mozhgan
05-09-2011, 03:26 AM
ایرج میرزا
ایرج میرزا ( تولد۱۲۹۱هجری قمری و درگذشت 1343 هجری قمری ) ملقب به « جلالالممالک »، شاعر ایرانی اواخر دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی بود.
او فرزند صدرالشعرا غلامحسین میرزا و نواده فتحعلی شاه قاجار بود. در فارسی و عربی و فرانسوی مهارت داشت و روسی و ترکی نیز میدانست و خط را خوب مینوشت. تحصیلاتش در مدرسه دارالفنون تبریز صورت گرفت و در نوزده سالگی هنگام ولیعهدی مظفرالدین میرزای قاجار لقب « صدرالشعرا » یافت.
بنا به رسم زمان، پیشه پدر را در پیش گرفت و مدتی به عنوان فخرالشعرا، جانشین پدر بود. پس از انقلاب مشروطیت از شاعری دربار مظفرالدین شاه کناره گرفت و به خدمت دولت درآمد و به خدمات دولتی مختلفی پرداخت که از میان آنان خدمت در وزارت فرهنگ ( معارف آن زمان ) از همه پر ارزشتر بود. به سبب پیشه خود در شهرهای گوناگون به کارهای اداری پرداخت. در این سالها با شاعران همزمان خود از جمله ادیب نیشابوری، دهخدا، بهار، عارف قزوینی و میرزاده عشقی آشنا شد. موضوع اشعار ایرج در این دوره، افشای خودکامگی زمامداران، به مسخره گرفتن خرافه و پندارهای واهی و هجو ریاکاری است. پس از برپایی حکومت مشروطه وزارت معارف از شاعران خواست تا شعرهایی سازگار با وضعیت نو برای کتاب های درسی بسرایند.
شعر ایرج میرزا ساده و روان و دربرگیرنده واژگان و گفتارهای عامیانه است. ایرج میرزا، شعرهایی با درونمایه اخلاقی، بزرگداشت مقام پدر و مادر و گسترش ادب و میهن دوستی، برای کتاب های درسی سرود. این شعرها که زبانی ساده و روان داشتند سالها برای آموزش کودکان در کتاب های درسی به چاپ رسیدند. قطعاتی مانند:
ما که اطفال این دبستانیم، گویند مرا چو زاد مادر، پسر رو قدر مادر بدان از جمله این شعرها هستند.
او همچنین شماری از حکایت ها و نوشته های شاعران فرانسوی از جمله قطعه روباه و کلاغ را به فارسی برگرداند و به شعر درآورد. از ایرج میرزا ترجمه ای نیز به جای مانده است که تاریخ شوالیه دنکیشت نام دارد. ایرج از شاعران دوره تجدد ادبی ایران است.
مجموعه کامل اشعارش پس از مرگ او در تهران به چاپ رسید . ایرج به سبب سکته قلبی درگذشت و در گورستان ظهیرالدوله در شمال تهران به خاک سپرده شد. ایرج میرزا را باید یکی از معماران ادبیات نو کودکان ایران دانست. زیرا آگاهانه برای کودکان شعر سروده است. او مانند دیگر آغازگران این راه در کنار آفرینش آثار دیگر به ادبیات کودکان می پرداخت. ایرج میرزا در روند رخدادهای انقلاب مشروطیت با جریان های نواندیش در گستره آموزش و پرورش آشنایی یافت و بر آن شد که برای کودکان شعر بگوید و از این راه به آموزش و پرورش آنها بپردازد .
آگاهی او از ادبیات ملل گوناگون و تأثری که از محیط متغیر و انقلابی روزگار خود پذیرفته بود موجب شد که وی سبک قدیم را که در آن توانا بود رها کند و خود سبکی ویژه پدید آورد. در این سبک اندیشههای نو و مضامینی که گاه از ادبیات خارجی اقتباس شده و گاه مخلوق اندیشه شاعر است و نیز مسایل گوناگون اجتماعی و هزلیات و شوخیهای نیش دار و ریشخندها و تمثیلاتی که شاعر از غالب آنها نتایج اجتماعی را در نظر دارد به زبانی بسیار ساده و گاه نزدیک به زبان مخاطب بیان شده است.
آثارایرج میرزا:
دیوان شعر
مثنویهای «زهره و منوچهر»
مثنوی «عارفنامه»
«ادبیات ایرج»
ترجمه «رومئو و ژولیت»
---------------------------------------------------
عاشقی محنت بسیار کشید ............... تا لب دجله به معشوقه رسید
نشده از گل رویش سیراب ............... که فلک دسته گلی داد به آب
---------------------------------------------------
دو نفر دزد خری دزدیدند ............ سر تقسیم به هم جنگیدند
آن دو بودند چو گرم زد و خورد ............ دزد سوم خرشان را زد و برد
ایرج میرزا ( تولد۱۲۹۱هجری قمری و درگذشت 1343 هجری قمری ) ملقب به « جلالالممالک »، شاعر ایرانی اواخر دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی بود.
او فرزند صدرالشعرا غلامحسین میرزا و نواده فتحعلی شاه قاجار بود. در فارسی و عربی و فرانسوی مهارت داشت و روسی و ترکی نیز میدانست و خط را خوب مینوشت. تحصیلاتش در مدرسه دارالفنون تبریز صورت گرفت و در نوزده سالگی هنگام ولیعهدی مظفرالدین میرزای قاجار لقب « صدرالشعرا » یافت.
بنا به رسم زمان، پیشه پدر را در پیش گرفت و مدتی به عنوان فخرالشعرا، جانشین پدر بود. پس از انقلاب مشروطیت از شاعری دربار مظفرالدین شاه کناره گرفت و به خدمت دولت درآمد و به خدمات دولتی مختلفی پرداخت که از میان آنان خدمت در وزارت فرهنگ ( معارف آن زمان ) از همه پر ارزشتر بود. به سبب پیشه خود در شهرهای گوناگون به کارهای اداری پرداخت. در این سالها با شاعران همزمان خود از جمله ادیب نیشابوری، دهخدا، بهار، عارف قزوینی و میرزاده عشقی آشنا شد. موضوع اشعار ایرج در این دوره، افشای خودکامگی زمامداران، به مسخره گرفتن خرافه و پندارهای واهی و هجو ریاکاری است. پس از برپایی حکومت مشروطه وزارت معارف از شاعران خواست تا شعرهایی سازگار با وضعیت نو برای کتاب های درسی بسرایند.
شعر ایرج میرزا ساده و روان و دربرگیرنده واژگان و گفتارهای عامیانه است. ایرج میرزا، شعرهایی با درونمایه اخلاقی، بزرگداشت مقام پدر و مادر و گسترش ادب و میهن دوستی، برای کتاب های درسی سرود. این شعرها که زبانی ساده و روان داشتند سالها برای آموزش کودکان در کتاب های درسی به چاپ رسیدند. قطعاتی مانند:
ما که اطفال این دبستانیم، گویند مرا چو زاد مادر، پسر رو قدر مادر بدان از جمله این شعرها هستند.
او همچنین شماری از حکایت ها و نوشته های شاعران فرانسوی از جمله قطعه روباه و کلاغ را به فارسی برگرداند و به شعر درآورد. از ایرج میرزا ترجمه ای نیز به جای مانده است که تاریخ شوالیه دنکیشت نام دارد. ایرج از شاعران دوره تجدد ادبی ایران است.
مجموعه کامل اشعارش پس از مرگ او در تهران به چاپ رسید . ایرج به سبب سکته قلبی درگذشت و در گورستان ظهیرالدوله در شمال تهران به خاک سپرده شد. ایرج میرزا را باید یکی از معماران ادبیات نو کودکان ایران دانست. زیرا آگاهانه برای کودکان شعر سروده است. او مانند دیگر آغازگران این راه در کنار آفرینش آثار دیگر به ادبیات کودکان می پرداخت. ایرج میرزا در روند رخدادهای انقلاب مشروطیت با جریان های نواندیش در گستره آموزش و پرورش آشنایی یافت و بر آن شد که برای کودکان شعر بگوید و از این راه به آموزش و پرورش آنها بپردازد .
آگاهی او از ادبیات ملل گوناگون و تأثری که از محیط متغیر و انقلابی روزگار خود پذیرفته بود موجب شد که وی سبک قدیم را که در آن توانا بود رها کند و خود سبکی ویژه پدید آورد. در این سبک اندیشههای نو و مضامینی که گاه از ادبیات خارجی اقتباس شده و گاه مخلوق اندیشه شاعر است و نیز مسایل گوناگون اجتماعی و هزلیات و شوخیهای نیش دار و ریشخندها و تمثیلاتی که شاعر از غالب آنها نتایج اجتماعی را در نظر دارد به زبانی بسیار ساده و گاه نزدیک به زبان مخاطب بیان شده است.
آثارایرج میرزا:
دیوان شعر
مثنویهای «زهره و منوچهر»
مثنوی «عارفنامه»
«ادبیات ایرج»
ترجمه «رومئو و ژولیت»
---------------------------------------------------
عاشقی محنت بسیار کشید ............... تا لب دجله به معشوقه رسید
نشده از گل رویش سیراب ............... که فلک دسته گلی داد به آب
---------------------------------------------------
دو نفر دزد خری دزدیدند ............ سر تقسیم به هم جنگیدند
آن دو بودند چو گرم زد و خورد ............ دزد سوم خرشان را زد و برد