mozhgan
04-21-2011, 03:22 AM
كوروش موميايي شده است يا خير؟ اين پرسشي است كه سال.هاست ذهن بسياري از باستان.شناسان را به خود مشغول كرده است اما گويا قرار است اين پرسش تاريخي به زودي با كاوش در محل آرامگاه بنيانگذار سلسله هخامنشي پاسخ داده شود.
«ما يك پرسش تاريخي داريم و يك نفر بايد به اين پرسش پاسخ دهد تا كلي از فرضيه.ها حل شوند» اين جمله را احمد خوشنويش به زبان مي.آورد. او كسي است كه به تازگي به رياست پژوهشكده سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري منصوب شده و قرار است پاسخي به اين پرسش دهد كه آيا بقاياي جسد كوروش در آرامگاهش وجود دارد يا خير.
او مي.گويد: مقبره كوروش يك نوع مقبره مصطبه.اي (پله.پله.اي) مصري است و ممكن است اين پادشاه ايراني نيز به سبك مصري.ها موميايي و در سردابي ديگر مدفون شده باشد. وصيتنامه.اي به جاي مانده از كوروش كبير نشان مي.دهد اين پادشاه مقتدر ايراني از همراهانش مي.خواهد تا او را در خاك ايران دفن كنند. اين فرضيه كمك بسياري به باستان.شناسان مي.كند تا به دنبال جسد كوروش در محوطه پاسارگاد بگردند. اما اين جسد تنها به صورت موميايي مي.تواند تاكنون باقي مانده باشد.
به گفته باستان.شناسان در آرامگاه.هاي سبك مصري، يك آرامگاه كاذب وجود دارد كه داخل آن چيزي نيست؛ اما اصل مقبره در سردابي زير زمين واقع شده است. بر همين اساس جسد كوروش نمي.توانسته در ساختماني كه دور. آن سنگ است، قرار گرفته باشد. در واقع، چيزي شبيه همان مقبره مصطبه.اي بايد زير زميني داشته باشد و جسد وي در آنجا نگهداري شود.
دكتر عبدالمجيد ارفعي، باستان.شناس و كارشناس دوره هخامنشي اما نظر ديگري در اين باره دارد. او اگر چه نيز اين نظريه را به طور كامل رد نمي.كند، اما از تخته سنگي سخن مي.گويد كه در طبقه دوم آرامگاه وجود دارد و كوچك تر از سنگ.هاي ديگر است. همين تخته سنگ كوچك، شك بسياري از باستان.شناسان را بر انگيخته است و اين پرسش را براي آنها به وجود آورده كه چرا اين سنگ آنجا گذاشته شده است.برخي از باستان.شناسان معتقدند اين سنگ كوچك مي.تواند كليد بسياري از پرسش.ها در اين زمينه باشد و دريچه.اي به دنياي پرسش.هاي بي.پايان باستان.شناسان در مورد قبر كوروش و جسد او باشد.
خوشنويس اما به نكته.اي ديگر در اين زمينه اشاره مي.كند تا قطعه.اي ديگر از اين پازل را كامل كرده باشد. او به ايسنا مي.گويد: علاوه بر اين، شيب قسمت فوقاني مقبره كوروش، كپي از نوع مقبره.سازي.هاي ايران در زمان.هاي گذشته است؛ به اين ترتيب كه آريايي.ها در طول مهاجرت خود از كنار درياي مازندران به سمت پايين، مقبره.ها را به.صورت خرپشته.اي (با تكيه دو سنگ به هم) مي.ساختند كه مانند همين مدل بالاي مقبره كوروش وجود دارد.
او با بيان اين.كه يك فرضيه مي.گويد آرامگاه كوروش يك مقبره كاذب دارد كه داخل آن چيزي نيست و مقبره اصلي ممكن است زير زمين باشد، گفت: فرضيه ديگري نيز وجود دارد و آن اين است كه اگر كوروش به دست قوم «هون» كشته شده باشد و قرار بوده است جسد او از منطقه.اي بسيار دور به پاسارگاد برسد، حتما پوسيده مي.شد. بنابراين احتمال اين.كه اين بدن موميايي شده و مانند پادشاهان مصري زير سردابي قرار گرفته باشد، وجود دارد.اما ارفعي اين نظريه را به طور كامل رد مي.كند و مي.گويد: به هيچ عنوان در آسياي غربي مرسوم نبوده است كه اجساد موميايي شوند. تنها ما دو مورد از موميايي كردن مردگان را در كرانه لبنان و سوريه داريم كه آنها نيز تحت تاثير فرهنگ مصري موميايي شده.اند.
اما خوشنويس بر اين نكته تاكيد دارد كه بر اساس احتمالات جسد كوروش مي.تواند در زير آرامگاهش نگهداري شود و موميايي باشد.او مي.گويد: اگر احيانا جسدي از كوروش وجود داشته باشد، ممكن است در سردابه.اي زير اين مقبره و حدود 35 متري عمق زمين باشد كه اين را بايد با دستگاه.هاي فني يا صوتي شناسايي كرد.
اين موضوع همان نكته.اي است كه ارفعي نيز به آن تاكيد دارد. او مي.گويد به هيچ عنوان نبايد بر اساس احتمالات به نبش قبر آرامگاه كوروش پرداخت و بايد ساليان سال با كمك دستگاه.هاي مغناطيسي و عكسبرداري صوتي از درون آرامگاه اين موضوع را بررسي كرد.
شايد به همين خاطر است كه خوشنويس از جستجو براي يافتن جسد موميايي كوروش به عنوان يكي از اولويت.هاي كاري.اش نام مي.برد.
نگاه محتاطانه ارفعي و ديگر باستان.شناسان هم در مورد آرامگاه كوروش بي دليل نيست. اين آرامگاه بي.شك بخش مهمي از حرف.هاي ناگفته تاريخ ايران باستان را در دل خود دارد كه نمي.توان بدون تحقيق و بررسي و البته بي دليل به كاوش.هاي باستاني در آن پرداخت. به هر حال بايد منتظر ماند و ديد بالاخره پاسخ مناسبي براي پرسش.هايي كه سال.هاست ذهن باستان.شناسان را به خود مشغول كرده يافته مي.شود يا نه.
«ما يك پرسش تاريخي داريم و يك نفر بايد به اين پرسش پاسخ دهد تا كلي از فرضيه.ها حل شوند» اين جمله را احمد خوشنويش به زبان مي.آورد. او كسي است كه به تازگي به رياست پژوهشكده سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري منصوب شده و قرار است پاسخي به اين پرسش دهد كه آيا بقاياي جسد كوروش در آرامگاهش وجود دارد يا خير.
او مي.گويد: مقبره كوروش يك نوع مقبره مصطبه.اي (پله.پله.اي) مصري است و ممكن است اين پادشاه ايراني نيز به سبك مصري.ها موميايي و در سردابي ديگر مدفون شده باشد. وصيتنامه.اي به جاي مانده از كوروش كبير نشان مي.دهد اين پادشاه مقتدر ايراني از همراهانش مي.خواهد تا او را در خاك ايران دفن كنند. اين فرضيه كمك بسياري به باستان.شناسان مي.كند تا به دنبال جسد كوروش در محوطه پاسارگاد بگردند. اما اين جسد تنها به صورت موميايي مي.تواند تاكنون باقي مانده باشد.
به گفته باستان.شناسان در آرامگاه.هاي سبك مصري، يك آرامگاه كاذب وجود دارد كه داخل آن چيزي نيست؛ اما اصل مقبره در سردابي زير زمين واقع شده است. بر همين اساس جسد كوروش نمي.توانسته در ساختماني كه دور. آن سنگ است، قرار گرفته باشد. در واقع، چيزي شبيه همان مقبره مصطبه.اي بايد زير زميني داشته باشد و جسد وي در آنجا نگهداري شود.
دكتر عبدالمجيد ارفعي، باستان.شناس و كارشناس دوره هخامنشي اما نظر ديگري در اين باره دارد. او اگر چه نيز اين نظريه را به طور كامل رد نمي.كند، اما از تخته سنگي سخن مي.گويد كه در طبقه دوم آرامگاه وجود دارد و كوچك تر از سنگ.هاي ديگر است. همين تخته سنگ كوچك، شك بسياري از باستان.شناسان را بر انگيخته است و اين پرسش را براي آنها به وجود آورده كه چرا اين سنگ آنجا گذاشته شده است.برخي از باستان.شناسان معتقدند اين سنگ كوچك مي.تواند كليد بسياري از پرسش.ها در اين زمينه باشد و دريچه.اي به دنياي پرسش.هاي بي.پايان باستان.شناسان در مورد قبر كوروش و جسد او باشد.
خوشنويس اما به نكته.اي ديگر در اين زمينه اشاره مي.كند تا قطعه.اي ديگر از اين پازل را كامل كرده باشد. او به ايسنا مي.گويد: علاوه بر اين، شيب قسمت فوقاني مقبره كوروش، كپي از نوع مقبره.سازي.هاي ايران در زمان.هاي گذشته است؛ به اين ترتيب كه آريايي.ها در طول مهاجرت خود از كنار درياي مازندران به سمت پايين، مقبره.ها را به.صورت خرپشته.اي (با تكيه دو سنگ به هم) مي.ساختند كه مانند همين مدل بالاي مقبره كوروش وجود دارد.
او با بيان اين.كه يك فرضيه مي.گويد آرامگاه كوروش يك مقبره كاذب دارد كه داخل آن چيزي نيست و مقبره اصلي ممكن است زير زمين باشد، گفت: فرضيه ديگري نيز وجود دارد و آن اين است كه اگر كوروش به دست قوم «هون» كشته شده باشد و قرار بوده است جسد او از منطقه.اي بسيار دور به پاسارگاد برسد، حتما پوسيده مي.شد. بنابراين احتمال اين.كه اين بدن موميايي شده و مانند پادشاهان مصري زير سردابي قرار گرفته باشد، وجود دارد.اما ارفعي اين نظريه را به طور كامل رد مي.كند و مي.گويد: به هيچ عنوان در آسياي غربي مرسوم نبوده است كه اجساد موميايي شوند. تنها ما دو مورد از موميايي كردن مردگان را در كرانه لبنان و سوريه داريم كه آنها نيز تحت تاثير فرهنگ مصري موميايي شده.اند.
اما خوشنويس بر اين نكته تاكيد دارد كه بر اساس احتمالات جسد كوروش مي.تواند در زير آرامگاهش نگهداري شود و موميايي باشد.او مي.گويد: اگر احيانا جسدي از كوروش وجود داشته باشد، ممكن است در سردابه.اي زير اين مقبره و حدود 35 متري عمق زمين باشد كه اين را بايد با دستگاه.هاي فني يا صوتي شناسايي كرد.
اين موضوع همان نكته.اي است كه ارفعي نيز به آن تاكيد دارد. او مي.گويد به هيچ عنوان نبايد بر اساس احتمالات به نبش قبر آرامگاه كوروش پرداخت و بايد ساليان سال با كمك دستگاه.هاي مغناطيسي و عكسبرداري صوتي از درون آرامگاه اين موضوع را بررسي كرد.
شايد به همين خاطر است كه خوشنويس از جستجو براي يافتن جسد موميايي كوروش به عنوان يكي از اولويت.هاي كاري.اش نام مي.برد.
نگاه محتاطانه ارفعي و ديگر باستان.شناسان هم در مورد آرامگاه كوروش بي دليل نيست. اين آرامگاه بي.شك بخش مهمي از حرف.هاي ناگفته تاريخ ايران باستان را در دل خود دارد كه نمي.توان بدون تحقيق و بررسي و البته بي دليل به كاوش.هاي باستاني در آن پرداخت. به هر حال بايد منتظر ماند و ديد بالاخره پاسخ مناسبي براي پرسش.هايي كه سال.هاست ذهن باستان.شناسان را به خود مشغول كرده يافته مي.شود يا نه.