mozhgan
06-20-2010, 02:13 AM
درخواست سيانور از داروخانه*
خانمي وارد داروخانه مي شه و به دکتر داروساز ميگه که به سيانور احتياج داره! داروسازه ميگه واسه چي سيانور ميخواي؟ خانمه توضيح مي ده که لازمه شوهرش را مسموم کنه.
چشمهاي داروسازه چهارتا مي شه و ميگه: خدا رحم کنه، خانوم من نميتونم به شما سيانور بدم که بريد و شوهرتان را بکُشيد! اين بر خلاف قوانينه!
من مجوز کارم را از دست خواهم داد...هر دوي ما را زنداني خواهند کرد و ديگه بدتر از اين نمي شه! نه خانوم، نـــه!
شما حق نداريد سيانور داشته باشيد و حداقل من به شما سيانور نخواهم داد.
بعد ازاين حرف خانمه دستش رو مي بره داخل کيفش و از اون يه عکس مياره بيرون؛ عکسي که در اون شوهرش و زن داروسازه توي يه رستوران داشتند شام ميخوردند. داروسازه به عکسه نگاه مي کنه و مي گه:
چرا به من نگفته بوديد که نسخه داريد؟!!
خانمي وارد داروخانه مي شه و به دکتر داروساز ميگه که به سيانور احتياج داره! داروسازه ميگه واسه چي سيانور ميخواي؟ خانمه توضيح مي ده که لازمه شوهرش را مسموم کنه.
چشمهاي داروسازه چهارتا مي شه و ميگه: خدا رحم کنه، خانوم من نميتونم به شما سيانور بدم که بريد و شوهرتان را بکُشيد! اين بر خلاف قوانينه!
من مجوز کارم را از دست خواهم داد...هر دوي ما را زنداني خواهند کرد و ديگه بدتر از اين نمي شه! نه خانوم، نـــه!
شما حق نداريد سيانور داشته باشيد و حداقل من به شما سيانور نخواهم داد.
بعد ازاين حرف خانمه دستش رو مي بره داخل کيفش و از اون يه عکس مياره بيرون؛ عکسي که در اون شوهرش و زن داروسازه توي يه رستوران داشتند شام ميخوردند. داروسازه به عکسه نگاه مي کنه و مي گه:
چرا به من نگفته بوديد که نسخه داريد؟!!