توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : هواپیماهای جنگی در ایران و جهان
sorna
04-26-2011, 12:28 AM
ف-14 تامکت، پرنده جلوتر از زمان در خدمت نیروی هوایی ایران http://www.farsinews.persiangig.com/tomcat-arm.jpg
بدون شک دیگر کسی نیست که کوچکترین سررشته از علم هوانوردی داشته باشد، اما هواپیمای افسانه ای اف-14 تامکت را نشناسد. این جنگنده ی به واقعیت جلوتر از زمان، در حدود سه دهه پیش برای نخستین بار پا به عرصه وجود نهاد و تا امروز هم، حریفی شایسته رقابت با این هواپیمای به یاد ماندنی یافت نشده است. گفتنی است که این هواپیما، چند سال پس از نخستین پروازش به خدمت نیروی هوایی ایران نیز در آمد و خلبانان تیزپرواز این نیرو، افتخارات فراوانی را به خصوص در دوران جنگ برای میهن مان آفریدند. در مقاله زیر، به بررسی چگونگی به وجود آمدن این جنگنده پیشرفته، ویژگی ها و تاریخچه ای از حضور آن در نیروی هوایی ایران نیز خواهیم پرداخت.
تاریخچه و چگونگی تولد جت فوق پیشرفته تامکت
بر همگان آشکار است که دوران پس از جنگ جهانی دوم، دوران رقابت دو بلوک شرق و غرب و به سخن دیگر، ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی سابق بوده است. در آن زمان که از آن با نام «جنگ سرد» یاد می شود، تمرکز رقابت دو کشور آشکارا بر سر نیروی هوایی و صنعت هواپیمایی بود. در دهه شصت میلادی، ایالات متحده با طراحی و تولید جنگنده قرن، یعنی اف-4 فانتوم، گوی سبقت را از شوروی سابق ربود. فانتوم به جرات یکی از پرآوازه ترین هواپیماهای نظامی بوده که در طول تاریخ هوانوردی نظامی به تولید رسیده است. این هواپیما، برای نیل به هدف های نیروی هوایی ایالات متحده و همچنین حفاظت از ناوهای هواپیمابر آن کشور طراحی شده بود و در دوران جنگ ویتنام، شمار بسیاری از میگ های شوروی سابق را نابود کرد. اسرائیل با بهره گیری از همین هواپیما، حدود 400 فروند از هواپیماهای اعراب را در همان دو روز نخست جنگ ساقط نمود. اف-4، به دلیل ویژگی های منحصر به فردش، از کشورهای هم پیمان آمریکا نیز طرفداران بسیاری داشت و همچنان که می دانیم به کشورهای نسبتاً زیادی نیز فروخته شد. اما آرام آرام، با گسترش و پیشرفت هواپیماهای ساخت شوروی، به تدریج ضعف نسبی فانتوم در برابر تهدید هواپیماهایی چون میگ 25 شوروی بیش از پیش آشکار گردید. در نتیجه، در اواخر دهه 60 میلادی، وزارت دفاع ایالات متحده، پروژه T.F.X را برای ساخت یک جنگنده ناونشین نوین به مناقصه گذاشت. از میان حدود 6.000 طرح پیشنهادی، طرح هواپیمای اف-14 تامکت از سوی شرکت گرومن برگزیده شد و بدین گونه بود که دوران طلایی جنگنده تامکت، آغازیدن گرفت.
http://www.farsinews.persiangig.com/F14-usa.jpg
تصویری گرافیکی از انواع تامکت، با عنوان «اف-14 تامکت، افسانه قرن»
اف-14 تامکت چگونه هواپیمایی بود
در طرح شرکت گرومن، هواپیمای اف-14 تامکت هواپیمایی نسبتاً در اندازه های بزرگ، دو سرنشینه، دو موتوره و بال متغیر بود. این هواپیما، می بایست دارای سرعت برخاست و فرود کمی برای انجام عملیات از روی ناوهای هواپیمابر بوده و قادر باشد به اطمینان هرچه تمام تر، ایمنی ناوهای هواپیمابر را تامین نماید. در حقیقت، طراحی هواپیمای اف-14 از طرح هواپیمای اف-111TF-30-P414A ساخت شرکت پرات اند ویتنی بودند که اصلاً یک نمونه ارتقاء یافته از موتورهای هواپیمای اف-111 بود. که یک بمب افکن سبک نیروی هوایی بود مشتق شد. اما ویژگی های جدیدی چون وزن به مراتب کمتر، موتورهای تازه طراحی شده و قدرتمند تر، سیستم تسلیحاتی و کابین مدرن تر، همه و همه عواملی بود که تامکت را به طور کلی از اف-111 متمایز می ساخت. اف-14 تامکت با دارابودن طولی حدود 20 متر، جنگنده ای در کلاس جنگنده های بزرگ از نظر ابعاد به شمار می آمد. فاصله دو سر بالهای آن، در حالت بسته به 10 متر و در حالت کاملاً باز به حدود 19 متر می رسید. به واسطه به کار بردن سیستم های شناسایی و راداری پیشرفته، وجود دو خلبان برای تکمیل عملیات امری بود کاملاً اجتناب ناپذیر. موتورهای نمونه های اولیه این هواپیما، موتورهای
http://www.farsinews.persiangig.com/F14A41AT.jpg
هواپیماهای تامکت پارک شده روی عرشه ناو
اما در مدل های بعدی این هواپیما، به دلیل برخی معایب این موتور، مدل F110 جنرال الکتریک جایگزین این نوع موتور شد. از نظر طرح کلی بدنه و سازه، هواپیما ابتداً از یک قسمت دماغه ی متشابه با دیگر هواپیما ها برای جا دادن خلبانان تشکیل می شد. اما علی رغم طراحی های مرسوم با بدنه باریک و موتورها نزدیک به هم، این هواپیما دارای بدنه ای عریض و پهن اما باریک بود و موتورها با فاصله ای غیر معمول، دور از هم و در دو طرف بدنه به طور موازی و در یک ساختار مرکزی شکل گرفته بودند. ترمزهای هوایی اف-14، شامل دو صفحه به شکل بال های پروانه بود که در قسمت انتهایی هواپیما و از بین دو موتور، یکی در سطح بالایی بدنه و یکی در سطح زیرین به ترتیب به سمت بالا و پایین باز می شدند که برای کاهش سرعت اضطراری، بسیار کارا و مفید عمل می کردند. هواپیمای تامکت برای نخستین بار، طرح دو سکان عمودی را برای کنترل هر چه بهتر هواپیما در سرعت های بالا، و همچنین در شرایطی که یکی از موتورها از کار باز می ایستاد، به کار گفت. این طرح، بعد ها در اکثر جنگنده های بعدی ساخت ایالات متحده به جز اف-16 معمول شده و سپس به وسیله خانواده سوخو 27 روسی، تقلید شد.
http://www.farsinews.persiangig.com/940304.jpg
تامکت آمریکایی با رنگ آمیزی به شیوه تامکت های ایرانی
ویژگی های منحصر به فرد تامکت
بال های متغیر: همانطور که قبلاً گفته شد، لازم بود اف-14 تامکت هواپیمایی باشد با قابلیت برخاست و فرود در سرعت های بسیار پایین؛ و این ویژگی برای تسهیل عملیات از روی ناوهای هواپیمابر مورد نظر بود. نتایج تحقیقات شرکت گرومن، به جایی رسید که معلوم شد هواپیمای تامکت، باید هواپیمایی با بال های متغیر باشد تا بتواند به خوبی با سرعت های نسبتاً کم تیک آف نموده و سپس بتواند با همین پیکربندی، در سرعت های بالا نیز کروز کرده و مشکلی برای پرواز مافوق صوت هم نداشته باشد. بال های متغیر هواپیمای اف-14، با نهایت دقت و ظرافت طراحی شده و نتیجتاً، آزمایش ها بر روی این بال ها، حکایت از کارایی فوق العاده و بی نقص این نوع بال ها داشت. بال های تامکت، با قابلیت تغییر زاویه از 20 درجه در حالت کاملاً باز تا 68 درجه تا حالت کاملاً بسته طراحی شد. کارشناسان شرکت گرومن، اهرمی را در کابین خلبان تعبیه کردند که بدان وسیله، خلبان می توانست بال های هواپیمایش را تا 75 درجه برای جاگیری کمتر روی عرشه ناوهای هواپیمابر ببندد. در سرعت های پایین، بال ها تماماً گسترده شده و با کمک فلپ ها، بیشترین نیروی برا را برای برخاست فراهم می کردند. به تدریج با افزایش سرعت، بال ها برای افزایش عدد ماخ بحرانی، به سمت عقب مایل شده و از تولید نیروی پسای اضافی جلوگیری می نمایند. تمام عملیات تغییر زاویه بال ها بدون دخالت خلبان و تنها به وسیله یک کامپیوتر درونی ویژه کنترل می شود. ناگفته نماند، سیستم بال های متغیر به دلیل طراحی ویژه سامانه ی بسیار گران قیمتی است و در هواپیماهای جنگنده ی بعدی ایالات متحده، به کار گرفته نشد.
http://www.farsinews.persiangig.com/979708.jpg
هواپیمای تامکت مدل A، همان مدلی که به ایران تحویل شد
سیستم موشکی فینیکس: تمامی جنگنده های نسل سوم به بعد ایالات متحده، از موشک های تقریباً یکسانی بهره می برند: سایدوایندر، اسپارو، و یا آمرام. حتی جنگنده ای چون اف-15 ایگل که بسیار شناخته شده است، از موشک های نسبتاً معمولی و مشابهی بهره می برد. اما این قضیه در مورد تامکت صدق نمی کند. هواپیمای اف-14، برای استفاده از سیستم موشکی جدیدی به نام فینیکس یا Phoenix ساخته شده بود و ترکیب تامکت-فینیکس، یک ترکیب جدا نشدنی است. موشک دوربرد فینیکس با کد AIM-54، موشکی هوا به هواست با قابلیت هدف قراردادن اهدافی در فاصله ی بیش از 160 کیلومتر بر ساعت، در هر ارتفاع، هر ساعت از شبانه روز و هر نوع شرایط آب و هوایی. هواپیمای تامکت قادر به حمل 6 فروند موشک فینیکس در هر پرواز است که تعدادی واقعاً چشمگیر است. رادار فوق العاده پیشرفته پالس دوپلر AWG-9 یک رادار چند حالته است که قادر به شناسایی بیست و چهار هدف به طور همزمان و شلیک مستقیم به شش عدد از آنان می باشد. البته این سیستم که در دهه 1960 طراحی شده است، یکی از قدیمی ترین سیستم های رادار هوا به هوا می- باشد اما، هنوز هم بسیار پرقدرت می نماید و با استفاده از نرم افزار های کنترلی جدید توانایی های آن برای تبدیل به یک سیستم برای قرن بیست و یکم افزایش یافته است. موشک یک میلیون دلاری فینیکس، موشکی با قابلیت «شلیک کن و فراموش کن» است. این ویژگی بدین معنیست که خلبان پس از شلیک موشک، نیازی به قفل ماندن رادار هواپیما بر روی هدف ندارد و می تواند آزادانه به نبرد با جنگنده های دیگر دشمن بپردازد. همچنین شاید هدف مورد نظر، بسیار دور باشد که در این صورت، قفل ماندن رادار به مدت زمان طولانی بر روی هدف، کار عاقلانه ای به نظر نمی آید. بدین صورت است که هنگامی که موشک فینیکس هدف خود منهدم می سازد، هواپیمای تامکت شلیک کننده آن، می تواند به فرودگاه خود رسیده و حتی خاموش و در آشیانه پارک هم شده باشد. این مورد حتی در مورد شش هدف هم زمان نیز صادق است. سیستم موشکی فینیکس یکی از عوامل بالقوه ایست قدرت مافوق تصوری به تامکت بخشیده است.
http://www.farsinews.persiangig.com/aim54-211.jpg
موشک دوربرد AIM-54 فینیکس، نصب شده زیر بال تامکت
اف-14 تامکت، در خدمت نیروی هوایی ایران
در همان سال های آغازین تولید هواپیمای تامکت، جت فوق پیشرفته ای که به دلیل پیچیدگی آن به «کامپیوتر پرنده» مشهور شده بود، کشورهای زیادی از جمله اسرائیل، یعنی هم پیمان نزدیک آمریکا خواستار دریافت این عقاب تیز پرواز حتی در برابر پرداخت بهای گزاف شدند، اما ایالات متحده این هواپیما را به هیچ یک از کشورهای خواهان در آن زمان نفروخت. در آن سال ها، در طی سفر ریچارد نیکسون رییس جمهور وقت آمریکا به ایران، حکومت آن زمان ایران در خواست خرید هواپیمای پیشرفته ای را برای دفع خطر های احتمالی از سوی میگ های 25 شوروی که آزادانه بر فراز ایران پرواز می کردند، به وی تقدیم کرد. نیکسون، هواپیماهای اف-15 ایگل و اف-14 تامکت را پیشنهاد داد، که نهایتاً تامکت به عنوان هواپیمای خریداری شده انتخاب گردید. گفته می شود که در آن زمان، به دلیل پیچیدگی و هزینه زیاد طرح تامکت، شرکت گرومن با تولید هفت پیش نمونه تامکت برای نیروی دریایی ایالات متحده، در شرف ورشکستگی قرار گرفته بود. اما وام چند میلیون دلاری حکومت آن زمان ایران به این شرکت برای تولید 10 فروند تامکت برای نیروی هوایی ایران، گرومن را از ورطه نابودی اقتصادی بیرون کشانید. جالب است بدانید که هم زمان با سفارش ایران، کشور عربستان هم درخواست کرده بود به جای هواپیمای اف-15، هواپیماهای اف-14 در مقابل بهای بیشتر به آنان تحویل داده شود، اما ایالات متحده اظهار داشته بود که :«اف-14 تامکت هنوز برای خلبانان عرب زود است.» این گفته، نشان دهنده مهارت، تجربه و سابقه زیاد خلبانان ایرانی داشت که برای پرواز با پرنده 40 میلیون دلاری انتخاب شده بودند.
http://www.farsinews.persiangig.com/iiaff14s.jpg
اسکادران تامکت های ایران در بوشهر
از هشتاد فروند هواپیمای سفارشی اف-14 تامکت A، تا زمان وقوع انقلاب شکوهمند اسلامی، به دلیل قطع روابط سیاسی با آمریکا، تعداد 79 فروند آن ها به همراه 245 فروند موشک فینیکس تحویل ایران شد که نخستین فروند آن ها با رنگ آمیزی خاص بدنه، در تاریخ بیستم بهمن ماه سال 1354 در فرودگاه مهرآباد به زمین نشسته و طی مراسمی، تحویل ناوگان نیروی هوایی ایران شد. در طی سال های جنگ تحمیلی، هواپیماهای فوق پیشرفته تامکت به همراه فانتوم های ایران، خسارات جبران ناپذیری را به نیروی هوایی عراق وارد آوردند که اگر تقویت بعدی عراق بعثی توسط غرب صورت نمی گرفت، نیروی هوایی عراق در ابتدا به طور کلی نابود و تقریباً فلج گشته بود. در زمان جنگ، تبلیغات گسترده ای در مورد اینکه تامکت های ایرانی به دلیل کمبود قطعات یدکی قادر به پرواز نیستند و حتی اگر بتوانند پرواز هم بکنند، هیچ گاه قادر نیستند که جنگنده های عراق را نابود سازند.
http://www.farsinews.persiangig.com/IIAFafirstF-14.jpg
دو تامکت ایرانی پارک شده در کنار هم
اما در جنگ خلیج فارس، خلبانان اف-14 نیروی دریایی آمریکا اظهار داشتند که زمانی که هواپیمای آنان در صحنه نبرد پدیدار می شد، هواپیماهای عراقی بدون هیچ درگیری بعدی به سرعت آسمان را ترک می گفتند. گویا از تامکت های ایرانی در زمان جنگ تحمیلی، خاطره چندان خوشی برای خلبانان مبتدی عرب باقی نمانده بود، به طوری که حتی گفته می شد که فرمانده نیروی هوایی عراق به خلبانان فرمان داده است که در صورت مشاهده تامکت های ایرانی، به سرعت عقب نشینی کرده و درصدد مقابله با آن بر نیایند؛ چرا که پیروز نبرد از ابتدا معلوم بود.
http://www.farsinews.persiangig.com/pic-001.jpg
مدل تامکت ایرانی پارک شده در کنار هواپیمای فانتوم
آینده جنگنده موفق اف-14 تامکت
در نیروی دریایی آمریکا، قرار بر این است که تامکت افسانه ای، در مدل های کنونی حداکثر تا سال 2008 میلادی بازنشسته و به موزه های هوایی سپرده شود و برنامه ها بر این اساس است که جای خالی این جنگنده نیز به وسیله جنگنده F/A-18 Super Hornet تا حدودی پر شود. البته طرح هایی نیز مبنی بر ارتقاء نمونه های فعلی و جوان تامکت مانند مدل D به نام پروژه ********تامکت در دست بررسی است که البته موفقیت این طرح نیز چندان دور از انتظار نیست.
http://www.farsinews.persiangig.com/F14546.jpg
هواپیمای اف-14 تامکت روی عرشه ناو و با بال های بسته
طرح به یادماندنی تامکت، در سال های بعد به وسیله طراحان روسی در هواپیماهای خانواده فلانکر سوخو 27 به طرز ناشیانه ای تقلید شد. به گونه ای که طرح ورودی موتورها، دماغه، دو سکان عمودی و بسیاری موارد دیگر در هواپیمای سوخو 27 و میگ 29 تکرار گشت، تا جایی که حتی نمونه های اولیه خانواده سوخو 27 فلانکر با بال های متغیر طراحی شده بودند. این موارد، همگی نشان از تفاوت و برتری طراحی این جنگنده ی فراموش نشدنی و کلاسیک دارند، جنگنده ای که به اطمینان کامل، هرگز از اذهان مان دور نخواهد گشت چرا که «ما با نام تامکت زنده ایم».
sorna
04-26-2011, 12:31 AM
http://forum.patoghu.com/images/poti/2008/09/2604.jpg
هواپيماي جنگنده افسانه اي F-14 تامكت علي رغم شهرت و توانايي هاي بي نظير آن و امپراطوري بي چون و چراي آن بر آسمان ها تا چند دهه، در نبردهاي زيادي شركت نكرد. به خصوص نبرد هايي كه در آن ها هواپيماي دشمن به وسيله موشك فينيكس سرنگون شده باشد تعدادشان به انگشتان دست هم نمي رسد. تامكت كه در اصل براي حفاظت از ناوهاي هواپيمابر و نه ماموريت هاي تهاجمي طراحي شده بود، در نيروي دريايي به طور بسيار محدود در چند جنگ هوا به هوا شركت كرد و عمده شكارهاي اين جنگنده به خدمت آن در جنگ تحميلي توسط ايران باز مي گردد كه شما فراواني از جنگنده هاي نيروي هوايي بعثي عراق به وسيله اين جنگنده خوش پرواز IRIAF سرنگون گشتند. در مطلب زير به تاريخچه كوتاهي از نبرد ها و درگيري هاي هواپيماي تامكت در زمان خدمت سي و چند ساله اين جنگنده مي پردازيم:
1975-1974، جنگ ويتنام: اگر چه تامكت بسيار ديرتر از آنچه كه مي بايست به جنگ ويتنام رسيد، اما اين جنگنده در اسكادران هاي VF-1 و VF-2 به تدريج پروازهاي پاترول يا گشت هوايي خود را از سپتامبر 1974 آغاز كرد و اين گشت ها تا مي 1975 ادامه داشت. اين گشت هاي هوايي به عنوان بخشي از عمليات Frequent Wind انجام مي شد، با وجود موفقيت هاي عمده فانتوم در مقابل جنگنده هاي ويتنامي، در طي اين عمليات تامكت ها موفق به شكار هواپيماهاي ميگ نشدند، يعني همان شكارهاي آماده اي كه در ماموريتهاي تن به تن با فانتوم به راحتي از مزرعه آسمان درو مي شدند.
1974 تا به حال، اسكورت بمب افكن هاي شوروي: يكي از بازي هاي مورد علاقه تامكت (!) اسكورت بمب افكن هاي شوروي بود كه در حال عبور بر فراز ناوهاي هواپيمابر آمريكا شناسايي مي شدند. از آن جا كه يكي از ماموريت هاي اصلي تامكت حفاظت از ناوهاي هواپيمابر بود، ماموريت هاي موسوم به «Catch that bomber» از ماموريت ها و كارهاي تقريباً روزانه خدمه تامكت به شمار مي رفتند. هر گاه كه جنگنده يا بمب افكن هاي دوربرد و استراتژيك شوروي مسلح به موشك هاي كروز ضد كشتي به محدوده خطر ناوهاي آمريكايي مي رسيدند، اف-14 هاي نيروي دريايي به منطقه خطر اعزام مي شدند تا به اصطلاح به آن ها «خوش آمد» بگويند. اين ماموريت ها در حقيقت براي سرنگون ساختن جنگنده ها يا بمبرهاي دشمن انجام نمي شد، بلكه صرفاً هدف از انجام ان ها اسكورت بمب افكن تا منطقه دور از خطر و البته در صورت امكان نگاهي انداختن به تسليحات محمول اين هواپيما ها بود.
http://forum.patoghu.com/images/poti/2008/09/2605.jpg
اسكورت بمب افكن Tu-95 شوروي توسط F-14 نيروي دريايي آمريكا
1988-1980، جنگ تحميلي ايران-عراق: مي دانيم كه ايران تنها كشور بعد از آمريكا بود كه به جنگنده افسانه اي تامكت مجهز بود. در 22 سپتامبر سال 1980 مقارن با سي و يكم شهريور ماه 1359 شمسي، رژيم بعثي عراق با هدف اشغال
http://forum.patoghu.com/images/poti/2008/09/2606.jpg
منطقه موسوم به شط العرب و جزاير استراتژيك خليج فارس كه داراي چاه هاي نفتي بسيار غني بودند، با حمله به چندين پايگاه هوايي ايران به منظور فلج ساختن قواي هوايي ايران، آتش جنگ تحميلي هشت ساله را بر افروخت. تامكت هاي ايران با 270 موشك فوق پيشرفته فينيكس در آن زمان و تعداد نا معلومي موشك هاي اسپارو و سايدوايندر به جنگ هواپيماهاي عمدتاً روسي عراق رفتند. هيچ يك از طرف هاي درگير در جنگ آمار صحيح و درستي از شكارهاي خود در نبرد هاي هوايي به جامعه جهاني ارائه ندادند، اگرچه وقايع مشهود دال بر ساقط شدن بيش از هشتاد فروند هواگرد عراقي به وسيله اف-14 هاي ايراني است. عمده اين هواگردها شامل هواپيماهاي ميگ 21، ميگ 23، ميگ 25، سوخو 20، سوخو 22، جنگنده هاي ميراژ اف-1 و تعدادي هليكوپتر هاي ميل مي باشد كه از شوروي سابق خريداري شده بودند.
1981، ساقط شدن دو فروند سوخو 22 ليبيايي توسط تامكت هاي USN: در اوايل دهه هشتاد ميلادي، كشور ليبي مشكلاتي را در زمينه مرزهاي آبي بين المللي ايجاد كرده بود. بنا بر قوانين بين المللي، كشورهاي ساحلي حق دارند تا دو مايل حاشيه دريا را جزو مرزهاي خود به شمار آورند در حالي كه كشور ليبي اين قانون را قبول نداشته و تا 12 مايل آن طرف تر از مرزهاي خشكي خود، دريا را جزو مرز هاي كشورش مي دانست. نيروي دريايي آمريكا در نقش نيروي پليس بين المللي روزانه گشت هايي را بر فراز حريم هوايي بين المللي كه از آن سو ليبي جزو مرزهاي خود مي دانست انجام مي داد كه اكثر اين پرواز به درگيري هاي مانوري بين جنگنده هاي روسي ليبي و جنگنده هاي آمريكايي مي انجاميد. صبح نوزدهم آگوست سال 1981 بود. دو فروند F-14A از ناو هواپيمابر نيميتز برخاسته و به قصد انجام ماموريت گشت هوايي يا CAP در حال پرواز بودند كه هواپيماي پيش اخطار آواكس E-2 آن ها را از وجود دو فروند سوخو 22 فيتر در منطقه آگاه كرد كه مستقيماً به سمت تامكت ها در حال حركت بودند. با نزديك شدن سوخوها به هواپيماهاي تامكت، آتشي از زير بال هواپيماي سوخو 22 ليدر پيدا شد كه بعد ها معلوم شد كه اين آتش مربوط به روشن شدن موشك AA-2 آتول بوده كه به سمت اولين تامكت شليك شده بود. اين موشك به تامكت ها برخورد نكرد و با اين اتفاق، چون به سمت تامكت ها شليك شده بود خلبان ها مي توانستند به سوخو 22 هاي ليبي شليك نمايند. پس خلبان ليدر تامكت مسير خود را به سمت سوخو 22 وينگ من تغيير داد و با رها شدن از اشعه مستقيم آفتاب صبحگاهي كه چشم فرمانده تامكت را آزار مي داد، يك فروند موشك سايدوايندر از بال تامكت جدا شده و مستقيماً به درون اگزوز موتور سوخو 22 رفت و از قسمت كابين به بعد سوخو به طور كلي منهدم شد اما خلبان با موفقيت از هواپيماي نيمه سوخته خود اجكت كرد. دومين فروند سوخو 22 هم با شليكي عالي به سرنوشت سوخو 22 ديگر دچار شد و بدين ترتيب بار ديگر برتري تامكت اثبات گرديد.
1983، نبرد بر فراز لبنان و درگيري با ميگ ها و موشك هاي SAM: در اواخر سال 1983، نيروهاي حافظ صلح آمريكا در منطقه لبنان، كشوري كه درگير جنگ هاي داخلي است، مورد تهديد حملات نيروهاي گروه هاي نظامي لبنان و نيروهاي سوريه قرار گرفتند. در نتيجه اين حملات، اسكادران هاي VF-11 و VF-31 از روي ناو هواپيمابر جان اف كندي به انجام عمليات پرداختند. در طي اين عمليات، هواپيماهاي تامكت به شدت مورد تهاجم موشك هاي زمين به هواي SAM و موشك هاي AAA قرار گرفتند، هر چند كه هيچ از آن ها به تامكت ها برخورد نكرد. يكي از خلبانان اسكادران VF-11 مي گويد: «در يكي از پروازهاي خود بر فراز لبنان كه در اصل ماموريت شناسايي به وسيله سيستم TARPS بود، به طور همزمان رادار تامكت من بر روي هشت هواپيماي ميگ قفل نمود، اما ميگ ها با انجام مانورهاي سپليت اس مانع از قفل صحيح و شليك مي شدند، هر چند كه نهايتاً هواپيماهاي دشمن به سمت سوريه عقب نشيني كردند.» در اين عمليات هيچ هواپيماي تامكتي ساقط نشده و حتي آسيبي به آن ها نرسيد، در حالي كه در حملات بعدي دو هواپيماي A-6 و A-7 سرنگون شدند.
http://forum.patoghu.com/images/poti/2008/09/2607.jpg
هواپيماهاي F-14 تامكت در حال پرواز با بالهاي بسته
1985، نجات هواپيماي مسافربري از بند ربايندگان توسط تامكت ها: در سال 1985، هواپيماي مسافربري متعلق به خطوط هوايي مصر در پرواز مصر به ليبي توسط هواپيما ربايان سازمان آزادي بخش فلسطين براي در فشار گذاشتن دولت اسرائيل به منظور آزادي زندانيان سياسي ربوده شد. به منظور آزادي هواپيماي مسافربري از بند ربايندگان، هفت هواپيماي اف-14 تامكت مامور رهگيري هواپيماي بوئينگ 737 شدند كه سه فروند از اين هواپيما ها براي دفع خطر احتمالي تهاجم هواپيماهاي ليبيايي در نظر گرفته شدند. يك هواپيماي پيش اخطار E-2 از قبل موقعيت دقيق هواپيماي قرباني را مشخص كرده و تامكت ها را بدان سمت هدايت نمود. هواپيماهاي تامكت در شرايط سخت پرواز شبانه و سكوت كامل راديويي و همچنين در حالتي كه تمام چراغ هاي بيروني هواپيماها خاموش شده بود، به بوئينگ 737 قرباني نزديك شدند. هواپيماهاي F-14 به گونه اي جالب در جلو، عقب و طرفين هواپيماي بوئينگ 737 قرار گرفتند و پس از ثبات موقعيت، تامكت ها تمام چراغ هاي خود را روشن كرده و ارتباط راديويي خود را با خلبان بوئينگ 737 برقرار نمودند. هواپيماي تروريست ها به شيوه اي بسيار غافلگير كننده رهگيري شده و تا فرودگاهي در ايتاليا اسكورت شد. پس از فرود، گروه هاي پليس هواپيما را احاطه كرده و تروريست ها را با موفقيت دستگير نمودند.
http://forum.patoghu.com/images/poti/2008/09/2608.jpg
1989، ساقط شدن دو فروند ميگ 23 ليبيايي توسط تامكت هاي USN: روز چهارم ژانويه سال 1989، بار ديگر نيروي هوايي ليبي مغلوب نيروي دريايي آمريكا شد. دو فروند F-14 تامكت كه از ناو هواپيمابر جان اف كندي برخاسته بودند، بار ديگر در حريم بين المللي هواپيماهاي ليبيايي را مشاهده كردند. يك روال كاملاً معمولي اين بود كه همانند اكثر اوقات رادار قدرتمند AN/AWG-9 هواپيماهاي تامكت روي هواپيماي دشمن قفل مي شد تا هواپيماهاي دشمن از وجود قفل راداري آگاه شده و امكان بازگشت بدون درگيري براي آن ها به وجود مي آمد. معمولاً همين اقدام براي دور كردن هواپيماهاي دشمن كافي بود، چرا كه صداي قفل رادار مسلح AWG-9 به اندازه كافي ترسناك است كه هواپيماهاي نسل سوم روسي را بترساند. اما انگار اين بار خلبانان ليبيايي شجاع تر از اين حرف ها بودند چرا كه به نزديك تر شدن به تامكت هاي آمريكايي ادامه دادند. پس از هشت دقيقه مانورهاي دو طرف براي يافتن موقعيت خوب شليك، سرانجام دستور درگيري از سوي مركز فرماندهي ناو صادر شد. نخستين تامكت روي هدف قفل كرده و موشك اسپاروي خود را شليك كرد، اما موشك به هدف برخورد نكرد. اين در حالي بود كه موشك دوم شليك شده از همين هواپيما هدف خود را پيدا كرده و با موفقيت به آن اصابت نمود. تامكت دوم نيز به دليل فاصله نزديك استفاده از موشك سايدوايندر خود را ترجيح داده و موشك را شليك كرد. اين موشك نيز به هدف اصابت نموده و به داخل اگزوز موتور هواپيماي دشمن رفت.
http://forum.patoghu.com/images/poti/2008/09/2609.jpg
1991، جنگ خليج و آزادسازي كويت: در سال 1991، شش ماه بعد حمله نيروهاي عراق بعث به كويت به منظور اشغال چاه هاي نفت آن كشور، نيروهاي متحد حملات گسترده اي را عليه عراق صورت دادند. نيروي هوايي كشورهاي متحد كاملاً بر نيروي هوايي عراق پيروز بود و اين مسئله از تعدد هواپيماهاي نيروهاي متحد و همچنين عدم پشتيباني غرب از عراق و فرسوده بودن جنگنده هاي عمدتاً روسي عراقي ناشي مي شد. تعداد فراواني از جنگنده عراقي براي جلوگيري از نابودي و انهدام به ايران پناه آوردند، به طوري كه حتي در حال حاضر جنگنده هايي چون سوخو 24، ميگ 21، سوخو 22 و A-50 هاي عراقي در ايران مشغول به خدمت اند. در اين جنگ حادثه كلاسيك «شكار ميگ» رخ نداد و اين بدان دليل بود كه اكثر جنگنده هاي عراقي با مشاهده جنگنده هاي نيروهاي متحد در فواصل نزديك اقدام به عقب نشيني و حتي فرار مي كردند. اف-14 هاي نيروي دريايي عمليات مختلفي را در اسكورت ناوهاي هواپيمابر و هواپيماهاي آواكس در اين جنگ انجام دادند. شايعه ها دال بر آن بود كه خلبانان عراقي كاري مشابه آن چه در مقابل اف-14 هاي ايران در جنگ تحميلي انجام دادند را صورت مي دادند، بدين ترتيب كه به محض آگاهي از قفل شدن رادار تامكت روي هواپيمايشان، مسير كاملاً مخالف را پيش رو گرفته و تقريباً از منطقه خطر تنها مي گريختند. تنها شكار تامكت در اين جنگ سرنگوني يك فروند هليكوپتر ميل-8 هيپ با موشك سايدوايندر بود كه از فاصله نزديك صورت گرفت. در ششم فوريه 1991، يك فروند F-14B از اسكادران VF-103 از بين رفت كه در طي اين حادثه، يكي از خلبانان نجات يافت و ديگري به اسارت گرفته شده و در پايان جنگ آزاد گرديد.
2000-1999، جنگ يوگسلاوي سابق: در طي جنگ يوگسلاوي، شايد F-14 بزرگترين و موثر ترين نقش هاي عمر خدمتي خود را ايفا كرد. در اين نبرد هواپيماهاي تامكت از اسكادران هاي مختلف براي پرواز در ماموريت هايي چون پشتيباني نزديك، بمباران دقيق با بمب هاي ليزري و ماموريت هاي شناسايي به كمك سيستم پيشرفته TARPS شركت داشتند. از ناو هواپيما بر يو اس اس تئودور روزولت كه به جنگ يوگسلاوي و خصوصاً نبرد كوزوو فرستاده شده بود، در بين ماه هاي آورين و ژوئن همان سال تعداد 4270 سورتي پرواز انجام شد كه از اين تعداد 3055 عدد آن ها پروازهايي عملياتي بودند كه در آن ها هواپيماهاي تامكت از اسكادران VF-14 و F/A-18 نقش موثري داشتند. در اين عمليات تعداد 477 هدف تاكتيكي و حدود 80 هدف ثابت نابود گرديد در حالي كه آمار سقوط يا سرنگوني هواپيماهاي خودي هنوز صفر بود.
http://forum.patoghu.com/images/poti/2008/09/2610.jpg
2001، عمليات عليه تروريسم پس از حادثه يازدهم سپتامبر: در يازدهم سپتامبر سال 2001 ميلادي، تروريست هاي گروه هاي وابسته با ربودن هواپيماهاي مسافربري در بين راه و هدايت آن ها به سمت شهر نيويورك و برخورد كردن آن ها با دو ساختمان تجارت جهاني، موجب كشته شدن هزاران انسان بيگناه شدند. در اين حادثه دو ساختمان برج هاي دوقلوي تجارت جهاني به شدت آسيب ديدند، به همين دليل تعمير آن ها مقرون به صرفه تشخيص داده نشده و هر دو ساختمان براي هميشه از آن منطقه حذف شدند. بلافاصله در دوازدهم سپتامبر، ناتو بيانيه ي جديدي صادر كرد كه به موجب آن حمله يك كشور عضو اين سازمان، حمله به تمام كشورهاي عضو آن بود و همه مي بايست در دفع تهاجم شركت كرده و كشور م***** را به عقب نشيني وادار كنند. به زودي تروريست ها شناسايي شدند. اين تروريست ها تحت فرماندهي شخصي به نام اسامه بن لادن كه در افغانستان زندگي مي كرد و مورد حمايت رژيم طالبان بود به فعاليت مي پرداختند. چند هفته پس از تهاجم به ساختمان هاي تجارت جهاني، نيروهاي آمريكايي و انگليسي عمليات گسترده اي را عليه شبكه تروريست ها و نيروهاي آن ها در افغانستان آغاز كردند. در اين عمليات هواپيماهاي F-14 كاملاً مسلح به همراه هواپيماهاي F/A-18 از روي ناوهاي هواپيمابر به انجام عمليات پرداختند و هدف هاي زيادي چون پايگاه ها، تسليحات، كمپ هاي تمرين نبرد و همچنين واحد هاي نيروي رژيم طالبان را نابود كردند. در نهم اكتبر 2002، هواپيماي F-14 متعلق به اسكادران VF-14 مسير 1700 مايلي خليج فارس تا مزار شريف را براي عمليات بمباران دقيق طي كرد كه در اين عمليات، هواپيماهاي رژيم طالبان به كلي منهدم شدند.
sorna
04-26-2011, 12:33 AM
بمب افکن B-3 کابوسی از آینده
http://img10.picsplace.to/6/b3_000.JPG
در شرايطي كه هوز جنگنده هاي نسل پنجم به طور كامل وارد خدمت نشده اند نيروي هوايي آمريكا پروژه پژوهشي را شروع كرده براي بررسي طزاحي بمب افكن نسل هفتم B.3 اين بمب افكن قرار است براي سالهاي 2035 وارد ميدان شود شايد هم تا 2050 طول بكشد اين نويد آينده اي حولناك است چون پيشبيني بمب افكني براي دونسل آينده نويد دهنده ي رشد سريع تكنولوژيست اين بمب افكن قرار است بتواند هم با سرنشين و هم بدون سرنشين پرواز كند كامپيوتر ماموريت آن بايد بسيار باهوش باشد تا بتواند در برابر خطرات احتمالي از خود واكنش نشان دهد اين هواپيما به معناي واقعي ضد رادار است در ضمن سرعت پيمايشي آن هم بيش از 2.7 ماخ و تا 10 ماخ است(B.2 كه اكنون فعال است سرعتش زير سرعت صوت است) قرار است B.3 بتواند به هرنقطه اي از جهان در كمتر از سه ساعت و بدون سوختگيري هوايي برسد
و اما نياز هاي استراتژيك ببينيد آمريكا بيشترين بار مسوليت بمب افكنهايش بعهده ي بمب افكن هاي فوق سنگين B.52 است كه با وجودي كه ضد رادار نيست اما بيشترين ميزان محموله را ميتواند حمل كند براي ماموريت هايي كه نياز به سرعت عمل و پنهانكاري دارند از B.1 استفاده مي كند و در ماموريت هاي ويژه از B.2 بايد توجه كنيد نگهداري بمب افكنها بسيار هنگفت وهزينه بر است به طور مثال امسال در بودجه نيروي هوايي آمريكا قرار است بمب افكن هاي سبك F.117 را بازنشسته و از رده خارج كنند چون با وجود ارزش ضد راداريشان نگهداري آنها نميصرفد و يا آمريكا كلا 20 فروند بمب افكن B.2 سفارش داد(هركدام 2 ميليارد دلار) ولي هزينه كمر شكن پرواز آن(هر پرواز در حدود 1 ميليون دلار) باعث شد اكنون بيش از 12 فروند فعال نباشد كه آن هم تا حداكثر 2020 فعال خواهد بود بمب افكنهاي B.52 با وجودي كه بيش از 50 سال عمر دارند هنوز بصرفه ترين گزينه براي نيروي هوايي بشمار مي آيند و گفته مي شود تا 2050 هم در خدمت خواهند بود امكان زيادي دارد B.1 ها هم تا 2050 در خدمت باقي بمانند اما بمب افكنهاي B.2 باوجودي كه پيشرفته تر هستند بزودي از رده خارج خواهند شد بنا بر اين نيروي هواي تا سال 2030 الا 2050 نياز به جايگزيني بمب افكنهايش با يك بمب افكن فوق مدرن كه در عين كارامدي كم هزينه بوده و بتواند هم با خلبان و هم بدون خلبان پرواز كند و بدون محدوديت به هرجا برود
ديگر بحثي كه در مورد اين بمب افكن مطرح است امكان هوا فضا پيما بودن آن است يعني بتواند همچون شاتل ها از جو خارج شود كه در اين صورت اولين فضاپيماي مسلح خواهد بود يعني بتواند حتي ماهواره ها را نيز هدف قرار دهد و يا حتي كار شاتل هايي همچون X.33 را به انجام رساند
بايد توجه داشت بهر صورت اين بمب افكن چندان ارزان نخواهد بود چون فقط 35 ميليون دلار هزينه تحقيقات اوليه آن است
در مورد تسليحات گفته هاي در مورد افكان نصب ليزر هوابرد در آن براي نابودي اهداف(در مورد ليزر هوابرد بعدا شرح خواهم داد) ويا استفاده از امواج مايكرو ويو(HPM) در آن شنيده مي شود كه در صورت واقعيت بايد فيلم هاي علمي تخيلي با سلاح هاي ليزري را جدي بگيريم
بهرصورت B.3 پرنده اي خواهد بود كه اوج نبوق و خلاقيت را در خود داشته باشد و نمادي كامل از سلاح هاي جنگي حولناك در آينده اي كمتر 50 سال است.
sorna
04-26-2011, 12:36 AM
http://forum.patoghu.com/images/poti/2008/09/2611.jpg
http://www.rit.edu/%7Ejyl4032/TOMCAT.jpg
sorna
04-26-2011, 12:37 AM
می توان گفت که جدیدترین هواپیمای نظامی آمریکا، همان جنگنده مشترک عمود پرواز F-35 JSF است که هم اکنون در حال در طراحی و ساخت بوسیله شرکت لاکهید مارتین می باشد. البته همانطوری که در ابتدا ذکر شد، این جنگنده دارای برنامه ای مشترک بوده و مشترکاً توسط شرکت های نورث روپ گرومن، BAE سیستمز، پرات اند ویتنی و رولزرویس اداره می شود.
http://forum.patoghu.com/images/poti/2008/09/2612.jpg
جنگنده JSF، جنگنده ایست چندماموریته که برای عملیات هوا به زمین بهینه سازی شده و ماموریت هوا به هوا، اصولاً ماموریت ثانویه وی به شمار می آید. اگر به تصاویر این هواپیما دقت کنید، می بینید که این هواپیما تا حدود زیادی به جنگنده F/A-22 Raptor شباهت دارد و طرح کلی آن مشابه این هواپیما بوده و هم چنین تا حدود زیادی نیز از فناوری های مشترکی بهره می جویند. این هواپیما، در پاسخ به نیاز به هواپیمایی که قابلیت پرواز عمودی را داشته باشد، در مرحله طراحی قرار گرفت، چرا که هواپیمایی که بتواند عمودی از زمین برخیزد، دارای فرسایش قطعات پایین تر و بالاتر از همه طول باند کمتر می باشد که آن را به وسیله ی بهینه ای برای برخاست از روی ناوهای هواپیمابر و همچنین فرود بر روی آن ها می کند. برای انجام این مهم، این هواپیمای پیشرفته تک موتوره، از سیستم وکتورد تراست یا کشش منحرف شده بهره می جوید، یعنی ابتداً همانند موتورهای توربوپراپ نیروی موتور ابتدا به یک جعبه دنده برای کاهش دور انتقال یافته سپس به یک فن یا پنکه عمود بر سطح زمین منتقل می شود. این پنکه نیروی مورد نیاز هواپیما را برای برخاستن تا یک ارتفاع مطمئن تامین کرده و پس از آن، به تدریج قدرت موتور بیش تر به سمت خروجی موتور متوجه شده و از قدرت لیفت فن کاسته می شود و هواپیما به جلو رانده می شود. در سیستم قدرت این هواپیما، برای برخاست، ابتدا دریچه ای زیر و بالای کابین خلبان باز شده و از آن جا لیفت فن هوا را با سرعت زیاد از بالا به سمت پایین پمپاژ می کند. همزمان با این کار، خروجی انتهایی موتور نیز به سمت پایین برگشته و نیروی تراست رو به پایین تولید می کند. این دو محل تولید نیرو، بالانس هواپیما یا تعادل آن را نیز بر قرار می سازند.
این هواپیما، بسته به موتوری که روی آن نصب می گردد، دارای بردی بین 2,000 تا 3,000 کیلومتر و حداکثر سرعتی معادل 8/1 ماخ خواهد بود. این هواپیما، قادر است با بیشینه وزنی حدود 22 تن عملیات برخاست یا تیک آف را انجام دهد. البته در گونه دریایی یا ناونشین این هواپیما، که مدل B یا C می تواند باشد، تغییراتی برای توانایی لندینگ یا نشست بر روی ناو از جمله بزرگتر کردن بالها و افزایش سطح فلپ ها و همچنین تغییراتی نیز در موتور آن حاصل می گردد. این هواپیما، برای حمل تسلیحات خود از دو محفظه داخلی و چهار پایلون خارجی استفاده می کند. هر یک از محفظه ها، قابلیت حمل دو موشک یا بمب یا هر سلاح دیگر را دارند و مقرهای خارجی نیز به همین ترتیب می توانند لود شوند. تقریباً در تمامی مدل های این هواپیما، تسلیحات یکسانی به کار رفته و تغییرات تنها در قسمت راداری و سیستم های پیچیده برخاست و نشست صورت می پذیرد. از این جنگنده، تعداد بسیار فراوانی، یعنی حدود 3,000 فروند سفارش داده شده که حدود 1,700 فروند آن برای نیروی هوایی و بقیه برای نیروهای دریایی و ناوگان های آنان خواهد بود. با تمام اوصاف، انتظار می رود که این هواپیما در سال 2008 وارد خدمت شود، یعنی همان سالی که پرنده رویایی اف-14 تامکت بازنشسته و برای همیشه به موزه های هوایی سپرده خواهد شد.
http://www.3at3at.info/images/statusicon/wol_error.gifاین تصویر تغییر اندازه داده شده است. برای مشاهده تصویر کامل روی این جایگاه کلیک کنید. تصویر اصلی دارای اندازه 966x1205 می باشد.http://forum.patoghu.com/images/misc/nCode.pngبرای دیدن عکس در اندازه اصلی اینجا کلیک کنید . اندازه اصلی 800x998 پیکسل میباشد http://forum.patoghu.com/images/poti/2008/09/2613.jpg
sorna
04-26-2011, 11:29 PM
هواپیمای بی 2 ملقب به روح، بمب افکنی چند ماموریته است که قادر به حمل بمب های معمولی و اتمی نیز می باشد. این بمب افکن به عنوان گامی بلند در تکنولوژی هوایی، نقش مهمی را در برنامه به روز سازی بمب افکن های آمریکایی ایفا نموده است. این هواپیما، دارای قدرت آتش یا رهاسازی بمب به میزان بسیار زیاد و در هر مکانی از جهان است که حتی دفاع های زمینی بسیار نیرومند نیز حریف این بمب افکن نمی شوند.
http://forum.patoghu.com/این تصویر تغییر اندازه داده شده است. برای مشاهده تصویر کامل روی این جایگاه کلیک کنید. تصویر اصلی دارای اندازه 727x567 می باشد.
http://forum.patoghu.com/images/poti/2008/09/2614.jpg
این هواپیما در مقایسه با دیگر بمب افکن های عمده آمریکایی مانند بی 52 و بی 1 بی، قابلیت انعطاف پذیری و موثر بودن بسیاری را با خود به همراه دارد و قابل ترین گونه در میان بمب افکن های سرنشین دار است. مهمترین ویژگی این بمب افکن، پنهان کاری و مخفی بودن آن از دید رادار است که توانایی بی نظیری در انهدام ارزشمند ترین پایگاه های دشمن حتی در قلب پدافند های هوایی بسیار سنگین به این هواپیمای بمب افکن می دهد. این ویژگی ها، تماماً موجب شده اند که بی 2 به عنوان تنها بمب افکن قرن بیست و یکم شناخته شود. ویژگی های پنهان کاری، آیرودینامیکی و توانایی حمل مقدار زیادی تسلیحات، این بمب افکن را از سایر بمب افکن های موجود در خدمت متمایز و جدا می سازد. بدین وسیله، این هواپیما قادر است به دور از ترس از شناسایی به وسیله رادار دشمن، در ارتفاعات بالا به عملیات و تجسس پرداخته و آزادی عمل فوق العاده ای نیز داشته باشد.
http://images5.theimagehosting.com/b_2-3.1.jpg
http://www.as-aviation.freeola.net/usa2/b2.gif
همچنین این هواپیمای بمب افکن، به عنوان یک هواپیمای میان قاره ای شناخته می شود، چرا که برد بدون سوخت گیری آن حدود 9.600 کیلومتر بوده و در صورت سوخت گیری هوایی مجدد، دارای برد نامحدود گشته و توانایی سفر به هرجایی در دنیا را خواهد داشت. پنهان کاری این هواپیما در مقابل حتی سیستم های بسیار پیشرفته راداری دنیا، ترکیبی از کاهش اشعه های گرمازای مادون قرمز، صداهای حاصله از موتور ها و ویژگی های بصری یا دیداری که با چشم قابل روئیت است، می باشد. البته جنبه های مختلفی از راز های پنهان کاری این هواپیما، جزو اسرار و اطلاعات طبقه بندی شده اند و اینک، ما تنها می دانیم که استفاده از مواد کامپوزیتی در بدنه، لایه های ویژه جذب امواج روی بدنه و سرانجام طرح بال پرنده، همه و همه به مخفی بودن هر چه بیشتر این بمب افکن کمک می نمایند. ممکن است شما هم دقت کرده باشید که این بمب افکن، دارای سکان عمودی، افقی و یا پایدار کننده های ثبات و حتی نشانی از بدنه هواپیما نیست. این چنین طراحی جالب و زیرکانه ای، به طرح بال پرنده موسوم است که در آن، هواپیما به شکل یک بال که تمامی تجهیزات در این بال تعبیه شده اند طراحی می گردد و امکان پیچش و غلت خوردن توسط تغییر مرکز ثقل هواپیما و یا سطوح کنترلی انتهای این بال پرنده صورت می گیرد، که از مزایای چنین طراحی، می توان به کاهش سطح برخورد امواج راداری اشاره نمود.
http://images5.theimagehosting.com/b2_12.jpg
نمایی از کابین پیشرفته و پیچیده بمب افکن سپیریت
در این هواپیما، صداگیرهای ویژه ای برای موتورهای آن در نظر گرفته شده و گازهای موتور نیز قبل از آزاد شدن در فضا، به طور کامل سرد می گردند و اثر مادون قرمز آنان به طور کامل رفع می گردد. همچنین این بال پرنده در قسمت انتهایی به شکل دندان اره ای طراحی شده که این نیز خود نوعی کمک به ویژگی پنهان کاری این بمب افکن است. سپیریت قادر به حمل بازه گسترده ای از انواع بمب های هدایت لیزری، بمب های جی دم و مارک و بمب های هسته ای است که توانایی فوق العاده آن را به طور قابل توجهی مشهود می سازد، چرا تمام این تسلیحات نیز در محفظه های داخلی حمل می شوند. این هواپیما، به صورت مشترک میان شرکت های مشهور آمریکایی نورث روپ گرومن، بوئینگ، هیوز و لینک دیویژن طراحی و ساخته شده است.
برای پیشرانش این هواپیما، از چهار موتور توربوفن F-118 جنرال الکتریک با قدرت هر یک 17.300 پوند بهره برداری می شود که همانطور که در بالا ذکر گردید، تدابیر ویژه ای در خروجی های این موتورها به کار رفته است. طول این بمب افکن حدود 20 متر و طول دو سر بال آن 52.12 متر است که از این نظر، هواپیمایی بیشتر در عرض است و به خاطر طرح بال پرنده، جای تعجبی هم ندارد. حداکثر وزن برخاست این هواپیما، گاه به حدود 152 تن هم می رسد و دارای سقف پروازی معادل 15 کیلومتر است. این بمب افکن، با وجود پیچیدگی نسبی بیشتر نسبت به اسلاف خود، تنها دارای دو خدمه در مقابل برای مثال پنج خدمه برای هواپیمای بی 52 است که خود نکته ای قابل توجه است. در این بمب افکن، خلبانان در کنار هم، سرخلبان سمت چپ و مسئول تسلیحات نظامی در سمت راست، قرار می گیرند. مهم ترین عملیات این هواپیما به زمانی باز می گردد که در عملیات آمریکا بر ضد صربها، این هواپیما از ایالت میسوری آمریکا برخاسته و پس از بمباران کوزوو در شرق اروپا، با موفقیت به همان نقطه مراجعت نمود.
sorna
04-26-2011, 11:31 PM
میگ31نوع ارتقا یافته وجایگزین میگ25میباشد که در زمان خود بی رقیب بود و اکنون جای خودرا به پسرش داده است.بی شک میگ31قدرتمندترین رهگیر روسیه ودرکل جهان میباشد
که توانایی رهگیری همزمان چندین جنگنده مهاجم را دارا میباشد ونیز اولین جنگنده عملیاتی شوروی با توانایی نگاه به پایین وشلیک به پایین میباشد.این جنگنده از راداری بسیار قوی به
نامZaslonبهره میبرد که به فاکس هاوند(میگ31)این امکان را میدهد تا همزمان به4(درمدلهای اولیه)هدف حمله کرده ودیگر جنگنده های دشمن را تحت کنترل داشته باشد.
طبق نظر بعضی کارشناسان این رادار قویترین وبهترین رادار جهان میباشد که حتی میتواند
(استیلت)را هم شناسایی کند.از نظر سیستم رانش نیز میگ31از دو موتور توربوجت با پس سوزD30F6بهره میبرد که هرکدام تراستی برابر 93KNتولید مینمایند وبا آنها فاکس هاوند سرعتی برابربا3برابرصوت پیدا کند.طراحی و شکل ظاهری میگ31بسیارشبیه به میگ25بوده
ودقیقا مانند آن دارای2جایگاه تسلیحات درزیرهربال ویکی درانتهای بال به اضافه4جایگاه در زیربدنه هواپیما میباشد.دردهه90باتوجه به قدرتمندشدن جنگنده های غربی روسیه فاکس هاوندهای خودرا ارتقا دادکه تواناییهای میگ31بسیاربهتروبیشترازقبل شد که امروزه این مدل را با نامmig_31bmشناخته میشود.میگ31بی ام دارای آیونیکی بسیار قویتر از نسلهای قبلی خودمیباشدوبه راحتی با اهداف هوایی یا زمینی درگیر میشود.ونیز به واسطه رادار پرقدرت خود میتواند همزمان24جنگنده دشمن را شناسایی کرده وبا 6تا ازآنها درگیر شود.
MIG_31A
کشورسازنده:شوروی سابق
هواپیماهای مشابه:MIG25.F14.F15
تعدادسرنشین:2نفر
ماموریت اصلی:رهگیرتمام آب وهوایی+ایجادامنیت هوایی
طول:21.5متر
طول بال:14متر
ارتفاع هواپیما:6.6متر
حداکثرسرعت:3ماخ
وزن خالی:22تن
وزن استاندارد:37تن
حداکثروزن:47تن
نوع وقدرت موتور:2موتورتوربوجت با پس سوزD30F6هرکدام با تراست93کیلو نیوتن
حداکثرتحملG:درسرعتهای فراصوت5+جی
حداکثربرد:3300کیلومتر
شعاع عملیاتی:720کیلومتر
ارتفاع پرواز:25000متر
مدت زمانبرای رسیدن به ارتفاع20کیلومتری:8دقیقه و54ثانیه
حسگرها:RVR.POSSIBLE IRST.TWSradar.LS/DS(رادارZaslonبابرد200کیلومتر)
تسلیحات:یک قبضه توپ23م.م GSH6-23موشکهای هوا به هوای R33-R40-R60-R73
MIG-31BM
این مدل دربسیاری جهات شبیه مدلهای قبلی است
نوع رادار:Zaslonبابرد400کیلومترو توانایی شناسایی استیلت .
توانایی جنگ الکترونیک:دارای سیستم مدرنECMوضدECM
نوع تسلیحات:یک قبضه توپ23م.م GSH_23
موشکهای هوا به هوای R27-R33-R40-R60-R73-R77
موشکهای هوا به زمینkh31p-Kh58
قیمت میگ31بی ام:40میلیون دلار
sorna
04-27-2011, 12:06 AM
http://forum.patoghu.com/images/poti/2008/09/2615.jpg
http://forum.patoghu.com/images/poti/2008/09/2616.jpg
sorna
04-27-2011, 12:08 AM
اين هواپيما خوش قيافه و چالاك و قوی با حضور موثر بيش از ۴۰ ساله اش هنوز رقيب برای خود می طلبد و در بسياری از پايگاههای هوايی و دريايی كشورهای مختلف يكه تاز می غرد پيش بينيها بر اين استوار است كه اين هواپيما تا آخر اين دهه نير همچنان پرواز نمايد .
يك هواپيمای جنگنده بمب افكن و شكاری كه خيلی از كشور های دنيا اين نوع را جزو ستون مهره نيروی هوايی خودشان در سه دهه اخير قرار داده اند منجمله اين كشورها كشور مان ايران است كه ۳۰ سال پيش نسبت به خريد اين هواپيما از كارخانه معظم مكدانل داگلاس آمريكا اقدام نمود . اين هواپيما در جنگ با عراق كارايی و چابكی خود را اثبات نمود . بطوری كه بيشتر حملات به بغداد و نفوذ به پدافند آن شهر كه كار هر هواپيمايی نبود توسط اين هواپيما صورت می پذيرفت .
سرعت اين هواپيما تقريبا دو برابر سرعت صوت می باشد .
http://www.sharemation.com/rezarahmani/F%204%205.jpg
بسياری از كشورهای دنيا دليل انتخاب خود نسبت به خريد اين هواپيما را بدنه قوی و قابليت نشستو برخواست از روی ناو و توانايی حمل مقادير قابل توجه بمب و ساير پرتابه های آتشين ذكر می كنند .
حضور موثر اين هواپيما در جنگ ويتنام به بعد بود و در اين جنگ اصلی ترين اسلحه آمريكا در برابر ويتنام همين هواپيما بود . در كشور ما در اواخر جنگ نيز از اين هواپيما برای نابود ساختن پدافند دشمن بكار می رفت . يكی از پيشرفته ترين f-4 های جهان نوع j آن می باشد كه در جنگ اول خليج فارس نيز نسلهای آخر آن مورد استفاده قرار گرفت . البته در كشور آمريكا كه بزرگترين استفاده كننده اين هواپيما در جهان است اين هواپيماها تقريبا بازنشست شده اند و گاها آنها را بعنوان هدفهای واقعی در مانورها از زمين بلند می كنند و آن را مورد هدف قرار می دهند .
اين در حالی است كه كشور اسراييل هنوز نسبت به ارتقای آن اقدام می نمايد و اين هواپيما را ******** فانتوم ۲۰۰۰ ناميده است . كشور اردن ايران و اسراييل از خجمله كشورهای دارنده اين هواپيما در خاور مينه هستند .
كشورهايی مانند انگليس و آلمان هم از ديگر كشورهايی هستند كه از اين هواپيماها استفاده نموده اند البته آلمان نسبت به جايگزينی آن با ترنادو اقدام نموده انگليس نيز اين جايگزينی ها را در راس امور هوايی خود قرار داده .
مطالب اين قسمت برگرفته از کتاب پيشرفته ترين هواپيماهای نظامی جهان (fantom f-4) است که به شما يشنهاد می کنم که اين کتاب را حتما تهيه کنيد چون مطالب اين قسمت را همراه با عکسهای مربوطه عنوان نموده است .
حال به تايخچه و معرفی هواپيمای f-4 ميپردازيم
اولين مدل f-4 که بصورت يک کابينه ساخته شد بنام f3h-g نامگذاری شد که اين هواپيما در سال ۱۹۵۳ ساخته شد اين جنگنده مجهز به رادار (AP2-50 ) بود و دارای دو موتور از نوع J-65 بود AH-1 نيز نوع تکميل شده اين مدل بود که در سال ۱۹۵۴ روی خط توليد قرار گرفت . اولين نوع دو کابينه اين هوايما نيز بنام F4-H1 بود که در سال ۱۹۵۸ تکميل شد
در اولين پرواز نخستين فانتوم خلبان آزمايشگر اين هواپيما از سرعت و قدرت اين جنگنده ابراز حيرت نمود
درسال ۱۹۵۹رکورد ارتفاع پروازی توسط اين هوپيما شکسته شد . اين فانتوم که بنام TOP FLIGHT معروف شد در ششم دسامبر ۱۹۵۹ تا ارتفاع ۹۸۷۷۵ متری سطح زمين صعود کرد که در آن زمان اين رکورد ۴۰۰۰ پا بيشتر از بهترين رکوردی بود که يک سال قبل از آن جت شکاری شوروی بر جای گذاشت .
در سال ۱۹۶۳ مدلی ديگر از اين هواپيما بنام F4-A ساخته شد . بعد از ان مدل ديگری از اين هواپيما که بسيار از آن استفاده شد F-4B بود اين نوع مزيتهايی از نظر ظاهری و تکنيکی با نوع F-4A داشت . رادار F-4B بزرگتر بود و قطر بدنه F-4B ۳۲ اينچ بيشتر بود کابين عقب F-4B کمی بالاتر آمده بود موتور های اين هواپيما نيز J-79-GE-8 بود که از نظر بازدهی نيز بسيار خوب بود .
بمحض درک ارزشهای اين شکاری از نوع B اين نوع توسط نيروی دريايی سفارش داده شد . نوع تجسسی F-4B نيز ساخته شد اين مدل که بنام RF-4B نام گذاری شد در عمليات عکسبرداری و جنگ الکترونيک بکار برده می شد و مسلح نمی شد .
اين مدلها را از شکل زير دماغه که به شکل دهان بسته موجود است و همچنين شکل ذوزنقه ای که در جلوی دماغه موجود است می توان شناخت . پس از مدتی نيز نيروی هوايی ايالات متحده سفارش ۲۷ فروند از نوع B اين نوع را داد . نيروی هوايی ابتدا نام F-110 را برای اين نوع از هوايماها گذاشت که بعدها به F-4C معروف شد .
که البته برای پرواز در نيروی هوايی تغييراتی روی آن داده شد . اين نوع هوايماها و اگثر مدلهای دیگر F-4 از کمر خود سوختگيری هوايی می کنند . مدلهای RF-4C نيز به بازار جنگ افزار شدند که از نوع تجسسی بودند .
F-4D نيز که پايه و اساس و کمر نيروی هوايی بسياری از کشورها را تشکيل می داد و می دهد پس از مدتی توليد و روانه بازار شد . فرق ميان مدل C و D در نگ دماغه آنهاست . در مدل D بخاطر رادار آن که کمی بزرگتر بود دماغه اش کمی بزرگتر شد . رادار نامبرده به توانايی هواپيما در درگيريهای هوا به زمين وسعت بيشتری بخشيد . اخيرا F-16 جايگزين اين نوع شده است . بعضی از انواع D به توپ ۲۰ ميلی متری نيز مجهز شده است .
F-4E که بيشترين توليد را در بين انواع F-4 ها داشته هنوز در بسياری از کشورهای دنيا می غرد . اين نوع از هواپيما را از روع توپ آن در زير دماغه می توان شناخت که طول آن از بقيه نوعها بزرگتر است . اصلی ترين هواپيمايی که بعدها جايگزين F-4E شد F-16 بود البته اين جايگزينی ها نشانه عدم توانايی F-4 ها نبود چون هنوز F-4 در بسياری از کشورها تنها سلاح رعب و وحشت برای دشمنانشان است .
بنظر من هميشه F-4 می غرد و دل آسمان را می شکافد و هيچگاه از آسمان محو نمی شود .
F-4G مدل پيشرفته مدل E است . اصلی ترين تفاوت ظاهری که در نوع G , E می توان به چشم ديد بالای سکان عمودی مدل G است که برجسته و طولی است مدل N نيز که بسيار پيشرفته است توليد شد و در نيروی دريايی آمريکا مشغول خدمت گرديد . بعد از ان نيز نوع S .
RF-4E برای کشورهای جهان مجموعا به تعداد ۱۳۰ فروند سفارش و توليد گشت که نقش بسزايی در تجسس و عکسبرداری برای اين کشورها داشته .
نوع F اين جنگنده نيز منحصرا برای آلمان توليد و تحويل شد . نوع M نيز منحصرا برای انگلستان توليد شد .
فانتوم نوع S احتمالا آخرين نوع فانتومی بود که ساخته شد .
http://www.sharemation.com/rezarahmani/F%204.jpg
اف ۴ های ایران
پيش از انقلاب اسلامي، ايران در ميان كشورهاي خارجي (خارج از آمريكا) داراي بيشترين تعداد اف ـ۴ فانتوم بود. ايران اولين بار در سال ۱۹۶۷ خواستار خريد اف ـ۴ دي شد. از اين هواپيماها در چندين عمليات ناموفق عليه هواپيماهاي ميگ ـ۲۵ شوروي كه در قلمرو هوايي ايران جاسوسي مي كردند، استفاده شد. (بعدها با خريد هواپيماهاي اف ـ۱۴ و آزمايش موفقيت آميز آنها در ارتفاعات بالا اين پروازهاي دست اندازانه شوروي قطع شد.) اولين عمليات موفقيت آميز اين هواپيماها در سال ۱۹۷۵ انجام شد؛ عملياتي كه بنا به درخواست سلطان نشين عمان و برضد شورشيان اين كشور انجام شد.
پس از انقلاب و تحريم تسليحاتي ايران از سوي آمريكا، اين كشور از تحويل ۱۶ آراف ـ۱۴اي و ۳۱ اف ـ ۱۴اي به ايران سرباز زد و اين هواپيماها هرگز به ايران تحويل داده نشدند.
ايران با وجود تحريم گسترده غرب توانست در جنگ اين هواپيماها را با اتكا به توان داخلي و تهيه قطعات موردنياز از كانال هايي به جز آمريكا در بهترين توان رزمي نگه دارد.
در آغاز جنگ تحميلي بر ضد كشورمان در ۳۱ شهريور ۱۳۵۱ (۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰) نيروي هوايي ايران بيشترين نقش دفاعي و همزمان تهاجمي را عليه عراق داشت و بازوي پرتوان اين نيرو هواپيماهاي اف ـ۴ فانتوم بودند كه پيروزي هاي نيروي هوايي و نقش موثر آن تا حد زيادي به اين هواپيماها بستگي داشت. اين جنگنده بمب افكن كاركشته افسانه اي بدون شك ستاره جنگ تحميلي بوده است. فانتوم تمام عمليات هاي محوله اعم از تك هاي سبك و بمباران هاي عمقي در خاك دشمن را به بهترين نحو انجام مي داد.
اين هواپيماها از سوي متخصصان داخلي به اين قابليت دست يافته اند كه موشك هاي ضد راديويي كي اچ ـ۵۸ را به همراه سيستم كمكي هدف يابي حمل و شليك كنند، از ديگر موشك هايي كه به لطف اقدامات متخصصان داخلي توسط اف ـ۴ حمل و شليك مي شوند مي توان به آرـ۷۳ و پي ال ـ۷ كه موشك هاي كوتاه برد هوا به هوا هستند، اشاره كرد. از ديگر اقدامات متخصصان داخلي مي توان دوبرابر كردن برد رادار
اي پي كيو ـ۱۲۰ و اضافه كردن سيستم خودكار هدف ياب به اين جنگنده بمب افكن اشاره كرد
http://www.sharemation.com/rezarahmani/F%204%20sozht.jpg
sorna
04-27-2011, 12:09 AM
اینم مطلبی در مورد جنگنده تقریبا موفق کفیر ساخت اسرائیل...برای اون دوستی که در مورد صنایع هوایی اسرائیل مطلب خواسته بودن:
در حدود سال های 1970، نیروی هوایی اسرائیل، تعداد 50 فروند هواپیمای موفق میراژ 5 را به شرکت داسو برگه فرانسوی سفارش داد. اما به دلیل فشارهایی که از سوی افکار عمومی برای عدم فروش آن ها به فرانسه وارد آمد، اسرائیل این جنگنده ها را تحویل نگرفت.
http://xs41.xs.to/pics/05320/Kafir3.jpg
پس از آن، اسرائیلی ها در ابعاد وسیعی به تحقیق در مورد طراحی انواع هواپیماهای جنگنده دست زدند که ابتدا به تولید هواپیمای اسرائیلی نشر و سپس کفیر انجامید. پس از مدتی، بر روی بدنه هواپیمای کفیر که شباهت قابل توجهی به میراژ 5 دارد، موتورهای J-79 جنرال الکتریک، یعنی همان موتورهای نصب شده بر روی هواپیمای فانتوم نیز بر روی جنگنده کفیر آزمایش گردید. بدنه این هواپیما برای ایجاد قابلیت نصب موتورهای J-79، ابتدا کوتاهتر و سپس دارای قطر بیشتری شده است و همچنین برای تامین هوای مورد نیاز برای پس سوز موتور، این هواپیما دارای چهار دریچه هوا روی بدنه و یک دریچه روی قسمت عقب بدنه است. همچنین ورودی های موتور این هواپیما به صورت کانال های هوایی با نیم مخروط هایی در وسط آن ها برای مهار امواج ضربه ای و کنترل میزان هوای ورودی به موتور می باشد. این هواپیما، برای کنترل پایداری عرضی خود و همچنین امکان انجام عملیات در ارتفاع پایین، یعنی همان نقطه ضعف هواپیماهای بال دلتایی، دارای یک جفت بالچه مشهور به کانارد در قسمت جلوی هواپیما و در طرفین ورودی های موتور آن است که امکانات بیشتری برای کنترل هواپیما در سرعت های پایین تر به آن می دهند.
http://xs41.xs.to/pics/05320/kfir2.jpg
جنگنده اسرائیلی کفیر در حال حمل چهار موشک سایدوایندر
این جنگنده، که بسیاری آن را یک کپی ناقص از هواپیمای میراژ 5 می پندارند، مجهز به تجهیزات الکترونیکی یا همان اویونیک اسرائیلی و تانک های سوخت بهبود یافته می باشد. این هواپیما، برای دفاع هوایی و مخصوصاً برای حملات زمینی طراحی و تولید شده است و حتی از تسلیحات، یعنی موشک ها و بمب های به کار رفته در هواپیمای میراژ 5 بهره می جوید. این هواپیما دارای طول بدنه ای به میزان 15 متر و دهانه بالی به میزان 8 متر است. این هواپیما، قادر است به کمک موتور J-79 با سرعت هایی بالغ بر 3/2 ماخ نیز دست پیدا کرده و به ارتفاع تا 18 کیلومتر نیز برسد. این هواپیما، با بیشترین وزن برخاست معادل 16 تن، هواپیمایی در کلاس سبک به شمار می آید
http://xs41.xs.to/pics/05320/kfir1.jpg
همچنین، جنگنده کفیر دارای برد نسبتاً کوتاهی به میزان 770 کیلومتر است که دلیل عمده آن، می تواند استفاده از موتورهای توربوجت پر مصرف J-79 بیان شود، چنانکه این موضوع، در خود هواپیمای فانتوم نیز وجود دارد. البته برای اسرائیل، با مساحت اندک کشورش، این ضعف چندان آشکار نمی نماید. کفیر قادر به حمل انواع موشک های سایدوایندر، پایتون، شفریر، ماوریک و شرایک، در کلاً 9 مقر در زیر بال ها و بدنه می باشد که وزن کل تسلیحات، یعنی مجموع بمب ها و موشک های محوله، می تواند تا 5 تن نیز برسد. ناگفته نماند جنگنده کفیر محصول صنایع هواپیما سازی اسرائیل یا IAI است که در نیروی هوایی آمریکا، اف-21 ای نام گذاری شده است.
sorna
04-27-2011, 12:10 AM
پس از اسرائیل، ایران بزرگترین دارنده هواپیمای فانتوم است. جمعاً سی و دو فانتوم دی، صد و هفتاد و هفت فانتوم ئی و شانزده فروند جنگنده فانتوم مدل آر اف شناسایی با دوربین های مخصوص قبل از سقوط رژیم شاهنشاهی و قطع روابط و سرویس فانتوم ها به ایران تحویل گردید.
شاه ایران در آن زمان، اهداف بسیار بلند پروازانه ای را در مورد تجهیز کشور خود به قدرتمند ترین کشور از نظر قدرت نظامی در حوزه خلیج فارس و خاور میانه در سر می پروراند. البته ایالات متحده نیز در اینجا منافع خود را در نظر گرفته و با تصور اینکه ایران دفاع خوبی علیه اتحاد جماهیر شوروی در آن زمان خواهد بود، شاه ایران را به طور فعالانه پشتیبانی می کرد. اولین بار، در سال شصت و هفت میلادی، سفارشی برای دریافت تعداد شانزده فانتوم دی توسط ایران به شرکت مکدانل داگلاس تسلیم گردید. سرانجام، اولین گروه فانتوم ها در 28 سپتامبر 1968 وارد ایران شدند.
فانتوم ایرانی:
http://img2.freeimagehosting.net/uploads/16f63fa2a8.jpg (http://forum.patoghu.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww.freeimagehosti ng.net%2F)
فانتوم های تازه تحویل شده ایرانی در بسیاری از ماموریت های رهگیری جنگنده سریع السیر میگ 25 فاکس بت که بر فراز آسمان ایران به طور غیر قانونی پرواز می نمود، شرکت جستند اما متاسفانه به دلیل سرعت بسیار بالای فاکس بت، این ماموریت ها هیچ کدام با موفقیت همراه نبودند. اولین استفاده فانتوم های ایرانی در نبرد، مربوط به کمک شاه ایران به سلطان عمان علیه شورشیان کشور او بود که در آن جنگ، یک فانتوم ایرانی با آتش زمینی سقوط نمود. بعد از مدتی دولت ایران تعداد 208 فروند فانتوم مدل ئی را نیز در ابتدای دهه هفتاد میلادی سفارش داد. تحویل این هواپیماها از سال 1971 شروع شده و تا به هنگام انقلاب ایران ادامه داشت. در این مدت، تنها 177 فروند از فانتوم های سفارش داده شده تحویل ایران شدند.
پس از به پیروزی رسیدن جمهوری اسلامی ایران، دولت ایران فوراً موضعی ضد غرب به خود گرفته و در نتیجه این اقدام، دولت آمریکا تحریمی را در ارائه تسلیحات و قطعات یدکی نظامی علیه ایران برقرار نمود. 31 فانتوم باقیمانده، هرگز تحویل نشدند. بعد از آلمان، ایران بزرگترین مشتری هواپیماهای شناسایی فانتوم بود. از این نوع فانتوم، تعداد 27 فروند توسط ایران سفارش داده شد که 16 فروند آنان تحویل گردید و 11 فروند باقیمانده به دلایل سیاسی فوق الذکر، در آمریکا باقیماند. تا زمانی که شاه ایران مجبور به فرار شد، ایران دارای 188 فروند فانتوم عملیاتی بود، اگرچه تحریم آمریکا علیه ایران باعث مشکلات شدید نگهداری و سرویس این هواپیماها شده بود.
افت و خیز های سیاسی ایجاد شده توسط انقلاب شکوهمند اسلامی ایران، باعث بغرنج تر شدن مسئله شده بود، به طوری که بسیاری از خلبانان و پرسنل بسیار حرفه ای و خوب آموزش دیده ایران از آمریکا اما وفادار به شاه ایران، مجبور به ترک کشور یا تبعید شدند. در نتیجه، تا سال 1980 که عراق بعثی به ایران حمله نمود، نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران یا نهاجا، تنها سایه ای از نیرویی بود که از آن انتظار می رفت. در آن زمان، تنها 40% فانتوم های ایرانی عملیاتی و قابل پرواز موثر بودند. جنگ ایران و عراق در سال 1980 با حمله هوایی عراق به شش پایگاه هوایی ایرانی و چهار پایگاه سپاه ایران آغاز گردید. این جنگ اگرچه در رسانه های غربی به ندرت پوشش داده می شد، اما در حقیقت یک تراژدی انسانی در مقیاس وسیع بود.
نیروی هوایی به دلیل عدم توانایی دو طرف در استفاده از نیروی هوایی شان به طور موثر، نقش چندان مهمی را ایفا نکرد. در ماه های آغازین جنگ، فانتوم های ایرانی عملیات های بسیاری به خوبی توانستند به درون خاک عراق و حتی حریم هوایی بغداد وی نفوذ نموده و نیروهای خود را بدین طریق پشتیبانی نمایند، اما نبردهای هوا به هوا بین جنگنده های دو کشور حتی در کل طول جنگ، بسیار به ندرت یافت می شود. در مراحل ابتدایی جنگ، ایران توانایی لازم برای پیروز شدن در اکثر نبردهای هوایی را داشت و این کار اکثراً با موشک های موثر سایدوایندر و یا مجبور کردن هواپیماهای دشمن به عقب نشینی به سوی کشورشان صورت می گرفت. اما در بیشتر اوقات، رادارهای APQ-120 هواپیماهای فانتوم ئی به دلیل کمبود قطعات یدکی قادر به انجام عملیات نبوده در نتیجه موشک های اسپارو نمی توانستند شلیک شوند.
همانطوری که گفته شد، خلبانان ایرانی در ابتدای جنگ برتری فوق العاده ای از نظر تجربه و مهارت نسبت به خلبانان عراقی داشتند، اما با به طول انجامیدن جنگ، نیروی هوایی به تدریج خلبانان و افسران واقعاً کار آزموده ای را که در آنها شک وفادار نبودن به جمهوری اسلامی می رفت، کنار گذارده و از خلبانان دیگر مبتدی استفاده کرد. در طی 9 ماه آغازین جنگ، تخمین زده می شد که حدود 60 فروند فانتوم از بین رفته باشد یا قابل استفاده نباشد. تاثیرات تحریم نظامی آمریکا و کمبود قطعات یدکی موجب کاهش شدید تعداد فانتوم های عملیاتی گردید، به طوری که تا آغاز سال 1983 میلادی، تنها حدود 12 تا 35 فروند فانتوم قابل پرواز در خدمت نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران بود. پس از سال 1982، کشور عراق تصمیم به تجهیز نیروی هوایی کشور خویش با هواپیماها و تسلیحات تازه تر نمود که از جمله آن می توان به ******** اتاندارد ها و میراژ های مجهز به موشک ماترا و ماژیک اشاره نمود که توسط شرکت داسو برگه تولید می شدند.
در طول جنگ، گزارش های بسیاری مبنی بر ساقط شدن هواپیماهای جنگنده ایرانی بسیاری توسط موشک های ماژیک حتی در ارتفاعات بسیار پایین نیز منتشر گردید. پس از سال 1982، می توان گفت که دیگر برد مسلم در نبرد های هوایی با عراق بود و هر چه کشور عراق بیشتر از سوی غرب تجهیز می شد، قوای نیروی هوایی ایران بیشتر تحلیل می رفت. در سال های پایانی جنگ، هواپیماهای ایرانی نمی توانستند بیش از 30 تا 60 سورتی پرواز در روز داشته باشند، در حالی که تعداد سورتی پرواز های هواپیماهای عراقی، حتی گاه 600 سورتی نیز می رسید. نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران نیز دریافت که عملیاتی نگاه داشتن تمام فانتوم ها در طول جنگ، کاری بس مشکل است. فانتوم هواپیمایی بسیار پیچیده، دارای نگهداری مشکل و نیازمند 135 ساعت سرویس زمینی به ازای هر ساعت پرواز هوایی است.
فانتوم ایرانی در حال حمل پس از تصادف:
http://img2.freeimagehosting.net/uploads/bd12f5b3b3.jpg (http://forum.patoghu.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww.freeimagehosti ng.net%2F)
یک سرهنگ ایرانی در سال های بعد از جنگ اظهار کرده بود که در سال 1986، تعداد فانتوم های قابل عملیات ایران زیر 20 فروند بوده و ایران در آن زمان، دیگر دارای هیچ فانتوم شناسایی عملیاتی نبود. کشور ایران در آن زمان، به شدت نیازمند قطعات یدکی فانتوم ها بود، حتی کار به جایی رسیده بود که قطعات هواپیماهای دیگر را جدا کرده و روی هواپیماهای نیازمند قطعات یدکی نصب می کردند. کشور اسرائیل در آن زمانه به طور مخفیانه قطعات یدکی هواپیماهای فانتوم را به ایران تحویل داد. دلیل اسرائیل برای این او این بود که با تجهیز ایران، تهدید ها از جانب عراق علیه اسرائیل فروکش خواهند کرد. از سوی دیگر، ایران در آن زمان قادر بود چه به طور قانونی چه غیر قانونی قطعات یدکی را از بازار جهانی نیز تهیه کند. در 31 آگوست سال 1984، یک هواپیمای فانتوم ایرانی در خاک عربستان سقوط نمود که تحقیقت نشان داد آن هواپیما از قطعات یدکی که از اسرائیل خریداری شده بود، استفاده می کرد.
فانتومها بر روی دریاچه سد مهاباد:
http://img2.freeimagehosting.net/uploads/01ee0f98ac.jpg (http://forum.patoghu.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww.freeimagehosti ng.net%2F)
در پنجم ژوئن سال 1984 میلادی، دو فانتوم ایرانی که در پی تهدید تجهیزات نفتی عربستان بر آمده بودند، توسط دو فروند هواپیمای اف-15 ایگل سی رهگیری شدند که یکی از فانتوم ها در این نبرد سقوط کرد. این برای اولین بار در تاریخ بود که یک هواپیمای ساخت شرکت مکدانل داگلاس، یک هواپیمای دیگر محصول همان شرکت را ساقط می سازد. هنگامی که در سال 1988، جنگ تحمیلی علیه ایران پایان یافت، نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران فقط تعداد معدود 12 فروند یا کمتر هواپیمای فانتوم را که هنوز قابل عملیات بودند، در اختیار داشت. در حال حاضر، پیش بینی می شود که تعداد 70 تا 75 فروند فانتوم های ایرانی هنوز قابل پرواز هستند که بیشتر آن ها را مدل فانتوم ئی تشکیل می دهند. هم اکنون، هواپیماهای فانتوم ایرانی به دلیل ناتوانی هوایی، تنها برای انجام عملیات هوا به زمین و تهاجم به مواضع زمینی و سطحی دشمن به کار می روند.
بر گرفته از "air"
sorna
04-27-2011, 12:11 AM
http://forum.patoghu.com/images/poti/2008/09/2617.jpg
sorna
04-27-2011, 12:15 AM
http://forum.patoghu.com/images/poti/2008/09/2618.jpg
sorna
04-27-2011, 12:15 AM
http://forum.patoghu.com/images/poti/2008/09/2619.jpg
sorna
04-27-2011, 12:16 AM
http://forum.patoghu.com/images/poti/2008/09/2621.jpg
موشک سجیل نصب شده بر زیر اف-14 ایرانی
sorna
04-27-2011, 12:17 AM
http://forum.patoghu.com/images/poti/2008/09/2620.jpg
آخرین اف-14 که قرار بود به ایران تحویل داده بشه ولی تحویل داده نشد و در یکی از پایگاههای آمریکا نگهداری میشه...
sorna
04-27-2011, 12:19 AM
http://forum.patoghu.com/images/poti/2008/09/2622.jpg
اورهال هواپیمای اف-14 در یکی از پایگاههای ایرانی
sorna
04-28-2011, 12:54 AM
بی شک ایران با گامهای خوبی که در صنعت هوانوردی برداشته سرآمد کشورهای منطقه است. به ویژه با طراحی و ساخت هوایمای جنگی شفق توانایی بالای خود را را به نمایش گذاشته و کارشناسان نظامی را در سراسر جهان، از چنین طراحی برجسته و پیشرفته ای شگفت زده کرد.
http://pic.azardl.com/images/42837479845200627934.jpg (http://pic.azardl.com/)
هواپیمای جنگنده ایرانی شفق، اولین هواپیمای نظامی ایرانی
در مورد هواپیمای جنگی شفق که توجه جهان هوانوردی را به خود معطوف ساخت و سایتها و مجله های مشهور صنعت هوانوردی در مورد آن دست به گمانه زنی پرداختند و آن را ستوده و نشانه ایی از پیشرفت صنایع هوایی ایران دانستند. طراحی و ساخت این جنگنده ابتدا قرار بود با همکاری روسیه انجام شود اما با توجه به فشارها و تهدیدهای آمریکا، روسیه خود را از این برنامه کنار کشید و طرحان و کارشناسان ایرانی به ویژه دانشگاه صنعتی شریف برای رو کم کنی هم که شده با همت و تلاش خودشان کار طراحی را انجام داده و به مرحله ساخت اولین نمونه رسیدند.http://pic.azardl.com/images/77547270853187574665.jpg (http://pic.azardl.com/)
در واقع همان گونه که سایت اینترنتی روسین دیفنس نوشته بود، ایران با طراحی و ساخت این جنگنده و نمایش آن همه را شگفت زده کرد. با ساخت این جنگنده صنایع هوایی ایران به پیشرفت قابل ملاحظه ای دست یافته است. این سایت اینترنتی همچنین در مورد این هواپیما می نویسد شفق از موتور روسی RD-33 کلیموف استفاده می کند و از کابین پیشرفته ایی مجهز به سامانه های نمایشگر رنگی ساخت روسیه استفاده می برد. این نمایشگرها را می توان قابل مقایسه با نمایشگرهای چند کاره و رنگی مورد استفاده در هواپیمای جنگی F/A-22 آمریکا دانست. این سایت شفق را با طرح هواپیمای MiG I-2000 روسیه قابل مقایسه دانسته است.
http://images5.theimagehosting.com/shafaq-image1.jpg
از ویژگیهای شفق میتوان به طراحی ویژه و آیرودینامیک تحسین برانگیز آن اشاره کرد. از شکل و شمایل هواپیما و همچنین ورودیهای هوای موتور آشکار است که طراحان تلاش بسیاری به خرج داده اند تا بازتابش راداری هواپیما را به کمترین حد ممکن برسانند تا امکان کشف و رهگیری آن دشوارتر باشد. در واقع می توان شفق را اولین هواپیمای جنگی استیلث ایرانی به حساب آورد. نوع سازه به کار رفته به شکل مناسبی اجازه حمل انواع بمب و موشکهای هوابه هوا و هوابه زمین و همچنین انواع بمب با هدایت لیزری را به این هواپیمای توانمند می دهد.
http://pic.azardl.com/images/85504631920469634271.jpg (http://pic.azardl.com/)
احتمالا طراحان با آینده نگری امکان استفاده از موشکهای هدایت شونده روسی را مد نظر داشته اند. ایران گفتگوهایی را برای تولید موتور پیشرفته روسی به نام RD-33 انجام داده است و گویا گفتگو هایی نیز در زمینه تولید تحت امتیاز نمایشگرهای چند منظوره ساخت روسیه در جریان است. این هواپیما که اولین نمونه آن سال قبل ساخته شد، قرار است که دو سال دیگر، با نقش نظامی یا آموزشی، وارد خدمت نیروی هوایی شود. به هر روی شفق گام تحسین برانگیزی در صنایع هوایی ایران به حساب آمده و طراحی و ساخت آن موجب افتخار و سربلندی ایرانیان است.
sorna
04-28-2011, 12:55 AM
همزمان با به پایان آمدن کار آزمایش سه جنگنده جدید ایرانی، یعنی هواپیماهای شفق، صاعقه و آذرخش، ایرانیان نیز به این باور رسیدند که تنها علم غربی نیست که می تواند برتر باشد، بلکه می شود به قول بزرگان، ایرانی، می تواند و برای نخستین بار در منطقه ایران این کار را انجام داد.
http://images5.theimagehosting.com/saeghe.jpg
پس از استقبال شما خوانندگان عزیز از مقاله مربوط به هواپیمای شفق، بر آن شدم که مقاله ای را نیز به طور مشترک، به پرداختن به بررسی هواپیماهای صاعقه و آذرخش اختصاص دهم. از سال ها پیش، طرح هواپیمایی به نام اوج در کار بود که البته این طرح ادامه نیافت. اما با پیگیری مسئولان، در آذر سال 1379، سرتیپ علی اکبر شوقی، رئیس دانشگاه شهید ستاری، اعلام کرد که هواپیمای جدیدی که با نام صاعقه در راه است، در سال 1382، اولین پرواز های آزمایشی خود را به انجام خواهد رساند. در تابستان سال 1383، صدا و سیما، تصاویر و فیلم های ویدیویی این هواپیمای جدید را با توضیحات کامل نمایش داده و بدین گونه بود که این هواپیما به ایرانیان معرفی گردید. در این هواپیما، از بدنه هواپیمای اف-5 آمریکایی، به دلیل طراحی خوب و قدرت مانور بالای آن الهام گرفته شده است. تفاوت اساسی ظاهری این هواپیما با اف-5، وجود دو سکان عمودی V شکل می باشد که برای ایجاد توانایی لازم برای مانور پذیری بهتر جنگنده صورت گرفته است. هواپیمای جنگنده صاعقه در حقیقت یک نمونه 10تا 15 درصد بزرگتر شده هواپیماهای اف-5 با سکانهای عمودی پروانه ای به منظور افزایش مانورپذیری و کاهش سطح مقطع راداری با سیستم های الکترونیک و موتورهای روسی می باشد.
http://images5.theimagehosting.com/saeqeh-pic1.jpg
پیشرانه این هواپیما دو دستگاه موتور RD-33 می باشد که از موتورهای هواپیمای اف-5 بسیار قدرتمندتر بوده امکان پرواز تا سرعتهای 5/1تا 8/1 ماخ را به این هواپیما می دهد. رادار این هواپیما از نوع N019-ME که در ایران بهسازی شده تا کارایی آن بر ضد اهداف زمینی افزایش یابد. بیشترین وزن محموله این هواپیما 4,400 کیلوگرم و وزن خالی این هواپیما 8,000 کیلوگرم و بیشترین وزن برخاست این هواپیما 15,000 تا 18,000 کیلوگرم بوده و بردی در حدود 600 کیلومتر را داراست. این هواپیما، برای اولین بار، در طی سفر آیت الله خامنه ای به همدان پروازی آزمایشی را با موفقیت تمام به انجام رساند که در پی آن، رهبر انقلاب به جمعی از خلبانان نیروی هوایی ایران تاکید نمود که این موفقیت، نتیجه تلاش بی وقفه و ایمان پایدار جوانان دانشمند این کشور است. اما هواپیمای آذرخش را می توان یک جنگنده اف-5 دانست که در آن مساحت بال ها تا حدودی افزایش یافته و موتورها و اویونیک آن با نمونه های جدیدتر روسی تعویض گشته است. مشهود ترین تفاوت این هواپیما با جنگنده اف-5، ورودی موتورهای به وضوح بزرگتر آن است که در نتیجه نصب موتور قدرتمند تر و نیاز به ورودی هوای بزرگتر حاصل آمده است.
http://images5.theimagehosting.com/azarakhsh-pic1.jpg
هواپیمای جنگنده ایرانی آذرخش با ورودی موتورهای بزرگتر
نظر شخصی بنده در مورد جنگنده ساخت ایران چنین عنوان می کنم که با توجه به این که حتی شرایط تا حدودی در کشور های مجاور منطقه مانند ترکیه یا عربستان بهتر نیز هست، این کشورها از خود هیچ گونه توانایی را حتی برای اصلاح جنگنده های خارجی از خود نشان نداده اند. همین موضوع، برتری ایران مشخص می سازد چرا که ایران حتی با وجود تحریم های اقتصادی فراوان، قادر به طراحی و ساخت دو جنگنده مستقل و اصلاح یک نمونه خارجی شده است. بنده اغراق های برخی که اعلام می کنند که این هواپیما ها حتی هواپیماهای غربی چون جنگنده F/A-22 را مغلوب می سازند را به طور کامل رد می نمایم. چون اگر واقع گرا باشیم، ایران یک کشور در حال توسعه است و نمی توان از او انتظار ساخت چنین جنگنده هایی را در وهله اول داشت، بلکه به تدریج باید به این اهداف دست پیدا کرد. در این اوضاع طراحی و ساخت چنین جنگنده هایی، با توانایی های نسبتاً خوب و قابل قبول، خود افتخار بزرگی محسوب می شود که کشورهای دیگر منطقه، ناتوانی خود را در برابر انجام چنین امور پراهمیتی، بوضوح نشان داده اند.
sorna
04-28-2011, 12:56 AM
ظاهراً مسئله ساقط شدن فانتوم های ایرانی به دست اف-15 های نیروی هوای عربستان سعودی، کنجکاوی بسیاری از خوانندگان عزیز را برانگیخته است. به همین دلیل لازم دانستم تا در مورد این موضوع توضیحاتی کوتاه را خدمتتان ارائه نمایم. گسترش قدرت ایران بر منطقه خلیج فارس در دهه هشتاد، باعث شد که آمریکایی ها از این موضوع چندان دل خوشی نداشته باشند.
http://www.farsinews.persiangig.com/k38yef.jpg
اف-15 ها در حال پرواز با یک فروند F-5
چرا که خلیج فارس پس از فلج شدن نیروی دریایی عراق به وسیله ایران در همان آغاز جنگ، تقریباً تحت نظارت ایران بود، اگر چه ناو های هواپیمابر و ناوچه های آمریکایی نیز در آن منطقه حضور همیشگی داشنتد. به همین دلیل، آمریکایی ها، گاهگاهی با انجام پروازهایی بر فراز سکوهای نفتی ایران در حاشیه خلیج فارس، درصدد ایجاد ترس و وحشت از عدم امنیت در این منطقه برآمدند و با انجام پروازهای گشتی بر فراز این سکوها، می خواستند که با قدرت نمایی، به ایران بفهمانند که اگر روزی دست از پا خطا کند، سر و کارش با این جنگنده هاست. طبیعی بود که عربستان صعودی که از هم پیمانان نزدیک آمریکا به شمار می آمد، ایالات متحده را در انجام این امر یاری می داد. سرانجام، در پنجم ژوئن 1984، دو فروند فانتوم ایرانی که خلبانی یکی از آن ها به گفته یکی از دوستان، به عهده سرهنگ خلبان همایون حمکتی و کمک خلبان او سیروس کریمی بود، تا چند ده کیلومتر وارد مرز های آبی و خاکی عربستان شدند.
http://www.farsinews.persiangig.com/aircraft_f-15_rsaf.jpg
اف-15 عربستانی در حال سوخت گیری هوا به هوا
شاید که هدف از این پرواز، مقابله با تهدیدهای هواپیماهای گشتی عربستان سعودی بود که به وفور در منطقه خلیج فارس جولان می دادند. پس از تشخیص این دو فروند فانتوم که به احتمال فراوان از نوع E بودند، دو فروند هواپیمای F-15C نیروی هوایی عربستان سعودی برای رهگیری فانتوم های ایرانی از فرودگاهی در همان نزدیکی برخاستند و پس از تعقیب و گریز هایی چند، سرانجام هر دو فانتوم مغلوب حریف قدر خود گشته و هدف موشک های اسپارو AIM-7 قرار گرفتند که این شلیک ها، هر دو به هدف برخورد کرده و منجر به سقوط فانتوم های ایرانی شد. عدم اعتراض ایران بدین موضوع در آن زمان به این دلیل بود که فانتوم های ایرانی در زمان مورد هدف قرار گرفتن، کاملاً در داخل خاک عربستان بودند و از این لحاظ، هیچ گونه خسارتی از سوی دولت عربستان یا سازمان های بین المللی به ایران پرداخت نشد.
http://www.farsinews.persiangig.com/ir7uk8.jpg
یک نمونه فانتوم ایرانی مدل E
گفتنی است که این نخستین بار در تاریخ هواپیمایی بود که یک محصول شرکت مک دانل داگلاس، محصول دیگری از همین شرکت را مورد هدف قرار می داد. البته به نظر من این شکست یک شکست طبیعی است، چرا که معلوم است که هواپیمای اف-15 به مراتب پیشرفته تر، جدیدتر و کارآمد تر است و به راحتی قادر است نه فقط فانتوم را، بلکه هر هواپیمای مشابه دیگری را به راحتی هدف قرار دهد. نبردی که بین اف-15 های عرب و فانتوم های ایرانی صورت گرفت، یک نبرد کاملاً نابرابر بود، چرا که فانتوم های ایرانی، به هیچ وجه از سوی غرب به لحاظ قطعات یدکی حمایت نمی شدند اما اف-15 های عرب در آن زمان، جزو جدیدترین جت های جنگنده جهان به شمار می آمدند. البته اگر در این نبرد، دو فروند اف-14 به جای فانتوم ها در صحنه حضور داشتند، ساقط شدن اف-15 ها مسئله عجیبی نبود،چرا که موشک های فینیکس، کار خود را خوب بلندند!
sorna
04-28-2011, 12:58 AM
جنگنده پيشرفته شفق تحت نظارت وزارت دفاع ايران و در مجموعه دانشگاه هوانوردي كه جزيي از دانشگاه صنعتي مالك اشتر ـ يكي از بزرگترين مراكز طراحي ايران ـ ساخته شده است. شفق يك هواپيماي مافوق صوت است كه از مواد جاذب امواج راداري ساخته شده است و وزني معادل پنج هزار كيلوگرم دارد
آذرخش
آذرخش هواپيمايي است كه بر پايه ساختار و طراحي اف- ۵ ساخته شده است اين جنگنده از نوع جنگنده هاي سبك و مخصوص حمله به اهداف زميني است.
وزن آن در حدود هشت هزار كيلوگرم است و مي تواند چهار هزار كيلوگرم بارگيري كند (منظور از بار تسليحات است) اين جنگنده داراي يك رادار ايراني كه بر پايه رادارهاي روسيه ساخته شده، است.
اف ـ ۶ فارمر
ايران اين هواپيما كه اف ـ ۶ سي نام دارد (ورژن پيشرفته جي ـ ۶سي) را در دهه ۱۹۸۰ از چين (جمهوري خلق چين) خريداري كرد اما از آن جا كه به عملكرد و قابليت آن در جنگ چندان نمي شد اعتماد كرد، در جنگ از آنها استفاده نشد بعدها اين هواپيماها به نيروي هوايي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي منتقل شدند.
سوخو ـ ۲۷ فلنكر
در جريان بازديد مقام معظم رهبري از دانشگاه شهيد ستاري در سال ۲۰۰۳ (۸۲ـ۸۱) فرمانده نيروي هوايي ايران اعلام كرد كه ايران در اوايل سال ۲۰۰۰ تعداد ۲۵ عدد از اين هواپيما را سفارش داده است.
اف ـ۱۴ تام كت
اولين و تنها كشوري كه اف - ۱۴ دريافت كرد ايران بود. ميگ ـ۲۵ هاي شوروي كه فاكس بت ناميده مي شدند به كرات حريم هوايي ايران را نقض مي كردند و ايران هيچ راهي براي مقابله با اين هواپيماي مافوق صوت و سريع نداشت. با اين وجود خلبانان ايراني تمامي هواپيماهاي موجود را آزمايش مي كردند تا ببينند كه آيا با آنها مي توانند با ميگ ـ ۲۵ هاي شوروي مقابله كنند يا نه. در نهايت همه آنها هواپيماهاي اف - ۱۴ تام كت و اف ۱۵ ايگل را پيشنهاد دادند تنها هواپيماهايي كه مي توانستند با ميگ ـ ۲۵ به مقابله بپردازند. در آگوست ۱۹۷۳ ارتش ايران تصميم به خريد هواپيماي اف ـ ۱۴ گرفت. اما دليل ديگر اصرار خريد اين هواپيما نيروي هوايي عراق بود. آنها از سال ۱۹۷۰ با رايزني با مسئولان فرانسه درصدد خريد ميراژ اف ـ ۱ بودند و همين نياز ايران به يك هواپيما كه برتري آنها را حفظ كند بيشتر مي كرد. قرارداد اوليه در ژانويه شامل ۳۰ فروند مي شد اما در ژوئن سفارش خريد ۵۰ فروند ديگر هم داده شد. اما در آن زمان شركت گرومن كه سازنده اين هواپيما بود يك وام ۲۰۰ ميليون دلاري از سوي ارتش آمريكا را از دست داده بود و ادامه ساخت اف ـ۱۴ براي آنان غيرممكن بود اما بانك ملي ايران براي جبران اين خسارت ۱۷۵ ميليون دلار به گرومن وام داد تا اين پروژه ادامه يابد و گرومن بتواند به ساخت اف ـ ۱۴ ادامه دهد.
http://www.gonad.org/upload/images/prb7wf_copy1.jpg
اف ـ۱۴ هاي ايران همانند تام كت هاي نيروي دريايي آمريكا بودند و فقط چند سيستم آيونيك از آنها حذف شده بود. پايگاه هاي ما در اين هواپيماها يكي در اصفهان و ديگري در شيراز (پايگاه جنگنده هاي تاكتيكال شيراز) انتخاب شدند. در ماه مي ۱۹۷۴ اولين گروه از نيروي هوايي ارتش شاهنشاهي سابق ايران براي آموزش خلباني اف ـ۱۴ به آمريكا رسيدند اين افراد همگي از خلبانان پيشكسوت اف ـ۱۴ بودند. در ژانويه سال ۱۹۷۶ دو فروند از اين هواپيماها تحويل ايران شدند. در آن زمان هنوز ميگ -۲۵ هاي شوروي حريم هوايي ايران را نقض مي كردند، در آگوست ۱۹۷۷ خلبانان نيروي هوايي ايران يك هواپيماي بي كيوام ـ۳۴ اي را در ارتفاع ۵۰ هزار پايي توسط يك موشك فينيكس سرنگون كردند و همين يك آزمايش مسئولان شوروي را مجبور به قطع پروازهاي ميگ ۲۵ بر روي ايران كرد. همچنين از ۷۱۴ موشك اي آي ام ـ ۵۴ اي فينيكس كه سفارش داده شده بود ۲۸۴ فروند تحويل گرفته شد. با پايان يافتن دهه ۱۹۷۰ تمام سفارش ها از قبيل ۴۰۰ اي آي ام ـ۵۴ اي فينيكس از سوي دولت ايران لغو شد. نحوه عملكرد اف ـ۱۴ هاي ايران در طول جنگ بسيار افسانه اي است. برخي از آمار چهار در برابر يك (يعني به ازاي سقوط هر اف ـ ،۱۴ چهار فروند توسط اين هواپيما سرنگون شده است) اين هواپيما سخن مي گويند. برخي مي گويند به دليل عدم وجود پشتيباني قوي، از اين هواپيماها چندان استفاده نمي شده است. برخي مي گويند به دليل وجود رادار بسيار پيشرفته از اين هواپيما در نقش چيزي مانند آواكس استفاده مي شده است. به هرحال هرچه كه بوده همه مي دانند كه فرماندهان ارشد نيروي هوايي عراق به خلبانان خود دستور داده بودند كه در صورت شناسايي يك اف ـ۱۴ در منطقه پروازي بايد سريعاً از آن جا دور مي شدند. در طول جنگ هميشه حضور اف ـ۱۴ در منطقه باعث دوركردن هواپيماهاي مهاجم عراقي مي شده است. در طول جنگ تنها دو گزارش از تلفات اف ـ۱۴ مخابره شده است. بيشترين روش از بين بردن هواپيماهاي مهاجم توسط اف ـ۱۴ هم استفاده از موشك فينيكس بوده است. در طول جنگ اف ـ ۱۴ انواع هواپيماهاي عراقي نظير ميراژ اف ـ ،۱ سوخو ـ ،۲۲ ميگ ـ ،۲۱ ميگ ـ ۲۳ و ميگ ـ ۲۵ را شكار كرده است. ايران در سال ۱۹۸۵ توانست بسياري از نظريات غربي ها را كه ايران قادر به استفاده از چند اف ـ۱۴ به صورت همزمان نبود را باطل كند. در ۱۱ فوريه ۱۹۸۵ طي يك رژه هوايي ۲۵ فروند اف ـ۱۴ به صورت همزمان از آسمان تهران گذشتند كه اين واقعه تمام دنيا را شوكه كرد و آن جا بود كه جهانيان به توانايي ها و قابليت هاي ايران پي بردند. در حال حاضر گفته مي شود تعداد ۶۰ فروند اف ـ ۱۴ مورد استفاده ايران قرار مي گيرد كه قطعات اين هواپيماها به طرق مختلف تامين مي شود. به هرحال رادار اي/ ان اي دبليوجي۹ اين هواپيما فعال است و اف - ۱۴ هاي ايران مي توانند موشك هاي ام آي ـ۹ سايدوايندر و اي اي ام ـ۷ اسپاروو را شليك كنند. بيشتر اف ـ ۱۴ هاي ايران با دو موشك سايدوايندر و چهار اسپاروو پرواز مي كنند. پس از پايان جنگ تحميلي، ايران پروژه هاي موفقيت آميزي را انجام داده است كه از آنها مي توان افزايش برد رادار اي دبليوجي ـ۹ و استفاده از آرـ۷۳ اي اي ام و چندين موشك هوا به زمين ديگر در هواپيما نام برد. همچنين ايران به سختي بر روي پروژه ساخت موشك فينيكس در داخل كشور كار مي كند.
اف ـ۴ فانتوم
پيش از انقلاب اسلامي، ايران در ميان كشورهاي خارجي (خارج از آمريكا) داراي بيشترين تعداد اف ـ۴ فانتوم بود. ايران اولين بار در سال ۱۹۶۷ خواستار خريد اف ـ۴ دي شد. از اين هواپيماها در چندين عمليات ناموفق عليه هواپيماهاي ميگ ـ۲۵ شوروي كه در قلمرو هوايي ايران جاسوسي مي كردند، استفاده شد. (بعدها با خريد هواپيماهاي اف ـ۱۴ و آزمايش موفقيت آميز آنها در ارتفاعات بالا اين پروازهاي دست اندازانه شوروي قطع شد.) اولين عمليات موفقيت آميز اين هواپيماها در سال ۱۹۷۵ انجام شد؛ عملياتي كه بنا به درخواست سلطان نشين عمان و برضد شورشيان اين كشور انجام شد.
پس از انقلاب و تحريم تسليحاتي ايران از سوي آمريكا، اين كشور از تحويل ۱۶ آراف ـ۱۴اي و ۳۱ اف ـ ۱۴اي به ايران سرباز زد و اين هواپيماها هرگز به ايران تحويل داده نشدند.
ايران با وجود تحريم گسترده غرب توانست در جنگ اين هواپيماها را با اتكا به توان داخلي و تهيه قطعات موردنياز از كانال هايي به جز آمريكا در بهترين توان رزمي نگه دارد.
http://www.gonad.org/upload/images/iiaff4eontanker_copy1.jpg
در آغاز جنگ تحميلي بر ضد كشورمان در ۳۱ شهريور ۱۳۵۱ (۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰) نيروي هوايي ايران بيشترين نقش دفاعي و همزمان تهاجمي را عليه عراق داشت و بازوي پرتوان اين نيرو هواپيماهاي اف ـ۴ فانتوم بودند كه پيروزي هاي نيروي هوايي و نقش موثر آن تا حد زيادي به اين هواپيماها بستگي داشت. اين جنگنده بمب افكن كاركشته افسانه اي بدون شك ستاره جنگ تحميلي بوده است. فانتوم تمام عمليات هاي محوله اعم از تك هاي سبك و بمباران هاي عمقي در خاك دشمن را به بهترين نحو انجام مي داد.
http://www.gonad.org/upload/images/f4.jpg
http://www.gonad.org/upload/images/001613.jpg
http://www.gonad.org/upload/images/phantom_2.jpg
اين هواپيماها از سوي متخصصان داخلي به اين قابليت دست يافته اند كه موشك هاي ضد راديويي كي اچ ـ۵۸ را به همراه سيستم كمكي هدف يابي حمل و شليك كنند، از ديگر موشك هايي كه به لطف اقدامات متخصصان داخلي توسط اف ـ۴ حمل و شليك مي شوند مي توان به آرـ۷۳ و پي ال ـ۷ كه موشك هاي كوتاه برد هوا به هوا هستند، اشاره كرد. از ديگر اقدامات متخصصان داخلي مي توان دوبرابر كردن برد رادار
http://www.gonad.org/upload/images/normal_f4phantomsun_jpg.jpg
اي پي كيو ـ۱۲۰ و اضافه كردن سيستم خودكار هدف ياب به اين جنگنده بمب افكن اشاره كرد.
اف ـ۵ تايگر
اولين نيروي هوايي دنيا كه اف ـ۵اي را دريافت كرد نيروي هوايي ايران بود. در بين سال هاي دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ نيروي هوايي ايران به بزرگترين و مجهزترين نيروي هوايي منطقه (نيروي هوايي) اولين اسكادران از اين هواپيما به تعداد ۱۳ فروند را اوايل فوريه ۱۹۶۵ به خدمت گرفت. در آن تاريخ ۱۱ فروند اف ـ۵اي و دو فروند اف ـ۵بي در پايگاه يكم شكاري در مهرآباد جايگزين اف ـ۸۴ تاندرجت شدند تا نقش تهاجمي نيروي هوايي را برعهده بگيرند.
http://www.gonad.org/upload/images/1iriafair_force__f5.jpg
اف ـ۵اي هاي ارتش ايران به استانداردهاي بالا تجهيز شده بودند، اين تجهيزات پيشرفته سيستم ناوبري آنبرد ليتون و كامپيوتر مركزي تسليحات بود. در آن زمان ايران مدل هاي قبلي اف ـ۵ (اف ـ۵اي و بي)را به كشورهاي يونان، تركيه، اتيوپي، ويتنام جنوبي و اردن فروخت، اما چند فروند براي انجام پروازهاي تمريني در ايران نگه داشته شدند.
با شروع جنگ و متعاقب آن تحريم تسليحاتي غرب عليه ايران، ايران به دليل عدم توانايي خريد قطعات و لوازم يدكي به سرعت در حال از دست دادن تعداد هواپيماهاي عملياتي خود بود. اما بعدها كه ايرانيان به پيشرفت هاي زيادي در صنايع هوايي دست يافتند، خود به ساخت و تهيه قطعات موردنياز براي تعمير و عملياتي نگه داشتن اين هواپيماها زدند ايران در پروژه اي به نام »افق« اين هواپيماها را به روز كرده است از جمله مي توان به دوبرابر كردن برد رادار اي پي كيو ـ۱۵۹ و سواركردن سيستم پرتاب موشكي پي ال ـ،۷ اي اي ام ـ۹ پي سايدوايندر و آرـ۶۰ آميدز اشاره كرد. به هرحال عمر عملياتي اين جنگنده ها كه در كنار اف ـ۴ به افسانه هاي فراموش نشدني جنگ تبديل شدند رو به پايان است و ايران به دنبال جايگزيني براي آنهاست.
اف۸۶/ سي ال ـ۱۳
كمي پس از اين كه نيروي هوايي ايران هم به دنياي «عصر جت» پيوست (اولين جت هاي ايران تي ـ۳۳ و اف ـ۸۴ بودند) نيروي هوايي آماده مي شد كه جت هاي پيشرفته تر اف ـ۸۶ اف را خريداري كند در ۱۴ آوريل ۱۹۶۰ ايران اولين اسكادران اف ـ۸۶ اف خود را دريافت كرد. خلبانان اين هواپيما از خلبانان پيشكسوت اف ـ۸۴ انتخاب شده بودند و اين اسكادران در پايگاه يكم شكاري در مهرآباد مستقر شد. از اف - ۸۶ براي كمك به سازمان ملل متحد براي مقابله با شورشيان كنگو در سال ۱۹۶۳ استفاده شد.
سي ال - ۱۳ ورژن كانادايي هواپيمايي اف-۸۶ است. تفاوت اين دو در موتورهاي آنان است. در دهه ۱۹۶۰ در حدود ۹۰ فروند سي ال ـ۱۳ به ايران فروخته شد.
اف - ۸۴
اف - ۸۴ اولين هواپيماي جت نيروي هواپيمايي ايران بود. اولين تاندر جت در ماه مي ۱۹۵۷ به ايران تحويل داده شد و كلاً حدود ۱۴۰ فروند از اين هواپيما خريداري شد. هيچ كدام از آن هواپيماها ديگر مورد استفاده قرار نمي گيرند.
ميگ - ۲۹ فالكروم
در اوايل دهه ۱۹۹۰ ميلادي ايران ۲۴ فروند ميگ ـ ۲۹ اي/ يوبي از روسيه تحويل گرفت. اين هواپيماها كه در دو دسته به ايران تحويل داده شدند براي تجهيز دو اسكادران در نظر گرفته شدند. در سال ۱۹۹۱ چهار ميگ ۲۹ سابق عراقي هم به اين هواپيماها اضافه شدند. ايران دوباره از روسيه درخواست خريد ميگ ۲۱ كرد اما به دليل انجام توافقاتي بين روسيه و آمريكا روسيه ديگر حاضر به فروش تسليحاتي در اين سطح به ايران نبود. اين هواپيماها با تغييراتي ناشناخته در سيستم هاي آيونيك در تبريز اورهال شدند. همانند ديگر ميگ ۲۹ هايي كه روسيه به ديگر كشورها مي فروخت اين هواپيماها هم فاقد توانايي حمل تانك سوخت زيربال بودند.
http://www.gonad.org/upload/images/mig_29_copy1.jpg
اما چند سال قبل نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران طي پروژه اي به نام «خورشيد» توانست ميگ ۲۹ هاي خود را با يك تانك سوخت خارجي ۴۵۰ ليتري مجهز كند. ميگ۲۹ يوبي براي انجام تمرينات و مانورهاي بسيار پيشرفته مورد استفاده قرار مي گيرد. پايگاه هاي دارنده اين هواپيماها تهران و تبريز هستند.
http://www.gonad.org/upload/images/iranmig29.jpg
در سال ۲۰۰۳ ، ۲۴ مدل پيشرفته ميگ ـ۲۹ سفارش داده شده اند كه چند فروند از آنها دريافت شده اند و مابقي در پروسه اداري تحويل قرار دارند. تايپ اين هواپيما معلوم نيست اما احتمال داده مي شود ميگ ـ۲۹ اس ام تي يا ميگ ـ۲۹ ام يك باشند و يا حتي ميگ ـ۲۹ سري دو.
صاعقه۸۰
صاعقه ۸۰ يك جنگنده دوپره پيشرفته دو نفره است كه بر پايه كلاس واي اف ـ۱۷/ اف ـ۱۴ ساخته شده است. اين هواپيما تقريباً به صورت كامل توسط صنايع هواپيماسازي ايران (هسا) ساخته شده است.
شفق
جنگنده پيشرفته شفق تحت نظارت وزارت دفاع ايران و در مجموعه دانشگاه هوانوردي كه جزيي از دانشگاه صنعتي مالك اشتر ـ يكي از بزرگترين مراكز طراحي ايران ـ ساخته شده است. شفق يك هواپيماي مافوق صوت است كه از مواد جاذب امواج راداري ساخته شده است و وزني معادل پنج هزار كيلوگرم دارد.
طراحي شفق يكي از پيچيده ترين طراحي هاي موجود است كه حالتي منحصربه فرد به آن داده است. موتور كليوف آردي ۳۳ اوليه براي شفق انتخاب شده است و صندلي اجكت آن هم توسط روسيه تهيه شده است. اين هواپيما چند تايپ مختلف دارد كه مدل دو نفره آموزشي، دو نفره هجومي و يك نفره هجومي را شامل مي شود. شفق را مي توان مهم ترين دستاورد ارتش جمهوري اسلامي ايران در ساخت هواپيما دانست.
اف ـ ۷ ايرگارد
در اواخر دهه ۸۰ قراردادي بين ايران و آلمان شرقي منعقد شد كه طي آن ايران از اين كشور چند فروند ميگ ـ ۲۱ پي اف و ميگ ـ ۲۱ يو دريافت مي كرد. با اتحاد دو آلمان اين قرارداد هم منتفي شد. گفته مي شود كه دو فروند هواپيماي دو نفره از اين هواپيماها به ايران رسيده اند ولي اين كه آيا پس از آن به پرواز درآمده اند يا نه مشخص نيست، بقيه هواپيماها اوراق شدند. به جاي اين قرارداد در اواخر دهه ۸۰ و اوايل دهه ۹۰ ايران چند فروند هواپيماي اف ـ ۷ ام و اف تي ـ ۷ از چين خريداري كرد. دليل اصلي خريد چنين هواپيماهايي قيمت پايين و تكنولوژي ساده آنها بود. اين هواپيماها بعدها در چند نمايشگاه هم به نمايش درآمدند و از آنها در كارهاي مختلفي نظير هدف استفاده مي شود.
sorna
04-28-2011, 12:58 AM
http://forum.patoghu.com/images/poti/2008/09/2623.jpg
توضیحی هست که اینهواپیما رو ایرانی میگن
ولی روی این هواپیما IIAF نوشته شده
رنگ پرچم هم سیاه و سفید و قرمز هست
به نظر من این هواپیما از هواپیماهای عراقی هست که به ایران پناهنده شده
IIAF میتونه Islamic iran air force ولی این اشتباهه چون ایران IRIAf این
نوشته برای ایران هست IIAF ممکنه باشه Islamic Iraq Air Force هست
(وزیر جنگ سایت Dierty-Hacker)
sorna
04-28-2011, 12:59 AM
F-16 Falcon
اینم یه مطلب در مورد F-16 که ایران برای خرید 300 تاش به آمریکا سفارش داده بود ولی بعد از انقلاب
آمریکا که برای جلوگیری از ضرر به دنبال مشتری براشون میگشت اونها رو به اسرائیل فروخت:
F-16 Falcon
https://www.sharemation.com/gsuit/f-16-3.jpg?uniq=5zfpnp
حدود ۴۰ سال پيش اكثر پروژه هاي نيروي هوايي آمريكا براي ساخت هواپيماهاي جنگنده كوچك با قدرت مانور بالا بود ولي چندي بعد (حدود يك دهه) شيوه هاي طراحي تغيير كرد و ديگر طراحان و مهندسان توجه خود را به مسايلي مانند سرعت زياد، ارتفاع بالا و تقويت سيستم هاي راداري متمركز ساختند تا هواپيماهاي جنگنده كمتر از تهديدات دشمن بيم و هراس داشته باشند.
اين مشخصات را به خوبي مي توان در جنگنده
F-4 آمريكايي ساخت شركت مك دانل داگلاس ملقب به شبح «phantom كه كشور ما هم چندين فروند از اين مدل را داراست» ديد. هواپيماهاي جنگنده F-4 يكي از بازوان پرتوان نيروي هوايي آمريكا در زمان جنگ ويتنام بودند و نكته قابل توجه استفاده دومنظوره از آنها بود زيرا F-4ها علاوه بر نيروي هوايي به نيروي دريايي نيز كمك مي كردند.
طراحي F-4 در ابتدا طرحي براي ساخت يك هواپيماي رهگير شكاري بود و به همين علت موتورهاي قوي جت (نسبت به زمان خود)، سرعت اوج گيري بالا و قدرت حمل موشك هاي هدايت شونده، همگي مسايلي بودند كه مهندسان براي يك هواپيماي رهگير در نظر گرفته بودند تا
F-4 بتواند در ارتفاعات بالا هواپيماهاي پايين تر از خود را هدفگيري كند.
البته در جنگ ويتنام هواپيماهاي F-4 تنها در نقش جنگنده عمليات انجام دادند. رقيب بسيار سرسخت آن زمان هواپيماي F-4، هواپيماي ميگ (Mig-21) روسي بود كه البته F-4ها توانمندتر بودند.
بعد از جنگ ويتنام طراحان آمريكايي شروع كردند به رفع نقايص F-4ها تا بتوانند نسل جديدي از هواپيماهاي جنگنده را معرفي كنند زيرا چندين فروند F-4 در جنگ نابود شده بود. مشكلات و نواقصي مانند شناسايي سهل و آسان رادارهاي دشمن، برد و ديد كم راداري كه اين امر باعث مي شد تا خلبانان براي نشانه گيري و هدف يابي به نزديكي هدف بيايند و شليك كنند كه باعث مي شد تا پدافندهاي دشمن آنها را شناسايي و نابود كنند اين مشكلات به نسبت در هواپيماهاي جنگنده بعدي كمتر ديده مي شود (به عنوان مثال در جنگنده هاي F-14 و F-15)
در هواپيماي جنگنده F-15 خصوصيات ديد راداري بسيار وسيع (۳۶۰ درجه حول هواپيما)، قدرت مانور بسيار بالا و سرعت مافوق صوت باعث شد تا لقب عقاب را بگيرد و يكي از محبوب ترين هواپيماهاي نيروي هوايي آمريكا شود كه نسبت به هواپيما F-4 بسيار پيشرفته تر، سريع تر و بلندپروازتر بود. F-15 جزو اولين هواپيماهايي بود كه با موشك هاي مدرن اسپارو (Sparrow) تجهيز شد. در تمامي موارد F-15 نسبت به F-4برتري داشت به جز يك مسئله و آن هم هزينه سنگين ساختش بود.
اين جنگنده مي تواند با سرعت ۵/۲ ماخ در ارتفاع ۶۵ هزارپايي پرواز كند.باز هم بعد از مدتي نيروي هوايي آمريكا با صرف بودجه هاي هنگفت ، براي رفع تمامي نيازهايش،به فكر ايجاد قوي ترين نيروي هوايي دنيا افتاد و سريعاً شركت هاي بزرگ صنعت هوافضا را «البته تنها شركت هاي آمريكايي» مانند بوئينگ، لاكهيد مارتين، نورثروپ، مك دانل داگلاس و... را دعوت به همكاري كرد و با ايجاد رقابت هاي سخت ميان آنها به هدفش رسيد.
http://www.globalaircraft.org/photos/planephotos/f-16-9.jpg
نيروي هوايي آمريكا به اين شركت ها اعلام كرد كه طرح هاي مفهومي (Concept) بهترين جنگنده اي را كه مي توانند بسازند، اعلام كنند. در مدت كمتر از يك سال چندين طرح از هر شركت به نيروي هوايي ارايه شد كه از ميان آنها طرح YF-16 از شركت جنرال دايناميك و YF-17 از شركت نورثروپ برگزيده شدند.
طرح YF-16 داراي يك موتور توربوفن بود و وزن كمي داشت در صورتي كه YF-17 دو موتور جت داشت كه از YF-16 سنگين تر و طويل تر بود.
بعد از چانه زني هاي فراوان بين طرح هاي موجود سرانجام در سال ۱۹۷۶ طرح F-16 بر F-17 غالب آمد و نيروي هوايي آمريكا به عنوان جنگنده اي براي آينده با آن موافقت كرد.
در آن زمان هم نشريات آمريكايي موضع گيري جالبي در مقابل F-16 نشان ندادند و طراحان شركت جنرال دايناميك براي بهتر جلوه دادن اين هواپيما نهايت سعي و تلاش خود را انجام دادند تا در مقابل تهديد لغو قرارداد ساخت F-16 پايداري كنند. به عنوان مثال يكي از مهم ترين رقباي F-16 در يگان هوايي آمريكا هواپيماي F-15 بود كه مهندسان شركت جنرال دايناميك براي صرفه جويي در هزينه ها در ساخت بدنه F-16تنها دو درصد از فلز تيتانيوم استفاده كردند در صورتي كه ۲۵ درصد وزن بدنه هواپيماي F-15 از تيتانيوم ساخته شده است.
يك سامانه هدايت الكتريكي پيشرفته
(Fly-by-Wire) پيشرفته در اين هواپيما كار خلبان را بسيار آسان تر كرده است. يكي از مهم ترين نكات هواپيماي F-16 نسبت تحمل بار زياد به وزن كم بدنه است كه مي تواند مقدار زيادي از تسليحات جنگي را در هر پرواز با خود حمل كند.
كابين خلبان بسيار پيشرفته است و ديد بسيار خوبي حتي نسبت به پشت سر دارد و به گونه اي مي توان آن را نوعي جديد از طراحي دانست كه در آينده در هواپيماي F-22 نيز استفاده شد.
http://www.globalaircraft.org/photos/planephotos/f-16_18.jpg
شركت جنرال دايناميك با انعقاد قراردادي در
۱۳ ژانويه سال ۱۹۷۵ با نيروي هوايي آمريكا موظف شد كه يك نمونه ابتدايي عملياتي از F-16 بسازد طراحان به گونه اي براي ساخت اولين مدل سعي و تلاش كردند كه از آن مي شد به عنوان يك هواپيماي چند منظوره «نبردهاي هوا به هوا و هوا به زمين» استفاده كرد.
نسبت به هواپيماهاي زمان خود سبك وزن بود و نمونه اوليه آن با نام F-16A تنها ۱۵۶۰۰ پوند وزن داشت كه باز هم در مدل هاي بعدي (B و C و D) تغييرات ديده مي شود. از مدل A ۲۰ فروند ساخته شد كه تمامي آنها تك سرنشينه بودند.
نيروي هوايي سريعاً به فكر تربيت خلبانان ماهر براي هدايت اين جنگنده افتاد و به همين علت مدل B دو سرنشينه ساخته شد.
اولين پرواز هواپيماي جنگنده F-16A در دسامبر سال ۱۹۷۶ انجام شد و اولين نمونه عملياتي آن در ژانويه سال ۱۹۷۹ تحويل اسكادران ۳۸۸ پايگاه هوايي هيل (Hill) در ايالت يوتا شد.
مدل هاي بسيار متنوعي از آن ساخته شد. مدل هاي C و D جايگزيني براي هواپيماهاي اوليه A و B بودند كه تنها تفاوتشان در سيستم هاي ايونيك (الكترونيك پرواز) و سيستم هاي راداري بود. در مدل هاي C و D رادارها بسيار پيشرفته تر شدند و تسليحات و موشك هاي مدرن بر روي هواپيما نصب شد و تا نوامبر سال ۱۹۸۱ تمامي آنها به نيروي هوايي تحويل داده شد.
همان طور كه مي دانيد يكي از مهم ترين قسمت هاي طراحي هواپيما موتور آن است. براي ساخت موتور نيز از شركت هاي مجرب موتورسازي جنرال الكتريك و پرت و ويتني دعوت به همكاري شد. F-16 يك موتور بود و به همين علت بايد از يك موتور بسيار پرقدرت استفاده مي شد مدل هاي F-100 از شركت پرت و ويتني و F-116 از جنرال الكتريك پيشنهاد شدند كه هر دو توربوفن هستند و بازدهي خوبي دارند هركدام از آنها حدود ۱۲۱۵۰ كيلوگرم نيروي پيشران توليد مي كنند تا با چنين قدرتي سرعت هواپيما به دو ماخ (حدود ۱۵۰۰ مايل در ساعت) برسد.
برد پروازي ۳۹۰۰ كيلومتر براي يك بار سوختگيري نشان دهنده مصرف نسبتاً پايين سوخت آن است. تمامي F-16ها مجهز به يك مسلسل M61A1 هستند كه مي تواند ۵۰۰ تير در دقيقه (هشت تير در ثانيه) شليك كند. آويزگاه هاي خارجي بر روي بال ها و بدنه اصلي مي تواند در هر پرواز چندين موشك را با خود حمل كند كه براي معرفي تسليحات قابل حمل توسط يك F-16 احتياج به چندين صفحه روزنامه است.
در كل يكي از بهترين هواپيماهاي جنگنده است كه نيروي هوايي آمريكا تمامي آنها را براي ورود به قرن جديد پيشرفته تر و به روز (Update) كرده است.
مشخصات :
وظیفه : جنگنده چند منظوره
مبنای قدرت : یک موتور توربوفن
نیروی پیشران : 12150 کیلوگرم
پیشینه وزن برخاستی : 16875 کیلو گرم
طول : 12.8 متر
ارتفاع : 2.8 متر
فاصله دوسر بال : 9.8 متر
سرعت : دو ماخ
سقف پرواز : 15000 متر
برد : 3900 کلیومتر
sorna
04-28-2011, 12:59 AM
پس از تكميل مطالعات زياد كه كارخانجات نورث روپ (North Rope)در راه تشكيل يك هواپيماي بر جسته هوائي (رهگير)بعمل آورد موفق شد در 30 جولاي 1959 زحمات خود را به ثمر رسانده و جنگنده ي پر قدرت جديدي بنام ان-156-اف(N-156-F)به جهان پرنده هاي آتشين عرضه كند كه بعدا نام آن به اف-5-آ تغيير نمود اين جنگنده ها بنام مستعار فريدوم فايتر(Freedom Fighter)بمعناي جنگنده ي آزادي معروف شد و شايد بهتر بود اسم آنرا جنگنده ي آزادي به سبك آمريكايي ميگذاشتند!.
در 25 آوريل 1962 نيروي هوايي آمريكا اعلام كرد كه اف-5-آ را در برنامه ي جديد تسليحات نظامي قرار داده و بالاخره در ژانويه ي 1963 هواپيماي اف-5-آ در نيروي هوائي آمريكا به پرواز در آمد و بعد از آن اولين كشور كه اف-5-آ تحويل گرفت ايران بود كه در سال 1343 (1965) نيروي هوايي خود را با جت ما فوق صوت اف-5 مجهز نمود و بعد از آن عربستان سعودي،كشورهاي آفريقاي جنوبي و تركيه نيز اف-5-آ دريافت نمود
بعد از مدتي كمپاني نورث روپ تصميم به تكميل اف-5-آ گرفت و اف-5-ئي يا تايگر-2 (Tiger-2) را توليد نمود كه در سال 1970 به عنوان شكاري بين المللي انتخاب و سفارش توليد 325 فروند اف-5-ئي به نورث روپ داده شد كه براي كشورهاي تايلند-تايوان-ويتنام جنوبي و كره جنوبي بود.پرواز آزمايشي اف-5-ئي براي اولين بار در سال 1972 انجام شد و اولين توليد كلي آن از سال 1973 شروع گرديد.براي دسترسي به اطلا عات جامعتر درمورد اف-5 به اينجا مراجعه كنيد
بعد از مطالعه زياد روي اصول آيروديناميكي و امكاناتپرواز هواپيماهاي ديگر و تجاربي كه از اف-۵-آ بدستآمده بود نورث روپ تصميم به انجاماصلاحاتي روي اف-۵-آ گرفت كه اولين آنها اضافه كردن رادار روي آنبود.و بعد از آن استفاده از فلاپهاي مانور كننده در دو طرف لبه ي حمله و عقب بال هواپيما است. اين فلاپها سبب ميشود كه هواپيما در زاويه ي حمله ي معين نسبت به نمونه ي قبلي دچار پساي كمتري گردد و تعادل خود را از دست ندهد و (برا)ي بيشتر بدست آورد بدون آنكه در كنترل هواپيما خللي وارد شود و در نتيجه استفاده از آنها اف-5-ئي ميتواند در15000 پا 10.3 درجه در ثانيه بگردد و در صورتي كه اف-5-آ و هواپيما عاي مشابه در ثانيه 8.9 درجه ميگردند و ميزان گردش گود را نيز از 15.5 درجه در ثانيه به 17.5 درجه افزايش داده و شعاع گردشهاي پايدار نيز از 4500 به 2800 پا كاهش يافته و به عبارت ديگر 38 درصد كم شده.با اضافه كردن يك رديف كمپرسور به موتور بدون اينكه در شكل يا حجم آن تغيير زيادي داده شود 23 درصد به قدرت موتور آن افزوده شده .اصلاح موتور باعث گشته كه 15 اينچ به طول هواپيما و 16 اينچ به فاصله ي دو نوك بال اضافه شود.دهانه ي ورود هوا نيز بزرگتر شده تا ورود هواي بيشتر را امكان پذير سازد. با افزايش حجم بدنه بر ظرفيت مخازن سوخت داخلي 570 پوند اضافه شده و همچنين از آسيب پذيري آن در مقابل آتش مسلسل جلوگيري شده. قدرت هر يك از موتورها در سطح دريا 5000 پوند است و در مصرف سوخت نيز كاهش قابل توجهي داده شده و تغيير عمده در موتور همان اضافه شدن يك رديف كمپرسور استتغييرات فني در موتور باعث شده كه موتور به اصطلاح زودتر جواب بدهد. و يا به عبارت ديگر زودتر دور بردارد.لذا طول باند لازم براي برخاستن از7300 پا به 5300 پا كاهش يافته . با كليه تجهيزات براي رهگيري (دو سايدوينر و دو توپ) طول لازم براي بلند شدن با وزن 16050 پوند 2050 پا است سرعت اوجگيري نيز از 28700 پا در دقيقه به 31600 پا افزايش يافته. اف-5-ئي داراي شعاع عمل زيادتري نسبت به اف-5-آ است. مثلا قادر است 3200 پوند بمب را در مسافت 400 مايلي بريزد و به پايگاه برگردد
http://forum.patoghu.com/
اف-5-ئي به دلايل ذير شكاري برگزيده ي جهان است.هواپيماي ما فوق صوت يك نفره ..سبك ..داراي سهولت عملياتي فوق العاده و مشخصات پروازي و امكتنات رزمي برجسته بوده.ارزاني و سهولت نگهداري نيز يكي ديگر از دلايل ميباشد.
اف-۵ قادر به حمل بمبهاي ۳۵۰ يا ۵۰۰ ،۷۵۰ و ۱۰۰۰ پوندي و يا بمبهاي ام-كا-۳۶(m-k-36)است و قادر به حمل بمبهاي ناپالم وراكتهاي ۲.۷۵ ميليمتري نيز هست.اف-۵ براي ماموريت رهگيري داراي دو موشكآ-اي.ام.۹(AIM-9) و دو توپ ۲۰ ميليمتري از نوع ام-۲۹(M-29)با هر كدام ۲۸۰ تيراست.
اف-۵-ئي داراي يك رادار كوچك از نوع امرسون(emerson)با برد ۲۰ مايل است و براي بدست آوردن زاويه و مسافت شكاري هاي دشمندر جنگ هاي هوائي به كار ميرود.
اف-۵ همچنين مجهز به سيستم كشف هدف ليزريگرديده. اين سيستم به خلبان امكان ميدهد تا از وجود هواپيماي دشمن در فاصله دورآگاهي پيدا نمايد و خود را براي درگيري آماده سازد و ضمنا اطلاعاتي از هواپيمايدشمن را در اختيار خلبانان ميگذارد كه بوسيله سايت چشمي كه بر روي كلاه نصب ميشود ودر اختيار خلبان قرار ميگيرد. بعضي از مدلهاي متاخر اف-۵ ئي قادر به حمل موشكهايماوريك با سيستم هدايت تلويزيوني نيز هستند.
اف-۵-آ به تعداد ۱۲ فرونددر اتيوپي ،۴۰ فروند يونان كه بعدا با اف-۵ ائي تعويض شد.
۷ فروند ليبي،۱۵ فروند فيليپين ،۴۵فروند كره جنوبي،۷۰ فروند تايوان،۲۵ فروند تايلند ،۱۴۰ فروند تركيه و ضمنا كانادا واسپانيا نيز اف-۵ مونتاژ مي كنند. كانادا ۸۹ فروند براي خود و ۱۵ فروند برايونزوئلا ساخته است. اسپانيا ۳۶ فروند براي خود ساخته است. اف-۵-بي كه مدل ۲ نفره ياف-۵-آ است ۳۲ فروند در نروژ و كانادا نيز ۳۰ فروند براي هلند ساخته است.۳۴ فروندنيز در اسپانيا موجود است و ۲۴ فروند نيز توسط كانادا براي ونزوئلا ساخته شده و ازاف-۵-ئي ۱۱۲فروند در ايالات متحده آمريكا كه ۵ فروند آن در نيروي دريايي خدمتميكنند.
۳۶ فروند برزيل ،۲۵ فروند شيلي،۱۲فروند اتيوپي و ۳ فروند يونان ،۱۵۰ فروند ايران ،اردن و مالزي و كنيا ۱۴فروند،مراكش ۲۴ فروند. عربستان سعودي ۷۰ فروند ...سوئس ۰ ۶فروند و ۴۰ فروند تايلندو تايوان دارا هستند.
اف ۵ های ایران
http://forum.patoghu.com/
اولين نيروي هوايي دنيا كه اف ـ۵اي را دريافت كرد نيروي هوايي ايران بود. در بين سال هاي دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ نيروي هوايي ايران به بزرگترين و مجهزترين نيروي هوايي منطقه (نيروي هوايي) اولين اسكادران از اين هواپيما به تعداد ۱۳ فروند را اوايل فوريه ۱۹۶۵ به خدمت گرفت. در آن تاريخ ۱۱ فروند اف ـ۵اي و دو فروند اف ـ۵بي در پايگاه يكم شكاري در مهرآباد جايگزين اف ـ۸۴ تاندرجت شدند تا نقش تهاجمي نيروي هوايي را برعهده بگيرند.
اف ـ۵اي هاي ارتش ايران به استانداردهاي بالا تجهيز شده بودند، اين تجهيزات پيشرفته سيستم ناوبري آنبرد ليتون و كامپيوتر مركزي تسليحات بود. در آن زمان ايران مدل هاي قبلي اف ـ۵ (اف ـ۵اي و بي)را به كشورهاي يونان، تركيه، اتيوپي، ويتنام جنوبي و اردن فروخت، اما چند فروند براي انجام پروازهاي تمريني در ايران نگه داشته شدند.
http://www.sharemation.com/rezarahmani/iriaf_rf-5a_2-7205.jpg
با شروع جنگ و متعاقب آن تحريم تسليحاتي غرب عليه ايران، ايران به دليل عدم توانايي خريد قطعات و لوازم يدكي به سرعت در حال از دست دادن تعداد هواپيماهاي عملياتي خود بود. اما بعدها كه ايرانيان به پيشرفت هاي زيادي در صنايع هوايي دست يافتند، خود به ساخت و تهيه قطعات موردنياز براي تعمير و عملياتي نگه داشتن اين هواپيماها زدند ايران در پروژه اي به نام »افق« اين هواپيماها را به روز كرده است از جمله مي توان به دوبرابر كردن برد رادار اي پي كيو ـ۱۵۹ و سواركردن سيستم پرتاب موشكي پي ال ـ،۷ اي اي ام ـ۹ پي سايدوايندر و آرـ۶۰ آميدز اشاره كرد. به هرحال عمر عملياتي اين جنگنده ها كه در كنار اف ـ۴ به افسانه هاي فراموش نشدني جنگ تبديل شدند رو به پايان است و ايران به دنبال جايگزيني براي آنهاست
sorna
04-28-2011, 01:00 AM
در سال 1954 میلادی، شرکت نورث روپ تحقیقاتی را برای طراحی و ساخت جنگنده ای سبک وزن، کاملاً ارزان قیمت و با نگهداری آسان که بتواند حتی از فرودگاه های بسیار کوتاه نیز تیک آف نماید، آغاز کرد. پس از مدتی، برای اولین بار هواپیمای چست و چابک شکاری جنگنده ی فوق سبک اف-5 دو موتوره، با لقب جنگنده آزادی متولد شد.
http://images5.theimagehosting.com/b982604.jpg
این جنگنده، با وزنی خالی حدود 4 تن، می توان گفت که سبک ترین هواپیمای جنگنده امروزی به شمار می رود. مدل A این هواپیما توانایی های هوا به هوای بسیار کمی داشت و بیشتر قدرت خود را در بمباران و حمله به اهداف و مواضع زمینی نشان می داد. پس از این مدل، مدل B این جنگنده عرضه شد که قدرت نبرد هوا به هوای آن نیز افزایش یافته و بهبود هایی نیز پیدا کرده بود. این مدل، گونه ی دو سرنشینه این هواپیما بود که به منظور انجام ماموریت ها با دقت بیشتر توسط دو خلبان و همچنین امکان انجام تمرینات مدرسه های زمینی هوایی عرضه شد. این هواپیما، بیشتر برای منظورهای تمرینی معلم خلبان و دانشجو به وجود آمده بود که سال ها نیز در این نقش باقیمانده و خدمت نمود. همچنین، هدف دیگر طراحی این هواپیما، طراحی شکاری جنگنده ای با نقش برتری هوایی بود که در مقابل هواپیماهای تازه تولید شده میگ 21 که مشکلاتی را برای بعضی از کشورها ایجاد می نمودند، مقاومت نموده و آنان را به خوبی از صحنه نبرد به در کند.
http://images5.theimagehosting.com/f-5e-DF-ST-82-06287.jpg http://images5.theimagehosting.com/copetiger3_030226F3_0FT61.jpg
این جنگنده به دلیل وزن فوق العاده سبکش، توانایی بسیاری در انجام مانورهای هوایی دارد و به دلیل طراحی ویژه اش، هزینه به پرواز در آوردن این جنگنده تقریباً برابر با یک سوم هزینه وارد عمل کردن یک جنگنده اف ای-18 هورنت است. مدل F-5E گونه ای بسیار بهبود یافته تر و قدرتمند تر است که بعدها طراحی و به کشورهای مختلفی از جمله ایران عرضه گردید و این هواپیما، هم اکنون نیز در نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران مشغول به خدمت بوده و در طی سال های جنگ تحمیلی استفاده های گسترده ای از آن به عمل آمد. این جنگنده از دو موتور توربوجت جنرال الکتریک J-58 با قدرت 4.080 پوند تراست استاتیک بهره می جوید که این میزان کشش، در نمونه Tiger II افزایش یافته است. حداکثر سرعت این هواپیما حدود 4/1 ماخ یا سرعت صوت بوده و دارای سرعت گشت زنی و کروزی معادل 97/0 ماخ می باشد. همچنین، حداکثر برد این جنگنده حدود 900 کیلومتر می باشد که این مقدار نیز با افزایش یا کاهش تسلیحات تغییر می یابد.
http://images5.theimagehosting.com/f-5.jpg
طول این هواپیما حدود 15 متر و فاصله ی دو سر بال آن نیز 5/7 متر می باشد. این هواپیما در هنگام برخاست قادر است حداکثر وزنی معادل 9.300 کیلوگرم را با خود به پرواز در آورده و حمل نماید. همچنین این هواپیما می تواند تعداد 2 موشک حرارتی کوتاه برد سایدوایندر AIM-9 را در در دو نوک بال حمل کند در حالی که پنج مقر تسلیحاتی دیگر نیز در زیر بال ها و بدنه وجود دارد که انواع بمب های خوشه ای، موشک های هوا به هوای اضافی، تانک های بنزین و راکت های هدایت نشده می تواند در این پایلون ها لود یا نصب شود. همچنین این جنگنده، دارای قلاب مخصوص عملیات از روی ناو هواپیمابر نیز هست که امکاناتی گسترده تر به آن می بخشد. ان شاالله در پست های بعدی به مدل ارتقا یافته این جنگنده با نام F-20 کوسه ببر که دارای توانایی های خارق العاده ای می باشد، خواهیم پرداخت.
sorna
04-28-2011, 01:01 AM
ورود جنگنده اف-14 تامکت به ایران
http://www.farsinews.persiangig.com/F-14patch.jpg
بیستم بهمن ماه سال هزار و سیصد پنجاه چهار هجری شمسی، چرخ های اولین فروند از تامکت های ایرانی خریداری شده توسط ایران در ساعت ده صبح، باند فرودگاه بین المللی مهرآباد را لمس کرد. پس از این تاریخ، به تدریج تمامی تامکت ها تحویل ایران شده و شماره سریال خود را که مخصوص نیروی هوایی ایران بود دریافت کردند. تعداد تامکتهای ایرانی، 80 فروند بود که هفتاد و نه و فروند از آنان به ایران تحویل داده شد. از این تعداد، دو فروند در طی پروازهای آزمایشی سقوط کرده و از بین رفتند. به همراه این تعداد تامکت، حدود 800 نفر از کارمندان شرکت گرومن همراه خانواده هایشان به ایران آمدند و به منظور خدمات رسانی به تامکت های ایرانی تا زمان بازگشت دانشجویان خلبانی تامکت از آمریکا در شهر های تهران و اصفهان اقامت گزیدند. گفتنی است که تامکت های ایرانی، شباهت بسیاری به تامکت های آمریکایی داشتند و تنها وجه تمایز آن ها، حذف برخی از قطعات سری بود که برای جلوگیری از دسترسی شوروی سابق به آن ها در صورت سقوط احتمالی رژیم به انجام رسیده بود. بیشتر تامکت های ایرانی، در زمان سال های دفاع مقدس در نقش جنگنده های اسکورت در مرزها ظاهر می شدند و نقش پشتیبان را برای هواپیماهای فانتوم که تا کیلومتر ها داخل خاک عراق نفوذ کرده بودند، بازی می کردند. از زمان تولد تامکت، یعنی سی سال پیش تا کنون، همواره سیل تعریف و تمجیدها به سوی این جنگنده خوش قیافه روان بوده و هست.
http://www.farsinews.persiangig.com/f14-photo-iiaf-08xl.jpg
هیچ توضیحی گویای هواپیمای افسانه ای تامکت نبوده و نمی باشدچنان که یکی از نویسندگان آمریکایی می گوید: «هواپیماهای ******** هورنت و JSF اگرچه زرق و برق بسیاری دارند و تبلیغات بسیاری در مورد آن ها صورت گرفته است، اما این هواپیماها باید سال ها در کنار اف-14 پرواز کنند تا معنای واقعی یک جنگنده تمام عیار بودن را تنها درک نمایند.» هر چند برای ما بسیار تلخ است، اما باید اعلام کنیم که آخرین اسکادران تامکت های نیروی دریایی آمریکا نیز در شرف بازنشستگی است و به زودی جای خود ار به اسکادران جنگنده های ******** هورنت خواهد داد. هرچند هنوز هم بسیاری بر این عقیده اند که هواپیمای ******** هورنت، در صورت جایگزینی با تامکت هزینه بسیار زیادی را بر آمریکا تحمیل می کند، اگر چه هرگز در حد و اندازه های تامکت هم نمی تواند ظاهر شود. در مورد تامکت بسیار گفته ایم، اما واقعاً در مورد این پرنده نازنین هرچه بگوییم کم گفته ایم. نظر بسیاری بر این است که تاریخ هوانوردی، شاید هیچگاه دیگر چنین جنگنده ای با این حد و توانایی به خود نبیند. در هر صورت این مقاله کوتاه، تنها یک یادآوری و گرامیداشتی بود که برای هواپیمای تامکت در اینجا برگزار شد و امید است که خاطره و یاد این هواپیما اگر چه به زودی بازنشسته می شود، هرگز از اندیشه هایمان دور نگردد.
sorna
04-28-2011, 01:02 AM
کشور ایران، با توجه به تحریم هایی که از سوی بیگانگان بر او اعمال شده است، هرگز خود را به عنوان کشوری نیازمند به یاری های آنان ندانسته و در بخش های مختلف صنعتی از جمله صنایع هوایی، چه در زمینه نظامی چه در گستره غیر نظامی، گام های مهم و پراهمیتی برداشته است.
از جمله این پیشرفت ها البته در زمینه غیر نظامی، تولید هواپیمای مسافربری ایران-140 است که برای نخستین بار، در داخل خاک میهنمان ساخته می شود. این هواپیما، با توجه به فاصله تقریباً کوتاه میان فرودگاه های کوچک و یا بین المللی کشور، قادر است به خوبی از عهده انتقال بهینه مسافران از مناطق مختلف کشور به نواحی دیگر و یا انتقال مسافران به فرودگاه های بین الملی برای پرواز های میان کشوری بر آید و بدین صورت، با هزینه نگهداری پایین، نیاز به هواپیماهای پر خرج و پهن پیکر را برای خطوط داخلی که البته به صرفه هم نیست، رفع سازد. یکی از ویژگی های بسیار جالب توجه این هواپیما، دارابودن موتور کمکی برای استارت موتور است که هواپیما را از احتیاج به موتورهای زمینی برای روشن کردن موتورها، بی نیاز می سازد. این هواپیما، نوعی از هواپیمای آنتونوف 140 روسی است که البته در داخل کشور، دستخوش تغییرات بسیار و بهبود های فراوان شده که امروزه، به جرات می توان گفت که این هواپیمای کم مصرف و قابل اطمینان، موفق ترین هواپیمای منطقه ای سبک وزن در جهان به شمار می آید.
این هواپیما، به واقعیت با شرایط آب و هوایی ایران سازگار بوده و قادر به پرواز در مناطق گرمسیری حتی با شرایط اقلیمی بسیار نامساعد است. همچنین، این هواپیما که فراز نام گذاری شده است، می تواند از باند های نیمه آماده نیز نشست و برخاست را به نحو احسن انجام دهد. بدنه هواپیمای ایران-140، به نحو بسیار بهینه ای برای حمله مسافر یا بار به طور جداگانه یا همزمان طراحی شده است. بال های این هواپیما از نوع بال بالا بوده و به دلیل نصب بال ها در قسمت بالای بدنه، وسایل نقلیه و اپراتور های فرودگاه هیچ گونه مشکلی از نظر اشغال فضای اضافی بال ها نخواهند داشت. ساختار ارابه فرود این هواپیما، قادر به تحمل تا 20.000 فرود بوده و بسیار انعطاف پذیر است. دید خلبان در این هواپیما عالی و کنترل هواپیما در سرعت های کم نیز بسیار خوب گزارش شده است. گفتنی است این هواپیما حداکثر قادر به حمل 52 نفر مسافر است.
پیشرانه هواپیمای ایران-140 که از نوع کلیموف TV3-117 می باشد، با میلیون ها تعداد پرواز در سراسر جهان، به عنوان یکی از قابل اعتماد ترین موتورهای توربوپراپ شناخته شده است. این موتور، دارای یک پروانه شش تیغه ای از جنس فلز و مواد کامپوزیتی است که بهترین کارائی را به موتور خود عطا می نماید. در یکی از حوادث ناگوار هوایی، تعدادی از خلبانان و مهندسان با تجربه و مسئولان اجرایی هوایی ایران، سوار بر یک هواپیمای ایران 140، برای تست توانایی های این هواپیما، در ساعت 11:23 صبح روز 22 دسامبر 2002، شهر خارکوف را به مقصد ایران و شهر اصفهان ترک گفتند. این هواپیما، در ساعت یک و چهل و پنج دقیقه ی همان روز، در شهر ترابزون ترکیه توقف کوتاهی برای سوخت گیری و سرویس داشت. یک ساعت بعد، هواپیما از فرودگاه آن شهر برخاسته و پس از مدتی، با تقرب به شهر اصفهان، به دلیل شرایط بسیار نامساعد جوی و عدم توانایی خلبان برای استفاده بهینه از سیستم موقعیت یاب جهانی، هواپیما به یکی از کوه های اطراف اصفهان برخورد نموده و تمامی سرنشینان آن کشته شدند.
http://images5.theimagehosting.com/iran-140-%282%29.jpg
هواپیمای ایران-140 قرار است که به زودی با انجام تغییراتی اساسی، قادر به انجام نقش های مهم و استراتژیک نظامی از جمله تبدیل این هواپیما به یک هواپیمای آواکس کوچک شود که البته، بسیار هم دور از انتظار نیست. در مورد ابعاد این هواپیما باید گفت که طول خود هواپیما حدود 22 متر و طول دو سر بالهای آن حدود 24 متر است. حداکثر وزن برخاستی این هواپیما 21 تن می باشد که با توجه به قدرت ارابه های فرود، این هواپیما قادر به فرود یا همین وزن نیز است. حداکثر مسافت لازم برای برخاست هواپیمای فراز ایرانی حدود هزار و سیصد متر است که مسافتی قابل قبول برای چنین هواپیمایی به نظر می آید. همچنین حداکثر سرعت کروز اقتصادی این هواپیما 523 کیلومتر بر ساعت و حداکثر برد آن با تعداد کامل مسافر، دو هزار و صد کیلومتر است که بردی عالی برای هواپیمای ایران-140 که هواپیمایی کوتاه برد است، محسوب می شود.
sorna
04-28-2011, 01:02 AM
همانگونه که می دانید، هر جنگنده ای یا به طور کلی هر هواپیمایی، ویژگی یا خصوصیتی دارد که به وسیله آن برتری خود را بر رقیبانش اثبات می کند. اما جمع شدن تمام ویژگی ها و صفات مطلوب برای یک جنگنده در یک هواپیمای به خصوص، قدری مایه شگفتی است، اما واقعیت هم دارد و این مسئله در هواپیمای جنگنده ی اف-15 ایگل، رویایی حقیقی است.
http://www.farsinews.persiangig.com/f-15_34.jpg
هواپیمای F-15 مشهور به عقاب آسمان ها
باز هم باید به سال های جنگ سرد برگردیم، چرا که بی شک در این سالها، بزرگترین تحولات در علم هوانوردی روی داد و برای تشریح این تحولات، توصیف حال و هوای آن دوران، امری اجتناب ناپذیر است. در آن دوران، پس از آشکار شدن ضعف هواپیمای اف-4 فانتوم در برابر جنگنده های جدید روسیه، هواپیمای اسطوره ای اف-14 تامکت به خدمت نیروی دریایی آمریکا در آمد، اما نیروی هوایی همچنان از فانتوم های قدیمی استفاده می کرد. بسیاری از جمله خود شرکت گرومن به نیروی هوایی به خدمت گرفتن تامکت را پیشنهاد کردند، اما چه بهتر که نیروی هوایی هیچگاه این پیشنهاد ها را نپذیرفت چرا که نتیجه آن شد که هواپیمایی نوین به نام اف-15 ایگل که مخصوصاً برای نیروی هوایی و جنگ های هوا به هوا طراحی شده بود، متولد گردید.
http://www.farsinews.persiangig.com/F_15_eagle.jpg
هواپیماهای F-15 در حال حمل موشک های اسپارو و در حال پرواز جمع
به راستی F-15 چگونه جنگنده ای بود
http://www.farsinews.persiangig.com/F-15eagle.jpgهواپیمایی که توسط شرکت مک دانل داگلاس طراحی شده بود، می توانست به شایستگی از عهده هر گونه جنگ هوایی برآید، خواه که این نبرد یک نبرد نزدیک یا Dog Fight یا خواه یک نبرد دور یا ماورای دید بصری یا BVR بود. شرکت مک دانل داگلاس برای طراحی اف-15، از شیوه های طراحی بال با جدید ترین متد های آیرودینامیکی بهره جست. اما با وجود این، در نخستین پروازهای این جنگنده که از 27 جولای 1972 آغاز شد، اشکالاتی همچون ناپایداری و لرزش شدید در بال ها در سرعت های نزدیک به سرعت صوت ظاهر گشت که بعداً با طراحی دوباره لبه حمله و لبه فرار بال و همچنین تغییراتی در پروفیل آن، این مشکلات نیز تا حدود زیادی برطرف گردید. اگرچه استفاده از فلز تیتانیوم که به مراتب از فولاد سبک تر و مقاوم تر است و همچنین به کاربردن دریچه های ورودی موتور متغیر، اجازه دستیابی به سرعت های بالای 2.5 ماخ را به اف-15 می داد، اما اجازه پرواز با این سرعت در حالی که هواپیما به طور کامل با تسلیحات مختلف لود شده است مشکلاتی را برای ادامه پرواز به وجود می آورد. بدین ترتیب، سرعت هواپیمای اف-15 در حالت مسلح به 1.78 ماخ محدود شده است و کامپیوتر های کنترل کننده سرعت، اجازه دستیابی به سرعت های بالاتر را به خلبان نمی دهند. طراحی هواپیمای اف-15، انقلابی در در طراحی کاکپیت هواپیماهای جنگنده نیز به شمار می آمد. این هواپیما با در اختیار گذاشتن کاکپیتی وسیع، دید بسیار عالی را برای خلبان فراهم آورده و نشان دهنده ها در بهترین وضعیت ممکن برای راحتی خلبان در جای خود قرار داده شده اند. پس از تولید 410 فروند از مدل های A و مدل آموزشی B از این هواپیمای تاکتیکی قدرتمند، مدل های C و D نیز با تغییراتی چون موتورهای نیرومندتر و رادار جدید AN/APG-70 معرفی شدند. در این میان، مدل C به محبوبترین مدل این هواپیما در بین دارندگان این جنگنده خوش ساخت تبدیل گردید. علاوه بر تغییرات مذکور، مدل C این هواپیما توانایی حمل دو مخزن سوخت اضافه در زیر هواکش موتورها را نیز دارابود که به نوبه خود، تاثیر به سزایی در افزایش برد این هواپیما در یک پرواز بدون سوخت گیری هوایی را داشتند. جالب این جاست که این هواپیما با سوخت گیری هوا به هوا می تواند مدت 15 ساعت تمام به انجام ماموریت به پردازد. اهمیت این مسئله هنگامی روشن می شود که بتوانید فشاری را که در چنین مدتی طولانی بر موتورها، سازه هواپیما و دستگاههای الکترونیکی هواپیما وارد می آید، تصور کنید. گفتنی است که اف-15، به داشتن محکم ترین بدنه جنگنده در دنیا مشهور است، چرا که بدنه ی این هواپیما در مانورهای جی شدید، می تواند تا بالای 9 جی یا 9 برابر شتاب جاذبه زمین را تحمل کند. اگر این مسئله به خوبی برایتان قابل درک نیست، باید اضافه کنیم که در این مانورها، وزن هواپیما به دلیل مقابله با شتاب جاذبه به حدود 225 تن می رسد!
http://www.farsinews.persiangig.com/f-15_136.jpg
هواپیماهای اف-15 ایگل در حال پرواز در فرمیشن
F-15 E-Strike Eagle یا اف-15 بمب افکن
پس از موفقیت های بزرگی که اف-15 بدست آورد، کم کم از گوشه و کنار صحبت طرحی که این جنگنده موفق را تبدیل به یک بمب افکن سبک نماید شنیده می شد. در آن زمان، تنها بمب افکن سبک نیروی هوایی یعنی هواپیمای اف-111 بازنشست شده بود و می بایست هرچه سریعتر، جای خالی این بمب افکن پر می شد. در ابتدا، نیروی هوایی مخالف تبدیل اف-15 به یک بمب افکن بود، چرا که اعتقاد بر این بود که با تبدیل این جنگنده به بمب افکن، قابلیت های رزمی آن در نبردهای هوا به هوا به شدت کاهش می یابد. اما پس از پیاده ساختن این طرح، نتیجه کاملاً برعکس از آب درآمد. بله، اف-15 پتانسیل تبدیل به یک بمب افکن موفق را در حالی که هنوز هم واقعاً یک «عقاب» بود داشت.
http://www.farsinews.persiangig.com/f15e-05.jpg
F-15E یا مدل بمب افکن هواپیمای اف-15
این مدل از اف-15، در جنگ عراق در سال 1991، نقش عمده ای را در بمباران اهداف معین شده بازی کرد. گفته می شد در آن زمان تنها دو هواپیما با آسودگی کامل به انجام عملیات بر فراز عراق می پرداختند: یکی هواپیمای F-117 که یک هواپیمای مخفی از دید رادار بود و دیگری، همین اف-15 سترایک ایگل بود که به دلیل مانور پذیری و چالاکی بی حد و مرزش، به راحتی می توانست پس از انجام عملیات، منطقه نبرد را ترک کرده و بدون هیچ آسیبی به پایگاه بازگردد. فیلم های واقعی که از نبرد این هواپیما در زمان جنگ عراق تهیه شده است، مو را بر اندام راست می کند. اما این در حالی است که خلبانان این هواپیما، اظهار کرده اند که عملیاتشان را با آسایش کامل انجام داده اند.
http://www.farsinews.persiangig.com/f-15_eagle.jpg
هواپیمای اف-15 ایگل در حال لندینگ یا فرود
F-15 با چه تسلیحاتی تجهیز شده است
هواپیمای اف-15 ایگل، همانند هواپیماهای قبلی نیروی هوایی، می تواند موشک های سایدویندر AIM-9 که یک موشک حرارت یاب است و همچنین موشک راداری اسپارو AIM-7 را حمل نماید، اما علاوه بر این موشک های همیشه در صحنه، موشک بسیار خطرناک و کشنده آمرام AIM-120 که یک موشک «شلیک کن، فراموش کن» است، می تواند روی هواپیمای اف-15 نصب شده و به راحتی سلطه آسمان پهناور را به «عقاب» واگذار نماید. چرا که حمل ترکیبی از این موشک ها به وسیله شاهین تیز پروازی چون F-15 دیگر جایی برای دیگر هواپیماها در آسمان باقی نمی گذارد.
سابقه نبردهای F-15 Eagle
1- اسرائیل، 1979: سرنگونی پنج فروند میگ سوریه
2- اسرائیل، 1981: حمله به راکتور هسته ای اوسیراک عراق
3- اسرائیل، 1982: حمله به لبنان توسط اسرائیل
4- عربستان سعودی، 1984: سرنگونی دو فروند فانتوم ایرانی به وسیله اف-15 های عربستان
5- اسرائیل، 1985: عملیات حمله اسرائیل به تونس
6- نیروی هوایی آمریکا، نیروی هوایی عربستان، 1991: شرکت در عملیات جنگ عراق
7- نیروی هوایی آمریکا، 1991: عملیات Northern & Southern Watch در جنگ عراق
8- نیروی هوایی آمریکا، 1995: عملیات در بوسنی و هرزگوین
9- نیروی هوایی آمریکا، 1998: عملیات روباه صحرا در عراق
10- نیروی هوایی آمریکا، 1999: عملیات در کوزوو به وسیله نیروهای متحد
11- نیروی هوایی آمریکا، 2001: عملیات جنگ افغانستان
12- نیروی هوایی آمریکا، 2003: عملیات آزادی عراق
http://www.farsinews.persiangig.com/fight18.jpg
هواپیماهای اف-15 در حال پرواز در کوهستان
مدل های مختلف F-15 Eagle
اولین نمونه ی هواپیمای اف-15 با نام F-15A به عنوان اولین نمونه این هواپیما به تعداد 355 فروند تولید گردید. مدل دو نفره یا مدل آموزشی این جنگنده با نام F-15B یا TF-15 به تعداد 57 فروند برای مقاصد آموزشی ساخته شد. مدل جدید این جنگنده یا سیستم های اویونیکی و موتورهای پیشرفته تر، با نام F-15C با برد بیشتر به تعداد 408 فروند توسط شرکت مکدانل داگلاس به تولید رسید. همچنین از همین مدل، مدلی آموزشی نیز با نام F-15D به تعداد 61 فروند طراحی و ساخته شد. مدل بعدی این هواپیما، مدل مشهور F-15E بود که همانطوری که گفته شد، دارای قابلیتهای چشمگیر هوا به زمین و توانایی بسیار در هدف قرار دادن اهداف زمینی بود. از هواپیمای اف-15، مدل های صادراتی نیز تولید گردید که از جمله ی آن ها می توان به اف-15 اسرائیلی، اف-15 های عربستان صعودی و اف-15 های ژاپن اشاره کرد که البته هواپیماهای ایگل ژاپن با کد J شناخته می شوند. همچنین، به تازگی، کره جنوبی نیز سفارش این هواپیما را به دولت آمریکا تسلیم کرده است که قرار است اف-15 های تحویلی به کره جنوبی، مدل K نامیده شوند. در سال های اخیر، برنامه هایی نیز برای تولید نمونه ای از اف-15 با کد PDF برای ایفای نقش هواپیمای F-22 با هزینه کمتر در نظر بود که سرانجام لغو شد.
http://www.farsinews.persiangig.com/EAGLE8.jpg
هواپیمای F-15E در حال حمل بمب های مختلف
هواپیمای اف-15 با آنکه بیش از 30 سال از حضورش در نیروی هوایی آمریکا و چندی از کشورهای دیگر می گذرد، اما بازهم جوان، نیرومند، سرحال و جنگنده می نماید. احتمال فراوان می رود که مدل های ابتدایی این جنگنده تا سال 2010 از خدمت بازنشسته شوند و مدل های جدیدتر نیز، پس از تکمیل حضور هواپیمای پیشرفته F-22، از خدمت نیروی هوایی ایالات متحده خارج شوند.
sorna
04-28-2011, 01:03 AM
پس از تحویل نخستین سری فانتوم ها که از مدل D بودند، سازمان دهی و سامان دهی فانتوم ها در پایگاه های مختلف شکاری شروع شد. فانتوم های مدل D با شماره سریال های 67-14869 - 3-601 تا 68-6919 - 3-632 مشخص شدند. تا سال 1353، فانتوم های مدل D که هنوز در خدمت بودند دوباره سریال دهی شدند. اینبار شماره سریال ها از 665-3 شروع و به 691-3 خاتمه می یافت. گفته می شود که یک فروند فانتوم D و یک فروند فانتوم مدل E وجود دارد که هر دو دارای شماره سریال 668-3 هستند. در سال 1347 و پس از آغاز تحویل فانتوم های مدل D ایران سفارش 32 فروند فانتوم E را به آمریکا تقدیم کرد. تحویل این فانتوم ها با شماره سریال های 69-7711 - 3-633 تا 69-7742 - 3-664 در بهار سال 1349 به نیروی هوایی آن زمان آغاز شد. اولین سری فانتوم های E تحویل شده به ایران با موشک های هوا به زمین AGM-65 ماوریک که موشک های بسیار مرگ بار و تاثیر گذار در جنگ تحمیلی بودند سازگاری داشتند. اما مشکل این جا بود که این سری از فانتوم ها فاقد بالچه های لبه حمله برای مانورپذیری بیشتر بودند. این مشکل در اولین اورهال کلی فانتوم های ایرانی رفع شد و این سری ابتدایی فانتوم های E نیز به Leading Edge Slats مجهز گردیدند. سومین گروه فانتوم های ایرانی در سال 1349 سفارش داده شد. این گروه شامل 73 فروند هواپیمای فانتوم مدل E بود که با شماره سریال های 71-1094 تا 71-1166 و 73-1519 تا 73-1554 رجیستر شدند. کلیه هواپیماهای این گروه دارای بالچه های لبه حمله و البته کاملاً سازگار با موشک های هوا به زمین AGM-65 ماوریک بودند. 49 فروند از این هواپیماها از قبل به سیستم تشخیص دوست از دشمن یا IFF APX-80 و یک سیستم جدید ناوبری دیجیتالی مجهز بودند. نهایتاً آخرین گروه بزرگ فانتوم های مدل E در سال 1350 سفارش داده شد و این سری از فانتوم ها با سریال های 75-0222 تا 75-0257 ثبت گردیدند. اگر چه تحویل این سری از فانتوم ها کمی بیش از حد معمول طول کشید، برای مثال آخرین فانتوم این دسته در سال 1356 تحویل گردید، اما این فانتوم ها به بهترین و پیشرفته ترین تجهیزات روز مجهز بودند. این فانتوم ها نه تنها مجهز به حسگر های الکترواپتیکالی و تشخیص دوست از دشمن APX-80 بودند، بلکه از طراحی دوباره کاکپیت با جایگذاری سوئیچ ها و نشان دهنده ها این بار به شیوه ای منطقی تر و ارگونومیک تر که بعد ها مقدمه ساخت سیستم HOTAS نیز شد برخوردار بودند. سیستم سریال دهی فانتوم های مدل E ایران از سال 1354 تا کنون نامعلوم باقی مانده است. برای مثال سیستم سریال گذاری خاصی نیز موجود است که از 3-6501 اغاز و به 3-6691 پایان می پذیرد. این در حالیست که ایران 191 فانتوم E را دریافت نکرده است، بلکه تعداد فانتوم های این مدل از 177 فروند م***** نبوده است. این مسئله نشان می دهد که در سریال دهی این سری فواصلی نیز وجود دارد که هنوز ناشناخته مانده است.
http://forum.patoghu.com/images/poti/2008/09/2624.jpg
هواپیمای فانتوم نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران در حال شلیک موشک
شبح های تاریکی، فانتوم های شناسایی ایران به قطع ماجرای فانتوم های RF-4E شناسایی ایران یکی از سری ترین و سر به مهر ترین رازهای تاریخ هواپیمای فانتوم است. در اوایل سال 1347 دو فروند فانتوم RF-4C از طرف آمریکا به ایران به امانت سپرده شد. این دو هواپیما با شماره سریال های 69-0369 و 69-0370 در حقیقت برای انجام یک سری ماموریت های فوق سری مشترک بین ایران و آمریکا در فراز مرزهای شوروی به ایران سپرده شده بودند. این دو هواپیما ظاهراً از پایگاه های آمریکا در اروپا به سمت ایران به پرواز در آمده بودند که بعد ها دوباره به همان پایگاه ها در آلمان و بریتانیا مراجعت کردند. جالب این جاست که درست یک ماه بعد از این جریانات، ایران شش فروند RF-4E را رسماً سفارش داد. بسیار جای تعجب دارد که در آن شرایط که شرکت مکدانل داگلاس که بازار بسیار گرمی داشت و مرتب از سوی کشورهای مختلف و البته نیروهای داخلی آمریکا به این شرکت سفارش می رسید، ساخت فانتوم های ایرانی را با سرعت هر چه تمام تر به پایان رساند. سه فروند فانتوم این گروه با شماره سریال های 72-0266 تا 72-0266 رجیستر شدند. باز هم عجیب بود که نخستین فانتوم ایرانی به آن سرعت در پاییز سال 1347 آماده شد و نخستین پرواز خود را نیز چندی بعد به انجام رساند. نخستین فروند از این فانتوم های شناسایی چند ماه بعد وارد ایران شد و این فرصت پیش آمد که آمریکا بتواند دو فروند فانتوم قرضی خود را دوباره به پایگاه های خود در اروپا بازگرداند. تعداد دقیق فانتوم های شناسایی ایران هنوز هم که هنوز است کاملاً فاش نشده است. در همان سال های نخست تحویل نمونه هایی شش تا دوازده فروندی از این فانتوم ها صورت پذیرفت که با تجهیزات بسیار پیشرفته شناسایی فوق سری تجهیز شده بودند و به دلیل پنهان بودن این موضوع حتی از دید برخی از خود غربی ها، این هواپیماها به Unknown Iranian Phantoms مشهور شده بودند. ظاهراً آمریکا برای پیشبرد اهداف شناسایی خود بر فراز خاک شوروی می بایست این فانتوم ها را به ایران تحویل می داد.
sorna
04-28-2011, 01:11 AM
http://pic.azardl.com/images/87402306677310958448.jpg (http://pic.azardl.com/)
هواپیمای سوخو Su-27 فلانکر همیشه یکی از بحث برانگیز ترین و مورد توجه ترین هواپیماهای جنگنده بوده است. وقتی به بررسی هواپیماهای ساخت شوروی سابق می پردازیم، اغلب به کلمه «فلانکر» در کنار کلماتی چون «بهترین» و «برترین» بر می خوریم. این تصور که بهترین هواپیمای ساخته شده در شوروی هواپیمای سوخو Su-27 فلانکر بوده است به خوبی در اذهان عموم جای گرفته است. در همین حال بسیاری دیگر بر این عقیده اند که جنگنده ای که برای مقابله با با F-15 یا F-16 ساخته شده بود نه سوخو Su-27 و نه MiG-31، بلکه میگ MiG-29 بوده است. خواه یا ناخواه در مقالاتی که در مورد این دو هواپیما یعنی فلانکر و فولکروم نوشته می شود، مقایسه ای ذهنی بین این دو توسط خواننده صورت می گیرد. هدف این مطلب بررسی توانایی ها، نقاط قوت و نقاط ضعف دو هواپیمای مذکور است:
نقاط قوت سوخو Su-27:
1- بقاپذیری بالا در میدان نبرد
2- حمل مهمات سنگین، شامل موشک های R-27R-1, R-27R-2, R-27ET/T/ER
3- رادارهای نسبتاً قدرتمند با حسگر هایی دقیق
4- قدرت مانورپذیری بسیار بالا
نقاط ضعف میگ MiG-29:
1- برد نسبتاً بسیار محدود و کم
2- حمل تنها دو فروند موشک R-27 برای ماموریت های رهگیری
3- تکیه بسیار بر کنترلرها و رادارها و تجهیزات زمینی
4- قدرت پردازش و جنگ الکترونیک بسیار ضعیف
اگر شخصی به نکات بالا به صورت کاملاً بسته نگاه کند و یک جانبه قضاوت کند، شاید سوخو Su-27 را کاملاً نسبت به MiG-29 برتر بداند. اما یک نگاه دقیق تر و بررسی موشکافانه تری می تواند حقایق بیشتری را برای ما آشکار کند، چرا که این ویژگی های عمومی که شاید در مقالات مختلف برای هواپیماهای گوناگون ذکر شوند، در عمل محدودتر می نمایند. با هم به بررسی مفصل تر هر دوی این جنگنده های برتر دوران جنگ سرد می پردازیم. از ابتدا باید گفت که برد نسبتاً زیاد یکی از خصوصیات بارز Su-27 است و هیچ شکی در آن نیست، اما با هر نقطه قوتی، مطمئناً نکته ضعفی هم وجود دارد. یکی از این نکات ضعف که شاید در کمتر جایی بدان اشاره شده باشد جریمه ای است که فلانکر در قبال حمل سوخت بیشتر باید بپردازد. سوخو Su-27 هیچ گاه قادر نیست در زمانی که مخازن سوخت این هواپیما با بیش از 60% کل تانک های سوخت پر شده باشد به قدرت مانورپذیری، حداکثر زاویه حمله و حداکثر میزان تحمل شتاب جی که MiG-29 از آن برخوردار است برسد. با در نظر داشتن چنین محدودیتی می توان گفت که در ماموریت هایی که به قطع در آن ها مانورهای زیادی انجام خواهد شد از نظر برد دو هواپیمای سوخو و میگ در یک حد هستند. با 60% سوخت سوخو Su-27 با پروفیل پروازی شامل سرعت 0.8 ماخ و ارتفاع 13000 متری می تواند حداکثر بردی برابر با 1800 کیلومتر داشته باشد. اگر چه میگ MiG-29 به حتم هواپیمایی بسیار محدود از نظر برد است، اما این محدودیت در مدل هایی مانند فولکروم C یا همان MiG-29SMT نسبتاً از بین می رود. هواپیمای میگ MiG-29SMT دارای مخازن سوخت اضافه ای در قسمت های طرفین بالای بدنه است که آن را به فولکروم کوهان دار هم مشهور کرده است. این قسمت های کوهان مانند علاوه بر تانک های اضافه سوخت شامل سیستم های ضدعمل الکترونیک اضافی نیز هستند که علاوه بر جبران برد محدود، قابلیت های جدیدی از نظر جنگ الکترونیک نیز به MiG-29 می دهند.
http://pic.azardl.com/images/24001502335123638124.jpg (http://pic.azardl.com/)هواپیمای سوخو Su-27 در حال حمل موشک چهار موشک آلامو
با اینکه فولکروم مسئله محدودیت برد را دارد، اما باید به این نکته هم توجه شود که MiG-29 هواپیمایی است که صرفاً برای مقاصد برتری هوایی در میدان نبرد و البته ماموریت های دفاع هوایی ساخته شده است نه ماموریت های گشت هوایی طولانی. MiG-29 سوخت کمتری حمل می کند، اما در عوض از نظر اندازه بسیار کوچکتر از Su-27 است و همین تشخیص این هواپیما را از فواصل دورتر برای هواپیماهای جنگنده دشمن مشکلتر می کند. همه این حقایق دست به دست هم می دهند تا باور کنیم که میگ MiG-29 هم آن چنان جنگنده بدی نیست. میگ MiG-29A با حمل یک تانک سوخت مرکزی در زیر بدنه به 400 کیلوگرم سوخت برای استارت آپ و تاکسی در باند و تیک آف، 500 کیلوگرم سوخت برای درگیری با در نظر گرفتن یک دقیقه استفاده از پس سوز و 1000 کیلوگرم سوخت رزرو برای بازگشت نیاز دارد. با تمام این اوصاف هنوز هم 2500 کیلوگرم سوخت باقی می ماند که فولکروم را قادر می سازد که به راحتی مسیری 408 ناتیکال مایلی را در سرعت 0.8 ماخ و ارتفاع 13000 متری زمین طی کند. همین برد برای میگ 29 کافی است تا از پایگاه هایی در آلمان شرقی به راحتی به جنوب انگلستان برسد. در بهینه ترین شرایط حداکثر برد میگ MiG-29 به 1450 کیلومتر می رسد. با حمل یک مخزن سوخت خارجی، این میزان به 2090 کیلومتر افزایش می یابد که از برد سوخو Su-27 در حالت 60% مخازن سوخت پر، بیشتر است. اگر چه همیشه مخازن سوخت خارجی قبل از مخازن سوخت داخلی خالی شده و سپس از هواپیما جدا می شوند، اما همین مدت زمان حمل مخازن سوخت خارجی نیز مشکلاتی برای مانورپذیری کافی MiG-29 به وجود می آورد که البته قابل چشم پوشی است. البته به نظر می رسد که برنامه معمول روسی ها برای پرواز دادن Su-27 پر کردن مخازن سوخت با بیش از 60% سوخت بوده است، البته به میزانی که تا زمان رسیدن به ارتفاع عملیاتی، میزان سوخت داخل مخازن به همان 60% درصد قبل رسیده باشد.http://pic.azardl.com/images/32712851148223993790.jpg (http://pic.azardl.com/)
یک فروند Su-27 از اولین نمونه های تولید شده برای نیروی هوایی
از نقطه نظر مانورپذیری، هر دوی این جنگنده ها، یعنی فلانکر و فولکروم از بهترین های عصر خودشان بوده اند و در حال حاضر هم هستند. MiG-29 بنا بر عقیده بسیاری لایق یدک کشیدن عنوان «مانورپذیرترین جنگنده جهان» است. میگ MiG-29 برای مانورپذیری فوق العاده در سرعت های پایین طراحی شده است و این مسئله را خلبانان هواپیمای F-16 نیز تصدیق می کنند. بسیاری از آنان اذعان می دارند که با این که هواپیمایشان از میگ سبک تر است و بنا به ابعاد ظاهری اش باید مانورپذیر تر از میگ باشد، اما ظاهراً این طور نیست و در سرعت های پایین تر از 800 کیلومتر بر ساعت، MiG-29 کاملاً برتر است. این مانورپذیری زیاد به خلبان میگ این امکان را می دهد که به راحتی دماغه هواپیمای خود را متوجه هر نقطه ای در محدوده دید هواپیما بنماید. ارتباط بین سیستم کلاه هدف گیری خلبان یا HMS با موشک های نزدیک برد R-73 از میگ MiG-29 حریفی کاملاً قدر و خطری بالقوه برای دشمنان می سازد.
http://pic.azardl.com/images/29603641125504955175.jpg (http://pic.azardl.com/)از سوی دیگر، Su-27 نمی تواند هنگامی که مخازن سوخت آن با بیش از 60% سوخت پر است قابلیت های خود را کاملاً نشان دهد. بنابراین در ماموریت های طولانی نباید تا زمانی که 40% سوخت هواپیما مصرف نشده است روی توانایی های قابل ملاحظه ی فلانکر حساب کرد. نکته فنی پنهان که پشت این قضیه نهفته است در این است که هنگامی که 40% سوخت مصرف می شود، تانک سوخت شماره یک که پشت سر خلبان جای گرفته است و تانک های سوخت شماره چهار که در بال ها قرار گرفته اند، خالی می شوند. تانک سوخت شماره یک در هنگام پر بودن اثر عکسی روی مرکز ثقل هواپیما دارد و این مرکز را به سمت جلوی هواپیما متمایل کرده و از قابلیت های مانوری هواپیما می کاهد. هنگامی که این تانک سوخت خالی می شود، به دلیل تعادل دگرباره مرکز ثقل هواپیما مانورپذیری به صورتی باورنکردنی افزایش می یابد. بنابراین وقتی پای ماموریت های طولانی در میان است، می بایست تخمین های بسیار دقیقی توسط برنامه ریزان ماموریت صورت گیرد تا مشکلی از جهت عملکردی برای هواپیما پیش نیاید. شاید این پیشبینی ها در تمرینات بسیار ساده باشد، اما در شرایط واقعی نبرد تا مرز غیر ممکن هم پیش می رود. بدین معنی که در صورت یک درگیری پیش بینی نشده، خلبان راهی به جز خلاصی از میزان سوخت اضافی ندارد. رها کردن موشک های دوربرد BVR که محدودیت های آیرودینامیکی و وزنی بسیاری را بر هواپیما تحمیل می کنند در چنین مواقعی بهترین راه ممکن به نظر می رسد. پس می توان نتیجه گرفت که تا زمانی که فلانکر تا وزن مشخصی سبک نشده است، حسابی روی مانورپذیری بی نظیر آن نمی توان کرد، البته نباید از این نکته هم چشم پوشید که فلانکر از یک سیستم FBW یا پرواز با سیم آنالوگ هم بهره می برد که میگ MiG-29 فاقد آن است.
http://pic.azardl.com/images/29603641125504955175.jpg (http://pic.azardl.com/)در قابلیت هدف گیری از فواصل مافوق دید بصری یا Beyond Visual Range باید گفت که هر دو هواپیما از یک نوع موشک آن هم موشک R-27 یا همان AA-10 Alamo استفاده می کنند. اما تفاوت در این جاست که سوخو Su-27 می تواند تا ده فروند از این موشک را در یک سورتی پرواز حمل نماید، در حالی که میگ MiG-29 تنها قادر به حمل دو فروند از این موشک هاست. اگرچه به وضوح معلوم است که از نظر تسلیحات قابل حمل Su-27 به میزان زیادی بر MiG-29 برتری دارد، اما همیشه ممکن است که این سوال به ذهنتان بیاید که آیا واقعاً هنوز هم دوران نبرد هایی که تعداد زیادی هواپیما در آسمان به نبرد تن به تن می پرداختند و قدرت آتش یکی از عوامل مهم در پیروزی بود به سر نیامده است؟ در جواب این سوال باید گفت که در نبرد های جدید، هواپیماها زمان چندانی برای درگیری در اختیار ندارند و البته تعداد هواپیماهای موجود در آسمان در نبرد نیز بسیار کمتر و محدود تر از گذشته است. نبرد های هوایی امروز همیشه با ویژگی هایی چون سرعت بالا در نبرد و مدت زمان کم درگیری شناخته می شوند. در یک چنین درگیری هایی، همیشه نخستین ضربه نقش اساسی را ایفا می کند: پس باید اولین ضربه را زد و محکم هم زد. پس از نخستین رویارویی، هر یک از خلبانان دو طرف سعی در دور شدن از محل نبرد برای جلوگیری از غافل گیر شدن توسط هواپیماهای دیگر دشمن دارند. رادارهای N-001 و N-019 از جمله رادارهایی هستند که دارای آرایه اسکن مکانیکی هستند، بدین معنی که این رادارها در یک زمان قادر به درگیری با بیش از یک هدف نیستند. در جنگ های امروزی احتمال اینکه یک هواپیمای جنگنده تنها به یک هدف حمله کرده و سپس به پایگاه بازگردد در حدود 95% است، یعنی تنها 5% احتمال دارد هواپیما با هدفی ثانویه درگیر شود. پس آیا واقعاً حمل شش تا ده موشک دوربرد BVR آن چنان که به نظر می رسد، لازم است؟ بنابراین برتری Su-27 در این مورد که تنها بر حمل تعداد بیشتر موشک های BVR استوار است زیر سوال می رود. شاید به همین دلیل باشد که هیچ وقت فلانکر ها با تعداد زیادی موشک های R-27 لود نمی شوند و اکثراً ترکیبی از موشک های BVR و موشک های کوتاه برد مادون قرمز IR روی هواپیمای Su-27 نصب می شوند چرا که سنگین کردن بی مورد هواپیمای جنگنده با موشک هایی که شاید اکثراً بلا استفاده بمانند صحیح نیست و جز مصرف سوخت بیشتر نتیجه دیگری برای جنگنده در بر ندارد.
http://pic.azardl.com/images/13475882042701872747.jpg (http://pic.azardl.com/)موشک های R-27E/ET دارای سیستم هدایت مادون قرمز هستند و طول موج هایی را که اگزوز موتور هواپیماها منتشر می کنند دنبال می نمایند. به همین دلیل این موشک ها را جز موشک های «شلیک کن و فراموش کن» به شمار می آورند، چرا که پس از شلیک، دیگر موشک نیازی به هدایت از سوی هواپیما ندارد و خود می تواند مسیر خود را بیابد. یکی از نقص های عمده ای که موشک های R-27 در مدل هدایت مادون قرمز دارند این است که این مدل از موشک ها قابلیت ایجاد خط اطلاعات یا دیتالینک با هواپیمای مادر را ندارند. در نتیجه تنها هنگامی که رادار نسبتاً کوتاه برد مادون قرمز موشک روی هواپیمای دشمن قفل شده باشد موشک می تواند شلیک شود، و این خود علی رغم قدرت بالای موتورهای موشک و طراحی آیرودینامیکی جالب آن، برد موشک را بسیار کم می کند. در موشک های هدایت راداری، نیازی به قفل رادار موشک روی هواپیمای دشمن نیست، بلکه رادار به مراتب قدرتمند تر هواپیما روی جنگنده دشمن فقل نموده و موشک را تا نزدیکی هواپیمای دشمن هدایت می کند و پس از آن رادار خود موشک فعال شده و به مسیر ادامه می دهد. اما در مدل هدایت مادون قرمز، هدف گیری به این صورت نیست و خود رادار موشک باید بتواند از عهده قفل روی هدف بر بیاید.
http://pic.azardl.com/images/13475882042701872747.jpg (http://pic.azardl.com/)در نبرد های هوایی بسیار نزدیک که هواپیمای ما در موقعیت بسیار خوبی در پشت دشمن قرار گرفته است، بهترین گزینه برای حمله موشک های مادون قرمز هستند چرا که در یک چنین شرایطی امواج مادون قرمز متساعد شده از اگزوز هواپیمای دشمن بسیار پر قدرت تر از امواج راداری هستند و موشک های IR در یک چنین شرایطی بسیار موثر تر هستند. پس می توان به راحتی نتیجه گرفت که در شرایط واقعی نبرد، ترکیبی از دو شیوه مختلف حمله، یعنی موشک های هدایت راداری و موشک های هدایت مادون قرمز می تواند بسیار به نفع باشد. MiG-29 طبیعتاً دارای یک چنین ترکیب تسلیحاتی است و می تواند بدون هیچ مشکلی این دو دسته از تسلیحات را حمل نماید در حالی که تسلیح Su-27 با یک چنین ترکیب تسلیحاتی نیازمند برنامه ریزی دقیق ماموریت است. به عبارت دیگر MiG-29 در هر شرایطی برای درگیری آماده است، در حالی که درگیری Su-27 باید از قبل پیش بینی شده باشد. در صورت پیش آمدن هر گونه درگیری پیش بینی نشده و اتفاقی، ممکن است فلانکر با مشکلات جدی مواجه شود و اگر حریف کمی گردن کلفت تر باشد، شاید دیگر کاری از دست Su-27 بر نیاید.
http://pic.azardl.com/images/81578413925562493252.jpg (http://pic.azardl.com/)MiG-29 می تواند تا دو موشک R-27 را حمل کند، اما مشکل اینجاست که دو موشک BVR می بایست در صورت درگیری BVR هر دو باهم و به سمت یک هدف شلیک شوند، چرا که در غیر اینصورت اگر فقط یک موشک شلیک شود، موشک دیگر در زیر بال دیگر سنگینی کرده و مشکل عدم بالانس در بال ها به وجود می آید؛ علی رغم اینکه تا حدودی قابل حل است، اما همین عدم بالانس به میزان زیادی از قابلیت های مانوری هواپیما می کاهد. برای مثال حداکثر زاویه حمله از 24 درجه تا 15 درجه کاهش می یابد که به طور کاملاً محسوس در مانورپذیری هواپیما موثر است. روی کاغذ، Su-27 در وضعیت بهتری قرار دارد، چرا که می تواند تا سه هدف را به طور همزمان شناسایی کرده و با آن ها درگیر شود، البته در شرایطی که هر هدف را با یک جفت موشک R-27 هدف قرار دهد. همه اینها در شرایطی درست است که دشمن آن قدر مهربان باشد که منتظر بماند تا ما به راحتی بتوانیم او را هدف قرار دهیم. در شرایط جنگ واقعی، دشمن یا در حال درگیری است و به ما نزدیک می شود که او را در شرایط خوبی برای شلیک موشک هایش قرار می دهد؛ یا اینکه در حال دور شدن از منطقه نبرد و خارج شدن از برد موشک و رادار ماست که هدف گیری را برای ما مشکل می سازد. از سوی دیگر MiG-29 از فاصله دور می تواند به راحتی جفت موشک R-27 را به هدف شلیک کرده و به مدد موشک های هدایت مادون قرمز و مانورپذیری عالی به سرعت برای یک درگیری نزدیک نیز آماده شود در حالی که هیچ مشکلی هم از جهت آن 60% سوخت که در فلانکر وجود دارد نخواهد داشت.http://pic.azardl.com/images/34343005661340785785.jpg (http://pic.azardl.com/)
هواپیمای MiG-29 در حال تاکسی روی باند
از بعد رادار، هواپیمای سوخو Su-27 مجهز به رادار N-01 با برد تشخیص اهدافی با حداقل 3 متر مربع سطح مقطع از فاصله 80 تا 100 کیلومتری است. این رادار قادر است تا 40 کیلومتر پشت سر هواپیما را هم اسکن نماید. MiG-29 نیز مجهز به رادار N-019 است که قادر است شعاع 75 تا 85 کیلومتری جلوی هواپیما را اسکن کرده و در فاصله 35 کیلومتری پشت هواپیما نیز به جستجو بپردازد. هر دوی این سیستم های راداری قادرند تا ده هدف را به صورت همزمان شناسایی کرده و با یکی از این اهداف به درگیری بپردازند. طول موج هر دو برابر با 3 سانتیمتر است، محدوده آزیموت رادار N-001 برابر با 60+- و رادار N-019 برابر با 67+- می باشد. اگر چه رادار N-001 که در Su-27 نصب شده است از نظر برد راداری بر رادار اسلات بک میگ MiG-29 برتری دارد، اما باید از این نکته هم باخبر بود که هر دو رادار در 70% قطعات مشابه هستند و هر دو از یک پردازنده با قدرت پردازش 170000 عمل در ثانیه استفاده می کنند. با این اوصاف، همانطوری که می بینیم توانایی درگیری و شناسایی اهداف هر دو رادار نیز تقریباً مشابه است، برتری برد ده یا بیست کیلومتری رادار فلانکر شاید آن چنان هم پراهمیت نباشد. در زمان طراحی سوخو Su-27 با کد اولیه T-10 برنامه های گسترده ای برای طراحی و ساخت راداری بسیار پیشرفته تدارک دیده شده بود، اما با توجه به ضعف فراوان شوروی سابق و کلاً کشورهای بلوک شرق در ساخت تجهیزات الکترونیکی-نقطه مقابل کشورهای غربی- این رادار ساخته نشد و تنها مدل بسیار ساده تر آن یعنی N-001 به کار گرفته شد.
http://pic.azardl.com/images/85081434663762138790.jpg (http://pic.azardl.com/)از نظر اتکا بر کنترلرهای رهگیری زمینی باید گفت که یکی از ویژگی های قدیمی هواپیماهای شوروی سابق به همان دلیل ضعف تکنولوژیکی در ساخت قطعات الکترونیکی همان اتکای بیش از حد به رادارها و مراجع زمینی است، یعنی نقطه ضعفی که همیشه غرب روی آن دست گذاشته است. این شیوه هدایت هواپیما همیشه مورد انتقاد شدید بود، چرا که بر اساس این سیاست که در دوران جنگ سرد به اوج خود رسیده بود، خلبان بسیار محدود بود و مجبور بود برای انجام کوچکترین کاری خارج از برنامه متوسل به کنترلر های زمینی شود. البته خود غربی ها و به خصوص آمریکاییها چندان هواپیماهای مستقلی نساخته بودند، چرا که هواپیماهای آنها نیز از نسخه هوابرد (!) پایگاههای زمینی استفاده می کرد و به زبان ساده تر نام آن ها را آواکس AWACS گذاشته بود. تنها فرق این پایگاه این بود که هواپیماهای آواکس سیار بودند و به دلیل استفاده از آن ها در ارتفاعات به راحتی حریم هوایی بسیار گسترده ای را پوشش می دادند. در حقیقت با ورود Su-27 و MiG-29 به خدمت، عصر تازه ای در هوانوردی نظامی شوروی به وجود آمد. اگر چه توانایی های راداری این هواپیماها بازهم به حدی نبود که بتوانند از عهده انجام کامل یک ماموریت بدون هدایت زمینی بر بیایند، اما بازهم همین نقطه فصل جدیدی در جنگ های مدرن شوروی بود. با اینکه میل طراحان بیشتر به سمت استقلال هواپیماها از پایگاه های زمینی کشیده شده بود، اما باز هم هواپیمای MiG-29 یک هواپیمای وابسته به پایگاه های زمینی یا GCI Dependent نامیده می شود. صرف نظر از اینکه با چه هواپیمایی پرواز انجام شود، خلبانان روسی یاد گرفته اند که اگر چه رادارهای قدرتمندی داشته باشند، اما تا زمانی که از کنترلرهای زمینی خبری مبنی بر وجود دشمن به آن ها نرسیده است رادار خود را روشن نکنند. البته با تمام این شرایط هنوز هم خلبانان قادرند که در شرایط کاملاً اضطراری حداقل از موقعیت مذبور بتوانند خلاصی یابند، اما در شرایط عادی 99% تصمیمات به عهده پایگاه فرماندهی زمینی است.
http://pic.azardl.com/images/60622765267396826807.jpg (http://pic.azardl.com/)با توجه به نکاتی که در این مطلب ذکر شد، می توان به این نتیجه رسید که MiG-29 هواپیمایی است که واقعاً برای نبردهای حقیقی ساخته شده است. از فاصله دور قادر است هواپیمای دشمن را با یک جفت موشک دوربرد آلامو مورد هدف قرار دهد، در فرض تقریباً محال اگر هیچ یک از موشک ها نتوانستند به هدف اصابت کنند، هنوز هم میگ MiG-29 قادر است با تکیه بر قدرت مانورپذیری بی نظیرش تدارک یک حمله دیگر، اینبار از فاصله نزدیک را ببیند که قریب به یقین می توانیم فولکروم را در یک چنین مبارزه ای پیروز بدانیم. از سوی دیگر، Su-27 بیشتر به یک سایت پدافند موشک های زمین به هوا شباهت دارد تا یک جنگنده رهگیر واقعی، خصوصاً که توانایی حمل تعداد زیادی موشک های دوربرد آلامو این شباهت را بیش از پیش کرده است. نخستین نمونه های فلانکر که با نام T-10S در سال 1978 ساخته شد از مشکلات بسیاری رنج می برد. با این حال با انجام اصلاحاتی تولید نمونه اصلی به سال 1984 موکول شد، اما بازهم مسائلی که گریبانگیر گروه طراحی و البته خود هواپیما شده بود مانع از آن گردید که هواپیما بتواند به موقع به خدمت در آید. از عمده ترین مشکلاتی که فلانکر با آن دست و پنجه نرم می کرد مشکل قطعات اویونیکی بود که تا سال 1990 که چند صد فروند Su-27 به خدمت در آمدند هنوز هم به طور کامل حل نشده بود. از سوی دیگر بر خلاف فلانکر، MiG-29 روند طراحی بسیار هموار تری را پشت سر گذاشت و تقریباً بدون مشکل جدی وارد خدمت گردید. شوروی در زمان جنگ سرد و به خصوص دهه 70 خواهان ورود به خدمت جنگنده جدیدی بود که بتواند از پس هواپیماهای پیشرفته غرب مانند F-15 و F-14 بر بیاید، اما با نتایج مایوس کننده ای که مدل های اولیه Su-27 به بار آورد، ظاهراً میگ MiG-29 بسیار موفق تر بود. همانطوری که بعدها هم دیدیم Su-27 تا زمان پایان جنگ سرد، یعنی سال های ابتدایی دهه 90 هنوز هم نتوانسته بود آن چنان که باید و شاید نیازهای نیروی هوایی شوروی را برطرف نماید. با همه ضعف هایی که Su-27 از آن رنج می برد، هواپیماهای مشهوری که از Su-27 مشتق شده اند و به خانواده فلانکر مشهورند، مثل هواپیماهای Su-30/33/34/37 هواپیماهای به نسبت موفقی از کار در آمدند.
sorna
04-28-2011, 05:04 PM
http://forum.patoghu.com/images/poti/2008/09/830.jpg http://forum.patoghu.com/images/poti/2008/09/829.jpg
بدون شک قدرت رهگیری نیروی هوایی است که به عنوان نخستین نیروی دفاعی هر کشوری در مقابل تهدید های هوایی دشمنان عمل می کند. اگر این قدرت رهگیری از توان بالقوه ای برخوردار بوده و بتواند با کمک خلبانان کارآزموده اولین تهاجم دشمن را به خوبی دفع نماید، باید مطمئن بود که دشمن فکر حمله از راه نیروی هوایی اش را فراموش خواهد کرد و برعکس این قضیه هم صادق است. در طول تاریخ هوانوردی، هواپیماهای جنگنده رهگیر همیشه از مهم ترین بخش های نیروی هوایی هر کشور بوده اند و قدرت آن ها به منزله قدرت کل نیروی هوایی آن کشور است. در مقاله زیر به بررسی توانایی های عملیاتی دو فروند از به نام ترین و مخوف ترین جنگنده رهگیر های جهان، هواپیماهای F-14 Tomcat و MiG-31 Foxhound پرداخته و قابلیت های این دو جنگنده را با یکدیگر مقایسه خواهیم کرد:تاریخچه جنگنده F-14 Tomcat
گربه ملوس نیروی دریایی آمریکا برای نخستین بار پرواز خود را در سال 1970 انجام داد. تامکت به عنوان جانشینی برای فانتوم روی عرشه ناوهای هواپیمابر آمده بود تا به همه ثابت کند که افسانه ای ها تکرار هم می شوند. این هواپیما مجهز به سیستم های راداری بسیار قدرتمند و یک سیستم تسلیحاتی بی نظیر در زمان خود به نام فینیکس بود که شهرت عجیبی را برای این جنگنده ساخت گرومن به ارمغان آورد. همین آوازه باعث شد که توجه ایران به سمت این جنگنده جلب شده و تعداد 79 فروند از این جنگنده به نیروی هوایی آن زمان کشورمان تحویل شود. ساخت F-14 مقدمه ای شد برای احساس خطر شوروی در مقابل جنگنده جدید و طراحی نسل جدید جنگنده های روسی، مانند سوخو Su-27 و MiG-29 که هر دو با الهام از جنگنده F-14 ساخته شدند و شکل ظاهری آن ها مصداق این مدعاست. تامکت نقایص خود را به خوبی در سایه سیستم موشکی بی نظیرش پوشانده بود، اما یکی دو حادثه که منجر به سقوط تامکت گردید موجب آغاز تحقیقاتی برای اطلاع از علت سقوط شد که نتیجه، ضعف شدید موتورهای هواپیما برای چنین بدنه و سیستم های سنگین بود. سرانجام، تامکت های مدل A با موتورهای TF-30-P414A ساخت پرات اند ویتنی به تدریج با جنگنده های جدید تامکت +A، مدل B و در نهایت مدل D یا ******** تامکت تعویض شدند. مدل های بعدی تامکت همگی از موتورهای قدرتمند GE-F110 ساخت جنرال الکتریک برای پرواز بهره می بردند. هر چند که حیات سی و شش ساله تامکت امسال-2006 ظاهراً با بازنشست کردن تامکت به پایان رسیده است، اما هنوز هم زمزمه هایی برای بازگشت این جنگنده به روی عرشه ناوها و حتی خدمت در نیروی هوایی شنیده می شود.
http://forum.patoghu.com/images/poti/2008/09/831.jpg
هواپیمای رهگیر F-14D ******** تامکت، نمای جانبی
تاریخچه جنگنده MiG-31 Foxhound
اعلام آغاز به کار ساخت بمب افکن دوربرد و مافوق صوت XB-70 توسط آمریکا باعث بروز سر و صداهای بسیاری در شوروی سابق شد. ظاهراً همه حرف ها و احادیث حکایت از آن داشت که در آن زمان شوروی فاقد جنگنده رهگیری برای مقابله با بمب افکن عجیب و غریب آمریکا بود و این برای شوروی چیزی کمتر از یک فاجعه نبود. شرکت هواپیماسازی میکویان گورویچ به سرعت دست به کار شد و طرح جنگنده ای با سرعت بسیار زیاد و سقف پرواز بالا را به مقامات شوروی تسلیم کرد. این طرح بعد ها میگ MiG-25 با لقب Foxbat شناخته شد. فاکس بت جنگنده ای بزرگ و درشت اندام بود، موتورهای به مراتب بزرگتری نسبت به جنگنده های هم عصر خود داشت، بسیار سریع پرواز می کرد و گاه سرعت این جنگنده به 3 ماخ هم می رسید و ارتفاع پرواز آن بیش از 20 کیلومتر بود و ظاهراً چیزی از سرعت آن کم نداشت. اما میگ MiG-25 ضعفهای بسیای هم داشت. برای مثال قدرت مانورپذیری آن به طرز وحشتناکی ناچیز بود، رادار آن بسیار ناکارآمد بود و دریک کلام، این هواپیمایی نبود که از پس رهگیری هواپیماهایی مثل B-70 یا SR-71 بر بیاید. با این که میگ MiG-25 هرگز هواپیمایی نبود که بتواند چنان تهدید عمده ای برای آمریکا به وجود آورد، اما ترسناک ترین جنگنده برای خلبانان آمریکایی همین میگ MiG-25 بود. تا اینکه در سال 1976 یک فروند میگ MiG-25 نیروی هوایی شوروی به خلبانی ویکتور بلنکو در ژاپن به زمین نشست. هواپیمای فاکس بت به دست آمریکاییها افتاد و رازهای آن در مدت کمی بر ملا شد و دیگر واهمه ای برای خلبانان آمریکایی از این جنگنده باقی نگذاشت.
http://forum.patoghu.com/images/poti/2008/09/832.jpg
هواپیمای رهگیر میگ MiG-25، نمای جانبی
پس از آشکار شدن توانایی های میگ MiG-25 برای غربیها، روس ها به فکر ساخت جنگنده ای بر پایه ی فاکس بت منتها با توانایی های کاملاً غیر قابل مقایسه با این جنگنده افتادند. البته ویکتور بلنکو پیشتر خبر از طراحی جنگنده ای کاملاً جدید و به روز با نام ******** فاکس بت داده بود. نتیجه هواپیمای آزمایشی Ye-155MP بود که برای نخستین بار در سال 1975به پرواز درآمد. این پرنده نام MiG-31 را با لقب Foxhound به معنای سگ شکاری به خود اختصاص داد. فاکس هاوند در یک نگاه بسیار شبیه به میگ 25 بود، اما بزرگتر و مستحکم تر از فاکس بت بود. این جنگنده با اینکه بر پایه فاکس بت ساخته شده بود، اما هواپیمایی بسیار مدرن و البته قابل اطمینان بود. به کار بردن مقادیر بیشتری تیتانیوم و آلومینیوم در سازه این هواپیما باعث توانایی تحمل شتاب G بیشتر شده بود و موتورهای جدید توربوفن با مصرف کمتر، برد بیشتر هواپیما را تضمین می کردند. همچنین تسلیحات جدید و رادار قدرتمند از میگ MiG-31 یک رهگیر تمام عیار ساخته بود.
گربه نر آمریکایی به نبرد سگ شکاری روسی می رود!
در شرایط حال، به نظر می رسد قدرتمند ترین و مقتدر ترین رهگیرهای حال حاضر جهان، هواپیماهای F-14 و MiG-31 باشند. از این جهت که این دو جنگنده همیشه در مباحث مختلف مقابل یکدیگر قرار گرفته اند و خواه یا ناخواه به عنوان رقبای سرسخت یکدیگر به شمار می روند، مقایسه فنی این دو هواپیما خالی از لطف نخواهد بود. در این مقایسه، فاکتورهای مختلف و موارد گوناگون بین هر دو جنگنده سنجیده شده و نسبت به یکدیگر مقایسه می شوند. در هر بخش، ده امتیاز در نظر گرفته شده است. هر چه جنگنده مورد نظر امتیاز بالاتری کسب نماید، به منزله برتری آن جنگنده در داشتن شرایط فاکتور مقایسه است. حال به مقایسه فنی دو جنگنده می پردازیم و سعی خواهیم کرد که حتی الامکان بیشتر عوامل و فاکتور ها برای مقایسه در نظر گرفته شوند تا مقایسه هرچه بیشتر نمایانگر محاسن و معایب دو جنگنده نسبت به یکدیگر باشد:
*ابعاد و خصوصیات ظاهری- Dimensions and Appearance Sepcs: دو هواپیمای MiG-31 فاکس هاوند و F-14 تامکت هر دو از کلاس هواپیماهای جنگنده بزرگ و سنگین وزن هستند. فاکس هاوند طولی حدود 21 متر و دهنه بالی حدود 14 متر دارد. در مقابل تامکت طولی برابر با 19 متر و فاصله دو سر بالی در حدود 19.5 متر در حالت باز و 11.5 متر در حالت بسته دارد. هر دو هواپیما برای حفظ پایداری طولی از سکان های عمودی دو قلو استفاده می کنند. F-14 مجهز به سیستم بال های متغیر است در حالی که فاکس هاوند فاقد چنین سیستمی است. ترمزهای هوایی فاکس هاوند در زیر ورودی موتورها قرار دارند و به صورت دوتایی به سمت پایین باز می شوند و ترمزهای تامکت که به بال پروانه ای مشهورند، در فاصله بین دو موتور در قسمت عقب هواپیما واقع شده اند و به صورت دوتایی، یکی به سمت بالا و یکی به سمت پایین باز می شوند. ارابه های فرود دماغه دو هواپیما مشابه است اما ارابه های فرود اصلی فاکس هاوند به صورت دو چرخ پشت سر هم قرار گرفته اند در حالی که در تامکت دو چرخ هر ارابه اصلی کنار هم نصب شده اند. تامکت دارای هشت پایلون نصب تسلیحات-شش عدد در زیز بدنه و در تونل بین موتورها و دو عدد در زیر ریشه بالهاست. فاکس هاوند نیز دارای هشت مقر نصب تسلیحات- چهار عدد زیر بدنه و چهار عدد زیر بال هاست. بدنه ی هر دو هواپیما به حالتی طراحی شده است که بتواند در ایجاد نیروی برای بیشتر دخالت نماید. فاصله بین موتورها در تامکت بسیار زیاد و در فاکس هاوند بسیار کم است و کلاً حجم ورودی ها و خروجی های فاکس هاوند بیشتر است. این بخش فقط برای آشنایی با خصوصیات ظاهری دو جنگنده آورده شده و تاثیری در امتیاز دهی مقایسه ندارد.
http://forum.patoghu.com/images/poti/2008/09/833.jpg
MiG-31A از مدل های اولیه فاکس هاوند مجهز به چهار موشک R-33
*حداکثر سرعت-Maximum Speed:یکی از مورد توجه ترین مشخصه های هواپیماهای جنگنده، سرعت فوق العاده بالای آن هاست که به کمک آن جنگنده ها می توانند به سرعت وارد میدان نبرد شده، در کمترین زمان ممکن درگیر شوند و بتوانند به موقع صحنه نبرد را ترک نمایند. مسئله بالاترین سرعت ممکن چه برای جنگنده-رهگیر ها چه برای جنگنده-بمب افکن ها اهمیت ویژه ای دارد، چرا که جنگنده رهگیر باید بتواند به موقع به جنگنده های متخاصم رسیده و با آن ها وارد نبرد شود و یک جنگنده-بمب افکن نیز باید بتواند پس از بمباران برای فرار از دست رهگیر های دشمن به سرعت خاک کشور دشمن را ترک گوید. برادر بزرگ میگ MiG-31، یعنی MiG-25 سرعترین هواپیمای عملیاتی جهان است و این رکورد هنوز هم که هنوز است برای فاکس بت حفظ شده است. ظاهراً سرعت زیاد از فاکس بت برای فاکس هاوند به ارث رسیده است چرا که این جنگنده به مدد موتورهای نیرومندش می تواند تا 2.83 ماخ در ارتفاعات سرعت بگیرد. MiG-31 در ارتفاع پایین می تواند به سرعت 1.23 ماخ نیز برسد. در مقابل، F-14 در ارتفاعات می تواند به سرعت 2.37 ماخ رسیده و در ارتفاع پایین نیز سرعت این هواپیما تا 1.2 ماخ بالا می رود. همان گونه که معلوم است، در این مورد مقایسه تامکت مغلوب سرعت بالای فاکس هاوند می شود. MiG-31 از ده امتیاز این مقایسه ده امتیاز کامل و تامکت از ده امتیاز هشت امتیاز دریافت می کند.
*سقف پرواز خدمتی-Service Ceilling: اهمیت سقف پرواز خدمتی از آن جهت است که هواپیمای جنگنده بتواند در ارتفاعی پرواز کند که مصرف سوخت کمتر شده در نتیجه برد هواپیما بیشتر شود. با افزایش ارتفاع، تراکم مولکول های هوا به شدت کم شده و مقاومت کمتری از سوی هوا بر هواپیما اعمال می شود. مقاومت کمتر به معنای امکان اعمال قدرت کمتر موتور و در نتیجه کاهش مصرف سوخت است. همچنین، موتورهای جت امروز بهترین کارائی خود را در ارتفاعات بالا به نمایش می گذارند. گاهی اوقات، در نبردهای تن به تن هواپیماهای جنگنده برای فرار از دست حریفانشان به ارتفاعات بالاتری که هواپیمای دشمن توانایی دستیابی به آن را ندارند صعود می کنند و بدین صورت هر چند برای مدت کوتاه، ولی خود را از مهلکه نجات می دهند. میگ MiG-25 در یک پرواز به یاد ماندنی سقف پرواز مطلق هواپیماهای جنگنده جهان را شکسته و به ارتفاع 37 کیلومتری زمین صعود کرد. باز هم، قدرت ارتفاع گیری بالا در MiG-31 هم وجود دارد. فاکس هاوند می تواند به ارتفاع 20600 متری زمین دست پیدا کند در حالی که تامکت می تواند تنها تا ارتفاع 17300 متری اوج بگیرد. در این مورد مقایسه باز هم برگ برنده با MiG-31 است و فاکس هاوند از ده امتیاز نه امتیاز و تامکت از ده امتیاز هفت امتیاز کسب می کند.
http://forum.patoghu.com/images/poti/2008/09/834.jpg
هواپیمای F-14 تامکت در حال سوختگیری هوایی
*برد گذری و عملیاتی-Ferry and Combat Range: یکی از مهم ترین معیار ها و ویژگی های هواپیماهای نظامی و غیر نظامی برد این گونه هواپیماهاست. برد یک هواپیما عبارتست از میزان مسافتی که یک هواپیما می تواند طی کند. البته طی مسافت تحت شرایط مختلفی امکان پذیر است که از این جهت ما به دو دسته برد عملیاتی و برد گذری اشاره می کنیم. برد عملیاتی به میزان مسافت قابل طی شدن توسط هواپیمایی گفته می شود که می تواند با تسلیحات کامل و تانک های سوخت پر آن مسیر را طی نماید. این مقدار معمولاً نصف حساب می شود چرا که هواپیماهای نظامی نمی توانند در خاک دشمن فرود بیایند و مجبورند حداقل از توانایی طی کردن مسافت رفت برای طی کردن مسافت برگشت برخوردار باشند. اما برد گذری به میزان مسافتی گفته می شود که هواپیما می تواند بدون هیچ گونه تسلیحاتی و با تانک های سوخت پر در بهینه ترین سرعت و ارتفاع طی نماید که همیشه این میزان برد از برد عملیاتی بیشتر است. هواپیمایی با برد زیاد می تواند بدون ترس از اتمام سوخت به عملیات بپردازد و با خیال آسوده به پایگاه خود بازگردد. هواپیمای MiG-31 دارای برد گذری 3250 کیلومتر و برد عملیاتی 750 کیلومتر و هواپیمای F-14 دارای برد گذری 3200 کیلومتر و برد عملیاتی 920 کیلومتر است. هر دو هواپیما به دلیل استفاده از موتورهای توربوفن با ضریب کنارگذر پایین برد نسبتاً زیادی دارند. هم هواپیمای MiG-31 و هم F-14 قابلیت سوختگیری هوایی دارند که در صورت انجام آن برد آن ها تا دو برابر می تواند افزایش یابد. این دو هواپیما از نظر برد بسیار مشابه هم هستند، اما برد عملیاتی بیشتر تامکت باعث پیش افتادن این جنگنده می شود. در این مقایسه، تامکت با دریافت نه امتیاز از ده امتیاز بالاتر از فاکس هاوند با دریافت هشت امتیاز از ده امتیاز قرار می گیرد.
*موتورها یا پیشرانه ها-Propulsion System: از اصلی ترین بخش های تشکیل دهنده هر هواپیمایی قسمت پیشرانش یا موتورهای آن هواپیماست. داشتن عمر خدمتی بالا، تطبیق با انواع شرایط پروازی، نسبت قدرت به وزن بالا، مصرف سوخت کم، TBO بالا، سر و صدای کم، عدم به جاگذاری خط دود در آسمان و واکنش سریع به تغییرات قدرت همه از مشخصه های یک موتور جت ایده آل هستند. میگ MiG-31 در مدل های اولیه از موتور R-15BD-300 ساخت تومانسکی با قدرت نزدیک به 24000 پاوند استفاده می کرد. مدل A جنگنده F-14 تامکت نیز از موتور TF-30-P412/414A با قدرت 20000 پاوند بهره می برد. اگر ماکزیمم وزن تیک آف دو جنگنده با توجه به قدرت موتورها مقایسه شود-MiG-31 با بیشترین وزن 41 تن و F-14 با بیشترین وزن 31 تن- مشاهده می شود که نسبت قدرت به وزن هواپیمای تامکت مدل A بیشتر است و از این نظر تامکت جلوتر از فاکس هاوند قرار می گیرد. اما در مدل های بعدی، MiG-31 مجهز به موتورهای توربوفن D-30F6 ساخت سولوویف با قدرت 34170 پوند و F-14A+/B/D به موتورهای توربوفن GE-F110-400 ساخت جنرال الکتریک با قدرت 27000 پوند شدند. اگر مقایسه قدرت بر وزن بین آخرین مدل های فاکس هاوند و تامکت صورت بگیرد، می بینیم که فاکس هاوند با اختلاف بسیار کمی تامکت را پشت سر می گذارد که می توان این اختلاف را نادیده گرفت و دو جنگنده را از این لحاظ در یک سطح فرض کرد. ورودی ها و خروجی های موتورهای فاکس هاوند بسیار بزرگ هستند و حجم موتورهای این هواپیما به طور کلی از موتورهای هواپیماهای مشابه بیشتر است. سر و صدای موتورهای تامکت بسیار کمتر از موتورهای فاکس هاوند است اما چه مدل های اولیه فاکس هاوند چه تامکت دارای مشکل به جا گذاشتن خط دود در آسمان هستند. در این مورد مقایسه دو جنگنده در یک سطح قرار می گیرند و از ده امتیاز، نه امتیاز به هریک از جنگنده ها تعلق می گیرد.
http://forum.patoghu.com/images/poti/2008/09/835.jpg
خروجی های موتورهای عظیم الجثه MiG-31BM
*مانورپذیری-Maneuverability: در نبردهای داگفایت یا جنگ های هوایی بسیار نزدیک که پر از تعقیب و گریز های هواپیماهای جنگنده به دنبال هم است تعیین کننده ترین عامل موفقیت یک هواپیما می تواند مانورپذیری آن باشد. شعاع دورزدن کوچکتر، سرعت دورزدن بیشتر، تحمل شتاب جی بیشتر و سرعت استال کمتر از عوامل تاثیر گذار در مانورپذیری یک جنگنده هستند. هر دو هواپیمای مورد بحث ما هواپیماهایی سنگین وزن، بزرگ و تنبل هستند و مانورپذیری آن چنانی در حد اعلاء ندارند. از هواپیمای MiG-31 که از بدنه پایه MiG-25 به عنوان یکی از مانورناپذیرترین جنگنده های جهان استفاده می کند باید مانورپذیری در حد یک هواپیمای مسافربری را از آن انتظار داشت! اما هواپیمای F-14 به مدد استفاده از سیستم سنگین و گرانقیمت بال های متغیر و بالچه های جانبی دارای مانورپذیری به مراتب بهتری است. فاکس هاوند می تواند تا 6 جی نیروی شتاب گرانشی زمین را تحمل کند و این در حالیست که تامکت به راحتی تا 9 جی شتاب جاذبه را تحمل می نماید. تامکت بر خلاف فاکس هاوند مشکلی برای پرواز در سرعت های پایین و ارتفاع پایین ندارد اما فاکس هاوند به طور عمده در این سرعت ها کمی ناپایدار است. سرعت صعود تامکت به ارتفاعات در حدود 9400 متر بر دقیقه است در حالی که سرعت صعود MiG-31 برابر 12400 متر بر دقیقه است که فاکس هاوند این مسئله را مدیون موتورهای قدرتمندش است. F-14 قادر است با استفاده از حالت بال های کاملاً باز با سرعت 230 کیلومتر بر ساعت تیک آف کند، در حالی که MiG-31 برای تیک آف باید تا حدود 290 الی 300 کیلومتر بر ساعت سرعت بگیرد. به طور کلی در مانورپذیری و مشخصه های آیرودینامیکی تامکت یک سر و گردن از فاکس هاوند بالاتر است. تامکت 8 امتیاز و فاکس هاوند 6 امتیاز از ده امتیاز این مقایسه را دریافت می کند.
*وضعیت دید و کاکپیت-Cockpit View: با وجود پیشرفت سیستم های راداری و شناسایی تا سطحی که باور آن نیز مشکل است، اما یک قاعده کلی وجود دارد که می گوید: «خلبان همیشه به چشمان خود بیشتر اعتماد دارد تا تجهیزاتی که برای استفاده وی گذاشته شده است.» به همین دلیل وضعیت دید خلبان تاثیر بسیار زیادی در عملکرد وی دارد. اهمیت این مسئله در نبردهای هوایی نزدیک و نیاز به آگاهی بصری از وضعیت دشمن معلوم می شود. در هواپیمای MiG-31 همانند MiG-25 خلبان عمیقاً در داخل کاکپیت قرار می گیرد و دید بسیار محدود است. این وضعیت کاکپیت فاکس هاوند بیشتر به هواپیماهای شناسایی شبیه است تا یک هواپیمای رهگیر و هنوز هم این یکی از نقایص عمده MiG-31 محسوب می شود. اما دید در هواپیمای تامکت در حدی قابل قبول بوده و خلبان به خوبی کنترل اطراف خویش را در دست دارد. با اینکه MiG-31 حدود 5 تا 7 سال پس از تامکت به پرواز در آمده، اما کاکپیت این هواپیما از تجهیزات آنالوگ بیشتری نسبت به تامکت برخوردار است. دو سرنشینه بودن هر دو هواپیما امکان استفاده از این هواپیماها به عنوان هواپیماهای آموزشی بدون کم ترین تغییری را می دهد. در هواپیماهای MiG-31 و F-14 یک مجموعه ساده از کنترل های پرواز و پریسکوپ های جمع شونده وجود دارد تا در شرایط اضطراری خلبان عقب قادر به فرود آوردن هواپیما باشد. هر دو هواپیما مجهز به سیستم نمایشگر سربالا یا HUD برای نمایش اطلاعات پروازی در جلوی چشمان خلبان هستند. در این مقایسه نیز تامکت با دریافت نه امتیاز از ده امتیاز بالاتر از فاکس هاوند با دریافت هفت امتیاز از ده امتیاز قرار می گیرد.
http://forum.patoghu.com/images/poti/2008/09/836.jpg http://forum.patoghu.com/images/poti/2008/09/837.jpg
سمت راست- کاکپیت خلبان F-14 سمت چپ- کاکپیت خلبان MiG-31
*سیستم های راداری-RADAR Systems: یکی از بزرگترین پیشرفت های علم هوانوردی اختراع رادار و به کارگیری آن در هواپیماهای نظامی به طور گسترده بود. با آشکار شدن اهمیت فوق العاده وجود سیستم های راداری، رادارهای شناسایی قدرتمندی در طی دوران مختلف برای هواپیماهای جنگنده ساخته شدند. به کمک رادار می توان بدون نیاز به دیدن هواپیماهای دشمن، آن ها را از فواصل دورتر شناسایی و خود را برای حمله به آن ها آماده کرد. هم هواپیمای MiG-31 و هم F-14 از سیستم های راداری بسیار قدرتمند و مشهوری برخوردارند که برای رهگیرهایی در این سطح ضروری به نظر می رسد. یکی از مهم ترین عواملی که نقش عمده ای را در به شهرت رساندن تامکت ایفا کرد رادار فوق پیشرفته-در زمان خود- AN/AWG-9 بود که با توانایی شناسایی 24 هدف همزمان و توانایی مورد هدف قرار دادن 6 عدد از آن ها به صورت همزمانتا سال ها از آن به عنوان بی نظیر ترین رادار نصب شده روی هواپیماهای جنگنده یاد می شد. این قضیه تا جایی پیش رفت که حتی در جنگ تحمیلی ایران-عراق، از رادار AWG-9 در قالب هواپیمای تامکت به عنوان مینی آواکس استفاده شد. این رادار توانایی اسکن شعاع 370 کیلومتری را داراست، مضاف بر اینکه اگر محدودیت اندازه آنتن این رادار نبود، AWG-9 قادر به اسکن شعاع 700 کیلومتری نیز می باشد. این رادار بعد ها در هواپیمای F-14D ارتقا یافته و کاملاً دیجیتالی شد و قابلیت ایجاد دیتالینک در آن تعبیه گشت و از آن زمان به بعد این مدل از رادار، AN/APG-71 نامیده شد.اما در آن سوی قضیه، میگ MiG-31 قرار دارد که رادار این جنگنده نیز غوغایی در عرصه رادارهای پیشرفته ایجاد کرده است. رادار ملقب به «زاسلون» با کد SBI-16 که در مدل های قدیمیتر MiG-31 به کار رفته است توانایی اسکن فضای 200 کیلومتری اطراف خود را دارد و قادر است 10 هدف را به طور همزمان در نظر گرفته و به چهار عدد آن ها شلیک نماید. در مدل MiG-31BM همین رادار دچار تغییرات و بهبود هایی گردید و پس از آن با نام Zaslon-M یا کد S-800 شناخته شد. این رادار توانایی هایی مشابه AN/APG-71 دارد، قادر است فضای 400 کیلومتری اطراف اسکن کرده، 24 هدف را همزمان شناسایی نموده و به 6 عدد آنان حمله نماید. گفته می شود که این رادار به حدی قدرتمند است که حتی می تواند جنگنده های خفاکار یا Stealth را نیز شناسایی کند. MiG-31 در حقیقت نخستین هواپیمایی بود که قابلیت نگاه به پایین-شلیک به پایین واقعی داشت. رادار این هواپیما حتی به اهدافی که در پشت سر هواپیما قرار دارند نیز حساس است. بسیاری بر این عقیده اند که رادار زاسلون از روی نمونه های رادار AN/AWG-9 ساخته شده است و تکنولوژی آن مشابه تکنولوژی همان رادار است. در این مقایسه، ظاهراً دو جنگنده تقریباً در یک سطح قرار دارند و هر دو هواپیما از ده امتیاز این مرحله، نه امتیاز دریافت می کنند.
http://forum.patoghu.com/images/poti/2008/09/742.jpg
هواپیمای MiG-31BM در حال تاکسی و مجهز به دو موشک آکرید و چهار موشک آموس
*تسلیحات قابل حمل- Armament: توانایی ها و ویژگی های هواپیماهای جنگنده یک طرف، تسلیحات قابل حمل آن ها یک طرف. چرا؟ پاسخ معلوم است. یک هواپیمای جنگنده با تمام توانایی هایش سعی در درست هدایت کردن تسلیحات به سمت دشمن و تاثیرگذاری آن تسلیحات به بیشترین حد و وارد آوردن بیشترین ضربه بر پیکره نظامی دشمن دارد. یک هواپیمای جنگنده قدرتمند بدون تسلیحات هیچ است و بیشتر به یک هواپیمای مسافربری می ماند که یک یا دو مسافر را به گردش می برد. هواپیماهای رهگیر بیشتر از هر اسلحه ای به موشک های هوا به هوای قدرتمند، کاری و دقیق احتیاج دارند. هواپیمای F-14 تامکت مجهز به سیستم موشکی دوربرد فینیکس، موشک نزدیک برد سایدوایندر و موشک های میان برد اسپارو و در برخی نمونه ها موشک های آمرام است. شاید به نام ترین موشک هوا به هوا همان موشک فینیکس AIM-54 باشد که تنها هواپیمای عملیاتی حمل کننده آن تامکت است. این موشک به تعداد شش فروند روی تامکت نصب شده و قابلیت رهگیری شش هدف در فاصله بیش از 160 کیلومتر را به صورت همزمان به این هواپیما می دهد. کلاهک جنگی این موشک بسیار قدرتمند است و حتی با منفجر شدن در کنار هواپیمای قربانی می تواند به نابودی هدف بینجامد. البته موشک های AIM-54 مدل C برد 160 کیلومتری دارند و موشک های مدل A تنها تا 120 کیلومتر قادر به رهگیری هدف می باشند. رادار این موشک از نوع هدف یاب فعال است و پس از شلیک شدن نیازی به هواپیمای مادر ندارد. موشک دیگر قابل حمل موشک سایدوایندر AIM-9 است که یکی از کاربرد ترین موشک های هوا به هواست. این موشک کوچک یک موشک حرارت یاب است و بردی کمتر از 10 کیلومتر دارد. موشک اسپارو AIM-7 نیز یک موشک هدایت راداری نیمه فعال است که بردی بین 30 تا 40 کیلومتر دارد. موشک AIM-120 آمرام نیز فقط در برخی موارد برای انجام تست روی تامکت نصب شد و در غیر این صورت استفاده انبوه نداشته است. از سوی دیگر MiG-31 با کلکسیونی از بهترین موشک های هوا به هوای روسی در انتظار گربه آمریکایی نشسته است. موشک های R-27 با برد 150 کیلومتر، R-33 با برد 160 کیلومتر، R-37 با برد بیش از 300 کیلومتر، R-40 با برد پنجاه کیلومتر، R-60 با برد 10 کیلومتر، R-73 با برد 30 کیلومتر و R-77 با برد 120 کیلومتر موشک های هوا به هوای قابل حمل توسط میگ MiG-31 هستند. در این میان، موشک های دوربرد بسیاری به چشم می خورند که برد آن ها از موشک فینیکس بیشتر است، اما تنها موشک های R-33 و R-37 در حد فینیکس شناخته شده اند. با توجه به تنوع موشک های هوا به هوای فاکس هاوند و برد بیشتر اکثر موشک های آن و قدرت انفجاری بالای برخی موشک های آن مانند آکرید R-40 این هواپیما از نظر قدرت رهگیری در سطح بالاتری نسبت به تامکت قرار می گیرد. در مورد توانایی های هوا به زمین فاکس هاوند باید گفت که در مدل BM این توانایی ها تقویت شده و این هواپیما می تواند موشک های هوا به زمین Kh-31P و Kh-58 را نیز حمل نماید. هواپیمای F-14 هم البته در مدل D قادر به حمل بمب های GBU-16 و موشک های AGM-88 HARM و AGM-84 SLAM می باشد. اصولاً این دو جنگنده رهگیر برای حملات هوا به زمین ساخته نشده اند و توانایی کنونی آن ها هم برای انجام این گونه حملات در اثر نیازها و توانمندی های این جنگنده ها برای انجام حتی این گونه حملات به وجود آمده است. از نظر تسلیحات قابل حمل، فاکس هاوند از ده امتیاز موفق به کسب هر ده امتیاز کامل شده و تامکت تنها موفق به دریافت هفت امتیاز می گردد و بدین ترتیب MiG-31BM در رتبه بالاتری نسبت به F-14D قرار می گیرد.
http://forum.patoghu.com/images/poti/2008/09/838.jpg
نمایی زیبا از یک فروند F-14A پارک شده در پایگاه
*سیستم های دیگر-Other Systems: در بعضی مدل های میگ MiG-25 و خصوصاً مدل های شناسایی دوربین هایی برای عملیات شناسایی نیز وجود داشت. وجود یک چنین دوربین هایی یا سنسور های احتمالی در هواپیمای MiG-31 هنوز معلوم نیست. در مقابل، تامکت از نظر سیستم های جانبی دیگر مقام بالاتری دارد، چرا که این جنگنده به راحتی می تواند تبدیل به یک هواپیمای شناسایی کامل شود و این کار با نصب سیستم TARPS-Tactical Airborne Reconnaisance Pod System امکان پذیر می شود. همچنین سیستم ناوبری و هدف گیری شبانه LANTIRN-Low Altitude Night Targetting and Infra Red Navigation توانایی های هوا به زمین این جنگنده بازهم افزایش می یابد. هر دو هواپیما مجهز به سیستم اسکن مادون قرمز حرارتی هواپیماهای دشمن یا IRST-Infra Red Search and Track هستند، مضاف بر این که F-14 به سیستم دیگری مشابه IRST با نام FLIR-Front Looking Infra Red نیز مجهز است. در این مورد مقایسه تامکت از ده امتیاز نه امتیاز را دریافت کرده و فاکس هاوند هم از ده امتیاز هفت امتیاز را دریافت می کند و بدین ترتیب در این قسمت MiG-31 مغلوب توانایی الکترونیکی تامکت می شود.
*قابلیت خفاکاری- Stealth Capability: قابلیت خفاکاری که از خصوصیات جنگنده های نسل پنجم است، با استفاده از مواد مخصوص جاذب راداری و طراحی ویژه بدنه هواپیما مانع تشخیص این گونه هواپیماها به وسیله رادار می شود. جنگنده های مورد مقایسه این بحث از نسل چهارم جنگنده ها هستند و در هیچ یک قابلیت های خفاکاری دیده نمی شود. امتیاز هر دو جنگنده از این بخش از ده امتیاز صفر امتیاز است.
*هزینه های خرید و نگهداری- Purchase and Maintenance Costs: یکی از عواملی که ممکن است کشوری را به خرید یا عدم خرید یک جنگنده ترغیب و تشویق نماید، قیمت جنگنده و البته هزینه های نگهداری آن است. هواپیمای MiG-31BM چهل میلیون دلار قیمت دارد و تامکت های F-14D دارای قیمتی برابر با سی و هشت میلیون دلار می باشند. تفاوت قیمت خرید دو جنگنده تقریباً نسبت به کل قیمت ناچیز است، اما از قرار معلوم هزینه نگهداری تامکت بسیار بیشتر از هزینه های نگهداری MiG-31 است. ظاهراً دلیل نیروی دریایی آمریکا برای بازنشسته کردن این جنگنده پیشرفته نیز همین سرسام آور بودن هزینه های نگهداری آن بوده است. از این لحاظ، تامکت در رتبه پایین تری نسبت به فاکس هاوند قرار می گیرد. F-14 از ده امتیاز هفت امتیاز و MiG-31 از ده امتیاز نه امتیاز دریافت می کند.
http://forum.patoghu.com/images/poti/2008/09/839.jpg
هواپیمای MiG-31BM در نمایشگاه هوایی
http://forum.patoghu.com/images/poti/2008/09/840.jpg http://forum.patoghu.com/images/poti/2008/09/841.jpg
نماهای شماتیک دو جنگنده F-14 تامکت و MiG-31 فاکس هاوند
نتیجه گیری کلی مقایسه همانطور که از نظرتان گذشت، در هر بخش امتیازات مربوطه با توجه به قابلیت های هر جنگنده به آن ها اعطا شد. جمع کلی امتیازات برابر با 84 امتیاز از 110 امتیاز برای MiG-31 فاکس هاوند و 82 امتیاز از 110 امتیاز برای F-14 تامکت است. در این مقایسه از نظر نتیجه کلی، میگ MiG-31 در رده بالاتری نسبت به F-14 تامکت قرار می گیرد و این بدین معنیست که فاکس هاوند در کل می تواند جنگنده-رهگیری موثرتر، ارزان قیمت تر و مجهزتر نسبت به تامکت برای نیروی هوایی کشورهای مختلف باشد و در عین حال از پشتیبانی قطعات یدکی و غیره تا سالیان سال بهره مند باشد. در ذیل جدول امتیازات هر بخش و کلیه امتیازات را از نظر می گذرانیم:
http://forum.patoghu.com/images/poti/2008/09/25.gif
sorna
04-28-2011, 05:05 PM
http://forum.patoghu.com/images/poti/2008/09/2625.jpg
گرافیکی از MiG-31 دررنگ آمیزی ایرانی
http://forum.patoghu.com/images/poti/2008/09/2626.jpg
گرافیکی از Su-30MK در رنگ آمیزی ایرانی
http://forum.patoghu.com/images/poti/2008/09/2627.jpg
میراژ F-1 در رنگ آمیزی ایرانی
sorna
04-28-2011, 05:06 PM
جدا از موشک فاطر که به راحتی روی هواپیماهای F-4 و F-14 بدون هیچ مشکلی نصب می شد، ایرانیان ریل های پرتاب موشک نزدیک برد روسی آرچر R-73 را هم برای نصب این موشک روی هواپیماهای فوق الذکر تولید کردند. به علاوه، نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران مدت هاست که هواپیماهای تامکت خود را با موشک هوا به هوایی که به طور بومی آن را طراحی کرده است مسلح نموده است. این موشک که سجیل یا AIM-23C یا یاسر هم خوانده می شود، نمونه ای از موشک ضد هوایی زمین به هوای هاوک یا MIM-23B آمریکایی است. گفته می شود که کوشش برای ساخت چنین موشکی در حقیقت از جایی شروع شد که اسرائیل دست به استارت پروژه ی Distant Thunder یا Distant Reach کرد. در این پروژه، نیروی هوایی اسرائیل و صنایع هواپیماسازی این رژیم تلاش هایی را برای تبدیل موشک ضد رادار AGM-78 به یک موشک هوا به هوا برای رهگیری هواپیماهای سریع السیر MiG-25 انجام دادند. ظاهراً ایران کار تبدیل موشک های زمین به هوای MIM-23B را به موشک های هوا به هوا از سال 1986 شروع کرده بود. پروژه تبدیل موشک های هاوک به موشک هایی که از هواپیماهای جنگنده قابل پرتاب باشد، پروژه «قوش آسمان» نامیده شد. تست های اولیه این موشک بسیار نا امید کننده بود. ظاهراً خطوط ارتباطی رادار AN/AWG-9 برای موشک هاوک کافی نبود و سیستم هدف گیری موشک هاوک نیز در برقراری ارتباط با این رادار دچار مشکل بود. در جنگ ایران و عراق هم بیش از یکی دو موشک هاوک شلیک نشد چرا که این پروژه با مشکلات بسیاری مواجه بود. اگرچه در سال های اخیر گفته می شود که مشکلات این موشک به کلی رفع شده و موشک هاوک هواپرتاب به طور محدود در خدمت نیروی هوایی است. تعداد زیادی از تامکت های نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران به منظور توانایی حمل موشک هاوک دستخوش تغییراتی شدند.
http://forum.patoghu.com/images/poti/2008/09/2621.jpg
هواپیمای F-14 ایران مجهز به موشک هاوک
تامکت های ایرانی می توانستند در آن واحد دو موشک هاوک را در پایلون های 1B و 8B، یعنی محل نصب موشک های فینیکس در نزدیکی ورودی موتورها، و یک موشک دیگر را در فضای بین موتورها که اصطلاحاً تونل نامیده می شد حمل کنند. در مقابل موشک هاوک یا سجیل، موشک یاسر قرار داشت که یک موشک هوا به زمین بود که به طور گسترده ای روی هواپیماهای F-4E و F-14A آزمایش شده بود. این موشک آمیزه ای از تکنولوژی موشک هاوک و کلاهک جنگی بمب M-117 به وزن 375 کیلوگرم بود. تنها رازی که در مورد موشک یاسر سر به مهر مانده بود سیستم هدف گیری این موشک بود. در حالی که برخی منابع ایرانی از وجود سیستم هدایت لیزری خبر می دادند، منابع دیگر اظهار می کردند که هدف گیری این موشک به کمک رادار AN/AWG-9 صورت می پذیرد.
http://forum.patoghu.com/images/poti/2008/09/2628.jpg
هواپیمای F-4 فانتوم ایرانی در حال پرواز و مسلح به موشک AIM-9P2
بازیهای ذهنی در حالی که افکار عمومی غرب به سمت مسائل حاشیه ساخت راکتور هسته ای بوشهر معطوف شده است، افکار کمتری متمایل به این سمت است که هدف از ساختن راکتورهای هسته ای، چه می تواند باشد و چه آینده ای پیش روی این مسائل است. بنا بر گفته های ایرانیان، عملیات جاسوسی بسیار برای شناسایی آنچه در بوشهر می گذرد در چند ماه اخیر ادامه داشته است. جای تعجبی ندارد که پایگاه ششم شکاری بوشهر که تعدادی از فانتوم ها و تامکت های فعال و البته سایت های موشکی S-200 در آن جا حضور دارند، تنها چند کیلومتر از محل ساخته شدن راکتور هایی که مشرف به خلیج فارس هستند قرار دارد. غرب هم از این حربه به خوبی استفاده کرده است و قرار دادن راکتورها نزدیک به پایگاه هوایی را عاملی برای ارتباط بین تجهیزات هسته ای و بعد نظامی نیروی اتمی به شمار آورده است. اما مسئله ای که تناقض این قضیه را مشخص می کند این است که بوشهر علی رغم اینکه عامل غرور ملی ایران به عنوان محل احداث راکتورهای هسته ای قرار گرفته است، اما واقعاً همین یک سایت راکتورهای هسته ای نمی تواند برای برنامه های هسته ای-نظامی ایران چندان تعیین کننده و سرنوشت ساز باشد، چرا که حداقل صد و پنجاه سایت اتمی دیگر در ایران وجود دارد که شاید اهمیت نظامی آن ها بسیار بیش تر از دو راکتور آب سبک بوشهر باشد که در حال تکوین بدست روسهاست. در نتیجه این که بخواهیم بگوییم که نیروی هوایی بهترین قدرت هوایی خود را در قالب پایگاه ششم شکاری متبلور کرده است و در حقیقت، حداکثر قدرت هوایی ایران محدود به همین چند نوع فانتوم و تامکت می شود تا حدودی ساده لوحانه است.
http://forum.patoghu.com/images/poti/2008/09/2629.jpg
هواپیماهای MiG-29A ایران مسلح به موشک های R-73 و R-27
ایران کشور پهناوری است. نه فقط وسعت این کشور سه برابر کشور عراق است، بلکه بر خلاف عراق توپوگرافی ایران شامل رشته کوه های بسیار عظیمی است که از شمال غرب به شمال شرق و از شمال غرب به جنوب شرق این کشور به طول تقریبی 2000 کیلومتر کشیده شده اند. می توان گفت که دست ایرانیان برای پنهان کردن تجهیزات نظامی خود مابین کوهستان های عظیم از دید دشمنان بسیار بازتر است.مشکل دیگر برای آمریکا و بریتانیا در مورد جمع آوری اطلاعات نظامی درباره ایران این است که قدرت جاسوسی در مورد ایران برای این کشورها بسیار ناچیز است، حتی کمتر از سال 1991 و اطلاعاتی که در مورد وضعیت آن هنگام عراق گردآوری شد. همانطوری که قبلاً گفته شد، روابط نظامی ایران با غرب از اواخر سال های 1970 قطع شد و پرسنل و خلبانان نیروی هوایی که بیشترشان در غرب دوره تحصیل خود را گذرانده بودند، هم اکنون در شرف بازنشستگی هستند. این تغییرات می تواند به متفاوت شدن هر چه بیشتر موضع ایرانیان در مقابل غرب کمک کند. به جز چند مورد در دهه هشتاد و چند مدت اخیر، ایران هرگز زیر زره بین و بازبینی دقیق غرب و به خصوص آمریکا قرار نداشته است. به خصوص این که در سال های اخیر قدرت های جاسوسی آمریکا مرتباً در نقاط دیگری در جهان سرگرم بوده اند و همین مسئله به عدم شناخت کافی آمریکاییها نسبت به توانایی ها و اهداف ایرانیان منجر شده است. در نتیجه، آمریکایی ها خصوصاً در منطقه خاورمیانه از نظر اطلاعاتی کاملاً به اسرائیل وابسته اند، هر چند که بار ها و بار ها ثابت شده است که اطلاعاتی که این رژیم از منطقه در اختیار آمریکا می گذارد، از صحت کافی برخوردار نیستند. ظاهراً اشتباهات محاسبه ای آمریکاییها در اثر اطلاعات غلط و بی استفاده اسرائیل، باعث کارشناسی ها و پیشبینی های اشتباه در مورد عراق و فاجعه های اخیر این کشور شده است.
http://forum.patoghu.com/images/poti/2008/09/2622.jpg
هواپیمای F-14 ایران در حال گذراندن دوره اورهال
این دورنما که آمریکا و اسرائیل حمله ای همه جانبه را علیه تاسیسات اتمی ایران تدارک ببینند کمی غیر محتمل به نظر می رسد. اگرچه برای همه مسلم است که آمریکا به راحتی می تواند عملیاتی این چنینی را علیه ایران به راه اندازد: همه امکانات برای شروع کار موجود است و نیروها و تجهیزات به راحتی و در مدت زمان کمی می توانند به میدان نبرد انتقال یابند، بدون آن که مشکلی پیش بیاید. با این وجود، ضعف و فقر اطلاعاتی آمریکا در مورد ایران می تواند برای این کشور گران تمام شود، چرا که ایرانیان با درسهایی که از عراق و صربستان گرفته اند، نشان داده اند که می توانند تاسیسات خود را سریعاً دوبرابر کرده و احتمالاً در صورت از بین رفتن تجهیزات قبلی در جاهای دیگری هم به کار خود ادامه دهند. شانس اسرائیل برای موفقیت در حمله به تجهیزات اتمی ایران تقریباً مشابه آمریکاست، با این تفاوت که علی رغم امکان گردآوری اطلاعات در زمان کمتر نسبت به آمریکا، اسرائیل از نقطه نظر تعداد و کمیت نیرو به مراتب از آمریکا پایین تر است. بدتر اینکه نه امریکا و نه اسرائیل نمی دانند که واکنش تهران نسبت به چنین حمله چه خواهد بود. انتظارها و پیشبینی ها بسیار مختلفند، از دست روی دست گذاشتن تهران در برابر حمله گرفته تا یک ضد حمله و تهاجم همه سویه از طرف تهران و البته احتمالاً استفاده از سلاح های غیر متعارف که به احتمال زیاد در اختیار ایران می باشد. «هر چیزی ممکن است» نمی تواند برای سیاست مداران غربی جواب قانع کننده و معیار اساسی قانع کننده ای باشد.
http://forum.patoghu.com/images/poti/2008/09/2630.jpg
هواپیمای MiG-29UB متعلق به نیروی هوایی IRIAF
یک حقیقت است که نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران در سه سال اخیر به خوبی قوای خود را آماده کرده است. گذشته از این، هر واحد جنگنده-رهگیر و جنگنده-بمب افکن نیروی هوایی IRIAF سالانه در پنج تمرین هوایی عمده و تمرینات کوچک تر دیگری شرکت داشته است. علی رغم آنکه نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران سالانه تنها پانزده خلبان ورودی جدید داشته و هر یک از خلبانان موجود هم سالانه بیش از 150 تا 160 ساعت پرواز ندارند، اما باید قبول کرد که شرایط به سرعت در حال تغییر است. تعداد نامعلومی خلبان جدید سال گذشته موفق به دریافت تایپ و گواهینامه پرواز F-14 گردیده اند و این در حالی است که دوره آموزشی و تمرینی آن ها سخت گیرانه تر و البته کامل تر شده است، چرا که نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران دیگر نمی خواهد خاطره تلخ سقوط F-14 در نزدیکی اصفهان تکرار شود. در 21 ژوئن سال 2004، کاپیتان داریوش یاوری و سرهنگ علی ابوعطا در حادثه سقوط تامکت کشته شدند. خلبان یاوری یکی از خلبانان با تجربه هواپیمای F-5 بود که بدون اتمام دوره های شبیه ساز تامکت وارد کاکپیت این هواپیما شده و سرانجام در مرحله فرود دچار سانحه گردیده و خود او، سرهنگ همراه و هواپیمایش از بین رفتند. در پی همین حادثه بود که نیروی هوایی تصمیم به آموزش کامل و تمرینات بهبود یافته خلبانان سه واحد نیروی هوایی که هواپیمای تامکت را در اختیار داشتند گرفت. پیش بینی می شود در حال حاضر این سه واحد پنجاه خدمه واجد شرایط و متخصص داشته باشند.
http://forum.patoghu.com/images/poti/2008/09/2631.jpg
هواپیماهای Su-24 نیروی هوایی در حال پرواز کنار قله دماوند
عجله کنید و منتظر باشید...
با همه این مشکلات، ایرانیها به جز افزایش سطح آمادگی خودشان و پیروی از قاعده نظامی «عجله کنید و منتظر باشید» کار دیگری در برابر تهاجم احتمالی نخواهند توانست انجام دهند. اگرچه ساعات پرواز سالانه خلبانان ایرانی هنوز هم زیر استاندارد های قابل قبول جهانی است - 150 ساعت در مقابل 300 ساعت قبل از انقلاب- با این وجود باز هم نیروی هوایی سعی در افزایش ساعات پرواز در حد امکان و افزایش آمادگی خلبانان دارد. آمریکا ممکن است به رفتار خودبزرگ بینانه خود با ایران ادامه دهد، اما عملیات مشترکی که در فوریه سال 2004 با شرکت نیروی هوایی آمریکا و نیروی هوایی هند برگزار شد به خوبی نشان داد که دود قدرت نادیده گرفته شده کشورهایی از این دست می تواند به چشم خود آمریکا برود. حقیقت این است که مسائل و بحران های بین المللی تهران را مجبور کرده است که بیشتر به فکر نیروی هوایی باشد. دیدارهای مکرر مقامات برجسته روحانی کشوری از پایگاه های شکاری سراسر کشور نشان از همین مسئله دارد.
http://forum.patoghu.com/images/poti/2008/09/2632.jpg
هواپیماهای F-5E متعلق به نیروی هوایی IRIAF
نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران و شاید نیروی هوایی هر کشور دیگری در حال حاضر به خوبی می داند که در برابر یک تهاجم همه جانبه نیروی هوایی آمریکا، نیروی دریایی آمریا و نیروی لشگرهای تفنگداران دریایی آمریکا و شاید با مشارکت نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا شانس بسیار کمی برای پیروزی یا حتی دفاع از کشور دارد. پرسنل این نیرو به خوبی می دانند که برتری تکنولوژیکی حریفشان بسیار وسیع و گسترده است و شاید نیروی هوایی ایران بیشتر به دست اندازهایی بر سر راه حمله آمریکا به ایران بماند تا یک نیروی تدافعی قدرتمند. اگرچه با همه این حرف و حدیث ها بیشتر ایرانیها برای هر گونه دفاع از سرزمین شان در برابر تهاجم های خارجی آماده اند و این حس وطن پرستی را به خوبی در دوران جنگ با عراق نشان داده اند. خلبان های ایرانی به خوبی نشان داده اند که می توانند به سرعت خود را با شرایط مطابقت داده و راه های مقابله با تهدید ها را به زودی بیابند. بنابراین ناچیز گرفتن قدرت، توانایی ها و آمادگی نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران می تواند نتایج فاجعه باری برای طرف های دیگر جنگ به بار بیاورد.
sorna
04-28-2011, 05:07 PM
سلام.
این مطلب در مورد جنگنده F-111 هست که تامکت افسانه ای بسیاری از تکنولوژی های خودش رو از این هواپیما به ارث برده است:
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/en/thumb/2/29/EF-111A_Raven.jpg/300px-EF-111A_Raven.jpg
تاریخچه تولید
در اوایل دهه 1960 میلادی هر دو نیروی هوایی و دریایی آمریکا نیاز به جنگنده ای جدید داشتند . «رابرت مک نامارا» که در آن زمان وزیر دفاع وقت آمریکا بود با توجه به نیاز های مشترک این دو نیرو پیشنهاد کرد تا به منظور صرفه جویی در هزینه های طراحی و تولید ، جنگنده ای مشترک برای هر دو نیرو تولید شود وی پیش از آن نیز پیشنهاد استفاده نیروی هوایی از جنگنده موفق نیروی دریایی F-4 Phantom II را نیز ارائه کرده بود . بدین منظور در سال 1960 مناقصه ای با عنوان Tactical Fighter Experimental یا TFX برگزار گردید و از شرکت های فعال در زمینه هوانوردی درخواست گردید تا طرح های خود را بر اساس شرایط ذکر شده در مناقصه ارایه کنند . بعضی از شرایطی که برای جنگنده در مناقصه ذکر شده بود عبارت بود از :
وزن خالی در حدود 20 تن
حداکثر وزن برخاست در حدود 50 تن
حداکثر سرعت در ارتفاع پایین : 1.2 ماخ
حداکثر سرعت در ارتفاع بالا :2.5 ماخ
حداقل شعاع عملیاتی : 890 مایل (1430 کیلومتر)
تا اواخر سال 1961 شرکت های مطرحی همچون بوئینگ ، جنرال داینامیکز ، لاکهید ، نورثروپ گرومن ، مک دانل داگلاس و چند شرکت دیگر طرح هایی را ارائه کرده بودند . پس از بررسی طرح ها نیروی هوایی و دریایی اعلام کردند که هیچ کدام از طرح ها ، طرح کامل و جامعی نبوده ولی طرح های شرکت بوئینگ و شرکت جنرال داینامیکز بهتر از سایر طرح ها به نظر می رسند . پس از مدتی بررسی ، هر دو نیرو اعلام کردند که طرح شرکت بوئینگ را به عنوان طرح برگزیده انتخاب کردند ولی «رابرت مک نامارا » وارد عمل شد و تصمیم آنان را نقض کرد و طرح شرکت جنرال داینامیکز را برنده مناقصه اعلام کرد (دلیل این عمل آن بود که طرح شرکت جنرال داینامیکز اقتصادی تر به نظر می رسید ) .بلافاصله بعد از اعلام طرح شرکت جنرال داینامیکز به عنوان برنده مناقصه ، تلاش ها برای ساخت هواپیما آغاز شد . هواپیمای جدید که اکنون F-111 نامیده میشد از دو موتور توربوفن TF30-P-100 شرکت پرات اند ویتنی بهره میبرد و بالهای آن بطور متغیر طراحی شده بود . همچنین طراحی کابین هواپیما نیز در نوع خود بی سابقه بود ، تا قبل از این پروژه در همه جنگنده ها نحوه طراحی کابین خلبان و کمک خلبان به این صورت بود که کابین خلبان در جلوی جنگنده قرار می گرفت و کابین افسر تسلیحات یا کمک خلبان در پشت سر خلبان قرار می گرفت ولی در F-111 طرز طراحی کابین خدمه به طور Side by side بود یعنی خدمه همانند هواپیماهای مسافربری در کنار یکدیگر می نشستند .
http://forum.patoghu.com/images/poti/2008/09/2633.jpg
نمایی از کاکپیت غیر معمول اف ۱۱۱
در 21 دسامبر 1964 اولین پرواز F-111 انجام شد و نمونه مخصوص نیروی هوایی که با کد F-111A شناخته می شد در تاریخ 18 جولای 1967 وارد خدمت گردید . همزمان با طراحی نمونه مخصوص نیروی هوایی ، نمونه دیگری با کد F-111B نیز به منظور خدمت در نیروی دریایی طراحی شد . عملکرد نامناسب این نمونه باعث شد تا نیروی دریایی استفاده از آن را در سال 1968 لغو کند و هواپیمای F-14 Tomcat را جانشین آن سازد .
مدلهای مختلف :
F-111A
این مدل نمونه اولیه ای بود که وارد خدمت گردید و از موتور های TF30-P-3 بهره می برد . هواپیماهای این مدل از اویونیک Mark I بهره می بردند که شامل سیستم های راداری AN/APQ-113 و AN/APQ-110 و AJQ-20 بود . از مدل A تعداد 158 فروند تولید شد .
اولین اف 111 در تاریخ 18 جولای 1967 تحویل اسکادران 428 هنگ 474 شکاری مستقر در نیومکزیکو شد و به تدریج سه اسکادران جنگنده اف 111 تشکیل شد . بعد از مدتی 6 فروند اف 111 راهی جنوب شرق آسیا شدند تا مورد آزمایش در شرایط جنگی قرار بگیرند . بعد از یک ماه 3 فروند از 6 فروند ارسالی ساقط شده بودند و آزمایشات متوقف شده بود . بعد از بررسی مشخص شد که سقوط این 3 فروند به خاطر سوء عمل خدمه بوده نه آتش پدافند دشمن . همچنین بعضی از بررسی ها مشخص کرد که پیمانکاری که وظیفه تولید بالهای جنگنده را داشته از مواد غیر استاندارد استفاده کرده و با رشوه دادن به بازرسان بر عمل خود سرپوش گذاشته بود . به این خاطر قرار شد تا قسمت مورد نظر برای تمام هواپیما ها مجددا ساخت و نصب گردد .
پس از انجام پاره ای تغییرات ، سال 1972 ویتنامی ها مجددا اف 111 را در آسمان مشاهده کردند . طی عملیات Linebacker II از F-111 استفاده وسیعی شد . این هواپیما برای انجام ماموریت خود نیازی به سوختگیری هوایی نداشت و قادر بود تا 4 برابر یک فروند F-4 Phantom II مهمات با خود حمل کند . هواپیمای جدید کم کم داشت ارزش واقعی خود را به رخ همگان می کشید . طی عملیات Linebacker II مجموعا 4000 سورتی پرواز عملیاتی توسط اف 111 انجام شد و فقط 6 فروند طی این همه پرواز آسیب دیدند .
بعد از جنگ ویتنام 42 فروند هواپیمای F-111A به نمونه مخصوص جنگ های الکترونیکی EF-111 ارتقا داده شدند . 4 فروند نیز به استاندارد C ازتقا یافته و به نیروی هوایی استرالیا انتقال یافتند . مابقی هواپیماهای این مدل در سال 1992 از خدمت بازنشست شدند .
همچنین 3 فروند از پیش نمونه های این مدل برای تحقیقات بیشتر به ناسا انتقال یافتند .
یکی از نخستین جنگنده های اف ۱۱۱
F-111B
این نمونه قرار بود تا بعنوان جنگنده رهگیر دوربرد نیروی دریایی در مقابل بمب افکن ها و موشک های ضد کشتی شوروی ایفای نقش کند . این نمونه با رادار قدرتمند AN/AWG-9 تجهیز شده بود و قابلیت حمل و شلیک 6 فروند موشک دوربرد هوا به هوای AIM-54 Phoenix را دارا بود . از آنجایی که شرکت جنرال داینامیکز نجربه ای در تولید جنگنده های ناونشین نداشت از شرکت گرومن برای ساخت این نمونه کمک گرفته شده بود . این مدل کمی کوچکتر از نمونه A بود ولی طول بالهای آن حدود 2 متر بیشتر از نمونه A بود .
نیروی دریایی تقاضای جنگنده ای که قابلیت حمل راداری48 اینچی را داشت ولی ساختار اف 111 تنها توانایی حمل راداری 36 اینچی را داشت . همچنین حداکثر وزن برخاست مورد نیاز نیروی دریایی 50000 پوند بود ولی اف 111 در بهترین شرایط حداقل 55000 پوند وزن داشت . ولی در هر دو مورد وزیر دفاع وقت مک نامارا اعمال نفوذ کرد و نیروی دریایی را مجبور به کنار آمدن با شرایط اف 111 کرد .
تلاشهایی برای حل مسئله وزن اضافی انجام شد ولی این تلاش ها تنها کار را خرابتر کردند . گذشته از وزن زیاد هواپیما برای یک ناو هواپیمابر ، اف 111 هنگام اپروچ به ناو برای فرود دید کمی داشت و فرود با آن بسیار خطرناک و سخت بود .
با تلاشهای آدمیرال توماس کونولی (معروف به تامکت) پروژه F-111B لغو شد و مناقصه ای دیگری برای ساخت جنگنده مورد نیاز نیروی دریایی انجام شد . مناقصه ای که شرکت گرومن برنده آن شد و با استفاده از سیستم راداری و موشکی F-111B و همچنین سیستم بالهای متغیر اف 111 ، جنگنده جدیدی با نام F-14 Tomcat را طراحی و تولید کرد.
F-111C
این مدل نمونه صادراتی F-111A برای نیروی هوایی استرالیا بود . 24 فروند در سال 1963 سفارش داده شدند ولی تحویل آنها تا سال 1973 به تعویق افتاد . 4 فروند از این نمونه با حفظ قابلیت تهاجمی خود به مدل مخصوص عملیات های شناسایی RF-111C تبدیل شدند .
هواپیماهای این نمونه قادر به حمل سیستم هدف یاب Pave Tack بودند و بعد ها مورد یکسری تغییرات در اویونیک قرار گرفتند . تغییراتی همچون :
تعویض رادار AN/APQ-113 با نمونه قویتر AN/APQ-169
اضافه کردن GPS ، ارتقا کامپیوتر هواپیما ، اضافه کردن صفحه نمایش های چند منظوره در کابین و ارتقا موتور ها به استاندارد TF30-P-108/109RA
F-111D
هواپیماهای این نمونه عبارت بود از ساختار قدیمی F-111A با اویونیک MARK II
و موتورهایی قویتر . اولین نمونه در سال 1967 سفارش داده شد ولی مشکلات بسیاری باعث شد تا تحویل آن تا سال 1974 به تعویق بیفتد . از این نمونه نیز 96 فروند ساخته شد . رادار نصب شده در هواپیماهای این نمونه AN/APQ-114 بود .
اویونیک این مدل قابلیت های زیادی را به هواپیما اضافه می کرد ولی مشکلات زیادی را هم ایجاد می کرد . مشکلاتی که باعث شد تا این نمونه در سال 1992 از خدمت بازنشست شود .
F-111E
هواپیماهای این نمونه برای جلوگیری از بروز همان مشکلاتی که برای مدل D پیش می آمد از اویونیک قدیمی MARK I استفاده می کردند . اگر چه در ترتیب الفبایی مدل E بعد از مدل D قرار دارد وای این مدل عملا زودتر از مدل D وارد خدمت شد . اولین پرواز F-111E در 20 آگوست 1969 صورت گرفت و مجموعا 94 فروند از مدل E تولید شد . هواپیماهای این نمونه در عملیات طوفان صحرا (آزادسازی کویت) نقش وسیعی داشتند و در سالهای 1993 و 1994 به انبارهای نیروی هوایی فرستاده شدند .
F-111F
این نمونه آخرین مدلی بود که برای نیروی هوایی تولید شد . هواپیماهای این نمونه با اویونیک رفع عیب شده MARK IIB مجهز شده بودند . از این نمونه 106 فروند بین سالهای 1971 تا 1976 تولید شد . رادار نصب شده در این نمونه AN/APQ-144 بود که بعدها با نمونه های AN/APQ161 و AN/APQ-71 تعویض شد . هواپیماهای این نمونه به سیستم هدف یاب AVQ-26 نیز مجهز بودند .
از هواپیماهای این نمونه در عملیات های El Dorado Canyon بر ضد لیبی و Desert storm بر ضد عراق استفاده شد .
آخرین فروند از این نمونه در 27 جولای 1996 بازنشست شد .
FB-111A
این مدل نمونه ای از F-111A بود که جهت انجام بمباران های استراتژیکی تغییراتی بر روی آن صورت گرفته بود . از این نمونه برای بازنشسته کردن B-58 و بعضی از نمونه های قدیمی B-52 استفاده شد . در ابتدا قصد بر آن بود تا 263 فروند از این نمونه تولید شود ولی بعدا این عدد به 76 فروند کاهش یافت . اولین نمونه در سال 1968 وارد خدمت گردید . FB-111A در حدود 650 میلیمتر دراز تر از F-111A بود که این درازی بیشتر قابلیت حمل 2124 لیتر سوخت اضافی را به آن میداد . ارابه های فرود این مدل نیز برای تحمل وزن برخاست بیشتر تقویت شده بود . هواپیماهای این نمونه نیز از اویونیک MARK IIB استفاده می کردند . از نظر تئوری و بر روی کاغذ هواپیماهای این نمونه قادر به حمل پنجاه تیر بمب 750 پوندی MK-117 بودند ، مسئله ای که هیچگاه صحت آن به صورت عملی تایید نشد .
بعد از ورود به خدمت B-1B تمام FB-111A های عملیاتی با حذف بعضی قسمت ها از نقش بمب افکن استراتژیک به بمب افکن تاکتیکی تغییر یافتند و مجددا با نام F-111G نامگذاری شدند و بطور عمده به منظور پروازهای تمرینی به کار گرفته شدند . این هواپیماها نیز در سال 1993 بازنشست شدند .
EF-111A
نمونه مخصوص جنگ الکترونیک که جهت جایگزینی EB-66 طراحی و تولید شد . قرارداد تولید EF-111A در سال 1974 به عهده شرکت گرومن گذاشته شد و اولین نمونه در تاریخ 10مارس 1977 وارد خدمت شد . تا سال 1985 که خط تولید EF-111A تعطیل شد 42 فروند عملیاتی شده بودند . این نمونه نیز در حمله به لیبی و عراق نقش وسیعی را ایفا نمود . این نمونه نیز در سال 1998 بازنشست شد و قرار است که نقش آن به عهده EA-18G گذاشته شود .
تسلیحات قابل حمل هواپیماهای اف 111 از ابتدا به خاطر توانایی شان در حمل مقادیر زیادی مهمات همواره مورد توجه بوده اند . بطور مثال یک فروند اف 111 در جنگ ویتنام بیش از 4 فروند فانتوم مهمات بار گزاری می کرد و راهی میدان عملیات می شد . در این قسمت با تسلیحات قابل حمل توسط اف 111 آشنا می شوید :
توپ M61 Vulcan
اکثر مدلهای اف 111 به جز مدلهای EF-111A و FB-111A و F-111G قادر به حمل یک قبضه توپ 20 میلیمتری با 2084 تیر فشنگ بودند .
تسلیحات متعارف
بمب های سقوط آزاد
MK-82
MK-83
Mk-84
MK-117
انواع بمب های خوشه ای
بمب های هدایت شونده
GBU-10
GBU-12
GBU-15
GBU-28
موشک های زمین به هوای
AGM-130
AGM-69
تسلیحات اتمی
همه مدلهای اف 111 به جز EF-111A و مدل صادراتی به نیروی هوایی استرالیا قابلیت حمل سلاح های اتمی سقوط آزاد را دارا بودند . همچنین مدل FB-111A توانایی حمل دو تیر موشک اتمی AGM-69 SRAM را دارا بود.
در ضمن همه مدلهای اف 111 قابلیت حمل بمب های هدایت لیزری را دارا بودند ولی فقط مدلهای F-111C و F-111F توانایی هدف یابی و هدایت دقیق بمب ها را دارا بودند . در ضمن F-111C صادر شده به استرالیا قابلیت حمل سلاح های اتمی را دارا نمی باشند ولی توانایی شلیک موشک های AGM-84 Harpoon و AGM-88 HARM و AGM-142 را دارا هست .
http://usera.imagecave.com/co-pilot/Aerosoacetalk/F-111m.jpg
نمایی از تسلیحات قابل حمل توسط اف ۱۱۱
عمر خدمتی :
هواپیمای اف 111 در طول بیش از 3 دهه عمر خدمتی خود میدان های جنگ زیادی را تجربه کرده اند که از مهمترین این میدان ها می توان به جنگ ها و عملیات های زیر اشاره کرد .
شرکت در جنگ ویتنام
شرکت در حمله به لیبی در سال 1986
شرکت در حمله به عراق در سال 1991
شرکت در حمله به بوسنی در سال 1995 ( فقط EF-11A )
موفقیت در نبرد هوایی :
از آنجا که اف 111 توانایی اندکی در حمل موشک های هوا به هوا دارا می باشد و همچنین وظیفه اصلی آن درگیری با اهداف زمینی است شکار های زیادی توسط اف 111 انجام نشده است . تنها یک مورد شکار به طور رسمی برای F-111 ثبت شده و آن هم مربوط به عملیات طوفان صحرا می باشد . زمانی که یک فروند EF-111A توانست با انجام مانور های سریع باعث برخورد یک فروند Mirage F1 عراقی به زمین شود .ذکر این نکته ضروری می باشد که جنگنده اخلالگر الکترونیکی EF-111A هنگام پرواز کاملا غیر مسلح می باشد .
فروش به کشور خارجی :
استرالیا :
اف 111 تنها به نیروی هوایی استرالیا صادر شد . در سال 1963 استرالیا سفارش 24 فروندی خود را به آمریکا ارائه کرد ولی تحویل هواپیماها تا 10 سال بعد یعنی در سال 1973 به تعویق افتاد . مدل این هواپیماها F-111C بود که مدتی بعد از تحویل 4 فروند به RF-111C تبدیل شدند . همچنین در سال 1982 4 فروند F-111A نیروی هوایی آمریکا به F-111C تبدیل و به نیروی هوایی استرالیا تحویل داده شد . در سال 1992 نیز بعد از بازنشسته شدن F-111G در نیروی هوایی آمریکا ، 18 فروند از این هواپیماها به استرالیا فروخته شد . اف 111 موجود در نیروی هوایی استرالیا تاکنون در هیچ نبردی شرکت نجسته اند . در سال 1991 و هنگام حمله به عراق نیز آمریکا درخواست کرد تا استرالیا RF-111C های خود را به منطقه بفرستد که استرالیا درخواست امریکا را رد کرد .
انگلستان :
نیروی هوایی سلطنتی انگلستان نیز رد سال 1967 سفارش 50 فروند F-111K را ارائه کرده بود . سفارشی که یکسال بعد به بهانه قیمت زیاد اف 111 لغو شد و انگلستان به جای آن F-4 Phantom II را خریداری کرد .
مشخصات :
خدمه : 2 نفر – خلبان و افسر تسلیحات
طول : 22.4 متر
ارتفاع : 5.22 متر
دهانه بالها : 19.2 متر در حالت کاملا باز - 9.74 در حالت کاملا بسته
وزن خالی : 21537 کیلوگرم
وزن بارگیری شده : 37577 کیلوگرم
حداکثر وزن برخاست : 44896 کیلوگرم
موتور : دو عدد TF30 ساخت شرکت پرات اند ویتنی
حداکثر سرعت : 2.5 ماخ یا 2985 کیلومتر بر ساعت
شعاع عملیاتی : 2140 کیلومتر
برد مستقیم : 5185 کیلومتر
سقف پروازی : 56650 پا (17270 متر)
سرعت اوج گیری : 131.5 متر بر ثانیه
مهمات : 1 قبضه توپ 20 میلیمتری + 31500 پوند (14300 کیلوگرم) انواع مهمات
sorna
04-28-2011, 05:08 PM
اولین بمب افکن مافوق صوت جهان، همان بمب افکن B-58 ملقب به هاستلر می باشد که اولین بار در سال 1954 برای نیروی هوایی آمریکا سفارشداده شد. از ابتدای عمر عملیاتی این هواپیما، هاستلر رکوردهای جدیدی را از خودبرجای گذاشت که ممکن است دیگر هیچ گاه این رکوردها به وسیله هواپیمای بمب افکننظامی دیگری شکسته نشود.
http://forum.patoghu.com/images/poti/2008/09/1066.jpg
بی 58 هواپیمایی بی نظیر در کلاس و حد و اندازه های خود است که می تواند بابیش از دو برابر سرعت صوت پرواز کرده، هدف ها را از ارتفاع 20 کیلومتری شناساییکرده و از دیده شدن توسط رادار با پرواز کردن در ارتفاع پایین 200 متر با سرعتبالای صوت، خودداری کند. در ارتفاعات، این هواپیما همانطوری که گفته شد می تواندبسیار بالاتر از این سرعت ها به کروز و گشت زنی بپردازد که هیچ بمب افکن دیگری درجهان قادر به انجام این کار نیست. این بمب افکن با چهار موتور، دقیقاً از همانموتورهای به کار رفته در هواپیمای اف-4 فانتوم، یعنی موتورهای توربوجت GE J-79 که هریک کششی معادل 15.000 پوند در حالت پس سوز دارند،بهره می برد.
هاستلر می تواند فاصله 7.000 کیلومتری را بدون سوخت گیریمجدد طی نماید که رقم بسیار خوبی برای یک بمب افکن در این کلاس است. با انجام سوختگیری هوا به هوا، این بمب افکن به یک بمب افکن میان قاره ای تبدیل می شود که قادراست به طور نامحدود به هر منطقه از جهان پرواز کند. سیستم های بمب افکنی اینهواپیما، حدود 10 برابر دقیق تر از نمونه های قبلی خود است در حالی که حدود دو سومفضای آن ها را اشغال کرده و وزنی تنها نصف آن ها دارد
ساختار بدنی این هواپیما با استفاده از بدنه لانه زنبوری و توخالی و همچنینطراحی مثلثی شکل، آن را برای پرواز در سرعت های مافوق صوت بسیار مناسب می سازد. اینهواپیما ساخت شرکت کانویر است که بعدها به جنرال داینامیکز تغییر نام داد. هاستلراز معدود هواپیماهای آمریکایی است که از بال های دلتا شکل بهره می جوید در حالی کهاین نوع طراحی به وفور در جنگنده های اروپایی یافت می شود. این بمب افکن، اولینهواپیمای مافوق صوت جهان است که موتور های آن در خارج از بدنه و در زیر بال ها نصبگشته اند. طول این هواپیما، حدود 30 متر و طول دو سر بال های آن حدود 17 متر میباشد که ابعادی نسبتاً متوسط است.
http://www.ramonacafe.com/Pima%20B-58-2.jpg
هاستلر دارای سه خدمه در کاکپیت های جداگانه است که به ترتیب از جلو به عقبخلبان، افسر تسلیحات نظامی و ناوبر یا مهندس پرواز می باشد. این هواپیما می تواندبا حداکثر وزنی معادل 76 تن از زمین تیک آف یا برخاست نماید. مهمترین ویژگی این بمبافکن توانایی حمل سلاح اتمی می باشد که قادر است در زیر بدنه و همچنین در زیر بالها بمب های اتمی را حمل و در بمباران به کار گیرد. سرانجام به دلیل هزینه های بالاینگهداری و از دست دادن امکان حمل تسلیحات بیشتر در مقابل سرعت در سال های 1960، بهتدریج تلاش ها در جهت هرچه کمرنگ تر ساختن نقش این بمب افکن افسانه ای به عمل آمدهوسرانجام پس از تولید 116 فروند از این هواپیما، هاستلر در ژانویه 1970 پس از 20سال خدمت بازنشسته گردید و بمب افکن جدید تر F-111 که یکبمب افکن نسبتاً سبک وزن و یک جنگنده تهاجمی نیز است، جایگزین هاستلرشد.
مشخصات:
نوع كاربرد: بمب افكن
شركت سازنده: كانوير
تعداد خدمه: 3 تفر شامل ناوبر خلبان و افسر تسليحات
آخرين قيمت: 12442000
نيروي محركه: 4 عدد جنرال الكتريك مدل J79s با پس سوز و با تراست 15000 پوند
طول: 29.49 متر
عرض: 17.32 متر
ارتفاع:9.58 متر
وزن خالي: 25200 كيلو گرم
حداكثر وزن: 74000 كيلو گرم
حداكثر سرعت: 2132 كيلومتر بر ساعت
حداكثر ارتفاع پروازي: 64800 پا
حداكثر برد: 7080 كيلومتر
تاريخچه: اولين پزواز در 11 نوامبر 1956 و پايان خدمت ان در سال 1970 ميلادي بوره و تاكنون 116 فروند از ان ساخته شده است
sorna
04-28-2011, 05:08 PM
نام(نام رسمي):F-14
نام خانوادگي(نام گذاري ناتو):Tom cat
نام پدر(شركت سازنده):
Grumman
تولد(نخستين پرواز):1971
مرگ(پايان خدمت)--
زندگي نامه(توضيحات)
هواپيماي اف-14 يكي از پيشرفته ترين هواپيماهاي دوران خود است. به طوري كه در آن زمان به آن كامپيوتر پرنده مي گفتند.
در اواخر دهه 1960و اوايل دهه 1970 يك مناقصه توسط نيروي دريايي امريكا براي ساخت يك هواپيماي ناونشين انجام شد و طي آن شركت امريكايي گرومن(كه دچار بحران مالي بود)، برنده اين مناقصه شد.
اين شركت نام پروژه خود را اف-14 قرار داد.
اين شركت ابتدا هزينه ساخت اين هواپيما را در ابتدا حدود 7 ميليون دلار برآورد كرد، اما تنها باساختن چندين فروند از آن به علت با بودن هزينه ساخت شركت گرومن را در آستانه ورشكستگي قرار داد.
به علت طولاني شدن مدت تحويل اين هواپيما به نيروي دريايي، نيروي دريايي نيز به اين پروژه كم اطمينان شد.
در اين هنگام گرومن با جلب نظر شاه ايران، توانست او را متقاعد به سرمايه گذاري در اين پروژه و خريد اين هواپيماها كند.
دولت وقت امريكا نيز موافقت كرده و مشكلات پيش روي ايران را براي خريد از بين برد.
بدين صورت دولت ايران سفارش ساخت و خريد بيش از80 فروند از اين هواپيما را با مبلغ 2 ميليارد دلار با شركت گرومن امضا كرد.
تاسال 1978 حدود 79 فروند به ايران تحويل داده شد.
چند فروند باقي مانده به دليل اوضاع نامناسب داخلي ايران(همزمان با انقلاب اسلامي ايران) هرگز تحويل داده نشد.
اخلاق(خصوصيات)
از مهمترين خصوصيات تامكت، سيستم هدف گيري آن است كه قادر است، همزمان روي 14 هدف تا فاصله320 مايلي قفل كرده و همزمان 6 تااز آنها را باموشك مورد حمله قرار دهد.
از ديگر امكانات اين هواپيما مي توان از سيستم جنگ الكترونيك، پوشش پوشالمينيومي، شعله نما را نام برد.
اين جنگنده قادر به حمل موشك هاي هوا به هوا است، كه عبارتند از:
6
AIM-7 Sparrows
4
AIM-9 Sidewinder
6
AIM-54 Phoenix
و از موشك هاي هوا به زمين مي توان:
MK-82 (500 lbs.)
4
MK-83 (1,000 lbs.)
4
MK-84 (2,000 lbs.)
MK-20 cluster bomb
4
GBU-10 LGB
GBU-12 MK-82 LGB
4
GBU-16 MK-83 LGB
4
GBU-24 MK-84 LGB
نام برد. همچنين اين هوا پيما داراي يك مسلسل
MK-61A1 Vulcan 20mm است.
كارايي
نوع كارايي: جنگنده- بمب افكن
تعداد موتور:2 تا
TF30-P-41A توربوفن پرات اند ويتني
وزن(خالي): 18950 كيلو گرم
حداكثر وزن: 32800 كيلو گرم
حداكثر سرعت: 2.3 ماخ (هر ماخ= 300 متر بر ثانيه)
حداكثر ارتفاع پروازي: بيش تر از 56000 فوت
حداكثر برد: 915 مايل
ابعاد:طول 18.6 متر، عرض 19 متر حداكثر و 11.4 متر حداقل، ارتفاع 4.8 متر
تعداد خدمه پروازي:2 نفر
http://www.gonad.org/upload/images/0999991_copy3.jpg
اولين و تنها كشوري كه اف - ۱۴ دريافت كرد ايران بود. ميگ ـ۲۵ هاي شوروي كه فاكس بت ناميده مي شدند به كرات حريم هوايي ايران را نقض مي كردند و ايران هيچ راهي براي مقابله با اين هواپيماي مافوق صوت و سريع نداشت. با اين وجود خلبانان ايراني تمامي هواپيماهاي موجود را آزمايش مي كردند تا ببينند كه آيا با آنها مي توانند با ميگ ـ ۲۵ هاي شوروي مقابله كنند يا نه. در نهايت همه آنها هواپيماهاي اف - ۱۴ تام كت و اف ۱۵ ايگل را پيشنهاد دادند تنها هواپيماهايي كه مي توانستند با ميگ ـ ۲۵ به مقابله بپردازند. در آگوست ۱۹۷۳ ارتش ايران تصميم به خريد هواپيماي اف ـ ۱۴ گرفت. اما دليل ديگر اصرار خريد اين هواپيما نيروي هوايي عراق بود. آنها از سال ۱۹۷۰ با رايزني با مسئولان فرانسه درصدد خريد ميراژ اف ـ ۱ بودند و همين نياز ايران به يك هواپيما كه برتري آنها را حفظ كند بيشتر مي كرد. قرارداد اوليه در ژانويه شامل ۳۰ فروند مي شد اما در ژوئن سفارش خريد ۵۰ فروند ديگر هم داده شد. اما در آن زمان شركت گرومن كه سازنده اين هواپيما بود يك وام ۲۰۰ ميليون دلاري از سوي ارتش آمريكا را از دست داده بود و ادامه ساخت اف ـ۱۴ براي آنان غيرممكن بود اما بانك ملي ايران براي جبران اين خسارت ۱۷۵ ميليون دلار به گرومن وام داد تا اين پروژه ادامه يابد و گرومن بتواند به ساخت اف ـ ۱۴ ادامه دهد.
http://www.gonad.org/upload/images/f2d145ftomcat5fstatic25fdisp512_copy1.jpg
اف ـ۱۴ هاي ايران همانند تام كت هاي نيروي دريايي آمريكا بودند و فقط چند سيستم آيونيك از آنها حذف شده بود. پايگاه هاي ما در اين هواپيماها يكي در اصفهان و ديگري در شيراز (پايگاه جنگنده هاي تاكتيكال شيراز) انتخاب شدند. در ماه مي ۱۹۷۴ اولين گروه از نيروي هوايي ارتش شاهنشاهي سابق ايران براي آموزش خلباني اف ـ۱۴ به آمريكا رسيدند اين افراد همگي از خلبانان پيشكسوت اف ـ۴ بودند. در ژانويه سال ۱۹۷۶ دو فروند از اين هواپيماها تحويل ايران شدند. در آن زمان هنوز ميگ -۲۵ هاي شوروي حريم هوايي ايران را نقض مي كردند، در آگوست ۱۹۷۷ خلبانان نيروي هوايي ايران يك هواپيماي بي كيوام ـ۳۴ اي را در ارتفاع ۵۰ هزار پايي توسط يك موشك فينيكس سرنگون كردند و همين يك آزمايش مسئولان شوروي را مجبور به قطع پروازهاي ميگ ۲۵ بر روي ايران كرد. همچنين از ۷۱۴ موشك اي آي ام ـ ۵۴ اي فينيكس كه سفارش داده شده بود ۲۸۴ فروند تحويل گرفته شد. با پايان يافتن دهه ۱۹۷۰ تمام سفارش ها از قبيل ۴۰۰ اي آي ام ـ۵۴ اي فينيكس از سوي دولت ايران لغو شد. نحوه عملكرد اف ـ۱۴ هاي ايران در طول جنگ بسيار افسانه اي است. برخي از آمار چهار در برابر يك (يعني به ازاي سقوط هر اف ـ ،۱۴ چهار فروند توسط اين هواپيما سرنگون شده است) اين هواپيما سخن مي گويند. برخي مي گويند به دليل عدم وجود پشتيباني قوي، از اين هواپيماها چندان استفاده نمي شده است. برخي مي گويند به دليل وجود رادار بسيار پيشرفته از اين هواپيما در نقش چيزي مانند آواكس استفاده مي شده است. به هرحال هرچه كه بوده همه مي دانند كه فرماندهان ارشد نيروي هوايي عراق به خلبانان خود دستور داده بودند كه در صورت شناسايي يك اف ـ۱۴ در منطقه پروازي بايد سريعاً از آن جا دور مي شدند. در طول جنگ هميشه حضور اف ـ۱۴ در منطقه باعث دوركردن هواپيماهاي مهاجم عراقي مي شده است. در طول جنگ تنها دو گزارش از تلفات اف ـ۱۴ مخابره شده است. بيشترين روش از بين بردن هواپيماهاي مهاجم توسط اف ـ۱۴ هم استفاده از موشك فينيكس بوده است. در طول جنگ اف ـ ۱۴ انواع هواپيماهاي عراقي نظير ميراژ اف ـ ،۱ سوخو ـ ،۲۲ ميگ ـ ،۲۱ ميگ ـ ۲۳ و ميگ ـ ۲۵ را شكار كرده است. ايران در سال ۱۹۸۵ توانست بسياري از نظريات غربي ها را كه ايران قادر به استفاده از چند اف ـ۱۴ به صورت همزمان نبود را باطل كند. در ۱۱ فوريه ۱۹۸۵ طي يك رژه هوايي ۲۵ فروند اف ـ۱۴ به صورت همزمان از آسمان تهران گذشتند كه اين واقعه تمام دنيا را شوكه كرد و آن جا بود كه جهانيان به توانايي ها و قابليت هاي ايران پي بردند. در حال حاضر گفته مي شود تعداد ۶۰ فروند اف ـ ۱۴ مورد استفاده ايران قرار مي گيرد كه قطعات اين هواپيماها به طرق مختلف تامين مي شود. به هرحال رادار اي/ ان اي دبليوجي۹ اين هواپيما فعال است و اف - ۱۴ هاي ايران مي توانند موشك هاي ام آي ـ۹ سايدوايندر و اي اي ام ـ۷ اسپاروو را شليك كنند. بيشتر اف ـ ۱۴ هاي ايران با دو موشك سايدوايندر و چهار اسپاروو پرواز مي كنند. پس از پايان جنگ تحميلي، ايران پروژه هاي موفقيت آميزي را انجام داده است كه از آنها مي توان افزايش برد رادار اي دبليوجي ـ۹ و استفاده از آرـ۷۳ اي اي ام و چندين موشك هوا به زمين ديگر در هواپيما نام برد. همچنين ايران به سختي بر روي پروژه ساخت موشك فينيكس در داخل كشور كار مي كند.
sorna
04-28-2011, 05:10 PM
واحد های فانتوم های ایرانی در پایگاه های شکاری در سال های دهه هفتاد میلادی ایران به شدت مشغول تجهیز ناوگان نیروی هوایی با هواپیماهای مختلف و پیشرفته آمریکایی بود و تنها انقلاب اسلامی بود که پایانی به وضعیت نامتعادل اسکادران های نیروی هوایی داد و آن هم به نوبه خود به دلیل قطع رابطه با آمریکا و ثبات نسبی هواپیماهای موجود در نیروی هوایی بود. در زمان آغاز جنگ، وضعیت واحد های فانتوم در خدمت در پایگاه های مختلف به صورت زیر بود:
یازدهمین وینگ شکاری های تاکتیکی: این گروه از فانتوم ها در پایگاه یکم شکاری مهرآباد مشغول به خدمت بودند. در این پایگاه، هواپیماهای فانتوم از مدل های F-4E و RF-4E به سر می بردند. یک زیر گروه کوچکتر از این فانتوم ها از سال 1359 در پایگاه چهارم شکاری خدمت می کردند. معمولاً هواپیماهای پایگاه یکم شکاری همیشه ثابت نیستند، برای مثال در حال حاضر بیشتر هواپیماهای خدمتی در پایگاه یکم از نوع MiG-29A هستند. تعداد محدودی فانتوم های مدل E برای اهداف آموزشی در این پایگاه موجود هستند که فعلاً دوران اورهال کلی خود را می گذرانند.
F-4E 3-6558: این هواپیما از نخستین فانتوم های ایرانی مجهز به توپ نصب شده در دماغه بود. این هواپیما در آغاز جنگ تحمیلی در یازدهمین وینگ شکاری های تاکتیکی مهرآباد خدمت می کرد. در مهر ماه سال 1359، این هواپیما موفق شد یک فروند MiG-23 عراقی را در چهار کیلومتری تهران سرنگون سازد.
http://forum.patoghu.com/images/poti/2008/09/2635.jpg
هفت فروند فانتوم نیروی هوایی در حال برخاست همزمان از سطح باند
سی و یکمین وینگ شکاری های تاکتیکی: این گروه از فانتوم های مدل E و RF-4E در پایگاه سوم شکاری موسوم به نوژه همدان یا شاهرخی سابق خدمت می کردند.
F-4E 3-6529: این هواپیمای فانتوم در دوران جنگ تحمیلی در خدمت پایگاه سوم شکاری نوژه بود و تا پایان جنگ نیز در همان پایگاه مشغول خدمت بود. این فانتوم یکی از سه فانتومی بود که در آبان 1359 به همراه دو فانتوم دیگر استادیوم بدره در عراق را که محل نشست و برخاست برخی هلیکوپتر های عراقی بود بمباران کردند.
F-4E 3-6570: این فانتوم یکی از مشهورترین فانتوم های ایرانی موجود در پایگاه سوم شکاری است. این هواپیما همان جنگنده ای بود که در حمله به محل کنفرانس ملی بغداد در تیرماه 1362 به خلبانی شهید عباس دوران و کاپیتان منصور کاظمیان به کار رفت. پس از اصابت موشک زمین به هوای پایگاه ضد هوایی SAM Roland-2 به این هواپیما، کاپیتان کاظمیان از هواپیما خارج شده و پس از آن نیز به اصارت در آمد، اما با نزدیک شدن هواپیما به فرودگاه بین المللی بغداد، شهید دوران به همراه هواپیما به برج مراقبت فرودگاه برخورد کردند و بدین وسیله امنیت پدافند مشهور بغداد را زیر سوال بردند.
F-4E 3-6684: این هواپیما به نود و یکمین وینگ شکاری های تاکتیکی در پایگاه هوایی بندر عباس تعلق داشت اما در پاییز سال 1360 به عنوان نیروی تجدید قوا به سی و یکمین وینگ شکاری های تاکتیکی نوژه همدان پیوست. اکثر خلبانانی که با این هواپیما پرواز کرده اند از آن خاطرات خوشی به یاد دارند، این هواپیما موفق به شکار یک فروند MiG-21 عراقی نیز شده است.
RF-4E 2-6510: از جمله هواپیماهای فانتوم شناسایی بود که در جنگ تحمیلی و در آن هشت سال طولانی نبرد به آن آسیبی نرسید. در دوران جنگ، این هواپیما نیز در پایگاه سوم شکاری نوژه همدان مشغول به خدمت بود. در سال 1351 در ماموریتی شناسایی که به وسیله یکی از خلبانان نیروی هوایی شاهنشاهی ایران و یک وایزوی نیروی هوایی آمریکا بر فراز شوروی انجام می شد، چیزی نمانده بود که این هواپیما توسط یک فروند MiG-21SMT نیروی هوایی شوروی رهگیری شود. وایزوی آمریکایی با استفاده از قدرت جنگ الکترونیک فوق العاده فانتوم شناسایی، مانع رهگیری این هواپیما از فاصله دور شد و خلبان MiG-21 شوروی مجبور شد برای انجام رهگیری تا فاصله کوتاهتری به فانتوم ایرانی نزدیک شود، که البته باز هم خلبان روس نتوانست کاری از پیش ببرد.
سی و دومین وینگ شکاری های تاکتیکی: این وینگ شکاری نیز در سال های ابتدایی جنگ در پایگاه سوم شکاری نوژه همدان یا همان شاهرخی سابق به سر می برد. دو اسکادران از هواپیماهای F-4 فانتوم اما اینبار از مدل D در این وینگ شکاری در حال خدمت بودند. در همان ابتدای جنگ، دو اسکادران فانتوم های D به هفتاد و یکمین وینگ شکاری تحویل شده و در عوض این گروه شکاری مجهز به هواپیماهای پیشرفته تر F-4E گردید. همچنین، تعداد چهار فروند هواپیماهای شناسایی RF-4E نیز به این وینگ تحویل شد که تا امروز در موقعیت خود مشغول خدمت اند. هواپیماهای این وینگ شکاری به طور مرتب در زمان جنگ در پایگاه چهارم شکاری، پایگاه وحدتی نزدیک دزفول نیز انجام خدمت می کردند و گاه به پایگاه نهم شکاری نیز فرستاده می شدند. در حال حاضر پایگاه سوم شکاری نوژه پایگاه اصلی هواپیماهای F-4E و RF-4E می باشد.
http://forum.patoghu.com/images/poti/2008/09/2636.jpg
هواپیمای فانتوم D که در تصویر بالا مشاهده می کنید، نخستین هواپیمای فانتوم تحویل شده به ایران است. این هواپیما در سال نخست ورود به خدمت تحویل سیصد و هشتمین اسکادران تاکتیکی نیروی هوایی IIAF گردید و با شماره سریال 601-3 رجیستر شد. در سال 1352 این فانتوم به یادماندنی به پایگاهی در نزدیکی شیراز فرستاده شد و به خدمت هفتاد و دومین اسکادران جنگنده های تاکتیکی در آمد. در سال 1354 این هواپیما دوباره به همان پایگاه سوم شکاری یا پایگاه هوایی شاهرخی رجعت کرد و اینبار با شماره سریال 6697-3 شماره گذاری شد. این هواپیما نیز مانند دیگر فانتوم های D مجهز به سیستم هدایتگر لیزری AVQ-9 و بمب های هدایت لیزری GBU-10 بود. این هواپیمای فانتوم در جنگ های داخلی عمان و جنگ کردستان ایران به سلامت ماموریت های خود را به انجام رساند و در جنگ تحمیلی نیز در پایگاه های نوژه، دزفول و تبریز خدمت کرد.
F-4D -3-6712: تا به حال اطلاع دقیقی از نحوه سریال دهی این فانتوم در دست نبوده است. به این دلیل که تا زمان انقلاب اسلامی دوبار و از آن زمان تا کنون دوبار دیگر فانتومهای D سریال دهی شده اند، تشخیص سریال های اصلی که نیروی هوایی آمریکا در آن زمان برای این فانتوم ها در نظر گرفته بود تقریباً غیر ممکن است. این فانتوم یکی از فانتوم های مدل D ایران بود که در سال های پایانی حکومت پیشین به سیستم های پیشرفته RHAW مجهز شد. این سیستم به این فانتوم ها این قابلیت را می داد که به راحتی کار هدف گیری موشک های زمین به هوای عراقی را تحت نظر بگیرند و بدین صورت هواپیماهای دیگر آرایش پروازی را به مناطقی هدایت کنند که کمترین خطر ایشان را تهدید کند. به همین دلیل این فانتوم در بیشتر ماموریت های نفوذی عمیق در خاک عراق شرکت داشت و نقشی عمده را برای نیروی هوایی در زمان جنگ ایفا نمود. در زمان جنگ این هواپیما در اختیار هفتاد و یکمین و هفتاد و دومین اسکادران جنگنده های تاکتیکی بود و توانست در پاییز سال 1359 یک فروند MiG-21MF عراقی را سرنگون کند. این هواپیما نیز به سلامت از جنگ تحمیلی فارغ شد و هنوز هم در خدمت باقی است.
http://forum.patoghu.com/images/poti/2008/09/2637.jpg
از سال 1379 تا کنون، نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران پس از اورهال کلی، جنگنده ها را با رنگ آمیزی جدیدی که ترکیبی از رنگ آبی آسمانی و خاکستری است تحویل می دهد. یکی از جنگنده هایی که به این رنگ در آمده است، یک فروند RF-4E با سریال نامعلوم است. این شیوه رنگ آمیزی قبلاً در F-14A ها و MiG-29A های اورهال شده نیز دیده شده است.
شصت و یکمین وینگ شکاری های تاکتیکی: این گروه جنگنده های تاکتیکی از شصت و یکمین و شصت و دومین اسکادران جنگنده های تاکتیکی در پایگاه ششم شکاری مستقر هستند و عمدتاً نیز مجهز به هواپیماهای F-4E می باشند. در این پایگاه هواپیماهای RF-4E نیز به انجام عملیات پرداخته اند. از سال 1352 تا سال 1369 شصت و یکمین اسکادران مجهز به چهار فروند RF-4E و شصت و دومین اسکادران مجهز به بیش از هشت فروند فانتوم شناسایی تا سال 1371 بوده است.
F-4E 3-6611: این فانتوم یکی از شش فانتوم متعلق به پایگاه شکاری بوشهر است که با استفاده از موشک های مرگبار ماوریک AGM-65A در پاییز 1359 نیروی دریایی عراق را در عملیات مروارید عملاً فلج ساختند و بخش بزرگی از این نیرو را از میان برداشتند.
F-4E 3-6645: این هواپیما نیز یکی از شش فروند فانتوم شرکت کننده در عملیات مروارید بود که به خلبانی سرهنگ یاسینی بسیاری از قایق های نیروی دریایی عراق را غراق نمود.
RF-4E 2-6507: این فانتوم شناسایی یکی از شناخته شده ترین «دم سفید» های ایران یا همان فانتوم های شناسایی فوق پیشرفته است که مستقیماً از انبار مهمات نیروی هوایی آمریکا به ایران آمده است. در سال های دهه 50 شمسی، این هواپیما بارها و بارها برای انجام ماموریت های شناسایی وارد خاک شوروی سابق گردید و در زمان جنگ نیز یکی از پرکارترین هواپیماهای شناسایی ایران بود که در ماموریت های زیادی بر فراز عراق شرکت جست. این هواپیما نیز متعلق به پایگاه شکاری بوشهر بود.
sorna
04-28-2011, 05:10 PM
هفتاد و یکمین وینگ شکاری های تاکتیکی: این گروه جنگنده های شکاری با در اختیار داشتن هفتاد و یکمین اسکادران جنگنده های تاکتیکی مشتمل بر هواپیماهای F-4E در پایگاه حر در نزدیکی شیراز به خدمت مشغول بود.
http://forum.patoghu.com/images/poti/2008/09/2638.jpg
دو فروند فانتوم ایرانی در حال حمل موشک های مرگبار AGM-65 ماوریک
نود و یکمین وینگ شکاری های تاکتیکی: این گروه از هواپیماها در پایگاه نهم شکاری بندرعباس با در اختیار داشتن نود و یکمین اسکادران جنگنده های تاکتیکی موسوم به «کوسه ها» و نود و دومین اسکادران جنگنده های تاکتیکی مجهز به هواپیماهای فانتوم F-4E مشغول خدمت بودند. این وینگ شکاری در سال 1367 که هواپیمای C-130 حامل خدمه پروازی در نزدیکی بندرعباس سقوط کرد و همه مسافران آن کشته شدند، منحل گردید. اگر چه این پایگاه در حال حاضر هیج واحد فانتومی را در خدمت ندارد، اما هنوز هم یکی از مهمترین پایگاه های هواپیمای فانتوم به شمار می رود. گاهی گروهایی از فانتوم های پایگاه سوم شکاری و پایگاه دهم شکاری برای انجام ماموریت هایی به این پایگاه ملحق می شوند.
صد و یکمین وینگ شکاری های تاکتیکی: این گروه جنگنده های نیروی هوایی در پایگاه دهم شکاری چابهار مستقر و مجهز به هواپیماهای F-4E بودند. پس از شروع جنگ، با توجه به این که در آن شرایط وجود جنگنده هایی در آن منطقه عملاً بدون استفاده به نظر می رسید، کلیه خدمه پروازی این پایگاه به همراه هواپیماهایشان به واحد های شکاری دیگر در مناطق استراتژیک تر فرستاده شدند. در سال 1369 این پایگاه دوباره سامان دهی شد و هواپیماهای F-4D سالم باقی مانده از جنگ تحمیلی به این پایگاه فرستاده شدند. یکی دیگر از تغییراتی که در سال آغاز جنگ تحمیلی صورت گرفت تحویل کلیه فانتوم های مدل D به هفتاد و یکمین وینگ شکاری های تاکتیکی در پایگاه حر در نزدیکی شیراز بود که بدینوسیله هفتاد و یکمین و هفتاد و دومین اسکادران جنگنده های تاکتیکی شکل گرفتند. البته بیشتر هواپیماهای این وینگ شکاری در زمان جنگ به پایگاه های نزدیک تر به میدان نبرد فرستاده شدند. 120 فروند هواپیماهای F-4E در زمان جنگ در سه پایگاه مهرآباد، نوژه و بوشهر تمرکز یافته بودند در حالی که پایگاه حر شیراز تنها مجهز به هواپیماهای فانتوم D در معیت هواپیماهای رهگیر F-14A بود. هواپیماهای شناسایی فانتوم در آن سال ها در همان سه پایگاه مهرآباد، نوژه و بوشهر به همراه هواپیماهای F-4E به عملیات می پرداختند اما در حال حاضر، تصور می شود که کلیه فانتوم های شناسایی به پایگاه سوم شکاری نوژه همدان تحویل شده باشند.
sorna
04-28-2011, 05:11 PM
زیردریایی های اتمی و حتی دیزلی از توانایی های مرگباری برخوردارند و در صورت میل به قدرت نمایی، مهار آتش آنها بسیار مشکل است. این جنگ افزارها در طول جنگ جهانی دوم، به دلیل پنهان بودن از دید دشمن، نیروی دریایی انگلیس رابه زانو در آورده بودند. در ژاپن و شمال افریقا نیروهای آلمان نازی با در اختیار داشتن این سلاح ها سلطه خویش را بر دریاها اعمال می کردند.
http://www.farsinews.persiangig.com/p-3_4.jpg
هواپیمای ضد زیردریایی P-3 اوریون
شوروی با در اختیار داشتن زیر دریایی های اتمی قادر بود در صورت بروز جنگ، ارتباط اروپای غربی را با آمریکا قطع کند. در جنگ فالکلند پس از انهدام رزم ناو بل گرانوی آرژانتين توسط اژدر یک زیر دریایی انگلیسی، کشتی های جنگی آرژانتين دیگر تا پایان جنگ نقش مهمی را ایفا نکردند. به منظور مقابله با این جنگ افزارها در صحنه جنگهای گذشته و آینده تدابیری اندیشده شده است. پی-3 اوریون از جمله سلاحهایی است که می تواند تا حدود زیادی در مقابل زیردریایی ها، هر قدر هم که پیشرفته باشند عرض اندام کند. هواپیما چند منظوره پی-3 بیش از 30 سال است که به طور پیوسته توليد می شود و تا کنون بیش از 700 فروند آن به خدمت ارتشها، آتش نشانی ها، نیروهای حافظ صلح سازمان ملل و هواشناسی های کشورهای مختلف در آمده اند. از این لحاظ اوریون خود را تا مدت زیادی بی رقیب می دانست. طراحی اولیه بدنه و نحوه اتصال موتورها به هواپیما تا امروز تقریباً بدون هیچ تغییر عمده ای حفظ شده است. همین عدم نیاز به تغییرات گواهی بر بی نقص بودن طراحی اوریون است. اما تجهیزات الکترونیکی این هواپیما همواره در حال تغییر و تکامل بوده اند. از این رو سازنده پی-3 در به کار گیری آنها به درخواست و سلیقه مشتری عمل می کند. انواع پیشرفته تجهیزات، این هواپیما را به سلاحی خطرناک در مقابل زیردریایی ها تبدیل می کند. اوریون با چهار موتور توربو پراپ از نوع T56-A-10 کمی شبیه هرکولس محصول دیگر لاکهید است. با توجه به سابقه طولانی لاکهید در به کار گیری این نوع موتورها می توان به این نکته پی برد که این شرکت به خوبی با مشکلات این موتورها که سایرین را متواری کرده، کنار آمده است. پس از روی کار آمدن موتورهای توربوجت شرکهای هوایی سریعا به استفاده گسترده از آنها روی آوردند ولی لاکهید و نیروی دریایی ایالات متحده به علت ويژگيهای منحصر به فرد این موتورها همچنان در طیف گسترده ایی آنها را به کار می برند. خوشبختانه شرکت توربین الکترا بزودی توانست معایب عمده این موتورها را رفع کند و تا به امروز تامین کننده موتورهای پی-3 باقی مانده است. طراحی اوریون به حدود 40 سال پیش و سال 1957 باز می گردد. نخستین پرواز این هواپیما در 19 آگوست سال 1958 انجام شد پس از چند پرواز آزمایشی، تغییراتی صورت گرفت که عمده ترین آنها کوتاه شدن بدنه به میزان 2/13 متر بود. سپس این هواپیما به تجهیزات متداول آن روزها مجهز شد و به عنوان گشت دریایی، خدمت خود را رسما در نیروی دریایی آمریکا آغاز کرد. در آن زمان تغییرات دیگری برای فروندهای بعدی در نظر گرفته شد. در سال 1962 چند تغییر دیگر به منظور کارآمدتر کردن این سلاح اعمال شده و پی-3 اوریون که پس از گذشت سالها هنوز هم در خدمت ناسا است، متولد شد. نخستین سفارش قطعی برای خرید 7 فروند از این هواپیما مربوط به سال 1960 می باشد. نیروی دریایی آمریکا متقاضی خرید 7 فروند وای پی-3وی-1 با موتور آلیسون-توربین الکترا شد که می توانست انواع بمب های عمق روی معمولی و هسته ای، اژدرهای ضد زیر دریایی و مین و راکت را حمل کند.
http://www.farsinews.persiangig.com/P-3-Orion.jpg
کابین نسبتاً پیچیده هواپیمای P-3 اوریون
ظرفیت سوخت این 7 فروند اولیه از 20631 لیتر در اولین سفارش تا 34826 لیتر در آخرین متفاوت بود، اما همگی 4 مخزن در بالها، هر بال 2 مخزن جداگانه، و یک مخزن بزرگ در امتداد بدنه داشتند که این الگو تاکنون حفظ شده است. استفاده همزمان از دو رادار جداگانه در جلو و عقب هواپیما و ترکیب هر دو رادار برای ارایه تصویری 360 درجه ایی، پی-3 را به مجهزترین سلاح ضد زیر دریایی آن روز تبدیل کرد، اگرچه این طرح به زودی لو رفت و شرکتهای دیگر نیز به استفاده از آن روی آوردند. نخستین پرواز این سفارش هفتگانه در 15 آوریل 1961 انجام شد و تا آوریل سال بعد در مجموع 2521 ساعت در 585 سورتی پرواز با این هواپیماها به صورت آزمایشی و آموزشی انجام شد. بلافاصله پس از ورود این هواپیما به خدمت از آنها در جنگ علیه کوبا استفاده شد. در جنگ ویتنام نیز آمریکاییها از این هواپیما به میزان زیادی استفاده کردند. ماموریت اصلی این هواپیما در آن زمان پوشش راداری شبانه بر فراز خلیج تونکین بود گشتهای متداول روزانه و حمایت از کشتیهای لجستیکی در برابر هجوم احتمالی زیردریاییهای شوروی نیز از ماموریتهای بود که این هواپیما بر عهده داشت. نکته جالب توجه این است که این هواپیماها از پایگاهای داخل خاک فیلیپین به پرواز در می آمدند. از آن هنگام پی-3 به طور منظم در عملیات مشابه برون مرزی مورد استفاده نیروی دریایی آمریکا قرار گرفته و می گیرد و همواره به عنوان کشت ضد زیر دریایی، مین گذار دریایی، راهنمای زیر دریایی های خودی و هدف قرار دهنده اهداف دور به کار گرفته شده است.
http://www.farsinews.persiangig.com/P3COrion04.jpg
هواپیمای P-3 اوریون در حال پرواز در معیت یک ناوچه آمریکایی
این هواپیماها گاهی برای ایجاد تغییرات آب و هوا و باران زا کردن ابرهای منطقه ای به کار گرفته می شوند. برای این کار پودر یدید نقره را در مقیاسهای زیاد توسط تجهیزات خاصی که در این هواپیما تعبیه شده است در میان ابرها می پاشند. قابلیت شرکت در عملیات جستجو و نجات، عکس برداری و نقشه برداری هوایی و حتی توانایی انجام ماموریتهای ترابری، اوریون را به هواپیمایی چند منظوره بدل نموده است. هم اکنون این هواپیماها در بیش از 30 پایگاه برون مرزی و درون مرزی آمریکا نشست و برخاست می کنند و حتی بارها توسط نیروهای چند ملیتی در مانورهای مشترک به کار گرفته شده اند. آمریکا تنها استفاده کننده از این هواپیماها نیست. اکثر کشورهایی که مرزهای آبی دارند از پی-3 به خوبی استقبال کردند و به میزان رفع نیاز دفاعی از این هواپیما خریده اند. نیوزلند اولین مشتری اوریون با سفارش 5 فروند پی-3 بی مجهز به مولد امواج صوتی کوتاه بود. کانادا 18 فروند و ژاپن که سرانجام در سال 1978 تصمیم به جایگزین کردن این هواپیما به جای نپتون گرفت مشتریان بعدی بودند.
http://www.farsinews.persiangig.com/p3orion1.jpg
هواپیمای P-3 اوریون در حال برخاست
ژاپن خط تولید این هواپیما را خریداری کرده و تا کنون بیش از 100 فروند از آن را تولید کرده است. پرتقال اسپانیا و تایلند خریداران دست دوم این هواپیما هستند. هلند، نروژ، ایران و پاکستان نیز هر کدام چند فروند پی-3 در اختیار دارند. انواع مختلف پی-3 اگر چه با قرار گرفتن حروف بزرگ و کوچک و شماره های متفاوت دسته بندی می شوند ولی عمدتاً تفاوت چشمگیری میان مدلهای مختلف مجود ندارد و می توان با تغییرات پیش بینی شده از سوی کارخانه سازنده هر نوع تغییر کاربردی را در انواع آن ایجاد کرد. پی-3 با حوصله ای که در خور هواپیمای توربو پراپ است، وجب به وجب منطقه را بازرسی و شناسایی و به محظ اطلاع از موقعیت زیردریایی مهاجم اقدام به شکار آن می کند. در طول عملکرد سی وچند ساله این سلاح موارد منفی از لحاظ فنی در مورد آن به چشم نمی خورد و همواره در انجام ماموریتهای محوله موفق بوده است. همین امر سبب شده است تا پرسنل زیر دریایی ها از هواپیمای پی-3 اوریون به عنوان کابوسی هولناک یاد کنند.
sorna
04-28-2011, 05:12 PM
http://forum.patoghu.com/images/poti/2008/09/2639.jpg
در دوران جنگ جهانی دوم، همیشه بمباران کشورهای دور از دسترس مسئله ای مشکل ساز برای نیروی هوایی کشورهای درگیر در جنگ بود. چرا که خطرات زیادی یک بمب افکن را در حین پرواز دوربرد به کشور دشمن تهدید می کرد. رهگیری شدن به وسیله جنگنده های دشمن، اتمام سوخت، خرابی موتورها و نقص فنی، همه و همه از عواملی بودند که مانع از موفقیت در بمباران های استراتژیک دوربرد می شدند. پس از جنگ جهانی دوم، کم کم این ایده توسعه زیادی پیدا کرد و نتیجه همین پیشرفت، رقابت شدید شوروی و آمریکا، یعنی دو طرف جنگ سرد در ساخت بمب افکن های سنگین دوربرد شد. یکی از مهم ترین و پیشرفته ترین بمب افکن های ساخت شوروی که همواره موجب وحشت غرب بود، بمب افکن مافوق صوت سنگین Tu-22M، یعنی نمونه اصلاح شده همان بلایندر قدیمی بود. در مقاله زیر، به تفصیل به تشریح توانایی های این بمب افکن فراموش شده البته قدرتمند و مقتدر خواهیم پرداخت:
توانایی لحظه به لحظه بمباران طرف مقابل در جنگ سرد، برای شوروی و آمریکا حکم یکی از بزرگترین آرزو هایشان را داشت. ظاهراً هنوز قدرت بمباران های سنگین دو طرف به حدی نرسیده بود که آمریکا و شوروی بتوانند با هم درگیر نبرد های این چنینی شوند. بنابراین، هر دو کشور شروع به توسعه موشک های قاره پیمای خود کردند و هر روز با دست یافتن به فناوری پیشرفته تری، هر یک از طرفین قدرت خود را به رخ طرف مقابل می کشیدند. موشک های دوربرد تا اواخر جنگ سرد همچنان یکی از موضوع های داغ بحث های نظامی بین آمریکا و شوروی بود، اما انگار این دو کشور هم به این نتیجه رسیده بودند که هرگز بمباران موشکی نخواهد توانست جای عملیات انسانی را به طور کامل بگیرد، یعنی کاملاً جایگزین آن شود. در نتیجه آمریکا و شوری هیچ گاه از گسترش نیروی بمباران استراتژیکی که به وسیله هواپیماهای سنگین و دوربرد انجام می شد غافل نشدند.
http://forum.patoghu.com/images/poti/2008/09/2640.jpg
بمب افکن مافوق صوت Tu-22M3 در حال انجام آزمایش واماندگی
توپولف Tu-22M و تاریخچه Tu-22 بلایندر، جد بزرگ بک فایر
Tu-22 از هواپیماهایی بود که هنوز تاریخ نخستین پرواز آن معلوم نیست. این هواپیما احتمالاً در اوایل دهه 60 نخستین پروازهای خود را انجام داد و در خدمت نیروی هوایی و نیروی دریایی شوروی قرار گرفت. ناتو که با بررسی عکس های هوایی به وجود این هواپیما پی برده بود، آن را بلایندر نام نهاد. با بررسی شکل بال های- پسگرای این هواپیما و ابعاد آن، سرعت آن حداکثر دو ماخ پیش بینی گشت که بعدها معلوم شد سرعت بلایندر هیچ گاه از 1.4 ماخ فراتر نرفته است. این هواپیما بمب افکنی با حداکثر وزن برخاست حدود هشتاد تن بود و موتورهای آن با یک پیکربندی نا متعارف در عقب بدنه و درست در زیر سکان عمودی قرار داشتند. مشهورترین مدل بلایندر، مدل بلایندر C است که به تجهیزات گسترده ECM یا دفاع الکترونیکی مجهز بود و در خدمت نیروی دریایی شوروی سابق قرار گرفت. عراق به عنوان هم پیمان نزدیک شوروی در آن سال ها، یکی از مشتریان Tu-22 بود و در زمان جنگ ایران-عراق هم این کشور، استفاده نسبتاً گسترده ای از این بمب افکن علیه ایران به عمل آورد. هواپیمای Tu-22M، یعنی بمب افکن مورد بحث این مقاله، از نظر ساختار کلی و البته نام شاید به Tu-22 شباهت هایی داشته باشد، اما توپلوف 22 مدل ام که به بک فایر مشهور است، اساساً هواپیمای دیگریست.
http://forum.patoghu.com/images/poti/2008/09/2641.jpg
بمب افکن مافوق صوت Tu-22M از مدل های اولیه
توپولف Tu-22M چگونه به وجود آمد
پس از طراحی بمب افکن Tu-22 هیئت طراحی توپولف کار را بر روی طرح بمب افکنی بر پایه ی بلایندر آغاز کرد. توپولف از ابتدا می خواست با تغییر زاویه پسگرایی بال ها و نصب موتورهای جدید با قدرت افزون تر نمونه ای اصلاح شده از Tu-22 را ارائه دهد. این طرح، طرح شماره 106 نام گرفت اما چندان که باید و شاید موفق نبود. شرکت توپولف طرح شماره 125 که بمب افکنی با بردی بیش از 4.800 کیلومتر و سرعتی بالغ بر 2.500 کیلومتر بر ساعت بود را نیز در سال 1962 به دولت آن زمان شوروی ارائه کرد. پس از تحلیل های فراوان، طرح 125 شرکت توپولف رد و طرح T-4 شرکت سوخو مورد قبول واقع گردید. با این که امیدها برای شرکت توپولف داشت به تدریج از بین می رفت، اما این شرکت دوباره دست به طراحی جدیدی با کد 145 زد. طرح 145 هواپیمایی اصلاح شده بر پایه ی Tu-22 بود که توانایی انجام ماموریت ها را چه در سرعت های زیر صوت و چه در سرعت های بالای صوت داشت. برای آن که حداقل نیاز های این هواپیما برای برد آن مرتفع شود، نیاز به استفاده از بال های متغیر بود تا طرح 145را تبدیل به بمب افکنی با انعطاف پذیری بالا و قابلیت پرواز در هر شرایط سرعت پروازی بنماید. بر اساس پیش بینی ها، هواپیمای جدید سرعتی بالغ بر 2.300 کیلومتر بر ساعت و بردی بین شش تا هفت هزار کیلومتر داشت. پس از آن که طرح T-4 شرکت سوخوی ناکام ماند، در سال 1967 توپولف رسماً مامور توسعه طرح 145 شد. نام هواپیمای جدید، همان Tu-22M بود. بیشتر گام هایی که در راه ساخت Tu-22M برداشته شد، نسبت به زمان خود بی نظیر بود. به خصوص که توجه ویژه ای هم به سیستم بال های متغیر که البته اساس همین طرح بود هم شده بود. بال های Tu-22M که در وسط بدنه قرار گرفته بودند، می توانستند زاویه خود را نسبت به خط عرضی هواپیما برای مطابقت با شرایط پروازی گوناگون تغییر دهند. نوک بال ها حالتی انحنایی و البته باریک و ریشه بال ها هم شکلی عریض و پهن داشت.
http://forum.patoghu.com/images/poti/2008/09/2642.jpg
بمب افکن Tu-22M3 که زاویه پسگرایی بیشتر بال های آن به خوبی مشهود است
توپولف Tu-22M چگونه بمب افکنی بود
با معرفی بمب افکن ******** سونیک بک فایر، آرزوهای نیروی هوایی شوروی برای داشتن بمب افکنی مدرن و در حد و اندازه های بمب افکن B-1B آمریکایی به بار نشست. بک فایر برای نخستین بار در سال 1969 در کازان مشاهده شد. برای نخستین بار در سال 1971 در آسمان رامنسکوی، در شرق مسکو بک فایر اقدام به انجام سوختگیری هوا به هوا کرد. این مسئله اگر شاید در وهله ی اول چندان هم مهم نباشد، اما همین عمل سوختگیری هوایی به منزله تهدیدی جدی برای آمریکا بود. توپولف برد این هواپیما را 2.200 کیلومتر اعلام کرده بود، در حالی که CIA معتقد بود برد این هواپیما می بایست از چهار هزار کیلومتر بیشتر باشد. DIA هم برد هواپیما را بدون سوختگیری AA، در حدود پنج هزار کیلومتر اعلام کرده بود. اگر به این برد زیاد، سوخت گیری هوا به هوا هم اضافه می شد، بک فایر به یک بمب افکن میان قاره ای به خصوص با توان حمله به کشوری چون آمریکا تبدیل می شد. بک فایر از موضوعات مورد بحث سران دو کشور شوروی و آمریکا در مذاکرات سالت 2 بود؛ هر چند که شوروی در این مذاکرات پذیرفت تا به جهت اطمینان از عدم حمله اتمی به کشور آمریکا، لوله ی سوختگیری هوایی Tu-22M را حذف نماید، اما روس ها چندی بعد این لوله ها را دوباره نصب کردند.
Tu-22M0- Backfire A- نخستین مدل بمب افکن بک فایر که به دلیل کارائی پایین تنها دو فروند از آن تولید شد. این دو فروند برای مقاصد آموزشی در سال 1973 به مرکز تمرینات هوایی منتقل شدند.
Tu-22M- Backfire A- اولین فروند از بمب افکن بک فایر که که کارائی و عملکرد آن مثبت تشخیص داده شده و ورود نمونه های بعدی آن به خدمت صحیح و به جا ارزیابی گردید.
Tu-22M2- Backfire B- مدل B بمب افکن بک فایر، اولین مدل از این بمب افکن سنگین بود که دستخوش اصلاحاتی در مقیاس بزرگ شد. این مدل به موتورهای نیرومند تر NK-22 مجهز گردید و برد آن به صورت رسمی تا پنج هزار و صد کیلومتر و بالاترین سرعت آن تا 1.800 کیلومتر بر ساعت افزایش یافت. این نمونه برای نخستین بار می توانست تا سه فروند موشک هوا به سطح Kh-22 را در زیر بدنه خود حمل نماید. اگر چه این مدل سیستم تعقیب اتوماتیک عوارض زمین را نداشت، اما مع الوصف قادر بود به خوبی از پس پرواز در ارتفاع پایین هم برآید. تعداد 211 فروند از این مدل در فاصله ده سال، یعنی بین سال های 1973و 1983 تولید شد. در همان ابتدای تولید، موتورهای جدیدتر NK-23 هم معرفی گردیدند که اصولاً نمونه های تقویت شده موتورهای قبلی بودند، اما این نمونه از موتورهای جدید به هدف های مورد انتظار دست نیافتند. گفتنی است که نخستین پروازهای آزمایشی این مدل از Tu-22M از سال 1973 شروع شد.
Tu-22M2Ye- Backfire B- مدل Ye بک فایر نمونه ای از بک فایر بی بود که مجهز به موتورهای جدید NK-25 و سیستم پیچیده کنترل پرواز شده بود. اما باز هم این تغییرات انتظارات را برآورده نکرد و این طرح هم همچنان مسکوت ماند.
Tu-22M3- Backfire C- به جرات می توان گفت که این مدل، پیشرفته ترین مدل بک فایر بود که نخستین پروازهای آزمایشی خود را در سال 1977 به انجام رساند. در پی انجام تغییراتی، دماغه هواپیما برای جا دادن برخی از سامانه های جدید دراز تر شد و حداکثر زاویه برگشت بال های بک فایر تا 65 درجه افزایش یافت. همچنین با نصب موتورهای جدید، این نمونه از بک فایر یکی از نقص های اجداد خود که عدم توانایی پرواز ******** سونیک در ارتفاع دریا بود را نیز مرتفع نمود. حداکثر سرعت در مدل M3 به بیش از 2.300 کیلومتر بر ساعت و برد آن به بیش از 6.800 کیلومتر افزایش یافت. همچنین با افزایش باورنکردنی تسلیحات قابل حمل، M3 می توانست دوبرابر آن چه M2 حمل می کرد، اسلحه های مختلف را حمل نماید. در سال 1985 تست های مختلفی از پرواز در ارتفاع پایین انجام شد که همگی حاکی از موفقیت عملکرد هواپیما در ارتفاع پایین بودند.
Tu-22MR- اگرچه با ورود ماهواره های فضایی به عرصه ماموریت های جاسوسی هواپیماهای شناسایی تقریباً از رده خارج شدند، اما نمونه های انگشت شماری از Tu-22M3 ها برای انجام ماموریت های شناسایی بهینه سازی شدند. در Tu-22MR محفظه های نگهداری بمب جای خود را به سنسورها و حسگرهای مفصل هوایی داده اند. با تمام این اوصاف، در توانایی اخلال گری سیستم های الکترونیکی دشمن یا ECM نه مدل M2 و نه مدل M3 یا MR چندان موفق نبوده اند و همیشه برای تکمیل این نقش، هواپیماهای اسکورت دیگری که باید به عنوان مکمل به عملیات اضافه شوند، الزامی بوده اند.
http://forum.patoghu.com/images/poti/2008/09/2643.jpg
بمب افکن توپولف Tu-22M در حال حمل یک فروند موشک کیچن
به احتمال فراوان ساخت بمب افکن قدرتمند B-1B لنسر آمریکایی، واکنشی نسبت به ساخت بک فایر بوده است. بک فایر درست مخالف بسیاری از بمب افکن های رده خود، دارای پیکربندی ویژه ای است، چنان که موتورهای توربوفن آن در داخل و قسمت های کناری بدنه واقع شده اند. این ترکیب، بک فایر را بیشتر به یک جنگنده عظیم الجثه مشابه می سازد تا یک بمب افکن استراتژیک. بک فایر چهار خدمه دارد، یک خلبان در قسمت جلو سمت چپ، کمک خلبان در قسمت جلو سمت راست، افسر ارتباطات در قسمت عقب سمت چپ و یک افسر ناو بر در قسمت عقب سمت راست که البته افسران قسمت عقب کابین هیچ دیدی نسبت به جلوی هواپیما ندارند، اگر چه پنجره های کناری وسیع و بزرگی برای آنان در نظر گرفته شده است. تا کنون هیچ بک فایری به کشورهای خارجی صادر نشده است، اگر چه کشورهایی مثل ایران و چین در سال های 1990 علاقه فراوان خود را به داشتن این بمب افکن در خدمت نشان داده اند. هر چند گزارش هایی هم مبنی بر پیشنهاد این بمب افکن به کشور هند، مجهز به موشک های نزدیک برد Kh-15S وجود دارد. با تمام اوصاف، روسیه هنوز هم بزرگترین پرواز دهنده بمب افکن مشهور دوران جنگ سرد یعنی بک فایر است و این هواپیما به دلیل لغو پروژه T-60S به دلیل هزینه های زیاد تا آینده نامعلوم به عنوان بمب افکن اول استراتژیک روسیه در خدمت باقی خواهد ماند.
sorna
04-28-2011, 05:13 PM
یکی از نقش های عمده ای که هواپیماها به خوبی از عهده انجام آن بر می آیند، انجام ماموریت های شناسایی است. بدین معنی که با پرواز بر فراز مرزهای دشمن، اطلاعات موردنیاز از تجهیزات و قوای دشمن را به دست آورده و براساس این دانسته ها، تصمیمهای بعدی گرفته شود. اطلاع از وضعیت دشمن، می تواند نقش تعیین کننده ای را در پیروزی یا شکست داشته ایفا کند، حال که این نبرد، چنین رقابتی بین ابر قدرت های جهان باشد اهمیت آن صد چندان می شود.
http://www.farsinews.persiangig.com/u-2.jpg
هواپیمای U-2 خلبان گری پاورز که بر فراز خاک شوروی ساقط شد
در دوران جنگ سرد نیز، بر اساس همین نیاز، دولت آمریکا سیاست درهای باز را در پیش گرفت. بدین معنی که هواپیماهای دو بلوک رقیب در شرق و غرب، یعنی آمریکا و شوروی امکان پروازهای شناسایی بر منطقه هوایی همدیگر را داشته باشند. شوروی ها که از موضوع پروژه ساخت یک هواپیمای شناسایی جدید آگاه نبودند، به راحتی به این پیشنهاد تن در دادند. در همین زمان بود که به سفارش نیروی هوایی آمریکا، کلی جانسون یعنی همان کسی که هواپیمای مخوف تاریخ یعنی SR-71 ملقب به پرنده سیاه را نیز طراحی کرده است، نمونه ی ابتدایی هواپیمایی موسوم به U-2 را برای زیر نظر گرفتن فعالیت روسی ها ارائه داد. طرح جانسون از شرکت لاکهید به زودی تایید شد و قرارداد برای ساخت بیست فروند از این هواپیما در سال 1954 منعقد گردید. طرح U-2، هواپیمایی مادون یا زیر صوت بود که می توانست در ارتفاع بسیار بالا کار شناسایی را به نحو احسن انجام دهد. هر چند که طرح ساخت U-2 مقلب به سکانک ورکز می بایست تا پایان دوره ماموریت این هواپیما سری بماند، اما دیری نپایید که با سقوط اولین فروند از این هواپیما در ماه می 1960 در خاک شوروی و دستگیر شدن گری پاورز، خلبان هواپیما، همه چیز فاش شد.
http://www.farsinews.persiangig.com/U2.jpg
هواپیمای U-2 نیروی هوایی آمریکا در حال پرواز
جاسوسی مخفی آمریکا بر فراز خاک شوروی، مشاجرات سیاسی شدیدی را بین دو کشور به وجود آورد که ادامه پرواز هواپیماهای U-2 را به تعویق انداخت. هواپیمای U-2 هواپیماییست با ویژگی های منحصر به فرد. برای مثال، این هواپیما دارای بال های طویلی به طول 24 متر است که بیشتر شمایل یک گلایدر را به U-2 می دهد. با استفاده از این بال ها، هواپیمای U-2 می تواند پس از اتمام سوخت یا بروز هر حادثه ی دیگری که به عدم کارکرد موتور بیانجامد، صدها کیلومتر را به اصطلاح گلاید کرده و بدون هرگونه نیروی دیگری به پرواز خود ادامه دهد. همانطوری که پیش تر گفته شد، این هواپیما با سرعت زیر صوت پرواز می کند و تنها از یک موتور J-75 پرات اند ویتنی برای تامین نیروی پروازی خود بهره می برد. برای کاهش وزن هواپیما و ساده شدن هرچه بیشتر طرح، U-2 تنها یک ارابه فرود در زیر بدنه خود دارد که برای جلوگیری از برخورد دم و دو سر بال ها به زمین، چرخ های کوچکی نیز در منتهاالیه هر یک از بالها و دم قرار داده شده است.
http://www.farsinews.persiangig.com/U2highaltitudecockpit4.jpg
کاکپیت پیشرفته U-2 نسبت به کاکپیت هواپیماهای دهه 50 میلادی
سادگی طرح هواپیماهای جاسوسی بیشتر بدین منظور است که فضا و امکان برای جاگیری مناسب تجهیزات جاسوسی و به خصوص تجهیزات عکس برداری، فراهم آید. گفته می شود که خلبان های این هواپیما، اکثر پروازهای خود را در ارتفاع 75 هزار پایی یا 25 کیلومتری زمین انجام می دادند، که رکورد های ارتفاع کسب شده در زمان خود بیشتر بود اما به دلیل سری بودن طرح، هیچ گاه در این مورد سخنی بر زبان نیامد. این هواپیما همانند SR-71، دارای وسایل پیشرفته جاسوسی مانند عکسبرداری دقیق، امکان استراق سمع الکترونیکی و نمونه براداری از ذرات هواست که می تواند برای بررسی وجود مواد حاصل از آزمایش های اتمی به کار رود.
http://www.farsinews.persiangig.com/u2profile.jpg
هواپیمای U-2 در نمایی از سمت چپ در موزه هوایی
رادارهای عکاسی این هواپیما، قادرند که تصاویری نسبتاً واضح را از فاصله 162 کیلومتری از میدان نبرد و یا مکان های دیگر تهیه نمایند. هواپیمای U-2 به دلیل هزینه های کمتر می توان گفت که بیشتر از هواپیمای جاسوسی SR-71 به خدمت گرفته شده است. جنگ ویتنام، جنگ خلیج فارس و حتی پروازهایی بر روی ایران، گواه این مدعاست. این هواپیما دارای مدل های A یا مدل استاندارد عملیاتی، مدل CT یا مدل آموزشی دو سرنشینه، مدل R که به دلیل سقف پرواز بسیار بالای این هواپیما برای تحقیقات هواشناسی به کار می رود و مدل HASP می باشد که در نمونه برداری از لایه های مختلف جوی کاربرد دارد.
http://www.farsinews.persiangig.com/u-2-1.jpg
هواپیمای SR-71 که در سالهای بعد جایگزین U-2شد
U-2 با برد بیش از 5.000 کیلومتر و امکان پرواز به مدت بیش از هشت ساعت، عملیات مختلف و گوناگونی را بر فراز شوروی سابق و البته کشورهای متحد شوروی مانند کوبا انجام داد که کشف موشک های روسی در خاک کشورهای متحد، خود سر آغاز جنگ موشکی بین شوروی و ایالات متحده گردید. با معرفی هواپیمای SR-71 و توانایی های فراوان و سیستم های جدیدتر آن، U-2 اگرچه همچنان در خدمت ماند اما به تدریج جا را برای نسل جدید هواپیماهای جاسوسی باز کرد.
sorna
04-28-2011, 05:15 PM
جنگنده سبک
کشور سازنده:
چین (در سال 94 پاکستان نیز به این پروژه پیوست و همکاری هایی نیز از سوی شرکت میکویان صورت گرفت)
سازنده:
گروه صنعتی هواپیمایی چنگدو
صندوق پستی 800
چنگدو – سیچوان 610092
تلفن: 1033-740/28-0086
فاکس: 4984-740/28-0086
نشانی اینترنتی: کد:
www.cac.com.cn
خدمه:
یک نفر خدمه مجهز به صندلی پرتاب شونده (در نمونه تولید شده برای پاکستان از صندلی MK10 استفاده شده است.)
تجهیزات:
این جنگنده دارای یک جایگاه حمل سلاح در زیر بدنه و چهار جایگاه در زیر بالها و دو جایگاه در نوک بال ها (مجموعا هفت جایگاه) می باشد که می تواند انواع مختلفی از توپ ها و موشک های هوا به هوای (SD-10, AIM-9P, PL-6 و PL-9) و بمب های هدایت شونده لیزری را حمل کند.
رادار این جنگنده بنا به درخواست مشتری می تواند از نوع Grifo S-7 ساخت ایتالیا یا Kopyo ساخت روسیه باشد، که در صورت استفاده از رادار Kopyo امکان حمل موشک های R-27 و R-73 روسی نیز وجود خواهد داشت.
بنا به درخواست مشتری یک لوله سوختگیری نیز با تغییرات اندکی در سازه هواپیما به تجهیزات این جنگنده کوچک افزوده خواهد شد.
پیشران:
یک دستگاه موتور کلیموف RD-93 با سیستم پس سوز (نوع ضعیف تری از موتور RD-33 جنگنده میگ-29)
ابعاد:
طول: 13 متر و 96 سانتی متر
ارتفاع: 5 متر و 10 سانتی متر
فاصله دو سر بالها: 9 متر
وزن:
وزن خالی: 6350 کیلوگرم
حد اکثر وزن تسلیحات: 3800 کیلوگرم
حد اکثر وزن برخواست: حدودا 12700 کیلوگرم
مشخصات:
حد اکثر سرعت: 1.6 ماخ
مسافت مورد نیاز برای برخواست: 500 متر
مسافت مورد نیاز برای نشست: 700 متر
سقف پرواز: 16500 متر
شعاع عملیاتی: 1200 کیلومتر بعنوان جنگنده و 700 کیلومتر برای حمله به اهداف زمینی
رنج پروازی: 1600 کیلومتر با سوخت داخلی و 2220 کیلومتر با مخازن اضافه
محدودیت جی: بیشتر از 8 جی
کشورهای کاربر:
چین (صد ها فروند) - پاکستان (150 فروند) - گفته می شود ایران نیز علاقه مند است تا با خرید حدود 40 تا 50 فروند از این جنگنده، آنها را جایگزین جنگنده های قدیمی F-7 خود نماید.
قیمت:
15 تا 20 میلیون دلار (بسته به انتخاب های مشتری نظیر نوع رادارا، قابلیت سوختگیری هوا به هوا و... متغیر است) برای هر فروند (اعلام شده در اواسط 2003)
هزینه اجرای پروژه بیش از 150 میلیون دلار بود که پاکستان 75 میلیون دلار آن را پرداخت کرده قراردادهایی به مبلغ 450 میلیون دلار برای خرید آن دارد (بدین گونه تا 50 الی 60 درصد در پروژه سهیم شده است.)
http://jaamejamiran.persiangig.ir/skyfire/images/FC-1_cockpit.jpg
مدل کابین پیشرفته جنگنده FC-1
ملاحظات:
جنگنده FC-1 یا Fighter China که با نام Super-7 نیز شناخته می شود جنگنده ای ارزان قیمت است که برای کشور های کم درآمد تولید شده است. تجهیزات قابل استفاده توسط این جنگنده هنوز هم تا حدودی نامشخص مانده است، نمونه آزمایشی این پروژه در پاکستان به نام JF-17 و با کد Thunder شناخته می شود، لازم به ذکر است که این جنگنده از یک سیستم پرواز با سیم و دیگر سیستم های دیجیتالی بهره می برد.
http://jaamejamiran.persiangig.ir/skyfire/images/FC-1.jpg
طرحی از جنگنده چینی FC-1 در حال حمل تسلیحات مختلف
تاریخچه:
این برنامه در فوریه 1992 شروع شد و پس از پایان همکاری های میان آمریکا و چین در این برنامه و خروج ایالات متحده از این طرح، پاکستان در سال 1994 به این طرح ملحق شد، لازم به ذکر است شرکت میکویان نیز در مراحل طراحی جنگنده همکاری داشت. اولین بار در نمایش هوایی پاریس یک مدل از این جنگنده به نمایش گذاشته شد، در نهایت اولین نمونه آزمایشی این جنگنده اولین پرواز خود را در 1997 انجام داد، بدلیل تردید پاکستان در ادامه همکاری در این طرح در سال 1997 این طرح متوقف شد، اما در ژوئن 1999 در سفر نواز شریف (نخست وزیر وقت پاکستان) به پکن بر اساس توافقات قانونی این پروژه از سر گرفته شد، در سال 2001 اولین نمونه آزمایشی از این جنگنده با اندازه های واقعی (گویا پرواز سال 1997 با یک نمونه کوچک انجام شده است :مترجم) اولین پرواز خود را انجام داد.
در 31 می 2003 اولین FC-1 عملیاتی تولید شد و پرواز آزمایشی خود را در 24 یا 25 آگوست انجام داد، در این پرواز بعد از تاخیر طولانی این جنگنده از زمین برخواست و 15 تا 20 دقیقه به پرواز ادامه داد. در سوم سپتامبر نیز اولین پرواز رسمی این جنگنده انجام شد، این پرواز در فرودگاه ونجیانگ انجام شد و در این مراسم فرمانده وقت نیروی هوایی مارشال کلیم سادات نیز حضور داست، تولید این جنگنده از سال 2006 شروع شده است.
sorna
04-28-2011, 05:16 PM
http://farsinews.persiangig.ir/iiaf_f14_factory_small2.jpg
خط توليد F-14 Aهاي ايراني در مراحل پاياني مونتاژ كه در كلورتون طي مي كردند به جز رنگ استتار، در نداشتن درب لوله سوختگيري هوايي جمع شونده با تامكتهاي نيروي دريايي ايالات متحده تفاوت داشتند.حذف اين درب به در خواست نيروي هوايي كه تجربه ايجاد خسارت به وسيله آن در حين پرواز داشت صورت گرفت.
چرا تامكت؟
از ديد بسياري از كارشناسان غربي ،عدم توانايي نيروي هوايي ايران براي جلوگيري از ***** هواپيماهاي شناسايي ميگ MIG-25R ،عمده ترين علت خريد F-14 از سوي دولت و نيروي هوايي ارتش ايران بود.اما واقعيت تا حدودي با اين باور تفاوت داشت. در اواخر دهه 1950 ،نيروي هوايي ايالات متحده با همكاري نيروي هوايي ايران پروازهاي شناسايي محرمانه اي را بر فراز خاك شوروي آغاز كرد ند. در ابتدا، هواپيكاهاي سبك و حتي هواپيماهاي ترابري براي اين كار مورد استفاده قرار گرفتند كه تعدادي از آنها توسط جنگنده هاي اتحاد جماهير شوروي ساقط شدند . پس از تحويل F-4 وسپس RF-4E به نيروي هوايي ماموريت هاي اكتشافي شدت بيشتري گرفت .
شوروي آشكارا نارضايتي خود و نگراني خود را در وارد شدن حجم عظيم تسليحات به ايران ابراز مي كرد و به همين علت پروازهاي شناسايي خود را بر فراز ايران آغاز نمود.
جنگنده رهگير هاي نيروي هوايي ايران و به ويژه F-4D تلاش زيادي براي دستيابي به فاكس بت هاي اكتشافي نمودند اما با توجه به مقدورات پروازي ميگ MIG-25 و مسيرهاي پروازي حساب شده آنها ،فانتوم هرگز به اين مهم دست پيدا نكرد.
شاه كه تمايل به درگيري مستقيم با شوروي نداشت و از طرفي پروازهاي جاسوسي طرفين شدت بيشتري يافته بود ،پيشنهاد داد كه اگر روس ها به همين رويه ادامه دهند ،پروازهاي مشترك نيروي هوايي ايران و ايالات متحده خاتمه يابد.اين پيشنهاد چندين بار مطرح و توسط آمريكاييها رد شد.پس از آن ،نيروي هوايي ايران ماموريت يافت در ازاي پرواز هر فاكس بت به ايران،دو پرواز بر فراز خاك شوروي انجام دهد. اما اين مبارزه راه به جايي نبرد وو تصميم بر آن شد كه مشكل به صورت اساسي حل شود .بايستي از پرواز م***** به خاك كشور جلوگيري ميشد ولي F-4 هاي مجهز به موشك هاي اسپارو ناتواني خود را در اين امر به فرماندهان نيروي هوايي اعلام كردند.
اسلحه پر قدرت تري مورد نياز بود!
نيروي هوايي ايران از چند سال پيش برنامه عظيم تجهيز و تسليح خود را به آخرين گونه تسليحات آمريكايي را آغاز كرده بود . با توجه به پيش آمدن رويدادهاي مزبور ،خريد يك جنگنده رهگير پيشرفته كه توانايي مقابله با تهديدهاي قابل پيش بيني تا حداقل 20 سال آينده را داشته باشد،مد نظر قرار گرفت.اين هواپيما مي بايست با استفاده از رادار و تسليحات قدرتمند و مداومت پرواز جنگي بالا توانايي پوشش به فضاي وسيع كشور را مي داشت.
http://jeremy.zawodny.com/i/f-14.jpg
رقابت بر سر گزينش :
در اوايل سال 1347 ،نيروي هوايي ارتش ايران تمايل خود را براي خريد جنگنده F-111 را به شركت جنرال دايناميكس اعلام كرد اما بارد اين درخواست از طرف پنتاگون ،وزارت دفاع آمريكا خريد 32 فروند مكدانل F-4D را به ايران پيشنهاد داد.در ادامه ،پنتاگون با توجه به تجربيات به دست آمده از جنگ ويتنام ،F-111B را براي استفاده به عنوان محافظ ناو هواپيمابر غير مناسب اعلام نموده و نياز به يك رهگير در يايي جديد اعلام كرد.
در جواب شركت هواپيماسازي «گرومن» طرح هواپيماي F-14 تامكت را ارايه كرد.اين طرح گوياي جنگندهاي بزرگ ،سريع و پر قدرت بود كه بال متغير آن براي افزايش مداومت پروازي انعطاف پذيري و مانور پذيري در نبردهاي هوايي عليه جنگنده هاي ريز نقش و چابك ميگ ،از 14 تا 68 درجه به طور خودكار حركت ميكرد .دماغه هواپيما طوري طراحي شده بود كه توانايي حمل رادار غول پيكر پالس -داپلر هيوز AN/AWG-9 را داشته باشد.اين جنگنده در بيشترين آرايش ،توانايي حمل 6 موشك هوا به هواي دوربرد هيوز AIM-54 فينيكس را داشت.موشك مزبور توسط نيروي دريايي ايالات متحده براي مقابله با بمب افكن هاي اتحاد شوروي (به عنوان بزرگترين تهديد براي ناوگان بزرگ ناوهاي هواپيمابر)سفارش داده شده بود . كار رادار AWG-9 و موشك فينيكس در واقع از چند سال پيش از روي ميز طراحان آغاز شده و زمان استفاده از فرا رسيده بود.رادار مزبور نه تنها توانايي شناسايي هدف از فاصله فوق دوربرد را داشت بلكه به صورت همزمان 24 هدف متحرك را مسيرياببي كرده و همزمان 6 موشك AIM-54 را به سمت آنه روانه ميكرد . اين رادار به جنگنده F-14 توانايي رهگيري موشكهاي كروز در ارتفاع پايين و اهداف بلند پرواز و پرسرعتي همچون MIG-25 را نيز ميداد.
http://www.fas.org/man/dod-101/sys/ac/f-14.gif
به كارگيري تمامي اين قابليت ها در يك هواپيما ، براي نخستين بار در دنيا منجر به تولد يك «ابرجنگنده » شد.رهگيري كه توانايي مقابله با تقريبا تمامي تهديدهاي آن زمان را داشت.تامكت همچنين پيچيده ترين و گرانترين جنگنده ساخته شده تا آن زمان بود. در حين فرايند طراحي و ساخت تامكت ،رفته رفته مشكلات سر بر در آوردند ،افزايش هزينه ساخت (با توجه افزايش تورم)از جمله مشكلاتي كه سبب مباحثه و جروبحث هاي فراواني شد مبني بر اينكه جنگنده اي به اين گراني و پيچيدگي آيا اصلا مورد نياز است؟!!
به دنبال اين مناظره ها ،گرومن و نيروي دريايي آمريكا به عنوان دو ذينفع در اين پروژه ،براي ادامه حيات آن به پيدا كردن شريك ديگري براي تقسيم هزينه ها روي آوردند.
در آبان 1350 شركت گرومن نخستين تماس خود را با نيروي هوايي ايران بر قرار نمود كه به دنبال آن،در اسفند همان سال فرمانده وقت نيروي هوايي ،ارتشبد «حسن طوفانيان» براي اطلاع از جند و چون پروژه در جريان محرمانه ترين اطلاعات قرار گرفت. وي به عنوان مشاور نظامي شاه ،معاونت وزارت جنگ ورياست سازمان صنايع نظامي نيز را برعهده داشت .بااعلام نتايج سفر به شاه ،وي نيز تمايل خود را براي خريد جنگنده F-14 را اعلام داشت.
با اعلام ايين كه «F-14 همان جنگنده مورد نياز نيروي هوايي است» از طرف فرمانده نيرو ، نامه اي به پنتاگون براي گذراندن مراحل اداري خريد فرستاده شد،اگر چه نيروي هوايي به شركت مكدانل داگلاس نيز شانس ارايه محصول خود يعني F-15A ايگل را داد.
http://forum.patoghu.com/images/misc/nCode.pngبرای دیدن عکس در اندازه اصلی اینجا کلیک کنید . اندازه اصلی 640x435 پیکسل میباشد http://www.fas.org/man/dod-101/sys/ac/f-14-9b.jpg
يكي از نخستين خلبانان F-14 در ايران در باره ميزان علاقه مندي نيرئي هوايي به F-14 توضيح ميدهد :«چندين عامل براي گزينش F-14 به عنوان جنگنده مورد نظر داشتند ، با وجود اين كه مرز شمالي ما با شوروي و مرز با و جنوب غرب ما با عراق به وسيله كوهستان هاي مر تفع محافظت ميشد و به علاوه فرماندهي دفاع هوايي تعداد زيادي پدافند هوايي بر روي قله هاي متعدد براي پوشش بيشتر نصب كرده بودند ،اما كشوري با وسعت ايران هرگز نمي توانست نتها به پدافندهوايي متكي بتشد. تعدادقابل ملاحظه اي «نقطه كور »در كشور وجود داشت و البته گنبد سفيد ايستگا هاي راداري ما هدف خوبي حتي از فاصله 90 كيلومتري بودند.اطلاعات بدست آمده حاكي از آن بود كه شوروي در آغاز تهاجم حود به ايرا در ابتدا باد تمام قدرت در صدد انهدام اين مركز بر خواهد آمد.در جنوب ودر امتداد خليج هميشه فارس ايستگاهاي رادار ي ما به ايستگاههاي راداري آمريكا مجهز شده بودند كه حتي پس از ارتقا در شرايط مرطوب و گرم آن مناطق (كه 10 ماه از سال را به خود اختصاص مي دهد)كارايي چنداني نداشتند. تمامي رادارهايي كه در قالب كمك هاي نظامي از طريق ايالات متحده به ايران داده شده بود از فناوري روز فاصله زيادي داشتند .آنها آنچه مي خواستند به ما مي دادند نه آنچه كه ما نياز داشتيم. در سال هاي 1352 تا 1353 يك گروه از كارشناسان رادار نيروي هوايي به مطالعه در زمينه ي مشكلات رادار هاي موجود و نحوه تقويت آنها پرداختند كه نتيجه اي در بر نداشت ودر ادامه آنكه به اين نتيجه رسيدند كه براي از بين بردن مشكلات نقاط كور بايد از رادار پرنده استفاده شود در عين حال اين هواپيما مي بايست توان ايي دفاع از خود را داشته باشد بدون شك اين رادار پرنده در جنگ تحميلي 8 ايران و عراق نشان داد كه همان هواپيماي مورد نياز است .
به نقل از ماهنامه صنايع هوايي شماره 198 آذر 86
sorna
04-28-2011, 05:17 PM
جنگنده چند منظوره گرپین توسط کمپانی ساب سوئد طراحی و ساخته شده است. این پرنده پرواز خود را در سال 1988 به انجام رسانیده و بالاخره در سال 1997 در نیروی هوایی سوئد وارد خدمت عملیاتی خود شد. طبق برنامه ریزی ، گرپین به تدریج جایگزین تمام هواپیماهای ویگن و دراکن شده است. JAS به معنی Jakt (جنگنده) ، attack (تهاجمی) و Spaning (شناسایی) در زبان سوئدی می باشد که نشان دهنده این است که هر فروند گرپین، توانایی به انجام رسانیدن تمام این ماموریت ها را دارد. ناگفته نماند نام گرپین نیز برگرفته از موجود افسانه ای با سر عقاب و بدن شیر است.
گرپین توسط کنسرسیوم صنعتی متشکل از ساب، اریکسون مایکروویو سیستمز، ولوایرو کورپریشن ، ساب اویونیکز و FFV ایروتک ساخته شده است. یک شرکت بین المللی متشکل از مناقصه کار اصلی یعنی ساب و کمپانی بریتانیایی BAE Systems با نام Gripen International کار بازاریابی را برای صادرات این جنگنده برعهده گرفته است و ناگفته نماند طرف بریتانیایی ارابه فرود اصلی و قسمت هایی از بال را نیز تولید کرده است.
JAS 39A گونه تک سرنشینه گرپین بوده و گونه آموزشی/عملیاتی این جنگنده با نام JAS 39B شناخته می شود که دارای تمام اویونیک و تسلیحات گونه تک سرنشینه البته بدون توپ می باشد.JAS 39C شامل هواپیماهای گروه سوم و نوع استاندارد صادراتی است که برای اولین بار در سال 2002 به نیروی هوایی سوئد تحویل داده شد. این هواپیما به نمایشگر رنگی کاکپیت، دستگاه تعبیه شده مولد اکسیژن (OBOGS) و قابلیت سوختگیری هوایی مجهز شده است. JAS 39D نوع دو سرنشینه گونه C می باشد که آن نیز مورد بهسازی های ذکر شده قرار گرفته است.
http://www.sharemation.com/ar8/Newcoy/SAAB-39/SAAB-JAS39A-Gripen-002.jpg?uniq=-fyfnk
قابل ذکر است که نیروی هوایی سوئد 204 فروند از هواپیمای گرپین را سفارش داده است که 28 فروند آنها از نوع دو سرنشینه می باشند. تحویل این جنگنده ها تا سال 2007 ادامه خواهد یافت. در نوامبر سال 1998 نیروی هوایی آفریقای جنوبی 28 فروند گرپین که 9 فروند آن دو سرنشینه بود سفارش داد. قرار است کمپانی دنل ایویشن از آفریقای جنوبی قسمت هایی از بدنه مرکزی را تولید کند. اولین پرواز گرپین های آفریقای جنوبی در سال 2005 انجام گرفته و تحویل سفارش نیز از سال 2008 آغاز خواهد شد.
بعد از آفریقای جنوبی مجارستان در نوامبر سال 2001 تفاهم نامه ای را جهت اجاره کردن 14 فروند گرپین A و B به شرط تملیک به امضا رسانید که دو فروند آنها از نوع دو سرنشینه بود. البته در سال 2003 متمم این قرار داد مبنی بر تحویل هواپیماهای بهسازی شده و ارتقا یافته C و D به جای گو نه های قدیمی به قرارداد قبلی اضافه شد که این هواپیما ها از سال جاری میلادی تحویل داده خواهند شد. در ژوءن سال 2004 جمهوری چک قرارداد مشابهی را به امضا رسانید که چهارده جنگنده نیروی هوایی جمهوری چک در سال گذشته میلادی تحویل داده شدند.
کاکپیت
http://www.sharemation.com/ar8/Newcoy/SAAB-39/gripen-cockpit.jpg?uniq=-fyfoe
کاکپیت گریپن مجهز به مجموعه نمایشگر الکترونیکی EP-17 ساخت ساب اویونیکز می باشد که شامل سه نمایشگر چد منظوره و یک نمایشگر سر بالا است. نمایشگر سر پایین وسط اطلاعات تاکتیکی و نقشه کامپیوتری را نمایش داده و دو نمایشگرهای راست و چپ داده های پروازی و اطلاعات هدف دریافتی از مجموعه حساسه را نمایش می دهند. قابل ذکر است که ساب ایرواسپیس و BAE Systems با همکاری دنل کمولوس از آفریقای جنوبی یک سیستم نمایشگر یکپارچه نصب شده ذوی کلاه خلبان را برای جنگنده گرپین توسعه داده اند که بر پایه سیستم مشابه جنگنده یوروفایتر تایفون طراحی شده و به نام کبرا معروف می باشد.کبرا در جنگنده های گرپین آفریقای جنوبی مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
کنترل سیستم هایی که از نظر زمانی حساس می باشند مانند تسلیحات و ارتباطات به صورت گروهی روی دسته گاز و اهرم هدایت قرار گرفته اند. سیستم کنترل پرواز نیز به صورت دیجیتالی پرواز با سیستم سه گانه سازی شده می باشد که توسط BAE Astronics و لاکهید مارتین تامین شده است.
تسلیحات
گرپین دارای هفت آویزگاه خارجی تسلیحات و بار می باشد که دو آویزگاه در نوک بال ها چهار تا زیر بالها در زیر بدنه قرار گرفته است. موشک های هوا به هوا شامل میکا ، آمرام و سایدواندر می باشد که با کد RB74 در نیروی هوایی سوئد شناخته می شود. موشک AIM-9L سایدواندر موشکی کوتاه برد می باشد که برای افزایش قابلیت های Dogfight طراحی شده است.موشک های هوا به زمین نیز شامل موشک های ضد کشتی هدایت شونده راداری Saab RBS 15 F و موشک ماوریک ساخت ریتءون است. به گونه ای جدیدتراین جنگنده در آینده مجهز به موشک های کوتاه برد هوا به هوای IRIS-T و نیز موشک های هوا به هوای فراتر از میدان دید متءور خواهند شد.علاوه بر این پرتاب موشک دورایستای KEPD 350 نیز از این جنگنده با موفقیت همراه بوده است.
توپ 27 میلیمتری ماءوزر نصب شده در داخل بدنه به صورت خودکار دارای هدایت راداری می باشد. ضمنآ نوعی غلاف شلیک راکت تیز با موفقیت روی گرپین آزمایش شده و به صورت عملیاتی روی این جنگنده مورد استفاده قرار گرفته است.
پادکارها
ساب اویونیکنز مسوول تولید مجموعه الکترونیک EWS 39 برای نصب روی جنگنده های گرپین سوئد شده است. EWS 39 یک سیستم یکپارچه جنگ الکترونیک است که هشدارهای راداری، فاصله یابی الکترونیکی و پخش تله های راداری و حرارتی را در این پرنده امکانپذیر می سازد.
http://www.sharemation.com/ar8/Newcoy/SAAB-39/gripen-ps05.jpg?uniq=-fyfo8
رادار دوربرد پالس داپلر اریکسون
حساسه ها
رادار پالس داپلر چند منظوره اریکسون PS-05 دارای حالتهای دوربرد هوا به هوا، ردیابی در حین کاوش، ردیابی هدف چند حالته، حالت های تجسس سریع رزم هوایی و ارزیابی حمله و نو کردن داده های فراتر از میدان دید نیمه مسیر موشک است.
حالت های هوا به سطح نیز سامل تجسس و شناسایی هدف دوربرد، ردیابی هدف چند حالته ، نقشه یابی با تفکیک بالا ، مسافت یابی هوا به سطح و در نهایت متمرکز کردن پرتوی رادیویی داپلر(DBS) می باشد.
گرپین مجهز به حساسه جلونگر فروسرخ (FLIR) و سیستم جستجو و ردگیری فروسرخ ساخت IR-Otis می باشد. همچنین نه فروند از گرپین های نیروی هوایی سوئد مجهز به غلاف شناسایی ساب تک مدولار شده اند که شامل حساسه فروسرخ CA270 Optical/Recon است. البته این سیستم در سال جاری میلادی وارد خدمت خواهد شد.
ارتباطات
این هواپیما مجهز به گیرنده / فرستنده رادیویی VHF/UHF از ساب تک و کترونیکز و نیز سیستم شناسایی دوست از دشمن (IFF) تالس TSC2000 می باشد. یک خط ارتباط داده ای هوا به هوا امکان مبادله بدون تاخیر داده ها را با دیگر واحد های هوایی امکانپذیر می سازد. در نقش تهاجمی و شناسایی می توان اطلاعات کسب شده از رادار را از طریق این خط ارتباط به دیگر واحد های هوایی که در سکوت راداری در حال پرواز می باشند انتقال داد.
پیشرانه
پیشرانه RM12 از کمپاتی ولووایرو نمونه توسعه یافته پیشرانه GE F404 کمپانی جنرال الکتریک می باشد. یک سیستم کنترل دیجیتال پارامترهای موتور را تحت نظارت خود داشته و به صورت خودکار در صورت نیاز سیستم پشتیبان را فعال می سازد. همچنین یک سیستم ناظر وضعیت داده های پروازی را نشان می دهد.
برای افزایش برد یک لوله سوخت گیری هوایی نیز در این هواپیما به چشم می خورد که برای حفظ شکل آیرودینامیکی به داخل بدنه جمع می شود.
http://www.sharemation.com/ar8/Newcoy/SAAB-39/jas1.jpg?uniq=-fyfnw
بعد از فرود از پیش بالها به عنوان سطوح ترمز کننده برای کاهش مسافت ترمز استفاده می شود
**مشخصات هواپیما**
http://www.sharemation.com/ar8/Newcoy/SAAB-39/gripen_schem_01.jpg?uniq=-fyfo2
فاصله دو نوک بال از هم : 4/8 متر
طول هواپیما شامل لوله پینو : 1/14 متر
ارتفاع : 5/4 متر
حداکثر وزن برخاست : 14 تن
حداکثر سرعت : مافوق صوت در تمامی ارتفاعات
sorna
04-29-2011, 11:59 PM
http://www.fly-navy.de/jets/f104_3.jpg (http://forum.patoghu.com/)
هواپیمای اف-104، هواپیمایی بود که به دلیل شکل ظاهری و ویژگی های فیزیکی منحصر به فردش، موشک خلبان دار نامیده می شد. طراحی این شکاری متعلق به دوران جنگ کره است و از جنبه های گوناگون، مانند طراحی منحصر به فرد بدنه ی آن، در نوع خود بی نظیر جلوه می کند.
خلبانانی که در جنگ کره با هواپیماهای میگ 15 شوروی سر و کله می زدند، به تدریج فریاد های اعتراض خود را برای تجهیز آنان به هواپیمایی ارزانتر، مانورپذیر تر، سبک وزن تر و کاراتر در نیروی هوایی ایالات متحده بر آوردند. نتیجه، همان هواپیم (http://forum.patoghu.com/)ای ستارفایتر بود که در آن ارتفاع گرفتن کاری سهل پنداشته شده و بر سرعت آن، وحشیانه و بی مبالات افزوده می شد. به علت اینکه این هواپیما، به عنوان جنگنده ای برای دفاع نزدیک طراحی گشته بود، برد آن قربانی امکان اوج گیری سریع شده بود. اگرچه در هنگام ضرورت شدید، این هواپیما قادر به سوخت گیری هوا به هوا بود و نیز قادر بود که تانک های سوخت اضافی را نیز حمل نماید. لازم به ذکر است که این هواپیما از موتور توربوجت مشابه موتوری که در هواپیمای فانتوم به کار رفته است، استفاده می نماید.
بال های این هواپیما، بسیار کوچک بوده و دارای طول دو سر بالی معادل حدود 7 متر بود و همین، نکته ی بسیار قابل توجهی ب (http://forum.patoghu.com/)ود که این هواپیما را هر چه بیشتر به یک موشک شبیه می ساخت. این هواپیما که به عنوان یک جنگنده برتری هوایی طراحی گشته بود، در دو مدل مهم عرضه شد. این هواپیما، مجهز به توپ یا مسلسلی چرخشی با شش لوله با نام ولکان بود که سرعت آتش بسیار بالایی را فراهم می آورد. همچنین، این هواپیما قادر به مسلح شدن به موشک های کوتاه برد گرمایاب سایدوایندر نیز بود که از این جهت، آن را به یک جنگنده قابل عملیات چه در طول روز چه در شب تبدیل می کرد. نیروی هوایی ایالات متحده، حدود تعداد سیصد فروند هواپیمای شکاری ستارفایتر را در دو مدل تک سرنشینه و دو سرنشینه تولید نمود.
این هواپیما، در سال 1952 توسط مهندس کلی جانسون، همان طراحی که هواپیمای جاسوسی خفاش سیاه یا بلک برد را هم طراحی نموده است، طراحی شده و هواپیمای آزمایشی XF-104 اولین (http://forum.patoghu.com/) پرواز خود را در سال 1954 به انجام رسانید. این هواپیما، اولین هواپیمایی بود که قادر به پرواز در سرعت بالای دو ماخ یا دو برابر صوت بود و البته رکوردهای فروانی را نیز در همین مورد و البته در ارتفاع بدست آورد. در 18 می سال 1958، یک فروند هواپیمای ستارفایتر مدل ای، رکورد سرعتی معادل 2.259 کیلومتر بر ساعت را به جای گذاشت. در 14 دسامبر 1959، یک جنگنده ستارفایتر مدل سی، رکورد ارتفاعی معادل 31.514 متر را به نام خود در کتاب رکورد های گینس به ثبت رساند. این جنگنده، اولین هواپیمایی بود که همزمان، رکوردهای سرعت، سقف پرواز و سرعت اوج گیری را در دست داشته و از این لحاظ بر هواپیماهای دیگر برتری داشت.
این هواپیما، در ماموریتهای ویژه قادر به حمل بمب نیز در زیر بالهای خود است. مانند هواپیمای اف-84 تاندرستریک در گذشته و هواپیمای اف-16 فالکون در حال حاضر، ستارفایتر نیز برای خدمت در نیروی هوایی کشورهای عضو ناتو برگزیده شده و در آن زمان بود که تعداد قریب به 1.700 فروند از این هواپیما، برای صدور به کشورهای دیگر تولید گردید. این هواپیما، در آن زمان به خدمت کشورهایی چون کانادا، آلمان غربی، نروژ، ایتالیا، هلند، بلژیک، دانمارک، یونان، ترکیه، اسپانیا، تایوان و ژاپن در آمد که البته هم اکنون نیز در کشورهایی چون آلمان، ژاپن و ایتالیا به پرواز پنجاه ساله خود ادامه می دهد. در کشور هایی غیر از آمریکا، در هواپیمای ستارفایتر به منظور ایجاد کاکپیت دوم برای تمرینات آموزشی دو نفره تغییراتی داده شده و البته مدل های شناسایی این هواپیمای شکاری نیز توسط کشورهای دیگر عرضه گردید که هرگز مورد استفاده آمریکا قرار نگرفت.
http://aircraft-list.com/keywords/F-104_Starfighter/F-104_Starfighter_4.jpg (http://forum.patoghu.com/)
مشخصات:
کاربرد: جنگنده
شرکت سازنده: لاکهید مارتین
تعداد خدمه: 1 نفر
نوع موتور:یک عدد جنرال الکتریک مدلJ79-GE-3B با پس سوز و 9600 پوند تراست (هم مدل استفاده شده در فانتوم)
طول: 16.6 متر
عرض:6.6 متر
ارتفاع:4 متر
حداکثر وزن: 6050 کیلو گرم
حداقل وزن:11250 کیلو گرم
حداکثر سرعت:2.2 ماخ
حداکثر ارتفاع پروازی:68800 پا
حداکثر برد:1175 کیلومتر
sorna
04-30-2011, 12:01 AM
میگ اسکات (به روسی:Скат) یکی از دو پروژه در حال توسعه پهپاد جنگی وزارت دفاع روسیه می باشد. این پهپاد جنگی دارای دو محفظه داخلی حمل سلاح می باشد که می تواند موشک به بزرگی KH-31 را حمل کند. SKAT توسط یک موتور توربوفن Klimov RD-5000B که تغییر یافته ی RD-93 است، نیرو می گیرد.
وظیفه SKAT سرکوب و حمله به دفاع هوایی دشمن می باشد. تعدادی از تنظیمات پیکربندی آیرودینامیکی این پهپاد در تونل باد تست شده اند که شامل دو بالچه کوچک نیز هست. میگ بر پیکربندی بدون دم کار می کند.
فاصله دو سر بال آناست 11.5 متر است و درازای آن 10.25 متر. بیشینه وزن برخاست آن 10 تن و بیشترین سرعتش 800 کیلومتر بر ساعت است. قالبیت حمل 2تن سلاح و دارای برد جنگی 2000 کیلومتر است.
مشخصات عمومی:
خدمه: 0
طول: 33.6 ft
فاصله دو سر بال: 37.7 ft in
نیرو: 1 × Klimov RD-5000B, ? kN (? lbf) thrust
ماکزیمم سرعت: 222متر بر ثانیه
برد: مایل1242
http://gallery.military.ir/albums/userpics/MiGSKAT-PlanView.jpg (http://www.forum.patoghu.com/)
پهپاد پيشرفته ميگ ايكات پهپادي در كلاس پهپادهاي x45 و x47 و تارانيس و نرون هست كه يكي از دو طرح پيشرفته براي پهپادهاي
ارتش روسيه به حساب ميايد.
به گفته كارشناسان اين پهپاد يك پهپاد رادار گريز با قابليت انجام حملات تهاجمي است چون پهپادي به اين بزرگي با سرعت كم براي
انجام عملياتهاي تهاجمي نياز به اين تكنلوژي دارد زيرا با سرعت ك (http://www.forum.patoghu.com/)مي كه نسبت به هواپيماهاي شكاري و قدرت مانور كم طعمه اي سهل
براي سيستمهاي پدافند وهواپيماهاي شكاري است.
اين هواپيما داراي دو مخزن حمل تسليحات ازجمله موشك هوا به زمين ( as-17 krytpon ) است.
اين هواپيما از يك موتور سابسنيك rd-5000b klimov اس (http://www.forum.patoghu.com/)تفاده ميكند كه به اين هواپيما سرعتي معادل 800 كيلومتر را ميبخشد.
http://forum.patoghu.com/images/misc/nCode.pngبرای دیدن عکس در اندازه اصلی اینجا کلیک کنید . اندازه اصلی 752x488 پیکسل میباشد http://gunpoint-3d.com/images/view/Scat.f.jpg
عرض اين هواپيما 11.5 متر.
طول ان 10.25 متر.
ماكزيمم وزن تيك اف ان 10 تن.
و برد اين پهپاد حدود 2000 كيلومتر است
http://forum.patoghu.com/images/misc/nCode.pngبرای دیدن عکس در اندازه اصلی اینجا کلیک کنید . اندازه اصلی 800x533 پیکسل میباشد http://www.red-stars.org/IMG/jpg/Skat_cote_pilot_strizhy_info_.jpg (http://www.forum.patoghu.com/)
sorna
04-30-2011, 12:02 AM
جنگنده L159 توسط Aero Vodochody جهت نیاز نیروی هوایی جمهوری چک به یک جنگنده چند منظوره سبک توسعه و طراحی شد.این جنگنده در دو نوع تک سرنشینه با عنوان L159 A و نمونه دو سرنشینه با عنوان L159 B توسعه داده شد. نیروی هوایی جمهوری چک سفارش 72 فروند از این جنگنده را دد که اولین تحویل به آوریل سال 2000 انجام شد و کلیه 72 فروند تا پایان سال 2003 به نیروی هوایی ارتش جمهوری چک تحویل داده شدند.در ابتدا L159 B که نمونه دو سرنشینه این جنگنده بود اولین پروازش را در ژوئن 2002 انجام داد و نیروی هوایی چک 2 فروند از این نمونه را سفارش داده است.
جنگنده L159 / ALCA بر پایه و مبنای بال و بدونه و آیرودینامیک و نهایتا ترکیبی از L39 آلباتروس Albatros و خانواده L59 که از پایه های اصلی جت های آموزشی پیشرفته هستند طراحی شده است. همچنین در این ترکیب محلق شدن یک موتور توربوفن نظامی با کارایی بالا و آویونیک و سنسورهای پیشرفته نیز جایگاه ویژه در این هواپیما دارند.
از قابلیت ها و ویژگی هایی عملیاتی این جنگنده : پشتیبان هوایی close air support / شناسایی تاکتیکی / دفاع هوایی / گشتی و مرزبان/ ماموریت های ضد کشتی / ضد شورش / و در نهایت آموزش جنگی و سلاح ها میباشد.
کاکپیت
به طور کلی آرنج( ترکیب) کابین خلبان و کنترلر ها در جنگنده آلکا 159 با یک جنگنده جدید کاملا تطبیق میکند.دید پروازی با همان HUD توانایی راستر( دیدن) ابزارهای اولیه پرواز و سیستم نشانه گیری وسلاح را دارد.** چون همانطور که میدانید HUD ها همه قابلیت ها را ندارند}
صفحه نمایش چند منظوره در نمایش پرواز و اطلاعات جهت یابی( ناویگیشن) و وضعیت سیستم های سلاح ها به کار میرود.
سیستم کنترل (HOTAS) ** فعال ساز خفه کن یا چسباندن(موتور)} به هر خلبانی این توانایی را میدهد که هواپیمای جنگی اش را بدون برداشتن دست ها یش موتورش را کم گاز یا تخته کند. کابین خلبان با زره کامپوزیت و سرامیک پرتاب شونده محافظت شده است. بقای (پرواز) هم توسط یک سیستم مخزن سوخت داخلی فراهم شده است همچنین برای ماندگاری بیشتر پرواز این جنگنده از سیستمی با عنوان OBIGGS استفاده میکند.** سیستم مولد گاز بی اثر}
کابین این جنگنده به سیستم صندلی پران و کاناپی پران( شیشه) پرش صفر VS-2 متناسب شده است.همچنین پیکربندی استاندارد این جنگنده با کیت سیستم مولد اکسیژن را شامل میشود.
سلاح ها
این جنگنده با یک سیستم مدیریت انبار استاندارد هامیلتون Hamilton مجهز شده است.این جنگنده 7 نقطه محل استقار سلاح را دارد.که در زیر هر باله 3 محل و در زیر بدنه یک نقطه وجود دارد. این جنگنده سازگار و توانایی حمل سلاح های استاندارد ناتو شامل: موشک سایدویندر AIM-9 / موشک هوا به سطح AGM-65 ماوریک راکت ها و بمب های سقوط آزاد و نیز بمب های هدایت لیزی / گان پد/ ادوات شناسایی/ غلاف های اقدام متقابل الکترونیکی (ECM الکترونیک کانترمای ژر) و تانک های سوخت رها شونده.
سیستم جنگی این هواپیما با سلاح های جدید آینده نیز انطباق پذیر است این سلاح ها شامل موشک های هوا به هوای میان برد و غلاف های مخصوص ECM /اکتشافی/جهت یابی در شب و هدف گیری است.
سیستم های اقدام متقابل
تشکیل شده از سیستم جنگ الکترونیک متقابل BAE SYSTEMS (http://www.forum.patoghu.com/)Sky Guardian
200 راداردریافت کننده خطر و78 سری 455 توزیع سیستم اقدام متقابل Vinten vicon همچنین شرایط ساخت و نصب یک غلاف الکترونیکی اقدام متقابل (جامینگ یا پارازیت انداز) نیز قراهم است.
آویونیک
سیستم آویونیک این جنگنده به صورت چنده عملیاتی و چند منظوره است به صورتی که توانایی تامین قابلیت های مشابه جریان سازی یک جنگنده خط مقدم و یا یک جنگنده ضربتی به قصد اهداف زمینی باشد.پیوستگی آویونیک از طریق یک خطوط اطلاعات ( دیتا باس) MIL-STD-1553 که توسعه آن در اینده راحت است انجام می شود.
سیستم ابزار دقیق (آویونیک) ئوظایف زیر را انجام میدهد: حس کردن هدف /کنترلر ها و نمایش دهنده ها / مدیریت مهمات / جهت یابی و شناسایی ( ادنتی فیکیشن)/ محافظت از خود ( سلف پروتکشن) و بارگذاری اطلاعات و ظبط و دریافت آنها.
جنگنده L15 (http://www.forum.patoghu.com/)9 A با یک رادار پالس داپلر چند حالته گریفو- ال Multimode که توسط کمپانی ایتالیایی FIAR ساخته شده است.این درحالی است که نمونه دو سرنشینه ALCA (http://www.forum.patoghu.com/) / L159 B با یک سنسور الکترواپیتیکال یا نشانگر لیزری در دماغه متناسب شده است.
هواپیما خلبان اتوماتیک و دامپر انحراف( مانع شو (http://www.forum.patoghu.com/)نده از انحراف) که توسط سیستم BAE Astronics تهیه شده اند. هواپیما سیستم SAS یا اجتناب کننده از واماندگی موتور را نیز داد.
سیستم اتوماتیک قفل کننده ارتفاع ATT HLD
سیستم قفل کننده مسیر HDG HLD (http://www.forum.patoghu.com/)
و حالت CCS یا فرمان کنترل تخته گاز!!
سیستم نظارت و مراقبت (مانیتورینگ)AMOS هواپیما جمع شده است از: پردازش وظبط اطلاعات در مورد سیستم های هواپیما و بارگذاری هواپیما , تامین بازیابی اتوماتیک اطلاعات و انتقال اطلاعات توسط یک سیستم انتقال دهنده اطلاعات Fairchild به سیستم مدیریت و نگهداری هواپیما این در واقع چرخه مانیتوریگ این جنگنده است.
موتور
موتور این جنگنده مجهز شده است به یک موتور با نام Honeywell ITEC F 124-BA-100 با حداکثر تراست 28 کیل (http://www.forum.patoghu.com/)ونیوتن.
سیستم نظارت موتور یا EMS به طور کامل دراختیار کنترل دیجیتال موتور یا FADEC است تا داده های اجرا شده ی مکانیکی در طی پرواز را ذخیره کنده و داده ها رادر زمین تحلیل کند.
50% سهم کمپانی Aero Vodochody از آن دولت جمهوری چک و 35% دیگر آن متعلق به شرکت بویینگ است. به هر حال در اکتبر سال 2004 شرکت بویینگ از سهم خود عقب کشید! در ژوئیه سال 2004 وزارت دفاع چک اعلام کرد که در حال برنامه ریزی است تا شمار جنگنده های سبک پیشرفته L159 را از 47 فروند ضمن خدمت به 18 فروند عملیاتی و 6 فروند ذخیره کاهش بدهد و بقیه ناوگان جنگنده های L 159 را به فروش برساند. Aero Vodochody در یک پرواز آزمایشی با L-159 سوخت گیری در حین پرواز این جنگنده را نیز برسی کرد.
http://www.airforceworld.com/others/gfx/l39/l159_1.jpg
http://www.flightglobal.com/blogs/aircraft-pictures/assets_c/2009/05/L-159%20-%20Aero%20Vodochody-thumb-450x299-36473.jpg
sorna
04-30-2011, 12:03 AM
http://www.military-today.com/aircraft/e2_hawkeye.jpg (http://www.forum.patoghu.com/)
قش اولیه E-2 فرماندهی واحد های خودی و مدیریت میدان نبرد می باشد و توسط شرکت نورثروپ گرومن تولید شده است، اولین فروند از این هواپیما در سال 1964 وارد خدمت شد. این هواپیما که دارای پنج خدمه است حد اکثر سرعتی برابر 345 مایل بر ساعت دارد و سقف پرواز آن 30000 فوت می باشد. این هواپیمای ناونشین که در نیروی دریایی ایالات متحده مورد استفاده قرار می گیرد یک هواپیمای دو موتوره توربوپراپ است که بالهای آن نیز در بالای بدنه قرار دارد، همچنین در بالای بدنه هواپیما یک رادوم به قطر 24 فوت قرار دارد. E-2 (http://www.forum.patoghu.com/) می تواند بخوبی نقش یک هواپیمای پیش اخطار و فرماندهی را برای نیروی دریایی بازی کند و در تمام شرایط آب و هوایی و همه ساعات شبانه روز به جهت انجام ماموریت های آفندی و پدافندی و جستجو و نجات و امور ارتباطی و مراقبتی (سطحی و هوابرد) مورد استفاده قرار گیرد.
Hawkeye (http://www.forum.patoghu.com/)از یک رادار کامپیوتری، سیستم شناسایی دوست از دشمن و سنسور های شناسایی اهداف زمینی و هوایی بهره می برد و می تواند با کمک سیستم های خود به تحلیل تهدیدات بالقوه از سوی اهداف سطحی و ه (http://www.forum.patoghu.com/)وایی بپردازد.
.
توسعه رادارهای هوابرد در دهه پنجاه بر توسعه هواپیماهای فرماندهی و اخطار هوابرد نیز تاثیر مستقیم داشت، اولین هواپیمای پیشگام در این زمینه E-1 Tracer محصول گرومن بود که بر اساس هواپیمای ضد زیر دریایی S-2 Tracker طراحی و تولید شد و از 1954 تا 1964 در خدمت بود، در سال 1964 این هواپیما با E-2 جایگزین شد و از آن زمان تا کنون به منزله چشمان ناوگان نیروی دریایی ایالات متحده در نقاط مختلف جهان مشغول به خدمت است.
گونه فعلی E-2 که در خدمت است E-2C می باشد و از سال 73 عملیاتی شده است، این نمونه بهسازی های مختلفی را در زمینه موتورها، سیستم های راداری و کامپیوتری و نمایشگرهای داخلی از سر گذرانده است. E-2C تا کنون در کشورهای دیگری بجز ایالات متحده به خدمت گرفته شده که شامل مصر، ژاپن، سنگاپور، تایوان و فرانسه می باشد.
.
AHE جدیدترین گونه از E-2 می باشد که در حال توسعه می باشد و قرار است تا سال 2011 وارد خدمت شود، این هواپیما که برپایه E-2C در حال توسعه است از یک تکنولوژی نوین راداری بهره می برد و بهسازی های جدید آن آمادگی بیشتر و همچنین توانایی بیشتر در شناسایی اهداف هوایی و دریایی به آن می بخشد و بدین واسطه هواپیمای جدید می تواند بطور موثر تری در پشتیبانی از سیستم دفاع ضد هوایی و ضد موشکی بکار رود. وظایف E-2 جدید شامل کشف اهداف سطحی و هوابرد (نظیر جنگنده ها و موشک های کروز)، پشتیبانی از جنگنده های خودی بویژه در ماموریت های رهگیری، مراقبت و نظارت سطحی و هوابرد، کمک به عملیات های جستجو و نجات و... می باشد. این هواپیما به واقع توانایی های لازم جهت رفع نیازهای نیروی دریایی در قرن بیست و یکم را دارد.
در حال حاضر نیز E-2C در کنار دیگر رزمناو ها به عنوان یکی از اعضای اصلی ناوهای هواپیما بر در ایجاد چتر پدافندی گروه بکار می رود.
.
مشخصات:
نام: E-2 Hawkeye (http://www.forum.patoghu.com/)
کارایی: اخطار و فرماندهی هوابرد
پیمان کار: Northrop Grumman (http://www.forum.patoghu.com/)
سازنده: ایالات متحده
ورود به خدمت: 1964
خدمه: 5 نفر
طول: 57 فوت و 6 اینچ
فاصله دو سر بال: 80 فوت و 7 اینچ
ارتفاع: 18 فوت و 3 اینچ
حد اکثر وزن برخواست: 53000 پوند
پیشران: 2 x Allison T-56-A427 Turboprop Engines (http://www.forum.patoghu.com/) with 5,100 shaft horsepower each
بیشترین سرعت: 345 مایل بر ساعت
سقف پرواز: 30000 فوت
هواپیمای مشابه: یاک-44 (پروژه مربوطه لغو شده است)
E-2 ها در جریان ساقط شدن هواپیما های لیبیایی در سال 86 بوسیله F-14 های نیروی دریایی به یاری تامکت ها پرداختند، در دهه نود در جنگ اول خلیج فارس نیز شرکت داشتند و در اویل جنگ برای ساقط کردن میگ-21 های عراقی به کمک F-18 ها شتافتند، این هواپیما در جنگ با یوگسلاوی نیز وظائف خود را بخوبی به انجام رساند، همچنین در سالهای اخیر نیز در جریان اشغال عراق حضور داشت و بعلاوه در ماموریت های دیگری نظیر مبارزه با قاچاق مواد مخدر نیز در گوشه و کنار جهان بکار گرفته شده است. Advanced Hawkeye (AHE)
http://forum.patoghu.com/images/misc/nCode.pngبرای دیدن عکس در اندازه اصلی اینجا کلیک کنید . اندازه اصلی 675x450 پیکسل میباشد http://www.check-6.com/gallery/img/electronic/e2_hawkeye_heatley.jpg (http://www.forum.patoghu.com/)
sorna
04-30-2011, 12:51 AM
http://www.kelleycows.com/images/p38.jpg (http://www.forum.patoghu.com/)
جنگنده ای غیر متداول در جنگ جهانی دوم. بیشتر جنگنده های ایالات متحده که مجهز به موتور آلیسون بودند کارایی پایینی در ارتفاع زیاد داشتند که در این مدل جدید این مشکل رفع شد. P-38 مجهز به دو توربوشارژر ( توربینی که به وسیله دود اگزوز های موتور به حرکت در می آید و مخلوط بنزین و هوا را با فشار بیشتری به درون موتور هدایت می کند و سبب کارایی بیشتر موتور می شود. ) در عقب موتورهای خود بود. اسلحه ها بیشتر در قسمت وسطی بدنه متمرکز شده بود. این جنگنده خیلی مناسب جنگ در اروپا نبود ولی در اقیانوس آرام موفقیتهای زیادی کسب کرد. P-38F (http://www.forum.patoghu.com/) اولین مدل (http://www.forum.patoghu.com/)آماده جنگ بود. در P-38J رادیاتورهای جدیدی بکار برده شد و سبب رفع اشکال خنک کننده های موتور شد.از این جنگنده ۱۰۰۳۷ فروند ساخته شد.
مدل: P-38F (http://www.forum.patoghu.com/)
کشور سازنده: آمریکا
سال ساخت: ۱۹۴۳
عملکرد: جنگنده
خدمه: ۱
طول بال:۱۵.۸۵ متر
پهنای بال: ۳۰.۵ مترمربع
موتور: Engine 2*900KW Allison V-1710-49/53 (http://www.forum.patoghu.com/)
طول:۱۱.۵۳ متر ارتفاع: ۳.۹۱ متر
برد:۱۱۲۵ کیلومتر
مینیمم وزن: ۵۹۰۲کیلوگرم -- ماکزیمم وزن: ۷۱۷۳کیلوگرم
حداکثر سرعت: ۶۲۸کیلومتر/ساعت
حدپرواز: ۱۱۹۰۰ (http://www.forum.patoghu.com/) متر
اسلحه: ۱ توپ ۲۰ میلیمتری ۴ مسلسل ۱۲.۷ میلیمتری
http://forum.patoghu.com/images/misc/nCode.pnghttp://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/4/48/P-38_Lightning_head-on.jpg (http://www.forum.patoghu.com/)
sorna
04-30-2011, 12:55 AM
با آغاز جنگ سرد و تهدید های هسته ای غرب به ویژه با ظهور بمب افکن های بی 47 در 1951 نیروی هوایی شوروی به فکر ساخت یک رهگیر همه گونه هوایی جدید افتاد . ارزیابی های مثبتی که از لوشکین 200 و آی 320 حاصل شد ساخت رهگیر دو سرنشین ینده را تسریع کرد و گروه طراحی یاکوولف با پیشرفتی ناگهانی اولین محصول خود در این زمینه را به نام یاک 120 در مدت کوتاهی ساخت .این هواپیما در 16 ژوئن 1952 (http://www.forum.patoghu.com/)برای نخستین بار پرواز کرد و تولید انبوه این پرنده که حال به اسم یاک 25 شناخته می شد آغاز گردید به این ترتیب یاک 25 اولین رهگیر همه کاره ی روسی است که اساسا به همین منظور ساخته شد این هواپیما بیش از آنکه شبیه طرح های روسی باشد شبیه ووتوران فرانسوی است
یاک 25 دو موتور داشت که به جای قرار گرفتن درون بده در زیر بال ها نصب می شد این تدبیر از زیبایی ظاهری این هواپیما کاست ولی این عمل امنیت بیشتری داشت .این پرنده دارای راداری بزرگ بود که درون دماغه ی ین پرنده جا سازی شده بود و ورقه های زرهی اطراف کابین خلبان را می پوشاند ارابهی اصلی فرود به صورت دو چرخه ای ( پشت سر هم) قرار داشت و دو چرخ کمکی در زیر نوک بال ها برای کمک به حفظ تعادل یاک 25 قرار گرفته بود دو سر نشین بودن یاک به آن در معموریت های بلند مدت کمک شایانی می کرد مشکل (http://www.forum.patoghu.com/)اصلی یاک های 25 حفظ پایداری در زاویه های حمله ی بزرگ بود که دل مشغولی طراحان یاکووف را تشکیل می داد
در 1953 یاک 25 به خدمت نیروی هوایی شورویی سابق در آمد و به همراه جنگنده هی پرتولید کارخانه ی میگ یعنی میگ 17 پی و میگ 19 پی بازوی اصلی خط مقدم دفایی شوروی در سالهای دهه ی 50 بود به ویژگی های یاک 25 در اجرای ماموریت های محوله بر فراز نواحی شمالی عیر مسکونی خدمات مهمی انجام داد . مجموعا 480 فروند از این مدل اصلی تولید شد .
در سال 1953 مدل شناسایی یاک 25 آر نیز که مدلی دو سرنشینه بود نیز ساخته شد که یک نفر متخصص ناوبری را درون دماغه ی شیشه ای خود حمل می کرد البته این مدل یاک به موفقت نرسید زیر را که در آن سال شرکت الیوشین مدل ای ل 28 خود را برای معموریت های شناسایی ساخت و مورد استقبال سران نیروی هوایی شوروی سابق قرار گرفت در سال 1954 یاک 25 ام عرضه شد که به سیستم هوای داغ زد یخ برای بال ها و ارابه های فرود و ورودی های هوا مجهز بود و قابلیت عملکرد بهبود یافته ای داشت . این مدل تا اوایل دهه ی 60 همچنان در خدمت نیروی هوایی باقی ماند .
بر اساس طراحی یاک 25 آر مدل بمب افکن تاکتیکی سبک یاک 26 ساخته شد که در 1955 به پرواز در آمد برای تدارکات جایگاه بمب ها در این هواپیما شکل سطح مقطع بدنه ی طرح اولیه تغییر کرد و امکان حمل موشک در زیر بال ها فرا هم شد یاک 26 در پرواز آزمایشی از سرعت سوت فراتر رفت اما به دلیل مشکلات در زاویه ی حمله به تولید نرسید
http://gallery.military.ir/albums/userpics/yak_5.jpg
در 1956 با مبنا قرار گرفتن یاک 25 و با انجام تغییرات در نوع موتور , افزودن تجهیزات جدید و طراحی دماغه ی تیز یاک 27 ساخته شد با وجود تعویض در مقاطع بال و سطوح افقی دم در این هواپیما هم مشکلات در زاویه ی حمله حل نشده باقی ماند این هواپیما هم به تولید نرسید ام پس از چندی اصلاحاتی که بر روی آن (http://www.forum.patoghu.com/)انجام گرفت به ساخت یاک 27 آر انجامید این مدل جدید که شباهتی زیاد با یاک 27 داشت نسبتا موفقتر بود و به مدد موتور های پرتوان تر در نقش یک هواپیما شناسایی سبک فراصت به خدمت در آمد و در حدود 180 فروند از آن ساخته شد
یاک 25 آر وی با اعضا دیگر خانواده کاملا متفاوت بود و مخصوصا برای اجرای عملیات های شناسایی در ارتفاع بالا تجهیز شده بود این پرنده با بالهایی بدون پس گرایی وزن کمتر , پسای القایی ضعیفتر و موتور قویتر نسبت به مدل های پایه داشت و در واقع قابلیت پرواز را در ارتفایی دور تر از برد موشک های زمین به هوا برای این پرنده ایجاد کرده بود و به همین دلیل نیاز به تقوت سازه را تقلیل می داد یاک 25 (http://www.forum.patoghu.com/) آر وی چندین رکورد جه (http://www.forum.patoghu.com/)انی به نام خود سبک کرد و تا سال های ابتدایی دهه ی 70 همچنان در نیروی هوایی باقی ماند !
http://gallery.military.ir/albums/userpics/yak_2.jpg (http://www.forum.patoghu.com/)
__________________
sorna
04-30-2011, 12:56 AM
http://gallery.military.ir/albums/userpics/124892224.jpg (http://www.forum.patoghu.com/)
[B]http://gallery.military.ir/albums/userpics/124892237.jpg (http://www.forum.patoghu.com/)
sorna
05-01-2011, 11:50 PM
http://gallery.military.ir/albums/userpics/normal_Tupolev_Tu-154.jpg
توپولف ۱۵۴ هواپیمای مسافربری مناسب برای مسیرهای متوسط هوایی که در پروازهای داخلی روسیه و سایر کشورهای شوروی سابق ، همچنین تا اندازه ای در اروپای شرقی و ایران به کار خود ادامه می دهد . توپولف ۱۵۴ مدل توسعه یافته ای از هواپیماهای توپولف ۱۰۴ (۱۰۴-Tu) ، آنتونف ۱۰ (۱۰-An) و ایلوشین ۱۸ (۱۸-ll) می باشد . معیار طراحی در توسعه این سه هواپیما تا اندازه ای متفاوت بود که شامل،قابلیت پرواز در فرودگاههای کوچک و پرواز در ارتفاع بالا می باشد.
برای دستیابی به این اهداف در طراحی توپولف ۱۵۴ از سه موتور ۸-Kuznetsov NK-که قابلیت پرواز بهتر را میدادند استفاده شد ، همچنین این موتورها نسبت مناسبی را از نیروی جلوبرنده به وزن ایجاد میکردند. اولین پرواز توپولف ۱۵۴ در چهارم اکتبر ۱۹۶۸ انجام شد و اولین محصول آزمایشی آن در سال ۱۹۷۱ برای شرکت ایرفلوت (Aeroflot) ساخته شد و در سال ۱۹۷۲ (۱۹۷۲ Feb) سرویس دهی آن به صورت رسمی به شرکت های هواپیمائی آغاز شد.
سه موتور مدل های مختلف هواپیمای توپولف گوناگون میباشد که شامل موتور Kuznetsov برای مدل ۱۵۴-Tu اولیه ، نمونه بهینه سازی شده آن در مدل A ۱۵۴-Tu با قدرت موتور بالاتر و تحمل وزن بیشتر بهنگام بلند شدن و باز هم افزایش قدرت در B ۱۵۴-Tu جهت تحمل وزن بیشتر هنگام بلند شدن و همچنینS ۱۵۴-Tu نمونه هواپیمای باری B ۱۵۴-uT می باشد.
محصول کنونیM ۱۵۴-Tu می باشد که اولین پرواز خود را در سال ۱۹۸۲ انجام داد . تولید این هواپیما تحولی بزرگتر در عرصه ساخت هواپیماهای توپولف به حساب می آمد که با موتورهای قابل اطمینان Soloviev نسبت به نمونه های قبلی بسیار اقتصادی تر و سریعتر بود.
● مشخصات فنی
هواپیمای توپولف با سه موتور ۸-KKuznetsov N برای مدل های ۱۵۴-Tu ،A ۱۵۴-Tuو B ۱۵۴-Tuو همچنین سه موتورKU ۳۰-Soloviev D در مدل M ۱۵۴-Tu با وزن هواپیمای خالی عملیاتی شده ۴۳۵۰۰ کیلوگرم در مدل ۱۵۴-uT عادی و ۵۵۳۰۰ کیلوگرم در مدل M ۱۵۴-Tu قابلیت پرواز تا حداکثر سرعت ۹۷۵ کیلومتر بر ساعت ( حالت اقتصادی تر آن ۹۰۰ کیلومتر بر ساعت تعیین شده است) و طی مسافت (برد پروازی) ۳۹۰۰ کیلومتر را دارا می باشد. همچنین سری توپولف ۱۵۴ عادی تحمل حداکثر ۹۰۰۰۰ کیلوگرم و مدل M ۱۵۴-Tu قابلیت تحمل وزن ۱۰۰۰۰۰ کیلوگرم در هنگام بلند شدن را دارا می باشد. فاصله دوسر بالها ۳۷ متر ، مساحت سطح بال ها ۲۰۱ مترمربع ، طول هواپیما ۴۷ متر و ارتفاع آن ۱۱ متر می باشد. مدل های ۱۵۴-Tu ، A ۱۵۴-Tu و B ۱۵۴-Tu قابلیت حمل حداکثر ۱۵۸ تا ۱۶۴ مسافر و مدل M ۱۵۴-Tu قابلیت حمل حداکثر تا ۱۸۰ مسافر و ۳ تا ۴ نفر بهعنوان کادر پروازی را دارد.
● آمــار
نزدیک به ۹۰۰ هواپیمای توپولف در مدل های گوناگون ساخته شده که از این تعداد ۳۲۵ فروند آن
مدل M ۱۵۴-Tu۱۵۴ می باشد. در ایران شرکت های هواپیمائی ایران ایرتور، ماهان، تابان، آریا، کیش ایر و کاسپین از مدل M ۱۵۴-Tu این هواپیما استفاده میکنند
mohamad.s
05-05-2011, 12:03 AM
شاهین اسمان F-16 Fighting Falcon قسمت دوم از F-16 Block به بعد سیستم JHMCS یا Joint Helmet Mounted Cueing Systemهم مورد استفاده قرار گرفت در این سیستم که بر روی کلاه خلبان نصب است م توان موشکهایی مانند AIM-9X را حتی زمانی که هدف در داخل HUD قرار ندارد شلیک کند کافی است خلبان سر خود را بچرخاند و هدف را بوسیله این سیستم نگاه کند و سپس قفل هدف و شلیک موشک روی می دهد این سیستم اولین بار در عملیات طوفان صحرا در عراق مورد استفاده قرار گرفت .
در ایم جنگنده نمایشگرهای دیجیتال چند منظوره تعبیه شده است نمایشگری که در سمت چپ خلبان قرار دارد اطلاعات اولیه پرواز یا PDF را شامل نقشه پرواز ، رادار و ... را نمایش می دهد و نمایشگر سمت راست اطلاعات مهم شامل وضعیت موتور ، چرخ ها ، تنظیم فلپ ها ، وضعیت سوخت و تسلیحات جنگنده رو نمایش می دهد . F-16 های اولیه یعنی نوع A/Bفقط دارای یک نمایشگر مونو کروم با ساختاری شبیه تلویزیونهای معمولی بودند یعنی فقط یک CRT (TubeCathode Ray ) داشتند به مرور زمان نمایشگرهای کریستال مایع یا LCD جایگزین ان شدند . در جدیدترین مدل F-16 یعنی Block-60 سه نمایشگر LCD وجود دارند .
جنگنده های جدید دارای عینک های ویژه دید در شب یا night vision goggleمی باشند که پرواز در شب را میسر می سازد .
ادامه دارد ....
mohamad.s
05-05-2011, 12:04 AM
شاهین اسمان F-16 Fighting Falcon قسمت دوم رادار کنترل اتش :
F-16 مدل A/B مجهز به رادار محل قرار گرفتن ان در نوک دماغه جنگنده می باشد . این رادار قابلیت کشف اهداف در ارتفاع متوسط و بالا را دارد . در این رادارها برای حمله به اهداف هوایی 4 حالت و برای حمله به اهداف زمینی 7 حالت وجود دارد که بسته به موقعیت خلبان ان را انتخاب می کند . برای مثال حالتی که شرایط اب و هوایی بد است یا پارازیت زیادی وجود دارد یا پرواز در شب است .
F-16 بلاک 15 دارای یک پردازنده جدید مجهز شد تا پرواز در شب میسر گردد این رادار با نام APG-66(V)2A نامیده شد .در بروز رسانی های بعدی با اضافه شدن قابلیت های رادار به نوع APG-66(V)2A ارتقا یافت . در رادار F-16 های بلاک 15 تایوان حالت CW به رادار افزوده شد تا قابلیت شلیک موشک های AIM-7M را پیدا کند . این سیستم در سال 92 به عنوان APG-66(V)3 به تایوان فروخته شد .
در جنگنده های F-16 C/D Block 25 از رادار AN/APG-68 استفاده گردیده که دارای برد و رزولوشن بیشتری بود و تا 25 حالت مختلف را نمایش می داد از جمله نقشه عوارض زمینی و پستی و بلندی ها ، شناسایی اهداف دریایی و ... . این رادار همزمان تا 10 هدف را شناسایی و انالیز می کند .
در F-16 Block 40/42 شرکت لاکهید مارتین رادارهای APG – 68 (V)1 را به کار برد این جنگنده ها به راحتی اهداف ارتفاع پست را شناسایی می نماید و با استفاده از سیستم پالس داپلر که قابلیت پردازش امواج پیوسته را دارا می باشد می توانند کلیه موشک های هدایت نیمه فعال راداری مانند اسپارو را شلیک نماید . این جنگنده ها به سیستم لانتیرن مجهز می باشند که بوسیله ان می توانند به راحتی در ارتفاع کم پرواز کند و اهداف را در شب بوسیله امواج فرو سرخ شناسایی کند .
در مدلهای جدیدتر مانند Block 50/52 رادار APG-68(V)5 که از سیستم VHSIC یا Very high speed integrated circuit استفاده می کند در جنگنده های Block 50+/52+ از رادار AOG-68(V)9 که دارای برد %30 بیشتر از مدلهای قبلی می باشد و از سیستم SAR یا Synthetic aperture radar استفاده می نماید که قابلیت تهیه نقشه های با وضوح بالا را دارا می باشد . در سال 2004 شرکت نورث روپ گرومن برنده مناقضه ای شد که در ان رادارهای مدل APG-68 را در جنگنده های F-16 Block 40/42/50/52 را ارتقا دهند و به استاندارد V(10) برسانند . در این استاندارد جنگنده در کلیه شرایط جوی قادر به شناسایی و هدف قرار دادن اهدلف زمینی و هوایی هستند . در این رادارها از GPS استفاده می شود . F-16 E/F از رادارهای AN/APG-80 ساخت نورث روپ گرومن استفاده می کنند . در سال 2007 شرکت ریتون نسل جدید رادارها که بر پایه مدل APG-79 که کاملا بهینه سازی شده بود را ارائه داد .
mohamad.s
05-05-2011, 12:09 AM
سنیور کرون sr-71 سنیور کرون
sr-71
در اواخر دهه 1950 ، نیرو هوایی امریکا برای نقابله با تهدید روز افزون بمب افکن های استراتژیک روسها ، نیاز به جنگنده ای دور پرواز را اعلام کرد ، و به این ترتیب در سال 1959 مناقضه ای برای طراحی و ساخت یک هواپیمای ماخ 3 با سرعت پرواز حدود 80000 پا اعلام شد . در این مناقضه طرح پیشنهادی لاکهید مارتین انتخاب شد و نیروی هوایی ان را a-11 نامید . همزمان با اصابت یک موشک زمین به هوای جاسوسی u-2 بر فراز خاک شوروی ، c.i.a به طور جدی به فکر یافتن جانشین مناسبی برای هواپیمای u-2 افتاد . سرانجام ، به دلیل اشتراک نیازهای سیا و نیرو هوایی ، تصمیم گرفته شد که برنامه a-11 در اختیار هر دو سازمان قرار گیرد و همچنین هزینه های این برنامه میان ان دو به طور مشترک تقسیم شود .
هواپیمایی که لاکهید مارتین برای نیروی هوایی طراحی می کرد yf-12 نام گرفت که قادر به حمل 4 فروند موشک هوا به هوای فالکن بود . اما هواپیمای تحویلی به سیا ، sr-71 نامیده شد و به تجهیزات پیشرفته جاسوسی مجهز گردید . این دو هواپیما بجز در ناحیه دماغه در سایر قسمتها دارای شباهت ظاهری با هم بودند .
sr-71 به همت گروهی از طراحان بخش اسکانک ورکس شرکت لاکهید مارتین به رهبری " کلارنس جانسون " طراحی شد .
گونه اول هواپیمای سیا a-11 نام داشت که اولین پرواز ان در اوریل 1962انجام شد . هواپیمای مشابه دیگری هم با نام a-12 که دارای سطح مقطع راداری کمتری بود در همان زمان ساخته شد . گونه رهگیر ان نیز با نام yf-12a در سال 1963 توسعه یافت . همچنین نمونه شناسایی نیرو هوایی امریکا ، با نام sr-71، در سال 1964 اولین پرواز خود را انجام داد .
ویژگی های a-12 و sr-71 شامل پوشش لبه های حمله و فرار با لایه هایی از الیاف شیشه ازبست مقاوم در دمای بالا بود که به کاستن از سطح مقطع راداری ان کمک می کرد .
مراحل طراحی a-11 در کمال نهانکاری و تدابیر شدید امنیتی انجام شد و با وجود مواجهه با مشکلات عمده ای همچون مسایل گرمایش ایرودینامیکی ، اولین پیش نمونه a-11 در 26 اوریل 1962 مخفیانه پرواز کرد ؛ اما برای اولین بار رییس جمهوری وقت ، لیندن جانسون ، در 29 فوریه 1964 ، اشاره ای کوتاه به وجود این هواپیما کرد.
ادامه دارد...
mohamad.s
05-05-2011, 12:09 AM
سنیور کرون sr-71 توسعه sr-71 از طرح a-11 ، به عنوان هواپیمای شناساییی استراتژیک در فوریه 1963 اغاز و اولین پرواز ان در 22 دسامبر 1964 انجام شد . yf-12 که گونه تجربی از نمونه رهگیر با برد زیاد و بال و بدنه شبیه به sr-71 بود . برای اولین بار در 30 سپتامبر 1964 در پایگاه ادواردز کالیفرنیا به رویت عموم رسید .
نیرو هوایی برای دستیابی به اخرین گونه شناسایی از خانواده a-12 با نام sr-71 وعملیاتی کردن کامل ان نیازمند کمک فنی بود . سرانجام ، نیروی هوایی پیشنهاد ناسا را مبنی بر استفاده از دو نمونه از هواپیماهای yf-12a به شماره های 6936-60 و 6935-60 قبول کرد . برنامه مشترک ناسا – نیرو هوایی در ژوئن 1969 طرح ریزی شد . برنامه تحقیقی yf-12 ناسا بلندپروازانه بود ، هواپیما به طور متوسط یک بار در هفته پرواز می کرد مگر در مواقعی که برای تعمیر و نگهداری یا اصلاحات بر روی زمین بود . در این مدت از 22 دسامبر 1970 تا 16 ژوئیه 1971 ؛ 90 پرواز انجام شد .
هر چند yf-12 در یکی از روزهای سال 1965 توانست 9 رکورد جهانی پرواز را تصاحب کند ولی بنا به دلایلی ( همچون هزینه بالای ساخت ) هرگز به خط تولید نرسید . اما طرح sr-71 ، بلک برد ، با تولید ده ها فروند سرنوشت بهتری پیدا کرد و تا اوایل دهه 1990 همچنان به خدمت مشغول بودند .
هواپیمای sr-71 یک هواپیمای بال مثلثی است که مجهز به 2 موتور توربوجت j-85 پرات اند ویتنی با پس سوز است ، که هر کدام 32500 پاوند رانش تولید می کنند . مطالعات نشان داده اند که کمتر از 20 درصد از کل رانش تولید شده برای پرواز در سرعت 3 ماخ ، تنها از خود موتور ، به وجود می اید . کل نیروی رانش تولید شده ناشی از طراحی منحصر به فرد ورودی هوای موتور و مخروط متحرک تغییر دهنده ورودی و خروجی موتور واقع در دهانه ورودی و شیپوره های خروجی است که هوای فشرده شده در مجرای کنار گذر موتور را می سوزاند .
وزن خالی بلک برد حدود 34 تن بود و توانایی حمل 20 تن سوخت ویژه خود به نام jp-7 ، که برای زمان دو ساعت پرواز کافی می باشد ، را واقع در مخازن بدنه و بالها دارا می باشد . در هنگام پرواز ، سوخت داخل بالها و بدنه به طور خودکار برای حفظ موقعیت گرانیگاه هواپیما پیوسته جا به جا می شود . از انجایی که بدنه بلک برد طوری طراحی شده تا حین پرواز انبساط پیدا کند ، نشت سوخت بر روی زمین در این هواپیما امری عادی تلقی می شود .
رنگ این هواپیما ابی سیر ( نزدیک به مشکی ) می باشد ، که دلیل انتخاب نام " بلک برد " برای ان است . بالهای مثلثی ان زاویه پسگرایی تندی دارد که این موضوع ، به همراه جلو امدگی دماغه و کابین نسبت به بالها ، از قرار گرفتن امواج ضربه ای بر روی سطوح " یرازا " در سرعتهای زیاد بدنه برای دفع حرارت ، گرمای زیادی در اثر پرواز در سرعتهای بالا تولید می شود ، که گاه دما در بعضی نقاط بدنه به 430 درجه سانتیگراد می رسد . با توجه به توزیع دماهای بالا در جاهای مختلف هواپیما ( بخشی از بدنه تا حدودی با سوخت خنک می شد ) ، از الیاژهای گران قیمت تیتانیوم استفاده شده است تا سازه بدنه بتواند تنشهای حرارتی زیاد را تحمل کند . همچنین برای کاهش سطح مقطع راداری از رنگ مشکی جاذب امواج راداری استفاده شده و دمهای عمودی واقع بر روی پوشش موتور کمی به سمت درون خم شده اند .
ادامه دارد...
mohamad.s
05-05-2011, 12:10 AM
سنیور کرون sr-71 این هواپیمای مافوق صوت ، توانست فاصله نیویورک – لندن را که بالغ بر 3470 مایل است ، با یک نوبت سوختگیری هوایی ، در مدت 1:55:31 با سرعت متوسط 1817 مایل بر ساعت طی کند و رکورد جهانی ان را بشکند ؛ همچنین ، مسیر لندن – لس انجلس را که حدود 5463 مایل است ، با سه بار سوخت گیری هوایی و با سرعت متوسط 1438 مایل بر ساعت در مدت 3:47:39 بپیماید .
بیشتر گزارشها هواپیمای sr-71 را هواپیمایی رادارگریز معرفی کرده اند . اما در حقیقت امر ، sr-71 یکی از بزرگترین اهداف راداری بود که با رادارهای دوربرد سازمان هواپیمایی فدرال شناسایی شده و قادر بود رد این هواپیما را در محدوده چند صد مایلی بگیرد .
sr-71 دارای دو خدمه است . خلبان در کابین جلو و افسر مسوول حسگرها در کابین عقبی قرار می گیرد . برای ماموریتهای سرعت بالا در ارتفاع زیاد ، هر دو خدمه باید لباسهای کاملا تحت فشار بپوشند که همانند لباس فضانوردان می باشد .
کنگره امریکا در سال 1995 ، 100 میلیون دلار برای فعال کردن دوباره گونه های a و b اموزشی این هواپیما اختصاص داد و مجری برنامه فعال کردن دوباره بلک بردها ، پایگاه هوایی رایت پترسون در ایالت اوهایو بود .
اقدام به فعال کردن دوباره هواپیمای شناسایی بلک برد sr-71 بدون مخالف هم نبود . منتقدان پیوسته از محدودیتهای sr-71 ( این هواپیما تنها در اب و هوای خوب کارامد بوده و نمی تواند اطلاعات و تصاویری را که جمع می کند مستقیما به کسانی که به انها احتیاج دارند منتقل کند ) سخن به میان می اوردند که به بازنشتگی این همواپیما انجامید .
مشخصات :
ماموریت : شناسایی استراتژیکی
سازنده : لاکهید مارتین
پیشرانه : دو موتور توربوجت j-85 پرات اند ویتنی هر کدام با قدرت رانش 32500 ، با پس سوز
طول : 73/32 متر
ارتفاع :63/5 متر
فاصله دو سر بالها : 94/16 متر
وزن : 52250 کیلوگرم با تجهیزات کامل هنگام بلند شدن از زمین ؛ بدون سوخت 30000 کیلوگرم
سرعت : بیش از 2/3 ماخ ( 3200 کیلوگرم بر ساعت )
برد : 3200 کیلومتر بدون سوخت گیری
بیشترین مداومت : با سرعت 3 ماخ در ارتفاع 24 کیلومتری یک ساعت و سی دقیقه
سقف پرواز : بیش از 26000 متر
خدمه : دو نفر ( خلبان و افسر سامانه های شناسایی )
گونه ها
تعداد ساخته شده
تعداد از بین رفته
a-12 13
5
m-21
2
1
yf-12
3
2
sr-71a
29
11
sr-71f
2
1
sr-71c
1
0
mohamad.s
05-05-2011, 12:11 AM
نسل ششم جنگنده ها و چالشهای پیش رو : نسل ششم جنگنده ها و چالشهای پیش رو :
به باور بویینگ ، بالاترین اولویت برای مقامات نیروی هوایی و دریایی امریکا ، برای نسل بعدی هواپیماهای تاکتیکی که قرار است در فاصله زمانی 30-2025 وارد خدمت شوند ، اجتناب از مسایل و مشکلات برنامه های جنگنده های f-22 & f-35 است . در رابطه می باید از تعیین نیازهای بسیار جاه طلبانه ، استفاده از تکنولوژی های کامل نشده ، پیچیدگی برنامه ، تاخیر در توسعه طرح و افزایش هزینه ها که منجر به کاهش تعداد هواپیماهای خریداری شده گردید ، کاملا دوری کرد . لذا ، نیروهای مسلح امریکا می باید نیازهای خود را برای این نوع از هواپیماهای استیلت مافوق صوت چابک و شبکه ای - و به عبارت دیگر ، گران قیمت - به دقت تعیین و تنظیم کنند. به گفته " دیکسی می " مدیر برنامه " جنگنده سلطه هوایی نسل بعدی " در شعبه فانتوم ورکس شرکت بویینگ ، کار اول ما ، قابل خرید ساختن ان است .
به گفته می ، این که نسل ششم شامل چه موارد و ویژگی هایی است ، هنوز کاملا مشخص نمی باشد ؛ ولی امکان خرید و بهای قابل قبول ، یکی از مهم ترین مشخصه هایی است که در گفتگو با خریداران تعیین شده است . به گفته وی ، با توجه به رشد هزینه ها در جنگنده های نسل 5 امریکا و احتمال کاهش بودجه نظامی امریکا در اینده نزدیک ، قیمت ، یک عامل در تصمیم گیری خواهد بود و همانطور که نیازها در حال تعیین خواهد شد . وی افزود که در نیروهای مسلح امریکا هنوز از اصطلاح نسل ششم استفاده می شود نه نسل 2-5 ( دومین سری از نسل پنجم ) ولی انها نمی خواهند در هر مقوله ای تا انتها پیش بروند . به گفته می ، ما در مورد استفاده " بیشتر " در هر مقوله محتاط هستیم .
بیشترین توجه بویینگ در مورد نسل بعدی جنگنده سلطه هوایی مربوط به جایگزین جنگنده ناونشین f/a-18e/f نیرو دریایی امریکا است که کار بر روی ان پس از سال 2015 اغاز خواهد شد و این بهترین فرصت برای بویینگ است که توانایی های ساخت هواپیمای جنگنده خود را حفظ کند . بویینگ در ضمن ، به نیازهای اینده نیرو هوایی نیز توجه ویژه ای دارد و رقابت در این حال حاضر در اختیار شرکت لاکهید مارتین است .
به گفته " می " ، نیرو هوایی امریکا در تعیین نیازها بر ماموریت برتری هوایی متمرکز می باشد ؛ در حالی که نیرو دریایی این کشور ، با اینکه شکاف چشم گیری را در این زمینه توانایی های هوا به هوا خود در سال 2025 مشاهده می کند ، علاقه مند به هواپیمایی چند ماموریته است . ولی در ضمن ، انها نمی خواهند که ان هواپیما ، یک چاقوی سوییسی ( هواپیمای همه کاره ) نظیر f-35 باشد .
mohamad.s
05-05-2011, 12:11 AM
نسل ششم جنگنده ها و چالشهای پیش رو : مهمترین ویژگی حاصل از این مطالعات ، پس از موضوع قابلیت خرید ، افزایش برد ان نسبت به هواپیماهای موجود است که از طریق ترکیبی از افزایش برد سلاح به دست می اید . به گفته می ، دشمنان ما متوجه شده اند که ما ، نیرو هوایی و دریایی کوتاه برد بیشتری نسبت به هواپیماهای کنونی خود هستیم . توانایی چین در زمینه تهدید ناوهای هواپیمابر امریکا با استفاده از موشک های بالستیک ضد ناو یک عامل عمده در این زمینه به شمار می رود.
به گفته " داریل دیویس " ، رییس شعبه فانتوم ورکس شرکت بویینگ ، " انتظار می رود که هواپیمای جدید دارای شعاع عمل رزمی بدون سوخت گیری هوایی 1250-1000 ناتیکال مایل ( 1850-2300 کیلومتر ) باشد . به عنوان مقایسه ، شعاع عمل رزمی سوپرهورنت و f-35 ، که بخش عمده ای از ناوگان جنگنده های امریکا را در سال 2025 تشکیل خواهند داد ، 500-600 ناتیکال مایل ( 1111-926 کیلومتر ) است " . به گفته می ، لازم است که ما وابستگی خود را به سوخت گیری هوایی کاهش دهیم . زیرا حفظ ناوگان هواپیماهای سوخت رسان ، دشوار و پر هزینه هست.
سرعت نیز بخشی از معادله است و توانایی " ابر پیمایش " احتمالا بخشی از نیاز خواهد بود . به گفته می ، لازم است که این هواپیما مسافت های طولانی را در زمان های کوتاه بپیماید تا به سرعت در فضای رزمی موضع گیری کند . ابر پیمایش - توانایی پیمایش مافوق صوت بدون استفاده از پس سوز - از ویژگی های رپتور است که ارزش خود را در تمرینات رزمی نشان داده است .
افزایش قدرت اتش نیز خواسته دیگری در بالای این فهرست نیازمندی هاست که شامل سلاح های انرژی هدایت شده ، مهمات کوچکتر ، دقیق تر و سلاح های " ماورا صوت " است .
mohamad.s
05-05-2011, 12:12 AM
سوپر اتاندارد سوپر اتاندارد
پیشینه :
سوپر اتاندارد در حقیقت نسخه به روز شده ای است از طرح قدیمی که در اواسط دهه 50 وارد خدمت در نیرو دریایی فرانسه شد . نام اتاندارد از 1953 مطرح شد ، زمانی که نیروی هوایی فرانسه در ماه ژوئیه ان سال ، اعلام نیازی منتشر کرد که جنگنده 2 موتوره کم خرجی مجهز به 2 توپ 30 میلیمتری دفا ( DEFA ) را در بر می گرفت . طرح پیشنهادی شرکت داسو ، میستر 22 نام داشت و مجهز به 2 موتور توربوجت " توربومکا گابیزو " بود . این طرح ، بعدا به اتاندارد 2 تغییر نام داد . تنها پیش نمونه اتاندارد 2 در 23 ژوئیه 1956 برای اولین بار به پرواز درامد . ولی پس از یک سلسله ازمایشات به دنبال اضافه وزن و ضعف نیروی رانش ، نیرو هوایی علاقه اش را به ان از دست داد و به جای ان توجهش معطوف طرح جدید میراژ 3 ساخت شرکت داسو گردید .
در همان زمان ، ناتو نیز در جستجوی جنگنده بمب افکن سبک تک موتوره ای مسلح به 4 تیربار کالیبر 50 برونینگ ، با نگهداری اسان و توانایی پرواز از باندهای ناهموار بود . داسو در پاسخ نمونه میستر 26 را برای شرکت در این رقابت معرفی کرد . طرحی که بعدها به اتاندارد 6 تبدیل شد .
داسو در اصل تصمیم داشت برای هر کدام از دو نیاز، جنگنده ای بر پایه تکنولوژی و طراحی واحد با خصوصیاتی متفاوت ارائه کند با این هدف که همه خوشحال روانه خانه هایشان شوند هر چند در نهایت هیچکدام چیز دندان گیری از کار در نیامدند .
8 ماه پس از پرواز اتاندارد 2 ، مدل پیشنهادی برای ناتو ( اتاندارد 6 ) هم اماده پرواز بود . جنگنده ای کوچک به طول 12.4 متر ، پهنای 8.16 متر و طرح بدنه ای مشابه با جنگنده بال دلتای " میراژ 1 " ( دی 550 ) و شباهت ذاتی با اتاندارد 2 ، هر چند به علت تک موتوره بودن بدنه ای باریکتر داشت و همانند نیاز اعلام شده ، مجهز به 4 تیربار کالیبر 50 برونینگ بود . این نمونه در ابتدا از یک موتور توربوجت " اورفئوس " با نیروی رانش 3750 پوند ( 16.7 کیلوتن معادل 1700 کیلوگرم ) استفاده می کرد . اما بعدها نمونه بهسازی شده ای از ان ، با نیروی رانش تقویت شده 4850 پوند ( 21 کیلوتن معادل 2200 کیلوگرم ) ، در پیش نمونه دوم – که 6 ماه بعد اماده پرواز شد – نصب گردید . با اینحال پیش نمونه سوم هیچگاه تکمیل نشد چرا که خیلی زود جنگنده ایتالیایی G-91 ساخت شرکت فیات به عنوان برنده مناقصه پیروز از گذشته از میدان رقابت خارج شد تا داسو با دو طرح بی حاصل تنها بماند .
گذشته از این دو ، داسو طرح هواپیمای تک موتوره دیگری هم با عنوان میستر 24 و بعدها ، اتاندارد 4 بر پایه همان طرح پایه نمونه تک موتوره اتاندارد 6 ارائه شده به ناتو اما با سرمایه داخلی شرکت در دست تکمیل داشت .
جنگنده ای تقریبا با همان شکل ظاهری ، ولی کمی بزرگتر و وزن خالی در حدود یک سوم بیشتر و از یک موتور توربوجت Atar 101E-4 و دو توپ 30 میلیمتری دفا استفاده می کرد .
mohamad.s
05-05-2011, 12:13 AM
سوپر اتاندارد پیش نمونه اول اتاندارد 4 ، در 24 ژوئیه 1956 حتی پیش از تکمیل اتاندارد 6 ، همزمان با اتاندارد 2 اماده پرواز بود . همین موضوع هم شانس دوباره ای برای ادامه حیات برای اتاندارد فراهم کرد .
در این نیروی دریایی فرانسه برای ناوهای هواپیمابر 23700 تنی جدید خود ( کلمنسو و فوش ) که بین نوامبر 1961 و ژوئیه 1963 ( مابین ابان 1340 تا تیر 1342 ) تکمیل می شدند به دنبال جنگنده ناو نشین جدیدی می گشت . در نتیجه نمونه تک موتوره اتاندارد 4 با وجود تمام مشکلاتی که در رابطه با مدیریت تسلیحات و ناوبرای داشت مورد توجه قرار می گرفت ؛ البته نه در حد جایگزینی برای جنگنده های ناونشین " اکلیون " ( نمونه فرانسوی جنگنده انگلیسی Sea Venom ) . در حقیقت ، در این ایام نیروی دریایی فرانسه در مرز پرواز تا سرعت 1.8 ماخ و توانایی حمل تسلیحات اتمی برای استفاده در ناوهای هواپیمابر بزرگ جدید این کشور . اما با لغو برنامه ناو و جنگنده فراصوت جدید و عدم موفقیت با مدل ناونشین میراژ 3 در اوایل سال 61 ، میدان رقابت برای اتاندارد تقریبا خالی بود .
البته تا سال 63 که نام جنگنده امریکایی F-8 کروسیدور به میان امد . با این حال پس از پرواز اولین پیش نمونه ف شرکت داسو سفارشی برای هفت پیش نمونه ( شامل 6 پیش نمونه ناو نشین و 1 پیش نمونه نیمه ناونشین ) تحت عنوان رسمی رسمی اتاندارد 4M را از هواپیمایی نیروی دریایی ( هوادریا ) فرانسه دریافت کرد . این پیش نمونه ها در 21 مه 1958 ( 31 اردیبهشت 1337 ) به پرواز درامدند ؛ که 2 پیش نمونه ان برای تغییرات تکنولوژی در نظر گرفته شدند .
یکی از این 2 نمونه ، شماره 03 بود که با یک موتور " آوون 51 " ساخت شرکت رولزرویس ، با نیروی رانش 11200 پوند ( 49 کیلو نیوتن معادل 5080 کیلوگرم ) به جای موتور اتار ، به منظور بررسی افزایش کارایی جنگنده در سرعتهای کم و کاهش سرعت هواپیما هنگام تقرب ، تحت عنوان اتاندارد 4B به پرواز درامد . اما با توجه به عدم نیاز ، توجه چندانی به ان نشد . دیگری پیش نمونه 07 بود که در نوامبر 1960 ( ابان 1339 ) به عنوان نمونه شناسایی به پرواز درامد و بعدها با عنوان رسمی نهایی اتاندارد که پس از ازمایشات پرواز کرد ، از یک موتور Atar 08C بدون پس سوز نیرو می گرفت و به عنوان جنگنده ای با سرعت مافوق صوتی محدود شناخته میشد که بیشینه سرعت ان در 11000 متری به 1.3 ماخ ( 1380 کیلومتر بر ساعت ) می رسید اما در صورت پرواز در ارتفاع پایین این سرعت به 0.97 ماخ محدود می شد . در نهایت نیروی دریایی فرانسه به عنوان تنها مشتری این جنگنده ، سفارش رسمی خود را برای 69 اتاندارد 4M برای شروع تحویل تا 21 دسامبر 1961 ( 30 اذر 1340 ) و 21 فروند نمونه 4P برای تحویل تا اکتبر 1962 ( مهر 1341 ) ارائه نمود . تا ماه " می 1965 " ( اردیبهشت 1344 ) تحویل هر دو نمونه تکمیل شد .
ادامه دارد...
mohamad.s
05-05-2011, 12:13 AM
سوپر اتاندارد از اتاندارد تا سوپر اتاندارد :
فرایندی که منجر شد تا یک نسخه ارتقا یافته ای از اتاندارد برای جایگزینی نسل اول این هواپیما ساخته شود ، به بی میل بریتانیا برای سپردن نقشی مهم در برنامه جنگنده اروپایی به فرانسه باز می گشت . در اواخر دهه 60 میلادی ، هواپیمای اتاندارد ارام ارام پا به سن پیری می گذاشت و نیاز به جانشینی ان موضوعی مسلم به نظر می رسید . در این میان ، نمونه ناونشین جنگنده تهاجمی جاگوار ساخت مشترک فرانسه و انگلستان ، برای جایگزینی اتاندارد انتخابی مناسب به نظر می رسید .
با این حال ، از انجا که جگوار یک پروژه مشترک به شمار می رفت و بریتانیا هم همانند همیشه بهانه های سیاسی خاص خود بر علیه نمونه ناونشین جاگوار موسوم به Jaguar M داشت و در عین حال ، هوادریای فرانسه هنوز از کارایی موتورهای این جنگنده انگلیسی / فرانسوی و افزایش تدریجی زودتر از اوایل دهه 80 ممکن نمیشد ؛ در نتیجه برنامه خرید مدل ناونشین جاگوار در 1970 به کلی کنار گذاشته شد . در این شرایط داسو ابتدا مدل ناونشینی از میراژF-1 برای جایگزینی با توانایی تهاجمی اضافی پیشنهاد کرد که نتوانست نظر مساعد مقامات وزارت دفاع را جلب کند و سپس در مارس 1972 برای اولین بار به نام سوپر اتاندارد اشاره شد ، جنگنده ای میشد خیلی ساده ان را با جایگزینی موتورهای اتار8 کا 50 به جای موتورهای پیشین اتار 8 سی در اتاندارد 4 ، طی کمتر از چند ماه ان هم با هزینه ای قابل قبول به تولید رساند .
در نتیجه مارل داسو در باب احتمال سفارش خط تولید جدیدی از سوپر اتاندارد با مطبوعات صحبت کرد و این در شرایطی بود که رقبای جدی دیگری همانند جاگوار ، اسکای هاوک و A-7 کروسیدور 2 همچنان در میدان بودند . در عین حال هوادریا هنوز در باب تعداد جنگنده سفارشی خود هم تردید داشت در حقیقت این نیرو برنامه خرید خود را با بودجه 320 میلیون دلاری اختصاص یافته هماهنگ می کرد که با این مبلغ میشد 50 فروند جاگوار شامل 10 فروند نمونه اموزشی دو نفره یا 75 اسکای هاوک و یا 100 اسکای هاوک بازسازی شده خریداری کرد که اتفاقا پیشنهاد مکدانل داگلاس بسیار هم وسوسه کننده به نظر می رسید ؛ به خصوص که قیمت 100 فروند A-4T پیشنهادی بود با 70 فروند جنگنده ساخت فرانسه .
با این حال نگرانی بسیاری از جمله وزارت دفاع فرانسه از اثرات چنین خریدی بر روی صنایع داخلی و شرکت هایی چون داسو وجود داشت . از سوی دیگر ، به دنبال نزدیک شدن دو ناو هواپیمابر میان وزن فرانسه به پایان عمر خدمتیشان و نیاز به جایگزینی انها تحت عنوان برنامه ساخت ناوهای هواپیمابر اتمی جدید تا سال 1990 ، از سوپر اتاندارد راه حلی سریع و ارزان نسبت به ساخت یک جنگنده فراصوت جدید می ساخت . کل این موضوعات نهایتا منجر شد تا در نوامبر ان سال راه حل ارزان داسو به عنوان کاندید منتخب از میدان رقابت خارج شود .
در ابتدا سوپر اتاندارد به عنوان نسخه ای از اتاندارد 4M با بالی اصلاح شده ، الکترونیک پروازی جدید و یک سیستم ناوبری اینرسیایی INS به همراه یک رادار Agave ساخت شرکت تامسون سی اس اف ای و با سازگاری 90% با نمونه های قدیمی اتاندارد شناخته میشد ؛ هر چند به مرور تفاوت انقدر زیاد شد که میشد گفت طرح جدید سوپر اتاندارد در حقیقت تا 90% جنگنده ای جدید است .
ادامه دارد....
mohamad.s
05-05-2011, 12:13 AM
سوپر اتاندارد تولید سوپر اتاندارد :
ارتقا پیشرانه ، الکترونیک پرواز ( ایونیک ) و بالها ، اصلی ترین تغییرات اتاندارد در مقایسه با نسخه های پیشین به شمار می رفتند . برای توسعه این تغییرات در قالب سوپر اتاندارد ، 3 فروند اتاندارد 4 ام برای اجرای تغییرات مورد نظر انتخاب شدند و قرار بر این بود که هر یک از انها در بخشی از تغییرات گام به گام سوپراتاندارد را مورد ازمایش قرار دهند . در اولین گام ، اولین پیش نمونه ( سوپر اتاندارد 01 ) به یک موتور قدرتمندتر اتار 8 کا 50 و دماغه بزرگتر مجهز گردید و خلبان ازمایشگر داسو ، برای اولین بار با این هواپیما در 28 اکتبر 1974 ( 6 ابان 1353 ) پرواز کرد .
در خلال این پرواز ، هواپیما به سادگی به ارتفاع 44000 فوت ( 12200 متر ) و سرعت 1.18 ماخ دست یافت و در نتیجه ان ، برای اولین مرتبه این امکان مطرح شد که شاید سوپر اتاندارد بتواند نقش یک جنگنده هوا به هوا را بر عهده بگیرد . موضوعی که در پی تاییدش ، در طی چند ماه بعد ، از ان رسما با عنوان جنگنده همه منظوره ناونشین برای اغاز دهه 80 نام برده شد . 5 موتور اتار 8 کا 50 که در ادامه برای توسعه سوپر اتاندارد تحویل شدند ، برای ازمایش پیش نمونه دوم مورد استفاده قرار گرفتند . این نمونه که در 28 مارس 1975 ( 8 فروردین 1354 ) به پرواز درامد ، در حقیقت اولین پیش نمونه سوپر اتاندارد مجهز به یک سیستم ناوبری / تهاجمی کامل و ارابه دماغه بلندتر بود که در نتیجه امکان ازمایش ناوبری و تسلیحاتی را فراهم می کرد . اما پیش نمونه سوم حتی قبل از پیش نمونه دوم در 9 مارس 1975 ( 18 اسفند 1353 ) به پرواز درامده بود . این پیش نمونه شامل بدنه اصلاح نشده اتاندارد 4 ام ( پیشران اتار 8 سی ، سیستم کنترل ایدا 7 ، مجموعه انتنهای زیر دماغه و غیره ) ، ولی دارای بالهای جدید سوپر اتاندارد بود . از ژوئیه 1975 ( تیر 1354 ) پیش نمونه اول ازمایشات پروازی را بر روی ناو هواپیمابر کلمنسو اغاز کرد .
نزدیک به 90 پرواز ازمایشی از عرشه ناو صورت گرفت و مجموع ساعت پروازی تا پیش از اتصال بالهای جدید اولین پیش نمونه به 100 ساعت پروازی می رسید . ( در مجموع ، هر سه اتصال بالها و سیستم تهاجمی ناوبری جدید ، پیش نمونه اول تقریبا همان چیزی بود که سوپر اتاندارد تولیدی قرار بود باشد . این هواپیما در پیکربندی جدید در 3 اکتبر 1975 ( 114 مهر 1354 ) به پرواز درامد . قرارداد اولیه ای که در اواخر 1973 منعقد شده بود ، شامل سفارش 100 فروند سوپراتاندارد بود و شرکت داسو انتظار داشت که بهای هر کدام از 60 فروند اولین تولیدی سوپر اتاندارد ، شامل هزینه های تحقیق و توسعه به همراه پشتیبانی و قطعات ، از 7.60 میلیون دلار ( 29.3 میلیون فرانک ) فراتر نرود . ضمن اینکه این هزینه در 40 فروند بعدی با توجه به تجربه حاصل از توسعه برنامه تا 14.2 میلیون فرانک ( 3.42 میلیون دلار ) کاهش پیدا کند . اما در اواسط دهه 70 با افزایش هزینه ها ، کاهشی مابین 20 تا 40 فروند از سفارش اولیه برای ثابت نگاه داشتن هزینه ها بدیهی به نظر می رسید .
از سوی دیگر هم سرعت تولید جنگنده به دلایل مالی از 2.5 فروند در هر ماه به 2 فروند کاهش یافته بود ؛ با اینحال ، زمان از پیش تعیین شده برای تحویل سوپر اتاندارد برای سپتامبر 1977 ( شهریور 1356 ) همچنان به قوت خود باقی ماند . با این وجود در سال اول ، بودجه مورد نیاز تنها برای 10 فروند اول و 20 فروند دیگر هم در 1975 تایید شد . در 1976 هم تنها 6 فروند از مجموع 30 فروند باقی مانده از سری اول خریداری شد . سپس وزارت دفاع مجددا مابین سالهای 77 تا 82 سفارش تولید 44 فروند دیگر را برای تکمیل برنامه تا 80 قروند را صادر کرد . اما باز هم مابین سالهای 77 تا 79 با کاهش این تعداد تنها 35 فروند تامین بودجه شد که مجموع سوپراتانداردهای تولیدی را به 71 فروند رساند و موتورهای اتار 8 کا 50 هم که سفارش اولیه شان روی 125 دستگاه بود در نهایت تا سال 1977 به 95 دستگاه کاهش یافت .
ادامه دارد...
mohamad.s
05-05-2011, 12:14 AM
سوپر اتاندارد خصوصیات :
سوپر اتاندارد با وجود تمام جزییات متفاوتش مشخصا شباهت ذاتی خود به اتاندارد 4 را حفظ کرده بود با این تفاوت که ساختمان بدنه به صورت نیمه تک پوسته ای ( نیم تخم مرغی ) تمام فلزی با کاهش قطر و قبول کاهش قاعده مجددا طراحی شد تا موتور جدید و ورودیهای هوای بزرگترش را در خود جای دهد ، ضمن اینکه باید برای تحمل پروازهای سریع و وزن اضافی قابل حمل ناشی از توان بیشتر موتور تقویت می شد . دو ترمز هوایی مشبک بزرگ هم جلوی دیواره های ارابه فرود اصلی هواپیما قرار می گرفت . همچنین یک چتر ترمز هم برای فرود هواپیما در فرودگاه های درون خشکی ، در پشت دم قرار داده شد .
از دید ایرودینامیکی ویژگی کلیدی دیگر ، بالهای جدید اتاندارد بود که به منظور جبران وزن اضافی هواپیما هنگام برخاستن و همچنین تحمل وزن مهمات بیشتری به بالها تحمیل می کردند و قرار بود در اینده وارد خدمت در نیروی دریایی فرانسه شوند تقویت شده بود . در ضمن ، با این تغییرات ، کارایی جنگنده در اب و هوای گرم و یا بادهای سبک هم ارتقا می یافت . این بالهای جدید هر چند از دید ظاهری همانند سابق به نظر می رسیدند ، اما اساسا به همراه فلاپ های دو شکافه با فضای حرکت اضافی ، اسپویلرهای افزوده شده جلوی فلاپ ها ، لبه های حمله متحرک و فلاپ های دو بخشی همانند انچه در جگوار ام به کار می رفت از نو طراحی شده بودند .
به جز این ، ترکیب تاشوی نوک بالها به منظور کاهش عرض هواپیما هنگام پارک روی عرشه ناو هم موجب شد تا 1.8 متر از پهنای معمول 9.6 متری ان کاسته شود . همچنین این بالهای تقویت شده موجب میشد تا سوپر اتاندارد همانند جنگنده های سبکتر اتاندارد 4 ام کنترل پذیری مناسبی را در قبال تحمیل اضافه وزن 1100 کیلوگرمی خود به منجنیق های ناو هنگام پرتاب به دست اورد . هر چند بیشینه وزن تقرب هم از 17200 پوند ( 7800 کیلوگرم ) به 17800 پوند ( 8100 کیلوگرم ) افزایش یافته بود . در مقابل سرعت فرود سوپر اتاندارد به میزان 18 کیلومتر بر ساعت از سرعت 250 کیلوکتر بر ساعتی اتاندارد کمتر می گردید . البته در صورت استفاده از یک پیشران قویتر همانند گونه اتاندارد4 بی که از پیشرانهای آوون استفاده می کرد امکان کاهش 56 تا 74 کیلومتر بر ساعت هنگام فرود هم وجود داشت . کابین هواپیما تمام زره پوش و مجهز به تهویه مطبوع و کنترل فشار داخلی به همراه یک صندلی سبک وزن پرتاب شونده ساخت مارتین بیکر بود .
پیشران اتار 8 کا 50 که سوپر اتاندارد از ان استفاده می کرد در حقیقت مدلی از پیشران 9 کا 50 میراژ f1 اما بدون پس سوز بود که برای استفاده در سوپر اتاندارد به عنوان جنگنده ای ناونشین در برابر خوردگی اب شور هم محافظت شده بود . این موتورها در عین داشتن مصرف سوخت بهینه تر ، به تعمیر و نگهداری به مراتب کمتری هم نیاز داشتند . در عین حال این موتورهای جدید دارای حداکثر نیروی 11025 پوند ( 5000 کیلوگرم معادل 49 کیلونیوتن ) بود که نسبت به موتور اتاندارد 4 ام ، 10% افزایش یافته بود . این نیروی اضافی به حمل بار اضافی و افزایش حجم سوخت قابل حمل کمک بسیاری می کرد .
با این حال بر خلاف امید اولیه ، هیچ ارتقایی موجب نشد سرعت نهایی 1.3 ماخ جنگنده یا ارتفاع 45000 پایی ان افزایش پیدا کند ف اما در مقابل برد رزمی هواپیما با توجه به حمل باکهای بزرگتر سوخت تا میزان 850 کیلومتر افزایش یافته بود . سوپر اتاندارد بر روی مقرهای داخلی اش می توانست مخازن خارجی 625 لیتری سوخت و حتی 1100 لیتری را حمل کند . در شرایطی که در مقر مرکزی هم توان حمل تانک 600 لیتری را داشت . میزان سوخت داخلی سوپر اتاندارد ( در مخازن بدنه و بالها ) 3270 لیتر بود که موجب میشد برد یک سوپر اتاندارد مسلح به موشکهای ضد کشتی اگزوسه با استفاده از سوخت خارجی به 880 کیلومتر برسد . در حالی که ک اتاندارد 4 ام مسلح به موشکهای هوا به سطح as.30 ان هم با کممک مخازن 625 لیتری ، فقط 463 کیلومتر برد داشت .
mohamad.s
05-05-2011, 12:14 AM
سوپر اتاندارد الکترونیک :
سوپر اتاندار دبرای ناوبری و هدف یابی به یک رادار سبک وزن چند حالته جدید ساخت مشترک شرکت تامسون سی اس اف و بخش الکترونیک داسو ، موسوم به اگیو 1 ( Agave 1 ) در دماغه خود مجهز بود که با وزن 65 کیلوگرم ضمن سبکی و ابعاد کوچک ، نگهداری نسبتا اسانی هم داشت . اگیو در حقیقت راداری ساده بود که جستجوی هوا به سطح و هوا به هوا را برای سوپر اتاندارد ممکن می کرد و اطلاعات دریافتی را بر روی نمایشگر سر کابین HUD به نمایش می گذاشت .
همچنین از توانایی های دیگر ان می شود به امکان هدفیابی و مسافت یابی خودکار اهداف هوایی یا زمینی به همراه نمایش نقشه اشاره کرد . این رادار در حالت نقشه برداری سطحی می توانست پهنای دیدی تا حد 70 درجه در دو سوی دماغه هواپیما و 60 درجه در حالت گردش را پوشش دهد . وضعیت های عملیاتی دیگر رادار شامل نقشه برداری و ایجاد امکان پرواز در شرایط بد اب و هوایی بود .
برد اکتشافی رادار اگیو در حالت هوا به هوا برای هدفی در ابعاد یک جنگند هبه 11 تا 28 کیلومتر محدود میشد ؛ اما در حالت هوا به سطح این رادار می توانست اهدافی در ابعاد قایقهای گشتی را از فاصله 48 کیلومتری شناسایی کندو برای اهداف بزرگی همانند ناوشکنهایی تا ابعاد اچ ام اس شفیلد ( یکی از ناوهای مدل 42 نیرو دریایی بریتانیا که در فالکلند هدف قرار گرفت ) این برد به 96 کیلومتر هم می رسید . هر چند برد رسمی این سیستم با موشکهای اگزوسه 111 کیلومتر هم ذکر شده بود . اگیو در زمان خود تا حد زیادی خودکار به شمار می رفت و می توانست با توجه به بازتاب امواج ، نوع اهداف یا عوارض زمینی را به صورت برجسته مشخص نماید . همچنین در هنگام پرواز ، خلبان می توانست رادار را در حالت جستجوی خودکار برای فواصل 5 تا 80 ناتیکال مایلی ( 148- 9.28 ) کیومتری بر جستجو روی تنظیم نماید .
اتاندارد 4 ام برای ناوبری اب ناچار بود با استفاده از سیگنالهای دریافتی از ایستگاه های زمینی و اینکه از کدامیک سیگنال را دریافت کرده مسافت و مختصات خود را مشخص کند . اما دو دهه بعد ، سوپر اتاندارد به لطف سیستم ناوبری اینرسیایی و مجموعه شتاب سنج و ژیروسکوپ های خود ، به راحتی می توانست بداند کجاست و به کدام سو پرواز می کند و در صورت بروز خطا در سیستم ناوبری هم خلبان می توانست با استفاده از یک نقطه مشخص یا استفاده از مسافت یابی دقیق رادار اشتباه را برطرف نماید .
مغز متفکر تمام سیستم ناوبری تهاجمی جنگنده سیستمی است موسوم به " اتنا " ساخت شرکت " ساژم " تحت لیسانس " سینگر کرفوت " امریکا . اتنا از 4 واحد تشکیل شده که این واحدها به ترتیب شامل واحد ناوبری اینرسیایی با دو ژیروسکوپ و سه شتاب سنج ، کامپیوتر هدایت تسلیحات ، واحد کنترل تصویری و واحد مشترک . بر روی زمین تنها 8 دقیقه زمان برای به چرخش در امدن ژیروسکوپها و تغذیه اطلاعاتی اتنا نیاز است که البته برای عملیات روی اب به اندک زمانی بیشتر نیازمند می شود و در ضمن اتنا می توانست با اتصال به سیستم INS ناو هواپیمابر اطلاعات دریافتی اش را تصحیح کند . اتنا همچنین اطلاعات ناوبری مورد نیاز سرجنگی موشکهای اگزوسه را هم هنگامی که فعال شده اند تامین می کند .
از دیگر تجهیزات استاندارد سوپر اتاندارد می شود به سیستم شناسایی دوست از دشمن IFF ساخت ال ام تی ، ارتفاع سنج رادیویی ساخت شرکت TRT و گیرنده اخطار رادار ساخت تامسون سی اس اف اشاره کرد .
mohamad.s
05-05-2011, 12:14 AM
سوپر اتاندارد تسلیحات :
سوپر اتاندارد به دو توپ 30 میلیمتری دفا 533 با خشابی حاوی 125 گلوله برای هر توپ در زیر بدنه خود مجهز است . همچنین در 6 جایگاه جنگ افزار خود می تواند تا 4600 پوند ( 2100 کیلوگرم ) مهمات را حمل کند که بدون هیچ شکی اگزوسه مهمترین سلاح موجود در فهرست ان به شمار می اید و سوپر اتاندارد قسمت عمده ای از شهرتش را هم مدیون همین موشک و کارکرد موفق ان در نبرد فالکلند است . البته سوپر اتاندارد با توجه به وزن زیاد این موشک تنها یک تیر با خود حمل می کرد و برای حفظ تعادل از یک باک سوخت 1000 لیتری در مقر مقابل استفاده میشد .
از دیگر تسلیحات استاندارد این هواپیما هم می توان از راکت انداز ال آر 150 حاوی 18 راکت 68 میلیمتر ، موشکهای هوا به سطح as.30l و انواع بمب های رایج اشاره کرد . همچنین به عنوان جنگ افزار اضافی ف سوپر اتاندارد توان حمل بمبهای تاکتیکی اتمی " آ ان 52 " و موشکهای هسته ای asmp را نیز داراست . برای دفاع هوایی ، این هواپیما می تواند تا دو موشک ماترا r-550 با خود حمل نماید .
mohamad.s
05-05-2011, 12:15 AM
سوپر اتاندارد تاریخچه عملیاتی :
فرانسه :
نیرو دریایی فرانسه تمامی سوپر اتانداردهایش را در قالب 3 اسکادران و یک واحد اموزشی دریافت کرد که تحویل انها پس از کمی تاخیر در 1978 شروع شد و تا فوریه سال بعد کاملا اماده عملیات بودند . وقتی در جریان عملیات " الیفانت " نیروهای فرانسوی رهسپار سواحل لبنان شدند ، هر 3 اسکادران سوپر اتاندارد بر عرشه ناوهواپیمابر فوش مستقر بودند ، اما عملیات جنگنده های جدید خیلی محدود گزارش شد چرا که عمده عملیاتهای شناسایی و پشتیبانی همچنان بر عهده جنگنده های کارکشته تر اتاندارد 4 ام قرار داشت . اما از سال 1991 که بازنشسته شدن اتانداردهای قدیمی اغاز شد بازی به نفع سوپر اتانداردهای تغییر کرد .
به خصوص که پس از گذراندن یک دوره ارتقا در اواسط دهه 90 ، که شامل انتخاب رادارهای جدید شرکت تامسون سی اس اف با نام " انمون " با بردی در حدود 2 برابر رادارهای پیشین اگیو و توانایی حمل بمب های لیزری جدید به همراه بروزرسانی سیستم جنگ الکترونیک بود و به دنبال ان در جریان عملیات نیروهای متفق بر فراز صربستان ، سوپر اتانداردهای فرانسوی با انجام 400 سورتی پرواز ، نزدیک به 73% از اهدافی مورد نظر را هدف قرار دادند که در نتیجه یکی از موفق ترین کارنامه جنگی را برای خود ثبت کردند . بعدها با ورود ناوهواپیمابر شارل دوگل به خدمت ، یگانهای سوپر اتاندارد به این ناو منتقل شدند و در جریان عملیات بر فراز عراق و افغانستان هم حضور داشتند تا سرانجام با ورود ارام جنگنده های جدید رافال ، از سال 2006 بازنشستگی سوپراتانداردهای فرانسوی با اهنگی ارام اغاز گردید اهنگی که در نهایت تا 2015 پایان خواهد یافت .
آرژانتین :
ارژانتین 14 فروند سوپر اتاندارد را در سال 1980 به عنوان اقدامی در مقابل حرکت امریکا در منع صدور تسلیحات و قطع تحویل قطعات یدکی جنگنده های A-4Q سفارش داد . این جنگنده ها در نهایت پس از تحویل در قالب اسکادران دوم تهاجمی هوادریا فعال شدند . اما در زمان وقوع جنگ فالکلند تنها 5 سوپر اتاندارد به همراه 5 موشک اگزوسه تحویل شده بود ؛ ان هم در شرایطی که خلبانان تحت اموزش این جنگنده ها تنها 45 ساعت تجربه پرواز با سوپر اتاندارد را داشتند . با این حال نیرو دریایی ارژانتین از نهایت توانایی جنگنده های جدیدش استفاده کرد به صورتی که این جنگنده ها هر 5 اگزوسه هواپرتابشان را علیه ناوهای انگلیسی استفاده کردند که نتیجه تقریبا چیزی بیش از موفقیت بود چرا که 3 تیر از 5 تیر موشک شلیک شده به هدف نشستند .
یک تیر موشک از دو تیر شلیک شده ، کار ناوشکن شفیلد را ساخت – ان هم به فاصله تنها دو روز پس از غرق شدن رزمناو ارژانتینی بلگرانو – که شوک بزرگی به نیرو دریایی سلطنتی وارد کرد و دو تیر هم کار ناو تدارکاتی اتلانتیک کانویر را تمام کرد و اخرین تیر هم طی حمله سوپر اتانداردها به ناوگروه انگلیسی به سوی ناو هواپیمابر اینوینسیبل ( (HMS Invincibleشلیک شد که به دنبال پدافند سنگین اسکورتهای ناو حاصلی در بر نداشت .
پس از جنگ ، سوپر اتانداردها تا بازنشستگی ناوهواپیمابر دو میوی نیروی دریایی ارژانتین همچنان به گشتهای دریایی خود ادامه دادند و پس از بازنشسته شدن این ناو هم تمریناتشان را با استفاده از ناو سائوپائولوی برزیل انجام می گیرد . این جنگنده ها همچنان در خدمت این نیرو به سر می برند .
عراق :
در ابتدای دهه 80 عراق تعداد زیادی موشک اگزوسه خریداری کرده بود که قرار بود سری جدید جنگنده های میراژ F-1 این کشور توان حمل و شلیکشان را داشته باشند اما تحویل اخرین سری میراژ F-1 های سفارشی عراق با تاخیر مواجه شد در نتیجه برای جبران ان ، فرانسه اجاره 5 فروند سوپر اتاندارد را تا تحویل جنگنده های سفارشی به عراق پیشنهاد کرد . پیشنهادی که قرار داد ان در ماه مه ( اردیبهشت ) بسته شد و سوپر اتانداردهای تحویلی به عراق همراه با 20 موشک اگزوسه اول عراقی وارد جنگ نفت کش ها شدند .
مجموعا 30 نفر خدمه زمینی و خلبان نیرو هوایی عراق از تابستان 1983 برای به پرواز در اوردن سوپر اتانداردها اموزش دیدند و سرانجام هر 5 جنگنده پس از پاک شدن نشان نیرو دریایی فرانسه در 5 اکتبر طی عملیاتی با عنوان " شکر " عازم عراق شدند . جنگنده ها در دو مرحله در جریان سفرشان به عراق ابتدا بر روی ناو هواپیمابر فوش که از لبنان باز می گشست فرود امدند و سپس بار دیگر بر روی ناو کلمنسو نشستند و در اخر با فرود در پایگاه القیاره عراق وارد میدان جنگ شدند و اولین هدفشان هم یک نفت کش یونانی بود .
این جنگنده ها مجموعا 51 حمله بر ضد کشتی ها انجام دادند که رقم نسبتا موفق امیزی بود ، هر چند موفقیت در جریان نفت کش ها یک کلام نسبی به شمار می رفت . از بین 5 سوپر اتانداردی که به عراق رسیدند تنها 2 فروند سالم به کشورشان بازگشت . یکی در موقع فرود سانحه داد که به همان شکل هم بازگشت و 2 فروند هم شکار تامکتهای ایرانی شدند که بر اساس برخی منابع ، یکی هدف سایدوایندور و دیگری هدف فونیکیس قرار گرفت . با این حال ، این شکارها هیچگاه از سوی هیچ مرجعی از سوی ایران یا عراق رسما تایید نشد ؛ البته در این میان هدف قرار گرفتن یکی از سوپر اتانداردها توسط سایدوایندور را مراجع فرانسوی هم تایید می کنند . به هر شکل در فوریه 1985 با وارد شدن اولین میراژ F-1 مسلح به اگزوسه هر انچه از سوپر اتانداردها مانده بود به کشور مادریشان بازگشت .
پایان .
vBulletin v4.2.5, Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.