PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مرغ بريان



mohamad.s
05-06-2011, 03:41 PM
مرغ بريان

مردى با زن خود برسر سفره نشسته بود، ميان سفره مرغى بريان نهاده بودند. سائلى به در خانه آنها آمدهو درخواست كمك كرد. صاحب خانه از جاى حركت نمود. او را با عصبانيت دور كرد. مدتىگذشت ، آن مرد فقير شد. به علت تنگدستى زوجه خود را طلاق داد، زن شوهر ديگرى اختيارنمود. اتفاقاً باز روزى با شوهر بر سر سفره نشسته بود و مرغى را هم بريان كرده بودندكه بخورند. فقيرى در خانه آنها را به صدا در آورد. شوهرش ‍ گفت : خوب است همين مرغرا به فقير بدهى ، زن مرغ را برداشت و آن را به فقير داد.
وقتى كه برگشت ، شوهرشمتوجّه شد زنش گريه مى كند. شوهرش از زن خود سبب گريه را پرسيد؟ گفت : آن فقير شوهرسابقم بود. حكايت آزردن و كمك نكردن به سائل را برايش شرح داد. شوهرش گفت : به خداسوگند من همان سائلم كه به در خانه شما آمدم و آن مرد مرا رنجانيد