معروفی چون مرد سوم که مایه اقتباس پرشور و بسیار مشهور فیلم کارول رید و بازی درخشان اورسن ولز شد و رمانهای دیگری چون صخره برایتون ،وزارت ترس،عامل انسانی،مأموریت در هاوانا،مرد دهم می شناسند.
هنری گراهام گرین (به انگلیسی: Henry Graham Greene) (زاده: ۲ اکتبر ۱۹۰۴ ؛ درگذشته: ۳ آوریل ۱۹۹۱) رماننویس، نمایشنامهنویس، منتقد ادبی و سینمایی و نویسنده پرکار داستانهای کوتاه انگلیسی بود.
او در طول عمر طولانی اش در غالب معرکههای سیاسی و انقلابی گوشه و کنار جهان حاضر و ناظر بود و ماجراهای داستانهایش عمدتاً در متن همین وقایع قرن بیستم میگذرد، آثاری که ابهامات انسان نوین در این دنیای ناآرام را مینماید. زندگی
گراهام گرین چهارمین فرزند از شش فرزند چارلز هنری و ماریون گرین بود. پدر وی چارلز هنری گرین رئیس مدرسه برک همستد (Berckhamsted) بود. برادرش هیو نیز تا مدیر کلی شبکه بیبیسی ترقی کرد.
گرین ابتدا در مدرسه پدرش و سپس در آکسفورد تحصیل کرد. در دوران نوجوانی ملال مرضی و مهلکش او را دو بار به خودکشی کشاند. و حتی مدتی به بازی رولت روسی پرداخت؛ به مدت شش ماه هر ماه یک بار به جنگلی دورافتاده میرفت و یک گلوله در خشاب چرخنده یک [رولور] شش تیر قرار میداد، خشاب را میچرخاند و لوله تپانچه را به شقیقه اش میگذاشت و ماشه را میچکاند. در هر شش بار گلولهای شلیک نشد. و به گفته خودش هجوم آدرنالین در شرایط ترس و هیجان بسیار شیمی خون و روحیه اش را تغییر میداد و افسردگی اش را موقتا درمان میکرد.
در ۱۹۲۳ به حزب کمونیست انگلستان پیوست. عضویتی که خود آن را یک جور شوخی میخواند:
«...لاس مختصری با آن زدم. در سال ۱۹۲۳ آدم هنوز میتوانست به انقلاب اکتبر اعتقاد داشته باشد...عضویت من در حزب فقط چهار هفته طول کشید و بعد بالکل تمام شد...»
اولین مجموعه شعر وی به نام آوریل سرایی در ۱۹۲۵، سال آخر حضورش درآکسفورد به چاپ رسید. پس از فارغالتحصیل شدن مدتی را در روزنامه ناتینگهام کار کرد. سپس به عنوان معاون و سردبیر روزنامه تایمز در لندن مشغول به کار شد.
در ۱۹۲۶ پس از آشنایی با ویوین داریل برونینگ و به تشویق او مذهب آبا و اجدادی انگلیکان را ترک گفت و کاتولیک شد. گرایشی عمیق و پایدار به مذهبی پر از جزمیت و معجزه.
گرین در اکتبر سال ۱۹۲۷ با ویوین داریل برونینگ ازدواج کرد و دو فرزند از او آورد؛ لوسی در ۱۹۳۳ و فرانسیس در ۱۹۳۶.
سفرها
مسافرتهای گرین از سال ۱۹۳۴ و با سفر کوتاه به کشورهایی چون آلمان، لیتوانی، استونی شروع شد. در ۱۹۳۸ سفر او به مکزیک با حمایت مالی کلیسای کاتولیک برای مشاهده آثار حکومت ضد مذهبی این کشور به نوشتن کتاب جادههای بیقانون (قدرت و جلال) انجامید. کتابی که مورد انتقاد شدید واتیکان قرار گرفت.
گرین با شروع جنگ جهانی دوم در وزارت اطلاعات مشغول به کار شد. پس از آن به عنوان داوطلب در جوخه پدافند هوایی خدمت کرد. در ماه اوت ۱۹۴۱ به خدمت سرویس اطلاعاتی انگلیس درآمد و در شهر فری تاون، سیرالئون به کار گمارده شد. در سال ۱۹۴۳ به لندن بازگشت و از طرف اینتلیجنس سرویس به عنوان مسئول ضد اطلاعاتی در امور پرتغال درآمد و با کیم فیلبی مسؤول اطلاعات منطقه دوست شد.
در سال ۱۹۴۴ خدمت در نظام را کنار گذاشت. و پس از جنگ نیز به بسیاری از کشورهای دنیا سفر کرد. هائیتی، پاناما، کوبا، ویتنام و...
گراهام گرین عاقبت به سال ۱۹۹۱ در سن ۸۷ سالگی در منزلش در منطقه ویوی کشور سوئیس بدرود حیات گفت.
نویسندگی
در سال ۱۹۲۹ اولین رمان وی مرد وسط انتشار یافت. دو کتاب بعدیاش «نام عملیات» و «شایعه در شب» چندان خوب از آب در نیامدند. در ۱۹۳۱ کتاب ترن استانبول را نوشت که او را به عنوان یک چهره شاخص ادبی معروف کرد و موفقیت مالی خوبی داشت. در همین زمان شروع به نوشتن مقالات سینمایی در روزنامه تایمز کرد و یکی از بهترین منتقدین سینمایی لقب گرفت.
کتابهای بعدی او بیشتر تحت تأثیر مشاهدات او در سفرهایش نوشته شدند، داستانهایی که تضادهای روحی او را میتابانند. با اینکه همهٔ آثارش را داستانهایی ساده و سرگرم کننده میدانست، آنها را بسیار جدی و با وسواس مینوشت. کاتولیک شده بود، اما همواره با ارباب کلیسا سر ناسازگاری داشت؛ ژان پل دوم را به خاطر مخالفت با قرصهای ضد بارداری کوته نظر میخواند و دو سال قبل از مرگش گفته بود:
«پاپ یک خصلت لازم را ندارد، آن هم شک است.»
علی رغم این طبیعت مذهبی، گرایش رمانتیک او به کمونیسم در همهٔ احوالاتش آشکار بود. و با این که دشمنی با امپریالیسم (نمونه آشکارش کتاب امریکایی آرام) در جای جای وجودش موج میزد:
«...حاضرم هر کاری بکنم تا چوب نازکم را لای چرخ سیاست خارجی امریکا بگذارم...»
بسیاری معتقدند او تا پایان عمر برای ام آی ۶ کار میکرد.
ادبیات نمایشی
گراهام گرین در طول عمر خود ۸ نمایشنامه و ۵ فیلمنامه نوشت و بسیاری از آثار او نیز به فیلم تبدیل شدند.
فیلم مرد سوم که داستانی است ماهرانه از قاچاق مواد مخدر و فیلمنامه آن با همکاری کارول رید نوشته شده، در سال ۱۹۴۹ جایزه اول جشنواره کن را از آن خود کرد. فیلمنامه بت شکسته (فیلم) نیز گرین را در سال ۱۹۵۰ برای دریافت بهترین فیلم نامه نامزد کرد.
آثار
محصول کمابیش هفتاد سال قلم زدن او ۶۴ کتاب است: از جمله ۲۸ رمان، ۴ زندگینامه خود نوشت، ۳ سفرنامه، ۴ مجموعه داستان کوتاه، ۴ کتاب کودک، ۸ نمایشنامه و ۵ فیلمنامه.
مهمترین رمانهای گراهام گرین (و نام چاپ فارسی آنها):
۱۹۲۹ - The Man Within (مرد وسط)
۱۹۳۲ - Stamboul Train (سفر بی بازگشت)
۱۹۳۴ - It's a Battlefield
۱۹۳۵ - England Made Me
۱۹۳۶ - A Gun for Sale(اسلحهای برای فروش)
۱۹۳۷ - Brighton Rock (صخره برایتون)
۱۹۳۹ - The Confidential Agent (مأمور معتمد)
۱۹۴۰ - The Power and the Glory (قدرت و جلال)
۱۹۴۳ - The Ministry of Fear (وزارت ترس)
۱۹۴۸ - The Heart of the Matter (واقعیت چیست؟)
۱۹۴۹ - The Third Man (مرد سوم)
۱۹۵۱ - The End of the Affair
۱۹۵۵ - The Quiet American (امریکایی ارام)
۱۹۵۸ _ Our Man in Havana (مأمور ما در هاوانا)
۱۹۶۰ - A Burnt-Out Case
۱۹۶۶ - The Comedians
۱۹۶۹ - Travels with My Aunt
۱۹۷۳ - The Honorary Consul (کنسول افتخاری)
۱۹۷۸ - The Human Factor (عامل انسانی)
۱۹۸۰ - Doctor Fischer of Geneva: or The Bomb Party(دکتر فیشر ژنوی)
۱۹۸۲ - Monsignor Quixote
۱۹۸۵ - The Tenth Man(مرد دهم)
۱۹۸۸ - The Captain and the Enemy
منابع
ماری فرانسواز آلن، مردی دیگر (مجموعه مصاحبههای بلند با گراهام گرین)، ترجمه: فرزانه طاهری
دیوید لاج، گراهام گرین، ترجمه: کریم امامی
مقدمه بهاء الدین خرمشاهی در قدرت و جلال، گراهام گرین، ترجمه: هرمز عبداللهی، طرح نو، ۱۳۷۳