PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ★ღ☆ نثرهای عاشقانه★ღ☆



elahe
05-03-2011, 12:35 PM
ّبه نام خدا

اي تنها مسا فر سرزمين دلتنگيهايم.
اي تنها ماواي لحظات من.
اي تپش اميد در وسعت بيکرانه غمهايم خالصانه مي پرستم تو را و تنها به خاطر تو نفس مي کشم
به زندگي عشق مي ورزم تا روزي که از قفس تن و دنياي خاکي آزاد شوم و در آغوش ، تو را گيرم.

باور کن هم نقس شيرين زبانم تو کسي هستي که ستاره هاي آسمان بي تو خاموشند و با آمدن تو باز چشمک مي زنند.
نمي دانم تو چه هستي ؟ که هر وقت گريه ام مي کني ابرهاي آسمان از عاطفه و عشق بر من مي بارنند و با خنده تو احساس مي کنم خورشيد در کنار من است .
تا وقتي که غمگيني بزرگترين غصه هاي عالم به دوش من است. و اشکي به امتداد آسمان دلتنگي سهم من از زندگي است.
من از توفقط بها نه اي مي خواهم براي گريستن.دلم برايت تنگ است. من براي تو مي نويسم از زندگي از عشق از عاشقي و از دل ديوانه ام.

نگاههاي دلنشين تو دلم را پاک کرد.و از آن لحظه تا کنون در عشقت مي سوزم .
قلبم به ياد تو مي تپد و و نگاهم تو را مي جويد.هنگامي که زندگيم به شبهاي تيره و تار شباهت داشت و زماني هنگامي که مرگ را از ديده گانم به خود نزديک مي يافتم عشق تو در آسمان تيره و ظلماني وجودم طلوع کرد ودر عشق مقدس تو زندگي از دست يافته ام را يافتم

وجود تو نگاهه تو آغوشه تو هر کدام رشته عمر مرا بدست گرفته و طراوت و شيريني بر زندگيم بخشيده است
قلب و روح من به آرزوي تو زنده خواهد ماند

امشب غريبا نه در ظلمت و در خلوت تنهايي پيک غم را مي جويم غافل از آن که غم در من زندگاني مي کند امشب از هر نسيم که مي ورزد تو را مي پرسم و از تو خبر مي گيرم

عاشقم عاشق ستاره صبح عاشق ابري سرگردان عاشق دانه هاي باران

عاشق هر چه نام توست بر آن.

elahe
05-03-2011, 12:35 PM
ديگر براي اينکه گريه نکنم
هيچ بهانه اي ندارم
گريه گاهي رمز تدبير اشتباهات است
کاش چمدان عشقمان را آنقدر سنگين نمي بستيم که وسط راه آنرا به زمين بياندازيم وراه را بدون آن ادامه بدهيم
زندگي بدون عشق اينقدرخاليست که بعضي مواقع حتي زودتر از سکوت مي شکند
وتو اي کاش مرا مي فهميدي
اماحالا که مي روي قرارميان ماهيچ ؛ ولي بگو به چه بهانه مي روي

elahe
05-03-2011, 12:36 PM
سنگ هاي روي زمين را جمع ميکنم

مبادا روي دلت پا بگذارم

...


http://www.kocholo.org/img/images/qlcp0bcsnczmb56c0ae.jpg

elahe
05-03-2011, 12:36 PM
نوشتم دوستت دارم نوشتی هنوز خیلی کوچیکی واسه گفتن این حرفا

انقد نوشتم نوشتم نوشتم

تا بالاخره روزی نویسنده بزرگی شدم

و حالا... انقد بزرگ شدم که یادم رفته برای چی دوستت داشتم

elahe
05-03-2011, 12:37 PM
از اول و ازل هی جدا کردیم

و خواستیم جدا بمونیم

و نشد که یه بار حتی بخوایم با هم باشیم!

نشد یه بار به جای دختر حوا بگیم دختر آدم و به جای پسر آدم بگیم پسر حوا!

خسته شدم از این همه بازی بی برد و باخت!*

هیچ کس نمیدونه واسه چی زنده است و واسه کی زندگی می****کنه؟

elahe
05-03-2011, 12:37 PM
انجماد قــــلـــب ها را

از خشكسالي چشم ها مي توان فهميد،

چشمي كه گريستن نمي تواند،

زيستن نمي داند...!!!


http://www.kocholo.org/img/images/uylen60r9mu18vuz8m0p.jpg

elahe
05-03-2011, 12:37 PM
واژه را ..


به تازیانه می گیرم !


اگر ..


در ذهنم ..


جز به یاد تو جاری شود !!

elahe
05-03-2011, 12:37 PM
اگه به تو زل نميزنم ،


رازي است که با نگاه فاش ميشود . . .


http://www.kocholo.org/img/images/vxbkwbjrpa9j2oxqy2i9.jpg

elahe
05-03-2011, 12:38 PM
عجب تجارت خطرناکی!

با تو همه چیز دارم

بی تو چیزی ندارم...

elahe
05-03-2011, 12:38 PM
خط مي کشم روي اسمت ...

با مدادي که نوک دارد ...

خطوط اسمت را با فشار دنبال مي کنم ...

کاغذ را بر مي دارم ...

به کاربن سلام مي کنم ...

کنار که مي رود دوباره تو را مي بينم ...

حالا شدي دو تا!


http://www.pic.iran-forum.ir/images/x297p4aqdxtqwl8dcqz5.jpg

elahe
05-03-2011, 12:38 PM
تو برو پیچک من


فکر تنهایی این قلب مرا هیچ مکن



روی پیشانی من چیزی نیست



غیر یک قصه پر از بی کسی و تنهایی

elahe
05-03-2011, 12:38 PM
من یک قاصدک سر گردانم
در خواب ناز بودم
که باد مرا بیدار کرد
و با خود به نا کجا آباد برد
نمی دانم بازی سرنوشت برایم چه تقدیر کرده است
شاید در بوستانی خوش آب و هوا فرود آیم
و شاید در کویری بی آب و علف
و شاید در دهان گوسفندی
و شاید در لانه مورچه ای
و شاید در دریایی بی کران
نمی دانم
اما می دانم من از آن قاصدک سرگردان پریشان ترم
کسی را ندارم
مرا باد سرنوشت به اینجا آورده است
و من تا خود را شناختم
در قفسی آهنی به اسارتم بردند
و می گویند تو آزادی
و من می خندم به این آزادی

elahe
05-03-2011, 12:38 PM
که با پول مي شود خانه خريد ولي آشيانه نه،

رختخواب خريد ولي خواب نه،

ساعت خريد ولي زمان نه،

مي توان مقام خريد ولي احترام نه،


مي توان کتاب خريد ولي دانش نه،

دارو خريد ولي سلامتي نه،

خانه خريد ولي زندگي نه و بالاخره ،


مي توان قلب خريد، ولي عشق را نه.............

elahe
05-03-2011, 12:39 PM
وقتي كه اولين قطره باران بر قلبم باريد


و زيباترين گل سرخ در ديدگانم روييد:


قسم خوردم كه هر فصل پاييز رو به قبله چشمانت


نماز بخوانم و با ياد تو پر بگيرم تا اوج

elahe
05-03-2011, 12:39 PM
مرا بیمار دانستند...


برای صداقت در حمایت*هایم٬


نجابت در رفاقت*هایم٬

نسخه تزویر را برایم تجویز کردند!!!

elahe
05-03-2011, 12:40 PM
یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم
در میان لاله و گل آشیانی داشتم
گرد آن شمع طرب می سوختم پروانه وار
پای آن سرو روان اشک (http://www.asheghaneha.ir/tag/%d8%a7%d8%b4%da%a9) روانی داشتم

آتشم بر جان ولی از شکوه لب خاموش بود
عشق (http://www.asheghaneha.ir/tag/%d8%b9%d8%b4%d9%82) را از اشک حسرت ترجمانی داشتم
چون سرشک از شوق بودم خاکبوس در گهی
چون غبار از شکر سر بر آستانی داشتم
در خزان با سرو و نسرینم بهار (http://www.asheghaneha.ir/tag/%d8%a8%d9%87%d8%a7%d8%b1)ی تازه بو
د در زمین با ماه و پروین آسمانی داشتم
درد بی عشق زجانم برده طاقت ورنه من
داشتم آرام تا آرام جانی داشتم
بلبل طبعم «رهی» باشد زتنهایی (http://www.asheghaneha.ir/tag/%d8%aa%d9%86%d9%87%d8%a7%db%8c%db%8c) خموش
نغمه ها بودی مرا تا هم زبانی داشتم

elahe
05-03-2011, 12:40 PM
جهان چیزی

شبیه موهای توست:

سیاه و سرکش و پیچیده!

خیال کن چه بی بختم

من که به نسیمی حتی،

جهانم آشوب میشود...!

elahe
05-03-2011, 12:40 PM
دل كندن از تو ...


راحت نیست !


وقتی نگهم داشته ای ...


با چشمهات !


مثل حكایت ...


یك قطار و یك مرتاض !!

elahe
05-03-2011, 12:40 PM
صدای گرمت آتش نوشتن را در من بیدار می کند

نگاه پاکت مصرع شعری را در من می کارد

عشق گرمت از من شاعری بی نقص می سازد

نم نم باران چشمانت نفسم را در ابیات حبس می کند

باخنده ات می رویم و این را برایت می سرایم :

دوستت دارم تا هر آنچه که هست

elahe
05-04-2011, 12:24 PM
ديرگاهيست دلم شوق پريدن دارد

گرچه ره ناهموار، آسمان تاريك است و كسي با من نيست


در دلم حس غريبي است كه گاهي با من سر نجوا دارد


پشت اين پنجره*ها، عشقها آبي است، مهرباني سبز است


من به ديدار كسي خواهم رفت


كه به گل عطر طراوت بخشد و به من مهربانيها را

elahe
05-04-2011, 12:25 PM
زيباي من:فقط مرا بگذارند، یک نگه با تو...
فقط مرا بگذارند، یک نگه با تو...
نیرو می دهد که من زندگی کنم...،
لااقل کلماتی را که در قلبت جا گذاشته ام را بده
زمین و آسمان آتش می گیرد از گرفتاری من...
ای محبت، آبرویم را نریزی
مرا بی خبر نگذاری عشق،
دلم برای تو تنگ شده است
ای نیمه دگر من... دلم برای تو تنگ شده است...
صبحگاهان چه تفاوت دارد، بی تو بیدار شدن یا نشدن

elahe
05-04-2011, 12:25 PM
به همه گفته ام:
اسم زیبا را از نام خویش بزدایند، به خاطر تو...
خداوندا، مهرباتر باش با من در عشق، مهربان تر باش
می ترسم، می ترسم، در عشق از پا بیافتم و نرسم
خدایا، مهربان تر باش با من... عشق را تو خودت آفریده ای

elahe
05-04-2011, 12:26 PM
در كوچه تنهايي تو را مي خوانم
از پشت پنجره هاي بسته تو را مي خوانم
هنگامي كه قاصدك مي آيد با او نام تو را فرياد مي زنم
با شاپركها در آسمان آبي هم صدا مي شوم
و با باران نام تو را بر لب جاري مي سازم
و فرياد مي زنم : به كوچه هاي قلبم بازگرد
ولي افسوس صداي من يكي پس از ديگري
در لا به لاي حرفهايت گم مي شود
و باز هم من دوستت دارم ...

elahe
05-04-2011, 12:26 PM
اگر همه ما قرار بود درباره عشقمان بنويسم فكر مي كرديد چند صفحه را سياه مي كرديم؟
و اگر قرار بود هر روز مطلبي درباره احساس و عشقمون بنويسيم تا چه مدتي ميتوانستيم مطالب غير تكراري بنويسيم!
چرا بعضي از ما به عشقمان مي گوييم يك دنيا حرف داريم كه بايد به او بگوييم،آيا اگر قرار باشد همه آنها را بنويسيم بيش از چند صفحه ميتوانيم بنويسيم؟
من فكر ميكنم خودم جواب برخي سوالها را دارم.
بعضي وقتها عشق يك نفر آنقدر بر دل آدم سنگيني مي*كند كه آدم فكر ميكنه يك دنيا را در دل خود جا داده است.
در حقيقت ما يك دنيا حرف نداريم ما يك دل احساس داريم.
اگر قرار بود احساس خودمان را هر روز مي نوشتيم شايد هر روز مينوشتيم " دوستت دارم " و كساني كه عشقي در دل دارند ميدانند كه اين جمله هرگز تكراري نخواهد شد و هربار شنيدن آن (يا بهتر بگم فهميدن آن) حتي از خواندن يك كتاب حرفهاي عاشقانه ارزش بيشتري دارد.
به نظرم خوشبختي يعني اينكه بدوني يك نفر دوستت داره و شيرين ترين لحظه ها زمانيست كه ميشنوي كسي مي*گويد كه "دوستت دارم".

elahe
05-04-2011, 12:26 PM
رهايم ساختي!هر بار مرا كشيديو هر بار بيشتر رهايم كردي.در ميان هجوم بادهاي سهمگين فريادهايم شنيده ات نيامد،همانگونه كه ترك هايم ديده ات.و به ناگاه- خسته از اين بازي-با فرفره اي كه در جيب داشتي،بي خيال رفتي....و من محبوس در لابلاي شاخه هاي درختي پيرهربام تاشام رد سنگهاي اين كودكان بازيگوش رابر تنم به نظاره مي نشينم!

elahe
05-04-2011, 12:27 PM
تو یعنی ابی باران احساس تو یعنی دانه های پاک الماس تو یعنی شعرهای عاشقانه تو یعنی جستجویی بی بهانه تو یعنی اسمانی ازستاره تویعنی ابرهای پاره پاره تو یعنی اشکهای سرد غربت تو یعنی بیچکی دراوج حسرت تو یعنی کوچه باغی از ترانه برای شاپرکها اشیانه تو یعنی لذت بروانه بودن تو یعنی عشق را قسمت نمودن تو معنای تمام گریه هایی تو برزخم شقایقها دوایی تو یعنی انتهای بی قراری تو تنها لحن گلهای بهاری تو مثل پاکی احساس باران تو سرفصل تمام انتظاری

elahe
05-04-2011, 12:27 PM
ديوارهای خالی اتاقم را
از تصويرهای خيالی او پر مي كنم
خدای من زيباست...
خدای من رنگين كمان خوشبختی ست
كه پشت
هر گريه
انعكاسش را
روی سقف اتاق می بينم
من هيچ
با زبان كهنه صدايش نكرده ام
و نه
لاي بقچه پيچ سجاده
رهايش...
او در نهايت اشتياق به من عاشق شد و
من در نهايت حيرت
حالا...
گاه گاهی كه به هم خيره می شويم
تشخيص خدا و بنده
چه سخت است!!!

elahe
05-04-2011, 12:28 PM
ببین عزیز دلم ...





این یه دو راهی نیست که توش بمونم !





نه !





بین ِ تو ...



و..



خودم ..





به هر قیمتی ..





تو ارجحی برام !...

elahe
05-04-2011, 12:29 PM
ذهن را درگیر با عشقی خیالی کرد و رفت

جمله های واضح دل را سوالی کرد و رفت

چون رمیدن های آهو ناز کردن های او

چشم و دستان مرا حالی به حالی کرد و رفت

__________________

elahe
05-04-2011, 12:29 PM
قلابـــ ـــ ـ تو در آبـــــ ـــ ـ ،

من پیشـــ ــ ـ تو بر ساحل حسرتـــــ ــ ـ ،

منـــ ــ ـ ماهی ِ بی*تابــــ ــ ـ .

elahe
05-04-2011, 12:29 PM
حالا که نیستی ..








در شعرهایم ..



چیزی کم است !..








وزنـــی...آهنگـــی...چیزی !








کاش فکر شعرهای مرا می کردی ..!




پیش از آنکه آخرین پیراهن را در چمدانــت بگذاری !!

elahe
05-04-2011, 12:30 PM
کافی نیست :

آواز پرنده

رنگ طلوع خورشید

شکل دانه ی برف

صدای نفس های تند باران و برگ .....

حرف بزن حرف .....

elahe
05-04-2011, 12:30 PM
هرکس ز خدا می طلبد راحت جانی ،


من طالب آنم که تو بی غصه بمانی . .

elahe
05-04-2011, 12:30 PM
نباید یه مو از سرت كم بشه !
حق نداری اخم كنی ، همیشه باید بخندی !
اجازه ناراحت شدن نداری !
باید خیلی مواظب خودت باشی فهمیدی ؟
حق مریض شدن نداری !
...باشه؟
چون من دوستت دارم!

elahe
05-04-2011, 12:30 PM
وقتی کمی دورتر

گناه این است که زنی سیب دوست دارد

چه انتظاریست که امروز

دوست داشتن تو

که فلسفه ی سیبی

پاداشی عاشقانه به دنبال داشته باشد؟!

elahe
05-04-2011, 12:31 PM
اسمـش "تقصیـر" است !






حالا تو هـی بگـو "تقدیــر" و خودت را آرام کـن ...

elahe
05-04-2011, 12:31 PM
عاشقش شده بودم
عاشق آن هاله خاکستری دور چشمهایش
عاشق آن لبخند ماسیده
و دستهای بی حرکتش.
عاشق آنهمه وقار و غرور
...
مرده بود

elahe
05-04-2011, 12:31 PM
اه ازاین دل آه از این جام امید

عاقبت بشکست و کس رازش نخواند

چنگ شد در دست هر بیگانه ای

ای دریغا کس به آوازش نخواند

elahe
05-04-2011, 12:31 PM
به ابرها سپرده ام

تا آمدنت

در چهار سوی دلم

رنگين کمان ببارند

شايد در يکی از همين باران ها

به بيداريم قدم بگذاری

...

elahe
05-04-2011, 12:32 PM
صاحب خانه می گوید بهار

خانه گران می شود

اجاره بهاء گران تر.

نگران نباش!

کوچ می کنیم مثلِ پرستوها

elahe
05-04-2011, 12:32 PM
مرا به اسم کوچکـم که صدا می زنی ...


لحن صدای تو ...


دوست داشتنی ترین ...


صدای عالم است !!

elahe
05-04-2011, 12:32 PM
من همونم كه مثل كوهى بلند سنگ صبوره

دل من صاف وزلال، عین یك جام بلوره

تو همونى كه دلم عاشقو سر به راهشه

تو صدایى كه شنیدنش واسم اوج غروره،

elahe
05-04-2011, 12:32 PM
کاش می*شد !!

همه*ام را بدهم به یكی...


همه*اش باشم!!

elahe
05-04-2011, 12:33 PM
ای به خلوتگه دل محرم راز / با پیامی دل ما را بنواز

گر بگیری ز دلم تو خبری / میکنم هدیه به تو بال و پری

elahe
05-04-2011, 12:33 PM
نمیدانی ..!








چطور گیج می شوم ..؟









وقتی هرچه می گردم ..








معنی نگاهت ..








در هیچ فرهنگ لغتـی !..






پیدا نمی شود ...!!

elahe
05-04-2011, 12:33 PM
قول داده امــــ

هنگامــــ شنیدن نامتـــ بی خیال باشمــــ !

از اینــــ قول در گذر !

چرا که با شنیدن نامتــــ

صبر ایوبـــــ را کمــــ دارمــــ

برای فریاد نزدنــــــ !

elahe
05-04-2011, 12:33 PM
من به هیچ کس دل نخواهم بست


من به هیچ کس دل نخواهم داد


مثل صد آرزوی دیگرم این بار


یک امید ساده ام میرود بر باد


من که بیهدف به یاد تو هستم


خوب میدانم که زود میروم از یاد


باز در سرزمین صورتم امشب


هق هق و اشک و گریه میکند بیداد


من خودم را به شادی میزنم اما


غم را چشم من میکند فریاد

elahe
05-04-2011, 12:34 PM
یادت باشه زیر گند کبود

تو بودی و من و کلی آدمای حسود... تقصیر همون حسود است

که حالا هستی ما شده یکی بود یکی نبود