mozhgan
04-21-2011, 03:13 AM
مشخصات آرامگاه کوروش بزرگ در پاسارگاد پاسارگاد يا دشت مرغاب جلگه مرتفعی است در شمال غربی استان فارس كه در دامنه تپه ها و كوه های منشعب از جبال زاگرس واقع شده است.شكل آن به مستطيلی می ماند كه در شمال 12-10 كياومتر عرض دارد و در شرق و غرب حدود 25 كيلومتر طول دارد و قسمت پايينی آن (در واقع در جنوب غرب) نوك تيز می شود. و به تنگی منتهی می گردد كه 12 كيلومتر طول و 200 تا500 متر عرض دارد و « تنگ بلاغی» خوانده می شود و پاسارگاد را از كوتاهترين راه به جلگه سیوند می رساند.
http://l3ehrang.persiangig.com/image/pictures/pasargad-cyrus-iran.jpg
هنگامی که در 75 کیلومتری تختجمشید، راه اصلی اصفهان به شیراز را به سوی پاسارگاد ترک میکنیم و از میان درختان بلند و سرسبزی که بر این راه خاطرهانگیز سایه افکندهاند، پیش میرویم؛ به نظر میآید که در اعماق تاریخ دور و دراز و پر فراز و نشیب و رنگارنگ این سرزمین کهن فرو میرویم. رونالد كنت بر اين باور است كه گونه فارسی باستان نام پاسارگاد، «پَـئيشییا اووادا» بوده كه معنی «جایگاه نوشته/ نوشتارخانه» را میدهد و در کتیبه داریوش در بیستون هم بکار رفته است...
... پاسارگاد، نشستنگاه و جایگاه گردهماییهای همگانی و محل تقویم آفتابی رسمی کشور (بنای معروف به زندان سلیمان)، آرامگاه کوروش بزرگ و به احتمالی ضعیف پایتخت همو و پسرش کمبوجیه دوم بوده است. با توجه به نظر رونالد كنت، کاملاّ ممکن است که منظور از «گنجنبشت/ کتابخانه استخر» و سوزانده شدن آن بدست اسکندر که به فراوانی در تاریخنامههای سدههای میانه دیده میشود، همان پاسارگاد بوده باشد و به این ترتیب ممکن است که پاسارگاد، يك فرهنگستان یا همان كتابخانه بزرگ استخر بوده باشد.
به موجب گزارشهای تاریخنگاران گذشته و نیز برخی شواهد بدست آمده، همه بناهای پاسارگاد در میان باغی زیبا و سرسبز و سرشار از آب روان واقع بودهاند و امروزه هم در فصل بهار گونههای متعدد و متنوعی از گلها و گیاهان صحرایی در این منطقه میروید. این باغها نمونه «پردیس» هایی است که در ایران رونق و رواج چشمگیری داشته و واژههای «فردوس» و «پارک» از همان واژه ایرانی «پردیس» برگرفته شدهاند.
اولين بنايی كه در بدو ورود به محوطه تاريخی حفاظت شده پاسارگاد با آن مواجه می شويم بنايی موسوم به آرامگاه كوروش بزرگ می باشد ، اين بنا ساخته شده از قطعات سنگ های بزرگ سفيد آهكی است كه روی هم قرار داده شده اند و صفه آرامگاه را كه متشكل از شش رديف پلكان مرتفع است و همچون هرم خودنمايی می كند را ايجاد می كنند. از شش طبقه صفه ارتفاع طبقه زيرين 65/1متر، طبقه دوم و سوم هركدام 05/1 متر و ارتفاع سه طبقه ديگر هركدام 5/57 سانتی متر می باشد. مساحت اولين طبقه صفه 35/13 در 30/12 متر می باشد، در حالی كه مساحت طبقه ششم كه اتاق آرامگاه بر روی آن قرار دارد 40/6 در 35/5 متر است.
قطعات سنگ ها را با بست های آهنی دم چلچله ای ( خاص هنر هخامنشی ) وصل كرده اند و از هيچ گونه ملاتی جهت اتصال سنگ ها به هم استفاده نكرده اند. سنگها که از معدنی در شمال خاوری سیوند بدست آمده، در قطعات بسیار بزرگ که گاه وزن هر کدام آنها به دهها تن میرسد، به شیوه خشکهچین بر روی هم چیده و بنا گردیده است. این قطعات آهنی در طول زمان از چشم سارقان پنهان نمانده است. با این همه و علیرغم گذشت بیش از 2500 سال از عمر ساختمان و پشت سر گذاردن زمینلرزهها و حادثههای دیگر طبیعی و انسانی، بنای آرامگاه کوروش بزرگ همچنان سالم و پایدار و استوار بر جای مانده و نشانهای است از توانمندیها و شایستگیهای معماران، دانشمندان و صنعتگران ایرانی در ایران باستان.
در حال حاضر ارتفاع آرامگاه از سطح زمين 10/11 متر می باشد. اندازه اتاق آرامگاه 11/3در17/2 متر و بلندای آن 5/327 سانتی متر می باشد.اين اتاق در گذشته درسنگی داشته است. ضخامت ديوارهای اين اتاق 50/1 متر می باشد. دیوارهای اتاق بسیار ضخیم ساخته شدهاند. بطوری که پس از ورود به اتاق در مییابیم که اندازههای داخلی آن کمی بیشتر از 2 متر در 3 متر است.
هرتسفلد برای نخستين مرتبه متوجه می شود كه اتاق دارای دو در بوده و سوراخ های پاشنه درها مشخص است. احتمالا دارای دو در سنگی بزرگ که بر روی همدیگر قرار میگرفتهاند، بسته میشده است. چنین درهایی که به سختی باز و بسته می شوند، معمولاّ برای بناهایی بکار میرفته است که قرار نبوده رفت و آمدهای زیادی به درون آن انجام پذیرد. این درها نزدیک به 130 سانتیمتر بلندی داشته و ورود به اتاق با خم شدن امکان پذیر میشده است. داخل اتاق بسیار ساده و کف و سقف آن هر کدام از دو قطعه سنگ بزرگ و ضخیم پوشیده شده است.قسمت شيب دار بالای اتاق كه دو قسمت می شود دارای 75/4 متر طول و 85 سانتی متر ارتفاع است. در نتیجه وجود این سقف مسطح بر بالای اتاق و در زیر شیروانی، در مییابیم که میبایست اتاق دیگری در میان این دو سقف وجود داشته باشد. این اتاق فوقانی کوچک هیچ راهی به بیرون ندارد و پیدایی آن در سال 1338 خورشیدی با کوشش شادروان استاد علی سامی ( رئیس مؤسسه باستانشناسی تختجمشید که پژوهشهای تختجمشید و پاسارگاد، دین زیادی به ایشان دارد و هرگز کسی نتوانست جای خالی او را پر کند) انجام پذیرفت. به نظر ایشان، این اتاق سنگی جایگاه اصلی دو تابوت سنگی است که در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند. یکی از این تابوتها چند سانتیمتر کوچکتر از دیگری است. در هیچکدام از این دو تابوت چیزی یافت نشده است. (علی سامی، پاسارگاد، شیراز، 1350).
هر چند که به نظر میرسد کندهکاریهای تابوتمانندی که در درون تختهسنگهای بام زیرین و داخلی بنا انجام شده است، شیوهای برای سبک کردن آن بوده باشد؛ اما بعید نیست که با توجه به اندازههای آنان که برابر با قد و هیکل آدمی است، آنگونه که استاد سامی بیان داشتهاند، تابوتهای کوروش بزرگ و «کاساندان» بانوی او بوده باشند. در اطراف و درون آرامگاه هیچ گونه آذین و نگارهای وجود ندارد و تنها در نمای سردر سهگوش زیر شیروانی و بالای در ورودی، نقش بسیار کم رنگی از نگاره یک گل دوازده گلبرگی متداول هخامنشیان نگاشته شده است. علاوه بر این هیچ گونه کتیبه و نبشتهای نیز در آرامگاه یافت نشده است. اما آریان مورخ یونانی گزارش کرده که در آرامگاه کورش کتیبهای «به خط ایرانی» به این مضمون دیده شده است: «ای مرد! من کورش هستم، پسر کمبوجیه، من شاهنشاهی پارسیان را بنیاد گذاشتم. من بر آسیا فرمان راندم، اینک بر من رشک مبر». آریان و همچنین استرابو، مورخ دیگر یونانی به نقل از آریستوبولوس وضعیت داخل مقبره را نیز به اختصار توصیف کردهاند. بر پایه گفتار آنان در اتاق آرامگاه یک تخت زرین با تابوتی زرین و میز و ساغرهایی وجود داشته است.
البته در درون آرامگاه و بر سنگهایی در پیرامون آن، کتیبههایی مذهبی و نیز طرحی از یک محراب تراشیده شده که به دوره حکومت اتابکان فارس مربوط میشود. در آن زمان از این مکان بعنوان مسجد استفاده میشده است! در دورهای نیز که تا همین اواخر ادامه داشته است، این بنا را به عنوان «قبر مادر سلیمان» میشناختهاند. به هر حال همين معروفيت و اشتهار سبب گرديد كه پايتخت و آرامگاه كوروش بزرگ شاهنشاه عظيم الشأن پارسی از انهدام به دست عرب ها مصون بماند و ايرانیان امروز بتواند در دل این اثر و سایر آثار هویت گمشده خویش را جستجو کرده و آن را به یاد آورند.
امروزه در پاسارگاد تنها یک کتیبه کامل که در چند جای مختلف بر دیوار کاخها نوشته شده است، دیده میشود. این کتیبهها در دو سطر به زبان و خط فارسی باستان، یک سطر ترجمه عیلامی و یک سطر ترجمه اکدی (بابلی نو) نگاشته شدهاند: «اَدَم کوروشَـ(ـه)، خشایَـثییَـه، هخامنیشییَـه - من کورش، شاه، هخامنشی». از این کتیبه نسخه دیگری بر بالای سنگنگاره مرد بالدار بوده است که در فاصله سالهای 1240 تا 1253 خورشیدی ناپدید شده است.
پلان آرامگاه:
http://l3ehrang.persiangig.com/image/pictures/8jhd1u7WS.jpg
نمای شمال شرقی:
http://l3ehrang.persiangig.com/image/pictures/la98TD.jpg
نمای جنوب شرقی:
http://l3ehrang.persiangig.com/image/pictures/jfz1Sr.jpg
نمای جنوب غربی:
http://l3ehrang.persiangig.com/image/pictures/Vk5LpD.jpg
نمای شمال غربی:
http://l3ehrang.persiangig.com/image/pictures/B3lP8mg0.jpg
آرامگاه کورش، فرازندهترین و در عینحال سالمترین بنای پاسارگاد است. این سازه باشکوه طرحی بسیار باوقار، گیرا، متوازن و متناسب را عرضه میدارد. طرح این گونه آرامگاه برخلاف نظر برخی محققان، در ایران ناشناخته نبوده است. این که گفته میشود چنین بامهای شیبدار در ایران رایج نبوده و از نواحی شمال باختری به ایران رسیده است، ناشی از نبود آگاهیهای پیشین در زمینه نمونههای دیگر چنین بامهایی در سراسر ایران است که حتی در گورخانههای پیش از تاریخی نیز بدست آمده است.
نمونهای از این گونه معماری، بنای معروف به «گور دختر» در جنوب خاوری کازرون و در نزدیکی «سرمشهد» است و نمونه دیگری از چنین گورخانههایی توسط آقای خسرو پور بخشنده در کاوشهای سال 1382 در تپه صرم در نزدیکی کهک قم(گوم) بدست آمد. متأسفانه این سازه در همان زمان پیدایش توسط شخص یا اشخاصی ناشناس نابود شد. (برای گزارش مقدماتی این کاوش و همچنین عکسی از گور یادشده بنگرید به: سیامک سرلک، عوامل مؤثر در شکلگیری انواع معماری قبور و شیوههای تدفین در گورستان عصر آهن تپه صرم، در: گزارشهای باستانشناسی، جلد 3، ص 129 تا 163).
http://l3ehrang.persiangig.com/image/pictures/pasargad-cyrus-iran.jpg
هنگامی که در 75 کیلومتری تختجمشید، راه اصلی اصفهان به شیراز را به سوی پاسارگاد ترک میکنیم و از میان درختان بلند و سرسبزی که بر این راه خاطرهانگیز سایه افکندهاند، پیش میرویم؛ به نظر میآید که در اعماق تاریخ دور و دراز و پر فراز و نشیب و رنگارنگ این سرزمین کهن فرو میرویم. رونالد كنت بر اين باور است كه گونه فارسی باستان نام پاسارگاد، «پَـئيشییا اووادا» بوده كه معنی «جایگاه نوشته/ نوشتارخانه» را میدهد و در کتیبه داریوش در بیستون هم بکار رفته است...
... پاسارگاد، نشستنگاه و جایگاه گردهماییهای همگانی و محل تقویم آفتابی رسمی کشور (بنای معروف به زندان سلیمان)، آرامگاه کوروش بزرگ و به احتمالی ضعیف پایتخت همو و پسرش کمبوجیه دوم بوده است. با توجه به نظر رونالد كنت، کاملاّ ممکن است که منظور از «گنجنبشت/ کتابخانه استخر» و سوزانده شدن آن بدست اسکندر که به فراوانی در تاریخنامههای سدههای میانه دیده میشود، همان پاسارگاد بوده باشد و به این ترتیب ممکن است که پاسارگاد، يك فرهنگستان یا همان كتابخانه بزرگ استخر بوده باشد.
به موجب گزارشهای تاریخنگاران گذشته و نیز برخی شواهد بدست آمده، همه بناهای پاسارگاد در میان باغی زیبا و سرسبز و سرشار از آب روان واقع بودهاند و امروزه هم در فصل بهار گونههای متعدد و متنوعی از گلها و گیاهان صحرایی در این منطقه میروید. این باغها نمونه «پردیس» هایی است که در ایران رونق و رواج چشمگیری داشته و واژههای «فردوس» و «پارک» از همان واژه ایرانی «پردیس» برگرفته شدهاند.
اولين بنايی كه در بدو ورود به محوطه تاريخی حفاظت شده پاسارگاد با آن مواجه می شويم بنايی موسوم به آرامگاه كوروش بزرگ می باشد ، اين بنا ساخته شده از قطعات سنگ های بزرگ سفيد آهكی است كه روی هم قرار داده شده اند و صفه آرامگاه را كه متشكل از شش رديف پلكان مرتفع است و همچون هرم خودنمايی می كند را ايجاد می كنند. از شش طبقه صفه ارتفاع طبقه زيرين 65/1متر، طبقه دوم و سوم هركدام 05/1 متر و ارتفاع سه طبقه ديگر هركدام 5/57 سانتی متر می باشد. مساحت اولين طبقه صفه 35/13 در 30/12 متر می باشد، در حالی كه مساحت طبقه ششم كه اتاق آرامگاه بر روی آن قرار دارد 40/6 در 35/5 متر است.
قطعات سنگ ها را با بست های آهنی دم چلچله ای ( خاص هنر هخامنشی ) وصل كرده اند و از هيچ گونه ملاتی جهت اتصال سنگ ها به هم استفاده نكرده اند. سنگها که از معدنی در شمال خاوری سیوند بدست آمده، در قطعات بسیار بزرگ که گاه وزن هر کدام آنها به دهها تن میرسد، به شیوه خشکهچین بر روی هم چیده و بنا گردیده است. این قطعات آهنی در طول زمان از چشم سارقان پنهان نمانده است. با این همه و علیرغم گذشت بیش از 2500 سال از عمر ساختمان و پشت سر گذاردن زمینلرزهها و حادثههای دیگر طبیعی و انسانی، بنای آرامگاه کوروش بزرگ همچنان سالم و پایدار و استوار بر جای مانده و نشانهای است از توانمندیها و شایستگیهای معماران، دانشمندان و صنعتگران ایرانی در ایران باستان.
در حال حاضر ارتفاع آرامگاه از سطح زمين 10/11 متر می باشد. اندازه اتاق آرامگاه 11/3در17/2 متر و بلندای آن 5/327 سانتی متر می باشد.اين اتاق در گذشته درسنگی داشته است. ضخامت ديوارهای اين اتاق 50/1 متر می باشد. دیوارهای اتاق بسیار ضخیم ساخته شدهاند. بطوری که پس از ورود به اتاق در مییابیم که اندازههای داخلی آن کمی بیشتر از 2 متر در 3 متر است.
هرتسفلد برای نخستين مرتبه متوجه می شود كه اتاق دارای دو در بوده و سوراخ های پاشنه درها مشخص است. احتمالا دارای دو در سنگی بزرگ که بر روی همدیگر قرار میگرفتهاند، بسته میشده است. چنین درهایی که به سختی باز و بسته می شوند، معمولاّ برای بناهایی بکار میرفته است که قرار نبوده رفت و آمدهای زیادی به درون آن انجام پذیرد. این درها نزدیک به 130 سانتیمتر بلندی داشته و ورود به اتاق با خم شدن امکان پذیر میشده است. داخل اتاق بسیار ساده و کف و سقف آن هر کدام از دو قطعه سنگ بزرگ و ضخیم پوشیده شده است.قسمت شيب دار بالای اتاق كه دو قسمت می شود دارای 75/4 متر طول و 85 سانتی متر ارتفاع است. در نتیجه وجود این سقف مسطح بر بالای اتاق و در زیر شیروانی، در مییابیم که میبایست اتاق دیگری در میان این دو سقف وجود داشته باشد. این اتاق فوقانی کوچک هیچ راهی به بیرون ندارد و پیدایی آن در سال 1338 خورشیدی با کوشش شادروان استاد علی سامی ( رئیس مؤسسه باستانشناسی تختجمشید که پژوهشهای تختجمشید و پاسارگاد، دین زیادی به ایشان دارد و هرگز کسی نتوانست جای خالی او را پر کند) انجام پذیرفت. به نظر ایشان، این اتاق سنگی جایگاه اصلی دو تابوت سنگی است که در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند. یکی از این تابوتها چند سانتیمتر کوچکتر از دیگری است. در هیچکدام از این دو تابوت چیزی یافت نشده است. (علی سامی، پاسارگاد، شیراز، 1350).
هر چند که به نظر میرسد کندهکاریهای تابوتمانندی که در درون تختهسنگهای بام زیرین و داخلی بنا انجام شده است، شیوهای برای سبک کردن آن بوده باشد؛ اما بعید نیست که با توجه به اندازههای آنان که برابر با قد و هیکل آدمی است، آنگونه که استاد سامی بیان داشتهاند، تابوتهای کوروش بزرگ و «کاساندان» بانوی او بوده باشند. در اطراف و درون آرامگاه هیچ گونه آذین و نگارهای وجود ندارد و تنها در نمای سردر سهگوش زیر شیروانی و بالای در ورودی، نقش بسیار کم رنگی از نگاره یک گل دوازده گلبرگی متداول هخامنشیان نگاشته شده است. علاوه بر این هیچ گونه کتیبه و نبشتهای نیز در آرامگاه یافت نشده است. اما آریان مورخ یونانی گزارش کرده که در آرامگاه کورش کتیبهای «به خط ایرانی» به این مضمون دیده شده است: «ای مرد! من کورش هستم، پسر کمبوجیه، من شاهنشاهی پارسیان را بنیاد گذاشتم. من بر آسیا فرمان راندم، اینک بر من رشک مبر». آریان و همچنین استرابو، مورخ دیگر یونانی به نقل از آریستوبولوس وضعیت داخل مقبره را نیز به اختصار توصیف کردهاند. بر پایه گفتار آنان در اتاق آرامگاه یک تخت زرین با تابوتی زرین و میز و ساغرهایی وجود داشته است.
البته در درون آرامگاه و بر سنگهایی در پیرامون آن، کتیبههایی مذهبی و نیز طرحی از یک محراب تراشیده شده که به دوره حکومت اتابکان فارس مربوط میشود. در آن زمان از این مکان بعنوان مسجد استفاده میشده است! در دورهای نیز که تا همین اواخر ادامه داشته است، این بنا را به عنوان «قبر مادر سلیمان» میشناختهاند. به هر حال همين معروفيت و اشتهار سبب گرديد كه پايتخت و آرامگاه كوروش بزرگ شاهنشاه عظيم الشأن پارسی از انهدام به دست عرب ها مصون بماند و ايرانیان امروز بتواند در دل این اثر و سایر آثار هویت گمشده خویش را جستجو کرده و آن را به یاد آورند.
امروزه در پاسارگاد تنها یک کتیبه کامل که در چند جای مختلف بر دیوار کاخها نوشته شده است، دیده میشود. این کتیبهها در دو سطر به زبان و خط فارسی باستان، یک سطر ترجمه عیلامی و یک سطر ترجمه اکدی (بابلی نو) نگاشته شدهاند: «اَدَم کوروشَـ(ـه)، خشایَـثییَـه، هخامنیشییَـه - من کورش، شاه، هخامنشی». از این کتیبه نسخه دیگری بر بالای سنگنگاره مرد بالدار بوده است که در فاصله سالهای 1240 تا 1253 خورشیدی ناپدید شده است.
پلان آرامگاه:
http://l3ehrang.persiangig.com/image/pictures/8jhd1u7WS.jpg
نمای شمال شرقی:
http://l3ehrang.persiangig.com/image/pictures/la98TD.jpg
نمای جنوب شرقی:
http://l3ehrang.persiangig.com/image/pictures/jfz1Sr.jpg
نمای جنوب غربی:
http://l3ehrang.persiangig.com/image/pictures/Vk5LpD.jpg
نمای شمال غربی:
http://l3ehrang.persiangig.com/image/pictures/B3lP8mg0.jpg
آرامگاه کورش، فرازندهترین و در عینحال سالمترین بنای پاسارگاد است. این سازه باشکوه طرحی بسیار باوقار، گیرا، متوازن و متناسب را عرضه میدارد. طرح این گونه آرامگاه برخلاف نظر برخی محققان، در ایران ناشناخته نبوده است. این که گفته میشود چنین بامهای شیبدار در ایران رایج نبوده و از نواحی شمال باختری به ایران رسیده است، ناشی از نبود آگاهیهای پیشین در زمینه نمونههای دیگر چنین بامهایی در سراسر ایران است که حتی در گورخانههای پیش از تاریخی نیز بدست آمده است.
نمونهای از این گونه معماری، بنای معروف به «گور دختر» در جنوب خاوری کازرون و در نزدیکی «سرمشهد» است و نمونه دیگری از چنین گورخانههایی توسط آقای خسرو پور بخشنده در کاوشهای سال 1382 در تپه صرم در نزدیکی کهک قم(گوم) بدست آمد. متأسفانه این سازه در همان زمان پیدایش توسط شخص یا اشخاصی ناشناس نابود شد. (برای گزارش مقدماتی این کاوش و همچنین عکسی از گور یادشده بنگرید به: سیامک سرلک، عوامل مؤثر در شکلگیری انواع معماری قبور و شیوههای تدفین در گورستان عصر آهن تپه صرم، در: گزارشهای باستانشناسی، جلد 3، ص 129 تا 163).