PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مشايخ و بزرگان در کردستان



sorna
03-28-2011, 03:14 PM
http://forum.patoghu.com/images/poti/2009/01/7892.jpg

به نقل از مورخين پس از سرکوبي خرم دينان، به ويژه در منطقه کردستان وغرب، تصوف بر بستر اعتقادي گردان به قول و فعل مشايخ و بزرگان خود در ميان آنها راه يافت و از سده سوم هجري با تصوف آشنا شدند.

صوفيان دينور از شهرت بسزايي در سرزمين هاي اسلامي برخوردار بودند و از مشايخ معروف آنها در سده سوم هجري "ممشاد دينوري" را مي توان نام برد. طريقت "سهرورديه" و سپس "نوربخشيه" نيز هر کدام ساليان دراز در کردستان رواج داشتند. موسس طريقه سهرورديه، "شيخ شهاب الدين سهروردي" و موسس طريقت نور بخشيه، "سيد محمد نوربخش" است. امروزه در کردستان دو طريقت رواج دارد که مرکزشان در اورامان، مکري، سليمانيه، شمدينان، فرپوت و ... است.
طريقه قادري:

دراويش قادري از قديمي ترين سلسله هاي طريقت به شمارمي روند. موسس اين طريقت "شيخ عبدالقادر گيلاني" (470-561هـ ق) ملقب به "قطب اعظم"، و "غوث اعظم" و مشهور به "غوث گيلاني" از مشايخ بزرگ است. رواج اين طريقت در کردستان به وسيله "بابا رسول برزنجي" از سادات برزنجه در ناحيه شهر زور انجام گرفت.
پيروان اين طريقت درک حقيقت و روشني روح و وصول به حق را در قيل و قال و سماع مي دانند و معتقدند که لذت جسم موجب شادماني روح مي شود.

آنها در مجالس ذکر خود با حضور مرشد دف مي زنند و به روش خاص سرو گردن خود را ابتدا آهسته و به تدريج سريع تر حرکت مي دهند و تا آخرين قدرت و توانايي خود، اين کار را ادامه مي دهند، به عالم جذبه مي روند و آن قدر به ذکر ادامه مي دهند تا به خلسه برسند و از خود بي خود شوند. در اين حالت آنها دست به اعمالي مي زنند که هر بيننده اي را شگفت زده مي نمايد؛ آتش مي خورند، بر آتش راه مي روند، ساج شده بر سينه مي زنند، سيخ و خنجر در زبان و گونه، گلو و شکم و کتف خود فرو مي کنند، شيشه و لامپ روشن مي جوند، اشياي بزرگ را مي بلعند و با اتصال شيشه و لامپ به بدن خود آن را روشن مي کنند.

ذکر دراويش قادري بر دو نوع، يکي ذکر نشسته به نام "تهليل" و ديگري ذکر ايستاده به نام "هره" است. در ذکر نخست، حلقه وار مي نشينند و شيخ يا خليفه رهبري ذکر را بر عهده مي گيرد. او در حلقه مريدان قرار مي گيرد و در حالي که تسبيحي در دست دارد به رهبري ذکر دراويش مي پردازد. براي ذکر ايستاده "هره" دراويش به طور ايستاده حلقه اي تشکيل مي دهند و خليفه در وسط ايستاده و رهبري ذکر را به عهده مي گيرد. اين ذکر با آهنگ طبل (طاس)، دف و شمشال همراه است. دراويش اين فرقه هر شب سه شنبه و يا شب جمعه در "تکيه" به گرد "پير" جمع شده و مراسمي در برابر او برگزار مي کنند.
طريقه نقشبنديه:

موسس اين طريقه خواجه بزرگ "مولانا بهاء الدين محمد نقشبند بخارايي" است که در محرم 717 هـ.ق درديه "قصر عارفان يا قصر مندوان" در يک فرسنگي بخارا به دنيا آمد. برخي از منابع او از سادات حسيني شمرده اند.

در وجه تسميه نقشبند و معني نقشبند – لقب خواجه بهاء الدين- نظرات مختلفي وجود دارد؛ گروهي نقشبند را در معناي مجازي گرفته اند و برخي در معني حقيقي. آنان که معني مجازي را در نظر دارند چنين نوشته اند که بهاء الدين از کثرت ذکر به درجه اي رسيد که لفظ جلاله (الله) در درونش نقش بسته است.
اي برادر در طريق نقشبند ذکر حق را در دل خود نقش بند



اما معني حقيقي کلمه نقشبند صفت مرکب فاعلي است از مصدر نقش بستن به معني تصوير کردن، نقاشي کردن، صورت گري و نقشبند به معني نقاشي و مصور صورت گر است. نقاشان برجسته اي در اين زمينه در قرون هشتم تا دهم وجود داشتند و احتمال نزديک به يقين بهاء الدين قبل از ورود به طريقه خواجگان، نقش بند بود، شايد اين حرفه پدرانش هم بوده است.

مروج اين طريقت در کردستان "مولانا خالد نقشبندي" است که منسوب به تيره ميکاييلي از طايفه "جاف" شهر زور است مولانا خالد در اواخر قرن دوازدهم هـ. ق در قراداغ در ناحيه شهر زور متولد شد، پس از تعليمات نزد پدر و استاداني چون "سيدعبدالکريم برزنجي" و ... به سنندج رفت و نزد رييس العماي آنجا " شيخ محمد قسيم" مشغول تحصيل شد بعد به سليمانيه بازگشت و در آنجا به تدريس اشتغال ورزيد.
پيروان اين طريقت عرفان و وصول به حق را در تفکر و سکوت مي دانند و برخلاف پيروان قادريه از "قيل و قال و سماع" پرهيز مي کنند، در جمع بر گرد مراد خويش حلقه مي زنند و در حالي که چشم ها را بسته اند مدتي در خود فرو مي روند تا بتوانند و در حالي که چشم ها را بسته اند مدتي در خود فرو مي روند تا بتوانند با مراد رابطه برقرار کنند.

اين حالت را "رابطه" گويند. سپس مراد، مريد نيازمند را ارشاد و انتخاب کرده، دو زانو در مقابلش مي نشيند و با نگاه مستقيم به چشمان مريد تعليمات روحي لازم را به او مي دهد. اين مرحله را "نوجه" مراد مؤثرتر است تا به حدي که منجر به نعره کشيدن او مي شود، اين وضع را "جذبه" خوانند، حالت جذبه آنقدر ادامه داده مي شود تا مريد از توجه به نياز گذشته و به صفاي باطن برسد.
نعمت الهي و خاکساريه:

دو طريقه ديگر نيز در کردستان رواج دارد که بيشتر در منطقه کرمانشاه فعاليت مي کنند: بنيان گذار طريقت نعمت اللهي که "شاه نعمت الله ولي" است و مقبره او در ماهان کرمان قرار دارد، و بنيان گذار طريقه خاکساريه که "سيد جلال الدين حيدر" به نام سلسله جلالي خاکسار و فرقه اي منسوب به او هستند.