mohamad.s
05-05-2011, 10:27 PM
سیر تکاملی فتوشاپ از ابتدا تا کنون http://upload.it-learn.ir/?di=312963449519
http://upload.it-learn.ir/?di=1512963449517
http://upload.it-learn.ir/?di=9129634495114
http://upload.it-learn.ir/?di=612963449529
http://upload.it-learn.ir/?di=0129634495216
فتوشاپ سالهاست که پرفروشترین نرمافزار ویرایشگر تصاویر نقشهبیتی در سراسر دنیا محسوب میشود و آنچنان معروف و محبوب شده که به استانداردی برای برنامههای ویرایشگر عکس تبدیل شده است.
این نرمافزار به عنوان یکی از بزرگترین منابع درآمد شرکت ادوبی هر ساله سود سرشاری را به سوی این شرکت معتبر نرمافزاری سرازیر میکند. اما همین فتوشاپ غولپیکر امروزی، در ابتدای کار محصول بسیار کوچکی بود که اگر استعداد و تلاش تعدادی از دانشآموختگان دانشگاه میشیگان نبود، شاید هرگز به موقعیتی اینچنین نمیرسید.
هنوز هم ادوبی در نزد بسیاری از گرافیستها به عنوان "سازنده فتوشاپ" معروف است و کمتر کسی از کاربران معمولی میداند که شرکت ادوبی در ابتدا تنها یک توزیع کننده فتوشاپ بوده است. تاریخ بالندگی فتوشاپ پر است از فراز و نشیبهایی که دانستن آن آموزنده و جالب است و این مقاله حاوی دوره ای ده ساله (یعنی از 1990 تا 2000) از این تاریخ است.
آغاز داستان
سالها پیش در پاییز سال 1987 Thomas knoll، دانشجوی دکترای رشته Computer Vision در حال کار روی برنامهای بود که بتواند تصاویر طیف خاکستری کامپیوتری را روی مانیتورهای سیاهوسفید نقشهبیتی به نمایش درآورد. این برنامه به نوعی سرگرمی دوره دانشجویی نول محسوب میشد که فارغ از درسهای دوره دکتری، در خانه خود و روی کامپیوتر مک پلاس خانگیاش روی آن کار میکرد. این کد برنامه به هیچ وجه مربوط به رساله پایاننامه نول نمیشد و خود او نیز در اوایل کار هرگز فکر نمیکرد که این برنامه ساده او قرار است روزی به بزرگترین نرمافزار ویرایش تصویر تبدیل شود.
این برنامه نظر John، برادر نول را جلب کرد. جان در آن زمان در شرکت بزرگ (Industrial Light and Magic (ILM در مارین کانتری کالیفرنیا مشغول به کار بود. ILM مرکز جلوههای ویژه تصویری در شرکت عظیم لوکاس فیلم بود که در آن زمان بزرگترین و معتبرترین شرکت فیلمسازی به شمار میرفت. با تهیه فیلم جنگهای ستارهای، لوکاس فیلم ثابت کرده بود که جلوههای تصویری کارآمد میتوانند با ترکیب شخصیتهای خیالی و داستانی دور از ذهن، به یک پدیده در دنیای سینما تبدیل شوند.
در پی موفقیت عظیم آن فیلم، همه در پی یافتن راهحلهای دیجیتالی برای چنین مقاصدی بودند و به همین علت جان نیز به محض اطلاع از پروژه برادرش، از او خواست که از برنامهاش برای تولید تصاویر دیجیتالی استفاده کند. این برنامه ساده Display نام داشت و نمایش تصاویر دیجیتالی توسط این برنامه نتیجه خوبی را به دنبال داشت که نقطه سرآغاز کار این دو برادر شد. خود جان چنین تعریف میکند:
"من نمیدونستم چطور میشه از Display استفاده کرد. وقتی برای اولین بار یک عکس سیاه و سفید رو با اون باز کردم، از جان پرسیدم آیا میتونه کد برنامه رو جوری تغییر بده که تصاویر رو با فرمتهای دیگه هم ذخیره کنه؟! اگهDisplay میتونست چنین کاری کنه اونوقت من میتونستم با اون از عکس برنامههای دیگه خروجی بگیرم. من چندتا عکس رو که از کامپیوترهای لایت اند مجیک آورده بودم، توی Display باز کردم. اما روی کامپیوتر من خیلی تیره نمایش داده شدند. بنابراین دوباره از توماس پرسیدم: میتونی کاری کنی که این عکسها کمی روشنتر بشن یا مثلا مقدار شفافیت اونها رو تغییر بدی؟"
همین سوال ساده سرآغاز کار بر روی نرمافزاری شد که امروزه آن را با نام فتوشاپ میشناسیم.
جان توسط پدرش که در دانشگاه میشیگان سمت استادی داشت، ترتیب سفارش یک کامپیوتر Macintosh II را که اولین مدل رنگی محسوب میشد داد. به محض خریداری این کامپیوتر، نول دوباره شروع به کار روی برنامه کرد، به نوعی که بتواند روی مانیتورهای رنگی نیز کار کند. آن دو به مدت چند ماه به طور مداوم روی این پروژه کار کردند تا بتوانند قابلیتهای نمایشی آن را افزایش دهند. در همان زمان به اصرار جان، توماس کدهای مخصوص خواندن و ذخیرهکردن فرمتهای مختلف رنگدانهها را به برنامهاش اضافه کرد که همان کدها سالها بعد تبدیل به فیلترهای plug-in تصویرهای نقشه بیتی شدند.
توماس پس از مدتی کار روی برنامهاش موفق به ساخت ابزار منحصر بهفرد محدوده انتخاب (Selection Tool) شد که بدون اینکه لبههای زمخت و ناهموار ایجاد کند، قابلیت جدا کردن مناطق رنگی را داشت. او همچنین توانست قابلیتهای فوقالعادهای مثل Levelها را برای تنظیم تنالیته تصویر، Hue and Saturation را برای تنظیمات رنگی و نیز قابلیتهای رنگآمیزی را برای تغییر رنگ مناطق مورد نظر در تصاویر نقشهبیتی فراهم کند.
در تابستان 1988 بود که جان بالاخره به این نتیجه رسید که کاربرد برنامه ساخته شده به حدی از انتظار رسیده است که بتوان از آن به عنوان یک محصول تجاری استفاده کرد.
توماس از این فکر جان شگفت زده شد:" جداً فکر میکنی بتونیم این برنامه رو به کسی بفروشیم؟ من که فکرش رو نمیکنم. " جان با خوشبینی برادرش را متقاعد کرد که این کار اصلا دور از ذهن نیست و به او قول داد که سعیاش را میکند تا از برنامه ساخته شده، یک نرمافزار تجاری بسازد.
جان راست میگفت. فروش چنین برنامهای به همین سادگیها نبود و کار بسیار زیادتری لازم داشت تا به چنین نتیجهای برسد. اما جان دستبردار نبود.
در همان زمان بود که جان در نشریه MacWeek آگهی تبلیغ نرمافزار ویرایشگری را دید که PhotoMac نام داشت. دیدن آن آگهی باعث شد که جان بیشتر در فکر فروش نرمافزار خودشان بیفتد. به همین علت برای تحقیق پیرامون نرمافزار جدید راهی همایش SIGGRAPH شد. نتیجه همایش برای او رضایتبخش بود. طوری که خود او میگوید"ما هیچ نگرانیای از آن نرمافزار نداشتیم. برنامه ما قابلیتهای بزرگی داشت که PhotoMac فاقد آنها بود" و درحقیقت تعجب کرده بود که برنامهای با چنین قابلیتهای سطح پایینی میتواند فروخته شود! توماس بارها و بارها نام برنامه خودشان را تغییر داد و هر بار که نام جدیدی برای آن برمیگزید چیز دیگری نظرش را جلب میکرد و باعث میشد دوباره آن را تغییر دهد. دقیقا مشخص نیست نام فتوشاپ از کجا گرفته شد.
به نظر میرسد این نام را یکی از افراد مورد اعتماد او به وی پیشنهاد داد و در حقیقت این نام آخرین نامی بود که برگزیده شد و روی نرمافزار مورد نظر باقی ماند.
پس از نامگذاری نرمافزار، جان شروع کرد به گشتن به دنبال شرکتی که روی فتوشاپ سرمایهگذاری کند. اولین شرکتی که با آنها وارد مذاکره شد SuperMac بود که اختلافات مالی موجب جلوگیری از رسیدن به توافق نهایی بین آنها شد. Aldus در حال کار روی یک پروژه خانگی بود و Adobe نیز علیرغم علاقهمندیای که به همکاری نشان داد اما روند کار آنها به سرعتی نبود که بتوانند به راحتی وارد مذاکره شوند. در آن زمانی که جان در دره سیلیکون به دنبال شرکتی برای همکاری میگشت، توماس نیز بهطور تمام وقت در حال کار روی فتوشاپ بود تا بتواند امکانات و قابلیتهای بیشتری را به آن اضافه کند. در این زمان جان نیز برای اینکه بتواند امکان استفاده از نرمافزار را برای عموم سادهتر کند، یک راهنمای ساده برای آن تهیه کرد که میتوانست نحوه کار با نرمافزار را به خوبی تشریح کند.
زحمات این دو بالاخره نتیجه داد و توانستند با شرکت Barneyscan وارد مذاکره شوند. این شرکت در آن زمان سازنده اسکنرهای نقشهبیتی بود و قصد داشت با خرید فتوشاپ و استفاده از آن در جهت بالابردن کارایی اسکنرهای خود، فروش سختافزارهای خود را افزایش دهد. اقدامات اولیه انجام شد و اولین نسخه نرمافزار به عنوان یک برنامه الحاقی برای اسکنرها به بازار آمد. از نسخه فتوشاپ چیزی در حدود دویست کپی به فروش رفت که هرچند قابل ملاحظه نبود، اما بههرحال اولین فروش تجاری برنامه خانگی برادران نول به شمار میرفت.
در همین زمان جان، نرمافزار خودش را به مهندسان شرکت اپل نشان داد.
این کار یک موفقیت عظیم برای محسوب میشد. چرا که مهندسان اپل از او خواستند یک کپی از نرمافزار را پیش آنها بگذارد تا آنها روی آن تحقیق کنند. این اتفاق باعث شد تا آنها از این نرمافزار بین دوستان خود تعریف کرده و کپیهایی از آن را برای یکدیگر بفرستند.
استفاده از آن توسط کارشناسان و تایید آنها به نوعی یک تبلیغ غیرمستقیم برای فتوشاپ محسوب میشد و باعث شد دید عمومی نسبت به این برنامه ساده بهتر شود. جان با استفاده از این فرصت دوباره برای فروش برنامهاش به شرکت ادوبی مراجعه کرد و اینبار Russel Brown، مدیر هنری شرکت ادوبی، به شدت تحت تاثیر قابلیتهای فوقالعاده فتوشاپ قرار گرفت. او که چند روز قبل قرارداد امضانشدهای را برای خرید نرمافزار ColorStudio تنظیم کرده بود، بلافاصله تغییر عقیده داد و تحتتاثیر جان متقاعد شد که فتوشاپ قابلیتهای بیشتری دارد. با امضای قرارداد مشترک بین آندو، شرکت ادوبی حق پخش فتوشاپ را از جان خرید و ماجرای دنبالهدار فتوشاپ و ادوبی از همانجا آغاز شد.
نکته بسیار کلیدی در این توافقنامه این بود که جان تنها "حق توزیع فتوشاپ" را به شرکت ادوبی فروخت و این نرمافزار تا سالها بعد که موفقیتی بسیار عظیم را به دنبال داشت هرگز توسط ادوبی بهطور کامل خریداری نشد. ادوبی موافقت کرد که نام فتوشاپ همچنان روی برنامه مذکور باقی بماند. جان و توماس نیز بیکار ننشستند و پس از امضای قرارداد قانونی حق پخش، کار روی فتوشاپ را از سر گرفتند تا بتوانند قابلیتهای آن را برای نسخههای بعدی افزایش دهند.
همزمان با توماس که در Ann Arbor در حال نوشتن کدهای مربوط به قابلیتهای اصلی فتوشاپ بود، جان در کالیفرنیا در حال نوشتن کدهای برنامههایی بود که میتوانستند به عنوان plug-inهایی برای خلق جلوههای تصویری به کار روند. بسیاری از اعضای اصلی Adobe معتقد بودند، تلاشهای جان کاملا بیفایده است و زحمات او هرگز برای یک نرمافزار جدی مانند فتوشاپ کاربردی نخواهد داشت. آنها به فتوشاپ به چشم یک ابزار ویرایش تصویر نگاه میکردند که تنها میتواند به بازسازی و ترمیم تصاویر بپردازد، نه خلق جلوههای ویژه برای تصاویر. ولی جان بدون توجه به عقیده آنها به طور پنهانی مشغول نوشتن کدهایی شد که بعدها به یکی از قدرتمندترین ابزارهای فتوشاپ برای به زانو درآوردن ویرایشگرهای دیگر تبدیل شد.
فتوشاپ در ادوبی عملیات ساماندهی فتوشاپ در آوریل 1989 نیز همچنان ادامه داشت و راسل براون و دیگر متخصصان ادوبی با ایدههای عجیب و غریبشان توماس را وادار به نوشتن کدهایی میکردند که عملا نشدنی بود و قابلیتهایی را از او میخواستند که تا آن روز در هیچ نرمافزار دیگری ارائه نشده بود. جان هم مشخصا تاثیر بهسزایی در تشویق توماس داشت و ایدههای خوبی برای کار به او میداد.
تمام این زحمات در سال 1990 به نتیجه رسید و بالاخره نسخه یک فتوشاپ به بازار ارائه شد. که البته چون باگهای غیر قابل پیشبینی زیادی در آن وجود داشت بلافاصله نسخه ترمیم شده 7.0.1 روانه بازار شد تا ضعفهای نسخه قبلی را بپوشاند. علیرغم این همه عجله برای عرضه اولین نسخه، وضع فتوشاپ نسبت به نرمافزارهای رقیب (به طور خاص ColorStudio) خیلی بهتر بود. قابلیتهای چشمگیر در کنار رابط کاربری ساده و راهنمای بسیار گویای استفاده از آن توانست به سرعت در بین کاربران جا باز کند. فتوشاپ قابلیتهایی را ارائه میکرد که رقبا فاقد آن بودند. در همان زمان بود که انقلاب نشر رومیزی در حال شکلگیری بود و فتوشاپ همگام با پیشرفت این انقلاب در حال رشد بود.
(هرچند که برای همراهی با این انقلاب مجبور بودید یک کامپیوتر اپل داشته باشید.)
ادوبی همچنین یک سلاح مخفی هم برای خود داشت و آن راسل براون بود. اولین عرضه نمایشی فتوشاپ در سال 1990 در سانتا باربارا و در همایش کاربران مک توسط او انجام شد. او که مهارت خاصی در کاربرد و استفاده خاص از قابلیتهای فتوشاپ داشت، توانست با شوخیهای خودش و قابلیتهای سرگرمکننده فتوشاپ به خوبی نظر کاربران گرافیست را به آن جلب کند و پیشنمایشی بسیار قوی را در مقابل دیدگان آنها قرار دهد. هرچقدر فتوشاپ ساده و کاربردی طراحی شده بود، ColorStudio از شرکت Fractal Design که جدیترین رقیب فتوشاپ محسوب میشد، رابط کاربری مشکلی داشت و نیز بسیاری از قابلیتهای قوی فتوشاپ را نیز نداشت.
شرکت رقیب برای توجیه کمبود قابلیتها و رابط کاربری محصولش ادعا کرد که نرمافزار آنها یک محصول خاص برای استفاده خاص است و تنها مورد توجه حرفهایهاست. اما ادوبی با تاکید بر اینکه قابلیتهای قوی فتوشاپ در اختیار همگان است و هر کاربری با داشتن یک مک و با هر سطحی از معلومات میتواند از آن استفاده کند، جای خود را در بین کاربران عمومی و حرفهای باز کرد. این رقابت به حدی شدید بود که MacWorld یک مقاله تفصیلی منتشر کرد و در آن به مقایسه بین آندو پرداخت که جان نول به عنوان طراح فتوشاپ و Marc Zimmer به عنوان طراح ColorStudio، در آن به ارائه تعدادی از قابلیتهای ترمیم و بازسازی تصاویر پرداختند. برنده این رقابت فتوشاپ بود، اما زیمر ادعا کرد که این رقابت جوانمردانه نبوده است! چرا که جان یک هنرمند گرافیست بود، اما کارل تنها یک برنامهنویس بود که کدهای برنامه ColorStudio را نوشته بود و به این شکل بزرگترین رقیب فتوشاپ نیز از دور خارج شد.
با انتشار نسخه دوم فتوشاپ، ادوبی رسماً به عنوان شرکت استاندارد محصولات گرافیکی شناخته شد.
جان همچنان به عنوان مهندس گرافیک داخلی فتوشاپ کار میکرد، اما تعداد مهندسان ادوبی کافی نبود. فتوشاپ در حال تبدیل شدن به یک استاندارد جهانی بود و نیاز داشت که افراد متبحر بیشتری با آرا و عقاید متفاوت روی قابلیتهای آن کار کنند. برای همین هم ادوبی Mark Hamburg را استخدام کرد. یک دانشآموخته دیگر از دانشگاه میشیگان که مدتی قبل فرم استخدام شرکت ادوبی را پر کرده بود.
ادوبی قصد داشت از قابلیت مسیرهای بزیه(Bezier Paths) که یکی از قویترین ابزارهای رسم خطوط و منحنیها بودند در فتوشاپ استفاده کند و مارک که قبل از این روی پروژه Ashton Tate کار کرده بود و در آن از مسیرهای بزیه به خوبی استفاده کرده بود، انتخاب بسیار مناسبی بود. ادوبی با استخدام مارک از وی خواست که تمام وقت خود را فقط در جهت اجرای این قابلیت در محیط فتوشاپ صرف کند. مهمترین دستاوردهای نسخه دوم فتوشاپ، امکان رستر کردن فایلها برای Illustrator (نرمافزار گرافیکی دیگر ادوبی که قابلیتهای برداری داشت)، امکان پشتیبانی از فایلهای چهاررنگ CMYK، قابلیت پردازش تصاویر دورنگ Duotone و ارائه ابزار ***** بود.
استخدام مارک و همکاری وی با جان که همچنان در Ann Arbor به سر میبرد موجب تسریع در پیشرفت فتوشاپ شد. البته خود مارک هامبورگ در این باره میگوید که مهمترین تاثیر وی در نسخه دوم تخصیص حداقل رم مورد استفاده از دومگابایت به چهار مگابایت بوده است که این تغییر کوچک باعث ایجاد تاثیر شگرفی در پایداری و کارآیی نرمافزار داشت. و بدین ترتیب نسخه دوم این نرمافزار در سال 1991 به بازار آمد.
وجود قابلیت خروجی چهاررنگ در نسخه جدید فتوشاپ روح تازهای در کالبد نشر رومیزی دمید و باعث توجه همگان به این نرمافزار پرادعا شد. به ناگهان کاربران با نرمافزاری مواجه شدند که ابزارهای چاپ آن از هر نرمافزار دیگری قویتر کار میکرد و همین قابلیتهای چاپ فوقالعاده فروش سرسامآوری را برای فتوشاپ به دنبال داشت.فتوشاپ در ویندوز پیشرفت ادامه داشت و ادوبی همچنان در پی استخدام متبحرترین مهندسان و گرافیستها بود. در همین زمانKevin Johnston نیز به گروه پیوست.
انتشار نسخه بعدی آنچنان ساده نبود. ادوبی باید به سود خود نیز فکر میکرد و به همین منظور تصمیم گرفت دسته دیگری از کاربران را نیز وارد بازی کند. کاربران ویندوز هدف بعدی ادوبی بودند. ادوبی درنظر داشت برای در دست گرفتن نیمه ویندوزی بازار، قابلیت هماهنگی فتوشاپ با سیستمهای رومیزی را در نسخه جدید بگنجاند. این تصمیم عقیده مدیر جدید ادوبی Steven Guttman بود. گاتمن گروه سازنده فتوشاپ را به دو دسته تقسیم کرد. دسته اول به همراه Jeff Parker کار بر روی نسخه مک را ادامه میدادند و گروه دوم به رهبری Bryan lamkin شروع به کار بر روی بخش ویندوزی کردند.
کار بسیار کند پیشمیرفت. چرا که نسخه ویندوزی محتاج دوباره نویسی کدهای اصلی از طرف توماس نول بود. نوشتن نسخه ویندوزی برنامه دقیقاً مثل این بود که بخواهند یک برنامه دیگر را از نو بنویسند. پس از مدتی کار شبانه روزی و فشرده روی نسخه ویندوزی، هر دو نسخه مک و ویندوزی با هم منتشر شد.
نسخه مک با نام Merlin و نسخه ویندوزی با نام Brimstone. و البته هر دو نسخه با شماره نسخه 5/2، به بازار عرضه شدند.
تصمیمی که بعدها به شدت موجب پشیمانی ادوبی شد. طبق نظر بازاریابهای ادوبی، بازار نرمافزار هنوز آماده پذیرش نسخه 3 نبود و علیرغم قابلیتهای پیشرفته فتوشاپ 5/2، هنوز به فروش آن در نزد کاربران ویندوز اطمینان نداشتند.
ادوبی نگران بود که مبادا قابلیتهای فتوشاپ این دسته از کاربران را جذب نکند و به همین علت طبق یک قانون نانوشته، نرمافزار خود را با یک شماره نیم، راهی بازار کرد تا در صورت موفق نبودن این نسخه موجب تخریب نام نسخه سوم نشود. همین امر فروش نسخه 5/2 را تحت تأثیر قرار داد و کاربران به این علت که گمان میکردند این نسخه، یک نسخه برای آماده کردن بازار برای نسخه اصلی 3 میباشد، با خودداری از خرید آن به انتظار نسخه سوم ماندند. در نتیجه فروش نسخه 5/2 به هیچ وجه رضایت بخش نبود.
قابلیتهای فوقالعاده جدید مثل پالتها و پشتیبانی از فایلهای 16 بیتی نادیده گرفته شد و موفقیت این نسخه خوب تحت تأثیر بازاریابی اشتباه ادوبی قرار گرفت. این نسخه اما هرچه بود شروع فصل جدیدی در تاریخ فتوشاپ محسوب میشد. چرا که از آن پس کاربران ویندوز نیز میتوانستند رابط کاربری فتوشاپ را روی مانیتور PC خود ببینند.
اگرچه در بین کاربران مک، فتوشاپ بدون رقیب به پیش میتاخت، اما در بین کاربران ویندوز یک رقیب جدی به نامAldus PhotoStyler بر سر راهش بود. کاربران ویندوز میتوانستند فتوشاپ را روی سیستمهایشان اجرا کنند، اما لیست قابلیتهای جدید اضافه شده چندان چشمگیر نبود. از بازخورد بازار نیز خبرهای خوبی به گوش نمیرسید. یک جای کار ایراد داشت. PCهای ویندوزیها در هنگام استفاده از فتوشاپ دچار کمبود حافظه میشدند و هنگ میکردند. قسمت پشتیبانی فنی به سرعت مشغول کار شدند.
هامبورگ به شدت مصمم شده بود که مشکل را در کوتاهترین زمان رفع و رجوع کند و گروه توانست پس از تلاشهای شبانهروزی مشکل کمبود حافظه را حل کند و نسخه دیگری را روانه بازار کنند. یعنی نسخه 1.5.2.
این نسخه اولین نسخهای بود که فتوشاپ توانست روی هر دو پلاتفرم مک و ویندوز با یک سرعت اجرا شود و همه این موفقیت بیش از هامبورگ، مدیون Zalman Stern برنامه نویس جدید ادوبی بود که توانست کدهای هماهنگسازی فتوشاپ با PCها را به عنوان یک plug-in در نسخه آخر بگنجاند.
قبل از کامل شدن نسخه 5.2، کار بر روی پروژه نسخه سوم با نام رمز Tiger Mountain آغاز شده بود. ضمن اینکه توماس با همکاری هامبورگ و جانستون کار بر روی قابلیتهای جدید نسخه سوم را آغاز کرده بودند و سعی میکردند هماهنگی بین دو نسخه مک و ویندوز را با هم هدایت کنند. استرن در حال بهینهسازی نسخه مک بود و سیتا نارایانان مهندس هندیالاصل ادوبی وظیفه تولید همزمان قابلیتهای ویندوزی را بر عهده گرفت.
در آن زمان نرمافزار دیگری پا به عرصه گذاشته بود که بسیاری معتقد بودند با قابلیتهای پیچیده خود میتواند فتوشاپ را به زانو در آورد. این رقیب تازه Live Picture نام داشت. ادوبی متوجه شد که این رقیب تازه در حال ارائه قابلیت های بیشتری است و در حال تبدیل شدن به یک رقیب بزرگ است. قابلیت لایهها در Live Picture به گونهای بود که کاربر میتوانست لایهها را به هم بچسباند بدون اینکه مجبور باشد آنها را با هم یکی کند و این اصلا چیزی نبود که از نظر کاربران پوشیده بماند. آنها میگفتند فتوشاپ در حال انقراض است، قابلیت لایهبندی در Live Picture بسیار گستردهتر است. در همین حال بر سر زبانها افتاده بود که مهندسان فتوشاپ قابلیت لایهها را ازLive Picture دزدیدهاند! اما در حقیقت توماس زمانی کار بر روی لایهها را شروع کرده بود که هنوز اسمی هم ازLive Picture بر زبانها نبود. از نظر او لایهها تنها یک روش مناسب برای جدا نگهداشتن اجزای کار در طول ویرایش تصویر بودند.
فتوشاپ 3 منتشر شد. اما عرضه این محصول برای ادوبی خاطره خوبی نداشت. دعواهای حقوقی بر سر حق انتشار و برخوردهای پیدرپی بین کارشناسان و طراحان اصلی برنامه خاطرات بدی را در ذهن سازندگان به جای گذاشت. جف پارکر از سمت مدیریت بخش سازنده مک کنار رفت و John Leddy به جای او قرار گرفت و نسخه سوم با اماواگرهای فراوان به بازار آمد. شایعه آزمایشی بودن نرمافزارهای پخششده درحالی شکل میگرفت که ادوبی در بدترین موقعیت داخلی قرار داشت. این روزها را دوره Bass-O-Matic مینامند.
هیچ تعریف خاصی برای این عبارت موجود نیست. این عبارت تنها یک شوخی بین سازندگان نرمافزار بود که در نسخه آخر به جا مانده بود. برخی از کاربران در هنگام استفاده از فتوشاپ در منوها با این عبارت مرموز مواجه میشدند که خودبهخود ظاهر شده و سپس ناپدید میشد.
مت براون یکی از بهترین مهندسین قسمت پشتیبانی فتوشاپ درباره این اتفاق میگوید" Bass-O-Matic تنها یک نشانه برای شناختن نسخه بتا بود که برای جدا کردن آن از نسخه اصلی در منوها قرار داده شد". اما این، همه ماجرا نبود. اتفاقاتی که برای این نسخه میافتاد کم نبودند. از جمله آنها ظاهر شدن پیغام Expiration و از بینرفتن مجوز استفاده از نرمافزار، کاربران را وحشتزده کرد. بلافاصله نسخههای موجود در بازار جمعآوری شد و نسخه 1.0.3 جای آن را گرفت. اما کاربرانی که نتوانستند نسخههای قبلی را به نمایندگیهای ادوبی تحویل دهند با پیغامی مبنیبر اتمام زمان استفاده مواجه شدند.
نرمافزارهای آنها از تاریخ 1 ژانویه 1995 دیگر اجرا نشدند.
درحالی که موج بدبینی فزاینده کاربران در حال کاستن از اعتبار ادوبی بود و دسته دسته نرمافزارها در نمایندگیهای ادوبی در حال تعویض بودند، این شرکت برای تسریع در کار افرادی که دسترسی به خدمات شرکت را نداشتند سرویس رفع مشکل خود را روی سایت قرار داد تا کاربران بتوانند فایل بروزرسانی نسخه 1.0.3 را از آنجا دریافت کنند. این کار موقعیت ادوبی را کمی بهتر کرد، اما اتفاق مشابهای نیز در فوریه 1995 برای کاربران نسخه ژاپنی نرمافزار پیش آمد.
کاربران ژاپنی در اول فوریه آن سال با پیغامی مشابه پیغام قبل مواجه شدند و ادوبی به ناچار نسخه 3.0.3 را روانه بازار کرد. موقعیت وحشتناکی بود. ادوبی در پایینترین سطح مقبولیت قرار گرفته بود و در همان زمان بود که بسیاری از بهترین مهندسان برنامهنویس، این شرکت را ترک کردند. اتفاقات پیش آمده شرمآور بود و آنان تحمل برخورد کاربران را نداشتند. در این زمان کوین جانستون برای کاهش بار منفی ایجاد شده در بین مهندسان و کاربران برای اولین بار از "شوخیهای بیخبر ادوبی "(Adobe Transient Witticism (ATW) " در کدهای برنامه استفاده کرد که نشانهای از موقعیت سخت و فشار آن روزها در آن دیده میشود. برای دیدن این شوخیها که به تخممرغ شانسی هم (Easter Egg) معروفند باید در حالی که دکمه Alt و Ctrl را نگه داشتهاید روی About Photoshop در منوی Help کلیک کنید تا صفحه معرفی پنهانی اعضا باز شود. پس از تمام شدن تمام معرفیها و تقدیمات باید بلافاصله روی فاصله خالی بین محل نمایش نوشتهها و عکس بالای آنها کلیک کنید تا صفحه حاوی شوخیها ظاهر شود.
این نسخه از فتوشاپ به دلیل این بدعت جالب بیشتر به نسخه ATW معروف است. نسخه سوم فتوشاپ با همه بروز رسانیها و ترمیمهای جانبی ارائه شد. بسیاری بر این باور بودند که این نسخه آخرین نسخه فتوشاپ خواهد بود و ادوبی مجبور است این پروژه را به حال خود رها کند. امکان ارائه نسخه چهارم تقریبا غیر ممکن بود و این درحالی بود که بهترین مهرههای ادوبی هرکدام به کاری دیگر مشغول بودند. توماس درگیر پروژه وقتگیر ساختن خانهاش شده بود و هامبورگ در حال همکاری با یک شرکت برنامهنویسی دیگر بود. جانستون و چندین مهندس نرمافزار طراز اول دیگر، ادوبی را ترک کرده بودند و یا در حال کار روی پروژههای دیگری بودند. ادوبی به هیچ وجه در جایگاه خوبی قرار نداشت.
هنگامی که لامکین تصمیم خود را برای شروع به کار دوباره اعلام کرد تقریبا هیچکس به موفقیت او اطمینان نداشت و تنها کسی که او را تشویق میکرد هامبورگ بود. لامکین تصمیم داشت که کار را با بازسازی رابط کاربری فتوشاپ راهاندازی کند. وی میخواست یک طراح ماهر را پیدا کند تا حرکتی فراگیر را آغاز کنند. هدف این بود: طراحی رابط کاربری نرمافزارهای ادوبی به منظور داشتن ظاهر و رفتاری مشابه. حرکت بسیار بزرگی بود بهطوریکه حتی هامبورگ را نیز متقاعد کرد تا برای تسریع کار، دوباره سمت مدیریت تیم فتوشاپ را برعهده بگیرد.
تغییرات بزرگی در شرف وقوع بود. در ابتدا، Andrei Herasimchuk به عنوان طراح رابط کاربری جدید به استخدام شرکت درآمد و بلافاصله شروع به بازسازی فرامین و ابزارهای قبلی کرد. او که از یک شرکت کوچک سازنده نرمافزار در نیوانگلند آمدهبود، تخصص بسیاری در تشخیص کاربری رنگها داشت. اندری با تشویق و ترغیب لامکین و هامبورگ، اضافهکردن فیلترها و بازسازی پالتلایهها را شروع کرد و تغییراتی اساسی را در فتوشاپ ایجاد نمود. مهندسان دیگر نیز بیکار ننشسته بودند و روی افزایش قابلیتها کار میکردند. Jason Bartell در حال کار روی لایههای تنظیمکننده (Adjustment Layers) بود (که البته قرار بود در نسخه بعدی آماده شود) و Pawliger کدهای مربوط به خطوط راهنما (GridsِGuides) را فراهم میکرد. خود هامبورگ نیز در حال کار روی قابلیت تغییر فرم آزاد (ایده ناتمام توماس) شده بود. کار با شدت هرچه تمامتر جلو میرفت. گروه بههیچوجه قصد نداشت دوباره شکست بخورد و همه به دنبال این بودند که دوباره فتوشاپ را به روزهای اوج برگردانند.
نسخه آزمایشی برنامه در اختیار گرافیستهای بزرگ قرار گرفت تا عقیدهشان را درباره محصول جدید ابراز کنند. همه منتظر بازخورد نسخه آزمایشی بودند. تمام گرافیستهایی که با نسخه جدید کار کرده بودند بدون استثنا معتقد بودند که امکانات و قابلیتهای جدید آنها را شگفتزده کرده است. اما نگران برخورد کاربران عادی بودند. خیلی چیزها در رابط کاربری تغییر کرده بود و ممکن بود اصلا به مذاق کاربران معمولی خوش نیاید. به بیان دیگر، عرضه نسخه جدید بیشتر به یک ریسک شبیه بود. ولی به هر صورت عرضه نسخه 0.4 بتا آغاز شد.
نسخه چهارم
برخورد کاربران نسخه بتا غیرقابل پیشبینی بود. همه شوکه شده بودند. هیچکس توقع چنین تغییرات بزرگی را نداشت. کاربران در مواجهه با این رابط کاربری تغییریافته با تعجب به یکدیگر نگاه میکردند و میگفتند "این همه تغییر برای چیست؟" فتوشاپ به یک نرمافزار دیگر تبدیل شده بود. سرویسهای خبری آنلاین همچون Compuserve و AOL بلافاصله شروع به انعکاس اخبار نسخه جدید کردند. گروههای خبری اینترنتی پر از انتقادات کاربرانی شده بود که نمیتوانستند با نسخه جدید و تغییرات بنیادی آن کنار بیایند.
نسخه 0.4 در نوامبر 1996 منتشر شد و در نهایت برخورد کاربران این بود: "چرا پروژه فتوشاپ را متوقف کردید؟! اما موج ایجاد شده ابتدایی کمکم فرونشست و کاربران آرامآرام به نسخه جدید عادت کرده و کاربرد قابلیتها و رابط جدید آن را فراگرفتند. بازگشت سرمایه مالی دیگر تنها مزیت این ریسک بزرگ نبود. درآمد سرشار نسخه چهارم نه تنها باعث شد پروژه فتوشاپ دوباره جان تازهای بگیرد بلکه موجب اثبات حقانیت مهندسانی شد که با تغییرات بنیادی در این پروژه درایت خود را ثابت کرده بودند.
از زمان شروع به کار پروژه فتوشاپ تا زمانی که نسخه چهارم به بازار عرضه شد، اتفاقات زیادی در دنیای گرافیک دیجیتالی رخ داد. ظهور فتوشاپ به عنوان یکی از قویترین نرمافزارهای گرافیکی در زمینه چاپ، روند حرکتی صنعت چاپ و نشر رومیزی را دستخوش تحولی برگشتناپذیر کرده بود. ادوبی با خریدن Aldus، برنامه PhotoStyler را نابود کرد. Freehand نرمافزار برداری Macromedia به عنوان رقیبی برای Illustrator پا به عرصه گذاشته بود. X-Res نیز پس از مدتی دست و پنجه نرم کردن با فتوشاپ از میدان بهدرشد. از طرفی در بین کاربران ویندوزی وضع رو به بهبود بود. Metatools محصول جدید یک شرکت نوپا به نام HSC به عنوان plug-in های کمکی برای فتوشاپ مورد استقبال عمومی قرار گرفته بود. این شرکت به فاصله کوتاهی از این عرضه عمومیSpecular را خرید و توانست با شرکت Fractal Design ادغام شود و محصول بعدی را با عنوان MetaCreation به بازار عرضه کند. Live Picture تقریبا منحل شده بود. وب در حال گسترش بود. اپل در حال از دست دادن بازار بود و هرچند که هنوز هم انتخاب اول گرافیستها و هنرمندان به شمار میرفت، اما بازار را به رقیب ویندوزی واگذار کرده بود.
در کنار همه اینها فتوشاپ همچنان به رشد خود ادامه میداد و تعداد کاربران آن در سطح بینالمللی به بیش از یکمیلیون رسیده بود.(با احتساب اینکه نرخ کاربران رجیستر شده به رجیستر نشده تقریبا ده به یک است). شرکتهای کوچک نرمافزاری کم و بیش نرمافزارهای کوچکی را به عنوان plug-in های فتوشاپ به کاربران میفروختند و کتابهای نوشته شده درباره فتوشاپ به بیش از صد عنوان میرسید.
ادوبی برای خرید این محصول با برادران نول وارد مذاکره شد. همانطور که گفته شد این محصول با درایت جان هنوز تحت اختیار برادران نول بود و فتوشاپ تنها حق توزیع آن را خریداری کرده بود. اگرچه سود حاصل از توزیع آن کم نبود اما ادوبی ترجیح میداد ایننرمافزار خوشطالع را به طور کامل در اختیار داشته باشد. فتوشاپ نشان داده بود که ارزش خریداری را دارد. همه میخواستند فتوشاپ را به طور کامل به ساختمان جدید ادوبی منتقل کنند که به گفته کارمندان، آن ساختمان، با فتوشاپ ساخته شدهبود!ارتقا بعدی
در بهار سال 1997 بود که اخبار ضد و نقیضی از ساختمان ادوبی به بیرون درز کرد. شنیدهها حاکی از آن بودند که ادوبی قصد دارد نسخه هفتم Illustrator مک را وارد بازار کند و از آنجا که نسخه ویندوزی آن تفاوت چندانی با نسخه مک ندارد، قرار است نسخه ویندوزی نیز با یک جهش از نسخه 4 به نسخه 7 تبدیل شود. چیزهایی در حال تغییر بودند. تابستان همانسال هراسیمچوک (طراح جدید ادوبی) به Jeff Schewe نامهای فرستاد و از وی خواست صفحه معرفی این نسخه را که با نام رمز Strange Cargo شناخته میشد طراحی کند. در کنفرانس سپتامبر سال 1997 فتوشاپ که در شهر اورلاندو برگزار میشد، هراسیمچوک و Katja Rimmi (طراح اول رابط کاربری فتوشاپ 0.5) با تعداد زیادی از گرافیستهای بزرگ جهان که به عنوان آزمایشکننده نسخه بتا انتخاب شده بودند ملاقات کردند. در همان همایش بود که هراسیمچوک با عنوان کردن یکی از بزرگترین ایدههای ادوبی همه کاربران را در بهت فرو برد. آن ایده، پالت History بود.
در حقیقت این ایده از طرف هامبورگ ارائه شده بود. یک قابلیت منحصر بهفرد برای کنترل کردن فرامین Undo در نرمافزاری قدرتمند همانند فتوشاپ. شایعهای مبنی بر دزدیدن این ایده از جف اسکیو به راه افتاده بود. برخی عقیده داشتند که این ایده نشات گرفته از کاربرد Snapshotها برای ذخیره کردن آخرین مرحله تمامشده توسط اسکیو میباشد که در آخرین کاربرد آزمایشی این نرمافزار با هراسیمچوک درمیان گذاشته بود.
اولین نسخه آلفای 0.5 با قابلیتی فوقالعاده از راه رسید. پالت History همه کاربران را شگفتزده کرده بود. اما موج فراگیری که بعد از آن کاربران را تحت تأثیر قرار داد چند هفته بعد از نسخه اول بود. نسخه دوم آلفا 0.5 با قابلیت بسیار پیچیدهتر به بازار ارائه شد.
یعنی Non-Linear History، این قابلیت به این مفهوم است که شما میتوانید در پالت History به عقب برگردید و از هر مرحلهای که لازم است کار را در مسیری دیگر دنبال کنید، بدون اینکه مراحل انجام شده قبلی از بین برود!
نسخه پنجم به واقع همانند یک انقلاب بود. همه گزینهها بهبود یافته بودند. هر منویی که باز میشد پر بود از قابلیتهای جدیدی که کاربر را هیجان زده میکرد. قابلیتهای جدید همانند تخممرغهای شانسی باز میشدند و هدایایی را به کاربران عرضه میکردند. کاربردهایی به ابزارهای جدیدی اضافه شده بود که هنوز برای بسیاری از کاربران تعریف نشده بودند. ابزار مهر لاستیکی و نیز ابزار قلم بهطور کامل تغییر ماهیت داده بودند. فتوشاپ درحال تکمیل بود.
یکی از بزرگترین تغییرات که سر و صدای زیادی به پا کرد، Color Management (مدیریت رنگهای تصویر) بود. برای برخی کاربران این قابلیت همانند یک موهبت بزرگ محسوب میشد، اما از نگاه برخی دیگر این قابلیت یک توطئه برای نفوذ به حریم تصویرگران بود و معتقد بودند فتوشاپ پا را از گلیم خویش بیرون گذاشته است. این قابلیت هرچند بسیار قوی بود اما خالی از اشکال نبود. هیچکس نمیخواست باور کند که مدیریت رنگها یک قابلیت پیچیده جدید است که ممکن است خالی از لغزش هم نباشد.
در ابتدا ترمیم رنگها به درستی انجام نمیشد و اعتراض کاربران باعث شد بخش پشتیبانی فنی به سرعت یک فایل بروز رسانی را روی سایت بگذارند و از کاربران بخواهد نسخه 0.5 را به 2.0.5 تغییر دهند. این بروز رسانی حاوی یک فایل ویزارد بود که خودبهخود نسخه قبلی را ترمیم میکرد.
در همین سالها بود که اپل، شرکت از دسترفته جابز، دوباره به بازسازی مشغول شده بود و عرضه iMac روح تازهای در کالبدش دمیده بود. هرچند وضع بازار رو به بهبود بود، اما اختلافات داخلی در ادوبی موجب خروج چند تن از اعضای اصلی شد. نسخه 5.5 در حال شکلگیری بود و Imageready به عنوان خواهرخوانده فتوشاپ در حال آمادهسازی بود تا همراه با نسخه 5.5 وارد بازار شود. لیست قابلیتهای جدید فتوشاپ 5.5 آنچنان گسترده نبود، اما پشتیبان تازهای پیدا کرده بود که تا قبل از آن فاقد آن بود، یعنی اینترنت.
فتوشاپ 5/5 محصول بسیار موفقی بود. ادوبی به روزهای اوج برگشته بود و ظهور نرمافزار جدید InDesign که از قابلیتهای فتوشاپ در جهت نابودکردن رقبای نشر همچون (Quark) استفاده میکرد اعتبار زیادی را بههمراه داشت. فتوشاپ بسیار قویتر از آن شده بود که چیزی مانع پیشرفت آن شود. سالهای پس از آن همه با موفقیت همراه بود. نسخه ششم نیز اگر چه بدون ایراد نبود اما همچنان کاربران را در بند خود نگاه داشت. تنها نسخه بعدی فتوشاپ به عنوان یک محصول منفرد نسخه 0.7 (و البته نسخههای تکمیلی دنباله آن بود) و همانطور که میدانید نسخههای بعدی (نسخه 0.8) با تغییرات کمی همراه با تعداد دیگری از محصولات ادوبی در یک مجموعه و با نام کلی CS وارد بازار شد تا همچنان به تاخت و تاز در زمینه گرافیک کامپیوتری مشغول باشد. و اکنون نیز که نسخه نهم یا CS2 وارد بازار شده است.
فتوشاپ امروزه دیگر یک نرمافزار نیست. یک صنعت است. بزرگترین انجمنهای خبری دنیا و همچنین بیشترین تعداد آموزشهای آنلاین مربوط به این نرمافزار است. درآمد ادوبی به بیش از یک میلیارد دلار در سال رسیده است و به جرات میتوان گفت بیش از آنکه فتوشاپ با ادوبی معروف شود، ادوبی از نام فتوشاپ استفاده کرده است. و دلیل این محبوبیت تنها یک جمله است. فتوشاپ در بهترین زمان ممکن بهوجود آمد و با بهترینها هدایت شد.
منابع زیادی برای اطلاع از سرنوشت افراد در دسترس من نبود. خواندهام که توماس نول هنوز هم رسالهاش را تمام نکرده است و امروز با همسر و فرزندانش در خانه 10 هکتاریاش در Ann Arbor زندگی میکند. (همان خانهای که میگویند فتوشاپ آن را ساخته است). او هنوز هم با ادوبی همکاری میکند و شایع است که خودش هم روی سیستم خانگیاش فتوشاپ را نصب کرده است! جان دیگر در پروژههای فتوشاپ همکاری نمیکند، اما ILm هنوز هم پذیرای ایدههای ناب اوست
http://upload.it-learn.ir/?di=1512963449517
http://upload.it-learn.ir/?di=9129634495114
http://upload.it-learn.ir/?di=612963449529
http://upload.it-learn.ir/?di=0129634495216
فتوشاپ سالهاست که پرفروشترین نرمافزار ویرایشگر تصاویر نقشهبیتی در سراسر دنیا محسوب میشود و آنچنان معروف و محبوب شده که به استانداردی برای برنامههای ویرایشگر عکس تبدیل شده است.
این نرمافزار به عنوان یکی از بزرگترین منابع درآمد شرکت ادوبی هر ساله سود سرشاری را به سوی این شرکت معتبر نرمافزاری سرازیر میکند. اما همین فتوشاپ غولپیکر امروزی، در ابتدای کار محصول بسیار کوچکی بود که اگر استعداد و تلاش تعدادی از دانشآموختگان دانشگاه میشیگان نبود، شاید هرگز به موقعیتی اینچنین نمیرسید.
هنوز هم ادوبی در نزد بسیاری از گرافیستها به عنوان "سازنده فتوشاپ" معروف است و کمتر کسی از کاربران معمولی میداند که شرکت ادوبی در ابتدا تنها یک توزیع کننده فتوشاپ بوده است. تاریخ بالندگی فتوشاپ پر است از فراز و نشیبهایی که دانستن آن آموزنده و جالب است و این مقاله حاوی دوره ای ده ساله (یعنی از 1990 تا 2000) از این تاریخ است.
آغاز داستان
سالها پیش در پاییز سال 1987 Thomas knoll، دانشجوی دکترای رشته Computer Vision در حال کار روی برنامهای بود که بتواند تصاویر طیف خاکستری کامپیوتری را روی مانیتورهای سیاهوسفید نقشهبیتی به نمایش درآورد. این برنامه به نوعی سرگرمی دوره دانشجویی نول محسوب میشد که فارغ از درسهای دوره دکتری، در خانه خود و روی کامپیوتر مک پلاس خانگیاش روی آن کار میکرد. این کد برنامه به هیچ وجه مربوط به رساله پایاننامه نول نمیشد و خود او نیز در اوایل کار هرگز فکر نمیکرد که این برنامه ساده او قرار است روزی به بزرگترین نرمافزار ویرایش تصویر تبدیل شود.
این برنامه نظر John، برادر نول را جلب کرد. جان در آن زمان در شرکت بزرگ (Industrial Light and Magic (ILM در مارین کانتری کالیفرنیا مشغول به کار بود. ILM مرکز جلوههای ویژه تصویری در شرکت عظیم لوکاس فیلم بود که در آن زمان بزرگترین و معتبرترین شرکت فیلمسازی به شمار میرفت. با تهیه فیلم جنگهای ستارهای، لوکاس فیلم ثابت کرده بود که جلوههای تصویری کارآمد میتوانند با ترکیب شخصیتهای خیالی و داستانی دور از ذهن، به یک پدیده در دنیای سینما تبدیل شوند.
در پی موفقیت عظیم آن فیلم، همه در پی یافتن راهحلهای دیجیتالی برای چنین مقاصدی بودند و به همین علت جان نیز به محض اطلاع از پروژه برادرش، از او خواست که از برنامهاش برای تولید تصاویر دیجیتالی استفاده کند. این برنامه ساده Display نام داشت و نمایش تصاویر دیجیتالی توسط این برنامه نتیجه خوبی را به دنبال داشت که نقطه سرآغاز کار این دو برادر شد. خود جان چنین تعریف میکند:
"من نمیدونستم چطور میشه از Display استفاده کرد. وقتی برای اولین بار یک عکس سیاه و سفید رو با اون باز کردم، از جان پرسیدم آیا میتونه کد برنامه رو جوری تغییر بده که تصاویر رو با فرمتهای دیگه هم ذخیره کنه؟! اگهDisplay میتونست چنین کاری کنه اونوقت من میتونستم با اون از عکس برنامههای دیگه خروجی بگیرم. من چندتا عکس رو که از کامپیوترهای لایت اند مجیک آورده بودم، توی Display باز کردم. اما روی کامپیوتر من خیلی تیره نمایش داده شدند. بنابراین دوباره از توماس پرسیدم: میتونی کاری کنی که این عکسها کمی روشنتر بشن یا مثلا مقدار شفافیت اونها رو تغییر بدی؟"
همین سوال ساده سرآغاز کار بر روی نرمافزاری شد که امروزه آن را با نام فتوشاپ میشناسیم.
جان توسط پدرش که در دانشگاه میشیگان سمت استادی داشت، ترتیب سفارش یک کامپیوتر Macintosh II را که اولین مدل رنگی محسوب میشد داد. به محض خریداری این کامپیوتر، نول دوباره شروع به کار روی برنامه کرد، به نوعی که بتواند روی مانیتورهای رنگی نیز کار کند. آن دو به مدت چند ماه به طور مداوم روی این پروژه کار کردند تا بتوانند قابلیتهای نمایشی آن را افزایش دهند. در همان زمان به اصرار جان، توماس کدهای مخصوص خواندن و ذخیرهکردن فرمتهای مختلف رنگدانهها را به برنامهاش اضافه کرد که همان کدها سالها بعد تبدیل به فیلترهای plug-in تصویرهای نقشه بیتی شدند.
توماس پس از مدتی کار روی برنامهاش موفق به ساخت ابزار منحصر بهفرد محدوده انتخاب (Selection Tool) شد که بدون اینکه لبههای زمخت و ناهموار ایجاد کند، قابلیت جدا کردن مناطق رنگی را داشت. او همچنین توانست قابلیتهای فوقالعادهای مثل Levelها را برای تنظیم تنالیته تصویر، Hue and Saturation را برای تنظیمات رنگی و نیز قابلیتهای رنگآمیزی را برای تغییر رنگ مناطق مورد نظر در تصاویر نقشهبیتی فراهم کند.
در تابستان 1988 بود که جان بالاخره به این نتیجه رسید که کاربرد برنامه ساخته شده به حدی از انتظار رسیده است که بتوان از آن به عنوان یک محصول تجاری استفاده کرد.
توماس از این فکر جان شگفت زده شد:" جداً فکر میکنی بتونیم این برنامه رو به کسی بفروشیم؟ من که فکرش رو نمیکنم. " جان با خوشبینی برادرش را متقاعد کرد که این کار اصلا دور از ذهن نیست و به او قول داد که سعیاش را میکند تا از برنامه ساخته شده، یک نرمافزار تجاری بسازد.
جان راست میگفت. فروش چنین برنامهای به همین سادگیها نبود و کار بسیار زیادتری لازم داشت تا به چنین نتیجهای برسد. اما جان دستبردار نبود.
در همان زمان بود که جان در نشریه MacWeek آگهی تبلیغ نرمافزار ویرایشگری را دید که PhotoMac نام داشت. دیدن آن آگهی باعث شد که جان بیشتر در فکر فروش نرمافزار خودشان بیفتد. به همین علت برای تحقیق پیرامون نرمافزار جدید راهی همایش SIGGRAPH شد. نتیجه همایش برای او رضایتبخش بود. طوری که خود او میگوید"ما هیچ نگرانیای از آن نرمافزار نداشتیم. برنامه ما قابلیتهای بزرگی داشت که PhotoMac فاقد آنها بود" و درحقیقت تعجب کرده بود که برنامهای با چنین قابلیتهای سطح پایینی میتواند فروخته شود! توماس بارها و بارها نام برنامه خودشان را تغییر داد و هر بار که نام جدیدی برای آن برمیگزید چیز دیگری نظرش را جلب میکرد و باعث میشد دوباره آن را تغییر دهد. دقیقا مشخص نیست نام فتوشاپ از کجا گرفته شد.
به نظر میرسد این نام را یکی از افراد مورد اعتماد او به وی پیشنهاد داد و در حقیقت این نام آخرین نامی بود که برگزیده شد و روی نرمافزار مورد نظر باقی ماند.
پس از نامگذاری نرمافزار، جان شروع کرد به گشتن به دنبال شرکتی که روی فتوشاپ سرمایهگذاری کند. اولین شرکتی که با آنها وارد مذاکره شد SuperMac بود که اختلافات مالی موجب جلوگیری از رسیدن به توافق نهایی بین آنها شد. Aldus در حال کار روی یک پروژه خانگی بود و Adobe نیز علیرغم علاقهمندیای که به همکاری نشان داد اما روند کار آنها به سرعتی نبود که بتوانند به راحتی وارد مذاکره شوند. در آن زمانی که جان در دره سیلیکون به دنبال شرکتی برای همکاری میگشت، توماس نیز بهطور تمام وقت در حال کار روی فتوشاپ بود تا بتواند امکانات و قابلیتهای بیشتری را به آن اضافه کند. در این زمان جان نیز برای اینکه بتواند امکان استفاده از نرمافزار را برای عموم سادهتر کند، یک راهنمای ساده برای آن تهیه کرد که میتوانست نحوه کار با نرمافزار را به خوبی تشریح کند.
زحمات این دو بالاخره نتیجه داد و توانستند با شرکت Barneyscan وارد مذاکره شوند. این شرکت در آن زمان سازنده اسکنرهای نقشهبیتی بود و قصد داشت با خرید فتوشاپ و استفاده از آن در جهت بالابردن کارایی اسکنرهای خود، فروش سختافزارهای خود را افزایش دهد. اقدامات اولیه انجام شد و اولین نسخه نرمافزار به عنوان یک برنامه الحاقی برای اسکنرها به بازار آمد. از نسخه فتوشاپ چیزی در حدود دویست کپی به فروش رفت که هرچند قابل ملاحظه نبود، اما بههرحال اولین فروش تجاری برنامه خانگی برادران نول به شمار میرفت.
در همین زمان جان، نرمافزار خودش را به مهندسان شرکت اپل نشان داد.
این کار یک موفقیت عظیم برای محسوب میشد. چرا که مهندسان اپل از او خواستند یک کپی از نرمافزار را پیش آنها بگذارد تا آنها روی آن تحقیق کنند. این اتفاق باعث شد تا آنها از این نرمافزار بین دوستان خود تعریف کرده و کپیهایی از آن را برای یکدیگر بفرستند.
استفاده از آن توسط کارشناسان و تایید آنها به نوعی یک تبلیغ غیرمستقیم برای فتوشاپ محسوب میشد و باعث شد دید عمومی نسبت به این برنامه ساده بهتر شود. جان با استفاده از این فرصت دوباره برای فروش برنامهاش به شرکت ادوبی مراجعه کرد و اینبار Russel Brown، مدیر هنری شرکت ادوبی، به شدت تحت تاثیر قابلیتهای فوقالعاده فتوشاپ قرار گرفت. او که چند روز قبل قرارداد امضانشدهای را برای خرید نرمافزار ColorStudio تنظیم کرده بود، بلافاصله تغییر عقیده داد و تحتتاثیر جان متقاعد شد که فتوشاپ قابلیتهای بیشتری دارد. با امضای قرارداد مشترک بین آندو، شرکت ادوبی حق پخش فتوشاپ را از جان خرید و ماجرای دنبالهدار فتوشاپ و ادوبی از همانجا آغاز شد.
نکته بسیار کلیدی در این توافقنامه این بود که جان تنها "حق توزیع فتوشاپ" را به شرکت ادوبی فروخت و این نرمافزار تا سالها بعد که موفقیتی بسیار عظیم را به دنبال داشت هرگز توسط ادوبی بهطور کامل خریداری نشد. ادوبی موافقت کرد که نام فتوشاپ همچنان روی برنامه مذکور باقی بماند. جان و توماس نیز بیکار ننشستند و پس از امضای قرارداد قانونی حق پخش، کار روی فتوشاپ را از سر گرفتند تا بتوانند قابلیتهای آن را برای نسخههای بعدی افزایش دهند.
همزمان با توماس که در Ann Arbor در حال نوشتن کدهای مربوط به قابلیتهای اصلی فتوشاپ بود، جان در کالیفرنیا در حال نوشتن کدهای برنامههایی بود که میتوانستند به عنوان plug-inهایی برای خلق جلوههای تصویری به کار روند. بسیاری از اعضای اصلی Adobe معتقد بودند، تلاشهای جان کاملا بیفایده است و زحمات او هرگز برای یک نرمافزار جدی مانند فتوشاپ کاربردی نخواهد داشت. آنها به فتوشاپ به چشم یک ابزار ویرایش تصویر نگاه میکردند که تنها میتواند به بازسازی و ترمیم تصاویر بپردازد، نه خلق جلوههای ویژه برای تصاویر. ولی جان بدون توجه به عقیده آنها به طور پنهانی مشغول نوشتن کدهایی شد که بعدها به یکی از قدرتمندترین ابزارهای فتوشاپ برای به زانو درآوردن ویرایشگرهای دیگر تبدیل شد.
فتوشاپ در ادوبی عملیات ساماندهی فتوشاپ در آوریل 1989 نیز همچنان ادامه داشت و راسل براون و دیگر متخصصان ادوبی با ایدههای عجیب و غریبشان توماس را وادار به نوشتن کدهایی میکردند که عملا نشدنی بود و قابلیتهایی را از او میخواستند که تا آن روز در هیچ نرمافزار دیگری ارائه نشده بود. جان هم مشخصا تاثیر بهسزایی در تشویق توماس داشت و ایدههای خوبی برای کار به او میداد.
تمام این زحمات در سال 1990 به نتیجه رسید و بالاخره نسخه یک فتوشاپ به بازار ارائه شد. که البته چون باگهای غیر قابل پیشبینی زیادی در آن وجود داشت بلافاصله نسخه ترمیم شده 7.0.1 روانه بازار شد تا ضعفهای نسخه قبلی را بپوشاند. علیرغم این همه عجله برای عرضه اولین نسخه، وضع فتوشاپ نسبت به نرمافزارهای رقیب (به طور خاص ColorStudio) خیلی بهتر بود. قابلیتهای چشمگیر در کنار رابط کاربری ساده و راهنمای بسیار گویای استفاده از آن توانست به سرعت در بین کاربران جا باز کند. فتوشاپ قابلیتهایی را ارائه میکرد که رقبا فاقد آن بودند. در همان زمان بود که انقلاب نشر رومیزی در حال شکلگیری بود و فتوشاپ همگام با پیشرفت این انقلاب در حال رشد بود.
(هرچند که برای همراهی با این انقلاب مجبور بودید یک کامپیوتر اپل داشته باشید.)
ادوبی همچنین یک سلاح مخفی هم برای خود داشت و آن راسل براون بود. اولین عرضه نمایشی فتوشاپ در سال 1990 در سانتا باربارا و در همایش کاربران مک توسط او انجام شد. او که مهارت خاصی در کاربرد و استفاده خاص از قابلیتهای فتوشاپ داشت، توانست با شوخیهای خودش و قابلیتهای سرگرمکننده فتوشاپ به خوبی نظر کاربران گرافیست را به آن جلب کند و پیشنمایشی بسیار قوی را در مقابل دیدگان آنها قرار دهد. هرچقدر فتوشاپ ساده و کاربردی طراحی شده بود، ColorStudio از شرکت Fractal Design که جدیترین رقیب فتوشاپ محسوب میشد، رابط کاربری مشکلی داشت و نیز بسیاری از قابلیتهای قوی فتوشاپ را نیز نداشت.
شرکت رقیب برای توجیه کمبود قابلیتها و رابط کاربری محصولش ادعا کرد که نرمافزار آنها یک محصول خاص برای استفاده خاص است و تنها مورد توجه حرفهایهاست. اما ادوبی با تاکید بر اینکه قابلیتهای قوی فتوشاپ در اختیار همگان است و هر کاربری با داشتن یک مک و با هر سطحی از معلومات میتواند از آن استفاده کند، جای خود را در بین کاربران عمومی و حرفهای باز کرد. این رقابت به حدی شدید بود که MacWorld یک مقاله تفصیلی منتشر کرد و در آن به مقایسه بین آندو پرداخت که جان نول به عنوان طراح فتوشاپ و Marc Zimmer به عنوان طراح ColorStudio، در آن به ارائه تعدادی از قابلیتهای ترمیم و بازسازی تصاویر پرداختند. برنده این رقابت فتوشاپ بود، اما زیمر ادعا کرد که این رقابت جوانمردانه نبوده است! چرا که جان یک هنرمند گرافیست بود، اما کارل تنها یک برنامهنویس بود که کدهای برنامه ColorStudio را نوشته بود و به این شکل بزرگترین رقیب فتوشاپ نیز از دور خارج شد.
با انتشار نسخه دوم فتوشاپ، ادوبی رسماً به عنوان شرکت استاندارد محصولات گرافیکی شناخته شد.
جان همچنان به عنوان مهندس گرافیک داخلی فتوشاپ کار میکرد، اما تعداد مهندسان ادوبی کافی نبود. فتوشاپ در حال تبدیل شدن به یک استاندارد جهانی بود و نیاز داشت که افراد متبحر بیشتری با آرا و عقاید متفاوت روی قابلیتهای آن کار کنند. برای همین هم ادوبی Mark Hamburg را استخدام کرد. یک دانشآموخته دیگر از دانشگاه میشیگان که مدتی قبل فرم استخدام شرکت ادوبی را پر کرده بود.
ادوبی قصد داشت از قابلیت مسیرهای بزیه(Bezier Paths) که یکی از قویترین ابزارهای رسم خطوط و منحنیها بودند در فتوشاپ استفاده کند و مارک که قبل از این روی پروژه Ashton Tate کار کرده بود و در آن از مسیرهای بزیه به خوبی استفاده کرده بود، انتخاب بسیار مناسبی بود. ادوبی با استخدام مارک از وی خواست که تمام وقت خود را فقط در جهت اجرای این قابلیت در محیط فتوشاپ صرف کند. مهمترین دستاوردهای نسخه دوم فتوشاپ، امکان رستر کردن فایلها برای Illustrator (نرمافزار گرافیکی دیگر ادوبی که قابلیتهای برداری داشت)، امکان پشتیبانی از فایلهای چهاررنگ CMYK، قابلیت پردازش تصاویر دورنگ Duotone و ارائه ابزار ***** بود.
استخدام مارک و همکاری وی با جان که همچنان در Ann Arbor به سر میبرد موجب تسریع در پیشرفت فتوشاپ شد. البته خود مارک هامبورگ در این باره میگوید که مهمترین تاثیر وی در نسخه دوم تخصیص حداقل رم مورد استفاده از دومگابایت به چهار مگابایت بوده است که این تغییر کوچک باعث ایجاد تاثیر شگرفی در پایداری و کارآیی نرمافزار داشت. و بدین ترتیب نسخه دوم این نرمافزار در سال 1991 به بازار آمد.
وجود قابلیت خروجی چهاررنگ در نسخه جدید فتوشاپ روح تازهای در کالبد نشر رومیزی دمید و باعث توجه همگان به این نرمافزار پرادعا شد. به ناگهان کاربران با نرمافزاری مواجه شدند که ابزارهای چاپ آن از هر نرمافزار دیگری قویتر کار میکرد و همین قابلیتهای چاپ فوقالعاده فروش سرسامآوری را برای فتوشاپ به دنبال داشت.فتوشاپ در ویندوز پیشرفت ادامه داشت و ادوبی همچنان در پی استخدام متبحرترین مهندسان و گرافیستها بود. در همین زمانKevin Johnston نیز به گروه پیوست.
انتشار نسخه بعدی آنچنان ساده نبود. ادوبی باید به سود خود نیز فکر میکرد و به همین منظور تصمیم گرفت دسته دیگری از کاربران را نیز وارد بازی کند. کاربران ویندوز هدف بعدی ادوبی بودند. ادوبی درنظر داشت برای در دست گرفتن نیمه ویندوزی بازار، قابلیت هماهنگی فتوشاپ با سیستمهای رومیزی را در نسخه جدید بگنجاند. این تصمیم عقیده مدیر جدید ادوبی Steven Guttman بود. گاتمن گروه سازنده فتوشاپ را به دو دسته تقسیم کرد. دسته اول به همراه Jeff Parker کار بر روی نسخه مک را ادامه میدادند و گروه دوم به رهبری Bryan lamkin شروع به کار بر روی بخش ویندوزی کردند.
کار بسیار کند پیشمیرفت. چرا که نسخه ویندوزی محتاج دوباره نویسی کدهای اصلی از طرف توماس نول بود. نوشتن نسخه ویندوزی برنامه دقیقاً مثل این بود که بخواهند یک برنامه دیگر را از نو بنویسند. پس از مدتی کار شبانه روزی و فشرده روی نسخه ویندوزی، هر دو نسخه مک و ویندوزی با هم منتشر شد.
نسخه مک با نام Merlin و نسخه ویندوزی با نام Brimstone. و البته هر دو نسخه با شماره نسخه 5/2، به بازار عرضه شدند.
تصمیمی که بعدها به شدت موجب پشیمانی ادوبی شد. طبق نظر بازاریابهای ادوبی، بازار نرمافزار هنوز آماده پذیرش نسخه 3 نبود و علیرغم قابلیتهای پیشرفته فتوشاپ 5/2، هنوز به فروش آن در نزد کاربران ویندوز اطمینان نداشتند.
ادوبی نگران بود که مبادا قابلیتهای فتوشاپ این دسته از کاربران را جذب نکند و به همین علت طبق یک قانون نانوشته، نرمافزار خود را با یک شماره نیم، راهی بازار کرد تا در صورت موفق نبودن این نسخه موجب تخریب نام نسخه سوم نشود. همین امر فروش نسخه 5/2 را تحت تأثیر قرار داد و کاربران به این علت که گمان میکردند این نسخه، یک نسخه برای آماده کردن بازار برای نسخه اصلی 3 میباشد، با خودداری از خرید آن به انتظار نسخه سوم ماندند. در نتیجه فروش نسخه 5/2 به هیچ وجه رضایت بخش نبود.
قابلیتهای فوقالعاده جدید مثل پالتها و پشتیبانی از فایلهای 16 بیتی نادیده گرفته شد و موفقیت این نسخه خوب تحت تأثیر بازاریابی اشتباه ادوبی قرار گرفت. این نسخه اما هرچه بود شروع فصل جدیدی در تاریخ فتوشاپ محسوب میشد. چرا که از آن پس کاربران ویندوز نیز میتوانستند رابط کاربری فتوشاپ را روی مانیتور PC خود ببینند.
اگرچه در بین کاربران مک، فتوشاپ بدون رقیب به پیش میتاخت، اما در بین کاربران ویندوز یک رقیب جدی به نامAldus PhotoStyler بر سر راهش بود. کاربران ویندوز میتوانستند فتوشاپ را روی سیستمهایشان اجرا کنند، اما لیست قابلیتهای جدید اضافه شده چندان چشمگیر نبود. از بازخورد بازار نیز خبرهای خوبی به گوش نمیرسید. یک جای کار ایراد داشت. PCهای ویندوزیها در هنگام استفاده از فتوشاپ دچار کمبود حافظه میشدند و هنگ میکردند. قسمت پشتیبانی فنی به سرعت مشغول کار شدند.
هامبورگ به شدت مصمم شده بود که مشکل را در کوتاهترین زمان رفع و رجوع کند و گروه توانست پس از تلاشهای شبانهروزی مشکل کمبود حافظه را حل کند و نسخه دیگری را روانه بازار کنند. یعنی نسخه 1.5.2.
این نسخه اولین نسخهای بود که فتوشاپ توانست روی هر دو پلاتفرم مک و ویندوز با یک سرعت اجرا شود و همه این موفقیت بیش از هامبورگ، مدیون Zalman Stern برنامه نویس جدید ادوبی بود که توانست کدهای هماهنگسازی فتوشاپ با PCها را به عنوان یک plug-in در نسخه آخر بگنجاند.
قبل از کامل شدن نسخه 5.2، کار بر روی پروژه نسخه سوم با نام رمز Tiger Mountain آغاز شده بود. ضمن اینکه توماس با همکاری هامبورگ و جانستون کار بر روی قابلیتهای جدید نسخه سوم را آغاز کرده بودند و سعی میکردند هماهنگی بین دو نسخه مک و ویندوز را با هم هدایت کنند. استرن در حال بهینهسازی نسخه مک بود و سیتا نارایانان مهندس هندیالاصل ادوبی وظیفه تولید همزمان قابلیتهای ویندوزی را بر عهده گرفت.
در آن زمان نرمافزار دیگری پا به عرصه گذاشته بود که بسیاری معتقد بودند با قابلیتهای پیچیده خود میتواند فتوشاپ را به زانو در آورد. این رقیب تازه Live Picture نام داشت. ادوبی متوجه شد که این رقیب تازه در حال ارائه قابلیت های بیشتری است و در حال تبدیل شدن به یک رقیب بزرگ است. قابلیت لایهها در Live Picture به گونهای بود که کاربر میتوانست لایهها را به هم بچسباند بدون اینکه مجبور باشد آنها را با هم یکی کند و این اصلا چیزی نبود که از نظر کاربران پوشیده بماند. آنها میگفتند فتوشاپ در حال انقراض است، قابلیت لایهبندی در Live Picture بسیار گستردهتر است. در همین حال بر سر زبانها افتاده بود که مهندسان فتوشاپ قابلیت لایهها را ازLive Picture دزدیدهاند! اما در حقیقت توماس زمانی کار بر روی لایهها را شروع کرده بود که هنوز اسمی هم ازLive Picture بر زبانها نبود. از نظر او لایهها تنها یک روش مناسب برای جدا نگهداشتن اجزای کار در طول ویرایش تصویر بودند.
فتوشاپ 3 منتشر شد. اما عرضه این محصول برای ادوبی خاطره خوبی نداشت. دعواهای حقوقی بر سر حق انتشار و برخوردهای پیدرپی بین کارشناسان و طراحان اصلی برنامه خاطرات بدی را در ذهن سازندگان به جای گذاشت. جف پارکر از سمت مدیریت بخش سازنده مک کنار رفت و John Leddy به جای او قرار گرفت و نسخه سوم با اماواگرهای فراوان به بازار آمد. شایعه آزمایشی بودن نرمافزارهای پخششده درحالی شکل میگرفت که ادوبی در بدترین موقعیت داخلی قرار داشت. این روزها را دوره Bass-O-Matic مینامند.
هیچ تعریف خاصی برای این عبارت موجود نیست. این عبارت تنها یک شوخی بین سازندگان نرمافزار بود که در نسخه آخر به جا مانده بود. برخی از کاربران در هنگام استفاده از فتوشاپ در منوها با این عبارت مرموز مواجه میشدند که خودبهخود ظاهر شده و سپس ناپدید میشد.
مت براون یکی از بهترین مهندسین قسمت پشتیبانی فتوشاپ درباره این اتفاق میگوید" Bass-O-Matic تنها یک نشانه برای شناختن نسخه بتا بود که برای جدا کردن آن از نسخه اصلی در منوها قرار داده شد". اما این، همه ماجرا نبود. اتفاقاتی که برای این نسخه میافتاد کم نبودند. از جمله آنها ظاهر شدن پیغام Expiration و از بینرفتن مجوز استفاده از نرمافزار، کاربران را وحشتزده کرد. بلافاصله نسخههای موجود در بازار جمعآوری شد و نسخه 1.0.3 جای آن را گرفت. اما کاربرانی که نتوانستند نسخههای قبلی را به نمایندگیهای ادوبی تحویل دهند با پیغامی مبنیبر اتمام زمان استفاده مواجه شدند.
نرمافزارهای آنها از تاریخ 1 ژانویه 1995 دیگر اجرا نشدند.
درحالی که موج بدبینی فزاینده کاربران در حال کاستن از اعتبار ادوبی بود و دسته دسته نرمافزارها در نمایندگیهای ادوبی در حال تعویض بودند، این شرکت برای تسریع در کار افرادی که دسترسی به خدمات شرکت را نداشتند سرویس رفع مشکل خود را روی سایت قرار داد تا کاربران بتوانند فایل بروزرسانی نسخه 1.0.3 را از آنجا دریافت کنند. این کار موقعیت ادوبی را کمی بهتر کرد، اما اتفاق مشابهای نیز در فوریه 1995 برای کاربران نسخه ژاپنی نرمافزار پیش آمد.
کاربران ژاپنی در اول فوریه آن سال با پیغامی مشابه پیغام قبل مواجه شدند و ادوبی به ناچار نسخه 3.0.3 را روانه بازار کرد. موقعیت وحشتناکی بود. ادوبی در پایینترین سطح مقبولیت قرار گرفته بود و در همان زمان بود که بسیاری از بهترین مهندسان برنامهنویس، این شرکت را ترک کردند. اتفاقات پیش آمده شرمآور بود و آنان تحمل برخورد کاربران را نداشتند. در این زمان کوین جانستون برای کاهش بار منفی ایجاد شده در بین مهندسان و کاربران برای اولین بار از "شوخیهای بیخبر ادوبی "(Adobe Transient Witticism (ATW) " در کدهای برنامه استفاده کرد که نشانهای از موقعیت سخت و فشار آن روزها در آن دیده میشود. برای دیدن این شوخیها که به تخممرغ شانسی هم (Easter Egg) معروفند باید در حالی که دکمه Alt و Ctrl را نگه داشتهاید روی About Photoshop در منوی Help کلیک کنید تا صفحه معرفی پنهانی اعضا باز شود. پس از تمام شدن تمام معرفیها و تقدیمات باید بلافاصله روی فاصله خالی بین محل نمایش نوشتهها و عکس بالای آنها کلیک کنید تا صفحه حاوی شوخیها ظاهر شود.
این نسخه از فتوشاپ به دلیل این بدعت جالب بیشتر به نسخه ATW معروف است. نسخه سوم فتوشاپ با همه بروز رسانیها و ترمیمهای جانبی ارائه شد. بسیاری بر این باور بودند که این نسخه آخرین نسخه فتوشاپ خواهد بود و ادوبی مجبور است این پروژه را به حال خود رها کند. امکان ارائه نسخه چهارم تقریبا غیر ممکن بود و این درحالی بود که بهترین مهرههای ادوبی هرکدام به کاری دیگر مشغول بودند. توماس درگیر پروژه وقتگیر ساختن خانهاش شده بود و هامبورگ در حال همکاری با یک شرکت برنامهنویسی دیگر بود. جانستون و چندین مهندس نرمافزار طراز اول دیگر، ادوبی را ترک کرده بودند و یا در حال کار روی پروژههای دیگری بودند. ادوبی به هیچ وجه در جایگاه خوبی قرار نداشت.
هنگامی که لامکین تصمیم خود را برای شروع به کار دوباره اعلام کرد تقریبا هیچکس به موفقیت او اطمینان نداشت و تنها کسی که او را تشویق میکرد هامبورگ بود. لامکین تصمیم داشت که کار را با بازسازی رابط کاربری فتوشاپ راهاندازی کند. وی میخواست یک طراح ماهر را پیدا کند تا حرکتی فراگیر را آغاز کنند. هدف این بود: طراحی رابط کاربری نرمافزارهای ادوبی به منظور داشتن ظاهر و رفتاری مشابه. حرکت بسیار بزرگی بود بهطوریکه حتی هامبورگ را نیز متقاعد کرد تا برای تسریع کار، دوباره سمت مدیریت تیم فتوشاپ را برعهده بگیرد.
تغییرات بزرگی در شرف وقوع بود. در ابتدا، Andrei Herasimchuk به عنوان طراح رابط کاربری جدید به استخدام شرکت درآمد و بلافاصله شروع به بازسازی فرامین و ابزارهای قبلی کرد. او که از یک شرکت کوچک سازنده نرمافزار در نیوانگلند آمدهبود، تخصص بسیاری در تشخیص کاربری رنگها داشت. اندری با تشویق و ترغیب لامکین و هامبورگ، اضافهکردن فیلترها و بازسازی پالتلایهها را شروع کرد و تغییراتی اساسی را در فتوشاپ ایجاد نمود. مهندسان دیگر نیز بیکار ننشسته بودند و روی افزایش قابلیتها کار میکردند. Jason Bartell در حال کار روی لایههای تنظیمکننده (Adjustment Layers) بود (که البته قرار بود در نسخه بعدی آماده شود) و Pawliger کدهای مربوط به خطوط راهنما (GridsِGuides) را فراهم میکرد. خود هامبورگ نیز در حال کار روی قابلیت تغییر فرم آزاد (ایده ناتمام توماس) شده بود. کار با شدت هرچه تمامتر جلو میرفت. گروه بههیچوجه قصد نداشت دوباره شکست بخورد و همه به دنبال این بودند که دوباره فتوشاپ را به روزهای اوج برگردانند.
نسخه آزمایشی برنامه در اختیار گرافیستهای بزرگ قرار گرفت تا عقیدهشان را درباره محصول جدید ابراز کنند. همه منتظر بازخورد نسخه آزمایشی بودند. تمام گرافیستهایی که با نسخه جدید کار کرده بودند بدون استثنا معتقد بودند که امکانات و قابلیتهای جدید آنها را شگفتزده کرده است. اما نگران برخورد کاربران عادی بودند. خیلی چیزها در رابط کاربری تغییر کرده بود و ممکن بود اصلا به مذاق کاربران معمولی خوش نیاید. به بیان دیگر، عرضه نسخه جدید بیشتر به یک ریسک شبیه بود. ولی به هر صورت عرضه نسخه 0.4 بتا آغاز شد.
نسخه چهارم
برخورد کاربران نسخه بتا غیرقابل پیشبینی بود. همه شوکه شده بودند. هیچکس توقع چنین تغییرات بزرگی را نداشت. کاربران در مواجهه با این رابط کاربری تغییریافته با تعجب به یکدیگر نگاه میکردند و میگفتند "این همه تغییر برای چیست؟" فتوشاپ به یک نرمافزار دیگر تبدیل شده بود. سرویسهای خبری آنلاین همچون Compuserve و AOL بلافاصله شروع به انعکاس اخبار نسخه جدید کردند. گروههای خبری اینترنتی پر از انتقادات کاربرانی شده بود که نمیتوانستند با نسخه جدید و تغییرات بنیادی آن کنار بیایند.
نسخه 0.4 در نوامبر 1996 منتشر شد و در نهایت برخورد کاربران این بود: "چرا پروژه فتوشاپ را متوقف کردید؟! اما موج ایجاد شده ابتدایی کمکم فرونشست و کاربران آرامآرام به نسخه جدید عادت کرده و کاربرد قابلیتها و رابط جدید آن را فراگرفتند. بازگشت سرمایه مالی دیگر تنها مزیت این ریسک بزرگ نبود. درآمد سرشار نسخه چهارم نه تنها باعث شد پروژه فتوشاپ دوباره جان تازهای بگیرد بلکه موجب اثبات حقانیت مهندسانی شد که با تغییرات بنیادی در این پروژه درایت خود را ثابت کرده بودند.
از زمان شروع به کار پروژه فتوشاپ تا زمانی که نسخه چهارم به بازار عرضه شد، اتفاقات زیادی در دنیای گرافیک دیجیتالی رخ داد. ظهور فتوشاپ به عنوان یکی از قویترین نرمافزارهای گرافیکی در زمینه چاپ، روند حرکتی صنعت چاپ و نشر رومیزی را دستخوش تحولی برگشتناپذیر کرده بود. ادوبی با خریدن Aldus، برنامه PhotoStyler را نابود کرد. Freehand نرمافزار برداری Macromedia به عنوان رقیبی برای Illustrator پا به عرصه گذاشته بود. X-Res نیز پس از مدتی دست و پنجه نرم کردن با فتوشاپ از میدان بهدرشد. از طرفی در بین کاربران ویندوزی وضع رو به بهبود بود. Metatools محصول جدید یک شرکت نوپا به نام HSC به عنوان plug-in های کمکی برای فتوشاپ مورد استقبال عمومی قرار گرفته بود. این شرکت به فاصله کوتاهی از این عرضه عمومیSpecular را خرید و توانست با شرکت Fractal Design ادغام شود و محصول بعدی را با عنوان MetaCreation به بازار عرضه کند. Live Picture تقریبا منحل شده بود. وب در حال گسترش بود. اپل در حال از دست دادن بازار بود و هرچند که هنوز هم انتخاب اول گرافیستها و هنرمندان به شمار میرفت، اما بازار را به رقیب ویندوزی واگذار کرده بود.
در کنار همه اینها فتوشاپ همچنان به رشد خود ادامه میداد و تعداد کاربران آن در سطح بینالمللی به بیش از یکمیلیون رسیده بود.(با احتساب اینکه نرخ کاربران رجیستر شده به رجیستر نشده تقریبا ده به یک است). شرکتهای کوچک نرمافزاری کم و بیش نرمافزارهای کوچکی را به عنوان plug-in های فتوشاپ به کاربران میفروختند و کتابهای نوشته شده درباره فتوشاپ به بیش از صد عنوان میرسید.
ادوبی برای خرید این محصول با برادران نول وارد مذاکره شد. همانطور که گفته شد این محصول با درایت جان هنوز تحت اختیار برادران نول بود و فتوشاپ تنها حق توزیع آن را خریداری کرده بود. اگرچه سود حاصل از توزیع آن کم نبود اما ادوبی ترجیح میداد ایننرمافزار خوشطالع را به طور کامل در اختیار داشته باشد. فتوشاپ نشان داده بود که ارزش خریداری را دارد. همه میخواستند فتوشاپ را به طور کامل به ساختمان جدید ادوبی منتقل کنند که به گفته کارمندان، آن ساختمان، با فتوشاپ ساخته شدهبود!ارتقا بعدی
در بهار سال 1997 بود که اخبار ضد و نقیضی از ساختمان ادوبی به بیرون درز کرد. شنیدهها حاکی از آن بودند که ادوبی قصد دارد نسخه هفتم Illustrator مک را وارد بازار کند و از آنجا که نسخه ویندوزی آن تفاوت چندانی با نسخه مک ندارد، قرار است نسخه ویندوزی نیز با یک جهش از نسخه 4 به نسخه 7 تبدیل شود. چیزهایی در حال تغییر بودند. تابستان همانسال هراسیمچوک (طراح جدید ادوبی) به Jeff Schewe نامهای فرستاد و از وی خواست صفحه معرفی این نسخه را که با نام رمز Strange Cargo شناخته میشد طراحی کند. در کنفرانس سپتامبر سال 1997 فتوشاپ که در شهر اورلاندو برگزار میشد، هراسیمچوک و Katja Rimmi (طراح اول رابط کاربری فتوشاپ 0.5) با تعداد زیادی از گرافیستهای بزرگ جهان که به عنوان آزمایشکننده نسخه بتا انتخاب شده بودند ملاقات کردند. در همان همایش بود که هراسیمچوک با عنوان کردن یکی از بزرگترین ایدههای ادوبی همه کاربران را در بهت فرو برد. آن ایده، پالت History بود.
در حقیقت این ایده از طرف هامبورگ ارائه شده بود. یک قابلیت منحصر بهفرد برای کنترل کردن فرامین Undo در نرمافزاری قدرتمند همانند فتوشاپ. شایعهای مبنی بر دزدیدن این ایده از جف اسکیو به راه افتاده بود. برخی عقیده داشتند که این ایده نشات گرفته از کاربرد Snapshotها برای ذخیره کردن آخرین مرحله تمامشده توسط اسکیو میباشد که در آخرین کاربرد آزمایشی این نرمافزار با هراسیمچوک درمیان گذاشته بود.
اولین نسخه آلفای 0.5 با قابلیتی فوقالعاده از راه رسید. پالت History همه کاربران را شگفتزده کرده بود. اما موج فراگیری که بعد از آن کاربران را تحت تأثیر قرار داد چند هفته بعد از نسخه اول بود. نسخه دوم آلفا 0.5 با قابلیت بسیار پیچیدهتر به بازار ارائه شد.
یعنی Non-Linear History، این قابلیت به این مفهوم است که شما میتوانید در پالت History به عقب برگردید و از هر مرحلهای که لازم است کار را در مسیری دیگر دنبال کنید، بدون اینکه مراحل انجام شده قبلی از بین برود!
نسخه پنجم به واقع همانند یک انقلاب بود. همه گزینهها بهبود یافته بودند. هر منویی که باز میشد پر بود از قابلیتهای جدیدی که کاربر را هیجان زده میکرد. قابلیتهای جدید همانند تخممرغهای شانسی باز میشدند و هدایایی را به کاربران عرضه میکردند. کاربردهایی به ابزارهای جدیدی اضافه شده بود که هنوز برای بسیاری از کاربران تعریف نشده بودند. ابزار مهر لاستیکی و نیز ابزار قلم بهطور کامل تغییر ماهیت داده بودند. فتوشاپ درحال تکمیل بود.
یکی از بزرگترین تغییرات که سر و صدای زیادی به پا کرد، Color Management (مدیریت رنگهای تصویر) بود. برای برخی کاربران این قابلیت همانند یک موهبت بزرگ محسوب میشد، اما از نگاه برخی دیگر این قابلیت یک توطئه برای نفوذ به حریم تصویرگران بود و معتقد بودند فتوشاپ پا را از گلیم خویش بیرون گذاشته است. این قابلیت هرچند بسیار قوی بود اما خالی از اشکال نبود. هیچکس نمیخواست باور کند که مدیریت رنگها یک قابلیت پیچیده جدید است که ممکن است خالی از لغزش هم نباشد.
در ابتدا ترمیم رنگها به درستی انجام نمیشد و اعتراض کاربران باعث شد بخش پشتیبانی فنی به سرعت یک فایل بروز رسانی را روی سایت بگذارند و از کاربران بخواهد نسخه 0.5 را به 2.0.5 تغییر دهند. این بروز رسانی حاوی یک فایل ویزارد بود که خودبهخود نسخه قبلی را ترمیم میکرد.
در همین سالها بود که اپل، شرکت از دسترفته جابز، دوباره به بازسازی مشغول شده بود و عرضه iMac روح تازهای در کالبدش دمیده بود. هرچند وضع بازار رو به بهبود بود، اما اختلافات داخلی در ادوبی موجب خروج چند تن از اعضای اصلی شد. نسخه 5.5 در حال شکلگیری بود و Imageready به عنوان خواهرخوانده فتوشاپ در حال آمادهسازی بود تا همراه با نسخه 5.5 وارد بازار شود. لیست قابلیتهای جدید فتوشاپ 5.5 آنچنان گسترده نبود، اما پشتیبان تازهای پیدا کرده بود که تا قبل از آن فاقد آن بود، یعنی اینترنت.
فتوشاپ 5/5 محصول بسیار موفقی بود. ادوبی به روزهای اوج برگشته بود و ظهور نرمافزار جدید InDesign که از قابلیتهای فتوشاپ در جهت نابودکردن رقبای نشر همچون (Quark) استفاده میکرد اعتبار زیادی را بههمراه داشت. فتوشاپ بسیار قویتر از آن شده بود که چیزی مانع پیشرفت آن شود. سالهای پس از آن همه با موفقیت همراه بود. نسخه ششم نیز اگر چه بدون ایراد نبود اما همچنان کاربران را در بند خود نگاه داشت. تنها نسخه بعدی فتوشاپ به عنوان یک محصول منفرد نسخه 0.7 (و البته نسخههای تکمیلی دنباله آن بود) و همانطور که میدانید نسخههای بعدی (نسخه 0.8) با تغییرات کمی همراه با تعداد دیگری از محصولات ادوبی در یک مجموعه و با نام کلی CS وارد بازار شد تا همچنان به تاخت و تاز در زمینه گرافیک کامپیوتری مشغول باشد. و اکنون نیز که نسخه نهم یا CS2 وارد بازار شده است.
فتوشاپ امروزه دیگر یک نرمافزار نیست. یک صنعت است. بزرگترین انجمنهای خبری دنیا و همچنین بیشترین تعداد آموزشهای آنلاین مربوط به این نرمافزار است. درآمد ادوبی به بیش از یک میلیارد دلار در سال رسیده است و به جرات میتوان گفت بیش از آنکه فتوشاپ با ادوبی معروف شود، ادوبی از نام فتوشاپ استفاده کرده است. و دلیل این محبوبیت تنها یک جمله است. فتوشاپ در بهترین زمان ممکن بهوجود آمد و با بهترینها هدایت شد.
منابع زیادی برای اطلاع از سرنوشت افراد در دسترس من نبود. خواندهام که توماس نول هنوز هم رسالهاش را تمام نکرده است و امروز با همسر و فرزندانش در خانه 10 هکتاریاش در Ann Arbor زندگی میکند. (همان خانهای که میگویند فتوشاپ آن را ساخته است). او هنوز هم با ادوبی همکاری میکند و شایع است که خودش هم روی سیستم خانگیاش فتوشاپ را نصب کرده است! جان دیگر در پروژههای فتوشاپ همکاری نمیکند، اما ILm هنوز هم پذیرای ایدههای ناب اوست